شناخت انسان
بدون ترديد يكى از امتيازاتى كه انسان را از تمام مخلوقات متمايز مى سازد، مسئله شناخت و درك او نسبت به جهان پيرامون خود مى باشد. شناخت او از جهان خارج به سبب وجود انگيزه اى است كه از درون او سرچشمه مى گيرد و عاملى بنام كنجكاوى را در او به وجود مى آورد كه مى خواهد خود و جهان پيرامون خود را دقيقا مورد شناسايى قرار دهد.
انگيزه اى كه كنجكاوى انسان را براى شناخت «خود» تحريك نموده است ، وجود عوامل بسيار پيچيده اى چون ، روح و نفس قلب و... مى باشد. اين انگيزه همواره او را تحريك نموده است تا خود را از اين بُعد بيشتر و بهتر بشناسد.
انسان همواره متوجه اين موضوع بوده ، جسم خود را كه قابل مشاهده است ، مى تواند مطالعه كند و در عمل نيز اين موضوع را ثابت كرده است ؛ زيرا انسان توانسته است با تكيه بر ابزارهاى بسيار دقيق ، نكته هاى ناشناخته بسيار پيچيده جسم خود را مورد شناسايى قرار دهد؛ اما هنوز نتوانسته است ابزارى بيابد كه بتواند با آن روح و نفس قلب و... آدمى را مورد بررسى قرار دهد و لذا مشكل ، همچنان بى جواب باقى مانده است
اما با اينكه اطلاعات انسان در زمينه روح و نفس قلب و... بسيار ناچيز است ، با اين همه از مطالعه در اين زمينه خود را محروم نساخته و همواره به مطالعه در اين زمينه پرداخته است
شناخت انسان از خود و جهان پيرامون خود، مدتها توجه او را به خود جلب نموده و او در رسيدن به اين هدف ، گامهاى مؤ ثرى برداشته است انسان تا زمانى كه در اثر اين جستجو به شناخت نهايى ، يعنى شناخت خداوند متعال نرسد، همواره به تلاش خود ادامه خواهد داد.
بدين لحاظ، ائمه معصومينعليهماالسلام
براى شناخت انسان ، رهنمودهاى مؤ كدى فرموده اند و ما را براى مطالعه در اين زمينه بيشتر تشويق كرده اند.
مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليهالسلام
فرموده اند:
«شناخت و مطالعه نفس سودمندترين شناخت هاست
»
كلام امام بزرگوارعليهالسلام
مبنى بر اين است كه شناخت انسان و مطالعه و تحقيق در مورد آن ، مى تواند از نظر علمى براى او بسيار سودمند باشد و فرد را در شناخت خود و جهان پيرامون خود يارى دهد.
اهميت شناخت نفس به اندازه اى باارزش است كه مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليهالسلام
در روايتى ، اهميت آن را اينگونه بيان فرموده اند:
«به دنبال علم باشيد اگرچه در چين باشد و آن معرفت النّفس است كه در آن شناخت خداى عزّوجلّ است
»
اهميت شناخت نفس انسان در اين روايت كاملا واضح و روشن است آن بزرگوار، بطور تلويحى مى فرمايند؛ به دنبال شناخت نفس باشيد، اگرچه در كشورهاى دوردستى مانند چين آن را بيابيد؛ زيرا كه با اين شناخت ، به شناخت خداى تعالى نايل خواهيد شد.
و باز آن بزرگوار فرموده اند:
«كسى كه خودش را بشناسد، خدايش را خواهد شناخت
»
تاءكيد امام بزرگوارعليهالسلام
به شناخت نفس ، حاكى از آن است كه راه خداشناسى از شناخت خود انسان مى گذرد، به عبارتى ، كسى مى تواند به شناخت بهتر خداى تعالى نايل گردد كه خوب بتواند خودش را به خوبى بشناسد.
از طرفى انسان داراى نفس ناطقه قدسيه اى است كه او را از ساير مخلوقات جدا مى سازد.
اين ويژگى مخصوص انسان است و در ديگر موجودات زنده ، بدين صورت ، كمتر يافته مى شود و به همين جهت است كه زندگى موجودات كره زمين با همان حالتى كه در آغاز آفرينش بوده ، بدون تغيير ادامه داشته است ، در حالى كه انسان با دارا بودن نفس ناطقه قدسيه توانسته است محيط زندگى خود را تغيير دهد و از مرحله ناقص ، به مرحله كمال برساند.
مهمترين عاملى كه هويت انسان را از ديگر موجودات روى زمين متمايز مى سازد، وجود همين نفس است
نفس ناطقه قدسيه انسان ، استعداد ويژه اى است كه خداى تعالى در نهاد او به وديعت نهاده است تا او بتواند با تكيه بر آن ، بزرگترين مشكلات زندگى خود و محيطى كه در آن بسر مى برد، برطرف كند.
به وسيله وجود همين نفس است كه اگر به خوبى تربيت و تزكيه يابد، انسان را قادر مى سازد كه خود را از خاك تا افلاك برساند.
مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليهالسلام
در توضيح اين نفس مى فرمايند:
«...و انسان به گونه اى آفريده شده است كه داراى نفس ناطقه اى است كه اگر آن نفس را به وسيله علم و عمل تزكيه نمايد، در آن صورت شبيه جوهرهاى نخستينش مى گردد و اگر مزاجش به سر حد اعتدال رسيد و از اضدادش جدا شد در آن صورت با هفت آسمان محكم و استوار شركت جسته است
»
باارزش ترين هديه خداى تعالى به انسان ، وجود نفسى است كه به وسيله آن انسان مى تواند در تعامل با محيط خويش باشد، از ديگران اثر بپذيرد و در زندگى ديگران مؤ ثر باشد، با ديگران ارتباط برقرار كند، ياد بگيرد و آموخته هايش را به ديگران انتقال دهد.
انسان با دارابودن چنين نفسى ، مى تواند به شناخت علم و ادب بپردازد و با عمل نمودن به آن ، نفس خود را تزكيه كند و خود را به مقام والاى انسانيت برساند.
بنابراين مى توان گفت كه وجود نفس ناطقه قدسيه انسان ، استعداد ويژه اى در نهاد او مى باشد كه اگر انسان بتواند با علم و عمل به تزكيه و تربيت آن همت بگمارد، به نهايت هدف خلقت انسان نزديك گشته است
شناخت همه اين عوامل ، موجب مى شود كه انسان بدين وسيله به شناخت برترى نايل گردد كه براساس آن به شناخت خداى تعالى برسد؛ زيرا همكارى اين نيروها، مجموعه اى را پديد مى آورند به نام مجموعه منظم كه يكى از دلايل اثبات وجود خداى تعالى مى باشد؛ زيرا اگر ناظمى وجود نداشته باشد، چگونه ممكن است ، مجموعه منظمى چنين دقيق ، بتواند كار خود را انجام دهد.
مولاى بزرگوار، امام صادقعليهالسلام
مى فرمايند:
«انكار آفريدگار از نادانى است نه از دانايى انسان عاقل اگر براى چند دقيقه ، نظام بدن خود را مورد مطالعه قرار دهد، مى فهمد كه اين نظام ، بى كم و كاست ، يك ناظم دارد و كسى كه آن را به وجود آورده ، ناظم آن است
»
بنابراين يكى از اهداف عالى خلقت انسان ، رسيدن به شناخت است ؛ زيرا كه خداوند متعال او را بر همين اساس آفريده است
خداوند متعال انسان را به اين خاطر خلق فرموده است كه خود و جهان پيرامون خود را به درستى مورد شناسايى قرار دهد؛ زيرا بعد از شناخت خود، شناخت قوانين حاكم بر جهان داراى اهميت ويژه اى مى باشد.
در گذر تاريخ ، دانشمندانى سعى و تلاش نموده اند كه گوشه اى از حقيقت اين جهان اسرارآميز عالم خلقت را مورد شناسايى قرار دهند ولى تاكنون هيچ فردى نتوانسته است ادعا كند كه بطور كامل به حقيقت اين شناخت رسيده باشد.
بدين ترتيب مى توان دريافت كه لازم است انسان براى رسيدن به اين هدف ، به مطالعه و تفكر بپردازد تا بتواند به اين هدف عالى نايل گردد.
بنابراين يكى از انديشه هاى مهمى كه انسان را به حقيقت نزديك مى سازد، مطالعه و تفكر در جهان خلقت مى باشد. كسانى كه به اين حقيقت مسلم نايل گرديده اند، درستى آن را مورد تاءييد قرار مى دهند.
بدين ترتيب لازم است ديدگاه خود را براساس اين انديشه تقويت كنيم تا به حقيقت برسيم
اهميت تفكر
همه عالم سراسر پرتو نور خداوند است اگر نازى كند در هم فرو ريزند قالبها
جهان خلقت يكى از اسرارآميزترين حقيقتى است كه خداوند متعال براساس قوانينى استوار و محكم آن را بنا نهاده است
مطالعه قانون حاكم بر خلقت ، از آغاز پيدايش نسل انسان وجود داشته است ؛ زيرا انسان از بدو پيدايش خود كه يكى از كنجكاوترين موجودات روى زمين بشمار مى رفت ، همواره در پى كشف اسرار ناشكفته خلقت بود و مى خواست به حقيقت اسرار قوانين حاكم بر خلقت پى ببرد.
با تاءكيد بيشترى مى توان گفت كه يكى از اهداف مهم خلقت انسان بر روى كره زمين ، پى بردن او به قوانين حاكم بر خلقت مى باشد؛ زيرا اگر انسان به اين آگاهى عظيم برسد و بطور علمى اين قوانين را مورد بررسى قرار دهد، مى تواند به شناخت خداى تعالى نايل گردد؛ زيرا كه براساس استدلال عقلى ، در وراى هر قانونى ، جاى پاى قانونگزارى نهفته است و انسان كه به شناخت هر يك از قوانين خلقت موفق گردد، بدون ترديد يك قدم به شناخت خداى تعالى نزديك خواهد گرديد و استدلال خواهد نمود كه هر قانونى به قانونگزارى نيازمند است
بطور يقين مى توان گفت كه شناخت عميق از جهان خلقت مى تواند راهگشاى انسان به سوى شناخت پروردگار متعال گردد و براساس اين شناخت است كه عبادت انسان ارزش پيدا مى كند. بنابراين هدف خلقت انسان ، رسيدن به شناخت و قوانين حاكم بر خلقت و در نتيجه رسيدن به شناخت خالق پديده هاى خلقت مى باشد. پس از اين مرحله است كه عبادت انسان داراى ارزش مى شود.
مطالعه شناخت قوانين جهان ، براساس تفكر پايه گذارى گرديده است براساس اينكه انسان موجود كنجكاو و متفكر عالم آفرينش بشمار مى رود، همواره مى خواهد بداند كه هدف از بوجود آمدن اين جهان و خلقت انسان چيست ؟
اگر انسان بتواند به شناخت و كشف قوانين حاكم بر خلقت موفق گردد، مى توان گفت كه به علمى والا دست يافته است انسان زمانى مى تواند به عظمت خداوند متعال پى ببرد كه به عظمت آفرينش و شناخت محيط پيرامون خود بپردازد و در اين زمينه تفكر و مطالعه و بررسى كند و اگر فردى پس از تفكر و تحقيق در خلقت و حقيقت هستى به حقيقت توحيد برسد، خداوند متعال نور معرفت را در قلب وى مى تاباند.
چنانچه پيامبر بزرگوارصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى فرمايند:
«يك ساعت تفكر از يكسال عبادت برتر است و كسى به اين منزلت نائل نمى گردد مگر اينكه حضرت حق او را به نور معرفت و توحيد برگزيده باشد.
»
تفكر و مطالعه و بررسى در پديده هاى هستى ، قدرت شناخت انسان را تقويت مى نمايد و جهل و نادانى او را از بين مى برد. اكثر گمراهى هاى انسان ها، از ناآگاهى و عدم شناخت آنان سرچشمه مى گيرد و افراد ساده لوح و نادان ، در رديف بزرگترين طعمه شياطين جن و انس قرار دارند. هر چقدر انسان خود را به عبادت خداوند مشغول سازد اما داراى قدرت شناخت نباشد همواره در گمراهى بسر مى برد و هر لحظه امكان دارد لغزشى براى او اتفاق بيفتد. مطالعه روايتى ، ارزش شناخت خداى تعالى را مورد تاءييد قرار مى دهد:
مولاى بزرگوار، امام صادقعليهالسلام
مى فرمايند:
«...مردى از بنى اسرائيل در جزيره اى از جزاير دريا، خدا را عبادت مى كرد كه سبز و خرم و پر درخت و خوش آب و هوا بود. يكى از فرشتگان به او گذر كرد و عرض كرد خدايا ثواب اين بنده ات را به من نشان بده !
خداى عزوجل عمل او را به فرشته نشان داد و فرشته آن عمل او را كم شمرد. خداى عزوجل به آن فرشته وحى فرمود همراه او باش فرشته بصورت انسانى نزد او رفت عابد گفت : تو كيستى ؟ فرشته گفت من مردى عابدم آوازه تو و عبادتت را شنيده ام ، به اينجا آمده ام همراه تو عبادت خدا بكنم آن روز را با او گذراند، صبحگاهان به عابد گفت : جاى سبز و خرّمى دارى ؟
عابد گفت : كاش پرودگار ما حيوانى داشت ! اگر او الاغى داشت در اين جا برايش مى چراندم ، اين همه علف تباه مى شود!!
فرشته گفت : پروردگار تو الاغ ندارد! عابد گفت : اگر داشت اين علفها ضايع نمى ماند.
خداى عزوجل به فرشته فرمود: همانا من او را به اندازه عقلش ثواب دهم
»
مطالعه شرح حال چنين افرادى ، آثار نادانى و عدم شناخت و عدم تعقل آنان را به خوبى ظاهر مى كند.
فردى كه آگاهى به اسرار آفرينش خلقت نداشته باشد، بدون ترديد، تفكر او نسبت به جهان هستى اندك است ؛ زيرا عبادت همراه با تفكر از توصيه هاى مؤ كد ائمه معصومينعليهماالسلام
مى باشد.
مولاى بزرگوار، امام رضاعليهالسلام
فرموده اند:
«عبادت به زيادى خواندن نماز و اداى روزه نيست ، بلكه عبادت (واقعى) تفكر در امر (خلقت) خداى عزّوجل مى باشد.
»
عبادتى كه براساس تفكر در خلقت و مطالعه قوانين خداى تعالى باشد، بطور مسلم از عبادت ناآگاهانه و بدون تفكر با ارزشتر است
افراد متفكر و آگاه به قوانين حاكم بر خلقت ، نه تنها از گمراه شدن مصون و مبرا هستند، بلكه در زمينه شناخت خداى تعالى ، از طلايه داران شناخت حقيقت بشمار مى روند.
خداى تعالى در سوره (آل عمران ، آيه هاى ١٩١/١٩٠) مى فرمايد:
(
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿
١٩٠ ﴾ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
)
«در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز، مايه هاى عبرتى براى خردمندان است آنها كسانى هستند كه خداوند را در حال ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده ، ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند كه پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده اى ، منزهى تو، ما را از عذاب آتش در امان بدار.»
بدون ترديد، خلقت آسمانها و زمين براساس قانونى محكم و استوار بنا گرديده است مطالعه منظم حركت زمين و ديگر سياره هاى منظومه شمسى به دور خورشيد و حركت منظومه شمسى در كهكشان راه شيرى ، درستى اين حقيقت را مورد تاءييد قرار مى دهد.
كسى كه به اين قوانين علمى آشنايى پيدا كند، بدون ترديد قدرت لايزال خداى تعالى را در ايجاد نظم حاكم بر آنها، بطور آشكار مشاهده مى كند و به يقين مى داند كه خداوند متعال اين همه عالم ماده و ماوراء آن را كه به چشم ظاهرى ما ناپيدا مى باشد، بيهوده نيافريده است
براساس همين شناخت است كه انسان تا حدودى مى تواند به حقيقت اسرار هستى آگاهى پيدا كند و به قدرت لايزال الهى پى ببرد.