راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ0%

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: تقى ژاله فر
گروه: مشاهدات: 17535
دانلود: 3292

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17535 / دانلود: 3292
اندازه اندازه اندازه
راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

شناخت انسان

بدون ترديد يكى از امتيازاتى كه انسان را از تمام مخلوقات متمايز مى سازد، مسئله شناخت و درك او نسبت به جهان پيرامون خود مى باشد. شناخت او از جهان خارج به سبب وجود انگيزه اى است كه از درون او سرچشمه مى گيرد و عاملى بنام كنجكاوى را در او به وجود مى آورد كه مى خواهد خود و جهان پيرامون خود را دقيقا مورد شناسايى قرار دهد.

انگيزه اى كه كنجكاوى انسان را براى شناخت «خود» تحريك نموده است ، وجود عوامل بسيار پيچيده اى چون ، روح و نفس قلب و... مى باشد. اين انگيزه همواره او را تحريك نموده است تا خود را از اين بُعد بيشتر و بهتر بشناسد.

انسان همواره متوجه اين موضوع بوده ، جسم خود را كه قابل مشاهده است ، مى تواند مطالعه كند و در عمل نيز اين موضوع را ثابت كرده است ؛ زيرا انسان توانسته است با تكيه بر ابزارهاى بسيار دقيق ، نكته هاى ناشناخته بسيار پيچيده جسم خود را مورد شناسايى قرار دهد؛ اما هنوز نتوانسته است ابزارى بيابد كه بتواند با آن روح و نفس قلب و... آدمى را مورد بررسى قرار دهد و لذا مشكل ، همچنان بى جواب باقى مانده است

اما با اينكه اطلاعات انسان در زمينه روح و نفس قلب و... بسيار ناچيز است ، با اين همه از مطالعه در اين زمينه خود را محروم نساخته و همواره به مطالعه در اين زمينه پرداخته است

شناخت انسان از خود و جهان پيرامون خود، مدتها توجه او را به خود جلب نموده و او در رسيدن به اين هدف ، گامهاى مؤ ثرى برداشته است انسان تا زمانى كه در اثر اين جستجو به شناخت نهايى ، يعنى شناخت خداوند متعال نرسد، همواره به تلاش خود ادامه خواهد داد.

بدين لحاظ، ائمه معصومينعليهما‌السلام براى شناخت انسان ، رهنمودهاى مؤ كدى فرموده اند و ما را براى مطالعه در اين زمينه بيشتر تشويق كرده اند.

مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرموده اند:

«شناخت و مطالعه نفس سودمندترين شناخت هاست(٤٦) »

كلام امام بزرگوارعليه‌السلام مبنى بر اين است كه شناخت انسان و مطالعه و تحقيق در مورد آن ، مى تواند از نظر علمى براى او بسيار سودمند باشد و فرد را در شناخت خود و جهان پيرامون خود يارى دهد.

اهميت شناخت نفس به اندازه اى باارزش است كه مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليه‌السلام در روايتى ، اهميت آن را اينگونه بيان فرموده اند:

«به دنبال علم باشيد اگرچه در چين باشد و آن معرفت النّفس است كه در آن شناخت خداى عزّوجلّ است(٤٧) »

اهميت شناخت نفس انسان در اين روايت كاملا واضح و روشن است آن بزرگوار، بطور تلويحى مى فرمايند؛ به دنبال شناخت نفس باشيد، اگرچه در كشورهاى دوردستى مانند چين آن را بيابيد؛ زيرا كه با اين شناخت ، به شناخت خداى تعالى نايل خواهيد شد.

و باز آن بزرگوار فرموده اند:

«كسى كه خودش را بشناسد، خدايش را خواهد شناخت(٤٨) »

تاءكيد امام بزرگوارعليه‌السلام به شناخت نفس ، حاكى از آن است كه راه خداشناسى از شناخت خود انسان مى گذرد، به عبارتى ، كسى مى تواند به شناخت بهتر خداى تعالى نايل گردد كه خوب بتواند خودش را به خوبى بشناسد.

از طرفى انسان داراى نفس ناطقه قدسيه اى است كه او را از ساير مخلوقات جدا مى سازد.

اين ويژگى مخصوص انسان است و در ديگر موجودات زنده ، بدين صورت ، كمتر يافته مى شود و به همين جهت است كه زندگى موجودات كره زمين با همان حالتى كه در آغاز آفرينش بوده ، بدون تغيير ادامه داشته است ، در حالى كه انسان با دارا بودن نفس ناطقه قدسيه توانسته است محيط زندگى خود را تغيير دهد و از مرحله ناقص ، به مرحله كمال برساند.

مهمترين عاملى كه هويت انسان را از ديگر موجودات روى زمين متمايز مى سازد، وجود همين نفس است

نفس ناطقه قدسيه انسان ، استعداد ويژه اى است كه خداى تعالى در نهاد او به وديعت نهاده است تا او بتواند با تكيه بر آن ، بزرگترين مشكلات زندگى خود و محيطى كه در آن بسر مى برد، برطرف كند.

به وسيله وجود همين نفس است كه اگر به خوبى تربيت و تزكيه يابد، انسان را قادر مى سازد كه خود را از خاك تا افلاك برساند.

مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليه‌السلام در توضيح اين نفس ‍ مى فرمايند:

«...و انسان به گونه اى آفريده شده است كه داراى نفس ناطقه اى است كه اگر آن نفس را به وسيله علم و عمل تزكيه نمايد، در آن صورت شبيه جوهرهاى نخستينش مى گردد و اگر مزاجش به سر حد اعتدال رسيد و از اضدادش جدا شد در آن صورت با هفت آسمان محكم و استوار شركت جسته است(٤٩) »

باارزش ترين هديه خداى تعالى به انسان ، وجود نفسى است كه به وسيله آن انسان مى تواند در تعامل با محيط خويش باشد، از ديگران اثر بپذيرد و در زندگى ديگران مؤ ثر باشد، با ديگران ارتباط برقرار كند، ياد بگيرد و آموخته هايش را به ديگران انتقال دهد.

انسان با دارابودن چنين نفسى ، مى تواند به شناخت علم و ادب بپردازد و با عمل نمودن به آن ، نفس خود را تزكيه كند و خود را به مقام والاى انسانيت برساند.

بنابراين مى توان گفت كه وجود نفس ناطقه قدسيه انسان ، استعداد ويژه اى در نهاد او مى باشد كه اگر انسان بتواند با علم و عمل به تزكيه و تربيت آن همت بگمارد، به نهايت هدف خلقت انسان نزديك گشته است

شناخت همه اين عوامل ، موجب مى شود كه انسان بدين وسيله به شناخت برترى نايل گردد كه براساس آن به شناخت خداى تعالى برسد؛ زيرا همكارى اين نيروها، مجموعه اى را پديد مى آورند به نام مجموعه منظم كه يكى از دلايل اثبات وجود خداى تعالى مى باشد؛ زيرا اگر ناظمى وجود نداشته باشد، چگونه ممكن است ، مجموعه منظمى چنين دقيق ، بتواند كار خود را انجام دهد.

مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

«انكار آفريدگار از نادانى است نه از دانايى انسان عاقل اگر براى چند دقيقه ، نظام بدن خود را مورد مطالعه قرار دهد، مى فهمد كه اين نظام ، بى كم و كاست ، يك ناظم دارد و كسى كه آن را به وجود آورده ، ناظم آن است(٥٠) »

بنابراين يكى از اهداف عالى خلقت انسان ، رسيدن به شناخت است ؛ زيرا كه خداوند متعال او را بر همين اساس آفريده است

خداوند متعال انسان را به اين خاطر خلق فرموده است كه خود و جهان پيرامون خود را به درستى مورد شناسايى قرار دهد؛ زيرا بعد از شناخت خود، شناخت قوانين حاكم بر جهان داراى اهميت ويژه اى مى باشد.

در گذر تاريخ ، دانشمندانى سعى و تلاش نموده اند كه گوشه اى از حقيقت اين جهان اسرارآميز عالم خلقت را مورد شناسايى قرار دهند ولى تاكنون هيچ فردى نتوانسته است ادعا كند كه بطور كامل به حقيقت اين شناخت رسيده باشد.

بدين ترتيب مى توان دريافت كه لازم است انسان براى رسيدن به اين هدف ، به مطالعه و تفكر بپردازد تا بتواند به اين هدف عالى نايل گردد.

بنابراين يكى از انديشه هاى مهمى كه انسان را به حقيقت نزديك مى سازد، مطالعه و تفكر در جهان خلقت مى باشد. كسانى كه به اين حقيقت مسلم نايل گرديده اند، درستى آن را مورد تاءييد قرار مى دهند.

بدين ترتيب لازم است ديدگاه خود را براساس اين انديشه تقويت كنيم تا به حقيقت برسيم

اهميت تفكر

همه عالم سراسر پرتو نور خداوند است اگر نازى كند در هم فرو ريزند قالبها

جهان خلقت يكى از اسرارآميزترين حقيقتى است كه خداوند متعال براساس قوانينى استوار و محكم آن را بنا نهاده است

مطالعه قانون حاكم بر خلقت ، از آغاز پيدايش نسل انسان وجود داشته است ؛ زيرا انسان از بدو پيدايش خود كه يكى از كنجكاوترين موجودات روى زمين بشمار مى رفت ، همواره در پى كشف اسرار ناشكفته خلقت بود و مى خواست به حقيقت اسرار قوانين حاكم بر خلقت پى ببرد.

با تاءكيد بيشترى مى توان گفت كه يكى از اهداف مهم خلقت انسان بر روى كره زمين ، پى بردن او به قوانين حاكم بر خلقت مى باشد؛ زيرا اگر انسان به اين آگاهى عظيم برسد و بطور علمى اين قوانين را مورد بررسى قرار دهد، مى تواند به شناخت خداى تعالى نايل گردد؛ زيرا كه براساس استدلال عقلى ، در وراى هر قانونى ، جاى پاى قانونگزارى نهفته است و انسان كه به شناخت هر يك از قوانين خلقت موفق گردد، بدون ترديد يك قدم به شناخت خداى تعالى نزديك خواهد گرديد و استدلال خواهد نمود كه هر قانونى به قانونگزارى نيازمند است

بطور يقين مى توان گفت كه شناخت عميق از جهان خلقت مى تواند راهگشاى انسان به سوى شناخت پروردگار متعال گردد و براساس اين شناخت است كه عبادت انسان ارزش پيدا مى كند. بنابراين هدف خلقت انسان ، رسيدن به شناخت و قوانين حاكم بر خلقت و در نتيجه رسيدن به شناخت خالق پديده هاى خلقت مى باشد. پس از اين مرحله است كه عبادت انسان داراى ارزش مى شود.

مطالعه شناخت قوانين جهان ، براساس تفكر پايه گذارى گرديده است براساس اينكه انسان موجود كنجكاو و متفكر عالم آفرينش بشمار مى رود، همواره مى خواهد بداند كه هدف از بوجود آمدن اين جهان و خلقت انسان چيست ؟

اگر انسان بتواند به شناخت و كشف قوانين حاكم بر خلقت موفق گردد، مى توان گفت كه به علمى والا دست يافته است انسان زمانى مى تواند به عظمت خداوند متعال پى ببرد كه به عظمت آفرينش و شناخت محيط پيرامون خود بپردازد و در اين زمينه تفكر و مطالعه و بررسى كند و اگر فردى پس از تفكر و تحقيق در خلقت و حقيقت هستى به حقيقت توحيد برسد، خداوند متعال نور معرفت را در قلب وى مى تاباند.

چنانچه پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايند:

«يك ساعت تفكر از يكسال عبادت برتر است و كسى به اين منزلت نائل نمى گردد مگر اينكه حضرت حق او را به نور معرفت و توحيد برگزيده باشد.(٥١) »

تفكر و مطالعه و بررسى در پديده هاى هستى ، قدرت شناخت انسان را تقويت مى نمايد و جهل و نادانى او را از بين مى برد. اكثر گمراهى هاى انسان ها، از ناآگاهى و عدم شناخت آنان سرچشمه مى گيرد و افراد ساده لوح و نادان ، در رديف بزرگترين طعمه شياطين جن و انس قرار دارند. هر چقدر انسان خود را به عبادت خداوند مشغول سازد اما داراى قدرت شناخت نباشد همواره در گمراهى بسر مى برد و هر لحظه امكان دارد لغزشى براى او اتفاق بيفتد. مطالعه روايتى ، ارزش شناخت خداى تعالى را مورد تاءييد قرار مى دهد:

مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

«...مردى از بنى اسرائيل در جزيره اى از جزاير دريا، خدا را عبادت مى كرد كه سبز و خرم و پر درخت و خوش آب و هوا بود. يكى از فرشتگان به او گذر كرد و عرض كرد خدايا ثواب اين بنده ات را به من نشان بده !

خداى عزوجل عمل او را به فرشته نشان داد و فرشته آن عمل او را كم شمرد. خداى عزوجل به آن فرشته وحى فرمود همراه او باش فرشته بصورت انسانى نزد او رفت عابد گفت : تو كيستى ؟ فرشته گفت من مردى عابدم آوازه تو و عبادتت را شنيده ام ، به اينجا آمده ام همراه تو عبادت خدا بكنم آن روز را با او گذراند، صبحگاهان به عابد گفت : جاى سبز و خرّمى دارى ؟

عابد گفت : كاش پرودگار ما حيوانى داشت ! اگر او الاغى داشت در اين جا برايش مى چراندم ، اين همه علف تباه مى شود!!

فرشته گفت : پروردگار تو الاغ ندارد! عابد گفت : اگر داشت اين علفها ضايع نمى ماند.

خداى عزوجل به فرشته فرمود: همانا من او را به اندازه عقلش ثواب دهم(٥٢) »

مطالعه شرح حال چنين افرادى ، آثار نادانى و عدم شناخت و عدم تعقل آنان را به خوبى ظاهر مى كند.

فردى كه آگاهى به اسرار آفرينش خلقت نداشته باشد، بدون ترديد، تفكر او نسبت به جهان هستى اندك است ؛ زيرا عبادت همراه با تفكر از توصيه هاى مؤ كد ائمه معصومينعليهما‌السلام مى باشد.

مولاى بزرگوار، امام رضاعليه‌السلام فرموده اند:

«عبادت به زيادى خواندن نماز و اداى روزه نيست ، بلكه عبادت (واقعى) تفكر در امر (خلقت) خداى عزّوجل مى باشد.(٥٣) »

عبادتى كه براساس تفكر در خلقت و مطالعه قوانين خداى تعالى باشد، بطور مسلم از عبادت ناآگاهانه و بدون تفكر با ارزشتر است

افراد متفكر و آگاه به قوانين حاكم بر خلقت ، نه تنها از گمراه شدن مصون و مبرا هستند، بلكه در زمينه شناخت خداى تعالى ، از طلايه داران شناخت حقيقت بشمار مى روند.

خداى تعالى در سوره (آل عمران ، آيه هاى ١٩١/١٩٠) مى فرمايد:

( إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿ ١٩٠ ﴾ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ )

«در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز، مايه هاى عبرتى براى خردمندان است آنها كسانى هستند كه خداوند را در حال ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده ، ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند كه پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده اى ، منزهى تو، ما را از عذاب آتش در امان بدار.»

بدون ترديد، خلقت آسمانها و زمين براساس قانونى محكم و استوار بنا گرديده است مطالعه منظم حركت زمين و ديگر سياره هاى منظومه شمسى به دور خورشيد و حركت منظومه شمسى در كهكشان راه شيرى ، درستى اين حقيقت را مورد تاءييد قرار مى دهد.

كسى كه به اين قوانين علمى آشنايى پيدا كند، بدون ترديد قدرت لايزال خداى تعالى را در ايجاد نظم حاكم بر آنها، بطور آشكار مشاهده مى كند و به يقين مى داند كه خداوند متعال اين همه عالم ماده و ماوراء آن را كه به چشم ظاهرى ما ناپيدا مى باشد، بيهوده نيافريده است

براساس همين شناخت است كه انسان تا حدودى مى تواند به حقيقت اسرار هستى آگاهى پيدا كند و به قدرت لايزال الهى پى ببرد.

بازتاب قانون در زندگى انسانها

براساس مطالعات دانشمندان ، بدون ترديد نمى توان كسى را سراغ داشت كه حاكميت قانون بر عالم ماده را انكار كند؛ زيرا كه يافته هاى دانشمندان درستى اين حقيقت را مورد تاءييد قرار مى دهند.

همچنان كه جهان خلقت مبتنى بر قوانين خاصى است كه از سوى خداوند متعال بر عالم حاكم مى باشد، زندگى فردى و اجتماعى انسانها نيز متاءثر از قوانينى است كه بازتابش در رفتار انسانها جلوه گر مى باشد.

براى پى بردن به بازتاب قانون در زندگى انسانها، تنها منبعى كه مى تواند راهنماى ما باشد، آيات نورانى قرآن كريم و روايات اسلامى كه مبتنى بر اين آيات هستند، كه قادرند اين اطلاعات را در اختيار ما قرار دهند و در تحليل اين قوانين ما را يارى كنند؛ زيرا كه اين منابع براساس قانون حاكم بر خلقت ارائه گرديده اند و خداوند متعال كه حاكم بر هستى است از تمام قوانينى كه بر جهان حاكم گردانيده است ، آگاهى دارد و ائمه معصومينعليهما‌السلام را نيز از اين قوانين آگاه فرموده است و لذا اين دو منبع پر فيض ، همواره مى توانند رهنمود بسيار ارزشمندى براى پى بردن و فهميدن اين موضوع مهم تلقى گردند.

بطور يقين ، انسانها از چنين قوانينى كه بر آنها حاكم مى باشد، غافلند وگرنه خويشتن را بطور عمدى به هلاكت و بيچارگى نمى انداختند. آگاهى از اين قوانين ناشناخته خلقت ، چشم حقيقت بين انسانها را باز مى كند و آنها را به سوى يك زندگى بى آلايش راهنمايى مى كند.

نمونه اى از قانون حاكم بر زندگى انسانها در كلامى از پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جلوه گر است آن بزرگوار مى فرمايند:

«هرگاه خداوند بر امتى خشم نكند و عذابى بر آنان فرونفرستد، نرخهايشان گران شود و عمرهايشان كوتاه گردد و بازرگانانشان سود نكنند و ميوه هايشان مرغوب نشود و رودهايشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و اشرارشان بر آنان مسلط شوند.(٥٤) »

وقوع چنين پديده هايى را مى توان در زندگى انسانها بطور شفاف مورد مطالعه قرار داد؛ زيرا اين قوانين در شرايط خاص خود، بطور دقيق قابل مشاهده مى شوند.

مطابقت دادن زندگى كنونى انسانها با زمانهاى گذشته كه چنين گرفتاريها و بلاهايى اتفاق نمى افتاد، درستى اين حقيقت را مورد تاءييد قرار مى دهد.

نمونه ديگرى از اين قوانين در كلام مولاى بزرگوار، اميرالمؤمنينعليه‌السلام به خوبى قابل مطالعه مى باشد؛ آن بزرگوار مى فرمايند:

«امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه خداوند اشرار شما را بر شما مسلط كند، آنگاه هرچه دعا كنيد و از خداوند دفع شرّشان را خواهيد، پذيرفته نگردد و به اجابت نرسد.(٥٥) »

وقوع اين قانون در جوامعى كه سنت حسنه امر به معروف و نهى از منكر را فراموش كرده اند، قابل تاءمل است جوامعى كه نسبت به سرنوشت خود و فرزندان خود اهميتى نمى دهند و آنها را از اعمال زشت و نكوهيده بازنمى دارند و در راه حقيقت راهنمائيشان نمى كنند، بدون ترديد دچار چنين عقوبتى نامطلوب خواهند گرديد.

كلام مولاى بزرگوارعليه‌السلام از يك اصل جامعه شناختى بسيار باارزش ‍ برخوردار است و ثابت مى كند كه جامعه ، قانون مدار است و اگر عاملى از جامعه حذف شود، عامل ديگرى چهره خود را نشان مى دهد.

اهميت سنت امر به معروف و نهى از منكر كه يك اصل جامعه شناختى است ، زمانى آشكار مى شود كه مردمان آن جامعه در اثر زيرپاگذاشتن اين فريضه الهى ، اسير حاكمان جبار و ستمگر باشند و هر اندازه تلاش نمايند، نتوانند سرنوشت خود را در آن جامعه تغيير دهند.

نمونه ديگرى از قوانين جامعه شناختى كه مى تواند در سرنوشت جامعه مؤ ثر باشد، در كلامى ارزشمند از پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قابل مطالعه است آن بزرگوار مى فرمايند:

«هرگاه تبهكار قومى سرور آنان گردد و رهبرشان زبونترين آنان باشد و مرد تبهكار مورد تجليل قرار گيرد، بايد چشم براه بلا بود.(٥٦) »

اين روايت نيز قانون ديگرى از قوانين حاكم بر جامعه را مورد تحليل قرار مى دهد. در جامعه اى كه نامحرمان و نااهلان و تبهكاران و فاسدان ، زمام امور را بدست گيرند و بر جامعه حكومت كنند، بايد منتظر بود كه قضاى خداى تعالى بر سرنوشت آن جامعه حاكم گردد.

اين روايت بطور تلويحى بيان مى دارد كه انسانها بايد همواره به سرنوشت جامعه خويش اهميت بدهند و افرادى را به عنوان حاكمان خويش انتخاب كنند كه شايستگى حكومت كردن را داشته باشند و مجرى قوانين خداى تعالى در جامعه باشند.

روايت ارزشمند ديگرى كه از يك اصل جامعه شناختى بسيار دقيق برخوردار است ، در كلام مولاى بزرگوار، امام رضاعليه‌السلام به خوبى قابل بررسى است آن بزرگوار مى فرمايند:

«هرگاه بندگان گناهان تازه اى را كه سابقه نداشته ، ايجاد كنند، خداوند بر آنها بلاهايى را كه سابقه نداشته ايجاد كند.(٥٧) »

انسانها ممكن است با پيشرفت علم و تكنولوژى ، به آسايش و رفاه دلخواه برسند و زمين را به بهشتى مبدل نمايند، اما همواره بايد توجه داشته باشند كه در تحت حكومت قانون خداى تعالى قرار دارند و در جامعه اى زندگى مى كنند كه تحت پوشش قانون خداى تعالى مى باشد و هيچ كس را گريزى از اين قانون نيست انسانها بايد بدانند كه جامعه قانون مدار است و اگر به دلخواه خود، مشغول اطفاء ميل لذت و شهوت به عناوين گوناگون باشند، خداوند متعال براساس اعمالشان بلاهايى نازل مى فرمايد كه تا آن زمان سابقه نداشته است

تحقق عينى اين روايت در برخى از جوامع بشرى بظاهر پيشرفته كنونى ما قابل بررسى مى باشد و وقوع بيماريهايى كه در گذشته وجود نداشت ، در آن جوامع چهره خود را نشان مى دهد.

بايد توجه داشت كه خداوند متعال نسبت به همه بندگان خويش به ديده رحمت مى نگرد و هرگز ستمى بر آنان روانمى دارد به شرطى كه آنان رفتارى در منزلت و شاءن يك انسان داشته باشند.

مولاى بزرگوار، امام رضاعليه‌السلام مى فرمايند:

«تمام مردم زمين مشمول رحمت خدا هستند تا زمانى كه به اين سه اصل عمل كنند؛ انسان دوست باشند، در امانتها خيانت نكنند، پيرو حق باشند.(٥٨) »

كلام ارزشمند مولاى بزرگوارعليه‌السلام حاكى از آن است كه جهان خلقت بر پايه اصول و قوانين منظمى جريان دارد كه خداوند متعال بر آن حاكم گردانيده است انسانها تا زمانى كه به همديگر عشق مى ورزند و دشمنى ها را فراموش مى كنند و نسبت به حق يكديگر خيانت نمى ورزند و همواره پيرو حق و حقيقت هستند، براساس اين نگرش انسانى ، همواره سايه رحمت خداوند متعال بر سر آنان گسترده است و آنها به خير و خوبى و بطور مسالمت آميز در كنار يكديگر به زندگى خود ادامه مى دهند، اما اگر نسبت به هم كينه و نفرت داشته باشند و بر يكديگر ستمگرى كنند، بى گمان گرفتار عذاب الهى خواهند گرديد.

رواياتى كه مورد بررسى قرار گرفتند، تنها گوشه هايى از حاكميت قانون خداى تعالى را بر سرنوشت انسانها بيان مى دارند. مطالعه در زمينه اين قوانين مى تواند چشم حقيقت بين انسانها را بگشايد و آنها با ديدگاه بهترى به قانومند بودن جامعه بنگرند و به طريق علمى اصول حاكم بر جامعه را مورد تحليل قرار دهند.

حقايقى كه مورد بررسى قرار گرفت ، براساس قضاهايى است كه خداوند متعال براساس اعمال انسانها بر آنان مقدر مى سازد.براى ادراك چگونگى اين قضاها بهتر است آنها را بر اساس قانون قضا و قدر مورد بررسى و تحليل قرار دهيم