در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)0%

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها) نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده: دكتر على قائمى
گروه:

مشاهدات: 25042
دانلود: 3769

توضیحات:

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 25042 / دانلود: 3769
اندازه اندازه اندازه
در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

فصل 3: محوريت فاطمه (عليه‌السلام )

مقدمه

در شأن و مقام فاطمه (عليه‌السلام ) هر چه بگويند كم گفته‏اند و رتبت و عظمت او بسى بيشتر از وصف توصيف كنندگان است او دخت پيامبر است و همسر امير مؤمنان، مادر سبطين است و خود معصومه‏اى شهيده، نمونه تربيت پدرى است كه داراى مقام نبوت است و مادرى كه سيده زنان عالم است.

او داراى ملكه تقوا، عفت و عدالت است و داراى مقام عبد است و در اين راه واجد صفاتى كه افراد عادى بشر را توان اكتساب آن در چنان حد نيست. حق اين است كه گفته‏اند براى او رازى الهى و لطيفه لاهوت مطرح است. ان لفاطمةعليه‌السلام سرّاً الهياً و معنى لاهوتيا...(90)

محور بودن فاطمه (عليه‌السلام )

فاطمه (عليه‌السلام ) در جهان آفرينش و در دنياى اسلام مى‏تواند محورى به حساب آيد كه گردش بسيارى از پديده‏ها و چرخش آنها بدور او باشد. روايات بسيارى بنقل از مورخان شيعه و اهل سنت در دست است كه او را مورد عنايت خداوند در امر آفرينش خوانده‏اند و حتى متذكر شده‏اند كه اگر فاطمه (عليه‌السلام ) نبود آفرينش جهان نبود.

در دنياى اسلام او محور اسلام است، محور رسالت است، محور امامت و خلافت منصوص است.وعده الطاف حق در حفظ و تداوم آئين محمدى (ص) به وسيله او محقق شده و اسلام و قرآن به بركت حضور ذريه طيبه او از مهجوريت بدر آمده است.

او محور اهلبيت است و محور اصحاب كسا، تداوم بخش نسل پيامبر است و محور سادات. در جريان مباهله او مصداق نساء ناست و الگوى همه نيك زنانى كه تا قيام قيامت بر تارك تاريخ بشريت مى‏درخشند واسلام بوسيله آنان مى‏تواند امروز هم مباهله كند و حقانيت اين آئين را به اثبات برساند.

مهدى امت كه چشم جهانى منتظر اوست از نسل فاطمه (عليه‌السلام ) است و فرزند اوست و جهان آشفته را فرزندش تحت سلطه اسلام در مى‏آورد و پرچم توحيد را او بر جهان مى‏افرازد. پس فاطمه (عليه‌السلام ) مادر اسلام است و مادر قرآن، ام ابيها بوده و ام الاسلام هم مى‏تواند به حساب آيد.

مصداق‏هاى ديگر

گفتيم كه فاطمه (عليه‌السلام ) مصداق آيات مختلف قرآن و تجلى بخش جنبه‏هاى مختلفى از ابعاد حيات اسلامى است بگونه‏اى كه هر كدام از آنها نوعى محوريت او را نشان مى‏دهند.

- او مصداق اهل بيت پيامبر و واجد شأن آيه تطهير است.

- مصداق عترت و يكى از دو ثقلى است كه رسول خدا آن را به مردم سفارش كرده است.(91)

- مصداق ذوى القرباى قرآن است كه مودت آنها مورد توصيه است.(92)

- مصداق نفس پيامبر در آيه مباهله است.

- مصداق ام الائمه و ام المومنين است كه پيامبر درباره او سفارش داشته است.

- مصداق كوثر به معنى خير كثير كه شعاع بركتش سراسر عالم و جود را پر كرده و از وجود او و از رحمش شخصيت‏هائى پديد آمده‏اند كه هر كدام مايه افتخار اسلامند. اين همه فيوضات و درخشندگى از ستاره‏هاى تابان اسلام، اين همه هاديان و راهنمايان كه هم چون اخترهائى فروزان بر تارك آسمان اسلامند همه از فاطمه‏اند. و اين همه شاهدان ايثارگر تاريخ اسلام از عاشورا تا غيبت همه از زايندگى فاطمه‏اند.

آرى، در جهان اسلام هر جا سخن از صفاى خانوادگى و وفاست فاطمه (عليه‌السلام ) در رأس آن است و هر جا كه از همسرى نمونه بحش شود فاطمه (عليه‌السلام ) سر آمد آنهاست و هر جا كه از زنى حق طلب ومبارز سخن رود نام فاطمه (عليه‌السلام ) در آن محفل ياد مى‏شود و هر جا از خانه شهيد و مادر شهيدان ياد است فاطمه (عليه‌السلام ) از زبدگان آنهاست. و محور همه اين بحثها و عناوين فاطمه (عليه‌السلام ) خواهد بود. و شگفت از يك زن، رشد يافته درخانه‏اى محقر و اين همه عظمت و آن همه محوريت.

فاطمه (عليه‌السلام ) محور خلقت

اگر به حديث لولاك لما خلقت الا فلاك كه در شأن پيامبر اسلام است اتكا شود، بايد فاطمه را محور آفرينش دانست از آن بابت كه بدون وجود او نسل پيامبر منقطع بود وتداوم بخشى اسلام تا قيام قيامت كه توسط نسل فاطمه (عليه‌السلام ) است على الظاهر بى‏اثر مى‏ماند.

در قوس صعودى و نزولى، در سيركمالى وجود فاطمه (عليه‌السلام ) منشأ فيض و منبع آثار انوار عاليه بحساب مى‏آيد و اگر رسول خدا را اصل اصيل آفرينش بحساب آوريم و اگر او را علت غائى خلقت بدانيم طبيعى است كه محور همه اين سيرها و رشد فاطمه (عليه‌السلام ) خواهد بود.

فاطمه (عليه‌السلام ) واسطه نبوت و امامت است و تكامل خلقت در سايه تبيين رسالت است و ائمه مبين قرآن و رسالت و همه از نسل فاطمه (عليه‌السلام ). پس فاطمه (عليه‌السلام ) مصدر ائمه است و تداوم بخش دعوت محمد (ص) آيا جز اين است كه 11 ذريه پاك بعنوان خليفه راستين پيامبر از نسل فاطمه‏اند؟

حلقه تكامل انبياء

بگفته استاد فاضل حسينى دانشمند مصرى، فاطمه (عليه‌السلام ) مانند موجى بود كه بايد نور رسول خدا (ص) را در طول رشته‏هاى ممتد اعصار و قرون عبور دهد و بشريت را از آن نور فياض روشن و نورانى كند(93) او حلقه تكامل انبياء الهى و بقيه النبوه به تعبير على است(94) زندگى او امتداد حيات پيامبران است.

همه آنچه را كه پيامبران در طول تاريخ گفته و سروده بودند، از طريق فاطمه (عليه‌السلام ) به امامان برحق، و از امامان به خلق خداى رسيده است. او از طريق پدر وارث و نيز سرايت ده همه مفاخر انبياى گذشته است و بدين سان همه ارزش‏هاى نياكان خويش از انبياء و رسل را در خود داراست و آنها را از طريق ازدواج با على در نسل خود سارى و جارى ساخته است.

پس فاطمه (عليه‌السلام ) از اين ديد ادامه دهنده رسالت‏ها و از ديدى اميد رسالت‏هاست، ثمره باغ وجودى انبياء است و مهدى موعود را او به جامعه اسلامى تحويل داده است و از اين ديد فاطمه (عليه‌السلام ) رسالت‏هاى گذشته را با خاتميت و امامت پيوند بخشيده است.

تداوم بخش نسل پيامبر

فاطمه (عليه‌السلام ) زنى است كه سلاله پاك رسول خدا (ص) بوسيله او تداوم يافته است. يازده خليفه راستين پيامبر و ولى خدا از رحم او پديد آمده‏اند و وارث فضائلى شده‏اند كه فاطمه (عليه‌السلام ) از طريق رسول خدا (ص) بدان صفات متصف بود.

رسول خدا (ص) بوسيله فاطمه (عليه‌السلام ) نشان داد كه بر خلاف رسم معهود دختران هم مى‏توانند نسل پدر را تداوم بخشند آن هم پدرى كه خاتم انبياست. و نيز از طريق دختر مكتب، تربيت، شهادت مى‏تواند به نسل بعد سرايت كرده و استمرار يابد، و اين مزيت مخصوص مردان نيست.

رحم فاطمه (عليه‌السلام ) همانند منبع فيضى بود كه از آن معادن نور و حكمت پديد آمدند و خلفاء خدا در زمين از آن رحم پاك بروز و ظهور كردند. رسول خدا (ص) بر خديجه وارد شد و ديد با جنين خود سخن مى‏گويد، پس از سؤال و جوابى به او گفت:

' هذا جبرئيل، فيبشرنى انهاانثى. اين جبرئيل است كه به من مژده مى‏دهد طفلى كه در رحم دارى دختر است.

- و انهاالنسلة الطاهرة الميمونة و او نسل پاك و ميمون و مباركى است.

- و ان اله تبارك و تعالى سيجعل نسلى منها و مژده‏ام داد كه خداى تبارك و تعالى تداوم نسل مرا از او معين كرده است.

- و سيجعل نسلها ائمة. و بزودى نسل او را پيشوايان زمين قرار دهد.

- و يجعلهم خلفا فى ارضه بعد انقضاء و حيه‏(95) و پس از انقضاى وحى آنها را خليفه خود در زمين قرار دهد.

محور رسالت

فاطمه (عليه‌السلام ) محور رسالت است. پيامبر او را جدّاً گرامى مى‏داشت و محبت او به دخترش بيش از حد محبت عادى پدرى به دخترش بود. شرايطى در فاطمه (عليه‌السلام ) بود كه براساس آن او ركن مهم پيشرفت اسلام بحساب مى‏آمد. هم در دوران حيات پيامبر، هم در عصر پس از وفاتش نقش‏هاى مهم و اساسى را در زندگى ايفا كرد.

او پس از وفات رسول خدا (ص)، رسالت را زنده نگه داشت. همتاى على در مبارزه حق طلبانه بنفع اسلام بود. و هم او زمينه ساز شرايطى شد كه مقدمتاً به صلح حسن و نهايتاً به شهادت حسين منجر گرديد بار رسالت كربلا در واقع به دوش فاطمه بود و حاملان پيام شهادت دختران فاطمه‏اند.

پيامبر در شب عروسى فاطمه (عليه‌السلام ) فرموده بود: پروردگارا اين دو محبوبترين آفريدگان تو نزد منند. پس دوست بدار آنها را، و نسل شان را مبارك گردان و در تداوم بدار نسل و تبارشان را و از جانب خود آنها را نگهدارى بنما... بدين سان فاطمه (عليه‌السلام ) وزنه‏اى گرانقدر براى اسلام و محور استمرار هدف عاليه اسلام است.

محور عصمت

فاطمه (عليه‌السلام ) محور عصمت است. معصومان اسلام در عصر او پيامبر است كه پدر اوست، على است كه همسر اوست حسن و حسين‏اند كه دو فرزند او هستند و او هم چون قطبى است كه عصمت‏ها به دور او مى‏گردند و از طريق او به نسل بعد سرايت مى‏كنند.

بدين سان فاطمه (عليه‌السلام ) محور تداوم عصمت است. گردش چرخ امامت و ولايت به نيرو بخشى فاطمه(عليه‌السلام ) وصل است و تربيت معصومان و شهادت آموزى و زندگى سازى، و هدايت آموزى‏هاى بعدى هم در محور او دور مى‏زنند. ابواب عليم الهى از دريچه فاطمه (عليه‌السلام ) گشوده مى‏شود واقتداى مردم به راه خداوند از بركت اوست.

جابر عبدالله انصارى از قول پيامبر چنين نقل مى‏كند:

- ان اله جعل عليا زوجته و ابناءه حجج الله على خلقه خداوند على و همسر او و فرزندان او را حجت‏هاى خدا بر خلقش قرار داد.

- و هم ابواب العلم فى امتى - آنان دروازه‏هاى علم در امت منند.

- من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقيم آن كس كه بوسيله آنها ره يابد به صراط مستقيم هدايت گردد.(96)

محور اهلبيت

فاطمه (عليه‌السلام ) محور اهل بيت و نزديكترين فرد به بيت رسول اله است. ام سلمه گويد روزى پيامبر (ص) در منزل من بود على و فاطمه (عليه‌السلام ) هم دم در خانه بودند. پيامبر (ص) فرمود اهلبيت مرا صدا بزن. و من على و فاطمه (عليه‌السلام ) را صدا كردم، وارد شدند وپيامبر آنها را در كنار گرفت.(97) و اين خود حكايت از معرفى مصداق اهلبيت دارد.

فاطمه (عليه‌السلام ) وزنه سنگين اهل بيت است و محور علاقه رسول خدا (ص) هر وقت سخن ازمورد محبت بودن كسى در نزد پيامبر (ص) بود فاطمه (عليه‌السلام ) بر همه آنها مقدم بود. از كسانى كه در زير عبائى گرد آمده ومورد ادعاى پيامبر قرار گرفته‏اند فاطمه (عليه‌السلام ) از اعضاى مهم آن است پيامبر درباره آنها چنين فرمود اللهم هولاء اهل بيتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً. خداوندا اينان اهلبيت من‏اند، پليدى را از آنان دور دار و آنان را كاملاً پاك و پاكيزه بدار.

محور اهل كسا

داستان كسا بدينگونه است كه روزى رسول خدا (ص) على، فاطمه، حسنين (ع) را در زير عبائى كه خود هم در آن بود گرد آورد. و آيه تطهير را در شأن آنان خواند كه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً و دعا كرد وفرمود خداوندا اينان اهلبيت و آل محمدند درود و بركات خود را بر اينان قرار داده كه تو ستوده و الا مقامى. اين حديث كه شأن خاندان پيامبر، فاطمه زهرا (عليه‌السلام )، على و حسنين را نشان مى‏دهد از طرق مختلفى از شيعه و اهل سنت نقل شده است بنابر آنچه صاحب كتاب فاطمه الزهرا ء ذكر كرده‏است(98) نويسندگان حديث كسا بخط خود عبارتند از شيخ عبداله بحرانى در كتاب العوالم العلوم، كه در آن خط بيش از 20 تن از علماى بزرگ مثل شهيد ثانى، علامه حلى، فخر المحققين، ابن شهر آشوب و ديگر افراد مورد وثوق گردآورى شده است.

اين حديث با 29 سلسله سند به جابربن عبداله انصار مى‏رسد و افرادى چون علامه حلى، طبرسى، شيخ طوسى، شيخ مفيد و امثالهم بر آن صحه گذارده‏اند كه صدق و اتقان سخن شان جاى بحث و وسوسه‏اى نيست و جز اعتماد بر آن گزيرى نتواند بود.

- طبرى در تفسير الجامع البيان از 25 طريق، سيوطى در تفسير درالمنثور از 20 طريق درباره اين حديث بحث كرده‏اند.

- و بنابر آنچه علامه سيد شهاب الدين تبريزى تحقيق كرده حديث كسا داراى سندى است كه او آنرا بدست آورده و در رساله‏اى كوچك به زبان فارسى آن را نگاشته است.(99)

اهميت حديث و محوريت فاطمه (عليه‌السلام )

خداوند خواست حقيقت نورانى و ملكوتى اهلبيت را در حديث آشكار سازد و آنان را اشرف مخلوقات معرفى كند، و افضل موجودات، اينان اهلبيت پيامبر (ص) معرفى شدند و جان او، در زير آن عباى كوچك و محدود جهانى گرد آمده بودند (ليس على اللّه بمستنكر - ان يجمع العالم فى واحد) و و رسول خدا در محوريت و ارزش آنان از سوگندهاى غليظ استفاده كرده بود.

در كسا فاطمه (عليه‌السلام ) محور و اول و آخر آنها بود - معرفى جبرئيل از اهل كسا هم همين نكته را نشان مى‏دهد جبرئيل در معرفى آنها به اهل آسمان و فرشتگان عبارتى بدين شرح داشت: هم فاطمة و ابوها، و بعلها و بنوها.

در اين معرفى چنان است كه گوئى خداى هم دوست داشت نام فاطمه (عليه‌السلام ) مكرراً ذكر شود و ترجمه عبارت فوق چنين است:

- فاطمه (عليه‌السلام ) است و پدر فاطمه (عليه‌السلام ).

- فاطمه (عليه‌السلام ) است و شوهر فاطمه (عليه‌السلام ).

- فاطمه (عليه‌السلام ) است و فرزندان فاطمه (عليه‌السلام ). و محوريت تعريف روى او دور مى‏زند - نام پيامبر و على و فرزندان يكبار مورد اشاره قرار گرفته و نام فاطمه (عليه‌السلام ) چند بار.

محور مباهله

مسيحيان نجران درباره حقانيت اسلام با پيامبر به بحث و جدال پرداختند و نتوانستند حقانيت اسلام را بپذيرند و ياخود را قانع كنند بر اين مقرر شد كه خاندان و عزيزان خود را در مجلسى گرد آورند و به نفرين گروهى كه ناحق است بپردازند. دعوت پيامبر چنين بود:

و قل تعالوا،( ندع ابنائنا و ابنائكم - و نسائنا و نسائكم - و انفسنا و انفسكم ثم نبهتل فنجعل لعنة الله على الكاذبين ) (100) پيامبر براى حضور در آن مجلس على و فاطمه و حسنين (عليه‌السلام ) را بهمراه خود برگزيد و در اين آيه فاطمه (عليه‌السلام ):

- از جهتى مصداق فرزند پيامبر است ابنائنا.

- از ديدى مصداق نسائنا است و تنها زنى است كه در جريان مباهله حاضر شده.

- و از ديد سوم مصداق انفسنا و نفس و جان پيامبر است.

- در مورد گزينش پيامبر اين عده را حديثى بدينگونه داريم از رسول خدا (ص):

- لو علم الله تعالى ان فى الارض عباداً اكرم من على و فاطمه و الحسن و الحسين لامرنى ان اباهل بهم ولكن امرنى بالمباهله على هؤلاء و هم افضل الخلق (101)اگر خداى تبارك و تعالى در روى زمين بندگانى گراميتر از على و فاطمه و حسن و حسين (عليه‌السلام ) سراغ مى‏داشت به من دستور مى‏داد كه با آنها به مباهله بپردازم ولى او مرا به مباهله فرمان داد بهمراهى اين گروه و اينان برترين آفريدگان خدايند.

محور امامت

فاطمه (عليه‌السلام ) محور امامت است. خداوند به او مژده داد كه از نسلش 11 ذريه پاك و امام پديد آيد كه همه هدايتگر دوران خود مى‏باشند. (102) ام الائمه است و ام الازهار (مادر شكوفه‏هاى و گلهاى اسلام) و هم ام انوار الائمه نام دارد زيرا كه نور امامان از او مشتق است.

او حامل سرّ مستودع خدا، ولى امر و بقية الله است. در دعاى حاجتى كه به اسم اوست چنين مى‏خوانيم:

اللهم انى اسالك بحق فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها، و السّر المستود ع فيها - ان تصلى على محمد و آل محمد (ص) و ان تفعل بى ما انت اهله - و ان تقضى حوائجى (103) خداوندا از تو مسألت دارم كه بحق فاطمه (عليه‌السلام ) و پدرش، و شوهر و فرزندانش، و سرّ وديعه نهاده در او، كه بر محمد (ص) و آلش درود فرستى، و آنچه خود اهل و سزاوار آنى برايم انجام دهى و حوائجم را برآورده سازى.

فاطمه (عليه‌السلام ) آن زنى است كه نور امامان از او پديد آمده و تداوم يافت. در زيارتش مى‏خوانيم:

- حليفة الورع و الزهد - و نفاحة الفردوس - والخلد اللتى شرف مولدها بنساء الجنة - و سللت منها انوار الائمة و ازجت دونها حجاب النبوة و...(104) و بدين سان او امامت اسلام را به تاريخ بشريت و به انبياى گذشته الهى پيوند مى‏دهد. روايات در اين زمينه بسيارند و مورد ديگرى را به اين شرح ذكر مى‏كنيم:

قال رسول الله (ص) فاطمة بهجة قلبى و ابناها ثمرة فوادى و بعلها نور بصرى - و الائمة من ولدها امناء ربى و حبله الممدود بينه و بين خلقه...(105) پيامبر فرمود فاطمه (عليه‌السلام ) مايه روشنائى دل من است و فرزندانش ميوه دل من هستند و شوهر او نور چشم من است و امامان ازفرزندان او امناى پروردگار من‏اند، و رشته ممدود خدا بين او و خلق خدايند...

محور سادات

فاطمه (عليه‌السلام ) محور سادات است. مليونها نفر در جهان بشريت زندگى مى‏كنند كه شجره حسب و نسب شان به فاطمه (عليه‌السلام ) پيوند مى‏خورند. با آن همه دشوارى و مشكلتراشى خصم در سر راه رشد خاندان پيامبر و با آن همه محدوديت‏ها كه در ارتباط با آنان پديد آوردند باز هم نسل او بميزان و حدودى است كه يك فاميل چند مليون نفرى را تشكيل‏داده و همه آنها از دامان فاطمه (عليه‌السلام ) بوجود آمدند. و چه بسيار از آنان كه ستارگان درخشان اين امت در علم و تقوا بوده‏اند.

نوع سادات جهان امروز را در نظر آوريم از سادات علوى، فاطمى، حسنى، حسينى، زينبى، زيدى، جعفرى، رضوى، اسمعيلى، موسوى، همه و همه از نسل فاطمه‏اند. پس او چشمه جوشان و فيض الهى است و به تعبير عالمى در تفسير سوه كوثر (106) معنى خير كثير وجود صدها هزار خانواده سيادت است كه هر كدام وارث صفاتى از فاطمه‏اند. و چه بسيار از آنها كه براى حمايت از دين برخاسته و تا پاى جان به پيش رفته‏اند. پس دامن زهرا (عليه‌السلام ) دامن فضيلت و خير و بركت است.

محور هدايت و پيشوائى

فاطمه (عليه‌السلام ) محور هدايت است و در جنبه پيشوائى امت. رسول خدا (ص) در پيشرفت آئين خود و اهداف و مقاصد خويش الگوى مردانه بسيار داشت اما در جنبه الگوئى زن عده او بسيار اندك بودند و در آن جمع اندك فاطمه (عليه‌السلام ) در رأس بود. تشبيهات درباره فاطمه (عليه‌السلام ) تشبيه زهره‏اى است كه در بين كواكب آسمانى درخشان است و جلب نظر كننده. به اين حديث توجه شود.

رسول خدا (ص) فرمود:

اهتدوا بالشمس، فاذا غاب الشمس فاهتدوا بالقمر، فاذا غاب القمر فاهتدوا بالزهرة فاذا غابت الزهرة فاهتدوا بالفرقدين...بوسيله خورشيد و ماه و زهره و فرقدان، هدايت يابيد در صورت غيبت يكى به ديگرى تمسك جوئيد. از او درباره اين لغات و اصطلاحات توضيح خواستند. فرمود خورشيد منم، و على (عليه‌السلام ) چون قمر است، و فاطمه (عليه‌السلام ) چون زهره، و فرقدان حسن و حسين (عليه‌السلام )...(107) و ديديم كه محور اين پنج تن فاطمه (عليه‌السلام ) بود.

- در تفسير آيه( ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قرة اعين و اجعلنا للمتقين اماماً ) (108) رسول خدا (ص) مقام پيشوائى را درباره خانواده خود پرسيد همانگونه كه درباره كلمات ازواج و ذريه و قرة اعين پرسش كرد. جبرئيل، خديجه را مصداق ازواج، فاطمه (عليه‌السلام ) را مصداق ذريه، حسن و حسين (عليه‌السلام ) را مصداق قرة اعين و على را مصداق امام ذكر كرد. (109) و مى‏دانيم كه از ذريه او چه نسل پاك و پاكيزه‏اى پديد آمد. در سخنى ديگر رسول خدا خود را به يك درخت، و فاطمه (عليه‌السلام ) را حامل آن، و على (عليه‌السلام ) را عامل لقاح و حسن و حسين (عليه‌السلام ) را ميوه آن معرفى كرد: انا شجرة، فاطمة حملها، و على لقاحها، و الحسن و الحسين ثمارها (110).

محور ديانت

فاطمه (عليه‌السلام ) محور ديانت ديروز و امروز بشر است. ببركت او چراغ اسلام روشن است و در سايه تربيتش فروغ شيعه پر تو افكن - اين همه آثار تربيت از وعظها و سخنرانى‏ها، و اين همه آموزش‏هاى دينى از تعليمات و تبليغات همه از فاطمه (عليه‌السلام ) است و خيراتش هم به فاطمه (عليه‌السلام ) بر مى‏گردد.

فاطمه (عليه‌السلام ) زنى است كه تحولات جهان تشيع در طول تاريخ، و حتى تحولات جهان اسلام در جنبه حركت آفرينى و رشد از او منشاء مى‏گيرند. چه بسيارند آثار خدماتى و انسانى كه در سايه حيات فاطمه (عليه‌السلام ) پديد آمده‏اند. اين همه آثار ديانت از مساجد و بارگاه‏ها، از حسينيه‏ها و مراكز تبليغى، اين همه مدارس علمى و دينى همه از آثار فاطمه (عليه‌السلام ) است.

او محور عالم عصمت است، محور فضيلت است، محور عفت و تقواست، محور تبليغ است، محور تلاش پدران درباره دختران است، محور گسترش دين و مذهب است. و او حتى محور و ميزان عمل محبان و مبغضان است، يوزن فيها اعمال المحبين لنا و المبغضين لنا (111).

هم چنين فاطمه (عليه‌السلام ) محور نجات گنهكاران از دوزخ است، او را فاطمه (عليه‌السلام ) ناميده‏اند بدان خاطر كه خدا او و ذريه‏اش را از آتش دوزخ دور داشته است، البته بدان شرط كه خداى را در سايه اعتقاد به توحيد و به آنچه من پيامبر آورده‏ام ملاقات كند. (سميت فاطمه - لان الله فطمها و ذريتها من النار - من لقى الله بالتوحيد و الايمان بما جئت به (112)).

محوريت امروز او

فاطمه (عليه‌السلام ) نه تنها در گذشته بلكه در امروز هم محور است، محور شناخت مخالفان و طرفداران است. اگر او نبود از كجا در مى‏يافتيم كه موافق كيست و منافق كيست؟ ممكن چيست غير ممكن كدام است؟ از كجا مى‏فهميديم چه كسى سخن پيامبر را در ولايت رها مى‏كند؟ حق را ناديده مى‏گيرد؟ خداى را به غضب مى‏آورد؟ و...

- امروز هم اگر بخواهيم از دخترى محبوب پدر نام ببريم نام‏فاطمه (عليه‌السلام ) بر زبان خواهد آمد.

- اگر بخواهيم از زنى مويد در زندگى ياد كنيم بايد فاطمه (عليه‌السلام ) را معرفى كنيم.

- اگر بخواهيم از همسرى دلدار سخن بگوئيم چه كسى اصلاح از فاطمه (عليه‌السلام

- اگر بخواهيم از زنى مبارز و سياستمدار در نظام دين ياد كنيم چه كسى برتر از فاطمه (عليه‌السلام

- و اگر بخواهيم از مادرى موفق ياد كنيم زبده‏ترين از فاطمه (عليه‌السلام ) چه كسى تواند بود؟

او محور نگرش‏ها براى كسب تكليف و وظيفه آموزى براى همه دختران، همسران، مادران و مديران كانون خانوادگى و همه زنان صالحه و قانته است. با اعتماد و يقين مى‏توان از او درس وظيفه آموخت.

پاورقى ها:

1- ج 1 سيره ابن هشام.

2- سيره حلبيه ج 1، ص 132.

3- ص 131 معالم العترة النبويه.

4- ص 139 كشف الغمه ج 2.

5- ص 279 سفينة ج 1.

6- همان مدرك.

7- ص 55 الزهراء.

8- ص 10بحار ج 16.

9- ص 302 تذكرةالخواص.

10- مسند احمد ص 117.

11- ص 302 تذكرة الخواص.

12- عوالم العلوم و المعارف ج 6 ص 10.

13- ص 17 انوار البهيه.

14- ص 129 منتهى الامال.

15- كشف الغمه ج 2 ص 139.

16- احقاق الحق ج 10 ص 12 و منابع ديگر.

17- امالى صدوق ره.

18- زندگانى حضرت زهراء (عليه‌السلام )

19- ص 31 منتهى الامال.

20- كامل التواريخ ج 2، ص 341.

21- ص 101 - الزهراء

22- بحارالانوار ج 43 ص 809.

23- ص 143 روضة الواعظين ج 1

24- ص 414 خصال صدوق، ج 2.

25- ص 15 بحارالانوار ج 23.

26- بحارالانوار ج 43 ص 10.

27- ص 191 الزهراء.

28- ج 3 مناقب ابن شهرآشوب ص 357 و ص 86 نخبة البيان فى تفصيل سيدة النسوان.

29- آيه 4 - سوره قلم.

30- عبدالعظيم ربيعى.

31- انوارالتنزيل - آيات آخر سوره تحريم.

32- بحار ج 43 ص 91.

33- آيه 8 سوره نجم.

34- ص 436 ينابيع الموده.

35- ص 41 ذخائر العقبى.

36- ص 132 منتهى الامال.

37- ص 522 اسد الغابة ج 5.

38- آيه 1 سوره قدر.

39- آيه 1 سوره كوثر.

40- آيه 54 سوره آل عمران.

41- آيه 33 - تطهير.

42- شرف المؤيد ص 7.

43- ص 198 در المنثور ج 5 - ص 124 ينابيع المودة.

44- همان آيه تطهير.

45- آيه 9 حشر.

46- سوره دهر آيه 8.

47- آيه 11 سوره انسان.

48- آيه 23 سوره شورا.

49- آيه 2 سوره شمس.

50- آيه 9 قيامت.

51- آيه 5 انسان.

52- آيه 19 سوره رحمان.

53- ص 76 كشف الغمه ج 2.

54- بحار ج 43 ص 24.

55- ص 219 كنزالعمال ج 6.

56- ج 1 مناقب ص 462.

57- ص 229 خصايص.

58- بحار ج 8 كمپانى ص‏111.

59- ص 92 الزهراء.

60- ص 135 كشف الغمه.

61- ص 137 كشف الغمه.

62- ص 133 المختصر.

63- آيه 139 سوره نساء.

64- آيه 26 سوره آل عمران.

65- ص 16 بحار ج 25.

66- ص 126 ج 9 - الميزان.

67- ص 13 بحار ج 43.

68- آيه 2 سوره طلاق.

69- آيه 105 سوره مائده.

70- مناقب خوارزمى ج 1 ص 52.

71- مستدرك حاكم ج 3 ص 153 و ص 113 الزهراء.

72- ص 22 بحار ج 43.

73- ص 22 بحار ج 43.

74- اسدالغابه ج 5 ص 522.

75- زندگانى حضرت زهراء.

76- آيه 42 سوره زمر.

77- آيه 11 سوره سجده.

78- آيه 44 سوره زمر.

79- آيه‏255 سوره بقره.

80- آيه 28 سوره انبياء.

81- ص 92 الزهراء.

82- ص 20 رياحين الشريعه ج 1.

83- ص 97 بحار ج 25.

84- با توجه به حديث كسا.

85- بحار 43 ص 36.

86- ص 65 رياحين الشريعه ج 1.

87- ص 213 بحار ج 36.

88- ص 203 رياحين ج 1.

89- تحفة الزائر.

90- زندگانى حضرت زهرا (عليه‌السلام ).

91- انى تارك فيكم الثّقلين...

92- قل لما اسئلكم عليه اجرا...

93- فاطمة الزهراء ترجمه صادقى ص 61.

94- سخنان على در مسجد به هنگام خطبه فاطمه (عليه‌السلام ).

95-ص 143 ج 1 - روضه الواعظين.

96- ص 58 ج 1 شواهدالتنزيل - حافظ حسكانى.

97- مسند احمد بن حنبل ص 323.

98- ص 292 - الرحمانى.

99- الذريعه ج 6 ص 378.

100- آيه 61 سوره آل عمران.

101- ص 131 ينابيع الموده.

102- دلايل الامامه ابن جرير ص 18.

103- ص 134 منتهى الامال ج 1.

104- تحفة الزائر - مجلسى.

105- ص 66 فرائد السمطين ج 2 به نقل از امام حسين (عليه‌السلام ).

106- فخر رازى.

107- ص 59 شواهد التنزيل - از جابر.

108- آيه 74 سوره فرقان.

109- شواهد التنزيل ج 1ص 416.

110- احقاق الحق ج 9 ص 157.

111- ص 107 مقتل الحسين - خوارزمى.

112- ص 18 بحار ج 43.

بخش سوم - حيات خانوادگى فاطمه ( عليه‌السلام )

اين بخش را در چهار فصل خلاصه مى‏كنيم.

فصل اول از آن در مورد فاطمه (عليه‌السلام ) بعنوان دخترى براى پدر است

و در آن نقشى را كه فاطمه (عليه‌السلام ) در خانه و در رابطه با پدرش ايفا كرد تصوير كرده و همگامى‏هاى او را با پدر و تلاش او را در تحكيم پايه‏هاى انقلاب اسلامى چه در جنگ و چه در شرايط عادى تصوير مى‏كنيم و نشان مى‏دهيم كه او را با پدر چه ادبى نيكو بود. آنگاه به علاقه و محبتى كه پدر درباره او معمول مى‏داشت اشاره كرده و رمز و راز اين محبت و عاطفه را شرح مى‏دهيم.

فصل دوم آن مربوط به بيان نقش همسرى فاطمه (عليه‌السلام ) است

و در آن پس از بحثى مقدمه گونه راجع به ازدواج و سنين آن، از ازدواج فاطمه (عليه‌السلام ) با على و خواستگارى و وصلت آن دو سخن گفته و از مراسم ازدواج و جهيزيه و عقد و مهر او و جشن و وليمه‏اش بدان خاطر كه درسى براى ديگران باشد بحث خواهيم كرد. و سپس از زندگى اين دو و سعادتمندى زوجين و همراهى و سازگارى‏شان و دوستدارى و همرزمى آنان سخن مى‏رانيم.

فصل سوم آن در مورد فرزند دارى فاطمه (عليه‌السلام )

و مسير مادرى اوست و در اين قسمت از ديدگاه فاطمه (عليه‌السلام ) در مورد خانواده و فرزند و تربيت و از شرايط و ضوابط تربيت و درسى كه در زمينه اخلاق و عبادت و زندگى سازى به فرزندان القاء كرد و محصولى كه در آن بدست آمد سخن مى‏گوئيم.

و فصل چهارم آن در مورد كانون دارى فاطمه (عليه‌السلام ) است

كه در آن از اهميت خانه‏دارى از ديد فاطمه (عليه‌السلام )، از مسؤوليت و تلاش او از كوشش او براى ايجاد جو سكون و آرامش در خانه، از تحمل سختيهاى او در اين راه براى خدا و از كمك كارى‏هاى على درباره او بحث مى‏كنيم (البته دو فصل پايانى اين بخش با رعايت اختصار مطرح شده‏اند زيرا كه بحث داراى جنبه تربيتى و كتب در اين مورد بسيار است).