• شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5960 / دانلود: 2199
اندازه اندازه اندازه
مفاتیح الغيب

مفاتیح الغيب

نویسنده:
فارسی

مفتاح پنجم: در بيان استخاره به تسبيح است

علامه حلى (قدس اللّه روحه) در كتاب منهاج الصلاح از پدر بزرگوار خود سديدالدين يوسف (رحمه اللّه) روايت كرده است، و او از حضرت صاحب الزمان (صلوات اللّه عليه) روايت كرده، كه چون در امرى كسى خواهد استخاره كند سوره فاتحه را ده مرتبه مى خواند و به سه مرتبه و به يك مرتبه نيز اكتفا مى تواند كرد، پس ده مرتبه سوره انا آنزلناه را مى خواند، پس اين دعا را سه مرتبه مى خواند:

اللّهمّ انّى آستخيرك لعلمك بعواقب الامور، و آستشيرك لحسن ظنّى بك فى المآمول و المحذور. اللّهمّ ان كان الامر الفلانىّ ممّا قد نيطت بالبركة آعجازه و بواديه، و حفّت بالكرامة آيامه و لياليه، فخرلى فيه خيرة تردّ شموسه ذلولا، و تقعض آيامه سرورا، اللّهمّ امّا آمر فآء تمر، و امّا نهى فآنتهى، اللّهمّ انّى آستخيرك برحمتك خيرة فى عافية

پس قصد مى كند كه اگر اين امر براى من خوب است طاق مى آيد، و اگر بد است جفت مى آيد يا برعكس، پس قطعه از تسبيح را مى گيرد و مى شمارد تا معلوم شود كه طاق است يا جفت است(101) .

و سيد (قدس سره) در فتح الابواب گفته است كه يافتم به خط برادر صالح پسنديده محمد بن محمد حسينى آوى خدا سعادتش را مضاعف گرداند و مشرف گرداند خاتمه او را: كه روايت رسيده است از حضرت صادق (صلوات اللّه عليه) كه هر كه خواهد طلب خير خود از خدا بكند، پس سوره حمد و انا آنزلناه را هر يك ده مرتبه بخواند، پس سه مرتبه اين دعا را بخواند، و آن دعاى سابق را ذكر كرده است، پس گفته است كه كفّى از سنگ ريزه يا تسبيح بگيرد، و سيد گفته است كه مراد آن است كه قصد كند كه اگر طاق باشد بكن و اگر جفت باشد مكن.

پس باز سيد گفته است: كه بعضى از اصحاب ما حديث مرسلى نقل كرده است در صفت قرعه به تسبيح، كه سوره حمد را يك مرتبه، و سوره انا آنزلناه را يازده مرتبه بخواند، پس آن دعا كه گذشت بخواند، و رفيقى به هم رساند و خود كردن را، و او نكردن را يا برعكس به خاطر بگذرانند، پس دو رقعه بنويسد يكى به اسم خود و ديگرى به اسم رفيقش و در جايى بگذارد و دست كند و بدر آورد اسم هر يك كه بدر آيد به خاطر گرفته، او عمل كند(102) .

طريق ديگر: شيخ يوسف بن حسين، از خط شيخ شهيد (قدس اللّه روحهما) روايت كرده است، كه ده مرتبه سوره انا آنزلناه مى خوانى، پس ‍ مى گوئى:

اللّهمّ انّى آستخيرك لعلمك بعاقبة الامور، و آستشيرك لحسن ظنّى بك فى المآمول و المحذور. اللّهمّ ان كان الامر الّذى عزمت ممّا قد نيطت البركة بآعجازه و بواديه، و حفّت بالكرامة آيّامه و لياليه، فآسآلك بمحمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين و علىّ و محمد و جعفر و موسى و علىّ و محمد و علىّ و الحسن و الحجة القائم عليهم السلام آن تصّلى على محمد و عليهم آجمعين، و آن تخيرلى فيه خيرة تردّ شموسه ذلولا، و تقيّض آيّامه سرورا. اللّهمّ ان كان آمرا فاجعله فى قبضة الفرد، و ان كان نهيا فاجعله فى قبضة الزّوج پس تسبيح را مى گيرى و عمل مى كنى به آنچه مى آيد، يعنى: اگر يك مى ماند عمل مى كنى و اگر دو مى ماند ترك مى كنى(103) .

مؤلف گويد: كه عبارت سيد، اجمالى دارد، فقير از عبارت او چنين مى فهمم واللّه يعلم.

و بدان كه ظاهر روايات آن است كه از سنگ ريزه چند يا دانه تسبيحى چند دست كند و مشتى بردارد و بشمارد نه به روشى كه متعارف است.

و بعضى از مشايخ ما (رضوان اللّه عليهم) تسبيح منظوم را در ميان كف مى گرفتند و دانه ها كه در ميان كف واقع مى شد مى شمردند كه طاق است يا جفت. و اين نوع نيز با روايت فى الجمله انطباقى دارد.

اما آنچه دست بدست از اكثر مشايخ ديده و شنيده ايم همان روش متعارف است كه به انگشت ميان تسبيح را بگيرند. و اگر حمد و انا آنزلناه و آن دعا را به يكى از آن عددها كه در روايات مذكور شد بخواند و نيت كند و تسبيح را بگيرد و دو تا دو تا بشمارد و اگر يك بماند عمل كند و اگر دو بماند ترك كند ظاهرا بد نباشد.

و والد مرحوم فقير، از شيخ عظيم الشآن بهآالدين محمد (عليهماالرحمة و الرضوان) نقل مى فرمود: كه ما دست بدست، از مشايخ خود شنيده ايم كه از حضرت صاحب الامر (صلوات اللّه عليه) روايت مى كردند در طريق استخاره تسبيح كه سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند و تسبيح را بگيرند و دو تا دو تا بشمارند، اگر طاق مى ماند خوب است و اگر جفت مى ماند بد است. و والد مبرور (رحمه اللّه) به اين روش اكثر اوقات در امورى كه در آن استعجالى بود استخاره مى كردند.

و طريق ديگر در ميان عوام شهرت دارد كه سه تا سه تا بشمارند، اگر يك بماند خوب است و دو وسط است و سه بد است. و اين طريق در كتب مشهوره به نظر فقير نرسيده.

و ليكن يكى از فضلاى بحرين از كتاب السعادات از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه حمد را يك مرتبه و سوره قل هواللّه را سه مرتبه بخواند و پانزده مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس ‍ بگويد:

اللّهمّ انّى آسآلك بحقّ الحسين و جدّه و آبيه و آمه و آخيه و الائمة من ذريّته آن تصّلّى على محمد و آل محمد، و آن تجعل لى الخيرة فى هذه السّبحة، و آن ترينى ما هو الاصلح لى فى الدين و الدّنيا. اللّهمّ ان كان الاصلح فى دينى و دنياى و عاجل آمرى و آجله فعل ما آنا عازم عليه فآمرنى و الاّ فانهنى، فانّك على كلّ شى ء قدير پس قبضه از تسبيح مى گيرى و مى شمارى و مى گويئى سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه تا آن قبضه تمام شود، اگر آخرش سبحان اللّه باشد مخيرى ميان كردن و نكردن، و اگر الحمدللّه باشد امر است، و اگر لا اله الاّ اللّه باشد نهى است(104) .

مفتاح ششم: استخاره به رقاع است

و سيد بن طاووس و اكثر متآخرين علما (رحمة اللّه عليهم) اين نوع را بهترين استخارات مى دانند.

و در كتاب احتجاج منقول است كه حميرى عريضه نوشت به خدمت حضرت صاحب (عليه‌السلام ) و پرسيد كه اگر كسى در امرى متردد شود ميان كردن و نكردن و دو انگشتر بگيرد و بر يكى بنويسد بكن و بر ديگرى مكن، پس هر دو را پنهان كند و چندين مرتبه طلب خير خود را از حق تعالى بكند، پس يكى از آنها را بيرون آورد و به آن عمل كند آيا حكم استخاره دارد؟ حضرت در جواب نوشتند: كه آنچه عالم اهل بيت (عليهم السلام) در باب استخاره مقرر فرموده نماز كردن و رقعه ها نوشتن است، يعنى: چنان بايد كرد(105) .

مؤلف گويد: كه اين نوع از استخاره به چند طريق وارد شده:

اول: آن است كه كلينى و شيخ طوسى و سيد و ديگران (رضوان اللّه عليهم) به سندهاى معتبر از هارون بن خارجه روايت كرده اند كه حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللّه عليه) فرمود: كه هرگاه امرى را اراده كنى شش رقعه كاغذ بگير و در سه تاى آنها بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان بن فلانه افعله و در سه رقعه ديگر بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان ابن فلانة لاتفعل پس آن رقعه ها را در زير مصلاى خود بگذار و دو ركعت نماز بكن، و چون فارغ شوى برو به سجده و صد مرتبه بگو آستخير اللّه برحمته خيرة فى عافية پس درست بنشين و بگو اللّهمّ خرلى و اخترلى فى جميع آمورى فى يسر منك و عافية

پس دست بزن و رقعه ها را مشوش كن، يعنى: به يكديگر مخلوط گردان و يك يك از آنها را بيرون آور و ملاحظه كن، اگر سه افعل پياپى درآيد پس ‍ بكن آن كار را كه اراده كرده، و اگر سه لاتفعل پياپى بيرون آيد پس مكن آن كار، و اگر بعضى افعل و بعضى لاتفعل برآيد تا پنج رقعه بيرون آور اگر افعل بيشتر است عمل كن و اگر لاتفعل بيشتر است ترك كن و احتياج نيست به بيرون آوردن رقعه ششم(106) .

مؤلف گويد: كه به جاى فلان بن فلانة در هر دو جا اسم خود و مادر خود را بنويسد.

و بدان كه غسل در اين روايت وارد نشده است، و بعضى از علما در اين استخاره ذكر كرده اند به اعتبار اين كه در استخاره مطلقه كه در محل خود ذكر كرديم واقع شده است و شايد بد نباشد، و ورود غسل در نمازهاى حاجت نيز شايد مؤ يد تواند شد، و اگر قصد زيارت ائمه (عليهم السلام) نيز در آن غسل بكند شايد احوط باشد.

و ايضا تعيين سوره در اين نماز وارد نشده است، و بعضى سوره حشر و سوره رحمن را ذكر كرده اند، به اعتبار آن كه در نوع ديگر استخاره وارد شده است و شايد بد نباشد، و اگر در هر ركعت سه مرتبه قل هواللّه بخوانند چنانچه بعد از اين مذكور مى شود ايضا بد نيست، و ظاهرا هر سوره كه بخوانند خوب است.

و آنچه در روايت واقع شده است كه اگر درهم درآيد افعل و لاتفعل بايد پنج تا بيرون آورند اشكالى ندارد، زيرا كه در بعضى از صور احتياج نمى شود به بيرون آوردن پنجم، مثل آن كه اول يك لاتفعل درآيد و بعد از آن سه افعل يا برعكس، يا آن كه دو افعل برآيد و يك لاتفعل و يك افعل يا برعكس، و دور نيست كه مراد آن باشد كه احتياج به بيرون آوردن ششم هرگز نمى شود كواحتياج به پنجم نيز در بعضى از شقوق نشود. و احتمال دارد كه در همه صور پنجم را بايد بيرون آورد تعبدا كو [كه او] فائده اش بر ما معلوم نباشد اما بعيد است.

و ايضا بايد دانست كه اگر مختلف بيرون آيد و يكى بيشتر باشد از حديث تفاوتى در خوبى و بدى در ميان صور آن ظاهر نمى شود، و بعضى از علما به اعتبار زود بيرون آمدن هر يك يا توالى آنها تفاوت در مراتب خوبى و بدى قرار داده اند، مثل آنكه سه افعل در چهار رقعه بيرون آيد بهتر است از آن كه در پنج رقعه بيرون آيد، و همچنين لاتفعل در بدى، و اگر دو افعل بيرون بيايد پياپى و يك لاتفعل و يك افعل بهتر است از آن كه اول لاتفعل بيرون آيد و بعد از آن سه افعل، و بر اين قياس ساير شقوق نيكى و بدى معلوم مى شود.

دوم: آن است كه سيد (رضي‌الله‌عنه ) از طريق عامه از ابن مسعود روايت كرده است كه او در استخاره اين دعا را مى خواند:

اللّهمّ انّك تعلم و لاآعلم و تقدر و لا آقدر و آنت علام الغيوب، اللّهمّ انّ علمك بما يكون كعلمك بما كان، اللّهمّ انّى قدعزمت على كذا و كذا فان كان لى فيه خيرة للدين و الدّنيا و العاجل و الاجل فيسره و سهّله و وفّقنى له و وفّقه لى، و ان كان غير ذلك فامنعنى منه كيف شئت

پس به سجده مى رفت و صد و يك مرتبه مى گفت: اللهمّ انّى آستخيرك برحمتك خيرة فى عافية پس در سه رقعه مى نوشت خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان بن فلان افعل على اسم اللّه و عونه و در سه رقعه ديگر مى نوشت خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان بن فلان لاتفعل و الخيرة فيما يقضى اللّه و در زير سجاده مى گذاشت و چون از نماز و دعا فارغ مى شد يك يك از آنها را بيرون مى آورد، و هر يك كه بيشتر بيرونمى آمد به آن عمل مى كرد(107) .

مؤلف گويد: كه به جاى على كذا و كذا حاجت خود را به عربى بگويد، و اگر نتواند بگويد على الامر الّذى علمت و به جاى فلان بن فلان اسم خود و پدرش را بنويسد در همه رقعه ها. و اين روايت اگر چه از طريق اهل سنت است اما مؤ يد روايت اول است، و عمل به روايت اول كه از طريق شيعه است اولى است، و اگر اين دعا را بخواند بد نيست.

سوم: آن است كه باز سيد (رحمه اللّه) از طرق مخالفان نقل كرده است از جابربن عبداللّه انصارى كه از اكابر صحابه است گفت: كه حضرت رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) ما را تعليم مى كرد استخاره در امور را چناچه تعليم مى نمود به ما سورهاى قرآن را، و مى فرمود: كه هرگاه احدى از شما اراده كارى بكند دو ركعت نماز بكند غير نمازهاى واجب، پس ‍ بگويد:

اللهمّ انّى آستخيرك بعلمك، و آستقدرك بقدرتك، و آسآلك من فضلك العظيم، فانّك تقدرو لا آقدر و تعلم و لاآعلم و آنت علام الغيوب. اللهمّ ان كنت تعلم آنّ هذا الامر خير لى فى دينى و معاشى و عاقبة آمرى [فى عاجل آمرى و آجله خ ل] فاقدره لى و يسره لى ثمّ بارك لى فيه، و ان كنت تعلم آنّ هذاالامر شرّ لى فى دينى [فى عاجل آمرى و آجله خ ل] و معاشى و عاقبة آمرى، فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه، و اقدر لى الخير حيث كان ثمّ رضّنى به.

پس سيد گفته گفته است كه بعضى از مشايخ ما (رحمم اللّه) گفته است كه چون اين نماز را بكند و اين دعا را بخواند شش رقعه از كاغذ قطع كند، و در سه تا افعل بنويسد، و در سه تا لاتفعل بنويسد، و به يكديگر مخلوط گرداند و در ميان آستين خود بگذارد، پس سه تا را يكى يكى بدر آورد، اگر همه افعل باشد آن كار را بكند با طيب خاطر، و اگر دو تا افعل باشد و يكى لاتفعل باكى نيست كه آن را بكند اما پست تر است از شق اول، و اگر همه لاتفعل باشد نكند، و اگر دو تا لاتفعل باشد حذر كردن اولى است، و اكثر حكم كل دارد(108) .

مترجم گويد: كه از فحواى اصل حديث ظاهر مى شود كه اين نماز و دعا براى مطلق طلب خير است بدون آن كه عملى با آن باشد، و آن عملى كه سيد از بعض مشايخ نقل كرده است جزء آن نيست، و در روايت ديگر نديده ام، پس بهتر آن است كه به نحو اول به عمل آورند، و اگر خواهند اين دعا را نيز بخوانند.

چهارم: آن است كه باز سيد (قدس سره) در فتح الابواب گفته است كه به من رسيده است از بعضى علما در كيفيت استخاره كه در سه رقعه بنويس ‍ بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم افعل ودر سه رقعه ديگر بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لاتفعل و رقعه ها را در زير سجاده بگذارد و دو ركعت نماز بكن، و در هر ركعت بعد از سوره فاتحة الكتاب سه مرتبه سوره قل هواللّه آحد بخوان.

پس سلام بگو و بگو اللهم انى استخيرك بعلمك تا آخر دعا كه مذكور شد، پس به سجده برو و صد مرتبه بگو آستخيراللّه العظيم پس سر از سجده بردار و پنج رقعه را بيرون آور اگر افعل سه تا باشد بكن كه صلاح تو در آن است، و اگر لاتفعل سه تا باشد مكن كه خير تو در نكردن است انشآاللّه(109) .

پنجم: آن است كه باز سيد (رضي‌الله‌عنه ) از شيخ ابوالفتح كراچكى (رحمة اللّه عليه) نقل كرده است، و او به سند خود از هارون بن حماد روايت كرده است، كه حضرت صادق (عليه‌السلام ) فرمود: كه هرگاه امرى را اراده كنى شش رقعه بگير و بر سه رقعه بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم و به روايت ديگر العلىّ الكريم لفلان بن فلان افعل كذا انشآاللّه و نام خود را و پدر خود را و آن كارى كه مى خواهى بكنى بنويس، و در سه رقعه ديگر بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان بن فلان لاتفعل كذا انشآ اللّه و چهار ركعت نماز كن، و در هر ركعت پنجاه مرتبه سوره قل هو اللّه احد، و سه مرتبه سوره انا آنزلناه فى ليلة القدر يعنى بعد از سوره حمد، و رقعه ها را در زير سجاده خود بگذار، پس اين دعا را بخوان:

بقدرتك تعلم و لاآعلم، و تقدر و لا آقدر، و آنت علام الغيوب. اللّهمّ بك فلا شى ء آعظم منك، صلّ على آدم صفوتك،و محمد خيرتك و آهل بيته الطاهرين، و من بينهم من نبىّ و صدّيق و شهيد و عبد صالح و ولىّ مخلص و ملائكتك آجمعين، و ان كان ما عزمت عليه من الدخول فى سفرى الى بلد كذا و كذا خيرة لى فى البدء و العاقبة و رزق تيسّر لى منه، فسهله و لاتعسّره و خرلى فيه، و ان كان غيره فاصرفه عنّى و بدّلنى منه بما هو خير منه، فسهّله و لاتعسره و خرلى فيه، و ان كان غيره فاصرفه عنّى و بدّلنى منه بما هو خير منه، برحمتك يا آرحم الراحمين پس هفتاد مرتبه بگو خيرة من اللّه العلىّ الكريم پس به سجده برو و رو را بر خاك بگذار و حاجت خود را از خدا بطلب.

و در روايت ديگر وارد شده است كه بعد از آن رقعه ها را بيرون آور بنحوى كه در روايت اول مذكور شد(110) .

مؤلف گويد: كه اين دعا در خصوص اراده سفر است، و اگر اراده امر ديگر داشته باشد بايد كه به جاى من الدخول فى سفرى الى بلد كذا و كذا آن حاجت را ذكر كند، و اگر اراده سفر باشد به جاى الى بلد كذا و كذا، آن سفر و آن شهرى را كه اراده دارد ذكر كند، و بر هر تقدير عمل به روايت اول بهتر است، و اگر خواهد اين دعا را نيز اضافه كند.

و سيد بن باقى (رحمه اللّه) در مصباحش گفته است: كه در دست آن كس كه استخاره مى كند انگشتر عقيقى بوده باشد كه در آن نام محمد و على نقش كرده باشند و به دست راست رقعه ها را بدر آورد.

و بدان كه سيد بن طاووس (رضي‌الله‌عنه ) چون اين استخاره را بهترين استخارات مى داند و مدارش بر عمل بر اين استخاره بوده است چند امر غريب از تجربه اين استخاره نقل كرده است:

اول: آن كه بعضى از ارباب مناصب دنيويّه مرا طلبيد و من در جانب غربى بغداد بودم و بيست و دو روز در آنجا ماندم، و هر روز استخاره كردم كه او را ملاقات كنم و همه استخاره ها يا سه لاتفعل متوالى مى آمد يا در چهار رقعه سه لاتفعل آمد، و ظاهر شد كه خير من در نديدن او بوده است، و چنين اتفاقى نمى باشد مگر از جانب خداوندى كه عالم الخفيات است(111) .

دوم: آن كه در ايامى كه در دارالسلام بغداد اقامت داشتم وارد شهر حله شدم، و بعضى از ارقاب من تكليف نمود مرا كه بديدن يكى از حكّام حلّه بروم، و چنان اتفاق افتاد كه يك ماه در حله ماندم و هر روز كه اراده ملاقات او مى كردم در اول آن روز و آخر آن روز استخاره مى كردم براى ديدن او، و در همه استخارات سه لاتفعل مى آمد، تا آن كه پنجاه استخاره در عرض آن مدت كردم و در همه لاتفعل بيرون آمد، و معلوم شد كه خير من در آن بوده، و عقل باور مى كند اين را كه پنجاه استخاره كسى براى يك مطلب بكند و بر سبيل اتفاق بدون اراده قادر على الاطلاق همه بد بيايد(112) .

سوم: آن كه تا حالت تحرير اين رساله پنجاه و سه سال از عمر من گذشته است، و تا حقيقت استخاره بر من ظاهر شده است پيوسته در امور خود استخاره كرده ام، و در همه آنها خير خود را در آن يافته ام كه استخاره مرا به آن دلالت كرده است، و هميشه سعادت دنيا و عقباى خود را در آن يافته ام(113) .

مؤلف گويد: كه فقير نيز در انواع استخارات تجربه هايى بسيار كرده ام، و از جمعى از برادران و صلحاى خويشان و آشنايان خود، امور غريبه در اين باب شنيده ام، خصوصا اين استخاره و استخاره به مصحف مجيد، و اللّه الموفق.

مفتاح هفتم: در بيان استخاره به رقاع است بر خلاف طريق مشهور

و آن چند قسم است:

اول: شيخ طبرسى (رحمة اللّه عليه) در مكارم الاخلاق از عبدالرحمن بن سيابه روايت كرده است، كه در سالى رفتم به مكه معظه و با خود متاعى برده بودم و آن متاع در آن سال كساد بود و كسى به هم نرسيد كه بخرد، بعضى از اصحاب ما گفتند: كه متاع را به مصر بفرست و به كوفه برمگردان، و بعضى گفتند: كه به يمن بفرست، پس رفتم به خدمت حضرت امام موسى كاظم (عليه‌السلام ) بعد از آن كه از منى به مكه مراجعت كرده بوديم و احوال خود را عرض كردم و پرسيدم كه شما چه مى فرمائيد؟

حضرت فرمود كه قرعه بزن ميان مصر و يمن و تفويض كن امر خود را به خدا و اسم هر شهر كه بيرون آيد متاع خود را به آنجا بفرست، گفتم فداى تو شوم چگونه قرعه بزنم؟

فرمود: كه در يك رقعه بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم اللّهمّ انت [انّه لااله خ ل] اللّه لا اله الاّ آنت عالم الغيب و الشّهادة آنت العالم و آنا المتعلّم، فانظرلى فى آىّ الامرين خير لى حتى آتوكّل عليك فيه و اعمل [فاعمل خ ل] به پس بنويس مصر انشآ اللّه.

پس در رقعه ديگر همان دعا را بنويس، پس بنويس يمن انشآ اللّه، پس در رقعه سوم باز همان دعا را بنويس، و بعد از آن بنويس يحبس المتاع و لايبعث الى بلد منهما يعنى: حبس كنم متاع را و به هيچ يك از آن دو شهر نفرستم، پس رقعه ها را جمع كن و به يكى از برادران مؤ من خود بده كه در جائى پنهان كند از تو، پس دست خود را در آنجا داخل كن و هر يك از آن رقعه ها كه به دستت مى آيد بيرون بياور و بر خدا توكل كن، و به آنچه در آن رقعه هست، عمل كن كه انشآ اللّه خير تو در آن است(114) .

و سيد نيز اين عمل را به سند حسن معتبر از عبدالرحمان روايت كرده است(115) .

مترجم گويد: كه اين عمل خوب است و اعتبار سندش كمتر از ذات الرقاع مشهور نيست، و مى تواند بود كه عمومات احاديث قرعه شامل اين بوده باشد، زيرا كه احاديث بسيار وارد شده است كه در هر امر مشكلى قرعه بايد انداخت، و وارد شده است كه هر قومى كه امر خود را به خدا تفويض كنند البته سهم به حق بيرون مى آيد، خصوصا در امرى كه رآيها در آن مختلف شده باشد.

دوم: سيد (رضي‌الله‌عنه ) از حضرت باقر يا صادق (صلوات اللّه عليهما) روايت كرده است كه كسى كه خواهد به مساهمه بكند يعنى به قرعه، در سه رقعه اين دعا را بنويسد:

اللهمّ فاطر السّماوات و الارض عالم الغيب و الشّهادة الرحمن الرحيم، آنت تحكم بين عبادك فيما كانوا فيه يختلفون، آسآلك بحق محمد و آل محمد آن تصلى على محمد و آل محمد، و آن تخرج لى خيرة [خير السّهمين خ ل] فى دينى و دنياى و عاقبة آمرى و عاجله و آجله، انّك على كلّ شى ء قدير، ما شآ اللّه لاحول و لاقوة الاّ باللّه، صلّى اللّه على محمد و آله

پس مطلب خود را در دو رقعه بنويسد اگر دو شق باشد، و اگر نه يكى را كردن و يكى را نكردن بنويسد، اگر يكى از آن دو رقعه بيرون آيد به آن عمل كند، و اگر غفل بيرون آيد آن را بيندازد و ديگرى را بيرون آورد و به آن عمل كند(116) .

مفتاح هشتم: در بيان استخاره به بنادق است

و آن به چندين طريق منقول است:

اول: آن است كه سيد (رضي‌الله‌عنه ) در فتح الابواب و ابن تلّعكبرى (رحمه اللّه) در مجموع الدعوات روايت كرده اند از احمد بن محمد بن يحيى كه گفت: بعضى از دوستان ما اراده كرد كه از براى تجارت بيرون رود، پس گفت: بيرون نمى روم تا بروم به خدمت حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللّه عليه) و بر او سلام كنم و در كار خود مشورت كنم و استدعاى دعا از آن حضرت بكنم.

پس به خدمت آن جناب رفت و عرض كرد كه من اراده دارم كه براى تجارت بيرون بروم و سوگند ياد كرده ام كه بيرون نروم تا به خدمت شما برسم و با شما مشورت كنم و طلب دعا از خدمت شما بكنم.

حضرت براى او دعا كردند و فرمودند: كه بر تو باد به راست گويى، و عيب متاع خود را در تجارت پنهان مكن، و كسى را كه اميدوار احسان خود كرده باشى مغبون مگردان كه آن در بدى مانند سود گرفتن است، و از براى مردم مپسند مگر چيزى را كه براى خود مى پسندى، و حق بده و حق بگير، و مترس و اندوهناك مباش از كمّى روزى، به درستى كه تاجر راست گو با ملائكة نيكوكار گرامى نزد پروردگار در قيامت محشور مى شود، و اجتناب كن از سوگند ياد كردن در خريد و فروش، زيرا كه سوگند دروغ صاحبش را از حق خود نگيرد و حق مردم را تمام بدهد.

و هرگاه عزم كنى بر سفرى يا حاجت ضرورى كه اهتمام ايشان آن داشته باشى دعا بسيار بكن و استخاره بكن، بدرستى كه خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه حضرت رسالت پناه (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) استخاره را به اصحاب خود تعليم مى كرد چنانچه سوره قرآن را، و ما استخاره را به عمل مى آوريم هر وقت كه اراده كنيم امرى را، و رقعه چند براى استخاره مى گيريم و موافق آنچه بيرون مى آيد عمل مى كنيم، خواه موافق خواهش ما باشد و خواه نباشد.

پس آن مرد گفت: اى مولاى من آن استخاره را به من تعليم نما كه چگونه به عمل آورم؟ فرمود: كه چون اراده استخاره نمايى وضوى كامل بساز، يعنى با آداب و ادعيه مستحبه و دو ركعت نماز كن، و در هر ركعت سوره حمد و صد مرتبه سوره قل هو اللّه آحد بخوان، و بعد از سلام نماز دستهاى خود را به دعا بردار و بگو:

يا كاشف الكرب، و مفرّج الهمّ، و مذهب الغمّ، و مبتدءا بالنّعم قبل استحقاقها، يا من يفزع الخلق اليه فى حوائجهم و مهمّاتهم و آمورهم و يتّكلون [يتوكّلون خ ل] عليه آمرت بالدّعآ و ضمنت الاجابة، اللّهمّ فصلّ على محمد و آل محمد، و ابدآ بهم فى كلّ آمرى [آمر خ ل] و افرج همّى و نفس كربى، و آذهب غمّى، و اكشف لى عن الامر الّذى قد التبس علىّ و خرلى فى جميع آمورى خيرة فى عافية، فانّى آستخيرك اللّهمّ بعلمك، و آستقدرك بقدرتك، و آسآلك من فضلك، و آلجآ اليك فى كلّ آمورى، و آبرآ من الحول و القوة الاّ بك، و آتوكل عليك و آنت حسبى و نعم الوكيل، اللّهمّ فافتح لى آبواب رزقك، و سّلها لى، و يسرلى جميع آمورى، فانّك تقدر و لا آقدر، و تعلم و لا آعلم، و آنت علام الغيوب.

اللّهمّ ان كنت تعلم آنّ الامر الذى عزمت عليه و آردته هو خير لى فى دينى و دنياى و معاشى و معادى و عاقبة آمورى، فقدره لى و عجّله علىّ، و سهّله و يسره و بارك لى فيه، و ان كنت تعلم آنّه غير نافع لى فى العاجل و الاجل بل هو شرّ علىّ فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه، كيف شئت و آنّى شئت، و قدّر لى الخير حيث كان و آين كان، و رضّنى يا ربّ بقضائك و بارك لى فى قدرك حتى لاآحبّ تعجيل ما آخّرت و لاتآخير ما عجّلت، انّك على كلّ شى ء قدير و هو عليك يسير

پس بسيار صلوات فرست بر محمد و آل محمد، و بايد كه سه رقعه با خود داشته باشى همه به يك مقدار و يك هيآت، و در دو رقعه اين دعا را بنويس.

اللّهمّ فاطر السّماوات والارض عالم الغيب و الشّهادة آنت تحكم بين عبادك فيما كانوا فيه يختلفون، اللّهمّ انك تعلم و لاآعلم، و تقدر و لا آقدر، و تمضى و لا آمضى [و تقضى و لا آقضى خ ل] و آنت علام الغيوب، صلّ على محمد و آل محمد، و آخرج لى آحبّ السّهمين اليك، و خيرهما لى فى دينى و دنياى و عاقبة آمرى، انّك على كلّ شى ء قدير و هو عليك يسير و در پشت يكى از دو رقعه افعل بنويس، و در پشت ديگرى لاتفعل.

و در رقعه سوم اين را بنويس لاحول و لاقوّة الاّ باللّه العلىّ العظيم، استعنت باللّه و توكّلت عليه، و هو حسبى و نعم الوكيل، توكّلت فى جميع آمورى على اللّه الحىّ الذى لايموت، و اعتصمت بذى العزة و الجبروت، و تحصّنت بذى الحول و الطّول و الملكوت، و سلام على المرسلين، و الحمدللّه ربّ العالمين، و صلّى اللّه على محمد النّبىّ و آله الطاهرين وپشت اين رقعه را سفيد بگذار و چيزى بر آن منويس.

و هر سه رقعه را محكم بپيچ بر يك هيآت و يك صورت، و در ميان سه بندقه بگذار از موم يا از گل بر يك هيآت و يك وزن، و بده به كسى كه اعتماد بر او داشته باشى از برادران مؤ من، و بگو كه خدا را ياد كند و صلوات بر محمد (و آل محمد) بفرستد، و آن بندقها را در ميان آستين خود بيندازد، و دست راست خود را در ميان آستين خود داخل كند و آن بندقها را حركت دهد، و يكى از آنها را درآورد بدون آنكه آنها را نظر كند و يكى را بخصوص ‍ تعيين كند، و ليكن دستش بر هر يك از آنها كه واقع شود بيرون آورد، و چون بيرون آورد، تو از او بگير و خدا را ياد كن و آن را بگشا و پشتش را بخوان، و عمل كن به آنچه در پشت آن نوشته شده است.

و اگر كسى كه بر او اعتماد داشته باشى حاضر نباشد خود در ميان آستين بينداز و آنچه مذكور شد به عمل آور، پس اگر آنچه افعل بر آن نوشته شده است بيرون آيد البته آن كار را بكن كه خير تو در آن است انشآاللّه. و اگر آنچه بر آن لاتفعل نوشته شده است بيرون آيد زنهار آن را به عمل مياور، و البته مخالفت اين استخاره مكن كه آزار مى كشى.

و اگر رقعه بيرون آيد كه چيزى بر پشتش نوشته نشده است، پس توقف كن تا وقت نماز فريضه حاضر شود، پس برخيز و دو ركعت نماز چنانچه مذكور شد بكن، پس نماز واجب را بكن يا آن دو ركعت را بعد از نماز واجب بكن اگر نماز صبح و عصر نباشد، و اگر نماز صبح باشد بايد كه بعد از آن تعقيب و دعا بخوانى تا آفتاب پهن شود، پس بعد از آن دو ركعت را به جا آور. و اگر نماز عصر باشد آن دو ركعت را پيش از نماز عصر بكن، و بعد بيرون آيد باز وقت فريضه ديگر همان عمل را اعاده كن تا يكى از رقعه هاى نوشته بيرون آيد(117) .

مؤلف گويد: كه ظاهر روايت آن است كه نوشتن رقعه ها و پيچيدن و در ميان بندقه گذاشتن همه بعد از نماز و خواندن دعا باشد و بريدن رقعه ها پيش ‍ باشد. و احتمال دارد كه تا بندقه كردن قبل از نماز باشد، و دور نيست كه اول اولى باشد.

دوم: آن است كه كلينى و شيخ و سيد (رضي‌الله‌عنه م) و ديگران به سند مرسل از يكى از ائمة (صلوات اللّه عليهم) روايت كرده اند كه شخصى از اصحاب آن حضرت پرسيد كه امرى را مى خواهم به عمل آورم و كسى را نمى يابم كه با او مشورت كنم چه كنم؟ حضرت فرمود: كه با پروردگار خود مشورت كن، پرسيد كه چگونه مشورت كنم؟

فرمود: كه آن حاجت را در خاطر خود قصد كن و دو رقعه بگير و در يكى لا بنويس و در ديگرى نعم و هر يك را در ميان بندقه از گل بگذار، پس دو ركعت نماز بكن و آن دو بندقه را در زير دامن خود بگذار و بگو: يا اللّه انّى آشاورك فى آمرى هذا و آنت خير مستشار و مشير، فآشر علىّ بما فيه صلاح و حسن عاقبة پس دست خود را در زير دامن داخل كن و يكى از آن دو بندقه را بيرون آور و بگشا، اگر نعم باشد بكن، و اگر لا باشد مكن، با خدا چنين مشورت بايد كرد(118) .

سوم: آن است كه سيد (رضي‌الله‌عنه ) فرموده: كه در بعضى از كتب شيعه يافتم كه در دو رقعه مى نويسى بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لعبده فلان بن فلان و حاجت خود را مى نويسى، و يكى را در آخرش مى نويسى آفعل يا مولاى و ديگرى را در آخرش مى نويسى كه آتوقّف يا مولاى و هر يك از دو رقعه را در ميان گلوله اى از گل مى گذارى و بر آن مى خوانى هر يك از سوره حمد و سوره قل آعوذ برب الفلق و سوره والضحى را هفت مرتبه، و ظرف آبى در پيش خود مى گذارى و بندقها را در ميان آب مى اندازى، پس هر يك كه زودتر از ديگرى شكافته شود و بر روى آب آيد به آن عمل مى كنى انشآ اللّه تعالى(119) .

چهارم: آن است كه باز سيد (قدس اللّه روحه) ذكر كرده است كه يافتم به خط على بن يحيى حنّاط كه نوشته بود كه اين استخاره مولاى ما اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (صلوات اللّه عليه) است در خاطر مى گذرانى هر مطلبى كه دارى، و اين استخاره را مى نويسى در دو رقعه و بر پشت يكى مى نويسى افعل، و در پشت ديگرى لاتفعل، و دو بندقه از گل مى سازى و به ترازو مى سنجى كه با هم برابر باشند، و هر رقعه را در ميان بندقه مى گذارى و در ميان آب مى اندازى، و هر يك كه بيشتر بر روى آب مى ايد به آن عمل مى كنى و البته مخالفت مكن، و دعا كه در رقعه ها بايد نوشت اين است:

ما شآ اللّه كان، اللّهمّ انّى آستخيرك خيار من فوّض اليك آمره، و آسلم اليك نفسه، و استسلم اليك فى آمره، و خلالك وجهه، و توكّل عليك فيما نزل به. اللّهمّ خرلى و لا تخر علىّ، و كن لى و لاتكن علىّ، وانصرنى ولاتنصر علىّ، و آعنى و لاتعن علىّ، و امكنى و لاتمكن منّى، و اهدنى الى الخير و لاتضلنى، و آرضنى بقضائك، و بارك لى فى قدرك، انّك تفعل ما تشآ و تحكم ما تريد، و آنت على كلّ شى ء قدير. اللّهمّ ان كانت الخيرة فى آمرى هذا فى دينى و دنياى و عاقبة آمرى فسهله لى، و ان كان غير ذلك فاصرفه عنّى، يا ارحم الراحمين، انّك على كلّ شى ء قدير(120) .

پنجم: آن است كه ايضا سيد (رحمة اللّه عليه) روايت كرده است از حضرت صاحب الزمان (عليه صلوات الرحمن)، و مسمى است به استخاره مصريّه، و كيفيتش آن است كه در دو رقعه بنويسد خيرة من اللّه و رسوله لفلان بن فلانة و نام خود و مادرش را بنويسد و در يكى افعل و در ديگرى لاتفعل بنويسد، و در ميان دو بندقه از گل بگذارد و در ميان قدح آبى هر دو را بيندازد، پس وضو بسازد و دو ركعت نماز بكند، و بعد از نماز اين دعا را بخواند:

اللّهمّ انّى آستخيرك خيار من فوّض اليك آمره، و آسلم اليك نفسه، و توكّل عليك فى آمره، و استسلم بك فيما نزل به من امره. اللّهمّ خرلى و لاتخر علىّ، و آعنّى و لاتعن علىّ، و مكّنّى و لاتمكن منّى، واهدنى للخير و لاتضلّنى، و آرضنى بقضائك، و بارك لى فى قدرك، انّك تفعل ماتشآ و تعطى ما تريد. اللّهمّ ان كانت الخيرة فى آمرى هذا و هو كذا و كذا وبجاى كذا و كذا مطلب خود را بگويد فمكنّى منه، واقدرنى عليه، و امرنى بفعله، و آوضح لى طريق الهدايد اليه، و ان كان اللّهمّ غير ذلك فاصرفه عنّى الى الذى هو خير لى منه، فانّك تقدر و لااقدر، و تعلم و لاآعلم و آنت علام الغيوب، يا ارحم الراحمين

پس به سجده رود و صد مرتبه بگويد آستخيراللّه خيرة فى عافية پس ‍ سربردارد و انتظار بكشد تا يكى از آن رقعه ها از آب بيرون آيد هر يك كه بيشتر بيرون آيد به آن عمل كند، يعنى: اگر افعل بيرون آيد آن كار را بكند، و اگر لاتفعل بيرون آيد نكند(121) .

ششم: باز سيد (رحمه اللّه) از شيخ ابوالفتوح كراچكى كه از اكابر علماى شيعه است روايت كرده است كه دو رقعه بنويس در يكى افعل يعنى بكن، و در ديگرى لاتفعل يعنى مكن، و از ديده خود پنهان كن در موضعى، و نماز استخاره بكن و خير خود را از عالم الخفيات طلب كن، و يكى از آنها را بيرون بياور و به آن عمل كن(122) .

مترجم گويد: كه اين نوع استخاره نيز از استخاره هاى معتبر است، و بطرق بسيار وارد شده است، و دور نيست كه عمومات قرعه نيز شامل اين طريق بوده باشد. و به هر يك از طرق كه مذكور شد عمل كردن خوب است خصوصا طريق اول، و اگر بعضى از دعاهاى طرق ديگر را نيز با آن ضم كنند بد نيست.