فصل 1: پوشش و عفاف فاطمه (عليهالسلام
)
مقدمه
اين بحث را با رعايت اختصار برگذار مىكنيم بدان خاطر كه بحث درباره پوشش و عفاف فاطمه (عليهالسلام
) كه اسطوره عفت و تقواست بسيار بيمورد به نظر مىرسد. مگر ممكن است كه در اين زمينه غفلت و جهلى باشد كه براى بيان و اثبات آن تلاشى لازم باشد؟
آيات متعدد قرآن در خانه پدر فاطمه (عليهالسلام
) نازل شده و امر به حجابش كرده - مگر ممكن است در اين مورد غفلتى پديد آيد - آنهم براى زنى كه ملكه اسلام والگوى مجسم يك بانوى اسلامى است؟ اينكه در عين حال راجع به آن سخنى به ميان مىآيد بدان خاطر است كه:
اولاً سرى مباحث مربوط به مكتب فاطمه (عليهالسلام
) كامل باشد و ثانياً مرز پوشش و عفاف و حد روابط آزاد مرد و زن ازطريق آن تا حدودى روشن گردد و ثالثاً زن مسلمان بداند بانوى او كه فاطمه (عليهالسلام
) است چگونه زندگى مىكرد و چگونه عمل مىكرد و اين درسى باشد براى آنها.
رمز حجاب و پوشش
بر طبق آيات قرآن وروايات سخن ازستر و پوشش زن است و براساس آنچه كه در سنت است اصل بر اين است زن بگونهاى مشى و حركت داشته باشد كه در عرصه اجتماعى جز به ضرورت هنوز چشمگير نداشته باشد و از پوششى برخوردار باشد كه حجم بدن و زيبائى او پيدا نشود و اين همان مسألهاى است كه در جامعه تحت عنوان، حجاب مطرح است.
حجاب براى زنان بر خلاف تصور عدهاى عامل مصونيت زن از نگاههاى ناروا و پيشگيرى از تبديل شخصيت و ارزش وجودى او به كالاى قابل مبادله است، ممكن است آن را از ديدى محدوديت بحساب آورند ولى اين محدوديت براى حفظ مصالح عاليترى است كه در سايه آن شرافت و شخصيت زن محفوظ مىماند.
ساختمان وجودى مرد و زن بويژه در بعد طلب و تسليم، و در جنبه پذيرش و رد، و يا در تصرف و انعطاف بگونهاى است كه اين ستر و پوشش مصلحةً بايد توسط زنان اعمال گردد و شوق طلب و دعوت مرد را بهمراه داشته باشد. در غير اين صورت حيات عاطفى و اجتماعى، و به دنبال آن حيات اقتصادى و شخصيتى زن در معرض خطر است و اين مسألهاى است كه بايد در مجلد ديگرى مورد بررسى قرار گيرد. فى الجمله اين نكته كفايت كننده را بايد در نظر داشت كه صدور حكم حجاب از سوى پروردگار بدان خاطر نيست كه خداى خواسته باشد محدوديتى را براى زن و آزادى و بى بند و بارى را براى مرد پديد آورد و يا بى جهت موجب مزيتى و فضيليتى از فردى براى ديگران شود. اعتماد به امر و نهى حكيمانه خدا ريشه بسيارى از افكار و انديشههاى انحرافى را در اين زمينه مىزدايد.
الگوى عفاف فاطمه (عليهالسلام
)
درمسأله پوشش و روابط مرد و زن در اسلام كيست كه از نظر الگوئى برتر از فاطمه (عليهالسلام
) باشد؟ آنچه كه او عمل كرد و موضع گرفت حجتى است براى همه زنان در جامعه اسلامى، بايد سعى بر اين باشد از فاطمه (عليهالسلام
) عقب نمانند و هم در مواردى از او جلو نزنند. فاطمه (عليهالسلام
) يك ميزان و محك است، يك معيار و وسيله سنجش است.
اگر در گوشه و كنار جامعه انحرافى بچشم مىخورد و اگر خداى نخواسته در جاهائى در كوچه و خيابانى از جامعه اسلامى زنان و دختران بىبند و بارى حضور دارند بدان خاطر است كه يا دين را نمىفهمند و يا اطلاعات دينى درست به گوشششان نخورده است و البته جمع كسانى كه اين چنين اند و جداً از حيات الگوئى فاطمه (عليهالسلام
) بيخبرند اندك نيست.
اين نكته مهمى است كه بايد پيام فاطمه (عليهالسلام
) را به گوشها رساند، افراد از منابع مطمئنى بايد خبر بدست آورند كه او چگونه مىزيسته و چه راه و روشى را در ارتباط با مردم اتخاذ مىكرده است. يا حضور اجتماعيش چگونه بود و به چه صورتى با ديگران آمد و شد و سخن داشته است.
طرز فكر فاطمه (عليهالسلام
)
براى اينكه طرز فكر فاطمه (عليهالسلام
) در رابطهاش با مردان روشن گردد به سخن زير توجه شود كه راويان آن متعدد و از جمله انس بن مالك از اميرالمؤمنين و ديگران است كه قبلاً از آن سخن گفتيم واينك هم مكرر مىكنيم. على (عليهالسلام
) فرمود نزد پيامبر بوديم و او در منبر بود. پرسيد:
- اخبرونى اى شئ خير للنساء؟ به من خبر دهيد و بگوئيد چه چيز براى زن از همه چيز بهتر است؟ هر كس سخنى گفت و به نتيجهاى منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد فاطمه (عليهالسلام
) آمدم وسؤال پيامبر را تكرار كردم. فاطمه (عليهالسلام
) فرمود:
خيرللنساء ان لا يرين الرجال ولا يراهن الرجال - بهترين چيز براى زن اين است كه آنها مردى را نبينند و مردى هم آنها را نبيند.
خبر را به پيامبر برديم تحسين و تأكيد كرد و فاطمه (عليهالسلام
) را در كنار گرفت و فرمود ذرية بعضها من بعض
.
و يا در شب ازدواج فاطمه (عليهالسلام
) به هنگامى كه او به خانه شوهر رفت از پدرش پرسيد تكليف و وظيفه من وعلى در اين خانه چيست؟ و پيامبر كارهاى داخل خانه را به فاطمه (عليهالسلام
) سپرد وكارهاى بيرون را به على (عليهالسلام
). فاطمه (عليهالسلام
) پس از تقسيم كار گفت جز خدا كسى نمىداند كه چقدر خوشحال شدم كه رسول خدا (ص) مرا از مواجهه با مردان معاف نمود.
در ديدار مردم
او ضوابط پوشش را در رابطه با نامحرم كاملاً رعايت مىكرد وسعى داشت از غير محارم كنارهگيرى داشته باشد
وداستان ذيل اين سخن را نشان مىدهد.
روزى پيامبر به عمران بن حصين فرمود با من بديدن فاطمه (عليهالسلام
) نمىآئى! عمران گفت چرا يا رسول الله (ص)، مايل به ديدار او هستم و با هم به سراغ فاطمه (عليهالسلام
) رفتيم.
در زديم و پيامبر از فاطمه (عليهالسلام
) رخصت خواست و فاطمه (عليهالسلام
) اجازه ورود داد. رسول خدا (عليهالسلام
) فرمود كسى همراه من است آيا با او داخل شوم؟ فاطمه (عليهالسلام
) گفت جز پارچهاى پشمين وسيلهاى براى پوشش و ستر خود ندارم.
رسول خدا (ص) دستور پوشش داد كه چنين و چنان خود را بپوشان تا وارد شويم فاطمه (عليهالسلام
) عرض كرد چيزى كه سرم را بپوشاند ندارم - پيامبر پارچهاى كهنه به همراه داشت كه با اين پارچه سرت را بپوشان، و فاطمه (عليهالسلام
) خود را پوشاند وآنان وارد شدند.
دامنه ستر و عفاف
دامنه عفاف او بميزانى است كه حتى از فردى كور ونابينا حجاب مىكند، ابن مكتوم بهمراه پيامبر بر فاطمه (عليهالسلام
) وارد شد. فاطمه (عليهالسلام
) خود را مستور كرد وكنار آنان آمد. دخترم او كور است و ترا نمىبيند چرا حجاب كردى؟ عرض كرد:
او مرا نمىبيند ولى من اورا مىبينم اگر در پرده نباشم او بوى مرا استشمام مىكند (كنايه از اينكه آن هم روا نيست) پيامبر فرمود گواهى مىدهم كه تو پاره تن منى اشهد انّك بضعة مِنى
. همانگونه كه مىببينيد فاطمه (عليهالسلام
) از جهت عفاف در كمال اوج است و زن مسلمان اگر بانوئى چون فاطمه (عليهالسلام
) دارد بايد از او تبعيت كند نه ديگران.
آرى،اينكه حدى كمتر از آن را مراجع تقليد و فقها اجازه دادند، بدان خاطر است كه عُسر و حرَجى در ميان نباشد و كسى به خاطر احساس در بند بودن، خويشتن را گرفتار نبيند وگرنه براى آنكس كه خواستار حفظ عفت است و مىخواهد همگام فاطمه (عليهالسلام
) باشد چاره ندارد جز آنكه اينچنين بينديشد و عمل كند.
در صورت جنازه فاطمه (عليهالسلام
)
فاطمه (عليهالسلام
) در امر ستر و عفاف حتى براى پس از مرگ خود در انديشه بود. به اسماء كه محرم رازش بود فرمود: خوش ندارم بر جسد زن پس از مرگ جامهاى افكنند و حجم بدن را وراى جامه نمايان باشد در اين باره چه مىانديشى؟ اسماء گفت در حبشه چيزى در مورد تابوت ديدم كه اينك صورت آن را بر تو نشان مىدهم.
چند شاخهتر گرفت و آنها را خم كرد و به صورت عمارى درآورد و متذكر شد كه جسد مرده را در دورن آن قرار مىدهند و حجم بدن نمايان نمىشود. فاطمه (عليهالسلام
) آن را ديد و پسنديد و فرمود چيز خوبى است نقش زن و مرد در آن از هم متمايز نيست. و چون وفات يافتم تو مرا بشوى ونگذار كسى بر كنار جنازهام بيايد و مرا در اين گونه از تابوت گذارده
و در دنباله آن در برخى از روايات آمده است كه فاطمه (عليهالسلام
) فرمود سترتنى سترك الله، مرا پوشاندهاى خداوند تو را بپوشاند (و مىگويند تابوت محمل گونه از آن زمان پديد آمد).
در زينتها
توصيه ودستور اسلامى اين است كه زن خود را زينت كند ولى براى شوهر، متجمل باشد ولى در خانواده و براى همسر، و اسلام آن را يك وظيفه براى زن مىداند و لذّات پديد آمده از آن را لذّاتى مشروع و حلال. در آنچه كه مربوط به بيرون است اسلام اصرار دارد كه زن متجمل نباشد، خود را به بوئى خوش نيارايد لباس شهرت نپوشد، در وسط خيابان راه نرود، از كفش و پاى او صدائى برنخيزد و... و فاطمه (عليهالسلام
) اين چينن بود و در تمام مدت عمر چنان عمل مىكرد.
روايات ما سخن از اين دارند كه فاطمه (عليهالسلام
) خود را براى همسر خويش آراست وحتى در يكى از جنگهاى صدر اسلام كه على بسلامت از جنگ باز مىگشت فاطمه (عليهالسلام
) خود را آرايش كرد و به استقبال على رفت، و اين لذت حلالى است كه اسلام بر آن صحه گذارده و بانوى اسلام بدان عامل است و ما قبلاً در اين مورد سخن گفتهايم.
در عين حال اين سخن پيامبر (ص) هم براى بيرون محيط خانه مطرح است كه فرموده بود:
- يا فاطمه مامن امراة تزينت حسنه اى فاطمه (عليهالسلام
) زنى نيست كه خود را بيارايد،
- و خرجت من بيتها باحسن ملبوس ازخانه خود با زيباترين پوشش خارج شود،
- حتى ينظر اليها الناس و در پى آن در ديد و منظر مردم قرار گيرد،
- الا لعنها ملائكة السموات السبّع و الارضين جز آنكه فرشتگان آسمان هفت گانه و زمينها بر او لعنت فرستند.
و كانت فى غضب اللّه حتى تموت: او هم چنان در خشم وغضب خداست تا بميرد، و يمور بها الى النار و فرمان مىدهد او را در دوزخ اندازند.
در عين حال
در عين چنان پوشش و عفافى، زن مىتواند به ضرورت نياز جامعه و خودش حضور اجتماعى داشته باشد، از حق خود و خانواده، و از حق شرافت جامعه و اسلام دفاع كند. پوشش و ستر مانع حق گوئى و حقطلبى، و حتى مانع كار و تلاش نيست، فاطمه (عليهالسلام
) در عين چنان پوشش و ستر و در عين خانهدارى و فرزندى دارى:
معين و همكار همسر است، داراى حضور اجتماعى به موقع است، در مسير هدايت زنان و بانوان است، خط سياسى روشنى را تعقيب مىكند، حق طلب است، مبارز است و در برابر ناروائىها و نامرادىها با تمام وجود مىايستد و حتى خليفه زمان را به محاكمه مىكشاند.
تاريخ فريقين پر است از اينگونه تلاشها و اقدامات و اين از يكسو پاسخى است به آنها كه حجاب را عامل محدوديت و قيد وبند براى كار و تلاش اجتماعى معرفى مىكند و از سوى ديگر درسى است براى همه آنها كه مىخواهند در صراط مستقيم و وادى حق در سير و سعى باشند.