فصل دهم : نوحه سرائى براى اموات
اگر توانستيم با هر توجيه و دليلى ، فصل نهم را با موضوع كتاب كه در حدود مسائل مربوط به عالم برزخ است پيوند دهيم ، ولى با هيچ دليل و برهانى نمى توانيم اين فصل را با موضوع كتاب ارتباط دهيم بنابراين «نوحه سرائى براى اموات» كه كار بازماندگان اموات است و ارتباطى نه با خود ميت و نه به روح او دارد، كمترين ارتباطى هم با اصل موضوع كتاب ندارد. اما:
آنچه باعث شد اين فصل را به بخش دوم كتاب بيفزائيم : پرسش هاى زيادى بود كه افراد هنگام عزادارى براى اموات خود مى كردند. نيازى به مطرح كردن پرسشهاى زيادى كه در اين مورد داشته ايم نيست ما به خواست خدا مطالبى را كه در اين مورد جمع آورى نموده ايم تقديم علاقه مندان مى كنيم و معتقديم تمامى سؤ الاتى كه در اين مورد مطرح است بر طرف خواهد شد.
١- مرحوم مجلسى در بحار به نقل از دعائم الاسلام آورده است :
وعنه (على)عليهالسلام
: قال : بكى رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
عند موت بعض ولده فقيل له : يا رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
تبكى و انت تنهانا عن البكاء؟ فقالصلىاللهعليهوآلهوسلم
: لم انهكم عن البكاء، وانما نهيتكم عن النوح و العويل ، وانما هى رقه و رحمه يجعلها الله فى قلب من يشاء من خلقه و يرحم الله من يشاء، و انما يرحم من عباده الرحماء
از حضرت امير المؤ منينعليهالسلام
منقول است : رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
هنگام مرگ يكى از فرزندانشان گريه مى كردند، شخصى گفت : اى رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
ما را از گريه كردن براى اموات جلوگيرى فرموده ايد، چرا خودتان گريه مى كنيد؟ حضرت فرمودند: شما را از گريه كردن نهى نكرده ام ، بلكه شما را از «نوح و عويل» كه نوحه سرائى با صداهاى مخصوص همراه با ذكر فضائل و برترى هاى زمان جاهليت است ، نهى كردم اما اين گريه علامت سوزش دل است كه خداوند در دل هر كه بخواهد قرار مى دهد.
٢- باز مرحوم مجلسى در بحار به نقل از مسكن الفواد از جابر بن عبدالله انصارى آورده است كه گفت :
... قال : اخذ رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
بيد عبدالرحمن بن عوف فاءتى ابراهيم و هويجود بنفسه ، فوضعه فى حجره ، فقال : يا بنى انى لا املك لك من الله شيئا و ذرفت عيناه ، فقال له عبدالرحمن : يا رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
تبكى ؟ اولم تنه عن البكاء؟ قالصلىاللهعليهوآلهوسلم
: انمانهيت عن النوح ؛ عن صوتين احمقين فاجرين : صوت عند نعم ، لعب ولهو و مزامير شيطان وصوت عند مصيبه ، خمش وجوه و شق جيوب و رنه شيطان وانما هذه رحمه ثم قالصلىاللهعليهوآلهوسلم
: ما كان من حزن فى القلب اوفى العين ، فانما هو رحمه ، و ما كان من حزن باللسان وباليد فهو من الشيطان
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
دست عبدالرحمن بن عوف را گرفت و او را در اطاقى كه جنازه حضرت ابراهيم (فرزند رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
) بود برد و در همان حال اشك ، چشمان مبارك آن حضرت را پر كرده بود. عبدالرحمن گفت : اى رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
ما را از گريه كردن نهى كرده ايد، چطور خود براى از دست دادن ابراهيم گريه مى كنيد؟ حضرت فرمود: شما را از «نوح» نهى كرده ام ؛ اين دو صداى احمق فاجر، كه يكى لهو و لعب و نى زدن است كه هنگام رسيدن نعمت در مى آوريد، و ديگرى صدائى كه هنگام رسيدن مصيبت است و آن خراشيدن صورت و پاره كردن گريبان است ، اين هر دو صداى شيطانى است ولى اين (اشاره به اشگى كه از دو چشم مبارك سرازير بود) رحمت خداوند است سپس فرمود:آن حزن و نگرانى كه در چشم انسان است رحمت خداوند و آن حزن و نگرانى كه در دست و زبان است نغمه شيطانى است
٣- مرحوم مجلسى به نقل از معانى الاخبار از ابن ابى المقدام از قول امام صادقعليهالسلام
آورده است كه فرمود:
قال : ان رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
قال لفاطمهعليهالسلام
: اذ انامت فلا تخمشى على وجها، و لاترخى على شعرا، و لاتنادى بالويل و لا تقيمى على نائحه
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به فاطمه زهراعليهالسلام
فرمود: وقتى از دنيا رفتم ، براى من صورتى خراشيده نشود، موئى پريشان نگردد. صدائى به «واويلا» و نوحه گرى همانند زمان جاهليت به راه نيفتد.
٤- مرحوم شيخ كلينى به نقل از جابربن عبدالله انصارى آورده است :
... عن ابى جعفرعليهالسلام
قال قلت له : ما الجزع ؟ قال : اشد الجزع ، الصراخ بالويل والعويل ، ولطم الوجه و الصدر، و جز الشعر من النواصى ، ومن اقام النوحه فقد ترك الصبر، واخذ فى غير طريقه ، و من صبرو استرجع و حمد الله جل ذكره ، فقد رضى بما صنع الله و وقع اجره على الله عزوجل ، و من لم يفعل ذلك جرى عليه القضاء، و هوذميم ، واحبط الله اجره
حضرت امام باقرعليهالسلام
فرمود: جزع شديد آن است كه انسان صداى خود را با نوحه سرائى به رسم جاهليت بلند كند و صورت و سينه خود را بر اثر ضربه كبود و مجروح كند و خراش دهد و زن موى خود را پريشان نمايد. بعد فرمود: كسى كه در معصيت مردگان خود نوحه سرائى كند صبر پيشه نكرده است و از راه راست منحرف شده ، و كسى كه صبر كند و هنگام مصيبت انالله و انا اليه راجعون بگويد، رضايت خود را برخواسته خدا اعلام نموده و اجر چنين فردى بر خداست اما كسى كه صبر نكند گذشته بر اين كه خواست خدا هر چه باشد انجام مى پذيرد، او مورد مذمت و ملامت قرار مى گيرد و اجر خود را ضايع مى كند.
٥- مرحوم مجلسى به نقل از دعائم الاسلام از امام صادقعليهالسلام
آورده است :
انهعليهالسلام
اوصى عند ما احتضر فقال : لايلطمن على خد و لايشقن على جيب ء. فما من امرئه تشق جيبها الا صدع لها فى جهنم صدع ، كلما زادت زيدت
آن حضرتعليهالسلام
هنگام ارتحال از دنيا وصيت كردند و به زنان بيت خود فرمودند: هرگز براى من ، به صورت خود نزنيد، يقه چاك نكنيد، سپس فرمودند: هر فردى در مصيبت مردگان خود يقه چاك زند خداوند براى او در جهنم از انواع ناراحتيهاى دماغى مهيا كند و هر چند او در دنيا به اين كار اصرار زيادترى نمايد، خداوند آن ناراحتيهاى جهنم را براى او افزوده تر مى گرداند.
٦- مرحوم شيخ كلينى به نقل از سكونى آورده است :
... عن ابى عبداللهعليهالسلام
قال : قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
ضرب المسلم يده على فخذه عند المصيبه احباط الاجره
حضرت صادقعليهالسلام
فرمودند: رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده است : زدن دست روى دست ديگر هنگام مصيبت موجب نابودى اجر و ثوابى است كه خداوند از بابت آن مصيبت به انسان مى دهد.
در ارتباط با شش حديث فوق چند تذكر، لازم به نظر مى رسد:
الف» همان گونه كه در دو حديث اول آمده از نفس گريه كردن براى اموات نهى نشده ؛ زيرا رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در حديث اول گريه آرام را علامت سوختگى دل ، و سوختگى دل انسانى را از رحمتها و الطاف خداوند دانسته اند.
ب» طبيعى است هنگامى كه انسان عزيزى را از دست مى دهد به اين دليل كه ديگر او را نخواهد ديد دلش مى سوزد و وقتى دل سوخت اشگ جارى مى شود، پس صرف سوختن دل و جارى شدن اشگ كه يك امر غير اختيارى است مذموم نيست و موجب از بين رفتن اجر اخروى انسانى نخواهد بود.
ج» در دو حديث اول رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
تصريح فرموده : كه من شما را از «نوح و عويل» باز داشته ام و در حديث دوم «نوح و عويل» را به صداهاى شيطانى تشبيه فرموده كه در اعراب جاهليت رسم بوده است اعراب زمان جاهليت پس از مرگ عزيزان خود دور هم جمع مى شده و براى او نوحه سرائى مى كرده و در اشعارى كه براى او مى سرودند اعمال و كردار و خلق و خوى او را با كنايات و تشبيهات و استعاراتى كه مى آوردند، مى ستودند و بطور دسته جمعى صدا به «واويلا» بلند مى كردند و صورت مى خراشيدند، به سر و سينه مى زدند و زنان آنها موى خود را پريشان مى كردند و يقه خويش را پاره مى كردند. لذا پيامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
با صراحت تمام مى فرمايند از گريه كردن بطور عادى و طبيعى جلوگيرى نكردم ، بلكه از اين گونه اعمال و رفتار كه عمل و صداهاى شيطانى است جلوگيرى كرده ام و در حديث دوم فرموده اند: حزنى كه در قلب و چشم است رحمت است ، ولى حزنى كه در زبان و دست است عمل شيطان است و در حقيقت چنين است كه وقتى عزيزى از دست انسان مى رود، انسان محزون مى شود، حال اگر علامت اين حزن فقط در قلب و چشم ظاهر شد؛ يعنى فقط گريست ، اين گريستن عمل رحمانى است ولى اگر علامت حزن در زبان و دست ظاهر شد؛ يعنى با زبان به نوحه سرائى پرداخت و با دست به سر و صورت و زانوى خود زد، خطاء كرده و اين عمل خدا پسندانه نيست (عمل شيطانى است) از اين جهت رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در حديث ششم فرموده : اگر مسلمان هنگام مصيبت دست خود را به زانو بكوبد، اجر و ثواب خود را از بين برده است
د» در حديث سوم فاطمهعليهالسلام
را نهى فرموده كه : پس از مرگ رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
(كه بهترين بندگان خداست) براى او سيلى به صورت خود نزند، موهاى خويش را پريشان نكند و صداى خود را به «واويلا» بلند نكند. ولى از گريه بدون سر و صدا جلوگيرى نفرموده اند.
ه» وقتى از امام باقرعليهالسلام
مى پرسند: جزعى كه از آن منع شده ايم چيست ؟ حضرت در حديث چهارم آنرا به نوحه سرائى ، سيلى به صورت زدن ، مو را پريشان نمودن ، يقه را چاك زدن و سينه را خراشيدن تفسير فرموده و كسانى را كه بدين گونه عمل كنند خارج از راه هدايت معرفى فرموده و حضرت صادقعليهالسلام
نيز در حديث پنجم و ششم از اين حركات هنگام رسيدن مصيبت نهى فرموده و مخصوصا در حديث ششم از كوچكترين حركت (زدن دست روى زانو هنگام عزا و مصيبت) جلوگيرى فرموده و اين كار را موجب نابودى اجر و ثوابى كه خداوند در مقابل رسيدن مصيبت به انسان مى دهد دانسته اند.
بنابراين از جمع بندى احاديث فوق دانستيم نوحه سرائى براى اموات حتى به اين نحو كه در بين مخصوصا زنان مسلمان عرب رسم است ( متاءسفانه در بين ايرانيهاى معاود نيز متداول است) از نظر اسلام ناپسند و مذموم و موجب حبط عمل است
و» جواب اين پرسش كه آيا گريستن و نوحه سرائى و هر آنچه در احاديث از آن نهى شده موجبات ناراحتى ميت را فراهم مى كند يا نه اين است كه :
با توجه به صراحت در آيه شريفه
(
مَّنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا)
كمترين ارتباطى به ميت ندارد؛ خداوند متعال فرموده : «گناه هيچ گناهكارى به گردن ديگرى نيست» روى اين حساب وزر، و وبالهائى كه مصيبت ديدگان درست مى كنند به عهده شخص آنهاست و ارتباطى به مرده ندارد.
اين موضوع هم كه به مصيبت ديده مى گويند: گريه زياد موجب ناراحتى ميت است ، از اين جهت كه عمل اين فرد است و ارتباطى با مرده ندارد سخن درستى نيست ولى ممكن است از اين جهت كه اگر روح مرده در حدى باشد كه بر اعمال خويشان خود اشراف داشته باشد، بدليل در غم و اندوه ديدن خويشان خود، ناراحت شود و حتى ممكن است پيامى نيز بفرستد. مناسب است بعنوان آخرين رؤياى صادق و آخرين داستان كتاب در اين مورد به يك رؤياى صادق اشاره شود:
شخصى كه چندى پيش از دنيا رفته و همسرش گريه و ناراحتى زيادى داشت در عالم خواب به ديدار يكى از همسايگان آمده كه به همسرم بگوئيد: من كه با اختيار خود نرفتم كه تو اينقدر گريه مى كنى و اظهار مى كنى چرا مرا تنها گذاشتى
اين قبيل رؤياها از همان مواردى است كه در فصل دهم از بخش اول كتاب بطور مفصل بيان شد.
والسلام على عبادالله الصالحين و رحمه الله و بركاته
چهارم اسفند ماه يكهزار و سيصد و هفتاد و يك
مطابق با سه شنبه يكم رمضان المبارك يكهزار و چهار صد و سيزده قمرى
قم - محمد مظاهرى ،