• شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5963 / دانلود: 2199
اندازه اندازه اندازه
مفاتیح الغيب

مفاتیح الغيب

نویسنده:
فارسی

مفتاح اول: در بيان نوع اول است آعنى استخاره مطلقه

سيد على بن طاووس به سند صحيح روايت كرده است، از ابن آبى يعفور، كه گفت: شنيدم از حضرت صادق (ع) كه مى فرمود در بيان كيفيت استخاره: كه تعظيم و تمجيد و حمد خدا مى كنى، و صلوات بر محمد و آل او مى فرستى، پس مى گوئى اللّهمّ انّى اسآلك بآنّك عالم الغيب و الشّهادة الرحمن الرحيم و آنت علام الغيوب، آسخير اللّه برحمته پس حضرت فرمود: كه اگر امر سختى باشد كه بيم در آن داشته باشى صد مرتبه بگو، و اگر امر سهلى باشد سه مرتبه بگو(14) .

مؤلف گويد: كه ظاهر آن است كه تكرار صد بار و سه بار در آستخيراللّه برحمته باشد، و اگر از اول دعا مكرر بخواند شايد بهتر باشد. و اگر پيش ‍ از دعا بگويد سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر و لاحول ولاقوة الاّ باللّه العلى العظيم و بعد از آن، آن دعا را بخواند شايد بد نباشد.

و ايضا، به سندهاى معتبر از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه هر كه يك مرتبه خير خود را از خدا بطلبد و او راضى باشد به هر چه خدا از براى او ميسر گرداند، البته حق تعالى آنچه خير اوست براى او ميسر گرداند(15) .

و به سند معتبر ديگر روايت كرده است، كه محمد طيار به خدمت حضرت صادق (عليه‌السلام ) عرض كرد كه به ما رسيده است كه شما فرموده ايد: هر كه در امرى، صد مرتبه خير خود را از خدا بطلبد، البته خدا خير او را به نزد او بياورد، حضرت فرمود: كه اگر يك نوبت نيز خير خود را بطلبد، خدا او را، به خير او برساند(16) .

و به اسانيده صحيحه روايت كرده است، از حضرت امام محمد باقر (عليه‌السلام ) كه طلب خير در هر ركعت از ركعات نافله نماز پيشين كردن خوب است(17) .

مؤلف گويد: كه شايد مراد طلبيدن در سجده باشد.

و در مكارم الاخلاق و كتاب من لايحضر از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده اند كه در استخاره بايد كه طلب خير خود كند از خداوند عالميان، در سجده آخر نافله صبح، صد و يك مرتبه به اين نحو كه بگويد: الحمدللّه رب العالمين، اللهمّ صلّ على محمد و آله پس پنجاه مرتبه بگويد: آستخيراللّه برحمته پس باز حمد و صلوات را اعاده كند و پنجاه و يك مرتبه بگويد: استخيراللّه برحمته(18) .

و سيد (رضي‌الله‌عنه ) اين روايت را نقل كرده است و گفته است: كه بعد از آن مى گويد للّهمّ يا أبصر الناظرين، و يا آسمع السامعين، و يا أسرع الحاسبين، و يا أرحم الراحمين، صلّ على محمد و آله، و خرلى فى الامر الذى آرد و اگر تواند به عربى حاجت خود را ذكر كند، و باز بگويد: لا اله الاّ العلى العظيم، لا اله الاّ اللّه الحليم الكريم، ربّ بحرمة محمد و آله صلّ على محمد و آله، و خرلى فى الامر الّذى آردت فى الدنيا و الاخرة فى عافيه و باز اگر تواند حاجت خود را ذكر كند به جاى فى الامر الذى أردت.

و در مكارم الاخلاق از حضرت اميرالمؤ منين (صلوات اللّه عليه) روايت كرده است در كيفيت استخاره، كه دو ركعت نماز مى گذارد، و بعد از نماز صد مرتبه مى گويد أستخيراللّه پس مى گويد اللّهمّ انّى قد هممت بأمر قد علمته، فان كنت تعلم إنّه خير لى فى دينى و دنياى و آخرتى فيسره لى، و ان كنت تعلم إنّه شرّ لى فى دينى و دنياى و آخرتى فاصرفه عنّى، كرهت نفسى ذلك أم أحبّت، فانّك تعلم و لااعلم و آنت علام الغيوب پس عزم مى كند بر امرى كه اراده كرده است(19) .

و ايضا روايت كرده است كه مردى آمد به خدمت حضرت صادق (عليه‌السلام ) و گفت: فداى تو شوم گاه هست كه كارى را مى كنم و بعد از آن پشيمان مى شوم، حضرت فرمود: كه چرا استخاره نمى كنى؟ گفت: فداى تو شوم چگونه استخاره كنم؟ فرمود: كه چون نماز صبح را كردى دست را بلند كن برابر روى خود و بگو اللّهمّ انّك تعلم و لااعلم، و آنت علام الغيوب، فصلّ على محمد و آل محمد، و خرلى فى جميع ما عزمت به من آمورى خيار بركة و عافية(20) .

و ايضا از حضرت امام محمد باقر (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه چون حضرت على بن الحسين (صلوات اللّه عليه) اراده حجى، يا عمره اى، يا بنده آزاد كردنى يا خريدنى يا فروختنى مى كرد وضو مى ساخت و دو ركعت نماز استخاره مى كرد، و در ركعت اول بعد از فاتحه سوره الرحمن و در دوم سوره حشر مى خواند، و بعد از نماز دويست مرتبه طلب خير از خدا مى كرد، يعنى مى گفت آستخيراللّه يا آستخيراللّه برحمته خيرة فى عافية پس سوره قل هو اللّه، و قل آعوذ بربّ الفلق، و قل آعوذ بربّ الناس مى خواند، پس مى گفت:

اللّهمّ انّى قدهممت بآمر قد علمته، فان كنت تعلم آنّه خير لى فى دينى و دنياى و آخرتى فاقدره لى، و ان كنت تعلم آنّه شرّ لى فى دينى و دنياى و آخرتى فاصرفه عنّى، ربّ اعزم لى على رشدى، و ان كرهت آو آحبّت ذلك نفسى، ببسم اللّه الرحمن الرحيم، ما شآ اللّه لاحول و لاقوة الاّ باللّه، حسبى اللّه و نعم الوكيه پس متوجه آن امر مى شد و عزم بر آن مى نمود(21) .

و سيد بن طاووس (رضي‌الله‌عنه ) به سند صحيح از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه هرگاه كسى مطلبى از پروردگار خود خواهد طلب نمايد، بايد كه در آن روز بر شصت مسكين تصدق كند، و هر مسكين را يك صاع گندم بدهد به صاع حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و چون شب شود در ثلث آخر شب غسل كند و جامه كنده كه پست ترين عيالش پوشند بپوشد و بعوض زير جامه لنگى ببندد، پس دو ركعت نماز بجا آورد، و چون در ركعت دوم به سجده اول برود لا اله الاّ اللّه بگويد، و خدا را به عظمت و بزرگوارى ياد كند.

و دور نيست كه اگر بعد از ذكر سجود تسبيحات اربع ولا حول ولاقوة الاّ باللّه العلى االعظيم بگويد خوب باشد، پس گناهان خود را آنچه در خاطر داشته ياد كند، و طلب مغفرت و آمرزش كند، و اگر مجمل بگويد اللّهمّ اغفرلى ماتعلم من ذنوبى شايد بد نباشد، پس فرمود كه چون سر به سجده دوم بگذارد صد مرتبه بگويد اللّهمّ انّى آستخيرك پس هر حاجت كه دارد از خدا بطلبد، و هر مرتبه كه به سجده رود لنگ را از زانو دور كند كه زانوها به زمين برسد، و عقب لنگ را نيز ميان ساقها و رآنهاداخل كند كه مجموع زانوها و قدمهايش به خاك برسد(22) .

و على بن ابراهيم در تفسير و حميرى در قرب الاسناد روايت كرده اند از على بن اسباط كه گفت: رفتم به خدمت حضرت امام رضا (عليه‌السلام ) و گفتم مى خواهم به سفر مصر بروم و نمى دانم از راه دريا بروم يا از راه صحرا، حضرت فرمود: كه برو به مسجد حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) در غير وقت نماز واجب، و دو ركعت نماز بجا آور، و بعد از آن صد و يك مرتبه أستخيراللّه و به روايت حميرى صد مرتبه بگو(23) .

و آيضا حميرى به سند صحيح از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه هر كه در بالاى سر مرقد منور حضرت امام حسين (صلوات اللّه عليه) صد مرتبه طلب خير از خدا بكند، پس حمد و تهليل و تسبيح و تمجيد و ثنآ كند خدا را، البته خدا خير او را براى او ميسر گرداند، يا در دل او بيندازد(24) .

مؤلف گويد: كه اگر چنين بگويد: آستخيراللّه برحمته خيرة فى عافية صد مرتبه، پس بگويد لا اله الاّ اللّه الحليم الكريم، و سبحان اللّه، و الحمدللّه ربّ العالمين، و لاحول ولاقوة الا باللّه العلى العظيه شايد عمل به حديث كرده باشد. پس صلوات بفرستد و طلب خير خود از خدا بكند، و دعائى كه بعد از اين مذكور است، كه راوى گفت: كه شنيدم از حضرت صادق (عليه‌السلام ) كه در استخاره اين دعآ را مى خواندند: للّهمّ انّى أسالك بعلمك، و أستخيرك بعزّتك، و آسآلك من فضلك العظيم، و أنت أعلم بعواقب الامور، ان كان هذا الامر خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى، فيسره لى و بارك لى فيه [و آعنّى عليه خ ل] و ان كان شرّا فاصرفه عنّى، واقض لى الخير [بالخير حيث ما كان خ ل] حيث كان، و رضّنى به حتى لاآحبّ تعجيل ما آخرت و لا تآخير ما عجّله(25) .

و كلينى و شيخ، به سند صحيح از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده اند كه دو ركعت نماز بكن، و طلب خير خود از حق تعالى بكن، پس به خدا سوگند مى كنم كه هيچ مسلمان طلب خير از خدا نمى كند مگر آنكه البته آنچه خير اوست خدا به نزد او مى آورد(26) .

و ابن بابويه و شيخ طوسى و ديگران به سند معتبر از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده اند كه هر كه هفتاد مرتبه اين دعا را براى طلب خير از خدا بخواند، البته خدا آنچه خير اوست براى او مقدر مى گرداند، دعا اين است: يا آبصر الناظرين، و يا آسمع السامعين، و يا آسرع الحاسبين، و يا آرحم الراحمين، و يا آحكم الحاكمين، صلّ على محمد و آهل بيته، و خرلى فى الامر الّذى آرد(27) .

و در مكارم الاخلاق همين روايت را نقل كرده، و در آخرش گفته است: كه پس برو به سجده و صد مرتبه بگو آستخيراللّه برحمته، آستقدراللّه فى عافية بقدرته پس متوجه آن كار بشو كه هر چه رو مى دهد خير تو در آن است، و متهم مدار پروردگار خود را در آنچه براى تو مقدر كند، و بدان كه خير تو البته در آن است(28) .

و شيخ (رحمه اللّه) به سند معتبر از امام محمد باقر (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه حضرت امام زين العابدين (عليه‌السلام ) هرگاه اراده امرى مى كردند، مانند حج يا عمره يا فروختن يا خريدن يا بنده آزاد كردن وضو مى ساخت، و دو ركعت نماز استخاره مى كردند، و در آن دو ركعت سوره حشر و سوره رحمن مى خواندند، پس قل آعوذ برب الفلق، و قل آعوذ برب الناس، و قل هو اللّه آحد مى خواندند، پس اين دعا را مى خواندند:

اللّهمّ ان كان الامر الذى آردت خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى و عاجل آمرى و آجله، فيسره لى على آحسن الوجوه و آجملها [و آكملها خ ل] و ان كان الامر الذى آردت شرّا لى فى دينى و دنياى و آخرتى و عاجل آمرى و آجله، فاصرفه عنّى على آحسن الوجوه، ربّ لى على رشدى و ان كرهت ذلك آو [و خ ل] آبته نفسى(29) .

برقى(30) و سيد(31) نيز اين روايت را نقل كرده اند، و در دعا، اختصارى كرده اند، لهذا روايت شيخ را اختيار كرديم.

و ابن بابويه و شيخ و ديگران (رضي‌الله‌عنه م) به سند حسن از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده اند كه هرگاه يكى از شما اراده كارى بكند، پس دو ركعت نماز بكند، پس حمد كند خدا را و ثنا گويد بر او، و صلوات فرستد بر محمد و آل او و بگويد: اللّهمّ ان كان هذا الامر خيرا لى فى دينى و دنياى، فيسره لى و قدره لى، و ان كان غير ذلك فاصرفه عنّه راوى پرسيد كه چه سوره در اين دو ركعت بخوانم؟

فرمود: كه هر سوره كه خواهى، و اگر خواهى قل هو اللّه آحد و قل يا آيها الكافرون بخوان، و قل هواللّه آحد در ثواب برابر است با ثلث قرآن(32) .

و ايضا ابن بابويه و سيد (آرحمه‌الله ) روايت كرده اند كه محمد بن خالد قسرى از حضرت صادق (عليه‌السلام ) سؤ ال كرد از طريق استخاره؟ فرمود: كه در آخر ركعتهاى نماز شب در سجده صد و يك مرتبه بگو آستخير اللّه برحمته و به روايت ديگر صد مرتبه(33) .

و به سند معتبر ديگر روايت كرده اند كه هرگاه حضرت صادق (عليه‌السلام ) اراده مى فرمودند كه غلامى يا چهارپايى بخرند، يا امر آسانى يا حاجت سبكى داشتند صد مرتبه طلب خير مى كردند، و اقلش آستخير اللّه برحمته است(34) .

و در قرب الاسناد به سند معتبر از حضرت امام موسى (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه مردى به خدمت آن حضرت آمد و گفت: فداى تو شوم مى خواهم به سفرى بروم و مى خواهم مرا استخاره تعليم نمائى كه اگر خير من در اين سفر باشد براى من ميسر گرداند، و اگر براى من شر باشد از من بگرداند، حضرت فرمود: كه مى خواهى به اين سفر بروى؟ گفت: آرى. فرمود: كه اين دعا بخوان تا براى تو خير شوداللّهمّ قدّر لى ما آردت و اجعله خيرا لى، فانّك تقدر على ذلك(35) .

و سيد بن طاووس (رضي‌الله‌عنه ) از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه بعد از نماز استخاره اين دعا را بخوانند:

اللّهمّ انّك خلقت آقواما يلجؤ ون الى مطالع النّجوم، لاوقات حركاتهم و سكونهم و تصرّفهم و عقدهم و حلّهم، و خلقتنى آبرآ اليك من اللّجآ اليها و من طلب الاختيارات بها، و آتيقّن [آيقن خ ل] آنّك لم تطلع آحدا على غيبك فى مواقعها، و لم تسهّل له السّبيل الى تحصيل آفاعيلها، و آنّك قادر على نقلها فى مداراتها فى مسيرها [سيرها خ ل] عن السّعود العامّة و الخاصّة الى النّحوس، و من النّحوس الشّاملة و المفردة الى السّعود، لانّك تمحوما تشآ و تثبت و عندك آمّ الكتاب، و لانّها خلق من خلقك و صنعة من صنيعك [صنعك صنعتك خ ل] و ما آسعدت من اعتمد على مخلوق مثله، و استمدّ الاختيار لنفسه و هم آولئك، و لا آشقيت من اعتمد على الخالق الّذى آنت هو، لا اله الاّ آنت وحدك لاشريك لك و سآلك بما تملكه و تقدر عليه، و آنت به ملىّ و عنه غنىّ، و اليه غير محتاج، و به غير مكترث، من الخيرة الجامعة للسّلامة و العافية و الغنيمة لعبدك من حدث الدّنيا الّتى اليك فيها ضرورته لمعاشه، و من خيرات الاخرة الّتى عليك فيها معوّله، و آنا هو عبدك.

اللّهمّ فتولّ يا مولاى اختيار خير الاوقات، لحركتى و سكونى و نقضى و ابرامى و سيرى و حلولى و عقدى و حلّى، واشدد بتوفيقك عزمى و سدّد فيه رآيى، و اقذفه فى فؤ ادى حتّى لايتآخّر و لايتقدّم وقته عنّى، و آبرم [وآثرم خ ل] من قدرتك كلّ نحس يعرض بحاجز حتم من قضائك يحول بينى وبينه، و يباعده منّه فى دينى و نفسى و مالى و ولدى و اخوانى، و آعذنى به من الاولاد و الاموال و البهائم و الاعراض، و ما آحضره و ما آغيب عنه، و ما آستحبه و ما آخلّفه.

و حصّنّى من كلّ ذلك بعياذك من الافات و العاهات و البليّات، و من التّغيير و التّبديل و النّقمات و المثلات، و من كلمتك الخالقة، و من جميع المخلوقات [المخوفات خ ل] و من سوء القضآ، و من درك الشّقآ، و من شماتة الاعدآ، و من الخطآ و الزّلل فى قولى و فعلى، و ملّكنى الصّواب فيهما، بلا حول و لا قوّة الاّ باللّه علىّ العظيم، بلا حول و لاقوة الاّ باللّه الحكيم الكريم، بلا حول و لاقوّة الاّ باللّه العزيز العظيم [العليم خ ل] بلاحول و لاقوّة الاّ باللّه حرزى و عسكرى، بلا حول و لاقوة الاّ باللّه سلطانى و مقدرتى، بلاحول و لاقوّة الاّ باللّه عزّى و منعتى.

اللّمّ آنت العالم بجوائل فكرى، و جوائس صدرى، و مايترجّح فى الاقدام عليه و الاحجام عنه مكنون ضميرى و سرّى،و آنا فيه بين حالين خير آرجوه و شرّ آتقّيه، و سهو يحيط بى ودين آح.طه، فان آصابنى [آصابنى خ ل] الخيرة الّتى آنت خالقها لتهبها لى، لاحاجة بك اليها بل بجود منك علىّ بها غنمت و سلمت، و ان آخطآتنى خسرت و عطبت.

اللّهمّ فآرشدنى منه الى مرضاتك و طاعتك، و آسعدنى فيه بتوفيقك و عصمتك، و اقض بالخير و العافية و السّلامة التّامة الشّاملة الدّائمة لى فيه حتم آقضيتك و نافذ عزمك و مشيّتك، و انّنى [انّى خ ل] آبرآ اليك من العلم بالاوفق [بالارفق خ ل] من مباديه و عواقبه و فواتحه [مفاتحه خ ل] و خواتمه و مسالمه و معاطبه و من القدرة عليه، و آقرّ آنّه لاعام و لا قادر على سداده سواك، فآنا آستهديك و آستعينك [و آستفتيك خ ل] و آستقضيك و آستفيك و آدعوك و آرجوك، و ما تاه من استهداك، و لاضلّ من استفتاك، و لا دهى من استكفاف، و لاحال [خاب خ ل] من دعاك، و لاآخفق من رجاك، فكن لى عند آحسن ظنونى و آمالى فيك، يا ذاالجلال و الاكرام، انّك على كلّ شى ء قدير.

و استنهضت لمهمّى هذا و لكلّ مهمّ، آعوذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرّجيم، بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، الحمدللّه ربّ العالمين، الرّحمن الرّحيم، مالك يوم الدّين، ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، اهدنا الصّراط المستقيم، صراط الّذين آنعمت عليهم، غيرالمغضوب عليهم، ولا الضّالّين. قل آعوذ بربّ النّاس، ملك النّاس، اله النّاس، من شرّ الوسواس الخنّاس، الذى يوسوس فى صدور النّاس، من الجنة والنّاس. قل آعوذ بربّ الفلق، من شرّ ما خلق، و من شرّ غاسق اذا وقب، و من الجنّة و الناس. قل آعوذ بربّ الفلق، من شرّ ما خلق، و من شرّ غاسق اذا وقب، و من شرّ النّفاثات فى العقد، و من شرّ حاسد اذا حسد. قل هو اللّه آحد، اللّه الصّمد، لم يلد و لم يولد، و لم يكن له كفوا آحد.

پس بخوان سوره تبارك الذى بيده الملك تا آخر سوره، پس بگو: واذاقرآت القرآن جعلنا بينك و بين الّذين لايؤ منون بالاخرة حجابا مستورا، و جعلنا على قلوبهم آكنّة آن يفقهوه و فى آذانهم وقرا، و اذا ذكرت ربّك فى القرآن وحده ولّوا على آدبارهم نفورا، اولئك هم الغافلون، آفرآيت من اتّخد الهه هواه و آضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة فمن يهديه من بعد اللّه آفلا يتذكّرون، و من آظلم ممّن ذكّر بآيات ربّه فاعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه انّا جعلنا على قلوبهم آكنّة آن يفقهوه و فى آذانهم و قرا و ان تدعهم الى الهدى فلن يهتدوا اذا آبدا، الّذين قال لهم الناس انّ النّاس قدجمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا، و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذوفضل عظيم، فاضرب لهم طريقا فى البحر يبسا لاتخاف دركا و لاتخشى، لاتخافا انّنى معكما آسمع و آرى.

و استنهضت لمهمّى هذا و لكلّ مهمّ آسمآ اللّه العظام و كلماته التّوامّ و فواتح سور القرآن و خواتيمها و محكماتها و قوارعها و كلّ عوذة تعوّذ بها نبىّ آو صديق حم شاهت الوجوه وجوه آعدانى فهم لايبصرون، و حسبى اللّه ثقة و عدّة و نعم الوكيل، و الحمدللّه ربّ العالمين، و صلواته على سيدنا محمد رسوله و آله الطاهرين(36)

مؤلف گويد: كه اگر در ابتداى سور معوذتين و قل هواللّه نيز بسم اللّه الرحمن الرحيم را اعاده كند شايد بد نباشد، و از فحواى دعا ظاهر مى شود كه از براى دفع شر اعادى نيز اين دعا را خواندن مناسب است.

و ايضا سيد (رضي‌الله‌عنه ) به سند معتبر روايت كرده است كه از حضرت امام رضا (عليه‌السلام ) كه روايت كرد از پدرش از حضرت امام جعفر (صلوات اللّه عليهما) كه هر كه اين دعا را بخواند در كارى كه اراده كند نبيند در عاقبت آن كار مگر آنچه خواهد و دوست دارد، و دعا اين است:

اللّهمّ انّ خيرتك تنيل الرّغائب، و تجزل المواهب، و تطيّب المكاسب، و تغنم المطالب، و تهدى الى آحمد العواقب، و تقى من محذور النّوائب، اللّهمّ انّى آستخيرك فيما عقد عليه رآيى وقادنى اليه هواى، فآسآلك يا ربّ آن تسهّل لى من ذلك ما تعسّر، و آن تعجّل من ذلك تيسّر، و آن تعطينى يا ربّ الظفر فيما استخرتك فيه و عونا بالانعام فيما دعوتك، و آن تجعل يا ربّ بعده قربا، و خوفه آمنا، و محذوره سلما، فانك تعلم و لا آعلم و تقدر و لا آقدر، و آنت علام الغيوب، اللّهمّ ان يكن هذا الامر خيرا لى فى عاجل الدنيا و [آجل خ ل] الاخرة، فسهله لى و يسّره علىّ، و ان لم يكن فاصرفه عنّى و اقدر لى فيه الخيرة، انّك على كلّ شى ء قدير، يا آرحم الراحمين(37) .

و ايضا سيد (رحمه اللّه) روايت كرده است، از محمد بن مظفر كه آخر فرمانى كه از حضرت صاحب الامر (صلوات اللّه عليه) بيرون آمد اين دعاى استخاره بوده كه بايد به آن عمل كنند، و در نمازهاى حاجت نيز مى توان خواندن، و دعا اين است: بسم اللّه الرحمن الرحيم، اللّهمّ انّى آسالك باسمك الّذى عزمت به على السّماوات والارض، فقلت لهما اتينا طوعا آو كرها قالتا آتينا طائعين، و باسمك الذى عزمت به على عصا موسى، فاذا هى تلقف ما يآفكون. و آسآلك باسمك الذى صرفت به قلوب السحرة اليك حتّى قالوا آمنا بربّ العالمين [ربّ موسى و هارون آنت اللّه ربّ العالمين خ] و آسالك بالقدرة التى تبلى بها كلّ جديد و تجدد بها كلّ بال، و آسالك بكلّ حقّ هو لك و بكلّ حقّ جعلته عليك، ان كان هذا الامر خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى آن تصلى على محمد و آل محمد، و تسلّم عليهم تسليما، و تهنّئه [تهيّئه خ ‌ل] لى و تسهّله علىّ، و تلطف لى فيه برحمتك يا ارحم الراحمين، و ان كان شرّا لى فى دينى و دنياى و آخرتى آن تصلى على محمد و آل محمد [و آله خ ل] و تسلّم عليهم تسليما، و آن تصرفه عنّى بما [بم خ ل] شئت و كيف شئت، و ترضينى بقضائك، و تبارك لى فى قدرك، حتى لاآحبّ تعجيل شى ء آخّرته، و لاشى ء عجّلته، فانّه لاحول و لاقوة الاّ بك، يا علىّ يا عظيم يا ذاالجلال و الاكرام(38) .

و شيخ طوسى (عليه الرحمه) در مجالس روايت كرده است از امام على نقى (عليه‌السلام ) كه حضرت صادق (عليه‌السلام ) فرمود كه پدرم (صلوات اللّه عليه) در استخاره اين دعا را مى خواند:

اللّهمّ انّ خيرتك تنيل الرّغائب، و تجزل المواهب، و تغنم المطالب، و تطيّب المكاسب، و تهدى الى آحمد العواقب، و تقى محذور النّوائب، اللهمّ يا مالك الملوك آستخيرك فيما عزم رآيى عليه و قادنى هواى [يا مولاى خ ل] اليه، فسهل من ذلك ما توعّر، و يسّر منه ما تعسّر، واكفنى فى استخارتى المهمّ، و ادفع عنّى كلّ ملمّ، واجعل عاقبة آمرى غنما، و محذوره سلما، و بعده قربا، وجد به خصبا، آعطنى يا ربّ لوآ الظّفر فيما استخرتك فيه، و قرّر الانعام فيما دعوتك له، و منّ علىّ بالافضال فيما رجوتك، فانّك تعلم و لا آعلم، و تقدر و لا آقدر، و آنت علام الغيوب(39) .

و شيخ كفعمى (رحمة اللّه عليه) در كتاب بلدالامين از حضرت امام رضا (صلوات اللّه عليه) از جمله ادعيه وسائل اين دعا را براى استخاره روايت كرده است:

اللّهمّ انّ خيرتك فيما آستخيرك فيه تنيل الرّغائب، و تجزل المواهب، و تغنم المطالب، و تطيّب المكاسب، و تهدى الى آجمل المذاهب، و تسوق الى آحمد العواقب، و تقى مخوف النّوائب. اللّهمّ انّى آستخيرك فيما عزم رآيى عليه وقادنى عقلى اليه، فسهّل اللّهمّ منه ما توعّر، و يسّر منه ما تعسّر، و اكفنى فيه المهمّ، وادفع عنّى كلّ ملمّ، و اجعل ربّ عواقبه غنما، و خوفه [مخوفه خ ل] سلما، و بعده قربا، وجدبه خصبا، و آرسل اللهم اجابتى، و آنجح طلبتى، واقض حاجتى، واقطع عوائقها، وامنع بوائقها، وآعطنى اللّهمّ لوآ الظّفر بالخيرة فيما استخرتك، و وفور الغنم فيما دعوتك، و عوائد الافضال فيما رجوتك. واقرنه اللّهمّ بالنّجاح وحطه بالصّلاح، و آرنى آسباب الخيرة واضحة، و اعلام غنمها لائحة، واشدد خناق تعسّرها، وانعش صريع تيسرها. و بيّن اللّهمّ ملتبسها، و آطلق محتبسها، و مكن آسّها حتى تكون خيرة مقبلة بالغنم، مزيلة للغرم، عاجلة النّفع، باقية الصنع، انّك ولىّ المزيد مبتدى ء بالجود(40) .

و در محاسن برقى از حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) روايت كرده است كه هر كه طلب خير از خدا كند بايد كه عددش طاق باشد(41) .

و ايضا از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه پدرم هرگاه اراده استخاره مى كرد وضو مى ساخت و دو ركعت نماز مى كرد و مشغول استخاره مى شد، و اگر در اثناى استخاره كسى با او سخن مى گفت سبحان اللّه مى گفت و سخن با كسى نمى گفت تا فارغ مى شد(42) .

و ايضا در محاسن و مكارم روايت كرده اند كه در استخاره اين دعا بخوانند:

اللّهمّ انّى آستخيرك برحمتك، و آستقدرك الخير بقدرتك عليه، لانّك عالم الغيب و الشّهادة الرحمن الرحيم، فآسالك آن تصلّى على محمد و آله، كما صلّيت على ابراهيم و آل ابراهيم انّك حميد مجيد، اللّهمّ ان كان هذا الامر الّذى آريده خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى فيسره لى، و ان كان غير ذلك فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه(43) .

و ايضا هر دو از آن حضرت روايت كرده اند كه فرمود بعضى از پدران من در استخاره اين دعا مى خواندند: اللّهمّ لك الحمد و بيدك الخير كله، اللهم انّى آستخيرك برحمتك، وآستقدرك الخير بقدرتك عليه، لانّك تقدر و لاآقدر، و تعلم و لااعلم، و آنت علام الغيوب، اللهمّ فما كان من آمر هو آقرب من طاعتك و آبعد من معصيتك و آرضى لنفسك و آقضى لحقّك، فيسره لى و يسرنى له، و ما كان من غير ذلك فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه، فانّك لطيف لذلك و القادر عليه(44) .

و در محاسن به سند معتبر روايت كرده است كه حضرت امام محمد باقر (عليه‌السلام ) فرمود: كه هرگاه امر عظيمى را اراده كنم صد مرتبه طلب خير خود از حق تعالى مى كنم، و اگر غلام خريدن يا مانند آن باشد سه مرتبه طلب خير مى كنم مى گويم:

اللّهمّ انّى آسالك بآنّك عالم الغيب و الشّهادة، ان كنت تعلم آنّ الامر الذى آردت خير لى فخره لى و يسره، و ان كنت تعلم آنّه شرّ لى فى دينى و دنياى و آخرتى فاصرفه عنّى الى ما هو خير لى، و رضّنى فى ذلك بقضائك، فانّك تعلم و لاآعلم، و تقدر و لا آقدر، و تقضى و لا آقضى، انّك علام الغيوب(45) .

مؤلف گويد: كه ظاهرش آن است كه پيش از اين دعا صد مرتبه يا سه مرتبه آستخيراللّه برحمته بگويد و بعد از آن اين دعا را بخواند، و احتمال دارد كه همين دعا را مكرر بخواند.

و ايضا به سند معتبر ديگر از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده است كه مى گوئى در دعاى استخاره: آستخيراللّه و آستقدر اللّه و آتوكل على اللّه، و لاحول و لاقوة الاّ باللّه، آردت آمرا فآسآل الهى ان كان ذلك له رضا آن يقضى لى حاجتى، و ان كان له سخطا آن يصرفنى عنه و آن يوفقنى لرضاه(46) .

و كلينى و شيخ و سيد (رضي‌الله‌عنه ) به سند صحيح از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روايت كرده اند كه دو ركعت نماز بكن و طلب خير از علام الغيوب بكن، پس به خدا سوگند ياد مى كنم كه هر مسلمان كه خير خود را از خدا بطلبد البته آنچه خير اوست به نزد او مى آورد(47) .

و سيد و كفعمى و ديگران به چندين سند از حضرت امام محمد باقر (عليه‌السلام ) روايت كرده اند كه حضرت اميرالمؤ منين (صلوات اللّه عليه) فرمود: كه حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را سرى بود كه كم كسى بر آن مطلع شد، و مى گفت و من نيز مى گويم كه لعنت خدا و ملائكه و صالحان خلق خدا بر كسى باد كه افشاى سرّ آن حضرت نمايد، مگر نزد كسى كه اعتماد بر او داشته باشد.

پس كتمان كنيد راز آن حضرت را، بدرستى كه شنيدم مى فرمود: كه يا على به خدا سوگند ياد مى كنم كه نمى گويم بتو مگر آنچه گوشهاى من شنيده و دل من حفظ كرده و ديده من به سوى آن نظر كرده، پس زنهار يا على سرّ مرا فاش مكن، به درستى كه من از خداوند خود استدعا كرده ام كه هر كه افشاى سرّ من بكند نزد غير محرم اسرار من بچشاند باو گرمى آتش جهنم را.

پس فرمود: كه يا على بسيارى از مردم اگر عمل كنند به آنچه من مى گويم در نهايت مرتبه عبادت خواهد بود هر چند عبادت ايشان كم نمايد، و اگر نه ترس آن داشتم كه طاغيان اين امت دين مرا ضايع كنند هر آينه اين سرّ را فاش مى كردم و به همه كس مى گفتم، لهذا نمى خواهم كه غير كسى كه محل اعتماد باشد بداند.

بدان كه در شب معراج چون به آسمان هفتم رسيدم نظر كردم به سوى فرجه اى از عرش الهى كه نور از آن مى جوشيد مانند ديگى كه در جوش ‍ باشد، پس چون خواستم برگردم مرا نزد آن فرجه نشانيدند، و ندا به من رسيد كه اى محمد پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى گويد كه تو گرامى ترين خلقى نزد او، و نزد او علمى است كه از جميع پيغمبران و امتهاى ايشان پنهان داشته است بغير تو و هر كه را به پسندى تو از امت تو، و كسى كه او به پسندد بعد از خود، و چون اين دعاها را بخوانند گناهان گذشته ايشان بر طرف شود، و بعد از آن از گناه نترسند، و به اين سبب امر مى كنم تو را به كتمان آن، تا آن كه عمل كنندگان اكتفا به اين نكنند و دست از ساير طاعات بردارند.

پس در ضمن دعاها فرمود: كه يا محمد، هركه او را دو امر پيش آيد و خواهد كه از براى او اختيار كنم هر يك را كه نزد من پسنديده تر است، پس ‍ وقتى كه اراده آن امر مى كند اين دعا را بخواند:

اللهم اخترلى بعلمك، و وفقنى لرضاك و محبتك، اللهم اخترلى بقدرتك و جنبنى بعزتك مقتك و سخطك، اللهم اخترلى فيما آريد من هذين الامرين و نام مى برى از آن دو آمر را آسرهما الىّ، و آحبّهما اليك، و اقربهما منك، و آرضا همالك، اللهمّ انّى آسالك بالقدرة الّتى زويت بها علم الاشيآ كلّها عن جميع خلقك، فانّك عالم بهواى و سريرتى و علانيتى، فصلّ على محمد و آله، واسفع بناصيتى الى ما تراه لك رضا ولى صلاحا فيما استخرتك فيه حتى تلزمنى من ذلك آمرا آرضى فيه بحكمك، و آتكل فيه على قضائك، واكتفى فيه بقدرتك، و لاتلبنى و هواى لهواك مخالف، و لا ما آريد لما تريد لى مجانب، اغلب بقدرتك التى تقضى بها ما آحببت على من احببت بهواك هواى، و يسّرنى لليسرى التى ترضا بها عن صاحبها، و لاتخذلنى بعد تفويضى اليك آمرى، برحمتك الّتى وسعت كلّ شى ء، اللهمّ آوقع خيرتك فى قلبى، وافتح للزومها يا كريم، آمين رب العالمين پس هرگاه اين دعا بخواند من اختيار مى كنم براى او منافع او را در دنيا و آخرت(48) .

و سيد، به سند موثق از زراره روايت كرده است كه گفت: به حضرت امام محمد باقر (عليه‌السلام ) عرض كردم كه هرگاه اراده كارى داشته باشم و خواهم طلب خير خود از پروردگار خود بكنم چگونه بگويم؟ حضرت فرمود: كه هرگاه اراده استخاره داشته باشى روز سه شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه را روزه بدار، پس در روز جمعه در مكان پاكيزه اى دو ركعت نماز بكن، پس نظر كن بجانب آسمان و صد مرتبه بگو:

اللهم انّى اسالك بآنّك عالم الغيب و الشهادة الرحمن الرحيم، آنت عالم الغيب، ان كان هذا الامر خيرا لى فيما آحاط به علمك، فيسره لى و بارك فيه وافتح لى [لى به خ ل] بابه، و ان كان ذلك شرّا لى فيما آحاط به علمك، فاصرفه عنّى بما تعلم، فانك تعلم و لا اعلم، و تقدر و لاآقدر، و تقضى و لاآقضى، و آنت علام الغيوب(49) .

و ايضا به سند معتبر از كتاب دلائل حميرى روايت كرده است، از محمد بن سهل قمى كه گفت: من در مكه معظمه مجاور بودم، پس رفتم به مدينه و به خدمت حضرت امام محمد تقى (عليه‌السلام ) مشرف شدم، و اراده داشتم كه از حضرت سؤ ال كنم از براى شرف و كرامت جامه را كه بپوشم و ميسر نشد كه سؤ ال كنم تا وداع كردم و بيرون آمدم، و خواستم كه از مدينه بيرون روم، باز به خاطرم رسيد كه عريضه به خدمت حضرت بنويسم و جامه را سؤ ال كنم، چون ترددى داشتم عريضه را نوشتم و رفتم به مسجد حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و دو ركعت نماز استخاره كردم، و بعد از آن صد مرتبه طلب خير از خدا كردم، پس در دلم افتاد كه نامه را نفرستم، نامه را دريدم و از مدينه بيرون رفتم، چون روانه شدم ديدم كه خادم آن حضرت در ميان قطارها مى گردد و سؤ ال از مكان من مى كند، چون به من رسيد دستمالى به من داد كه دو پارچه بسيار خوش قماش نازك در ميان آن پيچيده بود، و گفت: مولاى تو اين جامه ها را براى تو فرستاده است، پس احمد بن محمد بن عيسى راوى حديث گفت: كه در آن زودى محمد بن سهل به رحمت خدا رفت، و من او را غسل دادم و در همان جامه ها كه حضرت فرستاده بودند او را كفن كردم(50) .

مؤلف گويد: كه در اين حديث چندين معجزه از آن جناب ظاهر شده:

اول: آن كه حضرت دانسته كه در خاطر او بوده كه جامه طلب كند براى او فرستادند.

دوم: آن كه اشعار فرمودند كه اجل او نزديك شده احتياج به جامه دوخته ندارد.

سوم: آن كه جامه ها به عدد اثواب ضرورى كفن براى او فرستادند، زيرا كه مى دانستند كه در كفن به آنها محتاج خواهد شد.

و سيد (رحمه اللّه) اين حديث را براى آن نقل كرده است كه استخاره و نماز آن به اين نحو ميان محدثين شيعه مشهور و معروف بوده، و اين حديث به مفتاح آينده انسب است.

و شيخ مفيد (عليه الرحمة) در مسائل عزية گفته است: كه از براى استخاره نماز مقررى هست، و آن دو ركعت است با هر سوره كه خواهد، و بعد از سلام حمد و ثناى خدا بگو و صلوات بر محمد و آل بفرستد و بگويد:

اللهمّ انّى آستخيرك بعلمك و قدرتك، و آستخيرك بعزّتك، و آسالك من فضلك، فانّك تقدر و لا آقدر، و تعلم و لااعلم، و آنت علام الغيوب. اللهمّ ان كان هذا الامر الذى عرض لى خيرا فى دينى و دنياى و آخرتى، فيسره لى و بارك لى فيه و آعنى عليه، و ان كان شرّا فاصرفه عنى و اقض لى الخير حيث كان، و رضنى به حيث لاآحبّ تعجيل ما آخرت و لاتآخير ما عجلت و اگر خواهد بگويد: اللهمّ خرلى فيما عرض لى، واقض لى بالخيرة فيما وفّقتنى له منه [منك خ ل] برحمتك يا آرحم الراحمين(51) .

و شيخ طوسى (عليه الرحمة) در كتاب مبسوط و نهاية گفته است: كه سنت است آدمى در امرى كه اراده كند دو ركعت نماز بكند، و هر سوره كه خواهد در آن دو ركعت بخواند، و قنوت در ركعت دوم بخواند، و بعد از سلام هر دعا كه داند بخواند و مطلب خود را بطلبد، پس به سجده رود و صد نوبت بگويد: آستخير اللّه فى جميع آمورى(52) .

و ابن ادريس(53) و ابن البراج(54) (آرحمه‌الله ) نيز نزديك به اين، گفته اند.

و سيد، به سند صحيح از محمد بن مسلم روايت كرده است كه اراده شام كردم و حضرت صادق (عليه‌السلام ) مرا امر كرد كه اين دعا بخوانم: اللهمّ ا كان هذا الوجه الذى هممت به خيرا لى فى دينى و دنياى و عاقبة آمرى و لجميع المسلمين، فيسره و بارك لى فيه، و ان كان ذلك شرا لى فاصرفه عنّى الى ما هو خير لى منه، فانّك تعلم و لااعلم، و تقدر و لا آقدر، و آنت علام الغيوب پس صد مرتبه بگويم آستخيراللّه چون چنين كردم رفتن به شام برطرف شد و همان تهيه را صرف سفر حج كردم. و ايضا راوى گفت: كه آستخيراللّه را در امر عظيم صد و يك مرتبه بگويد، و در امر سهل ده مرتبه(55) .

و ابن براج (قدس سره) در مهذب گفته است: كه بهترين انواع استخاره آن است كه دو ركعت نماز بجا آورد چنانچه ساير نوافل را مى كند، و قنوت در ركعت دوم بخواند، و در سجده آخر نماز صد مرتبه بگويد: آسخيراللّه پس بگويد: لا اله الا اللّه الحليم الكريم، لا اله الا اللّه العلىّ العظيم، ربّ بحق محمد و آل محمد، صلّ على محمد و آل محمد، و خرلى فى الامر الذى آردت(56) .

مؤلف گويد: كه احاديث در اين نوع استخاره بسيار است، و چون بعضى با آنچه مذكور شد اختلاف يسيرى داشت به همين اكتفا نمود، و به هر يك از اينها كه ذكر كرديم اگر عمل كند خوب است، و اگر بعضى را با بعضى ضم كند تمامتر خواهد بود.

و از جمله دعاها كه مناسب اين نوع است دعاى صحيفه كامله است و آن اين است:

اللهمّ انّى آستخيرك بعلمك، فصلّ على محمد و آله، واقض لنا بالخيرة، وآالهمنا معرفة الاختيار، واجعل ذلك ذريعة الى الرضا بما قضيت لنا والتسليم لما حكمت، فآزح عنّا ريب [آهل خ] الارتياب، و آيدنا بيقين المخلصين، و لا تسمنا عجز المعرفة عمّا تخيّرت، فنغمط قدرك و نكره موضع رضاك، و نجنح الى التى هى آبعد من حسن العاقبة و آقرب الى ضد العافية، حبّب الينا ما نكره من قضائك، و سهل علينا ما نستصعب من حكمك، و آلهمنا الانقياد لما آوردت علينا من مشيّتك، حتى لانحبّ تآخير ما عجّلت و لاتعجيل ما آخرت، و لانكره ما آحببت و لانتخيّر ما كرهت، و اختم لنا بالّتى هى احمد عاقبة و آكرم مصيرا، انّك تفيد الكريمة و تعطى الجسيمة، و تفعل ما تريد و آنت على كلّ شى ء قدير(57) .

و ظاهرا در قسم دوم نيز خواندن مناسب باشد، و در اقسام ديگر بعيد است.