نردبان خوشبختى

نردبان خوشبختى0%

نردبان خوشبختى نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

نردبان خوشبختى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: رضا محبى راد (لاهيجى)
گروه: مشاهدات: 14048
دانلود: 1968

توضیحات:

نردبان خوشبختى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 69 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14048 / دانلود: 1968
اندازه اندازه اندازه
نردبان خوشبختى

نردبان خوشبختى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

شرايط مهم دعا

شرط اول ، شناخت مدعو: يعنى خدا را بشناسيم ، كه او ذات ازلى و ابدى و مستجمع جميع صفات جلاليه و كماليه است و رازق ، مدير، مدبر، قادر، حاكم ، حكيم و عليم اوست و تمام امور به خواست و اراده ذات اقدس ‍اوست و بايد همه كارها را اصلاح نمايد. زيرا خطاب شد:

يا موسى ! هر چه مى خواهى از من بخواه ، حتى نمك آش خود را هم از من بخواه

شرط دوم ، خودشناسى : انسان كه خدا را مى خواند، بايد خود را بشناسد، كه بنده ايى ضعيف و فقير است و مخلوق الهى و بداند كه در جميع حالات بدون اراده الهى هيچ كارى نمى تواند انجام دهد.

شرط سوم ، معرفت نفس دعا: اينكه بداند چه مى گويد و چه چيزى را از خدا مى خواهد، البته اين غير از آداب و رسومات دعا كردن است ، مثل با طهارت بودن و به طرف قبله بودن

شرط چهارم ، معرفت مدعو به : يعنى آن چيزى كه خدا را به آن مى خوانى و واسطه قرار مى دهى ، يعنى وسيله را اگر اهل بيتعليهم‌السلام و محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرار دادى ، بايد آنها را بشناسى و آنان از تو متنفر نباشند و آنان وساطت و شفاعت كنند؛ اين شرط خيلى مهم است ، اگر كسى از در خانه اين ها بيرون نرفت و شيعه آنان شد، قولا و عملا و در همه ابعاد و شئون تابع محض آنها بود، مسئله اجابت دعا حل مى شود.

شرط پنجم ، توبه است : توبه از گناهان و خطاهاى گذشته ، كه بدون توبه حقيقى و با وجود معاصى و گناه ، دعا به جايى نمى رسد. در حديثى از امام صادقعليه‌السلام مى خوانيم :

اءربعه لاتستجاب لهم دعوه : رجل جالس فى بيته يقول : اللهم ارزقنى ، فيقال له الم آمرك بالطلب ؟

چهار گروهند كه دعاى آنها مستجاب نمى شود: اول كسى كه در خانه نشسته و مى گويد: خدايا! مرا روزى ده ، به او گفته مى شود: آيا به تو دستور تلاش و كوشش ندادم ؟

و رجل كانت له امراءه ، فدعا عليها، فيقال له : الم اجعل امرها اليك ؟

و كسى كه همسرى دارد (كه دائما او را ناراحت مى كند) و او دعا مى كند كه او از دستش خلاص شود، به او گفته مى شود: مگر حق طلاق را به تو ندادم ؟

و رجل كان له مال ، فافسده ، فيقول : اللهم ارزقنى ، فيقال له : الم امرك بالاقتصاد؟ الم آمرك بالاصلاح ؟

و كسى كه اموالى داشته و آن را بيهوده تلف كرده و مى گويد: خداوندا! به من روزى مرحمت كن ، اما به او گفته مى شود: مگر دستور اقتصاد و ميانه روى به تو ندادم ؟ مگر دستور اصلاح مال به تو ندادم ؟

و رجل كان له مال ، فادانه بغير بينه ، فيقال له : الك آمرك بالشهاده ؟(١٦)

و كسى كه مالى داشته و بدون شاهد و گواه به ديگرى وام داده است

پس در تمام اين موارد، انسان تلاش و تدبير لازم را انجام نداده و گرفتار پيامدهاى آن شده است و در برابر اين تقصير و كوتاهى و ترك تلاش ، دعاى او مستجاب نمى شود. پس از اين كلام نورانى علت عدم استجابت بسيارى از دعاها روشن مى شود، چرا كه گروهى از مردم مى خواهند دست از تلاش ‍ لازم بردارند و از انجام تكاليف خود شانه خالى كنند و به دعا پناه برند، در حالى كه چنين دعاهايى مستجاب نمى گردد و اين يك سنت الهى است

از علاء بن كامل مى خوانيم كه مى گويد: امام صادقعليه‌السلام به من فرمود:

عليك بالدعاء فانه شفاء من كل داى(١٧)

بر تو باد دعا، زيرا دعا درمان هر دردى است

سه تن در بيابان به سوى كوهى راه مى سپردند، باران گرفت و وادارشان كرد تا به غارى پناه ببرند. وارد غار شدند تا از باران در امان باشند، بالاى غار تخته سنگى بود كه بر كلوخى استوار بود، بر اثر باريدن باران اين كلوخ مرطوب گشته و نرم شد و سنگ غلتيد و در غار را پوشاند و آن را بست و آنجا را تاريك نمود. آنها به يكديگر گفتند: رد پاى ما از بين رفته و آشنايان از ما بى خبر هستند و نمى توانند ما را پيدا كنند، اگر هم از حال ما باخبر شوند، كارى نمى توانند بكنند، زيرا آدميان را توان گرداندن اين سنگ نيست ، به خدا سوگند كه اينجا گور ماست كه در آن خواهيم خفت و از آن در روز قيامت بيرون خواهيم آمد.

يك دفعه گفتند: آيا موسى بن عمران و پيامبران بعد از او به ما امر نكردند كه اگر گرفتار مصيبتى شديم خدا را به محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بخوانيم ؟ و مصيبتى از اين بزرگتر نيست ، پس دعا كنيم و هر كدام از ما يكى از كارهاى نيكش را كه با آن خدا را منظور داشته ذكر كند تا شايد فرجى حاصل شود.

يكى از آن سه نفر گفت : خدايا تو مى دانى كه من مردى ثروتمند بودم ، روزگار خوبى داشتم قصرها و خانه هايى بنا مى كردم و اجيرانى داشتم ، كه در ميان آنها مردى بود كه به اندازه دو نفر كار مى كرد، چون عصر شد اجرت يك نفر را به او دادم و او از گرفتن امتناع نمود و گفت من به اندازه دو نفر كار كردم و دو برابر اجرت مى خواهم ، به او گفتم من با تو به اندازه يك كارگر شرط كردم و اينكه به اندازه يك نفر ديگر هم كار كردى به دلخواه خودت بود و اجرتى ندارد.

مرد عصبانى شد و رفت و هيچ اجرتى دريافت نكرد، من هم با آن پول گندم خريدم و كاشتم و محصول آن را نيز سال ديگر كاشتم و همين طور تا چند سال ، تا اينكه مقدار زيادى شد كه با آن آب ، قصر، روستا، خانه ، گله هاى شتر، گاو، بز و چار پايان ديگر و بنده خريدم و صاحب درهم و دينار بسيار شدم

بعد از چند سال همان مرد را ديدم كه حالش بد بود ضعيف و فقير شده و چشمش كم نور گشته بود. به من گفت : اى بنده خدا! من را مى شناسى ؟ من همان كارگر تو بودم و الآن فقير گشتم و اكنون راضى هستم همان اجرتم را به من بدهى

به او گفتم : همه اين دارايى ام مال توست ، همه را بگير و بر تو مبارك باشد! مرد گريه كرد و گفت : اى مرد! حق مرا ندادى و حالا مسخره ام مى كنى ؟ به او گفتم : نه ! سخن من جدى است ، اينها همه ثمره اجرت توست ، پس از آن توست و همه را تسليم او كردم

خدايا تو مى دانى كه اين را به اميد ثواب تو و ترس از عقاب تو انجام دادم ، به حق محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم افضل و سرور اولين و آخرين پيامبران كه خاندانش برترين خاندان هاى انبياست و اصحابش گرامى ترين اصحاب انبياست و امتش بهترين امت ها هستند و شرافتشان بخشيدى ، فرجى فرما.

امام مى فرمايد: يك سوم سنگ كنار رفت و نورى داخل غار شد.

دومى گفت : خدايا مى دانى كه من ماده گاوى داشتم كه شيرش را مى دوشيدم و آن را به مادرم و بعد باقى مانده را به اهل و عيالم مى نوشاندم شبى مانعى پيش آمد و دير به خانه آمدم ، ديدم كه مادرم خوابيده است ، بر بالين او ايستادم تا بيدار شود و من بيدارش نكردم ، در همان حال فرزندانم سخت گرسنه و تشنه بودند و من همچنان بر بالين مادرم بودم و پيش آنها نرفتم ، تا اينكه مادرم بيدار شد و به او شير دادم تا سير شد، سپس باقى مانده را براى زن و فرزندانم آوردم

دومى هم دعاى مذكور را تكرار كرد؛ امام مى فرمايد: يك سوم ديگر سنگ كنار رفت و اميدشان به نجات نيرو گرفت

سومى گفت : خدايا مى دانى كه من زنى را در بنى اسرائيل دوست مى داشتم ، او را خواستم ، اما او خود را تسليم من نكرد، مگر در ازاى صد دينار و من هيچ چيز نداشتم پس چهار سال در خشكى و دريا، دشت و كوه راه پيمودم و خطرها ديدم و زحمت كشيدم تا اين پول را فراهم كردم و به آن زن دادم و او خود را به من واگذاشت ؛ وقتى پيش او نشستم ، رگ هاى گردنش لرزيد و گفت : اى بنده خدا! من دوشيزه ام و آنچه باعث شد كه من به تو تمكين كنم ، نياز و سختى بود. پس من از كنار او برخاستم و او را رها كردم و صد دينار را به او بخشيدم ، او هم دعاى مذكور را قرائت نمود؛ امام مى فرمايد: همه سنگ كنار رفت و غلتيد، در حالى كه با صداى بلند و فصيح ندا داد:

به سبب حسن نيتتان نجات يافتيد و به سبب محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ افضل پيامبران و اولين و آخرين پيامبران كه به داشتن خاندانى كه گرامى ترين و برترين خاندان انبياست و به داشتن امتى كه بهترين امت است ، سعادت يافتيد و به بهترين درجات نايل شديد.

خداوند متعال دعاى اين سه مرد را اجابت نمود و آنان را به سبب اعمال صالحشان نجات داد.

با اين اوصاف مثل ساير ابعاد روحى و روانى مسائل علمى ، اقتصادى ، سياسى ، كه الگو و سرمشق شيعيان ، اهل بيت مكرم پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستند در زمينه اينكه چگونه و چرا دعا كنيم و چگونه آداب و شرايط آن را ادا كنيم و چه بخواهيم كه مايه سعادت و سلامت زندگى دنيوى و اخروى مان باشد هم بايد از آنها الگو بگيريم و چه الگويى در اين زمينه از ذات مقدس امام سجادعليه‌السلام كه امام دعا كنندگان و سيد سجده كنندگان است بالاتر، كه اين مهم در دعاهاى ايشان مثل صحيفه سجاديه تجلى گشته است ، درى از صدف اين دعاهاى متين دعاى عاليه الضامين مكارم الاخلاق است كه ان شاء الله اين كتاب قصد دارد با تيمن و تبرك به اين دعاى ثمين و متين گوشه اى از معارف ناب آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ارائه دهد با اميد اينكه در جهت رسيدن به اين هدف توفيق خداوندى يار و امداد حضرات معصومين مددكار باشد.

يك لطيفه

مى گويند خداوند به شخصى الهام نمود كه سه دعا كند تا او آن سه را اجابت كند، او اندكى در فكر فرو رفت و گفت : خدايا زنم را زيبا كن ! خداوند زنش را زيبا نمود، اما آن مرد ديد كه ديگر زنش به او اعتنايى نمى كند، گفت ! خدايا! زنم را زشت كن ! خداوند زنش را زشت نمود، اما ديگر خودش به زنش علاقه و رقبتى نداشت ؛ گفت : خدايا: زنم را به حالت اول خودش ‍ برگردان ! او سه دعا كرد اما...

پس طريقه دعا كردن خيلى مهم است و ما مى خواهيم اين مهم را از حضرت على بن الحسينعليه‌السلام بياموزيم

دعاى مكارم اخلاق

كامل ترين برنامه انسان سازى

دعاى مكارم الاخلاق برنامه اى انسان ساز است كه حضرت زين العابدينعليه‌السلام در آن خلقيات كريمه و سجاياى انسانى را بيان فرموده است اگر اهل نياز آن طور كه بايد در كلام امام دقت نمايند، به عمق سخن ايشان واقف مى شوند و با تمرين مى توانند خويشتن را آن چنان كه ايشان فرموده ، بسازند و به آن خلقيات متخلق گردند و عملا آنها را به كار بندند تا به مقام انسانيت نايل گردند.

شرح فرازهاى نورانى دعا

به حول و قوه الهى و با كمك حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) و عنايات معصومينعليه‌السلام به اين دعاى با عظمت مى پردازيم

اللهم صل على محمد و آله و بلغ بايمانى اكمل الايمان ؛

حضرت على بن الحسينعليه‌السلام در ابتداى دعا بر پيامبر گرامى اسلام و اهل بيت معظمش درود مى فرستد و در پيشگاه الهى عرض ‍ مى كند:

خداوندا! بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درود فرست و ايمان مرا به كامل ترين مدارج آن برسان

در فراز نورانى اول (يعنى صلوات بر پيامبر اسلام) دو مطلب قابل بحث مى باشد:

١ - مشروعيت اصل دعا در آيين مقدس اسلام

٢ - درود بر نبى مكرم اسلام قبل از آغاز دعا.

مشروعيت اصل دعا از منظر شرع مقدس اسلام

دعا يكى از قطعى ترين امور دينى و از جمله ضروريات اسلام است قرآن شريف و روايات پيامبر گرامى و امامان معصومعليهم‌السلام اين مطلب را به مردم آموخته اند كه مسلمانان و پيروان قرآن بايد حوايج و مقاصد و حل مشكلات و گرفتارى هاى خود را به پيشگاه خداوند عرضه كنند و از ذات اقدس او بخواهند كه آن مشكلات را حل نمايد و آن گرفتارى ها را بر طرف سازد. بنابراين اصل مشروعيت دعا در اسلام قطعى و مسلم مى باشد.

جالب آنكه نه تنها در دين اسلام دعا امرى است قطعى و مسلم ، بلكه در اديان گذشته و نزد پيامبران سلف نيز مسئله دعا مطرح بوده است ، و پيشوايان الهى اين مطلب را به مردم گفته و آموخته اند.

علاوه بر اين خودشان در مواقع و موارد متعدد در پيشگاه خداوند دعا كرده اند و خداوند بعضى از آن دعاها را در قرآن مجيد آورده است ، يك مورد در قضيه حضرت شيخ الانبياء و المرسلين جناب ابراهيم خليل الرحمن است ؛ موقعى كه هاجر و اسماعيل را به سرزمين بى آب و گياه مكه آورد و آنان را در آنجا مستقر نمود، عرض كرد:

( رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ ) (١٨)

پروردگارا! من كسانى از اهل بيت و ذريه خود را در اين سرزمين بى آب و گياه در كنار بيت المقدست اسكان داده ام ، براى آنكه اقامه نماز كنند و دينت را بر پا دارند.

آنگاه در ادامه آيه و دعا مى گويد:

( فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ ) (١٩)

بارالها! تفضل كن و (در مقابل اين خدمت دينى) دل هاى مردم را به آنان متمايل بنما.

دعاى ديگرى كه خداوند در قرآن مجيد آورده از حضرت زكرياى پيغمبر مى باشد. او در ايام پيرى و شكستگى خود و در ايام پيرى همسرش به پيشگاه الهى عرض مى كند:

( وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا ) (٢٠)

و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند)؛ و همسرم نازا و عقيم است ، تو از نزد خود جانشينى به من ببخش

زكرياى پيامبر از خدا مى خواهد: خداوندا! من بعد از خود در امر دين تو از كسان و بستگانم خائفم پروردگارا! در اين سنين پيرى خودم و همسرم به لطف و كرمت به ما فرزندى عنايت كن كه جانشين من شود و مسائل مربوط و متناسب به من را انجام دهد. و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و حضرت يحيى را به آنها عنايت فرمود. اما دعاى سوم كه خداوند در قرآن شريف آورده است ؛ دعاى حضرت موسىعليه‌السلام است ؛ موقعى كه از طرف پروردگار ماءمور مى شود كه نزد فرعون برود و او را به دين حق دعوت كند، اين امر بزرگ و خطير الهى را مى پذيرد، ولى دعا مى كند و عرضه مى دارد:

( رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿ ٢٥ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿ ٢٦ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي ﴿ ٢٧ يَفْقَهُوا قَوْلِي ) (٢١)

بارالها! تو به من در اين كار بزرگ ، شرح صدر عنايت فرما و مشكلات مرا در اين راه آسان كن و زبان مرا گويا نما تا آنان سخنان مرا بفهمند و به دين تو متوجه شوند.

اگر توجه داشته باشيم مى بينيم كه هر سه دعا براى خدا بود و هيچ نفع شخصى در آن وجود نداشت

آيات ديگرى نيز در قرآن شريف هست كه خداوند در آنها از دعاى پيامبران ياد فرموده و قضاياى آنها را نقل نموده است و مقصود ما از ذكر چند آيه ، توضيح اين مطلب بود كه مسئله دعا نه فقط در دين مقدس اسلام است و نه فقط پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامان معصومينعليهم‌السلام خودشان دعا كرده اند، بلكه دعا در اديان سلف هم مشروعيت داشته و جزء تعاليم الهى بوده و پيامبران خدا و پيشوايان دين هم مشكلات و تمنيات خود را در پيشگاه خدا عرضه مى كردند و دعا مى نمودند و از او اجابت مى خواستند.

چرا دعاها با «ربنا» شروع مى شود؟

با مطالعه آيات قرآن مجيد مشاهده مى شود كه اوليا الله اعم از پيامبران و فرشتگان و بندگان صالح خدا به هنگام دعا كردن ، سخن را با «ربنا، رب ، ربى» شروع مى كردند. حضرت آدمعليه‌السلام مى گويد:

( رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا ) (٢٢)

پروردگارا! من و همسرم بر خود ستم كرديم

( رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ ) (٢٣)

پروردگارا! من و پدر و مادرم را بيامرز.

حضرت ابراهيمعليه‌السلام عرضه مى دارد:

( رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ) (٢٤)

پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزى كه حساب برپا مى شود ببخش

حضرت يوسفعليه‌السلام مى گويد:

( رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ ) (٢٥)

پروردگارا! بهره ايى از حكومت به من مرحمت فرما!

حضرت موسىعليه‌السلام عرضه مى دارد:

( قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ ) (٢٦)

پروردگارا! به خاطر نعمتى كه به من داده ايى پشتيبان مجرمان نخواهم بود.

حضرت سليمانعليه‌السلام مى گويد:

( رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي ) (٢٧)

خداوندا! حكومتى به من ببخش كه شايسته كسى بعد از من نباشد.

حضرت عيسىعليه‌السلام عرضه مى دارد:

( رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ ) (٢٨)

پروردگارا! بر ما مائده ايى از آسمان فرو فرست

و پيامبر عظيم الشاءن اسلام محمد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به درگاه الهى عرضه مى دارد:

( وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ) (٢٩)

پروردگارا! من از وسوسه هاى شياطين به تو پناه مى برم

و مؤمنان چندين بار اين تعبير را تكرار مى كنند، از جمله مى گويند:

( رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـٰذَا بَاطِلًا ) (٣٠)

خداوندا! اين آسمان ها و زمين پهناور را بيهوده نيافريده ايى

از اين تعبيرات به خوبى استفاده مى شود كه بهترين دعا آن است كه از مسئله ربوبيت پروردگار آغاز شود، درست است كه نام مبارك «الله» جامع ترين نام هاى خداوند است ، ولى از آنجا كه تقاضا از محضر پرلطف او تناسب با مسئله ربوبيت دارد، ربوبيتى كه از نام خداوند از نخستين لحظات وجود انسان آغاز مى شود و تا پايان عمر انسان و بعد از آن ادامه دارد، و انسان را غرق الطاف الهى مى كند، خواندن به اين نام در آغاز دعاها از هر نام ديگر مناسب تر و شايسته تر است

صلوات بر محمد و آل محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله

در اولين جمله ايى كه حضرت على بن الحسينعليه‌السلام در دعاى مكارم الاخلاق آورده : درود بر پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است : اللهم صل على محمد و آله ؛ اين جمله داراى دو وجه مى باشد:

وجه اول : دعا مشروعيت دارد، خواه موضوع دعا درود بر پيغمبر اسلام باشد و خواه موضوع آن مسائل و مطالب ديگر كه انبياى گذشته نيز اين برنامه را داشتند.

اما مسئله درود بر پيغمبر مكرم اسلام در آغاز دعا، مطلب ديگرى را هم در بردارد و آن اينكه تمنيات و تقاضاهاى مردم به علل متعدد گاهى قابل استجابت است و گاهى هم قابليت پذيرفتن را ندارد. آنجايى كه مقبول درگاه الهى است ، عمل مى شود؛ اما آنجايى كه مورد قبول واقع نمى شود؛ علل و عوامل متعددى دارد و موانعى بر سر راه آن خواسته ها است كه بدان سبب قابل قبول درگاه الهى نمى شود.

دعاهاى مردود

دعاهايى كه بر خلاف نظام عالم و قضاى قطعى الهى باشد، دعاهاى مردود ناميده مى شود؛ مثلا اگر كسى دعا كند كه : پروردگارا! من هميشه زنده باشم و هرگز از دنيا نروم ، دعايش پذيرفتنى نيست ، زيرا( كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ) ؛ هر نفسى مرگ را مى چشد.

يا اينكه بگويد: بارالها! جوانى من هميشه ثابت بماند و من هرگز به پيرى و فرسودگى مبتلا نشوم

اين دعا نيز قابل عمل و استجابت نخواهد بود، زيرا قضاى قطعى الهى اين است كه انسان از طفوليت به نوجوانى و جوانى ، سپس به ميان سالى و اگر عمر داشته باشد، به پيرى برسد و آن چنان فرسوده شود كه تمام قوا و نيروى خود را از دست بدهد و معلومات خود را فراموش كند. اين برنامه ها را خداوند به قضاى خود مقرر فرموده و در قرآن شريف آورده است

گاهى افراد از روى عدم توجه و بى علمى دعاهايى مى كنند كه از نظر حفظ نظام عالم عملى نيست و ائمه معصومينعليهم‌السلام در مواقعى به افراد تذكر داده اند.

در حديثى از امام صادقعليه‌السلام مى خوانيم كه حضرت مى فرمايد: دعا كننده نگويد:

اللهم لا تحوجنى الى احد من خلقك فانه ليس من احد الا هو محتاج الى الناس بل يقول اللهم لاتحوجنى الى شرار خلقك(٣١)

بارالها! مرا محتاج به هيچيك از مخلوقين خود منما! زيرا انسانى نيست ، مگر آنكه به مردم محتاج است بلكه بگويد: خداوندا مرا به اشرار خلق خود محتاج نكن

و يا كسى نگويد:

و لايقول اللهم انى اعوذ بك من الفتنه بل يقول من مضلات الفتن(٣٢)

خدايا! از فتنه و امتحان به تو پناه مى برم ، زيرا آزمايش مردم قطعى است و حتما همه افراد در زندگى بايد مورد آزمايش قرار گيرند، بلكه بگويد: خدايا از آن امتحانى كه موجب لغزش مى شود و باعث گمراهى و كجروى انسان مى گردد به تو پناه مى برم

و باز ايشان توصيه مى كنند به اينكه :

و ان لايسال فوق قدره فانه يستحق الحرمان(٣٣)

و هيچ كس از خداوند بالاتر از قدر و منزلت و ارزش خود تقاضا نكند، زيرا چنين انسانى كه تقاضاى بى مورد و فوق مقدار كند، سزاوار محروميت است كه به آن دعا دست نيابد و آن دعا از او پذيرفته نشود.

در حديث ديگرى امير بيان اميرالمؤمنان اسدالله الغالب على بن ابى طالب حضرت علىعليه‌السلام درباره شخصى كه درباره دوست خود دعا مى كرد مى فرمايد:

سمععليه‌السلام رجلا يدعو لصاحبه فقال : لااءراك الله مكروها، فقالعليه‌السلام انما دعوت له بالموت ، ان من عاش فى الدنيا لابد ان يرى المكروه(٣٤)

مردى در حضور حضرت درباره دوست خود دعا كرد و گفت : خداوندا! هيچ ناملايم و مكروهى را براى او پيش نياور و درباره او روا مدار. حضرت كه اين دعا را شنيد به او فرمود: شما براى دوستت دعا به مرگ كرده ايى ، يعنى مى گويى كه خدايا دوستم را از دنيا ببر و به حيات او خاتمه ببخش ! زيرا انسان زنده لابد و به ناچار بايد به ناملايمات و مكروهات دچار گردد.

اين چند نمونه از نحوه دعاهاى معصومينعليه‌السلام ، روشنگر اين حقيقت است كه چرا اغلب دعاهايمان مستجاب نمى شود. يك قسمت بى اثر ماندن دعاها مستند به اين است كه برخلاف نظام آفرينش است اما علل و عوامل ديگرى هم هست كه موجب عدم استجابت است و دعا در پيشگاه الهى مورد قبول واقع نمى شود.

در بين تمام دعاها يك دعا كه قطعا و جزما هميشه پذيرفته درگاه الهى است ، دعاى اللهم صل على محمد و آل محمد مى باشد، اين دعا تمنايى است كه قطعا پذيرفته درگاه الهى است و هر دعا كننده ايى تقاضاى درود براى پيغمبر و آل او كند، خداوند دعاى او را مستجاب مى كند و به پيغمبرش درود مى فرستد.

فوايد صلوات

اينجا بر خود واجب مى دانم كه چهارده فائده از فوائد صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به نيت چهارده معصومعليهم‌السلام عرض كنم :

١ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، معادل است با تسبيح ، تمجيد، تهليل و تكبير.

٢ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب استجابت دعا مى باشد.

٣ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب حصول رضاى حق تعالى است

٤ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب آمرزش گناهان است

٥ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب راحتى جان كندن است

٦ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب ايمنى از خطرات دنيوى است

٧ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب ايمنى از عذاب اخروى است

٨ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب ثقل ميزان يوم القيامه است

٩ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب نورانيت صراط آخرت است

١٠ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب نجات از دوزخ است

١١ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب ايمنى از هول قيامت است

١٢ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب محشوريت با محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است

١٣ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب دخول در دارالسلام و جنت است

١٤ - صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، موجب وجوب شفاعت حضرت ختمى مرتبت است

حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند:

چون نام حضرت نبى اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برده شود، بسيار بر آن بزرگوار صلوات بفرستيد، زيرا هر كس يك صلوات بر آن حضرت فرستد، خداوند هزار بار در هزار صف از ملائكه بر او صلوات فرستد.

فلذا سفارش شده است كه قبل از دعا كردن به رسول مكرم اسلام و اهل بيتش صلوات بفرستيد و سپس تقاضا و دعايتان را مطرح كنيد، زيرا صلوات بر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آلش مورد قبول حتمى است و درخواست دعا كننده هم كه در كنار صلوات به درگاه الهى عرضه مى شود، مورد پذيرش حق تعالى واقع مى شود. از امام صادقعليه‌السلام مروى است كه مى فرمايد:

لايزال الدعاء محجوبا حتى يصلى على محمد و آل محمد(٣٥)

هميشه دعاها در پشت پرده است تا بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صلوات فرستاده شود (يعنى نمى تواند آزادانه به درگاه الهى راه پيدا كند تا زمانى كه مشتمل بر درود به پيغمبر باشد).

وجود نازنين اميرالمؤمنين حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

كل دعاء محجوب عن السماء حتى يصلى على محمد و آله(٣٦)

همه دعاها محروم از وصول به مقامات عاليه هستند تا زمانى كه درود بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده شود.

در روايتى از امام صادقعليه‌السلام است كه فرمود:

عن اءبى عبداللهعليه‌السلام قال : اذا دعا احدكم فليبدء بالصلواه على النبى فان الصلواه على النبى مقبوله و لم يكن الله ليقبل بعض الدعاء و يرد بعضه ؛

وقتى يكى از شما در پيشگاه الهى دعا مى كند، البته تقاضاى خود را با صلوات بر پيامبر آغاز كند كه درود بر پيامبر مقبول درگاه خداوند است و خداوند چنين نمى كند كه دعايى را كه شامل چند مطلب است و با صلوات آغاز شده ، قسمتى را بپذيرد و قسمت ديگر آن را رد كند.

و مجددا از امام صادقعليه‌السلام در شرح كلمه دعا آمده است كه مى فرمايد:

و اءن يختم دعاءه بالصلواه على محمد و آل محمد(٣٧)

در آخر دعا نيز با درود بر پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آل او دعا را خاتمه دهيد.

چهارده كلام نورانى از امير بيان على بن ابى طالبعليه‌السلام در مورد دعا

١ - سلاح المؤمن الدعا(٣٨)

اسلحه مؤمن دعاست

٢ - الدعاء مفتاح الرحمه(٣٩)

دعا كليد رحمت و عنايت است

٣ - الداعى بلاعمل كالرامى بلاوتر(٤٠)

دعا كننده بدون عمل مانند تيرانداز بدون وتر (زه كمان) است

٤ - ادفعوا اءمواج البلاء بالدعاء(٤١)

موج هاى بلا را با دعا (از خود) دور سازيد.

٥ - بالدعاء تصرف البليه(٤٢)

با دعا، بلاها برگردانده مى شود.

٦ - الدعاء سلاح الاءولياء(٤٣)

دعا اسلحه اولياى خداست

٧ - اءعجز الناس من عجز عن الدعاء(٤٤)

عاجزترين مردم كسى است كه از دعا كردن عاجز باشد.

٨ - ماالمبتلى الذى قداشتد به البلاء باءحوج الى الدعاء من المعاضى الذى لاياءمن البلاء(٤٥)

آنكه سخت گرفتار بلاست از آن شخص سالمى كه از بلا ايمن نيست ، به دعا محتاج تر نمى باشد. (بنابراين همه محتاج دعاييم).

٩ - خير الدعاء ما صدر عن صدر نقى ، و قلب تقى(٤٦)

بهترين دعا آن است كه از سينه اى پاك و قلبى پرهيزگار برآيد.

١٠ - الدعاء ترس المؤمن ، و متى تكثر قرع الباب يفتح لك(٤٧)

دعا سپر مؤمن است ، زمانى كه درگاه او را زياد بكوبى برايت گشوده مى شود.

١١ - لايقنطنك ان اءبطات عليك الاجابه ، فان العطيه على قدير المساءله(٤٨)

اگر دعايت دير اجابت شد نااميدت نكند، زيرا عطا و بخشش الهى به اندازه سؤ ال و درخواست است

١٢ - ماكان الله ليفتح على عبد باب الشكر، و يغلق عنه باب الزياده ، ولاليفتح على عبد باب الدعاء، ويغلق عنه باب الاجابه(٤٩)

چنين نيست كه خداوند، باب شكر را بر بنده ايى بگشايد و باب فراوانى را بر او ببندد و چنين هم نيست كه باب دعا را بر كسى بگشايد اما باب اجابت را به رويش ببندد.

١٣ - ان الدعاء بعد المدحه ، فاذا دعوت الله فمجده قيل لهعليه‌السلام : فكيف نمجد؟ قالعليه‌السلام تقول : يا من هو اءقرب الى من حبل الوريد، يامن يحول بين المرء وقلبه ، يامن هو بالمنظر الاءعلى ، يامن ليس كمثله شى ء(٥٠)

همانا دعا بعد از مدح (خداوند) باشد، پس هنگامى كه خدا را خواندى او را به بزرگى ياد كن پرسيده شد: چگونه او را تمجيد كنيم ؟ فرمود: بگو: اى كسى كه به من از رگ گردن نزديك ترى ، اى كسى كه بين مرء و قلبش قرار مى گيرى ، اى كسى كه در افق بالاى و اى كسى كه مانند او چيزى نيست

١٤ - ان الله سميع دعوه المضطهدين(٥١)

به راستى كه خداوند شنونده دعاى ستمديدگان است

فصل دوم : ايمان و مراتب آن

عن النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال :

الايمان ما وقرته القلوب و صد قته الاعمال

رسول گرامى فرموده است : ايمان عبارت از آن است كه دل ها آن را با تعظيم و تكريم فرا گيرد و اعمال مردم آن را گواهى دهد.

سفينه البحار، ج ١، ص ٦٤٣