٧- برزخ دوره انتظار
سيد صادق كه با اين توضيح گوژپشت بيشتر گرفتار ابهام شده بود و با تمام حواس به سخنان او گوش مى داد، يك دفعه جيغ و فريادهاى دلخراشى توجهش را جلب كرد. او وقتى نگاهش را به سمت صاحبان صدا دوخت و مناظر رقت بار آنها را ديد، حرف گوژپشت را قطع كرد و دوباره با كلمات بريده پرسيد: هنوز... هنوز... نگفتى كه آيا آن قيافه هاى عوضى ، انسانند؟ آيا... آيا آنان روزى مثل ساير آدم ها بودند كه بر اثر گناه و نافرمانى از دستورات خدا مسخ شده و به اين روز افتاده اند؟
گوژپشت گفت : بله كه همه آنها انسان بودند. همه آنان روزى آدم بودند مثل شما و همه زنده ها از بنى نوع انسان آنها هم بعد از مرگ و انتقال از دنياى زندگان ، دوره برزخ را مى گذرانند. جهان برزخ يعنى جهان انتظار. همه مردگان منتظر تا فرمان خدا صادر شود و با دميدن صور اسرافيل ، مرگ و حيات ديگرى پديد آيد و قيامت موعود برپا گردد و همه مردگان براى رسيدگى دقيق و نهايى اعمال به محشر احضار شوند. هنوز روشن نيست كه سرنوشت نهايى اين مردگان چيست كسى نمى داند دوره انتظار برزخ چه وقت پايان مى پذيرد و محكمه رسيدگى به پرونده اعمال خلايق (قيامت كبرى) چه وقت برپا خواهد شد.
سيد بعد از شنيدن اين توضيحات ، مفهومى كه از دوره انتظار برزخ در ذهنش جاى گرفت ، كمى ثقيل و غير قابل فهم آمد كه چگونه به اندازه ابتدا تا انتهاى دنيا، دوره برزخ طول خواهد كشيد! بنابراين از گوژپشت پرسيد: از ابتداى آفرينش انسان تاكنون ، هيچ كس نمى داند عمر دنيا چقدر طول كشيده و اين همه آدم ها آمدند و مدتى در دنيا ماندند و رفتند. از اكثر آنها (شايد) هيچ نام و نشانى نمانده كشفيات بدست آمده نشان مى دهد كه خلايق بى شمارى در طول ميليون ها سال پيش در دنيا زيسته اند. راستى ، آنها كه آمدند و رفتند و آنها كه بعدها معلوم نيست تا كى مى آيند و مى ميرند، چند ميليون سال دوره برزخ همه آنها طول خواهد كشد؟ به ذهن انسان غير قابل قبول مى آيد. آخر، آخر، چطورى مى شود كه
گوژپشت بى معطلى جواب داد: فهم اين نكته براى شما كه در نشئه ديگر هستند و زمان را با لحظه هاى همان نشئه مى سنجيد، البته غير قابل هضم است خداوند بارها به افرادى دوره درنگ برزخى را به گونه هاى مختلف در دنيا نشان داد. قصه مرگ عزير، كه خدا او را صد سال ميرانيد و سپس زنده كرد و او فكر كرد يك روز يا كمتر از آن زمان ، خفتن يا درنگ حياتى داشته و يا داستان زندگان اصحاب كهف ، كه بيش از سيصد سال خواب برزخى داشتند و پس از يكبار بيدارى تصور كردند يك روز يا كمتر در غار خفته اند، همه مؤ يد همين نكته است
مثالى مى آورم : آدم زنده اى كه بيدار است ، پيوسته تكاپوست و نمى تواند بر يك حالت دوام و قرار داشته باشد، امّا همين كه به خواب رفت ، ساعت ها در آن حالت بى خبرى ، سكون و آرامش دارد. گاهى انسان حتى به دليل كارى كه دارد، قبل از خوابيدن قصد مى كند بعد از - مثلا- يك ساعت بيدار شود، امّا همين كه خفت و در بى خيالى فرو رفت ، ممكن است اين خواب او ساعت ها طول بكشد و خود از آن ، بى خبر بماند. دو نفر را در نظر داشته باش : يكى آسوده خاطر است و مشكلى ندارد، وقتى به خواب مى رود به راحتى مى خوابد و تا پايان شب طولانى خوب هم مى خوابد،ديگرى كه مشكل يا نگرانى شديدى دارد، در حالت تشنج و دلهره بسيار به سر مى برد، وقتى شب به بستر مى رود نمى تواند خوب بخوابد و چه بسا كه ساعت ها و گاه تا سپيده صبح ، خواب منقطع و بريده خواهد داشت بديهى است براى دو نفرى كه به بستر رفتند، يكى به علت تشنج روحى و ديگرى به سبب داشتن آرامش طبيعى مدت زمان خوابشان يكى نيست تازه اين يك مثال است
زمان دوره انتظار برزخ هم براى همه مردگان يكسان نيست
آنها كه از فرط دلبستگى به دنيا و سوء اعمال خود، دوره عذاب روحى و شكنجه برزخى را مى گذرانند، زمانشان طولانى است و آنها كه با كمترين وابستگى به دنيا از پيش به فكر سفر به ابديت و خانه آخرت بودند، دوره انتظارشان در برزخ حداقل است و بر اساس اسناد موجود براى اولياى خدا كه در وادى السلام هستند و به علت آرامشى كه دارند، حدود سه روز است
وانگهى خداوند پديده هاى هستى را به صورت زنجيره اى و با حاكميت قانون اسباب و علل آفريد و آنان را با تاءثير متقابل در خدمت يكديگر قرار داد كه غير از ذات واجب الوجود كسى از تاءثيرات نامشهود پديده ها آگاه نيست بر اين اساس (شايد) پرونده مردگان پيشين با پرونده آخرين نفرى ، كه هنگام صور اسرافيل در آخرين لحظه مى ميرد، بر اساس رابطه علل و اسباب و تاءثير و تاءثر پديده ها در يكديگر گره خورده باشد و در پاداش و مجازات آنها تاءثير گذارد.
به عبارت ديگر، خداى مهربان در راه تحقق رسالت امانت آدمى و بروز استعداد انسانى اش تا مرحله كمال اين همه تجهيزات و نشانه هاى مختلف تابنده از خورشيد تا ماه و ستارگان را، علاوه بر فوايد بى شمارشان ، براى تنظيم حيات شب و روز وى قرار داد و اين همه اسباب و علل آسمانى و زمينى ، برى و بحرى را، علاوه بر منافع گوناگونشان ، وسيله كسب روزى و زمينه دستيابى آسان ، جهت خوراك و پوشاك و مايه راحتى و رفاهش ساخت و خلاصه همه طبيعت را رايگان در اختيارش گذاشت كه از آنها به ميزان لازم بهره گيرد، در استفاده از آنها راه اسراف و تبذير نرود و تا رسيدن به هدف اصلى حيات هرگز از حدود خويش تجاوز نكند، به خود و ديگران ستم روا ندارد و حدود خدا و خلق را محترم بدارد. حال در ميدان مسابقه آزمايش چه پيش آيد و كدامين كس يا كسان تا پايان دوره حيات گوى سبقت را خواهند ربود و به جايزه الهى (كمال) دست خواهند يافت خدا مى داند.
اكنون دقت شود! وقتى همه پديده هاى هستى رايگان در خدمت انسانند معنى اش اين نيست كه هر كس مجاز است كه هر طور كه دلش بخواهد از آنها بهره گيرد، ولى تكليفش را نداند. ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا انسان ضمن برخوردارى از آنان در وظيفه اش غفلت و سهل انگارى نكند. با يك حساب ساده همه انسان ها از زن و مرد، پير و جوان ، نسل قديم و جديد، از آغاز تا امروز، مليت هاى مختلف ، نژادهاى گوناگون ، همه به هستى و صاحب آن و پديده هاى آن ، كه همه به نسبت نيازشان در هستى حق دارند، مديونند. پس اگر انسان به همين سبب ساده اسباب و علل توجه نكند و الفباى حيات را نشناسد، خود مختارى ورزد و ذره اى از حدود خويش تجاوز كند به همه بدهكار است بله به همه و اگر در همان دنيا تاوان نپردازد، پس بايد يك جايى حساب دقيق پس بدهد. آن جا كجاست و آن زمان كى است ؟
اين است كه همه انسان ها در همه نسل ها و در تمام عصرها، چه آنها كه رفته اند و چه آنها كه مى آيند، از اين آب و خاك و هوا و منابع و معادن و خلاصه آنچه در آسمان و زمين رايگان در اختيار انسان قرار گرفته ، بستگى به ميزان افزون طلبى ، يا محروميت و بر اساس اندازه كارى يا اسراف كارى ، نيكوكارى يا بدكارى ، درستكارى يا مهمل كارى ، انصاف كارى يا تجاوزكارى بهره گرفته و مى گيرند و به خود و خانواده و يا در ارتباط با همسايه ها و هم دوره ها و حتى در ارتباط با نسل خود يا همه نسل ها راه درست و يا تجاوز را پيموده اند بايد منتظر باشند كه روزى حساب پس بدهند، آن هم حسابى دقيق و اين وعده خدا با انسان است همه بايد منتظر بمانند، چه آنها كه آمده اند و رفته اند و چه آنها كه زنده اند و چه آنها كه بعدها مى آيند، ديدار همه نسل ها و عصرها در قيامت
سيد با احساس خاصى گفت : كمى فهميدم ، باز هم بگو، يك كمى بيشتر.
گوژپشت ادامه داد: بله ، ايمان آوردن انسان ها، نابودى و هلاكت آدم ها در درگيرى ها و جنگ ها، قدم نخستين آبادى ها و ويرانى ها، بناهاى خير، پايه گذارى اساس ظلم و جور، تشكيل سازمان هاى خيريه و عام المنفعه ، تاءسيس شبكه هاى مواد مخدر خانمان برانداز و هر حادثه خير و شر فردى و اجتماعى و... كه هر كدام در يك مقطع زمانى خاص در دنيا صورت مى گيرد تا نسل هاى بعدى به ميزان گستردگى و اهميت اعمال خير و شر در سرنوشت آيندگان تاءثير خواهد گذاشت بنابراين ، حساب همه اينها هم يك روزى بايد رسيدگى و جزا و پاداش آنها به بنيان گذاران شان داده شود، همان طور كه حضور شهود و متهمان در محاكم براى دفاع و صدور راءى نهايى الزامى است ، بنابراين عدل الهى است كه براى استيفاى حقوق تضييع شده محرومان و اعطاى مزد خيرخواهان همه خلايق را دوباره در يك جا در محكمه نهايى (قيامت) احضار و حجت را بر اساس عملكردهاى اولين و آخرين انسان تمام و تكليف نهايى را براى خود آنها روشن نمايد.
پس خلايقى كه روزى پاى به اين جهان محدود خاكى گذاشتند و مدتى مقرر زيستند، براى اين كه جا براى عرصه حيات ديگران باز شود به فرمان خدا به جايگاه ديگر كوچ كردند و در حالى كه در آن جايگاه (برزخ) به ميزان اعمال زشت و زيبايشان آرام يا بى قرارند، منتظرند تا ساير اعضاى كاروان بشر، به عنوان لاحقين به آنها بپيوندند و درباره هر يك حكم نهايى صادر شود. بنابراين هر چه هست برزخ از هنگام جدايى روح از جسم مادى شروع مى شود و هر كس بر اساس نوع اعمالى كه در دنيا انجام داده تا برپايى قيامت ، فعلا طعم تلخ و شيرين آنها را خواهد چشيد و اين دوره را بالاجبار سپرى خواهد ساخت