فصل 3: ترجيحات فاطمه (عليهالسلام
)
مقدمه
مطالعه در حيات فاطمه (عليهالسلام
) و خاندانش نكتههائى را به آدمى مىآموزد كه با استفاده از آنها مىتوان زندگى را روح و معنى بخشيد. اين مسأله بدان خاطر است آنچه را كه فاطمه (عليهالسلام
) مىانديشيد ديگران يا نمىانديشيدند و يا كمتر بدان عنايت داشتند. او نيك مىدانست كه سرورى و سالارى دو جهان در سايه چه كار و تلاشى پديد مىآيد.
او در بين مسائل گوناگونى كه در سر راه او قرار داشتند ترجيحاتى را در نظر مىگرفت و براساس آن به پيش مىرفت و بدين خاطر توانست رشد و كمالى را بدست آورد كه ديگران در اكتساب آن وامانده بودند واصولاً در كمالطلبى، توان و استعداد زن زياد است ولى توان موفقيت در آن كمتر است و اين بعلت وابستگىهاى بسيار، احياناً حسادتها، و دلبستگىهاى شديد مادى است. در روايتى آمده است:
كمل من الرجال كثيراً و لم يكمل من النساء الا مريم ابنة عمران، و آسية بنت مزاحم و امرة فرعون و خديجه بنت خويلد و فاطمة بنت محمدا (ص):
مردان زيادى به درجه كمال رسيدند ولى از زنان جز چهار تن به مرحله كمال واقعى دست نيافتند و آنها عبارتند از مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم همسر فرعون، و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (ص).
رمز و راز كمال
در رمز و راز كمال او موارد بسيارى را مىتوان ذكر كرد كه اساس همه آنها ترجيح دادن خدا بر ديگر افراد و امور است. فاطمه (عليهالسلام
) بنده خالص خداست و هيچ كار و تلاشى را بدون رضاى او انجام نمىدهد. هيچ چيز در نزد فاطمه (عليهالسلام
) عزيزتر از رضاى خداوند نيست.
او انسان است و به سائقه انسانيت ذوقها و تمايلاتى دارد ولى در اعمال اين ذوق و خواسته در پى آن است دريابد آيا خداى را هم بدان رضايت است يا نه؟ اصل را بر اين قرار مىدهد كه خواست و مشيت خود را با خواست خداوندى تطابق دهد و مصداق آيه(
و ما تشاؤن الا ان يشاء الله
)
باشد.
چه بسيار بودند شرايط و امكاناتى كه در زندگى فاطمه (عليهالسلام
) پديد مىآمدند و دل به واقع هوس آن را داشت ولى آن هوس را فرو خوابانده و به دنبال مسير ديگرى رفت. اين خطاست كه فكر كنيم غذاى چرب و شيرين به كام فاطمه (عليهالسلام
) تلخ مىآمد و يا او از لباس خوب نفرت داشته است. نه، مسأله چنين نبوده است - زيرا كه او انسان است و طبيعت و مذاق انسانى دارد. ولى او در سايه خودسازى و مديريت خود به درجهاى رسيد كه مىتوانست از آنها براى وصول به اخلاق بالاتر بگذارد.
دامنه ترجيحات او
ذكر همه آنچه را كه در اين مقاله قابل ذكرند از عهده ما خارج است بويژه كه ما در اين مجموعه اصل رابر رعايت اختصار قرار دادهايم تنها به عنوان فهرست مباحث عرضه مىداريم كه ترجيحات او در زندگى عبارت بودند از:
- ترجيح رضاى خداوند بر رضاى خود و ديگران
- ترجيح آخرت بر دنيا ضمن توجه به دنيا و مواهب آن
- ترجيح معنويت بر ماديت ضمن توجه به ماده
- ترجيح گرسنگى بر سيرى براى باز بودن در حاجت
- ترجيح سادگى بر تجمل ضمن پذيرش محدود آن
- ترجيحكار و تلاش مستمر بر بيكارى و تن آسائى،
- ترجيح سخنگوئى به حق در برابر سكوت
- ترجيح مبارزه بر سكوت در برابر بيداگرىها
- ترجيح پدر و همسر و فرزندان بر خود در حيات خانوادگى
- ترجيح جامعه بر فرد، و ديگران بر خود.
- ترجيح شب زندهدارى بر خواب و غفلت
- ترجيح سختگيرى بر خود در دنيا براى رعايت آخرت.
- و نمونه اين ترجيحات در زندگى فاطمه (عليهالسلام
) بسيار بودند. او در اين زمينه چنان كار و اقدام داشت كه گوئى حتى خويشتن خود را فراموش كرده و مصداق فناى فى الله شده است. و حاصل چنين ترجيحاتى است كه فاطمه (عليهالسلام
) را زنى اسوه و نمونه مىسازد.
ترجيحات در رابطه با مذهب
در آنچه كه به جنبههاى صرفاً مذهبى مربوط مىشود فاطمه (عليهالسلام
) را مىيابيم كه در آن كمال رشد خود رانشان مىدهد. او مؤمن به مذهب است، عاشق پروردگار خويش است و در اين راه همه چيز را فدا كرده است جانش را، مالش را، عزت و آبرويش را، همتش را، پيكر و پهلويش را، بازويش را، قوت پايش را، فرزندان را و... مصداق اين آيه قرآن شد:(
قل ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله
)
.
براى او رنجها و دشوارىهاى بسيار در مسير زندگى پديد آمدند كه هر كدام در حدى بودند كه آدمى را ذوب مىكنند. از رنج نادارى، و فقر و گرسنگى فرزندان، و درگيرى با افراد ناباب و سرزنشها و جهلها و ناديده گرفتنها و... اما همه آنها قابل تحمل بودند، جز مصيبت دين.
او مذهب را بر همه امور ترجيح مىدهد، به همين نظر در دعاهاى او اين جمله مهم را مىيابيم كه اللهم لا تجعل مصيبتى فى دينى
خداوندا مصيبت مرا در دينم قرار مده اصل بر اين است آدمى سالم بماند و اگر خود در مسير آن دچار دشوارى شد مشكلى در سر راه نخواهد بود.
ترجيح تسبيح بر خادم
فاطمه (عليهالسلام
) زنى جوان بود و در انجام وظايف زندگى و سرپرستى فرزندان و اداره كانون، مشقات بسيارى را متحمل مىشد. روزى على بر او وارد شد و ديد فاطمه (عليهالسلام
) خيلى دچار رنج و زحمت شده، از يك سو سرگرم آسياب كردن و تهيه آرد است و از سوى ديگر سر گرم رسيدگى به فرزندان و شايد شيردادن يكى از آنها...
گفت: فاطمه! خود را به زحمت انداختى، و دلم را بدرد آوردى. خداوند خدمتكاران بسيارى را نصيب پدرت كرد. چرا از او خادمى طلب نكنى؟ با على (عليهالسلام
) بنزد پيامبر رفتند. على (عليهالسلام
) از زحمات فاطمه (عليهالسلام
) سخن گفت، و درخواست خادم كرد. رسول خدا (ص) خطاب به فاطمه (عليهالسلام
) فرمود مىخواهى ترا به چيزى دلالت كنم كه از خادم بهتر باشد؟ فاطمه (عليهالسلام
) گفت آرى، رسول خدا (ص) تسبيحات پس از نماز به او آموخت.
در اهميت تسبيحات روايات بسيارى آمده كه از جمله آن اين روايت از امام باقر (عليهالسلام
) است: ما عبد الله بشيى افضل من تسبيح فاطمة كل يوم دبر كل صلوة - ولو كان شيى افضل منه لنحله رسول الله (ص) فاطمه (عليهالسلام
)
هيچ چيزى بمانند تسبيحات فاطمه (عليهالسلام
) كه در هر روز پس از هر نماز انجام مىشد خداى عبادت نشده است و اگر چيزى از آن برتر وجود مىداشت رسول خدا (ص) آن را به فاطمه (عليهالسلام
) اهداء مىكرد.
آن تسبيحات شامل 34 تكبير (الله اكبر) 33 تحميد (الحمد الله) و 33 تسبيح (سبحان الله) است. فاطمه(عليهالسلام
) از دريافت اين پيام خداى را سپاس گفت و فرمود:
رضيت عن الله و عن رسوله...
از خداى و از رسول خداى راضى شدم.
در جنبه خانوادگى
فاطمه (عليهالسلام
) در زندگى خود همه گاه پدر را بر خود ترجيح مىداد. ما در بحثهاى گذشته، از جمله در بحث فاطمه (عليهالسلام
) و پدر
اشارات بسيارى در اين زمينه داشتيم و متذكر شديم كه او چگونه خود را سپرى بلاى پدر قرار مىداد. اسناد ما حكايت دارند كه او گاهى حايل بين خود و سنگ دشمن قرار مىگرفت، حاضر بود كه سنگ بر بدن او وارد شود ولى بر پدر وارد نشود.
رسول خدا (ص) بر او وارد شد و از او غذائى خواست. فاطمه (عليهالسلام
) عرض كرد خانه از آذوقه خالى است و خود و فرزندانش گرسنهاند. پيامبر بر گشت، و لحظاتى بعد زنى دو نان و كمى گوشت بعنوان هديه آورد. فاطمه (عليهالسلام
) در عين گرسنگى خود و فرزندان كل آن را براى پدر فرستاد.
او هم چنين على را برخود و فرزندان مقدم مىداشت. بسيارى از اسناد نشان مىدهند كه او گاهى در تنگناها و نادارىها، غذاى خود را براى على ذخيره مىكرد.
على بر او وارد شد و اظهار گرسنگى كرد. فاطمه (عليهالسلام
) اظهار داشت غذائى ندارد و اين براى مدت دو روز است. و در اين دو روز مختصر غذا همان بود كه در اختيار او گذاشته بود.
دل على به درد آمد كه چرا از اين امر بىخبر بوده است.
در آن روز كه ماجراى سقيفه پديد آمد و فاطمه (عليهالسلام
) را كتك زدند شك نيست كه در اثر آن ضربهها احساس درد مىكرد، و شنيديد كه به غشوه افتاد و فرزند خود را سقط كرد. ولى باور من اين است كه او بيش از اينكه از اين ضربهها براى خود ناراحت باشد براى على ناراحت است كه او از تماشاى اين صحنه چقدر ناراحت است - زيرا به حساسيت روح على كاملاً آگاه است.
در جنبه اخلاقى
ترجيحات فاطمه (عليهالسلام
) در اين جنبه بسيارند. چه فراوانند حالات و روحياتى كه جزو ملكه فاطمهاند و او در هيچ شرايطى آن را ازدست نمىدهد. مثلاً در صدق و راستى كار او به جائى مىرسد كه عايشه همسر پيامبر درباره او مىگويد: پس از پيامبر كسى را از فاطمه (عليهالسلام
) راستگوتر نديدم
و او صداقت را بر كذب مرجح مىداند.
- او اهل جرأت و رشادت بود و هرگز جبنى را در خود راه نداد از واقعهاى هر چند زحمت آفرين وحشتى بخود راه نداد آن روز كه خصم بر در خانهاش هجوم آورد، او دست از هدف بر نداشت، آن روز كه در مسجد دستگاه حكومت آن همه ارعاب و تهديد را روا داشت فاطمه (عليهالسلام
) هرگز دم فرو نكشيد و حق سخن را ادا كرد.
در دعاى فاطمه (عليهالسلام
) مىبينيم كه اين مناجات را دارد كه خداوندا عُجب و ريا، كيد و تجاوز، حسد و ضعف، شك و وهن، درد و مرض، خوارى و ذلت، مكر و خدعه، گرفتارى و فساد را از من دور ساز، و آنها را از چشم و گوش و جميع اعضايم بر كن زمام امور را بدست گير و بهر سوئى كه مورد محبت و رضاى تست ببر.
او هم چنين زهد را بر دلبستگى به دنيا ترجيح مىداد و در طهارت روحى كارش به جائى رسيد كه چيزى نمىخواست، جز آنچه خدا بخواهد و دوست نمىداشت جز آنچه را كه خداى دوست بدارد. اخلاقش اسلامى و منبعث از قرآن و دستورات اسلام بود.
در حيات اقتصادى
در حيات اقتصادى فاطمه (عليهالسلام
) هم ترجيحات فوقالعادهاى بچشم مىخورند. اصولاً مال و منال، دارائى و ثروت در پيش چشم فاطمه (عليهالسلام
) آنقدر عزيز نيستند تا او به خاطر آنها از معنويت وطهارت چشم نپوشد. آنجا كه ماديات نتوانند وسيله وصول به معنويات باشند در برابر ديدگان فاطمه (عليهالسلام
) بىبهايند.
به همين نظر است كه فاطمه (عليهالسلام
) جامه كهنه را خود بر تن مىپوشد و در شب عروسى پيراهن نو را به فقيرى مستمند مىدهد و خود جامه وصلهدار مىپوشد و جامه حرير را براى ديگران در نظر مىگيرد. بررسيهاى تاريخى در مورد حيات اقتصادى نشان دادند او چگونه گرسنگى در راه رضاى خداوند را بر سيرى و شكمپارگى ترجيح داد و چگونه فقر را بر مالدارى ترجيح داد و چگونه شرافت اقتصادى و تقواى مالى را بر بيحسابى و بى بند و بارى، و لباس كهنه را بر نو
. كدام عروس است كه در شب عروسى چنين كند؟ آيا واقعاً فاطمه (عليهالسلام
) از جامه نو بدش مىآمد؟ - آيا در اين عطا جز اين مىخواست كه انفاقش مصداق آيه(
ليس البر حتى تنفقوا مما تحبون
)
باشد؟ آيا عطاى دستبند و گردن بند و پرده براى پيغمبر كه در روايات آمده
و درخواست آن كه براى فقيران صرف كند براى اين بود كه دستنبد بر دست او سنگينى مىكرد؟
مىدانيد كه او هم از داشتن زيور بد حال نمىشد، بويژه كه نوجوان بود و همسر او هم جوان - مىتوانست براى خود لذتى و جمالى فراتر فراهم آورد و در سبك زنان اشراف باشد. اما او ترجيح داد كه سيد نساء العالمين باشد. - مىتوانست براى خود منصبى در جامعه فراهم آورد اما منصب آسمانى را بر آن ترجيح داد.
او چون همسرش على بود. زهد را بر دنيا پرستى رجحان داد، قناعت را بر اسراف در مصرف ترجيح داد، ايثار را بر بخود رسيدن، خدا بينى را بر خود - بينى، سيرى مستمندان را بر سيرى خود مرجح دانست و در كل در برابر زخارف دنيا قامت بر افراشت و به ديگران درس داد چگونه بايد با فضيلت شد.
ترجيحات او در رابطه با جامعه
حيات اجتماعى فاطمه (عليهالسلام
) نيز از اين بابت درآموز است. با آن همه عشق و علاقهاى كه به عبادت و بندگى خدا دارد زندگى اجتماعى را بر رهبانيت ترجيح مىدهد. مىخواهد در جامعه باشد، از درد افراد جامعه سر در آورد، به امور مسلمين اهتمام ورزد.
اما در عين حضور اجتماعى سعى دارد او مردى رانبيند و مردى هم او را نبيند و مىداند كه اين خود يك تضاد است. پيامبر در منبر اين مسأله را طرح كرد كه بگوئيد چه چيزى براى زنان از همه چيز بهتر است (اخبرونى اىّ شى خير للنساء) و مردم ندانستند و فاطمه (عليهالسلام
) فرمود مىدانم (ولكنى اعرفه) براى زنان اين بهتر است كه مردم را نبيند و مردم هم او را نبينند (خير للنساء ان لا يرين الرجال ولا يراهن الرجال)
.
در حيات اجتماعى، او وجود ضوابط را براى روابط انسانى بر بىبند و بارى و آزادى بى قيد و شرط ترجيح مىدهد، اخلاق نشأت گرفته از مذهب را بر خوى طبيعى مرجح مىداند، اهتمام به امور مسلمين را بر بيغمى ترجيح مىدهد، داورى و قضاوت در راه خدا بر سهلگيرى و بى تعادلى ترجيح مىدهد، حقطلبى را بر ناديده گرفتن، تحرك را بر در جازدن، وحدت را بر تفرقه، مبارزه در برابر باطل را بر سكوت و خاموشى مرجح مىداند.
ريشه اين ترجيحات
همانگونه كه از تاريخ حيات فاطمه (عليهالسلام
) آگاهيد ريشه و اساس اين ترجيحات جهان بينى فاطمه (عليهالسلام
) است. اين جهان بينى كه از قرآن و تعاليم اسلامى نشأت مىگيرد و القاء شده از سوى پيامبر و مركز وحى است تلقىهائى خاص براى فاطمه (عليهالسلام
) مىآورد كه حاصل آن چنان ترجيحاتى مىشود. نوع تلقىهاى او.
1- تلقى از دنيا: بعنوان سراى عاريت و امانت، صحنه كدح و تلاش، عرصه عمل، ميدان كشت، صحنه مبارزه، محيط آزمايش، مدرسه يا دارالتكميل، و در كل وسيله و معبرى براى ورود به جهان باقى.
2- تلقى از مال: بعنوان يك فتنه و وسيله آزمايش، ابزارى براى گذران زندگى، وسيلهاى براى كسب آبروى اخروى، كمك به مردم، رفع دردمندىهاى رفع مشكلات و حاجات وابزارى براى خدمت به انسانيت و كسب رشد.
3- تلقى از خوشبختى: وسيلهاى براى اقناع درون، رضاى خاطر، وجدان آرام، در سايه حذف جلب رضاى معبود، دورى از عوامل اسارت آور چون لوكس و تجمل، سازندگى خود براى شناى در ميان امواج...
4- تلقى از انسان: بعنوان يك دعوت شده در دنيا،موجودى متعهد، مسوؤل، مكلف، داراى عقل و بصيرت و ادارك و زندگى براى نشان دادن ماهيت خود، رشد و تكامل خويش، عرضه راه بندگى
5- تلقى از آفريدگار: بعنوان خالق و آمر، عزت بخش و ذلت ده، مالك مقتدر، شاهد و ناظر، محيط بركون، حسابرس و حسابگر، كيفر و پاداش ده، صندوقدارى امين، عفو كننده در عين قدرت، عزيز ذوالنتقام...
6- تلقى از مرگ: بعنوان يك پل، يك وسيله انتقال، يك امر ناگزير،عامل سرور مؤمن، و نارحتى منافق.
7- تلقى از آخرت: بعنوان دار قرار، دار حساب، دار كيفر و پاداش، سراى جاودانى كه در آن همه كشتههاى دنيوى از نيك و بد بايد درو شوند و در پيشگاه عدل خدا پس از حسابرسى بهشتىاند و يا دوزخى.