نردبان خوشبختى

نردبان خوشبختى0%

نردبان خوشبختى نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

نردبان خوشبختى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: رضا محبى راد (لاهيجى)
گروه: مشاهدات: 14035
دانلود: 1968

توضیحات:

نردبان خوشبختى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 69 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14035 / دانلود: 1968
اندازه اندازه اندازه
نردبان خوشبختى

نردبان خوشبختى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

دوم : دقت در اسرار آفرينش

دنيايى كه ما در آن زندگى مى كنيم مملو از آيات و نشانه هاى الهى است ، دقت در اين آيات و نشانه ها، باعث افزايش ايمان مى شود.

سوم : تقوى و پرهيزكارى

اجتناب از گناهان و حركت در مسير مستقيم اسلام ، از عوامل ديگر تقويت ايمان است ؛ هر چه تقوى و پرهيزكارى شخص مؤمن بيشتر شود، هر چه انسان از محرمات ، بلكه از مكروهات اجتناب ورزد، قلب او نورانى تر مى گردد و شعله ايمانش فروزان تر مى شود. از حضرت صادقعليه‌السلام از معنى تقوا سؤ ال شد، حضرت فرمود:

اءن لايفقدك الله حيث امرك ، و لايراك حيث نهاك(١٦٥)

تقوا يعنى هر جا كه خدا امر كرده است حاضر باشى ، و جايى كه خداوند نهى نموده است حاضر نباشى

يعنى : اوامر را بجا آور، و نواهى او را ترك كن

چهارم : توسلات و دعا

دست زدن به دامان لطف خداوند و معصومينعليهم‌السلام يكى ديگر از عوامل مهم تقويت ايمان است كه نبايد از اين مسير غافل شويم

به ياد دوست عزيز و اهل دل و مداح اهل بيت عصمت و طهارت ، شهيد بزرگوار، (طلبه شهيد: محمد باقر خسروىرحمه‌الله ) افتادم كه در دعاى ندبه ، و در ادعيه هاى ديگر، دائما اين دو بيتى را با اشك و با تمام وجود و اعتقاد مى خواند:

يارب از دلهاى ما درد محبت را مگير

اين تجمع ، اين توسل ، اين ارادت را مگير

هستى ما بستگى دارد به عشق اهل بيت

هر چه مى خواهى بگير، اما ولايت را مگير

اينكه عرض كردم با اعتقاد كامل و عاشقانه مى خواند، به اين دليل بود كه ثمره اش را در شب قدر ديد و بعد از برنامه احياء (قرآن به سر) به شهادت رسيد و در روز شهادت حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام در شهر قم تشيع شد. ان شاء الله با اهل بيت محشور باشد، روحش شاد و راهش گرامى

در اين مسير بايد با حضور قلب و از روى واقعيت و در حالى كه خود را واقعا فقير و دست خالى بدانيم به سوى حق تعالى حركت نماييم و خطاب به خداوند عرض كنيم : «ما از تو به غير تو تمنايى نداريم».

همه چيز بر محور يقين به خداوند سبحان (جل واعلى) دور مى زند؛ بنابراين هر قدر اعتقاد و ايمان انسان به قدرت مطلقه الهيه بيشتر گردد، اشياى جهان هستى به همان نسبت در برابر او مطيع و منقاد خواهد شد.

ان شاء الله خداوند به همه ما باور و يقين درونى عنايت بفرمايد. (آمين !) پروردگارا! قلب ما را به نور ايمان و يقين ، و تمام وجود ما را به نور عمل صالح روشن فرما، ما را دوستدار مؤمنان و صالحان ، مخصوصا امام المتقين مولى الكونين اسدالله الغالب اميرالمؤمنان على بن ابيطالبعليه‌السلام قرار بده ، و محبت ما را نيز در دلهاى مؤمنان بيفكن ، و ما را دوست دار خداوند و خداوند را دوستدار ما قرار بده

سخنى پيرامون تكميل يقين

اما جمله دوم امام سجادعليه‌السلام مى فرمايد:

وصحح بما عندك يقينى

بارالها، يقين مرا با آنچه از علم و قدرت در احاطه ذات اقدس توست ، تكميل بفرما.

رسول مكرم اسلام ، محمد بن عبداللهعليه‌السلام مى فرمايد:

الا ان الناس لم يؤ تو فى الدنيا شيئا خيرا من اليقين و العافيه ، فاساءلوهما الله(١٦٦)

آگاه باشيد! كه مردم دنيا از چيزى بهتر از يقين و عافيت برخوردار نشده اند، پس همواره آن دو نعمت را از خداوند درخواست نماييد.

حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

افضل الايمان حسن الايقان(١٦٧)

برترين و بالاترين مراتب ايمان ، حسن يقين مؤمنين است

يعنى اگر افراد با ايمان داراى يقين باشند، واجد عالى ترين مقام ايمان هستند.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

ما من شى ء اعز من اليقين(١٦٨)

هيچ چيزى عزيزتر و گرانقدرتر از يقين مؤمنين نسبت به مراتب ايمان نيست .رسول مكرم اسلام محمد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از جبرئيل امين سؤ ال كرد كه تفسير يقين چيست ؟ جبرئيل در پاسخ ، گفت : افرادى كه داراى يقين هستند، خدا را عبادت مى كنند و براى ذات اقدس او عمل مى نمايند، به طورى كه گويى خداوند را مى بينند و معبود بزرگشان مشهود آنان است

بين دنيا و آخرت حجاب هاى متعددى وجود دارد كه اهل دنيا تا در اين جهان هستند، عالم آخرت را نمى بينند؛ موقعى كه پرده مرگ و پرده برزخ كنار برود و قيامت برپا شود، عالم آخرت مشهود مى گردد، بنابراين افراد با ايمان در اين جهان هر قدر به آخرت يقين داشته باشند، با مشاهده قيامت بر يقينشان افزوده مى شود، ولى حضرت علىعليه‌السلام در مقام يقين نسبت به جميع شئون دينى ، از آن جمله قيامت ، آنقدر نيرومند و قوى است كه مى فرمايد:

وكشف الغطاء ما ازددت يقينا(١٦٩)

اگر تمام پرده ها از مقابل من كنار برود و تمام حقايق پنهان آشكار شود، چيزى بر يقين من افزوده نخواهد شد.

علائم يقين

براى يقين علائمى در كتب اسلامى ذكر شده است ، از جمله پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علىعليه‌السلام مى فرمايد:

يا على ! ان من اليقين الا ترضى بسخط الله احدا(١٧٠)

از جمله علائم يقين اين است كه خداوند را براى راضى كردن و خشنود نمودن يك انسان ، به غضب نياورى

يعنى افراد با ايمان و يقين ، رضاى مخلوق را با غضب خالق معامله نمى كنند و خويشتن را در معرض عذاب عظيم قرار نمى دهند.

و از علائم ديگر يقين ؛ ناچيز شمردن امور مادى و رهايى از قيد و بندهايى است كه دنياپرستان خود را اسير آنها كرده اند و از درك كمالات واقعى محروم مانده اند، امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

اصل الزهد اليقين و ثمرته السعاده(١٧١)

زهد در دنيا و بى اعتنايى به ماديات به منزله درختى است كه ريشه آن يقين است و ميوه آن سعادت

يعنى اگر انسانى داراى يقين واقعى و معتقد به اجر الهى در قيامت است ، خود را اسير امور مادى نمى كند، به حداقل زندگى قناعت مى كند و عمر خود را در تعالى و تكامل معنوى صرف مى كند و اين معناى زهد واقعى است ؛ ريشه اصلى آن يقين است و ميوه آن سعادت

امام سجادعليه‌السلام براى مصون ماندن از خطرات يقين ، متوجه حضرت حق (جل واعلى) مى شود و از ذات اقدسش استمداد مى كند و به زبان دعا مى گويد:

وصحح بما عندك يقينى

بارالها! با علم و قدرتى كه نزد توست ، يقين مرا تصحيح فرما.

چهارده كلام نورانى از امير بيان عليه‌السلام

١ - لاتجعلوا علمكم جهلا، و يقينكم شكا، اذا علمتم فاعملوا، و اذا تيقنتم فاءقدموا(١٧٢)

دانشتان را جهل قرار ندهيد، و يقينتان را شك نپنداريد، هرگاه دانستيد به دنبال عمل باشيد و چون به يقين رسيديد، اقدام كنيد.

٢ - اءحى قلبك بالموعظه ، و اءمته بالزهاده ، و قوه باليقين ، و نوره بالحكمه(١٧٣)

دلت را با موعظه ، زنده دار و با زهد و بى اعتنايى به دنيا بكش و با يقين نيرو ببخش و با حكمت درخشان گردان

٣ - و ما على المسلم من غضاضه فى اءن يكون مظلوما ما لم يكن شاكا فى دينه ، و لامرتابا بيقينه(١٧٤)

براى يك مسلمان ، مظلوم واقع شدن عيب و نقص نيست ، مادامى كه در دين خود شك نياورد و به يقين خود ترديد نكند.

٤ - اطرح عنك واردات الهموم بعزائم الصبر و حسن اليقين(١٧٥)

غم و اندوه هايى كه بر دلت وارد شود، با صبرى پايدار و يقينى نيكو از خود دور ساز.

٥ - باليقين تدرك الغايه القصوى(١٧٦)

با يقين به بالاترين درجه مقصود مى توان رسيد.

٦ - راءس الدين صحه اليقين(١٧٧)

باور صحيح ، راءس ديندارى است

٧ - لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا(١٧٨)

اگر پرده ها بالا رود، بر يقين من افزوده نشود.

٨ - اليقين عنوان الايمان(١٧٩)

يقين به مبداء و معاد، علامت ايمان است

٩ - اءصل الزهد اليقين ، و ثمرته السعاده(١٨٠)

ريشه زهد يقين است و ثمره آن نيك بختى است

١٠ - عليكم بلزوم اليقين و التقوى ، فانهما يبلغانكم جنه الماءوى(١٨١)

بر شما باد به پاى بندى به يقين و پرهيزكارى ، زيرا اين دو شما را به بهشت برين مى رساند.

١١ - كن موقنا تكن قويا(١٨٢)

به خدا يقين داشته باش تا نيرومند باشى

١٢ - من لم يوقن بالجزاء اءفسد الشك يقينه(١٨٣)

كسى كه به روز جزاء يقين نداشته باشد، شك ، يقين او را تباه خواهد كرد.

١٣ - من يؤ من يزدد يقينا(١٨٤)

كسى كه ايمان مى آورد، به يقين خود مى افزايد.

١٤ - من حسن يقينه ، حسنت عبادته(١٨٥)

كسى كه باورش خوب شود عبادتش خوب خواهد شد.

فصل پنجم : تقوا و مراتب آن

قال علىعليه‌السلام :

لاكرم كالتقوى

هيچ بزرگوارى ، مثل تقوا نيست

نهج البلاغه ، حكمت ١١٣.

معناى تقوا

تقوا در عرف شريعت به معنى نگهدارى نفس است از آنچه كه انسان را به گناه مى كشاند.

مراتب تقوا

١ - تقواى بدن : كه پاك كردن و مبرا نمودن آن است از كثافات و نجاسات ظاهرى

٢ - تقواى نفس : كه پاك كردن و مبرا نمودن آن است از صفات رذيله و اوصاف خبيثه و وسوسه هاى شيطانى

٣ - تقواى قلب : كه تخليه و پاك كردن آن است از غير حضرت حق ، كه صاحب اين خانه است و بدين جهت است كه عرفا، قلب را به كعبه تعبير مى كنند، زيرا كعبه خانه ظاهرى و دل خانه باطنى خداوند است

پس هر جا اين تقواى سه گانه حاصل شود، از الطاف خاص و عنايات مخصوص حضرت حق خواهد بود.

انواع تقوا

١ - تقواى روحى : انسان بايد روح خود را به اندازه ايى تقويت نمايد كه تقوا در آن به صورت يك ملكه در آيد و آن را از آلودگى ها حفظ نموده و چنان روح قوى و پاكى داشته باشد كه بتواند به وسيله آن به خداوند نزديك شده و راه تكامل را طى كند.

٢ - تقواى مغزى و فكرى : تقوايى است كه انسان را از هر گونه مخاطره مغزى دور نموده و نمى گذارد مغز او به افكار نامتناسب آلوده گردد. كسى كه داراى تقواى مغزى است ، نه تنها با اعضا و جوارحش گناه نمى كند، بلكه فكر انجام گناه را هم به مغز خود راه نمى دهد.

٣ - تقواى اعضاء: اين است كه تمام قواى بدن و جوارح ، در اختيار و كنترل خود انسان باشد. چشم نتواند بدون اجازه به هر جا كه مى خواهد نگاه كند. گوش براى شنيدن هر نغمه ايى آزاد نباشد و همچنين اسفل اعضاء و... بايد با نيروى باطنى تقوا، همه اعضاى بدن را نگهدارى و در تحت مراقبت و كنترل قرار داد.

٤ - تقواى قلبى : خداوند عالم از تقواى قلبى به «شعائر الله» يعنى (علامت هاى خداوند) ياد كرده است و مى فرمايد:

( وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ) (١٨٦)

كسى كه بزرگ بشمارد و بشناسد علامت هاى خدا را، پس بدرستى كه تقوا در قلب او برقرار است

٥ - تقواى علمى : يعنى حفظ و نگهدارى مشاعر، از كج انديشى و اعتقاد باطل ؛ فرموده اند: اشرفيت علم موقوف است به اهميت موضوع آن علم ؛ بنابراين هر كسى كه طالب علم است ، بايد آن علمى را طلب كند كه با تقوا سنجيده شده و انسان را به راه حق بكشاند.

٦ - تقواى سياسى : تقوايى است كه بايد همه در آن را نظر داشته باشند، چون هيچ جامعه ايى بدون سياست پيش نمى رود. هرگاه در جامعه ايى سياست واقعى پياده نشود، آن جامعه رو به انحطاط مى رود و مستعمره جوامع ديگر مى شود؛ بنابراين بر همه افراد با تقواى جامعه لازم است كه آگاه باشند و نگذارند ابر قدرت هاى عالم بر آنها تسلط پيدا كنند.

٧ - تقواى اقتصادى : كه بر دو نوع است :

۶ - فصل ششم : نيت و مراتب آن

يكى اينكه : انسان به وسيله اين نوع تقوا، از خوردن مال مردم و به يغما بردن دسترنج ديگران و احتكار اموال عمومى مردم و امثال آن اجتناب كند و به حق ديگران تجاوز ننمايد.

و دوم آنكه : اگر توزيع حقوق مردم به دست او افتاد، عادلانه تقسيم نمايد (به يكى بيشتر و به يكى كمتر ندهد)؛ بنابراين تقواى اقتصادى در هر زمان براى مسلمانان ضرورى است

٨ - تقواى جنسى : يكى از ضرورى ترين تقواهاست ، كه اگر رعايت نشود، فسادى خانمان سوز زندگى بشرى را تهديد خواهد كرد! اين موضوع نياز به بحث و توضيح زياد دارد كه مجال آن نيست

٩ - تقواى طبى : در اين باره خداوند عالم دستورى دارد و مى فرمايد:

( كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ) (١٨٧)

بخوريد و بياشاميد، اما اسراف نكنيد، خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد. اصولا پرخورى سرچشمه تمام بيمارى هاست

١٠ - تقواى لفظى : نگهدارى زبان است از سخنان زشت و دشنام و ناسزا، كه از نظر اسلام حائز اهميت فراوان مى باشد. عارفى مى گويد: همه خير دنيا و آخرت در يك كلمه خلاصه شده و آن تقواست چرا كه در قرآن كريم خير و ثواب بسيارى بر تقوا مترتب شده است و سعادت دنيا و آخرت موقوف به آن گشته است

آثار و خواص تقوا در قرآن

ما از آثار و خواص تقوا، دوازده فايده را كه در قرآن آمده ، متذكر مى شويم :

١ - تقوا مورد مدح و ستايش قرار گرفته است : خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ) (١٨٨)

اگر صبر و تقوا پيشه سازيد، (شايسته است) چون اين از كارهاى مهم و قابل اطمينان است

٢ - تقوا موجب ايمنى از شر دشمن مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( إِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا ) (١٨٩)

اگر صبر و تقوا پيشه سازيد، نقشه خائنانه دشمنان به شما زيانى نمى رساند.

٣ - تقوا موجب نصرت و پيروزى مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ ) (١٩٠)

خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كردند، و كسانى كه نيكوكارند.

٤ - تقوا موجب نجات از مشكلات و روزى حلال مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( وَمَن يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ﴿ ٢ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ) (١٩١)

هر كه از خداوند بترسد و تقوا داشته باشد، راه نجاتى به رويش مى گشايد و از راهى كه تصور نمى كند، رزقش را مى رساند.

٥ - تقوا موجب اصلاح كارها مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ) (١٩٢)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و سخن محكم و متين بگوييد، تا كردارتان را اصلاح كند.

٦ - تقوا موجب آمرزش گناه مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ) (١٩٣)

و خداوند سبحان جل و اعلى گناهان شما را بيامرزد.

٧ - تقوا موجب دوستى با خدا مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ) (١٩٤)

خداوند متقين را دوست دارد.

٨ - تقوا موجب قبولى اعمال مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

انما يتقبل من المتقين(١٩٥)

خداوند اعمال را تنها از اهل تقوا مى پذيرد.

٩ - تقوا موجب بزرگوارى و عزت مى گردد؛ خداوند (جل واعلى) مى فرمايد:

( إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ) (١٩٦)

گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست ؛ بدرستى كه خداوند دانا و آگاه است

١٠ - تقوا موجب بشارت به هنگام مرگ مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿ ٦٣ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ) (١٩٧)

آنان كه ايمان آورده اند و تقوا پيشه كردند، در اين زندگى دنيا و در آن سراى آخرت مسرورند.

١١ - تقوا موجب آزادى از دوزخ مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ) (١٩٨)

سپس آنان را كه تقوا داشته اند، از آن رهايى مى بخشيم و ظالمان را در حالى كه از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى سازيم

١٢ - تقوا موجب ورود در بهشت مى گردد؛ خداوند سبحان (جل واعلى) مى فرمايد:

( أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ) (١٩٩)

براى پرهيزكاران آماده شده است

خوشبختى دنيا و آخرت ، در سايه تقوا به دست مى آيد. تقوا گنج و غنيمتى فراوان ، خيرى زياد و رستگارى بى پايان است

چهارده كلام نورانى از امير بيان عليه‌السلام

١ - التقى رئيس الاءخلاق(٢٠٠)

پرهيز از گناه ، رئيس اخلاق است

٢ - لايقل عمل مع التقوى و كيف يقل ما يتقبل ؟!(٢٠١)

عملى كه همراه با تقوا باشد كم نيست ، چگونه كم خواهد بود عملى كه مورد قبول درگاه خدا باشد!؟

٣ - لاعز اءعز من التقوى(٢٠٢)

هيچ عزتى ، عزيزتر و گرامى تر از تقوا و پرهيزكارى نيست

٤ - اءلا و ان من صحه البدن تقوى القلب(٢٠٣)

آگاه باشيد كه پرهيزكارى دل ، از صحت بدن است

٥ - اتق الله فى كل صباح و مساء(٢٠٤)

در هر صبح و شام رعايت تقوا كن

٦ - المتقون فيها (فى الدنيا) هم اءهل الفضائل ، منطقهم الصواب ، و ملبسهم الاقتصاد، و مشيهم التواضع(٢٠٥)

پرهيزكاران در دنيا اهل فضائلند، گفتارشان راست و لباسشان متوسط و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است

٧ - لاكرم اءعز من التقى(٢٠٦)

هيچ كرامت و بزرگى ، عزيزتر از تقوا نيست

٨ - التقى سائق الى كل خير(٢٠٧)

تقوا سوق دهنده به سوى هر خير و خوبى است

٩ - مخ الايمان التقوى و الورع ، و هما من اءفعال القلوب(٢٠٨)

پرهيزكارى و پارسايى اساس و مغز ايمان است و آن دو از كارهاى دل است

١٠ - من اتقى الله اءحبه الناس(٢٠٩)

هر كه خدا ترس باشد، مردم او را دوست خواهند داشت

١١ - المتقون قلوبهم محزونه ، وشرورهم ماءمونه(٢١٠)

پرهيزكاران دلهايشان غمگين و محزون است و مردم از بدى هايشان در امانند.

١٢ - التقوى ظاهره شرف الدنيا، و باطنه شرف الاخره(٢١١)

تقوا ظاهرش شرافت دنيا و باطنش شرافت آخرت است

١٣ - ان التقوى عصمه لك فى حياتك ، و زلفى لك بعد مماتك(٢١٢)

به راستى كه تقوا در دنيا مراقب توست و در آخرت وسيله نزديكى تو به خداوند است

١٤ - لاينفع الايمان بغير تقوى(٢١٣)

هيچ چيزى بازدارنده تر و هيچ نگهبانى بالاتر از تقوا نيست