بخش دوم : آموزه نجات از ديدگاه علامه طباطبايىرحمهالله
فصل نخست : ماهيت نجات
فصل دوم : عوامل نجات
فصل سوم : آثار و نتايج نجات
فصل نخست : ماهيت نجات
معناى نجات
واژه نجات در لغت به معناى رهايى ، خلاصى ، آزادى ، رستگارى
و امنيت
به كار مى رود.
نجا، النجاء: الخلاص من الشى ء.
رها شدن از چيزى را نجات گويند.
نجا من الهلاك ؛ (ينجو)، (نجاه)، خلص ؛
از نابودى نجات يافت يا خلاص شد.
نجا فلان من الشر؛
«فلان شخص از شر و بدى آزاد شد.»
اين واژه با مشتقاتش بارها «حدود هشتاد بار» در قرآن كريم به كار رفته است كه در همه موارد، معانى لغوى مراد بوده است :
(
وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ...
)
(
قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ...،
)
(
فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ...
)
(
وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ...
)
و...
بنابراين ، اصل اين واژه در لغت و قرآن به معناى رستن ، آزاد شدن ، در امان شدن و رهايى يافتن است
براى دست يابى به معناى اصطلاحى و مورد نظر، بايسته است واژه نجات را در مقايسه با كلماتى چون فلاح ، سعادت و فوز معنا كنيم ؛ زيرا در قرآن كريم اين واژه ها در معانى نزديك به هم به كار رفته و به نظر مى رسد كه همگى به يك مصداق حقيقى اشاره دارند.
فلاح در لغت در معانى رستگارى ، سعادت ، نجات ، رهايى ، موفقيت ،
رهايى از بدى ها و دست يابى به خوبى ها؛
كاميابى و در خوبى و نعمت پايدار بودن به كار رفته است ؛ بنابراين به كسى كه در بهشت قرار مى گيرد، «مفلح» مى گويند.
علامه طباطبايىرحمهالله
با استناد به گفته راغب در تفسير معناى فلاح مى نويسد:
«الفلح»، در لغت به معناى شكافتن است از اين رو گفته مى شود الحديد بالحديد يفلح ؛ «آهن با آهن شكافته مى شود.»
«فلاح» به معناى پيروزى و رسيدن به هدف است كه بر دو نوع است :
فلاح دنيوى و فلاح اخروى
فلاح دنيوى به اين معناست كه انسان با دست يابى به چيزهايى نظير بقاء، توان گرى ، عزت واژه زندگى اش خوش و خرم شود. فلاح اخروى نيز در چهار چيز تحقق مى يابد، بقاء بدون فناء، غناى بدون فقرب عزت بدون ذلت و علم بدون جهل
سپس مى افزايد: فلاح همان سعادت است ، به همين سبب ، راغب ، فلاح را به معناى رسيدن به هدف و آرزو كه معناى سعادت است ، تعريف كرده است ؛ ولى به خاطر عنايتى ، از سعادت به فلاح تعبير مى كنند و آن عنايت اين است :
ميان انسان و اهداف و آرزوهايش ، پيوسته موانع و حجاب هايى وجود دارد كه شرط رسيدن به آن ها، برداشتن موانع و شكافتن آن حجاب هاست
انسانى كه بتواند با شجاعت و قدرت و تحمل سختى ها، آن موانع را از جلوى پاى خويش بردارد و به هدف برسد، رستگار ناميده مى شود.
بنابراين ، مفلح به كسى گفته مى شود كه با رنج و تعب به مقصود رسيده باشد. هر جا كه واژه «فلاح» به كار رفته ، اين مفهوم در آن نهفته است ؛ مانند(ق
َدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ
)
،
(
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا
)
(
إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ
)
و ساير موارد.
بنابراين ، از ديد علامه طباطبايىرحمهالله
، مفاهيم فلاح و سعادت به يك حقيقت اشاره دارند.
ولى واژه سعادت ، در لغت به معناى خوش بختى و پيروزى است در مقابل ، شقاوت به معناى بدبختى ، خوارى و پريشانى
است علامه طباطبايىرحمهالله
، معناى سعادت را رسيدن به مطلوب مى داند و در توضيح آن مى نويسد:
«سعادت و شقاوت در مقابل هم قرار دارند و سعادت هر چيزى به اين است كه به خير وجودى اش برسد تا به اين سبب با رسيدن به كمال خود، لذت ببرد.
بنابراين ، سعادت انسان - كه مركب از روح و بدن است - به اين است كه به خير بدنى و روحانى خود نايل آيد تا به اين وسيله متنعم شود و لذت ببرد.
شقاوتش نيز به اين است كه به خير وجودى خود نرسيده باشد. در نتيجه نه متنعم مى شود و نه لذت مى برد. بنابراين ، دو واژه سعادت و شقاوت در اصطلاح علمى ، از قبيل عدم و ملكه اند.»
با اين بيان ، روشن است كه سعادت و لذت قرين يكديگرند و تفاوت عمده آن دو در اين است كه واژه لذت در موارد لحظه اى و كوتاه مدت نيز به كار مى رود؛ به خلاف سعادت كه تنها به لذت هاى پايدار و يا نسبتا پايدار گفته مى شود.
بنابراين ، از آن جا كه زندگى در اين دنيا خالى از رنج و درد نيتس ، سعادت مند به كسى گفته مى شود كه لذت هاى او به لحاظ كمى و كيفى از دردهايش بيشتر باشد.
قرآن كريم با پذيرش همين مفهوم از سعادت «خوشبختى به معناى نيل به مطلوب و لذت ،» دريچه اى نو به روى انسان مى گشايد و او را به لذت هاى بهتر و پايدارتر، رهنمون مى سازد، والآخرة خير و ابقى
قرآن به انسان ها يادرآوريى كند كه تمام هستيشان به زندگى در اين دنيا محدود نمى شود و آنها، راهى بس دراز در پيش دارند و لذت ها و آلامى در انتظارشان است كه لذت ها و دردهاى دنيوى در برابر آنها ناچيز به حساب مى آيد. از اين رو، به كسانى سعيد و شقى مى گويد كه فرداى قيامت سعيد يا شقى باشند.
(
يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِفَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴿
١٠٥
﴾فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ﴿
١٠٦
﴾خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَإِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ﴿
١٠٧
﴾وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَعَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذ
ٍ)
.
در اين باره ، به تفصيل ، بحث خواهيم كرد.
واژه فوز در لغت به معناى پيروزى ، كاميابى و رهايى است و فائز يعنى كامياب ، برنده و پيروز.
همچنين به شخصى كه از شر و بدى رسته و به خير و خوبى رسيده باشد، فائز گويند، فاز بالجنة و نجا من النار.
قرآن كريم ، به كسانى كه توانسته اند با چيره شدن بر هواهاى نفسانى و رعايت تقواى الاهى به مطلوب حقيقى خود برسند و در بهشت جاى گيرند، «فائزون» مى گويد و به آن موهبتى كه دست يافته اند، يعنى بهشت ، فوز بزرگ گفته است :
(
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ
)
،
(
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِأَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ
) ،
(
... فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ...
)
.
و آيات فراوان ديگر.
بنابراين ، برنده و رستگار واقعى كسى است كه فرداى قيامت برنده و رستگار باشد. به اين جهت ، فوز همان فلاح است
از مطالب پيش گفته به اين نتيجه مى رسيم كه رويكرد قرآن كريم به مفاهيم فلاح ، سعادت و فوز، رويكردى آخرت شناسانه و عاقبت انديشانه است قرآن كريم ، اين مفاهيم را در معنا و مصداق واحد كه تجلى آن ، بهشت است به كار برده و رهروان كوى خود را به پيمودن مسيرى سفارش مى كند كه تنها همان يك مصداق پايانه اش باشد.
واژه نجات كه بحث لغوى آن گذشت ، در پاره اى از آيات به معنايى به كار رفته كه با معانى واژه هاى فوق ، همخوانى دارد. در برخى آيات ، نجات به معناى رهايى از آتش جهنم و برخوردار شدن از مغفرت و بهشت الاهى آمده است در اين صورت با مصاديق فوز و فلاح و سعادت يكى مى شود؛ زيرا كسانى مصداق اين نوع نجات قرار مى گيرند كه در دنيا به قصد رسيدن به آن ، به انجام كارهايى اقدام و از بعضى كارها پرهيز كرده باشند؛ يعنى به فرموده قرآن ، در دنيا مومن و باتقوا بوده باشند:(
وَيُنَجِّي اللَّـهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
)
.
بنابراين ، به همان سان كه سعادت مندان و رستگاران به بهشت الاهى بشارت داده شده اند، نجات يافتگان نيز از بخشش خداوندى برخوردار مى شوند و به بهشت مى روند.
در اين جا به چند نمونه از آياتى كه به اين نوع خاص از معناى نجات اشاره دارند، مى پردازيم :