فصل 4: صبر و تحمل فاطمه (عليهالسلام
)
مقدمه
اينكه زندگى همه گاه بر وفق مراد باشد خواستهاى است ايدهآل و به ندرت قابل تحقق، براى هر انسانى به تناسب نوع ديد و برداشتى كه از مسائل و وقايع دارد و هم اينكه در چه جو و شرايطى زندگى مىكند مصائب و دشوارىهائى وجود دارند كه موضعگيرى در قبال آنها متفاوت است.
برخى موضعشان موضع تسليم است و يا در قبال آن فرياد و آه و عجز ولابه، و عدهاى هم در برابر آنها موضع تحمل توأم با مقاومت براى رفع و زدودن آنها دارند و راه و رسم عقلانى امور همين مسأله واقدام را ايجاب مىكند. در مورد فاطمه (عليهالسلام
) دختر پيامبر (ص) قضيه از نوع دوم آن بود، شرح ناملايمات و فشارهاى روحى كه بر فاطمه (عليهالسلام
) وارد آمده بود فراتر از حدى است كه براى انسانهاى عادى پديد مىآيد، اما فاطمه (عليهالسلام
) هم انسان عادى نبود كوشيد مسائل و مشكلات را حل و هضم كند بدون اينكه خود در آنها هضم شود. او يك زن است ولى در صبر و تحمل و استقامت و عشق اسطورهاى در جهان بشريت.
دورههاى آزمايشى
او پيش از اينكه وارد عرصه حيات اجتماعى شود دورههاى دشوار و مرارت بارى را گذراند كه به نظر ما براى او دورهاى آزمايشى بحساب مىآمدند. از همان آغاز زندگى ودوران خردسالى با مصائب و مشكلات مواجه شد كه در سايه هدايت و سرپرستى پيامبر آنها را يكى پس از ديگرى گذراند اگر چه هر مرحلهاى بمراتب سختتر از مراحل قبل و آزمايشهاى آن دشوارتر بود.
او از همان دورههاى اوليه آزمايشى تهديد، محروميت، گرسنگى، خشونت دشمن، سختى زندگى را گذرانده و حتى مرگ عزيزان، محروميت از مادر كه تنها همراز و هم سخن او در خانه بود ديده و با پدرى كه در ميان جمعى از شبحهاى انسانى تنها بود روزگار گذرانيده است.
پيامبر (عليهالسلام
) خود در سايه برنامه دارى و تلاش سيمائى از فاطمه (عليهالسلام
) در تاريخ ساخت كه در كورههاى مختلف زندگى از پيش ذوب شده و تمرينهاى پى در پى زندگى را مورد توجه و نظاره قرار مىداد. آموزشها و سازندگىهاى فكرى پيامبر او را پرورده و ناب ساخت و قدرت نفسانى عظيمى را تحويل تاريخ داد.
براى اينكه وضع و ميزان و كيفيت تحمل او در زندگى روشن گردد ما با رعايت اختصار آن را در سه دوره زندگى مورد بررسى قرار مىدهيم.باشد كه در سايه بررسىها و تحليلهاى كوتاه براى ما رهيابى وهدايتى پديد آيد.
الف: دوران كودكى
فاطمه (عليهالسلام
) از كودكى هم آغوش حوداث و محروميتها بود. حوادث غم انگيزى از آغاز زندگى براى او پديد آمدند كه در برابر آنها بسيارى از بزرگسالان ذوب مىشوند. و دشوارىهائى در حيات ايجاد شدند كه هر يك بتنهائى براى به زانو در آوردن آدمى كفايت مىكردند. بعنوان نمونه به موارد زير توجه مىكنيم:
1- تحمل محروميتها:
او در محيط سخت و محرومانهاى چشم به جهان گشود و در محيطى بحرانى توأم با فقر و محروميت اقتصادى تربيت شد. شايد براى خانواده او نسبتاً آسان بود كه زندگى رابا رفاهى نسبى بگذرانند اما ديدارنامرادىهاى مؤمنان خود براى آنها رنج دهنده و دشوارى آفرين بود. ميزان محروميت بحدى بود كه جز با شجاعت روحى و صبر و تحمل بىنظير نمىشد با آن مواجه گشت و فاطمه (عليهالسلام
) در سايه سرپرستى پدر اين چنين زندگى گذراند.
2- تحمل فراق مادر:
او هنوز كودكى خردسال بود و به مادر نيازمند. اما دست اجل مهلت نداد و فاطمه (عليهالسلام
) خيلى زود از نوازش و سرپرستى مادر محروم شد آن هم مادرى كه زجر ديده و زحمت كشيده بود و يادآورى صحنههاى تحمل اين مادر براى فاطمه (عليهالسلام
) خود مصيبت آفرين بود. گرد يتيمى بر سرش نشست او و پدرش تنها غم خوار خود را از دست دادند و از آن پس با دشوارىهاى بيشتر مواجه شدند كه تنها صبر و تحمل فاطمه (عليهالسلام
) در اين زمينه چاره ساز بود.
3- تحمل آزار پدر
او از همان خردسالى به همراه پدر بود. در خانه كعبه حضور مىيافت و صدمه و آزار مشركان را تماشا مىكرد زخم زبانهاى آنها را مىشنيد و زجر دادن و سنگ زدن آنان را بر پدر مىديد. او تماشا مىكرد كه پدرش را در مسجد الحرام كتك مىزدندو ناگزير به صبر و تحمل مىشد و گاهى هم مىكوشيد خود را سپر پدر قرار دهد وسنگ دشمن را بر سر و روى خود تحمل كند و براى اسلام آنها را بپذيرد و اين خود
در تحمل رنج هجرت:
او تنها پناه ظاهرى خود را پدر مىشناخت ولى فشار خصم سبب شد كه رسول خدا (ص) تنها، و بدون فاطمه (عليهالسلام
) از مكه به مدينه هجرت كند. تحمل آن براى فاطمه (عليهالسلام
) دشوار بود ولى مىكوشيد قهرمانانه بايستد و سراجام براى روز موعود به همراه على (عليهالسلام
) باديگر فواطم به مدينه هجرت كند و اينكه اين مدت چگونه بر او گذشت مسألهاى است كه خود فاطمه (عليهالسلام
) بايد از آن سخن گويد.
در كل، او از آغاز زندگى و در خردسالى رنج اين جهان را كشيده و تلخىها و مرارتهاى دنيا را شخصاً تحمل كرده وشاهد حوادث بحرانى و خطرناكى در جامه خود بوده است. در دشوارىها چندان متحمل بود كه او را صابره خواندهاند ودر زجرها چندان با پدر همگامى كرد كه او را شريك پدر شمردند و در مهر ورزى به پدر چندان تلاش كرد كه مصداق ام ابيها گرديد.
ب: دوران زندگى با على (عليهالسلام
)
فاطمه (عليهالسلام
) در سنين اندك و پائين با على (عليهالسلام
) پيمان ازدواج بست مسائل و مشكلاتى كه بر اثر ازدواج و در زندگى انتخابى او و على (عليهالسلام
) پديد آمدند باز هم اندك نيستند. او با على (عليهالسلام
) هم خانه شد كه خود كوه استقامت بود و فاطمه (عليهالسلام
) در بسيارى از موارد در جنبه صبر و استقامت به على (عليهالسلام
) پناه جست صبر و تحمل او در اين جنبه نيز اندك نيست كه ما براى نمونه مقدارى از آنها را در اين قسمت اشاره مىكنيم.
1- تحمل فقر او:
فاطمه (عليهالسلام
) از بين خواستگاران على (عليهالسلام
) را برگزيد كه در تقوا و شجاعت و انسانيت و اخلاق كم نظير ولى در فقر و نادارى سختى بود، ميزان فقر على (عليهالسلام
) بحدى بود كه خانه در اغلب موارد خالى ازآذوقه بود و فاطمه (عليهالسلام
) آن را تحمل مىكرد ولى اين تحمل دشوار بود مخصوصاً از آن بابت كه هر مادرى نگران وضع كودكان خردسال خويش است. در عين حال براى رضاى خدا آن را مىپذيرد و مختصر غذاى خود و خانواده را هم در راه خدا به فقيران ايثار مىكند.
2- تحمل سرزنشها:
فاطمه (عليهالسلام
) از سوى كسانى كه از فلسفه حيات و رمز و راز سعادت و شأن و مقام او و على (عليهالسلام
) بى خبر بودند دائماً مورد سرزنش بود. سرزنش از اين بابت كه چرا با فردى ثروتمندتر ازدواج نكرده كه از مشكلات زندگى برهد؟ و چرا از ميان آن همه دواطلبان، ازدواج با او، على (عليهالسلام
) را پذيرفته است؟ سرزنش از اين بابت كه او لباسى زيبا ندارد. خانهاش محقر و گلين است، درون خانه از بازار زندگى خالى است خود او را هم زينت و تجملى نيست. مگر مىتوان براى هر فرد سرزنش كننده استدلال كرده و قانعش نمود؟ ناگزير آنهار ا متحمل مىشود و دم بر نمىآورد.
3- تحمل مشكلات زندگى:
اوبايد از بيرون براى خانه آب فراهم كند و در اين راه چندان تلاش كرد كه بند مشك روى سينهاى اثر گذارد
.بايد با آسياب دستى كار كند وگندم آرد نمايد، بايد خانه را جاروب و نظافت كند، بايد به فرزندان خود برسد، در عين حال بايد جو خانه را مساعد روح و پرواز على (عليهالسلام
) بسازد و تازه اگر فرصتى بيابد به كارى اقتصادى براى ترميم زندگى اقدام كند.
4- تحمل و صبر در عبادت:
فاطمه (عليهالسلام
) زنى عابده است حتى دوست ندارد دقايقى از عمر خود را به هدر دهد. او را مجسمه عبادت نام دادهاند، آن هم عبادتى كه با وجود آن همه فقرها و نادارىها و محروميتها و در عين گرسنگى و خستگى ناشى از كار روزانه بود. بيدارىها، شب زندهدارىها، اشك ريزىها، داشتن خشيت الهى در دل همه و همه از امورى هستند كه جانكاهند ولى شوق فاطمه (عليهالسلام
) به انس باخدا همه اين نامرادىها را از ميان بر مىدارند.
فاطمه (عليهالسلام
) هم چنين در مسير تحمل مشكلات ديگر و شدائد اجتماعى است. در راه خدا گام بر مىدارد، براى هدايت زنان تلاش مىكند، فشارها و خفقانها را بايد بپذيرد، حسادتها و بدخواهىهاى ديگران درباره زندگى خوشبختانه اين زوج را بايد پذيرا شود و دم بر نياورد... و او در كل جرعه نوش جام بلا بود و خريدار رنج در راه خدا.
ج: پس از وفات پيامبر (ص):
فاطمه (عليهالسلام
) پس از مرگ پدر عمر چندانى نكرد، فاصله وفات او با پيامبر (ص) را حدود 2 - 3 ماه ذكر كردند. ولى همين مدت كوتاه به تنهائى معادل با تمام رنجها و محنتهاى دورههاى گذشته حيات بود. آنچه فاطمه (عليهالسلام
) در گذشته از جام بلا نوشيده بود اينك تجديد خاطره شده و مجدداً با همان شدت و بلكه بيشتر در برابر او حضور يافتند.
براى اين كه ميزان دشوارىهاى حيات، و در مقابل آن درجه تحمل فاطمه (عليهالسلام
) روشن گردد كافى است، وقايعى را كه در زندگى پس از وفات پيامبر (ص) براى او پديد آمدهاند شماره كنيم؛ بخشى از آنها عبارتنداز از تشكيل سقيفه براى خليفه آفرينى، بردن على (عليهالسلام
) به مسجد، جبراً براى بيعت، آتش زدن به درخانه او، سقط جنين او، غصب فدك او، تفرقه امت پدرش، فقر و نادارى ناشى از محروم كردن دوستان على (عليهالسلام
) از بيت المال، استقرار ناحق، عدم همپروازىها، تلاش خصم براى هضم على (عليهالسلام
) و فاطمه (عليهالسلام
) در اندرون دستگاه خلافت همدستى براى بريدن شاخههاى اسلام و حتى على (عليهالسلام
) كه تنه درخت اسلام بحساب مىآمد و... كلاً او چون پرندهاى مجروح بود كه در ميان دو حادثه و فاجعه سنگين گير كرده بود، مرگ پدر، نفاق خصم در برخورد با بازماندگان رسول. براى اينكه درجه صبر و تحمل او در برخورد با حوادث روشن گردد به چند نمونه و مورد آن اشاره مىكنيم:
1- تحمل شكست على (عليهالسلام
):
على (عليهالسلام
) عزيز جان پيامبر و همسر والاى فاطمه (عليهالسلام
) است، تحمل همه چيز براى فاطمه (عليهالسلام
) آسان است، اما تحمل نامرادى على (عليهالسلام
) و شكست دادن او در صحنه سياست براى فاطمه (عليهالسلام
) بسيار سخت است بويژه كه ببيند امت، اجماع بر هضم على (عليهالسلام
) كردهاند. و حق او راكه حق خدا و حق مردم بود ناديده گرفتهاند و اين خود قلب زهرا را شديداً مىفشرد. و فاطمه (عليهالسلام
) براى خدا آن را تحمل كرد.
2- تحمل غصب حق:
فاطمه (عليهالسلام
) گمان نمىكرد كه دشمن با اين سرعت در حق او و شوهرش طمع كند و با آن همه سفارش پيامبر (ص) درباره او، از ارث محرومش دارند. او و ارث پدر بود و حقش غصب شد. فدك را كه خالصه پيامبر (ص) و واگذاشته به فاطمه (عليهالسلام
) بود از او گرفتند و فرياد فاطمه (عليهالسلام
) كه در واقع دفاع از حق مردم بود به جائى نرسيد او در آمد فدك را در راه خدا صرف مىكرد آن را از او دريغ داشتند تا مردم از دورش پراكنده شوند و فاطمه (عليهالسلام
) ناگزير آن را تحمل كرد و به فلج اقتصادى تن در داد.
3- تحمل نفاقها:
آدمى چقدر بايد خون بخورد كه شاهد باشد به اسم دين، ريشه دين را قطع مىكنند و به اسم مذهب و در سايه تقدس مآبى اسلام را سركوب مىكنند. با حديثى جعلى مىخواهند قرآن را نسخ شده بينگارند و با تصنعى مىخواهند قلب واقعيت كنند. ارث او را ربودند با اينكه آيات قرآن آن را اثبات مىكند و آنها قصد خيانت دارند و فاطمه (عليهالسلام
) از ترس فروباشى اسلام، آن را تحمل مىكند.
4- تحمل رياستطلبىها:
خلفا در شرايطى بودند كه اگر به آنهاگفته مىشد براى رياست دست از دين بر دارند در قبول آن بى ميل نبودند - در عين حال مدعى بودند كه براى حفظ اسلام تن به خلافت دادهاند و نمىخواهند آن را بپذيرند. براى رياستطلبى از قبح عمل ابا ندارند حتى از كتك زدن دختر پيامبر (ص). بگفته ابن ابى الحديد، آنها از آغاز اسلام را بخاطر طمع پذيرفتند و طبق ادعاى او آنان با يهود در رابطه بودند و آنچه بعنوان ملاحم در تورات آمده بود خبر يافته بودند و براى دستيابى به آن دست و پا مىزدند
و فاطمه (عليهالسلام
) بايد اين رياستطلبىها را تحمل كند و براى اسلام دم بر نياورد.
5- تحمل صدمه به اسلام:
او در شرايطى بود كه كشتههاى پدر و شوهرش را بر باد رفته مىديد و دم بر نمىآورد. تحت فشار نامردمى قرار داشت كه همه چيز را حتى ببهاى از دست دادن اسلام مىپذيرفتند تا به مراد خود دست يابند. چه بسيار بودند زجرها و رنجها كه پيامبر (ص) و على (عليهالسلام
) و صحابه بزرگوار تحمل كردند تا اسلام زنده بماند و اگر فاطمه (عليهالسلام
) و على (عليهالسلام
) بصورت جدى و مبارزهاى با آنها درگير مىشدند فاتحه اسلام خوانده مىشد و فاطمه (عليهالسلام
) به همين خاطر صبر كرده بود.
6- تحمل آزار جسمى:
او ضربه خورد، ضربهاى سخت، بدان حد كه فرزندش در رحم شهيد شد. او را بين در و ديوار فشردند، بر بازويش ضربه زدند، بر پهلويش لگد زدند و در كل شرايطى پديد آمد كه فاطمه (عليهالسلام
) به بستر كشانده شده و در شرايط مرگ قرار گرفت. روح لطيفش به گونهاى بود كه بايد گفت تنها مرگ پدر آن را كفايت مىكرد ديگر آزار مشركان براى او زيادى بود. ولى آن آزارها را هم صبورانه متحمل شد.
7- تحمل فراق پيامبر (ص):
كه اين امر براى او بسيار بسيار سنگين بود. او كسى است كه از شنيدن خبر مرگ خود از پيامبر (ص) كه وعدهاش داده بود نخستين كس از خاندان اوست كه به او ملحق مىشود خرسند شده خنديد. حال با اين روحيه چگونه فراق پدر را تحمل كرد مسألهاى است كه بررسى، آن دفتر جداگانهاى را مىطلبد.
در كل فاطمه (عليهالسلام
) پس از مرگ پدر به دشوارىهاى سختى مبتلا شد كه اگر نبود مقاومت و ايستادگى او، و اگر نبود ظرفيت بالاى روحى و تحمل فاطمه (عليهالسلام
)،ناگوارهاى سختى براى او پديد مىآمد. تنها همين زجر براى او كافى است كه پيامبر در مأموريت 23 ساله خود از مردم اجر و مزدى نخواست جز مودت ذوى القربى ولى مردم با تنها بازمانده رسول خدا (ص) حقشناسى كردند او را آزردند.
او پس از مگر پدر به دست مزدوران شيخين افتاد، اسير نفاق آنها و شكنجه شد و ضربه ديد، خلافت مخصوص على (عليهالسلام
) را ناديده گرفتند، محسنش را شهيد كردند و فاطمه (عليهالسلام
) راه تحمل را در پيش گرفت.
رمز و راز صبر فاطمه (عليهالسلام
)
در صبر و تحمل فاطمه (عليهالسلام
) رموزى است كه اساس آن را خواستارى بقاى اسلام تشكيل مىدهد. او طبيبى الهى و درد آشناست اهل بصيرت و تشخيص است و مىخواهد به صورتى عمل كند كه فتنهاى ضد اسلام پا نگيرد، و زحمات پيامبر (ص)، وصحابه راستين او و شهيدان راه دين برباد نرود.
او خطرات ناشى از بى صبرى را مىشناسد و بدين نظر سعى دارد در بلايا متحمل باشد و خواستار توان تحمل از خداوند است؟ در دعاى فاطمه (عليهالسلام
) مىخوانيم:
اللهم انّى اسئلك صبراً على بليتك...
از تو اى خداى بزرگ مىخواهم كه شكيبائى در بلايايت را بمن عنايت فرمائى.و تلقى او را از صبر و تحمل اين است كه آن نخستين گام در راه بندگى خداوند است، ومخصوصاً بايد با اخلاص همراه باشد و او اين درس را از پدر آموخته بود.
سفارش پيامبر (ص) هم در اين زمينه كه از پيش در او بسيار مؤثر و كار ساز بود. پيامبر خود وضع آينده را براى فاطمه (عليهالسلام
) و على (ع) تشريح كرده بود. و به او سفارش فرمود كه بر خدا توكل كن، صبر كن، بهمانگونه كه پدران تو از پيامبران سلف ومادران تان و همسران آنها صبر كردند: توكّلى على الله، و اصبرى كما صبر آباوك من الانبياء و امهاتهم و ازواجهم.
اينكه پيامبر فاطمه (عليهالسلام
) را اين همه مىبوسد و در حضور جمع اورا مورد ستايش قرار مىدهد و اين همه احاديث و سخن ار درباره او مىفرمايد از يك سو براى تحكيم موقعيت اوست و از سوى ديگر دادن درس استقامت در مصائب و دشوارىها به فاطمه (عليهالسلام
) و از جهت سوم اتمام حجت به شنوندگان.
درجه تحمل او
او در مقام صبر و تحمل به درجهاى مىرسد كه به مقام رضا واصل مىشود. او در برابر بىتعهدى شيخين فرمود: نصبر فيكم على مثل حز المدى و وجز السنان فى الحشأ صبر مىكنم بمانند صبر كسى كه كارد برندهاى در دل فرو رفته دارد، و نيزهاى كشندهاى بر گلو و در درون جان.
(چه شبيه است اين سخنان با سخن على (عليهالسلام
) همسر او كه فرمود: صبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى
، صبر كردم صبر كسى كه خار در چشم و استخوانى در گلو دارد. و حق هم همين بود زيرا كه بايد مشابهتى بين اين دو روح شريف باشد.)
او در صبر و تحمل به مقام شكر رسيد: الحمد لله على كل سراء و ضراء، سپاس خداى را در هر دشوارى و بدبختى و سختى كه براى بشر پديد آيد، و رضاء و مصيبة، و بلاء و عسر و غنى و فقر على كلّ حال سپاس خداوند را در هر حال، در حال خشنودى و مصيبت و گرفتارى و سختى،و آسانى و فقر و فى كل اوان و زمان و كل مثوى و منقلب و مقام
. سپاس خداوند را در همه زمانها و در هر موقعيت و زمانى و در هر شرايطى و مقامى... الحمد لله الذى لم يجعلنى جاحداً من كتابه،الحمد لله الذى لم يجعلنى متحيراً فى شىء من امره، سپاس خداوندى را هست كه مرا منكر كتابش قرار نداد و مرا در هيچ امرى متحير و سرگردان نكرد. (و اين چه سعادت بزرگى است كه آدمى در مسير زندگى راه را بشناسد و با بصيرت به پيش رود).
نقش آن در اسلام
اينكه صبر و تحمل فاطمه (عليهالسلام
) داراى چه نقش اثرى بر اسلام بود، امرى است كه نيازمند به بررسى عميق و فراترى است ولى آنچه كه در اين مختصر قابل ذكر است اين است كه صبر و تحمل فاطمه (عليهالسلام
) عاملى براى دوام و ريشهدارى اسلام بود. و وسيلهاى براى جلوگيرى از هم پاشيدگى راه و رسم اسلام اگر چه صبرى تلخ و تحملى جان فرسا بود.
اسلام نوپا در زمان وفات پيامبر (ص) در مرحلهاى از رشد و در حال جان گرفتن بود و اگر پس از وفات شمشيرى كشيده مىشد و يا برخوردارى كاملاً جدى در بين گروهها و دستجات پديد مىآمد، بىشك دشمنان از موقعيت خود دست بر نمىداشتند و منافقان نيز با آنها هم عنان شده و بساط اسلام را از هم مىپاشاندند و تحمل فاطمه (عليهالسلام
) و خويشتندارى على (عليهالسلام
) جلوى اين فاجعه در حال تكوين را گرفت و راه را بر دشمن سد كرد.
هم چنين او با صبر و تحملش فرزندانى تربيت كرد كه هر كدام وارث صفات و معنوياتى از پدر و مادر بودند. و در مواقع ضرور دندان بر جگر گذارده و نقش جانبدارى از اسلام را در پيش گرفتند. و حاصل چنان و ضح شرايطى قيام خونين حسين بود كه درست در موقع حساس و ضرورى بساط دشمن را بر چيد و حقانيت خاندان پيامبر (ص) را علنى ساخت و در پى آن قيامهاى ديگر نشأت گرفته از آن.
شهادت در راه صبر:
فاطمه (عليهالسلام
) شهيده اسلام است. او جرعه نوش جام بلا شد تا اسلام زنده بماند. او در مسير حيات كوتاهش ستمها ديد ولى مظلومانه، داغدارانه و غيرتمندانه آنها را تحمل كرد او را از ارث پدر محروم كردند كه البته از نظر مالى براى او مسأله مهمى نبود ولى بر جان و دلش فشار وارد مىآمد از آن بابت كه بدعتى را بجاى حق قرار داده بودند و اين پايهاى براى ستمكارىهاى بعدى مىشد.
از پيامبرمان با آن همه عظمت و مقام دخترى بيش نماند كه او هم مقهور دشمن شد و تحت فشار بين در و ديوار قرار گرفت و ضربهاى سخت بر بازويش وارد آمد كه با غلاف شمشير دشمن بود و بر اثر اين ماجرا و صدمه به بستر افتاد و به شهادت رسيد و بگفته صدوق، طبرسى و مجلسى شهادت او از متواترات تاريخ است. (ان شهادة فاطمة من المتواترات) ام سلمه بر او وارد شد و پرسيد شب را چگونه به صبح رساندى؟ كيف اصبحت؟ فرمود شب را به صبح رسانيدم در حاليكه از فقدان پيامبر (ص) و از ظلمى كه بر جانشين او رفت دردمندور نجور بودم...
و اين دردها و رنجها را بر جان پذيرا شد و بخاطر خدا و حفظ منافع اسلام آنها را تحمل كرد. درود بر تو اى فاطمه (عليهالسلام
) معصومه و مظلومه.