راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء0%

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء نویسنده:
محقق: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
مترجم: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
گروه: اخلاق اسلامی

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

نویسنده: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
محقق: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
مترجم: مولى محسن فيض كاشانى (قدس سره)
گروه:

مشاهدات: 37489
دانلود: 4155

توضیحات:

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 37489 / دانلود: 4155
اندازه اندازه اندازه
راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

راه روشن ، جلد اول ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء

نویسنده:
فارسی

فصل

مى گويم كه يكى از دانشمندان ما گفته است: امّا احاديثى كه در فضيلت فقه رسيده از شماره بيرون است. از جمله آنها گفتار پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مى باشد كه فرموده است: «خدا به هر كس بخواهد خيرى ارزانى بدارد، او را در دين فقيه مى گرداند.»

و نيز: «طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است» و نيز: كسى كه در طلب دانشى باشد، و به آن دست يابد خداوند دو پاداش براى او ثبت مى كند، و كسى كه طالب دانشى باشد و به آن دست نيابد، يك پاداش در نامه عمل او مى نويسد» و نيز: «كسى كه دوست دارد آزاد شدگان از آتش دوزخ را بنگرد به طالبان علم نظر كند. سوگند به كسى كه جانم در دست اوست هيچ طالب علمى به آستانه علم آمد و شد نمى كند مگر اين كه خداوند در برابر هر گامى كه بر مى دارد يك سال عبادت براى او ثبت مى كند، و به هر قدم شهرى در بهشت برايش مى سازد، و در آن حال كه بر روى زمين راه مى رود زمين برايش آمرزش مى طلبد، و شب و روز را به سر مى آورد در حالى كه آمرزيده شده است. و فرشتگان گواهى مى دهند كه آنها آزادشدگان خداوند از آتش دوزخند.»

و نيز: «كسى كه در طلب علم باشد مانند كسى است كه روز را روزه بدارد، و شبها را به عبادت بگذراند. و فرا گرفتن يك باب از علم براى انسان بهتر است از اين كه مانند كوه ابو قبيس طلا داشته باشد و همه آنها را در راه خدا انفاق كند.»

و نيز: كسى كه در طلب علم است تا اسلام را به آن زنده كند چنانچه مرگش فرا رسد، در بهشت ميان او و پيامبران تنها يك درجه فاصله خواهد بود.»

و نيز: «عالم بر عابد هفتاد درجه برترى دارد، كه ميان هر درجه تا درجه ديگر به اندازه دويدن يك اسب در هفتاد سال است، چه شيطان بدعتى ميان مردم پديد مى آورد، و عالم آن را مى بيند و از ميان مى برد در حالى كه عابد تنها به كار عبادتش رو مى آورد.»

و نيز: «برترى عالم بر عابد مانند برترى من بر پست ترين شماست اهل آسمانها و زمين حتّى مورچه در لانه اش و ماهى در آب، براى تعليم دهنده نيكيها به مردم، دعا مى كنند.»

و نيز «كسى كه براى طلب علم بيرون مى رود در راه خدا گام برمى دارد تا آنگاه كه بازگردد.»

فرموده است: «كسى كه براى فراگرفتن بابى از علم پا بيرون مى نهد، تا به وسيله آن باطلى را به حقّ و گمراهى را به راه هدايت بازگرداند عمل او به منزله چهل سال عبادت است.»

پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به على (عليه السلام) فرمود: «اگر خداوند به دست تو يك تن را هدايت كند برايت از داشتن شتران سرخ مو بهتر است.»

همچنين به معاذ فرمود: «اگر خداوند يك تن را به وسيله تو هدايت كند از همه دنيا و آنچه در آن است برايت بهتر است» روايت شده است كه اين سخن را به على (عليه السلام) نيز فرموده است.

فرمود: «خداوند جانشينان مرا بيامرزد. گفته شد: اى پيامبر خدا! جانشينان تو چه كسانى هستند؟ فرمود: آنانى كه سنّت مرا زنده مى دارند، و آن را به بندگان خدا مى آموزند.»

و نيز: «علم و هدايتى كه خداوند مرا بر آن برانگيخته مانند بارانى است كه بر زمين ببارد، بخشى از زمين كه پاكيزه و قابل كشت است آب را جذب مى كند، و از آن سبزه و گياه بسيار مى رويد، و بخشى از آن كه سخت و غير قابل نفوذ است آب را نگاه مى دارد، و خداوند آن را مايه استفاده مردم قرار مى دهد، از آن مى آشامند، و كشتزارهاى خود را از آن آبيارى مى كنند، بخش ديگر آن پست و كوير و شنزار است كه نه آب را نگه مى دارد، و نه گياهى از آن روييده مى شود، و اين مانند كسى است كه فقه دين را فرا مى گيرد، و از آنچه خداوند مرا بدان برانگيخته سود مى برد، آن را آموخته، و به ديگران مى آموزد، و نيز مثل آن كس است كه در برابر اوامر الهى سر فرود نمى آورد و هدايتى را كه من از سوى خداوند آورده ام نمى پذيرد.»

و نيز: «هيچ حسد- يعنى غبطه اى- نيست مگر نسبت به دو كس، آن كه خداوند به او مالى داده و وى را بر مصرف آن در راه حقّ قدرت بخشيده است، و كسى كه خداوند حكمت به او عطا كرده و وى به آن داورى مى كند و آن را به ديگران مى آموزد.»

و نيز: «كسى كه مردم را به راه حقّ هدايت كند، به اندازه اجر همه پيروانش به او پاداش داده مى شود بى آن كه چيزى از اجر آنها كاسته شود، و هر كس مردم را به گمراهى دعوت كند به اندازه گناهان همه كسانى كه از او پيروى كرده اند گنهكار مى باشد، بى آن كه از گناهان آنها چيزى كم گردد.»

و نيز: هنگامى كه فرزند آدم مى ميرد عمل او پايان مى يابد جز در سه چيز:

صدقه اى كه ادامه داشته باشد، دانشى كه مردم از آن سود برند و فرزندى صالح كه برايش دعا كند.»

و نيز: «بهترين چيزى كه آدمى به جاى مى گذارد سه چيز است: فرزند شايسته اى كه براى او دعا كند، صدقه اى كه دوام داشته باشد و اجرش به او برسد و دانشى كه مردم پس از او به آن عمل كنند.»

و نيز: «فرشتگان بالهاى خود را براى طالبان دانش- جهت اظهار خشنودى از كار او- مى گسترانند.»

و نيز: «دانش را طلب كنيد هر چند در چين باشد.»

و نيز: «هر كس بامداد در طلب دانش برآيد، فرشتگان بر او سايه مى افكنند، و معاش او بركت مى يابد و از روزى او كاسته نمى شود.»

و نيز: «هر كس راهى را براى به دست آوردن دانش بپيمايد، خداوند براى او راهى به سوى بهشت هموار خواهد كرد.»

و نيز: «خوابيدن با علم بهتر از نماز با جهل است.»

و نيز: «يك فقيه بر شيطان از هزار عابد سخت تر است.»

و نيز: «عالمان در زمين مانند ستارگان در آسمانند. كه مردم در تاريكيهاى بيابان و دريا به وسيله آنها هدايت مى شوند، و هر گاه از آسمان محو شوند راهنمايان گمراه مى شوند.»

و نيز: «هر نوجوانى روزگارش را با علم و عبادت بگذراند تا بزرگ شود، خداوند در روز رستاخيز پاداش هفتاد و دو صدّيق را به او عطا مى كند.»

و نيز: «خداوند عزّ و جل در روز رستاخيز به عالمان مى فرمايد: من علم و حكمتم را در شما قرار ندادم جز براى آن كه مى خواهم بر گناهانى كه از شما صادر شده قلم عفو كشم، و از اين باكى ندارم.»

و نيز: «چيزى با چيزى گرد نيامده كه از گردآمدن علم با حلم بهتر باشد.»

و نيز: «مردم صدقه اى نداده اند كه به ارزش علمى باشد كه آن را منتشر كنند.»

و نيز: «انسان مسلمان به برادرش هديه اى نداده است كه برتر از سخن حكمت آميزى باشد كه به سبب آن خداوند هدايتش را نسبت به او افزون كند. و او را از وادى هلاكت بازگرداند.»

و نيز: «از برترين صدقه ها اين است كه انسان دانشى را فرا گيرد، سپس آن را به برادر مؤمنش بياموزد.»

و نيز: «استاد و دانشجو در اجر شريكند، و در ديگر مردم چيزى نيست.»

و نيز: «آن كه دانشش كم است بهتر از نادانى است كه عبادتش بسيار است.»

و نيز: «كسى كه بامداد به مسجد رود و تنها منظورش اين است كه چيز خوبى را بياموزد و يا آموزش دهد داراى اجر كسى است كه عمره كاملى به جا آورده باشد، و كسى كه شبانه به مسجد رود، و تنها هدفش اين است كه چيزى را بياموزد و يا آموزش دهد اجر كسى كه حجّ را به طور كامل انجام داده باشد براى اوست.»

و نيز: «يا عالم و يا دانشجو و يا مستمع و يا دوستدار آنها باش، و پنجمين آنها مباش كه هلاك خواهى شد.»

و نيز: هنگامى كه از بوستانهاى بهشت مى گذريد از آنها بهره گيريد عرض كردند: اى پيامبر خدا بوستانهاى بهشت كدام است، فرمود: «حلقات ذكر، چه خداوند متعال را فرشتگانى است كه در گردشند و جوياى حلقات ذكرند و چون بر اين مجالس وارد شوند بر گرد آنها حلقه مى زنند.» يكى از عالمان گفته است: منظور از حلقات ذكر مجالس بيان حلال و حرام است كه چگونه بايد خريد و فروش كرد، نماز گزارد، روزه گرفت. زناشويى كرد، طلاق داد و امثال اينها.

مى گويم: در اين زمينه گفتار ديگرى داريم كه به خواست خدا خواهد آمد.

غزّالى مى گويد: پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به مسجد وارد شد، و در اين هنگام دو جلسه در آن داير بود، در يكى فقه و احكام دين مذاكره مى شد، و در ديگرى دعا مى خواندند و از خداوند مسألت مى كردند، پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «هر دو مجلس خوب است، زيرا آنان خدا را مى خوانند، و اينان فقه را فرا مى گيرند و به نادانها ياد مى دهند، و اينان برترند، من براى آموزش مردم به رسالت برانگيخته شده ام»، سپس پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در كنار آنها نشست.

از صفوان عسّال نقل شده كه گفته است: بر پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) وارد شدم، در حالى كه آن حضرت در مسجد بر عباى سرخ رنگ خود تكيه داده بود به او عرض كردم: اى پيامبر خدا من براى طلب علم آمده ام، فرمود: «آفرين به طالبان علم همانا فرشتگان با بالهاى خود بر گرد طالب علم اجتماع مى كنند، و به سبب محبّتى كه به مطلوب آنها دارند از كثرت ازدحام بر بالاى هم سوار مى شوند تا آن اندازه كه به آسمان دنيا مى رسند.»

از كثير بن قيس روايت شده كه گفته است: در مسجد دمشق با ابو الدّرداء نشسته بودم. در اين ميان مردى نزد او آمد، و گفت: اى ابو الدّرداء من از مدينه نزد تو آمده ام يعنى شهر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ، و اين به خاطر حديثى است كه از تو به من رسيده است، و تو آن را از پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) روايت كرده اى، ابو الدّرداء گفت:

آيا داد و ستد تو را به اين جا نياورده؟ پاسخ داد: نه، ابو الدّرداء گفت: آيا امر ديگرى تو را به اين جا نكشانيده است، پاسخ داد: نه، ابو الدّرداء گفت: از پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شنيدم كه مى فرمود: «كسى كه راهى را در جستجوى دانش بپويد، خداوند از راهى او را به بهشت مى رساند، همانا فرشتگان بالهاى خود را براى طالبان علم مى گسترانند، و هر كه در آسمانها و زمين است حتّى ماهيها در آب از خداوند براى عالم طلب آمرزش مى كنند، برترى عالم بر عابد مانند برترى ماه بر ستارگان است، عالمان وارثان پيامبرانند، پيامبران درهم و دينارى را به ارث باقى نمى گذارند، تنها ميراث آنها علم است كه هر كس آن را فرا گيرد بهره زيادى برده است.» آن مرد گفت: آرى.

يكى از دانشمندان به ابو يحيى بن زكريّا بن يحيى ساجى نسبت داده كه گفته است: در كوچه هاى بصره براى مراجعه به خانه بعضى از محدّثان مى رفتيم، و در رفتن شتاب مى كرديم، همراه ما مردى هرزه و بى شرم بود كه با حالت تمسخر گفت: پاها را از روى بالهاى فرشتگان برداريد، او هنوز از جايش دور نشده بود كه هر دو پايش خشك شد. همچنين به ابو داوود سجستانى نسبت داده شده كه گفته است: در ميان اصحاب حديث مردى بى بندوبار و هرزه وجود داشت، همين كه حديث پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را شنيد كه فرموده است: «فرشتگان بالهاى خود را در زير پاى طالبان علم مى گذارند» در ته كفشهاى خود دو ميخ آهنين قرار داد، و گفت: مى خواهم بالهاى فرشتگان را لگدمال كنم، پس از آن هر دو پايش دچار خوره شد.

ابو عبد الله محّمد بن اسماعيل تميمى اين داستان را در شرح مسلم نقل كرده و گفته است: «هر دو پا و ديگر اعضاى بدنش فلج شد.»

فصل: احاديث در فضيلت علم از طريق خاصّه

امّا از طريق خاصّه (شيعه) به سند صحيح از ابو الحسن على بن موسى الرّضا (عليه السلام) از پدرانش از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) روايت شده كه فرموده است:

«طلب علم بر هر مسلمانى واجب است، علم را در هر جا كه گمان مى رود طلب كنيد، و از اهلش فرا گيريد، چه ياد گرفتن آن حسنه، طلب آن عبادت، مذاكره درباره آن تسبيح، عمل به آن جهاد، آموختن آن به كسى كه آن را نمى داند صدقه و بذل آن به كسى كه شايستگى آن را دارد موجب تقرّب به خداوند متعال است چرا كه علم وسيله شناخت حلال و حرام، روشنى بخش راه بهشت، همدم اوقات وحشت، يار تنهايى و غربت است. در خلوت سخنگو، در خوشى و ناخوشى دليل و رهنما، در برخورد با دشمنان سلاح، و نزد دوستان زيب و زيور مى باشد، خداوند متعال به وسيله علم و دانش اقوامى را بلند مرتبه مى گرداند، آنان را در راه خير پيشوا قرار مى دهد از آثار آنها پيروى مى كنند، به اعمال آنها تأسّى مى جويند، و آراى آنان را مرجع قرار مى دهند فرشتگان به دوستى با آنها راغب مى شوند، و با بالهاى خود آنها را لمس مى كنند، در نمازهاى خويش بر آنها درود مى فرستند، و هر خشك و ترى حتّى ماهيان و جانوران دريا، و درندگان بيابان و چهار پايان براى آنها طلب آمرزش مى كنند، دانش حيات دلها از جهل، روشنى چشمها از ظلمت، و نيروى بدنها از ضعف است. دانش بنده را به جايگاه نيكان و پايگاه پاكان و عالى ترين درجات دنيا و آخرت مى رساند، ذكر در حال تحصيل علم برابر با روزه، و مذاكره درباره آن مانند، نماز شب است. خداوند به وسيله علم اطاعت و عبادت مى شود، و از طريق آن پيوندهاى خويشاوندى مستحكم، و حلال و حرام الهى شناخته مى گردد علم پيشوا و عمل تابع آن است، خداوند آن را به سعادتمندان الهام، و تيره بختان را از آن محروم مى كند. خوشا به حال كسى كه خداوند او را از بهره اش محروم نساخته است.»

از امير مؤمنان (عليه السلام) نقل شده كه فرموده است: «اى مردم! بدانيد كمال دين طلب علم و عمل به آن است، آگاه باشيد تحصيل علم بر شما واجبتر از تحصيل مال است، مال ميان شما تقسيم و تضمين گرديده، و دادگرى دانا آن را ميان شما قسمت و ضمانت كرده، و به آن وفا خواهد كرد. علم در نزد اهلش ذخيره گشته، و به شما دستور داده شده آن را از آنان بخواهيد، پس آن را طلب كنيد.»

و نيز فرموده است: «عالم برتر از روزه گير شب زنده دار مجاهد است، هنگامى كه عالم مى ميرد در اسلام رخنه اى پديد مى آيد كه هيچ چيزى جز جانشين او نمى تواند آن را سدّ كند.»

و نيز: «در شرافت علم همين بس كه كسى كه آن را نمى داند مدّعى آن مى شود، و اگر آن را به او نسبت دهند شاد مى گردد. و در نكوهش جهل همين كافى است كه جاهل خود را از آن تبرئه مى كند.»

آن حضرت به كميل بن زياد فرمود: «اى كميل دانش بهتر از مال است، دانش تو را پاسدارى مى كند، و تو از مال پاسدارى مى كنى، دانش حاكم است و مال محكوم، مال بر اثر انفاق كاهش مى يابد، و دانش با انفاق افزون مى شود.»

و نيز آن حضرت فرموده است: «علم به هفت دليل از مال بهتر است، نخست اين كه علم ميراث پيامبران است، و مال ميراث فرعونها، دوّم علم با انفاق كاهش نمى يابد، و مال با هزينه و انفاق نقصان مى گيرد، سوّم اين كه مال نيازمند نگهبان است و علم پاسدار صاحب خود مى باشد، چهارم علم در كفن انسان داخل مى شود و او را در همه جا همراه است در حالى كه مال او را ترك مى كند و باقى مى ماند، پنجم مال را مؤمن و كافر به دست مى آورند، امّا علم تنها براى مؤمن حاصل مى شود، ششّم همگى مردم در امور دين خود به عالمان نياز دارند، ليكن به مالداران نيازى نيست. هفتم علم انسان را براى گذشتن از صراط نيرومند مى سازد، و مال مانع گذشتن او از آن مى باشد.»

و نيز فرموده است: «ارزش هر كس به قدر چيزى است كه آن را مى داند، در عبارت ديگر آمده است: به قدر چيزى است كه آن را نيكو انجام مى دهد.»

از امام زين العابدين (عليه السلام) نقل شده كه فرموده است: «اگر مردم فوايدى را كه در تحصيل علم است بدانند، آن را طلب مى كنند، هر چند اين كار متضمّن ريختن خون آنها و فرو رفتن در امواج دريا باشد همانا خداوند متعال به دانيال نبىّ وحى فرمود كه مبغوض ترين بندگان نزد من نادانى است كه حقّ اهل علم را سبك شمارد، و پيروى آنها را ترك كند، و محبوبترين بندگان نزد من پرهيزگارى است كه خواهان ثوابهاى بسيار، و همنشين عالمان و پيرو شكيبايان باشد، و از حكيمان سخن گويد.»

از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه فرموده است: «هر كه طريق هدايتى را به كسى بياموزد به اندازه كسانى كه آن را به كار بسته اند به او پاداش داده مى شود، بى آن كه از پاداش آنها كاسته شود، و آن كه امر گمراه كننده اى را به كسى ياد مى دهد به اندازه كسانى كه آن را مرتكب شده اند گناه بر عهده اوست بى آن كه از گناهان آنها چيزى كم گردد.»

و نيز فرموده است: «عالمى كه از دانش او سود برده مى شود برتر از هفتاد هزار عابد است.»

و نيز: «هر كس از شما دانشى را به ديگرى ياد دهد، دو برابر اجر دانش آموز به او پاداش داده مى شود، و معلّم بر وى برترى دارد، بنابراين دانش را از دانشوران فرا گيريد، و آن را به برادرانتان بياموزيد، همچنان كه عالمان آن را به شما آموخته اند.»

و نيز: «در مجلسى پيش كسى بنشينم كه به او اعتماد دارم، در نظرم از عبادت يك سال اطمينان بخش تر است.»

امام صادق (عليه السلام) فرموده است: «هر كس عمل خيرى را به ديگرى بياموزد پاداش كسى را دارد كه آن را به كار بسته است، راوى گويد: عرض كردم: اگر كسى كه آن كار خير را فرا گرفته است آن را به ديگرى ياد دهد، آيا اين پاداش به او داده خواهد شد؟ فرمود: اگر آن را به همه مردم ياد دهد نيز اين ثواب به همان گونه درباره او جارى خواهد شد، عرض كردم: اگر او بميرد، فرمود: هر چند بميرد.»

و نيز فرموده است: «فقه و احكام دين را فرا گيريد، چه هر كس از شما احكام دين را نياموزد اعرابى است.» خداوند عزّ و جلّ در كتابش مى فرمايد:

لِيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ.

و نيز فرموده: «بر شما باد به فرا گرفتن احكام دين خدا، و اعرابى نباشيد، چه كسى كه احكام دين را نياموزد، خداوند متعال در روز رستاخيز به او نظر نمى كند، و اعمال او را پاكيزه نخواهد كرد.»

و نيز: «دوست دارم تازيانه بر سر اصحابم بزنم تا فقه و احكام دين را فرا گيرند.»

و نيز: «عالمان وارثان پيامبرانند پيامبران درهم و دينارى به ارث بر جاى نمى گذارند، تنها احاديثى از خود به ميراث مى گذارند، هر كس چيزى از احاديث آنها را به كار بندد بهره فراوانى به دست آورده است، بنگريد دانش خود را از چه كسى اخذ كرده ايد، چه ميان ما اهل بيت در هر نسلى افراد عادلى وجود دارد، كه تحريفات غاليان و ادعّاهاى باطل كيشان و تأويلات جاهلان را از دين مى زدايند.»

و نيز: «هر گاه خداوند خير بنده اى را بخواهد او را در دين فقيه و دانا مى گرداند.»

معاوية بن عمّار به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: مردى است كه احاديثتان را روايت، و آنها را ميان مردم پخش مى كند، و دلهاى شيعيان شما را به آنها قوّت مى دهد، و نيز مردى است از شيعيان شما كه عابد است ليكن اهل روايت و نقل حديث نيست، از اين دو تن كدام يك برتر است؟ فرمود: «آن كه احاديث ما را روايت مى كند، و دلهاى شيعيان ما را به آنها قوّت مى دهد برتر از هزار عابد است.»

و نيز: «مرگ هيچ مؤمنى نزد شيطان كه لعنت خدا بر او باد محبوبتر از مرگ فقيه نيست.»

و نيز: «چون مؤمن فقيه بميرد در اسلام رخنه اى پديد مى آيد كه هيچ چيزى آن را مسدود نمى كند.»

امام كاظم (عليه السلام) فرموده است: «هنگامى كه مؤمن مى ميرد. فرشتگان آسمان و نقاطى از زمين كه در آن جا خدا را عبادت كرده، و درهايى از آسمان كه اعمالش از آن جا بالا رفته، بر او مى گريند، و در اسلام رخنه اى پديد مى آيد كه چيزى آن را سدّ نمى كند. زيرا مؤمنان فقيه همچون حصار شهرها، دژهاى اسلامند.»

فرموده است: «پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) وارد مسجد شد ديد گروهى پيرامون مردى اجتماع كرده اند فرمود: اين كيست؟ گفته شد: مردى علّامه (بسيار دانا) است، فرمود: علّامه چيست؟ گفتند از همه كس به انساب عرب و جنگهاى آنها و حوادث دوران جاهليّت داناتر است، پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: اين دانشى است كه هر كس آن را نداند زيان نكرده، و كسى كه آن را بداند سودى نبرده است، سپس فرمود: علم منحصر به سه چيز است: آيت محكمه، فريضه عادله و سنّت قائمه، و آنچه غير از اينهاست فضل است.»

فصل

همان دانشمند ما گفته است: در تفسير امام عسكرى (عليه السلام) درباره قول خداوند متعال آمده است: وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا الله تا وَ الْيَتامى امام (عليه السلام) مى گويد: «امّا درباره قول خداوند كه فرموده است «و اليتامى» پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است: خداوند مردم را به نيكى درباره يتيمان به اين سبب تشويق كرده است كه آنها از پدران خود جدا شده اند. از اين رو هر كس از آنها حمايت كند، خداوند از او حمايت خواهد كرد، و كسى كه آنها را گرامى بدارد خداوند او را گرامى خواهد داشت، و هر كس از روى رأفت دست بر سر يتيمى كشد، خداوند در برابر هر مويى كه دستش را بر آن كشيده است كاخى در بهشت براى او قرار مى دهد، كه از تمام دنيا و آنچه در آن است وسيعتر، و هر چه دلخواه آدمى است و چشم از آن لذّت مى برد در آن موجود باشد و آنها جاودانه در آن سكنا مى كنند».

و نيز: «از همه يتيمان يتيم تر كسى است كه از امامش منقطع شده و نمى تواند به او دسترسى يابد، و نمى داند حكم او در مورد احكام شرعى مورد نيازش چيست، آگاه باشيد هر كس از شيعيان ما علوم ما را بداند، و اين نادان به احكام آيين ما را كه دستش از مشاهده ما كوتاه، و به منزله يتيمى در دامان اوست هدايت و ارشاد كند، و طريقه ما را به او بياموزد، در پيشگاه رفيق اعلا با ما خواهد بود، اين حديث را پدرم از پدرش و او از پدرانش و آنها از پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) روايت كرده اند».

على (عليه السلام) فرموده است: «هر كس از شيعيان ما عالم به طريقه ما باشد، و ضعفاى شيعه ما را از تيرگى جهل به روشنى علم در آورد، همان علمى كه ما در دسترس او گذاشته ايم، روز رستاخيز در حالى كه تاجى از نور بر سر دارد كه همه اهل محشر را روشنى مى دهد، وارد مى شود، و بر تن او جامه اى ست كه همه دنيا با كمترين تار آن نمى تواند برابرى كند، سپس ندا كننده اى از سوى خداوند فرياد مى كند اى بندگان خدا اين عالم شاگردى از شاگردان آل محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) است، هان هر كسى در دنيا به وسيله او از حيرت جهالت بيرون آمده است اكنون به انوار او چنگ زند، تا او را از سرگردانى ظلمت اين عرصات رهايى دهد، و به نزهتگاه بهشت وارد سازد، سپس هر كسى را كه به او خيرى ياد داده، و يا گره جهل و نادانى را از دل او گشوده، و يا شبهه اى را براى او روشن ساخته است از آن عرصه خارج مى سازد.»

اين عالم گفته است: زنى نزد صدّيقه كبرا (عليه السلام) آمد، و گفت: من مادرى ناتوان دارم. يكى از مسائل نمازش بر او مشتبه شده، مرا نزد تو فرستاده تا آن را بپرسم. فاطمه (سلام الله عليها) پرسش او را پاسخ داد آن زن بار دوّم پرسيد، آن حضرت به او پاسخ داد. سپس براى بار سوّم پرسيد، فاطمه (سلام الله عليها) به او پاسخ داد، تا ده بار كه آن حضرت در هر بار پاسخش را داد. زن از پرسش مكرّر خود شرمنده شد و گفت: اى دخت پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به شما زحمت ندهم، فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «بيا از هر چه مى خواهى بپرس، چه گمان مى كنى درباره كسى كه روزى تعهد كرد تا در برابر اخذ يك صد هزار دينار بار سنگينى را به پشت بام برد آيا اين بار بر او سنگينى مى كند؟» زن گفت: نه، فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «من براى هر مسأله اى بيش از گنجايش زمين تا عرش، مرواريد احرت گرفته ام، پس سزاوارتر است كه پاسخ دادن مسائل تو بر من سنگين نباشد. من از پدرم شنيدم كه مى فرمود:

«علماى شيعه ما در روز قيامت محشور مى شوند در حالى كه هر يك از آنان را به اندازه دانش و كوششى كه در ارشاد بندگان خدا داشته اند خلعت كرامت مى پوشانند، تا آن جا كه به يك تن از آنها يك ميليون حلّه نور خلعت داده مى شود، سپس منادى از سوى خداوند در آسمان ندا مى كند: اى سرپرستان يتيمان آل محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه آنان را پس از جدايى از پدرانشان كه امامان آنها بودند نيرو و توان داديد، اينان شاگردان شما و يتيمانى هستند كه آنها را سرپرستى و كمك كرديد، پس خلعت علوم در دنيا را بر آنها بپوشانيد، از اين رو به هر يك از آنان به اندازه دانشى كه از آنها فرا گرفته است خلعت مى پوشانند، تا آن حدّ كه برخى از آنان صد هزار جامه خلعت مى گيرند، اينان همين گونه به كسانى كه از آنها دانش فرا گرفته اند خلعت مى پوشانند، سپس خداوند متعال مى گويد: خلعت اين عالمان را كه يتيمان را كفالت و سرپرستى كردند كامل و دو برابر كنيد، پس خلعتهاى پيشين آنها را كامل و مضاعف مى كنند، همچنين خلعت كسانى كه در رتبه آنهايند، و به اندازه آنها خلعت داده شده اند تكميل و مضاعف مى گردد.» فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «اى كنيز خدا هر آينه نخى از اين خلعتها هزار هزار بار بهتر از همه چيزهايى است كه خورشيد بر آنها مى تابد، و آنچه خورشيد بر آن مى تابد ارجى ندارد، چه آن آميخته با آلام و كدورات است.»

حسن بن على (عليه السلام) فرموده است: «كفيل و سرپرست يتيم آل محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، يتيمى كه از سرپرستان خود جدا مانده و در وادى جهل و نادانى گرفتار شده، چنانچه كسى او را از وادى جهل برهاند، و آنچه را بر او مشتبه شده برايش روشن سازد، برترى او در مقايسه با كسى كه يتيمى را كفالت كند و او را اطعام و سيراب كند، مانند برترى خورشيد بر ستاره سهاست.»

حسين بن على (عليه السلام) فرموده است: «هر كس براى خاطر ما با يتيمى كه محنت استتارمان او را از ما جدا كرده در علومى كه از ما به او رسيده است، با وى همدردى و مواسات، و با راهنمايى خود او را ارشاد كند خداوند مى فرمايد: اى بنده صاحب كرم كه همدردى و دلجويى مى كنى من به اين كرم و بخشش از تو سزاوارترم. اى فرشتگان من اينك به تعداد هر حرفى كه به او ياد داده هزار هزار كاخ در بهشت براى او قرار دهيد، و از نعمتها آنچه سزاوار است در آنها فراهم آوريد.»

علىّ بن الحسين (عليه السلام) فرموده است: «خداوند عزّ و جلّ به موسى (عليه السلام) وحى فرمود كه مرا محبوب آفريدگانم كن، و آفريدگانم را محبوب من گردان، موسى عرض كرد: اين كار را چگونه انجام دهم. خداوند فرمود: نعمتهاى ظاهرى و باطنى مرا به ياد آنها بياور، تا مرا دوست بدارند، چه اگر بنده گريزان يا گمراه و منحرف از درگاهم را بتوانى بازگردانى براى تو از عبادت صد سال كه روزهايش را روزه بدارى و شبها را به نماز بگذرانى بهتر است. موسى (عليه السلام) عرض كرد: بنده گريزان از درگاهت كيست؟ فرمود: گنهكار متمرّد، موسى عرض كرد: گمراه و منحرف از آستانت كيست؟ فرمود: آن كه امام زمانى را كه معرّفى كرده اى نشناسد، و يا پس از شناخت، از او دورى گزيند، همان كسى كه به احكام دينش نادان باشد، دينى كه تو آن را شناسانده اى، و از طريق آن خدا بندگى مى شود، و به وسيله آن خشنودى او به دست مى آيد.»

و نيز فرموده است: «اى دانشمندان شيعه، مژده باد شما را به ثوابهاى بزرگ و پاداشهاى فراوان.»

محمّد بن على (عليه السلام) فرموده است: «دانشمند مانند كسى است كه شمع فروزانى به همراه دارد كه به مردم روشنى مى دهد، و هر كس در پرتو شمع او قادر به ديدن مى شود، برايش دعاى خير مى كند. همچنين دانشمند حامل شمعى روشنى بخش از علم و دانش است كه به وسيله آن تيرگيهاى جهل و حيرت را مى زدايد از اين رو هر كس از فروغ دانش او بهره مند شده، و از سرگشتگى و حيرت بدر آمده يا از تيرگى نادانى رهايى يافته است از جمله آزاد شدگان او از آتش دوزخ است، و خداوند متعال در عوض هر موى اين آزاد شدگان چيزى به او خواهد داد كه بهتر از صد هزار قنطار مال باشد كه بر غير طريقى كه خداوند دستور داده صدقه داده شود، زيرا اين صدقه براى دهنده آن مايه و بال و خسران است، بلكه به او پاداشى مى دهد كه برتر از ثواب گزاردن صد هزار ركعت نماز در برابر خانه كعبه باشد.»

امام جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) فرموده است: «دانشمندان شيعه ما مرزدارانى هستند كه در نزديكى آنها ابليس و شياطين او كمين كرده اند. اين عالمان مانع مى شوند كه ابليس و پيروان كافر و ناصبى او بر ضعفاى شيعه ما وارد و بر آنها چيره شوند. آگاه باشيد هر كس از شيعيان ما اين امر را بر عهده داشته باشد هزار هزار بار برتر از كسى است كه با روم و ترك و خزر جهاد كند، زيرا آنان از دين دوستان ما، و اينان از بدنهاى آنها دفاع مى كنند.»

موسى بن جعفر (عليه السلام) فرموده است: «فقيهى كه يتيمى از يتيمانى را كه دستشان از ما كوتاه و از ديدار ما محرومند نجات دهد، و آنچه را از تعاليم ما نياز دارد به او بياموزد، همين يك فقيه براى شيطان از هزار عابد سخت تر است، زيرا عابد تنها براى نجات خويشتن مى كوشد، و فقيه علاوه بر نفس خويش، بندگان خدا را اعمّ از زن و مرد در نظر دارد تا آنها را از چنگ ابليس و يارانش برهاند، از اين رو او از هزار هزار مرد عابد و هزار هزار زن عبادت كننده برتر است.»

علىّ بن موسى (عليه السلام) فرموده است: «روز قيامت به عابد گفته مى شود: تو چه مرد خوبى بوده اى. تلاش تو نجات دادن خودت بود، و زحمت خود را از مردم بازداشتى، اينك به بهشت وارد شو. آگاه باشيد فقيه كسى است كه خير خود را به مردم برساند، و آنان را از دست دشمنانشان برهاند، و نعمتهاى بهشت خدا را براى آنان ذخيره سازد، و خشنودى خدا را براى آنها به دست آورد. به فقيه گفته مى شود اى كفيل يتيمان آل محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، اى هدايت كننده دوستان و پيروان ضعيف آنها بر جاى خود باش و براى هر كسى كه از تو دانشى فرا گرفته و چيزى آموخته شفاعت كن. فقيه مى ايستد، و به همراه او گروه گروه وارد بهشت مى شوند و امام (عليه السلام) واژه گروه (فئام) را ده بار تكرار، و فرمود: اينان كسانى هستند كه از او دانش فرا گرفته، و از دانش آموزان او دانش اندوخته، و به همين گونه تا روز قيامت از علوم او بهره برده اند»، اكنون بنگريد ميان مقام فقيه و منزلت عابد چقدر تفاوت است.

محمّد بن على (عليه السلام) فرموده است: «كسى كه يتيمان آل محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را كفالت كند، يتيمانى كه از امام خود جدا شده، و در وادى جهالت سرگردان گشته، و در دست شيطانهاى خود و دشمنان ناصبى ما اسير شده اند، از دست اينان نجات دهد و از حيرت و سرگردانى برهاند، و شيطانها را با ردّ وسوسه هاى آنها مقهور كند، و با تمسّك به حجّتهاى پروردگار و دلايل امامان خويش دشمنان ما را مغلوب سازد، در پيشگاه خداوند نسبت به عابدان از والاترين موقعيّتها و بيشترين برتريها برخوردار خواهد شد، فضيلتى بيش از برترى آسمان بر زمين، و برترى عرش و كرسى و حجابها بر آسمان آرى تفاوت او با عابد مانند تفاوت ماه شب چهارده بر مخفى ترين ستارگان آسمان است.»

علىّ بن محمّد (عليه السلام) فرموده است: «اگر پس از غيبت قائم ما (عليه السلام) دانشمندانى باقى نبودند كه مردم را به سوى خدا دعوت و آنان را رهبرى و با تمسّك به حجّتهاى الهى از دين پاسدارى كنند، و بندگان ضعيف خداوند را از دامهاى شيطان و يارانش، و از كمند دشمنان ناصبى ما برهانند، هيچ كسى در روى زمين باقى نمى ماند مگر اين كه از دين خدا برگشته و مرتّد شده باشد. آرى آنانى كه زمام دلهاى ضعفاى شيعه را به دست مى گيرند، مانند ناخداى كشتى كه سكّان آن را در اختيار مى گيرد، در نزد خداوند از همه كس برترند.»

حسن بن على (عليه السلام) فرموده است: «عالمان شيعه ما كه دوستان مستضعف و معتقدان به ولايت و امامت ما را سرپرستى مى كنند، روز رستاخيز در حالى وارد عرصه محشر مى شوند كه از ديهيم آنها نور مى درخشد. آنها هر كدام تاجى درخشان بر سر دارند كه انوار آن در عرصه قيامت تا مسافت سيصد هزار سال راه پراكنده مى شود، و شعاع تابش اين ديهيمها سر تا سر عرصه محشر را فرا مى گيرد. در آن روز هر يتيمى كه اين عالمان او را كفالت كرده، و از فضاى تيره جهل و نادانى و وادى حيرت و سرگشتگى رهانيده اند، به بخشى از انوار آنها چنگ مى زند. اين انوار او را بالا مى برند، و روبروى بهشت قرار مى دهند.

سپس آنها را در منازلى كه در همسايگى استادان و معلّمانشان برايشان آماده شده، و در محضر امامانى كه براى آنها دعوت مى كردند فرود مى آورند و در اين هنگام شعاع اين ديهيمها به هر ناصبى يا دشمن اهل بيت (عليهم السلام) برسد چشمانش كور، گوشهايش كر و زبانش لال مى شود، و به آتشى سخت تر از لهيب دوزخ مبدّل مى گردد، سپس آنها را بلند كرده، به سوى خازنان جهنّم پرتاب مى كند و خازنان آنها را به درون دوزخ مى افكنند.»

اينها شمّه اى از احاديثى است كه درباره فضيلت علم از معصومان (عليهم السلام) به ما رسيده است، و از نظر رعايت اختصار به همينها بسنده كرديم.