انسان در عالم برزخ

انسان در عالم برزخ0%

انسان در عالم برزخ نویسنده:
گروه: کتابخانه عقائد

انسان در عالم برزخ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد مظاهرى
گروه: مشاهدات: 12663
دانلود: 5619

توضیحات:

انسان در عالم برزخ
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 38 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12663 / دانلود: 5619
اندازه اندازه اندازه
انسان در عالم برزخ

انسان در عالم برزخ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل پنجم : آيا انسان در ثواب اعمال براى اموات شريك است ؟

رواياتى كه در اين مورد رسيده متفاوتند و ما بحسب تفاوتى كه دارند بطور دسته بندى بيان مى داريم :

الف» احاديثى كه نفع خيرات و صدقات را صرفا متوجه اموات نموده و نسبت به عاملين خيرات ساكت است نمونه اى از اين احاديث را در فصل چهارم همين بخش بيان كرديم ، از تكرار آن خوددارى مى شود.

ب» احاديثى كه نفع خيرات و صدقات را متوجه طرفين دانسته و به همان مقدار كه اثرات خيرات را براى اموات بيان نموده عاملين خيرات را نيز سهيم مى داند:

١- مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل به نقل از حضرت صادقعليه‌السلام آورده است :

... قال : وقال (الصادق)عليه‌السلام : يدخل على الميت فى قبره الصلاه والصوم والحج والصدقه والبر والدعا ويكتب اجره للذى يفعله و للميت(٩٧)

راوى حديث گفت : حضرت صادقعليه‌السلام فرموده اند: ثواب نماز و روزه و حج و صدقات و هر كار نيك و دعا به ميت مى رسد و اجرا و ثواب آن براى آن كسى كه انجام داده نيز نوشته مى شود.

٢- مرحوم صدوقرحمه‌الله در من لايحضر به نقل از حضرت رضاعليه‌السلام آورده است :

... قال الرضاعليه‌السلام ما من عبد زار قبر مؤ من فقرء عليه انا انزلناه فى ليله القدر سبع مراه الا غفر الله له ولصاحب القبر (٩٨)

حضرت رضاعليه‌السلام فرموده اند: هر مؤ منى كه قبر مؤ من ديگرى را زيارت كند و بر مزار او هفت مرتبه سوره مباركه «قدر» بخواند، خداوند هر دو را مى آمرزد.

٣- مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه به نقل از عده الداعى آورده است :

... قال : قال (الصادق)عليه‌السلام : ما يمنع احدكم ان يبر والديه حيين و ميتين ، يصلى عنهما و يتصدق عنهما ويصوم عنهما، فيكون الذى صنع لهما وله مثل ذلك فيزيده الله ببره خيرا كثيرا(٩٩)

حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: چرا در حق پدر و مادر خودتان زنده باشند يا مرده ، نيكى نمى كنيد؟ اگر براى آنها نماز بخوانيد، روزه بگيريد، صدقه بدهيد خداوند ثواب اين اعمال را به آنها مى رساند و به شما براى اين عمل نيكى كه انجام داده ايد پاداش بيشترى عنايت مى كند.

در ارتباط با سه حديث فوق توجه به نكات زير لازم است :

اولا» در حديث اول بدون اين كه اجر و ثواب را اندازه گيرى كند، ثواب عمل را عايد هر دو نفر (ميت و زاير) نموده و هر دو را در بهره بردارى از ثواب عمل ، مساوى معرفى فرموده است

ثانيا» در همان حديث جمله يدخل على الميت فى قبره (ثواب عمل در قبر ميت داخل مى شود) بكار رفته و مقصود از قبر، همان «جايگاه» مخصوصى است كه در فصل چهارم از بخش اول همين كتاب گفتيم

ثالثا» در حديث دوم با بكار بردن جمله الا غفر الله له (مگر اين كه زيارت كننده و خيرات دهنده را مى آمرزد) ثواب خيرات دهنده را مقدم بر صاحب قبر دانسته و اين خود يك توجهى است كه به او شده و در حقيقت مثل اين است كه زيارت كنندگان و عاملين خيرات را تشويق به عمل خير براى اموات كرده باشد.

رابعا» در حديث سوم نيز با بكار بردن جمله فيزيده الله ببره خيرا كثيرا (خداوند بواسطه اين نيكى كه در حق آنها نموده ثواب بيشترى را عايد خيرات دهنده مى كند) مؤ منين را تشويق به دادن خيرات و صدقات براى اموات نموده و از اين كه قول و وعده ائمهعليهم‌السلام حق است ، طبيعى است ، كه خيرات دهندگان براى اموات از ثواب و بهره زيادترى برخوردار خواهند بود.

٤- مرحوم مجلسى به نقل از دعوات راوندى آورده است :

... عن الصادقعليه‌السلام يكون الرحل عاقا لوالديه فى حياتهما، فيصوم عنهما بعد موتهما و يصلى و يقضى عنهما الدين فلايزال كذلك حتى يكتب بارا، و آخر يكون بارا فى حياتهما، فاذا مات لايقضى دينه ، ولايبره بوجه من وجوه البر، فلايزال كذلك حتى يكتب عاقا(١٠٠)

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: ممكن است شخصى در زمان حيات پدر و مادر خود مورد غضب و نفرين آنها باشد ولى او پس از مرگ آنها بر ايشان خيرات و صدقات بدهد، ديون آنها را پرداخت كند، نماز و روزه براى آنها بخواند و هميشه در فكر آنها باشد تا اين كه بر اثر ثوابى كه از اين اعمال به آنها مى رسد در حق او دعا كنند و خداوند اين فرزند را مورد عفو و لطف و مرحمت خود قرار دهد. و در مقابل ممكن است شخصى در زمان حيات پدر و مادر خود مورد لطف و مرحمت آنها باشد اما پس از مرگ ، آنها را فراموش كند؛ به زيارت آنها نرود، ديون آنها را اداء نكند، نماز و روزه اى براى آنها بجاى نياورد، و خلاصه پس از مرگ توجهى به آنها نكند تا اين كه آنها از او ناراضى شوند و در حق او نفرين كنند و به همين جهت مورد غضب و لعن خداوند قرار گيرد.

از حديث فوق استفاده مى شود كه اولا: دادن خيرات براى اموات مخصوصا براى پدر و مادر تا آن حد در نظر خداوند پسنديده و مطلوب است كه موجب مى شود شخص عاق را از لعن و غضب خداوند آزاد نمايد و به عبارت واضح تر: موجب مى شود شخص جهنمى را بهشتى كند. و در مقابل ، فراموش كننده آنها را كه بهشتى بوده ، جهنمى نمايد.

ثانيا: بهره خيرات ، به شخص خيرات دهنده نيز مى رسد و چه تجارتى از اين بهتر كه انسان با خواندن يك سوره قرآن ، خواندن چند ركعت نماز، گرفتن يك يا چند روز، روزه ، دادن يك شام و يا نهار به افراد محتاج و... اعمال نيك خود را ارزش دهد و در پيشگاه خداوند منان رو سفيد شود.

ج» احاديثى كه اجر و ثواب عاملين خيرات را بيشتر از اجر و ثوابى كه عايد ميت مى شود معلوم كرده ، از قرار زير است :

١- مرحوم مجلسى در دو جلد از بحار و مرحوم شيخ صدوق در من لايحضر و مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل آورده اند:

... قال : وقال (الصادق)عليه‌السلام : من عمل من المسلمين عن ميت عملا صالحا اضعف الله له اجره ونفع الله به الميت(١٠١)

حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: هر كس از مسلمانها كه براى مرده اى عمل صالح انجام دهد، خداوند اجر و ثواب آن عمل را براى عامل چند برابر مى كند و از پرتو آن عمل ، ميت نيز بهره مند مى گردد.

٢ مرحوم مجلسى در بحار به نقل از ابن بابويه قمى آورده :

... قال ابو عبداللهعليه‌السلام : من عمل من المؤ منين عن ميت عملا صالحا اضعف الله اجره و ينعم بذلك الميت(١٠٢)

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هر يك از مؤ منين كه براى اموات عمل صالح انجام دهند، خداوند اجر و ثواب او را چند برابر مى كند، و ميت نيز از آن بهره مند مى شود.

ملاحظه مى فرمائيد كه : در دو حديث فوق اصل را عاملين خيرات قرار داده و ميت را از پرتو عمل صالح عامل ، بهره مند گردانيده است اين دو حديث نشان مى دهد: رفتن به زيارت اموات و دادن خيرات به اسم آنها، عامل ترقى و تكامل شخص انسان است و بيشترين بهره را نصيب خيرات دهنده مى كند، گرچه بهره اى هم به ميت مى رسد.

د» دسته چهارم احاديثى است كه بالاترين ثواب را به عاملين خيرات اختصاص مى دهد. ما در اين مورد به دو حديث اكتفاء مى كنيم :

١- مرحوم مجلسى در بحار به نقل از شيخ مفيدرحمه‌الله آورده است :

... و عنهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : اذا قراء المؤ من «آيه الكرسى» وجعل ثواب قراءته لاهل القبور، ادخله الله تعالى قبر كل ميت ، و يرفع الله للقارى درجه ستين نبيا، و خلق الله من كل حرف ملكا يسبح الله الى يوم القيامه(١٠٣)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده اند كه فرمود: هرگاه مؤ منى «آيه الكرسى» را بخواند و ثواب آن را هديه اهل قبور كند خداوند ثواب آنرا به اموات مؤ منين مى دهد. ولى براى كسى كه «آيه الكرسى» را خوانده است مقام و مرتبه هفتاد پيامبر عطاء مى كند، و در مقابل هر حرفى از آيه الكرسى ملكى را مى گمارد كه تا روز قيامت به نيابت از او خداوند را تسبيح و تقديس ‍ كنند.

٢- مرحوم محدث قمى در سفينه البحار و مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل آورده اند:

... قال : و قال (ابو عبدالله)عليه‌السلام : اذا تصدق الرجل بنيه الميت ، امر الله تعالى جبرئيل : ان يحمل الى قبره سبعين الف ملك ، فى يدكل ملك طبق فيحملون الى قبره و اعطاه الله الف مدينه فى الجنه ، و زوحه الف حوراء، والبسه الف حله ، قضى له الف حاجه(١٠٤)

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هرگاه فردى به نيابت از مرده اى صدقه دهد و يا عمل نيكوئى انجام دهد، خداوند جبرئيل را دستور مى دهد: هفتاد هزار ملك به قبر آن مرده گسيل كند كه در دست هر ملكى طبقى از نعمتهاى بهشتى است و... و در مورد پاداش صدقه دهنده فرمود: خداوند هزار شهر از شهرهاى بهشتى به او مى دهد، و هزار حورى از حورى هاى بهشت با لباسهاى فاخر به ازدواج او در مى آورد، و هزار حاجت از حاجات دنيائى او را نيز برآورده مى گرداند.

در مورد دو حديث فوق به تذكرات زير توجه بيشترى شود:

اولا» اين دو حديث از نظر معنا نسبت به صدقه دهنده وسيعتر است و در حقيقت يك درجه و مقام ديگرى را براى او تعيين نموده است

ثانيا» در مورد حديث دوم كه فرموده : «و خداوند براى صدقه دهنده هزار شهر از شهرهاى بهشتى و هزار حورى با لباسهاى فاخر آماده مى گرداند» ممكن است بپرسند اين همه نعمت براى چه ، و انسان از اين هزار شهر و هزار حورى چه بهره اى مى تواند ببرد؟

پاسخ اين است كه : مگر نعمتهاى دنيائى با وجود آنكه پايان پذير است ، انسان از آن سير مى شود؟ و اگر چنين است ، چرا قدرتمندان و زورمداران ، مدام در فكر گسترش سيطره وجودى خود هستند؟ چرا نادرها، هيتلرها، چنگيزها و ده ها و بلكه صدها از اين اشخاص براى گرفتن سرزمينى بيشتر، اين همه جنگ و قتل و غارت نموده و مى نمايند؟ و چرا براى خود در كشورهاى متعدد و مختلف جهان ، كاخ و ويلا تهيه مى كنند و براى خوش ‍ گذرانى به سراغ جمال هاى زيبا مى روند و چه بسا براى رسيدن به جمال زيبائى خونريزى ها و حق كشى هاى فراوانى مى كنند؟

از طرف ديگر، اگر معاش چندين ساله دوران زندگانى فردى را بدون زحمت تاءمين كنند و در هر يك از شهرهاى خوش آب و هواى دنيا نيز كاخ و ويلائى به وى هديه نمايند و در هر كاخ و ويلائى بهترين و زيباترين جمال هاى انسانى را مهيا كنند، و براى رفتن از اين شهر به آن شهر نيز وسيله نقليه اى كه بتواند او را به يك چشم بهم زدن منتقل نمايد، قوه اشباع و سير شدن را نيز از وى بگيرند، نيروى بهره گيرى و لذت بردن انسانى را نيز چند برابر كنند، آيا چنين فردى از بهره گرفتن از آنهمه نعمتهاى خدادادى ، سير و خسته و ناتوان مى شود؟ آيا حاضر است يك لحظه از آن بهره گيرى غافل بماند؟ آيا اگر به او بگويند: يك سال ديگر اين نعمت از شما گرفته مى شود، به چانه زدن و التماس كردن نمى افتد كه چند سال ديگر مهلت دهيد؟

اگر چنين است پس مسلما هزار شهر و در هر شهر حور بهشتى آنهم با آن لذت هاى خارج از توصيف و پايان ناپذير زياد نيست و انسان در آن عالم از بهره بردن از آن همه موهبت هاى الهى سير و يا خسته نمى گردد.

ثالثا: از مجموع احاديثى كه در اين فصل ذكر شده استفاده مى شود كه انسان نبايد به خيال آنكه صدقات و خيرات فايده اى براى اموات ندارد، يا چندان فايده اى ندارد از انجام آن سر، باز زند و خود را از آن همه فيض و بهره هاى بزرگ محروم سازد.

نماز وحشت

ه» پنجمين دسته از احاديث اين فصل احاديثى است كه در مورد نماز وحشت رسيده اين دسته از احاديث گرچه بر زيادى اجر و ثواب عاملين خيرات دلالت دارد ولى به اين علت كه اهميت نماز وحشت را نيز در بر دارد، بطور جداگانه مطرح و به ذكر دو حديث بسنده شده است

١- مرحوم مجلسى از فلاح السائل به نقل از حذيفه بن يمان آورده است :

... قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لاياءتى على الميت ساعه اشد من اول ليله (دفن فيها)، فارحموا موتاكم بالصدقه ، فان لم تجدوا، فليصل احدكم ركعتين فيبعث الله من ساعته الف ملك الى قبره مع كل ملك ثوب و حله ، و يوسع فى قبره من الضيق الى يوم ينفخ فى الصور، ويعطى المصلى بعدد ما طلعت عليه الشمس حسنات ، و ترفع له اربعون درجه(١٠٥)

حذيفه گفت : رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: براى ميت هيچ لحظه اى بدتر از اولين دقايق دفن او نيست ، پس به اموات خود از راه صدقه دادن ترحم كنيد، و اگر مالى نداريد، دو ركعت نماز وحشت بخوانيد و آنگاه دستور نماز وحشت را بيان فرمودند، سپس فرمود: اگر چنين كنيد خداوند در مقابل اين عمل يك هزار ملك به سوى قبر او گسيل مى كند كه در دست هر ملك يك دست لباس و حوله و نعمتهاى بهشتى است ، قبر او را نيز تا روز قيامت وسيع مى گرداند. در اجر و ثواب كسى كه نماز را خوانده نيز فرمودند: خداوند براى آن كسى كه صدقه داده و يا نماز وحشت خوانده ، به تعداد هر چه در جهان هستى وجود دارد و خورشيد بر آن مى تابد حسنات مى نويسند و نيز چهل درجه از درجات بهشت به او ترفيع مى دهند.

٢- باز در بحار از فلاح السائل به نقل از حضرت امير المؤ منينعليه‌السلام مى نويسد:

روى عن امير المؤ منينعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اذا دفنتم ميتكم و فرغتم من دفنه ، فليقم وارثه او قرابته او صديقه من جانب القبر و يصلى ركعتين فان الله يرفع عنه عذاب القبر و ضيقه ، و لو ساءل ربه ان يغفر للمؤ منين و المؤ منات والمسلمين والمسلمات ، حيهم و ميتهم ، استجاب الله دعائه فيهم ، ويقول الله تعالى لصاحبه : يا فلان بن فلان كن قرير العين ، قد غفر الله عزوجل لك ، ويعطى المصلى بكل حرف الف حسنه ، ويمحى عنه الف سيئه ، فاذا كان يوم القيامه بعث الله تعالى صفا من الملائكه يشيعونه الى باب الجنه ، فاذا دخل الجنه استقبله سبعون الف الف ملك ، مع كل ملك طبق من نور مغطى بمنديل من استبرق ، وفى يد كل ملك كوز من نور فيه ماء السلسبيل ، فياكل من الطبق و يشرب من الماء و رضوان الله اكبر(١٠٦)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: وقتى از دفن ميت خود فارغ شديد، ورثه ، يا خويشان و يا دوستان او كنار قبر بايستند و دو ركعت نماز (وحشت) بخوانند، و آنگاه دستور خواندن نماز وحشت را بيان كردند،(علاقمندان به كتاب مفاتيح الجنان مراجعه فرمايند) سپس فرمودند: خداوند بواسطه اين نماز عذاب قبر را از ميت بر مى دارد و قبر او را در وسعت زايد الوصفى قرار مى دهد و به او خطاب مى شود كه از فلانى چشمت روشن باد، خداوند گناهانت را بخشيد، و اگر نمازگزار بعد از نماز از خدا بخواهد همه مؤ منين و مؤ منات را بيامرزد، دعاى او مستجاب مى شود و خداوند رحمت هاى خود را شامل آنها مى گرداند.

سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مورد ثوابى كه از اين بابت عايد نمازگزار مى شود، فرمودند: براى نمازگزار هم به تعداد هر حرفى از نماز هزار حسنه قرار مى دهد و هزار گناه از او مى آمرزد، و چون روز قيامت شود صفى از ملائكه او را تا بهشت همراهى (مشايعت) مى كنند و آنگاه كه داخل بهشت شود هفتاد ميليون ملك از او استقبال مى كنند. همراه هر ملكى طبقى است از نور كه با پارچه هائى از استبرق (حرير و ديبا) پوشيده شده و در دست آنها كوزه اى است از نور كه در آن آب سلسبيل است او از نعمتهاى خداوند كه در طبقهاست مى خورد و از آب سلسبيل مى آشامد و در پايان ، جمله اى اضافه فرمودند كه معنايش از همه آن نعمتها بالاتر و بهتر است و آن اينكه : و رضوان الله اكبر؛ يعنى بدانيد رضوان خداوند در قيامت از همه اين چيزهائى كه گفتيم بالاتر است

در ارتباط با دو حديث فوق توجه به نكات زير لازم است :

١- در مورد اعدادى كه در اين گونه احاديث وجود دارد اين توضيح لازم است كه مقصود «زيادى و فراوانى» آن چيزى است كه بعد از عدد واقع شده و عين همان عدد خصوصيتى ندارد؛ مثلا در عبارت «الف ملك» (هزار ملك) مقصود آمدن ملائكه زياد است ، يا در عبارت «الف حسنه» و يا «الف سيئه» ثواب و گناه زياد است ، مقصود اين است كه خداوند بواسطه اين كار، ثواب زيادى به انسان مى دهد و يا گناهان زيادى را از انسان مى آمرزد، در آنجائى كه فرموده : «... و وقتى داخل بهشت مى شود هفتاد ميليون ملك از او استقبال مى كنند» مقصود استقبال ملائكه بى شمار است و شايد هم ملائكه بيشترى از او استقبال كنند. اين كه در برخى احاديث آمده است : «يك لحظه انديشيدن ثوابش از عبادت هفتاد سال بهتر است» معنايش اين نيست كه هفتاد سال شمسى و يا هفتاد سال قمرى ، بلكه هدف تفكر در آثار و پديده هاى خلقت و شناخت خالق جهان است كه به عبادتهاى هر انسانى ارزش مى دهد.

٢-در ارتباط با ارزش و فايده نماز وحشت در عالم برزخ دوستى از نائين گفت : هرگاه مى شنيدم كسى از دنيا رفته دو ركعت نماز وحشت براى او مى خواندم تا اين كه روزى شنيدم فرد بدبخت و بيچاره اى كه رفتگر شهردارى بود از دنيا رفته ، با خود گفتم : من براى همه افراد مى خواندم و اين شخص كه بى كس و بى مال بود بايد حتما برايش نماز وحشت بخوانم ، چندى بعد او را در خواب ديدم ، پرسيدم : فلانى وضعيت تو در آن عالم چطور است ؟ گفت : وضعيت بدى داشتم ولى آن دو ركعت نمازى كه شما برايم خوانديد مرا نجات داد. بعد گفت : چون دعاى مرده در حق زنده مستجاب مى شود، هر حاجتى دارى بگو تا بخاطر آن نمازى كه خواندى از خدا بخواهم ، گفتم : دوست دارم حج خانه خدا نصيبم شود. در حقم دعا كرد و خداوند وسائل آنرا در همان سال فراهم كرد و من به خانه خدا مشرف شدم

مورد دوم : از قول مرحوم ملا فتح على سلطان آبادى استاد حاجى نورى نقل كرده اند: يكى از علماء معاصر وى كه نابينا بوده و در عين حال درس تفسير قرآن مى گفته و شاگردهاى زيادى هم داشته ، عادت داشت هرگاه مى شنيد مسلمانى از دنيا رفته دو ركعت نماز وحشت براى او مى خواند. شبى شخصى را در خواب ديد از وى پرسيد در چه وضعيتى به سر مى برى ؟ گفت : آن دو ركعت نمازى كه شما برايم خوانديد مرا از نگرانى نجات داد.

پس به عنوان نتيجه بحث ، بايد بگويم : اولا كوچكترين عمل و بى ارزشترين كار عبادى در نظر خداوند با ارزش است و هم گم شدنى نيست و خداوند آن را به حساب مى آورد. آيات متعددى در اين مورد در قرآن شريف وجود دارد. چون بحث در تفسير اين آيات خارج از موضوع كتاب است ، و از طرفى كسانى هستند كه به دانستن اين آيات علاقه زيادى دارند، فقط به فهرست بعضى از آنها اشاره مى شود:

در سوره هاى : يونس ١٠، انبياء ٢١، قمر ٣١، سباء ٣٤ و زلزال ٩٩ به ترتيب آيات : ٦١، ٤٧، ١٦، ٢٢ و ٧ هر يك به طور جداگانه حكايت از اين معنا دارد كه هيچ عملى از اعمال بندگان هر چند كوچك در پيشگاه خداوند گم شدنى نيست و در روز قيامت آن را به محاسبه مى آورد. علاقه مندان مى توانند به تفاسير آيات مراجعه نمايند و يا حداقل به قرآن ترجمه الهى قمشه اى از آن قسم كه يك صفحه قرآن و صفحه مقابل شرح و ترجمه است مراجعه كنند و معناى بيشتر و بهترى را استفاده نمايند.

بنابراين دانستيم آنچه انسان بعنوان خيرات براى اموات انجام مى دهد در حقيقت بيشترين بهره را براى خود اختصاص داده آنهائى كه در فكر اموات هستند و هر كارى را به ياد آنها و براى آنها انجام مى دهند، بدانند ثواب همان عمل را چند برابر در نامه عمل خويش منعكس كرده اند، آنهائى كه دائما زبانشان به ياد ائمه هدىعليهم‌السلام در ذكر است ، و هر ذكر و تسبيحى را به ياد آنها و براى آنها بر زبان جارى مى كنند، و آنهائى كه ثواب اعمال مستحبى خود را تقديم ارواح مطهر انبياء و اولياء مى كنند، به اعمال كم ارزش خود، ارزش و بهاء داده و ثواب آن را چند برابر حد متعارف در نامه عمل خويش ثبت و ضبط نموده اند.

فصل ششم : آيا اموات مى فهمند عمل از كيست ؟

پس از آنكه دانستيم ارواح اموات ، اثرات خيرات و صدقاتى كه برايشان فرستاده مى شود در عالم برزخ مى بينند و از آن بهره مند مى شوند، مناسب است بدانيم : آيا اموات مى فهمند اين عمل خيرى كه فرستاده شده از چه كسى است يا فقط بهره عمل را مى فهمند؟

در اين مورد نيز مانند موارد پيشين به ذكر اخبار و احاديثى كه از ائمهعليه‌السلام رسيده پرداخته ايم ، و آنگاه اگر به توضيح و تفسير اضافى احتياج داشته از آن فرو گذار نشده

١- مرحوم مجلسى در بحار، مرحوم صدوق در من لايحضر، مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل و مرحوم محدث قمى در سفينه آورده اند:

ورام بن ابى فراس فى كتابه قال : قال (ابو عبدالله)عليه‌السلام : اذا تصدق الرحل بنيه الميت ، امر الله جبرئيل ان يحمل الى قبره سبعين الف ملك ، فى يد كل ملك طبق فيحملون الى قبره و يقولون : السلام عليك يا ولى الله ، هذه هديه فلان بن فلان اليك(١٠٧)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: وقتى كسى به نيابت مرده اى عمل خيرى انجام دهد، خداوند به جبرئيل دستور مى دهد: بوسيله هفتاد هزار ملك ثواب آن را به قبر آن مرده ببرند، وقتى ملائكه بر او وارد مى شوند مى گويند: سلام بر تو باد اى دوست خدا، اينها هديه اى است كه فلان شخص براى تو فرستاده

٢- باز مرحوم مجلسى در بحار به نقل از مرحوم شهيد در ذكرى از قول مرحوم صدوق عليه الرحمه آورده است :

... قال لابى عبداللهعليه‌السلام : ايصلى عن الميت ؟ فقالعليه‌السلام : نعم حتى انه يكون فى ضيق فيوسع الله عليه ذلك الضيق ، ثم يوتى فيقال له : خفف عنك هذا الضيق بصلاه فلان اخيك عنك(١٠٨)

راوى گفت : از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيدم : براى مردگان مى توان نماز خواند و صدقه داد؟ حضرت فرمود: بلى ، تا آنجا كه اگر ميت در تنگنا و گرفتارى باشد خداوند بواسطه اين نماز و صدقه به او تخفيف مى دهد و مى فرمايد: اين تخفيفى كه به تو داده شد بخاطر عبادتى است كه فلان شخص ‍ براى تو انجام داده است

٣-همچنان مرحوم مجلسى در بحار به نقل از مرحوم شهيد در ذكرى آورده است :

قال هشام بن سالم فى كتابه : و عنه (الصادق)عليه‌السلام قال : قلت : يصل الى الميت الدعاء والصدقه والصلاه و نحو هذا؟ قال : نعم ، قلت : او يعلم من صنع ذلك به ؟ قال : نعم ، ثم قال : ويكون مسخوطا عليه فيرضى(١٠٩)

هشام بن سالم در كتاب خود گفته است : به حضرت صادقعليه‌السلام عرض كردم : نماز و دعا و صدقه و اين گونه چيزها كه براى مرده ها داده مى شود به آنها مى رسد؟ حضرت فرمودند: بلى ، پرسيدم آيا مى فهمند اين صدقات را چه كسى براى آنها فرستاده ؟ فرمودند: بلى تا آنجا كه ممكن است عامل صدقه مورد غضب صاحب قبر باشد و با اين صدقه و نماز و عبادت ، موجبات رضايت مرده را فراهم نمايد و از او راضى شود.

٤- مرحوم كلينى در كافى به نقل از اسحاق بن عمار آورده است كه :

... عن ابى الحسنعليه‌السلام قال : قلت له : المؤ من يعلم يمن يزور قبره ؟ قال : نعم ، و لايزال مستاء نسابه مادام عند قبره ، فاذا قام وانصرف من قبره دخله من انصرافه عن قبره وحشته(١١٠)

گفت : از حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام پرسيدم : مؤ منى كه از دنيا رفته زائرين قبر خود را مى شناسد؟ حضرت فرمودند: بلى ، واصلا با زائر قبر خود انس ‍ مى گيرد، و تا زمانى كه در كنار قبر اوست با او ماءنوس است و از زيارت او خوشحال است ، و هنگامى كه از جاى خود بر مى خيزد و اراده مى كند از كنار قبر او برود، آن ميت ناراحت مى شود و با رفتن او در وحشت تنهائى قرار مى گيرد.

از اين قبيل احاديث در كتب حديث فراوان است ولى بعنوان نمونه به چهار حديث فوق اشاره كرديم در ضمن توجه خوانندگان محترم را به توضيحات لازم جلب مى كنيم :

الف» در حديث اول آمده است : «... هفتاد هزار ملك ثواب را به قبر او مى رسانند و...» همانگونه كه در فصل چهارم از بخش اول كتاب گفتيم ، مقصود از «حفره و قبر» جايگاهى است كه انسان بر اثر اعمالى كه در دنيا انجام مى دهد در عالم برزخ به آن مى رسد.

ب» در اصطلاح و محاورات روزمره خود ما نيز فراوان ديده شده كه مثلا وضعيت بد روحى را به «تنگى و تاريكى» تعبير مى كنيم و مثلا مى گوئيم : «اين دنيا برايم تنگ و يا تاريك است» اينها تشبيه و استعاراتى است كه در كلمات اقوام و ملل دنيا بكار رفته و كلام عرب نيز از اين قانون مستثنى نيست ائمه معصومينعليهم‌السلام نيز از اين وضعيت بد روحى در عالم برزخ به «ضيق و ظلمات» و از وضعيت خوب آن به «نور و وسعت» تعبير فرموده اند.

بنابراين اگر در حديث دوم سخن از ضيق بودن جايگاه مؤ من در عالم برزخ به ميان آمده ، مقصود، ضيق مادى نيست تا خيال كنيم اگر به فلان مرده وسعت داده اند؛ مثلا او را از يك محيط «٣*٤» به محيط «٦*٤» برده اند.

ج» از مجموع احاديثى كه در اين فصل ذكر كرديم معلوم شد ارواح مؤ منين از خيرات دهندگان مطلع مى شوند و آنها را درك مى كنند.

د» مناسب است در اين مقام به نقل دو رؤيا از رؤياهاى صادقى كه در اين مورد ديده شده براى تنبه بيشتر و عينيت دادن به احاديث مورد بحث اشاره نمايم :

١- عالم بزرگوار جناب مستطاب آيت الله حاج شيخ محمد صادق كرباسچى تهرانى از قول بعضى دوستان تهرانى خود نقل فرمود كه گفتند: در منزل يكى از تهرانى هائى كه از عقيده ماديگرى (الحادى) برخوردار بود زن مؤ منه اى پيشخدمت بود و ما بر اثر دوستى كه با اين صاحب خانه داشتيم هر سال در فصل برگ درخت انگور يك شام دلمه برگ مو از او مى گرفتيم ، تا اين كه آن زن مؤ منه از دنيا رفت و پس از آن چون وقت برگ مو رسيد، به او گفتيم : فلانى هر سال يك شام دلمه بما مى دادى ، گفت : آن زن مسلمانى كه غذا را تهيه مى كرد از دنيا رفته و شما دست پخت مرا نجس مى دانيد. گفتيم لوازم آن را تهيه كنيد، خودمان مى آئيم در منزل شما غذا را مى پزيم ، گفت : حرفى نيست ، طبق وعده رفتيم و دلمه را تهيه كرديم چون هنگام خوردن رسيد شخص فقيرى درب منزل را زد و غذا طلب كرد، به صاحب خانه گفتيم : اجازه بدهيد مقدارى از دلمه ها را به ياد آن زن مؤ منه اى كه هر سال براى ما تهيه مى كرد بعنوان خيرات بدهيم

گفت : من كه اين حرف ها را قبول ندارم ، او مرده و از بين رفته و خيرات براى او درست نيست ، ولى اگر مى خواهيد به اين فقير هم دلمه بدهيد مانعى ندارد. او گفت : چون صاحب خانه اجازه داد، ما نيز مقدارى دلمه بنام آن زن و به عنوان خيرات براى او به فقير داديم ، بعد از صرف شام نيز در همان منزل خوابيديم ، پس از اذان صبح وقتى كه تا حدودى هوا روشن شده بود درب منزل را زدند، صاحب خانه (همان شخص مادى) درب منزل را باز كرد و پس از چند دقيقه اى در حالى كه گريه مى كرد و از چشمانش اشگ مى ريخت آمد، پرسيديم : چه بود و چرا گريه مى كنيد؟ گفت : مادر همان زنى بود كه ساليان درازى در منزل من خدمتگزار بود و همه ساله براى شما دلمه مى پخت ، گفت دخترش ديشب به خواب او آمده و از وى خواسته صبح زود به شما خبر دهد دلمه اى كه ديشب براى او فرستاديد رسيد و اتفاقا مهمان هم داشته با همان دلمه از او پذيرائى كرده و خيلى كار بجائى بوده است !

ناقل سخن مى گويد: به صاحب خانه گفتيم : چرا گريه مى كنى ؟ گفت : آخر شما كه ديشب تا بحال از اين منزل بيرون نرفته ايد، مادر آن زن هم كه نمى دانست ما دلمه پخته ايم و نمى دانست مقدارى از آن را به ياد دخترش ‍ صدقه داده ايم ، پس معلوم مى شود روح انسان پس از رفتن از اين عالم زنده است ، و غذا مى خورد و اين صدقات هم براى آنها اثر دارد و از آن بهره مند مى شوند، گريه ام براى اين است كه چرا من تاكنون در اين عقيده فاسد به سر برده ام او بعد از اين قضيه مسلمان شد.

آنچه بعنوان نتيجه بحث مطرح است اين كه : اين رؤيا، يكى از رؤياهاى صادق و درست است و ذكر آن در اين مقام موجب تفسير هر چه بيشتر و بهتر روايات و احاديث ياد شده است تا آنجا كه موجب مى شود يك فرد كمونيست و الحادى به وجود عالم ماوراء طبيعت پى ببرد و اسلام اختيار كند.

٢- يكى از رزمندگان جبهه جنوب كه در آن زمان مسئوليتى هم داشت گفت : در يكى از شبهاى پر مخاطره زمان جنگ پس از آنكه همه چشمها به خواب رفت با خود گفتم براى هر يك از خويشاوندانى كه از دنيا رفته اند، دو ركعت نماز بخوانم ، از جاى برخاستم ، وضوء گرفتم و براى هر يك از خويشان دور و نزديك دو ركعت نماز خواندم و با همان وضوء خوابيدم ، در عالم خواب پدر مادرم را ديدم كه مرا به اسم صدا كرد و گفت : «چرا براى همه نماز خواندى و مرا از ياد بردى ؟» از خواب بيدار شدم ، كمى فكر كردم معلوم شد او را از قلم انداخته بودم ، وضو گرفتم و دو ركعت نماز نيز براى او خواندم

پرسش و پاسخهائى كه در ارتباط با رؤياى فوق مطرح است به قرار زير است :

١- روح پدربزرگ از كجا فهميد فلان فرزند زاده اش براى ديگران هديه فرستاده است ؟

ج : چون احاديث فصل ششم از همين بخش دلالت داشت كه وقتى براى يكى از اموات صدقه داديم و يا براى آنها نمازى خوانديم ، بهره آن را به صورت هديه به او مى رسانند و مى گويند: اين هديه را فلانى فرستاده ، طبيعى است وقتى ثواب نمازها را به ديگران داده اند، اين پدربزرگ متوجه شده كه هداياى ارسالى توسط چه كسى صورت گرفته است

٢- روح پدر بزرگ از كجا فرستادن هديه براى ديگران را فهميده ؟

ج : وقتى قرار شد مفاد احاديث فصل سوم و هشتم از بخش اول اين باشد كه :

ارواح مؤ منين همگى در وادى السلام و در باغهاى بهشت عالم برزخ اجتماع كنند و از احاديث فصل دوم بخش اول استفاده كنيم كه ارواح مؤ منين شب در باغهائى گرد هم جمع مى شوند و در روز به مقام خودشان باز مى گرداند، طبيعى است كه وقتى كسى براى چند نفر از آنها تحفه اى فرستاد ديگران متوجه مى شوند. و بايد هم بدانيم كه ماءموران پست الهى اين گونه نيستند كه در ارسال مراسلات و حوالجات و امانتهاى پستى خود مانند ماءموران پست دنيا اهمال كارى ، سهل انگارى و كم كارى داشته باشند و چه بسا بر اثر بى توجهى و دقيق نشدن روى آدرس ، آن را به جاى ديگر ببرند. از اينرو در همان لحظه اى كه حواله كننده از عمل فارغ مى شود و آن را تحويل مى دهد ملائكه نيز آن را تحويل صاحب آن مى دهند، آدرس و كد پستى و... هم نمى خواهد، فقط كافى است نام گيرنده بر آن نقش ‍ بندد.

٣- چرا روح پدربزرگ توانست قضيه فراموش شدن خود را به فرزندزاده خويش بفهماند؟

ج : وقتى از احاديث فصل نهم در بخش اول دانستيم كه ارواح در حد ارزش ‍ و فضيلت خود مى توانند به ديدار و ملاقات خويشان خود بروند و گاهى مطالبى را از طريق تماس در عالم خواب به آنها بفهمانند، طبيعى است كه روح اين مؤ من هم توانسته با روح فرزندزاده خود كه در قالب برزخى بوده تماس بگيرد و مراتب گلايه و شكايت خود را به او برساند.

٤- با وجودى كه اين رزمنده اصفهانى بوده ، روح پدربزرگ از كجا مى دانسته فرزند زاده اش در جبهه جنوب مشغول فعاليت است و آن هدايا را از آن استان براى آنها فرستاده ؟

ج : اولا از احاديث فصل دهم از بخش اول استفاده كرديم : ارواح مؤ منين بدليل اشرافى كه بر اعمال و افكار ساكنين دنيا دارند، از محل خويشان خود نيز آگاهند. و ثانيا: وقتى روح انسان از بدن (در هنگام خواب) خارج مى شود اگر اجازه داشته باشد مى تواند به هر كجا كه بخواهد برود و يا با هر كسى ملاقات كند، منتها اگر در اصفهان به خواب رفته باشد خيال مى كند روح آن مرده را در اصفهان به خواب ديده و اگر در اهواز به خواب رفته خيال مى كند او را در اهواز به خواب ديده است و همچنين