در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)0%

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها) نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده: دكتر على قائمى
گروه:

مشاهدات: 25036
دانلود: 3769

توضیحات:

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 25036 / دانلود: 3769
اندازه اندازه اندازه
در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

فصل 4: فاطمه (عليه‌السلام ) و كانون دارى

مقدمه

فاطمه (عليه‌السلام ) دختر پيامبر است، راه و رسمى را در زندگى پديد آورد كه الحق حجت را بر همه زنهاى عالم تمام كرد. با شيوه‏اى كه او در پيش گرفت راه عذر را در انجام وظيفه‏اى كه خداوند براى زنان مقرر داشته است بر روى آنان بست. اگر فاطمه (عليه‌السلام ) نبود ما چگونه مى‏توانستيم دريابيم وظايف متعدد براى يك زن چگونه قابل جمع است؟ چگونه مى‏توانستيم دريابيم كه زن هم در سير به سوى كمال مى‏توانند چنان گامى به پيش نهد كه حتى از مردان هم جلو افتد؟.

فاطمه (عليه‌السلام ) با عمل خود به جهانيان درس داده، درس مادرى، درس همسرى، درس كانون دارى، درس خدمت اجتماعى و هدايت و روشنگرى، بدون فاطمه (عليه‌السلام ) درك اين مسأله ممكن نبود كه زن در عين فرزند دارى مى‏تواند عابده‏اى بى‏مانند باشد و بدون انتخاب نسبت و مقام مى‏تواند در نقش يك انسان كامل ايفاء وظيفه كند و شهره گردد.

از درس‏هاى مهم و حيرت‏انگيز فاطمه (عليه‌السلام ) درس خانه‏دارى و مديريت كانون است. او با اينكه دختر پيامبرى عظيم و حاكمى قدرتمند است و مى‏تواند چون ديگر زنان كه در چنين وضع و موقعيتند براى خود جاه و جلالى فراهم سازد، كوكبه و دبدبه‏اى به راه اندازد ولى چنين نمى‏كند. همانند هر زن عادى ديگرى سر گرم كار و تلاش د رخانه و گرم داشتن كانون مى‏شود و در عين حال مسؤوليت اجتماعى خود را نيز فراموش نمى‏نمايد.

براى اينكه اهميت قضيه روشن شود به گوشه‏هائى از اين حيات درخشان فاطمه (عليه‌السلام ) اشاره مى‏كنيم و از تلاش و كوشش او در اين جنبه حرف مى‏زنيم، باشد كه راهنماى عملى براى ما، آن هم باالگوگيرى اززنى معصومه باشد.

خانه فاطمه (عليه‌السلام )

نخست از خانه فاطمه (عليه‌السلام ) حرف بزنيم، جائى كه او و على (ع) در آن زندگى سر كرده‏اند و گلهاى بوستان خود را در آن پرورش داده‏اند. تا مدتهاى زياد آنها در اطاق اجاره‏اى زندگى را سر كردند كه دور از خانه پيامبر (ص) بود. بعدها رسول خدا (ص) با يكى از صحابه سخن گفت و خانه اجاره‏اى آنها را به محلى نزديكتر به خود آورد، و سالها گذشت تا آنها خود صاحب خانه‏اى و حجره‏اى كوچك شدند.

اين خانه كه در كنار خانه پيامبر (ص) بود، و بيش از يكى دو متر با آن فاصله نداشت، خانه‏اى بود كوچك و محقر، گلين، فرش آن شامل حصيرى بود كه تنها نيمى از اطاق را مى‏پوشاند و نيم ديگر با شن نرم مفروش بود. درب آن يك لنگه‏اى و معرّف فقر اهل خانه.

در اين خانه فاطمه (عليه‌السلام ) با على (عليه‌السلام ) همراز و بهتر بگوئيم هم بند و هم سلول بود. از ديدى محلى براى زندگى و مسكن است، از سوئى ديگر كارگاهى است براى كارهاى دستى فاطمه (عليه‌السلام ) كه براى كمك معاش و يا در بسيارى از موارد براى خدمت به فقرا و مساكين انجام مى‏گرفت و ازجهتى مركز آمد و شد ياران على (عليه‌السلام )، دوستان فاطمه (عليه‌السلام )،زنان مسأله دار و هدايت خواه بود.

فاطمه (عليه‌السلام ) اين خانه را مدرسه و دانشگاهى ساخته بود، نه تنهابراى فرزندان خود، بلكه براى زنان مسلمان كه سؤالات مذهبى خود را از او مى‏پرسيدند. آن را كانون مقدسى ساخته بود كه اعضاى خانه، آن را سنگرى دانسته و پناه و سكون خود را در آنجا مى‏جستند. و خواهيم ديد كه اين كانون مطمئن‏ترين محل آرامش و پناه على (عليه‌السلام ) بود.

اهميت خانه‏دارى

فاطمه (عليه‌السلام ) ازكسانى نبود كه خانه‏دارى را كارى كوچك شمرد و يا خانه را به شوق اداره و منصبى ترك گويد و يا آن را محل و مركزى براى بلند پروازى خود قرار دهد. او به اين نكته آگاه بود كه كانون خانوادگى و اداره آن كمتر از اداره يك كشور نيست و حتى پايه كشور دارى بحساب مى‏آيد. و هم مى‏دانست و اززبان پيامبر شنيده بود كه خدمت در خانه و خانه‏دارى داراى اجر و حسنه است، حسنه‏اى كه هيچ كارى از زن با آن برابرى نمى‏كند.

روزى رسول خدا (ص) از اصحاب خود پرسيد زن در چه حالى به خدا نزديكتر است؟ و اصحاب پاسخ درست آن را ندانستند: فاطمه (عليه‌السلام ) اين سخن را شنيد و پيام فرستاد زن در حالى به خدا نزديكتر است كه ملازم خانه باشد و از آن بيرون نشود.(90)

او مى‏دانست كه خانه سنگر است، پايگاه اجتماعى اعضاء است، همانند يك نهاد اجتماعى گرانقدر است و كارى براى زن از نظر ارزشمندى معادل خانه‏دارى نيست. بدين سان همّ خود را به خانه‏دارى نهاد و اداره و مديريت آن و نيز تربيت فرزند را در آن به وجهى نيكو پذيرا شد. او در اين راه احساس خجلت و ننگى نداشت و از زير بار وظايف آن شانه خالى نمى‏كرد.

مركزيت خانه‏اش در مسير تربيت فرزند، مشاوره و همدمى با على (عليه‌السلام ) مهرورزى به اهل خانه بود، و حاصل چنين اقدامى، فاطمه (عليه‌السلام ) راستين را بيش از پيش محبوب كرد و او راضى به اين تقسيم كار پيامبر (ص) بود كه كار درون خانه از آن او و كار بيرون خانه از آن على (ع) باشد و خداى را بر اين امر سپاسگزار و شاكر بود.

مسؤوليت او در خانه

او بفرموده رسول گرامى اسلام، رئيس خانه است و المراة سيدة اهلها(91) كدبانوئى است مجرب كه گوئى تمام دوره‏هاى مديريت خانواده را گذارنده و به وظايف خود نيكو آشناست. مسئوليتش سنگين است

- در آن روزگار دشوار، آن هم در دوره فقر خاندان پيامبر او بايد به امور زير برسد:

- امر سر و سامان دادن امور خانه، آن هم خانه‏اى كه مركز آمد و رفت است و چند كودك خردسال در آنند.

- امر تربيت و اداره و نظافت و سرپرستى فرزندان كه آن هم كارى اندك و آسان نيست.

- امر پيشه‏ورى و صنعتگرى چون بافتن پيراهن براى فرزندان و يا پشم ريسى براى كمك معاش.

- امر آسياب كردن گندم يا جو با دستاس كه رسول خدا (ص) فرموده دست فاطمه (عليه‌السلام ) در اين راه زخمى شده بود.

- امر آوردن آب از بيرون كه در آن روزگار اين هم مشكلى براى فاطمه (عليه‌السلام ) بود و خانه‏ها آب نداشتند.

- امر هدايت و سرپرستى زنان جديد الاسلام كه از بركت فاطمه (عليه‌السلام ) مهتدى مى‏شوند ويا ديگران.

- و بالاخره كارهاى ديگرى كه هر زنى بدان واقف است و به اصطلاح خودشان از بام تا شام در خانه مى‏دوند ولى باز هم كارشان نيمه كاره مى‏ماند. براى تهيه مختصر غذائى آن همه وقت مى‏گذارند ولى باز هم مطبوع طبع آنها قرار نمى‏گيرد. درك سنگينى مسؤوليت او ميسر نيست، مگر آنگاه كه آدمى خود در شرايط آن قرار گيرد.

سكون خانه

خانه فاطمه (عليه‌السلام ) از آن خانه‏هائى كه خداى خواسته است نام او در آنجا بلند گردد و مورد تسبيح و تقديس باشد.( فى بيوت اذن اللّه ان ترفع و يذكر فيه اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال ) (92) و طبيعى است كه چنين خانه‏اى نمى‏تواند مركز آشفتگى و هرج و مرج باشد نخستين چيزى كه در آن بايد حضور داشته باشد سكون و آرامش است و فاطمه (عليه‌السلام ) سعى دارد چنين كند.

او مى‏داند كه ترقى و عظمت شوهر، كوشش و تلاش ارزنده او تا حدود زيادى مرهون زندگى آرام و ساكن او در محيط خانه است و خانه بايد سنگر آرامش و محل تجديد قوا باشد تا شوهر بتواند بنشيند، درست نقشه بكشد و درست طراحى كند، و درست تصميم به اجرا و عمل بگيرد. خانه بايد در سكون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس راحتى كرده و مشقات بيرون را از تن به در نمايد.

خانه فاطمه (عليه‌السلام ) براى على (عليه‌السلام ) چنين وضعى را داشت. على (عليه‌السلام ) در كنار زهرا (عليه‌السلام ) احساس آرامش مى‏كرد و حتى هر آنگاه كه از حوادث و مشكلات زندگى به ستوه مى‏آمد به سنگر خانه پناه مى‏برد و در آنجا كمى با فاطمه (عليه‌السلام ) سخن مى‏گفت و تجديد قوا مى‏كرد و از نو سرگرم كار و تلاش و مبارزه مى‏شد و اين امر در سراسر زندگى على (عليه‌السلام ) وجود داشت، حتى پس از وفات فاطمه (عليه‌السلام ) و در سر مزارش.

گرمى و روشنائى كانون

فاطمه (عليه‌السلام ) در محيط خانه چون ماهى درخشان بود كه نور وجودش كانون خانه و دل على (عليه‌السلام ) را روشن مى‏كرد. او مصداق اين آيه قرآن بود كه:( و اذا رايتهم حسبتهم لؤلؤاً منثوراً ) .(93) او روشنى بخش خانه بود، ديدارش رنجها و غصه‏ها را از دلها مى‏زدود. على (عليه‌السلام ) خود فرمود وقتى به خانه مى‏آمد و به زهرا نگاه مى‏كردم تمام غم و غصه‏ام زدوده مى‏شد.(94)

فاطمه (عليه‌السلام ) كانون خانواده را گرم مى‏داشت، على (عليه‌السلام ) و فرزندان را دل به اين خوش بود كه د ركنار فاطمه‏اند و در آن كانون‏اند. از ديدى، او چون شمعى بود كه پروانه‏ها را بدور خود جمع كرده، به آنها گرمى و نور مى‏داد خانه‏اش كانون انس و صفا بود. اعضاى خانه با هم انس و آشتى و معاونتى داشتند، و در كمال همرنگى و صداقت، در سايه ايمان به خدا و رسول و كتاب او زندگى مى‏كردند. اگر على (عليه‌السلام ) تصميمى مى‏گرفت، همگان همراه او بودند و اگر فاطمه (عليه‌السلام ) تصميمى اتخاذ مى‏كرد ديگر افراد خانه با او همگام مى‏شدند و نمونه روشن آن موردى است كه در آن سه روز تمام اعضاى خانواده افطارى خود را به فقيران و يتيم و مسكين دادند و خود با آب افطار كردند.(95)

و بالاخره فاطمه (عليه‌السلام ) در گرم داشتن كانون، لطف و عنايت به همسر، رحمت و دلسوزى به فرزند مصداق حديث پيامبر (ص) بود كه خير نسائكم الطفهن بازواجهن، و ارحمهن باولادهن و...(96) و مصداق احاديث ديگر رسول خدا چون عفيفه بودن، شوهر دوست وفرزند دوست بودن و ضمن اينكه او خود ملهم به الهامات الهى است.

مشقت زندگى

با چنين وصفى كه گذشت و با آن همه كار و تلاش طبيعى است كه زندگى بر او آسان نبود. پيامبر (ص) روزى بر فاطمه (عليه‌السلام ) وارد شد و ديد كه با دستهاى خود آسياب را مى‏گرداند و در عين حال به كودك خردسالش سرگرم شير دادن است. رسول خدا (ص) از ديدن چنين وضع آب در ديده گردانيد و فرمود دخترم:

تلخى‏هاى زندگى دنيا را بچش براى وصول به حلاوتهاى آخرت فاطمه (عليه‌السلام ) گفت خداى را بر اين نعمت‏ها سپاسگزارم و بر كرامت‏هاى او عرض تشكر دارم.(97) شدت، كارش در خانه بحدى بود كه گاهى توان را از او مى‏گرفت، بدنش رنجه مى‏شد و به فرموده على (عليه‌السلام ) دستانش از شدت آسياب كردن تاول زده و پينه بست.(98) در عين حال اين كار يك روز و دو روز نبود و هم اين براى فاطمه (عليه‌السلام ) تنها كار نبود كه از كارهاى ديگر فراغتى داشته باشد. مسأله نظافت خانه هم مسأله بود كه گاهى سر و روى فاطمه (عليه‌السلام ) راگرد آلود مى‏كرد و غبار بر او مى‏نشست.

روزى رسول خدا (ص) از فاطمه (عليه‌السلام ) احوال بپرسيد كه چگونه‏اى؟ فاطمه (عليه‌السلام ) ظاهراً از حالات زندگى و مشقت‏هاى آن، و سختى معيشت و شايد هم از گرسنگى خود و فرزندان و از خالى بودن خانه‏اش ازآذوقه سخن گفت. رسول خدا (ص) فرمود دخترم آيا به اين راضى نيستى كه سيده زنان جهان باشى؟ فاطمه (عليه‌السلام ) پرسيد مگر مريم دختر عمران سيده زنان نيست؟ پيامبر فرمود: او سيده زنان عصر خود بود و تو سيده همه زنانى(99) . و بر اين اساس ملاك خانمى و بانوئى وارونه گشت و در نظر پيامبر (ص) زنان پر خور و پر آذوقه و متجمل و آنهائى كه در جلال و جبروت مادى زندگى مى‏كنند بانو وخانم بحساب نمى‏آيند. اگر ملاكى براى بانوئى و سيده بودن مطرح باشد در تلاش و جهد هدفدار، در عين تحمل فقر و نادارى است. در عابده بودن و زاهده بودن و در راه خدا رنجها را بخود خريدن است و فاطمه (عليه‌السلام ) اين چنين بود.

كمك كارى‏ها

فاطمه (عليه‌السلام ) در تنگا و خستگى و دشوارى زنديگ بود ولى چنان نبود كه شوهرى خود خواه و تن پور داشته باشد كه اين همه كارها تلاش‏ها را وظيفه خاص زن بداند و كمك كارش نباشد. نه - على چنين مردى نبود. او در كار و تلاش مردانه‏اش كمتر از فاطمه (عليه‌السلام ) نبود. چه بسيار ازكارهاى خانه را او انجام مى‏داد حتى بافاطمه (عليه‌السلام ) مى‏نشست و گندم آسياب مى‏كرد و حتى در مواردى نان مى‏پخت رسيدگى به امور بيرون، تهيه نان براى چنان خانواده‏اى با فرزندان متعدد، آن هم كار و اشتغالى مشروع، آب كشى براى مزرعه و درختان، كارمزدى براى آبيارى درختان، حضور در جبهه و صحنه رزم، دستگيرى از بينوايان، بردن نان و آذوقه براى دردمندان، عبادت رسمى و حضور در عرصه‏هاى سياسى خود كارى بس وسيع و پر دامنه بود.

او حتى براى سير كردن فرزندان تن به كار مزدى مى‏داد. در مزرعه‏اى كار مى‏كرد و قرار بسته بود براى هر سطل آبى كه از چاه بيرون مى‏كشد يك دانه خرما بستاند و بر اين اساس براى اهل خانه غذا تهيه مى‏كرد، با اين اتكا كه در مواردى بسيار ديگران را بر خود مقدم مى‏داشت و از همين غذائى كه با مرارت به دست مى‏آمد به فقيران مى‏داد.

در عين حال هر آنگاه كه از كار روز مره فارغ مى‏شد و بخانه مى‏آمد با همان بدن خسته به كمك فاطمه (عليه‌السلام ) مى‏شتافت. گاهى خانه را تميز مى‏كرد، زمانى با فاطمه (عليه‌السلام ) آسياب را مى‏گرداند، گاهى در نظافت خانه به او كمك مى‏كرد. او در محيط خانه تلاش بسيار داشت، بدان خاطر كه به حال فاطمه (عليه‌السلام ) از شدت كار او رقت مى‏كرد و دلش به درد مى‏آمد.

روزى پيامبر (ص) بر آنها وارد شدديد على (عليه‌السلام ) و فاطمه (عليه‌السلام ) سر گرم آسياب كردن جويا گندمند. خطاب به آنان كه كدام خسته‏تريد. برخيزيد من بجاى شما آسياب كنم - على (عليه‌السلام ) عرض كرد فاطمه (عليه‌السلام ) خسته‏تر است. پيامبر فرمود دخترم برخيز آنگاه خود بجايش نشست و با على (عليه‌السلام ) سرگرم آسياب كردن شد. (100)

حاصل كانون دارى

حاصل كار و تلاش فاطمه (عليه‌السلام ) در محيط خانه و ثمره كارش عبادت و داراى ارزش بسيار است زيرا:

- خدمت به مردى كه عزيز خداست و مرد رزم و جهاد است و خداى را بر او نظر عنايت بسيارى است.

- على شدن على (عليه‌السلام ) در سايه همدلى با فاطمه (عليه‌السلام ) وفاطمه شدن فاطمه (عليه‌السلام ) در سايه انس با على (عليه‌السلام ) و هم مسكنى اوست و چه زيباست كار براى چنين افراد.

- خدمت به فرزندان و تربيت نسلى است كه انسان دوست، متعهد، مكتبى، و نمونه عالى تربيت اسلامند.

- خدمت به اسلام بود زيرا كه در سايه آن موجبات خدمت به اسلام و مسلمين فراهم آمد و ضديت‏ها با اين سركوب شد و مردم توانستند راه خود را بيابند.

- و سرانجام فاطمه (عليه‌السلام ) با مديريت خود درس زندگى توأم با سعادت به زنان داد، تجاربى فراهم آورد كه بهره‏گيرى از آن عامل رشد انسانيت انسان و مخصوصاً زنان جهان است و كدام عبادت است كه بدين ميزان داراى ارزش و ثمره اجتماعى باشد.

پاورقى ها:

1- نهج‏البلاغه - در مراسم دفن فاطمه (عليه‌السلام ).

2- فاطمة الزهراء.

3- ص 66 ج 2- فرائد السمطين.

4- طبقات ابن سعد ج 8 ص 14.

5- ص 125 انساب الاشراف.

6- شرح حال چهارده معصوم - صفوت ص 15.

7- فاطمه الزهراء - الرحمانى.

8- ص 324 انساب الاشراف.

9- ص 90 بحار ج 43.

10- آيه 63 سوره نور.

11- ص 367 مناقب ابن مغازلى.

12- حلية الاولياء ج 2 ص 41.

13- فضيله الزهراء.

14- فضيله الزهراء.

15- مستدرك ج 3 ص 184.

16- مستدرك ج 3 ص 184.

17- صحيح بخارى جزء 5 ص 26.

18- ص 87 الزهراء.

19- جزء 7 صحيح مسلم ص 141.

20- فاطمه الزهراء.

21- فضائل الخمسه ج 3، 133.

22- كافى ج 1 ص 460.

23- ص 132 منتهى الامال ج 1.

24- ص 239 رياحين الشريعه ج 1.

25- ص 156 بحار ج 43.

26- ص 44 - اشگهاى فاطمه (عليه‌السلام ).

27- ص 63 همان منبع.

28- به كتاب نظام خانواده در اسلام و كتاب تشكيل خانواده در اسلام از مؤلف مراجعه شود.

29- ص 11 طبقات ابن سعد ج 8.

30- وفاة الصديقه الزهراء ص 23.

31- ص 11 طبقات.

32- ج 2 سيره حلبى.

33- ص 130 الزهراء - محسن امين.

34- ص 131 - الزهراء.

35- خصايص فاطميه.

36- ص 33 الغدير 1.

37- بحار ج 43 ص 18.

38- بحار 43 ص 10.

39- روضه المتقين ج 8 ص 123.

40- علامه مجلسى.

41- جواهر السنيه - احاديث در شأن على (عليه‌السلام ).

42- كفاية الطالب گنجى شافعى.

43- ص 132 الزهراء.

44- ص 35 دلائل الامامه.

45- ص 137 الزهراء - محسن امين.

46- ص 68 همان منبع.

47- ص 94 بحار ج 43.

48- ص 107 فاطمه الزهراء (عليه‌السلام ).

49- مناقب ج 3 ص 351.

50- روضة الواعظين ج 1 ص 146.

51- مناقب ج 3 ص 350.

52- دلايل الامامه ص 23.

53- تاريخ الخميس ج 1 ص 408.

54- ص 68 الزهراء مطاهرى.

55- ص 74 رياحين الشريعه ج 1.

56- ج 2 - كافى ص 360.

57- بحار ج 43.

58- مناقب ابن شهر آشوب ص 111 ج 2.

59- ص 112 ج 2 مناقب ابن شهر آشوب.

60- ص 90 الزهراء ملا محسن.

61- ص 102 الزهراء.

62- ص 114 بحار 43.

63- صفوة الصفوه ابن جوزى ص 3 ج 2.

64- امام صادق (عليه‌السلام ).

65- آيه 19 سوره رحمان.

66- المصدر ص 151.

67- ص 171 احتجاج ج 1.

68- همان منبع ص 195.

69- زندگانى حضرت زهراء (عليه‌السلام ).

70- مناقب شهر آشوب ج 3 ص 33.

71- ص 86 بيت الاحزان - قمى.

72- ص 35 شمه‏اى از فضايل زهرا - محلاتى.

73- ص 80 فاطمه دكتر شهيدى.

74-ص 9 رياحين الشريعه ج 1.

75- بحار ج 43 ص 186.

76- نهج البلاغه نامه 28.

77- بحار ج 43.

78- نهج البلاغه.

79- آيه 22 سوره رحمان.

80- آيه 22سوره رحمان.

81- تفسير الدرالمنثور ج 7 ص 697.

82- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 - ص 387.

83- حديث نبوى.

84- حديث نبوى.

85- حديث نبوى.

86- حديث نبوى.

87- حديث نبوى.

88- بحار 104 ص 309.

89- داستان اعتكاف امام حسين (عليه‌السلام ) و مراجعه يك نيازمند.

90- ص 134 منتهى الامال ج 1.

91- روضة الواعظين.

92- آيه 36 سوره نور.

93- آيه 19 - انسان.

94- مناقب خوارزمى ص 256.

95- آيه 8 سوره انسان.

96- نهج الفصاحه.

97- ص 133 منتهى الامال.

98- ص 134 همان منبع.

99- ص 42 حليه الاولياء ج 2.

100- ص 5 بحار ج 43.

بخش چهارم - حالات و روحيات فاطمه (عليه‌السلام )

اين بخش از بحث را به معرفى حالات و روحيات و حيات شخصى و مواضع اجتماعى فاطمه (عليه‌السلام ) اختصاص داده‏ايم و مجموعه مباحثى تنظيم شده را در چهار قسمت عرضه مى‏داريم. فصلى از آن درزمينه معرفى حيات احساسى و تعقلى فاطمه (عليه‌السلام ) است. و در آن از نقش و عامل عقل و عاطفه در حيات انسانها ياد كرده و حيات فاطمه (عليه‌السلام ) را در رابطه با اين دو عامل مورد بررسى قرار مى‏دهيم. در آن بحث مى‏كنيم كه فاطمه (عليه‌السلام ) در مواقع حساس چه تصميمات اصولى براساس عقل اتخاذ مى‏كرد و راه و روش او چگونه بود.

فصل دوم آن در رابطه با عبادت فاطمه (عليه‌السلام ) است يعنى، مسأله‏اى كه مى‏توان آن را مهمترين نقطه اشتراك او با على (عليه‌السلام ) بحساب آورد. از درجات ايمان و عشق او، خضوع و خشوع در عبادت، از حال و شوق او و از تسبيحات و اشكهاى او در حال عبادت در اين فصل بحث خواهيم كرد.

فصل سوم آن در رابطه با روحيه فاطميه است و در آن سعى داريم در اجزاء تشكيل دهنده اين روحيه‏

و از جنبه‏هاى سرشتى آن بحث بميان آوريم، از روح وظيفه‏شناسى و مقاومت او، از روحيه اطاعت و عبادت او، از روحيه سازگارى و مديريت او بحث كرده و از روح ايثار او سخن گوئيم.

و بالاخره فصل آخر آن در مورد صبر و تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) است و در آن سعى داريم از تحمل محروميت‏ها و بدرفتارى‏هاى مشركان در دوران كودكى، از تحمل فقر و مشكلات زندگى در دوران مشترك با على (عليه‌السلام ) و از تحمل غصب حق خود و شكست على (عليه‌السلام ) و نفاق‏ها و آزار رسانى‏هاى خصم در دوران پس از وفات پيامبر سخن گفته، رمز و راز اين صبر و تحمل و نقش آن را در حيات اسلامى مورد عنايت قرار دهيم.