مفتاح چهارم: در بيان استخاره به قرآن مجيد است
كلينى (رحمه اللّه) از حضرت صادق (عليهالسلام
) روايت كرده است كه تفآل مكن به قرآن
.
مشايخ ما (رحمة اللّه عليهم) اين حديث را تآويل مى كردند كه مراد نهى از فال گشودن از قرآن است كه احوال آينده را از آيات مناسبه استنباط كنند، چنانچه بعضى از جهّال اين را وسيله روزى خود كرده به اين نحو مردم را فريب مى دهند.
و به خاطر قاصر فقير مى رسد كه ممكن است كه مراد نهى از تفآل و تطيرى باشد كه اكثر خلق از ديدن و شنيدن بعضى امور مى كنند، و بعضى را بر خود مبارك و بعضى را شوم مى گيرند، مانند صداى كلاغ و جغد و ديدن بعضى از حيوانات و غير آن در افتتاح سفر و احوال ديگر. يعنى از شنيدن بعضى از آيات كريمه فال نيك و فال بد مى گيرند، و شايد يك حكمتش اين باشد كه باعث كم اعتقادى مردم به قرآن كريم نگردد اگر موافق نيفتد.
و استخاره به قرآن مجيد به چندين طريق معروف است و در بعضى از كتب مذكور است:
اول: آن كه بعد از طلب خير از جناب مقدس ربانى مصحف را بگشايد و آيه اول صفحه دست راست را ملاحظه نمايد، اگر آيه رحمتى يا امر به خيرى باشد خوب است، و اگر آيه غضبى يا نهى از شرّى يا عقوبتى باشد بد است، و اگر ذوجهتين باشد يا مشتبه باشد ميانه است.
چنانچه شيخ طوسى در تهذيب و صاحب كتاب
الغايات و سيد بن طاووس (رضياللهعنه
) به سند معتبر روايت كرده اند كه يسع بن عبداللّه قمى به حضرت صادق (عليهالسلام
) عرض كرد كه من اراده مى كنم كارى را و طلب خير از حق تعالى مى كنم و رآيم بر يك طرف قرار نمى گيرد، حضرت فرمود: كه نظر كن در هنگامى كه به نماز برمى خيزى، زيرا كه دورترين احوال شيطان از آدمى حالتى است كه به نماز مى ايستد، پس ببين كه چه چيز در دلت مى افتد و اخذ كن به آن، و بگشا مصحف را پس نظر كن به سوى اول چيزى كه مى بينى در مصحف، پس به آن عمل كن انشآاللّه.
مؤلف گويد: كه ظاهر آن است كه مراد آن باشد كه يا بگشا، و آن حضرت دو طريق بجهت استخاره و تشخيص خير بيان فرموده باشد، و همچنين مراد از اول چيزى كه مى بينى اول صفحه باشد، زيرا كه غالب آن است كه اول نظر بر آن مى افتد.
و مؤ يد اين معنى است آنچه روايت كرده است ابن ادريس (رحمه اللّه) در كتاب سرائر از شخصى از اصحاب كه گفت: در خدمت حضرت امام زين العابدين (صلوات اللّه عليه) بودم و عادت آن حضرت اين بود كه چون نماز صبح مى كرد با كسى سخن نمى گفت تا آفتاب طلوع مى كرد، و روزى كه زيد فرزند آن حضرت متولد شد بعد از نماز صبح آن حضرت را بشارت به ولادت او دادند، پس رو به اصحاب خود كرد و گفت: چه نام كنم اين فرزند را؟ هر يك از حاضران نامى گفتند.
حضرت مصحف طلبيد و در دامن خود گذاشت و گشود در اول صفحه اين آيه بود(...وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا)
.
پس مصحف را بر هم گذاشت و بار ديگر گشود اين آيه در اول صفحه بود(إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)
.
پس حضرت دوبار فرمود: كه واللّه زيد است و او را زيد نام كرد
.
مؤلف گويد: كه چون حضرت سجاد (عليهالسلام
) مى دانستند كه يكى از فرزندان او كه مسمّى به زيد خواهد بود در جهاد مخالفان شهيد خواهد شد و در اين دو آيه كه در استخاره ظاهر شد اشاره به شهادت او بود به اين سبب دانستند كه اين همان فرزند است، پس او را به زيد مسمى گردانيدند،و دلالت مى كند بر استخاره به اين نحو كه مذكور شد، بلكه ايمائى به جواز تفآل به قرآن نيز دارد.
و ايضا سيد (رحمة اللّه عليه) در فتح الابواب گفته است كه خطيب مستغفرى در دعوات خود ذكر كرده است كه هرگاه خواهى تفآل نمائى به كتاب خدا، پس سه مرتبه سوره قل هو اللّه آحد را بخوان و سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرست، پس بگو اللّهمّ تفآلت بكتابك و توكّلت عليك فآرنى من كتابك ما هو المكتوم من سرك المكنون فى غيبك پس مصحف مجيد را بگشا و عمل كن به آنچه در سطر اول صفحه دست راست ظاهر مى شود بى آن كه اوراق و سطور را بشمارى، و اين را از حضرت رسول (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) روايت كرده است
.
مؤلف گويد: كه اين حديث اگرچه از طرق عامه روايت شده است اما مؤ يد استخاره صفحه اول مى تواند شد.
طريق دوم استخاره قرآن مجيد: آن است كه به صفحه اولى عمل نكنند و آن چند قسم است:
اول: آن است كه فقير ديدم به خط شيخ جليل شيخ شمس الدين محمد صاحب الكرامات و المقامات جدّ شيخ الاسلام و المسلمين شيخ بهآ الدين محمد (قدس اللّه روحهما)، كه از خط شيخ سعيد شهيد، محمد بن مكى (رفع اللّه درجته) نقل كرده كه او به سند معتبر از مفضل بن عمر روايت كرده است كه گفت: با جمعى از اصحاب در خدمت حضرت امام جعفر صادق (عليهالسلام
) نشسته بوديم، پس يكى از ايشان به خدمت آن حضرت عرض كرد كه گاه هست اراده كارى و قصد حاجتى مى كنيم، پس مصحف مجيد را بر مى داريم و حاجت خود را به خاطر مى آوريم و قرآن را مى گشائيم و بعد از آن به ورق اول نظر مى كنيم و به آن استدلال بر نيك و بد حاجت خود مى كنيم.
حضرت فرمود: كه مى دانيد به چه نحو بايد كرد؟ واللّه كه نمى دانيد، گفتم فداى تو شوم چگونه بايد كرد؟ فرمود: كه هرگاه يكى از شما را حاجتى باشد و قصد آن داشته باشد نماز جعفر را به جا آورد و دعايش را بخواند، و چون فارغ شود مصحف را بردارد و نيت كند فرج آل محمد را كه ظهور حضرت صاحب الامر (عليهالسلام
) در اين نزديكى خواهد شد و بگويد: اللّهمّ ان كان فى قضائك و قدرك آن تفرج عن وليّك و حجّتك فى خلقك فى عامنا هذا آوفى شهرنا هذا فآخرج لنا آية من كتابك نستدلّ بها على ذلك
پس مصحف را بگشايد و هفت ورق بگرداند، و از پشت ورق هفتم ده سطر بشمارد و نظر كند به سطر يازدهم كه در آنجا امرى بر او ظاهر خواهد شد در آن مطلبى كه براى آن گشوده، پس مصحف را برهم مى گذارد و بار ديگر براى حاجت خود قصد مى كند و مصحف مجيد را مى گشايد و به همان نحو كه مذكور شد عمل مى كند تا حاجت او ظاهر شود.
و سيد بن طاووس (قدس سره) نيز همين عمل را مرسل نقل كرده و گفته است كه در كتب اصحاب ما ديده ايم، و اين احتمال استخاره و فال هر دو دارد
.
دوم: استخاره جلاله مشهور است كه قرآن را بگشايد و در صفحه دست راست نظر كند و عدد لفظ اللّه هر چه باشد بشمارد و بعدد آن از طرف چپ ورق بشمارد، و بعد از آن به همان عدد از صفحه دست چپ سطر بشمارد و آنچه از سطر آخر ظاهر شود عمل كند، و اگر در مرتبه اول استخاره لفظ جلاله در صفحه اول نباشد بار ديگر نيت كند و بگشايد تا جلاله ظاهر شود.
و اين طريق را اگرچه از سيد بن طاووس نقل مى كنند، اما در كتاب او نيست و در غير آن از كتب معتبره فقه و دعا به نظر فقير نرسيده.
و ليكن به خط يكى از فضلاى بحرين ديدم كه نوشته بود كه ديدم در يكى از تآليفات علماى اماميه (رضوان اللّه عليهم) كه مرسلا از حضرت صادق (عليهالسلام
) روايت كرده بود كه آن حضرت فرمود: كه هرگاه بر احدى از شما كار تنگ شود مصحف را بدست گيرد و عزم كند بر عمل كردن به آنچه ظاهر شود بر او از جانب حق تعالى.
پس سوره حمد و سوره قل هو اللّه آحد و آية الكرسى و آيه و عنده مفاتح الغيب لايعلمها الاّ هو و يعلم ما فى البرّ و البحر و ما تسقط من ورقة الاّ يعلمها و لاحبّة فى ظلمات الارض و لارطب و لا يابس الاّ فى كتاب مبين و سوره انا آنزلناه، و سوره قل يا آيها الكافرون، و سوره قل آعوذ بربّ الفلق، و سوره قل آعوذ برب الناس، هر يك از اينها را سه مرتبه بخواند، پس متوجه شود به قرآن مجيد و بگويد:
اللّهمّ انّى آتوجّه اليك بالقرآن العظيم من فاتحته الى خاتمته، و فيه اسمك الاكبر و كلماتك الثامّات، يا سامع كلّ صوت، و يا جامع كلّ فوت، و يا بارى ء النّفوس بعد الموت، يا من لاتغشاه الظّلمات، و لاتشتبه عليه الاصوات، آسآلك آن تخيرلى بما آشكل علىّ به، فانّك عالم بكلّ معلوم غير معلّم، بحقّ محمد و علىّ و فاطمة و الحسن و الحسين و علىّ بن الحسين و محمد الباقر و جعفر الصّادق و موسى الكاظم و علىّ الرضا و محمد الجواد و علىّ الهادى و الحسن العسكرىّ و الخلف الحجّة من آل محمد عليه و عليهم السّلام.
پس مصحف را بگشايد و جلالات صفحه راست را بشمارد و به عدد آن اوراق از جانب چپ بشمارد، پس بعد از آن از صفحه دست چپ به همان عدد سطر بشمارد، پس به سطر آخر نظر كند كه آن به منزله وحى است در مطلبى كه دارد انشآ اللّه تعالى
.
و به خط بعضى از فضلا همين استخاره به اين طريق به نظر رسيده، كه آية الكرسى تا هم فيها خالدون و آية و عنده مفاتح الغيب تا كتاب مبين بخواند، و ده مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس اين دعا بخواند:
اللّهمّ انّى توكّلت عليك و تفآلت بكتابك، فآرنى ما هو المكنون فى سرّك النحزون فى علم غيبك، برحمتك يا آرحم الراحمين. اللّهمّ آرنى الحقّ حقّا حتى آتّبعه، و آرنى الباطل باطلا حتّى آجتنبه بعد از آن مصحف را مى گشايد و به همان نحو كه مذكور شد عمل مى كند.
و در تآليف بعضى از فضلا به همين نحو نقل كرده است، اما در دعا چنين است:
المحزون فى غيبك يا ذاالجلال و الاكرام، اللّهمّ آنت الحقّ و منزل الحق بمحمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
، اللّهمّ آرنى الحقّ حقّا حتى آتبعه، و آرنى الباطل باطلا حتى اجتنبه يا آرحم الرّاحمين.
سوم: آن است كه سيد (رضياللهعنه
) در فتح الابواب ذكر كرده است كه از بدر بن يعقوب آعجمى (رضوان اللّه عليه) در روضه حضرات كاظمين (صلوات اللّه عليهما) شنيدم كه گفت مصحف را برمى دارى و مى گوئى: اللّهمّ ان كان فى قضائك و قدرك آن تمنّ على آمّة نبيّك بظهور وليّك و ابن بنت نبيّك، فعجّل ذلك و سهّله و يسره و كمّله، و آخرج لى آية آستدلّ بها على آمر فآءتمر آو نهى فآنتهى فى عافية و اگر تواند حاجت خود را بگويد، پس هفت ورق بگرداند، پس از روى دوم ورق هفتم هفت سطر بشمارد، و در سطر هفتم تفآل كند براى مطلب خود
.
چهارم: آن است كه باز سيد (رحمه اللّه) از شيخ بدر مذكور روايت كرده است كه بعد از خواندن دعائى كه مذكور شد مصحف را بگشايد و هفت ورق بگرداند و از صفحه دوم ورق هفتم و صفحه اول ورق هشتم عدد جلاله آنچه باشد بشمارد، و بعدد جلاله هاى هر دو صفحه باز ورق بگرداند، پس از صفحه دوم ورق آخر سطر به عدد جلاله بشمارد و در سطر آخر آنچه بر او ظاهر شود عمل كند
.
پنجم: باز سيد (رضياللهعنه
) از شيخ بدر مذكور (رحمه اللّه) روايت كرده است كه دعاى سابق را بخواند و مصحف شريف را بگشايد و هشت ورق بعد از آن بشمارد، و از صفحه اول ورق هشتم ده سطر بشمارد، و به سطر يازدهم تفآل كند
.
مؤلف گويد: كه اقسام طريق دوم استخاره مصحف، هيچ يك مستند معقولى ندارد، خصوصا سه قسم آخر كه هيچ يك را به معصومين (عليهم السلام) نسبت نداده اند. و چون در بعضى از اين استخارات وارد شده است كه بعد از نماز حضرت جعفر (عليهالسلام
) به عمل آورند مناسب است كه مختصرى از كيفيت آن مذكور شود.
بدان كه مشهورترين طرقش آن است كه چهار ركعت بكند بدو سلام، و در ركعت اول بعد از فاتحه سوره اذا زلزلت، و در دوم سوره عاديات، و در سوم اذا جآ نصراللّه، و در چهارم قل هواللّه آحد بخواند، و در هر ركعت بعد از فراغ از قرآت پانزده مرتبه بگويد سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر پس در ركوع و سر برداشتن از آن و در سجود اول و بعد از سربرداشتن و در سجده دوم و بعد از سربرداشتن در هر يك ده مرتبه اين تسبيحات را بخواند.
و اگر در سجده آخر بعد از تسبيحات اين دعا را بخواند بهتر است: سبحان من لبس العزّ و الوقار، سبحان من تعطّف بالمجد و تكرّم به، سبحان من لاينبغى التّسبيح الاّ له، سبحان من آحصى كلّ شى ء علمه، سبحان ذى المنّ و النّعم، سبحان ذى القدرة و الكرم، سبحان ذى العزّة و الفضل، سبحان ذى القوة و الطّول، اللّهمّ انّى آسآلك بمعاقد العزّ من عرشك، و منتهى الرّحمة من كتابك، و اسمك الاعظم الاعلى و كلماتك التّامّة الّتى تمّت صدقا و عدلا آن تصلّى على محمد و آل محمّد پس حاجت خود را بطلبد، و اگر نتواند بگويد و آن تقضى لى حاجتى
و بعد از سلام بگويد يا ربّ يا ربّ بقدر آن كه يك نفس وفا كند، و باز يا ربّاه يا ربّاه همانقدر، و باز يا ربّ يا ربّ همانقدر، و باز يا اللّه يا اللّه به همانقدر، و باز يا رحيم يا رحيم به همانقدر، پس هفت مرتبه يا رحمن يا رحمن پس هفت مرتبه يا آرحم الراحمين پس بگويد:
اللّهمّ انّى أفتح القول بحمدك، و أنطق بالثّنآ عليك، و آمجّدك و لاغاية لمجدك [لمدحك خ ل] و آثنى عليك، و من يبلغ غاية ثنائك و آمد مجدك، و أنّى لخليقتك كنه معرفة مجدك، و أىّ زمن لم تكن ممدوحا بفضلك، موصوفا بمجدك، عوّدا على المذنبين بحلمك، تخلّف سكّان آرضك عن طاعتك، فكنت عليهم عطوفا بجودك، جوادا بفضلك، عوّدادا بكرمك، يا لا اله الاّ آنت المنّان ذو الجلال و الاكرام. و اگر آن سوره ها را نداند هر سوره كه بخواند خوب است، و اين دعاها نيز شرط نماز نيستند بلكه از مكملات نمازند، و ساير آداب و ادعيه را در ربيع الاسابيع
ذكر كرده ايم.
و چون راوى آن استخاره و اين دعا هر دو مفضل بن عمر است دور نيست كه دعائى كه در حديث استخاره وارد شده است اشاره به اين دعا باشد، لهذا اين دعا را در اينجا اختيار كرديم.