گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام0%

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عباس رحيمى
گروه: مشاهدات: 11614
دانلود: 2626

توضیحات:

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 114 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11614 / دانلود: 2626
اندازه اندازه اندازه
گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فرصتهاى زندگى

٢٧٧ - آدم ها معمولا از فرصت هاى مناسب ، بهره صحيح نمى برند؛ تا آن را از دست بدهند، شما چه سفارشى به اين گونه افراد داريد؟

الفرصه تمر مر السحاب فانتهزوا فرض الخير(٣٠٧)

فرصت مانند افق زندگى مى گذرد. موقعى كه فرصت هاى خيرى پيش آيد غنيمت بشماريد و از آنها استفاده كنيد.

٢٧٨ - آيا فرصت از دست رفته بر مى گردد؟

خيلى دير، زيرا فرصت خيلى زود مى گذرد و خيلى دير بر مى گردد.

الفرصه سريعه الفوت و بطيئه العود.(٣٠٨)

٢٧٩ - بيشتر به چه چيزهايى بايد اهميت داد و آنها را غنيمت شمرد؟

جوانى و سلامتى

بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك(٣٠٩)

درياب جوانيت را قبل از پيرى و سلامت خود را قبل از بيمارى

٢٨٠ - شكست حكومت ها به چيست ؟

زوال الدول باصطناء السفل(٣١٠)

سپردن كارهاى بزرگ و پست هاى مهم به مردم پست و فرومايه باعث زوال دولت ها است

٢٨١ - در چه صورتى اميد به خوشبختى از بين مى رود؟

اذا ساد الشفل خاب الامل(٣١١)

هنگامى كه فرومايگان در ميان مردم سرورى كنند، آرزوى خوشبختى و سعادت آن جامعه از ميان برود و درهاى ترقى و تكامل بر آنان بسته مى شود.

فقر و ندارى

٢٨٢ - در مورد گدايى نظر شما چيست ؟

گدايى ، طوق مذلتى است كه عزت را از عزيزان و شرافت خانوادگى را از شريفان سلب مى نمايد.

المسئله طوق العذله تسلب العزيز عزه و الحسيب حسبه(٣١٢)

٢٨٣ - آيا اسلام با فقر سازگار است ؟ آيا حتما مسلمانان بايد فقير و ندار باشند و آيا فقر يك فضيلت است ؟

خير مسلمانان بايد از ذخاير خدادادى در جهت توسعه و پيشرفت استفاده كنند و نگذارند غير مسلمانان از امكانات مسلمين بهره گيرند و بر مسلمين آقايى كنند. فقر بخودى خود امتياز كه نيست بلكه ضد آن است

يا بنى اخاف عليك الفقر فاستعذ بالله منه ان الفقر منقصه للدين ، مدهشته للعقل ، داعيه للمقت(٣١٣)

(به فرزندش محمد بن حنيفه فرمود: فرزندم بر تو از فقر و تنگدستى مى ترسم ، از آن به خدا پناه ببر زيرا) فقر باعث نقصان دين ، و پريشانى فكر و مايه دشمنى و عداوت است

ناتوانى بشر

٢٨٤ - راستى كه انسان چقدر ضعيف و ناتوان است كه طاقت هيچ چيز را ندارد نه فقر و نه چيز ديگر؟

بله ، بى نوا آدميزاد كه : اجلش پنهان ، بيمارى هايش ناگهان ، اعمالش در ديد و مراقبت ماموران الهى ، پشه اى او را مى آزارد، عرقى او را بدبو مى سازد و جرعه آبى او را گلوگير (و خفه) مى كند! (و با اين همه عجز و ناتوانى باز هم گردنكشى و ياغى گرى مى كند!)

مسكين ابن آدم ، مكتوم الاجل ، مكنون العلل ، محفوظ العمل ، تولمه البقه و تنتنه العرقه ، و تقتله الشرقه(٣١٤)

٢٨٥ - در كجا مى توان عظمت و بزرگى كريمان را شناخت ؟

با ايثار - عند الايثار على النفس تتبين جواهر الكرماء(٣١٥)

به هنگام ايثار و مقدم داشتن ديگران بر خود قدر و منزلت انسان هاى با كرامت بروز مى كند.

٢٨٦ - نزديك ترين چيز به انسان چيست ؟

اقرب الشى ء الاجل(٣١٦)

نزديكترين چيز به انسان مرگ است

٢٨٧ - چه كنيم كه در دام آرزوها و غفلت ها نيفتيم ؟

من راقب اجله قصر امله(٣١٧)

كسى كه مراقب اجل و در فكر مرگ خود باشد آرزوهايش را كوتاه گرداند (و در خواب غفلت فرو نرود.)

دنيا و آخرت

٢٨٨ - براى گريز از حرص در دنيا چه بايد كرد؟

من ايقن بالاخره لم يحرص على الدنيا.(٣١٨)

(بايد ايمان به آخرت را قوى كرد زيرا:) كسى كه يقين به عالم آخرت داشته باشد ديگر بر دنيا حرص نورزد.

٢٨٩ - براى شيرين شدن تلخى هاى دنيا، چه سفارشى داريد؟

حلاوه الاجره تذهب مضاضه شقاء الدنيا.(٣١٩)

(توجه مومن به سعادت ابدى مى تواند همه چيز را آسان كند چون شيرينى (خوشبختى) آخرت تلخى و سختى و بدبختى هاى دنيا را از بين مى برد.

٢٩٠ - آيا در جهان آخرت عمل و تكليف وجود دارد؟

خير، در آخرت فقط حساب و پاداش و جزاست و از عمل و تكليف خبرى نيست

فى الاخره حساب و لا عمل(٣٢٠)

٢٩١ - چه كنيم كه كمتر گناه كنيم ؟

من اكثر من ذكر الاخره قلت معصيته(٣٢١)

(هرچه بيشتر به ياد مرگ و آخرت باشيد زيرا) هر كه بسيار ياد كند امور آخرتى را، گناهش اندك شود.

٢٩٢ - اگر بخواهيم به امور آخرت برسيم چه وقت به كار دنيا توجه كنيم ؟

من اصلح امر آخرته ، اصلح الله امر دنياه(٣٢٢)

(نگران نباشيد) هر كسى به كار آخرت و اصلاح آن همت گمارد خداوند امور دنيايش را اصلاح نمايد (و البته اين به معناى ترك دنيا نيست بلكه به معناى توجه به امور آخرت است كه امور دنيايش نيز با توفيق الهى اصلاح مى گردد.)

٢٩٣ - در مواردى كه دنيا و آخرت قابل جمع نيست ، كدام را مقدم بدارم ؟

اگر آخرت را مقدم بدارى دنيايت نيز آباد مى شود، لا يترك الناس شيئا من دنيا هم لاصلاح آخرتهم الا عوضهم الله سبحانه خيرا منه(٣٢٣)

مردم چيزى را از دنيايشان براى اصلاح امور آخرتشان ترك نمى كنند مگر اين كه خداوند سبحان بيشتر از آن را به آنها عوض نخواهد داد.

٢٩٤ - براى بدست آوردن خوشبختى عالم آخرت چه بايد بكنيم ؟

عمل ، سزاوار است ، كسى كه به آخرت و نعمت هاى جاويد آن يقين دارد براى رسيدن به آن تلاش و عمل مى كند.

ينبغى لمن ايقن يبقاء الاخره و دوامها ان يعمل لها(٣٢٤)

٢٩٥ - تكليف كسانى كه فقط در فكر دنيايشان هستند و از معاد خود بى خبرند چيست ؟

اينان مومن نيستند. ليس بمومن من لم يهتم باصلاح معاده(٣٢٥)

كسى كه اهميت به اصلاح امور معاد خود ندهد مومن نيست

٢٩٦ - اگر بخواهيم دنيا و آخرتمان آباد شود چه كنيم ؟

من كان فيه ثلاث سلمت له الدنيا و الاخره : يامر بالمعروف و ياتمر به ، و ينهى عن المنكر و ينتهى عنه ، و يحافظ على حدود الله عزو علا(٣٢٦)

هر كس سه خصلت در او باشد دنيا و آخرتش سالم خواهد ماند. امر به معروف كند و خود امرپذير باشد. نهى از منكر نمايد خود نيز باز ايستد و بر حدود و مقررات خداوند متعال محافظت نمايد.

٢٩٧ - آيا در آخرت و بهشت كسى به ياد سختى هاى دنيا هست ؟

ثواب الاخره ينسى مشقه الدنيا.(٣٢٧)

خير، ثواب و پاداش آن دنيا چنان گوارا است كه تمام سختى هاى دنيا را فراموش مى كند.

٢٩٨ - بيمارهاى روحى را چگونه مداوا كنيم ؟

ذكر الاخره دواء و شفاء.(٣٢٨)

بياد آخرت باش كه ياد آن داروى و شفاى بيمارى هاى معنوى و صفات ناپسند انسانى است

٢٩٩ - چگونه مى توان از لذت هاى دنيا دست كشيد؟

من احب الدار الباقيه لهى عن اللذات(٣٢٩)

هر كه علاقه به جهان آخرت و نعمت هاى با دوامش داشته باشد، از لذت هاى (حرام) دست خواهد كشيد.

٣٠٠ - مقام و منزلت آن جهان را چگونه تحصيل نمائيم ؟

لا يدرك احد رفعه الاخره الا باخلاص العمل و تقصير الامل و لزوم التقوا(٣٣٠)

هيچ كس به منزلت رفيع جهان آخرت دست نيابد مگر با اخلاص در عمل و كوتاه كردن آرزوها و پيوسته ملازم تقوا بودن

جهاد در راه خدا و شهادت

٣٠١ - عرض كردم زيباترين مرگ چگونه مرگى است ؟

ان افضل الموت القتل و الذى نفسى بيده لالف ضربه بالسيف اهون على من ميته على فراش(٣٣١)

برترين مرگ كشته شدن (در راه خدا) است ، قسم به خدايى كه جانم به دست او است هزار ضربت شمشير به بدنم بخورد (و شهيد شوم) از مرگ در بستر برايم بهتر است

٣٠٢ - نظر شما درباره جهاد در راه خدا چيست ؟

الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه لخاصه اوليائه هو لباس التقوا و درع الله الحصينه و جنته الوثيقه(٣٣٢)

جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند فقط آنرا به روى بندگان خاص ‍ خود گشوده است جهاد لباس تقوى و زره نگهدارنده خدا و سپر محكم اوست (يعنى با جهاد ملت اسلام و كشورهاى اسلامى مصونيت مى يابد و مايه عزت و اقتدار آنان مى شود)

٣٠٣ - پرسيدم : اگر كسانى تن به جهاد ندهند و تن پرورى و بى تفاوتى را ترجيح دهند چه خواهد شد؟

من تركه البسه الله لباس الذل و شمله البلاء .(٣٣٣)

هر كه جهاد را ترك كند (و در دفاع از دين و كشور بى تفاوت باشد)

خداوند لباس ذلت و خوارى بر تن او بپوشد و بلاء و گرفتارى ، شامل حالشان شود.

٣٠٤ - مولاى من ، باز هم از جهاد برايمان بگو؟

ان الله فرض الجهاد و عظمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنيا و لا دين الابه(٣٣٤)

خداوند جهاد را بر مردم واجب گردانيده و آنرا وسيله نصرت دين خود قرار داده سوگند به خدا كه دين و دنياى مردم اصلاح نشود مگر با جهاد. (و دفاع از حيثيت و شرف).

٣٠٥ - اى پدر، و اى پير طريق هدايت ، در امورى كه انجامش برايمان روشن نيست و عاقبت آن را نمى دانيم چه بايد بكنيم ؟

اقدام مكن و در آن داخل مشو امسك عن طريق اذا خفت ضلالته(٣٣٥)

در راهى كه خوف گم شدن و ضلالت وجود دارد، قدم مگذار.

٣٠٦ - در برخورد با اهل گناه چه عكس العملى داشته باشيم ؟

انكر المنكر بيدك و لسانك و باين من فعله بجهدك(٣٣٦)

جلو زشتى ها را با دست و زبان خود بگير و از اهل گناه ، كناره گيرى كن و از آنها جدا شو.

٣٠٧ - در برخورد با منكرات و اهل گناه مشكلاتى پيش مى آيد و دردسر درست مى شود، آيا باز هم تكليف داريم برخورد كنيم ؟

جاهد فى الله حق جهاده و لا تاخذك فى الله لومه لائم(٣٣٧)

البته كه تكليف داريد، بايد در راه خدا با بدى پيكار كنيد و در اين راه سخن بدگويان ، شما را در انجام وظيفه ، سست نكند.

برخورد با مشكلات

٣٠٨ - در سختى ها و مشكلاتى كه بدخواهان بر سر راهمان ايجاد مى نمايند، چه كنيم ؟

عود نفسك التصبر على المكروه و نعم الخلق التصبر فى الحق(٣٣٨)

مقاومت و صبر: خود را به مقاومت بر سختى ها عادت ده و چه گوارا است در راه حق صبور بودن !

٣٠٩ - پدر، اى مراد ما، در برخورد با مردم چگونه باشيم كه حق كسى را ضايع نكنيم و بتوانيم عدالت اجتماعى را پياده نمائيم و حقوق اجتماعى را ادا نمائيم ؟

با ينى اجعل نفسك ميزانا بينك و بين غيرك(٣٣٩)

فرزندم خود را ميزان و معيار و قاضى بين خود و مردم قرار ده ، ببين دوست دارى مردم با تو چگونه باشند تو نيز با آنان آن گونه باش

٣١٠ - بيشتر توضيح دهيد تا مطلب برايمان بهتر روشن شود؟

فاحبت لغيرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها(٣٤٠)

هر چه را براى خود دوست مى دارى براى ديگران نيز دوست بدار و آنچه را براى خود نمى پسندى براى غير خود نيز، مپسند.

٣١١ - از حضرت پرسيدم : چگونه هر چه را براى خود نمى پسنديم براى غير نيز نپسنديم ، مگر مى شود؟

فرمودند: بله كه مى شود. مثلا در حق كسى ستم مكن چنان كه دوست ندارى كسى به تو ستم كند، و به ديگران احسان و خوبى كن چنان كه ميل دارى به تو خوبى كنند، و هر چه را از ديگران زشت مى شمارى ، مرتكب مشو.

لا تظلم كما لا تحب ان تظلم و احسن كما. تحب ان يحسن اليك و اشتقبح من نفسك ما تستقبح من غيرك

٣١٢ - اگر ممكن است نمونه ديگرى برايمان بيان فرمائيد؟

و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسك و لا تقل ما لا تحب ان يقال لك(٣٤١)

بله ، انتظار و توقع تو از ديگران به همان حدى باشد كه خودت براى آنان قائل هستى (توقع بى جا هرگز نداشته باشى) و سخنى را كه دوست ندارى درباره ات بگويند، درباره ديگران مگو.

جنگ بر سر دنيا

٣١٣ - اينان كه براى متاع دنيا حقوق يكديگر را ضايع مى كنند، دشمنى و حتى خونريزى مى كنند، هتك حيثيت و آبروريزى و دعوا و نزاع مى كنند به چه مى مانند؟

اينان به سگ هايى مى مانند كه بر سر مردارى به يكديگر مى پرند و همديگر را مى درند و زوزه مى كشند، و ضعيف ترها، طعمه قوى ترها و كوچك ها خوراك بزرگترها مى شوند.

فانما اهلها كلاب عاويه و سباع ضاريه يهر بعضها و ياكل عزيزها ذليلها و يقهر كبيرها صغيرها(٣٤٢)

٣١٤ - مولاى من همانطور كه مستحضريد مردم همه يك نوع نيستند بعضى ها آدم درستى اند، ولى گروهى شرور و فتنه گرند، در برخورد با اين گونه افراد چگونه بايد بود؟

قارن اهل الخير تكن منهم و باين اهل الشر تبن عنهم(٣٤٣)

به خوبان و اهل خير نزديك شو تا در زمره خوبان محسوب شوى ، و از بدان و اهل شر فاصله بگير تا جزء گروه آنان به حساب نيايى

٣١٥ - چه رابطه اى بين حكومت و جامعه و صلاح و فساد آن مى بيند؟

اذا تغير السلطان تغير الزمان(٣٤٤)

زمانه و صلاح و فساد آن ، و حال مردم ، بستگى به حكومت و صلاح و فساد او دارد. تغيير حكومت ، زمانه را نيز دگرگون مى كند.

٣١٦ - براى خانه خريدن چه توصيه اى مى فرماييد؟

سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار(٣٤٥)

براى مسافرت قبل از آنكه به فكر راه و چگونگى آن باشى درباره همسفرت تحقيق كن چون خواستى خانه بخرى پيش از آنكه درباره خود خانه تحقيق كنى از حال همسايه هايش بپرس (كه چگونه اند).

٣١٧ - در مورد كار بانوان نظر شما چيست ؟

هرگز بر او كار سنگين كه با ضعف جسمانى او هماهنگ نباشد او تحميل مكن ، زيرا زن مانند گل است (كه زود رنجور و پژمرده مى شود) و نه قهرمان كارزار.

لا تملك المرئه من امرها ما جاوز نفسها فان المرئه ريحانه و ليست بقهرمانه(٣٤٦)

٣١٨ - چه كنيم كه اعضاء خانواده ، بهتر در كارها مشاركت نمايند؟

وظيفه هر كدام را مشخص كن و از هر كدام وظيفه مخصوص خود را طلب كن تا كارها به تكاء به يكديگر تعطيل نگردد.

اجعل لكل انسان من خدمك عملا تاخذه به فانه احرا ان لا يتواكلوا فى خدمتك(٣٤٧)

٣١٩ - با فاميل هاى خانواده ، چه برخوردى داشته باشيم ؟

و اكرم عشيرتك فانهم جناحك الذى به تطير .(٣٤٨)

فاميل ها و خانواده را احترام كن و حرمت آنان را پاسدار كه آنان همچون بال و پر تواند و دست توانمند تو و اصل و ريشه خودت هستند.

٣٢٠ - بلندپروازى بعضى ها را چگونه مى بينيد، آيا به سودشان است ؟

خير، اين گونه افراد سرانجام به بن بست مى رسند.

من تعدى الحق ضاق مذهبه(٣٤٩)

هر كه از حق خود تجاوز كند در تنگنا قرار خواهد گرفت

٣٢١ - موثرترين عامل در زوال نعمت ها چيست ؟

ظلم و ستم در حق مردم ليس شيى ادعى الى تغيير نعمه الله و تعجيل نقمته من اقامه على ظلم

چيزى نيست كه تغيير نعمت هاى الهى را سرعت بخشد و عقوبت او را شتاب دهد مگر ادامه ستم كارى و ظلم (كه آن به سرعت نعمتها را گرفته و مجازات الهى را در پى آورد.

قابل توجه حاكمان

(٣٥٠) ٣٢٢ - اى امير مومنان و اى زمامدار نامدار، چه مساله اى بايد بيشتر مورد توجه و علاقه كارگزاران و دست اندركاران حكومت باشد؟

وليكن احب الامور اليك ، اوسطها فى الحق و اعمها فى العدل و اجمعها لرضا الرعيه .(٣٥١)

بيشترين چيزى كه بايد مورد توجه و علاقه كارگزاران باشد كارهايى است كه به حق نزديكتر، از عدالت برخوردارتر و بيشتر جلب رضايت عامه مردم را بكند.

٣٢٣ - توجه به مصالح عامه مردم را از وظايف حكومت مى دانيد؟

بله ، زيرا عامه مردم پشتيبان و ستون دين هستند، و جامعه اسلامى را آنان تشكيل مى دهند و بالاخره عامه مردم هستند كه به هنگام تهديد دشمنان به يارى حكومت مى شتابند، پس تمام سعى تو براى آنان و توجهت به آنها باشد.

انما عمود الدين و جماع المسلمين و العده للاعداء العامه من الامه فليكن صغوك لهم و ميلك معهم(٣٥٢)

٣٢٤ - اصل تشويق نيكوكار و توبيخ بدكار را شما تاييد مى فرماييد؟

البته ، تشويق آدم هاى خوب و نيكوكار، آنها را به كار خوب تشويق و دلگرم خواهد كرد.

لا يكونن المحسن و المسيى ء عندك سواء فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاسائه على الاسائه و الزم كلا منهم ما الزم نفسه(٣٥٣)

هرگز آدم نيكوكار و بدكار در نزد تو يكسان نباشد، زيرا اين بى تفاوتى خوبان را در انجام كار نيك بى ميل و بدكاران را در انجام كار بد تشويق ميكند، پس ‍ برخورد تو با هر كدام متناسب با كردار خودش باشد.

(كارمندان نمونه را تشويق و افراد خاطى را توبيخ بنما.)

٣٢٥ - بعضى ، به كسب درآمد، توجه زيادى دارند و گاه فشار زيادى بر مردم وارد مى شود. در اين زمينه چه مى فرمائيد آيا كارگزاران بايد به درآمد بينديشند يا به عمران و آبادى ؟

و اليكن نظرك فى عماره الارض ابلغ من نظرك فى استجلاب الخراج لان ذلك لا يدرك الا بالعماره و من طلب الخراج بغير عماره اخرب البلاد و اهلك العباد و لم يستقم امره الا قليلا(٣٥٤)

پيش از آنكه به فكر درآمد و گرفتن وجهى از مردم باشى به فكر آبادى و عمران و ايجاد منبع درآمد براى مردم باش مردم بايد درآمد داشته باشند تا بتوانند به حكومت كمك كنند. زيرا بدون آبادانى و ايجاد اشتغال براى مردم ، هرگز نمى توان از مردم كمك گرفت و اگر كسى فقط به فكر گرفتن ماليات و عوارض باشد بدون رسيدگى به وضع درآمدى و اشتغال براى جامعه ، شهرها را به ويرانى تبديل خواهد كرد، و مردم را (در اثر گرانى و ندارى) نابود خواهد ساخت ، و سرانجام حكومت ، پايگاه مردمى خود را نيز از دست خواهد داد.

٣٢٦ - آيا نظارت روى كارمندان و مجريان ، لازم است يا بايد آنها را به حال خود گذاشت ؟

قطعا لازم است نظارت باشد. تفقد اعمالهم و ابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم

كارهايشان را زير نظر بگير و چشم هائى (ماموران مخفى) از انسان هاى با صداقت و با وفا (به حكومت) در بين آنان داشته باش تا تو را از نقاط ضعف و قوت آنها مطلع سازد، تا آنان فكر نكنند كه به حال خود رها شده اند و كسى به كسى نيست و

٣٢٧ - آيا دولت اسلامى حق دارد روى اجناس قيمت بگذارد و از گرانفروشى جلوگيرى كند؟

البته كه مى تواند، بلكه وظيفه و حق قانونى اوست كه از حقوق مردم دفاع كند ولى به گونه اى بايد باشد كه در تعيين قيمت به هيچ يك از فروشنده و خريدار اجحاف نشود.

وليكن البيع بيعا سمحا بموازين عدل و اسعار لا تجحف بالفريقين .(٣٥٥)

حقوق خدا را و دستورات او را در حق آنان رعايت كند و بايد در فكر افتادگان جامعه و درمانده ها و بيچارگان باشند و به امور آنها رسيدگى نمايند. (زنهار كه از حال آنان غافل نشويد)

امر به معروف و نهى از منكر

٣٢٩ - بعضى از مسلمانان از انجام وظيفه مهم امر به معروف و نهى از منكر از روى ترس ، شانه خالى مى كنند آيا كسى كه امر به معروف و نهى از منكر كند، ممكن است چيزى را از دست بدهد مثلا جانش را يا نانش ‍ را؟

ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر لا يقربان من اجل و لا ينقصان من رزق(٣٥٦)

هرگز، امر به معروف و نهى از منكر هيچ گاه نه از روزى مقدر مى كاهد و نه اجل انسان را نزديك مى كند (ترس او بى جا است كه ناشى از ضعف ايمان است)

٣٣٠ - موقعيت امر به معروف و نهى از منكر نسبت به ساير احكام دين چگونه است ؟

غايه الدين الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و اقامه الحدود

هدف اصلى دين امر به معروف (سوق جامعه به سمت صلاح) و نهى از منكر و انجام حدود الهى است (كه هر سه براى خير و صلاح مردم است)

موسيقى ، رشوه

٣٣١ - نظر شما در مورد موسيقى و استعمال آلات لهو چيست ؟

لا تدخل الملائكه بيتا فيه خمر او دف او طنبور او نرد و لا تستجاب دعائهم و ترفع البركه

خانه اى كه در آن شراب ، آلات موسيقى يا آلات قمار باشد ملائكه وارد آن نمى شوند و دعاء اهل آن خانه اجابت نمى شود و بركت از آن خانه رخت مى بندد.

و به گفته امام صادقعليه‌السلام بيت الغناء لا تومن الفجيعه و لا تجاب فيه الدعوه الغناء يورث النفاق و يعقب الفقر

خانه اى كه در آن موسيقى باشد از مرگ ناگهانى در امان نيست و دعا آن مستجاب نيست و باعث نفاق و فقر صاحب آن مى شود.

٣٣٢ - بعضى از افراد به رشوه گرفتار شده اند آنها را چگونه مى بينيد؟

من اخذ رشوه فهو مشرك

كسى كه رشوه بگيرد به خداوند مشرك شده است

٣٣٣ - آرامش دل چگونه حاصل مى شود؟ با اضطراب ها و نگرانى ها چه بايد كرد؟

ذكر الله جلاء الصدور و طمانينه القلوب

به ياد خدا باشيد، زيرا ياد خدا دلها را صفا مى دهد و باعث آرامش قلبها مى شود.

٣٣٤ - آيا گناهان پنهانى هم زيان مى رساند؟

بله ، گناه ؛ چه پنهانى و چه آشكار، مايه روسياهى صاحبش مى شود.

اتقوا معاصى الخلوات فان الشاهد هو الحاكم

از گناهان پنهانى پرهيز كنيد كه شاهد گناه در خلوت حاكم قيامت (خداوند) است

ارتباط با افراد مختلف جامعه

٣٣٥ - بعضى ها اظهار دوستى مى كنند ولى در عمل پوست آدم را مى كنند. نظر شما در مورد اين گونه افراد چيست ؟

لا خير فى صحبه من اجتمع فيه ست خصال : ان حدثك كذبك ، و ان اتمنته خانك ، و ان اتمنك اتهمك و ان انعمت عليه ، كفرك و ان انعم من عليك بنعمته(٣٥٧)

كسى كه شش خصلت داشته باشد نبايد با او دوستى و مصاحبت كرد كه در او خيرى نيست كسى كه به تو دروغ بگويد، و اگر به او اعتماد كردى به تو خيانت كند، و اگر به تو اعتماد كرد سرانجام به تو تهمت خيانت زند.

اگر به او نعمتى دادى كفران كند، و اگر به تو نعمتى داد منت گذارد.

٣٣٦ - بعضى دوستان گاهى كارهاى خلاف انتظار ما انجام مى دهند و براى آن خلاف ، عذرى مى آورند با اين كه ما باورمان نمى شود كه راست بگويد در اين گونه موارد وظيفه ما چيست ؟

اقبل عذر اخيك فان لم يكن له عذر فالتمس له عذرا

نه تنها وظيفه دارى كه عذر او را بپذيرى و او را متهم به كذب نكنى بلكه اگر خودش هم عذرى نياورد تو برايش عذرى پيدا كن و او را در كارش معذور دار. (سعى نكن او را به دروغگويى متهم نمائى)

٣٣٧ - گروهى از مردم وقتى به پست و مقامى رسيدند خودشان را مى گيرند و حاجب و دربانى و منشى و نگهبانى پيدا مى كنند و ديگر دست مراجعين به آنها نمى رسد، آيا كار درستى است ؟

ايما و ال احتجب عن حوائج الناس احتجب الله عنه يوم القيامه و عن حوائجه و ان اخذ هديه كان غلولا و ان اخذ رشوه فهو مشرك

هر حاكم و مسئولى كه بين خود و امورات مردم مانع ايجاد نمايد و به نيازهاى مردم رسيدگى نكند، خداوند در قيامت بين خود، و او، حاجب ايجاد كند و به حوائجش رسيدگى نكند و اگر از مراجعين هديه بگيرد خيانت كرده و اگر رشوه بگيرد شرك آورده است

٣٣٨ - اگر كسى براى فخرفروشى و به اصطلاح ، پز دادن و به رخ مردم كشيدن ، خانه اى يا اتومبيلى يا چيز ديگرى تهيه كند آيا به نظر شما كار زشتى نيست ؟

من صنع شيئا للمفاخره حشره الله يوم القيامه اسود(٣٥٨)

(چرا، خداوند از چنين كسى خشنود نخواهد بود و) كسى كه چيزى را براى فخركردن درست كند خداوند در قيامت او را روسياه محشور گرداند.

٣٣٩ - آدم هاى حسود را چگونه مى دانيد؟

لله در الحسد ما اعدله بدء بصاحبه فقتله

حسد، چه صفت باعدلى است كه نخست صاحب خود (حسود) را مى كشد.

يعنى قبل از اين كه آدم حسود با حسد خود به ديگرى زيان برساند خود را هلاكت خواهد رساند.

٣٤٠ - اگر بر دشمن خود پيروز شديم چه برخوردى با او بكنيم ؟

اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدره عليه(٣٥٩)

هرگاه بر دشمن خود پيروز شديد (به جاى انتقام) او را به شكرانه پيروزى بر او؛ ببخش و عفوش كن

اخلاق نيك

٣٤١ - اخلاق نيك و رفتار پسنديده در چيست ؟

حسن الخلق فى ثلاث : اجتناب المحارم و طلب الحلال و التوسع على العيال اخلاق نيكو در سه چيز است : دورى از كارهاى حرام ، به دنبال روزى حلال رفتن و بر عائله و خانواده توسعه دادن و سختگيرى نكردن

٣٤٢ - به نظر شما فقير كيست ؟

فقير واقعى كسى است كه در قيامت دستش خالى باشد. الغنى و الفقر بعد الغرض على الله

فقير و غنى ، دارا و ندار، (در قيامت) و پس از عرض اعمال بر خداوند مشخص مى شود.

(بسا توانگرى كه آنروز بينوا باشد و بسا بينوائى كه آنروز توانگر باشد).

٣٤٣ - چگونه پيروزى به دست مى آيد؟

با مقاومت و پشتكار. لا يعدم الصبور الظفر.

هرگز آدم صبور و با استقامت پيروزى را از دست نمى دهد.

٣٤٤ - بهترين كارها چيست ؟

الورع سيد العمل

پاكدامنى و تقوا (گرد گناه نرفتن) آقا و سرور اعمال است

٣٤٥ - چه چيز مايه تقرب انسان به خدا مى شود؟

لا يقرب من الله سبحانه الا كثره السجود و الركوع

چيزى انسان را به خدا نزديك نمى كند مگر سجده و ركوع بسيار.

٣٤٦ - سربلندى و عزت با چه چيز حاصل مى شود؟

مجالسته الابرار توجب الشرف(٣٦٠)

هم نشينى با نيكوكاران و خوبان موجب شرف و سربلندى آدمى خواهد شد.

٣٤٧ - آن هايى كه از روى حسادت و بخل خوبى هاى انسان را كتمان و بدى هاى او را بازگو مى كنند آيا قابل اعتمادند؟

لا تواخ من يستر مناقبك و ينشر مثالبك(٣٦١)

خير، با اين گونه آدمها اصلا دوست مباش و برادرى مكن ، با كسى كه مناقب تو را مى پوشاند و عيبهايت را منتشر مى سازد.

٣٤٨ - چه كارى بهتر به ثمر مى رسد؟

آن كارى كه به حفظ اسرار بيشتر توجه شود.

انجح الامور ما احاط به الكتمان

موفق ترين كارها، كارى است كه در آن كتمان و حفظ اسرار احاطه داشته باشد. (زيرا بسيار شده كه چون ديگران متوجه تصميم شخصى شده اند با كارشكنى خود جلو آنرا گرفته اند. البته ، امور نيز متفاوت است).

٣٤٩ - در امور زندگى چه مساله اى بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد؟

كارها را آسان گرفتن و زياد خود را به درد سر نينداختن

يسروا و لا تعسروا و خففوا و لا تثقلوا.(٣٦٢)

آسان گيريد و هرگز سخت نگيريد. سبك و كم خرج بگيريد و بار خود را سنگين مكنيد.

٣٥٠ - نهى از منكر چه خاصيتى دارد؟

من نهى عن المنكر ارغم انوف الفاسقين(٣٦٣)

كسى كه نهى از منكر مى كند بينى آدم هاى فاسق را به خاك ماليده است (و عرصه را بر فسق و فجور آنها تنگ و آنها را عصبانى و آزادى حيوانى را از آنان سلب نموده است)

٣٥١ - به نظر شما چه نعمتى از نعمت هاى خداوند گواراتر است ؟

لا نعمه اهناء من الامن(٣٦٤)

هيچ نعمتى گواراتر از امنيت نيست (نعمت هاى ديگر در سايه امنيت ارزش ‍ پيدا مى كنند)

٣٥٢ - آيا فرد مومن حسادت مى ورزد؟

خير، شخص مومن نه حسود است و نه كينه توز و نه بخيل و نه نظرتنگ

لا يلقى المومن حسودا و لا حقودا و لا بخيلا

٣٥٣ - براى دورى از اشتباه در امور چه بكنيم ؟

كارها را با تانى و تفكر و مطالعه انجام بده

التانى فى الفعل يومن الخلل

شتاب نكردن در كارها و آهستگى و تانى ، آدم را از اشتباه و سست كارى باز مى دارد.

٣٥٤ - نداشتن بينائى (چشم) بدتر است يا نداشتن بينش ؟

فقد البصر اهون من فقد البصيره

نداشتن چشم سهلتر از نداشتن بينش و كوردلى است

٣٥٥ - آيا سياهى لشكر اهل باطل شدن ، گناه است ؟

آرى كسى كه به كار جماعت (باطل) خشنود و راضى است مانند كسى است كه با آنها، آن عمل زشت و باطل را انجام داده است و بلكه دو گناه براى او محسوب مى شود. يك گناه خود عمل ، و يك گناه رضايت به انجام كار زشت آنها.

الراضى بفعل قوم كاالداخل فيه معهم ولكل داخل اثمان ، اثم الرضا به و اثم العمل به

(البته اگر آن جماعت كار خوب انجام دهد و انسان خشنود شود در اجر آنان نيز سهيم خواهد بود)

٣٥٦ - كدام يك از اعضاى بدن ، براى انسان خطرآفرين تر است ؟

شكم پرستى و شهوترانى ، شكم و عورت

احفظ بطنك و فرجك ففيهما فتنك

شكم و عورت خود را (از گناه و آزادى بى قيد و بند) حفظ كن كه تباهى و هلاكت تو در اين دو عضو است

٣٥٧ - چه كنم كه در قيامت خدا از من راضى باشد و بر من خشم نگيرد؟

ايسرك ان تلقى الله غدا فى القيامه و هو عنك راض غير غضبان

كن فى الدنيا زاهدا و فى الاخره راغبا و عليك بالتقوى و الصدق فهما جماع الدين و الزم اهل الحق و اعمل عملهم. (٣٦٥)

نسبت به دنيا بى ميل و به آخرت علاقه مند باش تقوا و صداقت را پيشه خود كن ، اين دو، در برگيرنده دينند و از اهل حق جدا مشو و به عمل آنها عمل كن (تا از آنها باشى)

٣٥٨ - آيا كسى كه در باطل غوطه ور است ، راه نجات دارد؟

خير، هر كه بر مركب باطل سوار شود او را هلاك خواهد ساخت

من ركب الباطل اهلكه مركبه(٣٦٦)

٣٥٩ - چه شهرى براى سكونت مناسبتر است ؟

هيچ شهرى نسبت به شهر ديگر اولويت ندارد. بهترين شهر آن شهرى است كه تو را تحمل كند (آسايش داشته باشى) ليس بلد احق من بلد، خير البلاد ما حملك(٣٦٧)

٣٦٠ - آيا ياد گرفتن مسائل كسب و كار، براى كسى كه بنا دارد كاسبى كند لازم است ؟

آرى ، زيرا هر كه بدون داشتن علم و اطلاع از مسائل خريد و فروش ، دست به اين كار بزند در رباخوارى فرو رود. من اتجر بغير علم فقد ارتطم فى الربا(٣٦٨)

٣٦١ - اگر كسى براى رضاى خداوند از چيزى دست بكشد، خداوند جبران خواهد كرد؟

بله ، هر كه براى جلب رضاى خداى تعالى از چيزى (كه ميل به آن دارد) دست بكشد (چون خداوندى نهى فرموده) خداوند بهتر از آنرا به او خواهد داد. من ترك لله شيئا عوضه الله خيرا مما ترك