در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)0%

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها) نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده: دكتر على قائمى
گروه:

مشاهدات: 25027
دانلود: 3769

توضیحات:

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 25027 / دانلود: 3769
اندازه اندازه اندازه
در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

پاورقى ها:

1- آيه 155 مؤمنون.

2- آيه 16 سوره انبياء.

3- آيه 6 سوره انشقاق.

4- دلائل الامامه ص 11.

5- وسايل 14 ص 123.

6- ص 68 الزهراء.

7- حديث نبوى.

8- همان.

9- ص 642 وسايل الشيعه ج 17.

10- ص 83 الزهراء.

11- نهج البلاغه.

12- آيه 92 سوره آل عمران.

13- فاطمه الزهراء (عليه‌السلام ).

14- ص 49 ذخائر العقبى.

15- ص 454 تهذيب ج 5.

16- فاطمه الزهرا (عليه‌السلام ) بخش دعا.

17- همان منبع.

18- همان منبع.

19- دعاهاى فاطمه (عليه‌السلام ).

20- مناجاتهاى او.

21- السيرة النبويه

22- پيشواى اسلام.

23- آيه 26 سوره اسراء.

24- تفسير عياشى ج 3 ص 287.

25- تفسيردرالمنثور ج 4 ص 177.

26- تفسير مجمع البيان.

27- شواهد التنزيل ج 1 ص 443.

28- خرائج راوندى ص 9.

29- درالمنثور ج 4 ص 177.

30- ص 97 مناقب شهر آشوب ج‏1.

31- خرائج ص 9.

32- ص 58 - احتجاج طبرسى.

33- سليم بن قيس.

34- كشكول عاملى.

35- اللمعة البيضاء ص 38.

36- سليم بن قيس.

37- ابن ابى الحديد ج 16 ص 216.

38- ص 20 بحار ج 43.

39- آيه 9 سوره حشر.

40- حليه الاولياء ابونعيم ج 1 ص 68.

41- ص 51 نورالابصار.

42- آيه آخر سوره تكوير.

43- آيه 162 سوره انعام.

44- فاطمه الزهراء بخش دعا.

45- علل الشرايع ص 128.

46- ص 302 الزهراء.

47- مسند احمد ج 3 ص 39.

48- فصل ششم.

49- ص 45 ذخائر العقبى.

50- ص 141 كشف الغمه.

51- ص 316 الغدير.

52- فاطمة الزهراء - بخش دعاها.

53- استاد ابو توفيق ص 134.

54- آيه 86 - آل عمران.

55- ص 436 شرف النبى (عليه‌السلام ).

56- وافى، ملا محسن فيض.

بخش ششم - حيات اجتماعى فاطمه (عليه‌السلام )

در اين قسمت مى‏خواهيم از حيات اجتماعى فاطمه (عليه‌السلام ) و از حضورش در جامعه و شرايط حضور و تلاش‏هاى اجتماعى او بحث كنيم. فصل اول آن را اختصاص داده‏ايم به مسأله پوشش و عفاف فاطمه (عليه‌السلام ) تا نخست اعلام بداريم كه در نظام حيات اسلامى پوشش و عفاف براى حضور در عرصه اجتماعى يك اصل است و شيوه‏اى كه غرب در اين رابطه دارد و يا حجاب را مانع خدمت اجتماعى معرفى مى‏كند دعوى بى موردى است. در آن از رمز و راز حجاب و انديشه فاطمه (عليه‌السلام ) در اين مورد و دامنه و مرز آن را مورد بررسى قرار مى‏دهيم و در عين حال متذكر مى‏شويم كه زينت و تجمل براى زن لازم است ولى تنها براى همسرش نه براى هر عابرى در راه.

فصل دوم آن در مورد حضور اجتماعى فاطمه (عليه‌السلام ) و ارتباط با جامعه است. در آن از احساس تعهد و مسؤوليت فاطمه (عليه‌السلام ) در قبال جامعه، اهتمام به امور مسلمين، رفع دردمنديها و نيازمنديها، نجات مردم از محروميت‏ها و استضعاف‏ها، بخشش‏ها و دستگيرى‏هاى او از مردم و دوستدارى و دعاى او براى مردم سخن خواهيم گفت. فصل سوم آن در مورد تعصب شكنى‏ها است و در آن از اين سخن خواهيم داشت كه به بركت وجود فاطمه (عليه‌السلام ) بسيارى از تعصب‏هاى جاهليت شكسته شده‏اند خواه توسط پيامبر بوسيله او، و خواه توسط خود فاطمه (عليه‌السلام )، نمونه آنها تعصب‏ها در امر ازدواج، در مقام زن بودن، در حضور اجتماع، در اخلاق حق، در حركت و مبارزه و ايراد خطبه در شكستن تعصب‏هاى زمانه...

و بالاخره فصل آخر آن در مورد هدايت و رهبرى زنان است و د رآن از اين نكته پرده بر مى‏داريم كه خانه فاطمه (عليه‌السلام ) مركزى بود براى آموزش و هدايت زنان در جنبه‏هاى مختلف حيات كه فاطمه (عليه‌السلام )بعنوان نخستين معلم زنان بحساب مى‏آمد و مسوؤليت‏هاى سنگينى را از اين بابت بر دوش مى‏كشيد دست پرورده‏هاى بسيار داشت كه مهمترين آنها اسماء و فضه بوده‏اند كه هر كدام با درس آموزى از فاطمه (عليه‌السلام ) در دنياى اسلام درخشيدند.

فصل 1: پوشش و عفاف فاطمه (عليه‌السلام )

مقدمه

اين بحث را با رعايت اختصار برگذار مى‏كنيم بدان خاطر كه بحث درباره پوشش و عفاف فاطمه (عليه‌السلام ) كه اسطوره عفت و تقواست بسيار بيمورد به نظر مى‏رسد. مگر ممكن است كه در اين زمينه غفلت و جهلى باشد كه براى بيان و اثبات آن تلاشى لازم باشد؟

آيات متعدد قرآن در خانه پدر فاطمه (عليه‌السلام ) نازل شده و امر به حجابش كرده - مگر ممكن است در اين مورد غفلتى پديد آيد - آنهم براى زنى كه ملكه اسلام والگوى مجسم يك بانوى اسلامى است؟ اينكه در عين حال راجع به آن سخنى به ميان مى‏آيد بدان خاطر است كه:

اولاً سرى مباحث مربوط به مكتب فاطمه (عليه‌السلام ) كامل باشد و ثانياً مرز پوشش و عفاف و حد روابط آزاد مرد و زن ازطريق آن تا حدودى روشن گردد و ثالثاً زن مسلمان بداند بانوى او كه فاطمه (عليه‌السلام ) است چگونه زندگى مى‏كرد و چگونه عمل مى‏كرد و اين درسى باشد براى آنها.

رمز حجاب و پوشش

بر طبق آيات قرآن وروايات سخن ازستر و پوشش زن است و براساس آنچه كه در سنت است اصل بر اين است زن بگونه‏اى مشى و حركت داشته باشد كه در عرصه اجتماعى جز به ضرورت هنوز چشمگير نداشته باشد و از پوششى برخوردار باشد كه حجم بدن و زيبائى او پيدا نشود و اين همان مسأله‏اى است كه در جامعه تحت عنوان، حجاب مطرح است.

حجاب براى زنان بر خلاف تصور عده‏اى عامل مصونيت زن از نگاه‏هاى ناروا و پيشگيرى از تبديل شخصيت و ارزش وجودى او به كالاى قابل مبادله است، ممكن است آن را از ديدى محدوديت بحساب آورند ولى اين محدوديت براى حفظ مصالح عاليترى است كه در سايه آن شرافت و شخصيت زن محفوظ مى‏ماند.

ساختمان وجودى مرد و زن بويژه در بعد طلب و تسليم، و در جنبه پذيرش و رد، و يا در تصرف و انعطاف بگونه‏اى است كه اين ستر و پوشش مصلحةً بايد توسط زنان اعمال گردد و شوق طلب و دعوت مرد را بهمراه داشته باشد. در غير اين صورت حيات عاطفى و اجتماعى، و به دنبال آن حيات اقتصادى و شخصيتى زن در معرض خطر است و اين مسأله‏اى است كه بايد در مجلد ديگرى مورد بررسى قرار گيرد. فى الجمله اين نكته كفايت كننده را بايد در نظر داشت كه صدور حكم حجاب از سوى پروردگار بدان خاطر نيست كه خداى خواسته باشد محدوديتى را براى زن و آزادى و بى بند و بارى را براى مرد پديد آورد و يا بى جهت موجب مزيتى و فضيليتى از فردى براى ديگران شود. اعتماد به امر و نهى حكيمانه خدا ريشه بسيارى از افكار و انديشه‏هاى انحرافى را در اين زمينه مى‏زدايد.

الگوى عفاف فاطمه (عليه‌السلام )

درمسأله پوشش و روابط مرد و زن در اسلام كيست كه از نظر الگوئى برتر از فاطمه (عليه‌السلام ) باشد؟ آنچه كه او عمل كرد و موضع گرفت حجتى است براى همه زنان در جامعه اسلامى، بايد سعى بر اين باشد از فاطمه (عليه‌السلام ) عقب نمانند و هم در مواردى از او جلو نزنند. فاطمه (عليه‌السلام ) يك ميزان و محك است، يك معيار و وسيله سنجش است.

اگر در گوشه و كنار جامعه انحرافى بچشم مى‏خورد و اگر خداى نخواسته در جاهائى در كوچه و خيابانى از جامعه اسلامى زنان و دختران بى‏بند و بارى حضور دارند بدان خاطر است كه يا دين را نمى‏فهمند و يا اطلاعات دينى درست به گوشش‏شان نخورده است و البته جمع كسانى كه اين چنين اند و جداً از حيات الگوئى فاطمه (عليه‌السلام ) بيخبرند اندك نيست.

اين نكته مهمى است كه بايد پيام فاطمه (عليه‌السلام ) را به گوش‏ها رساند، افراد از منابع مطمئنى بايد خبر بدست آورند كه او چگونه مى‏زيسته و چه راه و روشى را در ارتباط با مردم اتخاذ مى‏كرده است. يا حضور اجتماعيش چگونه بود و به چه صورتى با ديگران آمد و شد و سخن داشته است.

طرز فكر فاطمه (عليه‌السلام )

براى اينكه طرز فكر فاطمه (عليه‌السلام ) در رابطه‏اش با مردان روشن گردد به سخن زير توجه شود كه راويان آن متعدد و از جمله انس بن مالك از اميرالمؤمنين و ديگران است كه قبلاً از آن سخن گفتيم واينك هم مكرر مى‏كنيم. على (عليه‌السلام ) فرمود نزد پيامبر بوديم و او در منبر بود. پرسيد:

- اخبرونى اى شئ خير للنساء؟ به من خبر دهيد و بگوئيد چه چيز براى زن از همه چيز بهتر است؟ هر كس سخنى گفت و به نتيجه‏اى منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد فاطمه (عليه‌السلام ) آمدم وسؤال پيامبر را تكرار كردم. فاطمه (عليه‌السلام ) فرمود:

خيرللنساء ان لا يرين الرجال ولا يراهن الرجال - بهترين چيز براى زن اين است كه آنها مردى را نبينند و مردى هم آنها را نبيند.(1) خبر را به پيامبر برديم تحسين و تأكيد كرد و فاطمه (عليه‌السلام ) را در كنار گرفت و فرمود ذرية بعضها من بعض(2) .

و يا در شب ازدواج فاطمه (عليه‌السلام ) به هنگامى كه او به خانه شوهر رفت از پدرش پرسيد تكليف و وظيفه من وعلى در اين خانه چيست؟ و پيامبر كارهاى داخل خانه را به فاطمه (عليه‌السلام ) سپرد وكارهاى بيرون را به على (عليه‌السلام ). فاطمه (عليه‌السلام ) پس از تقسيم كار گفت جز خدا كسى نمى‏داند كه چقدر خوشحال شدم كه رسول خدا (ص) مرا از مواجهه با مردان معاف نمود.(3)

در ديدار مردم

او ضوابط پوشش را در رابطه با نامحرم كاملاً رعايت مى‏كرد وسعى داشت از غير محارم كناره‏گيرى داشته باشد(4) وداستان ذيل اين سخن را نشان مى‏دهد.

روزى پيامبر به عمران بن حصين فرمود با من بديدن فاطمه (عليه‌السلام ) نمى‏آئى! عمران گفت چرا يا رسول الله (ص)، مايل به ديدار او هستم و با هم به سراغ فاطمه (عليه‌السلام ) رفتيم.

در زديم و پيامبر از فاطمه (عليه‌السلام ) رخصت خواست و فاطمه (عليه‌السلام ) اجازه ورود داد. رسول خدا (عليه‌السلام ) فرمود كسى همراه من است آيا با او داخل شوم؟ فاطمه (عليه‌السلام ) گفت جز پارچه‏اى پشمين وسيله‏اى براى پوشش و ستر خود ندارم.

رسول خدا (ص) دستور پوشش داد كه چنين و چنان خود را بپوشان تا وارد شويم فاطمه (عليه‌السلام ) عرض كرد چيزى كه سرم را بپوشاند ندارم - پيامبر پارچه‏اى كهنه به همراه داشت كه با اين پارچه سرت را بپوشان، و فاطمه (عليه‌السلام ) خود را پوشاند وآنان وارد شدند.(5)

دامنه ستر و عفاف

دامنه عفاف او بميزانى است كه حتى از فردى كور ونابينا حجاب مى‏كند، ابن مكتوم بهمراه پيامبر بر فاطمه (عليه‌السلام ) وارد شد. فاطمه (عليه‌السلام ) خود را مستور كرد وكنار آنان آمد. دخترم او كور است و ترا نمى‏بيند چرا حجاب كردى؟ عرض كرد:

او مرا نمى‏بيند ولى من اورا مى‏بينم اگر در پرده نباشم او بوى مرا استشمام مى‏كند (كنايه از اينكه آن هم روا نيست) پيامبر فرمود گواهى مى‏دهم كه تو پاره تن منى اشهد انّك بضعة مِنى(6) . همانگونه كه مى‏ببينيد فاطمه (عليه‌السلام ) از جهت عفاف در كمال اوج است و زن مسلمان اگر بانوئى چون فاطمه (عليه‌السلام ) دارد بايد از او تبعيت كند نه ديگران.

آرى،اينكه حدى كمتر از آن را مراجع تقليد و فقها اجازه دادند، بدان خاطر است كه عُسر و حرَجى در ميان نباشد و كسى به خاطر احساس در بند بودن، خويشتن را گرفتار نبيند وگرنه براى آنكس كه خواستار حفظ عفت است و مى‏خواهد همگام فاطمه (عليه‌السلام ) باشد چاره ندارد جز آنكه اينچنين بينديشد و عمل كند.

در صورت جنازه فاطمه (عليه‌السلام )

فاطمه (عليه‌السلام ) در امر ستر و عفاف حتى براى پس از مرگ خود در انديشه بود. به اسماء كه محرم رازش بود فرمود: خوش ندارم بر جسد زن پس از مرگ جامه‏اى افكنند و حجم بدن را وراى جامه نمايان باشد در اين باره چه مى‏انديشى؟ اسماء گفت در حبشه چيزى در مورد تابوت ديدم كه اينك صورت آن را بر تو نشان مى‏دهم.

چند شاخه‏تر گرفت و آنها را خم كرد و به صورت عمارى درآورد و متذكر شد كه جسد مرده را در دورن آن قرار مى‏دهند و حجم بدن نمايان نمى‏شود. فاطمه (عليه‌السلام ) آن را ديد و پسنديد و فرمود چيز خوبى است نقش زن و مرد در آن از هم متمايز نيست. و چون وفات يافتم تو مرا بشوى ونگذار كسى بر كنار جنازه‏ام بيايد و مرا در اين گونه از تابوت گذارده(7) و در دنباله آن در برخى از روايات آمده است كه فاطمه (عليه‌السلام ) فرمود سترتنى سترك الله، مرا پوشانده‏اى خداوند تو را بپوشاند (و مى‏گويند تابوت محمل گونه از آن زمان پديد آمد).

در زينت‏ها

توصيه ودستور اسلامى اين است كه زن خود را زينت كند ولى براى شوهر، متجمل باشد ولى در خانواده و براى همسر، و اسلام آن را يك وظيفه براى زن مى‏داند و لذّات پديد آمده از آن را لذّاتى مشروع و حلال. در آنچه كه مربوط به بيرون است اسلام اصرار دارد كه زن متجمل نباشد، خود را به بوئى خوش نيارايد لباس شهرت نپوشد، در وسط خيابان راه نرود، از كفش و پاى او صدائى برنخيزد و... و فاطمه (عليه‌السلام ) اين چينن بود و در تمام مدت عمر چنان عمل مى‏كرد.

روايات ما سخن از اين دارند كه فاطمه (عليه‌السلام ) خود را براى همسر خويش آراست وحتى در يكى از جنگهاى صدر اسلام كه على بسلامت از جنگ باز مى‏گشت فاطمه (عليه‌السلام ) خود را آرايش كرد و به استقبال على رفت، و اين لذت حلالى است كه اسلام بر آن صحه گذارده و بانوى اسلام بدان عامل است و ما قبلاً در اين مورد سخن گفته‏ايم.

در عين حال اين سخن پيامبر (ص) هم براى بيرون محيط خانه مطرح است كه فرموده بود:

- يا فاطمه مامن امراة تزينت حسنه اى فاطمه (عليه‌السلام ) زنى نيست كه خود را بيارايد،

- و خرجت من بيتها باحسن ملبوس ازخانه خود با زيباترين پوشش خارج شود،

- حتى ينظر اليها الناس و در پى آن در ديد و منظر مردم قرار گيرد،

- الا لعنها ملائكة السموات السبّع و الارضين جز آنكه فرشتگان آسمان هفت گانه و زمين‏ها بر او لعنت فرستند.

و كانت فى غضب اللّه حتى تموت: او هم چنان در خشم وغضب خداست تا بميرد، و يمور بها الى النار و فرمان مى‏دهد او را در دوزخ اندازند.

در عين حال

در عين چنان پوشش و عفافى، زن مى‏تواند به ضرورت نياز جامعه و خودش حضور اجتماعى داشته باشد، از حق خود و خانواده، و از حق شرافت جامعه و اسلام دفاع كند. پوشش و ستر مانع حق گوئى و حق‏طلبى، و حتى مانع كار و تلاش نيست، فاطمه (عليه‌السلام ) در عين چنان پوشش و ستر و در عين خانه‏دارى و فرزندى دارى:

معين و همكار همسر است، داراى حضور اجتماعى به موقع است، در مسير هدايت زنان و بانوان است، خط سياسى روشنى را تعقيب مى‏كند، حق طلب است، مبارز است و در برابر ناروائى‏ها و نامرادى‏ها با تمام وجود مى‏ايستد و حتى خليفه زمان را به محاكمه مى‏كشاند.

تاريخ فريقين پر است از اينگونه تلاش‏ها و اقدامات و اين از يكسو پاسخى است به آنها كه حجاب را عامل محدوديت و قيد وبند براى كار و تلاش اجتماعى معرفى مى‏كند و از سوى ديگر درسى است براى همه آنها كه مى‏خواهند در صراط مستقيم و وادى حق در سير و سعى باشند.