فصل پنجم : آيا انسان در ثواب اعمال براى اموات شريك است ؟
رواياتى كه در اين مورد رسيده متفاوتند و ما بحسب تفاوتى كه دارند بطور دسته بندى بيان مى داريم :
الف» احاديثى كه نفع خيرات و صدقات را صرفا متوجه اموات نموده و نسبت به عاملين خيرات ساكت است نمونه اى از اين احاديث را در فصل چهارم همين بخش بيان كرديم ، از تكرار آن خوددارى مى شود.
ب» احاديثى كه نفع خيرات و صدقات را متوجه طرفين دانسته و به همان مقدار كه اثرات خيرات را براى اموات بيان نموده عاملين خيرات را نيز سهيم مى داند:
١- مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل به نقل از حضرت صادقعليهالسلام
آورده است :
... قال : وقال (الصادق)عليهالسلام
: يدخل على الميت فى قبره الصلاه والصوم والحج والصدقه والبر والدعا ويكتب اجره للذى يفعله و للميت
راوى حديث گفت : حضرت صادقعليهالسلام
فرموده اند: ثواب نماز و روزه و حج و صدقات و هر كار نيك و دعا به ميت مى رسد و اجرا و ثواب آن براى آن كسى كه انجام داده نيز نوشته مى شود.
٢- مرحوم صدوقرحمهالله
در من لايحضر به نقل از حضرت رضاعليهالسلام
آورده است :
... قال الرضاعليهالسلام
ما من عبد زار قبر مؤ من فقرء عليه انا انزلناه فى ليله القدر سبع مراه الا غفر الله له ولصاحب القبر (٩٨)
حضرت رضاعليهالسلام
فرموده اند: هر مؤ منى كه قبر مؤ من ديگرى را زيارت كند و بر مزار او هفت مرتبه سوره مباركه «قدر» بخواند، خداوند هر دو را مى آمرزد.
٣- مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه به نقل از عده الداعى آورده است :
... قال : قال (الصادق)عليهالسلام
: ما يمنع احدكم ان يبر والديه حيين و ميتين ، يصلى عنهما و يتصدق عنهما ويصوم عنهما، فيكون الذى صنع لهما وله مثل ذلك فيزيده الله ببره خيرا كثيرا
حضرت صادقعليهالسلام
فرمودند: چرا در حق پدر و مادر خودتان زنده باشند يا مرده ، نيكى نمى كنيد؟ اگر براى آنها نماز بخوانيد، روزه بگيريد، صدقه بدهيد خداوند ثواب اين اعمال را به آنها مى رساند و به شما براى اين عمل نيكى كه انجام داده ايد پاداش بيشترى عنايت مى كند.
در ارتباط با سه حديث فوق توجه به نكات زير لازم است :
اولا» در حديث اول بدون اين كه اجر و ثواب را اندازه گيرى كند، ثواب عمل را عايد هر دو نفر (ميت و زاير) نموده و هر دو را در بهره بردارى از ثواب عمل ، مساوى معرفى فرموده است
ثانيا» در همان حديث جمله يدخل على الميت فى قبره (ثواب عمل در قبر ميت داخل مى شود) بكار رفته و مقصود از قبر، همان «جايگاه» مخصوصى است كه در فصل چهارم از بخش اول همين كتاب گفتيم
ثالثا» در حديث دوم با بكار بردن جمله الا غفر الله له (مگر اين كه زيارت كننده و خيرات دهنده را مى آمرزد) ثواب خيرات دهنده را مقدم بر صاحب قبر دانسته و اين خود يك توجهى است كه به او شده و در حقيقت مثل اين است كه زيارت كنندگان و عاملين خيرات را تشويق به عمل خير براى اموات كرده باشد.
رابعا» در حديث سوم نيز با بكار بردن جمله فيزيده الله ببره خيرا كثيرا (خداوند بواسطه اين نيكى كه در حق آنها نموده ثواب بيشترى را عايد خيرات دهنده مى كند) مؤ منين را تشويق به دادن خيرات و صدقات براى اموات نموده و از اين كه قول و وعده ائمهعليهمالسلام
حق است ، طبيعى است ، كه خيرات دهندگان براى اموات از ثواب و بهره زيادترى برخوردار خواهند بود.
٤- مرحوم مجلسى به نقل از دعوات راوندى آورده است :
... عن الصادقعليهالسلام
يكون الرحل عاقا لوالديه فى حياتهما، فيصوم عنهما بعد موتهما و يصلى و يقضى عنهما الدين فلايزال كذلك حتى يكتب بارا، و آخر يكون بارا فى حياتهما، فاذا مات لايقضى دينه ، ولايبره بوجه من وجوه البر، فلايزال كذلك حتى يكتب عاقا
حضرت صادقعليهالسلام
فرمود: ممكن است شخصى در زمان حيات پدر و مادر خود مورد غضب و نفرين آنها باشد ولى او پس از مرگ آنها بر ايشان خيرات و صدقات بدهد، ديون آنها را پرداخت كند، نماز و روزه براى آنها بخواند و هميشه در فكر آنها باشد تا اين كه بر اثر ثوابى كه از اين اعمال به آنها مى رسد در حق او دعا كنند و خداوند اين فرزند را مورد عفو و لطف و مرحمت خود قرار دهد. و در مقابل ممكن است شخصى در زمان حيات پدر و مادر خود مورد لطف و مرحمت آنها باشد اما پس از مرگ ، آنها را فراموش كند؛ به زيارت آنها نرود، ديون آنها را اداء نكند، نماز و روزه اى براى آنها بجاى نياورد، و خلاصه پس از مرگ توجهى به آنها نكند تا اين كه آنها از او ناراضى شوند و در حق او نفرين كنند و به همين جهت مورد غضب و لعن خداوند قرار گيرد.
از حديث فوق استفاده مى شود كه اولا: دادن خيرات براى اموات مخصوصا براى پدر و مادر تا آن حد در نظر خداوند پسنديده و مطلوب است كه موجب مى شود شخص عاق را از لعن و غضب خداوند آزاد نمايد و به عبارت واضح تر: موجب مى شود شخص جهنمى را بهشتى كند. و در مقابل ، فراموش كننده آنها را كه بهشتى بوده ، جهنمى نمايد.
ثانيا: بهره خيرات ، به شخص خيرات دهنده نيز مى رسد و چه تجارتى از اين بهتر كه انسان با خواندن يك سوره قرآن ، خواندن چند ركعت نماز، گرفتن يك يا چند روز، روزه ، دادن يك شام و يا نهار به افراد محتاج و... اعمال نيك خود را ارزش دهد و در پيشگاه خداوند منان رو سفيد شود.
ج» احاديثى كه اجر و ثواب عاملين خيرات را بيشتر از اجر و ثوابى كه عايد ميت مى شود معلوم كرده ، از قرار زير است :
١- مرحوم مجلسى در دو جلد از بحار و مرحوم شيخ صدوق در من لايحضر و مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل آورده اند:
... قال : وقال (الصادق)عليهالسلام
: من عمل من المسلمين عن ميت عملا صالحا اضعف الله له اجره ونفع الله به الميت
حضرت صادقعليهالسلام
فرمودند: هر كس از مسلمانها كه براى مرده اى عمل صالح انجام دهد، خداوند اجر و ثواب آن عمل را براى عامل چند برابر مى كند و از پرتو آن عمل ، ميت نيز بهره مند مى گردد.
٢ مرحوم مجلسى در بحار به نقل از ابن بابويه قمى آورده :
... قال ابو عبداللهعليهالسلام
: من عمل من المؤ منين عن ميت عملا صالحا اضعف الله اجره و ينعم بذلك الميت
حضرت صادقعليهالسلام
فرمود: هر يك از مؤ منين كه براى اموات عمل صالح انجام دهند، خداوند اجر و ثواب او را چند برابر مى كند، و ميت نيز از آن بهره مند مى شود.
ملاحظه مى فرمائيد كه : در دو حديث فوق اصل را عاملين خيرات قرار داده و ميت را از پرتو عمل صالح عامل ، بهره مند گردانيده است اين دو حديث نشان مى دهد: رفتن به زيارت اموات و دادن خيرات به اسم آنها، عامل ترقى و تكامل شخص انسان است و بيشترين بهره را نصيب خيرات دهنده مى كند، گرچه بهره اى هم به ميت مى رسد.
د» دسته چهارم احاديثى است كه بالاترين ثواب را به عاملين خيرات اختصاص مى دهد. ما در اين مورد به دو حديث اكتفاء مى كنيم :
١- مرحوم مجلسى در بحار به نقل از شيخ مفيدرحمهالله
آورده است :
... و عنهصلىاللهعليهوآلهوسلم
قال : اذا قراء المؤ من «آيه الكرسى» وجعل ثواب قراءته لاهل القبور، ادخله الله تعالى قبر كل ميت ، و يرفع الله للقارى درجه ستين نبيا، و خلق الله من كل حرف ملكا يسبح الله الى يوم القيامه
از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل كرده اند كه فرمود: هرگاه مؤ منى «آيه الكرسى» را بخواند و ثواب آن را هديه اهل قبور كند خداوند ثواب آنرا به اموات مؤ منين مى دهد. ولى براى كسى كه «آيه الكرسى» را خوانده است مقام و مرتبه هفتاد پيامبر عطاء مى كند، و در مقابل هر حرفى از آيه الكرسى ملكى را مى گمارد كه تا روز قيامت به نيابت از او خداوند را تسبيح و تقديس كنند.
٢- مرحوم محدث قمى در سفينه البحار و مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل آورده اند:
... قال : و قال (ابو عبدالله)عليهالسلام
: اذا تصدق الرجل بنيه الميت ، امر الله تعالى جبرئيل : ان يحمل الى قبره سبعين الف ملك ، فى يدكل ملك طبق فيحملون الى قبره و اعطاه الله الف مدينه فى الجنه ، و زوحه الف حوراء، والبسه الف حله ، قضى له الف حاجه
حضرت صادقعليهالسلام
فرمود: هرگاه فردى به نيابت از مرده اى صدقه دهد و يا عمل نيكوئى انجام دهد، خداوند جبرئيل را دستور مى دهد: هفتاد هزار ملك به قبر آن مرده گسيل كند كه در دست هر ملكى طبقى از نعمتهاى بهشتى است و... و در مورد پاداش صدقه دهنده فرمود: خداوند هزار شهر از شهرهاى بهشتى به او مى دهد، و هزار حورى از حورى هاى بهشت با لباسهاى فاخر به ازدواج او در مى آورد، و هزار حاجت از حاجات دنيائى او را نيز برآورده مى گرداند.
در مورد دو حديث فوق به تذكرات زير توجه بيشترى شود:
اولا» اين دو حديث از نظر معنا نسبت به صدقه دهنده وسيعتر است و در حقيقت يك درجه و مقام ديگرى را براى او تعيين نموده است
ثانيا» در مورد حديث دوم كه فرموده : «و خداوند براى صدقه دهنده هزار شهر از شهرهاى بهشتى و هزار حورى با لباسهاى فاخر آماده مى گرداند» ممكن است بپرسند اين همه نعمت براى چه ، و انسان از اين هزار شهر و هزار حورى چه بهره اى مى تواند ببرد؟
پاسخ اين است كه : مگر نعمتهاى دنيائى با وجود آنكه پايان پذير است ، انسان از آن سير مى شود؟ و اگر چنين است ، چرا قدرتمندان و زورمداران ، مدام در فكر گسترش سيطره وجودى خود هستند؟ چرا نادرها، هيتلرها، چنگيزها و ده ها و بلكه صدها از اين اشخاص براى گرفتن سرزمينى بيشتر، اين همه جنگ و قتل و غارت نموده و مى نمايند؟ و چرا براى خود در كشورهاى متعدد و مختلف جهان ، كاخ و ويلا تهيه مى كنند و براى خوش گذرانى به سراغ جمال هاى زيبا مى روند و چه بسا براى رسيدن به جمال زيبائى خونريزى ها و حق كشى هاى فراوانى مى كنند؟
از طرف ديگر، اگر معاش چندين ساله دوران زندگانى فردى را بدون زحمت تاءمين كنند و در هر يك از شهرهاى خوش آب و هواى دنيا نيز كاخ و ويلائى به وى هديه نمايند و در هر كاخ و ويلائى بهترين و زيباترين جمال هاى انسانى را مهيا كنند، و براى رفتن از اين شهر به آن شهر نيز وسيله نقليه اى كه بتواند او را به يك چشم بهم زدن منتقل نمايد، قوه اشباع و سير شدن را نيز از وى بگيرند، نيروى بهره گيرى و لذت بردن انسانى را نيز چند برابر كنند، آيا چنين فردى از بهره گرفتن از آنهمه نعمتهاى خدادادى ، سير و خسته و ناتوان مى شود؟ آيا حاضر است يك لحظه از آن بهره گيرى غافل بماند؟ آيا اگر به او بگويند: يك سال ديگر اين نعمت از شما گرفته مى شود، به چانه زدن و التماس كردن نمى افتد كه چند سال ديگر مهلت دهيد؟
اگر چنين است پس مسلما هزار شهر و در هر شهر حور بهشتى آنهم با آن لذت هاى خارج از توصيف و پايان ناپذير زياد نيست و انسان در آن عالم از بهره بردن از آن همه موهبت هاى الهى سير و يا خسته نمى گردد.
ثالثا: از مجموع احاديثى كه در اين فصل ذكر شده استفاده مى شود كه انسان نبايد به خيال آنكه صدقات و خيرات فايده اى براى اموات ندارد، يا چندان فايده اى ندارد از انجام آن سر، باز زند و خود را از آن همه فيض و بهره هاى بزرگ محروم سازد.
نماز وحشت
ه» پنجمين دسته از احاديث اين فصل احاديثى است كه در مورد نماز وحشت رسيده اين دسته از احاديث گرچه بر زيادى اجر و ثواب عاملين خيرات دلالت دارد ولى به اين علت كه اهميت نماز وحشت را نيز در بر دارد، بطور جداگانه مطرح و به ذكر دو حديث بسنده شده است
١- مرحوم مجلسى از فلاح السائل به نقل از حذيفه بن يمان آورده است :
... قال : قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
: لاياءتى على الميت ساعه اشد من اول ليله (دفن فيها)، فارحموا موتاكم بالصدقه ، فان لم تجدوا، فليصل احدكم ركعتين فيبعث الله من ساعته الف ملك الى قبره مع كل ملك ثوب و حله ، و يوسع فى قبره من الضيق الى يوم ينفخ فى الصور، ويعطى المصلى بعدد ما طلعت عليه الشمس حسنات ، و ترفع له اربعون درجه
حذيفه گفت : رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: براى ميت هيچ لحظه اى بدتر از اولين دقايق دفن او نيست ، پس به اموات خود از راه صدقه دادن ترحم كنيد، و اگر مالى نداريد، دو ركعت نماز وحشت بخوانيد و آنگاه دستور نماز وحشت را بيان فرمودند، سپس فرمود: اگر چنين كنيد خداوند در مقابل اين عمل يك هزار ملك به سوى قبر او گسيل مى كند كه در دست هر ملك يك دست لباس و حوله و نعمتهاى بهشتى است ، قبر او را نيز تا روز قيامت وسيع مى گرداند. در اجر و ثواب كسى كه نماز را خوانده نيز فرمودند: خداوند براى آن كسى كه صدقه داده و يا نماز وحشت خوانده ، به تعداد هر چه در جهان هستى وجود دارد و خورشيد بر آن مى تابد حسنات مى نويسند و نيز چهل درجه از درجات بهشت به او ترفيع مى دهند.
٢- باز در بحار از فلاح السائل به نقل از حضرت امير المؤ منينعليهالسلام
مى نويسد:
روى عن امير المؤ منينعليهالسلام
قال : قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
: اذا دفنتم ميتكم و فرغتم من دفنه ، فليقم وارثه او قرابته او صديقه من جانب القبر و يصلى ركعتين فان الله يرفع عنه عذاب القبر و ضيقه ، و لو ساءل ربه ان يغفر للمؤ منين و المؤ منات والمسلمين والمسلمات ، حيهم و ميتهم ، استجاب الله دعائه فيهم ، ويقول الله تعالى لصاحبه : يا فلان بن فلان كن قرير العين ، قد غفر الله عزوجل لك ، ويعطى المصلى بكل حرف الف حسنه ، ويمحى عنه الف سيئه ، فاذا كان يوم القيامه بعث الله تعالى صفا من الملائكه يشيعونه الى باب الجنه ، فاذا دخل الجنه استقبله سبعون الف الف ملك ، مع كل ملك طبق من نور مغطى بمنديل من استبرق ، وفى يد كل ملك كوز من نور فيه ماء السلسبيل ، فياكل من الطبق و يشرب من الماء و رضوان الله اكبر
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: وقتى از دفن ميت خود فارغ شديد، ورثه ، يا خويشان و يا دوستان او كنار قبر بايستند و دو ركعت نماز (وحشت) بخوانند، و آنگاه دستور خواندن نماز وحشت را بيان كردند،(علاقمندان به كتاب مفاتيح الجنان مراجعه فرمايند) سپس فرمودند: خداوند بواسطه اين نماز عذاب قبر را از ميت بر مى دارد و قبر او را در وسعت زايد الوصفى قرار مى دهد و به او خطاب مى شود كه از فلانى چشمت روشن باد، خداوند گناهانت را بخشيد، و اگر نمازگزار بعد از نماز از خدا بخواهد همه مؤ منين و مؤ منات را بيامرزد، دعاى او مستجاب مى شود و خداوند رحمت هاى خود را شامل آنها مى گرداند.
سپس رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در مورد ثوابى كه از اين بابت عايد نمازگزار مى شود، فرمودند: براى نمازگزار هم به تعداد هر حرفى از نماز هزار حسنه قرار مى دهد و هزار گناه از او مى آمرزد، و چون روز قيامت شود صفى از ملائكه او را تا بهشت همراهى (مشايعت) مى كنند و آنگاه كه داخل بهشت شود هفتاد ميليون ملك از او استقبال مى كنند. همراه هر ملكى طبقى است از نور كه با پارچه هائى از استبرق (حرير و ديبا) پوشيده شده و در دست آنها كوزه اى است از نور كه در آن آب سلسبيل است او از نعمتهاى خداوند كه در طبقهاست مى خورد و از آب سلسبيل مى آشامد و در پايان ، جمله اى اضافه فرمودند كه معنايش از همه آن نعمتها بالاتر و بهتر است و آن اينكه : و رضوان الله اكبر؛ يعنى بدانيد رضوان خداوند در قيامت از همه اين چيزهائى كه گفتيم بالاتر است
در ارتباط با دو حديث فوق توجه به نكات زير لازم است :
١- در مورد اعدادى كه در اين گونه احاديث وجود دارد اين توضيح لازم است كه مقصود «زيادى و فراوانى» آن چيزى است كه بعد از عدد واقع شده و عين همان عدد خصوصيتى ندارد؛ مثلا در عبارت «الف ملك» (هزار ملك) مقصود آمدن ملائكه زياد است ، يا در عبارت «الف حسنه» و يا «الف سيئه» ثواب و گناه زياد است ، مقصود اين است كه خداوند بواسطه اين كار، ثواب زيادى به انسان مى دهد و يا گناهان زيادى را از انسان مى آمرزد، در آنجائى كه فرموده : «... و وقتى داخل بهشت مى شود هفتاد ميليون ملك از او استقبال مى كنند» مقصود استقبال ملائكه بى شمار است و شايد هم ملائكه بيشترى از او استقبال كنند. اين كه در برخى احاديث آمده است : «يك لحظه انديشيدن ثوابش از عبادت هفتاد سال بهتر است» معنايش اين نيست كه هفتاد سال شمسى و يا هفتاد سال قمرى ، بلكه هدف تفكر در آثار و پديده هاى خلقت و شناخت خالق جهان است كه به عبادتهاى هر انسانى ارزش مى دهد.
٢-در ارتباط با ارزش و فايده نماز وحشت در عالم برزخ دوستى از نائين گفت : هرگاه مى شنيدم كسى از دنيا رفته دو ركعت نماز وحشت براى او مى خواندم تا اين كه روزى شنيدم فرد بدبخت و بيچاره اى كه رفتگر شهردارى بود از دنيا رفته ، با خود گفتم : من براى همه افراد مى خواندم و اين شخص كه بى كس و بى مال بود بايد حتما برايش نماز وحشت بخوانم ، چندى بعد او را در خواب ديدم ، پرسيدم : فلانى وضعيت تو در آن عالم چطور است ؟ گفت : وضعيت بدى داشتم ولى آن دو ركعت نمازى كه شما برايم خوانديد مرا نجات داد. بعد گفت : چون دعاى مرده در حق زنده مستجاب مى شود، هر حاجتى دارى بگو تا بخاطر آن نمازى كه خواندى از خدا بخواهم ، گفتم : دوست دارم حج خانه خدا نصيبم شود. در حقم دعا كرد و خداوند وسائل آنرا در همان سال فراهم كرد و من به خانه خدا مشرف شدم
مورد دوم : از قول مرحوم ملا فتح على سلطان آبادى استاد حاجى نورى نقل كرده اند: يكى از علماء معاصر وى كه نابينا بوده و در عين حال درس تفسير قرآن مى گفته و شاگردهاى زيادى هم داشته ، عادت داشت هرگاه مى شنيد مسلمانى از دنيا رفته دو ركعت نماز وحشت براى او مى خواند. شبى شخصى را در خواب ديد از وى پرسيد در چه وضعيتى به سر مى برى ؟ گفت : آن دو ركعت نمازى كه شما برايم خوانديد مرا از نگرانى نجات داد.
پس به عنوان نتيجه بحث ، بايد بگويم : اولا كوچكترين عمل و بى ارزشترين كار عبادى در نظر خداوند با ارزش است و هم گم شدنى نيست و خداوند آن را به حساب مى آورد. آيات متعددى در اين مورد در قرآن شريف وجود دارد. چون بحث در تفسير اين آيات خارج از موضوع كتاب است ، و از طرفى كسانى هستند كه به دانستن اين آيات علاقه زيادى دارند، فقط به فهرست بعضى از آنها اشاره مى شود:
در سوره هاى : يونس ١٠، انبياء ٢١، قمر ٣١، سباء ٣٤ و زلزال ٩٩ به ترتيب آيات : ٦١، ٤٧، ١٦، ٢٢ و ٧ هر يك به طور جداگانه حكايت از اين معنا دارد كه هيچ عملى از اعمال بندگان هر چند كوچك در پيشگاه خداوند گم شدنى نيست و در روز قيامت آن را به محاسبه مى آورد. علاقه مندان مى توانند به تفاسير آيات مراجعه نمايند و يا حداقل به قرآن ترجمه الهى قمشه اى از آن قسم كه يك صفحه قرآن و صفحه مقابل شرح و ترجمه است مراجعه كنند و معناى بيشتر و بهترى را استفاده نمايند.
بنابراين دانستيم آنچه انسان بعنوان خيرات براى اموات انجام مى دهد در حقيقت بيشترين بهره را براى خود اختصاص داده آنهائى كه در فكر اموات هستند و هر كارى را به ياد آنها و براى آنها انجام مى دهند، بدانند ثواب همان عمل را چند برابر در نامه عمل خويش منعكس كرده اند، آنهائى كه دائما زبانشان به ياد ائمه هدىعليهمالسلام
در ذكر است ، و هر ذكر و تسبيحى را به ياد آنها و براى آنها بر زبان جارى مى كنند، و آنهائى كه ثواب اعمال مستحبى خود را تقديم ارواح مطهر انبياء و اولياء مى كنند، به اعمال كم ارزش خود، ارزش و بهاء داده و ثواب آن را چند برابر حد متعارف در نامه عمل خويش ثبت و ضبط نموده اند.