بخش دوم : كيفيت بهره گيرى ارواح از خيرات و صدقات در عالم برزخ
فصل اول : مشروعيت زيارت اهل قبور
همان گونه كه در پيشگفتار كتاب آمده تاليف كتاب به خاطر اين بوده كه بدانيم ارواح مؤ منين پس از مرگ چه بهره اى از اعمال صالح فرزندان ، خويشان ، دوستان و آشنايان خود مى برند؟ آيا اگر در دورترين نقطه جهان ، انسان با ايمانى عمل صالحى انجام دهد و ثواب آنرا نثار روح اموات مؤ منين كند، ارواح مؤ منين از آن بهره مند خواهد شد؟.
ما در طول اين بخش با استناد به روايات وارده از ائمه معصومينعليهالسلام
به بيان آن و مطالب ديگرى در همين ارتباط مى پردازيم ، به اين اميد كه براى آگاهى مؤ منين در قيد حيات مفيد بوده و بر اثر آگاهى بيشتر خوانندگان ، اموات آنها نيز بهره مند شوند.
بحث را در اين بخش از «مشروعيت زيارت اهل قبور» شروع مى كنيم
ابتدا بايد تذكر دهيم : زيارت اموات و اهل قبور چيزى است كه بين اقوام و ملل دنيا مرسوم است ، حتى اقوامى كه به سوزانيدن اجساد اموات خود معتقدند پس از سوزانيدن اجساد، خاكستر آنرا در جعبه و يا جاى مخصوصى قرار مى دهند و هر چند وقت يك بار براى اداى احترام به آن مكان مى روند و گاهى هم با روشن كردن شمع و چراغ در آن مكان روح مرده خود را شاد مى گردانند. مسلمانان جهان كه افتخار پيروى همه جانبه از حضرت ختمى مرتبت محمد بن عبداللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
و اوصياء طاهرين آن حضرت را دارند با تبعيت كردن از آن بزرگواران و الگو قرار دادن آنها به اعمال خود مهر صحت زده اند.
ما در اين فصل در صدد اثبات مشروعيت زيارت اهل قبور از جهت سيره (روش ائمه) و اوامر و دستورات ائمهعليهالسلام
(قول ائمه) هستيم و براى هر يك از دو مورد به چند حديث اكتفا مى كنيم :
الف» مشروعيت زيارت اهل قبور از نظر سيره پيامبر و امامانعليهالسلام
:
١- مرحوم مجلسى به نقل از كتاب كامل الزياره از صفوان جمال آورده است :
... عن صفوان الجمال قال : سمعت ابا عبداللهعليهالسلام
يقول : كان رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
يخرج فى ملاء من الناس من اصحابه كل عشيه خميس الى بقيع المدينه ، فيقول : السلام عليكم اهل الديار، السلام عليكم اهل الديار، السلام عليكم اهل الديار، رحمكم الله ، رحمكم الله ، رحمكم الله
صفوان گفت از حضرت صادقعليهالسلام
شنيدم كه فرمود: كار دائمى پيامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
اين بود كه عصر هر پنج شنبه با عده زيادى از اصحابشان به قبرستان بقيع در مدينه مى رفتند و اهل قبور را زيارت مى كردند...
٢- و نيز در همان كتاب به نقل از كتاب من لا يحضره الفقيه آورده است :
كانت فاطمهعليهالسلام
تاءتى قبور الشهداء كل غداه سبت ، فتاءتى قبر حمزه فتترحم عليه و تستغقر له
كار مستمرى حضرت فاطمه زهراءعليهالسلام
اين بوده كه : هر صبح شنبه به زيارت قبور شهداء مى رفت و از جمله بر مزار حمزه مى رفت و براى او طلب رحمت و مغفرت مى كرد.
جمله «كان رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
» در حديث اول ، و جمله «كانت فاطمه «- در حديث دوم بدليل ماضى استمرارى بودن آنها دلالت بر تكرار و استمرار اين عمل از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
و فاطمه زهراءعليهالسلام
دارد و در حقيقت روش هميشگى اين دو بزرگوار اين بوده كه به زيارت اهل قبور مى رفتند و براى آنها طلب رحمت و مغفرت مى كردند.
٣- باز مرحوم مجلسى در بحارالانوار چنين آورده است :
وقيل لامير المؤ منينعليهالسلام
: ما شاءنك جاورت المقبره ؟ فقالعليهالسلام
انى اجدهم جيران صدق يكفون السيئه ، و يذكرون الاخره
از حضرت امير المؤ منينعليهالسلام
پرسيدند: يا على چرا هم جوارى با قبرها را برگزيده ايد؟ حضرت فرمود: آنها را همسايگان راستگوئى يافتم ؛ انسان را از گناه باز مى دارند و آخرت را به ياد انسان مى آورند.
در مورد اين حديث ، اين توضيح لازم است كه : اين طور نيست كه براستى حضرت رفته باشند اطاقى در كنار قبرستان خريده و يا ساخته و يا اجاره كرده باشند، بلكه اين معنا از زياد رفتن به قبرستان هم ظاهر است و در اصطلاحات عرف خود ما نيز، همين طور است و گاهى به كسى كه مثلا زياد در مسجد حضور داشته باشد مى گويند: مجاور مسجد است و يا مى گويند در مسجد معتكف شده است و پس همين زياد رفتن حضرت در قبرستان به خاطر زيارت اهل قبور، دلالت بر سيره و روش آن حضرت دارد و سيره معصوم براى ما كه خود را پيرو آنان مى دانيم دليل و حجت شرعى است
٤- و نيز مرحوم مجلسى به نقل از كامل الزياره ازابى مقدام آورده است كه :
قال : مررت مع ابى جعفرعليهالسلام
بالبقيع ، فمررنا بقبر رجل من اهل الكوفه من الشيعه ، فقلت لابى جعفرعليهالسلام
: جعلت فداك ، هذا قبر رجل من الشيعه ، قال : فوقف عليه وقال : اللهم ارحم غربته ، وصل وحدته ، و آنس وحشته
گفت : به اتفاق حضرت باقرعليهالسلام
در قبرستان بقيع به قبر يك نفر از اهل كوفه رسيديم ، به حضرت گفتم : جانم فداى شما باد اين قبر يكى از شيعيان اهل كوفه است ، وقتى حضرت اين سخن را شنيدند ايستادند و در حق او دعا كردند.
از دو حديث فوق نيز روش امام امير المؤ منينعليهالسلام
و امام باقرعليهالسلام
استفاده مى شود؛ مثلا حديث چهارم صريح است كه وقتى امام باقرعليهالسلام
در حين عبور از قبرستان بقيع به قبر يكى از مؤ منين مى رسند و متوجه مى شوند كه آن قبر يكى از مؤ منين است خود را ملزم مى دانند از حركت باز ايستند و صاحب قبر را دعا كنند و براى او طلب رحمت و مغفرت نمايند.
بنابراين يكى از دلائل مشروعيت داشتن زيارت اهل قبور براى ما معتقدين به رهبرى الهى ائمه معصومين همين روش آنها است ، و دليل ديگر در اين مورد قول آنها؛ يعنى دستور و امر و تحريص آنها نسبت به زيارت اهل قبور است ؛ به بيان واضح تر، وقتى مشاهده مى كنيم كه ائمهعليهمالسلام
در موارد زيادى تابعين خود را امر به رفتن به زيارت اهل قبور و خواندن دعا براى آنها نموده اند، صرف نظر از اين كه امتثال امر آنها واجب است ، اصل كار نيز مشروعيت پيدا مى كند.
ب» مشروعيت زيارت اهل قبور از نظر اخبار و احاديث (قول امامعليهالسلام
)
١- مرحوم كلينى به نقل از محمد بن مسلم آورده است :
... عن محمد بن مسلم ، عن ابى عبداللهعليهالسلام
قال : قال امير المؤ منينعليهالسلام
: زوروا موتاكم ، فانهم يفرحون بزيارتكم
حضرت صادقعليهالسلام
فرمودند: جدم امير المؤ منينعليهالسلام
فرمود: مرده هاى خود را زيارت كنيد؛ زيرا آنها از رفتن شما به زيارت قبورشان خشنود مى شوند...
٢- مرحوم مجلسى نيز به نقل از محمد بن مسلم آورده است كه :
... عن محمد بن مسلم قال : قلت لابى عبداللهعليهالسلام
: نزور الموتى ؟ فقالعليهالسلام
: نعم ، قلت : فيعلمون بنا اذا اتيناهم ؟ قالعليهالسلام
: اى والله ليعلمون بكم و يفرحون بكم ، ويستاءنسون اليكم
گفت : از حضرت صادقعليهالسلام
پرسيدم : به زيارت اموات برويم ؟ حضرت در جواب فرمودند: بلى ، پرسيدم : زيارت كننده را مى شناسند؟ فرمودند: بلى به خدا قسم ؛ زيارت كننده را مى شناسند، از زيارت آنها خشنود مى شنوند و هنگام زيارت با آنها انس مى گيرند.
در ارتباط با دو حديث فوق شرح و توضيح زير لازم است :
الف» همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در حديث اول حضرت امير المؤ منينعليهالسلام
صريحا دستور رفتن به زيارت اموات را داده اند. كلمه «زوروا» امر به زيارت است و امر در اين حديث بنا به شواهد و قرائنى كه دارد دلالت بر استحباب مى كند؛ يعنى مستحب است به زيارت اموات برويم ، پس در اين حديث صرف نظر از اين كه از رفتن به زيارت اموات جلوگيرى نفرموده ، براى رفتن به زيارت نيز تاءكيد فرموده اند.
ب» نكته ديگرى كه در همان حديث وجود دارد اين است كه : حضرت امير المؤ منينعليهالسلام
در مقام تشويق و ترغيب مؤ منين براى رفتن به زيارت اهل قبور فرموده : اموات از رفتن شما خوشحال مى شوند، درست مثل اينكه به زيارت زنده مى رويم و انشاء الله در احاديثى كه در صفحات آينده ملاحظه مى فرمائيد مطالب تازه ترى را خواهيد خواند.
ج» در حديث دوم محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب خاص حضرت صادقعليهالسلام
است از حضرت سؤ ال مى كند؟ آيا به زيارت اموات برويم ؟ حضرت فرمودند: بلى ، باز پرسيد: از اين كه ما به زيارت آنها مى رويم آنها متوجه مى شوند؟ حضرت صادقعليهالسلام
جواب اين سؤ ال را با قسم همراه نموده كه : آرى به خدا قسم ، آنها شما را مى شناسند و با شما انس مى گيرند.
از اين سؤ ال و جواب و مخصوصا اين كه حضرت جواب را با قسم همراه نموده معلوم مى شود: در محيط آن روز مدينه ، رفتن به زيارت اهل قبور يك امر خرافى بوده و در بين اهل سنت آنروز نيز مانند امروز يك سرى افكار ضد زيارت اموات وجود داشته و اين فكر ترويج هم مى شده ، آن وقت در ذهن محمد بن مسلم بوده كه از حضرت در اين مورد سؤ ال كند و حضرت هم جواب را همراه با سوگند بيان مى كنند تا ديگر جاى سؤ الى باقى نماند.
د» دو جمله يفرحون بكم و يستاءنسون اليكم كه به معناى «از اينكه شما به زيارتشان مى رويد خوشحال مى شوند و با شما انس مى گيرند» مى باشد، بر خلاف افكار موجود آن روز در محيط مدينه نشان مى دهد: «اموات زنده اند و فعل و انفعالات اين عالم را درك مى كنند»