راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء0%

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء نویسنده:
محقق: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
مترجم: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
گروه: اخلاق اسلامی

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

نویسنده: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
محقق: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
مترجم: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
گروه:

مشاهدات: 37498
دانلود: 4155

توضیحات:

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 37498 / دانلود: 4155
اندازه اندازه اندازه
راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

نویسنده:
فارسی

باب ششم آفات علم و نشانه هاى عالمان دنيا و عالمان آخرت

نشانه هاى عالمان دنيا

ما آنچه را در فضيلت دانش و دانشمندان وارد شده است پيش از اين ذكر كرديم. درباره علماى بد تذكّرات شديد و تهديدات عظيم وارد شده كه دلالت دارد بر اين كه عذاب اينان در روز رستاخيز از همه كس سخت تر است. يكى از مسائل مهمّ شناخت نشانه هايى است كه دانشمندان دنيا را از دانشمندان آخرت جدا مى كند، و منظور ما از علماى دنيا عالمان بدى است كه هدف آنها از تحصيل علم رسيدن به ناز و نعمت دنيا و احراز جاه و مقام در نزد اهل آن است.

پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است: «سخت ترين عذاب در روز رستاخيز از آن عالمى است كه از علمش سود نبرده است.»

و نيز روايت شده كه آن حضرت فرموده است: «آدمى دانشمند نمى شود مگر آنگاه كه به علم خود عمل كند.»

و نيز فرموده است: «علم دو گونه است، يكى علمى كه بر زبان است، و اين حجّتى است از سوى خداوند متعال بر فرزند آدم، و ديگر علمى است كه جايگاه آن در دل است، و اين همان دانشى است كه سودمند مى باشد.»

و نيز: «در آخر زمان عابدان نادان و عالمان فاسق مى باشند.»

و نيز: «علم را براى اين فرا نگيريد كه بر عالمان مباهات، و به سبب آن با سفيهان مجادله كنيد، و مردم را به سوى خود متوجّه سازيد هر كس چنين كند در آتش خواهد بود.»

و نيز: «هر كس دانش خود را كتمان كند، بر دهنش لگامى از آتش زده خواهد شد.»

و نيز: «من از غير دجّال بر شما ترسانترم تا از دجّال گفته شد آن چيست؟

فرمود: پيشوايان گمراه كننده.»

و نيز: «هر كس بر دانشش افزوده شود، و هدايتش افزون نگردد، تنها از خداوند دور شده است.»

عيسى (عليه السلام) فرموده است: «تا كى براى رهروان شب راه را توصيف مى كنيد، در حالى كه خود در كنار حيرت زدگان اقامت گزيده ايد.»

اين احاديث و اخبار ديگر گوياى اين است كه خطرات علم بزرگ است، و عالم در معرض هلاكت ابدى و يا سعادت سرمدى است، او با ورود در ميدان علم چنانچه سعادت را به دست نياورد، در آخرت از سلامت بى نصيب خواهد ماند.

مى گويم: از طريق خاصّه (شيعه) در اين باره كلينى در كافى به اسناد خود از سليم بن قيس هلالى روايت كرده، كه گفته است: شنيدم امير مؤمنان (عليه السلام) از پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نقل مى كرد كه ضمن سخنانى فرموده است: «عالمان دو گونه اند، يكى دانشمندى است كه به دانش خود عمل مى كند، و او رستگار است، و ديگر عالمى است كه تارك علم خويش است، و اين دستخوش هلاكت است. همانا دوزخيان از بوى عالمى كه به علم خود عمل نمى كند رنج مى برند، در ميان اهل آتش پشيمانى و افسوس كسى از همه سخت تر و بيشتر است كه او بنده اى را به سوى خدا دعوت كرده، و وى دعوتش را پذيرفته، و به اطاعت خدا پرداخته، و خداوند او را وارد بهشت كرده است، ليكن دعوت كننده را به سبب عمل نكردن به علم خود، و پيروى از هواى نفس، و داشتن آرزوهاى زياد وارد دوزخ ساخته است. آرى پيروى خواهشهاى نفس انسان را از راه حق باز مى دارد و داشتن آرزوهاى زياد آخرت را از ياد مى برد.»

و نيز كلينى به سند خود از سليم بن قيس روايت كرده كه گفته است از امير مؤمنان (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: «پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است: دو حريصند كه سير نمى شوند يكى طالب علم، و ديگرى طالب دنيا هر كس از دنيا به آنچه خداوند برايش حلال كرده بسنده كند سالم مى ماند، و كسى كه آن را از غير راه حلال به دست آورد هلاك مى شود، مگر اين كه توبه كند، و از آن راه برگردد.

هر كس علم را از اهلش به دست آورد، و به آن عمل كند، رستگار مى شود، و آن كه علم را به خاطر دنيا خواسته است بهره اش همان خواهد بود.»

و نيز به سند خود از محمّد بن خالد مرفوعا روايت كرده كه گفته است:

«امير مؤمنان (عليه السلام) ضمن خطبه هاى خود برفراز منبر فرمود: اى مردم! هر گاه علم به دست آورديد به آن عمل كنيد، شايد هدايت يابيد. عالمى كه به علم خود عمل نمى كند مانند نادان سرگردانى است كه از جهل خود بهبود نمى يابد، بلكه به عقيده من عالمى كه به علمش عمل نكرده، حجّت بر او تمامتر و دريغ و افسوسش بيشتر از نادانى است كه در جهل خويش سرگردان مانده است اينان هر دو گمراه و سرگشته اند. دو دل نباشيد تا شكّ كنيد، و شكّ مكنيد كه كافر مى شويد. به خودتان رخصت ندهيد كه نفاق كنيد، و در حقّ نفاق نورزيد كه زيان خواهيد كرد. همانا از امور حقّ اين است كه فقه فرا گيريد، و از فقه است كه مغرور نشويد. خيرخواه ترين شما نسبت به خود كسى است كه نسبت به پروردگارش از همه شما فرمانبردارتر، و خيانتكارترين شما نسبت به خويش كسى است كه نسبت به پروردگارش از همگان بزهكارتر باشد. هر كس خدا را اطاعت كند ايمن و شاد مى شود، و آن كه خدا را نافرمانى كند نوميد و پشيمان مى گردد.»

و نيز به سند خود از على بن الحسين (عليه السلام) روايت كرده كه گفته است: مردى نزد آن حضرت آمد، و مسائلى را پرسيد، امام به او پاسخ داد سپس بازگشت تا مسائلى نظير آنها را بپرسد علىّ بن الحسين (عليه السلام) فرمود: «در انجيل نوشته شده است: تا آنگاه كه به آنچه مى دانيد عمل نكرده ايد دانستن آنچه را نمى دانيد خواستار نباشيد، زيرا اگر به علم عمل نشود، صاحب آن جز كفر حاصلى به دست نمى آورد، و جز دورى از خدا دستاوردى ندارد.»

و نيز به سند خود از ابى جعفر (عليه السلام) نقل مى كند، كه فرموده است:

«كسى كه علم را طلب كند براى اين كه بر عالمان مباهات، و با سفيهان مجادله، و توجّه مردم را به سوى خود جلب كند، جايگاه خود را در آتش بداند. همانا رياست تنها براى اهل آن شايسته است.»

و نيز به سند خود از ابى عبد الله (عليه السلام) روايت كرده كه فرموده است: «علم همنشين با عمل است كسى كه عالم شده عمل مى كند، و آن كه عمل مى كند عالم شده است علم عمل را ندا مى دهد اگر پاسخ مثبت به او ندهد از آن رخت برمى بندد.

و نيز از آن حضرت روايت شده كه فرموده است: «اگر عالم به علمش عمل نكند، مواعظ او مانند بارانى كه بر سنگ صاف فرو ريزد از دلها زدوده مى شود.»

و نيز از آن بزرگوار نقل شده كه فرموده است: «كسى كه حديث را براى سود دنيا بخواهد، در آخرت بهره اى براى او نيست، و كسى كه از آن سود آخرت را خواهان باشد، خداوند خير دنيا و آخرت را به او عطا مى كند.»

و نيز فرموده است: «هر گاه ديديد عالم دوستدار دنياى خويش است، بر دينتان نسبت به او بدگمان باشيد، زيرا هر كس دوستدار چيزى باشد همان را در حيطه حفاظت خود قرار مى دهد.»

و فرموده است: «خداوند به داوود (عليه السلام) وحى فرمود كه ميان من و خودت عالم شيفته دنيا را حايل قرار مده كه تو را از طريق محبّت من باز مى دارد، زيرا آنان در راه بندگان مريد من رهزنانند كمترين كارى كه من با آنها مى كنم اين است كه شيرينى راز و نياز با خودم را از دلهاى آنها برمى دارم.»

و نيز از آن حضرت روايت است كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «فقيهان مادام كه داخل دنيا نشده اند امناى پيامبرانند عرض شد: اى پيامبر خدا! دخول آنها در دنيا چيست؟ فرمود: پيروى آنها از حكّام است هنگامى كه چنين كنند نسبت به دين خود از آنها بر حذر باشيد.»

و نيز فرموده است: «طالبان علم سه دسته اند، آنها را با صفاتشان بشناسيد:

گروهى علم را براى نادان كارى و جدال طالبند دسته اى آن را براى گردن فرازى و فريبكارى خواهانند، و جمعى آن را براى فهميدن و تعقّل به دست مى آورند.

آن كه علم را براى جهل و جدل طالب است آزاردهنده و مجادله گر است، در مجالس مردم با طرح مطالب علمى و توصيف حلم و بردبارى داد سخن مى دهد، جامه خشوع و فروتنى به تن كرده، ليكن از ورع و پرهيزگارى دست كشيده است، از اين رو خداوند سرش را بر سنگ مى كوبد، و رشته زندگى اش را پاره مى كند. و آن كه علم را براى گردن فرازى و فريبكارى مى خواهد نيرنگ باز و چاپلوس است، بر همگنان گردنكشى و نسبت به توانگرانى كه پست تر از اويند فروتنى مى كند حلوايشان را مى خورد، و دين خود را پايمال مى كند. لذا خداوند آوازه او را محو، و آثار او را از ميان دانشمندان قطع مى كند. امّا آن كه علم را براى فهميدن و انديشيدن به دست آورده است پيوسته افسرده دل و دچار اندوه و بى خوابى است، در تاريكى شب به پا مى خيزد، و به عبادت خدا رو مى آورد، كار مى كند و ترسان و نگران است مشفقانه براى ديگران دعا مى كند و به اصلاح حال خود مشغول است مردم زمان خود را مى شناسد، و از مطمئّن ترين برادران خويش گريزان است. به همين سبب خداوند پايه هاى زندگى او را محكم مى سازد، و در روز رستاخيز به او امان ارزانى مى دارد.»

و نيز فرموده است: «خداوند از جاهل، هفتاد گناه را مى آمرزد پيش از آن كه از عالم يك گناه بيامرزد.»

و نيز فرمود: «عيسى بن مريم (عليهما السلام) گفته است: واى بر علماى بد كه چگونه آتش بر آنها شعله ور خواهد شد.»

شيخ صدوق در كتاب خصال به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت مى كند، كه فرموده است: «برخى از عالمان دوست دارند كه دانش گرد آورند، و دوست نمى دارند كه از آنچه گرد آورده اند به ديگران بياموزند اينان در طبقه نخست جهنّم جاى دارند. برخى ديگر از عالمان هنگامى كه موعظه شوند از قبول آن سرباز مى زنند، و چون خودشان موعظه كنند بدرفتارى و درشتخويى مى كنند اينان در طبقه دوّم جهنّم خواهند بود دسته ديگر از عالمان علم را براى ثروتمندان و طبقات برتر نقل و مطرح مى كنند، و آن را ميان مستمندان و بيچارگان نمى آورند اينان در طبقه سوّم جهنّم خواهند بود، و برخى از عالمان در علم خود از روش جبّاران و شاهان پيروى مى كنند، اگر سخنى از آنها ردّ، و يا اندكى در حقّ آنها كوتاهى شود، خشمگين مى شوند اينان در طبقه چهارم جهنّم جاى خواهند داشت. دسته اى از عالمان احاديث يهود و نصارا به دست مى آورند تا دانش آنها افزون و گفتنيهاى آنان زياد گردد، اينان در طبقه پنجم جهنّم خواهند بود. شمارى از عالمان خود را مرجع فتوا قرار مى دهند و مى گويند: مسائل را از ما بپرسيد، در حالى كه شايد يك حرف آنها هم درست نباشد، و خداوند متكلّفان را دوست نمى دارد اينان در طبقه ششم جهنّم جاى خواهند گرفت. گروهى از عالمان علم را مايه نخوت و اظهار خرد قرار مى دهند اينان در طبقه هفتم جهنّم جاى خواهند داشت.»

فصل

غزّالى مى گويد: عذاب عالم بر اثر گناهش بدين سبب چند برابر مى شود كه وى از روى آگاهى مرتكب آن گناهان شده است. از اين رو خداوند متعال فرموده است: إِنَّ الْمُنافِقِينَ في الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ من النَّارِ ، چه منافقان پس از علم و آگاهى راه انكار را برگزيدند. يهود بدتر از نصارا شمرده شده اند با اين كه آنها براى خدا فرزند قائل نشدند، و او را يكى از سه اقنوم قرار ندادند، ليكن آنها با اين كه نسبت به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شناخت و معرفت داشتند نبوّت او را انكار كردند، خداوند متعال فرموده است:يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ، و نيز: فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا به، و در داستان بلعم بن باعور است:وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها ، تا آن جا كه فرموده است: فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ، و اين آيه درباره عالم فاجر است، چه به بلعم از سوى خداوند كتاب به او داده شده بود، ليكن او دل به شهوات بست از اين رو خداوند او را به سگ تشبيه كرده است، كه خواه به او حكمت داده شود يا داده نشود وى تشنه شهوات است.

عيسى بن مريم (عليهما السلام) فرموده است: «عالم بد مانند صخره اى ست كه در دهانه جوى قرار داشته باشد، نه خود آب مى آشامد، و نه مى گذارد آب به كشتزار برسد، و نيز مانند كاريز مستراح است كه بيرون آن اندود از گچ و در درون آن انبوه كثافت است، و هم مانند گورستان است كه ظاهر آن آباد، و باطن آن پر از استخوان مردگان مى باشد.» اين اخبار و آثار روشنگر اين است كه عالمى كه شيفته دنياست از جاهل پست تر و عذابش از او سخت تر است، و عالمانى كه رستگار و مقرّبند همان علماى آخرتند.»