گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام0%

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عباس رحيمى
گروه: مشاهدات: 11617
دانلود: 2626

توضیحات:

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 114 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11617 / دانلود: 2626
اندازه اندازه اندازه
گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

خوشبختى

٢٠٧ - خوشبخت ترين انسان ها كيست ؟

خوشبخت ترين انسان ها كسى است كه : فضل و منزلت ما (اهل بيت) را بشناسد. به وسيله ما به خداوند تقرب جويد، خالصانه ما را دوست داشته باشد، آنچه ما سفارش كرديم انجام دهد، هر چه را نهى كرديم ترك نمايد، چنين كسى از ما است و در جايگاه ابدى ، با ما خواهد بود.

اسعد الناس من عرف فضلنا و تقرب الى الله بنا و اخلص حبنا، و عمل بما اليه ندبناو انتهى عما عنه نهينا فذالك منا و هو فى دار المقامه معنا(٢٢٦)

٢٠٨ - پرسيدم به چه كسى خوشبخت مى گويند؟

فرمودند: خوشبخت كسى است كه از عذاب خدا بترسد، و به اميد ثواب پروردگار اعمال نيكو انجام دهد، و به عشق بهشت گام بردارد.

انما السعيد من خاف العقاب فامن و رجا الثواب فاحسن و اشتاق الى الجنه فادلج(٢٢٧)

٢٠٩ - گفتم : چه كار كنيم كه رستگار و خوشبخت شويم ؟

قالعليه‌السلام : اعملوا بالعلم تسعدوا - جالس العلماء تسعد(٢٢٨)

فرمودند: به علم خود عمل كنيد خوشبخت مى شويد. با دانشمندان بنشين تا خوشبخت شوى

٢١٠ - پرسيدم : ديگر چه ؟

فرمود احدى خوشبخت نشود مگر با فرمانبردارى از فرامين خدا و كسى بدبخت نشود مگر به وسيله نافرمانى و معصيت خداوند سبحان

لا يسعد امرءا لا بطاعه الله سبحانه و لا يشقى امرء الا بمعصيه الله(٢٢٩)

٢١١ - نشانه خوشبختى چيست ؟

من السعاده التوفيق لصالح الاعمال(٢٣٠)

از نشانه هاى خوشبختى اين است كه انسان توفيق انجام كارهاى خوب و شايسته را پيدا كند؟

٢١٢ - پرسيدم : خوشبختى زندگى دنيا را در چه مى بينيد؟

فرمودند: از كمال سعادت توفيق در اصلاح جامعه است

من كمال السعاده السعى فى اصلاح الجمهور.(٢٣١)

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نيز نقل شده كه فرمودند: چهار چيز از سعادت آدمى است : داشتن دوستان خوب ، داشتن فرزند نيكوكار، داشتن همسر همراه و غمخوار و اينكه كسب و كارش در وطنش باشد.

اربع من سعاده المرء: الخلطاء الصالحون و الولد البار، و المرئه المواتيه و ان تكون معيشته فى بلده(٢٣٢)

در حديث امام صادقعليه‌السلام خانه جادار، همسر با ديانت ، مركب سوارى رام و شباهت فرزند به پدر ذكر شده است كه اين ها جزء سعادت دنياست

ولى سعادت آخرت همان عمل صالح و در راه خدا و انبياء بودن است

٢١٣ - بهترين نوع خوشبختى براى يك انسان چيست ؟

اينكه داراى اعتبار اجتماعى باشد كه مردم در امور دين و دنياى خود به او اعتماد نمايند.

كفى بالمرء سعاده ان يوثق به فى امور الدين و الدنيا(٢٣٣)

٢١٤ - پرسيدم شما بيشترين خطر را از سوى چه كسانى مى بينيد؟

فرمود از سوى دو صنف : يكى عالمان هتاك و بى بند و بار و ديگر جاهلان مقدس ماب اولى با هتاكى مردم را فريب داده و به دين بدبين مى كند و دومى با جهلش به مردم خيانت مى كند و اين دو كمر مرا شكستند.

قصم ظهرى رجلان عالم متهتك و جاهل متنسك فالجاهل يغش الناس ‍ بتنسكه و العالم يضرهم بتهتكه(٢٣٤)

٢١٥ - پرسيدم سرورم در مقام تعليم و تعلم و يادگيرى علم ، چه توصيه اى مى فرمائيد؟

فقالعليه‌السلام و اياكم ان تطلبوه لخصال اربع لتباهوا به العلماء او تماروا به فى المجالس ، او لتصرفوا به وجوه الناس اليكم للتروس(٢٣٥)

حضرت فرمودند (علم را فقط براى خدا و هدايت و نجات بشر و خدمت به انسانها بياموزيد و مبادا علم را براى چهار هدف باطل بياموزيد:

براى فخرفروشى و مباهات در برابر عالمان ديگر، يا براى بحث و گفتگو با سفيهان ، يا براى تظاهر و ريا در جلسات ، يا براى جلب نظر مردم و رسيدن به جاه و مقام

افه العلماء حب الرياسته(٢٣٦)

رياست طلبى آفت عالمان است

(كسانى كه براى اين چهار هدف دنبال تحصيل علم بروند از قدم اول در اشتباهند و در نهايت سقوط خواهند كرد)

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: آفه العلماء ثمانيه اشياء: الطمع و البخل و الرياء و العصبيه و حب المدح و الخوض فيما لم يعلموا الى حقيقته و التكلف فى تزئين الكلام بزوايد الا لفاظ و قله الحياء من الله و الافتخار و ترك العمل بما علموا(٢٣٧)

آفت دانشمندان هشت چيز است (البته در متن حديث ده مورد ذكر شده) طمع داشتن ، بخل ورزيدن ، رياكارى ، علاقه به مدح و ثنا، دخالت در امورى كه به آن علم ندارند، تلاش در زيباسازى سخن ، به كار بردن كلمات زائد، حياء اندك در برابر خدا، افتخار (به علم خود) و عمل نكردن به آنچه مى دانند.

٢١٦ - من خير خلق الله بعد ائمه الهدى ؟

پس از امامان معصومعليه‌السلام چه كسى بهترين مردمند؟

قالعليه‌السلام العلماء اذا صلحوا.

فرمود: دانشمندان اگر صالح شوند.

قيل و من شر خلق الله بعد ابليس و فرعون و ...؟

به حضرت عرض شد، بدترين آدم ها بعد از شيطان و فرعون چه كسانى هستند؟

فرمود: علماء فاسد!

آسياب جهنم

٢١٧ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: علىعليه‌السلام سخن از آسيابى در جهنم به ميان آوردند كه پنج گروه را خرد مى كنند!

از حضرت پرسيده شد و ما طحنها يا اميرالمومنين ؟

چه چيز در آن آسياب خرد مى كنند؟

قالعليه‌السلام : العلماء الفجره و القراء الفسقه و الجبابره الظلمه و الوزراء الخونه و العرفاء الكذبه .(٢٣٨)

فرمود: دانشمندان بى دين ، قاريان فاسق و گناهكار، و زروگويان ستمگر، وزيران خائن ، عارفان دروغگو، (كه به دروغ ادعاى عرفان مى كنند.)

شرايط حاكم مسلمين

٢١٨ - از امامعليه‌السلام درباره امامت و شرايط آن پرسيدم ؟

فقالعليه‌السلام : ايها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه و اعلمهم بامر الله فيه(٢٣٩)

فرمودند: اى مردم ! شايسته ترين و سزاوارترين فرد به امر امامت كسى است كه از همه توانمندتر (مديريت قوى) و علم و دانش او به امور امامت امت ، از همه بيشتر باشد.

٢١٩ - عرض كردم شرط ديگرى هم دارد؟

فرمود: بله عدالت لا يصلح الحكم ، و لا الحدود، و لا الجمعه الا بامام عدل(٢٤٠)

اجراى احكام الهى ، اجراى حدود خداوند و اقامه نماز جمعه در صلاحيت احدى نيست مگر امام عادل

(نقش امامت در اداره و اصلاح جامعه بيش از چيزى است كه مردم مى دانند امام صادقعليه‌السلام فرمود: لا يصلح الناس الا بامام و لا تصلح الارض الا بذاك(٢٤١)

مردم اصلاح نشوند مگر به وسيله امام و زمين خدا نيز اصلاح نشود مگر به امام

٢٢٠ - چه سفارشى به مردم داريد؟

به اطاعت از امام عادل اتقوا الله و اطيعوا امامكم فان الرعيه الصالحه تنجوا بالامام العادل الا و ان الرعيه الفاجره تهلك بالامام الفاجر(٢٤٢)

تقوى داشته باشيد و از امام خود اطاعت كنيد، زيرا مردم شايسته با امام شايسته ، اهل نجات هستند ولى مردم گناهكار با امام گناهكار (اشاره به معاويه و مردم شام است چنانكه مقصود از جمله اول مردم كوفه و خود حضرت است) هلاك مى شوند.

٢٢١ - پرسيدم : بعضى معتقدند كه توحيد و مسلمان ظاهرى بودن در نجات انسان كفايت مى كند؟

فقالعليه‌السلام ان لا لا اله الا الله شروطا و انا و ذريتى من شروطها(٢٤٣)

فرمودند: خير، تنها توحيد كافى نيست زيرا براى كلمه توحيد لا اله الا الله شرايطى است كه امامت من و ذريه من از جمله آن شروط است

٢٢٢ - عرض كردم : آيا بدون امام و حاكم عادل مى توان جامعه شايسته اى داشت يا حتما بايد مسلمانان تلاش كنند حاكم عادلى داشته باشند؟

فقالعليه‌السلام الواجب فى حكم الله و حكم الاسلام على المسلمين ان لا يعملوا عملا و لا يقدموا يدا و لارجلا قبل ان يختار و الانفسهم اماما عفيفا ورعا عارفا بالقضاء و السنته يجببى فيئهم و يقيم حجهم و جمعتهم و يحببى صدقاتهم(٢٤٤)

فرمودند: تعيين و داشتن حاكم عادل از هر كارى بر مسلمين واجب تر است ، حكم خدا و حكم اسلام اين است كه مسلمانان (اگر امام خود را از دست دادند) قدمى برندارند، و دستى به حركت در نياورند و هيچ كارى نكنند مگر اينكه قبل از آن يك حاكم با عفت ، با تقوا و عالم به احكام اسلام انتخاب نمايند تا (كشور را حفظ كند و دشمن را نااميد سازد و اساس ‍ حكومت از هم نپاشد) و اموال عمومى را از حيف و ميل حفظ كند.

حج را اقامه كند، نماز جمعه را برپا دارد و بالاخره درآمدهاى عمومى را جمع آورى و صرف كشور اسلامى نمايد.

شرابخوارى

٢٢٣ - عرض كردم سيد و مولاى من گفته اند شما معتقديد شرابخوارى از زناكارى و دزدى بدتر است آيا چنين است ؟

فرمودند: بله زيرا كه شارب الخمر وقتى شراب مى نوشد و مست مى شود هم زنا مى كند و هم دست به سرقت مى زند، آدم مى كشد، و فريضه نماز را ترك مى نمايد.

ان شارب الخمر اذا شرب زنى و سرق و قتل النفس التى حرم الله عزوجل و ترك الصلواه

آرى ، آدم مست چون عقل خود را از دست مى دهد ممكن است دست به هر گناهى بزند و هر گناهى را مرتكب شود. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: الخمر ام الخبائث شراب ، مادر تمام پليدى ها و ناپاكى ها است

(٢٤٥)

بدترين مردم

٢٢٤ - پرسيدم بعضى از انسانها، مغرور و خشن و خودخواه هستند و مردم از روى ترس ، آنها را احترام مى كنند كه مبادا شرى از ناحيه آنان به ايشان برسد، اينان چگونه آدمى هستند؟

فرمودند: (بدترين آدمها زيرا) شر الناس من يتقيه الناس مخافه شره(٢٤٦)

بدترين مردم كسانى هستند كه (ديگران از ترس شرشان از آنان پرهيز كنند.)

در بعضى احاديث از امامان ديگر نقل شده است كه فرموده اند:

بدترين مردم كسى است كه ديگران از روى ترس آنان را احترام و اطاعت نمايند. شر الناس من اكرمه الناس اتقاء شره

و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نيز فرمود: آگاه باشيد كه بدترين مردم كسى است كه ديگران از ترس شرشان ، آنها را مورد تكريم و احترام قرار دهند. الا ان شرار امتى الذين يكرمون مخافه شرهم(٢٤٧)

٢٢٥ - مولاى من با مردم چگونه رفتار كنم كه انصاف رعايت شده باشد؟

فقال : يا شيخ ارص للناس ما ترضى لنفسك وات الى الناس ما تحب ان يوتى اليك(٢٤٨)

فرمودند: اى شيخ (پيرمرد شامى) براى مردم آن را بخواه كه براى خود مى خواهى و با ديگران آن طور رفتار كن كه مايلى درباره ات آن چنان كنند.

٢٢٦ - نظر شما در مورد فال بدزدن چيست آيا حقيقت دارد؟

قالعليه‌السلام الطيره ليست بحق(٢٤٩)

فرمودند: (خير حقيقت ندارد) فال بد يك امر واقعى و حقيقى نيست

٢٢٧ - ستاره بينى چطور، اينكه برخى نگاه به ستاره ها مى كنند و معتقدند ستاره فلانى نحس يا خير مى باشد آيا درست است ؟

خير، هرگز درست نيست آيا ستاره بين گمان مى كند كه مردم را هدايت مى كند به ساعتى كه ، هر كس در آن ساعت حركت كند و كارى انجام دهد به مقصد مى رسد، و مى ترساند از ساعتى كه هر كس در آن حركت كند دچار ضرر و خطر مى شود هر كس او را در اين كار تاييد كند و تصديق نمايد خدا را تكذيب كرده(٢٥٠)

علت نفاق

٢٢٨ - علت دورويى و نفاق بعضى از افراد چيست ؟

قالعليه‌السلام : نفاق المرء من ذل يجده فى نفسه(٢٥١)

فرمود: دوروئى و نفاق آدمى ناشى از حقارت و ذلتى است كه در ضمير خود احساس مى كند.

٢٢٩ - آيا منافق مى تواند تا آخر نفاق خود را پنهان كند؟

قالعليه‌السلام ما اضمر احد شيئا الا ظهر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه(٢٥٢)

فرمودند: خير، زيرا هيچكس در ضمير باطن خود رازى را پنهان نمى كند مگر اينكه از حرفهاى بى خودى او و رنگ چهره اش آشكار مى شود.

عامل مصونيت

٢٣٠ - چه كنم كه كمتر اشتباه كنم و لغزشهايم نيز پنهان بماند؟

اگر مى خواهى سالم باشى و عيوب تو مستور بماند، كم حرف بزن و بيشتر ساكت باش

ان احببت سلامه نفسك وستر معايبك فاقلل كلامك و اكثر صمنك(٢٥٣)

٢٣١ - يعنى كم حرف زدن عيوب آدمى را مى پوشاند؟

(بله) كم سخن گفتن ننگ ها را مى پوشاند و آدمى را از لغزش حفظ كند.

قله الكلام تستر العوار و تومن العثار.

٢٣٢ - نصيحت ديگرى در اين موضوع هست كه ما را ارشاد نمائيد؟

(بله گفتارهاى غيرضرورى پرهيز كن زيرا آن سخنان عيوب باطنى تو را آشكار و دشمنان آرام تو را بر ضد تو تهييج مى نمايد.

اياك و فضول الكلام فانه يظهر من عيوبك ما بطن و يحرك عليك من اعدائك ما سكن

آدمى هرگز از روى اراده و اختيار عيوب باطنى خود را آشكار نمى كند ولى وقتى زياد سخن بگويد از حرفهاى بيهوده ، و غير ضرورى ، راز درونيش ‍ فاش و عيوبش آشكار مى گردد. گذشته از اينكه بار گناهش نيز سنگين مى شود. در اين باب صدها حديث و روايت از امامانعليه‌السلام نقل شده و مردم را از زياده گويى و بى ربطى گويى برحذر داشته اند كه آنچه بيان شد نمونه اندكى از آنهاست

بهداشت و تن سالم

٢٣٣ - پرسيدم : چه كارى كنيم كه كمتر بيمار شويم ؟

فرمودند: (رعايت بهداشت غذايى موثرترين عامل در سلامتى انسان است .)

من اكل الطعام على النقاء و اجاد الطعام تمضعا و ترك الطعام و هو يشتهيه و لم يحبس الغائط اذا اتى لم يمرض الا مرض الموت(٢٥٤)

كسى كه در خوردن غذا پاكيزگى را مراعات كند، غذا را بخوبى بجود، با داشتن اشتها دست از طعام بكشد، و تخليه روده را موقعى كه آماده مى شود به تعويق نياندازد (شايسته است هميشه سالم باشد) و جز به مرض موت به بيمارى ديگرى گرفتار نشود.

٢٣٤ - يعنى اين قدر نقش غذا و بهداشت مهم است ؟

بله ، آن كس كه محبت انواع مختلف غذاها را در دل مى نشاند (شكمو باشد) ميوه هاى گوناگون بيماريها را، از آن (درخت شكم) مى چيند.

من غرس فى نفسه محبه انواع الطعام اجتنى ثمار فنون الاسقام(٢٥٥)

٢٣٥ - بنابر فرمايش شما همان طور كه پرخورى عامل بسيارى از بيمارى ها است كم خوردن هم به سلامتى كمك خواهد كرد، اين طور نيست ؟

(چرا) كم خوردن مانع بسيارى از بيماريهاى جسم مى شود.

قله الا كل يمنع كثيرا من اعلال الجسم(٢٥٦)

٢٣٦ - امام عزيز اين گونه دستورالعمل هاى اخلاقى براى همه خوب است هر چند ايمان نداشته باشند، آيا نبايد همه به آن عمل كنند؟

قالعليه‌السلام لو كنا لا نرجو جنه و لا نارا و لا ثوابا و لا عقابا لكان ينبغى لنا ان نطالب بمكارم الا خلاق فانها مما تدل على سبيل النجاح(٢٥٧)

(آرى مسائل اخلاقى ، اجتماعى براى تمام اقشار خوب است كه بدان پاى بند باشند و) اگر به فرض ، ما به بهشت و دوزخ اميدى نمى داشتيم باز شايسته ما بود كه در طلب مكارم اخلاق باشيم ، چه آنكه سجاياى اخلاقى از وسائل دلالت ما به راههاى كاميابى و پيروزى است (و عمل به آن مفيد است .)

دوستان با تجربه

٢٣٧ - آيا استفاده از محضر آدم هاى با تجربه و آزموده مى تواند در پيشرفت ما مفيد باشد؟

قالعليه‌السلام : عليك بمجالسه اصحاب التجارب فانها تقوم عليهم باغلى الغلاء و تاخذها منهم بارخص الرخص(٢٥٨)

حضرت فرمودند: البته كه مفيد است ، بر تو باد هم نشينى با افراد آزموده و صاحب تجارب ، چه اينان متاع پر ارج تجربه هاى خود را به گرانترين بها (يعنى فدا كردن عمر خود) تهيه كرده اند و تو آن متاع گرانقدر را با ارزانترين قيمت (يعنى با صرف چند دقيقه وقت) بدست مى آورى

٢٣٨ - ناتوانترين مردم چه كسى است ؟

اعجز الناس من عجز من اكتساب الاخوان و اعجز منه من ضيع من ظفر به منهم(٢٥٩)

ناتوان ترين مردم كسى است كه از دوست يابى (دوستان درستكار و سالم) عاجز باشد و از او ناتوان تر كسى است كه دوست به كف آورده خود را در اثر بى توجهى از دست بدهد.

هدف وسيله را توجيه نمى كند

٢٣٩ - آيا هدف وسيله را توجيه مى كند و براى رسيدن به مقصود مى توان از وسائل نامشروع و تضييع حق ديگران بهره جست ؟

قالعليه‌السلام : ما ظفر فى بالاثم و الغالب بالشر مغلوب(٢٦٠)

فرمود: (هرگز چنين كارى پسنديده و مشروع نيست و) پيروزى نيافته آن كس كه به گناه و تجاوز پيروز شده است و كسى كه با شر و بدكارى قدرت بدست آورد و غلبه كند در حقيقت مغلوب و شكست خورده است (او بزودى نتايج كار خود را خواهد ديد).

٢٤٠ - يعنى تن به شكست بدهيم و دست از غلبه برداريم ؟

اختر ان تكون مغلوبا و انت منصف و لا تختر ان تكون غالبا و انت ظالم(٢٦١)

(بله) به شكست و مغلوبيتى كه از روى انصاف و عدالت است تن داده و آنرا برگزين و از پيروزى و غلبه اى كه دامنت را به ظلم و ستم لكه دار مى كند اجتناب كن و خواهان آن مباش (و در هر حال حق و انصاف برايت مهم باشد و نه پيروزى و غلبه به هر قيمتى كه باشد.)

امام صادقعليه‌السلام به دو نفر كه حضورش به مخامصه پرداختند و هر يك براى غلبه بر ديگرى تلاش مى كرد فرمود:

اما انه لم يظفر بخير من ظفر بالظلم. (٢٦٢)

يعنى آن كس كه با ظلم و ستم بر خصم خود غلبه كند بايد بداند كه پيروزى خوب و شرافتمندانه بدست نياورده است

عادت بد و خوب

٢٤١ - چه كنيم كه عادات بد را ترك كنيم و تن به تهذيب نفس ‍ دهيم ؟

(ترك عادت را به نفس تحميل كنيد و) نفس متجاوز و سركش خويش را با ترك عادات ناپسند خوار نمائيد و به انجام او امر الهى وادارش سازيد، بار غرامت هاى تخلفش را بر وى تحميل نمائيد. با ارتكاب مكارم اخلاق زينتش دهيد، و از پليدى هاى گناه مصونش داريد (تا راه كمال را طى كند و شما را به گرداب فساد و گناه نكشاند.)

ذللوا انفسكم بترك العادات و قودوها الى فعل الطاعات ، و حملو بها اعباء المكارم و حلوها بفعل المكارم وصونواها عن دنس الماثم(٢٦٣)

٢٤٢ - عادت بد تا چه اندازه مى تواند خطرناك باشد؟

قالعليه‌السلام : العاده عدو متملك(٢٦٤)

عادت بد، دشمنى است كه با قدرت بر صاحبش حكومت مى كند كه اگر ميدان يابد و زود چاره انديشى نشود سرانجام بدى خواهد داشت ، امام حسنعليه‌السلام فرمود: العادات قاهرات فمن اعتاد شيئا فى سره و خلواته ، فضحه علانيه و عند الملاء(٢٦٥)

يعنى عادت ها در وجود آدمى با قهر و غلبه حكومت مى كنند؛ كسى كه در پنهانى به چيزى عادت كند، آشكارا و در محضر مردم مفتضحش خواهد ساخت

البته ترك اعتياد كار آسانى نيست امام حسن عسكرىعليه‌السلام فرمود:

رد المعتاد عن عادته كالمعجز.(٢٦٦)

(يعنى برگرداندن معتاد از عادتش مانند خرق عادت در طبيعت است .)

٢٤٣ - يعنى مى فرمائيد عادات و معتاد شدن به چيزى ، چه بد و چه خوب مانند صفات و غرائز باطنى است كه تغييرش دشوار است ؟

بله ، العاذه طبع ثان(٢٦٧)

عادات اكتسابى ، طبيعت دوم انسان است

(و چه نيكو است كه انسان خود را به صفات خوب و كمالات انسانى عادت دهد و به انجام آن عادت كند.)

٢٤٤ - مثلا به چه چيزى خود را عادت بدهد؟

به همه خوبى ها از جمله به صبر و مقاومت در برابر سختى ها و دشوارى ها.

عود نفسك التصبر على المكروه(٢٦٨)

نفس خويش را به بردبارى در مقابل ناملايمات عادت ده

٢٤٥ - آيا تاديب نفس و تلاش در ترك عادت بد لازم است ؟

(بله و در اين راه خودتان اقدام كنيد و براى خودتان دلسوزى نمائيد، منتظر كس ديگر ننشينيد.)

ايها الناس تولو من انفسكم واعدلوا بها عن ضراوه عاداتها(٢٦٩)

اى مردم خودتان تاديب نفس خويش را عهده دار شويد و آن را از عادات ناپسند باز گردانيد.

عبادت مقبول

٢٤٦ - براى قبولى عمل چه چيز شرط است ؟

در صورتيكه با اخلاص همراه باشد.

الاخلاص ملاك العباده(٢٧٠)

قوام عبادت به خلوص نيت است

٢٤٧ - بدون اخلاص قبول نمى شود؟

(خير) از اعمال تو پذيرفته نمى شود مگر آنچه كه در آن اخلاص داشته باشى

انك لست يتقبل من عملك الا ما اخلصت فيه(٢٧١)

تفكر

٢٤٨ - چه عبادتى از همه بالاتر و ارزشمندتر است ؟

تفكر و مطالعه در جهان خلقت ، لا عباده كالتفكر فى صنعه الله عزوجل(٢٧٢)

هيچ عبادتى همانند تفكر و مطالعه در مصنوعات الهى نيست (كه ايمان را قوى و فكر و عقل را روشن و خداشناسى را تقويت مى نمايد كه اساس همه امور دنيا و آخرت است .)

افضل العباده الفكر.(٢٧٣)

بالاتر از هر عبادتى به كار انداختن نيروى تفكر و تعقل است و امام عسكرىعليه‌السلام نيز فرمود: ليست العباده كثره الصيام و الصلواه و انما العباده كثره التفكر فى امر الله(٢٧٤) معيار بندگى و عبادت ، بسيارى روزه و نماز صوم و صلواه نيست بلكه عبادت ، بسيار تفكر نمودن در آفريده خداوند و تعقل در آيات حكيمانه پروردگار جهان است

٢٤٩ - آيا فكر گناه كردن ، گناه است ؟

كار بدى است و همان طور كه شكم بايد روزه باشد قلب نيز بايد روزه باشد و به فكر گناه نيفتد بلكه اين بهتر است صيام القلب عن الفكر فى الاثام افضل من صيام المرء عن الطعام(٢٧٥)

امساك قلب از تفكر در گناه بهتر است از اين كه مرد از غذا امساك نمايد و روزه باشد.

٢٥٠ - بهترين هديه چيست ؟

قالعليه‌السلام : نعم الهديه الموعظه(٢٧٦) موعظه و پند دادن هديه خوبى است

غصه ها

٢٥١ - پيرى زودرس را در چه مى بينيد؟

(در غصه و اندوه فراوان زيرا)

الهم نصف الهرم(٢٧٧)

اثر غصه و غم انسان نيرومند را ناتوان مى سازد و خود، نيمى از پيرى است ٢٥٢ - يعنى غصه ، روى بدن انسان هم اثر مى گذارد؟

بله آتش غم ، جسم آدمى را مانند فلز مذاب آب مى كند.

الهم يذيب الجسد.(٢٧٨)

الحزن يهدم الجسد.(٢٧٩)

غم و اندوه تعادل جسم را به هم مى زند و بدن آدمى را ويران مى سازد.

٢٥٣ - ديگر چه چيز روى جسم انسان اثر مى گذارد و او را بيمار مى كند؟

قالعليه‌السلام : المريب ابدا عليل(٢٨٠)

(بدگمانى) كسانى كه همه چيز و همه كسى را به چشم ترديد و بدگمانى نگاه مى كنند همواره ، عليل و بيمارند.

خودراضى بودن

٢٥٤ - در مورد صفات ناپسند اخلاقى كدام يك را زيانبارترين و بدترين مى دانيد؟

از خود راضى بودن

شر الامور الرضا عن النفس(٢٨١)

خودپسندى و از خود راضى بودن بدترين حالت روانى و اخلاقى است

٢٥٥ - آيا از خود راضى بودن ، زيان اجتماعى هم دارد؟

(آرى) آن كسى كه از خود راضى است دشمنان زياد پيدا خواهد كرد.

من رضى عن نفسه كثر الساخط عليه(٢٨٢)

٢٥٦ - آيا صفت از خود راضى بودن ، زيانهاى ديگرى هم دارد؟

بله ، آدم را بى اعتبار و رسوا مى سازد.

من رضى عن نفسه ظهرت عليه المعايب(٢٨٣)

آن كس كه گرفتار بيمارى از خود راضى بودن است زشتيهاى درونى روح او آشكار مى گردد.

بالرضا عن النفس تظهر السوات و العيوب(٢٨٤)

صفت ناپسند از خود راضى بودن ، وسيله آشكار شدن زشتى ها و عيوب آدمى است

چاپلوسى

@@ - كسى كه علاقه دارد از او تعريف كنند چگونه آدمى است ؟

طلب الثناء لغير استحقاق خرق(٢٨٥)

تمناى تمجيد و تعريف نابجا از مردم داشتن ، ابلهى و حماقت است

٢٥٨ - آيا هرگونه تعريفى از شخص نادرست است ؟ (خير بعضى جاها بايد شخصى را كه مردم نمى شناسند و اگر بشناسند به صلاح دين و دنياى آنان است معرفى شود و صفات نيك او گفته شود ولى در همه جا، آن حدود بايد رعايت شود.) ثنا گفتن و تمجيد ديگران (اگر) بيشتر از حد شايستگى و لياقت باشد. تملق و چاپلوسى است و (اگر) كمتر از آنچه سزاوارند گفته شود و يا خوبى هاى كسى را پنهان دارند ناشى از ناتوانى و عجز تمجيد كننده است يا از روى حسادت و غرض ورزى است ٢٥٩ - آيا چاپلوسان ممكن است روزى بجاى تملق و بيان خوبيها سخن به مذمت گويند؟البته كه چنين است كسى كه روزى ، براى فضيلتى كه در تو نيست ، به دروغ مدحت گويد سزاوار است كه روز ديگر براى صفت بدى كه تو از آن منزه هستى ، مذمتت كند. من مدحك بما ليس فيك فهو خليق ان يذمك بما ليس فيك(٢٨٦)

٢٦٠ - چه چيز آدمى را بى اعتبار مى سازد؟

(خيلى چيزها از جمله) خلف وعده ، زيرا خلف وعده و پيمان شكنى موجب خشم خداوند و مردم مى شود.

و الخلف يوجب المقت عندالله و عند الناس(٢٨٧)

صفاى دل

٢٦١ - آيا آدم هاى كينه توز و عقده اى مى توانند زندگى خوبى داشته باشند؟

(خير تا مى توانيد) قلب هاى خود را از كينه هاى نهانى پاك كنيد چه آن كه كينه بيمارى مهلكى مانند وبا است

طهروا قلوبكم من الجقد فانه داء موبى ء(٢٨٨)

٢٦٢ - پس در مورد مردم چگونه بايد بود؟

اطلق عن الناس عقده كل حقد.(٢٨٩)

تمام عقده هاى كينه و عداوت را نسبت به مردم بگشاى و دلت را از بدخواهى ديگران تزكيه و تطهير كن (از سفارشات حضرت به مالك اشتر)

٢٦٣ - يعنى مى فرمائيد دلمان نسبت به همه ، پاك و صاف باشد؟

(بله) خداوند دوست دارد كه تمام مردم عالم نسبت به همه افراد بشر به پاكى و نيكى فكر كنند و خيرخواه يكديگر باشند.

ان الله يحب ان تكون نيه الانسان للناس جميله(٢٩٠)

٢٦٤ - كاظم (فروبرنده خشم) به چه كسى گفته مى شود؟

الكاظم من امات اضغانه(٢٩١)

فروبردن خشم و خاموش كردن آتش غضب براى كسى ميسر است كه دشمنى هاى درونى را در دل بميراند و ضمير خود را از كينه و بدخواهى ديگران پاك كند.

٢٦٥ - در زندگى مادى چگونه بايد بود؟

اكثر النظر الى من فضلت عليه فان ذلك من ابواب الشكر(٢٩٢)

بيشتر توجه ات به كسانى باشد كه تو بر آنها برترى دارى (نگاه به زيردستان و كسى كه از تو وضع بدترى دارد) بيفكن چه اين خود يكى از درهاى شكرگزارى و استفاده از نعمتهاى الهى است

عقل و خرد

٢٦٦ - ممكن است براى ما شخص عاقل و خردمند را براى ما توصيف نمائيد؟ صف لما العاقل ؟

العاقل هو الذى يضع الشى ء مواضعه

عاقل كسى است كه هر چيزى را در جاى خود قرار دهد.

٢٦٧ - آيا عقل قابل افزايش است ؟

بله عقل از سرمايه هاى فطرى بشر است كه با علم آموزى و تجربه اندوزى افزايش مى يابد.

العاقل غريزه تزيد بالعلم و التجارب(٢٩٣)

٢٦٨ - عقل با شرع چه تناسبى با هم دارند؟

العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج(٢٩٤)

عقل براى بشر دين داخلى است ، همچنان كه دين براى او عقل خارجى است والعقل رسول الحق(٢٩٥) عقل رسول صفات حق است

٢٦٩ - آيا مى توان گفت آدم هاى با تجربه از عقل قويترى برخوردارند؟

البته زيرا العقل حفظ التجارب(٢٩٦) عقل حفظ تجربيات زندگى است

و العقل عقلان عقل الطبع و عقل التجربه و كلاهما يودى الى منفعه(٢٩٧)

عقل بر دو قسم است يكى طبيعى و ديگرى تجربى و نتيجه هر دو عقل ، بر سود آدميان است

٢٧٠ - آيا عقل مى تواند هدايتگر انسان باشد؟

آرى ، العقل يهدى و ينجى و الجهل يغوى و يردى(٢٩٨)

به كار بستن عقل مايه نجات و هدايت انسان هاست

و سركوب كردن آن باعث گمراهى و سقوط آدميان است

امام صادقعليه‌السلام نيز فرمود: العقل دليل المومن(٢٩٩) خرد راهنما و دليل مردان با ايمان است

و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: انما يدرك الخير كله بالعقل(٣٠٠)

همه خوبى ها و نيكى ها، بوسيله عقل نصيب بشر مى شود.

٢٧١ - آيا در برابر هواهاى نفسانى و غرائزى كه همچون تندباد، آدمى را مى لغزاند از دست عقل كارى ساخته است ؟

آرى عقلى كه به مرتبه كمال و نيرومندى رسيده است ، مى تواند طبيعت و غرائز تند را مقهور و سركوب نمايد.

العقل الكامل قاهر للطبع السوء.(٣٠١)

٢٧٢ - آيا شده كه از عقل انسان نيز كارى ساخته نباشد؟

بله ، بسيار پيش مى آيد كه عقل در اسارت صفات ناپسند و هواهاى نفسانى قرار مى گيرد و در آن صورت ديگر نقشى نمى تواند داشته باشد.

كم من عقل اسير عند هوى امير.(٣٠٢)

چه بسيار عقلى كه در برابر فرمانروايى هوى و خواهش هاى نفسانى اسير و گرفتار است

عمر آدمى

٢٧٣ - گرانبهاترين سرمايه آدمى چيست ؟

باقيمانده عمر آدمى ، آنقدر پرارزش و گرانبهاست كه به ارزيابى نمى آيد. چه انسان مى تواند با تتمه عمر خود خوبى هاى فوت شده را جبران كند و فضائلى را كه در وجود خود سركوب كرده و ميرانده ، زنده نمايد.

بقيه عمر المرء لا ثمن لها، يدرك بها مافات و يحيى بها ما امات

٢٧٤ - چه امورى انسان را آراسته و زيبا مى سازد؟

تحللوا بالاخذ بالفضل و الكف عن البغى و العمل بالحق و الانصاف من النفس(٣٠٣)

خويشتن را با فضايل اخلاقى ، و ملكات انسانى بياراييد (براى نمونه) از ستم خوددارى كنيد.

به حق و درستى رفتار نمائيد و با قضاوت و جدائى خود نسبت به مردم منصف باشيد.

٢٧٥ - كدام يك از حقوق اجتماعى را مهم تر مى دانيد؟

عيادت بيمار، زيرا: من احسن الحسنات عياده المريض(٣٠٤)

يكى از بهترين حسنات عيادت مرض است

و ان النبى عاد يهوديا فى مرضه

پيامبر از يك يهودى بيمار، عيادت نمود.(٣٠٥)

٢٧٦ - با آدم هاى پرتوقع چگونه برخورد كنيم ؟

من سئل فوق قدره استحق الحرمان(٣٠٦)

آن كس كه بيش از حد خود، از مردم تمنا كند، سزاوار محروميت و ناكامى است (و بايد اينگونه آدمها را ناكام گذاشت !)