٧- نجات به وسيله امداد گران
در اثر زلزله شهرستان بم كه بيش از دهها هزار نفر كشته شدند، عده اى پس از چند روز سالم از زير آوار به وسيله امدادگران نجات يافتند. يكى از آنان پيرزنى ٩٧ ساله بود كه پس از ٨ شبانه روز نجات يافت او به هنگام نجات گفت «خدا نجاتم داد».
سبب سازى در سفر
بسيار مى شود افرادى كه در طول سفر هيچ نوع هماهنگى و پيش بينى لازم را نكرده اند و خداوند تمام اسباب و شرايط لازم را فراهم نموده است و گاهى همه نوع هماهنگى و پيش بينى شده است اما شرايطى پيش آمده كه با تمام آمادگى ها مسافر نتواند به مقصد برسد.
از خاطراتى كه اينجانب (نگارنده) در اين رابطه دارم اين است كه : در سال ١٣٦٦ مى خواستم براى تبليغ در ماه مبارك رمضان از تهران به شهر بوشهر سفر كنم ، حدود ٧٠٠ تومان همراهم بود. به ترمينال جنوب رفتم ولى در اثر شلوغى نتوانستم بليط بگيرم سوار اتوبوس قم شدم بلكه از قم براى بوشهر اتوبوس پيدا شود. ولى در قم نيز موفق نشدم تصميم گرفتم به اصفهان بروم و از آنجا شايد بهتر وسيله پيدا شود. به اصفهان كه رسيدم حدود ٥٠٠ تومان از پولم باقى مانده بود اما هر قدر در ترمينال اصفهان تلاش كردم موفق به بليط اتوبوس بوشهر نشدم ، بعضى از كاركنان ترمينال اصفهان به من گفتند تنها راه اين است كه به دروازه شيراز بروى بلكه در آنجا اتوبوسهاى گذرى شما را سوار كنند، حدود چهار ساعت نيز در دروازه شيراز معطل ماندم ، در لحظه اى كه نااميد شدم به نظرم رسيد كه متوسل به حضرت زهراعليهاالسلام
و امام زمانعليهالسلام
شوم و از آنان كمك بخواهم بعد از مدتى ديدم يك سوارى به طرف من آمد و گفت : آقا كجا مى روى ؟ گفتم : مى خواهم بوشهر بروم گفت من مى خواهم سعادت شهر بروم ولى دلم مى خواهد شما را برسانم همين كه آمدم سوار بشوم دو نفر كه با من آشنا نبودند سوار ماشين شدند و گفتند: ما هم با اين آقا هستيم به سعادت شهر كه رسيديم ، همسفران ناشناس از آنجا به بعد گفتند: از اينجا به بعد شما مهمان ما هستيد با آنها تا شهر شيراز رفتم و آنها مرا تا دروازه كازرون بردند و كرايه نگرفتند و از كازرون تا برازجان و بوشهر نيز ديگران كرايه مرا حساب كردند بدون اين كه مرا بشناسند و خبرى از شرايط من داشته باشند. شايد در طول زندگى ده ها بار براى اينجانب چنين اتفاقاتى روى داده است كه همه آنها از فضل الهى است
خداوند براى هدايت بشر زمينه هاى گوناگونى را قرار داده است همچون فرستادن پيامبران ، كتاب هاى آسمانى ، بلاها، حوادث ، دوستان شايسته ، معلمان متعهد، همسر صالح و شايسته و...
بسيار اتفاق افتاده است كه افرادى كه به مسائل مذهبى شرايط روحى و ارزشى شان كاملا عوض شده است
دخترى بود كه از نظر مذهبى و ارزشى در سطح پايين بسيار سبك و جلف بود و نصيحت و هشدار در او اثر نداشت مدتى گذشت ، جوانى با او ازدواج كرد. خانواده آن جوان بسيار با شخصيت و با فرهنگ بودند و به نماز و حجاب و ديگر ارزشهاى دينى اهميت مى دادند. اين وصلت آن دختر را متحول ساخت و باعث شد كه آن دخترى كه اصلا به مسائل مذهبى اهميتى نمى داد به نماز و حجاب و ساير مسائل دينى علاقمند گردد.
سبب سازى در رزق و روزى
كار و تلاش
گر چه روزى رسان خداوند است ، اما سنت الهى چنين مقرر شده كه رزق بر اساس سعى و تلاش انسان باشد. لذا قرآن بهره انسان را متناسب با سعى او مى شمرد و صريحا مى گويد:
(
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
)
و اينكه براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست
و در آيه ديگر مى فرمايد:
(
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا
وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ
)
او كسى است كه زمين را براى شما هموار (و مطيع) گردانيد پس بر شانه هاى آن راه برويد و از روزى هاى خداوند بخوريد.
راه روزى كسب و رنج است و تعب هر كسى را پيشه اى داد و طلب
پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود:
اذا اعسر احدكم فليضرب فى الارض و يبتغى من فضل الله و لا يغم نفسه
هر گاه يكى از شما تنگدست شد پس در روى زمين حركت كند و از فضل الهى بهره مند شود و خود را غمگين ننمايد.
علىعليهالسلام
فرمود:
قد تكفل لكم بالرزق و امرتم بالعمل
خدا روزى شما را تضمين كرده و به كار و كوشش امر نموده است
در جمله اى ديگر مى فرمايد:
به مورچه و كوچكى جثه آن بنگريد كه چگونه روى زمين راه مى رود و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مى كند.
امام صادقعليهالسلام
به يكى از ياران خود فرمود:
لا تكسل عن معيشتك فتكون كلا على غيرك
از كار و تلاش كوتاهى مكن كه سربار ديگران قرار بگيرى
كسى را كه كاهل بود گنج نيست
|
|
كه اندر جهان سود بى رنج نيست
|
و حافظ در اين زمينه مى فرمايد:
مكن ز غصه شكايت كه در طريق طلب
|
|
به راحتى نرسيد آنكه زحمتى نكشيد
|
البته تلاش و كوشش تنها علت تامه ى تحصيل معاش و كسب روزى نيست چه بسا افرادى كه تلاش مى كنند اما به نتيجه مطلوب نمى رسند و گاهى هم تلاش نكرده به روزى بى حساب مى رسند اين واقعيت انسان را متوجه اين نكته اساسى مى سازد كه گرفتار بيمارى حرص و آز و دنياطلبى و غفلت از خداوند نگردد.