نردبان خوشبختى

نردبان خوشبختى0%

نردبان خوشبختى نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

نردبان خوشبختى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: رضا محبى راد (لاهيجى)
گروه: مشاهدات: 14050
دانلود: 1968

توضیحات:

نردبان خوشبختى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 69 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14050 / دانلود: 1968
اندازه اندازه اندازه
نردبان خوشبختى

نردبان خوشبختى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است

نردبان خوشبختى

نويسنده : رضا محبى راد (لاهيجى)

پيش گفتار

سخنى در مورد اهميت دعا

دعا از نظر اسلام و كتاب انسان ساز آن ، يعنى قرآن فوق العاده حائز اهميت بوده و بر عكس ، دعا نكردن و با خدا رابطه نداشتن بسيار مورد مذمت واقع شده است خداوند متعال در قرآن شريف مى فرمايد:

( ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ) (١)

بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.

در حديثى از پيغمبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله آمده است كه :

الدعاء هو العباده(٢)

دعا عبادت است

در حديث ديگرى از امام صادقعليه‌السلام وارد شده است كه : يكى از يارانش سؤ ال كرد:

ما تقول فى رجلين دخلا المسجد جميعا كان اءحدهما اءكثر صلاه ، و الاخر دعاء، فاءيهما اءفضل ؟ قال : كل حسن ؛

چه مى فرماييد درباره دو نفر كه هر دو وارد مسجد شدند، يكى نماز بيشترى بجا آورد، و ديگرى دعاى بيشترى ، كداميك از اين دو افضلند؟ حضرت فرمود: هر دو خوبند.

سؤ ال كننده مجددا عرض كرد: قد علمت ، ولكن اءيهما اءفضل ؟مى دانم هر دو خوبند، ولى كدام يك افضل هستند؟ امامعليه‌السلام فرمود:

اءكثرهما دعاء، اءما تسمع قول الله تعالى :( وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ )

آن كس كه بيشتر دعا مى كند افضل است ، مگر سخن خداوند متعال را نشنيده ايد كه در قرآن كريم مى فرمايد: بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را؛ كسانى كه در زندگى شان دعا نيست ، حتما به جهنم مى روند، و در جهنم خوار و ذليل و سرافكنده هستند.

سپس افزودند: هى العباده الكبرى ؛ دعا عبادت بزرگ است(٣)

در روايتى از امام باقرعليه‌السلام وارد شده است كه در جواب اين سؤ ال كه چه چيز نزد خدا افضل است و چه كسى مبغوض و منفور است ، فرمودند:

ما من شى ء اءفضل عندالله من ان يسئل و يطلب مما عنده ، و ما اءحد اءبغض الى الله (عزوجل) ممن يستكبر عن عبادته ، و لايسئل ما عنده(٤)

چيزى نزد خدا افضل از اين نيست كه از او تقاضا كنند و از آنچه نزد اوست بخواهند، و هيچ كس مبغوض تر و منفورتر نزد خداوند از كسى كه از عبادت او تكبر مى نمايد و از مواهب او تقاضا نمى كند نيست

قرآن كريم مى فرمايد: اگر در زندگى شما دعا نباشد، پروردگار عالم به شما اعتنا ندارد و بدا به حال كسى كه خداوند به او اعتنا نداشته باشد. اگر دست عنايت خداوند بر سر كسى نباشد، او نمى تواند به جايى برسد و اگر خداوند كسى را به حال خود رها كند، دنيا براى او تاريك مى شود و وقتى دنيا براى او تاريك شد، قطعا آخرت نيز براى او تاريك خواهد شد؛ رسول خدا حضرت محمد مصطفىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين باره مى فرمايد:

كما تعيشون تموتون و كما تموتون تبعثون و كما تبعثون تحشرون(٥) ؛

آن گونه كه زندگى مى كنيد، مى ميريد و آن گونه كه مرديد مبعوث خواهيد شد.

خداوند مى فرمايد: اگر مرا بخوانيد جواب مى دهم به فرموده علامه بزرگوار سيد محمد حسين طباطبائىقدس‌سره در كتاب تفسير الميزان «اگر بخواند جوابش مى دهد؛ ديگر شرط هم ندارد؛ حالا هر كسى كه باشد».

محورهاى بحث حقير مدار پنج سؤ ال به نيت پنج تن آل عبا مى باشد:

١ - اصل دعا چيست ؟

٢ - آيا دعا مشروعيت دارد؟

٣ - آيا دعا در اديان ديگر هم بوده يا نه فقط در دين ما بوده است ؟

٤ - پيامبران الهى چگونه دعا كردن را به مردم آموختند؟

٥ - آيا خود انبيا و اولياى گرامى اسلام دعا مى كردند؟

كه ان شاء الله به حول قوه الهى بحث خواهد شد.

رضا محبى راد (لاهيجى)

فصل اول : اهميت و ماهيت دعا

قال علىعليه‌السلام :

الدعاء مفاتيح النجاح ، و مقاليد الفلاح ؛

دعا كليدهاى پيروزى و رشته هاى رستگارى است

مستدرك نهج البلاغه ، ص ١٦٨

دعا چيست ؟ چگونه بايد دعا كرد؟

اسرار دعا و اهداف و حكمت هاى معينى كه دارد به قدرى مهم و حياتى هستند كه اگر انسان به آنها دست پيدا كند، گنج بزرگى را يافته است معماى بزرگى كه چه بسا قبلا از آن هيچ نمى دانسته است

امرى كه حلال مشكلات پيچيده ايى است كه انسان در زندگى به آنها مبتلا است و راه حلى است براى دشوارى هايى كه در مسير زندگى به او روى مى آورد و درمانى است براى دردهاى روحى و روانى و آلودگى هاى ناشى از تعاملات بى منطق فردى و اجتماعى جوامع بشرى و...

انسان به هنگام برخورد با مشكلات در جستجوى راه حلى است و به درك فطرى مى داند كه اين راه حل در دست وجودى برتر است و اينكه هر امر مشكلى هر چند بزرگ هم باشد و هر چند انسان را به نااميدى فرا خواند، راه حلى به دست او دارد، اما او كيست و كجاست ؟ به كجا روى آوريم تا به او نزديك باشيم و رو به سويش سخن گوييم و از او درخواست نماييم ؟ آيا او در مسجد است ؟ آيا در دشت يا بر روى كوه هاست ؟ و بالاخره در كجا به او نزديك تريم ؟

اين سئوالات برخاسته از روح و جان همه مردم است و تنها، سؤ ال آنانى كه در روزگار پيامبرانعليهم‌السلام و اوصياى آنان مى زيستند، نيست كه از او نشانى بجويند و از او بخواهند، ما نيز هر گاه با مشكلات مواجه مى شويم ، جايى را مى جوييم كه در آن به آن موجود برتر نزديك تر باشيم و او را در آنجا بخوانيم

قرآن مجيد براى هدايت انسان سرگشته به او مى فرمايد:

( وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ) (٦)

و زمانى كه بندگان من از تو درباره من مى پرسند، بگو من نزديكم ، دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا مى خواند پاسخ مى گويم ؛ پس بايد دعوت مرا بپذيرند تا راه يابند و به مقصد برسند.

بله او خداست خالقى هستى بخش و قادر متعال ؛ هستى لامكان ! پس ديگر انسان به واسطه اى و طريقى كه آن را طى كند تا به خداوند برسد، نياز ندارد؛ زيرا كه خداوند نزديك است و دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه او را مى خواند پاسخ مى گويد. پس انسان بايد دعوت خدا را بپذيرد و به او ايمان بياورد، تا راه بيابد (و به مقصد برسد).

پس خداوند دعاى دعا كنندگان را اجابت مى كند، اما اجابت دعاى اهل دعا و مناجات در پيشگاه ربوبى شرايط خاصى دارد كه انسان با ايمان بايد در سدد احراز و به دست آوردن آنها باشد!

شرايط اجابت دعا

اول : اينكه فقط او را بخوانند؛ پس واجب است كه فقط خدا را بخوانيم نه هيچ كس ديگرى را، گويى انسان در ظاهر خدا را مى خواند، اما به راستى خداى حقيقى اش را نمى خواند؛ بلكه روى دعايش به طرف شركايى است كه براى خداوند قرار داده است او به زبان ، «يا رب» مى گويد و دست هايش را به دعا سوى آسمان ها بلند مى كند، اما دلش با خدا پيوند نمى خورد. زبان او در كار نيايش است ، در حالى كه دلش از خدا غافل است ؛ خداوند متعال در داستان مناجات موسىعليه‌السلام مى فرمايد:

( فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ) (٧)

كفش هايت را بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى

در متون معارف آمده است كه منظور از كفش ، دوستى زن و فرزند است ، يعنى زمانى كه بر من وارد مى شوى و مى خواهى مرا بخوانى ، بايد دلت پيوندى با دوستى زنان و فرزندان نداشته باشد؛ زيرا موسىعليه‌السلام در آن شب سرد و در آن بيابان تاريك ، آن هنگام كه تاريكى و سرما و گم گشتگى او را در خود پيچيده بود، به زنش كه در حال وضع حمل بود، مى انديشيد و به خاطر او در جستجوى آتش بود! پس تو نيز اگر به مسجد رفتى و نماز گزاردى و عرض نيازى نمودى و در اين ميان فكر و انديشه ات مشغول فرزندان و مشكلاتت بود، پس خدا را نخوانده ايى !

بنابراين از اين آيه كريمه در مى يابيم كه : آنگاه كه خواستى به دعا مشغول شوى ، ناچار بايد از پيوندهاى ديگر دور شوى و در توجه خود به خدا اخلاص ورزى ! پس به گوش جان نداى معبودت را در آغوش گير كه مى فرمايد:

و زمانى كه بندگان من از تو درباره من مى پرسند، بگو من نزديكم ، دعاى دعا كنندگان را هنگامى كه مرا بخوانند، اجابت مى كنم

دوم : اين شرط را در قسمت دوم آيه مى يابيم ، آنجا كه مى فرمايد: «پس بايد دعوت مرا استجابت كنند و به من ايمان آورند تا شايد هدايت شوند»؛ پس زمانى خداوند دعاى تو را اجابت مى كند كه تو نيز به وسيله توجه خود فرمان خداوند را اجابت نمايى و به او ايمان آورى و همه شئون زندگى ات را بر طبق خواست خدا و بر حسب تعاليم او شكل بدهى

آرى از اين راه است كه انسان به رشد مى رسد و رشد يافتن يعنى رسيدن به راه درست ، پس هنگامى كه انسان فرمان الهى را اجابت نمود و به او ايمان آورد، بدون شك رشد را در زندگى خود تضمين كرده است

مظان استجابت دعا

در اين مورد شاعر مى گويد:

بيا تا برآريم دست دعا را

بخوانيم با آه و افغان خدا را

شفاى دل پر گنه چيست

بنالى به كويش كه بخشد خطا را

چو با گريه و سوز و آه و خلوصى

اگر دردمندى ، بيابى شفا را

بر اين در به زارى و اشك روان

به اخلاص زن درگه كبريا را

شفيع آر با چشم تر پيش

شهيدان عشق و شه كربلا را

توسل به سلطان توحيد

كند سهل مشكل ترين كارها را

دعا كردن هم شيوه و طريقه اى مخصوص دارد:

اول : اينكه دعا همراه تضرع باشد.

دوم : دعا در نهان باشد، يعنى سرى باشد ميان بنده و خداوند.

سوم : براى دعا كننده شايسته است كه بداند با دعاى خويش با خداوند عهد مى بندد كه اگر او را از گرفتارى اش رهانيد، انسان نيكوكار و شكرگزارى باشد.

چهارم : هنگام دعا انسان بايد در حالتى ميان «بيم و اميد» باشد و به استجابت سريع دعاى خود مطمئن نباشد، همچنان كه نبايد از رحمت الهى نااميد باشد.

پنجم : خود را از نيكوكاران قرار بدهد؛ در اينجا لازم است اندكى درباره پيوند و رابطه ميان «دعا از سر بيم و اميد» و «نزديكى رحمت خداوند به نيكوكاران» بينديشيم ؛ اين پيوند چنين است كه انسان هرگاه گرفتار مصيبتى مى شود يا با مشكلى در زندگى خود رو به رو مى گردد، بايد خدا را بخواند و در همين هنگام به مردم نيز احسان نمايد! زيرا احسان ، انسان را به دعا برمى انگيزد و كليد استجابت دعا نزد خداوند مى باشد؛ خدايى كه رحمتش به احسان كنندگان نزديك است

دعا و روشن بينى

دعا بر روشن بينى و سعه صدر انسان مى افزايد و باعث بلند همتى او مى گردد. دعا باعث مى شود كه انسان خود را در چهار چوب هاى تنگ مادى محصور نكند؛ دعا انسان را به حقيقت خود باز مى گرداند و حقيقت انسان آن است كه وى با آنكه خود را موجودى كوچك مى پندارد، جهانى بزرگ است امير بيان ، مولاى متقيان در كلامى حكمت نمون مى فرمايند:

اءيها الانسان ! اءتزعم اءنك جرم صغير؟ فيك انطوى العالم الاءكبر(٨)

انسان عالم اكبر است و عالم انسان اصغر؛ و دعا اين حقيقت را پيش روى انسان آشكار مى كند.

رابطه انسان با دعا و استجابت ، همانند رابطه زمين با باران است ، بارانى كه از آسمان فرو مى بارد، براى همه مردم است ؛ اما هر انسانى به اندازه زمينى كه دارد از اين باران استفاده مى كند. آنكه يك هكتار زمين دارد، از باران به اندازه يك هكتار، آنكه ده هكتار دارد، به اندازه ده هكتار، آيا چنين نيست ؟

رحمت خدا نيز چنين است ، بدون شك رحمت خداوند بر كل جهان هستى گسترده است ؛ اما شرط شمول آن ، بزرگى و شخصيت و اندازه گنجايش آدمى است پس اگر ظرف وجودت تنگ و آرزويت محدود و روشن بينى و آگاهى ات ضعيف باشد، رحمتى كه به تو تعلق مى گيرد نيز محدود خواهد بود، نه براى آنكه رحمت خدا اندك است ، بلكه به دليل آنكه تو گنجايش و ظرفيت اندكى دارى !

پس دعا همت انسان را نيز بالا مى برد و بر روشن بينى انسان مى افزايد تا آنجا كه دنيا و آخرت را در بر مى گيرد. دعا موجب مى شود كه انسان نسبت به جهان هستى و جهان آخرت ديدى مثبت داشته باشد و همه چيز را زيبا ببيند، چون از طرف خداوند جميل آفريده شده است و هر چه را كه خداوند بيافريند - چون خودش زيباست - آن هم سراپا زيبايى خواهد بود.

خداوند دوست مى دارد كه دعاى انسان مؤمن را بشنود و پاداش دعاى او را بدهد، زيرا در دعا علاوه بر آنكه از استجابت الهى نتايجى براى او حاصل مى شود، تاءثيرات واقعى ديگرى نيز وجود دارد: دعا دل انسان را خاشع و روح او را پاك مى دارد، همچنان كه حسنات و ثواب او را چندين برابر مى كند.

پس از اين روست كه خداوند روزى مؤمن را از جايى كه خود گمانش را نمى كند، قرار مى دهد و بدون آنكه بگذارد بر منبع ثابتى براى روزى تكيه كند، من حيث لايحتسب ، به او مى رساند تا دستش پيوسته به دعا بلند باشد. پس براى اينكه او خاشع شده و از ديگران قطع اميد كرده است و دست خالى خود را به سوى خالق هستى به علامت تهى دستى بلند كرده است ، خداوند از اين راه او را روزى مى دهد و پاداشى عظيم به او عنايت مى نمايد.

آداب دعا

دعا آداب بسيارى دارد:

اول : دعا بايد پنهانى باشد، دعاى آشكار و دعايى كه در نماز جماعت و پيش ديگران خوانده مى شود، بدون شك نيك است ، اما اگر مراسم دعا در دل شب ميان انسان و خدا برقرار شود، از جهت اخلاص و عمق ارتباط با خدا، با دعاى نوع اول تفاوت دارد، از اين رو پيامبر عظيم الشاءن اسلام محمد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

دعاى پنهانى برابر است با هفتاد دعاى آشكار(٩).

دوم : اينكه انسان نه فقط وقتى كه رنج ها و مشكلات او را در ميان گرفته اند، بلكه هنگام آسايش و رفاه نيز بايد دعا كند. پس وقتى انسان گرفتار هيچ مرض و مشكلى و سختى در زندگى اش نباشد و دعا كند، دعا به يقين به هدف استجابت خواهد رسيد، ان شاء الله

سوم : دعا بايد قرين عمل صالح باشد. اگر دعا همراه عمل صالح نباشد سنتى ، خشك و بيهوده خواهد بود، پس عمل سكوى پرتاب و تكيه گاه صعود دعاست

چهارم : انسان بايد دعايش را نخست با حمد و ثنا و شكر آغاز كند و بعد بر پيامبر و اهل بيتشعليهم‌السلام درود بفرستد، آنگاه خواسته هاى خود را بيان نمايد، اين روش بيشترين تضمين را براى استجابت دارد.

پنجم : انسان بايد هنگام دعا غرق خوارى و خشوع و خضوع در مقابل خداوند باشد، نه اينكه در حالت تكبر و غرور به دعا بپردازد و تا حالت حقيقى خشوع و خضوع برايش حاصل نشده ، بايد به اين حال تظاهر نمايد.

ششم : انسان به نيازهاى خود بسنده نكند و دعا را به ديگران نيز تعميم دهد بلكه مقدم داشتن چهل مؤمن در دعا، سپس ديدن نيازهاى ويژه خود يكى از عوامل استجابت دعا است

هفتم : انسان روزه بگيرد، چون روزه به استجابت دعا كمك مى كند، روزه دارى كه در طول روز در برابر شهوات خود مقاومت مى كند، در پايان روز از روحى بسيار شفاف بهره مند مى شود، و اين بر عميق ساختن ارتباط او با خداوند كمك شايانى مى كند و رحمت خدا را بر او نازل مى سازد و دعايش مستجاب مى شود.

هشتم : اگر ميان انسان و خدا اعمال صالحى باشد، آن را واسطه قرار داده و بر اساس آن دعا نمايد و آن را وسيله تقرب به خدا قرار دهد. زيرا اعمال صالح بالطبع باعث ايجاد رابطه خوب و مثبت ميان خدا و انسان مى شود. پس وقتى بنده اعمال صالح خود را در پيشگاه خداوند عرضه بدارد و از او حاجت بخواهد، احتمال استجابت چند برابر خواهد بود.

نهم : انسان اعمال زشت و غفلت ها و كاستى هاى خود را كه در تمام مدت عمر مانع بندگى خالصانه او در برابر معبود و سد راه رسيدن او به محبوب بوده است ، در نظر آورده و با تمام ذلت و خارى عذر به درگاه بارى آورد و از تمام اعمال و رفتار و گفتار ناپسند خود توبه كند؛ پس عرض نياز كرده و از خدايش رفع گرفتارى و فزونى نعمت بخواهد.

دهم : ساير نعمت هاى خدا را هم در محضر او بيان كند و مراتب شكرگزارى خود را علام نمايد.

چرا دعا كنيم ؟!

براى اينكه خداوند مى خواهد ما راه را پيدا كنيم و به مطلوب برسيم ، لذا مى فرمايد: دعا كنيد تا رشد پيدا كنيد:( لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ) (١٠) ؛

به قدرى درباره دعا سفارش شده كه در روايات مى خوانيم پروردگار عالم آه و ناله و راز و نياز كسى را كه دعا كند، بيشتر از همه چيز دوست دارد. اصلا سيره انبيا و اولياى گرامى ، دعا بود و دعا يعنى آنچه كه آدم مى سازد.

لذا دعا كردن يعنى صحبت بنده با خدا و قرآن خواندن يعنى محبت خدا با بنده و اين افتخارى بزرگ براى بنده است كه خداوند او را به محضرش ‍ پذيرفته است

دعا يعنى توفيق دادن خداوند بنده اش را به اينكه «يا رب» بگويد و به در خانه او برود. آن خدايى كه دعوت كرده و مى گويد: بيا، بيا و هر چه هستى بيا! تو را دوست دارم ، بيا! خيلى هم دوست دارم تازه تهديدش هم مى كند كه اگر نيايى با تو قهر مى كنم و بعد مى فرمايد:( لْيُؤْمِنُوا بِي ) ؛ به اين دعوت ايمان داشته باش ! چه دعوتى بهتر و چه افتخارى بالاتر از اين

در روايتى از امام صادقعليه‌السلام مى خوانيم كه حضرت فرمود: مقاماتى نزد خداوند است كه راه وصول به آن تنها دعاست

ان عندالله (عزوجل) منزله لاتنال الا بمساءله ، و لو اءن عبدا سد فاه و لميسئل لميعط شيئا، فاسئل تعط، اءنه ليس من باب يقرع الا يوشك اءن يفتح لصاحبه(١١)

نزد خدا مقامى است كه جز با دعا و تقاضا نمى توان به آن رسيد و اگر بنده اى دهان خود را از دعا فرو بندد و چيزى تقاضا نكند، چيزى به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود! چرا كه هر درى را بكوبيد و اصرار كنيد، سرانجام گشوده خواهد شد.

در روايتى مى خوانيم وقتى كه حضرت موسىعليه‌السلام به عزم مناجات حركت كرد، شخصى پيغام داد كه به خداوند بگو كه من چقدر گناه كنم و تو مرا عذاب نكنى ؟ من كه خيلى گناه مى كنم چرا عذابم نمى كنى ؟

حضرت موسىعليه‌السلام به مناجات رفت هنگامى كه قصد عزيمت كرد، خطاب آمد كه اى موسى ! چرا پيغام بنده ام را ندادى ؟ عرض كرد: خدايا خجالت مى كشم ، خودت مى دانى كه چه گفت خطاب آمد يا موسى ! به او بگو كه :

من بالاترين عذاب را به تو دادم ولى تو متوجه نمى شوى به او بگو كه تو از مناجات من و از راز و نياز با من لذت نمى برى ، همين مقدار كه شيرينى مناجات و دعا را از تو گرفتم ، براى تو بالاترين مصيبت و عذاب است و تو توجه ندارى !

گاهى اوقات در زندگى انسان دلهره ها و اضطراب هايى پيدا مى شود كه انسان به هيچ كس نمى تواند بگويد، اما آن را با آگاه به اسرار جهان هستى راحت مى شود در ميان گذاشت و با كلمه «يا الله» بهتر مى شود عرض ‍ نياز و رفع غصه ها نمود، عايشه مى گويد:

شبى پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از اول تا به صبح دعا كردند، اما مرتب مى فرمودند: خدايا به حق على ! عايشه مى گويد: به او گفتم : يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ! كس ديگرى نبود كه هميشه مى گويى به حق علىعليه‌السلام ؟! پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: بهتر از علىعليه‌السلام كسى را سراغ ندارم ، اين است معنى( وَابْتَغُوا إِلَيْهِ ) .

از ذوات نازنين پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، و امام باقرعليه‌السلام و امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرموده اند:

الدعاء اءفضل من قرائت القرآن(١٢)؛

دعا كردن حتى از تلاوت قرآن نيز افضل تر است

در يك تحليل كوتاه مى توان به عمق مفاد اين روايت دست پيدا كرد: چون دعا از يك سو انسان را به شناخت پروردگار، «معرفه الله»، كه برترين سرمايه هر انسان است دعوت مى نمايد، و از سوى ديگر سبب مى شود كه خود را نيازمند او ببيند و در برابرش خضوع نمايد و از مركب غرور و كبر كه سرچشمه انواع بدبختى ها است ، فرود آيد و براى خود در برابر ذات پاك او موجوديتى قائل نشود. از بعد سوم ، نعمت ها را از او ببيند، و به او عشق ورزد، و رابطه عاطفى او از اين طريق با ساحت مقدسش محكم گردد.

از بعد چهارم ، چون خود را نيازمند و مرهون نعمت هاى خدا مى بيند، موظف به اطاعت فرمانش مى شود.

از بعد پنجم ، چون مى داند استجابت اين دعا بى قيد و شرط نيست ، بلكه خلوص نيت و صفاى دل و توبه از گناه و برآوردن حاجات نيازمندان و دوستان از شرايط آن است ، خودسازى مى كند و در طريق تربيت خويشتن گام برمى دارد. و در آخر، دعا به او اعتماد به نفس مى دهد، و از ياءس و نوميدى باز مى دارد، و او را به تلاش و كوشش بيشتر دعوت مى نمايد. بنابراين اگر انسان دعا را جانشين تلاش و كوشش كند، قطعا مستجاب نخواهد شد.

روايتى است كه امام صادقعليه‌السلام در آن مى فرمايد: جدم پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدين و نور السماوات و الارض(١٣)

دعاء سلاح مؤمن و ستون دين و نور آسمان ها و زمين است

اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايد:

الدعاء مفاتيح النحاح و مقاليد الفلاح و خير الدعاء ما صدر عن صدر نقى و قلب تقى ، و فى المناجاه سبب النجاه و بالاخلاص يكون الخلاص فاذا اشتد الفزع فالى الله المفزع(١٤)

دعا كليدهاى نجات و كاميابى و گنجينه هاى رستگارى است و بهترين دعا آن است كه از سينه اى پاك و دلى پرهيزكار برآيد، و در مناجات سبب نجات است و با اخلاص خلاصى آيد و چون بى تابى سخت گردد، پناه جويى به درگاه خدا است

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

الدعاء اءنفذ من السنان الحديد(١٥) ؛

دعا نافذتر است از نيزه آهنين

چرا دعاها مستجاب نمى شود؟

ابراهيم ادهم در جواب اين سؤ ال گفته است : چون كه دل ها به واسطه ده چيز مرده است :

اول : حق دستور خداوند را ادا نمى كنيم ، مثل بعضى كه واجبات را انجام نمى دهند و محرمات را ترك نمى كنند.

دوم : قرآن مى خوانيم ، ولى به آن عمل نمى كنيم ، يا بعضى را عمل مى كنيم و بعض ديگر را رد مى كنيم

سوم : ادعاى تولى (يعنى دوستى و مودت و محبت به اهل بيتعليهما‌السلام را داريم ، ولى در عمل - خداى نكرده - دشمن آنها هستيم و با اعمال خود آنها را مى رنجانيم

چهارم : با شيطان عداوت و دشمنى داريم و در ظاهر لعن و نفرين هم مى كنيم ، ولى در باطن او را قبول داريم و متابعت از او مى كنيم

پنجم : مى گوييم مى خواهيم بهشت برويم و هدف آخر كارمان همان است ، ولى اسباب ورود و كليد آن را تهيه و آماده نمى كنيم ، فلذا به جهنم مى رويم

ششم : از جهنم مى ترسيم و خوف داريم ، ولى اسبابش را فراهم مى كنيم

هفتم : به عيوب مردم مشغول مى شويم ، ولى عيوب خود را نمى بينيم

هشتم : مى گوييم كه دنيا پرست نيستيم ، ولى دو دستى به مال دنيا چسبيده ايم

نهم : مى گوييم كه مرگ حق است ، اما ايمان به مرگ نداريم و خود را آماده مرگ نكرده ايم

دهم : مرده ها را دفن مى كنيم ، ولى عبرت نمى گيريم و غافل هستيم و فراموش كرديم كه اين شتر عن قريب در خانه ما را هم مى زند و ما هنوز كارى نكرده ايم

پس تا شرايط و اركان دعا درست نشود، دعا مستجاب نمى شود.