يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت

يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت0%

يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 13

يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت

نویسنده: اكبر دهقان
گروه:

صفحات: 13
مشاهدات: 4945
دانلود: 11

توضیحات:

يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت
  • پيشگفتار

  • مسائل اعتقادى

  • خداشناسى

  • 1 نظام هستى دليل بر خداوند متعال

  • 2 دليل بر اثبات توحيد

  • 3 دليل بر حدوث نظام هستى

  • 4 شناخت خداوند

  • 5 ديدن خداوند از راه قلب

  • 6 يگانگى خداوند

  • 7 رزق و معرفت خداوند

  • 8 صفات ثبوتى خداوند

  • الف علم و حيات

  • ب قدرت

  • 9 صفات سلبى

  • 10 عدم محدوديت صفات خداوند

  • 11 صفات ذاتى

  • اشاره

  • آثار شناخت خداوند

  • 1 راه شناخت خداوند

  • 2 برترين شناخت

  • 3 حقيقت شناخت

  • 4 شناخت خداوند به خودش

  • 5 ناتوانى انديشه ها از شناخت خداوند

  • 6 آثار شناخت خداوند

  • اشاره

  • فلسفه نبوّت

  • 1 تكامل

  • 2 نجات از طاغوت

  • 3 تزكيه اخلاق

  • 4 اتمام حجت

  • اشاره

  • سيره ى انبياء:

  • 1 انس با تهجد

  • 2 مكارم اخلاق

  • 3 علم

  • 4 انفاق

  • 5 امانتدارى

  • 6 مدارا با دشمنان

  • 7 رهبرى مردم

  • 8 تحمل سختى ها

  • 9 بهداشت

  • 10 سخن گفتن به اندازه فهم مردم

  • اشاره

  • سيره ى پيامبر اكرم 9

  • 1 ياد خداوند ؛

  • 2 حق گويى ؛

  • 3 شرح صدر ؛

  • 4 سلام به كودكان ؛

  • 5 اجابت دعوت ؛

  • 6 پذيرفتن هديه ؛

  • 7 عيادت مريض ؛

  • 8 تشييع جنازه ؛

  • 9 ايثار؛

  • 10 علاقه به عطر و بوى خوش ؛

  • 11 تكريم از اهلفضيلت ؛

  • 12 مزاح و تبسم ؛

  • 13 شيوه نشستن ؛

  • 14 مهمانى ؛

  • 15 پذيرايى ؛

  • 16 سخن گفتن

  • 17 نگاه كردن

  • 18 غذا خوردن

  • 19 خوابيدن

  • 20 برخورد با دوستان

  • 21 پوشيدن لباس

  • 22 عدم انتظار از احترام

  • 23 استقبال از مهمان

  • 24 تواضع

  • 25 پذيرفتن عذر

  • 26 بر آوردن نياز مردم

  • 27 عدم تقيدبه مركب سوارى

  • 28 تحمل گرسنگى

  • 29 مجالست بامستمندان

  • 30 توجه به آخرت

  • 31 حفظ زبان

  • 32 اعراض از نادان

  • 33 خريد براى منزل

  • 34 آغاز به مصافحه

  • 35 عدم خطا

  • 36 بردبارى ؛ 37- شجاعت ؛ 38- عدالت ؛ 39- حيا و عفت

  • 40- سخاوت

  • اشاره

  • امامت

  • 1 امام مايه كمال دين

  • 2 امام خليفه خداوند

  • 3 امام مايه عزت مؤ منان

  • 4 امام اساس اسلام

  • 5 امام مبيّن و مجرى احكام الهى

  • 6 امام مايه هدايت انسان ها

  • 7 امام پناهگاه انسان ها

  • 8 امام امين الهى

  • 9 امام مايه نظم جامعه دينى

  • 10 امام برتر از درك بشر

  • 11 امام بزرگ ترين نعمت الهى

  • 12 لزوم شناخت امام

  • 13 شناخت امام عامل سعادت

  • 14 امام گواه بر اعمال انسان ها

  • 15 امام منشاء همه ى خوبى ها

  • 16 شناخت امام عامل پذيرفته شدن اعمال

  • 17 امام و علم به ظاهر و باطن قرآن

  • 18 امام مظهر قدرت الهى

  • 19 امام مظهر علم الهى

  • 20 شرايط و ويژگى هاى امام

  • اشاره

  • سيماى اهل بيت :

  • 1 همراهى با قرآن كريم

  • 2 عصمت

  • 3 مايه بركت

  • 4 انسان هاى برتر

  • 5 اصلاح بندگان

  • 6 مفسّر قرآن

  • 7 عفو و بخشش

  • 8 رضا و تسليم

  • 9 مايه نجات

  • 10 گواه بر خلق

  • 11 راهنمايان به سوى بهشت

  • 12 علم و دانش

  • 13 شجره طيبه

  • 14 شفاعت

  • 15 مايه حيات

  • اشاره

  • بعد از آن شهادتين را گفت و از دنيا رفت .

  • محبت به اهل بيت :

  • 1 محبت به اهل بيت نشانه ى پاكى

  • 2 سودمند بودن محبت در مقاطع حساس

  • 3 ترك معصيت نشانه ى محبت حقيقى

  • 4 محبت به اهل بيت و آمادگى براى گرفتارى

  • 5 اثر محبت به حضرت على عليه السلام

  • 6 ضرورت محبت به اهل بيت

  • 7 محبت به اهل بيت حسنه در قيامت

  • 8 محبت به اهل بيت بهترين عبادت

  • 9 محبت به اهل بيت اساس اسلام

  • 10- انبياء و محبت اهل بيت عليهم السلام

  • 11 محبت به اهل بيت مايه ى سعادت

  • 12 محبّت به اهل بيت و توفيق توبه : قال الصادق :

  • 13 آثار محبت به اهل بيت به هنگام مرگ

  • اشاره

  • منزلت اصحاب اهل بيت :

  • 1 ابان بن تغلب

  • 2 بُريد عجلى 3 ابو بصير 4 محمد بن مسلم

  • 5 زرارة بن اعين

  • 6 حمران بن اعين

  • 7 عبدالله بن ابى يعفور

  • 8 يونس بن عبدالرحمن

  • 9 ابوحمزه ثمالى

  • اشاره

  • شيعيان اهل بيت :

  • 1 فضيلت شيعه

  • 2 علاقه امام معصوم به شيعيان

  • 3 ويژگى هاى شيعه

  • 4 وظايف شيعه

  • 5 شناخت شيعه

  • 6 برطرف شدن غم از شيعه

  • 7 منزلت شيعه

  • 8 مرزبانى دانشمندان شيعه

  • 9 امين بودن ثروتمندان شيعه

  • 10 شفاعت نمودن شيعه

  • 11 بهترين اعمال شيعه

  • 12 شفاعت امامان از شيعه

  • 13 برترين شيعيان

  • 14- شهر قم پناه شيعيان

  • اشاره

  • سيره امام على عليه السلام

  • 1 علم و دانش

  • 2 ايمان

  • 3 يقين

  • 4 سبقت در اطاعت الهى

  • 5 همدردى با مردم

  • 6 عبادت خالصانه

  • 7 تهجّد

  • 8 زهد

  • 9 وضعيت لباس

  • 10 وضعيت غذا

  • 11 وضعيت كفش

  • 12 وضعيت منزل بعد از تصدى حكومت

  • 13 شجاعت در ميدان جنگ

  • 14 عدالت

  • 15 حكومت دارى

  • 16 جود و سخاوت

  • 17 خواستار خشنودى خدا

  • 18 مسلّط بر هواى نفس

  • 19 مظلوميت

  • 20- تقاضاى مرگ قال على عليه السلام :

  • اشاره

  • فضايل حضرت على عليه السلام

  • 1 معيار حقيقت

  • 2 ولايت

  • 3 علم و دانش

  • 4 منزلت

  • 5 ستون دين

  • 6 اذيت و آزار

  • 7 تقسيم كننده ى بهشت

  • 8 نگاه

  • 9 محبت

  • 10 جامع كمالات انبيا

  • 11- شنيدن صداى يا على از در بهشت

  • اشاره

  • سيره ى حضرت فاطمه 3

  • 1 علم

  • 2 عبادت

  • 3 ترس از خدا

  • 4 دعا براى ديگران

  • 5 زيارت شهدا

  • 6 دفاع از امام زمان

  • 7 اخلاق شايسته

  • 8 كار در منزل

  • اشاره

  • ادب نسبت به پدر

  • ادب نسبت به شوهر

  • فضايل حضرت زهرا3

  • 1 همتاى حضرت على عليه السلام

  • 2 تكريم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 3 پاره ى تن پيامبر

  • 4 تحيت بر فاطمه

  • 5 نام فاطمه عليها السلام

  • 6 عزيز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 7 سرور زنان جهان

  • 8 تسبيح فاطمه عليها السلام

  • 9 ارزش شناخت فاطمه عليها السلام

  • 10 اطاعت از فاطمه عليها السلام

  • 11 احترام به نام فاطمه عليها السلام

  • 12 الگوى برتر

  • 13 ميوه دل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 14 اختر تابناك

  • 15 بركت نام فاطمه

  • 16 محبت به فاطمه

  • 17 بوى بهشت

  • 18 افتخار حضرت على به همسر

  • 19 اطاعت فاطمه از همسر

  • 20 سلام پيامبر به فاطمه

  • اشاره

  • سيره ى امام حسن مجتبى عليه السلام

  • 1 عبادت

  • 2 ياد قيامت

  • 3 دعا به هنگام ورود به مسجد

  • 4 علم

  • 5 اظهار فقر در پيشگاه خداوند

  • 6 كرم و جود

  • 7 احسان

  • 8 اطعام به حيوان

  • 9 زينت به هنگام نماز

  • 10 صداقت

  • 11 مظلوميت

  • 12 حلم

  • 13 فلسفه صلح برگشت مردم از دين

  • اشاره

  • سيره ى امام حسين عليه السلام

  • 1 احترام به بزرگ تر

  • 2 تكريم از خواهر

  • 3 بر پا داشتن نماز

  • 4 در آستانه ى نماز

  • 5 پياده روى در سفر حج

  • 6 عطر به هنگام روزه

  • 7 پرداخت مهريه

  • 8 عزّت طلبى

  • 9 امر به معروف

  • 10 عدم بيعت با ستمگران

  • 11 عفو و گذشت

  • 12 اصلاح مردم

  • 13 دعا و استغفار

  • اشاره

  • سيره ى امام زين العابدين عليه السلام

  • 1 بردبارى

  • 2 عفو و بخشش

  • 3 عبادت

  • 4 انفاق

  • 5 درخواست از خداوند

  • 6 عرفان

  • 7 ترحّم

  • 8 تواضع

  • 9 اشك فراوان

  • 10 كمك همسفران

  • 11- طلب رحمت قال زين العابدين عليه السلام

  • اشاره

  • سيره ى امام باقر عليه السلام

  • 1 علم

  • 2 تهجّد

  • 3 ياد خداوند

  • 4 تلاوت قرآن

  • 5 انفاق و بخشش

  • 6 احسان

  • 7 گذشت در خانواده

  • 8 مهربانى

  • اشاره

  • سيره ى امام صادق عليه السلام

  • 1 علم

  • 2 عبادت

  • 3 عرفان

  • 4 احسان

  • 5 توسل

  • 6 حلم و بردبارى

  • اشاره

  • سيره ى امام كاظم عليه السلام

  • 1 علم و دانش

  • 2 عبادت

  • 3 تلاوت قرآن

  • 4 جود و بخشش

  • 5 دعا به هنگام سجده

  • 6 دعاى هميشگى

  • 7 رسيدگى به مستمندان

  • 8 استغفار روزانه

  • 9 كار و تلاش

  • 10 اخبار به غيب

  • 11- نامه به هارون

  • اشاره

  • سيره ى امام رضا عليه السلام

  • 1 علم به قرآن

  • 2 عبادت

  • 3 تلاوت و تدبر قرآن

  • 4 ساده زيستى

  • 5 كم خوابى و تهجد

  • 6 ادب

  • 7 تواضع :

  • 8 احترام به خادمان :

  • 9 كار نكشيدن از مهمان

  • 10 شجاعت

  • اشاره

  • سيره ى امام جواد عليه السلام

  • 1 علم و دانش

  • 2 بركات وجودى

  • 3 عظمت امام

  • 4 جود و بخشش

  • 5 شجاعت

  • 6 عبادت و دعا

  • 7 حرز

  • 8 تبعيت از كمالات پدر

  • 9 اخبار به غيب

  • اشاره

  • سيره ى امام هادى عليه السلام

  • 1 اخلاق

  • 2 دعا

  • 3 علم و سخاوت

  • 4 خوش رويى و صداقت

  • 5 زهد و تلاوت قرآن

  • 6 مظلوميت

  • 7 احسان به دشمن

  • اشاره

  • سيره ى امام حسن عسكرى عليه السلام

  • 1 جود و بخشش

  • 2 عبادت

  • 3 زهد

  • 4 اخبار به غيب

  • 5 احسان

  • 6 صفات نيكو

  • اشاره

  • ويژگى هاى حكومت حضرت مهدى عليه السلام

  • 1 گسترش عدالت اجتماعى

  • 2 تصحيح انحرافات اعتقادى

  • 3 از بين رفتن مشكلات

  • 4 پاك شدن زمين از خيانت كاران

  • 5 حاكميت دين واحد

  • 6 رفاه اقتصادى

  • 7 از بين رفتن كينه

  • 8 از بين رفتن بندهاى بردگى

  • 9 قاطعيت

  • 10 مساوات

  • 11 امنيت اجتماعى

  • 12 تكاملعقول و انديشه ها

  • 13 حاكميت جهانى

  • 14 توسعه ى راه ها

  • اشاره

  • انتظار حضرت مهدى عليه السلام

  • 1 ارزش انتظار

  • 2 انتظار بهترين عبادت

  • 3 انتظار بهترين عمل شيعيان

  • 4 شهادت و انتظار

  • 5 اوصاف منتظران

  • 6 فضيلت منتظران

  • 7 دعا در زمان انتظار

  • 8 دعا براى شناخت امام عليه السلام

  • 9- شيعه در زمان انتظار

  • اشاره

  • قرآن كريم

  • 1 فضيلت قرآن

  • 2 رهبرى قرآن

  • 3 قرآن بهترين سخن

  • 4 قرآن سفره ى آماده ى الهى

  • 5 ارزش يادگيرى قرآن

  • 6 رمضان بهار قرآن

  • 7 ثواب قرائت قرآن در ماه رمضان

  • 8 جاودانگى قرآن

  • 9 احترام قرآن

  • 10 جامعيت قرآن

  • 11 تكامل در پرتو قرائت قرآن

  • 12 عمل به قرآن

  • 13 اصناف قاريان قرآن

  • 14- آداب تلاوت قرآن

  • الف طهارت دهان

  • ب استعاذه

  • ج ترتيل

  • د تدبر

  • ه‍ صوت زيبا

  • و خشوع

  • اشاره

  • دين

  • 1 شناخت دين

  • 2 اساس دين

  • 3 ستون دين

  • 4 پايه هاى دين

  • 5 تشويق بر حفاظت از دين

  • 6 راه شناخت دين

  • 7 نشانه هاى دينداران

  • 8 خطر بازى گرفتن دين

  • 9 مصيبت به دين

  • 10 فروختن دين نشانه شقاوت ؛

  • اشاره

  • الف عرضه ى دين بر امام عليه السلام

  • ياد مرگ

  • 1 در آستانه ى مرگ

  • 2 مرگ زائر غير محبوب

  • 3 حكمت مرگ

  • 4- تشييع جنازه عامل ياد مرگ

  • 5 آثار ياد مرگ

  • 6- تاءثير ياد مرگ

  • 7 مرگ غير قابل علاج

  • 8 ضرورت آمادگى براى مرگ

  • 9 معناى آمادگى براى مرگ

  • 10 علت كراهت از مرگ

  • الف عدم شناخت صحيح ؛ قال الهادى عليه السلام :

  • ب علاقه به دنيا؛ عن ابى عبدالله عليه السلامقال :

  • 11 راحتى مرگ براى خوبان

  • 12 راحت شدن مردم از مرگ بدان

  • اشاره

  • قبر و حيات برزخى

  • 1 بوستان بودن قبر يا عذاب قبر

  • 2 عدم شفاعت در برزخ

  • 3 عدم سؤ ال قبر از همه ى افراد

  • 4 سؤ ال هاى متعدد در قبر

  • 5 مقصود از قبر

  • اشاره

  • عامل فشار قبر

  • عوامل حبط و تكفير

  • عوامل حبط عمل

  • عوامل تكفير عمل

  • اشاره

  • عوامل حسرت در قيامت

  • 1 كسب مال حرام

  • 2 غفلت از عمر گرانبها

  • 3 عدم ياد خداوند و امامان در مجالس

  • 4 تعريف از عدالت و مخالفت در عمل

  • 6 مخالفت با نصيحت عالم دلسوز

  • 7 عدم معرفت نسبت به ولايت على عليه السلام

  • اشاره

  • محاسبه و مراقبه

  • 1 ضرورت محاسبه نفس

  • 2 محاسبه در هر روز

  • 3 محاسبه ى نفس نشانه ى تقوا

  • 4 آثار محاسبه ى نفس

  • ب اطلاع بر عيوب و اصلاح آن ؛ قال على عليه السلام :

  • 5 عوامل آسانى محاسبه در قيامت

  • الف حسن خلق

  • ب قناعت

  • ج صله رحم ؛

  • مراقبه

  • 1 تشويق به مراقبت ؛

  • 2 ضرورت مراقبت ؛

  • 3 مراقب دانستن خدا؛ قال على

  • عليه السلام :

  • اشاره

  • عوامل نجات بخش در قيامت

  • 1 عدالت در حال رضا و غضب 2 اعتدال در حال ثروت و فقر 3 ترس از خدا در نهان وآشكار

  • 4 اطعام نمودن 5 افشاى سلام 6 نماز شب

  • 7 پيروى از اهل بيت عليهم السلام

  • 8 ترك غيبت 9 كار براى آخرت 10 گريه ى فراوان بر گناهان

  • 11 سبكبارى در امور مادى

  • 12 ملازمت با حق قال على عليه السلام :

  • اشاره

  • حشر در قيامت

  • 1- شعار مردم در قيامت

  • 2- عطشان بودن در قيامت

  • 3- محشور شدن با كفن در قيامت

  • 9- متذكر شدن به تمام اعمال در قيامت

  • 5- پشيمانى در قيامت

  • 6- گريان بودن در قيامت

  • 7- ظهور فقر و غنا در صحنه قيامت

  • 8- امنيت در قيامت

  • 9- مواقف مختلف در قيامت

  • 10- سبك بودن حساب براى مؤ من

  • اشاره

  • شفاعت

  • 1 شفيعان درگاه الهى

  • 2 عوامل شفاعت

  • 3 موانع شفاعت

  • اشاره

  • بهشت

  • 1 بهشت ثمن جان مؤ من

  • 2 بهشت ثمن اعتقاد به وحدانيت

  • 3 رسيدن بهشت در پرتو تحمل شدائد

  • 4 كمترين منزل براى بهشتى

  • 5- ورود به بهشت در پرتو رحمت خداوند

  • 6- ورود به بهشت و خوشحال نمودن كودكان و يتيمان

  • 7- اندازه بهشت

  • 8 نسوزاندن درختان بهشتى

  • 9 تكامل در بهشت

  • 10 پاكيزه ترين نعمت بهشتى

  • 11 عظمت نعمت هاى بهشتى

  • 12 شرايط رفتن به بهشت

  • 13 اولين مهمانان بهشت

  • 14 درجات بهشت

  • 15 اتاق هاى بهشتى

  • 16 در اختيار بودن پرنده ى بهشتى

  • 17 نوشيدنى هاى بهشتى

  • 18- اشتياق بهشت به حضرت على عليه السلام و اصحاب او

  • اشاره

  • جهنم

  • 1 عدم رحمت در جهنم

  • 2 تنگ بودن جهنم

  • 3 عدم طاقت بشر در جهنم

  • 4 شدت يك حلقه زنجير جهنم

  • 5 در امان بودن اهل توحيد از عذاب

  • 6 عبوس بودن مالك دوزخ

  • 7- طبقات جهنم

  • اشاره

  • مسائل عبادى

  • عبادت

  • 1 ادب در عبادت

  • 2 بهترين عبادت

  • 3 عابدترين مردم

  • 4 عبادت غير مقبول

  • 5 نشاط در عبادت

  • 6 عبادت خالص

  • 7 اثر عبادت خالص

  • 8 تقصير در عبادت

  • 9 انواع عبادت

  • 10 آثار عبادت

  • 11 عشق به عبادت

  • 12 عبادت در نگاه

  • 13 عبادت بدون علم

  • 14 فضيلت عبادت عالم

  • اشاره

  • مسجد

  • 1 مسجد خانه الهى

  • 2 مسجد بازار آخرت

  • 3 مسجد مركز عبادت وآموزش

  • 4 تشكيل جلسات قرآن در مسجد

  • 5 فضيلت ذكر خدا در مسجد

  • 6 سياحت مسلمانان در مسجد

  • 7 اهميت ساختن مسجد

  • 8 مسجد بهترين مكان

  • 9 مسجد جايگاه پيامبران

  • 10 مسجد پايگاه مؤ منان

  • 11 بهتر بودن جلوس در مسجد از جلوس در بهشت

  • 12 نماز همسايه ى مسجد

  • 13 فوايد رفت و آمد به مسجد

  • 14 پاداش اهل مسجد

  • 15 شكايت مسجد در قيامت

  • 16 بيرون بردن خاشاك از مسجد

  • 17 چراغ روشن كردن در مسجد

  • 18 جاروب نمودن مسجد

  • 19 فضيلت نماز در مسجد الحرام و مسجد النبى صلّى اللّه عليه و آله

  • 20 آداب مسجد

  • 1 دعا هنگام ورود 2 با طهارت بودن ؛ قال ابوجعفر عليه السلام :

  • 3 پاى راست را مقدم داشتن ؛ قال الصادق عليه السلام :

  • 4 نماز تحيت خواندن

  • 5- پرهيز از خوابيدن ، 6- پرهيز از اعلام اشياى گمشده ، 7- پرهيز از خريد وفروش ، 8- پرهيز از سخنان بيهوده ، 9- پرهيز از خنده ، 10- پرهيز از اجراى حدود

  • اشاره

  • نماز

  • 1 نماز ستون دين

  • 2 نماز معيار سنجش

  • 3 نماز وسيله ى تقرب به خدا

  • 4 نماز چهره ى دين

  • 5 نماز سفره مهمانى خداوند

  • 6 نماز كليد بهشت

  • 7 نماز نور چشم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 8 نماز بهترين عمل

  • 9 نماز مايه ى خروج از كبر

  • 10 نماز معيار قبولى اعمال

  • 11 نماز اول وقت محبوب خداوند

  • 12 پرهيزكارى شرط پذيرفته شدن نماز

  • 13- خطر تضييع نماز

  • 14- رعايت حال ضعيف ترين ماءموم در نماز

  • قال على عليه السلام :

  • 15 فرمان فرزند به نماز

  • 16 دزدى از نماز

  • 17- معيار پذيرفته شدن نماز

  • 18 آداب نماز

  • د نماز با عطر؛ قال الصادق عليه السلام :

  • 19 آثار نماز

  • اشاره

  • نماز شب

  • 1 اهميت نماز شب

  • 2 برتر بودن نماز شب از تمام نعمت ها

  • 3 نماز شب ملاك برترى

  • 4 نماز شب بهترين نماز

  • 5 نماز شب معيار شرافت

  • 6 نماز شب نشانه ى شيعه

  • 7 مغبون بودن تارك نماز شب

  • 8 قضاى نماز شب

  • 9 بيدار كردن خانواده براى نماز شب

  • 10 آثار نماز شب

  • ب قالرسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

  • ج قالرسول الله صلّى اللّه عليه و آله

  • 11 پاداش نيت نماز شب

  • اشاره

  • روزه

  • 1 اهميت روزه

  • 2 فضيلت روزه داران

  • 3 فضيلت روزه ى مستحبّى

  • 4 شرايط كمال روزه

  • 5 عوامل پايين آمدن ارزش روزه

  • 6 روزه زكات بدن

  • 7 پاداش روزه

  • 8 شادمانى روزه دار

  • 9 روزه عبادت خالص

  • 10 پذيرفته شدن شفاعت روزه داران

  • 11 دعاى فرشتگان براى روزه داران

  • 12 استجابت دعاى روزه دار

  • 13 سپر بودن روزه از عذاب

  • 14 روزه آزمون اخلاص

  • 15 برترين روزه

  • ب قال الصادق عليه السلام :

  • 16 روزه ى واقعى

  • 17 روزه ى بى ارزش

  • 18 روزه در تمام عمر«هر ماه سه روز»

  • 19 روزه يك چهارم ايمان

  • 20 عقوبت دنيوى روزه خوارى

  • 21 فوايد روزه

  • اشاره

  • زكات

  • 1 اهميت زكات

  • 2 تارك زكات و اخراج از مسجد

  • 3 زكات در حد بى نياز نمودن

  • 4 زكات و حفظ عزت مؤ منان

  • 5 آثار زكات

  • 6 آداب گرفتن زكات

  • 7 زكات در نعمت هاى مادى و معنوى

  • 8 كيفر تلخ زكات

  • اشاره

  • انفاق

  • 1 انفاق نشانه ى ايمان

  • 2 انفاق همانند جهاد

  • 3 انفاق بزرگ ترين نعمت

  • 4 انفاق و سعادت انسانى

  • 5 اعتدال در انفاق

  • 6 انفاق از مال حلال

  • 7 گستردگى انفاق

  • 8 اولويت در انفاق

  • 9 آثار انفاق

  • 10 آثار عدم انفاق

  • اشاره

  • حجّ

  • 1 اهميت حج

  • 2 حج پرچم اسلام

  • 3 حج جهادضعيفان

  • 4 پول خرج كردن در راه حج

  • 5 قصد قربت در حج ؛ قال الصادق عليه السلام :

  • 6 پذيرفته نشدن حج با مال حرام

  • 7 آثار ترك حج

  • 8 حج ضيافت الهى

  • 9 حج و اجابت دعا

  • 10 حج بازار آخرت

  • 11 آداب حج

  • 12 فلسفه ى حج

  • 13 آثار و فوايد حج

  • اشاره

  • جهاد

  • 1 فضيلت جهاد

  • 2 جهاد درى از درهاى بهشت

  • 3 جهاد ستون دين

  • 4 جهاد تفريح مسلمانان

  • 5 جهاد مايه ى صلاح دين و دنيا

  • 6 جهاد مايه ى عزت اسلام

  • 7 وظيفه مجاهد

  • 8 توبيخ از ترك جهاد

  • 9 عواقب ترك جهاد

  • 10 فضيلت نماز مجاهد

  • 11 فضيلت مرزبانى مجاهد

  • 12 جهاد زكات بدن و شجاعت

  • اشاره

  • امر به معروف و نهى از منكر

  • 1 اهميت امر به معروف

  • 2 ترك نهى از منكر نشانه ى ضعف ايمان

  • 3 آداب امر به معروف

  • 4 مراتب امر به معروف و نهى از منكر

  • 5 ترك امر به معروف در آخر الزمان

  • 6 آثار امر به معروف

  • 7 آثار ترك امر به معروف و نهى از منكر

  • 8 نكوهش از عدم هماهنگى گفتار با عمل

  • اشاره

  • مسائل تربيتى و اخلاقى

  • حسن خلق

  • 1 حسن خلق نشانه كمال ايمان

  • 2 اهميت حسن خلق

  • 3 حسن خلق كليد همه ى نيكى ها

  • 4 حسن خلق بهترين نيكويى

  • 5 نشانه حسن خلق

  • 6 حسن خلق و زندگى گوارا

  • 7 حسن خلق و شباهت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 8 تفاوت محاسن اخلاق با مكارم اخلاق

  • 9 خطر سوء خلق ؛ قال على عليه السلام :

  • 10 آثار حسن خلق

  • 11 آثار سوء خلق

  • تذكر: با اين كه درتشييع جنازه اوپيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله وهفتادهزارفرشته شركت كرده بودند.

  • اشاره

  • نمونه هايى از مكارم اخلاق پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

  • برّ و نيكى

  • 1 ابعاد برّ و نيكى

  • 2 به چه كسانى نيكى كنيم ؟

  • 3 نشانه هاى نيكوكار

  • 4 شهادت بالاترين بر و نيكى

  • اشاره

  • آثار اعمال و اوصاف زيبا

  • 1 اثر رعايت امانت

  • 2 اثر نيكى به برادران

  • 3 اثر اقاله

  • 4 اثر توبه

  • 5 اثر همنشينى با دانشمندان

  • 6 اثر مبارزه با نفس

  • 7 اثر جود و بخشش

  • 8 اثر خوب همسايه دارى

  • 9 اثر ياد مرگ

  • 10 اثر تقديم محبت الهى بر علاقه به خويشتن

  • 11 اثر حج و عمره

  • 12 اثر برآوردن نياز مؤ من

  • 13 اثر تلاش در برآوردن نياز مؤ من

  • 14 اثر اخلاص

  • 15 اثر خوف از خداوند

  • 16 اثر عبادت و بندگى خداوند

  • 17 اثر نماز با معرفت

  • 18 اثر روزه

  • 19 اثر حسن ظن به مردم

  • 20 اثر بى رغبتى به دنيا

  • اشاره

  • آثار اعمال و اوصاف زشت

  • 1 اثر پرخورى

  • 2 اثر پرحرفى

  • 3 اثر آرزوى دراز

  • 4 اثر پرداختن به لهو

  • 5 اثر سرزنش زياد

  • 6 اثر ثروت فراوان

  • 7 اثر ستم

  • 8 اثر تهمت

  • 9 اثر جدال بى مورد

  • 10 اثر جزع و فزع

  • 11 اثر حرص

  • 12 اثر حرام خورى

  • 13 اثر حسادت

  • 14 اثر كينه توزى

  • 15 اثر تحقير مردم

  • 16 اثر رياست طلبى

  • 17 اثر خنده ى زياد

  • 18 اثر فروتنى براى ثروتمند

  • اشاره

  • بهترين ها

  • 1 بهترين انسان

  • الف قال على عليه السلام :

  • ب قال على عليه السلام :

  • 2 بهترين برادر

  • 3 بهترين بى نيازى

  • 4 بهترين همنشين

  • 5 بهترين زادوتوشه قالرسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

  • 6 بهترين اخلاق

  • 7 بهترين كار؛

  • 8 بهترين دست

  • 9 بهترين كلام

  • 10 بهترين پيامبران

  • 11 بهترين فرشتگان

  • 12 بهترين زنان

  • 13 بهترين ماهها و روزها

  • اشاره

  • توجّه به فضائل

  • 1 وادار كردن نفس به فضيلت ها

  • 2 بهترين فضيلت ها

  • 3 ريشه ى فضيلت

  • 4 بهترين فضيلت اخلاقى

  • 5 بافضيلت ترين مردم

  • 6 نمونه اى از فضيلت ها

  • اشاره

  • تقوا

  • 1 تقوا درمان جسم و روح

  • 2 تقوا، امر قلبى

  • 3 باتقواترين انسان

  • 4 تقوا معيار كرامت

  • 5 درجات تقوا

  • 6 تفسير تقوا

  • 7 ويژگى متّقيان

  • 8 بركات تقوا

  • اشاره

  • محبّت به خداوند

  • 1 عدم سازگارى محبّت خدا و دنيا

  • 2 قلب انسان جايگاه محبت الهى

  • 3 محبّت ، اساس دين

  • 4 درخواست محبت خداوند

  • 5 محبّتِ الهى لذيذترين نعمت بهشتى

  • 6 محبت خدا عامل كمال ايمان

  • 7 نشانه هاى محبت الهى

  • 8 ميزان محبت الهى

  • 9 آثار محبت خداوند

  • 10 عوامل محبت خداوند به انسان

  • 11 كارهاى محبوب خدا

  • اشاره

  • ذكر الهى

  • 1 فضيلت ذكر؛ قال على عليه السلام :

  • 2 حقيقت ذكر

  • 3 تداوم ذكر غذاى روح

  • 4 عامل تداوم ذكر

  • 5- ذكر در تمام اوقات

  • 6 موانع ذكر

  • 7 تشويق به ذكر كثير

  • 8 معناى ذكر كثير

  • 9 اهميت ذكر در موارد خاص

  • 10 آثار ذكر

  • اشاره

  • يقين

  • 1 ارزش يقين

  • 2 يقين ستون ايمان ؛

  • 3 يقين گوهر گرانبها

  • 4 يقين بهترين عبادت ؛

  • 5 يقين بالاترين مراتب كمال

  • 6 نشانه هاى يقين

  • 7 عوامل فساد يقين

  • 8 الگوى يقين ؛ قال على عليه السلام :

  • 9 مراتب يقين

  • 10 آثار يقين

  • اشاره

  • نيت

  • 1 برترى نيت بر عمل

  • 2 تاءثير نيت در قوت جسمى

  • 3 حسن نيت زمينه ى لطف حق

  • 4 نيت شايسته در همه ى اعمال

  • 5- پاداش نيت نماز شب

  • 6 تاءثير نيت در خلود بهشت و جهنم

  • 7 نيت برآوردن نياز مؤ من

  • 8- نيت توفيق شهادت

  • قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

  • 9 حكمت برترى نيت بر عمل

  • 10 آثار حسن نيت

  • الف توسعه ى رزق

  • ب اصلاح عمل ؛

  • ج پاداش فراوان ؛

  • 11 آثار سوء نيت

  • الف رنج وبلا؛

  • ب نرسيدن به آرزو؛

  • ج محروميت از رزق

  • اشاره

  • اخلاص

  • 1 اهميت اخلاص

  • 2- اخلاص سرّ الهى

  • 3 نشانه هاى اخلاص

  • 4- اخلاص عبادت مقرّبان

  • 5 نشانه ى غير مخلص

  • 6- پيامد عدم اخلاص

  • 7 آثار اخلاص عليه السلام

  • اشاره

  • دعا

  • 1 دعا مغزعبادت

  • 2 دعا سلاح مؤ من

  • 3 دعا كليد رحمت

  • 4 دعا سپر مؤ من

  • 5 درخواست تمام نيازها از خداوند

  • 6 دعا براى حفظ آبرو

  • 7 شرايط استجابت دعا

  • الف شناخت خداوند؛

  • ب عمل شايسته

  • ج غذاى حلال

  • د حضور قلب

  • 8 موانع استجابت دعا

  • الف گناه

  • ب منافات داشتن با حكمت خداوند

  • 9 علّت تاءخير اجابت دعا

  • 10 انواع اجابت دعا

  • 11 آداب دعا

  • 1 بسم الله گفتن

  • 2 تمجيد خداوند؛

  • 3 صلوات بر پيامبر و آل او؛

  • 4 اقرار به گناه

  • 5 دعا براى ديگران

  • 6 حسن ظن به اجابت

  • 7 اصرار ورزيدن

  • 8 دعا بعد از عمل واجب ؛

  • 9 تضرع و ابتهال

  • 10 نماز خواندن

  • اشاره

  • توكّل

  • 1 توكل يكى از اركان ايمان

  • 2 حقيقت توكل

  • 3 عدم اعتماد به ديگران

  • 4 آثار توكل

  • 5 توكل نردبان تكامل

  • 6 نشانه ى توكل

  • 7 درجات توكل

  • 8 پيامد عدم توكل بر خدا

  • اشاره

  • رضا و تسليم

  • 1 رضايت نشانه ى ايمان

  • 2 رضايت به مقدرات الهى

  • 3 رضايت نشانه ى معرفت كامل

  • 4 رضايت و زندگى گوارا

  • 5 عدم رضايت به مقدرات

  • 6 خير بودن مقدرات الهى

  • 7 آثار رضايت

  • الف آسايش بدنى

  • ب آرامش روحى

  • ج از بين رفتن اندوه

  • 8 معناى تسليم

  • 9 تسليم عامل رستگارى

  • 10 شكايت از خداوند و عدم تسليم

  • 11 پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله الگوى تسليم

  • اشاره

  • توبه

  • 1 اهميت توبه

  • 2 - آسان تر از توبه

  • 3 عدم سازش آرزوى طولانى با توبه

  • 4 معناى توبه نصوح

  • 5 توبه از گناه تضييع حق الناس

  • 6 اركان توبه

  • 7 زمان پذيرفتن توبه

  • 8 نشانه هاى تائب

  • 9 آثار و بركات توبه

  • 10 اوصاف توبه كننده

  • اشاره

  • استغفار

  • 1 استغفار درمان درد گناه

  • 2 استغفار و لطف خداوند

  • 3 معطّر شدن به استغفار

  • 4 استغفار محبوب خداوند

  • 5 پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و استغفار

  • 6 بهترين زمان براى استغفار

  • 7 آثار استغفار

  • اشاره

  • عفو و رحمت الهى

  • 1 ارزش عفو

  • 2 تشويق به عفو به هنگام قدرت

  • 3 عوامل عفو و رحمت خداوند

  • 4 آثار عفو

  • اشاره

  • ايمان

  • 1 نشانه هايى از حقيقت ايمان

  • 2 پذيرفته نشدن ايمان بدون عمل

  • 3 اركان ايمان

  • 4 ايمان عقد قلبى

  • 5 كمال ايمان

  • 6 بهترين ايمان

  • 7 درجات ايمان

  • 8 عامل خروج از ايمان

  • 9 الگوى ايمان

  • اشاره

  • صبر

  • 1 اهميت صبر

  • 2 انواع صبر

  • 3 صبر جميل

  • 4 صبر شيعيان

  • 5 صابر نمونه

  • 6 صبر برترين عبادت

  • 7 صبر كليد نعمت

  • 8 صبر مايه ى كرامت

  • 9 صبر سپر تهيدستى

  • 10 اثر بى صبرى بر سختى كار و تلاش

  • 11 درخواست عافيت به جاى درخواست صبر

  • 12 اثر صبر بر مصيبت

  • 13 آثار صبر

  • اشاره

  • حلم و بردبارى

  • 1- فضيلت حلم

  • 2- معناى حلم

  • 3- حلم و شباهت به پيامبر

  • 4- ظهور حلم به هنگام غضب

  • 5- حلم نشانه عابد واقعى

  • 6- حلم و صبر بر آزار

  • 7- آثار حلم

  • اشاره

  • زهد

  • 1 فضيلت زهد

  • 2 حقيقت زهد

  • 3 اوصاف زاهد

  • 4 عوامل زهد

  • 5 موانع زهد

  • 6 زاهدترين انسان

  • 7 آثار زهد

  • اشاره

  • نفس

  • 1 اهميت معرفت نفس

  • 2 مسئوليت تربيت نفس

  • 3 تغذيه ى نفس به وسيله ى علم

  • 4 ابزار اصلاح نفس

  • 5 محاسبه ى نفس

  • 6 پرهيز از خشنودى از نفس

  • 7 آثار پيروى از هواى نفس

  • 8 آثار مبارزه با نفس

  • 9 الگوى پيروزى بر هواى نفس

  • اشاره

  • حالات قلب

  • 1 تقوا مايه ى سلامت قلب

  • 2 جدال و خصومت مايه ى مرض قلب

  • 3 اطعام به مسكين مايه ى نرمى قلب

  • 4 گناه مايه ى سختى قلب

  • 5 موعظه و تفكر مايه ى حيات قلب

  • 6 خنده ى فراوان مايه ى موت قلب

  • 7 شهوات مايه رجس قلب

  • 8 ترك شهوات مايه ى طهارت قلب

  • 9 محبت به دنيا مايه ى ختم قلب

  • 10 آمادگى براى مرگ مايه ى شرح قلب

  • 11 گناه مايه ى فساد قلب

  • 12 ياد خدا مايه ى صلاح قلب

  • اشاره

  • تواضع

  • 1 تواضع عامل زهد

  • 2 تواضع از بهترين اعمال

  • 3 تواضع از اوصاف پرهيزكاران

  • 4 تواضع از اوصاف عاقل

  • 5 تواضع استاد و شاگرد نسبت به يكديگر

  • 6 تواضع مايه ى حلاوت عبادت

  • 7 زيبايى تواضع ثروتمندان در برابر تهيدستان

  • 8 نشانه هاى تواضع

  • 9 آثار تواضع

  • اشاره

  • تكبّر

  • 1 نكوهش از تكبر

  • 2 حقيقت تكبر

  • 3 علت تكبر

  • 4 معناى تكبر

  • 5 زمينه هاى تكبر

  • 6 آثار كبر

  • 7 راه درمان تكبر

  • اشاره

  • زبان

  • 1 زبان وسيله ى شناسايى

  • 2 زبان ميزان عقل

  • 3 زبان عامل سلامت عقل

  • 4 حقوق زبان

  • 5 زبان عاقل

  • 6 زبان كليد خوبى ها و بدى ها

  • 7 آثار حفظ زبان

  • 8 خطرات زبان

  • اشاره

  • سفارشات اخلاقى

  • 1 سفارش خداوند به حضرت موسى عليه السلام

  • 2 سفارش خضر عليه السلام به موسى عليه السلام

  • 3 سفارش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به ابى ايوب خالد

  • 4 سفارش حضرت على عليه السلام به هنگام شهادت

  • اشاره

  • آداب سخن گفتن

  • 1 اثر كم سخن گفتن

  • 2 اثر زياد سخن گفتن

  • 3 بهترين سخن

  • 4 آداب سخن گفتن

  • اشاره

  • آداب معاشرت

  • 1 سلام كردن

  • 2 - مصافحه نمودن

  • 3 رعايت احترام

  • 4 جستجو نكردن از عقايد مردم

  • 5 احسان و خدمت 6- خوش خلقى

  • 6 طلب آمرزش هنگام جدايى

  • 7 مدارا نمودن

  • 8 برخورد با روى خوش

  • 9 پذيرفتن عذر

  • اشاره

  • آداب مجالست

  • 1 رو به قبله نشستن

  • 2 پايين مجلس نشستن

  • 3 پا را دراز نمودن در برابر ديگران

  • 4 نجوى نكردن

  • 5 ترك گناه

  • 6 افشا نكردن اسرار

  • 7 مجالست با مردان الهى

  • 8 شركت درمجالس ذكر

  • 9- مجالست با افراد شايسته

  • 10- مجالست نيكو با غير مسلمان

  • 11 پرهيز از نشستن در صدر مجلس

  • 12 پرهيز از نشستن در بين راه

  • اشاره

  • آداب ميهمانى

  • 1 وظايف مهمان

  • 2 وظايف ميزبان

  • اشاره

  • نكته :

  • آداب غذا خوردن

  • 13 غذاى داغ نخوردن

  • 14 كم غذا خوردن

  • 15 با نمك غذا را آغاز كردن

  • 16 در بازار غذا نخوردن

  • 17 تكيه ندادن

  • 18 آثار پرخورى

  • اشاره

  • آداب دوستى و رفاقت

  • 1 معيار دوستى بر اساس تقوا

  • 2 اعلام دوستى

  • 3 عدم شوخى و جدال با دوست

  • 4 انتخاب دوست قديمى

  • 5 دوست حقيقى ؛ قال على عليه السلام :

  • 6 سؤ ال از نام و نشان دوست

  • 7 پرهيز از دوستان مادّى

  • 8 تكريم دوست

  • 9 حفظ دوستى و عدم غرور به رياست

  • 10 بهترين دوست

  • 11 آگاه نكردن دوست بر اسرار

  • 12 ملاك انتخاب دوست

  • 13 پرهيز از دوستى با نااهل

  • 14 معيار شناخت دوست

  • 15 نشانه ى دوستى

  • اشاره

  • آداب خوابيدن

  • 1 طهارت

  • 2 نظافت

  • 3 محاسبه

  • 4 قرائت قرآن و دعا

  • 5 به پشت يا طرف راست خوابيدن

  • 6 پرهيز از خوابيدن زياد

  • 7 مبغوض بودن خواب زياد

  • اشاره

  • آداب كسب و تجارت

  • اشاره

  • آداب مسافرت

  • 1 انتخاب رفيق

  • 2 انتخاب رفيق همطراز

  • 3 انتخاب رئيس

  • 4 صدقه

  • 5 به ديگران اطلاع دادن

  • 6 تهيه زاد و توشه 7 موافقت با دوستان

  • 8 دعا و نماز خواندن

  • 9 بذل و بخشش 10 حفظ اسرار 11 شوخى نمودن

  • 12 بازگو نكردن مشكلات سفر

  • 13 به تنهايى سفر نرفتن

  • 14 مشورت با دوستان 15 تبسم داشتن

  • 16 سفر با افراد متواضع

  • 17 فوايد سفر

  • اشاره

  • آداب احسان

  • 1- ترك منت

  • 2- شتاب نمودن 3- كوچك شمردن 4- پوشاندن

  • آثار احسان

  • الف مصونيت از لغزش

  • ب مصونيت از مرگ بد

  • ج زاد و توشه قيامت

  • د جذب دلها

  • اشاره

  • سلام

  • 1 ارزش سلام

  • 2 سلام نام خداوند

  • 3 سلام نشانه ى فروتنى

  • 4 سلام به هنگام ملاقات

  • 5 سلام بهترين رفتار

  • 6 سلام به هنگام ورود به منزل

  • 7 آداب سلام

  • 8 سلام ممنوع

  • 9 سلام بر كودك

  • 10 بخل به سلام

  • 11 آثار و بركات سلام

  • 12 سلام قبل از سخن

  • اشاره

  • اوصاف مؤ من

  • 1 خوشرويى 2 اندوه در قلب 3 سعه صدر 4 فروتنى 5 همت عالى 6 خاموشى 7 نرمخويى و ...

  • 8 بردبارى 9 ثبات قدم 10 قناعت 11 عدم ستم

  • 12 راز نگهدارى 13 مدارا با مردم 14 صبر

  • 15 پاكيزگى در كسب 16 حسن خلق 17 انفاق

  • 18 استقامت

  • اشاره

  • والدين

  • 1 اهميت نيكى به والدين

  • 2 كيفيّت احسان به والدين

  • 3 اهتمام احسان به مادر

  • 4 احسان به والدين گناهكار

  • 5 احسان به والدين بعد از مرگ

  • 6 عدم اطاعت والدين در معصيت

  • 7 حقوق والدين

  • 8 آثار احسان به والدين

  • 9 سخن كريمانه با والدين

  • 10 نگاه مهرآميز به والدين

  • 11 بى احترامى به والدين

  • 12- برترى احسان به والدين بر جهاد

  • اشاره

  • ازدواج

  • 1 ازدواج سنت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

  • 2 ازدواج مايه ى حفظ دين

  • 3 فضيلت نماز متزوّج

  • 4 نكوهش از عدم ازدواج

  • 5 فراهم نمودن زمينه ى ازدواج

  • 6 اهتمام به ديندارى در خواستگار

  • 7 عدم منع نگاه به زن به هنگام خواستگارى

  • 8 ترك ازدواج و سوء ظن به خدا

  • 9 آسان گرفتن مهريه

  • 10 عدم ازدواج با غير صالح

  • 11 حقوق مرد

  • 12 حقوق زن

  • 13 ازدواج مايه ى توسعه رزق

  • 14 بهترين زن

  • 15 آزاررسانى زوجين مانع قبولى عبادات

  • الف قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

  • ب قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

  • 16 جهاد زن ، نيكو شوهردارى

  • 17 پيامد عدم قصد پرداخت مهريه

  • 18 وليمه ى عروسى در روز

  • 19 پيامد ازدواج به خاطر زيبايى و ثروت

  • 20 خدمت به عيال

  • 21 زن شايسته مايه ى سعادت

  • 22- لزوم توسعه در زندگى

  • الف قال الصادق عليه السلام :

  • ب قال الرضا عليه السلام :

  • اشاره

  • فرزند

  • 1 علاقه به فرزند

  • 2 بوسيدن فرزند

  • 3 خطر بى مهرى به فرزند

  • 4 بازى با فرزند كوچك

  • 5 فرزند شايسته

  • 6 پيامد فرزند ناشايست

  • 7 تربيت فرزند

  • 8 حقوق فرزند

  • 9 مساوات ميان فرزندان

  • 10 غصه نخوردن براى دنيا فرزند

  • 11 بيمارى فرزند مايه ى تكفير گناه والدين

  • اشاره

  • صله رحم

  • 1 آثار صله رحم

  • 2 آثار قطع رحم

  • نكته :

  • اشاره

  • همسايه دارى

  • 1 احترام به همسايه

  • 2 نيكى به همسايه نشانه ى ايمان

  • 3 انتخاب همسايه قبل از منزل

  • 4- سفارش نسبت به همسايه

  • 5 آزاررسانى به همسايه

  • 6- كيفر آزاررسانى به همسايه

  • 7 پيامد عدم كمك به همسايه

  • 8 حدود همسايه

  • 9 خوب همسايه دارى

  • 10 پناه بردن به خدا از همسايه ى بد

  • 11 آثار خوب همسايه دارى

  • اشاره

  • حقوق

  • 1 حق خداوند بر بندگان

  • 2 حقوق مؤ من

  • 3 حقوق مسلمان

  • 4 حقوق همسايه

  • 5 حق شوهر بر زن

  • 6 حق زن بر شوهر

  • 7 حقوق متقابل حاكم و مردم

  • 8 حق پدر بر فرزند

  • 9 حق فرزند بر پدر

  • 10 حق استاد بر انسان

  • 11 حق حيوان بر صاحبش

  • 12- حق اعضاء و جوارح

  • اشاره

  • سخاوت

  • 1 سخاوت از اخلاق انبيا

  • 2 سخاوت ملاك شجاعت

  • 3 سخاوتمندترين مردم

  • 4 ويژگى سخاوتمند

  • 5 اعتدال در سخاوت

  • 6 آثار سخاوت

  • اشاره

  • نعمت

  • 1 بالاترين نعمت

  • 2 برترى نعمت معنوى بر مادى

  • 3 يادآورى نعمت ها

  • 4 پرهيز از دور شدن نعمت

  • 5 احسان عامل تداوم نعمت

  • 6 عوامل زوال نعمت

  • 7 توجه به خدا عامل برگشت نعمت

  • 8 شكر مانع استدراج و عذاب

  • 9 محبوبيت اظهار نعمت

  • 10 تماميت نعمت

  • اشاره

  • شكر الهى

  • 1 حقيقت شكر خداوند

  • 2 ظهور شكر

  • 3 شاكرترين مردم

  • 4 ناتوان بودن از شكر

  • 5 تاءثير شكر در فزونى نعمت

  • 6 شكر هر نعمت

  • 7 لزوم شكر به جاى شادمانى به نعمت

  • 8 خطر عدم شكر

  • 9 شكر نصف ايمان

  • 10 شكر براى هر نفس

  • 11 ارتباط شكر با معرفت

  • 12 شكر به هنگام توانايى

  • 13 پاداش شكر

  • 14 ارتباط شكر والدين با شكر خداوند

  • 15 شكر در پرتو بيان نعمت

  • 16 شكر نشانه ى زهد

  • 17 شاكر بودن خداوند

  • اشاره

  • عقل

  • 1 اهميت عقل

  • 2 نشانه ى عقل كامل

  • 3 عقل معيار حسابرسى در قيامت

  • 4 عقل حجت باطنى خداوند

  • 5 ميزان شناخت عقل

  • 6 وظايف عاقل

  • 7 عوامل پرورش عقل

  • 8 آثار عقل

  • اشاره

  • نشانه هاى عاقل

  • 1 ترك شهوت

  • 2 كنترل زبان

  • 3 سخن نگفتن از بيم تكذيب 4 خواهش نكردن از بيم محروم شدن 5 عدم وعده به فوقطاقت

  • 6 فريب نخوردن

  • 7 تشخيص ضرر كمتر

  • 8 بردبارى 9 عفو و گذشت 10- فروتنى 11 سبقت در نيكى 12 عاقبت انديشى بههنگام سخن

  • 13 پناه بردن به خداوند به هنگام بلا 14 سرعت به فضيلت 15 جدا نشدن از حيا16- عدم ظهورحرص

  • 17 ايمنى از شرّ 18 انتظار خير و صلاح 19 انفاق 20 عدم خستگى ازتحصيل علم

  • 21 نشانه هاى مجنون

  • اشاره

  • تمثيل

  • 1 مثل اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 2 مثلدانشمندان

  • 3 مثل مؤ من

  • 4 مثل مؤ منان در محبت

  • 5 مثل برادر دينى

  • 6 مثل همنشين صالح

  • 7 مثل نمازهاى پنج گانه

  • 8 مثل عالم بى عمل

  • 9 مثل تعليم علم در كودكى

  • 10 مثل حريص به دنيا

  • 12 مثل انسان كم ظرفيّت

  • 13 مثل نفس

  • 14 مثل دنيا

  • 15 مثل زن

  • 16 مثل امت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • اشاره

  • غنيمت شمردن سرمايه ى عمر

  • 1 بزرگ ترين غصه

  • 2 زودگذر بودن عمر

  • 3 نابود شدن عمر

  • 4 بخيل بودن نسبت به عمر

  • 5 قدردانى از عمر

  • 6 تقاضاى عمر زياد براى بندگى

  • 7 پيامد عمر طولانى

  • 8 حسرت از تضييع عمر

  • 9 سؤ ال از عمر

  • 10 حكمت جهل به مقدار عمر

  • 11 عوامل زياد شدن عمر

  • دنيا

  • 1 عدم اعتماد به دنيا

  • 2 محبت به دنيا منشاء همه ى مفاسد

  • 3 تشبيهاتى در باره ى دنيا

  • 4 بى ارزشى دنيا

  • 5 آثار محبت به دنيا

  • 6 نشانه هاى اهل دنيا

  • 7 لذت هاى هفتگانه ى دنيا

  • 8 نكوهش از دنيا

  • 9 ستايش از دنيا

  • سؤ ال :

  • پاسخ :

  • اشاره

  • ثروت

  • نكوهش ازثروت

  • 1 ثروت مايه ى هلاكت

  • 2 ثروت دام شيطان

  • 3 آثار كسب ثروت از راه غير حلال

  • 4 اثر كثرت ثروت

  • 5 شاد نشدن به كثرت ثروت

  • 6 آثار علاقه به ثروت

  • 7 علت تراكم ثروت

  • 8 خطر ثروت

  • ستايش ازثروت

  • 9 ضرورت كسب ثروت حلال

  • 10 ثروت مايه ى كمك به آخرت

  • 11 ثروت براى انسان شايسته

  • 12 بهترين ثروت

  • 13 بهره گيرى صحيح از ثروت الهى

  • اشاره

  • امانت

  • 1 اهميت امانت

  • 2 حفظ امانت نشانه ى ايمان

  • 3 آثار امانت

  • 4 علم و دانش امانت الهى

  • 5 نشانه هاى امين

  • 6 اداى امانت معيار ارزش

  • 7 امانت بودن سخن هاى پنهانى

  • 8 لزوم پرداخت امانت حتى در نخ و سوزن

  • 9 امين از اوصاف خداوند سبحان

  • 10 امين از اوصاف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

  • 11 امين از اوصاف عالمان

  • 12 امين از اوصاف فقهاء

  • 13 امين از اوصاف ثروتمندان شيعيان

  • اشاره

  • خيانت

  • 1 خيانت سرچشمه ى كفر و نفاق

  • 2 عدم سازگارى خيانت با مسلمانى

  • 3 پرهيز از خيانت در افشاى راز

  • 4 نشانه هاى خائن

  • 5 بزرگ ترين خيانت

  • 6 عدم خيانت به خائن ؛

  • 7 عدم خيانت مؤ من به برادران دينى

  • 8 پاداش ترك خيانت

  • اشاره

  • گناه

  • 1 بزرگ ترين گناه

  • 2 گناه غير قابل آمرزش

  • 3 كوچك شمردن گناه

  • 4 گناه و جراءت بر خداوند

  • 5 اصرار بر گناه ، نشانه ى شقاوت

  • 6 خطر شادمانى به گناه

  • 7 غافل نشدن از گناه

  • 8 شگفت از ارتكاب گناه

  • 9 عدم شركت در مجلس گناه

  • 10- بدتر از گناه

  • 11 آثار گناه

  • اشاره

  • مكفرّات گناه

  • 1 عقوبت در دنيا

  • 2 بيمارى

  • 3 اندوه و غم

  • 4 كار شايسته

  • 5 اخلاق خوب

  • 6 فريادرسى از گرفتار

  • 7 استغفار ملائكه

  • 8 صلوات

  • 9 موت

  • 10 استغفار

  • 11 توبه

  • اشاره

  • حرص و قناعت

  • 1 حرص نشانه ى ضعف عقيده ى دينى

  • 2 عدم تاءثير حرص در زيادى رزق

  • 3 عدم دستيابى حريص به آرزوها

  • 4 ياد مرگ مانع حرص

  • 5 يقين به آخرت مانع حرص

  • 6 حرص بر رياست و پشيمانى از پذيرفتن آن

  • 7 خاك قبر اشباع كننده ى حريص

  • 8 آثار حرص

  • 9 آثار قناعت

  • اشاره

  • عيب جويى

  • 1 تشويق به رفع عيب از خويشتن

  • 2 نكوهش از عيب جويى

  • 3 بزرگ ترين گناه

  • 4 شديدترين عيب

  • 5 پوشاندن عيب

  • 6 پيامد عيبجوئى

  • 7 جستجو در عيب ديگران

  • 8 سرزنش به عيب ، نزديك ترين راه به كفر

  • 9 راه هاى شناخت عيب

  • اشاره

  • بخل

  • 1 نكوهش از بخل

  • 2 نشانه هاى بخيل

  • الف

  • ب

  • ج

  • 3 بخيل ترين مردم

  • 4 اثر نگاه به بخيل

  • 5 علت بخل سوء ظن به خداوند

  • 6 بخل و عدم صلوات بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 7 آثار بخل

  • اشاره

  • غرور

  • 1 مغرور نشدن به اشك و گريه

  • 2 مغرور نشدن به زيادى مساجد

  • 3 مغرور نشدن به ثروت 4 مغرور نشدن به صحت بدن

  • 5 مغرور نشدن به طول عمر 6 مغرور نشدن به فرزندان و دوستان

  • 7 مغرور نشدن به عبادت

  • 8 مغرور نشدن به علم و دانش

  • 9 آثار غرور

  • نكته :

  • غيبت

  • 1 غيبت نشانه ى عجز

  • 2 غيبت نشانه ى نفاق

  • 3 معناى غيبت

  • 4 شنيدن غيبت

  • 5 كفاره ى غيبت

  • 6 پاداش ردّ غيبت

  • 7 آثار غيبت

  • صدق و كذب

  • 1 صدق مايه ى تزكيه ى عمل

  • 2 صدق مايه ى نجات

  • 3 صدق نشانه ى ايمان

  • 4 كذب بزرگ ترين گناه

  • 5 لزوم پرهيز از كذب

  • 6 عدم سازگارى ايمان با كذب

  • 7 علت كذب

  • 8 خطر دروغ براى خنداندن مردم

  • 9 آثار كذب

  • 10 جواز كذب در موارد خاص

  • 11 عدم تلقين كذب

  • 12 پرهيز از دروغ كوچك و بزرگ

  • اشاره

  • اسراف

  • 1 كمترين اسراف

  • 2 اسراف نشانه ى نفاق

  • 3 نشانه هاى اسراف كننده

  • 4 مفهوم اسراف

  • 5 اسراف از برنامه هاى شيطان

  • 6 آثار اسراف

  • 7 عدم صدق اسراف در كارهاى نيك

  • 8 نمونه ى اسراف

  • اشاره

  • حسد

  • 1 مذمت از حسد

  • 2 نشانه هاى حسود

  • الف

  • ب

  • 3 آثار حسد

  • 4 حسد نشانه ى نفاق

  • 5 اثر ترك حسد

  • 6 دور بودن حسد از تقوى

  • 7 خبر نداشتن حسود از پايان كار خويش

  • 8 حسد آفت دين

  • 9- لذت نبردن حسود از زندگى

  • 10 بيزارى خداوند از حسد

  • 11- حسد نشانه خشم بر تقدير خداوند

  • اشاره

  • خوف و رجا

  • 1 اعتدال خوف و رجا

  • 2 خوف نشانه ى معرفت به خدا

  • 3 رفتار شايسته نشانه ى خوف و رجا

  • 4 اميد به خداوند و ترس از گناه

  • 5 پرهيز از اميد كاذب

  • 6 اثر خوف

  • اشاره

  • الف اميدوار كننده ترين آيه

  • مسائل سياسى و اجتماعى

  • سيماى حاكم و رهبر اسلامى

  • 1 منزلت حاكم

  • 2 ورع 3 حلم و بردبارى 4 مهربانى

  • 5 رعايت حقوق مردم

  • 6 خيرخواهى و خدمت به مردم

  • 7 مشاركت در مشكلات مردم

  • اشاره

  • اوصاف مديريت

  • 1 شرح صدر

  • 2 علم و دانش

  • 3 شناخت حق و عمل به معروف

  • 4 تشويق و تنبيه

  • 5 عدم سوء استفاده از امكانات

  • 6 احياى حق و از بين بردن باطل

  • 7 لطف و محبت به مردم

  • 8 پرداختن به امور مهم

  • اشاره

  • قرض الحسنه

  • 1 برترى پاداش قرض بر صدقه

  • 2 حكت قرض دادن

  • 3 قرض ندادن و محروميت از بهشت

  • 4 قرض گرفتن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

  • 5 قرض و آزمايش الهى

  • 6 پرهيز از قرض گرفتن

  • 7 قرض براى حج و ازدواج

  • 8 پاداش مدارا كننده

  • 9 وام گيرنده دزد

  • اشاره

  • كار و تلاش

  • 1 ارزش كار

  • 2 تلاش براى تاءمين زندگى

  • 3 كار و كسب مايه ى عزّت

  • 4 كاروكسب مايه ى فزونى عقل

  • 5 بى كارى عامل گناه

  • 6 كار براى آزادى بردگان

  • 7- توجه پيامبر به شغل افراد

  • اشاره

  • ظلم

  • 1 ظلم بزرگ ترين گناه

  • 2 نشانه ى ظلم

  • 3 انواع ظلم

  • 4 شديدترين ظالم

  • 5 ظالم ترين مردم

  • 6 مبارزه با ظالم

  • 7 پرهيز از كمك به ظالم

  • 8 بدترين ظلم

  • 9- پاداش از بين بردن ظلم

  • 10 آثار ظلم

  • اشاره

  • خدمت به مردم

  • 1 خدمت به مردم مورد محبت خداوند

  • 2 سعى در خدمت به برادر مسلمان

  • 3 برآوردن نياز، برتر از ده حج

  • 4 كمك به مسلمان و پاداش جهاد

  • 5- برآوردن حاجت و شفاعت پيامبر

  • 6- كيفيت تاءمين نياز مردم

  • 7 پيامد عدم كمك به مردم

  • 8 انواع خدمت

  • اشاره

  • آزادگى

  • 1 بنده ى ديگران نبودن

  • 2 اوصاف آزادگان

  • 3 آزادگى در همه ى احوال زندگى

  • 4 عبادت آزادگان

  • 5 عوامل آزادگى

  • 6 بندگى خداوند شرط كسب آزادگى

  • اشاره

  • اصلاحات

  • 1- ضرورت اصلاح خويشتن

  • 2- ناروا بودن اصلاح دنيا و نابودى دين

  • 3- خطر اصلاح دنيا

  • 4- راه اصلاح زمامداران و مردم

  • 5- اصلاح مردم در پرتو اصلاح فقيهان و حاكمان

  • 6- اصلاح آخرت عامل اصلاح امور دنيوى

  • 7- امر به معروف و نهى از منكر عامل اصلاح مردم

  • 8- تاءمين زندگى راه اصلاح كارگزاران دولت

  • اشاره

  • عوامل عزّت

  • 1 تقوى

  • 2 حسن خلق

  • 3 حلم

  • 4 حفظ زبان

  • 5 عفو

  • 6 بندگى خدا

  • 7 دورى از معصيت

  • 8 ترك قيل و قال

  • 9 صبر بر معصيت

  • 10 راستى قال الصادق عليه السلام :

  • 11 ترك طمع

  • 12 تمسك به حق

  • 13 ذليل كردن نفس

  • 14 فرو بردن خشم

  • 15 قناعت ورزى

  • 16 رعايت انصاف

  • 17 دورى از مواهب دنيا قال على عليه السلام :

  • 18 جهاد

  • 19 در سايه ى امامت به سر بردن

  • اشاره

  • عوامل ذلت

  • 1 علاقه به دنيا

  • 2 اهانت به اسلام

  • 3 اهانت به اهل بيت عليهم السلام

  • 4 دخالت بى جا

  • 5 سوء خلق

  • 6 طمع قال الباقر عليه السلام :

  • 7 تقاضا از مردم

  • 8 حرص بر دنيا

  • 9 جهل و نادانى

  • 10 ترك حقوق

  • 11 احترام بى مورد

  • 12 ستم كردن

  • 13 پذيرفتن ستم

  • 14 كمك كردن به ستمگر

  • 15 ترك جهاد

  • 16 ذليل كردن اهل ايمان

  • 17 عدم بهره گيرى از كم خردان

  • 18 دروغ گويى

  • اشاره

  • امتحان

  • 1 حتمى بودن بلا براى انسان

  • 2 سخت ترين بلا

  • 3 بلا در تمام عمر

  • 4 نهفته بودن نعمت در هر بلا

  • 5 لزوم شكر به هنگام بلا

  • 6 كم بودن دينداران به هنگام بلا

  • 7 انواع بلا

  • 8 بلا و از بين رفتن گناه

  • 9 بلا به اندازه ى ايمان

  • 10 بلا عامل تكريم مؤ من

  • 11 بلا عامل محبت الهى

  • 12 بلا عامل تواضع و انقياد

  • 13 شديدترين بلا متوجه اولياى خدا

  • 14 پاداش صبر در برابر بلا

  • 15 دعا به هنگام ديدن اهل بلا

  • 17- توسل به اهل بيت به هنگام بلا

  • 18 حكمت ابتلا

  • اشاره

  • فقر و تهيدستى

  • 1 فقر شعار صالحان

  • 2 فقر عامل صلاح دين

  • 3 فقر نشانه ى محبت خداوند

  • 4 سرزنش خانواده به دليل فقر

  • 5 تكريم از فقير

  • 6 اهانت به فقير

  • 7 سهم فقرا در اموال ثروتمندان

  • 8 اشتياق بهشت به فقرا؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله :

  • 9 ورود فقرا به بهشت پيش از ثروتمندان

  • 10 سختى فقر

  • اشاره

  • عوامل و اسباب فقر

  • 1 كار نكردن

  • 2 اظهار فقر

  • 3 اسراف و تبذير

  • 4 عدم اعتدال در زندگى

  • 5 تقاضا از مردم

  • 6 گناه ثروتمندان

  • 7 كم فروشى

  • 8 سوء تدبير

  • 9 سخنان بيهوده

  • 10 كسب حرام

  • 11 بر نياوردن حاجت نيازمند

  • 12 نفرين به فرزند

  • اشاره

  • زيارت

  • 1 زيارت نشانه ى تماميت حج

  • 2 زيارت در حيات و ممات

  • 3 غسل زيارت

  • 4 زيارت وفاى به عهد

  • 5 كيفيت زيارت از راه دور

  • 6 زيارت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

  • 7 زيارت حضرت على عليه السلام

  • 8 زيارت فاطمه زهرا عليها السلام

  • 9 زيارت امام حسن عليه السلام

  • 10 زيارت امام حسين عليه السلام

  • 11 زيارت ائمه بقيع عليهم السلام

  • 12 زيارت امام كاظم عليه السلام

  • 13 زيارت امام رضا عليه السلام

  • 14 زيارت امام جواد عليه السلام ؛ 15 زيارت عسكريّين

  • 16 زيارت حضرت معصومه عليها السلام

  • 17 زيارت عبدالعظيم الحسنى

  • 18 زيارت قبور صالحين

  • اشاره

  • شهادت

  • 1 كرامت در پرتو شهادت

  • 2 شهادت بهترين مرگ

  • 3 شهادت بالاترين نيكى

  • 4 درخواست شهادت از خداوند

  • 5 عدم رنج براى شهيد در قبر

  • 6 پاداش شهادت براى دوستان حقيقى

  • 7 امتيازات شهيد

  • 8 شهيد مورد آمرزش الهى

  • 9 شهيد و شفاعت از ديگران

  • 10 پاداش شهيد فوق تصور و ادراك

  • اشاره

  • معارف

  • زيبايى

  • 1 ضرورت زيبايى

  • 2 محبوبيت زيبايى نزد خداوند

  • 3 زيبايى به هنگام رفتن به مسجد

  • 4 زيبايى در لباس

  • 5 زيبايى در مو

  • 6 زيبايى صورت

  • 7 زيبايى منزل

  • 8 زيبايى در گفتار

  • 9 بهترين زيبايى

  • 10 زيبايى دانشمند

  • 11 نمونه اى از زيبايى هاى باطنى

  • اشاره

  • عافيت

  • 1 عافيت نعمت پنهان

  • 2 عافيت نعمت بزرگ

  • 3 تقوا عامل عافيت ؛ قال الصادق عليه السلام :

  • 4 عافيت در سكوت

  • 5 درخواست عافيت به جاى صبر

  • 6 درخواست عفو به جاى بلا و رنج

  • 7 بهترين دعا طلب عفو و عافيت

  • اشاره

  • انتظارات بى جا

  • 1 قطع ارتباط با مردم

  • 2 آزمايش نشدن در دنيا

  • 3 راضى بودن همه ى مردم از انسان

  • 4 سلامت از زبان مردم

  • 5 استجابت دعا با عدم رعايت شرايط آن

  • اشاره

  • عبرت

  • 1 عبرت گرفتن نشانه ى خردمندى

  • 2 لزوم عبرت گرفتن از گذشتگان

  • 3 عبرت گرفتن از ابليس

  • 4 عبرت از عمالقه و فراعنه

  • 5 عبرت از قدرتمندان

  • 6 عبرت از جباران دنيا

  • 7 اندك بودن اعتبار

  • 8 آثار و بركات عبرت

  • 9 همراه بودن با گذشتگان

  • 10 عبرت از اقبال و ادبار دنيا

  • اشاره

  • نگاه

  • نگاه عبادت

  • نگاه ممنوع

  • اشاره

  • علم و دانش

  • 1 ارزش علم

  • 2 طلب علم و جهاد در راه خدا

  • 3 برترى علم بر عبادت

  • 4 زندگى در پرتو علم

  • 5 زكات علم

  • 6 فراگيرى علوم مهمّ

  • 7 عبادت خداوند در پرتو علم

  • 8 پاداش آموزش علم براى خدا

  • 9 برترى علم بر ثروت

  • 10 تحصيل علم راه سعادت

  • 11 استغفار موجودات براى طالب علم

  • 12 عدم خستگى از طلب علم

  • 13 احترام به استاد

  • 14 خدمت به استاد

  • 15 عمل به علم

  • 16 فضيلت علم بر عمل

  • 17 امتياز علم

  • 18 مغرور شدن به علم

  • 19 خطر علم بدون عمل

  • 20 خطر عمل بدون علم

  • 21 علت روى نياوردن مردم به تحصيل علم

  • 22 علم و قرب به سوى خداوند

  • اشاره

  • عالم

  • 1 منزلت عالم

  • 2 نشانه هاى عالم

  • 3 نگاه به سيماى عالم

  • 4 فضيلت عالم بر عابد

  • 5 تكريم از عالم

  • 6 حراست عالم از دين

  • 7 خطر لغزش عالم

  • 8 عالم ترين فرد

  • 9 تواضع عالم براى شاگرد

  • 10 وظايف عالم

  • 11 فضيلت علما بر شهدا

  • 12 محبوبيت علما در دلها

  • 13 علما بهترين افراد

  • تفقه در دين

  • 1 اهميت تفقه در دين

  • 2 تفقه در قرآن كريم

  • 3 تفقه در دين

  • 4 بهترين فقه

  • 5 فقيه حقيقى

  • 6 عظمت فقيه

  • 7 ارتحال فقيه

  • 8 فقها امناى پيامبران

  • اشاره

  • عمل

  • 1 ضرورت عمل

  • 2 مداومت در عمل

  • 3 بهترين عمل

  • 4 اخلاص در عمل

  • 5 تلاش در عمل

  • 6 ابقا در عمل

  • 7 اخفا در عمل

  • 8 دعوت به عمل

  • 9 كيفيت عمل

  • 10 بهره ورى از عملبعد از مرگ

  • 11 پرهيز از اعمال زيان آور

  • 12 عدم اعتماد به عمل جز به فضل خدا

  • 13 شدت نياز به عمل در قيامت

  • 14 كوتاهى در انجام عمل

  • 15 عرضه شدن عمل

  • 16 تجسم عمل در قيامت

  • اشاره

  • حديث

  • 1 ارزش حديث

  • 2 ارزش راوى حديث

  • 3 پاداش حفظ حديث

  • 4 ارزش فهم حديث

  • 5 ضرورت تعقّل در حديث

  • 6 معيار صحت حديث

  • 7 دشوار بودن تحمّل برخى از احاديث

  • 8 نقل به معنا در حديث

  • 9 بيان حديث و زنده نمودن قلب ها

  • 10 لزوم انگيزه ى الهى در نقل حديث

  • 11- بيان حديث به اندازه ظرفيت فكرى

  • اشاره

  • شيطان

  • 1 ضرورت دشمنى با شيطان

  • 2 شيطان امام متعصّبين

  • 3 هواپرستى مايه ى تسلط شيطان

  • 4 عوامل صيانت از شيطان

  • 5 مجالست با هواپرستان عامل حضور شيطان

  • 6 لشكر شيطان

  • 7 توبيخ از پيروان شيطان

  • 8 وسوسه شيطان در خواب و بيدارى

  • 9 شركت با شيطان

  • 10 شيطان مانع احسان و صله رحم

  • اشاره

  • لباس

  • 1 جنس لباس از پنبه

  • 2- لباس نو ؛

  • 3 محبوب بودن لباس سفيد

  • 4 عدم شرم از لباس وصله دار

  • 5 لباس رنگين در منزل ؛ قال الباقر عليه السلام :

  • 6 لزوم نظافت در لباس

  • 7 لباس زيبا براى نماز

  • 8 تنوّع در لباس

  • 9 پوشيدن لباس خشن و نرم

  • 10 دعا به هنگام پوشيدن لباس نو

  • 11 ممنوع بودن پوشيدن برخى از لباس ها

  • اشاره

  • عيد

  • 1 عيد حقيقى

  • 2 عيد ولايت

  • 3 عظمت عيد غدير

  • 4 عيد قربان و مغفرت خداوند

  • 5 عيد فطر روز اجتماع مردم

  • 6 عيد، روز پذيرفته شدن اعمال

  • 7 عيد نوروز

  • 8 عيد و شب زنده دارى

  • 9 زيبايى صورت و سيرت در عيد

  • 10 تزيين عيد به اذكار الهى

  • اشاره

  • جوان

  • 1 نعمت جوانى

  • 2 غنيمت شمردن فرصت جوانى

  • 3 تعليم در جوانى

  • 4 تعليم دانش در جوانى

  • 5 مباهات خداوند به عبادت جوان

  • 6 كراهت داشتن سلام به زن جوان

  • 7 جوان بودن اهل بهشت

  • 8 ظهور حضرت مهدى عليه السلام در سن جوانى

  • 9 پاداش اعمال جوانى در حال مرض و پيرى

  • اشاره

  • رزق

  • 1 خداوند ضامن رزق

  • 2 عدم غفلت از رزق مورچه

  • 3 حكمت وسعت رزق

  • 4 رسيدن رزق بدون گمان

  • 5 عدم امكان فرار از رزق

  • 6 زمان طلب رزق

  • 7 درخواست رزق حلال

  • 8 درخواست رزق معنوى

  • 9 موانع رزق

  • 10- عوامل توسعه ى رزق

  • 1 استغفار

  • 2 نيكى به خانواده

  • 3 خوش خلقى

  • 4 مواسات با برادران دينى

  • 5 دعا براى برادران دينى

  • 6 استمرار در طهارت

  • 7 نيت پاك

  • 8 صدقه

  • 9 رعايت امانت

  • 10 صله رحم

  • 11 نشستن در مسجد

  • 12 سخن پاكيزه

  • 13 رعايت بهداشت

  • 14 خوب همسايه دارى

  • 15 نماز شب

  • اشاره

  • نكته

  • انواع مردم نسبت به رزق

  • حزن و اندوه

  • 1 حزن عامل اصلاح نفس

  • 2 حزن عامل تكفير گناه

  • 3عوامل حزن و اندوه

  • 4 راه از بين بردن حزن و اندوه

  • اشاره

  • حلال و حرام

  • 1 ضرورت طلب حلال

  • 2 فضيلت طلب حلال

  • 3 طلب حلال نظير جهاد در راه خدا

  • 4 رابطه ى رزق حلال با نورانيت قلب

  • 5 آسان تر بودن جهاد از طلب حلال

  • 6 آثار طلب حلال

  • 7 برترى ترك حرام از دو هزار ركعت نماز

  • 8- دورى از حرام نشانه ورع

  • 9- پرهيز از حرام مايه قرب الهى

  • 10 آثار حرام خورى

  • 11 پاداش ترك مال حرام

  • اشاره

  • آثار چهل

  • 1 اثر چهل روز اخلاص

  • 2 اثر چهل روز غذاى حلال

  • 3 اثر دعا براى چهل برادر ايمانى

  • 4 اثر حفظ چهل حديث

  • 5 اثر راهنمايى ناتوان به اندازه ى چهل قدم

  • 6 حدوث بلا در هر چهل روز براى مؤ من

  • 7 اثر چهل سفر حج

  • 8 اثر چهل روز احتكار

  • 9 اثر نخوردن گوشت در چهل روز

  • 10 چهل همسايه

  • 11 مراقبت بر اعمال بعد از سن چهل

  • 12 سخت گرفتن فرشتگان بعد از سن چهل

  • 13 استجابت دعاى موسى بعد از چهل سال

  • اشاره

  • بيمارى

  • 1 مريض و عبادت

  • 2 ارزش كتمان مرض از مردم

  • 3 عدم جواز كتمان مرض از طبيب

  • 5 معالجه ى مرض تب

  • 6 حكمت بيمارى

  • 7 حكمت بيمارى كودك

  • 8 معناى شكايت از بيمارى

  • 9 آثار بيمارى

  • 10 ناله ى بيمار

  • 11 عيادت مريض از بهترين اعمال

  • 12 پاداش عيادت مريض

  • 13 حكمت در عيادت

  • 14 ادب در عيادت

  • 15 صدقه دادن بيمار

  • 16 دعا براى شفاى بيمار

  • 17 استشفا از اهل بيت عليهم السلام

  • 18 استشفا از تربت امام حسين عليه السلام

  • 19 پرستارى از بيمار

  • 20 استجابت دعاى بيمار براى عيادت كننده

  • اشاره

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • مشاهدات: 4945 / دانلود: 11
اندازه اندازه اندازه
يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت

يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت

نویسنده:
فارسی
پيشگفتار


يكصد و پنجاه موضوع از قرآن کريم و احاديث اهل بيت

نويسنده : اكبر دهقان

پيشگفتار

هيچ يك از علوم و دانشهاى بشرى منزّه از عيب نيست چه اينكه آراء و نظريات دانشمندان نيز مبرّا از نقص نيست و بر هر انسان خردمندى اين حقيقت به وضوح به اثبات رسيده است كه تنها علم و دانشى مصون از اشتباه است كه نشاءت گرفته از عالم غيب باشد و از لسان معصوم صادر شده باشد. از اين رو امام باقر عليه السلام فرمودند: به شرق يا غرب رويد علم صحيح و مطابق با واقع را جز از ما اهل بيت نمى يابيد. شرّقا و غرّبا فلا تجدان علما صحيحا الاّ شيئا خرج من عندنا (١)
اگر دلهاى ما مرده است به واسطه سخن امامان معصوم عليهم السلام مى توان آن را زنده نمود. انّ حديثنا يحيى القلوب (٢) اگر روح ما مريض است به واسطه ياد آنان مى توان آن را شفا بخشيد ذكرنا اهل البيت شفاء من الوعك و اگر قلوب ما را زنگار گناه گرفته به سبب سخنان آن بزرگواران مى توان آن را جلا و صفا داد و اگر جان ما به خاطر عصيان خداوند تاريك شده مى توان به وسيله كلام نورانى مشاعل هدايت آن را روشن نمود. كلامكم نور (٣).
اگراز ديدگاه اسلام انسان موظف است محكم و متقن سخن بگويد: قولوا قولاً سديدا (٤)
و اگر نيكوترين سخن آن است كه از اتقان و استوارى ويژه برخوردار باشد. احسن القول السداد (٥).
و اگر سخن سديد و كلام متقن آن است كه بر طبق صواب و حكمت صادر شود:سدّد السنتنا بالصواب و الحكمة (٦)
چه بهتر كه هم خود با سخنان صواب معصومين عليهم السلام آشنا شده و هم جامعه اسلامى را با سخنان حكمت آميز وحى آشنا سازيم و در تبليغ خود از سخنان افرادى بهره ببريم كه زندگى آنها سرتاپا علم و دانش بود.هم عيش العلم و موت الجهل (٧) پس از آنكه كتاب يكصد و پنجاه موضوع از قرآن كريم ويژه مبلغان منتشر و مورد استقبال سروران عزيز روحانى قرار گرفت بعضى از دوستان چنين پيشنهاد دادند كه مناسب بود در ذيل هر بحثى نكاتى از قرآن كريم مطرح شود كه كتاب هزار يك نكته را در اين راستا به فضل الهى نوشتم لكن بعد از انتشار آن برخى ديگر از دوستان پيشنهاد كردند كتابى نيز همانند يكصد و پنجاه موضوع از قرآن از احاديث اهل بيت عليهم السلام نوشته شود تا مبلغان گرانقدر و طلاب عزيز در امر ارزشمند تبليغ از آن بهره جويند كه بحمداللّه توفيق رفيق گشت و اين مقصود به پايان رسيد.
نكته قابل توجه اينكه در ذيل موضوعات حداقل يك سخن و داستان روائى تحت عنوان اشاره مطرح شده است و از ترجمه روايات به خاطر رعايت اختصار و ويژه بودن مخاطبان پرهيز شده است .
اميدوارم خداوند متعال ما را جزء متمسكّين به قرآن و عترت قرار دهد و سعادت دنيا و آخرت را نصيب همگان بفرمايد در پايان از مركز فرهنگى درسهايى از قرآن كه مساعدت لازم را در نشر اين اثر نمودند صميمانه تشكر مى نمايم .
قم پاييز ١٣٨٠
اكبر دهقان

مسائل اعتقادى

خداشناسى

١ نظام هستى دليل بر خداوند متعال

قال على عليه السلام : ... فانظر الى الشمس و القمر و النبات و الشجر و الماء و الحجر و اختلاف الليل و النهار ... فالويل لمن انكر المقدّر و جحد المدبر....بحار / ٣ / ٢٦

٢ دليل بر اثبات توحيد

سئل زنديق عن الصادق عليه السلام ما الدليل على صانع العالم فقال : وجود الافاعيل التى دلّت على انّ صانعها صنعها. الا ترى انّك اذا نظرت الى بناء مشيّد علمت انّ له بانيا و ان كنت لم تر البانى و لم تشاهده .توحيد٢ ٤٤

٣ دليل بر حدوث نظام هستى

قد سئل الرضا عليه السلام عن الدليل على حدوث العالم فقال : انت لم تكن ثم كنت و قد علمت انّك لم تكوّن نفسك و لاكوّنك من هو مثلك . توحيد / ٥٢

٤ شناخت خداوند

قال على عليه السلام : عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حلّ العقود و نقض الهمم .
نهج البلاغه /حكمت ٢٥٠

٥ ديدن خداوند از راه قلب

ساءل رجل عن الباقر عليه السلام عن رؤ ية الله فقال عليه السلام : لم تره العيون بمشاهدة الابصار ولكن راءته القلوب بحقائق الايمان .بحار / ٤ /٢ ٦

٦ يگانگى خداوند

قال على عليه السلام : و اعلم يا بنىّ انه لو كان لربّك شريك لا تتك رسله و لراءيت آثار ملكه و سلطانه و لعرفت افعاله و صفاته و لكنّه اله واحد.محجّة البيضاء / ١ / ٢١٣

٧ رزق و معرفت خداوند

قال الصادق عليه السلام : ما اقبح بالرجل ياءتى عليه سبعون سنة او ثمانون سنة يعيش فى ملك الله و ياءكل من نعمه ثم لا يعرف الله حق معرفته .بحار / ٤ / ٥٤

٨ صفات ثبوتى خداوند

الف علم و حيات

قال الصادق عليه السلام : ان الله علم لاجهل فيه حيات لاموت فيه نور لاظلمة فيه .
توحيد/١٣٧
... كنت عند ابى عبدالله فقلت الحمد لله منتهى علمه فقال عليه السلام لا تقل ذلك فانّه ليس لعلمه منتهى . توحيد / ١٣٤

ب قدرت

عن ابى عبدالله قال : قيل لامير المؤ منين هل يقدر ربّك ان يدخل الدنيا فى بيضة من غير ان يصغر الدنيا او يكبر البيضة قال : ان الله تبارك و تعالى لا يُنسب الى العجز و الّذى ساءلتنى لا يكون . توحيد / ١٣٠

٩ صفات سلبى

عن حمزة بن محمد قال : كتبت الى الحسن عليه السلام اساءله عن الجسم و الصورة فكتب عليه السلام سبحان من ليس كمثله شى ء لا جسم و لا صورة .توحيد / ٩٧

١٠ عدم محدوديت صفات خداوند

قال على عليه السلام : ... الذى لايدركه بُعد الهمم و لا يناله غوص الفطن الذى ليس لصفته حد محدود و لا نعت موجود .... نهج البلاغه / خطبه١ ٥٢

١١ صفات ذاتى

قال الرضا عليه السلام : ... لم يزل الله عزّوجلّعليماقادراحيا قديما سميعابصيرالذاته .توحيد/١٤٠

اشاره

شخصى به حضرت صادق عليه السلام عرضه داشت مرا به توحيد راهنمايى فرماييد. حضرت فرمودند: آيا سوار كشتى شده اى در حالى كه كشتى شكسته شود و در آن هنگام كسى نباشد كه تو را نجات دهد و شناگرى كه تو را بى نياز نمايد، گفت : آرى . امام فرمودند: آيا در آن زمان قلب تو به موجودى متوجه شد كه قادر باشد تو را از اين مهلكه نجات دهد؟ عرض كرد: آرى ، حضرت فرمودند: همان چيزى كه قلب تو به سوى آن متوجه شد خداوند متعال است . بحار / ٨٩ / ٢٣٢

آثار شناخت خداوند

١ راه شناخت خداوند

قال على عليه السلام : من عرف نفسه عرف ربه . غرر الحكم /٧ ٩٤٦

٢ برترين شناخت

قال على عليه السلام : معرفة الله سبحانه اعلى المعارف . غرر الحكم / ٩٨٦٤

٣ حقيقت شناخت

قال الحسين عليه السلام : جاء رجل الى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و قال : ما راءس العلم ؟ قال عليه السلام : معرفة الله حق معرفته . قال : و ما حق معرفته ؟ قال عليه السلام : ان تعرفه بلا مثال و لا شبيه و تعرفه الها واحدا خالقا قادرا اولا و آخرا ظاهرا و باطنا لا كفو له و لا مثل له .

٤ شناخت خداوند به خودش جامع الاخبار / ٣٦

قال زين العابدين عليه السلام : بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم ادر ما انت . دعاى عرفه

٥ ناتوانى انديشه ها از شناخت خداوند

قال زين العابدين عليه السلام : عجزت العقول عن ادراك كنه جمالك ... و لم تجعل للخلق طريقا الى معرفتك الاّ بالعجز عن معرفتك . بحار / ٩٤ /١ ٥٠

٦ آثار شناخت خداوند

الف ترس و خشيت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كان بالله اعرف كان من الله اخوف .بحار / ٧٠ / ٣٩٣
ب دعاواظهارنياز؛ قال على عليه السلام : اعلم الناس بالله اكثرهم له مساءلة .غررالحكم /٣٢٦٠
ج اعتدال خوف و رجا؛ قال على عليه السلام : ينبغى لمن عرف الله سبحانه ان لا يخلوا قلبه من رجائه و خوفه . غرر الحكم / ١٠٩٢٦
د تلاش براى آخرت ؛ قال على عليه السلام : عجبت لمن عرف ربه كيف لا يسعى لدار البقاء.غرر الحكم / ٦٢٦٥
ه‍ بى نيازى از مردم ؛ قال على عليه السلام : من سكن قلبه العلم بالله سكنه الغنى عن خلق الله . غرر الحكم / ٨٨٩٦
و رضايت به مقدرات الهى ؛ قال الصادق عليه السلام : انّ اعلم الناس بالله ارضاهم بقضاء الله عزّ و جلّ. تنبيه الخواطر / ٢ / ١٨٤

اشاره

ابوشاكر ديصانى كه از منكران توحيد بود به هشام بن حكم گفت : در قرآن كريم آيه اى وجود دارد كه عقيده ى ما (دوگانه پرستى) را تصديق مى كند؛ (و هو الذى فى السماء اله و فى الارض اله) زخرف / ٨٤؛ يعنى در آسمان معبودى وجود دارد و در زمين معبود ديگر. هشام گويد خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و جريان را به امام گفتم . امام فرمود: هنگامى كه به او رسيدى از او بپرس نام تو در كوفه چيست ؟ گويد فلان به او بگو نام تو در بصره چيست ؟ گويد فلان ، سپس در پاسخ او بگو پروردگار ما نيز همين گونه است . در آسمان (اله) است در زمين نيز نام او (اله) است . هشام گويد وقتى اين پاسخ را براى او بيان كردم گفت : اين سخن تو نيست از حجاز آورده اى ؛ (هذه نقلت من الحجاز). سفينة البحار / ١ / ١٥٧

فلسفه نبوّت

١ تكامل

قال الصادق عليه السلام للزنديق الذى ساءله من اين اثبت الانبيا؟: انّا لمّا اثبتنا انّ لنا خالقا صانعا متعاليا عنّا و عن جميع ما خلق و كان ذلك الصانع حكيما متعاليا لم يجز ان يشاهده خلقه ... ثبت ان له سفراء فى خلقه يعبرون عنه الى خلقه و عباده و يدلّونهم على مصالحهم و منافعهم و ما به بقاؤ هم و فى تركه فناؤ هم .... كافى / ١ / ١٦٨

٢ نجات از طاغوت

قال على عليه السلام : انّ الله تبارك و تعالى بعث محمدا بالحقّ ليخرج عباده من عبادة عباده الى عبادته و من عهود عباده الى عهوده و من طاعة عباده الى طاعته و من ولاية عباده الى ولايته .... كافى / ٨ / ٣٨٦

٣ تزكيه اخلاق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : بعثت بمكارم الاخلاق و محاسنها. بحار / ١٦ / ٢٨٧

٤ اتمام حجت

قال الصادق عليه السلام : لما سئل عن النبوة : لئلا يكون للناس على الله حجة من بعد الرسل و لئلاّ يقولوا ما جاءنا من بشير و لا نذير.... بحار / ١١ / ٣٩

اشاره

خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و رسولان خود را پى در پى اعزام نمود تا وفادارى به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش ‍ شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى حجت را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند.
فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبيائه ليستاءدوهم ميثاق فطرته و يذكّروهم منسّى نعمته و يحتجّوا عليهم بالتبليغ و يثيروا لهم دفائن العقول ....نهج البلاغه / خطبه ١

سيره ى انبياء:

١ انس با تهجد؛

قال الباقر عليه السلام : ... و اعلموا انه لم ياءت نبى قط الاّ خلا بصلاة الليل و لا جاء نبى قط بصلاة الليل فى اول الليل . كنز العمال / ٥ / ٧٣

٢ مكارم اخلاق ؛

قال الصادق عليه السلام : ان الله تبارك و تعالى خصّ الانبياء بمكارم الاخلاق فمن كانت فيه فليحمد الله على ذلك و من لم تكن فيه فليتضرع الى الله و ليسئله اياه قال قلت جعلت فداك و ما هى ؟ الورع و القنوع و الصبر و الشكر و الحلم و الحياء و السخاء و الغيرة و البرّ و صدق الحديث و الامانة . امالى مفيد / ١٩٢

٣ علم ؛

عن ابى عبدالله عليه السلام : ان العلماء ورثة الانبياء و ذلك انّ الانبياء لم يورثوا درهما و لا دينارا و انما اورثوا احاديث من احاديثهم فمن اخذ بشى ء منها فقد اخذ حظا وافرا.كافى / ١ / ٦٠

٤ انفاق ؛

عن ابى عبدالله عليه السلام : قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لم نبعث لجمع المال ولكن بعثنا لانفاقه . مشكاة الانوار / ١٨٣

٥ امانتدارى ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اداء الحقوق وحفظ الامانات دينى ودين الانبياء.
كنز العمال / ١ / ٤٨٠

٦ مدارا با دشمنان ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ الانبياء انما فضّلهم الله على خلقه لشدة مداراتهم لاعداء دين الله . بحار / ٧٥ / ٤٠١

٧ رهبرى مردم ؛

قال الصادق عليه السلام : ما بعث الله نبيا قطّ حتى يسترعيه الغنم يعلّمه بذلك رعى الناس . بحار / ١١ / ٦٤

٨ تحمل سختى ها؛

قال على عليه السلام : ... قد اختبرهم الله بالمخمصة و ابتلاهم بالمجهدة و امتحنهم بالمخاوف و مخضهم بالمكاره . نهج البلاغه / خطبه ١٩٢

٩ بهداشت ؛

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اربع من سنن المرسلين السواك و الحناء و الطيب و النساء. مكارم الاخلاق / ٤١

١٠ سخن گفتن به اندازه فهم مردم ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انا امرنا معاشر الانبياء ان نكلّم الناس ‍ بقدر عقولهم . بحار / ٢ / ٦٩
نكته : در روايات علت گزينش حضرت ابراهيم عليه السلام براى مقام دوستى با خداوند امور مختلفى بيان شده است :
الف قال الرضا عليه السلام : لانّه لم يردّ احدا و لم يساءل احدا قطّ غير الله تعالى .
ب قال الصادق عليه السلام : لكثرة سجوده على الارض .
ج قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لا طعامه الطعام و صلاته بالليل و الناس نيام .
د قال العسكرى عليه السلام : لكثرة صلاته على محمد و آل محمد. سفينة / ١ / ٢٨١

اشاره

مردى خدمت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد علاقه من به شما از خودم و فرزندانم بيشتر است زيرا در منزل از شما ياد نمودم طاقت نياوردم تا اينكه آمدم و شما را زيارت نمودم هم اكنون به ذهن من رسيده كه اگر در بهشت شما در مقام عالى باشيد و من نتوانم خدمت برسم چه كنم ؟
جبرئيل نازل شد و آيه شريفه (من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيّين والصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا) را براى پيامبر اكرم به عنوان وحى آورد. درالمنثور / ٢ / ٥٨٨

سيره ى پيامبر اكرم ٩

١ ياد خداوند ؛

لا يقوم و لا يجلس الاّ على ذكر الله .

٢ حق گويى ؛

و لا يقول فى الغضب و الرضا الاّ الحق ينفذ الحق و ان عاد ذلك بالضرر عليه او اصحابه .

٣ شرح صدر ؛

اوسع الناس صدرا.

٤ سلام به كودكان ؛

يمرّ على الصبيان فيسلم عليهم .

٥ اجابت دعوت ؛

يجيب دعوة الحر و العبد.

٦ پذيرفتن هديه ؛

يقبل الهديه و لو انها جرعة لبن و يكافى ء عليها.

٧ عيادت مريض ؛

يعود المرضى فى اقصى المدينه .

٨ تشييع جنازه ؛

يشهد الجنائز.

٩ ايثار؛

لم يشبع من خبز برّ ثلاثة ايام متوالية حتى لقى الله تعالى ايثارا على نفسه لا فقرا و لا بخلا.

١٠ علاقه به عطر و بوى خوش ؛

يحب الطيب و لم يكن فى طريقة فيتبعه احد الاّ عرف انه قد سلكه من طيب عرفه .

١١ تكريم از اهل فضيلت ؛ يكرم اهل الفضل فى اخلاقهم يتاءلف اهل الشرف بالبرّ لهم .

١٢ مزاح و تبسم ؛

يمزح و لا يقول الا حقا و يضحك من غير قهقهة .

١٣ شيوه نشستن ؛

اكثر ما يجلس مستقبل القبلة يجلس على الارض و ينام عليها و ياءكل عليها.

١٤ مهمانى ؛

اذا دخل منزلا قعد فى ادنى المجلس اليه حين يدخل .

١٥ پذيرايى ؛

يكرم من يدخل عليه حتى ربمابسط ثوبه ويؤ ثر الداخل بالوسادة التى تحته .

١٦ سخن گفتن ؛

اذا حدّث بحديث تبسّم فى حديثه .

١٧ نگاه كردن ؛

يقسّم لحظاته بين اصحابه فينظر الى ذا والى ذا بالسويّة لا يثبت بصره فى وجه احدٍ.

١٨ غذا خوردن ؛

لا ياءكل الحار ياءكل مما يليه و ياءكل باصابعه الثلاث ما ذمّ طعاما قط لكن ان اعجبه اكله و ان كرهه تركه .

١٩ خوابيدن ؛

ينام على الحصير.

٢٠ برخورد با دوستان ؛

يدعوا اصحابه بكنّاهم اكراما لهم و استمالة لقلوبهم يجلس بين اصحابه مختلطا بهم كانّه احدهم .

٢١ پوشيدن لباس ؛

يلبس من الثياب ما وجد من ازار و رداء و قميص و كان اكثر لباسه البياض .

٢٢ عدم انتظار از احترام ؛

اصحابه لا يقومون لما عرفوا من كراهته لذلك .

٢٣ استقبال از مهمان ؛

لا يجلس اليه احد و هو يصلى الاّ خفف صلاته و اقبل عليه .

٢٤ تواضع ؛

اشد الناس تواضعا اسكتهم فى غير كبر. يخصف النعل يرقع الثوب يحلب الشاة يطحن مع الخادم اذا اعيى .

٢٥ پذيرفتن عذر؛

يقبل معذرة المعتذر اليه .

٢٦ بر آوردن نياز مردم ؛

ما ياءتيه احد حرا كان او عبدا او امة الاّ قام فى حاجته .

٢٧ عدم تقيدبه مركب سوارى ؛

يركب ماامكنه مرة فرسا و مرّة بعيرا و مرة حمارا.

٢٨ تحمل گرسنگى ؛

يعصب الحجر على بطنه من الجوع .

٢٩ مجالست بامستمندان ؛

يجالس الفقراء ويؤ اكل المساكين . لايحقّرمسكينالفقره و زمانته .

٣٠ توجه به آخرت ؛

لا يهوله شى ء من امر الدنيا خرج من الدنيا لم يضع لبنة على لبنة عرضت عليه الدنيا فابى ان يقبلها.

٣١ حفظ زبان ؛

يخزن لسانه الاّ فيما يعنيه . طويل السكوت لا يتكلم فى غير حاجة .

٣٢ اعراض از نادان ؛

يعرض عمن تكلم بغير جميل .

٣٣ خريد براى منزل ؛

لا يمنعه الحياء ان يحمل بضاعته من السوق الى اهله .

٣٤ آغاز به مصافحه ؛

اذ لقى احدا من اصحابه بداءه بالمصافحة .

٣٥ عدم خطا؛

لا يزّل و لا يخطئ فى شى ء مما يسوس به الخلق .

٣٦ بردبارى ؛ ٣٧- شجاعت ؛ ٣٨- عدالت ؛ ٣٩- حيا و عفت

٤٠- سخاوت ؛

كان صلّى اللّه عليه و آله احلم الناس ، اشجع الناس ، اعدل الناس ، اعفّ الناس ، اسخى الناس . بحار / ١٦ / ١٥٠ ٢٢٦؛ محجة البيضاء / ٤ / ١٢٣ ١٦٢

اشاره

انس گويد: بر پيامبر وارد شدم ، فرمود: اجل من نزديك شده و علاقه من به لقاء الهى فراوان است . سپس فرمود: راحتى مؤ من ملاقات پروردگار است بعد حضرت گريه نمود. عرض كردم : چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: به خاطر آنچه كه بعد از من بر امتم نازل مى گردد عرض كردم چه چيز بر امت وارد مى شود؟ فرمود: هوى پرستى ، قطع رحم ، علاقه به مال و اظهار بدعت . مستدرك / ٢ / ٦٤.

امامت

١ امام مايه كمال دين

قال الرضا عليه السلام : ... و امر الامامة من كمال الدين ... قال اللّه تعالى : (اليوم اكملت لكم دينكم).(١)

٢ امام خليفه خداوند

... ان الامامة خلافة الله و خلافة رسوله .(٢)

٣ امام مايه عزت مؤ منان

ان الامام زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزّ المؤ منين .(٣)

٤ امام اساس اسلام

الامام اسّ الاسلام النامى و فرعه السامى .(٤)

٥ امام مبيّن و مجرى احكام الهى

بالامام تمام الصلوة و الزكاة و الصيام و الحج و الجهاد و توفير الفيى ء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف .(٥)

٦ امام مايه هدايت انسان ها

الامام البدر المنير و السراج الزاهر و النور الطالع و النجم الهادى فى غيابات الدّجى و الدليل على الهدى و المنجى من الردّى .(٦)

٧ امام پناهگاه انسان ها

الامام الامين الرفيق و الوالد الشفيق ... و مفزع العباد.(٧)

٨ امام امين الهى

الامام امين الله فى ارضه و خلقه و حجته على عباده ....(٨)

٩ امام مايه نظم جامعه دينى

الامام مطهّر من الذنوب مبرّء من العيوب مخصوص بالعلم موسوم بالحلم نظام الدين ....(٩)

١٠ امام برتر از درك بشر

هيهات ، هيهات ضلت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و حصرت الخطباء و كلّت الشعراء و عجزت الادباء و عييت البلغاء و فحمت العلماء عن وصف شاءن من شاءنه او فضيلة من فضائله .(١٠) ١ ١٠ تحف العقول / ٥١٣٥ ١٩

١١ امام بزرگ ترين نعمت الهى

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى (... واذكروا الاء اللّه ...) اعظم نعم الله على خلقه هى ولايتنا. كافى / ١ / ١٦٩

١٢ لزوم شناخت امام

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : من مات و لا يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهليه .بحار / ٢٣ / ٨٩

١٣ شناخت امام عامل سعادت

قال على عليه السلام : انما الائمة قوام الله على خلقه ... و لا يدخل الجنة الاّ من عرفهم و عرفوه .نهج البلاغه / خطبه ١٥٢

١٤ امام گواه بر اعمال انسان ها

قال على عليه السلام : ان الله تبارك و تعالى طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء على خلقه .كافى / ١ / ١٤٧

١٥ امام منشاء همه ى خوبى ها

قال الصادق عليه السلام : نحن اصل كلّ خير و من فروعنا كلّ برّ فمن البرّ التوحيد و الصلوة و الصيام .... كافى / ٨ / ٢٤٢

١٦ شناخت امام عامل پذيرفته شدن اعمال

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الزموا مودتنا اهل البيت . ... فوالذى نفس محمد بيده لاينفع عبدا عمله الاّ بمعرفتنا. امالى مفيد / ١٤٠

١٧ امام و علم به ظاهر و باطن قرآن

عن ابى جعفر عليه السلام : ما يستطيع احدان يدّعى انّ عنده جميع القرآن كلّه ظاهره و باطنه غير الاوصياء. بحار / ٩٢ / ٨٨

١٨ امام مظهر قدرت الهى

قال الباقر عليه السلام : ... انّ الله اقدرنا على ما نريد. بحار / ٤٦ / ٢٤٠

١٩ امام مظهر علم الهى

قال الكاظم عليه السلام : انّ الامام لا يخفى عليه كلام احد من الناس و لا طير و لا بهيمة و لا شى ء فيه الروح فمن لم تكن هذه الخصال فيه فليس هو بامام . تفسير صافى /١/٣٦٢

٢٠ شرايط و ويژگى هاى امام

قال الرضا عليه السلام : للامام علامات (ان) يكون اعلم الناس و احكم الناس و اتقى الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخى الناس و اعبد الناس . معانى الاخبار/١٠٢

اشاره

حضرت مهدى عليه السلام در پاسخ سعد بن عبدالله قمى كه پرسيد چرا امام معصوم را خداوند بايد انتخاب كند نه مردم ؟ فرمود: حضرت موسى عليه السلام با اين كه پيامبر بود هفتاد نفر از بهترين افراد را انتخاب كرد، در عين حال آنان تقاضاى ديدن خدا را كردند كه خداوند همه ى آنان را از بين برد و موسى عليه السلام مدهوش شد. پس وقتى كه منتخبين حضرت موسى عليه السلام صلاحيت نداشته باشند آيا منتخب مردم صلاحيت براى مقام امامت و عصمت را دارند؟ «... علمنا انّ الاختيار لا يجوز الاّ لمن يعلم بما تخفى الصدور» .نور الثقلين / ٢ / ٧٦

سيماى اهل بيت :

١ همراهى با قرآن كريم

قال على عليه السلام : ان الله طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء على خلقه و حجته فى ارضه و جعلنا مع القرآن و القرآن معنا لا نفارقه و لا يفارقنا.وسائل / ١٨/ ١٣٢

٢ عصمت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... هم المعصومون المطهرون الّذين لا يذنبون و لا يعصون .بحار / ٢٣ / ١٩

٣ مايه بركت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : بهم يرزق الله عباده و بهم يعمر بلاده و بهم ينزل القطر من السماء و بهم تخرج بركات الارض . بحار / ٢٣ /١ ٩

٤ انسان هاى برتر

و عنهم عليه السلام : نزّهونا عن الربوبية و ارفعوا عنا حظوظ البشريه ... فلا يقاس بنا احد من الناس . اثباة الهداه / ٧ / ٤٧٨

٥ اصلاح بندگان

قال الحسين عليه السلام : اللهمّ انّك تعلم انه لم يكن ما كان منا تنافسا فى سلطان و لا التماسا من فضول الحُطام ولكن لنردّ المعالم من دينك و نظهر الاصلاح فى بلادك و ياءمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و احكامك . تحف العقول / ١٦٨

٦ مفسّر قرآن

قال الحسين عليه السلام : نحن حزب الله الغالبون و عترة نبيه الاقربون و احد الثقلين الذين جعلنا رسول الله ثانى كتاب الله فيه تفصيل كل شى ء لا ياءتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه و المعوّل علينا فى تفسيره .وسائل / ١٨ /١ ٤٤

٧ عفو و بخشش

قال الصادق عليه السلام : انا اهل البيت مروّتنا العفو عمّن ظلمنا. وسائل / ٨ / ٥٢٢

٨ رضا و تسليم

قال الصادق عليه السلام : انا اهل البيت نجزع قبل المصيبة فاذا نزل امر الله رضينا بقضائه و سلّمنا لامره و ليس لنا ان نكره ما احبّ الله لنا. وسائل / ٢ / ٩١٩

٩ مايه نجات

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل اهل بيتى مثل سفينة نوح من ركبهانجى فمن تخلف عنها غرق .احقاق الحق / ٩ / ٢٨٠

١٠ گواه بر خلق

قال الصادق عليه السلام : نحن الامة الوسطى و نحن شهداء الله على خلقه و حججه فى ارضه .نور الثقلين / ١ / ١٣٤

١١ راهنمايان به سوى بهشت

قال الباقر عليه السلام : ال محمد ابواب الله و سبيله و الدعاة الى الجنة و القادة اليها و الادلاّء عليها الى يوم القيامة . نور الثقلين / ١ / ١٧٧

١٢ علم و دانش

قال الصادق عليه السلام : الراسخون فى العلم امير المؤ منين و الائمة من بعده .كافى / ١ / ٢١٣

١٣ شجره طيبه

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى : (الم تركيف ضرب اللّه مثلا كلمة طيبة كشجرة طيّبة) رسول الله صلّى اللّه عليه و آله اصلها و اميرالمؤ منين فرعها و الائمة من ذريتها اغصانها و علم الائمة ثمرها و شيعتهم المؤ منون ورقها. نور الثقلين / ٢ / ٥٣٥

١٤ شفاعت

قال الرضا عليه السلام : غفران اللّه و رحمته بشفاعتنا اهل البيت . بحار / ١٠٢ / ٣٦

١٥ مايه حيات

قال على عليه السلام : هم عيش العلم و موت الجهل يخبركم حلمهم (حكمهم) عن علمهم و صمتهم عن منطقهم . غرر الحكم / ١٠٠٦٢

اشاره

سيد حميرى مدتى معتقد به امامت محمد بن حنفيه بود و بعضى از گناهان را مرتكب شده بود، اما موفق به توبه شد و اشعار زيادى در مدح اهل بيت سرود. در لحظه ى احتضار اهل سنت و شيعه نزد او حاضر بودند يك مرتبه نقطه ى سياهى در صورت او پديدار شد و تمام صورت را گرفت . شيعيان ناراحت شدند، اما طولى نكشيد كه نقطه سفيدى پيدا شد و همه ى صورت را فرا گرفت و اين اشعار را در آن لحظه سرود:
كذب الزاعمون انّ عليّا لم ينجّى محبّه من هناءت
قد و ربى دخلت جنة عدن و عفى لى الاله عن سيّاءتى
فابشروا اليوم اولياء علّىٍ و تولّوا عليا بعد الممات
ثم من بعده تولّوا بنيه واحدا بعد واحد بالصفات

بعد از آن شهادتين را گفت و از دنيا رفت .

بحار/٤٧ / ٣١٣

محبت به اهل بيت :

١ محبت به اهل بيت نشانه ى پاكى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من احبنا اهل البيت فليحمد الله على اول النعم قيل و ما اوّل النعم قال طيب الولادة و لا يحبّنا الاّ من طابت ولادته . مشكوة الانوار / ٨١

٢ سودمند بودن محبت در مقاطع حساس

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حبّى و حبّ اهل بيتى نافع فى سبعة مواطن اهوالهنّ عظيمة عند الوفاة و فى القبر و عند النشور و عند الكتاب و عند الحساب و عند الميزان و عند الصراط. بحار / ٧ / ٢٤٧

٣ ترك معصيت نشانه ى محبت حقيقى

قال الباقر عليه السلام : يا جابر بلغ شيعتى عنّى السلام و اعلمهم انه لا قرابة بيننا و بين الله عزّ و جلّ و لا يتقرب الا بالطاعة يا جابر من اطاع الله و احبّنا فهو ولينا و من عصى الله لم ينفعه حبّنا. بحار / ٧١ / ١٧٩

٤ محبت به اهل بيت و آمادگى براى گرفتارى

قال على عليه السلام : من احبّنا اهل البيت فليعدّ للفقر جلبابا. كنز العمال / ٣٧٦١٥
قال رجل لمحمد بن على عليه السلام : و الله انى لاحبّكم اهل البيت . قال عليه السلام : فاتّخذ للبلاء جلبابا. بحار / ٤٦ / ٣٦٠

٥ اثر محبت به حضرت على عليه السلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حبّ على ابن ابى طالب ياءكل الذنوب كما تاءكل النّار الحطب .بحار / ٣٩ / ٣٠٤
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حبّ على ابن ابى طالب حسنة لا تضر معها سيئة و بغضه سيئة لا تنفع معها حسنة . بحار / ٣٩ / ٣٠٤
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لواجتمع الناس على حبّ على عليه السلام لماخلق الله النار. بحار/٣٩/٣٠٤

٦ ضرورت محبت به اهل بيت

قال الرضا عليه السلام : كن محبا لال محمد و ان كنت فاسقا و كن محبا لمحبيهم و ان كانوا فاسقين .سفينة البحار / ٢ / ١٢

٧ محبت به اهل بيت حسنه در قيامت

قال على عليه السلام لعبدالله الجدلى : الا اخبرك بالحسنة التى من جاء بها امن من فزع يوم القيامة ؟ حبنا اهل البيت الا اخبرك بالسيئة التى من جاء بها اكبه الله تعالى على وجهه فى نار جهنم بغضنا اهل البيت ثم تلا امير المؤ منين عليه السلام : (من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون ...). بحار / ٣٩ / ٢٩٢

٨ محبت به اهل بيت بهترين عبادت

قال الصادق عليه السلام : ان فوق كل عبادة عبادة و حبنا اهل البيت افضل عبادة . بحار / ٢٧ / ٩١

٩ محبت به اهل بيت اساس اسلام

قال الصادق عليه السلام : لكل شى ء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البيت . بحار / ٢٧ / ٩١

١٠- انبياء و محبت اهل بيت عليهم السلام

الف) قال الصادق : ما من نبىّ ولا رسول الاّ ارسل بولايتنا و بفضلنا على من سوانا
نورالثقلين /٣/٥١٤
ب) قال الباقر عليه السلام : وما من نبىّ و لاملك مقرّب الاّ كان يدين بمحبّتناسفينه /١/٥٠٩

١١ محبت به اهل بيت مايه ى سعادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : هذا جبرئيل يخبرنى ان السعيد كل السعيد حق السعيد من احبّ عليا فى حياته و بعد موته . بحار / ٢٧ /٧ ٤

١٢ محبّت به اهل بيت و توفيق توبه : قال الصادق :

انّ محبّى آل محمد لا يموتون الا تائبين سفينه /٢/٤٢٨

١٣ آثار محبت به اهل بيت به هنگام مرگ

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من مات على حب آل محمد مات شهيدا من مات على حب ال محمد مات مغفورا له . من مات على حب آل محمد مات مؤ منا مستكمل الايمان من مات على حبّ آل محمد بشّره ملك الموت بالجنة ... بحار / ٢٧ / ١١١

اشاره

الف شخصى خدمت امام صادق عليه السلام آمد و از فقر شكايت كرد. حضرت فرمودند: تو فقير نيستى آيا اگر به تو ثروت مادى فراوانى بدهند حاضر هستى با محبت ما عوض كنى ؟ گفت : خير. حضرت فرمود: بنا بر اين تو فقير نيستى . (فقير واقعى كسى است كه محبت امامان معصوم عليهم السلام را نداشته باشد)امالى طوسى / ٢٩٧
ب حكم بن عتيبه گويد: شخصى آمد نزد امام باقر عليه السلام و گفت : جعلنى الله فداك فوالله انّى لاحبّكم و احبّ من يحبكم و والله ما احبّكم و احب من يحبكم لطمع فى دنيا و انى لابغض عدوكم فهل ترجوا لى جعلنى الله فداك . حضرت اين شخص را به نزديك خود طلبيد و فرمود: شخصى همين سؤ ال تو را از پدرم كرد، پدرم به او فرمود: هنگامى كه از دنيا رفتى بر پيامبر و على و حسن و حسين و على بن الحسين عليهم السلام وارد مى شوى و چشم تو به ديدن آن ها روشن خواهد شد.
سفينة البحار / ٢ / ١٤
ج شخصى از خراسان براى زيارت امام باقر عليه السلام به مدينه آمد و پاى او صدمه ديده بود، گفت : سوگند به خدا نيامدم مگر به خاطر علاقه به شما. حضرت فرمود: و الله لو احبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدين الاّ الحبّ. سفينة البحار / ٢ / ٢٠

منزلت اصحاب اهل بيت :

١ ابان بن تغلب

الف قال الباقر عليه السلام له (ابان): اجلس فى مسجد المدينة افت للناس ‍ فانّى احب ان يرى شيعتى مثلك . سفينة البحار / ١ / ٣١
ب روى ابان عن ابى عبدالله عليه السلام ثلاثين الف حديث . سفينة البحار / ١ / ٣١
ج هنگامى كه خبر وفات ابان به امام صادق عليه السلام رسيد، آن بزرگوار فرمود: اما والله لقد اوجع قلبى موت ابان . سفينة البحار/ ١ / ٣٢

٢ بُريد عجلى ٣ ابو بصير ٤ محمد بن مسلم

الف روى عن جميل بن درّاج قال : سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول : بشّر المخبتين بالجنّة بريد بن معاويه العجلى و ابوبصير و محمد بن مسلم و زرارة اربعة نجباء. امناء الله على حلاله وحرامه لولا هولاء انقطع آثار النبوة واندرست .
سفينة البحار/١/٢٦١
ب قال الصادق عليه السلام : ... اوتاد الارض و اعلام الدين اربعة محمّد بن مسلم و بريد بن معاوية و ليث بن البخترى و زرارة بن اعين . سفينة البحار / ١ / ٢٦١
ج قال الصادق عليه السلام : ... هولاء حفّاظ الدين و اءُمناء ابى على حلال الله و حرامه و هم السابقون الينا فى الدنيا و السابقون الينا فى الا خرة . سفينة البحار / ١ / ٢٦١

٥ زرارة بن اعين

قال الصادق عليه السلام : لفيض بن المختار ... فاذا اردت حديثنا فعليك بهذا الجالس و اومى بيده الى رجل من اصحابه و كان هو زرارة بن اعين .سفينة البحار / ٣ / ٤٦٠

٦ حمران بن اعين

قال الباقر عليه السلام : له (حمران) انت من شيعتنا فى الدنيا و الاخرة . سفينة البحار / ٢ / ٤٢٤

٧ عبدالله بن ابى يعفور

الف عن ابى كهمش قال قلت لابى عبدالله عليه السلام عبدالله بن ابى يعفور يقرؤ ك السلام . قال : عليك و عليه السلام .... سفينة البحار / ٦ / ٤١
ب قال الصادق عليه السلام : ما وجدت احدا يقبل وصيّتى و يطيع امرى الاّ عبدالله بن ابى يعفور. سفينة البحار / ٦ / ٤١
ج عبدالله بن ابى يعفور گويد: قلت لابى عبدالله عليه السلام و الله لو فلقّت رمّانة بنصفين فقلت هذا حرام و هذا حلال لشهدت انّ الذى قلت حلال حلال و انّ الذى قلت حرام حرام . قال : رحمك الله رحمك الله . سفينة البحار / ٦ / ٤٢

٨ يونس بن عبدالرحمن

راوى گويد ساءلت الرضا عليه السلام فقلت انى لا القاك كل وقت فعمّن آخذ معالم دينى ؟ قال : خذ عن يونس بن عبدالرحمن . سفينة البحار / ١ /١ ٨٦

٩ ابوحمزه ثمالى

قال الرضا عليه السلام : ابوحمزه الثمالى فى زمانه كسلمان الفارسى فى زمانه و ذلك انّه خدم اربعة منّا على ابن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و برهة من عصر موسى بن جعفر عليهم السلام . سفينة البحار / ٢ / ٤٤٠

اشاره

عبدالله فضل هاشمى گويد: در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه مفضل بن عمر وارد شد. حضرت او را به نزد خود طلبيد و فرمود: سوگند به خدا من به تو و كسانى كه تو را دوست دارند علاقه دارم . اى مفضل اگر همه اصحاب من همانند تو معرفت داشتند دو نفر با يكديگر اختلاف نمى كردند (يا مفضل لوعرف جميع اصحابى ما تعرف ما اختلف اثنان) سفينه / ٧ /١ ٠٨

شيعيان اهل بيت :

١ فضيلت شيعه

قال على عليه السلام : لقنبر ابشر و بشّر فواللّه لقد مات رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و هو ساخط على امّته الاّ الشيعة الا و انّ لكل شى ء عروة و عروة الدين الشيعة الا و انّ لكل شى ء شرف و شرف الدين الشيعة الا و انّ لكل شى ء سيّد و سيّد المجالس مجالس الشيعة الا و انّ لكل شى ء اماما و امام الارض ارض تسكنها الشيعة . بحار / ٦٨ / ٦٥

٢ علاقه امام معصوم به شيعيان

قال الصادق عليه السلام : والله انى احب ريحكم و ارواحكم و رؤ يتكم ... فاعينونا على ذلك بورع و اجتهاد. بحار / ٦٨ / ٦٥

٣ ويژگى هاى شيعه

الف قال الصادق عليه السلام : شيعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة اصحاب احدى و خمسين ركعة فى اليوم و الليلة القائمون بالليل الصائمون بالنهار يزكّون اموالهم و يحجّون البيت و يجتنبون كلّ محرّم . بحار / ٦٨ / ١٦٧
ب قال الصادق عليه السلام : انما شيعة علىّ من عفّ بطنه و فرجه و اشتدّ جهاده و عمل لخالقه و رجا ثوابه و خاف عقابه فاذا راءيت اولئك فاولئك شيعة جعفر. خصال /١٠٣

٤ وظايف شيعه

قال الصادق عليه السلام : معاشر الشيعه كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا قولوا للناس حسنا احفظوا السنتكم و كفّوها عن الفضول و قبيح القول . امالى صدوق / ٣٢٧

٥ شناخت شيعه

عن ابى عبدالله عليه السلام : امتحنوا شيعتنا عند مواقيت الصلوة كيف محافظتهم عليها و الى اسرارنا كيف محافظتهم لها عند عدوّنا و الى اموالهم كيف مواساتهم لاخوانهم فينا.سفينة البحار / ٤ / ٥٤٧

٦ برطرف شدن غم از شيعه

قال زين العابدين عليه السلام : اذا قام قائمنا اذهب الله عزّ و جلّ عن شيعتنا العاهة .

٧ منزلت شيعه بحار/٥٢/ ٣١٧

قال الصادق عليه السلام : اعرفوا منازل شيعتنا على قدر روايتهم عنّا. بحار / ٢ / ١٤٨

٨ مرزبانى دانشمندان شيعه

عن العسكرى قال : قال الصادق عليه السلام : علماء شيعتنا مرابطون فى الثغر الذى يلى ابليس و عفاريته يمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شيعتنا .... بحار / ٢ / ٥

٩ امين بودن ثروتمندان شيعه

قال الصادق عليه السلام : مياسير شيعتنا امناؤ نا على محاويجهم . بحار / ٧٢ / ٢٧

١٠ شفاعت نمودن شيعه

قال الصادق عليه السلام : ان لشيعتنا الشفاعة فى اهاليهم . بحار / ٢٤ / ٢٧٣

١١ بهترين اعمال شيعه

قال الجواد عليه السلام : افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج . بحار / ٥١ / ١٥٦

١٢ شفاعت امامان از شيعه

قال الصادق عليه السلام : اذا كان يوم القيامة و كلّنا الله بحساب شيعتنا.بحار / ٧ / ٢٦٤

١٣ برترين شيعيان

قال الرضا عليه السلام : ... انما شيعة امير المؤ منين الحسن و الحسين و سلمان و ابوذر و المقداد و عمار و محمد بن ابى بكر الذين لا يخالفوا شيئا من اوامره . بحار/ ٢٢ / ٣٣٠

١٤- شهر قم پناه شيعيان

قال ابوالحسن الاول عليه السلام قم عُشّ آل محمد و ماءوى شيعتهم و لكن سيهلك جماعة من شبابهم بمعصية آبائهم و الاستخفاف و السخريّة بكبرائهم و مشايخهم و مع ذلك يدفع الله عنهم شرّ الاعادى و كلّ سوء. سفينة /٢/٤٤٧

اشاره

الف سهل خراسانى از روى اعتراض به امام صادق عليه السلام عرض كرد: چرا قيام نمى كنيد با اين كه صدهزار نفر از شيعيان شما آمادگى مبارزه با دشمنان را دارند. حضرت دستور داد تنور آتش را روشن كنند بعد فرمود: برو در تنور بنشين . سهل گفت : مرا مسوزان حرف خود را پس گرفتم . در همين لحظه هارون مكى وارد شد. امام به او فرمود برو در تنور آتش بنشين ، اطاعت كرد. امام از سهل پرسيد چند نفر مانند هارون مكّى سراغ دارى ؟ گفت : به خدا قسم يك نفر را هم نمى شناسم .
سفينة البحار / ٢ / ٧١٤
ب امام صادق عليه السلام به سدير صيرفى فرمود: اگر به تعداد اين گوسفندان من شيعه مى داشتم قيام مى كردم . سدير گويد وقتى آن ها را شمردم ١٧ عدد بودند. كافى /٢/٢٤٣
ج زراره گويد: با حمران بن اعين خدمت امام باقر عليه السلام رسيديم . گفتم : خود را همچون ميزان قرارداديم هر كس با ما موافقت كند او را دوست داريم . حضرت فرمود: در اين صورت آيات شريفه (الاّ المستضعفين من الرجال ...) (و آخرون مرجون لامر الله اما يعذبهم و اما يتوب عليهم) و (آخرون اعترفوا بذنوبهم) چه مى شوند؟ (بنابراين نمى توان از هر كسى كه شيعه نيست بيزارى جست) كافى /٢/٢٨٢
د ابن مسعود گويد: بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله وارد شدم و سلام عرض كردم و گفتم حق را به من نشان دهيد (ارنى الحق لانظر اليه) فرمود: وارد اتاق شو وقتى وارد شدم اميرالمؤ منين را در حال نماز ديدم كه مى فرمود: خدايا به حق محمد بنده تو گناهكاران از شيعيان مرا بيامرز اللهم بحقّ محمد عبدك اغفر للخاطئين من شيعتى بعد وارد بر پيامبر شدم ديدم پيامبر نيز در حال نماز مى گويد: خدايا به حق على بنده تو گناهكاران امت مرا بيامرز. اللهم بحق علىّ عبدك اغفر للخاطئين من امّتى .بحار / ٤٠ / ٤٣

سيره امام على عليه السلام

١ علم و دانش ؛

الف قال على عليه السلام : يا معشر الناس سلونى قبل ان تفقدونى فانّ عندى علم الاولين و الاخرين اما والله لوثنّى لى الوسادة لحكمت بين اهل التوراة بتوراتهم ....ارشاد / ١ / ٣٥
ب قال على عليه السلام : ان هيهنا لعلما جمّا و اشار الى صدره ولكن طلاّبه يسير و عن قليل يندمون لوفقدونى . عيون اخبار الرضا / ١ / ٢٠٥
ج قال على عليه السلام : و الله ما نزلت آيه الا و قد علمت فيما نزلت و اين نزلت و على من نزلت ان ربى وهب لى قلبا عقولا و لسانا طلقا سئولا.كنز العمال / ٣٦٤٠٤


۱
٢ ايمان

٢ ايمان ؛

قال على عليه السلام : و الله لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاكها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها جلب شعيرة ما فعلته . بحار/ ٤١ / ١٥٥

٣ يقين

قال على عليه السلام : ما شككت فى الحق مذ اُريته . غرر الحكم / ٢ /٩ ٤٨

٤ سبقت در اطاعت الهى ؛

قال على عليه السلام : انّى و الله ما احثّكم على طاعة الا و اسبقكم اليها و لا انهاكم عن معصية الا اتناهى قبلكم عنها. نهج البلاغه / خطبه ١٧٤

٥ همدردى با مردم ؛

قال على عليه السلام : اءاقنع نفسى بان يقال امير المؤ منين و لا اشاركهم فى مكاره الدهر. نهج البلاغه / نامه ٥

٦ عبادت خالصانه ؛

قال على عليه السلام : الهى ما عبدتك طمعا للجنة و لا خوفا من النار بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك . بحار / ٧٢ / ٢٧٨

٧ تهجّد؛

قال على عليه السلام : قابض على لحيته يتملل تملل السليم و يبكى بكاء الحزين .نهج البلاغه / حكمت ٧٧

٨ زهد؛

قال على عليه السلام : و يقول يا دنيا يا دنيا! اليك عنّى ابى تعرّضت ام الىّ تشوقّت لاحان حينك هيهات غرّى غيرى لاحاجة لى فيك قد طلقتك ثلاثة لارجعة فيها.
نهج البلاغه /حكمت ٧٧

٩ وضعيت لباس ؛

قال على عليه السلام : و الله لقد رقعت مدرعتى هذه حتى استحييت من راقعها. نهج البلاغه / خطبه ١٦٠

١٠ وضعيت غذا؛

قال على عليه السلام : الا و انّ امامكم قد اكتفى من دنياكم بطمريه و من طعمه بقرصيه . نهج البلاغه / نامه ٤٥

١١ وضعيت كفش ؛

قال على عليه السلام : فقال لابن عباس ما قيمة هذا النعل فقلت لا قيمة لها فقال لهى احبّ الىّ من امرتكم الاّ ان اقيم حقا او ادفع باطلا. بحار / ٣٢ /٧ ٦

١٢ وضعيت منزل بعد از تصدى حكومت ؛

قال الباقر عليه السلام : و لقد ولىّ خمس سنين و ما وضع اجرة على اجرة و لا لبنة على لبنة .... بحار / ١٦ / ٢٧٧

١٣ شجاعت در ميدان جنگ ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ضربة على يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين . بحار / ٣٩ / ٢

١٤ عدالت ؛

قال على عليه السلام : لا تقتلنّ بى الا قاتلى و اذا انامتّ من ضربته هذا فاضربوه ضربة بضربة . نهج البلاغه / نامه ٤٧

١٥ حكومت دارى ؛

قال على عليه السلام : دخلت بلادكم با شمالى هذه و رحلتى و راحلتى فان انا خرجت بغير ما دخلت فانّى من الخائنين . بحار / ٤٠ / ٣٢٥

١٦ جود و سخاوت ؛

ساءله عليه السلام اعرابى شيئا فامر له بالف فقال الوكيل من ذهب او فضّة فقال كلاهما عندى حجران اعط ما انفعهما له .بحار / ٤١ / ٣٢

١٧ خواستار خشنودى خدا؛

عن ابن عباس كان على عليه السلام يتّبع فى جميع امره مرضاة الله و لذلك سمّى المرتضى . مناقب / ٣ / ١١٠

١٨ مسلّط بر هواى نفس ؛

قال على عليه السلام : هيهات ان يغلبنى هواى . نهج البلاغه / نامه٤ ٥

١٩ مظلوميت

الف قال على عليه السلام : ... و صغّروا عظيم منزلتى و اجمعوا على منازعتى امرا هولى .شرح نهج البلاغه / ٩ / ٣٠٥
ب قال على عليه السلام : مازلت مظلوما منذ ولدتنى امّى .... بحار / ٦٧ / ٢٢٨
ج مازلت منذ قبض رسول الله صلّى اللّه عليه و آله مظلوما. نهج السعاده / ٢ / ٤٤٨

٢٠- تقاضاى مرگ قال على عليه السلام :

مللتهم و ملوّنى و حملونى على غير خلقى و طبيعتى ... اللهم فابدلنى بهم خيرا منهم و ابدلهم بى شرا منّى سفينة /٥/٥٧

اشاره

الف در جنگ هنگامى كه عمر بن عبدود جسارت كرد حضرت او را رها كرد و فرمود: ترسيدم او را براى رضايت نفس خود بكشم لذا او را رها نمودم تا اينكه ناراحتى من از بين برود و فقط در راه خدا او را به قتل برسانم . فخشيت ان اضربه لحظّ نفسى فتركته حتى سكن ما بى ثمّ قتلته فى الله .
مناقب / ٢ / ١١٥
ب امام باقر عليه السلام فرمودند، در جنگ احد حضرت على عليه السلام شصت جراحت بر بدنش وارد شد هر زخمى را كه معالجه مى كردند زخم ديگر گشوده مى گشت . آن بزرگوار فرمود: خدا را شكر كه از جنگ فرار نكرده و پشت به دشمن ننمودم و لذا خداوند در دو جاى قرآن كريم از فداكارى آن حضرت سپاسگزارى نمود (و سنجرى الله الشاكرين) الميزان ٤ /٧ ٠

فضايل حضرت على عليه السلام

١ معيار حقيقت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : علّى مع الحقّ و الحّق مع علىّ. بحار / ٣٨ / ٣٤

٢ ولايت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ولاية على ابن ابى طالب ولاية الله و حبّه عبادة الله و اتباعه فريضة الله و اولياؤ ه اولياء الله و اعداؤ ه اعداء الله . بحار / ٤٠ / ٤

٣ علم و دانش

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انا مدينة العلم و على بابها. الغدير / ٦ / ٧٩
و اعلم امتى من بعدى على ابن ابى طالب . الغدير / ٣ / ٩٦

٤ منزلت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : علىّ منّى بمنزلتى من ربّى . الغدير / ٧ / ١٧٧

٥ ستون دين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : علّى سيّد المؤ منين علّى عمود الدّين . كافى / ١ / ٢٩٤

٦ اذيت و آزار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اذى علّيا فقد اذانى .بحار / ٥ / ٦٩

٧ تقسيم كننده ى بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فانت قسيم الجنة و انت قسيم النار. بحار/٤٠/١٩٣

٨ نگاه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : النظر الى وجه على ابن ابى طالب عبادة . بحار/٣٨/١٩٨

٩ محبت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا على حبّك تقوى و ايمان و بغضك كفر و نفاق . بحار/٤٠/٢٦٣
و حب على ياءكل الذنوب كما تاءكل النار الحطب . تاريخ امام على /ابن عساكر/٢/١ ٠٣

١٠ جامع كمالات انبيا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اراد ان ينظر الى آدم فى علمه و الى نوح فى فهمه و الى ابراهيم فى حلمه و الى يحيى بن زكريا فى زهده و الى موسى بن عمران فى بطشه فلينظر الى على ابن ابى طالب . تاريخ دمشق الامام على / ٢ / ٢٨٠

١١- شنيدن صداى يا على از در بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله انّ حلقة باب الجنة من ياقوتة حمراء على صفائح الذهب فاذا دقّت الحلقة على الصفحة طنّت و قالت يا على . سفينة البحار /١ / ٦٦٩

اشاره

الف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به حضرت على عليه السلام فرمودند: خداوند به تو سه فضيلت عطا كرده كه به من مرحمت نكرده است پدر زن نظير من همسرى مانند فاطمه و فرزندانى مثل حسن و حسين عليهما السلام بحار/ ٣٩ / ٨٩
ب حضرت على عليه السلام گويد: به پيامبر گفتم براى من دعا كنيد. پيامبر فرمود: دعا مى كنم . پيامبر مشغول نماز شد بعد از آن دست به دعا برداشت و من استماع مى كردم كه مى فرمود: خدايا به حق على براى على بيامرز. عرض ‍ كردم چرا اين طور دعا مى كنيد فرمود: من كسى را بزرگوارتر و كريم تر از تو نزد خدا نديدم تا او را واسطه قرار دهم .
اللّهم بحقّ علىّ عندك اغفر لعلىّ فقلت يا رسول اللّه ما هذا فقال صلّى اللّه عليه و آله اواحد اكرم منك عليه فاستشفع به اليه .شرح نهج البلاغه ٢٠ / ٣١٥

سيره ى حضرت فاطمه ٣

١ علم

قالت فاطمة عليها السلام لعلىّ عليه السلام : ادن لاحدّثك بما كان و بما هو كائن و بما لم يكن الى يوم القيامة .... بحار / ٤٣ / ٨

٢ عبادت

حسن بصرى گويد: ما كان فى هذه الامة اعبد من فاطمة كانت تقوم حتى تورّم قدماها.بحار / ٤٣ / ٨٤

٣ ترس از خدا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله (فى فاطمه): متى قامت فى محرابها بين يدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائكة السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله عزّوجلّ للملئكة يا ملائكتى انظروا الى اَمتى فاطمه سيدة امائى قائمة بين يدى ترتعد فرائصها من خيفتى .بحار / ٤٣ / ١٧٢

٤ دعا براى ديگران

قال الحسن عليه السلام : راءيت امى فاطمة قامت فى محرابها ليلة جمعتها فلم تزل راكعة ساجدة حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعوا للمؤ منين و المؤ منات ... فقلت يا اماه لم تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك فقالت : يا بنىّ الجار ثم الدار. علل الشرايع / ١٨٢

٥ زيارت شهدا

عن ابى عبدالله عليه السلام : ان فاطمة كانت تاءتى قبور الشهداء فى كل غداة سبت فتاءتى قبر حمزه و تترحّم عليه و تستغفر له . تهذيب / ١ / ٤٦٥

٦ دفاع از امام زمان

قالت فاطمه عليها السلام : و اللّه لا ادعكم تجرّون ابن عمى ظلما خلّوا ابن عمّى فوالذى بعث محمدا لئن لم تخلوا عنه لانشرنّ شعرى و لاضعّن قميص ‍ رسول الله صلّى اللّه عليه و آله على راءسى و لاصرخنّ الى الله تبارك و تعالى . عوالم / ١١ / ٢١١

٧ اخلاق شايسته

قالت عايشه : ما راءيت احدا اصدق من فاطمه غير ابيها. ... ما راءيت احدا اشبه سمتا و دلا و هديا برسول الله فى قيامها و قعودها من فاطمه بنت رسول الله . (كنايه از خوش خلقى است) مناقب / ٣ / ٣٤١

٨ كار در منزل

راءى النبى فاطمة ... و هى تطحن بيديها و ترضع ولدها. فدمعت عينا رسول الله فقال : يا بنتاه تعجلى مرارة الدنيا لحلاوة الا خرة . بحار / ٦٥ / ٢٢٠

اشاره

ادب نسبت به پدر

هنگامى كه آيه شريفه (لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا)نور / ٦٣
پيامبر را همانطورى كه يكديگر را صدا مى زنيد صدا نزنيد، نازل شد.
حضرت زهرا عليها السلام گويد: در برخورد اول پيامبر را به (يا رسول الله) صدا زدم . پيامبر به من توجه نكرد تا اينكه در مرتبه سوم كه صدا زدم خطاب به من كرد و فرمود: اين آيه درباره تو و خانواده ات نازل نشده تو به من پدر بگو كه مايه حيات جان من است و خداوند از آن رضايت بيشترى دارد. (قولى يا ابه فانّها احيى للقلب و ارضى للرّب)بحار ٤٣ / ٣٣

ادب نسبت به شوهر

روزى حضرت على عليه السلام از فاطمه عليها السلام سؤ ال كرد چيزى در منزل هست ؟ عرضه داشت : خير. فرمود: چرا مرا مطلع نساختيد تا متاعى فراهم كنم ؟ گفت : من از خداوند خجالت كشيدم از اينكه از شما چيزى طلب كنم كه مقدور شما نباشد.كشف الغمه / ٢ / ٢٦

فضايل حضرت زهرا٣

١ همتاى حضرت على عليه السلام

قال الصادق عليه السلام : لولا ان الله تبارك و تعالى خلق لاميرالمؤ منين فاطمة ما كان لها كفو على ظهر الارض من آدم و من دونه . بحار / ٤٣ /١ ٠٧

٢ تكريم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

كانت اذا دخلت على النبى قام اليها فقبلها و اجلسها فى مجلسه . فضايل الخمسه / ٣ /١ ٢٧

٣ پاره ى تن پيامبر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فاطمة بضعة منّى و هى قلبى و روحى التى بين جنبى فمن آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى الله . بحار / ٤٣ /٥ ٤

٤ تحيت بر فاطمه

عن فاطمة قالت : قال لى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا فاطمة من صلّى عليك غفر الله له و الحقه بى حيث كنت من الجنة . بحار / ٤٣ / ٥٥

٥ نام فاطمه عليها السلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انما سميت ابنتى فاطمه لان الله عزّ و جلّ فطمها و فطم من احبّها من النار. بحار / ٤٣ / ١٥

٦ عزيز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فاطمة بضعة منى من سرّها فقد سرّنى و من سائها فقد سائنى فاطمة اعزّ الناس على . سفينة البحار / ٢ / ٣٤٧

٧ سرور زنان جهان

عن الحسن بن زياد قال : قلت لابى عبدالله قول رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فاطمة سيدة نساء اهل الجنّة . اءسيدة نساء عالمها؟ قال : تاك مريم و فاطمة سيدة نساء اهل الجنة من الاولين و الاخرين . بحار / ٤٣ /٢ ١

٨ تسبيح فاطمه عليها السلام

عن ابى جعفر عليه السلام قال : ما عُبدالله بشى ء من التمجيد افضل من تسبيح فاطمه عليها السلام و لو كان شى ء افضل منه لنحله رسول الله فاطمة . بحار / ٤٣ / ٦٤

٩ ارزش شناخت فاطمه عليها السلام

عن ابى عبدالله عليه السلام : ... فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر و انّما سمّيت فاطمه لانّ الخلق فطموا عن معرفتها. بحار / ٤٣ /٦ ٥

١٠ اطاعت از فاطمه عليها السلام

قال الباقر عليه السلام : لقد كانت عليها السلام مفروضة الطاعة على جميع من خلق الله من الجن و الانس . دلائل الامامة / ٢٨

١١ احترام به نام فاطمه عليها السلام

قال الراوى : قلت للصادق عليه السلام ولدت لى ابنة ؟ فقال عليه السلام : لى ما سميتها؟ قلت : فاطمه . قال : آه آه ... اما اذا سميتها فاطمة فلا تسبّها و لا تلعنها و لا تضربها.
فروع كافى / ٦ / ٤٩

١٢ الگوى برتر

قال المهدى عليه السلام : و فى ابنة رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لى اسوة حسنة . بحار / ٥٣ / ١٨٠

١٣ ميوه دل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان فاطمة بضعة منى وهى نورعينى و ثمرة فؤ ادى .
امالى صدوق /٣٩٣

١٤ اختر تابناك

قال الصادق عليه السلام : فاطمة كوكب دُرّى بين نساء اهل الدنيا. كافى / ١ / ٢٩٥

١٥ بركت نام فاطمه

قال الكاظم عليه السلام : لا يدخل الفقر بيتا فيه اسم محمد او احمد او على او الحسن او الحسين ... او فاطمة من النساء. كافى / ٦ / ١٩

١٦ محبت به فاطمه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا سلمان حبّ فاطمة ينفع فى ماءة مواطن ايسر تلك المواطن الموت و القبر و الميزان و الحشر و الصراط و المحاسبة . بحار / ٧ / ٥٣٩

١٧ بوى بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ففاطمة حوراء انسية و كلما اشتقت الى رائحة الجنة شممت رائحة ابنتى فاطمة . توحيد صدوق / ١١٧

١٨ افتخار حضرت على به همسر

قال على عليه السلام : انا زوج البتول سيدة نساء العالمين . معانى الاخبار / ٥٨

١٩ اطاعت فاطمه از همسر

قال على عليه السلام : فوالله ... لا اغضبتنى و لا عصت لى امرا و لقد كنت انظر اليها فتنكشف عنّى الهموم و الاحزان . بحار / ٤٣ / ١٣٤

٢٠ سلام پيامبر به فاطمه

من نافع بن ابى الحمراء قال شهدت رسول الله صلّى اللّه عليه و آله ثمانية اشهر اذا خرج الى صلاة الغداة مرّ بباب فاطمة فقال : السلام عليكم اهل البيت و رحمة الله و بركاته انّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا. بحار / ٤٣ / ٥٣

اشاره

حيا و عفت فاطمه عليها السلام
حضرت على عليه السلام فرمود: نابينائى اجازه خواست به منزل فاطمه عليها السلام وارد شود آن بانو خود را پوشانيد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چرا خود را پوشاندى با اينكه اين مرد نابيناست ؟ عرض كرد: اگر او مرا نمى بيند من او را مى بينم و او بوى مرا استشمام مى كند. پيامبر فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى (اشهد انك بضعة منّى)بحار ٤٣ /٩ ١

سيره ى امام حسن مجتبى عليه السلام

١ عبادت

قال الصادق عليه السلام : انّ حسن بن على عليه السلام كان اعبد الناس فى زمانه و ازهدهم و افضلهم .بحار / ٤٣ / ٣٣١

٢ ياد قيامت

و كان اذا ذكر الموت بكى و اذا ذكر القبر بكى و اذا ذكر البعث و النشور بكى ... قيل له اتبكى و قد حججت عشرين حجة ماشيا و قد قاسمت مالك ثلاث مرات فقال : انما ابكى لخصلتين لهول المطلع و فراق الاحبّة .بحار / ٤٣ / ٣٣٢

٣ دعا به هنگام ورود به مسجد

كان اذا بلغ باب المسجد رفع راءسه و يقول الهى ضيفك ببابك يا محسن قد اتاك المسى ء فتجاوز عن قبيح ما عندى بجميل ما عندك يا كريم .بحار/٤٣/٣ ٣٩

٤ علم

انّ الحسن بن على عليه السلام كان عنده رجلان فقال لاحدهما: انّك حدّثت البارحه فلانا بحديث كذا و كذا فقال الرجل : انه ليعلم ما كان فقال عليه السلام : انا لنعلم ما يجرى فى الليل و النهار.بحار / ٤٣ / ٣٣٠

٥ اظهار فقر در پيشگاه خداوند

قيل للحسن بن على عليه السلام كيف اصبحت فقال عليه السلام : اصبحت ولى رب فوقى و النار امامى و الموت يطلبنى و الحساب محدق بى و انامرتهن بعملى لا اجد ما احبّ و لا ادفع ما اكره و الامور بيد غيرى فان شاء عذّبنى و ان شاء عفاعنى فاىّ فقير افقر منّى . بحار / ٧٥ / ١١٣

٦ كرم و جود

ساءل الحسن بن على رجل فاعطاه خمسين الف درهم و خمس ماءة دينار و قال ائت بحمّال يحمل لك فاتى بحمال فاعطى طيلسانه (پوستين) فقال : هذا كرى الحمال .بحار / ٤٣ / ٣٤١

٧ احسان

حيّت جارية للحسن بن على عليه السلام بطاقة ريحان فقال لها انت حرّة لوجه الله . فقلت له فى ذلك فقال ادّبنا الله تعالى ؟ فقال : (و اذا حيّيتم بتحيّة فحيوا باحسن منها و كان احسن منها اعتاقها). بحار / ٤٣ / ٣٤٣

٨ اطعام به حيوان

قال الراوى راءيت الحسن بن على ياءكل و بين يديه كلب كلما اكل لقمة طرح للكلب مثلها فقلت له يابن رسول الله ! الا ارجم هذا الكلب عن طعامك قال : دعه انّى لاستحيى من الله عزّ و جلّ ان يكون ذوروح ينظر فى وجهى و انا اكل ثم لا اطعمه .بحار / ٤٣ / ٣٥٢

٩ زينت به هنگام نماز

قال السجاد عليه السلام : ان الحسن بن على عليه السلام اذا كان قام الى الصلاة لبس اجود ثيابه .بحار / ٨٣ / ١٧٥

١٠ صداقت

قال السجاد عليه السلام : ان الحسن بن على عليه السلام كان اصدق الناس ‍ لهجة و افصحهم منطقا.بحار/ ٤٣ / ٣٣١

١١ مظلوميت

ان الحسن بن على عليه السلام دخل على معاوية يوما فجلس عند رجله و هو مضطجع فقال له يا ابا محمد! الا اعجبك من عائشة تزعم انّى لست للخلافة اهلا فقال الحسن عليه السلام : و اعجب من ذلك جلوسى عند رجليك و انت نائم فاستحيى معاويه و استوى قاعدا و استعذره .سفينة البحار / ١ /١ ٨٨

١٢ حلم

لما مات الحسن عليه السلام اخرجوا جنازته فحمل مروان بن حكم سريره . فقال له الحسين عليه السلام : تحمل اليوم جنازته و كنت بالامس تجرّعه الغيظ؟ قال مروان : نعم ، كنت افعل ذلك بمن يوازن حلمه الجبال . سفينة البحار / ١ / ١٨٩

١٣ فلسفه صلح برگشت مردم از دين

الف) قال الحسن عليه السلام : و كنتم فى مبداكم الى صفين و دينكم امام دنياكم و قد اصبحتم اليوم و دنياكم امام دينكم . بحار / ٧٥ / ١٠٧
ب) قال الحسن عليه السلام و انّى لم افعل ما فعلت الاّ ابقاء عليكم سفينة /٢/٩٦

اشاره

معاويه به امام مجتبى عليه السلام گفت : من از شما بهترم زيرا مردم با من بيعت كردند ولى از شما پيروى نكردند. حضرت فرمود: هرگز تو نمى توانى با بدى و شرارت مقام برترى را به دست آورى زيرا پيروان تو از دو حال بيرون نيستند يا چشم بسته از تو اطاعت نمودند كه مسلّما گنه كار هستند يا به اجبار كه معذورند به خدا قسم من تحاشى مى كنم از اينكه بگويم من از تو بهترم زيرا در تو خير وجود ندارد خداوند مرا از رذائل بدور داشته چنانكه تو را از فضائل بى بهره قرار داد. بحار / ٤٤ / ١٠٤

سيره ى امام حسين عليه السلام

١ احترام به بزرگ تر

عن الصادق عليه السلام : ما مشى الحسين عليه السلام بين يدى الحسن قط و لا بدره بمنطق اذا اجتمعا تعظيما له . مشكاة الانوار / ١٧٠

٢ تكريم از خواهر

ان الحسين عليه السلام اذا زارته زينب يقوم اجلالا لها و كان يجلسها فى مكانه . وفاة زينب الكبرى /١١

٣ بر پا داشتن نماز

قال الحسين عليه السلام : فى قوله تعالى (الذين ان مكنّاهم فى الارض ‍ اقامواالصلوة) قال هذه فينا اهل البيت . معانى الاخبار / ٩٥

٤ در آستانه ى نماز

كان الحسين عليه السلام اذا توضّاء تغير لونه و ارتعدت مفاصله فقيل له فى ذلك فقال : حق لمن وقف بين يدى الملك الجبار،ان يصفّر لونه ويرتعد مفاصله .جامع الاخبار/٧٦

٥ پياده روى در سفر حج

كان الحسين بن على عليه السلام يمشى الى الحج و دابّته تقادوراءه . محاسن برقى / ١ / ١٤٦

٦ عطر به هنگام روزه

كان الحسين عليه السلام اذا صام يتطيّب بالطيب و يقول الطيب تحفة الصائم . خصال / ٦١

٧ پرداخت مهريه

قال الحسين عليه السلام : انا نتزوّج النساء فنعطيهنّ مهورهنّ فيشترين ماشئن ليس لنا منه شى ء. مكارم الاخلاق / ١٣٤

٨ عزّت طلبى

قال الحسين عليه السلام : الا و انّ الدّعى بن الدّعى قد ركزنى بين السلة و الذلة و هيهات منّى الذلة . احتجاج طبرسى / ٣٣٦

٩ امر به معروف

قال الحسين عليه السلام : اريد ان امر بالمعروف و انهى عن المنكر و اسير بسيرة جدّى و ابى على بن ابى طالب . مناقب / ٤ / ٨٩

١٠ عدم بيعت با ستمگران

قال الحسين عليه السلام : «لو لم يكن لى ملجاء و لاماءوى لمابايعت يزيد بن معاوية » مقتل عوالم /٥٤
و مثلى لا يبايع مثله . مقتل خوارزمى / ١٨٤

١١ عفو و گذشت

قال الحسين عليه السلام : لو شتمنى رجل فى هذه الاذن (و اومى الى اليمنى) و اعتذر لى فى الاُخرى . لقبلت ذلك منه . احقاق الحق / ١١ / ٤٣١

١٢ اصلاح مردم

قال الحسين عليه السلام : انّى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدّى . نفس المهموم / ٤٥

١٣ دعا و استغفار

قال الحسين عليه السلام : و هو يعلم انى احبّ الصلوة والدعاء و الاستغفار» .ارشادالقلوب /٤/٢

اشاره

امام حسين عليه السلام بر اسامة بن زيد وارد شد در حالى كه مريض بود اسامه گفت : چه غم بزرگى دارم . حضرت فرمود: چه غم دارى ؟ عرض كرد: شصت هزار درهم بدهكارم . امام عليه السلام فرمود: من متعهد پرداخت آن مى شوم . گفت : مى ترسم از اينكه وامدار بميرم . حضرت فرمود: قبل از آنكه از دنيا بروى وام تو را پرداخت مى كنم . امام عليه السلام به وعده اش وفا نمود. بحار / ٤٤ / ١٨٩

سيره ى امام زين العابدين عليه السلام

١ بردبارى

عن محمد بن جعفر و غيره قالوا: وقف على على بن الحسين رجل من اهل بيته فاسمعه و شتمه ... فقال عليه السلام له : يا اخى انّك كنت قد وقفت علىّ انفا فقلت و قلت فان كنت قلت ما فىّ فاستغفر الله منه و ان كنت قلت ما ليس فى فغفر الله لك قال فقبّل الرجل بين عينيه و قال ... انا احقّ به . بحار / ٤٦ / ٥٥

٢ عفو و بخشش

قال الباقر عليه السلام : و كان لا يضرب مملوكا بل يكتب ذنبه عنده حتى اذا كان آخر شهر رمضان جمعهم و قرّرهم بذنوبهم و طلب منهم ان يستغفروا الله له كما غفر لهم ثم يعتقهم و يجزيهم بجوائز و كان عظيم التجاوز و العفو. حتى انّه سبّه رجل فتغافل عنه فقال اياك اعنى و قال و عنك اُعرض و اشار الى هذه الاية خذ العفو وامر بالعرف و اعرض عن الجاهلين . بحار / ٤٦ / ٦٢

٣ عبادت

قال الباقر عليه السلام : كان على ابن الحسين يصلى فى اليوم و الليلة الف ركعة كما كان يفعل امير المؤ منين و كان قيامه فى صلاته قيام العبد الذليل بين يدى الملك الجليل كانت اعضاؤ ه ترتعد من خشية الله و كان يصلّى صلاة مودّع . بحار / ٤٦ / ٦٢

٤ انفاق

قال الباقر عليه السلام : و كان ليخرج فى الليلة الظلماء فيحمل الجراب على ظهره ... و كان يغطى وجهه اذا ناول فقيرا لئلا يعرفه فلما توفّى فقدوا ذلك فعلموا انه كان على ابن الحسين عليه السلام . بحار / ٤٦ / ٦٢

٥ درخواست از خداوند

قال الباقر عليه السلام : و لقد نظر يوم عرفه الى قوم يساءلون الناس فقال و يحكم اغير الله تساءلون فى مثل هذا اليوم . بحار / ٤٦ / ٦٢

٦ عرفان

قال الباقر عليه السلام : و لقد قال له رجل يابن رسول الله انّى لاحبّك فى الله حبّا شديدا فقال انّى اعوذ بك ان اءُحبّ فيك و انت لى مبغض .بحار / ٤٦ / ٦٢

٧ ترحّم

قال الباقر عليه السلام : و لقد حجّ على ناقة له عشرين حجة فما قرعها بسوط. بحار/ ٤٦ / ٦٢

٨ تواضع

قال الباقر عليه السلام : و كان يعجبه ان يحضر طعامه اليتامى و الضّراء و الزّمنى و المساكين الّذين لا حيلة لهم و كان يناولهم بيده . بحار / ٤٦ / ٦٢

٩ اشك فراوان

قال الباقر عليه السلام : و لقد بكى على ابيه الحسين عشرين سنة و ما وضع بين يديه طعام الاّ بكى . حتى قال له مولى له يابن رسول الله اما آن لحزنك ان ينقضى ؟ فقال ويحك ان يعقوب النبى كان له اثنى عشر ابنا فغيّب الله عنه واحدا منها فابيضّت عيناه .بحار/٤٦/٦٢

١٠ كمك همسفران

قال الباقر عليه السلام : كان عليه السلام لا يسافر الا مع رفقة لا يعرفونه و يشترط عليهم ان يكون من خدم الرفقه فيما يحتاجون اليه . بحار / ٤٦ /٦ ٩

١١- طلب رحمت قال زين العابدين عليه السلام

يقول اللّهم ارحمنى فانك كريم اللهم ارحمنى فانك رحيم فلم يزل يرددّها حتى توفّى سلام الله عليها. سفينة / ٢ / ٢٦٤

اشاره

امام سجاد عليه السلام از اينكه با مادر خود هم غذا شود امتناع داشت شخصى عرض كرد: شما كه بهترين مردم در نيكى و احسان هستيد چگونه با مادر خود غذا نمى خوريد؟ فرمود: كراهت دارم از اينكه دست من سبقت بگيرد بر غذائى كه مادرم آن را اراده كرده است . بحار / ٤٦ / ٦٢

سيره ى امام باقر عليه السلام

١ علم

قال الباقر عليه السلام : انّا علّمنا منطق الطير و اوتينا من كل شى ء. بحار / ٤٦ / ٢٩٤
قال جابر بن عبدالله : سمعت رسول الله يقول انّك ستدرك رجلا من اهل بيتى اسمه اسمى و شمائله شمائلى . يبقر العلم بقرا ... بابى انت و امى ابوك رسول الله يقرئك السلام قال يا جابر على رسول الله (السلام) ما قامت السموات و الارض و عليك السلام يا جابر بما بلغّت السلام . بحار / ٤٦ / ٢٩٥

٢ تهجّد

قال الصادق عليه السلام : كان ابى رضوان الله عليه اذا قام من الليل اطال القيام و اذا ركع او سجد اطال حتى يقال انه قد نام فما يفجاءنا منه الا و هو يقول لا اله الا الله حقا حقا.بحار / ٨٧ / ٢٢٧

٣ ياد خداوند

قال الصادق عليه السلام : كان ابى كثير الذكر لقد امشى معه و انّه ليذكر الله و اكل معه الطعام و انه ليذكر الله و لقد كان يحدث القوم و ما يشغله ذلك عن ذكر الله .
وسائل / ٤ / ١١٨١

٤ تلاوت قرآن

قال الصادق عليه السلام : ان ابا جعفر كان احسن صوتا بالقرآن و كان اذا قام من الليل وقرء صوته فتمرّ به مارّ الطريق من السقائين و غيرهم فيقومون فيستمعون الى قرائته .بحار/٨٥/٨٢

٥ انفاق و بخشش

سليمان بن اقرم گويد: كان لا يملّ من صلة اخوانه و قاصديه و مؤ مليه و راجيه .
بحار / ٤٦ / ٢٨٨

٦ احسان

كان الباقر عليه السلام ظاهر الجود فى الخاصة و العامه مشهورا بالكرم فى الكافة معروفا بالفضل و الاحسان مع كثرة عياله و توسّط حاله . ارشاد /١ ٦٤
و كان ابوجعفر عليه السلام اذا كان يوم عرفة لم يردّ سائلا. من لا يحضره الفقيه / ٢ / ٢١١

٧ گذشت در خانواده

قال الصادق عليه السلام : و كانت لابى امراءة و كانت تؤ ذيه فكان يغفر لها.
من لايحضره الفقيه /٣/٤٤١

٨ مهربانى

قال الباقر عليه السلام : بلية الناس علينا عظيمة ان دعوناهم لم يستجيبونا و ان تركناهم لم يهتدوا بغيرنا .... بحار / ٤٦ / ٢٨٨

اشاره

خادم امام باقر عليه السلام گويد: برادران دينى كه به محضر امام مى رسيدند از نزد آن حضرت مرخص نمى شدند مگر آنكه امام عليه السلام با غذاى طيب و پاكيزه آنان را اطعام مى نمود و لباسهاى زيبا و مقدارى پول به آنها هديه مى نمود. من گفتم : كمتر هديه نما. فرمود: نيكى در دنيا رسيدگى به برادران دينى است . بحار / ٤٦ / ٢٩١

سيره ى امام صادق عليه السلام

١ علم

الف قال الصادق عليه السلام : انّ عندنا سرا من سرّ الله و علما من علم اللّه لا يحتمله ملك مقرب و لا نبى مرسل و لا مؤ من امتحن الله قلبه للايمان و الله ما كلف الله احدا ذلك الحمل غيرنا. بحار / ٢٥ / ٣٨٥
ب مالك بن انس گويد: ما راءت عين و لا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من جعفر بن محمد الصادق فضلا و علما و عبادة و ورعا. بحار / ٤٧ / ٢٨
ج ينقل عن الصادق من العلوم مالا ينقل عن احد و قد جمع اصحاب الحديث اسماء الرواة من الثقاة على اختلافهم فى الاراء و المقالات و كانوا اربعة الاف رجل .
بحار / ٤٧ / ٢٧

٢ عبادت

مالك بن انس گويد: ... فما كنت اراه الاّ على ثلاث خصال اما مصليا و اما صامتا و امّا يقرء القراءن و لا يتكلم فيما يعنيه فكان من العلماء العباد الذين يخشون الله عزّوجلّ.بحار / ١٧ / ٣٢

٣ عرفان

كان كلما همّ الى التلبيه انقطع الصوت فى حلقه ... فقلت قل يابن رسول الله و لابدّ لك من ان تقول فقال : يابن ابى عامر! كيف اجسر ان اقول لبيك اللهم لبيك و اخشى ان يقول عزّ و جلّ لى لا لبيك و لا سعديك . بحار / ٤٧ /١ ٦

٤ احسان

نام رجل من الحاج فى المدينه فتوهّم ان هميانه سرق فخرج فراءى الصادق عليه السلام مصليا و لم يعرفه فتعلق به و قال له : انت اخذت هميانى ؟ قال : ما كان فيه ؟ قال : الف دينار قال : فحمله الى داره و وزن له الف دينار و عاد الى منزله و وجد هميانه فعاد الى جعفر عليه السلام معتذرا بالمال فابى قبوله و قال شى ء خرج من يدى لا يعدلىّ. قال فساءل الرجل عنه فقيل هذا جعفر بن محمد الصادق عليه السلام . بحار/٤٧/٢٤

٥ توسل

عن داود الرقى قال : انّى كنت اسمع ابا عبدالله اكثر ما يُلّح به فى الدعاء على الله بحق الخمسة يعنى رسول الله و امير المؤ منين و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام .
وسائل / ٤ / ١٣٩

٦ حلم و بردبارى

انه دخل سفيان الثورى على الصادق عليه السلام فراءه متغير اللون فساءله عن ذلك فقال : كنت نهيت ان يصعدوا فوق البيت فدخلت فاذا جارية من جوارى ممّن تربّى بعض ولدى قد صعدت فى سلّم و الصبىّ معها فلما بصرت بى ارتعدت و تحيّرت و سقط الصبىّ الى الارض فمات فما تغيّر لونى للصّبى و انما تغيّر لونى لما ادخلت عليها من الرعب و كان عليه السلام قال لها انت حرة لوجه الله لا باءس ‍ عليك مرتين . بحار / ٤٧ / ٢٤

اشاره

ابراهيم بن ادهم گويد: همراه امام صادق عليه السلام بودم ناگهان شيرى نزديك آمد. امام عليه السلام گوش شير را گرفتند و او را دور ساختند. بعد فرمودند: اگر مردم از خداوند اطاعت مى كردند هر آينه بارهاى سنگين خود را با اين حيوانات حمل مى كردند. (اما ان الناس لو اطاعو الله حق طاعته لحملوا اليه اثقالهم) سفينه ١ / ٨٦

سيره ى امام كاظم عليه السلام

١ علم و دانش

اعترف هارون الرشيد الذى هو خصم الامام ... حينما ساءله ولده الماءمون عن اكباره و تقديره له فقال له : يا بنى هذا امام الناس و حجة الله على خلقه و خليفته على عباده انا امام الجماعة فى الظاهر. و انه و الله لاَحّق بمقام رسول الله منّى و من الخلق جميعا. و واللّه لو نازعنى فى هذا الامر لاخذت الذى فيه عيناه فان الملك عقيم . يا بنّى هذا وارث علم النبيين هذا موسى بن جعفر ان اردت العلم الصحيح تجده عند هذا.ينابيع المودة / ٣ / ٣٢

٢ عبادت

قال السيد بن الطاووس ٢: ... موسى بن جعفر ... كان يحيى الليل بالسهر الى السحر بمواصلة الاستغفار. بحار / ١٠٢ / ١٦

٣ تلاوت قرآن

و كان احسن الناس صوتا بالقرآن و كان اذا قرء يحزن و بكى السامعون لتلاوته و كان يبكى من خشية الله حتى تخضّل لحيته بالدموع .مناقب / ٤/ ٣١٨

٤ جود و بخشش

كان موسى بن جعفر عليه السلام اذا بلغه عن الرجل ما يكره بعث اليه بصرّة دنانير فكانت صراره مابين الثلاثماءة الى الماءتين دينار فكانت صرار موسى مثلا.مقاتل الطالبين /٤٩٩

٥ دعا به هنگام سجده

و كان عليه السلام يقول فى سجوده : قبح الذنب من عبدك فليحسن العفو و التجاوز من عندك . بحار / ٤٨ / ١٠١

٦ دعاى هميشگى

و كان يدعوا كثيرا فيقول : اللهم انى اساءلك الراحة عند الموت و العفو عند الحساب و يكرّر ذلك . بحار / ٤٨ / ١٠١

٧ رسيدگى به مستمندان

و كان يفتقد فقراء المدينة فى الليل فيحمل اليهم الزبيل فيه العين و الورق و الادقّه ... فيوصل اليهم ذلك و لا يعلمون من اىّ جهة هو. بحار / ٤٨ / ١٠١١ ٠٢

٨ استغفار روزانه

قال الكاظم عليه السلام : انى استغفر الله فى كل يوم خمسة الاف مرّة . بحار / ٩٣ / ٢٨٢

٩ كار و تلاش

قال على بن ابى حمزه عن ابيه قال : راءيت ابا الحسن يعمل فى ارض له قد استنقعت قدماه فى العرق . فقلت جعلت فداك اين الرجال ؟ فقال : يا على قد عمل باليد من هو خير منّى فى ارضى و من ابى فقلت و من هو؟ فقال : رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و امير المؤ منين عليه السلام و آبائى كلهم كانوا قد عملوا بايديهم .... بحار / ٤٨ / ١١٥

١٠ اخبار به غيب

قال الكاظم عليه السلام للماءمون اذا ملكت فاحسن الى ولدى سفينة / ١ / ١٦١

١١- نامه به هارون

بعث موسى بن جعفر عليه السلام «الى الرشيد من الحبس برسالة كانت انه لن ينقضى عنّى من البلاء الاّ انقضى عنك معه يوم من الرخاء حتى نقضى جميعا الى يوم ليس له انقضاء يخسرالمبطلون سفينة / ٢ / ٣٣

اشاره

مردى به حضرت على عليه السلام دشنام مى داد دوستان امام ناراحت شدند و خواستند او را ادب كنند. امام آن ها را منع فرمود و با مركب خود وارد مزرعه ى او شدند، او ناراحت شد و به امام گفت : به من خسارت وارد كردى . حضرت فرمود: چه اندازه زيان ديده اى ؟ گفت : ١٠٠ دينار. امام ٣٠٠ دينار به او لطف كردند. او با خوشحالى صورت امام را بوسيد و گفت : الله اعلم حيث يجعل رسالته . بحار / ٤٨ / ١٠٢

سيره ى امام رضا عليه السلام

١ علم به قرآن

... و كان الماءمون يمتحنه بالسؤ ال عن كل شى ء فيه و كان كلامه كلّه و جوابه و تمثّله انتزاعات من القرآن . عيون اخبار الرضا / ٢ / ١٩٣

٢ عبادت

عبد السلام بن الهروى قال : جئت الى باب الدار التى حبس فيها الرضا بسرخس و قد قيّد فاستاءذنت على السجّان فقال لا سبيل لك اليه . قلت و لم ؟ قال لانّه ربّما صلّى فى يومه و ليلته الف ركعة . بحار / ٩٢ / ٢٠٤

٣ تلاوت و تدبر قرآن

كان الرضا عليه السلام يختم القرآن فى كل ثلاث و يقول لواردت ان اختمه فى اقلّ من ثلاث لختمته و لكن ما مررت بآية قطّ الاّ فكرّت فيها و فى اىّ شى ء اُنزلت و فى اىّ وقت فلذلك اختم ثلاثة ايام . بحار / ٩٢ / ٢٠٤

٤ ساده زيستى

كان جلوس الرضا عليه السلام فى الصيف على حصير و فى الشتاء على مسح و لبسه الغليظ من الثياب حتى اذا برز للناس تزيّن لهم . عيون اخبار الرضا / ٢ /١ ٩٢

٥ كم خوابى و تهجد

كان عليه السلام قليل النوم بالليل كثير السهر يحيى اكثر لياليه من اوله الى الصّبح .
بحار/٤٩/٩١

٦ ادب

ابراهيم بن العباس قال : و لا راءيته ابا الحسن الرضا عليه السلام شتم احدا من مواليه و مماليكه قطّ و لا راءيته يقهقهه فى ضحكه بل كان ضحكه التّبسم . بحار ٤٩ / ٩١

٧ تواضع :

دخل الرضا عليه السلام الحمام فقال له بعض الناس دلكّنى فجعل يدلكه فعرّفوه فجعل الرجل يستعذر منه و هو يطيب قلبه و يدلكه . بحار / ٤٩ / ٩٩

٨ احترام به خادمان :

عن عبدالله بن الصلت عن رجل من اهل بلخ قال كنت مع الرضا فى سفره الى خراسان فدعا يوما بمائدة له فجمع عليها مواليه من السودان و غيرهم فقلت جعلت فداك لو عزلت لهولاء مائدة . فقال عليه السلام : انّ الرب تبارك و تعالى واحد و الاب واحد و الامّ واحد و الجزاء بالاعمال . بحار / ٤٩ /١ ٠١

٩ كار نكشيدن از مهمان

نزل بابى الحسن عليه السلام ضيف و كان جالسا يحدّثه فى بعض الليل فتغيّر السراج فمدّ الرجل يده ليصلحه فزبره ابوالحسن عليه السلام ثم بادره بنفسه فاصلحه ثم قال انّا قوم لانستخدم اضيافنا. بحار / ٤٩ / ١٠٢

١٠ شجاعت

ماءمون به حضرت رضا عليه السلام گفت : انى قد راءيت ان اعزل نفسى عن الخلافة و اجعلها لك و ابايعك ؟ فقال له الرضا عليه السلام : ان كانت هذه الخلافة لك و الله جعلها لك فلا يجوز ان تخلع لباسا البسك الله و تجعله لغيرك و ان كانت الخلافة ليس لك فلا يجوز لك ان تجعل لى ما ليس لك .... بحار / ٤٩ / ١٧

اشاره

حضرت رضا عليه السلام به مرد خراسانى كه هزينه ى سفرش را تمام كرده بود دويست دينار مرحمت كرد لكن چهره ى خود را نشان ندادند. سليمان جعفرى از امام پرسيد چرا خود را نشان نداديد؟ فرمود: نخواستم ذلت سؤ ال را در صورت او مشاهده نمايم . مخافة ان ارى ذلّ السؤ ال فى وجهه لقضائى حاجته . بحار / ٤٩ / ١٠١

سيره ى امام جواد عليه السلام

١ علم و دانش

عن على بن ابراهيم عن ابيه قال استاءذن على ابى جعفر عليه السلام قوم من اهل النواحى فاذن لهم فساءلوه فى مجلس واحد عن ثلاثين الف مساءله فاجاب و له عشر سنين .
بحار / ٥٠ / ٩٣
مرحوم مجلسى در توجيه اين حديث گويد: ان يكون اشاره الى كثرة ما يستنبط من كلماته الموجزه المشتملة على الاحكام الكثيره و هذا وجه قريب .

٢ بركات وجودى

قال الرضا عليه السلام : ... هذا المولود الذى لم يولد فى الاسلام مثله مولود اعظم بركة على شيعتنا منه . كافى / ٦ / ٣٦٠

٣ عظمت امام

ماءمون گويد: و اما ابوجعفر محمد بن على قد اخترته لتبريزه على كافّه اهل الفضل فى العلم و الفضل مع صغر سنّه و الاعجوبة فيه بذلك و انا ارجو ان يظهر للناس ما قد عرفته منه فيعلموا انّ الراءى ما راءيت فيه . ارشاد مفيد /٦ ٢١

٤ جود و بخشش

امام رضا عليه السلام در ضمن نامه اى به فرزندش مى فرمايد: بلغنى انّ الموالى اذا ركبت اخرجوك من الباب الصغير و انما ذلك من بخل بهم لئلا ينال منك احد خيرا فاساءلك بحقى عليك لا يكن مدخلك و مخرجك الا من الباب الكبير و اذا ركبت فليكن معك ذهب و فضة ثم لا يسئلك احد الاّ اعطيته .بحار / ٥٠ / ١٠٢

٥ شجاعت

انّه (الماءمون) خرج الى الصيّد فاجتاز بطرف البلد فى طريقه و الصبيان يلعبون و محمد واقف معهم ... فلما اقبل الماءمون انصرف الصبيان هاربين و وقف ابو جعفر و لم يبرح من مكانه . قال الماءمون يا غلام ما منعك من الانصراف مع الصبيان فقال له : محمد مسرعا ... لم يكن بالطريق ضيق لا وسعه عليك بذهابى و لم يكن لى جريمه فاخشاها... فاعجبه كلامه ... فقال له : ما اسمك قال محمد.بحار/٥٠/٩٢

٦ عبادت و دعا

قال الجواد عليه السلام فى القنوت : اللهم منائحك متتابعه و اياديك متواليه و نعمك سابغه و شكرنا قصير و حمدنا يسير و انت بالتعطّف على من اعترف جدير. عوالم /٢٣/٢١١

٧ حرز

يا نور يا برهان يا مبين يا منير يا رب اكفنى الشرور و آفات الدهور و اسئلك النجاة يوم ينفخ فى الصور. مجمع الدعوات / ٦٠

٨ تبعيت از كمالات پدر

ابن جوزى گويد: كان عليه السلام على منهاج ابيه فى العلم و التقى و الزهد و الجود.
تذكرة الخواص / ٣٢١

٩ اخبار به غيب

عن معلى بن محمد قال : خرج علىّ ابوجعفر عليه السلام حدثان موت ابيه فنظرت الى قدّه لا صف قامته لاصحابنا فقعد ثم قال يا معلّى ان الله احتج فى الامامة بمثل ما احتج به فى النبوة فقال : (و اتيناه الحكم صبيا). كشف الغمة / ٣ /٢ ١٣


۲
اشاره

اشاره

على بن جعفر به امام جواد عليه السلام زياد احترام مى گذاشت . شخصى به او گفت : شما عموى او هستيد چرا براى او اين اندازه احترام قائل مى شويد؟ دست به محاسن خود گرفت و گفت : خداوند مرا با اينكه پير هستم سزاوار مقام امامت ندانست و اين جوان را لايق اين مقام قرار داد آيا فضائل او را انكار كنم (نعوذ بالله مما تقولون بل انا له عبد)بحار / ٤٧ / ٢٦٦

سيره ى امام هادى عليه السلام

١ اخلاق

شخصى از امام نزد متوكل سعايت كرد فقال عنده سلاح و اموال فتقدم المتوكل الى سعيد الحاجب ان يهجم ليلا عليه و ياءخذ ما يجد عنده من الاموال و السلاح و يحمل اليه فقال ابراهيم بن محمد قال لى سعيد الحاجب صرت الى دار الى الحسن بالليل و معى سلّم فصعدت منه الى السطح فلم ادر كيف اصل الى الدار فنادانى ابو الحسن عليه السلام من الدار يا سعيد مكانك حتى ياءتوك بشمعة ... فدخلتها و فتشتّها فلم اجد فيها شيئا.بحار / ٥٠ / ١٩٩

٢ دعا

صل على محمد و آل محمد و اوسع لى رزقى و مدّ لى عمرى و امنن علىّ برحمتك و اجعلنى ممّن تنتصر به لدينك و لا تستبدل بى غيرى . اعيان الشيعه / ٤ / ٢٨٥

٣ علم و سخاوت

ابن حجر گويد: و كان وارث ابيه علما و سخاء. الصواعق المحرقه /١ ٢٣

٤ خوش رويى و صداقت

ابن شهر آشوب گويد: كان عليه السلام اطيب الناس بهجة و اصدقهم لهجة و املحهم من قريب و اكملهم من بعيد. مناقب / ٤ / ٤٠١

٥ زهد و تلاوت قرآن

نيمه شبى ماءمورين متوكل وارد منزل امام شدند هجموا عليه فدخلوا داره فوجدوه فى بيته و عليه مدرعة من شعر و على راءسه الشريف ملحفة من صوف و هو مستقبل القبله ليس بينه و بين الارض بساط الاّ الرمل و الحصى و هو يترنّم بآيات من القرآن فى الوعد و الوعيد. قادتنا / ٧ / ٦٨

٦ مظلوميت

در مجلسى متوكل به امام هادى عليه السلام ظرف شراب تعارف كرد فقال عليه السلام : واللّه ما يخامر لحمى و دمى قط فاعفنى منه فاعفاه . بحار / ٥٠ / ٢١١

٧ احسان به دشمن

مرض المتوكل فاشرف منه على التلف ... فنذرت امّه ان عوفى ان يحمل الى ابى الحسن عليه السلام على بن محمد مالا جليلا من مالها. و قال له فتح بن خاقان لو بعثت الى هذا الرجل يعنى اباالحسن فساءلته فانّه ربما كان عنده صفة شى ء يفرج الله به عنك . امام عليه السلام فرمود: عصاره روغن كنجد را با گلاب مخلوط كنند و روى زخم قرار دهند. متوكل به اين دستور عمل كرد و به بركت راهنمايى امام معالجه شد.
بحار / ٥٠ / ١٩٨

اشاره

الف) عيسى بن احمد گويد: به دليل علاقه ام به امام هادى عليه السلام متوكل حقوق مرا قطع كرد. جريان را به عرض امام رساندم بعد از اندك مدتى مشكل من حل شد. خدمت امام رسيدم . فرمود: خداوند متعال مى داند كه ما در مشكلات به جز او توكل و اعتماد نخواهيم كرد. بحار / ٥٠ / ١٢٧
ب) اسحق جلاّب گويد: من براى امام هادى عليه السلام گوسفندان زيادى خريدم وى مرا خواست و از اصطبل منزلش به جاى وسيعى برد كه من آنجا را نمى شناختم سپس دستور داد تا تمامى آن گوسفندان را ميان فقرا تقسيم كردم .كافى ١ / ٤٩٨

سيره ى امام حسن عسكرى عليه السلام

١ جود و بخشش

عن اسماعيل بن محمد قال : شكوت الى ابى محمد عليه السلام الحاجة و حلفت انه ليس عندى درهم . فقال اتحلف بالله كاذبا و قد دفنت مائتى دينار و ليس قولى لك هذا دفعا للعطية
اعطه يا غلام ما معك فاعطانى ماءة دينار ثم اقبل فقال انك تحرم الدنانير التى دفنتها فى احوج ما تكون اليها و ذلك اننى اضطررت وقتا ففتشت عنها فلم اجدها فنظرت فاذا ابن عم لى قد عرف موضعها فاخذها و هرب .مناقب / ٤ /٤ ٣٢

٢ عبادت

روى الشبلجنى ... وقع للبهلول معه انّه راءه و هو صبّى يبكى و الصبيان يلعبون فظنّ انه يتحسّر على ما بايديهم فقال له اشترى لك ما تلعب به ؟ فقال : يا قليل العقل ماللعب خلقنا فقال له : فلماذا خلقنا؟ قال : للعلم و العبادة . فقال : من اءين ذلك ؟ فقال : من قوله تعالى (افحسبتم انما خلقناكم عبثا). الصواعق المحرقه /٢ ٠٧

٣ زهد

قال كامل بن ابراهيم : دخلت على سيدى ابى محمد عليه السلام نظرت الى ثياب بياض ناعمة عليه فقلت فى نفسى ولىّ الله و حجته يلبس النعم من الثياب و ياءمرنا نحن بمواساة الاخوان و ينهانا عن لبس مثله . فقال متبسما: يا كامل بن ابراهيم و حسر عن ذراعيه فاذا مسح اسود خشن فقال : يا كامل هذا لله عزّ و جلّ و هذا لكم فخجلتُ.اثبات الهداة / ٣ / ٤١٥

٤ اخبار به غيب

عن محمد بن الحسن قال كتبت اليه اشكوا الفقر ثم قلت فى نفسى اليس قد قال ابو عبدالله عليه السلام الفقر معنا خير من الغنى مع غيرنا و القتل معنا خير من الحيوة من عدونا
فرجع الجواب ان الله عزّ و جلّ يخصّ اولياءنا اذا تكاثفت ذنوبهم بالفقر و قد يعفوا عن كثير كما حدثتك نفسك الفقر معنا خير من الغنى مع عدونا و نحن كهف لمن التجاء الينا و نور لمن استبصر بنا و عصمة لمن اعتصم بنا من احبّنا كان فى السنام الا على و من انحرف عنّا فالى النار. بحار / ٥٠ / ٢٩٩

٥ احسان

قال ابوهاشم الجعفرى : شكوت الى ابى محمد ضيق الحبس فكتب الىّ انت تصلى اليوم الظهر فى منزلك فاخرجت فى وقت الظهر فصليت فى منزلى كما قال عليه السلام فاردت ان اطلب منه دنانير فاستحييت فلما صرت الى منزلى وجّه الىّ بماءة دينار و كتب الىّ اذا كانت لك حاجة فلا تستحيى و اطلبها فانك ترى ما تحب انشاء الله .كافى / ١ / ٤٢٦

٦ صفات نيكو

ابن صباغ مالكى گويد: سيد اهل عصره و امام اهل دهره اقواله سديده و افعاله حميده ... كاشف الحقائق بنظره الصائب مظهر الدقائق بفكره الثاقب المحدث فى سره بالامور الخفيات الكريم الاصل و النفس و الذات . قادتنا / ٧ / ١٢٣

اشاره

احمد بن قاسم گويد: هرگاه به حضور امام حسن عسكرى عليه السلام مى رسيدم تشنه بودم هيبت آن بزرگوار مانع از تقاضاى آب مى شد حضرت دستور مى دادند بر من آب دهند و هرگاه اراده مى كردم از خدمتش مرخص شوم به غلام خود مى فرمود: مركب براى من آماده كنند. كافى / ١ /٥ ١٢

ويژگى هاى حكومت حضرت مهدى عليه السلام

١ گسترش عدالت اجتماعى

قال الحسين عليه السلام : لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطوّل الله ذلك اليوم حتى يخرج رجل من ولدى فيملا ها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما. منتخب الاثر / ٢٤٧

٢ تصحيح انحرافات اعتقادى

قال على عليه السلام : يعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و يعطف الراءى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الراءى . بحار / ٥١ /١ ٣٠

٣ از بين رفتن مشكلات

قال زين العابدين عليه السلام : اذا قام قائمنا اذهب الله عن شيعتنا العاهة . بحار / ٥٢ / ٣١٧

٤ پاك شدن زمين از خيانت كاران

قال على عليه السلام : لينزعنّ عنكم قضاة السوء و ليعزلنّ عنكم امراء الجور و ليطهّر الارض من كلّ غاش . بحار / ٥١ / ١٢٠

٥ حاكميت دين واحد

قال الصادق عليه السلام : فوالله يا مفضل ليرفع عن الملل و الاديان الاختلاف و يكون الدين كلّه واحدا. بحار / ٥٣ / ٤

٦ رفاه اقتصادى

قال الصادق عليه السلام : يطلب الرجل منكم من يصل بماله و ياءخذ منه زكاته فلا يجد احدا يقبل منه ذلك و استغنى الناس بما رزقهم الله من فضله . بحار / ٥٢ / ٣٣٧

٧ از بين رفتن كينه

قال على عليه السلام : لو قد قام قائمنا ... لذهب الشحناء من قلوب العباد. بحار / ١٠ / ١٠١

٨ از بين رفتن بندهاى بردگى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : به (بالمهدى) يخرج الذلّ من اعناقكم . بحار / ٥١ / ٥٧

٩ قاطعيت

يقوم القائم ... على العرب لشديد ... ليس شاءنه الاّ السيف ... و لا ياءخذه فى الله لومة لائم ... . غيبت نعمانى / ٢٣٣

١٠ مساوات

قال الباقر عليه السلام : و يسوّى بين الناس حتى لا ترى محتاجا الى الزكاة . بحار / ٥١ / ٣٩٠

١١ امنيت اجتماعى

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى (ليبدّلنّهم من بعد خوفهم امنا) نزلت فى القائم و اصحابه . غيبت نعمانى / ٢٤٠

١٢ تكامل عقول و انديشه ها

اذا قام قائمنا وضع يده على رؤ س العباد فجمع به عقولهم و اكمل به احلامهم .بحار / ٥٢ / ٣٣٦

١٣ حاكميت جهانى

قال الباقر عليه السلام : فيفتح الله له شرق الارض و غربها. بحار / ٥٢ / ٣٩٠

١٤ توسعه ى راه ها

و يوسّع الطريق الاعظم و يهدم كل مسجد على الطريق و يسدّ كل كوّة الى الطريق و كل جناح و كنيف و ميزاب على الطريق . بحار / ٥٢ / ٣٣٣

اشاره

امام عسكرى عليه السلام به ابى هاشم جعفرى فرمودند: هرگاه حضرت مهدى عليه السلام قيام كند فرمان مى دهد كه مناره هاى مساجد تخريب شود زيرا بدعتى است كه هيچ پيامبرى و امامى آن را بنا نكرده است . سفينه / ١ /٢ ٤٣

انتظار حضرت مهدى عليه السلام

١ ارزش انتظار

سئل عن على عليه السلام اىّ الاعمال احب الى الله عزّ و جلّ فقال عليه السلام : انتظار الفرج .
بحار / ٥٢ / ١٢٢

٢ انتظار بهترين عبادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل العباده انتظار الفرج . بحار / ٥٢ / ١٢٥

٣ انتظار بهترين عمل شيعيان

قال الجواد عليه السلام : افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج . منتخب الاثر / ٢٢٣

٤ شهادت و انتظار

قال على عليه السلام : الاخذ بامرنا معنا غدا فى حظيرة القدس و المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه فى سبيل الله . بحار / ٥٢ / ١٢٣

٥ اوصاف منتظران

قال الصادق عليه السلام : ... من سرّه ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. بحار / ٥٢ / ١٤٠

٦ فضيلت منتظران

قال الصادق عليه السلام : من مات منكم و هو منتظر لهذا الامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه ثم مكث هنيئة ثم قال لابل كمن قارع معه بسيفه ثم قال لا والله الاّ كمن استشهد مع رسول الله .بحار / ٤٢ / ١٢٦

٧ دعا در زمان انتظار

عن الامام المهدى فى توقيعه الى محمد بن عثمان و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فانّ ذلك فرجكم . منتخب الاثر / ٢٦٨

٨ دعا براى شناخت امام عليه السلام

قال الصادق عليه السلام : يا زراره ان ادركت ذلك الزمان فالزم هذا الدعا. اللهمّ عرفنّى نفسك فانك ان لم تعرفنّى نفسك لم اعرف نبيك اللهم عرّفنى رسولك فانك ان لم تعرّفنى رسولك لم اعرف حجّتك اللهم عرّفنى حجّتك فانك ان لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى . بحار / ٥٢ / ١٤٦

٩- شيعه در زمان انتظار

قال الكاظم عليه السلام : طوبى لشيعتنا المتمسّكين بحبّنا فى غيبة قائمنا الثابتين على موالاتنا و البرائة من اعدائنا اولئك منا و نحن منهم و قد رضوا بنا ائمّة و رضينا بهم شيعة طوبى لهم هو و الله معنا فى درجتنا يوم القيامة .بحار/٥١/١٥١

اشاره

امام سجاد عليه السلام به ابا خالد فرمودند: كسانى كه معتقد به امامت حضرت مهدى عليه السلام و منتظر ظهور او باشند برتر از مردم هر زمانى هستند چون خداوند عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا كرده كه غيبت براى آنها همانند حضور گشته و خداوند آنان را همانند مجاهدان زمان پيامبر قرار داده و آنها مخلصان حقيقى و شيعيان راستينش هستند. (لانّ الله تبارك و تعالى اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فى ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدى رسول الله بالسيف اولئك المخلصون حقا و شيعتنا صدقا)كمال الدين ١ / ٤٣٧

قرآن كريم

١ فضيلت قرآن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فضل القرآن على سائرالكلام كفضل الله على خلقه . بحار/٩٢/١٩

٢ رهبرى قرآن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عليكم بالقرآن فاتخذوه اماما و قائدا. كنز العمال / ٤٠٢٩

٣ قرآن بهترين سخن

قال على عليه السلام : تعلّموا كتاب الله تبارك و تعالى فانه احسن الحديث و ابلغ الموعظة و تفقهوا فيه فانّه ربيع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء لما فى الصدور.
تحف العقول /١٥٠

٤ قرآن سفره ى آماده ى الهى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : القرآن ماءدبة الله فتعلموا ماءدبته ما استطعتم . بحار / ٩٢ / ١٩

٥ ارزش يادگيرى قرآن

عن ابى عبدالله عليه السلام : من تعلم منه حرفا ظاهرا كتب الله له عشر حسنات و محى عنه عشر سيئات و رفع له عشر درجات . جامع الاخبار / ١ /٢ ١٣

٦ رمضان بهار قرآن

عن الباقر عليه السلام : لكل شى ء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان . بحار / ٩٢ / ٢١٣

٧ ثواب قرائت قرآن در ماه رمضان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : و من تلا فيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور. بحار / ٩٣ / ٣٥٧

٨ جاودانگى قرآن

عن الرضا عليه السلام : ان رجلا ساءل ابا عبدالله عليه السلام ما بال القرآن لايزداد عند النشر و الدراسة الاّ غضاضة فقال لان الله تبارك و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهوفى كل زمان جديدوعند كل قوم غض ‍ الى يوم القيامة .
بحار/٩٢/١٥

٩ احترام قرآن

القرآن افضل شى ء دون الله فمن وقرّ القرآن فقد وقرّ الله و من لم يوقّر القرآن فقد استخفّ بحرمة الله . جامع الاخبار / ١ / ٤٢٠

١٠ جامعيت قرآن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اراد علم الاولين و الاخرين فليقراء القرآن . كنزالعمال /٢٤٥٤

١١ تكامل در پرتو قرائت قرآن

قال الصادق عليه السلام : فانّ درجات الجنة على قدر آيات القرآن فيقال لقارئ القرآن اقراء وارق . بحار / ٩٢ / ١٨٨

١٢ عمل به قرآن

قال الصادق عليه السلام : الحافظ للقرآن العامل به مع السفرة الكرام البررة . كافى / ٢ / ٦٠٣

١٣ اصناف قاريان قرآن

قال الصادق عليه السلام : القرّاء ثلاثة : قارى قراء (القرآن) ليستدّر به الملوك و يستطيل به على الناس فذاك من اهل النار و قارى قراء القرآن فحفظ حروفه و ضيع حدوده فذاك من اهل النار و قارى قراء القرآن ... فهو يعمل بمحكمه و يؤ من بمتشابهه و يقيم فرائضه ... فهو من اهل الجنة . خصال / ١٤٣

١٤- آداب تلاوت قرآن

الف طهارت دهان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : طيّبوا افواهكم فانّ افواهكم طريق القرآن . كنز العمال /٢٧٥٢

ب استعاذه

قال الصادق عليه السلام : لمّا سئل عن التعوّذ عند افتتاح كل سورة : نعم فتعوّذ بالله من الشيطان الرجيم . تفسير عياشى / ٢ / ٢٧٠

ج ترتيل

قال على عليه السلام : عند قوله تعالى (و رتّل القرآن ترتيلا) بينه تبيانا و لا تهذّه هذّ الشعر و لا تنثره نثر الرمل ولكن افزعوا قلوبكم القاسية و لا يكن همّ احدكم آخر السورة .كافى / ٢ / ٦١٤

د تدبر

قال على عليه السلام : الا لاخير فى قرائة ليس فيها تدبّر الا لاخير فى عبادة ليس فيها تفقّه .بحار / ٩٢ / ٢١١

ه‍ صوت زيبا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : زيّنوا القرآن باصواتكم . بحار / ٩٢ / ١٩٠
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان حسن الصوت زينة للقرآن . بحار / ٩٢ / ٣٦٩

و خشوع

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اقراءوا القرآن بالحزن فانّه نزل بالحزن . كنز العمال / ٢٧٧٧

اشاره

الف نفيسه نوه امام مجتبى عليه السلام در مدت عمر خويش ٦ هزار مرتبه قرآن كريم را ختم نمود و در لحظه احتضار روزه بود و مشغول تلاوت قرآن كريم بود تا به آيه ى شريفه ى (و لهم دار السلام عند ربهم) رسيد از دنيا رفت . تحفة الاحباب / ٣٩٣
ب حضرت رضا عليه السلام در هر سه روز يك مرتبه قرآن كريم را ختم مى نمود و مى فرمود: زودتر از اين هم مى توانم ولكن در آيات الهى تدبر مى كنم .بحار/٩٢/٢٠٤

دين

١ شناخت دين

قال على عليه السلام : اول الدين معرفته و كمال معرفته التصديق به و كمال التصديق به توحيده . نهج البلاغه / خطبه ١

٢ اساس دين

قال الباقر عليه السلام : حبّنا اهل البيت نظام الدين . امالى طوسى /٢ ٩٦
قال على عليه السلام : نظام الدين خصلتان : انصافك من نفسك و مواساة اخوانك .غررالحكم / ٩٩٨٣

٣ ستون دين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لكل شى ء عماد و عماد الدين الفقه . بحار / ١ / ٢١٦

٤ پايه هاى دين

قال على عليه السلام : ستّ من قواعد الدين : اخلاص اليقين و نصح المسلمين و اقامة الصلوة و ايتاء الزكوة و حج البيت و الزهد فى الدنيا. غرر الحكم / ٥٦٣٨

٥ تشويق بر حفاظت از دين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان عرض لك بلاء فاجعل مالك دون دمك فان تجاوزك البلاء فاجعل مالك و دمك دون دينك فانّ المسلوب من سُلب دينه و المخروب من خرب دينه .كنز العمال / ٤٣٦٠١

٦ راه شناخت دين

قال الصادق عليه السلام : من دخل فى هذا الدين بالرجال اخرجه منه الرجال كما ادخلوه فيه و من دخل فيه بالكتاب و السنة زالت الجبال قبل ان يزول . بحار / ٢ / ١٠٥

٧ نشانه هاى دينداران

قال على عليه السلام : انّ لاهل الدين علامات يعرفون بها صدق الحديث و اداء الامانة و الوفاء بالعهد و صلة الرحم و رحمة الضعفاء... و بذل المعروف و حسن الخلق و اتباع العلم و ما يقرّب الى الله عزّ و جلّ طوبى لهم و حسن ماءب . امالى صدوق / ١٨٣

٨ خطر بازى گرفتن دين

قال على عليه السلام : من اتخذ دين الله لهوا و لعبا ادخله الله سبحانه النار مخلّدا فيها.

٩ مصيبت به دين غرر الحكم / ٩٠٢٩

قال على عليه السلام : المصيبة بالدين اعظم المصائب . غرر الحكم /١ ٣٨٥

١٠ فروختن دين نشانه شقاوت ؛

سئل امير المؤ منين اىّ الخلق اشقى ؟ قال : من باع دينه بدنيا غيره .
سفينة البحار/٣/١٦٤

اشاره

الف عرضه ى دين بر امام عليه السلام

افرادى عقايد دينى خود را به امام معصوم عليه السلام عرضه داشتند و امام عليه السلام آنان را تاءييد نمود از جمله حمران بن اعين ، عمرو بن حريث ، خالد الجبلى ، حسن بن زياد و عبدالعظيم حسنى و امام هادى عليه السلام به عبدالعظيم فرمود: هذا و الله دين الله الذى ارتضاه لعباده . سفينة البحار / ٣ / ١٦٤
ب دين فروشى سمره ؛ معاويه به سمرة بن جندب گفت : آيه ى (و من الناس ‍ من يعجبك قوله فى الحياة الدنيا) بقره / ٢٠٤ كه در شاءن منافقان است به على عليه السلام نسبت بده و آيه ى شريفه ى (و من الناس من يشرى نفسه) بقره / ٢٠٧ كه در شاءن حضرت على عليه السلام است به ابن ملجم نسبت بده به تو صد هزار درهم مى دهم . سمره نپذيرفت . گفت : دويست هزار درهم مى دهم باز نپذيرفت . تا اين كه معاويه گفت : چهارصد هزار درهم مى دهم . او پذيرفت و با اين كار دين فروشى خود را ثابت كرد.
شرح نهج البلاغه / ١ / ٤٧١

ياد مرگ

١ در آستانه ى مرگ

قال على عليه السلام : ... اجتمعت عليهم سكرة الموت و حسرة الفوت ... فحيل بين احدهم و بين منطقه و انه لبين اهله ينظر ببصره و يسمع باذنه على صحة من عقله و بقاء من لبّه يفكرفيم افنى عمره وفيم اذهب دهره ... فصارجيفة بين اهله . نهج البلاغه /خطبه ١٠٩

٢ مرگ زائر غير محبوب

قال على عليه السلام : ان الموت هادم لذّاتكم و مكدّر شهواتكم ... زائر غير محبوب و واتر غير مطلوب . بحار / ٧٣ / ٨٣

٣ حكمت مرگ

ان قوما فيما مضى قالوا لنبى لهم ادع لنا ربك يرفع عنّا الموت فدعا لهم فرفع الله عنهم الموت فكثروا حتى ضاقت عليهم المنازل و كثر النسل و يصبح الرجل يطعم اباه و جدّه و امّه وجد جده و يوّضيهم و يتعاهدهم فشغلوا عن طلب المعاش ‍ فقالوا سل لنا ربك ان يردّنا الى حالنا التّى كنّا عليها فساءل نبيّهم ربه فردّهم الى حالهم . كافى / ٣ / ٢٦٠

٤- تشييع جنازه عامل ياد مرگ

سئل عن الباقر عليه السلام عن اجابة الدعوة الى الجنازة او الوليمه فقال يجيب الجنازة فان حضور الجنائز يذكّر الموت و الا خرة و حضور الولائم يلهى عن ذلك . بحار/١١/٢٨٤

٥ آثار ياد مرگ

قال الصادق عليه السلام : ذكر الموت يميت الشهوات فى النفس و يقلع منابت الغفلة و يقوّى القلب بمواعد الله ويرّق الطبع ويكسر اعلام الهوى و يطفى ء نار الحرص .
بحار/٦/١٣٣

٦- تاءثير ياد مرگ

قال على عليه السلام : لقد عهدت اقواما على عهد خليلى رسول الله ... فاذا ذكروا الموت مادوا كما يميد الشجر فى الريح ثم انهملت حتى تبلّ ثيابهم ثم نهض و هو يقول كانّما القوم باتوا غافلين سفينه / ٥ / ٣٢

٧ مرگ غير قابل علاج

قال الهادى عليه السلام : اذكر مصرعك بين يدى اهلك و لا طبيب يمنعك و لا حبيب ينفعك .بحار / ٧٨ / ٣٧٠

٨ ضرورت آمادگى براى مرگ

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : استعد للموت قبل نزول الموت . كنز العمال / ٤٢١٤٠
قال المجتبى عليه السلام : يا جناده استعدّ لسفرك قبل حلول اجلك . بحار / ٤٤ / ١٣٩

٩ معناى آمادگى براى مرگ

سئل عن على عليه السلام عن الاستعداد للموت فقال : اداء الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال على المكارم ثم لا يبالى اوقع عليه الموت ام وقع الموت عليه و الله ما يبالى ابن ابى طالب اوقع على الموت ام وقع الموت عليه .امالى صدوق /٩٧

١٠ علت كراهت از مرگ

الف عدم شناخت صحيح ؛ قال الهادى عليه السلام :

... تخاف من الموت لانك لا تعرفه . سئل عن محمد بن على عليه السلام ما بال هولاء المسلمين يكرهون الموت قال : لانهم جهلوه فكرهوه و لو عرفوه و كانوا من اولياء الله عزّ و جلّ لاحبّوه .معانى الاخبار/٢٩٠

ب علاقه به دنيا؛ عن ابى عبدالله عليه السلام

قال : جاء رجل الى ابى ذر مالنا نكره الموت فقال لانكم عمّرتم الدنيا و خرّبتم الا خرة فتكرهون ان تنقلوا من عمران الى خراب .نورالثقلين / ١ / ٤٢٤

١١ راحتى مرگ براى خوبان

قال على عليه السلام : افضل تحفة المؤ من الموت . غرر الحكم /٣ ٣٦٥
قال على عليه السلام : فى الموت راحة السعداء. غرر الحكم / ٦٥٠٢

١٢ راحت شدن مردم از مرگ بدان

قال على عليه السلام : موت الابرار راحة لانفسهم وموت الفجّار راحة للعالم . بحار/٨٢/١٨١

اشاره

از امام صادق عليه السلام سؤ ال شد: آيا مؤ من از قبض روح خود كراهت دارد؟ فرمود: خير به خدا سوگند هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روحش ‍ مى آيد به او گويد: اى ولى خدا ناراحت نباش سوگند به آن كس كه محمد صلّى اللّه عليه و آله را مبعوث كرد من بر تو مهربانترم از پدر مهربان چشمهايت را بگشا و ببين او نگاه مى كند و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و حضرت على عليه السلام و فاطمه و حسن و حسين و ساير امامان را مشاهده مى كند. در روايت ديگر دارد حرام است بر روح مؤ من از اينكه از بدنش جدا گردد مگر آنكه پنج نور مقدس حضرت محمد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را مى بيند و چشم مؤ من به جمال آنها روشن مى گردد. كافى / ٣ / ١٣٥؛ بحار / ٦/ ١٩١

قبر و حيات برزخى

١ بوستان بودن قبر يا عذاب قبر

قال زين العابدين عليه السلام : القبر اما روضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النيران .بحار / ٦ / ٢٧٠

٢ عدم شفاعت در برزخ

عن عمرو بن زيد قال قلت لابى عبدالله عليه السلام انى سمعتك و انت تقول كل شيعتنا فى الجنة ... فقال : اما فى القيامة فكلكم فى الجنة بشفاعة النبى المطاع او وصىّ النبى و لكنّى اتخوفّ عليكم فى البرزخ .... بحار / ٦ / ٢١٤

٣ عدم سؤ ال قبر از همه ى افراد

قال الصادق عليه السلام : لا يساءل فى القبر الاّ من محض الايمان محضا او محض الكفر محضا.

٤ سؤ ال هاى متعدد در قبركافى / ٣ / ٢٣٦

از: ١ توحيد و عبادت ٢ نبوت ٣ دين ٤ امامت ٥ كتاب الهى ٦ عمر ٧ ثروت
قال على بن الحسين عليه السلام : ... الا و ان اول ما يساءلانك عن ربك الذى كنت تعبده و عن نبيك الذى ارسل اليك و عن دينك الذى كنت تدين به و عن كتابك الذى كنت تتلوه و عن امامك الذى كنت تتولاه ثم عن عمرك فيما افنيته و مالك من اين اكتسبته و فيما اتلفته .... بحار / ٦ / ٢٣٣

٥ مقصود از قبر

مرحوم مجلسى مى گويد: اعلم ان الّذى ظهر من الايات الكثيرة و الاخبار المستفيضه و البراهين القاطعه هو ان النفس باقية بعد الموت اما معذبه ان كان ممّن محض الكفر او منعّمه ان كان ممن محض الايمان او يلهى عنه ان كان من المستضعفين ... ثم يتعلق الروح بالاجساد المثالية اللطيفة المضاهية فى الصورة لابدان الا صليه فينعّم و يعذب فيها. و لا يبعد فيها ان يصل اليه الالا م ببعض ما يقع على الابدان الاصلية لسبق تعلّقه بها و بذلك يستقيم جميع ماورد من ثواب القبر و عذابه و اتساء القبر و ضيقه (فالمراد بالقبر فى اكثر الاخبار ما يكون الروح فيه فى عالم البرزخ) و هذه يتمّ على تجسّم الروح و تجرّده . بحار / ٦ / ٢٧٠

اشاره

عامل فشار قبر

الف بداخلاقى ؛ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه سعد بن معاذ را دفن نمود فرمود: الان قبر او را فشار داد به دليل اين كه با خانواده اش بداخلاق بود؛ انّه كان فى خلقه مع اهله سوء.بحار / ٦ / ٢٢٠
ب ضايع ساختن نعمت ها؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ضغطة القبر كفارة لما كان منه من تضييع النعم . بحار / ٦ / ٢٢١

عوامل حبط و تكفير

عوامل حبط عمل

١ ريا
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان المرائى ينادى يوم القيامة يا فاجر يا غادر يا مرائى ضلّ عملك و بطل اجرك اذهب فخذ اجرك ممن كنت تعمل له . بحار / ٧٢ / ٣٠٣
٢ كبر و غرور
قال على عليه السلام : فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس اذا حبط عمله الطويل و جهده الجهيد و كان قد عبدالله ستة الاف سنة ... عن كبر ساعة واحدة . بحار / ٦٣ / ٢١٤
٣ حسد
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فلا تحسدوه فتحبط اعمالكم .بحار/ ٣٧ / ٢١٠
٤ ظلم به اجير
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من ظلم اجيرا اجره احبط الله عمله . بحار/٧٦/ ٣٣٢
٥ منت گذارى در انفاق
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الله ... يحبط اجر المعطى المنّان . بحار/ ٧٧ / ١٤٥
٦ جدال
قال الصادق عليه السلام : اياك و المراء فانه يحبط عملك . بحار / ٧٨ / ٢٨٨
٧ دشمنى
عن ابى جعفر عليه السلام : اياكم و الخصومة فانها تحبط العمل . بحار / ٩٢ / ١١١
٨ عجب
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعجاب المرء بنفسه و هو محبط للعمل . بحار / ٧٢ / ٣٢١
٩ ترك نماز
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من ترك صلاته من غير عذر فتفوته فقد حبطعمله .
بحار/٨٢/٢٠٢
١٠ نپذيرفتن ولايت امام عليه السلام
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ومن لقى الله عزّوجلّ بغيرولايتك فقط حبط عمله» . بحار/٢٤/٦٥

عوامل تكفير عمل

١ مرض و بيمارى
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ساعات الوجع يذهبن ساعات الخطايا. بحار / ٦٧ / ٢٤٤
٢ غم و اندوه
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا كثرت ذنوب المؤ من و لم يكن له من العمل ما يكفّرها ابتلاه الله بالحزن ليكفّرها به عنه . بحار / ٧٣ / ١٥٧
٣ كار نيك
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا عملت سيئة فاعمل حسنة تمحوها. بحار / ٧١ / ٣٨٩
٤ اخلاق نيك
قال الصادق عليه السلام : ان حسن الخلق يذيب الخطيئة كما تذيب الشمس ‍ الجليد. بحار/٧١/٣٥٩
٥ صلوات بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و آل او
قال الرضا عليه السلام : من لم يقدر على ما يكفّر به ذنوبه فليكثر الصلوة على محمد و آله فانّها تهدم الذنوب هدما. بحار / ٩٤ / ٤٧
٦ حج و عمره ؛ قال على عليه السلام : ... و حج البيت و اعتماره فانهما ينفيان الفقر و يرحضان الذنب . نهج البلاغه / خطبه ١١٠

اشاره

شخصى خدمت پيامبر اكرم شرفياب شد و عرض كرد: عمل من ضعيف و گناهانم فراوان است پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به او فرمودند: سجده زياد انجام بده زيرا گناهان تو را از بين مى برد همانطورى كه باد برگ درختان را ساقط مى كند.بحار/٨٥/١٦٢

عوامل حسرت در قيامت

١ كسب مال حرام

قال على عليه السلام : انّ اعظم الحسرات يوم القيامة حسرة رجل كسب مالا فى غير طاعة الله فورّثه رجلا فانفقه فى طاعة الله سبحانه فدخل به الجنة و دخل الاول به النار.نور الثقلين / ١ / ١٥٢

٢ غفلت از عمر گرانبها

قال على عليه السلام : فيالها حسرة على ذى غفلة ان يكون عمره عليه حجّة .
بحار/٩١/٣٣٧؛ نهج البلاغه / خطبه ٦٤

٣ عدم ياد خداوند و امامان در مجالس

قال الصادق عليه السلام : ما اجتمع قوم فى مجلس لم يذكروالله و لم يذكرونا الاّ كان ذلك المجلس حسرة عليهم يوم القيامة . بحار / ٧٥ / ٤٦٨

٤ تعريف از عدالت و مخالفت در عمل

عن الباقر عليه السلام انّ اشدّ الناس حسرة يوم القيامة الذين وصفوا العدل ثم خالفوه .صافى / ١ / ٤٣٠؛ بحار / ٢ / ٢٨

٦ مخالفت با نصيحت عالم دلسوز

قال على عليه السلام : ... فانّ معصية الناصح الشفيق العالم المجرّب تورث الحسرة و تعقّب الندامة . بحار / ٣٣ / ٣٢٢

٧ عدم معرفت نسبت به ولايت على عليه السلام

قال الصادق عليه السلام : ان اعظم الناس حسرة رجل جمع مالا عظيما بكدّ شديد و مباشرة الاهوال و تعرّض الاخطار ثم افنى ماله صدقات و مبرّات و افنى شبابه و قوّته فى عبادات و صلوات و هو مع ذلك لا يرى لعلى بن ابى طالب عليه السلام حقّه و لا يرى له من الاسلام محلّه . بحار / ٢٧ / ١٨٦

اشاره

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: شديدترين مردم از جهت پشيمانى و حسرت شخصى است كه فردى را به سوى خدا دعوت كند و او بر اثر اطاعت الهى به بهشت برود و دعوت كننده به خاطر پيروى از هواى نفس و آرزوى طولانى به جهنم وارد شود.كافى ٢ / ٢٢٧

محاسبه و مراقبه

١ ضرورت محاسبه نفس

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا اباذر حاسب نفسك قبل ان تحاسب فانه اهون لحسابك غدا وزن نفسك قبل ان توزن و تجهّز للعرض الاكبر يوم تعرض لا تخفى على الله خافية .
بحار / ٧٧ / ٨٣

٢ محاسبه در هر روز

قال الكاظم عليه السلام : ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم فان عمل خيرا استزاد الله منه و حمد الله عليه و ان عمل شرا استغفر الله و تاب اليه . بحار / ٧٠ / ٧٢

٣ محاسبه ى نفس نشانه ى تقوا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يكون الرجل من المتقين حتى يحاسب نفسه اشدّ من محاسبة الشريك شريكه فيعلم من اين مطعمه و من اين مشربه و من اين ملبسه امن حلّ ام من حرام . مكارم الاخلاق / ٢ / ٣٧٥

٤ آثار محاسبه ى نفس

الف سود و منفعت ؛ قال على عليه السلام : من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر و من خاف امن . بحار / ٧٠ / ٧٣

ب اطلاع بر عيوب و اصلاح آن ؛ قال على عليه السلام :

من حاسب نفسه وقف على عيوبه و احاط بذنوبه و استقال الذنوب و اصلح العيوب . غرر الحكم / ٨٩٢٧

٥ عوامل آسانى محاسبه در قيامت

الف حسن خلق ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حسّن خلقك يخفّف الله حسابك .
بحار/٧١/٣٨٣

ب قناعت ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اقنع بما اتيته يخفف عليك الحساب . اعلام الدين /٣٤٤

ج صله رحم ؛

قال الصادق عليه السلام : انّ صلة الرحم تهوّن الحساب يوم القيامة .بحار/٧٤/١٠٢

مراقبه

١ تشويق به مراقبت ؛

قال على عليه السلام : اجعل من نفسك على نفسك رقيبا و اجعل لاخرتك من دنياك نصيبا. غرر الحكم / ٢٤٢٩

٢ ضرورت مراقبت ؛

قال على عليه السلام : ينبغى ان يكون الرجل مهيمنا على نفسه مراقبا قلبه حافظا لسانه . غرر الحكم / ١٠٩٤٧

٣ مراقب دانستن خدا؛ قال على

عليه السلام :

طوبى لمن راقب ربّه و خاف ذنبه .غررالحكم / ٥٩٣٨

اشاره

الف) شخصى به نام توبة بن صمّه برنامه ى محاسبه نفس داشت روزى عمر شصت ساله خود را در تعداد ايام سال كه (٣٦٥) روز است محاسبه كرد و با خود گفت : اگر در هر روزى يك گناه مرتكب شده باشم من بيش از بيست هزار گناه انجام داده ام آهى كشيد و از دار دنيا رفت منازل الاخرة محدث قمى ؛٩ ٧
ب) پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند:... خداوند وقتى مخلوقات را مى آفريند رزق آنها را از حلال تقسيم مى نمايد. بنابراين هر انسانى به طرف حرام برود از حلال به همان اندازه كم مى شود و در قيامت به خاطر ارتكاب حرام محاسبه مى شود.بحار ٥ ١٤٨

عوامل نجات بخش در قيامت

١ عدالت در حال رضا و غضب ٢ اعتدال در حال ثروت و فقر ٣ ترس از خدا در نهان وآشكار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ثلاث منجيات للمؤ من : فالعدل فى الرضا و الغضب و القصد فى الغنى و الفقر و خوف الله فى السرّ و العلانية .... بحار / ٧٧ / ٦٣

٤ اطعام نمودن ٥ افشاى سلام ٦ نماز شب

قال الصادق عليه السلام : المنجيات ثلاث : اطعام الطعام و افشاء السلام و الصلوة بالليل و الناس نيام . بحار / ٧٤ / ٣٦٠

٧ پيروى از اهل بيت عليهم السلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل اهل بيتى كسفينة نوح من ركبها نجى و من تخلف عنها غرق .

٨ ترك غيبت ٩ كار براى آخرت ١٠ گريه ى فراوان بر گناهان

قال زين العابدين عليه السلام : ثلاث منجيات للمؤ من : كف لسانه عن الناس و اغتيابهم و اشغاله نفسه بما ينفعه لاخرته و دنياه و طول البكاء عن خطيئته . بحار / ٧٨ / ١٤٠

١١ سبكبارى در امور مادى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : نجى المخفّون و هلك المثقلون . بحار / ٧٧ / ٥٥

١٢ ملازمت با حق قال على عليه السلام :

الزموا الحق تلزمكم النجاة . غرر الحكم / ٢٤٨٥

اشاره

بلال حبشى احترام ويژه اى براى حضرت على عليه السلام قائل بود، به او گفتند: ابوبكر تو را از بردگى نجات داد چرا به على عليه السلام احترام مى گذارى ؟ گفت : حق اميرالمؤ منين بر من بيشتر است . زيرا آن بزرگوار مرا از عذاب ابدى الهى نجات داد؛ انقذنى من رقّ العذاب الابد. سفينة البحار / ١ / ٣٨٨

حشر در قيامت

١- شعار مردم در قيامت

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : شعار الناس فى ظلمة يوم القيامه لا اله الاّ الله كنزالعمال٣ ٩٩٣٨

٢- عطشان بودن در قيامت

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : كل من ورد فى القيامة عطشان كنزالعمال ٣٩٩٣٨

٣- محشور شدن با كفن در قيامت

ساءل الزنديق ابا عبدالله عليه السلام فقال اخبرنى عن الناس يحشرون يوم القيمه عراة . قال عليه السلام بل يحشرون فى اكفانهم قال اَنّى لهم بالاكفان و قد بليت قال عليه السلام انّ الذى احيا ابدانهم جدّد اكفانهم قال من مات بلا كفن قال يسترالله عورته بماشاء من عنده قال فيعرضون صفوفا؟ قال نعم هم يومئذٍ عشرون و ماءة صفّ فى عرض الارض بحار٧/١٠٩

٩- متذكر شدن به تمام اعمال در قيامت

قال الصادق عليه السلام : يذكر العبد جميع ما عمل و ماكتب عليه حتى كانّه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا (يا ويلتنا مالهذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة الاّ احصيها
تفسير صافى /٢٨١

٥- پشيمانى در قيامت

قال الصادق عليه السلام : يابن مسعود اكثر من الصالحات و البرّ فانّ المحسن والميسى ء يندمان يقول المحسن يا ليتنى ازددت من الحسنات و يقول المسيئى قصرّت و تصديق ذلك قوله تعالى و لا اقسم بالنفس اللوّامة مكارم الاخلاق /٣٥٣

٦- گريان بودن در قيامت

قال الباقر عليه السلام : كل عين باكية يوم القيمه غير ثلاث عين سهرت فى سبيل الله و عين فاضت من خشية الله و عين غضّت عن محارم الله بحار/٧/١٩٥

٧- ظهور فقر و غنا در صحنه قيامت

قال على عليه السلام : الفقر و الغنى بعد العرض على اللّه نهج البلاغه /حكمت ٢٥٢

٨- امنيت در قيامت

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : اربع من كنّ فيه امن يوم الفزع الاكبر اذا عمل شيئا قال الحمد لله و اذا اذنب ذنبا قال استغفرالله و اذا اصابته مصيبة قال انا لله و انا اليه راجعون و اذا كانت له حاجة ساءل ربّه ...
تنبيه الخواطر/٢/٢٣٧

٩- مواقف مختلف در قيامت

قال الصادق عليه السلام : الا فحاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا فانّ فى القيامة خمسين موقفا كل موقف مثل الف سنة ممّا تعدوّن ثم تلاهذه الا يه فى يوم كان مقداره خمسين الف سنة بحار/٧/١٢٦

١٠- سبك بودن حساب براى مؤ من

قيل يا رسول اللّه ... ما اطول هذا اليوم فقال والذى نفس محمد بيده انّه ليستخّف على المؤ من حتى يكون اخفّ عليه من صلاة مكتوبة يصلّيها فى الدنيا بحار٧/١٢٣

اشاره

شخصى از سلمان پرسيد: تو كه هستى و چه هستى ؟ سلمان فرمود: در ابتداء من و تو نطفه بوديم و در پايان عمر مردار خواهيم شد.
و در روز قيامت وقتى كه ميزان ها نصب مى شود هر كس ميزان اعمال او سنگين باشد اهل كرامت است و هر كس ميزان اعمالش سبك باشد لئيم خواهد بود.نورالثقلين /٥/٦٦٠

شفاعت

١ شفيعان درگاه الهى

١ پيامبران ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يشفع الانبياء فى كل من كان يشهد ان لا اله الاّ الله مخلصا. مسند احمد / ١ / ١٢
٢ امامان و حضرت زهرا عليهم السلام ؛ قال على عليه السلام : لنا شفاعة و لاهل مودّتنا شفاعة .
مناقب / ٢ / ١٥
٣ قرآن كريم ؛ قال على عليه السلام : اعلموا انّ القرآن شافع مشفّع .(نهج البلاغه /خطبه ١٧١)
٤ روزه ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصيام و القرآن يشفعان للعبد يوم القيامة .مسنداحمد / ٢ / ١٧٤
٥ مؤ منان ؛ سئل الصادق عليه السلام عن المؤ من هل يشفع فى اهله ؟ قال : نعم المؤ من يشفع فيشفع . محاسن برقى / ١٨٤
٦ همسايگان ؛ قال الصادق عليه السلام : ان الجار يشفع جاره . بحار / ٨ / ٤٣
٧ ارحام ٨ امانت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الشفعاء خمسة : القرآن و الرحم و الامانة و نبيكم و اهل بيت نبيّكم . مناقب / ٢ / ١٤
٩ فرشتگان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يشفع النبيون والملائكة .... صحيح بخارى /١/١٦٠
١٠ شهيدان ١١ دانشمندان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يشفع يوم القيامة . الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء. سنن ابن ماجه / ٢ / ١٤٤٣
١٢ توبه ؛ قال على عليه السلام : لا شفيع انجح من التوبه . بحار / ٨ / ٥٨
١٣ خداوند متعال ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يشفع النبيّون و الملائكة و المؤ منون فيقول الجبّار بقيت شفاعتى . صحيح بخارى / ٩ / ١٦٠

٢ عوامل شفاعت

الف سجده ى زياد؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... فاعنىّبكثرة السجود. مسنداحمد/٣/٥٠٠
ب يادگيرى قرآن كريم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : تعلّموا القرآن فانّه شافع لاصحابه يوم القيامة . مسند احمد / ٥ / ٢٥١
ج دوستى فرزندان پيامبر و خدمت به آنان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اربعة انا لهم شفيع يوم القيامة المكرم لذريتى و القاضى لهم حوائجهم و الساعى فى امورهم عند ما اضطروا اليه و الحب لهم بقلبه و لسانه . عيون اخبار الرضا / ٢ / ٢٤


۳
٣ موانع شفاعت

٣ موانع شفاعت

١ شرك ٢ ستم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : و اما شفاعتى ففى اصحاب الكبائر ما خلا اهل الشرك و الظلم . خصال / ٣٥٥
٣ عدم اعتقاد به شفاعت ؛ قال الرضا عليه السلام : من كذّب بشفاعة رسول الله لم تنله .عيون اخبار الرضا / ٦٦
٤ سبك شمردن نماز؛ قال الصادق عليه السلام : لاينال شفاعتنا من استخفّ بالصلوة .

اشاره

كافى /٣/٢٧٠
الف در روز قيامت هنگامى كه مردم مالك دوزخ را مى بينند نام پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از يادشان مى رود. به آن ها گفته مى شود (من انتم ؟ فيقولون نحن ممّن نزل عليهم القرآن). مالك دوزخ گويد قرآن بر حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است هنگامى كه گناهكاران نام پيامبر را مى شنوند به جبرئيل گويند سلام ما را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برسان و بگو گناهان ما باعث شد ميان ما و شما فاصله بيافتد؛ (انّ معاصينا فرقت بيننا و بينك) پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به سجده مى افتد (و از خداوند مى خواهد از گناهان آن ها بگذرد) از ناحيه خداوند خطاب مى رسد: «ارفع راءسك و اساءل تعط و اشفع تشفع» .
ب بريد به امام حسين عليه السلام گفت : خداوند به واسطه تو بر ما منت نهاده كه در خدمت تو به شهادت مى رسيم و اعضاء ما قطعه قطعه خواهد شد سپس در قيامت جدّت پيامبر شفيع ما خواهد بود. سفينه / ١ / ٢٦٦
ج امام صادق عليه السلام فرمودند: بهترين شفاعت كننده براى حمران بن اعين ، من و پدرم هستيم دست او را مى گيريم و وارد بهشت مى سازيم . سفينه / ٢ / ٤٢٥

بهشت

١ بهشت ثمن جان مؤ من

قال على عليه السلام : انه ليس لانفسكم ثمن الاّ الجنة فلا تبيعوها الاّ بها. بحار / ٧٨ / ١٣

٢ بهشت ثمن اعتقاد به وحدانيت

قال الصادق عليه السلام : قول لا اله الاّ الله ثمن الجنة . توحيد صدوق / ٢١

٣ رسيدن بهشت در پرتو تحمل شدائد

قال على عليه السلام : بالمكاره تنال الجنة . غرر الحكم / ٤٢٠٤

٤ كمترين منزل براى بهشتى

قال الصادق عليه السلام : انّ ادنى اهل الجنة منزلا لو نزل به الثقلان الجن و الانس لوسعهم طعاما و شرابا و لا ينقص مما عنده شى ء. بحار / ٨ /١ ٢٠

٥- ورود به بهشت در پرتو رحمت خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لن يدخل الجنة الاّ برحمة الله قالوا و لا انت قال : و لا انا الاّ ان يتغمدّنى الله . كنزل العمال / ١٠٤٠٧

٦- ورود به بهشت و خوشحال نمودن كودكان و يتيمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان فى الجنة دارا يقال لها دارالفرح لا يدخلها الاّ من فرّح الصبيان و فى رواية اخرى الاّ من فرّح اليتامى . كنزل العمال / ٩ / ٦٠٠٨

٧- اندازه بهشت

سئل النبى صلّى اللّه عليه و آله : عن قوله تعالى و سارعوا الى مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الارض اعدّت للمتّقين اذا كانت الجنة عرضها السموات و الارض فاين تكون النار فقال صلّى اللّه عليه و آله سبحان الله اذا جاء النهار فاين الليل . الميزان /٤/٢٠

٨ نسوزاندن درختان بهشتى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من قال سبحان الله غرس الله له بها شجرة فى الجنة و من قال الحمد لله غرس الله له بها شجرة فى الجنة ... فقال رجل من قريش يا رسول الله انّ شجرنا فى الجنة لكثير قال نعم ولكن اياكم ان ترسلوا عليها نيرانا فتحرقوها....

٩ تكامل در بهشت امالى صدوق / ٤٨٦

قال زين العابدين عليه السلام : عليك بالقرآن فان الله خلق الجنة ... و جعل درجاتها على قدر آيات القرآن فمن قراء القرآن قال له اقراء وارق . بحار / ٨ /١ ٣٣

١٠ پاكيزه ترين نعمت بهشتى

قال على عليه السلام : انّ اطيب شى ء فى الجنة لذةً الحب فى الله و الحمد لله قال الله عزّ و جلّ: (و اخر دعويهم ان الحمد للّه رب العالمين) .... بحار / ٦٩ / ٢٥١

١١ عظمت نعمت هاى بهشتى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : قال الله تعالى : (اعددت لعبادى الصالحين ما لا عين راءت و لا اذن سمعت و لا خطر على قلب بشر). بحار / ٨ /٩ ٢

١٢ شرايط رفتن به بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من قال لا اله الاّ الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه ان تحجزه لا اله الا الله عما حرّم الله عزّ و جلّ. توحيد /٢ ٨

١٣ اولين مهمانان بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اول من يدخل الجنة من خلق الله الفقراء كنز العمال / ١٦٦٣٦ و اول من يدخل الجنة الشهيد.تنبيه الخواطر / ١ / ٥٧

١٤ درجات بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الجنة ماءة درجة ما بين كل درجتين كما بين السماء و الارض .

١٥ اتاق هاى بهشتى كنز العمال / ١٤ / ٤٥١

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان فى الجنة غرفا يُرى ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها يسكنها من امتى من اطاب الكلام و اطعم الطعام و افشى السلام و صلّى بالليل و الناس نيام . بحار / ٨ / ١١٩

١٦ در اختيار بودن پرنده ى بهشتى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انك لتنظر الى الطير فى الجنة و تشتهيه فيخرّ بين يديك مشوية .محجة البيضاء / ٨ / ٣٧٣

١٧ نوشيدنى هاى بهشتى

عن النبى صلّى اللّه عليه و آله قال : قوله تعالى : (و مزاجه من تسنيم) مطففين / ٢٨ قال هو اشرف شراب فى الجنة يشرب محمد و آل محمد و هم المقرّبون السابقون ....بحار / ٨ / ١٥٠

١٨- اشتياق بهشت به حضرت على عليه السلام و اصحاب او

عن اميرالمؤ منين عليه السلام : قال النبى الجنّة تشتاق اليك يا على و الى عمار و سلمان و ابى ذر و المقداد. بحار / ٢٢ / ٣٢٥

اشاره

الف پيامبر سوار بر شتر به سوى جنگ مى رفت . عربى آمد و ركاب شتر را گرفت و گفت : به من عملى بياموز كه به وسيله ى آن به بهشت بروم ؛ «علّمنى عملا ادخل به الجنة» . پيامبر فرمود: هر گونه كه دوست دارى مردم با تو رفتار كنند با مردم رفتار كن و هر گونه كه ناخوش دارى مردم با تو رفتار كنند با آنان آن گونه رفتار نكن ، جلوى شتر را رها كن تا حركت كند. كافى / ٢ / ١١٧
ب گروهى نزد پيامبر آمدند و گفتند يا رسول الله ! بهشت را براى ما ضمانت كن . حضرت فرمود: به شرط اين كه با سجده هاى طولانى مرا كمك كنيد؛ «على ان تعينونى بطول السجود» . امالى طوسى / ٦٦٤
ج شخصى نزد پيامبر آمد و گفت : دعا كنيد خداوند چشم نابيناى مرا شفا دهد. حضرت فرمود: آيا بهشت نزد تو محبوبتر است يا اينكه چشم تو بينا شود. عرض كرد: بهشت . حضرت فرمود: خداوند كريم تر از آن است كه فردى را در دنيا به نابينائى مبتلا سازد و او را در قيامت وارد بهشت نسازد. سفينه / ١ /٣ ١٦

جهنم

١ عدم رحمت در جهنم

قال على عليه السلام : احذروا نارا قعرها بعيد و حرّها شديد و عذابها جديد دار ليس فيها رحمة و لا تسمع فيها دعوة و لا تفرج فيها كُربة . شرح نهج البلاغه / ١٥ / ١٦٤

٢ تنگ بودن جهنم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فى قوله تعالى : (و اذا القوا منها مكانا ضيّقا) قال والذى نفسى بيده انّهم يستكرهون فى النار كما يستكره الوتد فى الحائط. نور الثقلين / ٤ / ٨

٣ عدم طاقت بشر در جهنم

قال على عليه السلام : اعلموا انّه ليس لهذا الجلد الرقيق الصبر على النار فارحموا نفوسكم فانّكم قد جرّبتموها فى مصائب الدنيا افراءيتم جزع احدكم من الشوكة تصيبه و العثرة تدميه .... نهج البلاغه / خطبه ١٨٣

٤ شدت يك حلقه زنجير جهنم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لو انّ حلقة واحدة من السلسلة التى طولها سبعون ذراعا وضعت على الدنيا لذابت الدنيا من حرّها. بحار / ٨ /٢ ٨٠

٥ در امان بودن اهل توحيد از عذاب

قال الصادق عليه السلام : ان الله تبارك و تعالى اقسم بعزّته و جلاله ان لا يعذّب اهل توحيده بالنار ابدا. توحيد / ٢٠

٦ عبوس بودن مالك دوزخ

عن ابى جعفر الباقر عليه السلام قال : ان رسول الله حيث اُسرى به لم يمرّ بخلق من خلق الله الاّ راءى منه ما يحب من البشر و اللطف و السّرور به حتى مرّ بخلق من خلق الله ... فوجده عابسا فقال : يا جبرئيل ! ... من هذا قال : هذا مالك خازن النار هكذا خلقه ربه .... بحار / ٨ / ٢٨٤

٧- طبقات جهنم

قال الصادق عليه السلام : انّ جهنم لها سبعة ابواب اطباق بعضها فوق بعض ‍ وضع احدى يديه على الاخرى فقال هكذا و انّ الله وضع الجنان على الارض و وضع الميزان بعضها فوق بعض فاسفلها جهنّم و فوقها لظى و فوقها الحطمه و فوقها سقر و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية . تفسير صافى /٢٦٦

اشاره

الف نوف بكالى مى گويد: حضرت على عليه السلام رانيمه شب درحال گريه و مناجات ديدم به من فرمود: آيا بيدارى ؟ عرض كردم : بيدارم . حضرت فرمود: يا نوف ان طال بكاؤ ك فى هذه الليله مخافة من الله قرّت عيناك غدا بين يدى الله عز و جل يا نوف ! انه ليس من قطرة قطرت من عين رجل من خشية الله الاّ اطفاءت بحارا من النيران .
سفينة البحار / ١ / ٣٥٤
ب عقيل از حضرت على عليه السلام سهميه ى بيشترى تقاضا كرد. حضرت آهن داغ را به اونزديك كردواو ناله كرد.حضرت فرمود: اتئنّمن اذى ولاائنّ من لظى . بحار/٤٠/ ٣٤٧
ج پيامبر اكرم فرمود: روز قيامت من و على در صراط مى ايستيم در حالى كه شمشير در دست داريم هيچ انسانى از صراط عبور نمى كند مگر آنكه از ولايت على سؤ الى مى شود هر شخصى كه جواز عبور داشت نجات پيدا مى كند و الاّ با شمشير او را وارد جهنم مى سازيم سپس حضرت آيه شريفه (وقفوهم انهم لمسئولون) را تلاوت نمود.سفينه / ١ / ٢١٠

مسائل عبادى

عبادت

١ ادب در عبادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعبدالله كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك . كنزالعمال /٥٢٥٠

٢ بهترين عبادت

الف قال الباقر عليه السلام : ما عبدالله بشى ء افضل من عفة بطن و فرج .كافى /٢/٧٩
ب قال الصادق عليه السلام : افضل العبادة العلم بالله و التواضع له . تحف العقول / ٣٦٤
ج قال الجواد عليه السلام : افضل العبادة الاخلاص . تنبيه الخواطر / ٢ / ١٠٩
د قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله العبادة سبعون جزءا و افضلها جزءا طلب الحلال .

٣ عابدترين مردم بحار/١٠٣/١٨

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اتى الله بما افترض الله عليه فهو من اعبد الناس .

٤ عبادت غير مقبول خصال / ١٢٥

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العبادة من اكل الحرام كالبناء على الرمل و قيل على الماء.عدة الداعى / ١٤١

٥ نشاط در عبادت

قال الصادق عليه السلام : لا تكرهوا الى انفسكم العبادة . كافى / ٢ /٨ ٦
قال على عليه السلام : قليل تدوم عليه ارجى من كثير مملول منه . بحار / ٦٨ / ٢١٨

٦ عبادت خالص

قال على عليه السلام : العبادة الخالصة ان لا يرجوا الرجل الاّ ربّه و لا يخاف الاّ ذنبه .غررالحكم / ٢١٢٨

٧ اثر عبادت خالص

قالت فاطمة عليها السلام : من اصعد الى الله خالص عبادته اهبط الله عزّ و جلّ له افضل مصلحته . بحار / ٦٨ / ١٨٤

٨ تقصير در عبادت

قال الكاظم عليه السلام : عليك بالجدّ لا تخرجنّ نفسك من حدّ التقصير فى عبادة الله عزّوجلّ و طاعته فان الله لا يعبد حقّ عبادته . كافى / ٢ / ٧٢

٩ انواع عبادت

قال على عليه السلام : ان قوما عبدوا اللّه رغبة فتلك عبادة التجار و ان قوما عبدوا اللّه رهبة فتلك عبادة العبيد و انّ قوما عبدوا اللّه شكرا فتلك عبادة الاحرار.
نهج البلاغه /حكمت / ٢٣٧

١٠ آثار عبادت

الف قال الصادق عليه السلام : العبودية جوهرة كنهها الربوبية .
مصباح الشريعة مترجم باب /١٠٠/٥٩٧
ب قال الحسن عليه السلام : من عبدالله عبّد الله له كلّ شى ء. مجموعه ورام / ٢ / ١٠٨
ج قال على عليه السلام : من قام بشرائط العبودية اُهلّ للعتق . غرر الحكم / ٨٥٢٩

١١ عشق به عبادت

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل الناس من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرّغ لها فهو لا يبالى على ما اصبح من الدنيا على عسر ام على يسر. كافى / ٢ /٨ ٣

١٢ عبادت در نگاه

الف قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : النظر الى الكعبة عبادة . بحار / ٧٤ / ٧٣
ب قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : النظر فى المصحف عبادة . بحار / ٣٨ / ١٩٩
ج النظر الى العالم عبادة و النظر الى الامام المقسط عبادة و النظر الى الوالدين براءفة و رحمة عبادة و النظر الى الاخ تودّه فى الله عزّ و جلّ عبادة . امالى طوسى / ٤٥٤
د النظر الى وجه على عليه السلام عبادة . بحار / ٣٨ / ٣٠١

١٣ عبادت بدون علم

قال على عليه السلام : المتعبد بغير علم كحمار الطاحونة يدور و لا يبرح من مكانه .
غررالحكم / ١ / ٦٣

١٤ فضيلت عبادت عالم

قال على عليه السلام : ركعتان من عالم خير من سبعين ركعة من جاهل . سفينة البحار / ٦ / ١٦

اشاره

عبادت اولياى خدا
الف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله : افلا اكون عبدا شكورا. بحار / ١٦ / ٢٨٨
ب پيامبر وقتى به عبادت و نماز مشغول مى شد آنقدر روى پا مى ايستاد كه حتى گاهى روى انگشتان پا به نماز ادامه مى داد تا اينكه پاهاى مباركش ورم مى كرد. آيات شريفه (طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى) نازل شد و به پيامبر دستور داد تا اين اندازه زحمت و رنج در عبادت به خود را ندهد. نورالثقلين /٣/٣٦٦
ج حضرت على عليه السلام : ضرار در توصيف امام عليه السلام گويد: يتملل تملل السليم و يبكى بكاء الحزين . بحار / ٤١ / ١٥
د حضرت سجاد عليه السلام مى فرمايد: من يقوى على عبادة على ابن ابى طالب .
بحار/٤١/ ١٧
ه‍ امام حسن عليه السلام : كان الحسن بن على اعبد الناس فى زمانه .سفينة البحار/٦/١٢
ز امام كاظم عليه السلام : كان ابوالحسن موسى اعبد اهل زمانه و افقههم . سفينة البحار/٦/١٥

مسجد

١ مسجد خانه الهى

قال الصادق عليه السلام : عليكم باتيان المساجد فانّها بيوت الله فى الارض . بحار / ٧٣ / ٣٨٤

٢ مسجد بازار آخرت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : المساجد سوق من اسواق الا خرة قِراها المغفرة و تحفتها الجنة .بحار / ٨٤ / ٤

٣ مسجد مركز عبادت و#آموزش

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : كل جلوس فى المسجد لغو الا ثلثة : قرائة مصلّ او ذكر الله او سائل عن علم . بحار / ٧٧ / ٨٦

٤ تشكيل جلسات قرآن در مسجد

قال السجّاد عليه السلام : ... انما نصبت المساجد للقرآن . وسائل / ٣ /٤ ٩٣

٥ فضيلت ذكر خدا در مسجد

جاء رجل الى النبى صلّى اللّه عليه و آله فقال من خيراهل المسجد؟ فقال صلّى اللّه عليه و آله : اكثرهم لله ذكرا.
وسائل / ٤ / ١٨٢

٦ سياحت مسلمانان در مسجد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : السيّاحة فى امّتى لزوم المساجد. بحار / ٨٠ / ٣٨٢

٧ اهميت ساختن مسجد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من بنى مسجدا و لو كمفحص قطاة بنى الله له بيتا فى الجنة .
بحار / ٧٧ / ١٢١
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان عمّار بيوت الله اهل الله عزّ و جلّ.كنزالعمال / ٧/ ٦٥١

٨ مسجد بهترين مكان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خير البقاع المساجد. وسائل / ٣ /٥ ٥٤

٩ مسجد جايگاه پيامبران

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : المساجد مجالس الانبياء. مستدرك / ٣ / ٣١٣

١٠ مسجد پايگاه مؤ منان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان المؤ من مجلسه مسجده . وسائل / ٣ / ٥٠٩

١١ بهتر بودن جلوس در مسجد از جلوس در بهشت

قال على عليه السلام : الجلسة فى المسجد خير من الجلسة فى الجنة لانّ الجنّة فيها رضى نفسى و الجامع فيه رضى ربّى . وسائل / ٣ / ٤٨٢؛ سفينة البحار / ٤ /٧ ٣

١٢ نماز همسايه ى مسجد

قال على عليه السلام : لا صلوة لجار المسجد الاّ فى المسجد الاّ ان يكون به عذرا او به علّة فقيل و من جار المسجد يا امير المؤ منين قال من سمع النداء. بحار / ٨٣ / ٣٨

١٣ فوايد رفت و آمد به مسجد

قال على عليه السلام : من اختلف الى المسجد اصاب احدى الثمان اخا مستفادا فى الله او علما مستطرفا او آية محكمة او رحمة منتظره او كلمة تردّه عن ردى او يسمع كلمة تدلّ على هدى او يترك ذنبا خشية او حياء. بحار / ٨٣ /٣ ٥١

١٤ پاداش اهل مسجد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كان القرآن حديثه و المسجد بيته بنى الله تعالى له بيتا فى الجنة . وسائل / ٣ / ٤٨١

١٥ شكايت مسجد در قيامت

قال الصادق عليه السلام : ثلاثة يشكون الى الله عزّ و جلّ مسجد خراب لا يصلى فيه اهله و عالم بين جهال و مصحف معلّق قد وقع عليه غبار لا يقراء فيه . وسائل / ٣ / ٤٨٣

١٦ بيرون بردن خاشاك از مسجد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اخرج اذى من المسجد بنى الله له بيتافى الجنة .
كنزالعمال /٧/ ٦٤٩

١٧ چراغ روشن كردن در مسجد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اسرج فى مسجد من مساجد الله سراجا لم تزل الملئكة و حملة العرش يستغفرون له مادام فى ذلك المسجد ضوء من السراج .
محجة البيضاء/١/ ٣٦٥

١٨ جاروب نمودن مسجد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من قمّ مسجدا كتب الله له عتق رقبة .امالى صدوق / ١٨٠

١٩ فضيلت نماز در مسجد الحرام و مسجد النبى صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصلوة فى المسجد الحرام ماءة الف صلوة و الصلوة فى المسجد المدينة عشرة الف صلوة .... بحار / ٨٣ / ٣٨٠

٢٠ آداب مسجد

١ دعا هنگام ورود ٢ با طهارت بودن ؛ قال ابوجعفر عليه السلام :

اذا دخلت المسجد و انت تريد ان تجلس فلا تدخله الا طاهرا و اذا دخلته فاستقبل القبلة ثم ادع الله و سله .
وسائل / ٣ / ٥١٦

٣ پاى راست را مقدم داشتن ؛ قال الصادق عليه السلام :

الفضل فى دخول المسجد ان تبداء برجلك اليمنى اذا دخلت و باليسرى اذا خرجت . وسائل / ٣ / ٥١٧

٤ نماز تحيت خواندن ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا اباذر للمسجد تحية . بحار / ٨٣ /٣ ٧

٥- پرهيز از خوابيدن ، ٦- پرهيز از اعلام اشياى گمشده ، ٧- پرهيز از خريد و فروش ، ٨- پرهيز از سخنان بيهوده ، ٩- پرهيز از خنده ، ١٠- پرهيز از اجراى حدود

.وسائل / ٣ / ٤٩٧ ٥٠٧؛ من لا يحضر الفقيه / ١ / ٢٣٧؛ مستدرك / ٣ / ٣٧٣

اشاره

حضرت مجتبى عليه السلام هنگامى كه به مسجد مى رفت زيباترين لباسهاى خود را مى پوشيد شخصى عرض كرد: چرا زيباترين لباس را مى پوشيد؟ فرمود: خداوند زيباست و زيبائى را دوست دارد و لذا قرآن كريم مى فرمايد: به هنگام رفتن مسجد خود را مزين نمائيد. (خذوا زينتكم عند كل مسجد) الميزان / ٨ / ٩٨

نماز

١ نماز ستون دين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصلوة عماد الدين . بحار / ٧٩ / ٢٠٢
و ان عمود الدين الصلوة . بحار / ٧٩ / ٢٢٧

٢ نماز معيار سنجش

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصلوة ميزان . كافى / ٣ /٢ ٦٦

٣ نماز وسيله ى تقرب به خدا

عن الرضا عليه السلام : الصلوة قربان كل تقىّ. عيون اخبار الرضا / ٢ /٧

٤ نماز چهره ى دين

قال على عليه السلام : لكل شى ء وجه و وجه دينكم الصلوة . بحار / ٧٩ / ٢٢٧

٥ نماز سفره مهمانى خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الا انّ الصلوة ماءدبة الله فى الارض قد هناءها لاهل رحمته فى كل يوم خمس مرات . بحار / ٧٩ / ٢٢٧

٦ نماز كليد بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مفاتيح الجنة الصلوة . كنز العمال / ٧ / ٣٩١

٧ نماز نور چشم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : جعل الله جلّ ثناؤ ه قرة عينى فى الصلوة . مكارم الاخلاق / ٢ / ٣٦٦

٨ نماز بهترين عمل

قال على عليه السلام : اوصيكم بالصلوة و حفظها فانّها خير العمل و هى عمود دينكم .بحار/ ٨٢ / ٢١٩

٩ نماز مايه ى خروج از كبر

قال على عليه السلام : فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر.نهج البلاغه / حكمت ٢٥٢

١٠ نماز معيار قبولى اعمال

قال الباقر عليه السلام : «انّ اول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل ما سواها.
كافى /٣ /٢٦٨

١١ نماز اول وقت محبوب خداوند

قال على عليه السلام : ليس عمل احب الى الله عزّ و جلّ من الصلوة فلايشغلنّكم عن اوقاتها شى ء من امور الدنيا. فان الله عزّ و جلّ ذم اقواما فقال (الذين هم عن صلاتهم ساهون) يعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها. خصال / ٢ / ٦٢١

١٢ پرهيزكارى شرط پذيرفته شدن نماز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لوصليتم حتى تكونوا كالاوتار و صمتم حتى تكونوا كالحنايا لم يقبل الله منكم الاّ بورع . بحار / ٨١ / ٢٥٨

١٣- خطر تضييع نماز

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : لا تضيعوا صلوتكم فانّ من ضيّع صلوته حشر مع قارون و هامان و كان حقا على الله ان يدخله النار مع المنافقين وسائل ٤/٣١

١٤- رعايت حال ضعيف ترين ماءموم در نماز

قال على عليه السلام :

و قد ساءلت رسول الله حين و جهنّى الى اليَمن كيف اُصلىّ بهم قال صلّى اللّه عليه و آله صلّ بهم كصلوة اضعفهم و كن بالمؤ منين رحيما سفينه / ١ /٦ ٥١

١٥ فرمان فرزند به نماز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مروا صبيانكم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنين و اضربوهم على تركها اذا بلغوا تسعا. سفينة البحار / ٥ / ١٥٦

١٦ دزدى از نماز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اسرق السرّاق من سرق من صلاته .سفينة البحار/ ٥ / ١٥٨

١٧- معيار پذيرفته شدن نماز

قال الصادق عليه السلام : من احبّ ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه بحار / ٨٢ /٢ ٠٩

١٨ آداب نماز

الف تدبر؛ عنهم عليه السلام : صلوة ركعتين بتدبّر خير من قيام ليلة و القلب ساه .
بحار/٨١/ ٢٥٩
ب حضور قلب ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : «صلّ صلوة مودّع فانّ فيهاالوصلة و القربى .بحار / ٨١ / ٢٠٠
ج پرهيز از بى نشاطى ؛ قال الباقر عليه السلام : لاتقم الى الصلوة متكاسلا و لا متناعسا.
تفسير عياشى / ١ / ١٣٧

د نماز با عطر؛ قال الصادق عليه السلام :

ركعتان يصيليها متعطرا افضل من سبعين ركعة يصيلّيها غير متعطر مكارم الاخلاق / ٤٢

١٩ آثار نماز

الف رضايت الهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصلوة من شرايع الدين و فيها مرضاة الرب عزّ و جلّ فهى منهاج الانبياء. بحار / ٧٩ /٢ ٣١
ب مصونيت از شيطان ؛ قال على عليه السلام : الصلوة حصن من سطوات الشيطان .
غررالحكم / ١ / ١٠٧
ج طهارت از گناه ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل الصلوات الخمس مثل نهر جار على باب احدكم يغتسل منه كل يوم خمس مرّات . كنز العمال / ٧ / ٣١٠
د غفران الهى ؛ قال على عليه السلام : من اتى الصلوة عارفا بحقّها غفر له . بحار / ٧٩ / ٢٠٧

اشاره

الف امام حسين عليه السلام در شب عاشورا فرمود: «خداوند مى داند كه من نماز و دعا و استغفار را دوست دارم (انى احب الصلوة و الدعاء و الاستغفار). ارشاد القلوب / ٢١٤
ب) كان على ابن الحسين عليه السلام يصلى فى اليوم و الليله الف ركعة كامير المؤ منين و كان اذا قام فى صلوته غشى لونه لون آخر. سفينة البحار / ٦ / ١٣
ج عن عائشه قالت كان رسول الله يحدّثنا و نحدّثه فاذا حضرت الصلوة فكانّه لم يعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله . محجة البيضاء / ١ / ٣٥٠
د ابو بصير گويد: بر امّ حميده وارد شدم تا رحلت امام صادق را به او تسليت بگويم من و او به خاطر وفات امام گريه كرديم بعد از آن ام حميده گفت : اگر به هنگام احتضار امام بودى امر شگفتى را مشاهده مى كردى چون حضرت اقوام خويش را جمع نمود و به آنان فرمود: شفاعت ما به كسى كه نسبت به نماز استخفاف دارد، نمى رسد. (ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوة) وسائل / ٤ /٢ ٦
ه‍ امام باقر عليه السلام مى فرمايد: پيامبر اكرم در مسجد نشسته بودند مردى وارد شد و ركوع و سجود نماز را درست بجا نياورد و مانند كلاغ كه نوك بر زمين مى زند سجده بجا آورد حضرت فرمودند: اگر اين شخص به اين حال از دنيا رود به غير دين من از دنيا رفته است . (لئن مات هذا و هكذا صلوته ليموتنّ على غير دينى) وسائل / ٤ / ٣١
و ابوثمامه روز عاشورا خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و گفت : فدايت شوم دوست دارم نماز خود را با شما بخوانم و بعد به فيض شهادت برسم . حضرت فرمود: متذكر نماز شدى خداوند تو را از نماز گزاران قرار دهد (ذكرت الصلوة جعلك الله من المصلين). سفينة ١/٦٥٢

نماز شب

١ اهميت نماز شب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما زال جبرئيل ... يوصينى بقيام الليل حتى ظننت ان خيار امّتى لن يناموا. امالى صدوق / ٣٤٩

٢ برتر بودن نماز شب از تمام نعمت ها

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ركعتان فى جوف الليل احبّ الىّ من الدنيا و ما فيها.بحار/٨٧/١٤٨

٣ نماز شب ملاك برترى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خيركم من اطاب الكلام و اطعم الطعام و صلّى بالليل و الناس نيام . بحار / ٨٧ / ١٤٤

٤ نماز شب بهترين نماز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل الصلوة بعد الصلوة المكتوبة الصلوة فى جوف الليل .كنزالعمال / ٧ / ٢١٣٩٧

٥ نماز شب معيار شرافت

قال الصادق عليه السلام : «شرف المؤ من صلاته بالليل و عزّه كفّ الاذى عن الناس» .بحار/٨٧/١٤١

٦ نماز شب نشانه ى شيعه

قال الصادق عليه السلام : ليس من شيعتنا من لم يصلّ صلوة الليل . بحار / ٨٧ / ١٦٢

٧ مغبون بودن تارك نماز شب

قال الصادق عليه السلام : «لا تدع قيام الليل فانّ المغبون من غبن قيام الليل . معانى الاخبار / ٣٤٢

٨ قضاى نماز شب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الله يباهى بالعبد يقضى صلوة الليل بالنهار يقول ملائكتى عبدى يقضى ما لم افترضه عليه اشهدوا انى قد غفرت له . بحار / ٨٧ / ٢٠٢

٩ بيدار كردن خانواده براى نماز شب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا ايقظ الرجل اهله من الليل وصلّيا كتبا من الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات . بحار / ٨٧ / ١٥٨

١٠ آثار نماز شب

ب قال على عليه السلام : قيام الليل مصحّة للبدن و مرضاة للربّ عزّ و جلّ و تعرّض للرحمة و تمسّك باخلاق النبيّين . بحار / ٨٧ / ١٤٤

ب قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

من كثر صلاته بالليل حسن وجهه بالنهار.فقيه /١/ ٤٧٤

ج قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله

صلاة الليل سراج لصاحبها فى ظلمات القبر بحار / ٨٧/١٦٠

١١ پاداش نيت نماز شب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما من عبد يحدث نفسه بقيام ساعة من الليل فينام عنها الاّ كان نومه صدقة تصدّق الله بها عليه و كتب له اجر ما نوى . كنز العمال / ٢١٤٧٥

اشاره

الف شخصى خدمت اميرالمؤ منين عليه السلام رسيد و عرضه داشت من از نماز شب محروم مى شوم . حضرت فرمودند: گناهان تو را در قيد و زنجير قرار داده و مانع توفيق نماز شب شده است (انت رجل قد قيدتك ذنوبك) كافى /٣/٥٠
ب على بن جعفر گويد: از امام كاظم عليه السلام سؤ ال كردم شخصى مى ترسد براى نماز شب بيدار نشود آيا نماز شب را بعد از نماز عشاء بخواند يا اينكه در فردا قضا كند بهتر است ؟ حضرت فرمود: نماز شب را قضا كند ثوابش بيشتر از آن است كه قبل از نصف شب بخواند. (و القضاء بالنهار افضل من تلك الساعة) بحار/٨٧/٢٠٦

روزه

١ اهميت روزه

قال الصادق عليه السلام : بنى الاسلام على خمس دعائم على الصلوة و الزكوة و الصوم و الحج و ولاية امير المؤ منين و الائمة من ولده عليهم السلام . بحار / ٩٦ / ٢٥٧

٢ فضيلت روزه داران

قال الصادق عليه السلام : نوم الصائم عبادة و صمته تسبيح و عمله متقبل .... بحار/٩٦/٢٥٣

٣ فضيلت روزه ى مستحبّى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من صام يوما تطوّعا فلو اعطى ملا الارض ذهبا ما وُفّى اجره دون يوم الحساب . معانى الاخبار / ٤٠٩

٤ شرايط كمال روزه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا جابر! هذا شهر رمضان من صام نهاره و قام وردا من ليله و عفّ بطنه و فرجه و كفّ لسانه خرج من ذنوبه كخروجه من الشهر فقال جابر يا رسول الله ! ما احسن هذا الحديث فقال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا جابر! و ما اشدّ هذه الشروط.فروغ كافى / ٤ / ٨٧

٥ عوامل پايين آمدن ارزش روزه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خمس خصال يفطرن الصائم و ينقضن الوضوء الكذب و الغيبة و النميمة و النظر بشهوة و اليمين الكاذبة . نهج الفصاحة / حديث ١٤٥٩

٦ روزه زكات بدن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لكلّ شى ء زكاة و زكاة الابدان الصيام . بحار / ٩٦ / ٢٤٦

٧ پاداش روزه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : قال الله تبارك و تعالى كل عمل ابن آدم هوله غير الصيام هولى و انا اجزى به . بحار / ٩٦ / ٢٤٩

٨ شادمانى روزه دار

قال الصادق عليه السلام : للصائم فرحتان : فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربّه .
فروع كافى / ٤ / ٦٥

٩ روزه عبادت خالص

قال على عليه السلام : الصوم عبادة بين العبد و خالقه لا يطّلع عليها غيره و كذلك لا يجازى عنها غيره . شرح نهج البلاغه / ٢٠ / ٢٩٦

١٠ پذيرفته شدن شفاعت روزه داران

من صام شهر رمضان و حفظ فرجه و لسانه و كفّ اذاه عن الناس غفر الله له ذنوبه ما تقدم منها و ما تاءخر... و قبل شفاعته .

١١ دعاى فرشتگان براى روزه داران

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ الله و كلّ ملائكة بالدّعاء للصائمين . بحار/٩٦/٢٥٣

١٢ استجابت دعاى روزه دار

قال ابوالحسن عليه السلام : دعوة الصائم مستجاب عند افطاره قال عليه السلام : انّ للصائم عند افطاره دعوة لا ترّد. بحار / ٩٦ / ٢٥٥

١٣ سپر بودن روزه از عذاب

قال الصادق عليه السلام : ان الصوم جنة من النّار. وسائل الشيعه / ٧ /١ ٩٠

١٤ روزه آزمون اخلاص

قال على عليه السلام : ... و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق . نهج البلاغه / حكمت ٢٥٢

١٥ برترين روزه

الف قال على عليه السلام :

صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن . غرر الحكم / ١ / ٤١٧

ب قال الصادق عليه السلام :

اذا اصبحت صائما فليصم سمعك و بصرك من الحرام ... و لا تجعل يوم صومك كيوم فطرك ... بحار/٩٦/٢٩٢

١٦ روزه ى واقعى

قال على عليه السلام : الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب .بحار/٩٦/٢٩٤

١٧ روزه ى بى ارزش

قال على عليه السلام : كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظّماء و كم من قائم ليس له من قيامه الاّ السهّر و العناء. حبّذا نوم الاكياس و افطارهم . نهج البلاغه / حكمت ١٤٥

١٨ روزه در تمام عمر«هر ماه سه روز»

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لاصحابه : يوما ايّكم يصوم الدهر؟ فقال سلمان انا يا رسول الله . فقال رجل لسلمان راءيتك فى اكثر نهارك تاءكل فقال لست حيث تذهب انى اصوم الثلاثة فى الشهر قال الله عزّ و جلّ: (من جاء بالحسنة فله عشر امثالها).
وسائل / ٧ / ٣٠٧

١٩ روزه يك چهارم ايمان

مرحوم فيض كاشانى گويد: فانّ الصّوم ربع الايمان بمقتضى قوله ٦: الصوم نصف الصبر و بمقتضى قوله ٦: الصبر نصف الايمان . محجة البيضاء / ٢ / ١٢١

٢٠ عقوبت دنيوى روزه خوارى

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من اخذ فى شهر رمضان و قد افطر فرفع الى الامام يقتل فى الثالثة . جامع احاديث الشيعه / ٩ / ١١

٢١ فوايد روزه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : قال الله عزّ و جلّ: الصوم لى و انا اجزى به فالصّوم يميت مراد النفس و شهوة الطبع الحيوانى و فيه صفاء القلب و طهارة الجوارح و عمارة الظاهر و الباطن و الشكر على النعم و الاحسان الى الفقراء و زياده التضرّع و الخشوع و البكاء...بحار / ٩٦ / ٢٥٤

اشاره

الف هنگامى كه پيامبر اكرم خطبه اى در فضيلت روزه ماه مبارك رمضان بيان كردند حضرت على عليه السلام سؤ ال نمود: بهترين عمل در ماه رمضان چيست ؟ حضرت فرمودند: ترك گناه (فقال يا ابا الحسن افضل الاعمال فى هذا الشهر الورع عن محارم الله)
وسائل /١٠/٣٠٣
ب پيامبر اكرم زنى را مشاهده كردند كه به كنيز خود دشنام مى دهد براى او دستور طعام دادند زن گفت : من روزه هستم . حضرت فرمودند: چگونه روزه هستى با اينكه به كنيز خود ناسزا گفتى ؟ بحار/٩٦/٢٩٢

زكات

١ اهميت زكات

قال الصادق عليه السلام : ما ضاع مال فى برّ او بحر الاّ بمنع الزكاة قال و اذا قام القائم اخذ مانع الزكاة فضرب عنقه . وسائل / ١٦ / ١٨

٢ تارك زكات و اخراج از مسجد

قال الباقر عليه السلام : بينما رسول الله صلّى اللّه عليه و آله فى المسجد اذ قال قم يا فلان قم يا فلان ... حتى اخرج خمسه نفر فقال اخرجوا من مسجدنا لا تصلّوا فيه و انتم لا تزكّون .وسائل /٦/١٢

٣ زكات در حد بى نياز نمودن

عن ابى عبدالله عليه السلام : انه سئل كم يعطى الرجل من الزكاة ؟ قال عليه السلام : اذا اعطيت فاغنه . وسائل / ٦ / ١٧٩

٤ زكات و حفظ عزت مؤ منان

عن ابى بصير قال قلت لابى جعفر عليه السلام من اصحابنا يستحيى ان ياءخذ من الزكاة فاعطيه من الزكاة و لا اُسمّى له انّها من الزكاة فقال عليه السلام : اعطه و لا تسمّ له و لاتذلّ المؤ من .وسائل / ٦ / ٢١٩

٥ آثار زكات

الف) زيادى مال ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما حبس عبد زكاته فزادت فى ماله .وسائل /٦/ ١٤
ب) پاك كردن نفس از بخل ؛ قال الصادق عليه السلام : من ادّى الزكاة فقد وقى شحّ نفسه .مجمع البيان / ١٠ / ٣٠٠
ج) خاموش كردن غضب خداوند؛ قال على عليه السلام : الله الله فى الزكاة فانّها تطفى ء غضب ربكم . بحار / ٩٦ / ٢٠
د) زندگى سعادت آميز؛ قال الصادق عليه السلام : ... ولو انّ الناس ادّوا حقوقهم لكانوا عايشين بخير. بحار / ٩٦ / ٣
ه‍) مايه قرب نزد پروردگار و كفاره گناهان ز مانع از آتش دوزخ ؛ قال على عليه السلام : ... ثم ان الزكاة جعلت مع الصلوة قربانا لاهل الاسلام فمن اعطاها طيّب النفس بها فانها تجعل له كفّاره و من النار حجابا و وقاية . بحار / ٩٦ /٧

٦ آداب گرفتن زكات

قال على عليه السلام : ... ثم امض اليهم بالسكينة و الوقار حتى تقوم بينهم فتسلم عليهم ... ثم تقول عبادالله ارسلنى اليكم ولىّ الله و خليفته لاخذ منكم حق الله فى اموالكم فهل لله فى اموالكم من حقّ فتؤ دّوه الى وليّه .... نهج البلاغه / نامه ٢٥

٧ زكات در نعمت هاى مادى و معنوى

قال على عليه السلام : زكاة الجاه بذله ، زكاة المال الافضال ، زكاة الظفر الاحسان ، زكاة البدن الجهاد و الصيام ، زكاة اليسار برّ الجيران و صلة الارحام ، زكاة العلم نشره ....
غررالحكم / ١ / ٤٢٤

٨ كيفر تلخ زكات

الف نيامدن باران ؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : ... و لا منعوا الزكاة الاّ حبس عنهم القطر.بحار/ ٧٣ / ٣٧٠
ب قحطى و خشكسالى ؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : فاذا لم يفعلوا ذلك (الزكاة ) ابتلوا بالقحط و السنين . بحار / ٩٦ / ١٤
ج از بين رفتن چارپايان ؛ قال الرضا عليه السلام : ... اذا حسبت الزكاة ماتت المواشى .بحار/٧٣ / ٣٧٣
د از بين رفتن بركت زمين ؛ قال الصادق عليه السلام : اذا منعت الزكاة منعت الارض بركاتها.كافى / ٣ / ٥٠٥
ه‍ قبول نشدن ساير اعمال ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ايها الناس ‍ ادّوا زكاة اموالكم الا فمن لم يزكّ فلا صلوة له و لا دين له و لا صوم له و لا حج له و لا جهاد له .
روضة الواعظين / ٢ / ٣٥٦

اشاره

پيامبر اكرم روزى به اصحاب خود فرمودند: هر مالى زكاتش داده نشود ملعون است و هر بدنى كه زكاتش داده نشود ملعون است . شخصى پرسيد منظور از زكات بدن چيست ؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «گاهى خراشى به بدن مى رسد يا پايش به سنگى مى خورد يا مريض مى شود و يا تيغى به پايش مى رود» . كافى / ٢ / ٢٠٠

انفاق

١ انفاق نشانه ى ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من واسى الفقير من ماله و انصف الناس من نفسه فذلك المؤ من حقّا. كافى / ٢ / ١٩

٢ انفاق همانند جهاد

قال على عليه السلام : انفقوا مما رزقكم الله عزّ و جلّ فانّ المنفق بمنزلة المجاهد فى سبيل الله فمن ايقن بالخلف جاد بالعطيه و سخت نفسه بالنفقة . خصال / ٢ / ٢٤٥

٣ انفاق بزرگ ترين نعمت

قال على عليه السلام : انّ انفاق هذا المال فى طاعة الله اعظم نعمة و انفاقه فى معصية الله اعظم محنة . جامع احاديث الشيعه / ١٧ / ٨٦

٤ انفاق و سعادت انسانى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : طوبى لمن انفق الفضل من ماله و امسك الفضل من قوله .

٥ اعتدال در انفاق

قال على ابن الحسين عليه السلام : انّ من اخلاق المؤ من الانفاق على قدر الاقتار و التوسع على قدر التّوسع . تحف العقول / ٣٢٣

٦ انفاق از مال حلال

قال على عليه السلام : اصل الامور فى الانفاق طلب الحلال لما ينفق . مستدرك سفينة / ١٠ / ١٢١

٧ گستردگى انفاق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : كل معروف صدقه و وقى الرجل به عرضه فهو صدقة .
نورالثقلين / ٤ / ٣٤١

٨ اولويت در انفاق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا صدقة و ذو رحم محتاج . جواهر / ٣١ / ٣٧١

٩ آثار انفاق

الف اصلاح آخرت ؛ قال على عليه السلام لابنه الحسن عليه السلام : انما لك من دنياك ما اصلحت به مثواك فانفق فى حق و لا تكن خارنا لغيرك . بحار / ٧٧ / ٢١١
ب پر شدن جاى آن ؛ قال الصادق عليه السلام : ينادى ملكان فى كل ليلة جمعة اللهمّ اعط كل منفق خلفا و كل ممسك تلفا. بحار / ٩٦ / ١١٧
ج باقى ماندن آن ؛ عن عائشه قالت انّهم ذبحوا شاة فقال النبى صلّى اللّه عليه و آله ما بقى ؟ فقال ما بقى منها الاّ كتفها قال صلّى اللّه عليه و آله : كلّها قد بقى غير كتفها.كنزالعمال /١٦١٥٠
د پاداش فراوان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اعطى درهما فى سبيل الله كتب الله له سبع ماءة حسنة . بحار / ٩٦ / ١٢٢


۴
١٠ آثار عدم انفاق

١٠ آثار عدم انفاق

الف قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من منع ماله من الاخيار اختيارا صرفه الله ماله الى الاشرار اضطرارا. بحار / ٩٦ / ١٣١
ب قال الصادق عليه السلام : اعلم انه من لم ينفق فى طاعة الله ابتلى بان ينفق فى معصية الله عزّ و جلّ و من لم يمش فى حاجة ولىّ الله ابتلى بان يمشى فى حاجة عدوالله عزّوجلّ.بحار / ٩٦ / ١٣٠
ج قال الصادق عليه السلام : من منع حقا لله عزّ و جلّ انفق فى باطل مثليه . وسائل / ٦ / ٢٥

اشاره

الف شخصى از حضرت على عليه السلام درخواست كمك كرد. حضرت دستور داد به او هزار درهم بدهند خدمتكار حضرت سؤ ال كرد از طلا يا نقره بدهم ؟ فرمود: هر كدام براى او مفيدتر خواهد بود. زيرا طلا و نقره نزد من سنگى بيش نيست . (كلاهما عندى حجران) بحار / ٤١ / ٣٢
ب در يكى از جنگ ها شخص مشركى به حضرت على عليه السلام عرضه داشت : شمشير خود را به من هديه كنيد. امام عليه السلام شمشير خود را داد. او پرسيد آيا در چنين موقعيتى (كه لحظه خطرناك است) شمشير خود را به من مى دهيد؟ حضرت فرمود: فلانى تو از ما درخواست كردى و از كرامت به دور است كه ما سائل را محروم برگردانيم ؛ «ليس من الكرم ان يردّ السائل» . مناقب / ١ / ٣٥٨

حجّ

١ اهميت حج

قال الباقر عليه السلام : بنى الاسلام على خمس على الصلوة و الزكاة و الحجّ و الصوم و الولاية .وسائل / ١ / ٧
قال الصادق عليه السلام : ان استطعت ان تاءكل الخبز و الملح و تحجّ فى كل سنة فافعل .تهذيب / ٥ / ٤٤٢

٢ حج پرچم اسلام

جعله علما للاسلام . وسائل / ٨ / ١٠

٣ حج جهادضعيفان

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : الحج جهاد كل ضعيف . بحار / ٩٧ /٧

٤ پول خرج كردن در راه حج

قال على عليه السلام : نفقه درهم فى الحج تعدل الف درهم . بحار / ٩٩ /٨

٥ قصد قربت در حج ؛ قال الصادق عليه السلام :

من حجّ يريد به الله لا يريد به رياء و لا سمعة غفر الله له البتة . عوالى اللئالى / ٤ / ٣٠

٦ پذيرفته نشدن حج با مال حرام

عن ابى جعفر عليه السلام : من اصاب مالا من اربع لم يقبل منه فى اربع من اصاب مالا من غلول او ربا او خيانة او سرقة لم يقبل منه فى زكوة و لا صدقة و لا حج و لا عمره .وسائل /٥/١٠٣

٧ آثار ترك حج

الف مسلمان نمردن ؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : من مات و لم يحج فليمت ان شاء يهوديا و ان شاء نصرانيا. محجة البيضاء / ٢ / ١٤٥
ب نزول عذاب ؛ قال الصادق عليه السلام : لو ترك الناس الحج انزل عليهم العذاب .وسائل /٨ / ١٣

٨ حج ضيافت الهى

قال الصادق عليه السلام : ان ضيف الله عزّ و جلّ رجل حج و اعتمر فهو ضيف الله حتى يرجع الى منزله . خصال / ١٢٧

٩ حج و اجابت دعا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ثلاث دعوات مستجابه : دعاء الحاج فى تخلّف اهله و دعاء المريض فلا تؤ ذوه و لا تضجروه و دعاء المظلوم . دعوات راوندى / ٣٠

١٠ حج بازار آخرت

قال الصادق عليه السلام : الحج و العمرة سوقان من اسواق الا خرة . كافى / ٤ / ٢٥٥

١١ آداب حج

الف اخلاص ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ياءتى على الناس زمان يكون فيه حج الملوك نزهة و حجة الاغنياء تجارة و حج المساكين مساءلة . جامع الاخبار/٦٩
ب تعجيل ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عجّلوا الخروج الى مكة فانّ احدكم لا يدرى ما يعرض له من مرض او حاجة . سنن كبرى / ٤ /٥ ٥٥
ج تطهير مال ؛ قال الصادق عليه السلام : اذا اكتسب الرجل مالا من غير حلّه ثم حج فلبى نودى لا لبيك و لا سعديك و ان كان من حله فلبى فنودى لبيك و سعديك» . كافى /٥/ ١٢٤
د) كمك به دوستان و همسفران ؛ اسماعيل الخثعمى قلت لابى عبدالله عليه السلام انا اذا قدمنا مكة ذهب اصحابنا يطوفون و يتركونى احفظ متاعهم قال انت اعظمهم اجرا.
كافى / ٤ / ٥٤٥
ه‍ ملاقات امام عليه السلام ؛ قال الباقر عليه السلام : تمام الحج لقاء الامام . كافى / ٤ / ٥٤٩

١٢ فلسفه ى حج

١- آزمايش انسان ؛ قال على عليه السلام : و هذا بيت استعبد الله به خلقه ليختبر به طاعتهم فى اتيانه فحثّهم على تعظيمه و زيارته . بحار / ٩٩ / ٢٩
٢ توجه به خداوند ٣ پيام گيرى و پيام رسانى ؛
قال الرضا عليه السلام : فان قال فلم امر بالحج قيل لعلّة الوفادة و طلب الزيادة ... مع ما فيه من التفقه و نقل اخبار الائمة الى كل صقع و ناحية . نور الثقلين / ٢ / ٢٨٣
٤ شناخت آثار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ٥ شناخت اقوام و ملل ؛
فجعل فى الاجتماع من الشرق و الغرب ليتعارفوا ... و لتعرف آثار رسول الله و تعرف اخباره و يذكر و لا ينسى . وسائل / ٨ / ٩
٦ تواضع براى خداوند؛ قال على عليه السلام : و فرض عليكم حج بيته الحرام ... علامة لتواضعهم لعظمته و اذعانهم لعزّته . نهج البلاغه / خطبه١

١٣ آثار و فوايد حج

١ در خير و خوبى به سر بردن ؛ قال الصادق عليه السلام : من حج حجتين لم يزل فى خير حتى يموت . بحار / ٩١ / ٦
٢ دچار فقر نشدن ؛ عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من حج ثلاث حجج لم يصبه فقر ابدا.خصال / ٩٣
٣ سلامت جسم ٤ توسعه رزق ٥ خودكفا شدن ؛ قال زين العابدين عليه السلام : حجوا و اعتمروا تصح اجسامكم و تتسّع ارزاقكم و يصلح ايمانكم و تكفوا مؤ نة الناس و مؤ نة عيالاتك .بحار / ٩٦ / ٢٥
٦ آرامش روح ؛ قال الباقر عليه السلام : الحج تسكين القلوب . بحار / ٧٥ / ١٨٣
٧- شفاعت ؛ عن عبدالصالح : من حج اربعين حجة قيل له اشفع فيمن احببت ....
خصال /١٥٦
٨- عدم محاسبه در قيامت
قال ابو عبدالله عليه السلام : من حج عشر حجج لم يحاسبه الله ابدا. روضة الواعظين / ٤٢٠

اشاره

الف امام سجاد عليه السلام چهل مرتبه به حج مشرف شد و هرگز تازيانه به مركب سوارى خود نزدند. وسائل / ٨ / ٣٥٣
ب امام صادق عليه السلام هنگامى كه مى خواست مُحرم شود لبيك نمى گفت شخصى به ايشان عرض كرد چرا لبيك نمى گوييد؟ فرمود: «مى ترسم بگويم لبيك لكن خداوند به من بگويد «لا لبيك لا سعديك» . بحار / ٤٧ / ١٦
ج عبدالرحمن بن كثير گويد: من همراه امام صادق عليه السلام بودم يك نگاهى به جمعيت طواف كننده كرد و فرمود: ما اكثر الضجيج و اقلّ الحجيج . بحار / ٢٧ / ١٨١
د ادريس بن يوسف گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : در سرزمين عرفات چه كسى گناه او بيشتر است ؟ فرمود: كسى كه از عرفات مراجعت كند و گمان كند خداوند او را نيامرزيده است «و هو يظن انّ الله لم يغفر له» سفينه /٢/٦٩

جهاد

١ فضيلت جهاد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الخير كله فى السيف و تحت ظل السيف و لا يقيم الناس الاّ السيف و السيوف مقاليد الجنة و النار.وسائل / ١١ / ٥

٢ جهاد درى از درهاى بهشت

قال على عليه السلام : ان الجهاد باب من ابواب الجنة . بحار / ١٠ /٨

٣ جهاد ستون دين

قال على عليه السلام : الجهاد عماد الدين و منهاج السعداء . تصنيف غرر/٣٣٣

٤ جهاد تفريح مسلمانان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ لكل امة سياحة و انّ سياحة امتى و رهبانيتهم الجهاد فى سبيل الله . بحار/٤٠/٣٢٨

٥ جهاد مايه ى صلاح دين و دنيا

قال على عليه السلام : ان الله فرض الجهاد و عظّمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنيا و لا دين الاّ به . وسائل / ١١ / ٩

٦ جهاد مايه ى عزت اسلام

قال على عليه السلام : الجهاد عزا للاسلام . غرر الحكم / ٦٦٠٨

٧ وظيفه مجاهد

قال على عليه السلام : تزول الجبال و لا تزل عضّ على ناجذك اعر الله جمجمتك تدفى فى الارض قدمك ارم ببصرك اقصى القوم و غضّ بصرك و اعلم انّ النصر من عندالله سبحانه .نهج البلاغه / خطبه ١١

٨ توبيخ از ترك جهاد

قال على عليه السلام : افّ لكم لقد سئمت عتابكم ارضيتم بالحياة الدنيا من الا خرة عوضا و بالذّل من العز خلفا اذا دعوتكم الى جهاد عدوّكم دارت اعينكم كانّكم من الموت فى غمرة . بحار/٣٤/٧٤

٩ عواقب ترك جهاد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فمن ترك الجهاد البسه الله ذلاّ فى نفسه و فقرا فى معيشته و محقا فى دينه . بحار / ١٠٠ / ٩

١٠ فضيلت نماز مجاهد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : صلوة الرجل متقلدا بسيفه تفضل على صلاته غير متقلّد بسبعماءة ضعف . كنز العمال / ١٠٧٩١

١١ فضيلت مرزبانى مجاهد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حرس ليلة فى سبيل الله عزّ و جلّ افضل من الف ليلة يقام ليلها و يصام نهارها. كنز العمال / ١٠٧٣

١٢ جهاد زكات بدن و شجاعت

قال على عليه السلام : زكاة البدن الجهاد و الصيام . غرر الحكم /٥ ٤٥٢
قال على عليه السلام : زكاة الشجاعة الجهاد فى سبيل الله . غرر الحكم /٥ ٤٥٥

اشاره

قاطعيت رهبر در جهاد
حضرت على عليه السلام در جنگ صفين با صداى بلند فرمود: سوگند به خدا معاويه را مى كشم ؛ و الله لاقتلنّ معاويه و اصحابه بعد از آن آهسته فرمود: (انشاءالله) يكى گفت شما به طور قطعى فرموديد پس چرا آهسته فرموديد انشاءالله ؟ حضرت فرمود: زيرا جنگ نيرنگ است خواستم اصحاب خود را براى جنگ تشويق نمايم ان الحرب خدعه فاردت ان احرضّاصحابى عليهم لكيلا يفشلوا ....كافى / ٧ / ٤٦٠

امر به معروف و نهى از منكر

١ اهميت امر به معروف

الف قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من أ مر بالمعروف و نهى عن المنكر فهو خليفة الله فى الا رض و خليفة رسوله .مستدرك الوسائل / ٢ /٣ ٥٨
ب قال على عليه السلام : و ما أ عمال البِرّ كلّها و الجهاد فى سبيل اللّه عند الا مر بالمعروف و النهى عن المنكر، الاّ كَنَفْثَةٍ فى بحر لُجِّى . نهج البلاغة / حكمت ٣ ٧٤

٢ ترك نهى از منكر نشانه ى ضعف ايمان

قال الصادق عليه السلام عن ابائه قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : انّ الله يبغض المؤ من الضّعيف الّذى لادين له . فقيل : و ما المؤ من الذى لادين له ؟ قال : الّذى لاينهى عن المنكر.
كافى /٥/٥٩

٣ آداب امر به معروف

قال الصادق عليه السلام : انّما ياءمر بالمعروف و ينهى عن المنكر مَنْ كانت فيه ثلاث خصال ؛ عامل لما ياءمر به و تارك لما ينهى عنه ، عادل فيما ياءمر و عادل فيما ينهى ، رفيق فيما ياءمر و رفيق فيما ينهى . مستدرك الوسائل / ٢ / ٣٥٩

٤ مراتب امر به معروف و نهى از منكر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من راءى منكم منكرا، فليغَيّره بيده ، فان لم يستطع ، فبلسانه ، فان لم يستطع فبقلبه و ذلك اضعف الايمان . سنن بيهقى / ٦ / ٩٥

٥ ترك امر به معروف در آخر الزمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : كيف بكم اذا فسد نسائكم و فسق شبابكم و لم تاءمروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنكر. فقيل له : و يكون ذلك يا رسول الله ؟
قال : نعم و شرُّ من ذلك ! كيف بكم اذا أ مرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف . قيل يا رسول الله : و يكون ذلك ؟ قال : نعم و شرُّ من ذلك ! كيف بكم اذا راءيتم المعروف منكرا و المنكر معروفا.بحار / ٩٧ / ٧٤

٦ آثار امر به معروف

الف قال الباقر عليه السلام : انّ الا مر بالمعروف و النّهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تاءمن المذاهب و تحلّ المكاسب و تردّ المظالم و تعمر الا رض و ينتصف من الا عداء و يستقيم الا مر. كافى / ٥ / ٥٦
ب قال على عليه السلام : ... من أ مر بالمعروف شدّ ظهر المؤ من و من نهى عن المنكر أ رغم أ نف المنافق و أ من كيده . كافى / ٢ / ٥١
ج قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من أ مر بمعروف أ و نهى عن منكر أ و دلّ على خير أ و اشار به فهو شريك . بحار / ٩٧ / ٧٦

٧ آثار ترك امر به معروف و نهى از منكر

الف زوال بركت
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يزال أ مّتى بخير ما أ مروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و تعاونوا على البِرّ، فاذا لم يفعلوا ذلك نُزعت منهم البركات و سلّط بعضهم على بعض و لم يكن لهم ناصر فى الا رض و لا فى السّماء. مستدرك الوسائل / ٢ / ٣٥٨
ب تسلط اشرار و عدم استجابت دعا
قال على عليه السلام : لا تتركوا الا مر بالمعروف و النّهى عن المنكر، فيُولّى عليكم شراركم ثمّ تدعون فلا يستجاب لكم . نهج البلاغة /نامه ى ٤٧
ج عذاب الهى
قال الباقر عليه السلام : أ وحى الله عزّ و جلّ الى شعيب : انّى معذب من قومك ماءة أ لفٍ؛ أ ربعين أ لفٍ من شرارهم و ستّين أ لفٍ من خيارهم ! فقال : يا ربّ، هؤ لاء الا شرار، فما بال الا خيار؟ فأ وحى الله تعالى اليه : داهنوا أ هل المعاصى فلم يُبغضوا لغضبى .
بحار / ٩٧ / ٧٩

٨ نكوهش از عدم هماهنگى گفتار با عمل

الف قال على عليه السلام : لا تكن ممّن يرجوا الاخرة بغير العمل ... ينهى و لا ينتهى و ياءمر بما لا ياءتى . نهج البلاغة / حكمت ١٥٠
ب قال على عليه السلام : كفى بالمرء جهلا أ ن ينكر على النّاس ما ياءتى مثله .
غرر الحكم / ٧٠٧٣
ج قال على عليه السلام : لعن الله الا مرين بالمعروف التّاركين له و النّاهين عن المنكر العاملين به . نهج البلاغة / خطبه ١٢٩

اشاره

امام صادق عليه السلام در ذيل آيه ى (لعن الذين كفروا من بنى اسرائيل على لسان داود و عيسى بن مريم ذلك بماعصواوكانوا يعتدون كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه) مائده / ٧٩
فرمودند: اين گروه ملعون در مجلس گناه شركت نداشتند لكن هرگاه با اهل گناه برخورد مى كردند به آن ها مى خنديدند و با آن ها انس و الفت داشتند؛ كانوا اذا لقوهم ضحكوا فى وجوههم و انسوا بهم . نورالثقلين /١/٦٦١

مسائل تربيتى و اخلاقى

حسن خلق

١ حسن خلق نشانه كمال ايمان

قال الباقر عليه السلام : اكمل المؤ منين ايمانا احسنهم خلقا. كافى / ٢ / ٩٩

٢ اهميت حسن خلق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :ما من شى ء اثقل فى الميزان من خلق حسن .بحار/٧١/٣٨٣

٣ حسن خلق كليد همه ى نيكى ها

قال على عليه السلام : حسن الخلق راءس كلّ برّ. غرر الحكم /٤ ٨٥٧

٤ حسن خلق بهترين نيكويى

قال الحسن عليه السلام : انّ احسن الحسن الخلق الحسن . خصال /٢ ٩

٥ نشانه حسن خلق

قال على عليه السلام : حسن الخلق فى ثلاث اجتناب المحارم و طلب الحلال و التوسّع على العيال . بحار / ٧١ / ٣٩٤

٦ حسن خلق و زندگى گوارا

قال الصادق عليه السلام : لا عيش اهناء من حسن الخلق . علل الشرايع /٥ ٦٠

٧ حسن خلق و شباهت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اشبهكم بى احسنكم خلقا. بحار / ٧١ / ٣٨٧

٨ تفاوت محاسن اخلاق با مكارم اخلاق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : بعثت بمكارم الاخلاق و محاسنها. مستدرك / ٢ / ٢٨٢
سئل عن الصادق عليه السلام ما حدّ حسن الخلق ؟ قال عليه السلام : تلين جانبك و تطيب كلامك و تلقى اخاك ببشر حسن . معانى الاخبار /٢ ٥٣
سئل عن الصادق عليه السلام عن مكارم الاخلاق ؟ فقال عليه السلام : العفو عمن ظلمك و صلة من قطعك و اعطاء من حرمك و قول الحق ولو على نفسك . معانى الاخبار / ١٩١

٩ خطر سوء خلق ؛ قال على عليه السلام :

من ساء خلقه فاذنّوا فى اُذنه . بحار / ٦٢ / ٢٧٧

١٠ آثار حسن خلق

١ لذت روحى ؛ قال الحسن عليه السلام : لا عيش الذّ من حسن الخلق .كافى /٢ / ٥٧
٢ جلب دوستى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حسن الخلق يثبت المودّة و يحسن البشر و يذهب بالسخيمة . بحار / ٧٧ / ١٤٨
٣ نابودى گناهان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الخلق الحسن يذيب الذنوب كما تذيب الشمس الجمد. عيون اخبار الرضا / ٢ / ٣٧
٤ افزايش رزق ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حسن الخلق من الدين و هو يزيد فى الرزق .تحف العقول / ٢٧٥
٥ آبادانى شهرها و طول عمر؛ عن ابى عبدالله عليه السلام : البرّ و حسن الخلق يعمران الديار و يزيدان فى الاعمار. كافى / ٢ / ١٠٠
٦ پاداش شايسته ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان العبد لينال بحسن خلقه درجة الصائم القائم . كافى / ٢ / ١٠٠

١١ آثار سوء خلق

١ مايه فشار قبر و عذاب روح ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عند ما دفن سعد بن معاذ قد اصابته ضمّة فسئل عن ذلك فقال انّه كان فى خلقه مع اهله سوء. امالى صدوق / ٣١٥

تذكر: با اين كه درتشييع جنازه اوپيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و هفتاد هزار فرشته شركت كرده بودند.

٢ سختى زندگى ؛ قال على عليه السلام : «سوءالخلق نكدالعيش ‍ وعذاب النفس » .غررالحكم /٥٦٣٩
٣ فساد ايمان و عمل ؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : الخلق السيّى ء يفسد العمل كما يفسدالخّل العسل . بحار / ٧٣ / ٢٩٧
٤ دوام ناراحتى ؛ سئل عن على عليه السلام من ادوم الناس غما؟ قال عليه السلام : اسؤ هم خلقا.مستدرك / /٣ ٣٢٨
٥ عذاب نفس ؛ قال على عليه السلام : من ساء خلقه عذّب نفسه . بحار / ٧٨ / ٢٤٦
٦ دورى از مردم ؛ قال على عليه السلام : سوء الخلق يوحش القريب و ينفرالبعيد.غررالحكم / ٥٥٩٣
٧ كمياب شدن دوست ؛ قال على عليه السلام : من ساء خلقه اعوزه الصديق و الرفيق .غرر الحكم / ٩١٨٧
٨ ورود به جهنم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان العبد ليبلغ من سوء خلقه اسفل درك جهنم .محجة البيضاء / ٥ / ٩٣

اشاره

نمونه هايى از مكارم اخلاق پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

الف كنيزى محضر پيامبر آمد و لباس آن بزرگوار را سه مرتبه كشيد تا اين كه نخى را از لباس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيرون كشيد. مردم به او گفتند: چرا چنين كارى انجام دادى ؟ گفت : مريضى در منزل داريم مرا فرستادند تا به وسيله ى نخ لباس پيامبر تبرك جويد و شفا پيدا كند و من خجالت كشيدم اين مطلب را بازگو كنم از اين رو اين كار را انجام دادم . كافى / ٢ / ١٠٢
ب هنگامى كه در جنگ احد دندان مبارك پيامبراكرم صلّى اللّه عليه و آله شكسته شد و جراحات زيادى بر ايشان وارد آمد، اصحاب عرض كردند تا بر دشمنان خود نفرين كند. فرمود: من به عنوان پيامبر رحمت بر اين ها مبعوث شدم و در حق آنان دعا فرمود تا خداوند آنان را هدايت كند؛ اللهم اهد قومى فانهم لا يعلمون . سفينة البحار / ٢ / ٦٨١
ج مرد عربى بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وارد شد و عباى پيامبر را محكم كشيد به طورى كه اثر آن در گردن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باقى ماند و گفت به من كمك كنيد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با تبسم به او كمك فراوانى كرد. سفينة البحار / ٢ / ٦٨٢
د شخصى به نام هبّار بن اسود، زينب دختر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را ترساند و در اثر آن فرزند زينب سقط شد. هنگامى كه از كار خود پشيمان شد و از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عذرخواهى كرد، پيامبر او را بخشيد. سفينة البحار / ٢ / ٦٨٣
ه‍ بعضى از افراد كودكان خود را براى تبرك جستن نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى آوردند، گاهى كودكان لباس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را آلوده مى ساختند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هيچ ناراحت نمى شدند.سفينة البحار / ٢ /٦ ٩١
و انس گويد: من مدت ده سال خدمتگزار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودم . هرگز به من افّ نگفت و براى كارهايى كه انجام مى دادم نمى فرمود چرا انجام مى دادى و براى كارهايى كه ترك مى كردم به من اعتراض نمى كرد. سفينة البحار / ٢ / ٦٩٢

برّ و نيكى

١ ابعاد برّ و نيكى

قال الباقر عليه السلام : الا اخبركم خمس خصال هنّ من البرّ و البرّ يدعوا الى الجنة قلت بلى قال اخفاء المصيبة و كتمانها و الصدقة تعطيها بيمينك لا تعلم بها شمالك و برّ الوالدين فان برّهما لله رضى و الاكثار من قول لا حول و لا قوّة الا بالله العلىّ العظيم فانّه من كنوزالجنّة والحبّ لمحمدو آل محمد٦. بحار/٦٩/٣٩٠
قال على عليه السلام : ثلاث من ابواب البرّ: سخاء النفس و طيب الكلام و الصّبر على الاذى .بحار / ٧١ / ٨٩
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اربع من كنوز البرّ كتمان الحاجة و كتمان الصدقة و كتمان الوجع و كتمان المصيبة . بحار / ٨١ / ٢٠٨

٢ به چه كسانى نيكى كنيم ؟

١ والدين ؛ عن منصور بن حازم عن ابى عبدالله عليه السلام قال قلت : اىّ الاعمال افضل ؟ فقال عليه السلام : الصلوة لوقتها و برّ الوالدين و الجهاد فى سبيل الله . بحار / ٨٢ / ٢٢٦
٢ فرزندان ؛ قال على عليه السلام : برّوا اولادكم و احسنوا اليهم . بحار / ٧٤ / ٧٧
٣ مهمان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كرم الاخلاق برّ الضيف .بحار/ ٢١/ ٣٧٦
٤ خانواده ؛ قال الصادق عليه السلام : من حسن برّه باهل بيته زيد فى رزقه . بحار/٧٤/١٠٤
قال الصادق عليه السلام : من حسن برّه باهله زاد الله فى عمره . بحار / ٦٩ / ٣٨٥
٥ برادران ايمانى ؛ قال عليه السلام : من خالص الايمان البرّ بالاخوان .بحار/ ٦٩/١٥٩
٦ اقوام ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : برّ القرابة تزيد فى الاعمار. بحار / ٧٧ / ١٧٢
٧ همسايه ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : رحم الله جارا اعان جاره على برّه . بحار / ٧٤ / ٦٥
٨ دوست ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : رحم الله رفيقا اعان رفيقه على برّه . بحار/٧٤/٦٥

٣ نشانه هاى نيكوكار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اما علامة البارّ فعشرة يحبّ فى الله يبغض فى الله و يصاحب فى الله و يفارق فى الله و يغضب فى الله و يرضى فى الله و يعمل لله و يطلب للّه و يخشع خائفا مخوفا طاهرا مخلصا مستحيا مراقبا و يحسن فى الله . تحف العقول / ٢١

٤ شهادت بالاترين بر و نيكى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فوق كلّ ذى برّ برّ حتى يقتل فى سبيل الله فليس فوقه برّ.بحار/ ٧٤ / ٦١

اشاره

در شب عروسى حضرت فاطمه عليها السلام سائلى به او مراجعه كرد آن حضرت پيراهن عروسى خود را به او تقديم كرد. هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متوجه شدند پرسيدند: چرا پيراهن كهنه را ندادى ؟ عرضه داشت : از شما شنيدم كه خداوند مى فرمايد: (لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون). آل عمران / ٩٢؛ خصائص فاطمية / ٣٧٩

آثار اعمال و اوصاف زيبا

١ اثر رعايت امانت

قال على عليه السلام : الامانة تجرّ الرزق . بحار / ٧٨ / ٦٠

٢ اثر نيكى به برادران

قال الكاظم عليه السلام : من حسن برّه باخوانه و اهله مدّ فى عمره .مستدرك / ١٢/٤٢١

٣ اثر اقاله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اقال مسلما اقاله الله عثرته . سنن ابى داود / ٣ / ٢٧٤

٤ اثر توبه

قال على عليه السلام : التوبة تطهّر القلوب و تغسل الذنوب . غرر/١ ٣٥٥

٥ اثر همنشينى با دانشمندان

قال على عليه السلام : جالس العلماء يزدد علمك و يحسن ادبك و تزك نفسك .غررالحكم /٤٧٨٦

٦ اثر مبارزه با نفس

قال على عليه السلام : من جاهد نفسه اكمل التّقى . غرر/٧٧٥١

٧ اثر جود و بخشش

قال على عليه السلام : الجواد فى الدنيا محمود و فى الا خرة مسعود. غرر/٢١٥٢

٨ اثر خوب همسايه دارى

قال الصادق عليه السلام : حسن الجوار يعمّر الديار و يزيد فى الاعمار.كافى / ٢ / ٦٦٧

٩ اثر ياد مرگ

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكثر ذكر الموت احبّه الله . كافى / ٢ / ١٢٢

١٠ اثر تقديم محبت الهى بر علاقه به خويشتن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من آثر محبة الله على محبة نفسه كفاه الله مؤ نة الناس .كنزالعمال / ٤٣١٢٧

١١ اثر حج و عمره

قال على عليه السلام : و حجّ البيت و العمرة فانّهما ينفيان الفقر و يكفّران الذنب و يوجبان الجنّة . تحف العقول / ١٤٩

١٢ اثر برآوردن نياز مؤ من

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من قضى لاخيه المؤ من حاجة قضى الله عزّ و جلّ له يوم القيامة ماءة الف حاجة من ذلك اولها الجنة . كافى / ٢ /١ ٩٣

١٣ اثر تلاش در برآوردن نياز مؤ من

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من سعى فى حاجة اخيه المؤ من فكانّما عبدالله تسعة الف سنة صائما نهاره قائما ليله . بحار / ٧٤ / ٣١٥

١٤ اثر اخلاص

قال على عليه السلام : بالاخلاص ترفع الاعمال . غرر/٤٢٤٢

١٥ اثر خوف از خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من خاف الله عزّ و جلّ خاف منه كل شى ء و من لم يخف الله اخافه الله من كل شى ء. بحار / ٧٧ / ٥٠

١٦ اثر عبادت و بندگى خداوند

قال الحسن عليه السلام : من عبدالله عبّد الله له كل شى ء. تنبيه الخواطر / ٢ / ١٠٨

١٧ اثر نماز با معرفت

قال على عليه السلام : من اتى الصلوة عارفا بحقّها غفر له . خصال /٦ ٢٨

١٨ اثر روزه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصوم يورث الحكمة و الحكمة تورث المعرفة و المعرفة تورث اليقين فاذا استيقن العبدلايبالى كيف اصبح بعسر ام بيسر. بحار/٧٧/٢٧

١٩ اثر حسن ظن به مردم

قال على عليه السلام : من حسن ظنّه بالناس حاز منهم المحبّة . غرر الحكم / ٤٨٢٣

٢٠ اثر بى رغبتى به دنيا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من زهد فى الدنيا هانت عليه المصيبات . بحار / ٧٧ / ٩٤

اشاره

حضرت صادق عليه السلام فرمود: خداوند به موسى وحى نمود: آيا مى دانى چرا تو را براى مقام رسالت انتخاب ، و كليم خود قرار دادم ؟ عرض كرد: نه . خداوند به او وحى كرد به دليل تواضع و سجده هايى كه دارى و صورت خود را به خاك مى گذارى .
بحار / ١٧ / ٤١٠

آثار اعمال و اوصاف زشت

١ اثر پرخورى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياكم و البطنه فانها مفسدة للبدن و مورثة للسقم و مكسلة عن العبادة . بحار / ٦٢ / ٢٦٦

٢ اثر پرحرفى

قال على عليه السلام : اياك و كثرة الكلام فانه يكثر الزلل و يورث الملل . غررالحكم /٢٦٨٠

٣ اثر آرزوى دراز

قال على عليه السلام : اما طول الامل فينسى الا خرة . كافى / ٢ /٣ ٣٥

٤ اثر پرداختن به لهو

قال على عليه السلام : اللهو يسخط الرحمن و يرضى الشيطان و ينسى القرآن . بحار / ٧٨ / ٩

٥ اثر سرزنش زياد

قال على عليه السلام : «لاتكثرن العتاب فانه يورث الضغينة ويدعواالى البغضاء» .غررالحكم /١٠٢١٤

٦ اثر ثروت فراوان

قال على عليه السلام : اعلموا ان كثرة المال مفسدة للدين مقساة للقلوب . تحف العقول / ١٤١

٧ اثر ستم

قال على عليه السلام : من سلّ سيف البغى قتل به . نهج السعادة / ١ /٥ ٢

٨ اثر تهمت

قال الصادق عليه السلام : اذا اتهمّ المؤ من اخاه انماث الايمان من قلبه كما ينماث الملح فى الماء.

٩ اثر جدال بى مورد

قال على عليه السلام : الجدل فى الدين يفسد اليقين . غرر الحكم /١ ٠٧٧

١٠ اثر جزع و فزع

قال على عليه السلام : الجزع لا يدفع القدر ولكن يحبط الاجر. غرر الحكم / ١٨٧٦

١١ اثر حرص

قال على عليه السلام : الحرص ينقص قدر الرجل و لا يزيد فى رزقه .غررالحكم / ١٥٥٠

١٢ اثر حرام خورى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكل لقمة من حرام لم تقبل له صلوة اربعين ليلة . كنزالعمال /٩٢٦٦

١٣ اثر حسادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياكم و الحسد فانه ياءكل الحسنات كما تاءكل النار الحطب .جامع الاخبار / ٤٥١

١٤ اثر كينه توزى ؛

قال العسكرى عليه السلام : اقلّ الناس راحة الحقود. تحف العقول /٤ ٨٨

١٥ اثر تحقير مردم

قال الصادق عليه السلام : من استذل مؤ منا او مؤ منة او حقّره لفقره او قلّة ذات يده شهره الله يوم القيمة ثم يفضحه . بحار / ٧٢ / ٤٤

١٦ اثر رياست طلبى

قال الصادق عليه السلام : اياك و الرئاسة فما طلبها احد الاّ هلك . معانى الاخبار / ١٨٠

١٧ اثر خنده ى زياد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياك و كثرة الضحك فانه يميت القلب .معانى الاخبار / ٣٣٥

١٨ اثر فروتنى براى ثروتمند

قال على عليه السلام : من اتى غنيا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دينه . نهج البلاغه /حكمت ٢٢٨

اشاره

الف اثر ترك نهى از منكر؛ عابدى نماز مى خواند در همان لحظه دو كودك خروسى را گرفته وپرهاى آن رامى كندنداواعتنانكردوخداوندآن عابدرابه زمين فروبرد.سفينة البحار/١/٤٠
ب اثر سخن چينى ؛ شخصى از على بن يقطين نزد هارون سعايت كرد. هارون فرمان داد سخن چين را هزار تازيانه بزنند پانصد ضربه كه زدند از دنيا رفت . سفينة البحار /١/٤٣
ج اثر تكبر؛ شيطان بر اثر تكبر و غرور از منزلتى كه نزد خداوند داشت سقوط كرد.سفينة البحار / ١ / ٤٠

بهترين ها

١ بهترين انسان

الف قال على عليه السلام :

خير الناس من انتفع به الناس . بحار /٧٥ /٢ ٣

ب قال على عليه السلام :

خير الناس من طهّر من الشهوات قلبه ...غرر١/١/٣٩٢

٢ بهترين برادر

قال على عليه السلام : خير اخوانك من واساك و خير منه من كفاك . بحار / ٧٨ / ١٢

٣ بهترين بى نيازى

قال على عليه السلام : خير الغنى غنى النفس . امالى صدوق / ٣٩٤

٤ بهترين همنشين

قيل يا رسول الله اىّ الجلساء خير قال : من ذكركم بالله رؤ يته و زادكم فى علمكم منطقه و يرغبكم فى الا خرة عمله . امالى طوسى / ١٥٧

٥ بهترين زاد و توشه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خير الزادالتقوى . بحار/٧٧/١١٤

٦ بهترين اخلاق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الا ادلّكم على خير اخلاق الدنيا و الا خرة ؟ قالوا بلى يا رسول الله . قال : من وصل من قطعه و اعطى من حرمه و عفا عمن ظلمه . بحار / ٧٤ / ١٠٢

٧ بهترين كار؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خيرالامورخيرهاعاقبة . امالى صدوق / ٣٩٥

٨ بهترين دست ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خير الايدى المنفقة . بحار / ٧٧ / ١٤٩

٩ بهترين كلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ...فاما خيرته من الكلام فسبحان الله و الحمد لله و لا اله الاّ الله و الله اكبر فمن قالها عقيب كل صلوة كتب الله له عشر حسنات و محاعنه عشر سيئات و رفع له عشر درجات . بحار / ٩٧ /٤ ٧

١٠ بهترين پيامبران

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اما خيرته من الانبياء فاختار ابراهيم خليلا و موسى كليما و عيسى روحا و محمدا حبيبا. بحار / ٩٧ / ٤٧

١١ بهترين فرشتگان ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اما خيرته من الملائكة فجبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل . بحار/٩٧/٤٧

١٢ بهترين زنان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اما خيرته من النساء مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم امراءة فرعون و فاطمة الزهراء و خديجة بنت خويلد. بحار / ٩٧ / ٤٧

١٣ بهترين ماهها و روزها

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اما خيرته من الشهور فرجب و ذوالقعدة و ذوالحجة و المحرم و هى الاربع الحرم . و اما خيرته من الايام فيوم الفطر و يوم عرفة و يوم الضحى و يوم الجمعه .بحار / ٩٧ / ٤٧

اشاره

ابن عباس مى گويد: هنگامى كه آيه شريفه (انّ الذين امنوا و عملوالصالحات اولئك هم خير البريّة) بينه ٨ نازل شد پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السلام فرمود: مقصود از اين آيه تو و شيعيانت هستيد كه در روز قيامت وارد عرصه محشر مى شويد در حالى كه هم شما از خدا راضى هستيد و هم خدا از شما راضى است و دشمنت خشمگين وارد محشر مى شود و به زور به جهنم مى رود. (هو انت و شيعتك تاءتى انت و شيعتك يوم القيمه راضين مرضيين و ياءتى عدوك غضبانا مقمحين
شواهد التنزيل ٢/٣٥٧

توجّه به فضائل

١ وادار كردن نفس به فضيلت ها

قال على عليه السلام : اكره نفسك على الفضائل فانّ الرذائل انت مطبوع عليها.غررالحكم /٢٤٧٧

٢ بهترين فضيلت ها

قال على عليه السلام : افضل الفضائل صلة الهاجر و ايناس النافر و الاخذ بيد العاثر.غررالحكم / ٣٣٥٧

٣ ريشه ى فضيلت

قال على عليه السلام : راءس الفضائل ملك الغضب و اماتة الشهوة . غرر الحكم / ٥٢٣٧

٤ بهترين فضيلت اخلاقى

قال على عليه السلام : ان افضل اخلاق الرجال الحلم . غرر الحكم /٣ ٣٨٦

٥ بافضيلت ترين مردم

قال على عليه السلام : افضل الناس فى الدنيا الاسخياء و فى الاخرة الاتقياء. غررالحكم /٣٢١٠

٦ نمونه اى از فضيلت ها

١ ترك سؤ ال از مردم ؛ قال على عليه السلام : التقرب الى الله بمساءلته و الى الناس بتركها.غرر الحكم / ١٨٠١
٢ قناعت ؛ قال الباقر عليه السلام : من قنع بما رزقه الله فهو من اغنى الناس . كافى /٢/١٣٩
٣ بخشش به هنگام قدرت
قال على عليه السلام : من عفا عند القدرة عفا الله عنه يوم العسرة . كنز العمال / ٧٠٠٧
٤ كرامت اخلاقى
قال زين العابدين عليه السلام : اللهم صل على محمد و آله و سدّدنى لان اعارض من غشّنى بالنصح و اجزى من هجرنى بالبرّ و اثيب من حرمنى بالبذل و اكافى ء من قطعنى بالصلة و اخالف من اغتابنى الى حسن الذكر. صحيفه سجاديه /دعاى٢ ٠

اشاره

ابوحمزه ثمالى گويد: از امام سجاد عليه السلام شنيدم فرمود: وقتى كه روز قيامت مى شود خداوند تمام انسانها را جمع مى نمايد سپس منادى حق ندا مى كند صاحبان فضيلت كجا هستند؟ جمعيتى از مردم بر مى خيزند فرشتگان با آنها ملاقات مى كنند و مى پرسند فضيلت شما چيست ؟ آنان گويند. (كنّا نصل من قطعنا و نعطى من حرمنا و نعفو عمّن ظلمنا) در اين هنگام منادى حق به آنها مى گويد: راست گفتيد، وارد بهشت شويد.وسائل ٨ / ٥٢١

تقوا

١ تقوا درمان جسم و روح

قال على عليه السلام : ... فانّ تقوى اللّه دواءِ قلوبكم و بصرُ عمى أ فئدتكم و شفاءُ مرض أ جسادكم و صلاح فساد صدوركم و طهور دنس أ نفسكم و جلاء عشاء أ بصاركم .بحار / ٦٧ / ٢٨٤

٢ تقوا، امر قلبى

قال الصادق عليه السلام : لا يغرّنّك بكاؤ هم ، انّما التّقوى فى القلب . بحار / ٦٧ / ٢٨٦

٣ باتقواترين انسان

قال على عليه السلام عن رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : أ تقى النّاس من قال الحقّ فيماله وعليه .بحار/٦٧/٢٨٨

٤ تقوا معيار كرامت

قال زين العابدين عليه السلام : لاحسب لقرشىٍّ و لا عربىّ الاّ بتواضع و لا كرم الاّ بالتّقوى .بحار / ٦٧ / ٢٨٨

٥ درجات تقوا

قال الصادق عليه السلام : التقوى على ثلاثة أ وجه : تقوى باللّه فى اللّه و هو ترك الحلال فضلا عن الشبهة و هو تقوى خاص الخاص و تقوى من الله و هو ترك الشبهات فضلا عن الحرام و هو تقوى الخاص و تقوى من خوف النار و العقاب و هو ترك الحرام و هو تقوى العام . بحار / ٦٧ / ٢٩٥

٦ تفسير تقوا

قال على عليه السلام : التقوى اجتناب ، التقوى أ ن يتّقى المرء كلّ ما يؤ ثمه ، المتّقى من اتّقى الذّنوب ، راءس التقوى ترك الشهوة ، من ملك شهوته كان تقيّا، ملاك التّقوى رَفْضُ الدّنيا. غرر الحكم / ١ ٦

٧ ويژگى متّقيان

امام على عليه السلام در خطبه ى همام بيش از ١٠٠ ويژگى براى متقيان بيان مى كند، از جمله : ١ منطقهم الصّواب ٢ ملبسهم الاقتصاد ٣ مشيهم التّواضع ٤ غضّوا أ بصارهم عمّا حرّم الله عليهم ٥ وقفوا أ سماعهم على العلم النّافع لهم ٦ نزلت اءنفسهم منهم فى البلاء كالّتى نزلت فى الرّخاء ٧ عظم الخالق فى اءنفسهم فصغر مادونه فى اءعينهم ٨ قلوبهم محزونة ٩ شرورهم ماءمونة ١٠أ جسادهم نحيفة ١١ حاجاتهم خفيفة ١٢ أ نفسهم عفيفة ...نهج البلاغه / خطبه ى ١٩٣

٨ بركات تقوا

١ صلاح ايمان ؛ قال على عليه السلام : سبب صلاح الايمان التّقوى .غررالحكم / ٥٥١٤
٢ خويشتن دارى از محرمات ؛ قال على عليه السلام : ان تقوى الله حمت أ ولياء الله محارمه .نهج البلاغه / خطبه ١١٤
٣ آبادى دين ؛ قال على عليه السلام : انّ تقوى الله عمارة الدّين و عماد اليقين و انّها لمفتاح صلاح و مصباح نجاح . غرر الحكم / ٣٦٢٣
٤ كليد پاكى ، ٥- توشه قيامت ٦- آزادى از هر نوع بندگى ؛ قال على عليه السلام : انّ تقوى الله مفتاح سداد و ذخيرة معاد و عتق من كل ملكة و نجاة من كل هلكة بها ينجح الطّالب و ينجوا الهارب و ينال الرّاغب . نهج البلاغه / خطبه ٢٣٠
٧ پذيرش اعمال ؛ قال على عليه السلام : صفتان لا يقبل الله سبحانه الاعمال الاّ بهما التّقى و الاخلاص . غرر الحكم / ٥٨٨٧
٨ نجات از گرفتارى ها؛ قال على عليه السلام : من اتقى الله سبحانه ، جعل له من كلّ همّ فرجا و من كلّ ضيق مخرجا. غرر الحكم / ٨٨٤٧
٩ زندگى نيرومند؛ من اتقى الله عاش قويا. بحار / ٧٠ / ٢٨٣
١٠ محبوبيت نزد مردم ؛ من اتقى الله أ حبّه النّاس . بحار / ٧٨ / ٧٩
١١ حفاظت الهى ؛ من اتقى الله يُتَّقى . بحار / ٥٠ / ١٧٧
١٢ ورود به بهشت ؛ أ كثر ما تلج به أ متى الجنّة تقوى اللّه . بحار / ٧١ / ٣٧٥

اشاره

الف عُقبة بن بشير اسدى به حضور امام باقر عليه السلام آمد و گفت : من فرزند بشير اسدى و از خاندان بزرگ و شريفى هستم . امام به او فرمود: با به رخ كشيدن حسب و نسب خود بر ما منت مگذار. ملاك برترى فقط تقوا و پرهيزكارى است ؛ فليس لاحد فضل على احد الاّ بالتّقوى .كافى / ٢ /٢ ٤٧
ب مفضل بن عمر گويد: نزد امام صادق عليه السلام بودم . سخن از اعمال پيش آمد عرض كردم چقدر عمل من ضعيف است . فرمود: استغفار كن بعد فرمود: عمل اندك با تقوى بهتر از عمل زياد بدون تقوى است . عرض كردم : چگونه ؟ فرمود: مثل اينكه شخصى اطعام مى كند و به همسايگانش نيكى مى نمايد لكن هرگاه به حرام مى رسد خود را كنترل نمى كند و اين عمل بدون تقوى است . كافى ٢/٢/٧٦

محبّت به خداوند

١ عدم سازگارى محبّت خدا و دنيا

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : حبّ الدّنيا و حبّ اللّه لايجتمعان فى قلب اءبدا.
تنبيه الخواطر/٣٦٢

٢ قلب انسان جايگاه محبت الهى

قال الصادق عليه السلام : القلب حرم اللّه فلا تسكن حرمَ اللّه غيرَ اللّه .بحار/٧٠/ ٢٥

٣ محبّت ، اساس دين

قال الصادق عليه السلام : هل الدّين الاّ الحبّ؛ انّ اللّه عزّ و جلّ يقول : (قل إ ن كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى يحببكم اللّه). بحار / ٦٩ / ٢٣٧

٤ درخواست محبت خداوند

قال زين العابدين عليه السلام : اللّهمّ انّى اءسئلك أ ن تملا قلبى حبّا لك و خشية منك و تصديقا لك و ايمانا بك . بحار / ٩٨ / ٨٩

٥ محبّتِ الهى لذيذترين نعمت بهشتى

قال على عليه السلام : اءطيب شى ء فى الجنّة و أ لّذه حبّ اللّه و الحبّ فى اللّه و الحمد للّه ربّ العالمين . مستدرك / ٢ / ٣٦٦


۵
٦ محبت خدا عامل كمال ايمان

٦ محبت خدا عامل كمال ايمان

قال على عليه السلام : من أ حبّ أ ن يكمل ايمانه ، فليكن حبّه للّه و بغضه للّه و رضاه للّه و سخطه للّه . غرر الحكم / ٢ / ٦٩٣

٧ نشانه هاى محبت الهى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : علامة حبّ اللّه تعالى حبّ ذكر اللّه تعالى و علامة بغض اللّه تعالى بغض ذكر اللّه عزّ و جلّ. كنز العمال /١ ٧٧٦

٨ ميزان محبت الهى

قال الصادق عليه السلام : من أ راد أ ن يعرف كيف منزلته عنداللّه ، فليعرف كيف منزلة اللّه عنده . بحار / ٧١ / ١٥٦

٩ آثار محبت خداوند

الف كفايت امور انسان ؛ قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : من أ كثر محبة اللّه على محبة نفسه ، كفاه اللّه مؤ ونة النّاس . كنز العمال / ١٥ / ٧٩
ب زمينه عنايت الهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ اللّه اذا أ حبّ عبدا، ابتلاه ليسمع تضرّعه . مجموعه ورام / ٥
ج توجه به طاعت و قناعت و فهم دين ؛ قال الصادق عليه السلام : اذا أ حبّ اللّه عبدا أ لهمه الطّاعة و أ لزمه القناعة و فقّهه فى الدّين و قوّاه باليقين .... بحار / ١٠٠ / ٢٦
د علاقه به رعايت امانت ؛ قال على عليه السلام : اذا أ حبّ اللّه عبدا، حبّب اليه الا مانة .تصنيف غرر/٢٥١

١٠ عوامل محبت خداوند به انسان

الف بغض دنيا؛ قيل لعيسى بن مريم عليه السلام : علّمنا عملا واحدا يحبّنا اللّه
عليه ؟ قال : أ بغضوا الدنيا يحببكم اللّه . بحار / ١٤ / ٣٢٨
ب انجام واجبات ؛ قال الصادق عليه السلام : قال اللّه تبارك و تعالى : ما تحبّب الىّ عبد بأ حبّ ممّا افترضت عليه . بحار / ٧١ / ١٩٦
ج ياد مرگ ؛ قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : من اءكثر ذكر الموت ، أ حبّه اللّه . بحار / ٧٥ / ١٢٦
د بغض گناهكاران ؛ قال الصادق عليه السلام : طلبت حبّ اللّه عزّ و جلّ فوجدته فى بغض أ هل المعاصى . مستدرك / ٢ / ٣٥٧
ه‍ كمك به مردم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اءحبّ عباد اللّه الى اللّه جلّ جلاله ، أ نفعهم لعباده و أ قومهم بحقّه . بحار / ٧٧ / ٢٥٢
سئل النبى صلّى اللّه عليه و آله عن أ حبّ الناس اليه ، فقال : أ نفعهم للنّاس بحار / ٧٤ / ٣٣٩
قال الصادق عليه السلام : قال اللّه عزّ و جلّ: الخلق عيالى ، فأ حبّهم الىّ أ لطفهم به و أ سعاهم فى حوائجهم . كافى / ٢ / ١٩٩

١١ كارهاى محبوب خدا

الف خرسند ساختن مؤ من ؛ قال الباقر عليه السلام : مِن أ حبّ الا عمال الى اللّه عزّوجلّ، ادخال السّرورعلى المؤ من او اشباع جوعته أ و تنفيس كربته أ و قضاء دينه . بحار/٧٤/ ٢٩٧
ب زيارت قبر امام حسين عليه السلام ؛ قال الصادق عليه السلام : مِن أ حبّ الا عمال الى اللّه زيارة قبر الحسين عليه السلام . بحار / ١٠١ / ٤٩
ج دعا و نيايش ؛ قال على عليه السلام : أ حبّ الا عمال الى اللّه عزّ و جلّ فى الا رض الدّعاء.بحار / ٩٣ / ٢٩٥
د كم سخن گفتن و كم خوابيدن و كم خوردن ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ثلاثة يحبّها الله : قلّة الكلام ، قلّة المنام و قلّة الطعام . تنبيه الخواطر / ٢ /٢ ١٣

اشاره

امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند به حضرت موسى وحى نمود مرا دوست بدار و مردم را به من علاقه مند كن . موسى عليه السلام عرضه داشت خدايا تو مى دانى كسى مانند تو محبوب من نيست اما مردم را چگونه به تو علاقه مند سازم ؟ فرمود: نعمتهاى مرا به آنان يادآورى كن مرا دوست مى دارند. قصص الانبياء/١٣٣

ذكر الهى

١ فضيلت ذكر؛ قال على عليه السلام :

الذكر لذة المحبين . غرر الحكم / ١ / ٢٥

٢ حقيقت ذكر

قال على عليه السلام : الذكر ذكران ذكر عند المصيبة حسن جميل و افضل من ذلك ذكر الله عند ما حرّم عليك فيكون حاجزا. بحار / ٧٨ / ٥٥

٣ تداوم ذكر غذاى روح

قال على عليه السلام : مداومة الذكر قوت الارواح و مفتاح الصلاح . تصنيف غرر/١٨٩

٤ عامل تداوم ذكر

قال على عليه السلام : فى حديث المعراج قال الله تبارك و تعالى لرسوله : دم على ذكرى فقال صلّى اللّه عليه و آله : يا رب و كيف ادوم على ذكرك فقال : بالخلوة عن الناس و بغضك الحلو و الحامض و فراغ بطنك و بيتك من الدنيا. بحار / ٧٧ / ٥٥

٥- ذكر در تمام اوقات

لا تدع ذكر الله ... لانّ ذكر الله حسن على كل حال . بحار / ٩٣ / ١٥٣

٦ موانع ذكر

قال على عليه السلام : من اشتغل بذكر الناس قطعه الله سبحانه عن ذكره . غرر الحكم / ٨٢٣٤

٧ تشويق به ذكر كثير

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عليك بتلاوة القرآن و ذكر الله كثيرا فانه ذكر لك فى السماء و نور لك فى الارض . خصال / ٢ / ٥٢٥

٨ معناى ذكر كثير

قال الصادق عليه السلام : اذا ذكر العبد ربه فى اليوم ماءة مرّة كان ذلك كثيرا. بحار / ٩٣ / ١٦٠
قال الصادق عليه السلام : تسبيح فاطمة الزهراء عليها السلام من الذكر الكثير الذى قال الله عزّوجلّ اذكروا الله ذكرا كثيرا. نور الثقلين / ٤ /٢ ٨٦

٩ اهميت ذكر در موارد خاص

الف در جنگ و مقابله با دشمن ؛ قال على عليه السلام : اذا لقيتم عدوكم فى الحرب فاقلّوا الكلام و اكثروا ذكر الله عزّوجلّ. بحار / ٩٣ / ١٥٤
ب در بازار؛ قال على عليه السلام : اكثروا ذكر الله عزّ و جلّ اذا دخلتم الاسواق و عند اشتغال الناس فانّه كفّارة الذنوب . بحار / ١٠ / ٩٢
ج در تنهايى ؛ قال الباقر عليه السلام : فى التوراة مكتوب يا موسى ... اذكرنى فى خلواتك و عند سرور لذاتك . بحار / ١٣ / ٣٢٨
د در تصميم گيرى ه‍ در قضاوت و در توزيع ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذكروا الله عند همّك اذا هممت و عند لسانك اذا حكمت و عند يدك اذا اقسمت .بحار/٧٧/١٧٣

١٠ آثار ذكر

١ نيكو شدن اعمال ؛ قال على عليه السلام : من عمّر قلبه بدوام الذكر حسنت افعاله فى السرّ و الجهر. (١)
٢ زنده شدن قلب ؛ قال على عليه السلام : فى الذكر حياة القلوب . (٢)
٣ طرد شيطان ؛ قال على عليه السلام : ذكر الله مطردة الشيطان . (٣)
٤ امنيت از نفاق ؛ قال على عليه السلام : من اكثر ذكر الله فقد برى ء من النفاق .(٤)
٥ نزول رحمت ؛ قال على عليه السلام : بذكر الله تنزل الرحمة . (٥)
٦ شرح صدر؛ قال على عليه السلام : الذكر شرح الصدر. (٦)
٧ هدايت عقل ؛ قال على عليه السلام : الذكر هداية العقول . (٧) ١ ٧ تصنيف غرر/١٨٩١٩٠
٨ محبوبيت الهى ؛ قال على عليه السلام : من اكثر ذكر الله احبّه . بحار / ٩٣ / ١٦٠
٩ ذكر برترين لذت ؛ قال زين العابدين عليه السلام : استغفرك من كل لذة بغير ذكرك و من كل راحة بغير انسك و كل سرور بغير قربك . بحار / ٩١ /١ ٥١
١٠ ذكر بزرگ ترين نعمت ؛ قال السجاد عليه السلام : من اعظم النعم علينا جريان ذكرك على السنتنا و اذنك لنا بدعائك و تنزيهك و تسبيحك . مناجات الذاكرين
١١ بهترين ذكر؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل الذكر لا اله الاّ الله و افضل الدعاء الحمد لله . كنز العمال / ١ / ٤٢١
١٢ ذكر داروى دردهاى باطنى ؛ قال على عليه السلام : ذكر الله دواء اعلال النفوس .
غرر الحكم / ١ / ٤٠٤
١٣ ذكر سرمايه ى مؤ من ؛ قال على عليه السلام : ذكر الله راءس مال كل مؤ من و ربحه السلامة من الشيطان . غرر الحكم / ١ / ٤٠٤
١٤ ذكر و مجالست با خداوند؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... قال الله تعالى : يا موسى بن عمران انا جليس من ذكرنى . بحار / ١٣ / ٣٤٧
١٥ تكفير گناهان ؛ قال على عليه السلام : اذكروا الله كثيرا يكفّر سيئاتكم . بحار / ٨٢ / ٣٢٣

اشاره

امام صادق عليه السلام فرمودند: پدرم زياد ذكر مى گفت من همراه او بودم در تمام حالات به ياد خدا بود و ذكر مى گفت حتى غذا خوردن و سخن گفتن با مردم او را از ذكر الهى باز نمى داشت . وسائل /٤/١١٨١

يقين

١ ارزش يقين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خير ما القى فى القلب اليقين . امالى صدوق / ٣٩٥

٢ يقين ستون ايمان ؛

قال على عليه السلام : اليقين عماد الايمان . غرر الحكم / ٣٩٨

٣ يقين گوهر گرانبها

قال الصادق عليه السلام : ان الايمان افضل من الاسلام و ان اليقين افضل من الايمان و ما من شى ء اعزّ من اليقين . كافى / ٢ / ٥١

٤ يقين بهترين عبادت ؛

قال على عليه السلام : اليقين افضل عبادة . غرر الحكم / ٨٥٦

٥ يقين بالاترين مراتب كمال

قال الرضا عليه السلام : الايمان فوق الاسلام بدرجة و التقوى فوق الايمان بدرجة و اليقين فوق التقوى بدرجة و لم يقسّم بين العباد شى ء اقل من اليقين .كافى / ٢/ ٥

٦ نشانه هاى يقين

قال على عليه السلام : يستدل على اليقين بقصر الامل و اخلاص العمل و الزهد فى الدنيا.غرر الحكم / ١٠٩٧٠

٧ عوامل فساد يقين

قال على عليه السلام : حبّ المال يوهن الدين و يفسد اليقين . غرر الحكم / ٤٨٧٩
قال على عليه السلام : سبب فساد اليقين الطمع . غرر الحكم /٥ ٥١٣

٨ الگوى يقين ؛ قال على عليه السلام :

لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا. غرر الحكم / ٧٥٦٩

٩ مراتب يقين

مرحوم مجلسى گويد: و لليقين ثلاث مراتب : علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين قال الله تعالى : «كلاّ لو تعلمون عين اليقين لترون الجحيم ثم لترونها عين اليقين ان هذا لهو حق اليقين . بحار / ٧٠ / ١٤٢

١٠ آثار يقين

الف صبر؛ قال على عليه السلام : سلاح الموقن الصبر على البلاء و الشكر فى الرخاء.
غرر الحكم / ٥٥٦٠
ب اخلاص ؛ قال على عليه السلام : اخلاص العمل من قوّة اليقين و صلاح النية .
غرر الحكم / ١٣٠١
ج توكل ؛ قال على عليه السلام : بحسن التوكل يستدل على حسن الايقان . غرر الحكم / ٤٢٨٦
د رضا؛ قال على عليه السلام : بالرضا بقضاء الله يستدل على حسن اليقين .
غرر الحكم / ٤٢٨٤

اشاره

در زمان پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله جوانى به مرحله ى يقين رسيده بود. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در باره ى او فرمود: هذا عبد نوّر الله قلبه بالايمان سپس وى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله درخواست كرد از خداوند بخواهد به شهادت نايل شود و در يكى از جنگ ها به آرزوى خود رسيد.بحار/٢٢/١٢٦

نيت

١ برترى نيت بر عمل

قال الصادق عليه السلام : و النيّة افضل من العمل الا و انّ النية هى العمل ثم تلا قوله تعالى : (قل كل يعمل على شاكلته) يعنى على نيّته . وسائل / ١ /٣ ٦

٢ تاءثير نيت در قوت جسمى

قال الصادق عليه السلام : ما ضعف بدن عما قويت عليه النيّة . فقيه / ٤ / ٤٠٠

٣ حسن نيت زمينه ى لطف حق

قال على عليه السلام : على قدر النيّة تكون من الله العطيّة . غرر الحكم / ٦١٩٣

٤ نيت شايسته در همه ى اعمال ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا اباذر! ليكن لك فى كل شى ء نيّة صالحة حتى النوم و الاكل . مكارم الاخلاق / ٢ / ٣٧٠

٥- پاداش نيت نماز شب

قال الصادق عليه السلام : ان العبد لينوى من نهاره ان يصلى بالليل فيغلبه عينه فينام فيثبت الله له صلوته و يكتب نفسه تسبيحا و يجعل نومه عليه صدقة بحار ٦٧/٢٠٦

٦ تاءثير نيت در خلود بهشت و جهنم

قال الصادق عليه السلام : انّما خلّد اهل النار فى النار لانّ نياتهم كانت فى الدنيا ان لو خلدوا فيها ان يعصوا الله ابدا و انما خلّد اهل الجنة فى الجنة لانّ نياتهم كانت فى الدنيا ان لو بقوا فيها ان يطيعوا الله ابدا فبالنيات خلّد هولاء و هولاء ثم تلا قوله تعالى : (قل كل يعمل على شاكلته) قال على نيّته . كافى / ٢ / ٨٥

٧ نيت برآوردن نياز مؤ من

انّ المؤ من لترد عليه الحاجة لاخيه فلا تكون عنده فيهتم بها قلبه فيدخله الله تبارك و تعالى بهمّه الجنة . كافى / ٢ / ١٩٦

٨- نيت توفيق شهادت ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

من ساءل الله الشهادة بصدق بلّغه الله منازل الشهداء و ان مات على فراشه مراءت العقول /٨/١٠٣

٩ حكمت برترى نيت بر عمل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : نية المؤ من خير من عمله و انّ الله عزّ و جلّ ليعطى العبد على نيّته ما لا يعطى على عمله و ذلك انّ النية لا رياء فيها و العمل يخالطه الرياء.كنزالعمال / ٧٢٧٠

١٠ آثار حسن نيت

الف توسعه ى رزق ؛

قال الصادق عليه السلام : من حسنت نيته زاد الله فى رزقه محاسن /١/ ٤٠٦

ب اصلاح عمل ؛

قال على عليه السلام : صلاح العمل بصلاح النية .غررالحكم /٥٧٩٢

ج پاداش فراوان ؛

قال على عليه السلام : من حسنت نيّته كثرت مثوبته وطابت عيشه و وجبت مودّته . غرر الحكم / ٩٠٩٤

١١ آثار سوء نيت

الف رنج و بلا؛

قال على عليه السلام : اذافسدت النية وقعت البليّة غررالحكم /٤٠٢١

ب نرسيدن به آرزو؛

قال على عليه السلام : من اساءالنية منع الامنية.غررالحكم /٨٣١١

ج محروميت از رزق ؛

قال الصادق عليه السلام : ان المؤ من لينوى الذنب فيحرم رزقه .

اشاره

بحار/ ٧١ / ٢٤٧
حضرت رضا عليه السلام فرمودند: روز قيامت كه مى شود، مؤ من هنگامى كه به پرونده ى خود مى نگرد، اعمالى خوبى را مشاهده مى كند كه انجام نداده چشم او روشن و قلب او شادمان مى گردد و عرض مى كند: پروردگارا! من اين كارها را انجام نداده ام خطاب مى رسد چون نيت اين كارهاى خير را داشتيد ما براى شما ثبت كرديم و امروز پاداش مى دهيم ؛ ... يقولون و عزتك انك لتعلم انا لم نعمل منها شيئا فيقول صدقتم نويتموها فكتبناها لكم ثم يثابون عليها.تفسير على ابن ابراهيم /٢/ ٢٦

اخلاص

١ اهميت اخلاص

قال على عليه السلام : طوبى لمن اخلص لله العبادة و الدعاء و لم يشغل قلبه بما ترى عيناه و لم ينس ذكر الله بما تسمع اذناه و لم يحزن صدره بما اعطى غيره . كافى / ٢ / ١٦

٢- اخلاص سرّ الهى

قال على عليه السلام قال اللّه تعالى : الاخلاص سرّ من اسرارى استودعه قلب من احببته محجة البيضاء/٨/١٢٥

٣ نشانه هاى اخلاص

الف عدم انتظار ستايش
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لكل حق حقيقة و ما بلغ عبد حقيقة الاخلاص حتى لا يحب ان يحمد على شى ء من عمله لله . بحار / ٧٢ /٣ ٠٤
ب برابرى ستايش و نكوهش
قال الصادق عليه السلام : لا يصير العبد عبدا خالصا للّه عزّوجلّ حتى يصير المدح و الذّم عنده سواء. بحار / ٧٣ / ٢٩٤
ج اجتناب از حرام
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من قال لا اله الاّ اللّه مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان يحجزه لا اله الاّ اللّه عمّا حرّم اللّه . بحار / ١ / ٣٥٩
د پرهيز از مردم آزارى
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : و اما علامة المخلص فاربعة : يسلم قلبه و يسلم جوارحه و بذل خيره و كفّ شرّه . تحف العقول / ٢١
ه‍ اميد به خدا و ترس از گناه
قال على عليه السلام : «العبادة الخالصة ان لا يرجو الرجل الاّ ربّه و لا يخاف الاّ ذنبه» غرر/١/٩٩

٤- اخلاص عبادت مقرّبان ؛

قال على عليه السلام : الاخلاص عبادة المقرّبين غرر/١/٢٥

٥ نشانه ى غير مخلص

قال على عليه السلام : لو ارتفع الهوى لانف غير المخلص من عمله . غرر الحكم / ٧٥٧٦

٦- پيامد عدم اخلاص

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : من اصبح من امّتى و همّه غير اللّه فليس من اللّه
بحار/٦٧/٣/٢٤

٧ آثار اخلاص عليه السلام

١ محبوبيت نزد خداوند؛ قال على عليه السلام : احبّ عباد اللّه من اخلص .
نهج البلاغه / خطبه ٨٧
٢ آزادگى ؛ قال على عليه السلام : بالاخلاص يكون الخلاص . تنبيه الخواطر / ٢ / ١٥٤
٣ سعادت ؛ قال على عليه السلام : السعيد من اخلص الطاعة . غرر الحكم / ١ / ٤٦
٤ رسيدن به هدف ؛ قال على عليه السلام : اخلص تنل . غرر الحكم /٢ ٢٤٨
٥ بصيرت ؛ قال على عليه السلام :عندتحقّق الاخلاص تستنيرالبصائر.غررالحكم /٦٢١١
٦ جارى شدن حكمت از قلب بر زبان ؛
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما اخلص عبدللّه عزّوجلّ اربعين صباحا الاّ جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه . بحار / ٧٠ / ٢٤٢
٨ پذيرفته شدن اعمال ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا عملت عملا فاعمل لله خالصا لانّه لا يقبل اللّه من عبادة الاعمال الاّ ما كان خالصا. بحار / ٧٧ / ٣٠
قال الصادق عليه السلام : قال الله عزّ و جلّ: انا خير شريك من اشرك معى غيرى فى عمل عمله لم اقبله الاّ ما كان خالصا. كافى / ٢ / ٢٩٥

اشاره

هنگامى كه موسى عليه السلام بر شعيب عليه السلام وارد شد، شعيب به او گفت : در منزل ما غذا بخور. موسى عليه السلام نپذيرفت . و گفت : مى ترسم اين غذا عوض آب كشيدن براى دختران تو باشد و ما اهل بيت هرگز عمل براى آخرت را در برابر زمين پر از طلا نمى فروشيم . فقال شعيب : و لم ذاك ؟ فقال موسى : ولكن اخاف ان يكون هذا عوضا عمّا سقيت لهما و انّا اهل بيت لا نبيع شيئا من عمل الاخرة بملا الارض ذهبا شعيب فرمود: رسم ما بر اين است كه از مهمان پذيرايى كنيم آن گاه موسى عليه السلام پذيرفت .بحار ١٣/٢١

دعا

١ دعا مغزعبادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الدعاءمخ ‌العبادة .... بحار/٩٣/٣٠٠

٢ دعا سلاح مؤ من

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الدعاء سلاح المؤ من و عمود الدين و نور السموات و الارضين .كافى / ٢ / ٤٦٨

٣ دعا كليد رحمت

قال على عليه السلام : الدعاء مفتاح الرحمة و مصباح الظلمة . بحار / ٩٣ / ٣٠٠

٤ دعا سپر مؤ من

قال على عليه السلام : الدعاء ترس المؤ من . كافى / ٢ / ٤٦٨

٥ درخواست تمام نيازها از خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ليساءل احدكم ربّه حاجته كلّها حتى يساءله شسع نعله اذا انقطع .بحار/٩٣/٢٩٥

٦ دعا براى حفظ آبرو

قال على عليه السلام : اللهمّ صن وجهى باليسار ولاتبذل جاهى بالاقتار....نهج البلاغه /٧١٦

٧ شرايط استجابت دعا

الف شناخت خداوند؛

قال قوم للصادق عليه السلام ندعوا فلا يستجاب لنا؟ قال عليه السلام : لانّكم تدعون من لا تعرفونه . بحار / ٩٣ / ٣٨٦

ب عمل شايسته ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يكفى من الدعاء معالبرّ ما يكفى الطعام من الملح . بحار / ٩٣ / ٣٧٦

ج غذاى حلال ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لمنقال له احب ان يستجاب دعائى طهّر ماءكلك و لاتدخل فى بطنك الحرام . بحار / ٩٣ / ٣٧٣

د حضور قلب ؛

قال الصادق عليه السلام : ان الله لا يستجيب دعا بظهر قلبساه فاذا دعوت فاقبل بقلبك ثم استيقن بالاجابة . كافى / ٢ / ٣٧٣

٨ موانع استجابت دعا

الف گناه ؛

قال الباقر عليه السلام : انّ العبديساءل الحاجة ... فيذنب العبد ذنبا فيقول الله تبارك و تعالى للملك لا تقض حاجته واحرّمه اياها فانّه تعرّض ‍ لسخطى و استوجب الحرمان منّى . بحار / ٧٣ / ٣٢٩

ب منافات داشتن با حكمت خداوند؛

قال على عليه السلام : انّ كرم الله لا ينقض حكمته فلذلك لا تقع الاجابة فى كلّ دعوة . غرر الحكم /٣٤٧٨

٩ علّت تاءخير اجابت دعا

قال على عليه السلام : لايقنّطنّك تاءخير اجابة الدعاء فان العطيّه على قدرالنيّة .
تصنيف غرر/١٩٣
قال الصادق عليه السلام : انّ العبد ليدعوا فيقول الله عزّ و جلّ للملكين قد استجبت له ولكن احبسوه بحاجته فانّى احبّ ان اسمع صوته .... كافى / ٢ /٤ ٨٩

١٠ انواع اجابت دعا

قال زين العابدين عليه السلام : المؤ من من دعائه على ثلاث امّا يدّخر له و امّا ان يعجّل له و امّا ان يدفع عنه بلاء يريد ان يصيبه . بحار / ٧٨ /١ ٣٨

١١ آداب دعا

١ بسم الله گفتن ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يردّ دعاء اوله بسم الله الرحمن الرحيم .بحار / ٩٣ / ٣١٣

٢ تمجيد خداوند؛

قال الصادق عليه السلام : كل دعاء لا يكون قبله تمجيد فهو ابتر.بحار/٩٣ / ٣٢١

٣ صلوات بر پيامبر و آل او؛

قال الصادق عليه السلام : لا يزال الدعاء محجوبا حتّى يصلى على محمد و آل محمد. كافى / ٢ / ٤٩١

٤ اقرار به گناه ؛

قال الصادق عليه السلام : انّما هى المدحه ثم الاقرار بالذنب ثم المساءلة .بحار/ ٩٣ / ٣١٨

٥ دعا براى ديگران ؛

قال الصادق عليه السلام : من قدّم اربعين من المؤ منين ثم دعا استجيب له . بحار / ٢ / ٥٠٩

٦ حسن ظن به اجابت ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ادعوا الله و انتم موقنون بالاجابة .بحار / ٩٣ / ٣٠٥

٧ اصرار ورزيدن ؛

قال الباقر عليه السلام : ان الله كره الحاح الناس بعضهم على بعض فى المساءلة و احبّ ذلك لنفسه . بحار / ٧٨ / ١٧٣

٨ دعا بعد از عمل واجب ؛

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : من ادّى فريضة فله عند الله دعوة مستجابة . بحار / ٨٥ / ٣٢١

٩ تضرع و ابتهال ؛

كان رسول الله صلّى اللّه عليه و آله يرفع يديه اذا ابتهل و دعا كما يستطعم المسكين . بحار / ٩٣ / ٢٩٤

١٠ نماز خواندن ؛

قال الصادق عليه السلام : جاء رجل الى المسجد فصلّى ركعتين ثم اثنى على الله عزّ و جلّ و صلّى على النبى و آله . فقال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : سل تعط.

اشاره بحار / ٩٣ / ٣١٦

الف حضرت يونس عليه السلام وقتى در شكم ماهى قرار گرفت سه كار انجام داد: اقرار به توحيد، تسبيح خداوند و اعتراف به تقصير (ترك اولى) و بعد از آن خداوند دعاى او را مستجاب نمود و نجات يافت فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمين فاستجبناله و نجيناه من الغمّ و كذلك ننجى المؤ منين
ب فضل بن يونس گويد: امام كاظم عليه السلام به من فرمود: اين دعا را بسيار بخوان : اللهمّ لا تجعلنى من المعارين و لا تخرجنى من التقصير. عرض كردم : معناى ايمان عاريه (ناپايدار) را دانستم ولى معناى مرا از تقصير بيرون مبر چيست ؟ فرمود: هر كارى را كه براى خدا انجام مى دهى خود را در آن مقصّر بدان زيرا همه ى انسان ها در مورد اعمالشان بين خود و خدا مقصّر هستند.كافى /٢/٤٢١

توكّل

١ توكل يكى از اركان ايمان

قال الرضا عليه السلام : الايمان اربعة اركان : التوكل على الله عزّ و جل و الرضا بقضائه و التسليم لامر الله و التفويض الى الله . قرب الاسناد /٣ ٥٤

٢ حقيقت توكل

قال الصادق عليه السلام : لما سئل عن حدّ التوكل : ان لا تخاف مع الله شيئا. بحار / ٧١ / ١٥٦
قال جبرئيل : لما ساءله النبى عن التوكل على الله : العلم بان المخلوق لا يضر و لا ينفع و لا يعطى و لا يمنع و استعمال الياءس من الخلق فاذا كان العبد كذلك لم يعمل لاحد سوى الله و لم يرج و لم يخف سوى الله و لم يطمع فى احد سوى الله فهذا هو التوكل . معانى الاخبار / ٢٦١

٣ عدم اعتماد به ديگران

قال الجواد عليه السلام : من انقطع الى غير الله وكله الله اليه . الدرة الباهرة / ٤٠

٤ آثار توكل

الف آسان شدن دشوارى ها؛ قال على عليه السلام : من توكل على الله ذلّ له الصعاب و تسهلّت عليه الاسباب . تصنيف غرر/١٩٧
ب پيروزى ؛ قال الباقر عليه السلام : من توكل على الله لا يغلب و من اعتصم بالله لا يهزم .جامع الاخبار / ٣٢٢
ج كفايت خداوند؛ قال على عليه السلام : من وثق بالله اراه السرور و من توكل عليه كفاه الامور. جامع الاخبار / ٣٢٢

٥ توكل نردبان تكامل

قال الجواد عليه السلام : الثقة بالله تعالى ثمن لكلّ غال و سلّم الى كل عال . بحار / ٧٨ / ٣٦٤

٦ نشانه ى توكل

قال على عليه السلام : «لينبغى لمن رضى بقضاء الله سبحانه ان يتوكّل عليه» .غررالحكم /١٠٩٣٦

٧ درجات توكل

قال الرضا عليه السلام : التوكل درجات منها ان تثق به فى امرك كله فيما فعل بك فما فعل بك كنت راضيا ... و من ذلك الايمان بغيوب الله التى لم يحط علمك بها فوكلت علمها اليه ....تحف العقول / ٤٤٣

٨ پيامد عدم توكل بر خدا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اوحى الله عزّ و جلّ الى بعض انبيائه و عزتى و جلالى لاقطعنّ امل كل مؤ مّل غيرى بالاياس و لاكسونّه ثوب المذلّة فى النّار ... ايؤ مّل عبدى فى الشدائد غيرى و الشدائد بيدى او يرجوا سواى و انا الغنّى الجواد .... بحار/٧١/١٥٤

اشاره

الف هنگامى كه حضرت ابراهيم عليه السلام را در ميان آتش انداختند، فرشتگان مختلف از او سؤ ال كردند «هل لك من حاجة ؟» به همه ى آن ها گفت نيازى به شما ندارم . بعد فرمود: حسبى من سؤ الى علمه بحالى . بحار / ٧١ / ١٥٥
ب پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دعا مى كرد و مى گفت : اللهم لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا ام سلمه اعتراض كرد. حضرت پاسخ دادند و فرمودند: و ما يؤ مننى و انما وكّل الله يونس بن متى الى نفسه طرفة عين فكان منه ما كان .تفسير قمى /٢/ ٧٥
ج حضرت يوسف عليه السلام به شخصى كه تعبير خواب را برايش بيان كرد و فرمود تو ساقى ملك خواهى شد، فرمود: «اذكرنى عند ربّك» و اين كلام باعث شد هفت سال در زندان بماند. خداوند متعال به او وحى كرد چه كسى تو را از اين همه مشكلات نجات داد؟ گفت : خدايا تو مرا نجات دادى . خداوند فرمود: پس چرا به غير من براى نجات از زندان پناه بردى ؟ فقال الله : كيف استغثت بغيرى و لم استغث بى و تساءلنى ان اخرجك من السجن . بحار / ١٢ / ٣٠٢

رضا و تسليم

١ رضايت نشانه ى ايمان

قال الصادق عليه السلام : اعلموا انه لن يؤ من عبد من عبيده حتى يرضى عن الله فيما صنع الله اليه و صنع به على ما احبّ و كره . بحار / ٧٨ /٢ ١٧

٢ رضايت به مقدرات الهى ؛

قال على عليه السلام : ان الله سبحانه يجرى الامور على ما يقتضيه لا على ما ترتضيه . غررالحكم / ٣٤٣٢
قال على عليه السلام : الامور بالتقدير لا بالتدبير. غرر الحكم /١ ٩٤٧

٣ رضايت نشانه ى معرفت كامل

قال الصادق عليه السلام : ان اعلم الناس بالله ارضاهم بقضاء الله . بحار / ٧١ / ١٥٨

٤ رضايت و زندگى گوارا

قال على عليه السلام : انّ اهناء الناس عيشا من كان بما قسّم الله راضيا. غرر الحكم / ٣٣٩٧

٥ عدم رضايت به مقدرات

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يقول الله تعالى من لم يرض بقضائى و لم يشكر نعمائى و لم يصبر على بلائى فليتّخذ ربا سواى . بحار / ٨٢ /١ ٣٢

٦ خير بودن مقدرات الهى ؛

قال الصادق عليه السلام : عجبت للمرء المسلم لا يقضى الله عزّ و جلّ قضاء الاّ كان خيرا له و ان قرض بالمقاريض كان خيرا له و ان ملك مشارق الارض و مغاربها كان خيرا له . كافى / ٢ / ٦٢

٧ آثار رضايت

الف آسايش بدنى ؛

قال على عليه السلام : من رضى من الله بما قسم له استراح بدنه .بحار/٧١ / ١٣٩

ب آرامش روحى ؛

قال على عليه السلام : من رضى برزق الله لم يحزن على مافاته .نهج البلاغه / ٣٤٩

ج از بين رفتن اندوه ؛

قال على عليه السلام : «نعم الطاردللهمّ الرضابالقضاء» .غررالحكم /٩٩٠٩

٨ معناى تسليم

قال الصادق عليه السلام : اذا قال العبد لا حول و لا قوة الاّ بالله قال الله عزّ و جلّ للملائكة استسلم عبدى اقضوا حاجته . بحار / ٩٣ / ١٨٩

٩ تسليم عامل رستگارى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا عباد الله انتم كالمرضى و رب العالمين كالطبيب فصلاح المرضى فيما يعلمه الطبيب و تدبيره به لا فيما يشتهيه المريض و يقترحه الا فسلّموا لله امره تكونوا من الفائزين . تنبيه الخواطر / ٢ /١ ١٧

١٠ شكايت از خداوند و عدم تسليم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ياءتى على الناس زمان يشكون فيه ربّهم قلت و كيف يشكون فيه ربّهم قال يقول الرجل و الله ما ربحت شيئا منذ كذا و كذا و لا اكل و لا اشرب الاّ من راءس مالى ويحك و هل اصل مالك و ذروته الاّ من ربّك ؟. كافى / ٥ / ٣١٢

١١ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله الگوى تسليم

قال الصادق عليه السلام : «لم يكن رسول الله يقول لشى ء قد مضى لو كان غيره» .تنبيه الخواطر/٢/١٨٥

اشاره

الف اسماعيل فرزند امام صادق عليه السلام مريض شد و از دنيا رفت . امام قبل از آن كه فرزندش از دنيا برود تضرع مى نمود، اما بعد از رحلت فرزندش ‍ تضرع امام قطع گرديد. شخصى علت اين برخورد را جويا شد. حضرت فرمود: ما قبل از مصيبت از خداوند درخواست (سلامتى) مى كنيم اما وقتى كه امر الهى واقع شد به قضا و فرمان او تسليم هستيم . بحار/٤٧/٤٩
ب هنگامى كه ابراهيم فرزند پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از دنيا رفت ، پيامبر گريه كرد. به ايشان عرض كردند «تنهى عن البكاء و انت تبكى» فرمود: اين گريه نيست و انما رحمة و من لا يرحم لا يُرحم .
در حديث ديگر فرمودند: تبكى العين و يدمع القلب و لا نقول ما يسخط الرب عزّ و جلّ. بحار / ٨٢ / ٩٠

توبه

١ اهميت توبه ؛

قال الباقر عليه السلام : ان الله تعالى اشدّ فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فى ليلة ظلماء فوجدها فالله اشدّ فرحا بتوبة عبده من ذلك الرجل براحلته حين وجدها. كافى / ٢ / ٤٣٥

٢ - آسان تر از توبه ؛

قال على عليه السلام : ترك الذنب اهون من طلب التوبة . بحار / ٧٣ / ٣٦٤

٣ عدم سازش آرزوى طولانى با توبه ؛

قال على عليه السلام : لا تكن ممّن يرجو الا خرة بغير العمل و يرجى التوبة بطول الامل .... بحار / ٦ / ٣٧

٤ معناى توبه نصوح ؛

قال الكاظم عليه السلام : فى قول الله عزّ و جلّ: (توبوا الى اللّه توبة نصوحا) يتوب العبد ثم لا يرجع فيه . بحار / ٦ / ٢٠

٥ توبه از گناه تضييع حق الناس ؛

عن شيخ من النخع قال قلت لابى جعفر عليه السلام انّى لم ازل واليا منذ زمن الحجاج الى يوم هذا فهل لى من توبة ؟ قال : فسكت ثم اعدت عليه ؟ فقال : لا، حتى تؤ دّى الى كل ذى حق حقّه . بحار / ٧٥ / ٣٢٩

٦ اركان توبه ؛

قال على عليه السلام : التوبة على اربعة دعائم ندم بالقلب و استغفار باللسان و عمل بالجوارح و عزم على ان لا يعود. بحار / ٧٨ / ٨١

٧ زمان پذيرفتن توبه ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... من تاب قبل ان يعاين قبل الله توتبه .كافى / ٢ / ٤٤٠

٨ نشانه هاى تائب ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اما علامة التائب فاربعة النصيحة لله فى عمله و ترك الباطل و لزوم الحق و الحرص على الخير. تحف العقول /٢ ٢

٩ آثار و بركات توبه

الف نزول رحمت ؛ قال على عليه السلام : التوبة تستنزل الرحمة . مستدرك / ٢ / ٣٤٨
ب طهارت روح ؛ قال على عليه السلام : التوبة تطهّر القلوب و تغسل الذنوب . غرر الحكم
ج از بين رفتن گناه ؛ قال الباقر عليه السلام : التائب من الذنب كمن لاذنب له . بحار/٦/٤١
د محبوبيت الهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ليس شى ء احبّ الى الله من مؤ من تائب او مؤ منة تائبة . بحار / ٦ / ٢١

١٠ اوصاف توبه كننده

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اتدرون من التائب ؟ قالوا: اللهم لا. قال : اذا تاب العبد و لم يرض الخصماء فليس بتائب اذا تاب العبد و لم يغيّر لباسه فليس بتائب اذا تاب العبد و لم يغيّر فراشه و وسادته فليس بتائب اذا تاب العبد و لم يغيّر خلقه و نيته فليس بتائب ... اذا استقام على هذا الخصال فذاك التائب . بحار / ٦ / ٣٦

اشاره

الف على بن حمزه گويد: يكى از دوستان من از نويسندگان بنى اميه بود خدمت امام صادق عليه السلام رسيد امام فرمود: اگر بنى اميه مثل شما را نداشتند تا ماليات براى آنان جمع كنند حق ما را غصب نمى كردند. عرض ‍ كردم آيا راه نجاتى براى من هست ؟ فرمود: آرى ، تمام حقوقى كه از مردم گرفته اى به آنان برگردان و اگر نمى شناسى صدقه بده بهشت را براى تو ضمانت مى كنم . اين شخص فرمان امام را امتثال كرد. على بن حمزه گويد بعد از مدتى مريض شد در لحظه ى احتضار چشم خود را باز كرد و گفت : امام صادق به وعده ى خويش وفا كرد.محجة البيضاء / ٣ / ٢٥٤
ب جنگ تبوك پيش آمد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور بسيج عمومى داد. همه ى مسلمانان شركت كردند جز سه نفر كه تخلف ورزيدند. بعد از جنگ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى با آنان معاشرت نكند به گونه اى كه زندگى بر آنان سخت و گران آمد. تا اين كه به سوى بيابان رفته و روزها گريه و زارى كردند تا توبه ى آنان پذيرفته شد و اين آيات نازل شد: (لقد تاب الله على النبى و المهاجرين و الانصار الذين اتّبعوه فى ساعة العسرة ...# و على الثلاثة الذين خلّفوا حتى اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت).توبه /١١٧- ١١٨؛ مجمع البيان /٥/١١٨

استغفار

١ استغفار درمان درد گناه

قال على عليه السلام : الا ادلّكم على دائكم و دوائكم الا ان دائكم الذنوب و دواء الذنوب الاستغفار. كنز العمال / ٢٠٨٩

٢ استغفار و لطف خداوند

قال على عليه السلام : اكثروا من الاستغفار فانّ الله عزّ و جلّ لم يعلّمكم الاستغفار الا و هو يريد ان يغفر لكم . تنبيه الخواطر / ١ / ٥

٣ معطّر شدن به استغفار

قال على عليه السلام : تعطّروا بالاستغفار لا تفضحكم روائح الذنوب .بحار/٩٣/ ٢٧٨

٤ استغفار محبوب خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الله تعالى يحب ثلاثة اصوات صوت الديك و صوت قارئى القرآن و صوت الذين يستغفرون بالاسحار. مستدرك / ١٢ / ١٤٦

٥ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و استغفار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّه ليغان على قلبى و انّى لاستغفر الله فى كل يوم سبعين مرّة .مستدرك / ٥ / ٣٢٠

٦ بهترين زمان براى استغفار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خير وقت دعوتم الله عزّ و جلّ فيه الاسحار و تلا هذه الا ية فى قول يعقوب (سوف استغفر لكم ربى) و قال اخّرهم الى السّحر. كافى / ٢ / ٤٧٧

٧ آثار استغفار

الف دفع بلا؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ادفعوا ابواب البلايا بالاستغفار.مستدرك /٥/٣١٨
ب دفع اندوه و غم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كثرت همومه فعليه بالاستغفار.كافى / ٨ / ٩٣
ج امنيت از عذاب دنيوى
قال على عليه السلام : كان فى الارض امانان من عذاب الله و قد رفع احدهما فدونكم الاخر فتمسكوا به اما امان الذى رفع فهو رسول الله و اما الامان الباقى فالاستغفار قال الله تعالى (و ما كان الله ليعذّبهم و انت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون ).نهج البلاغه / حكمت ٨٨
د غفران الهى ؛ قال على عليه السلام : من اعطى الاستغفار لم يحرم المغفرة .
نهج البلاغه / حكمت ١٣٥

اشاره

شخصى نزد حضرت على عليه السلام آمد و از فقر و گرفتارى و كثرت خانواده شكايت كرد. حضرت فرمود: عليك بالاستغفار فان الله عزّ و جلّ يقول : (استغفروا ربّكم انّه كان غفّارا # يرسل السماء عليكم مدرارا # يمددكم باموال و بنين و ...). نوح / ١٠ ١٢؛ كنز العمال / ٣٩٦٦

عفو و رحمت الهى

١ ارزش عفو

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الا اخبركم بخير خلائق الدنيا و الا خرة العفو عمّن ظلمك و تصل من قطعك و الاحسان الى من اساء اليك و اعطاء من حرمك . كافى / ٢ / ١٠٧

٢ تشويق به عفو به هنگام قدرت

قال على عليه السلام : اذا قدرت على عدوّك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه .
نهج البلاغه / حكمت ١١

٣ عوامل عفو و رحمت خداوند

الف پرهيز از گناه
قال على عليه السلام : من تنزّه عن حرمات الله سارع اليه عفو الله . بحار / ٧٨ / ٩٠
ب عفو از ستم
قال الصادق عليه السلام : اعف عمن ظلمك كما انّك تحب ان يعفى عنك فاعتبر بعفو الله عنك .تحف العقول / ٣٠٥
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اقال مسلما عثرته اقال الله عثرته يوم القيامة .
كنزالعمال / ٧٠١٩
ج دعاى خالص
قال الباقر عليه السلام : تعرّض للرحمة وعفوالله بحسن المراجعة واستعن .بحار/٧٨/١٦٤
د ترحّم به ضعيفان ؛ قال على عليه السلام : ارحم من دونك يرحمك من فوقك وقس سهوه بسهوك و معصية لك بمعصيتك لك لربّك و فقره الى رحمتك بفقرك الى رحمة ربّك .غرر الحكم / ٢٤٢٢

٤ آثار عفو

الف طول عمر؛ من كثر عفوه مدّ فى عمره . اعلام الدين / ٣١٥
ب عزت
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العفو لا يزيد العبد الاّ عزّا فاعفو يعزّكم الله . كنز العمال / ٧٠١٢
ج از بين رفتن كينه
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : تعافوا تسقط الضغائن بينكم . كنز العمال / ٧٠٠٤

اشاره

الف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در فتح مكه تمام كفار را عفو كرد و فرمود: لا تثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم و هو ارحم الراحمين . بحار/٢١/١٣٢
ب امام سجاد عليه السلام در آخر ماه رمضان غلامان و كنيزان خود را جمع مى كرد و آنان را مورد عفو قرار مى داد و آزاد مى كرد. بحار / ٤٦ / ٦٢

ايمان

١ نشانه هايى از حقيقت ايمان

الف اخلاص ؛ قال على عليه السلام : الايمان اخلاص العمل . غرر الحكم / ٨٧٣
ب اختيار حق بر باطل ؛ قال الصادق عليه السلام : انّ من حقيقة الايمان ان تؤ ثر الحق و ان ضرّك على الباطل و ان نفعك . بحار / ٧٠ / ١٠٦
ج توكل ؛ قال على عليه السلام : لا يصدق ايمان عبد حتى يكون بما فى يد الله سبحانه اوثق منه بما فى يده . بحار / ١٠٣ / ٣٧

٢ پذيرفته نشدن ايمان بدون عمل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يقبل ايمان بلا عمل و لا عمل بلا ايمان .كنزالعمال / ٢٦٠

٣ اركان ايمان

قال على عليه السلام : الايمان على اربعة اركان التوكل على الله و التفويض ‍ الى الله و التسليم لامر الله و الرضا بقضاء الله . بحار / ٧٨ / ٦٣

٤ ايمان عقد قلبى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الايمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح . معانى الاخبار / ١٨٦

٥ كمال ايمان

قال الصادق عليه السلام : لا يستكمل عبد حقيقة الايمان حتى يكون فيه خصال ثلاث الفقه فى الدين و حسن التقدير فى المعيشة و الصبر على الرزايا.بحار / ٧٨ / ٢٣٩

٦ بهترين ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل الايمان ان تعلم ان الله معك حيث ما كنت . كنزالعمال /٦٦

٧ درجات ايمان

قال الصادق عليه السلام : ان الايمان عشر درجات بمنزلة السلّم يصعد منه مرقاة بعد مرقاة فلا يقولنّ صاحب الاثنين لصاحب الواحد لست على شى ء حتى ينتهى الى العاشر فلا تسقط من هو دونك فيسقطك من هو فوقك .... كافى / ٢ / ٤٥

٨ عامل خروج از ايمان

قال الصادق عليه السلام : ادنى ما يخرج به الرجل من الايمان ان يؤ اخى الرجل على دينه فيحصى عليه عثراته و زلاته ليعنّفه بها يوما ما .... معانى الاخبار / ٣٤٩


۶
٩ الگوى ايمان

٩ الگوى ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عمّار خلط الله الايمان ما بين قرنه الى قدمه . كنز العمال / ٣٣٥٢٠

اشاره

ايمان قوى بالاتر از شهادت
حمران بن اعين مى گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم فدايت گردم ما چقدر كم هستيم كه اگر در خوردن گوسفندى شركت كنيم آن را تمام نخواهيم كرد. فرمود: مهاجر و انصار (پس از رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) همه به اين سو و آن سو رفتند سپس سه انگشت خود را نشان داد و اشاره كرد و فرمود: مگر سه تن سلمان و ابوذر و مقداد. گفتم : عمار ياسر چگونه بود؟ فرمود: خدا عمار را رحمت كند بيعت كرد و در جنگ صفين شهيد شد. من پيش خود گفتم مقامى بالاتر از شهادت نيست (پس عمار در رديف آن سه نفر است) حضرت فرمود: شايد عمار را در رديف آن سه نفر مى دانى هرگز چنين نيست . لعلك ترى انه مثل الثلاثة ايهات ايهات ؛ يعنى گاهى افراد به دليل ايمان قوى و اعمال صالح مقامشان از مقام شهيد برتر است .
كافى / ٢ / ١٩١

صبر

١ اهميت صبر

قال على عليه السلام : الصبر من الايمان بمنزلة الراءس من الجسد فاذا ذهب الراءس ذهب الجسد كذلك اذا ذهب الصبر ذهب الايمان . كافى / ٢ / ٨٧

٢ انواع صبر

قال على عليه السلام : الصبر اما صبر على المصيبة او على الطاعة او عن المعصية و هذا القسم الثالث اعلى درجة من القسمين الاوّلين . شرح نهج البلاغه / ١ / ٣١٩

٣ صبر جميل

قال الباقر عليه السلام : لما سئل عن الصبر الجميل : ذلك صبر ليس فيه شكوى الى الناس .كافى / ٢ / ٩٣

٤ صبر شيعيان

قال الصادق عليه السلام : نحن صبّر و شيعتنا اصبر منا ... و ذلك انّا صبرنا على ما نعلم و شيعتنا يصبرون على ما لا يعلمون . كافى / ٢ / ٩٣

٥ صابر نمونه

قال على عليه السلام : «فصبرت وفى العين قذى وفى الحلق شجى ارى تراثى نهبا. سفينة البحار/ ٥ / ٢٢

٦ صبر برترين عبادت

قال على عليه السلام : افضل العبادة الصبر و الصمت و انتظار الفرج .بحار/ ٧٤ / ٤٢٠

٧ صبر كليد نعمت

قال على عليه السلام : لكل نعمة مفتاح و مغلاق فمفتاحها الصبر و مغلاقها الكسل .شرح نهج البلاغه / ٢٠ / ٣٢٢

٨ صبر مايه ى كرامت

قيل لابى عبدالله عليه السلام من اكرم الخلق على الله قال : من اذا اعطى شكر و اذا ابتلى صبر. مشكاة الانوار / ٦٠

٩ صبر سپر تهيدستى

قال على عليه السلام : الصبر جنة الفاقة . غرر الحكم / ١ / ٩٥

١٠ اثر بى صبرى بر سختى كار و تلاش

قال على عليه السلام : من لم يصبر على كدّه صبر على الافلاس . غرر الحكم / ٥ / ٤١٤

١١ درخواست عافيت به جاى درخواست صبر

عن معاذ بن جبل قال : مرّ النبى برجل و هو يقول : اللهم انى اسئلك الصبر فقال قد ساءلت البلاء فسئل الله العافية . مسند احمد / ٥ / ٢٣١

١٢ اثر صبر بر مصيبت

قال على عليه السلام : صبرك على المصيبة يخفّف الرزيّة و يجزل المثوبة . غرر الحكم / ٤ / ٢٠٢

١٣ آثار صبر

الف رسيدن به درجات عالى
قال على عليه السلام : بالصبر تدرك معالى الامور. غرر الحكم /٤ ٢٧٦
ب رسيدن به پيروزى
قال على عليه السلام : لا يعدم الصبورالظفروان طال به الزمان . نهج البلاغه /حكمت ١٥٣
ج پاداش فوق العاده
قال الصادق عليه السلام : من ابتلى من شيعتنافصبرعليه كان له اجرالف شهيد.سفينة البحار/٥/١٨
د شادمانى طولانى
قال الصادق عليه السلام : كم من صبر ساعة قد اورثت فرحا طويلا و كم من لذة ساعة قد اورثت حزنا طويلا. سفينة البحار / ٥ / ١٩
ه‍ رسيدن به بهشت
قال الباقر عليه السلام : الجنة محفوفة بالمكاره و الصبر فمن صبر على المكاره فى الدنيا دخل الجنة . كافى / ٣ / ١٤٥
و آسان شدن مصيبت ؛ قال على عليه السلام : من صبر هانت مصيبته . غرر الحكم / ٥ / ١٧٦

اشاره

ابن ابى عمير در زمان هارون و ماءمون مورد شتم و حبس و اخذ مال گرديد از او خواستند قضاوت را بپذيرد قبول نكرد از او خواستند اسامى شيعيان را بگويد نپذيرفت . از اين رو او را به زندان بردند و بارها بر او تازيانه زدند يكبار سندى بن شاهك ١٢٠ تازيانه بر او زد و با دادن هزار درهم از زندان خارج شد و نزديك صد هزار درهم به او خسارت مالى وارد شد و مدت زندانش چهار سال طول كشيد اما در عين حال صبر كرد. منتهى الامال / ٢ /٣ ٥٨

حلم و بردبارى

١- فضيلت حلم

قال على عليه السلام : الحلم زين الخلق غرر/١/١٤

٢- معناى حلم

قال على عليه السلام : انماالحلم كظم الغيظ وملك النفس غرر/١/٢٩٦

٣- حلم و شباهت به پيامبر

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : يا على الا اخبركم باشبهكم بى خلقا قالوا بلى يا رسول اللّه قال احسنكم خلقا و اعظمكم حلما و ابرّكم بقرابته و اشدكم من نفسه انصافاوسائل /٦/٢١٢

٤- ظهور حلم به هنگام غضب

قال على عليه السلام : ليس الحلم ما كان حال الرضا بل الحلم ما كان حال الغضب
شرح نهج البلاغه /٢٠/٣١٦

٥- حلم نشانه عابد واقعى

قال الرضا عليه السلام : لا يكون الرجل عابدا حتى يكون حليما كافى /٣/١٧٥

٦- حلم و صبر بر آزار

قال على عليه السلام : انما الحليم من اذا اوذى صبر و اذا ظُلم غفر غرر/١/٣٠٠

٧- آثار حلم

الف محبت الهى ؛ قال رسول اللّه : وجبت محبة الله على من اغضب فحلم
كنزالعمال /٣/١٣١
ب زياد شدن ياوران ؛ قال على عليه السلام : بالحلم تكثر الانصار غرر/١/٣٢٩
ج پيروزى بر دشمن ؛ قال على عليه السلام : من حلم من عدوّه ظفربه بحار٦٨/٤٢٨

اشاره

مفضل بن عمر شنيد كه ابن ابى العوجا با يكى از اصحابش مشغول به گفتن كلمات كفرآميز است مفضل نتوانست طاقت بياورد به او گفت : «يا عدواللّه الحدت فى دين الله) اى دشمن خدا در دين خدا الحاد ورزيدى و منكر خدا شدى ابن ابى العوجا گفت : اى مرد اگر تو از اهل كلامى بيا با هم سخن بگوئيم اگر دليل آوردى از تو پيروى مى كنم و اگر تو از اصحاب جعفربن محمد هستى آن حضرت با ما اينگونه سخن نمى گويد به تحقيق كه از ما كلماتى بيشتر از اين شنيده است و هيچ با ما برخورد نكرده است و همانا او مردى بردبار و حليم و با وقار و عاقل مى باشد و ثابت و محكم كه از طريق رفق و مدارا خارج نمى شود و اگر تو از اصحاب او هستى همانند او با ما سخن بگو. انه لحليم الرزين العاقل الرصين لايعتريه خرق و لانزق ولاطيش فان كنت من اصحابه فخاطبنا بمثل خطابه منتهى الامال /٢/١٤٢

زهد

١ فضيلت زهد

قال على عليه السلام : ما عبد الله بشى ء افضل من الزهد فى الدنيا. مستدرك / ١٢ / ٥٠

٢ حقيقت زهد

الف قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الزهد فى الدنيا قصر الامل و شكر كل نعمة و الورع عن كل ما حرّم الله . تحف العقول / ٥٨
ب قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الزهد ليس بتحريم الحلال ولكن ان يكون بما فى يدى الله اوثق منه بما فى يديه . بحار / ٧٧ / ١٧٢
ج قال على عليه السلام : الزهد كله فى كلمتين من القرآن قال الله تعالى : (لكى لا تاءسوا على مافاتكم و لا تفرحوا بما اتاكم) فمن لم ياءس على الماضى و لم يفرح بالا تى فهو الزاهد.بحار / ٧٨ / ٧٠

٣ اوصاف زاهد

قال على عليه السلام : فى صفة الزهاد كانوا قوما من اهل الدنيا و ليسوا من اهلها فكانوا فيها كمن ليس منها ... يرون اهل الدنيا يعظّمون موت اجسادهم و هم اشدّ اعظاما لموت قلوب احبّائهم .بحار / ٦٤ / ٣٢٠

٤ عوامل زهد

قال الباقر عليه السلام : اكثر ذكر الموت فانّه لم يكثر انسان ذكر الموت الاّ زهّد فى الدنيا.بحار / ٧٣ / ٦٤
قال على عليه السلام : احق الناس بالزهادة من عرف نقص الدنيا. غرر الحكم / ٣٢٠٩

٥ موانع زهد

قال على عليه السلام : كيف يزهد فى الدنيا من لا يعرف قدر الا خرة .غررالحكم / ٦٩٨٧
قال على عليه السلام : كيف يصل الى حقيقة الزهد من لم يمت شهوته .غررالحكم / ٧٠٠٠

٦ زاهدترين انسان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ازهد الناس من اجتنب الحرام . امالى صدوق / ٢٧
قال الكاظم عليه السلام : انّ اصبركم على البلاء لازهدكم فى الدنيا. بحار/٢٢/٣٠٨

٧ آثار زهد

الف آزادى روح
ب خشنودى خداوند؛ قال على عليه السلام : من زهد فى الدنيا اعتق نفسه و ارضى ربّه .مستدرك /١٢/٤٧
ج آسان شدن مصائب
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من زهد فى الدنيا هانت عليه المصيبات . بحار/٩٤/١
د بصيرت نسبت به عيوب دنيا؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا اباذر! ما زهد عبد فى الدنيا الاّ انبت الله الحكمه فى قلبه و انطق بها لسانه و يبصّره عيوب الدنيا وداءها و دواءها.بحار/٨٠/٣
ه‍ محبوبيت نزد مردم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... و ازهد فيما عند الناس يحبّك الناس .معجم الفاظ الحديث النبوى / ١ / ٤٠٧

اشاره

اسوه ى زهد
الف حضرت على عليه السلام : الا و انّ امامكم قد اكتفى من دنياكم بطمريه و من طعمه بقرصيه . بحار/٣٣/٤٧٤
ب ابن عباس گويد: حضرت على عليه السلام كفش خويش را وصله مى زد از من پرسيد: اين كفش چقدر ارزش دارد. عرض كردم قيمتى ندارد. فرمود: سوگند به خدا ارزش كفش نزد من بيشتر از حكومت است مگر آنكه حقى را بر پا دارم يا باطل را دفع نمايم «و الله لهما احبّ الىّ من امركم هذا الاّ ان اقيم حقّا او ادفع باطلا. سفينة البحار / ٣ / ٥٤٣
ج ابن ابى الحديد در باره ى حضرت گويد: اما الزهد فى الدنيا فهو سيّد الزهاد ... ما شبع من طعام قطّ و كان اخشن الناس ماءكلا ومشربا. بحار / ٤١ /١ ٤٧

نفس

١ اهميت معرفت نفس

من عرف نفسه عرف ربه . ٧٩٤٦

٢ مسئوليت تربيت نفس

قال الصادق عليه السلام : انك قد جعلت طبيب نفسك و بين لك الداء و عرّفت آية الصحة و دللت على الدواء فانظر كيف قيامك على نفسك . بحار / ٧٨ / ٢٨٢

٣ تغذيه ى نفس به وسيله ى علم

قال على عليه السلام : مالى ارى الناس اذا قرّب اليهم الطعام ليلا تكلّفوا انارة المصابيح ليبصروا ما يدخلون بطونهم و لا يهتمون بغذاء النفس بان يثيروا مصابيح البابهم بالعلم ليسلموا من لواحق الجهالة و الذنوب فى اعتقاداتهم و اعمالهم .
سفينة البحار/٢/٨٤

٤ ابزار اصلاح نفس

الف مجاهدت ؛ قال على عليه السلام : املكواانفسكم بدوام جهادها. غررالحكم /٢٤٨٩
ب كناره گيرى از دنيا؛ قال على عليه السلام : سبب صلاح النفس العزوف عن الدنيا.
غرر الحكم / ٥٥٢٨
ج قناعت ورزيدن ؛ قال على عليه السلام : اعون شى ء على صلاح النفس ‍ القناعة .
غررالحكم / ٣١٩١
د پرهيزكارى ؛ قال على عليه السلام : ان تقوى الله دواء داء قلوبكم و طهور دنس انفسكم .نهج البلاغه / خطبه ١٩٨
ه‍ كم كردن طمع ؛ قال على عليه السلام : صلاح النفس قلة الطمع .غررالحكم / ٥٧٩٧

٥ محاسبه ى نفس

قال على عليه السلام : حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا و وازنوها قبل ان توازنوا.
غررالحكم / ٤٩٣٣

٦ پرهيز از خشنودى از نفس

قال على عليه السلام : اياك ان ترضى عن نفسك فيكثر الساخط عليك . غررالحكم /٢٦٤٢

٧ آثار پيروى از هواى نفس

١ فروختن آخرت به دنيا
قال على عليه السلام : من اطاع هواه باع آخرته بدنياه . غرر الحكم /٨ ٣٥٤
٢ ذلت ؛ قال على عليه السلام : عبد الشهوة اذلّ من عبدالرق . غرر الحكم / ٦٢٩٨
٣ اسارت عقل
قال على عليه السلام : كم من عقل اسير عند هوى امير. بحار / ٦٩ /٤ ١٠
٥ مردود شدن اعمال
قال الكاظم عليه السلام : يا هشام قليل العمل من العاقل مقبول مضاعف و كثير العمل من اهل الهوى و الجهل مردود. تحف العقول / ٣٨٧
٦ رنج و محنت
انّ طاعة النفس و متابعة اهويتها اُسّ كل محنة و غواية . غررالحكم٣ ٤٨٦

٨ آثار مبارزه با نفس

الف دستيابى به خير دنيا و آخرت ؛ قال الرضا عليه السلام : ساءلنى رجل عما يجمع خير الدنيا و الا خرة فقلت خالف نفسك . سفينة البحار / ٢ / ٦٠٣
ب بى نيازى درونى ج تاءمين رزق ؛ قال الباقر عليه السلام : ان الله عزّ و جلّ يقول و عزتى و جلالى و عظمتى و بهائى و علوّ ارتفاعى لا يؤ ثر عبد مؤ من هواى على هواه فى شى ء من امر الدنيا الاّ جعلت غناه فى نفسه و ضمنت السموات و الارض رزقه و كنت له من وراء تجارة كل تجارة . وسائل / ١١ /٥ ٠٥
د رشد؛ قال على عليه السلام : من لم يعط نفسه شهوتها اصاب رشده . فقيه / ٤ / ٣٩١

٩ الگوى پيروزى بر هواى نفس

قال على عليه السلام : ولكن هيهات ان يغلبنى هواى و يقودنى جشعى الى تخيّر الاطعمه .نهج البلاغه / نامه ٤٥

اشاره

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله گذر كرد به شخصى كه سنگى را بلند مى كرد و مردم به او نظر مى كردند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود اين مرد كيست ؟ گفتند: قهرمان است . پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: قهرمان تر از او كسى است كه بر هواى نفس خود غلبه پيدا كند؛ اشجع الناس من غلب هواه . مجموعه ورام / ٢ / ٢٦

حالات قلب

قلب هر انسانى حالاتى دارد؛ گاهى سالم گاهى مريض گاهى زنده گاهى مرده گاهى نرم گاهى سخت گاهى طاهر گاهى غير طاهر گاهى مشروح گاهى غير مشروح است و براى هر يك عاملى وجود دارد كه بدان اشاره مى شود:

١ تقوا مايه ى سلامت قلب

قال على عليه السلام : ان تقوى الله دواء داء قلوبكم و بصر عمى افئدتكم و شفاء مرض اجسادكم . نهج البلاغه / خطبه ١٩٨

٢ جدال و خصومت مايه ى مرض قلب

قال على عليه السلام : اياكم و المراء و الخصومة فانهما يمرضان القلوب على الاخوان و ينبت عليهما النفاق . كافى / ٢ / ٣٠٠

٣ اطعام به مسكين مايه ى نرمى قلب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا اردت ان يلين قلبك فاطعم المسكين و امسح راءس اليتيم .مشكاة الانوار / ١٦٧

٤ گناه مايه ى سختى قلب

قال على عليه السلام : ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قست القلوب الا لكثرة الذنوب .بحار/٧٠/٥٥

٥ موعظه و تفكر مايه ى حيات قلب

قال على عليه السلام : احى قلبك بالموعظة و امته بالزهادة . نهج البلاغه / نامه ٣١
قال على عليه السلام : التفكر حياة قلب البصير. الدرة الباهرة / ٢٨

٦ خنده ى فراوان مايه ى موت قلب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياك و كثرة الضحك فانّه يميت القلب . معانى الاخبار/٣٣٥

٧ شهوات مايه رجس قلب

٨ ترك شهوات مايه ى طهارت قلب

قال على عليه السلام : طهّروا انفسكم من دنس الشهوات تدركوا رفيع الدرجات .غررالحكم / ٦٠٢٠

٩ محبت به دنيا مايه ى ختم قلب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياكم و استشعار الطمع فانه يشوب القلب شدة الحرص و يختم على القلب بطبايع حبّ الدنيا. اعلام الدين /٣ ٤٠

١٠ آمادگى براى مرگ مايه ى شرح قلب

سئل رسول الله صلّى اللّه عليه و آله عن شرح الصدر ما هو؟ فقال : نور يقذفه الله فى قلب المؤ من فينشرح صدره و ينفسح . قالوا: فهل لذلك امارة يعرف بها؟ قال : نعم : الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الموت .
مجمع البيان / ٤ / ٥٦١

١١ گناه مايه ى فساد قلب

قال الصادق عليه السلام : ما من شى ء افسد للقلب من الخطيئة .... بحار / ٦٧ / ٥٤

١٢ ياد خدا مايه ى صلاح قلب

قال على عليه السلام : اصل صلاح القلب اشتغاله بذكر الله . غرر الحكم / ٣٠٨٣

اشاره

انعطاف قلب جوان ؛ هنگامى كه برادران يوسف عليه السلام اقرار به گناه خود كردند، حضرت يعقوب به آن ها وعده ى طلب مغفرت داد (سوف استغفر لكم ربّى) اما حضرت يوسف عليه السلام فورا برادران را بخشيد. امام صادق عليه السلام در بيان تفاوت اين دو برخورد مى فرمايد: لانّ قلب الشاب ارّق من قلب الشيخ . بحار / ١٢ / ٢٨٠

تواضع

١ تواضع عامل زهد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا تكون زاهدا حتّى تكون متواضعا. نهج الفصاحة / حديث ٢٤٨٤

٢ تواضع از بهترين اعمال

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل الاعمال ثلاثة التواضع عند الدولة و العفو عند القدرة و العطيّه بغير المنة . نهج الفصاحة / حديث ٣٨٥

٣ تواضع از اوصاف پرهيزكاران

قال على عليه السلام : مشيهم التواضع . نهج البلاغه / خطبه همام

٤ تواضع از اوصاف عاقل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : صفة العاقل ان يحلم عمّن جهل عليه و يتجاوز عمّن ظلمه و يتواضع لمن هو دونه ... و يسابق فوقه فى طلب البرّ و اذا ارادان يتكلم تدبّر فان كان خيرا تكلم فغنم و ان كان شرا فسكت فسلم .نهج الفصاحة / ١٨٣٦

٥ تواضع استاد و شاگرد نسبت به يكديگر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : تواضعوا لمن تعلّمونه العلم و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم و لا تكونوا علماء جبارين فيذهب باطلكم بحقّكم . اصول كافى / ١ / ٤٤

٦ تواضع مايه ى حلاوت عبادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مالى لا ارى عليكم حلاوة العبادة ؟ قالوا و ما حلاوة العبادة ؟ قال التواضع . تنبيه الخواطر / ١٦٦

٧ زيبايى تواضع ثروتمندان در برابر تهيدستان

قال على عليه السلام : ما احسن تواضع الاغنياء للفقراء طلبا لما عند الله و احسن منه تيه الفقراء على الاغنياء اتكالا على الله . بحار / ٧٨ / ١٣

٨ نشانه هاى تواضع

قال الصادق عليه السلام : انّ من التواضع ان يرضى الرجل بالمجلس دون المجلس و ان يسلّم على من يلقى و ان يترك المراء و ان كان محقّا و لا يحبّ ان يحمد على التقوى .
بحار/٧٥/١١٨

٩ آثار تواضع

١ سربلندى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما تواضع احد الاّ رفعه الله . بحار / ٧٥ / ١٢٠
٢ كسب سلامت ؛ قال على عليه السلام : التواضع يكسبك السلامة .بحار/ ٧٥/ ١٢٠
٣ منظم شدن امور؛ قال على عليه السلام : بخفض الجناح تنظم الامور. غررالحكم /٣/٣٢٩
٤ نردبان ترقى ؛ قال على عليه السلام : التواضع سلّم الشرف . غرر الحكم /١/٢٦٣
٥ كامل شدن نعمت ؛ قال على عليه السلام : بالتواضع تتمّالنعمة . نهج البلاغه / حكمت ٢٢٤
٦ عدم خستگى از طاعت الهى ؛ قال على عليه السلام : من تواضع قلبه لله لم يساءم بدنه من طاعة الله . بحار / ٧٨ / ٩
٧ محبت ؛ قال على عليه السلام : ثمرة التواضع المحبّة . غرر الحكم /٣٢٧/٣
٨ بزرگ ترين عبادت ؛ قال على عليه السلام : عليك بالتواضع فانّه من اعظم العبادة .
كافى /٢ / ١٢٣

اشاره

روزى حضرت رضا عليه السلام وارد حمّام شدند شخصى كه امام را نمى شناخت از آن حضرت تقاضا كرد او را دلاّكى نمايد. امام عليه السلام اجابت نمودند بعد از لحظاتى كه امام را شناخت عذرخواهى نمود. حضرت به دلاكى خود ادامه دادند. بحار/٤٩/٩٩

تكبّر

١ نكوهش از تكبر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان ابعدكم يوم القيامة منى الثرثارون و هم المستكبرون .بحار/٧٣ / ٢٣٢
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : امقت الناس المتكبر. بحار / ٧٣ / ٢٣١

٢ حقيقت تكبر

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من ذهب ان له عليه فضلا بالعافيه اذا راءه مرتكبا للمعاصى فقال هيهات هيهات فلعلّه ان يكون غفر له ما اتى و انت موقوف محاسب اما تلوت قصّة سحرة موسى . بحار / ٧٣ / ٣٦

٣ علت تكبر

قال الصادق عليه السلام : ما من رجل تكبّر او تجبر الاّ لذلّة وجدها فى نفسه . بحار/٧٣/٢٢٥

٤ معناى تكبر

عن عبدالاعلى عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قلت له ما الكبر؟ فقال اعظم الكبر ان تسفه الحق و تسفه الناس قلت و ما سفه الحق قال يجهل الحق و يطعن على اهله .اصول كافى / ٢ / ٣١١

٥ زمينه هاى تكبر

الف عبادت
عن احدهما قال دخل رجلان المسجد احدهما عابد و الاخر فاسق فخرجا من المسجد و الفاسق صديق و العابد فاسق و ذلك انه يدخل العابد المسجد مدلاًّ بعبادته يدلّ بها فتكون فكرته فى ذلك و تكون فكرة الفاسق فى التندم على فسقه و يستغفر الله عزّ و جلّ مما صنع من الذنوب . اصول كافى / ٢ / ٢٣٦
ب حسب و نسب ؛ (الهاكم التكاثر # حتى زرتم المقابر). تكاثر / ١ ٢
قال على عليه السلام : افبمصارع ابائهم يفخرون ام بعديدالهلكى يتكاثرون . نهج البلاغه /خطبه٢ ٢١
عن الصادق عليه السلام قال اتى النبى صلّى اللّه عليه و آله رجل فقال : يا رسول الله انا فلان بن فلان حتى عدّ تسعة . فقال عليه السلام : اما انّك عاشرهم فى النار. كافى / ٢ / ٣٢٩
ج ثروت
راءى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله رجلا غنيا جلس بجنبه فقير فانقبض ‍ عنه و جمع ثيابه . فقال صلّى اللّه عليه و آله : اخشيت ان يعدو اليك فقره . محجة البيضاء / ٦ / ٢٨٧
د جهل قال الصادق عليه السلام : الجهل فى ثلاث الكبر و شدّة المراء و الجهل بالله فاولئك هم الخاسرون . بحار / ١ / ١٣١

٦ آثار كبر

الف ظهور رذايل نفسانى ؛ قال على عليه السلام : التكبر يظهر الرذيله . غررالحكم /١٤١/١
ب آفت عقل ؛ عن ابى جعفر عليه السلام : شر آفات العقل الكبر. مستدرك / ٤ / ٣٢٩
ح اساس طغيان ؛ قال على عليه السلام : احذر الكبر فانه راءس الطغيان و معصية الرحمن .غرر الحكم
د دوست نيافتن ؛ قال على عليه السلام : ليس لمتكبر صديق . غرر الحكم /٧٥/٥
ه‍ اساس نابودى ؛ قال على عليه السلام : التكبر اسّ التلف . غرر الحكم /٢٦٣/١
و ذلت و خوارى ؛ قال على عليه السلام : التكبر يضع الرفيع . غرر الحكم /٨٢/١
ز از دست دادن فضيلت و شرافت ؛ قال على عليه السلام : من لبس الكبر و السرّف خلع الفضل و الشرف . غررالحكم /٢٩٣/٢

٧ راه درمان تكبر

١ نماز؛ قال على عليه السلام : فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر .... نهج البلاغه / حكمت ٢٥٢
٢ تحمل سختى ها
قال على عليه السلام : ولكن الله يختبر عباده بانواع الشدائد و يتعبّدهم بانواع المجاهد و يبتليهم بضروب المكاره اخراجا للتكبر من قلوبهم . نهج البلاغه /خطبه١ ٩٢
٣ ساده زيستى و انجام كارهاى شخصى
قال الصادق عليه السلام : من رقى جيبه و خصف نعله و حمل سلعته فقد برى ء من الكبر.وسائل / ٣ / ٣٤٦
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خمس لا ادعهنّ حتى الممات الاكل على الارض مع العبيد و ركوبى الحمار و حلبى العنز بيدى و لبس الصوف و التسليم على الصّبيان لتكون سنة من بعدى .بحار / ١٦ / ٢١٥
٤ توجه به خلقت
قال الباقر عليه السلام : عجبا للمختال الفخور و انما خلق من نطفة ثم يعود جيفة و هو فيما بين ذلك لا يدرى ما يصنع به . بحار / ٧٣ / ٢٢٩

اشاره

الف ثروتمندى نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود. فقيرى وارد شد و در كنار ثروتمندى كه مغرور به ثروت خود بود نشست . آن شخص لباس خود را جمع كرد، فقير ناراحت شد. پيامبر از او پرسيد: آيا ترسيدى از فقر او چيزى به تو برسد يا از ثروت تو به او چيزى برسد؟ ثروتمند گفت : حاضرم نصف ثروتم را بدهم ، فقير نپذيرفت و گفت : ممكن است من نيز روحيه ى تو را پيدا كنم ؛ اخاف ان يدخلنى ما دخلك .كافى / ٣ / ٢٦٢
ب مگسى چندين بار روى صورت منصور دوانيقى نشست . منصور نتوانست او را از خود دفع كند ناراحت شد و از امام صادق عليه السلام پرسيد: خداوند چرا مگس را آفريده است ؟ حضرت فرمود: براى اين كه متكبران را ذليل كند؛ لاىّ شى ء خلق الله الذّباب ؟ قال عليه السلام : ليذلّ به الجبّارين . سفينة البحار / ١ / ٨٤٠

زبان

١ زبان وسيله ى شناسايى

قال على عليه السلام : تكلموا تعرفوا فان المرء مخبوء تحت لسانه . نهج البلاغه /حكمت ٣٩٢

٢ زبان ميزان عقل

قال على عليه السلام : يستدل على عقل كل امرء بما يجرى على لسانه . غرر الحكم / ١٠٩٥٧
قال على عليه السلام : لسانك ترجمان عقلك . بحار / ٧٧ / ٢٣١

٣ زبان عامل سلامت عقل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يستقيم ايمان عبد حتى يستقيم قلبه و لا يستقيم قلبه حتى يستقيم لسانه . كنز العمال / ٢٤٩٢٥

٤ حقوق زبان

قال السجاد عليه السلام : حق اللسان اكرامه عن الخنا (الفحش) و تعويده الخير و ترك الفضول التى لا فائدة فيها و البر بالناس و حسن القول فيهم . بحار / ٧١ / ٢٨٦

٥ زبان عاقل

قال على عليه السلام : لسان العاقل وراء قلبه وقلب الاحمق وراءلسانه . نهج البلاغه /حكمت ٤٠

٦ زبان كليد خوبى ها و بدى ها

قال الباقر عليه السلام : انّ هذا اللسان مفتاح كل خير و شرّ فينبغى للمؤ من ان يختم على لسانه كما يختم على ذهبه و فضّته . تحف العقول / ٢٩٨

٧ آثار حفظ زبان

الف سلامتى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : سلامة الانسان فى حفظ اللسان . بحار/٦٨/٢٨٦
ب تكريم ازخويشتن ؛ قال على عليه السلام : من حفظ لسانه اكرم نفسه . ناسخ ‌التواريخ /٦/ ٣٩
ج نجات ؛ قال الصادق عليه السلام : نجاة المؤ من فى حفظ لسانه . ثواب الاعمال / ٤٠٥
د پوشاندن عيب ؛ قال على عليه السلام : من حفظ لسانه سترالله عورته .ثواب الاعمال /٤٠٥
ه‍ عزت ميان مردم ؛ قال الرضا عليه السلام : احفظ لسانك تعزّ. كافى / ٢ / ١٧٥
و تسلط بر شيطان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اخزن لسانك الاّ من خير فانّك بذلك تغلب الشيطان . محجة البيضاء / ٥ / ١٩٥

٨ خطرات زبان

الف خونريزى ؛ قال على عليه السلام : كم من دم سفكه فم . غرر الحكم / ٦٩٢٨
ب هلاكت ؛ قال على عليه السلام : كم من انسان اهلكه لسان . غرر الحكم ٦٩٢٩
ج سلب نعمت ؛ قال على عليه السلام : ربّ كلمه سلبت نعمة . بحار / ٧١ / ٢٨٧
د رنج و مصيبت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : بلاء الانسان من اللسان . بحار / ٦٨ / ٢٨٦
ه‍ آتش جهنم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كثر كلامه كثر سقطه و من كثر سقطه كثرت ذنوبه و من كثرت ذنوبه كانت النار اولى به .محجة البيضاء/ ٥ / ١٩٦

اشاره

امام صادق عليه السلام دوستى داشت كه همواره ملازم امام بود. روزى با امام در بازار مى رفتند و او غلامى داشت كه پشت سرش مى آمد. آن شخص نگاه به عقب كرد غلام را نديد تا سه مرتبه ، بار چهارم كه او را ديد به او نسبت ناروا داد حضرت ناراحت شدند و فرمودند: سبحان الله تقذف امّه قد كنت ارى انّ لك ورعا فاذا ليس لك ورع . آن شخص گفت : مادرش مشرك است . حضرت فرمود: آيا نمى دانى هر قومى براى خود ازدواجى دارند، بنا بر اين از من دور شو. راوى گويد: ديگر نديدم امام با آن شخص راه برود.كافى / ٢ /٣ ٢٤

سفارشات اخلاقى

١ سفارش خداوند به حضرت موسى عليه السلام

قال على عليه السلام : قال الله تبارك و تعالى لموسى : يا موسى ! احفظ وصيتى لك باربعة اشياء اولهنّ: ما دمت لا ترى ذنوبك تغفر فلا تشتغل بعيوب غيرك و الثانية : ما دمت لا ترى كنوزى قد نفدت فلاتغّتم بسبب رزقك و الثالثة : ما دمت لا ترى زوال ملكى فلا ترج احدا غيرى و الرابعة : ما دمت لا ترى الشيطان ميتا فلا تاءمن مكره .خصال / ٢١٧

٢ سفارش خضر عليه السلام به موسى عليه السلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... قال الخضر يا طالب العلم ان القائل اقل ملالة من المستمع فلا تملّ جلسائك اذا حدّثتهم و لا تكوننّ مكثارا بالنطق ... فان كثرة النطق تشين العلماء و تبدى مساوى السخفاء. كنز العمال /٤ ٤١٧٦

٣ سفارش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به ابى ايوب خالد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اوصيك بخمس بالياءس عما فى ايدى الناس فانّه الغنى و اياك و الطمع فانه الفقر الحاضر و صلّ صلوة مودّع و اياك و ماتعتذر منه و احبّ لاخيك ما تحب لنفسك .امالى طوسى / ٥٠٨

٤ سفارش حضرت على عليه السلام به هنگام شهادت

قال على عليه السلام : وصيتى لكم ان لا تشركوا بالله شيئا و محمد صلّى اللّه عليه و آله فلا تضيّعوا سنّته اقيموا هذين العمودين و اوقدوا هذين المصباحين . نهج البلاغه / نامه ٢٣

اشاره

امام باقر عليه السلام به جابر بن يزيد جعفى فرمودند: به پنج امر تو را سفارش مى نمايم :
١- اگر به تو ستم شد، ستم نكن ٢- اگر به تو خيانت كردند، خيانت نكن
٣- اگر تو را تكذيب كردند، خشم نكن ٤- اگر از تو تعريف كردند، خوشحال مباش ٥- اگر از تو مذمت كردند، جزع نكن .
و بدان كه در صورتى دوست ما هستى كه اگر همه مردم از تو ستايش يا نكوهش بكنند براى تو تفاوتى نداشته باشد و نفس خود را بر قرآن كريم عرضه كن .
اوصيك بخمس ان ظلمت فلا تظلم و ان خانوك فلا تخن و ان كذّبت فلا تغضب و ان مُدحت فلا تفرح و ان ذممت فلا تجزع ... و اعلم بانّك لا تكون لنا وليا حتّى لو اجتمع عليك اهل مصرك و قالوا انّك رجل سوء لم يحزنك ذلك ولو قالوا انّك رجل صالح لم يسرك ذلك و لكن اعرض نفسك على كتاب الله .... بحار / ٧٨ / ١٦٣

آداب سخن گفتن

١ اثر كم سخن گفتن

قال على عليه السلام : ان احببت سلامة نفسك و ستر معايبك فاقلل كلامك و اكثر صمتك يتوفّر فكرك و يستيز قلبك . غرر الحكم / ٣٧٢٥

٢ اثر زياد سخن گفتن

قال على عليه السلام : من كثر كلامه كثر خطاؤ ه و من كثر خطاؤ ه قلّ حياؤ ه و من قلّ حياؤ ه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار. بحار / ٧١ / ٢٨٦

٣ بهترين سخن

الف سخن راست ؛ قال على عليه السلام : خيرالكلام الصدق . غرر/٤ ٩٩
ب همراه با عمل ؛ خير المقال ما صدّقه الفعال . سفينة البحار / ٧ / ٣٨٣
ج ملال آور نباشد؛ قال على عليه السلام : خير الكلام ما لا يملّ و لا يقلّ. غرر الحكم / ٤٩٦٩
د منظم و همه فهم ؛ قال على عليه السلام : احسن الكلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العامّ. غرر الحكم / ٣٣٠٤
ه‍ متقن و استوار؛ قال على عليه السلام : احسن القول السداد. غرر الحكم / ٢٨٦٥

٤ آداب سخن گفتن

١ پاكيزه باشد؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ثلاث من ابواب البر: سخاء النفس و طيب الكلام و الصبر على الاذى . محاسن / ١ / ٦٦
٢ زيبا باشد؛ قال على عليه السلام : اجملوا فى الخطاب تسمعواجميل الجواب .
غررالحكم /٢٥٦٨
٣ خريدار داشته باشد؛ قال على عليه السلام : لا تتكلّمن اذا لم تجد للكلام موقعا.غررالحكم / ١٠٢٧٤
٤ نرم و ملايم باشد؛ قال على عليه السلام : عوّد لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبّوك و يقلّ مبغوضك . غرر الحكم / ٦٢٣١
٥ از روى علم و آگاهى باشد؛ قال على عليه السلام : لا تقل بما لا تعلم فتتّهم باخبارك بما تعلم .غرر الحكم / ١٠٤٢٦
٦ بى فايده نباشد؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من حسن اسلام المرء تركه الكلام فيما لا يعنيه . بحار / ٢٨ / ١٣٦
٧ مستهجن نباشد؛ قال على عليه السلام : اياك و مستهجن الكلام فانه يوغر القلوب .غرر الحكم / ٢٦٧٥
٨ پاسخ آن انسان را ناراحت ننمايد؛ قال على عليه السلام : لا تقولنّ ما يسئوك جوابه .غرر الحكم / ١٠١٥٥

اشاره

الف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هنگامى كه موسى بن عمران عليه السلام با خضر عليه السلام ملاقات كرد موسى عليه السلام به وى گفت : مرا موعظه كن . خضر گفت : اى كسى كه جوياى دانشى ! بدان كه گوينده كمتر از شنونده خسته مى شود، پس هيچ گاه اهل مجلس خود را خسته مكن . بحار / ١ /٢ ٢٦
ب عمار ياسر گويد: پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به ما دستور داد تا اين كه سخنرانى ها را كوتاه قرار دهيم ؛ امرنا رسول الله باقصار الخطب . سنن ابى داود / ١١٠٦

آداب معاشرت

١ سلام كردن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الا اخبركم بخير اخلاق اهل الدنيا و الاخرة قالوا: بلى يا رسول الله . فقال : افشاء السلام فى العالم . بحار / ٧٦ / ١١

٢ - مصافحه نمودن

قال الباقر عليه السلام : ان المؤ من ليلقى المؤ من فيصافحه فلا يزال الله ينظر اليهما و الذنوب تتحاتّ عن وجوههما كما تتحاتّ الورق من الشجر. كافى / ٣ / ٢٦١

٣ رعايت احترام

قال السجاد عليه السلام : للزهرى اما عليك ان تجعل المسلمين منك بمنزلة اهل بيتك فتجعل كبيرهم بمنزلة والدك و تجعل صغيرهم بمنزلة ولدك و تجعل تربك (همسال) بمنزلة اخيك فاىّ هولاء تحبّ ان تظلم ؟. بحار / ٧٤ / ١٥٦

٤ جستجو نكردن از عقايد مردم

قال الصادق عليه السلام : لاتفتشّالناس عن اديانهم فتبقى بلا صديق . بحار/٧٥/٢٥٣

٥ احسان و خدمت ٦- خوش خلقى

قال على عليه السلام : فى وصية لمحمد بن حنفيه و احسن الى جميع الناس كما تحبّ ان يحسن اليك و ارض لهم ما ترضاه لنفسك و استقبح لهم ما تستقبحه من غيرك و حسّن خلقك حتى اذا غبت عنهم حنّوا اليك و اذا متّ بكوا عليك و قالوا انا لله و انا اليه راجعون و لا تكن من الذين قالوا عند موته الحمد لله ربّ العالمين . وسائل / ٨ / ٥٤١

٦ طلب آمرزش هنگام جدايى

قال الصادق عليه السلام : اذا تلاقيتم فتلاقوا بالتسليم و التصافح و اذا تفرقتم فتفرقوا بالاستغفار. بحار / ٧٦ / ٥

٧ مدارا نمودن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعقل الناس اشدّهم مداراة للناس و اذل الناس من اهان الناس .بحار / ٧٥ / ٥٢

٨ برخورد با روى خوش

قال على عليه السلام : اذالقيتم اخوانكم فتصافحوا و اظهروا لهم البشاشة و البشر. خصال / ٦٣٣

٩ پذيرفتن عذر

قال السجاد عليه السلام : ان شتمك رجل عن يمينك ثم تحوّل الى يسارك و اعتذر اليك فاقبل عذره . بحار / ٧٨ / ١٤١

اشاره

الف امام سجاد عليه السلام روزى از مسجد خارج شدند شخصى با حضرت ملاقات كرد و امام عليه السلام را دشنام داد. غلامان حضرت خواستند او را تنبيه كنند. آن حضرت اجازه نداد و فرمود: آنچه از كارهاى ما بر تو پوشيده است بيشتر است ما سترعنك من امرنا اكثر بعد فرمودند: آيا نيازى دارى تا تو را كمك كنيم ؟ آن شخص شرمنده شد. امام عليه السلام دستور دادند كه هزار درهم به او بدهند بعد از آن زمان هرگاه آن شخص امام را مى ديد مى گفت : گواهى مى دهم كه شما فرزند رسول خدا هستى . منتهى الا مال /٢/٦
ب شخصى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و گفت : پسر عمويت به شما ناسزا مى گويد. حضرت به كنيز خود دستور داد تا برايش آب حاضر نمودند وضو گرفت و مشغول نماز شد. راوى گويد: من در قلب خود گفتم : حضرت نفرين خواهند كرد. بعد از نماز ديدم دست به دعا برداشت و گفت : خدايا من از حق خود گذشتم جود و كرم تو از من بيشتر است او را ببخش .منتهى الامال ٢ / ١٤٤

آداب مجالست

١ رو به قبله نشستن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان لكل شى ء شرفا و انّ اشرف المجالس ما استقبل به القبلة .بحار / ٧٥ / ٤٦٩

٢ پايين مجلس نشستن

كان رسول الله صلّى اللّه عليه و آله اذادخل منزلا قعد فى ادنى المجلس حين يدخل .
بحار/١٦/ ٢٤٠

٣ پا را دراز نمودن در برابر ديگران

فى اوصاف النبى صلّى اللّه عليه و آله : و ما راءى مقدما رجله بين يدى جليس ‍ له قطّ.
بحار / ١٦ / ٢٣٦

٤ نجوى نكردن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : و لا تناج مع رجل و انت مع آخر. بحار / ٨٤ / ٣٥٤

٥ ترك گناه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كان يؤ من بالله و باليوم الاخر فلا يجلس يسبّ فيه امام او يغتاب فيه مسلم .... بحار / ٧٥ / ٣٧١
(ان اللّه يقول اذا راءيت الذين يخوضون فى ءاياتنا فاعرض عنهم). انعام /٦ ٨

٦ افشا نكردن اسرار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : المجالس بالامانة و افشاء سرّ اخيك خيانة . بحار / ٧٧ / ٨٩

٧ مجالست با مردان الهى

قال الحواريون لعيسى عليه السلام : يا روح الله ! فمن نجالس اذا قال : من يذكّركم الله رؤ يته و يزيد فى عملكم منطقه و يرغبكم فى الا خرة عمله .بحار/ ٧٧/ ١٤٧

٨ شركت درمجالس ذكر

؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عليك بمجالس الذكر. بحار/٧٥/٤٦٥

٩- مجالست با افراد شايسته

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : لا تجلسوا الاّ عند من يدعوكم من خمس الى خمس من الشكّ الى اليقين و من الكبر الى التواضع و من العداوة الى المحبة و من الرياء الى الاخلاص و من الرغبة الى الزهد.مجموعه ورام /٣٢٢

١٠- مجالست نيكو با غير مسلمان

قال على عليه السلام : و ان جالسك يهودى فاحسن مجالسته سفينة /١/٦٩٢

١١ پرهيز از نشستن در صدر مجلس

قال على عليه السلام : لا تسرعنّ الى ارفع موضع فى المجلس فانّ الموضع الذى ترفع اليه خير من الموضع الذى تحطّ عنه . غرر الحكم / ١٠٢٨٣

١٢ پرهيز از نشستن در بين راه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياك و الجلوس فى الطرقات . بحار / ٧٥ / ٤٦٤

اشاره

سليمان جعفرى گويد: حضرت رضا عليه السلام به پدرم گفت : چرا با عبدالرحمن بن يعقوب مجالست دارى ؟ پدرم گفت : او دايى من است . حضرت فرمودند: او درباره خداوند اعتقادات نادرستى دارد. بنابراين يا با ما نشست و برخاست داشته باش يا با او مجالست كن فامّا جلست معه و تركتنا او جلست معنا و تركته .مستدرك / ٢ / ٦٦

آداب ميهمانى

١ وظايف مهمان

الف اجابت دعوت ؛ قال الصادق عليه السلام : من الحقوق الواجبات للمؤ من على المؤ من ان يجيب دعوته . محاسن برقى / ٢ / ١٧٩
ب فرزند را به همراه نبردن
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا دعى احدكم الى طعام فلايستتبعنّ ولده فانه ان فعل ذلك كان حراما و دخل عاصيا. محاسن برقى /٢/١٨١
ج كم نشمردن غذاى ميزبان
قال الصادق عليه السلام : هلك امرؤ احتقر لاخيه ما يحضره و هلك امرؤ احتقر من اخيه ما قدم اليه . محجة البيضاء / ٣ / ٣٠
د نشستن در مكان پيشنهادى ميزبان
قال الباقر عليه السلام : اذا دخل احدكم على اخيه فى رحله فليقعد حيث ياءمر صاحب الرحل فانّ صاحب الرحل اعرف بعورة بيته من الداخل عليه . بحار / ٧٥ / ٤٥١

٢ وظايف ميزبان

١ به رنج نيافتادن ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يتكلّفن احد لضيفه ما لا يقدر.
كنز العمال / ٢٥٨٧٦
٢ به رنج افتادن در صورت دعوت ؛ قال الصادق عليه السلام : اذا اتاك اخوك فاته بما عندك و اذا دعوته فتكلّف له . محاسن برقى / ٢ / ١٧٩
٣ سؤ ال نكردن از ميهمان در ميل به غذا؛ قال الصادق عليه السلام : لا تقل لاخيك اذا دخل عليك اكلت اليوم شيئا. بحار / ٧٥ / ٤٥٥
٤ كار نكشيدن از مهمان ؛ قال الرضا عليه السلام : اخدم اخاك فان استخدمك فلا و لا كرامة له . بحار/٧٤/١٧٨
قال الصادق عليه السلام : نهى رسول الله ان يستخدم الضيف . سفينة البحار / ٥ / ٢٧٠
٥ غذا خوردن با مهمان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من احبّ ان يحبه الله و رسوله فلياءكل مع ضيفه . مدينة البلاغه / ٢ / ٥٥٢
٦ آماده كردن خلال ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان من حقّ الضيف ان يعدله الخلال .
بحار/٧٥ / ٤٥٥
٧ دير از غذا دست كشيدن ؛ كان رسول الله صلّى اللّه عليه و آله اكل معه (الضيف) و لم يرفع يده من الخوان حتى يرفع الضيف يده . فروع كافى / ٦ /٢ ٨٥
٨ به زحمت نيانداختن همسر؛ شخصى حضرت على عليه السلام را به مهمانى دعوت كرد. حضرت فرمود: با شرايطى دعوت تو را مى پذيرم : لا تدخل علىّ شيئا من خارج و لا تدّخر علىّ شيئا فى البيت و لا تجحف بالعيال . بحار / ٧٥ / ٤٥١١
٩ تكريم از مهمان ؛ قال على عليه السلام : اكرم ضيفك و ان كان حقيرا و قم عن مجلسك لابيك و معلّمك و ان كنت اميرا. غرر الحكم / ١ / ١١٤
١٠ بدرقه ى مهمان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من حقّ الضيف ان تمشى معه فتخرجه من حريمك الى الباب . بحار / ٧٥ / ٤٥١


۷
اشاره

اشاره

الف حضرت على عليه السلام به عثمان بن حنيف فرمود: گمان نمى كردم به سفره طعامى حاضر شوى كه ثروتمندان در آنجا دعوت باشند و فقرا حضور نداشته باشند. ... ما ظننت انك تجيب الى طعام قوم عائلهم مجفوّ و غنيّهم مدعوّ. نهج البلاغه / نامه ٤٥
ب حضرت على عليه السلام را محزون مشاهده كردند. شخصى پرسيد: چرا شما ناراحت هستيد؟ فرمود: زيرا هفت روز بر من گذشته و مهمان به منزل ما نيامده است .
سفينه ٥/٢٦٨
ج) براى امام رضا عليه السلام مهمانى رسيد و ساعاتى از شب با او نشسته و براى او سخن گفت . ناگاه چراغ منزل خراب شد. مرد مهمان دست برد تا چراغ را درست كند. امام اجازه ندادند و فرمودند: ما گروهى هستيم كه از مهمان خود كار نمى كشيم انّا قوم لانستخدم اضيافنا بحار٤٩/١٠٢

نكته :

شيخ بهايى گويد: و من جملة اكرام الضيف تقديم الفاكهة اليه قبل الطعام لانّه اوفق بالطبّ و ابعد عن الضرر كما قدّمها سبحانه فى قوله عزّ و جلّ: (و فاكهة مما يتخيّرون # و لحم طير مما يشتهون). واقعه / ٢٠ ٢١؛ سفينة البحار / ٥ / ٢٧٠

آداب غذا خوردن

١ معرفت ٢ راضى بودن ٣ بسم الله گفتن ٤ شكر كردن ٥ شستن دست ها قبل از غذا ٦ روى پاى چپ نشستن ٧ با سه انگشت غذا خوردن ٨ انگشت ها را پاك كردن ٩استفاده از غذايى كه مقابل انسان است ١٠ لقمه را كوچك برداشتن ١١ غذا را خوب جويدن ١٢ كمتر به مردم نگاه كردن
قال المجتبى عليه السلام :
فى المائدة اثنتا عشرة خصلة يجب على كل مسلم ان يعرفها اربع منها فرض و اربع سنة و اربع تاءديب فاما الفرض فالمعرفة و الرضا و التسمية و الشكر و اما السنة فالوضوء قبل الطعام و الجلوس على الجانب الايسر و الاكل بثلاث اصابع و لعق الاصابع و اما التاءديب فالاكل مما يليك و تصغير اللقمة و تجويد المضغ و قلّة النظر فى وجوه الناس .وسائل / ١٦ / ٥٣٩

١٣ غذاى داغ نخوردن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا ياءكل الحار حتى يبرد. قصار الجمل / ١ / ٢٠

١٤ كم غذا خوردن

الف قال على عليه السلام : اذا اراد الله سبحانه صلاح عبده الهمه قلّة الكلام و قلّة الطعام و قلّة المنام . مستدرك / ٣ / ٦١
ب قال الصادق عليه السلام : ... فاذا اكل احدكم طعاما فليجعل ثلث بطنه للطعام و ثلث بطنه للشراب و ثلث بطنه للنفس . كافى / ٦ / ٢٧٠

١٥ با نمك غذا را آغاز كردن

قال على عليه السلام : ابدؤ ا بالملح فى اول طعامكم . وسائل / ١٦ /٥ ٢٠

١٦ در بازار غذا نخوردن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الاكل فى السوق دنائة . وسائل / ١٩ / ٤٥٣

١٧ تكيه ندادن

قال الصادق عليه السلام : ما اكل رسول الله متكاءً قطّ. سفينة البحار / ١ / ١٠٧

١٨ آثار پرخورى

الف از بين رفتن فهم و زيركى ؛ قال على عليه السلام : لا تجتمع الفطنة و البطنة .مستدرك /١٦ / ٢٢٢
ب قساوت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من تعوّد كثرة الطعام و الشراب قسا قلبه .مستدرك / ١٦ / ٢١٣
ج امراض مختلف ؛ قال على عليه السلام : ادمان الشبع يورث انواع الوجع . غررالحكم / ١٣٦٣
د غفلت ؛ قال المسيح عليه السلام : يا بنى اسرائيل ! لا تكثروا الاكل فانه من اكثر الاكل اكثر النوم و من اكثر النوم اقلّ الصلوة و من اقلّ الصلوة كتب من الغافلين .
تنبيه الخواطر / ١ / ٤٦
ه‍ طغيان ؛ قال الباقر عليه السلام : اذا شبع البطن طغى . كافى / ٦ / ٢٧٠

اشاره

الف توجه داشتن به گرسنگى حيوان ؛ امام مجتبى عليه السلام غذا تناول مى كردند و به حيوانى كه آنجا بود نيز لقمه هايى مى دادند. شخصى گفت اجازه دهيد او را برانم . فرمود: دعه انى لاستحيى من الله تعالى ان يكون ذو روح ينظر فى وجهى و انا آكل ثم لا اءُطعمه . مستدرك / ٨ / ٢٩٥
ب ابليس به حضرت يحيى عليه السلام گفت : گاهى غذا زياد مى خورى و بر اثر آن از عبادت باز مى مانى ؛ ربما شبعت فثقلتك عن الصلوة و الذكر. يحيى عليه السلام گفت : ديگر شكم خود را پر نخواهم كرد. ابليس هم گفت : من ديگر كسى را نصيحت نخواهم نمود! سفينة البحار / ١ / ١٠٣

آداب دوستى و رفاقت

١ معيار دوستى بر اساس تقوا

قال على عليه السلام : احبب الاخوان على قدر التقوى . بحار / ٧٨ /٣ ٣

٢ اعلام دوستى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا احب احدكم صاحبه او اخاه فليعلمه فانّه اصلح لذات البين .بحار / ٧٤ / ١٨٢
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا احببت رجلا فاخبره . بحار / ٧٤ / ١٨١

٣ عدم شوخى و جدال با دوست

قال الصادق عليه السلام : اذااردت ان يصفولك ودّاخيك فلاتمازحنّه و لا تمارينّه . بحار/٧٨/٢٩١

٤ انتخاب دوست قديمى

قال على عليه السلام : اختر من كل شى ء جديده و من الاخوان اقدمهم . غرر الحكم / ٢٤٦١

٥ دوست حقيقى ؛ قال على عليه السلام :

انّ اخاك حقّا من غفر زلّتك و سدّ خلّتك و قبل عذرك و ستر عورتك و نفى وجلك و حقّق املك . غرر الحكم / ٣٦٤٥

٦ سؤ ال از نام و نشان دوست ؛

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : «اذا اخا احدكم رجلا فليسئله عن اسمه واسم ابيه و قبيلته ومنزله فانّه من واجب الحق و صافى الاخاء» .بحار/٧٤/١٧٤

٧ پرهيز از دوستان مادّى

قال الصادق عليه السلام : احذر ان تواءخى من ارادك لطمع او خوف او ميل او للاكل و الشرب و اطلب مواءخاة الاتقياء و ان افنيت عمرك فى طلبهم .بحار/ ٧٤/ ٢٧٢

٨ تكريم دوست

قال الصادق عليه السلام : من اتاه اخوه المسلم فاكرمه فانمااكرم الله عزّوجلّ.بحار/٧٤/٢٩٨

٩ حفظ دوستى و عدم غرور به رياست

قال الصادق عليه السلام : اذا كان لك صديق فولّى ولاية فاصبته على العشر ممّا كان لك عليه قبل ولايته فليس بصديق سوء. بحار / ٧٥ / ٣٤١

١٠ بهترين دوست

الف قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : «خيراخوانكم من اهدى اليكم عيوبكم» . تنبيه الخواطر/٢/ ١٢٣
ب قال على عليه السلام : خير اخوانك من دلّك على هدى و اكسبك تقى و صدك عن اتباع الهوى . غرر الحكم / ٥٠٢٩
ج قال على عليه السلام : خير الاخوان من لم تكن على الدنيا مودّته . غرر الحكم / ٥٠١٦

١١ آگاه نكردن دوست بر اسرار

قال الصادق عليه السلام : لا تطلع صديقك من سرّك الا على ما لو اطلعت عليه عدوك لم يضرك فانّ الصديق قد يكون عدوا يوما ما. مشكاة الانوار /٣ ٢٣

١٢ ملاك انتخاب دوست

قال الصادق عليه السلام : من غضب عليك من اخوانك ثلاث مرات فلم يقل فيك شرّا فاتخده لنفسك صديقا. امالى صدوق / ٥٣٢

١٣ پرهيز از دوستى با نااهل

قال الجواد عليه السلام : ايّاك و مصاحبة الشرير فانّه كالسيف المسلول يحسن منظره و يقبح اثره . بحار / ٧٤ / ١٩٨

١٤ معيار شناخت دوست

قال لقمان عليه السلام : لا تعرف اخاك الاّ عند حاجتك اليه . بحار / ٧٤ / ١٧٨

١٥ نشانه ى دوستى

قال الصادق عليه السلام : تستبين مودّة الرجل لاخيه فى اكله . سفينة البحار / ١ / ١٠١

اشاره

حضرت سجاد عليه السلام از شخصى پرسيدند: آيا كسى بر شما وارد مى شود از دوستان كه هر چه نياز دارد از كيسه شما بدون اجازه بردارد؟ عرض كرد: خير. حضرت فرمود: بنابراين شما با يكديگر برادر و دوست نيستيد. هل يدخل احدكم يده فى كمّ اخيه و كيسه فياءخذ منه ما يريد من غير اذن قال لا قال لستم باخوان . محجة البيضاء / ٣ / ٣٢٠

آداب خوابيدن

١ طهارت

قال الصادق عليه السلام : من تطهّرثم اوى الى فراشه بات وفراشه كمسجده .ثواب الاعمال /٣٥
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من بات على طهر فكانّما احيى الليل . معانى الاخبار / ٢٣٤

٢ نظافت

قال على عليه السلام : ... فاذا نمت فاعرض نفسك على الخلاء. خصال /٢ ٢٩

٣ محاسبه

قال الصادق عليه السلام : اذا اويت الى فراشك فانظر ما سلكت فى بطنك و ما كسبت فى يومك و اذكر انك ميت و انّ لك معادا. بحار / ٧٦ / ١٩٠

٤ قرائت قرآن و دعا

قال على عليه السلام : من قراء قل هو الله احد حين ياءخذ يضجعه وكلّ الله عزّ و جلّ به خمسين الف ملك يحرسونه ليلته . خصال / ٦٣١

٥ به پشت يا طرف راست خوابيدن

قال على عليه السلام : النوم على اربعة اوجه : الانبياء تنام على اقفيتهم مستلقين و اعينهم لا تنام متوقّعة لوحى الله عزّ و جلّ و المؤ من ينام على يمينه مستقبل القبلة ....
خصال /٢٦٣

٦ پرهيز از خوابيدن زياد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياكم و كثرة النوم فانّ كثرة النوم يدع صاحبه فقيرا يوم القيامة .اختصاص / ٢١٨

٧ مبغوض بودن خواب زياد

قال الباقر عليه السلام : قال موسى عليه السلام اىّ عبادك ابغض اليك ؟ قال جيفة بالليل بطّال بالنهار.قصص الانبياء / ١٦٣

اشاره

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله هنگامى كه مى خواستند بخوابند، مى فرمود: پروردگارا! به نام تو زنده مى شوم و از دنيا مى روم و هرگاه بيدار مى گشت مى فرمود: خداوند را سپاس مى گويم كه ما را بعد از مردن زنده نمود و حشر و نشر انسان در قيامت با اوست (كان رسول الله يقول باسمك اللهم احياء و اموت و اذا استيقظ قال الحمد لله الذى احيانا بعد ما اماتنا و اليه النشور)منهاج الصالحين ٨٩١

آداب كسب و تجارت

١- يادگيرى مسايل ؛ قال على عليه السلام : يا معشر التجار الفقه ثم المتجر .... كافى / ٥ / ١٥٠
٢ صداقت
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : التاجر الصدوق الامين مع النبيين و الصديقين و الشهداء.الدر المنثور / ٢ / ٤٩٥
٣ اقاله
قال الصادق عليه السلام : ايما مسلم اقال مسلما بيع ندامة اقاله الله عزّ و جلّ عشرته يوم القيامة . وسائل / ١٢ / ٢٨٧
٤ آسان گيرى
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : غفر الله عزّ و جلّ من كان قبلكم كان سهلا اذا باع سهلا اذا اشترى . بحار / ١٠٣ / ٩٥
٥- پرهيز از ربا
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من باع و اشترى فليجتنب خمس ‍ خصال و الاّ فلا يبيعن و لا يشترينّ الربا و الحلف و كتمان العيب و الحمد اذا باع و الذمّ اذا اشترى .بحار/١٠٣/٩٥
٦ طلب حلال ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العبادة سبعون جزءا و افضلها طلب الحلال .سفينة البحار / ١ / ٢٩٨
٧ ياد الهى
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : السوق دار سهو و غفلة فمن سبّح فيها تسبيحه كتب الله له بها الف حسنة . كنز العمال / ٩٣٣٠
٨- پرهيز از سوگند
قال على عليه السلام :اياكم والحلف فانّه ينفق السلعة و يمحق البركة محجة البيضاء / ٣ / ١٧٣
٩- پرهيز از احتكار و گرانفروشى
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من جمع طعاما يتربصّ به الغلاء اربعين يوما لقد برئ من الله و برئ الله منه . سفينة / ١ / ٢٩

اشاره

اصبغ بن نباته گويد: حضرت على عليه السلام برفراز منبر فرمودند: نخست احكام دينى مربوط به تجارت را ياد بگيريد سپس تجارت نمائيد و سه مرتبه اين جمله را فرمودند الفقه ثم المتجر به خدا سوگند حركت ربا در اين امّت پنهان تر از جنبش مورچه روى سنگ خارا است و شخص تاجر گنه كار است و گنه كار در جهنم است مگر آنكه حق بگيرد و حق بدهد. جامع الاحاديث الشيعة / ١٨ / ١

آداب مسافرت

١ انتخاب رفيق

قال على عليه السلام : سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار. نهج البلاغه / نامه ٣١

٢ انتخاب رفيق همطراز

اذا صحبت فاصحب نحوك فلا تصحب من يكفيك فانّ ذلك مذلة للمؤ من .مكارم الاخلاق / ١٣١

٣ انتخاب رئيس

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا كان ثلاثة فى سفر فليؤ مّروا احدهم .كنزالعمال / ١٧٥٥٠

٤ صدقه

قال الصادق عليه السلام : افتتح سفرك بالصدقة و اخرج اذا بدالك فانّك تشترى سلامة نفسك .بحار / ١٠٠ / ١٠٣

٥ به ديگران اطلاع دادن

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله حقّ على المسلم اذا اراد سفرا ان يُعلم اخوانه و حق على اخوانه اذا قدم ان ياءتوه . كافى / ٢ / ١٧٤

٦ تهيه زاد و توشه ٧ موافقت با دوستان

قال لقمان لابنه : تزوّد معك الادوية فتنتفع بها و من معك و كن لاصحابك موافقا الاّ فى معصية الله . بحار / ٧٣ / ٢٧٥

٨ دعا و نماز خواندن

قال الرضا عليه السلام : و اذا اردت سفرا فاجمع اهلك و صلّ ركعتين و قل اللهم انى استودعك دينى و نفسى و اهلى و ولدى و عيالى . مستدرك / ٢ /٢ ٥
قال الصادق عليه السلام : من قراء قل هو الله احد حين يخرج من منزله عشر مرّات لم يزل فى حفظ الله عزّ و جلّ ... حتى يرجع الى منزله . كافى / ٤ /٣ ٣٣

٩ بذل و بخشش ١٠ حفظ اسرار ١١ شوخى نمودن

قال الصادق عليه السلام : «المروّة فى السفر كثرة الزاد و طيبه و بذله لمن كان معك و كتمانك على القوم سرّهم بعد مفارقتك اياهم وكثرة المزاح فى غيرمايسخط الله عزّوجلّ.بحار/٧٣/٢٦٦

١٢ بازگو نكردن مشكلات سفر

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : ... و ترك الرواية عليهم اذا انت فارقتهم . مستدرك / ٢ / ٤٣

١٣ به تنهايى سفر نرفتن ؛

قال الكاظم عليه السلام : لا تخرج فى سفر وحدك فان الشيطان مع الواحد و هو من الاثنين ابعد. وسائل / ٥ / ٣٠٠

١٤ مشورت با دوستان ١٥ تبسم داشتن

قال الصادق عليه السلام : قال لقمان لابنه اذا سافرت مع قوم فاكثر استشارتهم فى امرك و امرهم و اكثر التبسم فى وجوههم .... بحار/٧٦/٢٧١

١٦ سفر با افراد متواضع ؛

قال على عليه السلام : لا تصحبنّ فى سفر من لا يرى لك الفضل عليه كما ترى له الفضل عليك . بحار / ٧٦ / ٢٦٧

١٧ فوايد سفر

الف سلامتى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : سافروا تصحوا و جاهدوا تغنموا.بحار/٧٦/٢٢١
ب زياد شدن عقل ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : «سافروا فانكم ان لم تغنموا مالا افدتم عقلا.

اشاره

الف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در مسافرت كمك به همسفران مى نمود. هر كسى كارى را به عهده گرفت ، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: جمع كردن هيزم به عهده ى من باشد. بعد فرمودند: ولكن الله عزّوجلّ يكره من عبده اذاكان مع اصحابه ان ينفردمن بينهم .بحار/٧٦/٢٧٣
ب حضرت على عليه السلام با شخصى ذمى هم سفر شد در بين راه مرد ذمى گفت : كجا مى روى ؟ فرمود: به كوفه و چون راه مرد ذمى به طرف ديگر بود حضرت مقدارى با او رفتند شخص ذمى گفت : مسير شما به طرف كوفه است چرا همراه من مى آيى ؟ حضرت فرمود: انسان وقتى از هم سفرش جدا مى شود بايد مسافتى او را مشايعت كند مرد ذمى به خاطر اين منطق اخلاقى مسلمان شد. سفينه /١/٤١٦

آداب احسان

١- ترك منت

قال على عليه السلام : ملاك المعروف ترك المنّ به مستدرك /٢/٤١٣

٢- شتاب نمودن ٣- كوچك شمردن ٤- پوشاندن

قال الصادق عليه السلام : لايتم المعروف الا بثلاث خصال تعجيله و تصغيره و ستره فاذا عجلّته هنّاءته و اذا صغرّته عظمّته و اذا سترته اتممته سفينه /٢/١٧٨

آثار احسان

الف مصونيت از لغزش

قال على عليه السلام : صنايع المعروف تقى مصارع الهوان مستدرك /٢/٣٩٤

ب مصونيت از مرگ بد

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : صنيع المعروف يدفع ميتة السوء مستدرك /٢/٣٩٣

ج زاد و توشه قيامت

قال على عليه السلام : عليكم بصنايع المعروف فانّها نعم الزاد الى المعاد مستدرك /٢/٣٩٤

د جذب دلها

قال على عليه السلام : من بذل معروفه مالت اليه القلوب مستدرك /٢/٣٩٤

اشاره

مردى در محضر امام حسين عليه السلام گفت : بخشش و نيكى چون به نااهل برسد ضايع و تباه شود. حضرت فرمودند: نه چنين است بلكه بخشش ‍ همانند باران است كه به نيك و بد برسد.
قال عندالحسين عليه السلام : رجل انّ المعروف اذا اُسدى الى غير اهله ضاع فقال عليه السلام ليس كذلك و لكن تكون الصنيعة مثل وابل المطر تصيب البرّ و الفاجر بحار/٧٥/١١٧

سلام

١ ارزش سلام

قال الباقر عليه السلام : ان الله يحب اطعام الطعام و افشاء السلام . محاسن / ٢ / ١٤٣

٢ سلام نام خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان السلام اسم من اسماء الله فافشوه بينكم . كنز العمال / ٢٥٢٣٧

٣ سلام نشانه ى فروتنى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : البادى ء بالسلام برى ء من الكبر. كنز العمال / ٢٥٢٦٥

٤ سلام به هنگام ملاقات

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا تلا قيتم فتلاقوا بالتسليم و التصافح و اذا تفرفتم فتفرقوا بالاستغفار. بحار / ٧٦ / ٥

٥ سلام بهترين رفتار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الا اخبركم بخير اخلاق اهل الدنيا و الاخرة ؟ قالوا: بلى يا رسول الله فقال : افشاء السلام فى العالم . بحار / ٧٦ / ١٢

٦ سلام به هنگام ورود به منزل

اذا دخل احدكم منزله فيسلّم على اهله . يقول السلام عليكم فان لم يكن له اهل فليقل السلام علينا من ربّنا. بحار / ٧٦ / ٤

٧ آداب سلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يسلّم الصغير على الكبير و يسلّم الواحد على الاثنين و يسلّم القليل على الكثير و يسلّم الراكب على الماشى و يسلّم المار على القائم و يسلّم القائم على القاعد. كنز العمال / ٢٥٣٢١

٨ سلام ممنوع

قال الصادق عليه السلام : لا تسلّموا على اليهود و لا على النصارى و لا على المجوس و لا على عبدة الاوثان و لا على موائد شرب الخمر و لا على صاحب الشطرنج و النرد ... و لا على المصلّى و ذلك لانّ المصلى لا يستطيع ان يردّ السلام ... و لا على آكل الرّبا ... و لا على الفاسق المعلن بفسقه . بحار / ٧٦ / ٩

٩ سلام بر كودك

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خمس لا ادعهن حتّى الممات ... و التسليم على الصبيان لتكون سنة من بعدى . بحار / ٧٦ / ١٠

١٠ بخل به سلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ اعجز الناس من عجز من الدعاء و انّ ابخل الناس من بخل بالسلام . بحار / ٧٦ / ٤

١١ آثار و بركات سلام

الف آمرزش ؛ قال ابو عبدالله عليه السلام : انّ من موجبات المغفرة بذل السلام و حسن الكلام . بحار / ٧٦ / ١١
ب نزول بركت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا دخل احدكم بيته فليسلّم فانّه ينزله البركة و تاءنسه الملائكة . بحار / ٧٦ / ٧
ج پاداش فراوان ؛ قال على عليه السلام : للسلام سبعون حسنة تسعة و ستون للمبتدى و واحدة للرادّ. بحار / ٧٦ / ١١

١٢ سلام قبل از سخن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من بداء بالكلام قبل السلام فلا تجيبوه . سفينة البحار / ٤ / ٢٣٧

اشاره

شخص عربى وارد مسجد شد و در آغاز به حضرت على عليه السلام سلام كرد بعد از آن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سلام نمود حاضران در مسجد به او گفتند: چرا اول به پيامبر سلام نكردى ؟ در پاسخ گفت : من از پيامبر شنيدم كه فرمود: انا مدينة العلم و على بابها بدين جهت به فرمايش پيامبر عمل نمودم . سفينة البحار/١/٤٠٤

اوصاف مؤ من

١ خوشرويى ٢ اندوه در قلب ٣ سعه صدر ٤ فروتنى ٥ همت عالى ٦ خاموشى ٧ نرمخويى و ...

قال على عليه السلام : المؤ من بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه او سع شى ء صدرا و اذل شى ء نفسا يكره الرفعه و يشناء السمعه طويل غمّه بعيد همّه كثير صمته مشغول وقته شكور صبور ....بحار / ٦٩ / ٤١١

٨ بردبارى ٩ ثبات قدم ١٠ قناعت ١١ عدم ستم

قال على عليه السلام : المؤ من وقور عند الهزاهز ثبوت عند المكاره صبور عند البلاء شكور عند الرخاء قانع بما رزقه الله لا يظلم الاعداء و لا يتحامل للاصدقاء الناس منه فى راحة و نفسه منه فى تعب . كافى / ٢ / ٤٧

١٢ راز نگهدارى ١٣ مدارا با مردم ١٤ صبر

قال الرضا عليه السلام : لا يكون المؤ من مؤ منا حتى تكون فيه ثلاث خصال سنة من ربّه و سنة من نبيّه و سنة من وليّه فاما السنة من ربه فكتمان السر و اما السنة من نبيه فمداراة الناس و اما السنة من وليه فالصبر فى الباءساء.بحار / ٧٨ / ٣٣٤

١٥ پاكيزگى در كسب ١٦ حسن خلق ١٧ انفاق

قال الصادق عليه السلام : المؤ من من طاب مكسبه و حسنت خليقته و صحّت سريرته و انفق الفضل من ماله و امسك الفضل من كلامه .سفينة البحار / ١ / ١٤٦

١٨ استقامت

قال الصادق عليه السلام : ان المؤ من اشدّ من زبر الحديد انّ زبر الحديد اذا دخل النار تغيّر و انّ المؤ من لو قتل ثم نشر ثم قتل لم يتغيّر قلبه . بحار / ٦٧ /٣ ٠٤

اشاره

الف راحتى مؤ من در لقاء پروردگار؛ انس گويد: خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيدم روى حصير خوابيده بود، بيدار شد و فرمود: اجل من نزديك شده و اشتياق به لقاء پروردگار فراوان است ، بعد فرمود: ليس شى ء احبّ الىّ من الموت و ليس للمؤ من راحة من دون لقاء الله بعد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گريه كرد. عرض كردم چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: به دليل مسايلى كه بر امت من وارد مى شود. عرض كردم چه حوادثى رخ مى دهد؟ فرمود: الاهواء المختلفة و قطيعة الرحم و حبّ المال و الشرف و البدعة .مستدرك / ١٢ / ٦٤
ب مؤ من كامل ؛ شخصى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: مى ترسيم كه مؤ من نباشيم . حضرت فرمودند: چرا؟ گفت : به دليل اين كه درهم و دينار را از برادران ايمانى بيشتر دوست داريم . حضرت فرمودند: شما مؤ من هستيد لكن مؤ من كامل نيستيد. زمانى كه حضرت مهدى قيام كنند عقل مردم كامل مى شود و در اثر آن اهل ايمان به كمال ايمان مى رسند. بعد حضرت فرمودند:وا شوقاه لمجالستهم و محادثتهم . سفينة البحار / ١ / ١٤٨

والدين

١ اهميت نيكى به والدين

عن منصور بن حازم عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قلت اىّ الاعمال افضل ؟ قال : الصلوة لوقتها و برّ الوالدين و الجهاد فى سبيل الله . كافى / ٢ / ١٥٨

٢ كيفيّت احسان به والدين

قال الصادق عليه السلام : ... الاحسان ان تحسن صحبتهما و ان لا تكلفهما ان يساءلاك شيئا ممّا يحتاجان و ان كانا مستغنين . كافى / ٢ / ١٥٧

٣ اهتمام احسان به مادر

جاء رجل الى النبى فقال : يا رسول الله من ابرّ قال : امّك . قال : ثم من ؟ قال : امّك . قال : ثم من ؟ قال : امّك . قال : ثم من ؟ قال : اباك . كافى / ٢ / ١٥٩

٤ احسان به والدين گناهكار

عن ابى جعفر قال : ثلاث لم يجعل الله عزّ و جلّ لاحد فيهنّ رخصة اداء الامانة الى البرّ و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و برّ الوالدين برّين كانا او فاجرين .بحار/ ٧١ / ٥٦

٥ احسان به والدين بعد از مرگ

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : سيدالابراريوم القيامة رجل برّ والديه بعد موتهما.بحار/٧١/٨٦

٦ عدم اطاعت والدين در معصيت

قال الرضا عليه السلام : برّ الوالدين واجب و ان كانا مشركين و لا طاعة لهما فى معصية الخالق .بحار / ٧١ / ٧٢

٧ حقوق والدين

لما سئل عن رسول الله صلّى اللّه عليه و آله عن حق الوالد على ولده فقال صلّى اللّه عليه و آله : لا يسمّيه باسمه و لا يمشى بين يديه و لا يجلس قبله و لا يستسب له . كافى / ٢ / ١٥٩

٨ آثار احسان به والدين

قال الصادق عليه السلام : من احبّ ان يخفف الله عزّ و جلّ عنه سكرات الموت فليكن لقرابته وصولا و بوالديه بارا فاذا كان كذلك هوّن الله عليه سكرات الموت و لم يصبه فى حياته فقر ابدا.بحار / ٧١ / ٦٦

٩ سخن كريمانه با والدين

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى : (و قل لهما قولا كريما) ان ضرباك فقل لهما غفر الله لكما. كافى / ٢ / ١٥٨

١٠ نگاه مهرآميز به والدين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما ولد بارّ نظر الى ابويه برحمة الاّ كان له بكلّ نظرة حجة مبرورة فقالوا: يا رسول الله و ان نظر فى كل يوم ماءة نظرة قال : نعم الله اكبر و اطيب . بحار / ٧١ / ٧٣

١١ بى احترامى به والدين

عن ابى جعفر عليه السلام قال : انّ ابى نظر الى رجل و معه ابنه يمشى والابن متكى ء على ذراع الاب قال فما كلّمه ابى مقتا له حتّى فارق الدنيا. كافى / ٢ /٣ ٤٩

١٢- برترى احسان به والدين بر جهاد

اتى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله رجل فقال انّى رجل شابّ نشيط و احبّ الجهاد ولى والدة تكره ذلك فقال له النبى صلّى اللّه عليه و آله : ارجع فكن مع والدتك فوالذى بعثنى بالحق نبيا لاَُنسها بك ليلة خير من جهادك فى سبيل الله سنة . بحار / ٧١ / ٥٩

اشاره

الف حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد: وقتى يعقوب به ديدار فرزندش ‍ آمد، يوسف عليه السلام نگاه به مقام خود كرد و پياده نشد. جبرئيل نازل شد و فرمود: دست خود را باز كن . ناگاه نورى از آن خارج شد، به او فرمود: به دليل عدم رعايت احترام به پدر نور نبوت از نسل تو خارج شد و به برادرت كه پيشنهاد كرد يوسف را نكشيد منتقل گشت ؛ نزعت النبوة من عقبك عقوبة لما لم تنزل الى الشيخ يعقوب فلا يكون من عقبك نبىّ.بحار / ١٢ /٢ ٥٢
ب جوانى در حال احتضار بود و نمى توانست شهادتين بگويد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متوجه شدند مادرش از او راضى نيست . پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مادر را راضى ساخت تا جوان توانست شهادتين را بگويد، و پيامبر به او فرمود: چنين بگويد يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل منّى اليسير و اعف عنّى الكثير انك انت الغفور الرحيم و خداوند گناهان جوان را بخشيد. امالى طوسى / ١ / ٦٣

ازدواج

١ ازدواج سنت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : النكاح سنتى فمن رغب عن سنّتى فليس ‍ منّى . بحار / ١٠٣ / ٢٢٠

٢ ازدواج مايه ى حفظ دين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا تزوج العبد فقد استكمل نصف الدين فليتق الله فى النصف الباقى . كنز العمال / ٤٤٤٠٣

٣ فضيلت نماز متزوّج

قال الصادق عليه السلام : ركعتان يصليهما متزوج افضل من سبعين ركعة يصليهما غير متزوج .بحار / ١٠٣ / ٢١٩

٤ نكوهش از عدم ازدواج

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : شرار موتاكم العزّاب . بحار / ١٠٣ /٢ ٢٠

٥ فراهم نمودن زمينه ى ازدواج

قال الصادق عليه السلام : من زوّج اعزبا كان ممن ينظر الله عزّ و جلّ اليه يوم القيامة .كافى / ٥ / ٣٣١

٦ اهتمام به ديندارى در خواستگار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا جاءكم ممن ترضون دينه و امانته يخطب (اليكم) فزوجوه ان لا تفعلوه تكن فتنة فى الارض و فساد كبير. بحار / ١٠٣ / ٣٧٢

٧ عدم منع نگاه به زن به هنگام خواستگارى

عن ابى عبدالله عليه السلام : لا باءس بان ينظر الى وجهها و معاصمها اذا اراد ان يتزوّجها.كافى / ٥ / ٣٦٥

٨ ترك ازدواج و سوء ظن به خدا

عن ابى عبدالله عليه السلام : من ترك التزويج مخافة العيلة فقد اساء الظن بالله » .كافى /٥/٣٣٠

٩ آسان گرفتن مهريه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : تياسروا فى الصداق فانّ الرجل ليعطى المراءة حتى يبقى ذلك فى نفسه عليها حسيكة (عداوة و حقدا). كنز العمال /٤ ٤٧٣١

١٠ عدم ازدواج با غير صالح

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اياكم و خضراء الدّمن قيل : يا رسول الله و ما خضراء الدمن ؟ قال : المراءة الحسناء فى منبت السّوء. بحار / ١٠٣ / ٢٣٢

١١ حقوق مرد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لو امرت احدا ان يسجد لاحد لامرت المراءة ان تسجد لزوجها.كافى / ٥ / ٥٠٨

١٢ حقوق زن

قال زين العابدين عليه السلام : و اما حق الزوجة فان تعلم ان الله عزّ و جلّ جعلها لك سكنا و انسا فتعلم ان ذلك نعمة من الله عليك فتكرمها و ترفق بها و ان كان حقك عليها اوجب فانّ لها عليك ان ترحمها. بحار / ٧٤ / ٥

١٣ ازدواج مايه ى توسعه رزق

قال الصادق عليه السلام : جاء رجل الى النبى فشكا اليه الحاجة فقال صلّى اللّه عليه و آله : تزوّج فتزوّج فوسّع عليه . كافى / ٥ / ٣٣٠

١٤ بهترين زن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افضل نساء امتى احسنهنّ وجها و اقلهنّ مهرا. بحار/١٠٣/٢٣٧

١٥ آزاررسانى زوجين مانع قبولى عبادات

الف قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :

من كان له امراءة تؤ ذيه لميقبل الله صلاتها و لا حسنة من عملها حتى تعينه و ترضيه و ان صامت الدهر ... و علىالرجل مثل ذلك الوزر و العذاب اذا كان لها موذيا ظالما.وسائل / ١٤ /١ ١٦

ب قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

اذا قالت المراءة لزوجها ما راءيتمنك خيرا قطّ فقد حبط عملها نهج الفصاحه /٤٤

١٦ جهاد زن ، نيكو شوهردارى

قال الكاظم عليه السلام : جهاد المراءة حسن التّبعل . كافى / ٥ /٥ ٠٧

١٧ پيامد عدم قصد پرداخت مهريه

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من امهر مهرا ثم لا ينوى قضائه كان بمنزلة السارق .وسائل / ٧ / ٢١

١٨ وليمه ى عروسى در روز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : زفّوا عرائسكم ليلا و اطعموا ضحىً. بحار / ١٠٠ / ٢٦٨

١٩ پيامد ازدواج به خاطر زيبايى و ثروت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من تزوّج امراءة لا يتزوجها الاّ لجمالها لم يرفيها ما يحبّ و من تزوجها لمالها لا يتزوجها الاّ وكلّه الله اليه فعليكم بذات الدين . بحار / ١٠٠ / ٢٣٥

٢٠ خدمت به عيال

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : خدمتك زوجتك صدقة . نهج الفصاحة / ٣٠١
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يخدم العيال الاّ صديق او شهيد او رجل يريد الله به خير الدنيا و الاخرة . بحار / ١٠١ / ١٣٢

٢١ زن شايسته مايه ى سعادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من سعادة المرء الزوجة الصالحة . وسائل / ١٤ / ٢٣

٢٢- لزوم توسعه در زندگى

الف قال الصادق عليه السلام :

ان عيال المرء اُسراؤ ه فمن انعم الله عليه نعمة فليوسّع على اسرائه فان لم يفعل اوشك ان تزول تلك النعمة بحار/٧٥/٢٠٨

ب قال الرضا عليه السلام :

ينبغى للرّجل ان يوسّع على عياله لئلاّ يتمنوّا موته
روضة المتقين /٣/٢٠٧

اشاره

الف جويبر شخص بى بضاعتى بود. پيامبر به او فرمود: ازدواج كن تا به دنيا و آخرت خود كمك كرده باشى . او گفت : من نه مال دارم و نه زيبائى و كسى بر من رغبت پيدا نمى كند فايّة امراءة ترغب فىّ حضرت به زياد بن لبيد كه از اشراف بود فرمود: دختر خود را به جويبر بدهد. او گفت : با هم طراز خود ازدواج مى كنيم . پيامبر فرمود: جويبر و دختر تو در ايمان به خدا هم طراز هستند. زياد بن لبيد پذيرفت و دختر خود را به عقد جويبر درآورد جويبر به شكرانه اين نعمت سه شب به مناجات با خداوند پرداخت . سفينه /١/٥٤٠
ب امام صادق عليه السلام مى فرمايد: مردى نزد پدرم آمد، پدرم به او فرمود: آيا همسر دارى ؟ عرض كرد: خير. پدرم به او فرمود: من دوست ندارم همه ى دنيا و آنچه در آن است داشته باشم ولى يك شب را بدون همسر بسر ببرم ، سپس فرمود: دو ركعت نماز انسانى كه همسر دارد بهتر است از عبادت يك شب و روزه ى آن روز مردى كه همسر ندارد. سپس پدرم به او هفت دينار داد و فرمود: با اين پول ازدواج كن و فرمود: پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اتخذوا الاهل فانّه ارزق لكم . وسائل الشيعه / ١٤ / ٧
ج روزى حضرت على عليه السلام نمك و خرما خريده و به طرف منزل مى رفت . شخصى گفت : اجازه دهيد كمك كنم . فرمود: از كمال انسان كاسته نمى شود اگر آذوقه ى خانواده را به دست بگيرد و به منزل ببرد. تاريخ كامل / ٣ /٢ ٠٣

فرزند

١ علاقه به فرزند

قال الصادق عليه السلام :ان الله عزّ و جلّ ليرحم العبد لشدّة حبّه لولده .كافى /٤/٥٠

٢ بوسيدن فرزند

قال على عليه السلام : من قبّل ولده كان له حسنة . سفينة البحار / ٨ /٥ ٠٨

٣ خطر بى مهرى به فرزند

قال رجل لرسول الله صلّى اللّه عليه و آله ما قبّلت صبيا قطّ فلمّا ولىّ. قال صلّى اللّه عليه و آله : هذا رجل عندى انه من اهل النار. كافى / ٤ /٥ ٠

٤ بازى با فرزند كوچك

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كان عنده صبىّ فليتصابّ له . فقيه / ٣ / ٤٨٣

٥ فرزند شايسته

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الولد الصالح ريحانة من رياحين الجنة . كافى / ٤ / ٣

٦ پيامد فرزند ناشايست

قال على عليه السلام : ولد السوء يهدم الشرف . غرر الحكم /١ ٠٠٦٥

٧ تربيت فرزند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ادّبوا اولادكم على ثلث خصال حبّ نبيكم و حبّ اهل بيته و قرائة القرآن . كنز العمال / ٤٥٤٠٩
قال ابو عبدالله عليه السلام : الغلام يلعب سبع سنين و يتعلّم الكتاب سبع سنين و يتعلم الحلال و الحرام سبع سنين . كافى / ٤ / ٤٩

٨ حقوق فرزند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حق الولد على الوالد ان يحسن اسمه و يزوجه اذا ادرك و يعلّمه الكتاب . كنز العمال / ٤٥١٩١
قال على عليه السلام : حق الولد على الوالد ان يحسن اسمه و يحسن ادبه و يعلّمه القرآن .نهج البلاغه / حكمت ٣٩٩

٩ مساوات ميان فرزندان

قال على عليه السلام : اعدلوا بين اولادكم كما تحبّون ان يعدلوا بينكم فى البرّ و اللطف .بحار/ ١٠٤ / ٩٢

١٠ غصه نخوردن براى دنيا فرزند

قال على عليه السلام : لا تجعلن اكثر شغلك باهلك و ولدك فان يكن اهلك و ولدك اولياء الله فانّ الله لا يضيّع اوليائه و ان يكونوا اعداء الله فما همّك و شغلك باعداءِ الله .نهج البلاغه / حكمت ٣٥٢

١١ بيمارى فرزند مايه ى تكفير گناه والدين

قال على عليه السلام : فى المرض يصيب الصبىّ فقال كفارة لوالديه . كافى / ٤ / ٥٤

اشاره

حضرت صادق عليه السلام به عيادت مريضى رفتند. به مريض فرمودند: چرا غمناك هستى ؟ عرض كرد: اندوه من براى دخترانم است . حضرت فرمود: به آن كسى اميد براى مضاعف ساختن كارهاى نيك خود و نابود شدن گناهانت دارى به همان كس اميد براى اصلاح كار فرزندان خود داشته باش ‍ الذى ترجوه لتضعيف حسناتك و محو سيئاتك فارجه لاصلاح حال بناتك .بحار/١٨/ ٣٥٢

صله رحم

١ آثار صله رحم

١ طول عمر ٢ از بين رفتن فقر؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : صلة الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر. بحار / ٧١ / ٨٨
٣ پاك شدن اعمال ٤ توسعه ى رزق ٥ دفع بلا ٦ آسانى حساب
قال الباقر عليه السلام : صلة الرحم تزكى الاعمال و تنمى الاموال و تدفع البلوى و تيسّر الحساب و تنسى ء فى الاجل . بحار / ٧١ / ١١١
قال الحسين عليه السلام : من سرّه ان يبسط له فى رزقه و ينساءله فى اجله فليصل رحمه .بحار / ٧١ / ٨٩
٧ رفتار نيك ٨ پاكى روح ؛ قال الباقر عليه السلام : صلة الرحم تحسّن الخلق و تسمّح الكف و تطيّب النفس و تزيد فى الرزق و تنسى ء فى الاجل . بحار / ٧١ / ١١٤
٩ آباد شدن سرزمين ها؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : صلة الرحم تعمر الديار و تزيد فى الاعمار .... بحار / ٧١ / ٩٤

٢ آثار قطع رحم

١ تسلط اشرار بر ثروت ها؛ قال على عليه السلام : اذا قطعوا الارحام جعلت الاموال فى ايدى الاشرار. كافى / ٢ / ٣٧٣
٣ محروميت از بهشت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ثلاثة لا يدخلون الجنة مد من خمر و مد من سحر و قاطع رحم . خصال / ١٧٩
٤ قطع رحمت الهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ الرحمة لا تنزل على قوم فيها قاطع رحم . كنز العمال / ٦٩٧٨

نكته :

صله رحم از سه جهت مورد توصيه ى اسلام است ، گرچه به سلام كردن باشد گرچه به نوشيدن آب باشد، گرچه اقوام قطع رابطه كرده باشند:
١ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : صلوا ارحامكم فى الدنيا ولو بالسلام . بحار / ٧١ / ١٠٤
٢ قال الصادق عليه السلام : صل رحمك ولو بشربة من ماء. بحار / ٧١ / ١١٧
٣ قال على عليه السلام : صلوا ارحامكم و لو قطعوكم . امالى طوسى /٢ ٠٨

اشاره

الف مردى به خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و گفت : پسر عمويت در باره ى شما ناسزا مى گفت . حضرت به نماز ايستاد، با خود گفتم امام مى خواهد در باره ى او نفرين كند. ديدم حضرت دو ركعت نماز خواند و فرمود: خداوندا! من از حق خودم در مورد او گذشتم و تو از من بخشنده تر هستى او را ببخش .
ب روزى حضرت على عليه السلام خطبه مى خواند، در ضمن آن فرمود: اعوذ بالله من الذنوب التى تعجل الفناء. شخصى پرسيد: آيا چنين گناهى هم وجود دارد؟ فرمود: بلى ،قطع رحم .كافى / ٢ / ٢٦٠

همسايه دارى

١ احترام به همسايه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حرمة الجار على الانسان كحرمة امّه . مكارم الاخلاق / ١ / ٢٧٤

٢ نيكى به همسايه نشانه ى ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : احسن مجاورة من جاورك تكن مؤ منا.امالى صدوق / ١٦٨

٣ انتخاب همسايه قبل از منزل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الجار ثم الدار الرفيق ثم السفر. مستدرك / ٨ / ٤٢٩

٤- سفارش نسبت به همسايه

قال على عليه السلام : اللّه اللّه فى جيرانكم فانّه وصية نبيّكم مازال يوصى بهم حتى ظنّنا انه سيورثّهم . بحار/٧١/١٥٣

٥ آزاررسانى به همسايه

قال الرضا عليه السلام : ليس منا من لم ياءمن جاره بوائقه . عيون اخبار الرضا / ٢ / ٢٤

٦- كيفر آزاررسانى به همسايه

قيل لرسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان فلانة تصوم النهار و تقوم الليل و هى سيئة الخلق تؤ ذى جيرانهابلسانها فقال لا خير فيها هى من اهل النار مجموعه ورام /٦٣

٧ پيامد عدم كمك به همسايه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ليس بالمؤ من الذى يبيت شبعان و جاره جائع الى جنبه .مستدرك / ٨ / ٤٢٩

٨ حدود همسايه

قال على عليه السلام : حريم المسجد اربعون ذراعا و الجوار اربعون دارا من اربعة جوانبها.
خصال / ٢ / ٥٤٤

٩ خوب همسايه دارى

قال الكاظم عليه السلام : ليس حسن الجوار كفّ الاذى ولكن حسن الجوار الصّبر على الاذى .تحف العقول / ٤٠٩


۸
١٠ پناه بردن به خدا از همسايه ى بد

١٠ پناه بردن به خدا از همسايه ى بد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعوذ بالله من جار السوء فى دار اقامة تراك عيناه و يرعاك قلبه ان راءك بخير ساءه و ان راءك بشرّ سرّه . كافى / ٢ / ٦٦٩

١١ آثار خوب همسايه دارى

قال الصادق عليه السلام : حسن الجوار يعمّر الديار و يزيد فى الاعمار.كافى / ٢ / ٦٦٧
قال على عليه السلام : من احسن الى جيرانه كثر خدمه . غرر الحكم /٧ ٩٦٧

اشاره

الف امام صادق عليه السلام فرمودند: وقتى بنيامين فرزند يعقوب از او دور شد، يعقوب عليه السلام عرض كرد: خدايا آيا به من رحم نمى كنى ؛ بينايى چشمم را از دست دادم و دو فرزندم از من دور شد. خداوند وحى فرستاد: فرزندانت را به تو بر مى گردانم ولكن آيا به ياد دارى كه گوسفندى ذبح كردى و از آن استفاده كرديد و فلان همسايه ات روزه بود و چيزى از آن به او ندادى ؟ محجة البيضاء / ٣ / ٤٢٦
ب شخصى از همسايه اش سه مرتبه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شكايت كرد. پيامبر فرمود: روز جمعه وقتى مردم به نماز جمعه مى روند اثاث منزل را بيرون بياور تا مردم از اذيت همسايه اطلاع پيدا كنند همسايه وقتى اين جريان را مشاهده كرد متنبّه و شرمنده شد ديگر او را اذيت نكرد. سفينه /٢/٦٩

حقوق

١ حق خداوند بر بندگان

قال على عليه السلام : ...لكنه سبحانه جعل حقّه على العبادان يطيعوه .... نهج البلاغه /خطبه ٢١٤

٢ حقوق مؤ من

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : للمؤ من على المؤ من سبعة حقوق واجبة من الله عزّ و جلّ عليه الاجلال فى عينه و الودّ له فى صدره و المواساة له فى ماله و ان يحرم غيبته و ان يعوده فى مرضه و ان يشيع جنازته و ان لا يقول فيه بعد موته الاّخيرا. بحار / ٧٤ / ٢٢٢

٣ حقوق مسلمان

عن على عليه السلام قال : قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : للمسلم على اخيه ثلاثون حقا لا برائة له منها الاّ بالاداء او العفو يغفر زلته و يستر عورته و يقيل عثرته و يقبل معذرته و يردّ غيبته و يديم نصيحته و يحفظ خلته .... بحار/٧١/٢٣٦

٤ حقوق همسايه

قال زين العابدين عليه السلام : اما حق جارك فحفظه غائبا و اكرامه شاهدا و نصرته اذا كان مظلوما... لا تسلمه عند شديدة و تقيل عثرته و تغفر ذنبه و تعاشره معاشرة كريمة .تحف العقول /٢٦٠

٥ حق شوهر بر زن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعظم الناس حقا على المراءة زوجها ....كنزالعمال / ٤٤٧٧١

٦ حق زن بر شوهر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : حق المراءة على زوجها سدّ جوعتها و ان يستر عورتها و لا يقبح لها وجها. بحار / ١٠٣ / ٢٥٤

٧ حقوق متقابل حاكم و مردم

قال على عليه السلام : فاذا ادت الرعية الى الوالى حقه وادّ الوالى اليها حقها عزّ الحق بينهم و قامت مناهج الدين واعتدلت معالم العدل فصلح بذلك الزمان ....نهج البلاغه /خطبه ٢٠٧

٨ حق پدر بر فرزند

لمّا سئل عن رسول الله صلّى اللّه عليه و آله عن حق الوالد على ولده فقال صلّى اللّه عليه و آله : لا يسميّه باسمه و لا يمشى بين يديه و لا يجلس قبله و لا يستسبّ له . كافى / ٢ / ١٥٩

٩ حق فرزند بر پدر

قال على عليه السلام : حق الولد على الوالد ان يحسن اسمه و يحسن ادبه و يعلمه القرآن .نهج البلاغه / حكمت ٣٩٩

١٠ حق استاد بر انسان

قال زين العابدين عليه السلام : و اما حق سائسك بالعلم فالتعظيم له و التوقير مجلسه و حسن الاستماع اليه .... تحف العقول / ٢٦٠

١١ حق حيوان بر صاحبش

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : للدابة على صاحبها ستّ خصال : يعلفها اذا نزل و يعرض عليها الماء اذا مرّ به و لا يضربها الاعلى حق و لا يحملها ما لا يطيق و لا يكلفها من السير الاّ طاقتها و لا يقف عليها اقواتا. مستدرك / ٢ / ٥٠

١٢- حق اعضاء و جوارح

قال زين العابدين عليه السلام : ... و حق السمع تنزيهه عن سماع الغيبة و سماع مالايحل سماعه و حق البصر ان تغضّه عمّا لا يحلّ لك و حق يدك ان لا تبسطها الى ما لا يحلّ لك ...محجة البيضاء/٣/٣٥٤

اشاره

الف امام سجاد عليه السلام در رساله ى حقوق ، پنجاه حق براى هر مسلمان بيان مى كند از قبيل : حق خداوند، حق اعضا و جوارح ، حق برخى از عبادات و ... در پايان مى فرمايد:فهذه خمسون حقا محيطا بك لا تخرج منها فى حال من الاحوال يجب عليك رعايتها ....تحف العقول / ٢٧٢
ب روى عن اويس القرنى انه قال : و انّ حقوق الله لم يبق لنا ذهبا و لا فضّة .سفينة البحار / ١ / ٢٠٠

سخاوت

١ سخاوت از اخلاق انبيا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : السخاء من اخلاق الانبياء و هو عماد الدين .... بحار / ٧١ / ٣٥٥

٢ سخاوت ملاك شجاعت

قال على عليه السلام : اشجع الناس اسخاهم . غرر الحكم / ٢٨٩٩

٣ سخاوتمندترين مردم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اسخى الناس من ادّى زكاة ماله . بحار / ٧٧ / ١١٢

٤ ويژگى سخاوتمند

قال الرضا عليه السلام : السخى ياءكل من طعام الناس لياءكلوا من طعامه . بحار / ٧١ / ٣٥٢

٥ اعتدال در سخاوت

قال العسكرى عليه السلام : انّ للسخاء مقدارا فان زاد عليه فهوسرف . بحار / ٦٩ / ٤٠٧

٦ آثار سخاوت

الف پوشاندن عيب ؛ قال على عليه السلام : السخاء ستر العيوب . غرر الحكم / ٩١٤
ب مايه ى محبت مردم ؛ قال على عليه السلام : السخاء يكسب المحبة و يزين الاخلاق .غرر الحكم / ١٦٠٠
ج زياد شدن دوستان ؛ قال على عليه السلام : كثرة السخاء تكثر الاولياء و تستصلح الاعداء.غرر الحكم / ٧١٠٦
د قرب الهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : السخى قريب من الله قريب من الناس قريب من الجنة . بحار / ٧٣ / ٣٠٨
ه‍ دفع عذاب ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لعدى بن حاتم : دفع عن ابيك العذاب الشديد لسخاء نفسه . بحار / ٧١ / ٣٥٤

اشاره

مرد عربى وارد مدينه شد و از كريم ترين شخص سؤ ال كرد او را به امام حسين عليه السلام راهنمايى كردند هنگامى كه وارد شد اين شعر را خواند:
لم يخب الان من رجاك و من حرّك من دون بابك الحلقه
انت جواد و انت معتمد ابوك قد كان قاتل الفسقة
حضرت كمك فراوانى به او نمود بعد فرمودند: خذها فانى اليك معتذر و اعلم بانى عليك ذوشفقة .
مرد عرب شروع به گريه كردن نمود: حضرت فرمودند: شايد عطاى ما را كم شمردى . گفت : خير گريه من براى آنست كه چگونه اين دست با جود و كرم زير خاك پنهان مى شود كيف ياءكل التراب جودك سفينة البحار / ٤ /١ ٠٧

نعمت

١ بالاترين نعمت

قال الصادق عليه السلام : ما انعم الله على عبد اجلّ من ان لا يكون فى قلبه مع الله عزّ و جلّ غيره . تنبيه الخواطر / ٢ / ١٠٨

٢ برترى نعمت معنوى بر مادى

قال على عليه السلام : انّ من النعم سعة المال و افضل من سعة المال صحّة البدن و افضل من صحة البدن تقوى القلب . شرح نهج البلاغه / ١٩ / ٣٣٧

٣ يادآورى نعمت ها

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فى قوله تعالى : (و ذكرهم بايام الله) بنعم الله و الائه .الدرالمنثور / ٥ / ٦

٤ پرهيز از دور شدن نعمت

قال على عليه السلام : احذروا نفار النعم فما كل شارد بمردود. نهج البلاغه / حكمت ٢٤٦

٥ احسان عامل تداوم نعمت

قال على عليه السلام : من بسط يده بالانعام حصّن نعمته من الانصرام . غرر الحكم / ٨٥٥٩

٦ عوامل زوال نعمت

الف سخن بيهوده ؛ قال على عليه السلام : ربّ كلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة .
نهج البلاغه / حكمت ٣٨١
ب ظلم ؛ قال على عليه السلام : ما انعم الله على عبد نعمة فظلم فيها الاّ كان حقيقا ان يزيلها عنه . غرر الحكم / ٩٧١٠

٧ توجه به خدا عامل برگشت نعمت

قال على عليه السلام : ولو انّ الناس حين تنزل بهم النقم و تزول عنهم النعم فزعوا الى ربهم بصدق من نيّاتهم و وله من قلوبهم لردّ عليهم كلّ شارد و اصلح لهم كل فاسد.
نهج البلاغه / خطبه ١٧٨

٨ شكر مانع استدراج و عذاب

قال رجل للصادق عليه السلام ساءلت الله ان يرزقنى مالا و ولدا و دارا فرزقنى و قد خفت ان يكون ذلك استدراجا؛ اما و الله مع الحمد فلا. كافى / ٢ / ٩٧

٩ محبوبيت اظهار نعمت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الله يحبّ ان يرى اثر نعمته على عبده . صحيح ترمذى / ٢٨١٩

١٠ تماميت نعمت

قال على عليه السلام : كل نعيم دون الجنة فهو محقور و كل بلاء دون النار عافية .نهج البلاغه /حكمت ٣٨٧

اشاره

احمد بن محمد بن ابى نصر گويد: در محضر حضرت رضا عليه السلام بودم و از وضع زندگى خود سخن گفتم : حضرت فرمودند: صبر كن اميد است خداوند تحوّلى در زندگى تو به وجود آورد بعد فرمودند: سوگند به خدا آنچه را كه خداوند براى مؤ من در عالم آخرت ذخيره نموده بهتر از نعمت هاى دنيوى است بعد امام عليه السلام دنيا را كوچك شمردند و فرمودند دنيا چيست ؟ سپس فرمودند: صاحب نعمت در خطر است و حقوق واجب الهى را بايد ادا كند.
ثم صغّر الدنيا و قال اىّ شى ء هى ؟ ثم قال ان صاحب النعمة على خطر انه يجب عليه حقوق الله فيها. فروع كافى /٣/٥٠٢

شكر الهى

١ حقيقت شكر خداوند

قال الصادق عليه السلام : شكر النعمة اجتناب المحارم و تمام الشكر قول الرجل الحمد لله رب العالمين . كافى / ٢ / ٩٥

٢ ظهور شكر

قال على عليه السلام : شكر العالم على علمه عمله به و بذله لمستحقّه . غرر الحكم / ٥٦٦٧

٣ شاكرترين مردم

قال السجاد عليه السلام : ... اشكركم لله اشكركم للناس . كافى / ٢ / ٩٩

٤ ناتوان بودن از شكر

قال السجاد عليه السلام : فكيف لى بتحصيل الشكر و شكرى اياك يفتقر الى شكر فكلّما قلت لك الحمد وجب علىّ لذلك ان اقول لك الحمد. بحار / ٩٤ / ١٤٦

٥ تاءثير شكر در فزونى نعمت

قال على عليه السلام : من اعطى الشكر لم يحرم الزيادة . نهج البلاغه / حكمت ١٣٥

٦ شكر هر نعمت

قال على عليه السلام : شكر كل نعمة الورع عما حرّم الله . بحار / ٤٨ /٤ ٢

٧ لزوم شكر به جاى شادمانى به نعمت

قال على عليه السلام : اشتغل بشكر النعمة على التطرب بها. غرر الحكم / ٢ / ١٨٦

٨ خطر عدم شكر

قال على عليه السلام : من لم يعط النعم بالشكر لها فقد عرضّها لزوالها. مستدرك /٢/٣٩٩

٩ شكر نصف ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الايمان نصفان نصف فى الصبرونصف فى الشكر.تحف العقول /٥٢

١٠ شكر براى هر نفس

قال الصادق عليه السلام : فى كل نفس من انفاسك شكرلازم لك بل الف و اكثر.بحار/٧١/٥٥

١١ ارتباط شكر با معرفت

قال العسكرى عليه السلام : لا يعرف النعمة الاّ الشاكر و لا يشكر النعمة الاّ العارف .اعلام الدين / ٣١٣

١٢ شكر به هنگام توانايى

قال على عليه السلام : اذا قدرت على عدوّك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه .
نهج البلاغه /حكمت ١١

١٣ پاداش شكر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ للطّاعم الشاكر من الاجر مثل ما للصائم الصابر.
نهج الفصاحة / حديث ٨٨٥

١٤ ارتباط شكر والدين با شكر خداوند

قال الرضا عليه السلام : من لم يشكر والديه لم يشكر الله . بحار / ٧٤ / ٦٨

١٥ شكر در پرتو بيان نعمت

قال الكاظم عليه السلام : التحدّث بنعم الله شكر. بحار / ٩٤ /٣ ١٨

١٦ شكر نشانه ى زهد

الزهد فى الدنيا قصر الامل و شكر كل نعمة . بحار / ٧٧ / ١٦١

١٧ شاكر بودن خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اللهمّ انت الذاكر لمن ذكرك و الشاكر لمن شكرك . بحار/٩٣/٢٦٧

اشاره

الف شاكر نمونه ؛ قال الباقر عليه السلام : كان رسول الله عند عائشه ليلتها فقالت : يا رسول الله لم تتعب نفسك و قد غفر الله لك ما تقدّم من ذنبك و ما تاءخّر. فقال صلّى اللّه عليه و آله : يا عائشه الا اكون عبدا شكورا. كافى / ٢ / ٩٥
ب دعبل شاعر معروف به حضور حضرت رضا عليه السلام رسيد. امام عليه السلام به او هديه اى دادند ولى او نگفت (الحمد لله) امام رضا عليه السلام به او فرمودند: چرا خداوند را سپاس نكردى ؟ دعبل گويد: بعد از مدتى خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم ، امام به من هديه اى دادند، گفتم : (الحمد لله) حضرت جواد عليه السلام به من فرمودند: «تاءدّبت» ؛ اكنون بر اثر تذكر پدرم مؤ دّب شدى . كافى / ١ / ٤٩٦

عقل

١ اهميت عقل

قال على عليه السلام : كمال الانسان بعقله افضل النعم العقل العقل صديق محمود قيمة كل امرء عقله لا غنى كالعقل . غررالحكم /٢/١٦٢٣٧٧

٢ نشانه ى عقل كامل

الف خوش خلقى ؛ قال الصادق عليه السلام : اكمل الناس عقلا احسنهم خلقا. كافى /١/١٨
ب فروتنى ج يقين نيكو د سكوت ؛ قال عليه السلام : كمال العقل فى ثلاث التواضع لله و حسن اليقين و الصمت الاّ من خير. بحار/١/١٣١

٣ عقل معيار حسابرسى در قيامت

قال الباقر عليه السلام : انما يداقّ الله العباد فى الحساب يوم القيامة على قدر ما اتاهم من العقول فى الدنيا. كافى / ١ / ٩

٤ عقل حجت باطنى خداوند

قال الكاظم عليه السلام : انّ لله على الناس حجّتين حجة ظاهرة و حجة باطنة و اما الظاهرة فاالرسل و الانبياء و الائمة و اما الباطنة فالعقول . كافى / ١ / ١٩

٥ ميزان شناخت عقل

الف كيفيت رفتار و عمل ؛ قال على عليه السلام : كيفية الفعل تدلّ على كميّة العقل .غررالحكم / ٧٢٢٦
ب اظهار سخن ؛ قال على عليه السلام : «عندبديهة المقال تختبر عقول الرجال .غررالحكم /٦٢٢١
ج فرستاده و نماينده د نوشتار ه‍ هديه ؛ قال على عليه السلام : ثلاثة تدلّ على عقول اربابها الرسول و الكتاب و الهدية . غرر الحكم / ٤٦٨١
و انكار حرف ناصحيح ؛ قال الصادق عليه السلام : اذا اردت ان تختبر عقل الرجل فى مجلس واحد فحدّثه فى خلال حديثك بما لا يكون فان انكره فهو عاقل و ان صدّقه فهو احمق .بحار / ١ / ١٣١

٦ وظايف عاقل

١ شناخت زمان ٢ شاءن خويش را يافتن ٣ حفظ زبان ؛ قال الصادق عليه السلام : على العاقل ان يكون عارفا بزمانه مقبلا على شاءنه حافظا لسانه . بحار / ٧١ / ٣٠٧
٤ پرهيز از مستى ها؛ قال على عليه السلام : ينبغى للعاقل ان يحترس من سكر المال و سكر القدرة و سكر العلم و سكر المدح و سكر الشباب فانّ لكل ذلك رياحا خبيثة تسلب العقل و تستخفّ الوقار. غرر الحكم / ١٠٩٤٨

٧ عوامل پرورش عقل

الف علم و دانش ب تجربه ؛ قال على عليه السلام : العقل غريزة تزيد بالعلم و التجارب .غرر الحكم / ١٧١٧
ج مهربانى نسبت به جاهل ؛ قال على عليه السلام : من اوكد اسباب العقل رحمة الجهال .غرر الحكم / ٩٢٩٥
د تعليم وياد دادن ؛ قال على عليه السلام :«اعون الاشياءعلى تزكية العقل التعليم» . غررالحكم /٩٢٩٥

٨ آثار عقل

الف كم سخن گفتن ؛ قال على عليه السلام : اذا تمّ العقل نقص الكلام . غررالحكم / ٤٠١١
ب رسيدن به خيرات ؛ قال على عليه السلام : بالعقل تنال الخيرات . غرر الحكم / ٤٢٠٢
ج همنشينى با خوبان ؛ قال على عليه السلام :ثمرة العقل صحبة الاخيار. غرر الحكم / ٤٦١٦

اشاره

اسحق بن عمار گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم همسايه اى دارم كه بسيار نماز مى خواندو بسيار انفاق مى كند و به حج مى رود. حضرت فرمود: عقلش چگونه است ؟ عرض كردم : عقل ندارد. حضرت فرمودند: لا يرفع بذلك منه ؛ او كه عقل ندارد اعمال نيك او بالا نمى رود (يعنى پذيرفته نمى شود). كافى / ١ / ٢٤

نشانه هاى عاقل

١ ترك شهوت

قال على عليه السلام : العاقل من هجر شهوته و باع دنياه بآخرته . غرر الحكم / ١٧٢٧

٢ كنترل زبان

قال على عليه السلام : العاقل من عقل لسانه . غرر الحكم / ١٥٩١

٣ سخن نگفتن از بيم تكذيب ٤ خواهش نكردن از بيم محروم شدن ٥ عدم وعده به فوق طاقت

قال الكاظم عليه السلام : انّ العاقل لا يحدّث من يخاف تكذيبه و لا يساءل من يخاف منعه و لا يعد ما لا يقدر عليه .... تحف العقول / ٣٩٠

٦ فريب نخوردن

قال الصادق عليه السلام : لا يلسع العاقل من جحر مرّتين . بحار / ١ / ١٣٢

٧ تشخيص ضرر كمتر

قال على عليه السلام : ليس العاقل من يعرف الخير من الشر ولكن العاقل من يعرف خير شرّين . بحار / ٧٨ / ٦

٨ بردبارى ٩ عفو و گذشت ١٠- فروتنى ١١ سبقت در نيكى ١٢ عاقبت انديشى به هنگام سخن

١٣ پناه بردن به خداوند به هنگام بلا ١٤ سرعت به فضيلت ١٥ جدا نشدن از حيا ١٦- عدم ظهور حرص

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله :
... ان يحلم عمن جهل عليه و يتجاوز عمن ظلمه و يتواضع لمن هو دونه و يسابق فوقه فى طلب البر و اذا اراد ان يتكلم تدبر فان كان خيرا تكلّم فغنم و ان كان شرّا سكت و اذا عرضت له فتنة استعصم بالله و امسك لسانه و اذا راءى فضيلة انتهز بها لايفارقه الحياء و لا يبدوا منه الحرص فتلك عشر خصال يعرف بها العاقل» . بحار/١/١٢٩

١٧ ايمنى از شرّ ١٨ انتظار خير و صلاح ١٩ انفاق ٢٠ عدم خستگى از تحصيل علم

قال الكاظم عليه السلام : ... ماتمّ عقل امرء حتى يكون فيه خصال شتّى الكفر و الشرّ منه ماءمونان و الرشد و الخير منه ماءمولان و فضل ماله مبذول و فضل قوته مكفوف و نصيبه من الدنيا القوت لا يشبع من العلم طول دهره و .... كافى /١/١٤

٢١ نشانه هاى مجنون

الف بداخلاقى ؛ قال على عليه السلام : الحدّة ضرب من الجنون لانّ صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه مستحكم . نهج البلاغه / ٢٥٥
ب پاسخ به هر سؤ ال ؛ قال الصادق عليه السلام : انّ من اجاب فى كلّ ما يساءل عنه لمجنون .معانى الاخبار / ٢٣٨
ج انتخاب دنيا بر آخرت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من آثر الدنيا على الاخرة فهو مجنون .مشكاة الانوار / ٢٧٠
د كبر و غرور؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ المجنون حق المجنون المتبختر فى مشيه الناظر فى عطفيه . معانى الاخبار / ٢٣٧

اشاره

پس از آنكه معاويه تصميم گرفت با على عليه السلام به مخالفت برخيزد به فكر افتاد مردم شام را آزمايش كند تا مراتب اطاعت آنها را بفهمد. عمروبن عاص به معاويه گفت : به مردم دستور بده تا كدو را مانند گوسفند ذبح كنند و بعد از تزكيه آن را بخورند اگر دستور تو را اجرا كردند مطيع تو هستند. وقتى معاويه دستور داد مردم بدون اعتراض دستور را اجرا كردند و اين امر به نام بدعت امويه در سراسر شام معمول گرديد. طولى نكشيد كه خبر به مردم عراق رسيد و از حضرت على صلّى اللّه عليه و آله سؤ ال نمودند (عن القرع يذبح فقال القرع ليس يذكّى فكلوه و لايستهويّنكم الشيطان لعنة الله) از حضرت درباره ذبح كدو سؤ ال شد. فرمود: خوردن كدو ذبح لازم ندارد و مراقب باشيد كه شيطان عقل شما از بين نبرد.كافى ٦ / ٣٧٠

تمثيل

١ مثل اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

«قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل اهل بيتى كمثل سفينة نوح من ركبها نجى و من تخلّف عنها غرق . بحار / ٢٣ / ١٢٠

٢ مثل دانشمندان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان مثل العلماء فى الارض كمثل النجوم فى السماء يهتدى بها فى ظلمات البر و البحر. بحار / ٢ / ٢٥

٣ مثل مؤ من

قال الكاظم عليه السلام : المؤ من كمثل كفّتى الميزان كلّمازيدفى ايمانه زيدفى بلائه .بحار/٧٥/٣٢٠

٤ مثل مؤ منان در محبت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل المؤ منين فى توادّهم و تراحمهم و تعاطفهم كمثل الجسد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمّى . كنز العمال / ٧٣٧

٥ مثل برادر دينى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل الاخوين مثل اليدين تغسل احدهما الاُخرى .
نهج الفصاحة / ٥٦٦

٦ مثل همنشين صالح

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل الجليس الصالح مثل العطّار ان لم يعطك من عطر اصابك من ريحه . كنز العمال / ١ / ٢٢

٧ مثل نمازهاى پنج گانه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل الصلوات الخمس كمثل نهر جار عذب على باب احدكم يغسل فيه كل يوم خمس مرات فما يبقى ذلك من الدنس . كنز العمال / ١ / ٢١٩١

٨ مثل عالم بى عمل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل من يعلّم الناس الخير و ينسى نفسه كمثل المصباح الذى يضى ء للناس و يحرق نفسه . كنز العمال / ١٦ /٨ ٢

٩ مثل تعليم علم در كودكى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل الذى يتعلم فى صغره كالنقش فى الحجر و مثل الذى يتعلم فى كبره كالذى يكتب على الماء. كنز العمال / ١٠ /٢ ٤٩

١٠ مثل حريص به دنيا

قال الباقر عليه السلام : مثل الحريص على الدنيا مثل دودة القزّ كلما ازدادت من القزّ على نفسها لفّا كان ابعد لها من الخروج حتى تموت غمّا. كافى / ٢ /٣ ١٦

١٢ مثل انسان كم ظرفيّت

قال الباقر عليه السلام : انما مثل الحاجة الى من اصاب ماله حديثا كمثل الدرهم فى فم الافعى انت اليه محوج و انت منها على خطر. تحف العقول /٢ ١٤

١٣ مثل نفس

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل النفس كمثل النعامه (شتر مرغ) تاءكل الكثير و اذا حمل عليها لا تطير .... بحار / ٧٧ / ٢٣

١٤ مثل دنيا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل هذه الدنيا مثل ثوب شقّ من اوله الى آخره فبقى متعلّقا بخيط فى آخره فيوشك ذلك الخيط ان ينقطع . نهج الفصاحه / ٥٦٥

١٥ مثل زن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل المراءة كالضلع العوجاء ان اردت ان تقيمه كسرته و ان استمتعت به استمتعت به و فيه اِود. نهج الفصاحه /٥٦١

١٦ مثل امت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : مثل امتى مثل المطر لا يدرى اوّله خير ام آخره .

اشاره نهج الفصاحة /٥٦٢

امام صادق عليه السلام در ذيل آيه ى شريفه ى (الم تركيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت ...) ابراهيم / ٢٤ فرمودند: پيامبر اصل اين درخت و حضرت على عليه السلام فرع آن و امامان معصوم شاخه هاى آن و علوم ائمه ى اطهار عليهم السلام ميوه ى آن و شيعيان برگ آن هستند؛ رسول الله صلّى اللّه عليه و آله اصلها و امير المؤ منين عليه السلام فرعها و الائمة من ذريتهما اغصانها و علم الائمّة ثمرتها و شيعتهم المؤ منون ورقها.
نكته ى جالب اين كه زينت درخت به برگ هاى آن مى باشد از اين رو حضرت صادق عليه السلام به شيعيان دستور دادند با كارهاى خود زينت ما باشيد؛ كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا. كافى / ١ / ٤٢٨

غنيمت شمردن سرمايه ى عمر

١ بزرگ ترين غصه

قال على عليه السلام : اشدّ الغصص فوت الفرص . غرر الحكم /٣ ٢١٥

٢ زودگذر بودن عمر

قال على عليه السلام : الفرصة تمرّ مرّ السحاب . نهج البلاغه / حكمت ٢١

٣ نابود شدن عمر

قال المجتبى عليه السلام : يابن آدم انك لم تزل فى هدم عمرك منه سقطت من بطن امّك فخذ مما يديك لما بين يديك فانّ المؤ من يتزوّد و الكافريتّمتع . بحار / ٧٨ / ١١٢

٤ بخيل بودن نسبت به عمر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : كن على عمرك اشحّ منك على درهمك و دينارك . بحار/٧٧/٧٦

٥ قدردانى از عمر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : بادر باربع قبل اربع شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك و غناك قبل فقرك و حياتك قبل مماتك . خصال / ٢٣٩

٦ تقاضاى عمر زياد براى بندگى

قال زين العابدين عليه السلام : و عمّرنى ما كان عمرى بذلة فى طاعتك فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك . صحيفه ى سجاديه / دعاى ٢٠

٧ پيامد عمر طولانى

قال على عليه السلام : ثمرة طول الحيوة السقم و الهرم . غرر الحكم / ٤٦٢٣
قال على عليه السلام : من طال عمره كثرت مصائبه . غرر الحكم /٨ ٢٦٨

٨ حسرت از تضييع عمر

قال على عليه السلام : اجتمعت عليهم سكرة الموت و حسرة الفوت ... يفكّر فيما افنى عمره و فيم اذهب دهره . نهج البلاغه / خطبه ١٠٩

٩ سؤ ال از عمر

قال زين العابدين عليه السلام : و استعملنى فيما تسئلنى غدا عنه . صحيفه ى سجاديه / دعاى ١١

١٠ حكمت جهل به مقدار عمر

قال الصادق عليه السلام : ... لو عرف مقدار عمره و كان قصير العمر لم يتهناء بالعيش مع ترقّب الموت . بحار / ٣ / ٨٣

١١ عوامل زياد شدن عمر

١ طهارت
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اكثر من الطهور يزد الله فى عمرك . امالى مفيد / ٦٠
٢ مسرور كردن پدر و مادر
قال الصادق عليه السلام : ان احببت ان يزيد الله فى عمرك فسرّ ابويك .
٣ نيكى به خانواده
قال الصادق عليه السلام : من حسن بره باهل بيته زيد فى عمره . امالى طوسى / ٢٤٥
٤ حسن نيت
قال الصادق عليه السلام : من حسنت نيّته زيد فى عمره . بحار / ٦٩ /٤ ٠٨
٥ زيارت امام حسين عليه السلام
قال الباقر عليه السلام : مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن على فانّ اتيانه يزيد فى الرزق و يمدّ فى عمره . بحار / ١٠١ / ٤
٦ صله رحم
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من سره ان يبسط له فى رزقه و ينساء له فى اجله فليصل رحمه .خصال / ٣٢

دنيا

١ عدم اعتماد به دنيا

قال الصادق عليه السلام : ان كانت الدنيا فانية فالطماءنينة اليها لماذا؟. بحار / ٧٣ / ٨٨

٢ محبت به دنيا منشاء همه ى مفاسد

قال الصادق عليه السلام : راءس كل خطيئة حبّ الدنيا. بحار / ٧٣ /٧

٣ تشبيهاتى در باره ى دنيا

الف درياى عميق ؛ قال الكاظم عليه السلام : فيما اوصى لقمان ابنه ان الدنيا بحر عميق قد غرق فيها عالم كثير فلتكن سفينتك فيها تقوى الله . كافى / ١ /١ ٦
ب مار؛ قال الكاظم عليه السلام : مثل الدنيا مثل الحية مسّها ليّن و فى جوفها السمّ القاتل يحذرها الرجال ذو العقول و يهوى اليها الصبيان بايديهم . بحار/٧٨/٣١١
ج آب شور
قال الكاظم عليه السلام : مثل الدنيا مثل ماء البحر كلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتى يقتله . تحف العقول / ٣٩٦
د سايه ؛ قال على عليه السلام : مثل الدنيا كظلك ان وقفت وقف و ان طلبته بُعد.
معجم غرر / ١ / ٩٥٨
ه‍ پل ؛ قال عيسى عليه السلام : انما الدنيا قنطره فاعبروها و لا تعمروها.خصال /٣٥

٤ بى ارزشى دنيا

الف قال على عليه السلام : و الله لدنياكم هذه اهون فى عينى من عراق خنزير فى يد مجزوم .بحار / ٤٠ / ٣٣٧
ب قال على عليه السلام : دنياكم هذه ازهد عندى من عفطة عنزٍ. نهج البلاغه / خطبه ٣
ج قال على عليه السلام : ان دنياكم لاهون من ورقة فى فم جرادة تقضمها ما لعلى و لنعيم يفنى .نهج البلاغه / خطبه ٢٢٤

٥ آثار محبت به دنيا

١ حسرت به هنگام جدايى ؛ قال على عليه السلام : من كانت الدنيا همّته اشتدّت حسرته عند فراقها. بحار / ٧٣ / ٨٨
٢ فساد عقل ؛ قال على عليه السلام : حب الدنيا يفسد العقل و يصمّ القلب عن سماع الحكمة و يوجب اليم العقاب . غرر الحكم / ٤٨٧٨
٣ كرى و كورى باطنى ٤ بردگى ؛ قال على عليه السلام : فارفض الدنيا فانّ حب الدنيا يعمى و يصمّ و يبكم و يذل الرقاب . كافى / ٢ / ١٣٦

٦ نشانه هاى اهل دنيا

در حديث معراج آمده است : اهل الدنيا من كثر اءكله و ضحكه و نومه و غضبه ، قليل الرضا لا يعتذر الى من اءساء اليه و لا يقبل معذرة من اعتذر اليه ، كسلان عند الطاعة ، شجاع عند المعصية ، اءمله بعيد و اءجله قريب ، لا يحاسب نفسه ، قليل المنفعة كثير الكلام ، قليل الخوف ، كثير الفرح عند الطعام ... بحار/٧٧/٢٤

٧ لذت هاى هفتگانه ى دنيا

راءى الامام الباقر عليه السلام جابر بن عبداللّه و قد تنفّس الصعداء، فقال عليه السلام : يا جابر! علام تنفسك أ على الدّنيا؟ فقال جابر: نعم . فقال له : يا جابر! ملاذّ الدنيا سبعة : الماءكول و المشروب و الملبوس و المنكوح و المركوب و المشموم و المسموع .
فأ لذّ الماءكولات العسل و هو بصق من ذبابة و أ حلى المشروبات الماء و كفى باباحته و سباحته على وجه الا رض و أ على الملبوسات الديباج و هو من لعاب دودة و أ على المنكوحات النساء و هو مبال فى مبال و مثال لمثال .
و أ على المركوبات الخيل و هو قواتل و أ جلّ المشمومات المسك و هو دم من سرّة دابّة و أ جلّ المسموعات الغناء و الترنّم و هو اثم ؛ فما هذه صفته لم يتنفّس عليه عاقل .
قال جابر بن عبداللّه : فواللّه ! ما خطرت الدّنيا بعدها على قلبى . بحار / ٧٨ / ١١

٨ نكوهش از دنيا

قال على عليه السلام : الدنيا سوق الخسران (١) و الدنيا معدن الشرّ و محل الغرور(٢) و الدّنيا منية الا شقياء(٣) وحبّالدّنياراءس الفتن واءصل المحن (٤) و الدّنيا مزرعة الشرّ.(٥)
١ غرر الحكم / ٣٩٦ ٢ غرر الحكم / ١٤٧٣ ٣ غرر الحكم / ٦٩٤ ٤ غرر الحكم / ٤٨٧٠ ٥ غرر الحكم٤ ٠١

٩ ستايش از دنيا

اءبى يعفور مى گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم : انّا لنحبّ الدّنيا! فقال لى : تصنع بها ماذا؟ قلت : أ تزوّج منها و أ حجّ و أ نفق على عيالى و اءنيل اخوانى و أ تصدّق . قال لى : ليس هذا من الدّنيا، هذا من الا خرة . بحار / ٧٣ / ٦٢
قال على عليه السلام : ....انّ الدّنيا دار صدق لمن صدّقها و دار عافية لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزوّد منها و دار موعظة لمن اتّعظّ بها، مسجد اءحبّاء اللّه و مصلّى ملائكة اللّه و مهبط وحى اللّه و متجر اءولياء اللّه نهج البلاغه / حكمت / ١٣١

سؤ ال :

در اكثر آيات و روايات از دنيا نكوهش شده و در برخى از آن ها ستايش ‍ گرديده است . جمع ميان اين دو دسته از آيات و روايات چگونه است ؟

پاسخ :

اگر دنيا ابزار و وسيله ى رسيدن به آخرت باشد، از آن ستايش و اگر هدف و مطلوب حقيقى باشد، از آن نكوهش شده است . قرآن كريم مى فرمايد: (و ابتغ فيما اءتاك الله الدّار الاخرة و لا تنس نصيبك من الدنيا) قصص / ٧٦
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: نعم العون ، الدنيا على الاخرة . بحار / ٧٣ / ١٢٧، حضرت على عليه السلام مى فرمايد: من ابصر بها بصّرته و من اءبصر اليها اءعمته نهج البلاغه /خطبه ٨٢
آن كه به دنيا از ديد وسيله بنگرد به او درس آگاهى و بينايى مى دهد و آن كه آن را هدف بداند، چشم و دل او را نابينا مى سازد. به تعبير ديگر استفاده از دنيا ذاتا مذموم نيست . دنياى نكوهيده آن است كه انسان را از آخرت باز دارد، از اين رو قرآن كريم در توصيف آخرت گرايان دنيادار مى فرمايد: (رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر اللّه و إ قام الصّلوة) نور / ٣٧

اشاره

معاويه به جعده دختر اشعث بن قيس گفت : امام مجتبى عليه السلام را زهر بده صد هزار درهم به تو مى دهم . جعده فريب مال دنيا را خورد و معاويه به قولش وفا نكرد. منتهى الامال / ١ / ٢٣١

ثروت

نكوهش ازثروت

١ ثروت مايه ى هلاكت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الدينار و الدرهم اهلكا من كان قبلكم و هما مهلكاكم .كافى / ٢ / ٣١٦

٢ ثروت دام شيطان

قال الصادق عليه السلام : ان الشيطان يدير ابن آدم فى كل شى ء فاذا اعياه جثم له عند المال فاخذ برقبته . كافى / ٢ / ٣١٥

٣ آثار كسب ثروت از راه غير حلال

الف فقر؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كسب مالا من غير حلّه افقره الله .
امالى طوسى /١٨٢
ب تسلط آب و خاك بر انسان
قال الصادق عليه السلام : من كسب مالا من غير حلّه سلّط عليه البناء و الطين و الماء.محاسن / ٢ / ٤٤٥
ج نابودى ؛ قال الصادق عليه السلام : من جمع مالا من مهاوش اذهب الله فى نهابر فقالوا: جعلنا فداك لانفهم هذا الكلام . فقال عليه السلام : از باد آيد بدم شود. بحار / ٤٧ / ٨٤

٤ اثر كثرت ثروت

قال على عليه السلام : اعلموا ان كثرة المال مفسدة للدين مقساة للقلوب . تحف العقول / ١٤١

٥ شاد نشدن به كثرت ثروت

قال الباقر عليه السلام : اتى اباذر رجل فبشره بغنم له قد ولدت فقال : يا اباذر ابشر فقد ولدت غنمك و كثرت . فقال : ما يسرنى كثرتها فما احبّ ذلك فما قلّ و كفى احب الىّ ممّا كثر و الهى . بحار / ٧٤ / ١٠٢

٦ آثار علاقه به ثروت

قال على عليه السلام : المال داعية التعب و مطيّة النصب . غرر الحكم /١ ٤٤٩
قال على عليه السلام : المال يقوّى الامال و يفسد الاعمال . غرر الحكم /٤ ٨٧٥

٧ علت تراكم ثروت

قال الرضا عليه السلام : لا يجتمع المال الا بخمس خصال : ببخل شديد و امل طويل و حرص غالب و قطيعة الرحم و ايثار الدنيا على الاخرة . خصال /٢ ٨٣

٨ خطر ثروت

قال الصادق عليه السلام : ان الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا الاّ بذنوب الاغنياء. وسائل / ٦ / ٤

ستايش ازثروت

٩ ضرورت كسب ثروت حلال

قال الصادق عليه السلام : لا خير فيمن لا يحب جمع المال من الحلال فيكفّ به وجهه و يقضى به دينه . ثواب الاعمال / ٤١٥

١٠ ثروت مايه ى كمك به آخرت

قال الصادق عليه السلام : نعم العون الدنيا على الاخرة . كافى / ٥ /٧ ٢

١١ ثروت براى انسان شايسته

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : نعم المال الصالح للرجل الصالح . تنبيه الخواطر / ١ / ٥٨

١٢ بهترين ثروت

قال على عليه السلام : افضل المال ما وقى به العرض و قضيت به الحقوق .بحار/٧٨/ ٧

١٣ بهره گيرى صحيح از ثروت الهى

قال الصادق عليه السلام : المال مال الله عزّ و جلّ جعل ودائع عند خلقه و امرهم ان ياءكلوا منه قصدا و يشربوا منه قصدا و يلبسوا منه قصدا و ينكحوا منه قصدا و يركبوا منه قصدا. و يعودوا بما سوى ذلك على فقراء المؤ منين فمن تعدى ذلك كان ما اكله حراما .... (٨)بحار / ١٠٣ / ١٦

اشاره

الف شخصى مى گويد: پول فراوانى نزد حضرت رضا عليه السلام بردم ولى حضرت خوشحال نشد و من غمگين شدم و با خود گفتم چرا حضرت رضا عليه السلام شادمان نگرديد. يك مرتبه امام عليه السلام به غلام خود فرمود: آفتابه و لگن را بياورد و به غلام فرمود: آب بريز. وقتى آب ريخت ، از ميان انگشتان امام قطعه هاى طلا مى ريخت . در اين هنگام به من فرمود: كسى كه چنين قدرتى دارد توجهى به آنچه براى او آوردى ندارد. من كان هكذا لا يبالى بالذى حملته اليه . كافى / ٢ / ٤٩١
ب ابن عباس گويد: هنگامى كه خداوند درهم و دينار را آفريد، شيطان به آن ها نگاه كرد و آن دو را به چشمان خود كشيد، بعد گفت : شما نور چشم من و ميوه قلب من هستيد و كافى است كه مردم به شما علاقه بورزند گرچه بت نپرستند. انتما قرّة عينى و ثمرة فؤ ادى ما ابالى من بنى آدم اذا احبّو كما ان لا يعبدوا وثنا حسبى من بنى آدم ان يحبّوكما. مستدرك / ١٢ / ٦٣

امانت

١ اهميت امانت

قال الباقر عليه السلام : ثلاث لم يجعل اللّه عزّ و جلّ لاِ حدٍ فيهنّ رخصةً: أ داء الا مانة الى البرّ والفاجروالوفاء بالعهد للبرّ و الفاجر و برّ الوالدين برّين كانا أ و فاجرين .
كافى /٢/ ١٦٢

٢ حفظ امانت نشانه ى ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا ايمان لمن لا اءمانة له . بحار / ٧٢ /١ ٩٨

٣ آثار امانت

قال على عليه السلام : الا مانة تؤ دّى الى الصّدق و نيز الا مانة تجرّ الرّزق و الخيانة تجرّ الفقر.بحار/٧٨/٦٠؛ تصنيف غرر/٢٥٠

٤ علم و دانش امانت الهى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العلم وديعة الله فى اءرضه و العلماء اءمناؤ ه عليه ، فمن يعمل بعلمه ، أ دّى الامانة بحار / ٧٨ / ٦٠

٥ نشانه هاى امين

لا تكون الا مين أ مينا حتى يؤ تمن على ثلاثة : فيؤ دّيها على الا موال و الا سرار و الفروج ، و ان حفظ اثنين و ضيّع واحدة ، فليس بأ مين تحف العقول / ٣٦٦ و نيز الا مين من خشى الله .بحار / ٧٥ / ٩٩

٦ اداى امانت معيار ارزش

قال الصادق عليه السلام : لا تنظروا الى طول ركوع الرّجل و سجوده ، فانّ ذلك شى ء اعتاده ، فلو تركه استوحشه ، ولكن انظروا الى صدق حديثه و أ داء أ مانته . كافى / ٣ / ١٦٧

٧ امانت بودن سخن هاى پنهانى

قال الصادق عليه السلام : المجالس بالا مانة و ليس لا حدٍ أ نْ يُحدّث بحديث يكتمه صاحبه ، الاّ يكون ثقة اءو ذكرا له بخير. وسائل / ٥ / ٤٧١

٨ لزوم پرداخت امانت حتى در نخ و سوزن

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : يا اءبا الحسن ! أ دِّ الا مانة الى البرّ و الفاجر، فيما قلّ أ و جلّ، حتّى فى الخيط و المخيط. بحار/٧٧/٤١٨

٩ امين از اوصاف خداوند سبحان

؛ يا الله القوىّ الا مين . بحار / ٩٥ / ٤٤٣

١٠ امين از اوصاف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

يا محمّد ... اءنت أ مينى فى عبادى . بحار/٣٧/٣١٤

١١ امين از اوصاف عالمان

قال الصادق عليه السلام : العلماء امناء و الا تقياء حصون . بحار / ٧٠ / ٢٨٧

١٢ امين از اوصاف فقهاء

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : الفقهاء أ مناء الرّسل ما لم يدخلوا فى الدنيا. بحار / ٧٥ / ٣٨٠

١٣ امين از اوصاف ثروتمندان شيعيان

قال الصادق عليه السلام : مَياسير شيعتنا أ مناء على محاويجهم فاحفظونافيهم يحفظكم الله .بحار / ٩٦ / ١٣١

اشاره

حضرت صادق عليه السلام فرمودند: اگر قاتل حضرت على عليه السلام شمشير خود را به رسم امانت به من بسپارد و من بپذيرم امانت را به او تحويل خواهم داد.تنبيه الخواطر/١/١٢

خيانت

١ خيانت سرچشمه ى كفر و نفاق

قال على عليه السلام : راءس الكفر الخيانة ، راءس النّفاق الخيانة . مستدرك / ٢ / ٥٠٦

٢ عدم سازگارى خيانت با مسلمانى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ليس منّا من خان بالا مانة بحار / ٧٥ / ١٧٢ و ليس منّا من خان مسلما فى أ هله و ماله . اختصاص /٢ ٤٨

٣ پرهيز از خيانت در افشاى راز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افشاء سرّ أ خيك خيانة ، فاجتنب ذلك . بحار / ٧٧ / ٨٩

٤ نشانه هاى خائن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : أ ما علامة الخائن فأ ربعة : عصيان الرّحمن و أ ذى الجيران و بغض القرآن و القرب الى الطغيان تحف العقول /٢ ٢

٥ بزرگ ترين خيانت ؛

قال على عليه السلام : انّ الخيانة خيانة الا مّة . بحار / ٣٣ / ٤٠٦

٦ عدم خيانت به خائن ؛

قال على عليه السلام : لاتخنن من ائتمنك وان خانك .بحار/٧٧/٢٠٨

٧ عدم خيانت مؤ من به برادران دينى

عن الصادق عليه السلام عن على عليه السلام : ... المؤ من لايغش أ خاه و لا يخونه و لايخذله و لا يتهمّه .... بحار / ١٠ / ١٠٠


۹
٨ پاداش ترك خيانت

٨ پاداش ترك خيانت

قال موسى عليه السلام : الهى و ما جزاء من ترك الخيانة حياء منك ؟ فاوحى الله اليه : الا مان يوم القيامة . سفينة / ١ / ٤٣٣

اشاره

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله با مسلمانان براى فتح قلعه ى خيبر روانه شدند و از نظر غذايى در مضيقه ى شديدى بودند به حدّى كه از گوشت قاطر و اسب استفاده مى كردند، در اين شرايط چوپانى كه گوسفندان يهوديان را مى چراند نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و مسلمان شد، سپس گفت : اين گوسفندان يهوديان را در اختيار شما مى گذارم تا تصرف كنيد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اين گوسفندها نزد تو امانت است و در آيين اسلام خيانت به امانت حرام است . سيره ى ابن هشام / ٣ / ٣٤٤

گناه

١ بزرگ ترين گناه

قال على عليه السلام : اعظم الذنوب عند الله سبحانه ذنب صغر عند صاحبه .
غررالحكم /٣١٤١

٢ گناه غير قابل آمرزش

قال الباقر عليه السلام : من الذنوب التى لا تغفر قول الرجل يا ليتنى لا اواءخذ الاّ بهذا.خصال / ٢٤

٣ كوچك شمردن گناه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ المؤ من ليرى ذنبه كانّه تحت صخرة يخاف ان تقع عليه و الكافر يرى ذنبه كانّه ذباب مرّ على انفه . امالى طوسى / ٥٢٧

٤ گناه و جراءت بر خداوند

قال الباقر عليه السلام : لا تنظروا الى صغر الذنب ولكن انظروا الى من اجتراءتم .
بحار/٧٧/١٦٨

٥ اصرار بر گناه ، نشانه ى شقاوت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من علامات الشقاء جمود العين و قسوة القلب و شدة الحرص فى طلب الرزق و الاصرار على الذنب . خصال /٢ ٤٣

٦ خطر شادمانى به گناه

قال زين العابدين عليه السلام : اياك و الابتهاج بالذنب فانّ الابتهاج به اعظم من ركوبه .بحار / ٧٨ / ١٥٩

٧ غافل نشدن از گناه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يابن آدم ! لا يغرّنّك ذنب الناس عن ذنبك و لا نعمة الناس عن نعمة الله عليك و لاتقنّط الناس من رحمة الله و انت ترجوها لنفسك . بحار/٦٧/٣٨٨

٨ شگفت از ارتكاب گناه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عجبت لمن يحتمى من الطّعام مخافة الدّاء كيف لا يحتمى من الذّنوب مخافة النار. بحار / ٧٠ / ٣٤٧

٩ عدم شركت در مجلس گناه

عن ابى عبدالله عليه السلام : لا ينبغى للمؤ من ان يجلس مجلسا يعصى الله فيه و لا يقدر على تغييره . وسائل / ٦ / ٥٠٣

١٠- بدتر از گناه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اربعة فى الذنب شرّ من الذنب الاستحقار و الافتخار و الاستبشار و الاصرار جامع احاديث الشيعة /١٣/٣٣٦

١١ آثار گناه

الف گرفتارى و رنج ؛ قال الصادق عليه السلام : اما انه ليس من عرق يضرب و لا نكبة و لا صداع و لا مرض الاّ بذنب و ذلك قول الله تعالى عزّ و جلّ: (و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم). كافى / ٢ / ٢٠٧
ب محروميت از رزق ؛ قال الباقر عليه السلام : ان العبد ليذنب الذنب فيزوى عنه الرزق .كافى / ٢ / ٢٠٧
ج پديد آمدن بلاى جديد
قال الرضا عليه السلام : كلما احدث العباد من الذنوب ما لم يكونوا يعملون احدث الله لهم من البلاء ما لم يكونوا يعرفون .كافى /٢/ ٢٧٥
د عدم استجابت دعا؛ قال على عليه السلام : المعصية تمنع الاجابة .غررالحكم / ١ / ٢٨
ه‍ محروميت از نماز شب ؛ قال الصادق عليه السلام : ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلوة الليل .... كافى / ٢ / ٢٠٩
و زوال نعمت ؛ قال على عليه السلام : ما زالت نعمة و لا نظارة عيش الاّ بذنوب اجترحوا ان الله ليس بظلام للعبيد. خصال / ٢ / ٦٢٤
ز سستى در عبادت ؛ قال الباقر عليه السلام : انّ للّه عقوبات فى القلوب و الابدان ضنك فى المعيشة وهن فى العبادة و ما ضرب عبد بعقوبة اعظم من قساوة القلب .
بحار/٧٨/١٧٦

اشاره

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله وارد سرزمينى شدند به اصحاب خود فرمودند: هيزم جمع كنيد. عرض كردند: در اين جا هيزم نيست . فرمود: هر شخصى به اندازه اى كه توان دارد هيزم بياورد. افراد براى جمع هيزم رفتند و بعد از مدتى هر كدام مقدارى آوردند. پيامبر فرمود: گناهان انسان اين چنين جمع مى شود. هكذا تجتمع الذنوب .
كافى / ٢ / ٢١٨

مكفرّات گناه

١ عقوبت در دنيا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يزال البلاء فى المؤ من و المؤ منة فى جسده و ماله و ولده حتى يلقى الله و ما عليه من خطيئة . بحار / ٦٧ /٢ ٣٦

٢ بيمارى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ساعات الوجع يذهبن ساعات الخطايا. بحار / ٦٧ / ٢٤٤
قال على عليه السلام : فى المرض يصيب الصبىّ كفارة لوالديه . بحار / ٤١ / ١٨٦

٣ اندوه و غم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا كثرت ذنوب المؤ من و لم يكن له من العمل ما يكفّرها ابتلاه الله بالحزن ليكفّرها به عنه . دعوات راوندى /١ ٢٠
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ من الذنوب ذنوبا لا يكفّرها صلوة و لا صوم قيل : يا رسول الله ! فما يكفرها؟ قال : الهموم فى طلب المعيشة . دعوات راوندى / ٥٦

٤ كار شايسته

قال على عليه السلام : انّ اللّه تعالى يكفّر بكلّ حسنة سيّئة قال اللّه عزّ و جلّ: (انّ الحسنات يذهبن السيّئات). نور الثقلين / ٢ / ٤٠٢

٥ اخلاق خوب

قال الصادق عليه السلام : ان حسن الخلق يذيب الخطيئة كما تذيب الشمس ‍ الجليد ....
بحار / ٧١ / ٣٩٥

٦ فريادرسى از گرفتار

قال على عليه السلام : من كفّارات الذنوب العظام اغاثة الملهوف و التنفيس ‍ عن المكروب .نهج البلاغه / حكمت ٢٤

٧ استغفار ملائكه

قال الصادق عليه السلام : انّ للّه عزّ و جلّ ذكره ملائكة يسقطون الذنوب عن ظهور شيعتنا كما تسقط الريح الورق من الشجر. بحار / ٥٩ / ١٩٦

٨ صلوات

قال الرضا عليه السلام : من لم يقدر على ما يكفّر به ذنوبه فليكثر من الصلوات على محمد و آله فانّها تهدم الذنوب هدما. امال صدوق / ٦٨

٩ موت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الموت كفّارة لذنوب المؤ منين . امالى مفيد / ٢٨٣

١٠ استغفار

قال على عليه السلام : تعطّروا بالاستغفار لئلاّ تفضحكم روائح الذنوب . مستدرك /٢/٣٤٦

١١ توبه

قال الباقر عليه السلام : التائب من الذنب كمن لا ذنب له . كافى / ٤ /١ ٨١

اشاره

شخصى آمد خدمت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد: عمل من اندك و گناهانم بسيار است . حضرت فرمودند: سجده زياد انجام بده زيرا گناهان را از بين مى برد همانطورى كه باد برگ درخت را ساقط مى كند. امالى صدوق /٤٠٤

حرص و قناعت

١ حرص نشانه ى ضعف عقيده ى دينى

قال على عليه السلام : شدة الحرص من قوّة الشرة و ضعف الدين . غرر الحكم / ٥٧٧٢

٢ عدم تاءثير حرص در زيادى رزق

قال على عليه السلام : الحرص لا يزيد فى الرزق ولكن يذلّ القدر. غرر الحكم / ١٨٧٧

٣ عدم دستيابى حريص به آرزوها

قال على عليه السلام : «اجملوا فى الطلب فكم من حريص خائب و مجمل لم يخب» .غررالحكم /١/١٣٦

٤ ياد مرگ مانع حرص

قال الصادق عليه السلام : فاذكر الموت و وحدتك فى قبرك و سيلان عينيك على خدّيك ... انقطاعك عن الدنيا فانّ ذلك يحثّك على العمل و يردعك عن كثير من الحرص على الدنيا.بحار / ٧٦ / ٣٢٢

٥ يقين به آخرت مانع حرص

قال على عليه السلام : من ايقن بالاخرة لم يحرص على الدنيا. غرر الحكم / ٢ / ٦٤٥

٦ حرص بر رياست و پشيمانى از پذيرفتن آن

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ستحرصون على الامارة ثم تكون عليكم حسرة و ندامة فنعمت المرضعة و بئست الفاطمة . بحار / ٧٤ /١ ٣٨

٧ خاك قبر اشباع كننده ى حريص

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لو كان لابن آدم واديا من ذهب لا بتغى ورائهما ثالثا و لا يملا جوف ابن آدم الاّ التراب و يتوب الله على من تاب . مجموعه ورام / ١١٧

٨ آثار حرص

الف ذلت و خوارى ؛ قال الصادق عليه السلام : ما اقبح بالمؤ من ان يكون رغبة تذلّه .صفات الشيعه / ١٠٨
ب فقر؛ قال على عليه السلام : الحريص فقير ولو ملك الدنيا بحذافيرها. غرر الحكم / ١٧٥٣
ج شقاوت ؛ قال على عليه السلام : من كثر حرصه كثر شقاؤ ه . غرر الحكم / ٨٦٠٢
د رنج و بدبختى ؛ قال على عليه السلام : الحرص مطية التعب . غرر الحكم / ٨٢٠

٩ آثار قناعت

١ بى نيازى ؛ قال الباقر عليه السلام : من قنع بما رزقه الله فهو من اغنى الناس .
كافى /٢/١٣٩
٢ عزّت ؛ قال على عليه السلام : بالقناعة يكون العزّ. غرر الحكم /٤ ٢٤٤
٣ اصلاح نفس ؛ قال على عليه السلام : اعون شى ء على صلاح النفس ‍ القناعة .
غررالحكم /٣١٩١
٤ سيرى ؛ قال الصادق عليه السلام : اقنع بما قسم الله لك و لا تنظر الى ما عند غيرك و لا تتمنّ ما لست نائله فانه من قنع شبع و من لم يقنع لم يشبع .... كافى / ٨ / ٢٤٣

اشاره

هارون گفت : پيرمردى را پيدا كنيد كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را ديده و از وى حديثى شنيده باشد. وقتى پيرمردى را پيدا كردند، اين حديث را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل كرد: قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يهرم ابن آدم و تشب منه خصلتان : الحرص و طول الامل ، هنگامى كه هارون به او جايزه داد از هارون پرسيد آيا اين جايزه مخصوص امسال است يا هر سال اين جايزه را مى دهى ؟ هارون گفت : صدق رسول الله . بحار/٧٤/١٦٠

عيب جويى

١ تشويق به رفع عيب از خويشتن

قال على عليه السلام : طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب الناس . نهج البلاغه حكمت ١٧٦

٢ نكوهش از عيب جويى

قال على عليه السلام : من نظر فى عيوب الناس فاكرهها ثم رضيها لنفسه فذلك الاحمق بعينه .نهج البلاغه / حكمت ٣٤٩

٣ بزرگ ترين گناه

قال على عليه السلام : جهل المرء بعيوبه من اكبر ذنوبه . كنز الفوائد / ١ /٢ ٧٩

٤ شديدترين عيب

قال على عليه السلام : من اشدّ عيوب المرء ان تخفى عليه عيوبه . غرر الحكم / ٩٢٩٠

٥ پوشاندن عيب

سئل رجل عن رسول الله صلّى اللّه عليه و آله احبّ ان يستر الله على عيوبى ؟ فقال صلّى اللّه عليه و آله : استر عيوب اخوانك يستر الله عليك عيوبك . كنز العمال / ٤٤١٥٤

٦ پيامد عيبجوئى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا تتبّعوا عورات المؤ منين من تتّبع عورات المؤ منين تتّبع الله عورته و من تتّبع الله عورته فضحه و لو فى جوف بيته . ثواب الاعمال / ٢ / ٢٨٨

٧ جستجو در عيب ديگران

قال على عليه السلام : الاشرار يتبعون مساوى الناس و يتركون محاسنهم كما يتبع الذباب المواضع الفاسدة من الجسد و يترك الصحيح . سفينة البحار / ٢ / ٢٩٥

٨ سرزنش به عيب ، نزديك ترين راه به كفر

قال الصادق عليه السلام : اقرب ما يكون العبد الى الكفر ان يؤ اخى الرجل على الدين فيحصى عليه زلاّته ليعنّفه بها يوما ما. كافى / ٢ / ٣٥٥

٩ راه هاى شناخت عيب

الف لطف الهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا اراد الله بعبد خيرا فقّهه فى الدين و زهّده فى الدنيا و بصّره عيوبه . نهج الفصاحة / كلمه١ ٤٣
ب رفيق خوب ؛ قال الرضا عليه السلام : ... و ساعة لمعاشرة الاخوان و الثقات الذّين يعرّفون عيوبكم و يخلصون لكم فى الباطن . بحار / ٧٥ /٣ ٢١
ج محاسبه ى نفس ؛ قال على عليه السلام : من حاسب نفسه وقف على عيوبه و احاط بذنوبه .غرر الحكم /٥/٣٩٩

اشاره

خليفه ى دوم صداى مشكوكى را از منزلى شنيد، از بالاى ديوار وارد منزل شد، ديد مردى با همسرش شراب مى نوشد. با درشتى به آن ها خطاب كرد: در پنهانى گناه مى كنيد؟ صاحب منزل گفت : اگر ما يك گناه كرديم تو سه گناه مرتكب شدى . قرآن مى فرمايد: تجسس نكنيد (لا تجسسوا) و تو تجسس ‍ كردى ، از در خانه وارد شويد، به هنگام ورود سلام كنيد و تو از در خانه وارد نشدى و سلام هم نكردى . الغدير / ٦ / ١٢١

بخل

١ نكوهش از بخل

قال الهادى عليه السلام : البخل اذم الاخلاق . بحار / ٧٢ / ١٩٩

٢ نشانه هاى بخيل

الف

قال الصادق عليه السلام : ان البخيل من كسب مالاً من غير حلّه و انفقه فى غير حقّه .بحار / ٧٣ / ٣٠٥

ب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان البخيل حق البخيل الذى يمنع الزكاة المفروضة فى ماله ....معانى الاخبار / ٢٤٥

ج

البخيل لا ياءكل من طعام الناس لئلاّ ياءكل الناس من طعامه . بحار / ٧١ / ٣٥٢

٣ بخيل ترين مردم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ابخل الناس من بخل بما افترض الله عليه .بحار/ ٩٦ / ١٦
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ابخل الناس من بخل بالسلام . بحار / ٧٦ / ٤

٤ اثر نگاه به بخيل

قال على عليه السلام : النظر الى البخيل يقسى القلب . تحف العقول /٢ ١٤

٥ علت بخل سوء ظن به خداوند

قال الصادق عليه السلام : حسب البخيل من بخله سوء الظن بربّه من ايقن جاد بالعطية .سفينة البحار / ١ / ٢٣٣

٦ بخل و عدم صلوات بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : البخيل من ذكرت عنده فلم يصلّعليه . سفينة البحار / ١ / ٢٣٣

٧ آثار بخل

الف بدگويى مردم ؛ قال على عليه السلام : بالبخل تكثر المسبّة . غرر الحكم / ٤١٩٥
ب دور بودن از لطف خدا؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : البخيل بعيد من الله بعيد من الناس قريب من النار. بحار / ٧٣ / ٣٠٨
ج اندك بودن آسايش ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اقلّ الناس ‍ راحة البخيل .
بحار/٧٣/٣٠٠
د ذلت و خوارى ؛ قال على عليه السلام : من بخل بماله ذلّ من بخل بدينه جلّ.
غررالحكم /٧٩٢١
ه‍ كليد هر بدى ؛ قال على عليه السلام : البخل جامع لمساوى العيوب و هو زمام يقاد به الى كل سوء. نهج البلاغه حكمت / ٣٧٨

اشاره

الف ثعلبه خدمت پيامبر آمد و سه مرتبه تقاضا كرد: براى من دعا كنيد تا خداوند ثروتى به من عطا كند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مقدار كمى كه شكر آن را به جاى آورى ، بهتر از ثروت زياد است . بالاخره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دعا كرد؛ كم كم گوسفندانى خريدارى كرد و گوسفندان او زياد شدند. متقابلا رفت و آمد او به مسجد كم شد تا اين كه به دليل زيادى كار به مسجد نمى آمد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ماءمور زكات را فرستاد و او از دادن زكات خوددارى كرد. در اين موقع آيه ى شريفه ى : (فلما ءاتاهم من فضله بخلوا به و تولوا و هم معرضون) توبه / ٧٥ در باره ى او نازل شد. سفينة البحار / ١ / ٤٩٧

غرور

١ مغرور نشدن به اشك و گريه

لا يغرنّك بكاؤ هم فانّ التقوى فى القلب . بحار / ٧٠ / ٣٨٣

٢ مغرور نشدن به زيادى مساجد

لا تغترنّ بكثرة المساجد و جماعة اقوام اجسادهم مجتمعه و قلوبهم شتّى .
امالى صدوق /٢٨٢

٣ مغرور نشدن به ثروت ٤ مغرور نشدن به صحت بدن

قال الصادق عليه السلام : المغرور فى الدنيا مسكين و فى الا خرة مغبون لانّه باع الافضل بالادنى و لا تعجب من نفسك فربّما اغتررت بما لك و صحّة جسمك ان لعلّك لاتبقى

٥ مغرور نشدن به طول عمر ٦ مغرور نشدن به فرزندان و دوستان

و ربّما اغتررت بطول عمرك و اولادك و اصحابك لعلك تنجوبهم

٧ مغرور نشدن به عبادت

و ربما اقمت نفسك على العبادة متكلفا والله يريد الاخلاص

٨ مغرور نشدن به علم و دانش

و ربّما افتخرت بعلمك و نسبك و انت غافل عن مضرات ما فى غيب الله و ربما تدعوالله و انت تدعوا سواه و ربما حسبت انك ناصح للخلق و انت تريدهم لنفسك ان يميلوا اليك و اعلم انّك لن تخرج من ظلمات الغرور و التمنى الاّ بصدق الانابة الى الله تعالى و الاخبات له .... مصباح الشريعة / ٢١١

٩ آثار غرور

١ غرور به آرزو مايه ى فساد عمل ؛ قال على عليه السلام : غرور الامل يفسد العمل .غررالحكم / ٦٣٩٠
٢ غرور به ثروت مايه ى تكبر؛ قال على عليه السلام : غرور الغنى يوجب الاشر.
غرر الحكم / ٦٣٩٩
٣ غرور به دنيا مايه ى ندامت ؛ قال على عليه السلام : الدنيا حلم و الاغترار بها ندم .غررالحكم / ١٣٨٤
٤ غرور به خويشتن مايه ى رنج ؛ قال على عليه السلام : من اغتر بنفسه اسلمته الى المعاطب .غرر الحكم / ٨٨١٢

نكته :

زندگى دنيا (غُرور)؛ (و ما الحيوة الدنيا الا متاع الغُرور). آل عمران /١ ٨٥
شيطان (غَرور)؛ (فلا تغرنّكم الحيوة الدنيا و لا يغرّنكم بالله الغرور).
لقمان / ٣٣
انسان (مغرور)؛ (يا ايها الانسان ما غرّك بربّك الكريم). انفطار / ٦
راغب در مفردات گويد: غَرور هر چيزى است كه انسان را مغرور سازد و بفريبد اعم از مال و مقام و شهوت و شيطان و اين كه به شيطان تفسير شده به دليل اين است كه خبيث ترين فريبندگان است .

غيبت

١ غيبت نشانه ى عجز

قال على عليه السلام : الغيبة جهد العاجز. نهج البلاغه / حكمت ٤٦١

٢ غيبت نشانه ى نفاق

قال على عليه السلام : الغيبة آية المنافق . غرر الحكم / ٨٨٩

٣ معناى غيبت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... ذكرك اخاك بما يكره قلت يا رسول الله فان كان فيه ذاك الذى يذكر به قال اعلم انك اذا ذكرته بما هو فيه فقد اغتبته و اذا ذكرته بما ليس فيه فقد بهتّه .بحار / ٧٧ / ٨٩
قال الصادق عليه السلام : الغيبة ان تقول فى اخيك ما ستره الله عليه و اما الامر الظاهر فيه مثل الحدّة و العجلة فلا. بحار / ٧٥ / ٢٤٦

٤ شنيدن غيبت

قال على عليه السلام : السامع للغيبة كالمغتاب . غرر الحكم / ١١٧١

٥ كفاره ى غيبت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : كفّارة الاغتياب ان تستغفر لمن اغتبته . امالى طوسى / ١٩٢

٦ پاداش ردّ غيبت

قال الباقر عليه السلام : من اغتيب عنده اخوه المؤ من فنصره و اعانه نصره الله فى الدنيا و الا خرة .... ثواب الاعمال / ١٧٨

٧ آثار غيبت

الف عدم ايمنى از غيبت ؛ قال الصادق عليه السلام : لا تغتب فتغتب و لا تحفر لاخيك حفرة فتقع فيها .... بحار / ٧٥ / ٢٤٩
ب عدم قبولى عبادت ؛ من اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلوته و لا صيامه اربعين يوما و ليلة الاّ ان يغفر له صاحبه . بحار / ٧٥ / ٢٥٨
ج از بين رفتن كارهاى خوب ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الرجل ليؤ تى كتابه منشورا فيقول يا ربّ فاين حسنات كذا و كذا عملتها ليست فى صيحفتى ؟ فيقول محييت باغتيابك الناس .الترغيب و الترهيب / ٣ / ٥١٥
د خروج از ولايت خداوند؛ قال الصادق عليه السلام : من روى على مؤ من رواية يريد بها شينه و هدم مروّته ليسقط من اعين الناس اخرجه الله عزّ و جلّ من ولايته الى ولاية الشيطان .بحار / ٧٥ / ٢٥٤
عدم حرمت غيبت در موارد خاص ؛ قال الشيخ البهائى ٢: و قد جوزت الغيبة فى عشرة مواضع : الشهادة و النهى عن المنكر و شكاية المتظلم و نصح المستشير و جرح الشاهد و الراوى و تفضيل بعض العلماء و غيبة المتظاهر بالفسق و ذكر المشتهر بوصف مميز له كالاعور و الاعرج مع عدم قصد الاحتقار و الذم و ذكره عند من يعرفه بذلك بشرط عدم سماع غيره على قول و التنبيه على الخطاء فى المسائل العلمية و نحوها بقصد ان لا يتبعه احد فيها.بحار/ ٧٥ / ٢٣٨
اشاره
دو نفر سلمان عليه السلام را فرستادند نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تا طعامى را براى آنها بياورد. پيامبر به او فرمود: برو نزد اسامه طعام براى آنها فراهم كند. اسامه گفت : چيزى باقى نمانده است . سلمان به آنها خبر داد كه طعامى نيست . آنها گفتند: اسامه بخل كرده و اگر تو را به چاه سفيحه بفرستند آبش به زمين فرو مى رود. بعد پيامبر به آنها فرمود: امروز گوشت خورديد من اثر آن را بر لبان شما مى بينم وقتى انكار كردند جبرئيل نازل شد و آيه شريفه (و لا يغتب بعضكم بعضا ايحبّ احدكم ياءكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه) را از طرف خداوند نازل نمود.
تفسير جامع ٦ / ٤٠٢

صدق و كذب

١ صدق مايه ى تزكيه ى عمل

قال الصادق عليه السلام : من صدق لسانه زكى عمله . كافى / ٢ /١ ٠٤

٢ صدق مايه ى نجات

قال على عليه السلام : الصدق ينجيك و ان خفته الكذب يرديك و ان امنته .

٣ صدق نشانه ى ايمان غررالحكم /١١١٨

قال على عليه السلام : الايمان ان تؤ ثر الصدق حيث يضرّك على الكذب حيث ينفعك .

٤ كذب بزرگ ترين گناه نهج البلاغه / حكمت ٤٥٨

قال على عليه السلام : اعظم الخطايا عند الله اللسان الكذوب . محجة البيضاء / ٥ / ٢٤٣

٥ لزوم پرهيز از كذب

قال على عليه السلام : لايجد عبد طعم الايمان حتى يترك الكذب هزله و جدّه . بحار/٧٢/٢٤٩

٦ عدم سازگارى ايمان با كذب

سئل عن رسول الله صلّى اللّه عليه و آله اءيكون المؤ من جبانا؟ فقال : نعم . قيل له : اءيكون المؤ من بخيلا؟ قال : نعم . قيل له : اءيكون المؤ من كذابا؟ قال : لا. الترغيب و الترهيب / ٣ / ٥٩٥

٧ علت كذب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا يكذب الكاذب الاّ من مهانة نفسه عليه . كنز العمال / ٨٢٣١

٨ خطر دروغ براى خنداندن مردم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ويل للذى يحدّث فيكذب ليضحك به القوم ويل له ويل له .كنز العمال / ٨٢١٥

٩ آثار كذب

الف فاسد شدن دين ؛ قال على عليه السلام : كثرة الكذب تفسد الدين و تعظم الوزر.غررالحكم /٧١٢٣
ب محروم شدن از نماز شب ؛ قال الصادق عليه السلام : انّ الرّجل ليكذب الكذبة فيحرم بها صلوة الليل . بحار / ٧٢ / ٢٦٠
ج روسياهى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا على ! اياك و الكذب فانّ الكذب يسوّد الوجه ثم يكتب عند الله كذّابا. بحار / ٧٧ / ٦٧

١٠ جواز كذب در موارد خاص

قال الصادق عليه السلام : الكذب مذموم الا فى امرين دفع شرّ الظلمة و اصلاح ذات البين .بحار / ٧٢ / ٢٦٣
سئل الصادق عليه السلام عن قول الله عزّ و جلّ فى قصة ابراهيم (قال بل فعله كبيرهم هذا فاسئلوهم ان كانوا ينطقون) قال : ما فعله كبيرهم و ما كذب ابراهيم . قيل و كيف ذلك ؟ فقال : انما ابراهيم (فاسئلوهم ان كانوا ينطقون) فان نطقوا فكبيرهم فعل و ان لم ينطقوا فلم يفعل كبيرهم شيئا فما نطقوا و ما كذب ابراهيم عليه السلام . احتجاج / ٢ / ٢٥٦

١١ عدم تلقين كذب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا تلقنّوا الكذب فيكذبون فانّ بنى يعقوب لم يعلموا انّ الذئب ياءكل الانسان فلمّا لقنّهم انى اخاف ان ياءكله الذئب قالوا: اكله الذئب .
كنز العمال / ٨٢٢٨

١٢ پرهيز از دروغ كوچك و بزرگ

قال السجاد عليه السلام : اتقوا الكذب الصغير منه و الكبير فى كلّ جدّ و هزل فانّ الرجل اذا كذب فى الصغير اجتراء على الكبير. كافى / ٤ / ٣٥

اشاره

شخصى نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و گفت : مبتلا به گناه هستم ، مرا راهنمايى فرماييد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: دروغ را ترك كن هر گناهى خواستى انجام بده . آن شخص وقتى تصميم گناه گرفت با خود گفت اگر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از من سؤ ال كند اگر منكر شوم در صورت انكار دروغ گفته ام و اگر اقرار كنم بر من حدّ الهى اجرا خواهد كرد، از اين رو همه ى گناهان را ترك نمود. شرح نهج البلاغه / ٦ / ٣٥٧

اسراف

١ كمترين اسراف

قال الصادق عليه السلام : ادنى الاسراف هراقة فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوى . وسائل / ٣ / ٣٨٤

٢ اسراف نشانه ى نفاق

قال على عليه السلام : احذّركم اهل النفاق ... ان حكموا اسرفوا. بحار / ٧٢ / ١٧٧

٣ نشانه هاى اسراف كننده

قال الصادق عليه السلام : للمسرف ثلاث علامات يشترى ما ليس له و يلبس ما ليس له و ياءكل ما ليس له . بحار / ٧٢ / ٢٠٦

٤ مفهوم اسراف

قال الصادق عليه السلام : ليس فيما اصلح البدن اسراف ... انّما الاسراف فيما اتلف المال و اضرّ بالبدن . بحار / ٧٥ / ٣٠٣

٥ اسراف از برنامه هاى شيطان

قال العسكرى عليه السلام : ... عليك بالاقتصاد و اياك و الاسراف فانه من فعل الشيطنة .غرر الحكم / ٥١٨٨

٦ آثار اسراف

الف زوال نعمت ؛ قال الكاظم عليه السلام : من بذّرواسرف زالت عنه النعمة .
بحار/٧٨/٣٢٧
ب نابود كننده ى فراوانى ؛ قال على عليه السلام : الاسراف يغنى الجزيل . غرر الحكم / ٣٣٥
ج اندك شدن بركت ؛ قال الصادق عليه السلام : انّ مع الاسراف قلّة البركة .وسائل /١٠/٢٦١
د عدم ستايش و ترحم به او؛ قال على عليه السلام : ذر السرف فانّ المسرف لا يحمد جوده و لا يرحم فقره . بحار / ٥٠ / ٢٩٢

٧ عدم صدق اسراف در كارهاى نيك

قال على عليه السلام : الاسراف مذموم فى كل شى ء الاّ فى افعال البرّ.غررالحكم /١ / ٨٣

٨ نمونه ى اسراف

قال الصادق عليه السلام : انّما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك . مكارم الاخلاق / ١١٧

اشاره

حضرت رضا عليه السلام شخصى را مشاهده كردند كه ميوه اى را كاملاً نخورد و آن را از منزل خود به دور انداخت . امام عليه السلام غضب نمودند و فرمودند: چرا اين كار را انجام دادى اگر شما بى نياز هستيد به افراد نيازمند در جامعه اطعام كنيد.كافى /٦/٢٩٧

حسد

١ مذمت از حسد

قال على عليه السلام : الحسد حبس الروح (١) و الحسد راءس ‍ العيوب (٢) و الحسد شرّ الامراض (٣) و لا داء كالحسد(٤) و راءس الرذائل الحسد(٥)
١ غرر الحكم /٣٧٢ ٢ غررالحكم /١٤٩ ٣ غررالحكم /٣٣٢ ٤ غررالحكم / ٣٥٣ ٥ غررالحكم / ٥٢٤٢

٢ نشانه هاى حسود

الف

قال الصادق عليه السلام : قال لقمان لابنه للحاسد ثلاث علامات : يغتاب اذا غاب و يتملّق اذا شهد و يشمت بالمصيبة . بحار / ٧٣ / ٢٥١

ب

قال على عليه السلام : الحاسد يفرح بالشرّ و يغتّم بالسرور(٢)
١ غرر الحكم / ١٤٧٨ ٢ غرر الحكم / ١٤٧٤

٣ آثار حسد

قال على عليه السلام : الحسود كثير الحسرات متضاعف السيئات (١) و الحسود لايسود(٢) و ان الحسد ياءكل الايمان كما تاءكل النار الحطب (٣) و لا راحة لحسود(٤) و الحسد ينكّد العيش (٥) و الحسود لا خلّة له (٦)
١- غررالحكم /١٥٢٠؛ ٢- غررالحكم /١٠١٧؛ ٣- كافى /٢/٣٠٦؛ ٤- غرر الحكم /١٠٤٣٥؛ ٥- مستدرك /٢/ ٣٢٨؛ ٦- همان

٤ حسد نشانه ى نفاق

قال الصادق عليه السلام : ان المؤ من يغبط و لا يحسد و المنافق يحسد و لا يغبط.
كافى /٢/٣٠٧

٥ اثر ترك حسد

قال على عليه السلام : من ترك الحسد كانت له المحبة عند الناس . بحار / ٧٧ / ٢٣٧

٦ دور بودن حسد از تقوى

قال على عليه السلام : من اتقى الله قلبه لايدخله الحسد. غرر الحكم /٢ ٠٧

٧ خبر نداشتن حسود از پايان كار خويش

قال على عليه السلام : لاتبتهجنّ بخطاء غيرك فانك لن تملك الاصابة ابدا و لا تفرحنّ بسقطة غيرك فانك لا تدرى ما يحدث بك الزمان .تصنيف غررالحكم /٣٠١

٨ حسد آفت دين

قال الصادق عليه السلام : آفة الدين الحسد و العجب و الفخر. سفينة البحار / ٢ / ١٧٦

٩- لذت نبردن حسود از زندگى

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : اقلّ النّاس لذّة الحسود و اقلّ الناس ‍ راحة البخيل بحار/٧٤/١١٢

١٠ بيزارى خداوند از حسد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ... فان الحاسد ساخط لنعمى صادّ لقسمى الذى قسمت بين عبادى و من يك كذلك فلست منه و ليس منّى . سفينة البحار / ٢ / ١٧٦

١١- حسد نشانه خشم بر تقدير خداوند

قال على عليه السلام : الحسود غضبان على القدر مستدرك /٢/٣٢٨

اشاره

امام صادق عليه السلام فرمود: بپرهيزيد از حسادت ، آن گاه فرمود: حضرت عيسى عليه السلام با شخصى به سفر رفتند، همين كه به دريا رسيدند، با نام خدا شروع به رفتن كردند، در وسط دريا اين شخص با خود گفت : برترى عيسى عليه السلام بر من چيست ؟ همين كه اين حرف را زد در آب فرو رفت و از عيسى عليه السلام كمك طلبيد. آن حضرت او را نجات داد. و فرمود: وضعت نفسك فى غير الموضع الذى وضعك الله فيه ؛ از اين كار خود توبه كن و به ديگران حسادت نورز.كافى / ٣ / ٤١٧

خوف و رجا

١ اعتدال خوف و رجا

قال على عليه السلام : خير الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف . غرر الحكم / ٥٠٥٥
قال الصادق عليه السلام : من وصايا لقمان لابنه خف الله عزّ و جلّ خيفة لو جئته ببرّ الثقلين لعذّبك و ارج الله رجاء لو جئته بذنوب الثقلين لرحمك . كافى / ٢ / ٦٧

٢ خوف نشانه ى معرفت به خدا

قال على عليه السلام : اعلم الناس بالله سبحانه اخوفهم منه . غرر الحكم / ٣١٢١

٣ رفتار شايسته نشانه ى خوف و رجا

قال الصادق عليه السلام : لا يكون العبد مؤ منا حتى يكون خائفا راجيا و لا يكون خائفا راجيا حتى يكون عاملا لما يخاف و يرجوا. كافى / ٢ / ٧١

٤ اميد به خداوند و ترس از گناه

قال على عليه السلام : لا يرجونّ احد منكم الاّ ربه و لا يخافن الاّ ذنبه . نهج البلاغه /حكمت ٨٢

٥ پرهيز از اميد كاذب

قال الباقر عليه السلام : اياك والرجاء الكاذب فانّه يوقعك فى الخوف الصادق . بحار/٧٨/١٦٤

٦ اثر خوف

الف پرهيز از گناه ؛ قال على عليه السلام : الخوف سجن النفس من الذنوب و رادعها عن المعاصى . غرر الحكم / ١٩٨٧
ب عظمت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من خاف الله اخاف الله منه كل شى ء و من لم يخف الله اخافه الله من كل شى ء. كافى / ٢ / ٦٨
ج برترى و فضيلت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعلى الناس ‍ منزلة عند الله اخوفهم منه .بحار / ٧٧ / ١٨٠
د جلوگيرى از ستم ؛ قال على عليه السلام : من خاف ربّه كفّ ظلمه .بحار/ ٧٥ / ٣٠٩
ه‍ امنيت ؛ قال على عليه السلام : ثمرة الخوف الامن . غرر الحكم /٤ ٥٩١

اشاره

الف اميدوار كننده ترين آيه

حضرت باقر عليه السلام از شخصى پرسيد: كدام آيه نزد قوم تو اميدوار كننده تر است ؟ عرض كرد آيه ى شريفه ى (يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله) فقال عليه السلام : لكنّا اهل البيت ... نقول (و لسوف يعطيك ربّك فترضى) الشفاعة و الله الشفاعة و الله الشفاعة . بحار / ٨ / ٥٧
ب اميد به خداوند
قال على عليه السلام : كن لما لا ترجوا ارجى منك لما ترجوا فانّ موسى بن عمران خرج ليقتبس لاهله نارا فكلّمه الله عزّ و جلّ نبيا و خرجت ملكة سباء فاسلمت مع سليمان و خرج سحرة فرعون يطلبون العزّة لفرعون فرجعوا مؤ منين .
امالى صدوق / ١٥٠
ج پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر بالين جوانى كه مشرف به مرگ بود رسيد و فرمود: خود را در چه حال مى بينى ؟ عرض كرد: يا رسول الله ! به خداوند اميدوار و از گناهانم بيمناكم . پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در چنين موقعيتى بر قلب بنده اى اين دو حالت وارد نمى شود مگر اين كه خداوند آنچه را كه او اميد دارد به وى مرحمت مى كند و از آنچه بيمناك است او را محفوظ مى دارد. محجة البيضاء / ١ / ٢٢

مسائل سياسى و اجتماعى

سيماى حاكم و رهبر اسلامى

١ منزلت حاكم

سه نوع تعبير در روايات براى حاكم و رهبر مسلمين وارد شده است :
الف ستون خيمه ؛ قال الرضا عليه السلام : اما علمت انّ والى المسلمين مثل العمود فى وسط الفسطاط من اراده اخذه . بحار / ٤٩ / ١٦٥
ب سنگ آسيا؛ قال على عليه السلام : انّ محلى منها محل القطب من الرحى ينحدر عنّى السّيل و لا يرقى الىّ الطير. نهج البلاغه / خطبه ٣
ج نخ تسبيح ؛ قال على عليه السلام : و مكان القيّم بالامر مكان النظام من الخرز يجمعه و يضمه فاذا انقطع النظام تفرق الخرز ثم لا يجتمع بحذافيره ابدا. نهج البلاغه / خطبه ١٤٦

٢ ورع ٣ حلم و بردبارى ٤ مهربانى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا تصلح الامامة الاّ لرجل فيه ثلاث خصال ورع يحجزه عن معاصى الله و حلم يملك به غضبه و حسن الولاية على من يلى حتى يكون كالوالد الرحيم . كافى / ١ / ٤٠٧

٥ رعايت حقوق مردم

قال على عليه السلام : فاذا ادت الرعية الى الوالى حقّه وادّ الوالى اليها حقها عزّ الحقّ بينهم و قامت مناهج الدين و اعتدلت معالم العدل فصلح بذلك الزمان و طمع فى بقاء الدولة و يئست مطامع الاعداء .... نهج البلاغه / خطبه /٢ ٠٧

٦ خيرخواهى و خدمت به مردم

قال الصادق عليه السلام : لا يستغنى اهل كل بلد عن ثلاثة يفزع اليهم فى امر دنياهم و آخرتهم فان عدموا ذلك كانوا همجا فقيه عالم ورع و امير خيّر مطاعٌ و طبيب بصيرٌ ثقةٌ. تحف العقول / ٣٢١

٧ مشاركت در مشكلات مردم

قال على عليه السلام : ءاقنع نفسى بان يقال امير المؤ منين و لم اشاركهم فى مكاره الدهر.بحار/٤٠/٣٤١

اشاره

الف اجراى عدالت ؛ حضرت على عليه السلام به قنبر فرمودند: بر مردى حدّ اجرا كند قنبر سه تازيانه به آن شخص بيشتر زد، حضرت به دليل زياده روى سه شلاق به قنبر زد.كافى / ٧ / ٢٦٠

اوصاف مديريت

١ شرح صدر

قال على عليه السلام : الة الرياسة سعة الصدر. نهج البلاغه / حكمت ١٧٦

٢ علم و دانش

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما ولّت امة امرها رجلا و فيها اعلم منه الاّ لم يزل امرهم يذهب سفالا حتى يرجعوا الى ما تركوه . امالى طوسى /١ ٧٢

٣ شناخت حق و عمل به معروف

قال الباقر عليه السلام : ان بقاء المسلمين و بقاء الاسلام ان تصير الاموال عند من يعرف فيها الحق و يضع فيها المعروف و انّ من فناء المسلمين و فناء الاسلام ان تصير الاموال عند من لا يعرف فيها الحق و لا يضع فيها المعروف . مستدرك / ٢ / ٣٩٣

٤ تشويق و تنبيه

قال على عليه السلام : و لا يكونن المحسن و المسى ء عندك بمنزلة سواء فان ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاساءة على الاساءة . سفينة البحار / ٢ / ٦٤١

٥ عدم سوء استفاده از امكانات

قال عليه السلام : ان عملك ليس لك بطعمة ولكنّه فى عنقك امانة . بحار/٣٣/٥١٢

٦ احياى حق و از بين بردن باطل

قال على عليه السلام : اما بعد فلا يكن حظّك فى ولايتك ما لا تستفيده و لا غيظا تشفيه ولكن اماتة باطل و احياء حق . بحار / ٤٠ / ٣٣٨

٧ لطف و محبت به مردم

قال على عليه السلام : ... واشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبة و اللطف بهم و لا تكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم فانهم صنفان اما اخ لك فى الدين و اما نظير لك فى الخلق .بحار/٣٣/٦٠٠

٨ پرداختن به امور مهم

قال على عليه السلام : من اشتغل بغير المهمّ ضيّع الاهمّ ان راءيك لا يتّسع لكل شى ء ففرغّه للمهمّ. غرر الحكم
٩ نسپردن منصب به افراد ضعيف
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا اباذر! انّى احبّ لك ما احبّ لنفسى انّى اراك ضعيفا فلا تاءمرنّ على اثنين و لا تولّين مال يتيم .سفينة البحار / ١ /١ ٢١

اشاره

توجه به محرومين ؛ حضرت على عليه السلام پيرمردى را ديدند كه از مردم سؤ ال مى كند. حضرت فرمودند: اين شخص كيست ؟ گفتند: او نصرانى است . حضرت فرمود: تا جوان بود از او كار كشيديد و بهره برديد اكنون كه پير و ناتوان شده است او را منع مى كنيد، از بيت المال او را تاءمين كنيد؛ استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه ؟ انفقوا عليه من بيت المال . وسائل / ١١ / ٤٩

قرض الحسنه

١ برترى پاداش قرض بر صدقه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الصدقة بعشرة و القرض بثمانية عشر و صلة الاخوان بعشرين و صلة الرحم باربعة و عشرين . بحار / ٧٤ / ٣١١

٢ حكت قرض دادن

قال الصادق عليه السلام : على باب الجنة مكتوب القرض بثمانية عشر و الصدقة بعشرة و ذلك لايكون الاّ فى يد المحتاج و الصدقة ربما وقعت فى يد غير محتاج . بحار/١٠٠/١٣٨

٣ قرض ندادن و محروميت از بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من احتاج اليه اخوه المسلم فى قرض و هو يقدر عليه فلم يفعل حرم الله عليه ريح الجنة . بحار / ١٠٠ / ١٣٨

٤ قرض گرفتن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

عن ابى عباس قال : ان رسول الله صلّى اللّه عليه و آله توفىّ و درعه مرهونة عند رجل من اليهود على ثلاثين صاعا من شعير اخذها رزقا لعياله .جامع احاديث الشيعة / ٨ / ٢٧٧

٥ قرض و آزمايش الهى

قال على عليه السلام : قال الله تعالى : (ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم) و قال تعالى : (من ذا الذى يقرض الله ...) فلم يستنصركم من ذلّ و لم يستقرضكم من قلّ استنصركم و له جنود السموات و الارض ... و انما اراد ان يبلوكم ايكم احسن عملا.نهج البلاغه /١٨٣

٦ پرهيز از قرض گرفتن

قال على عليه السلام : اياكم و الدين فانّه همّ بالليل و ذلّ بالنهار. وسائل / ١٣ / ٧٧

٧ قرض براى حج و ازدواج

عن ابى موسى قال قلت لابى عبدالله عليه السلام جعلت فداك يستقرض الرجل و يحج ؟ قال : نعم . قلت يستقرض و يتزوج ؟ قال : نعم ، انه ينتظر رزق الله غدوة و عشية .
وسائل / ١٣ / ٨٢

٨ پاداش مدارا كننده

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من انظر معسرا كان له على الله فى كل يوم صدقة بمثل ماله عليه حتى يستوفى حقّه . بحار / ١٠٣ / ١٥١

٩ وام گيرنده دزد

قال الرضا عليه السلام : اعلم انّ من استدان دينا و نوى قضائه فهو فى امان الله حتى يقضيه فان لم ينو قضاءه فهو سارق . بحار / ١٠٣ / ١٥٠

اشاره

ابن ابى عمير از شخصى ده هزار درهم طلبكار بود. بدهكار منزل خود را به همين مبلغ فروخت و براى پرداخت قرض خود نزد ابن ابى عمير آمد و گفت : اين مبلغ را بگير. ابن ابى عمير گفت : آيا به تو ارث رسيده است ؟ گفت : نه . بلكه خانه ام را فروخته ام . ابن ابى عمير گفت : امام صادق عليه السلام فرمودند: انسان به خاطر بدهكارى خود از منزلش خارج نخواهد شد ابن عمير در حالى كه به يك درهم آن پول نيازمند بود در عين حال آن مبلغ را نپذيرفت .سفينة البحار/١/٣١٤

كار و تلاش

١ ارزش كار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكل من كدّ يده نظر الله اليه بالرحمة ثم لا يعذّبه ابدا.مستدرك / ٢ / ٤١٧

٢ تلاش براى تاءمين زندگى

قال الصادق عليه السلام : الكادّ على عياله كالمجاهد فى سبيل الله . كافى / ٥ / ٨٨

٣ كار و كسب مايه ى عزّت

كان ابوالحسن عليه السلام يقول لمصادف اغد الى عزّك يعنى السوق . كافى / ٥ / ١٤٩

٤ كاروكسب مايه ى فزونى عقل

قال الصادق عليه السلام : التجارة تزيدالعقل .كافى /٥/١٤٨

٥ بى كارى عامل گناه

قال على عليه السلام لابنه الحسن : لا تلم انسانا يطلب قوته فمن عدم كثر خطاياه .
بحار/٧٢ / ٤٧

٦ كار براى آزادى بردگان

قال الصادق عليه السلام : انّ امير المؤ منين عليه السلام اعتق الف مملوك من كدّ يده . تهذيب / ٦ / ٣٢٦


۱۰
٧- توجه پيامبر به شغل افراد

٧- توجه پيامبر به شغل افراد

انّ رسول اللّه اذا نظر الى الرجل فاعجبه ، قال له حرفة فان قالوا لا قال سقط من عينى بحار /١٠٣/٩

اشاره

الف محمد بن منكدر گويد: امام باقر عليه السلام را در هواى گرم مشاهده كردم كه كار مى كند، با خود گفتم بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت گرم در طلب دنيا بيرون آمده است ، خوب است او را موعظه كنم . سلام كردم و گفتم اگر در اين لحظه مرگ به سراغ شما بيايد چه مى كنيد؟ فرمود: به خدا قسم اگر مرگ در اين حال فرا برسد، در طاعتى از طاعات خدا بوده ام كه خود را از حاجت به تو و مردم باز داشته ام گفتم : خدا تو را رحمت كند مى خواستم شما را موعظه كنم مرا موعظه نموديد. بحار / ٤٦ / ٢٨٧
ب ان رسول الله اذا نظر الى الرجل فاعجبه قال له : هل له حرفة فان قالوا لا قال سقط من عينى . بحار / ١٠٣ / ٩
ج عدم غش در معامله ؛ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شخصى را ديد كه جنس خوب و پست را مخلوط كرده بود و مى فروخت . پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چرا چنين كردى ؟ در دين ما غش وجود ندارد.كنز العمال /٩ ٩٧٤

ظلم

١ ظلم بزرگ ترين گناه

قال على عليه السلام : اياك و الظلم فانّه اكبر المعاصى . غرر الحكم / ٢٦٦٥

٢ نشانه ى ظلم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : للظالم ثلاث علامات : يقهر من دونه بالغلبه و من فوقه بالمعصية و يظاهر الظلمة . بحار / ٧٧ / ٦٤

٣ انواع ظلم

قال على عليه السلام : الا و ان الظلم ثلاثة : فظلم لا يغفر و ظلم لا يترك و ظلم مغفور لا يطلب فاما الظلم الذى لا يغفر فالشّرك بالله ... و اما الظلم يغفر فظلم العبد نفسه و اما الظلم الذى لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا. نهج البلاغه / ١٧٦

٤ شديدترين ظالم

قال الصادق عليه السلام : ما من مظلمة اشدّ من مظلمة لا يجد صاحبها عليها عونا الاّ الله عزّ و جلّ. كافى / ٢ / ٣٣١

٥ ظالم ترين مردم

قال على عليه السلام : اجور الناس من عدّ جوره عدلا منه . غرر الحكم / ٣٣٤٦

٦ مبارزه با ظالم

قال على عليه السلام فى وصيته للحسين عليه السلام : كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا.نهج البلاغه / نامه ٤٧

٧ پرهيز از كمك به ظالم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا كان يوم القيامة نادى مناد اين الظلمة و اعوانهم من لاق لهم دواة او ربط لهم كيسا او مدّ لهم مدّة قلم فاحشروهم معهم . بحار / ٧٥ / ٣٧٢

٨ بدترين ظلم

قال على عليه السلام : ظلم الضعيف افحش الظلم . نهج البلاغه / نامه٣ ١

٩- پاداش از بين بردن ظلم

قال على عليه السلام : من ردّ عن المسلمين عادية ماء او عادية نار او عادية عدوّ مكابر للمسلمين غفرالله ذنبه بحار/٧٢/٢٠

١٠ آثار ظلم

الف بدترين زاد براى قيامت ؛ قال على عليه السلام : بئس الزاد الى المعاد العدوان الى العباد.بحار / ٧٥ / ٣٠٩
ب تاريكى در قيامت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اتقوا الظلم فانّه ظلمات يوم القيامة .كافى / ٢ / ٣٣٢
ج از بين رفتن نعمت ها؛ قال على عليه السلام : الظلم يزلّ القدم و يسلب النعم و يهلك الامم .غرر الحكم / ١٧٣٤
د نابودى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لو بغى جبل على جبل لجعل الله الباغى منهما دكّا.سفينة البحار / ١ / ٣٣٩

اشاره

امام كاظم عليه السلام به صفوان جمال فرمود: همه كارهاى تو پسنديده است جز كرايه دادن شترانت به هارون . صفوان گويد: عرض كردم به خدا سوگند اين كار را به منظور خوشگذرانى و لهو و لعب انجام نداده ام بلكه براى رفتن به مكّه بوده است . حضرت فرمودند: آيا دوست دارى هارون زنده بماند تا طلب خود را از او بگيرى ؟ عرض كردم : آرى . امام فرمود: هر كس ‍ دوستدار بقاء آنان باشد از آنهاست و هر كه با آنان باشد در جهنم خواهد بود. فمن احبّ بقاءهم فهومنهم سفينه /٢/١٠٧

خدمت به مردم

١ خدمت به مردم مورد محبت خداوند

قال الصادق عليه السلام : قال الله عزّ و جلّ الخلق عيالى فاحبّهم الىّ الطفهم بهم و اسعاهم فى حوائجهم . كافى / ٢ / ١٩٩

٢ سعى در خدمت به برادر مسلمان

قال الباقر عليه السلام : من سعى فى حاجة اخيه المسلم طلب وجه الله كتب الله له الف الف حسنة . كافى / ٢ / ١٩٧

٣ برآوردن نياز، برتر از ده حج

قال الصادق عليه السلام : لقضاء حاجة امرئ مؤ من افضل من حجة و حجة و حجة حتى عدّ عشر حجج . امالى صدوق / ٣٩٩

٤ كمك به مسلمان و پاداش جهاد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من مشى فى عون اخيه و منفعته فله ثواب المجاهدين فى سبيل الله ثواب الاعمال / ٣٤٠

٥- برآوردن حاجت و شفاعت پيامبر

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : من قضى حاجة لاخيه كنت واقفا عند ميزانه فان رجّح والاّ شفعّت له مستدرك /ج ٢/٤٠٦

٦- كيفيت تاءمين نياز مردم

قال على عليه السلام : لايستقيم قضاء الحوائج الاّ بثلاث بتصغيرها لتعظم و سترها لتظهر و تعجيلها لتهناء غرر/٦/٤٢٢

٧ پيامد عدم كمك به مردم

قال الصادق عليه السلام : ما من مؤ من يخذل اخاه و هو يقدر على نصرته الاّ خذله الله فى الدنيا و الا خرة . بحار / ٧٤ / ٣١٢

٨ انواع خدمت

١ آب دادن ؛ قال الباقر عليه السلام : من سقى ظماءنا ماء سقاه الله من الرحيق المختوم .
بحار/٩٦ / ١٧٢
٢ لباس دادن ؛ قال الصادق عليه السلام : من كسا اخاه كسوة شتاء او صيف كان حقا على الله ان يكسوه من ثياب الجنة و ان يهوّن عليه سكرات الموت .... كافى / ٢ / ٢٠٤
٣ غذا دادن ؛ قال الصادق عليه السلام : من موجبات الجنة و المغفرة اطعام الطعام السغبان ثم تلا (او اطعام فى يوم ذى مسغبة). محاسن برقى / ٢ /١ ٤٥
٤ آبرو گذاشتن ؛ قال الصادق عليه السلام : ما من مؤ من بذل جاهه لاخيه المؤ من الاّ حرم الله وجهه على النار. تنبيه الخواطر / ٢ / ٨٠
٥ مسكن دادن ؛ قال الصادق عليه السلام : من كان له دار و احتاج مؤ من الى سكناها فمنعه ايّاها قال الله عز و جل : ملائكتى عبدى بخل على عبدى بسكنى الدنيا و عزتى لا يسكن جنانى ابدا.بحار / ٧٤ / ٣٨٩

اشاره

الف مردى از اهل رى گويد: مقدارى ماليات براى من مقرر كردند كه اگر از من مى گرفتند فقير مى شدم ، به حج رفتم و جريان را به امام كاظم عليه السلام رساندم حضرت نامه اى به فرماندار رى نوشتند: بسم الله الرحمن الرحيم اعلم انّ لله تحت عرشه ظلا لا يسكنه الاّ من اسدى الى اخيه او نفّس عنه كربة او دخل على قلبه سرورا و هذا اخوك و السلام . نامه را كه به او رساندم از من احترام كرد و اموالش را با من تقسيم كرد.
بحار/٤٧/٢٠٧
ب امام سجاد عليه السلام وقتى از دنيا رفت و آن بزرگوار را غسل مى دادند، بر روى پشتش در اثر انبان هاى غذايى كه شبانه به در خانه ى همسايگان ناتوان و خانواده هاى مستمند حمل مى نمود، آثار زخم و جراحت مشاهده كردند. مجموعه ورام / ١ / ١٣٤
ج امام مجتبى عليه السلام در حال اعتكاف و مشغول طواف بود شخصى آمد و گفت : من مقروضم اگر لطف نمايى و براى من مهلت بگيريد زيرا طلبكار مرا تهديد به حبس نموده امام عليه السلام طواف خويش را قطع كرد و براى برآوردن حاجت او اقدام نمود ابن عباس گويد: گفتم آيا فراموش كرديد كه در حال طواف هستيد؟ فرمود: خير از پيامبر شنيدم كه فرمود: هر شخصى كه نياز برادر مؤ من خود را برآورده نمايد مانند كسى است كه خداوند را ٩ هزار سال عبادت كرده باشد در حالى كه در شب به نماز و روز مشغول به روزه باشد. سفينه /٢/٤٨٩

آزادگى

١ بنده ى ديگران نبودن

قال على عليه السلام : لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا. نهج البلاغه / نامه ٣١

٢ اوصاف آزادگان

قال على عليه السلام : الصداقة شيمة الحرّ. غرر الحكم / ٤٨٥٨

٣ آزادگى در همه ى احوال زندگى

قال الصادق عليه السلام : انّ الحرّ حرّ على جميع احواله ان نابته نائبة صبر لها و ان تداكّت على المصائب لم تكسره و ان اُسر و قهر و استبدل باليسر عسرا كما كان يوسف الصدّيق الامين صلوات الله عليه لم يضرر حرّيته ان استعبد و قهر و اسر.كافى /٢/٨٩

٤ عبادت آزادگان

ال الباقر عليه السلام : ان قوما عبدوالله شكرا فتلك عبادة الاحرار.بحار/ ٧٨ / ١٨٧

٥ عوامل آزادگى

الف ترك شهوات ؛ قال على عليه السلام : من ترك الشهوات كان حرا. تحف العقول / ٩٩
ب زهد؛ قال على عليه السلام : من زهدمن الدنيااعتق نفسه وارضى ربّه .غررالحكم / ٨٨١٦
ج كسب حلال ؛ قال على عليه السلام : من توفيق الحرّ اكتسابه المال من حلّه .
غررالحكم / ٩٣٩٣
د دورى از رذايل ؛ قال على عليه السلام : الحريّه منزّهة من الغلّ و المكر. غررالحكم /١٤٨٥
ه‍ ترك دنيا؛ قال على عليه السلام : الاحرّ يدع هذه اللماظة لاهلها انّه ليس ‍ لانفسكم ثمن الاّ الجنة فلا تبيعوها الاّ بها. نهج البلاغه / حكمت ٤٥٦

٦ بندگى خداوند شرط كسب آزادگى

قال على عليه السلام : من قام بشرائط العبودية اهلّ للعتق و من قصّر عن احكام الحرّية اعيد الى الرقّ. غرر الحكم / ٨٥٢٩

اشاره

الف امام حسين عليه السلام روز عاشورا به دشمنان فرمود: يا شيعة ابى سفيان ان لم تكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا فى دنياكم . بحار/٤٥/٥١
ب وقتى كه عثمان به خلافت رسيد اموال بيت المال را تضييع كرد. ابوذر همواره به او اعتراض مى كرد. روزى عثمان كيسه اى پر از پول به غلامش داد و به او گفت : اين كيسه را به ابوذر بده اگر پذيرفت تو را آزاد مى كنم . غلام كيسه را آورد، ولى ابوذر نپذيرفت ، غلام گفت : اگر بپذيرى من آزاد مى شوم ابوذر گفت : آرى ، تو آزاد مى شوى ولى من بنده مى گردم !كشكول شيخ بهايى /١٦٢

اصلاحات

١- ضرورت اصلاح خويشتن

قال على عليه السلام : عجبت لمن يتصدىّ لاصلاح الناس و نفسه اشدّ شى فساداغرر/٤/٣٤٠

٢- ناروا بودن اصلاح دنيا و نابودى دين

قال على عليه السلام : لا تصلح دنياك بمحق دينك نهج البلاغه / خطبه ١٧٥

٣- خطر اصلاح دنيا

قال على عليه السلام : لايترك الناس شيئا من امر دينهم لاستصلاح دنياهم الاّ فتح الله عليهم ما هو اضرّ منه نهج البلاغه / حكمت ١٠٦

٤- راه اصلاح زمامداران و مردم

قال على عليه السلام : فليست تصلح الرّعية الاّ بصلاح الولاة و لا تصلح الولاة الاّ باستقامة الرّعية نهج البلاغه / خ٢ ١٦

٥- اصلاح مردم در پرتو اصلاح فقيهان و حاكمان

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : صنفان من امّتى اذاصلحا صلحت امّتى و اذا فسدا فسدت امتى قيل يا رسول اللّه و من هم ؟ قال الفقهاء و الامراء تحف العقول ٢١٩

٦- اصلاح آخرت عامل اصلاح امور دنيوى

قال على عليه السلام : من اصلح بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين الناس و من اصلح امر آخرته اصلح الله دنياه نهج البلاغه /حكمت ٨٩

٧- امر به معروف و نهى از منكر عامل اصلاح مردم

قال الحسين عليه السلام : انّى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر و اسير بسيرة جدّى و ابى على ابن ابى طالب بحار/٤٤/٣٢٩

٨- تاءمين زندگى راه اصلاح كارگزاران دولت

قال على عليه السلام : اسبغ عليهم الارزاق فانّ ذلك قوّة لهم على استصلاح انفسهم و غنى لهم عن تناول ما تحت ايديهم و حجة عليهم ان خالفوا امرك نهج البلاغه /نامه ٥٣

اشاره

الف حضرت على عليه السلام در مورد اصلاحات حكومت مى فرمايد: تمام اموال و ثروتهايى كه سومى به ناحق به اين و آن بخشيده است به خدا قسم تمام آنها را بر مى گردانم گرچه به عنوان مهريه زنان يا بهاى كنيزان رفته باشد زيرا كه در عدالت گشايش است و هر كسى كه عدالت بر او سخت باشد ستم بر او دشوارتر خواهد بود. ولو وجدته قد تزوّج به النساء و ملك به الاماء لرددته فانّ فى العدل سعة و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق نهج البلاغه / خطبه ١٥
ب حضرت على عليه السلام در نامه اى به زيادبن ابيه در مورد فسادهاى مالى چنين مى نويسد: همانا من به خدا سوگند ياد مى كنم سوگندى راست اگر مرا خبر رسد كه تو در فيئى مسلمانان اندك يا بسيار خيانت كرده اى چنان بر تو سخت گيرم كه اموال تو اندك شود و نيز درمانده و پريشان حال گردى .
و انّى اقسم بالله قسما صادقا لئن بلغنى انّك خنت من فئى المسملين شيئا صغيرا او كبيرا لاشدّن عليك شدّة تدعك قليل الوفرثقيل الظهر ضئيل الامر نهح البلاغه /نامه ٤١

عوامل عزّت

١ تقوى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اراد ان يكون اعزّ الناس فليتّق الله .بحار/ ٧٠ / ٢٨٥

٢ حسن خلق

قال على عليه السلام : رب عزيز اذلّه خلقه و ذليل اعزّه خلقه . بحار / ٧٧ / ٤٢٠

٣ حلم

قال على عليه السلام : لا عزّ ارفع من الحلم . بحار / ٧١ / ٤١٤

٤ حفظ زبان

قال الكاظم عليه السلام : احفظ لسانك تعزّ. كافى / ٢ / ١١٣

٥ عفو

قال الصادق عليه السلام : عليكم بالعفو فانّ العفو لا يزيد العبد الاّ عزا.كافى /٢/١٠٨

٦ بندگى خدا

قال على عليه السلام : الهى كفى بى عزّا ان اكون لك عبدا. بحار / ٧٧ / ٤٠٠

٧ دورى از معصيت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اراد عزّا بلا عشيرة و هيبة بلا سلطان و غنى بلا مال فلينتقل من ذلّ معصية الله الى عزّ طاعته . خصال /١ ٦٩

٨ ترك قيل و قال

قال على عليه السلام : المؤ من عزّه ترك القال و القيل . بحار / ٧٧ /٢ ٦٨

٩ صبر بر معصيت

قال الباقر عليه السلام : من صبر على مصيبة زاده الله عزّا فى عزّه . بحار / ٨٢ / ١٢٨

١٠ راستى قال الصادق عليه السلام :

... الصدق عزّ و الجهل ذلّ. كافى / ١ / ٢٧

١١ ترك طمع

قال الباقر عليه السلام : الياءس مما فى ايدى الناس عزّ المؤ من فى دينه . كافى / ٢ / ١٤٩

١٢ تمسك به حق

قال العسكرى عليه السلام : الحقّ لا اخذ به ذليل الاّ عزّ. بحار / ٧٨ /٣ ٧٤

١٣ ذليل كردن نفس

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ذل النفس لا يزيد الله به الاّ عزّا. بحار / ٧٥ / ١٢٤

١٤ فرو بردن خشم

قال الصادق عليه السلام : ما من عبد كظم غيظا الاّ زاده الله عزّ و جلّ عزا فى الدنيا و الا خرة .كافى / ٢ / ١١٠

١٥ قناعت ورزى

قال على عليه السلام : القناعة تؤ دّى الى العزّ. غرر الحكم / ١١٢٣

١٦ رعايت انصاف

قال على عليه السلام : من ينصف الناس من نفسه لم يزده الله الاّ عزّا.كافى / ٢ / ١٤٤

١٧ دورى از مواهب دنيا قال على عليه السلام :

من سلا عن مواهب الدنيا عزّ.
غررالحكم / ١١٢٣

١٨ جهاد

قال على عليه السلام : و الجهاد عزّا للاسلام . نهج البلاغه / حكمت ٢ ٥٢

١٩ در سايه ى امامت به سر بردن

قال الرضا عليه السلام : ان الامامة صلاح الدنيا و عزّ المؤ منين . بحار / ٢٥ / ١٢٣

اشاره

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در محلى از مركب پياده شدند و شتر خود را بستند. اصحاب گفتند: چرا به ما نفرموديد؟ فرمود: هرگز در كارهاى خود از ديگران كمك نخواهيد و (عزت خود را حفظ كنيد) گرچه براى يك قطعه چوب مسواك باشد. كحل البصر / ٦٩

عوامل ذلت

١ علاقه به دنيا

قال الصادق عليه السلام : من احبّ الحيوة ذلّ. خصال / ١٢٠؛ بحار / ٦ /١ ٢٨

٢ اهانت به اسلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذلّ الله من اهان الاسلام . بحار / ٨ / ١٤٥

٣ اهانت به اهل بيت عليهم السلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذلّ الله من اهان اهل البيت . بحار / ٨ / ١٤٥

٤ دخالت بى جا

قال الصادق عليه السلام : اياك و الدخول فيما لا يعينك فتذلّ. بحار / ٧٨ / ٢٠٤

٥ سوء خلق

قال على عليه السلام : رب عزيز اذّله خلقه و ذليل اعزّه خلقه . بحار / ٧٧ / ٤٢٠

٦ طمع قال الباقر عليه السلام :

لا ذلّ كذلّ الطمع . تحف العقول / ٢٨٦

٧ تقاضا از مردم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لابى ذر اياك و السؤ ال فانّه ذلّ حاضر. بحار / ٧٧ / ٦٠

٨ حرص بر دنيا

سئل عن على عليه السلام اىّ ذلّ اذّل ؟ فقال : الحرص على الدنيا. معانى الاخبار / ١٩٨

٩ جهل و نادانى

قال الصادق عليه السلام : و الصدق عزّ الجهل ذل و الفهم مجد. بحار / ٧٨ / ٢٦٩

١٠ ترك حقوق

قال الصادق عليه السلام : ترك الحقوق مذلّة . تحف العقول / ٣٦٠

١١ احترام بى مورد

قال على عليه السلام : فانّ مشى مثلك مع مثلى فتنة للوالى و مذلة للمؤ منين . بحار / ٣٢ / ٥٥٤

١٢ ستم كردن

قال الصادق عليه السلام : انّ الذليل هو الظالم . بحار/ ٧٨ / ٢٠٣

١٣ پذيرفتن ستم

قال على عليه السلام : لا يحتمل الضيم الاّ الذليل . نهج البلاغه

١٤ كمك كردن به ستمگر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذلّ الله من اعان الظالمين على ظلمهم للمخلوقين .بحار/٨/١٤٥

١٥ ترك جهاد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فمن ترك الجهاد البسه الله ذلاّ فى نفسه . بحار/ ١٠٠ / ٩

١٦ ذليل كردن اهل ايمان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اذلّ مؤ منا اذلّه الله . بحار / ٦٩ / ٣٨٢

١٧ عدم بهره گيرى از كم خردان

قال زين العابدين عليه السلام : هلك من ليس له حكيم يرشده و ذلّ من ليس له سفيه يعضده .بحار / ٧٨ / ١٥٩

١٨ دروغ گويى

قال على عليه السلام : ... لا تحدّث الاّ عن ثقه فتكون كاذبا و الكذب ذلّ.بحار / ٧٧/٢٢٧

اشاره

لشكر معاويه در جنگ صفين هنگامى كه بر آب مسلط شدند اصحاب حضرت على عليه السلام را از استفاده آب منع كردند، حضرت پيام داد كه اين منع آب اعلام جنگ است سپس براى سپاهيان خود خطبه اى خواند و به آن ها فرمود: بر سر دو راهى هستيد يا قبول ذلت يا سيراب كردن شمشيرهاى خود از خون دشمنان ، بعد از اندك مدتى پيروز شدند و زير بار ذلت نرفتند و به هنگامى كه پيروز شدند اصحاب معاويه را از استفاده ى آب منع نكردند؛ قد استطعموكم القتال فاقرّوا على مذلّة و تاءخير محلّه او روّا السيوف من الدماء تروا من الماء فالموت فى حياتكم مقهورين و الحياة فى موتكم قاهرين . نهج البلاغه / خطبه ى ٥١

امتحان

١ حتمى بودن بلا براى انسان

قال على عليه السلام : و الذى بعثه بالحق لتبلبلنّ بلبلة و لتغربلنّ غربلة و تساطنّ سوط القدر حتى يعود اسفلكم اعلاكم و اعلاكم اسفلكم . نهج البلاغه / خطبه ١٦

٢ سخت ترين بلا

قال الصادق عليه السلام : ما بلى الله العباد بشى ء اشدّ عليهم من اخراج الدرهم .
بحار/٧٣/ ١٣٩

٣ بلا در تمام عمر

قال الصادق عليه السلام : انّ اهل الحق لم يزالو منذ كانوا فى شدّة اما انّ ذلك لفى مدة قليلة و عافية طويلة . بحار / ٦٧ / ٢١٣

٤ نهفته بودن نعمت در هر بلا

ما من بلية الاّ و لله فيها نعمة تحيط بها. بحار / ٧٨ / ٣٧٤

٥ لزوم شكر به هنگام بلا

قال على عليه السلام : اذا راءيت ربك يوالى عليك البلاء فاشكره و اذا راءيت يتابع عليك النعم فاحذره . غرر الحكم / ١ / ٣١٦

٦ كم بودن دينداران به هنگام بلا

قال الحسين عليه السلام : ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم يحوطونه مادرّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الدّيّانون . بحار / ٧٨ /١ ١٧

٧ انواع بلا

قال على عليه السلام : انّ البلاء للظالم ادب و للمؤ من امتحان و للانبياء درجة .بحار/٦٧/٢٣٥

٨ بلا و از بين رفتن گناه

قال على عليه السلام : الحمد لله الذى جعل تمحيص ذنوب شيعتنا فى الدنيا بمحنتهم لتسلم بها طاعاتهم و يستحقوا عليها ثوابها. بحار / ٦٧ / ٢٣٢

٩ بلا به اندازه ى ايمان

قال الصادق عليه السلام : انما المؤ من بمنزلة كفة الميزان كلما زيد فى ايمانه زيد فى بلائه .
كافى /٢/ ١٩٧

١٠ بلا عامل تكريم مؤ من

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما كرم عبد على الله الاّ ازداد عليه البلاء. دعائم الاسلام / ١ / ٢٤١

١١ بلا عامل محبت الهى

قال الباقر عليه السلام : ان الله تبارك و تعالى اذا احبّ عبدا غتّه بالبلاء غتا. كافى / ٢ / ١٩٧

١٢ بلا عامل تواضع و انقياد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لولا ثلثة فى ابن آدم ما طاءطاء راءسه شى ء المرض و الفقر و الموت و كلّهن فيه و انّه لمعهنّ لوثّاب . بحار / ٧٢ /٥ ٣

١٣ شديدترين بلا متوجه اولياى خدا

قال الصادق عليه السلام : انّ اشدّ الناس بلاء الانبياء ثم الذين يلونهم ثم الامثل فالامثل .كافى / ٢ / ١٩٦

١٤ پاداش صبر در برابر بلا

من ابتلى من المؤ منين ببلاء فصبر عليه كان له مثل اجر الف شهيد. مشكاة الانوار / ٧٠

١٥ دعا به هنگام ديدن اهل بلا

اذا راءيتم اهل البلاء فاحمدوا لله و لا تسمعونهم فان ذلك يحزنهم . بحار / ٧١ / ٣٥

١٧- توسل به اهل بيت به هنگام بلا

قال الرضا عليه السلام : اذا نزلت بكم شدّة فاستعينوا بنا على الله و هو قول اللّه عزوجل وللّه الاسماء الحسنى فادعوه بها سفينه /٢/٣٤٣

١٨ حكمت ابتلا

الف توبه و تذكر
قال على عليه السلام : ان الله يبتلى عباده عند الاعمال السّيئة بنقص الثمرات و حبس البركات و اغلاق خزائن الخيرات ليتوب تائب و يقلع مقلع و يتذكر متذكّر.بحار/٩١/٣٣٦
ب خروج از حال تكبر
قال على عليه السلام : لكن الله يختبر عباده بانواع الشدائد و يتعبدهم بانواع المجاهد و يبتليهم بضروب المكاره اخراجا للتكبر من قلوبهم و اسكانا للتذلل فى نفوسهم .شرح نهج البلاغه / ١٣ / ١٥٦
ج شكوفا شدن اسرار
قال على عليه السلام : فى تقلّب الاحوال علم جواهر الرجال و الايّام توضح لك السرائر الكامنة . بحار / ٧٧ / ٢٨٦

اشاره

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به منزل شخصى رفت ، در آنجا مرغى را ديد كه روى ديوار تخم گذاشت ، سپس آن تخم غلطيد و روى ميخى قرار گرفت و شكسته نشد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تعجب كرد، صاحب منزل گفت : سوگند به خداوندى كه تو را مبعوث ساخت تا به حال مصيبتى نديده ام . پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از آن منزل غذا نخورد و خارج شد و فرمود: كسى كه بلا نبيند خداوند به او نيازى ندارد؛ فمن لم يرزاء فماللّه فيه من حاجة .كافى / ٢ / ١٩٩

فقر و تهيدستى

١ فقر شعار صالحان

يا موسى ! اذا راءيت الفقر مقبلا فقل مرحبا بشعار الصالحين و اذا راءيت الغنى مقبلا فقل ذنب عجلّت عقوبته . سفينة البحار / ٢ / ٣٧٧

٢ فقر عامل صلاح دين

فى الحديث القدسى : و ان من عبادى من لا يصلحه الا الفقر ولو اغنيته لافسده ذلك .بحار/٥/٢٨٤

٣ فقر نشانه ى محبت خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان الله تعالى يحب المؤ من اذا كان فقيرا متعفّفا.
كنز العمال /٦/٤٨٦

٤ سرزنش خانواده به دليل فقر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ياءتى على الناس زمان يكون هلاك الرجل على يد زوجته و ابويه و ولده يعيّرونه بالفقر و يكلّفونه ما لا يطيق فيدخل المداخل التى يذهب فيها دينه فيهلك .محجة البيضاء / ٣ / ٥٧

٥ تكريم از فقير

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكرم فقيرا مسلما لقى الله يوم القيامة و هو عنه راض .امالى صدوق / ٤٢٩

٦ اهانت به فقير

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اهان فقيرا مسلما من اجل فقره و استخفّ بحقه فقد استخفّ بحق الله .... بحار / ٧٣ / ٣٦٢

٧ سهم فقرا در اموال ثروتمندان

عن ابى عبدالله عليه السلام : ان الله عزّ و جلّ فرض للفقراء فى مال الاغنياء ما يسعهم ولو علم انّ ذلك لا يسعهم لزادهم ... بحار/٩٦/١٩

٨ اشتياق بهشت به فقرا؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله :

ان الفقراء ملوك اهل الجنة و الناس كلهم مشتاقون الى الجنة و الجنة مشتاقه الى الفقراء. بحار / ٦٩ / ٤٩

٩ ورود فقرا به بهشت پيش از ثروتمندان

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : يدخل الفقراء المؤ منين الجنة قبل اغنيائهم بيوم مقداره الف عام .
كنز العمال / ٦ / ٤٧٧

١٠ سختى فقر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اوحى الله الى ابراهيم فقال يا ابراهيم ! خلقتك و ابتليتك بنار نمرود فلو ابتليتك بالفقر و رفعت عنك الصبر فما تصنع ؟ قال ابراهيم عليه السلام يا ربّ الفقر اشدّ من نار نمرود.بحار / ٧٢ /٤ ٧
نكته : نكوهش از فقر؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : كاد الفقر ان يكون كفرا. كافى / ٢ / ٣٠٧
ستايش از فقر؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الفقر فخرى . سفينة البحار / ٦ / ١٣١
الف در جمع بين اين دو روايت مى توان گفت : فقرى كه مذموم است فقرى است كه انسان فاقد حداقل مخارج روزانه باشد و انسان بر اثر گرسنگى در خطر گناه قرار بگيرد، و فقر ممدوح فقرى است كه انسان به اندازه ى كفاف داشته باشد كه بتواند به وسيله ى آن زندگى خود را اداره كند. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اللهم ارزق محمدا و آل محمد الكفاف . كافى / ٢ /١ ١٤
ب نكته ى ديگر اين كه فقرى كه از آن مذمت شده است ، فقر دينى و معنوى است ؛ قال على عليه السلام : فقر النفس شرّ الفقر. غرر الحكم /٦ ٥٤٧
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الفقر فقر القلب . بحار / ٧٢ / ٥٦
قال الصادق عليه السلام : الفقر الموت الاحمر و قلت لابى عبدالله الفقر من الدينار و الدرهم ؟ فقال عليه السلام : لا، ولكن من الدّين و فقرى كه از آن مدح شده فقر به سوى خداوند است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خداوند عرض مى كند: اللهم اغننى بالافتقار اليك و لا تفقرنى بالاستغناء عنك . مفرادات راغب

اشاره

هشام بن سالم گويد: هنگامى كه تاريكى شب همه جا را فرا مى گرفت امام صادق عليه السلام انبانى از طعام و نان و پول به دوش مى گرفت و در خلوت شب به در خانه نيازمندان و فقراء مدينه مى رفت و بين آنان تقسيم مى نمود بدون اينكه امام را بشناسند. پس از رحلت امام صادق عليه السلام فقرا متوجّه شدند كه آن حضرت به آنان كمك مى كرده است .وسائل ، چاپ قديم ١/١١٥

عوامل و اسباب فقر

١ كار نكردن

قال على عليه السلام : من لم يصبر عل كدّه صبر على الافلاس . غرر الحكم / ٣٩٤

٢ اظهار فقر

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : من تفاقر افتقر. تحف العقول / ٣٥

٣ اسراف و تبذير

قال الكاظم عليه السلام : من بذّر و اسرف زالت عنه النعمة . تحف العقول / ٢١٧

٤ عدم اعتدال در زندگى

قال على عليه السلام : ترك التقدير فى المعيشة يورث الفقر. بحار / ٧١ /٣ ٤٧

٥ تقاضا از مردم

قال على عليه السلام : من فتح على نفسه باب مساءلة فتح الله عليه باب فقر.تحف العقول /٧٥

٦ گناه ثروتمندان

قال الصادق عليه السلام : انّ الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا الاّ بذنوب الاغنياء. وسائل / ٦ / ٤

٧ كم فروشى

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : ... اذا طفّف المكيال اخذهم الله بالسنين و النقص . تحف العقول / ٤٢

٨ سوء تدبير

قال على عليه السلام : يستدل على ادبار الدّول باربع سوء التدبير و قبح التبذير و قلّة الاعتبار و كثرة الاغترار. غرر الحكم / ٣٥٧

٩ سخنان بيهوده

من التوراة ... يابن آدم اذا وجدت قساوة فى قلبك و سقما فى جسمك و نقيصة فى مالك و حريمة فى رزقك فاعلم انّك قد تكلّمت فيما لا يعنيك . ينابيع الحكمة / ٤ / ٣٣٣

١٠ كسب حرام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : و من كسب مالا من غير حلّه افقره الله تعالى . مستدرك /١٣/٦٣

١١ بر نياوردن حاجت نيازمند

قال على عليه السلام : سبب زوال اليسار منع المحتاج . غرر الحكم / ١ / ٤٣١

١٢ نفرين به فرزند

قال الصادق عليه السلام : ايّما رجل دعا على ولده اورثه الفقر. بحار / ١٠٤ / ٩٩

اشاره

تكريم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از فقير؛ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به هنگامى كه وارد مدينه شدند به منزل ابى ايوب انصارى وارد شدند كه از همه ى مردم فقيرتر بود؛ ... و لم يكن بالمدينة افقر من ابى ايوب لمّا نزل به النبى صلّى اللّه عليه و آله . سفينة البحار / ١ / ١٩٣

زيارت

١ زيارت نشانه ى تماميت حج

قال الصادق عليه السلام : اذاحجّ احدكم فليختم بزيارتنالانّ ذلك من تمام الحجّ.وسائل /١٠/٢٥٤

٢ زيارت در حيات و ممات

قال الصادق عليه السلام : من زارنا فى مماتنا فكانّما زارنا فى حياتنا. بحار / ٩٧ / ١٢٤

٣ غسل زيارت

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى (خذوا زينتكم عن كل مسجد) قال الغسل عند لقاء كلّ امام . بحار / ٩٧ / ١٣٢

٤ زيارت وفاى به عهد

قال الرضا عليه السلام : ان لكل امام عهدا فى عنق اوليائه و شيعته و انّ من تمام الوفاء بالعهد زيارة قبورهم . من لا يحضره الفقيه / ٢ / ٥٧٧

٥ كيفيت زيارت از راه دور

قال الصادق عليه السلام : اذا بعدت باحدكم الشقّه و ناءت به الدار فليصعد اعلى منزله فليصلّ ركعتين و ليؤ مّ بالسلام الى قبورنا فانّ ذلك يصل الينا. من لايحضره الفقيه /٢/٥٩٩

٦ زيارت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اتانى زائرا كنت شفيعه يوم القيامة .بحار/١٠٠ / ١٨٢

٧ زيارت حضرت على عليه السلام

قال الرضا عليه السلام : فضل زيارة قبر امير المؤ منين على زيارة قبر الحسين عليه السلام كفضل امير المؤ منين على الحسين . بحار / ١٠٠ / ٢٦٢

٨ زيارت فاطمه زهرا عليها السلام

قال على عليه السلام : قالت فاطمة قال لى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله يا فاطمة ! من صلّى عليك غفر الله له و الحقه بى حيث كنت من الجنة . كشف الغمة / ٢ / ٩٨

٩ زيارت امام حسن عليه السلام

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من زار الحسن فى بقيعه ثبت قدمه على الصراط يوم تزلّ فيه الاقدام . بحار / ١٠٠ / ١٤١

١٠ زيارت امام حسين عليه السلام

قال الصادق عليه السلام : ان الله تبارك و تعالى يتجلّى لزوار قبر الحسين عليه السلام قبل اهل عرفات و يقضى حوائجهم و يغفر ذنوبهم و يشفّعهم فى مسائلهم ثم يثنّى باهل عرفات فيفعل ذلك بهم . بحار / ١٠٠ / ٣٧

١١ زيارت ائمه بقيع عليهم السلام

لمّا سئل ما لمن زار احدا منكم ؟ قال : كمن زار رسول الله صلّى اللّه عليه و آله .كافى /٤/ ٥٧٩

١٢ زيارت امام كاظم عليه السلام

قال الرضا عليه السلام : لما ساءله ابن سنان ما لمن زار اباك فقال له : الجنة فزره . بحار / ١٠٢ / ١

١٣ زيارت امام رضا عليه السلام

قال الرضا عليه السلام : من زارنى بعد دارى اتيته يوم القيامة فى ثلاث مواطن حتى اخلّصه من اهوالها اذا تطايرت الكتب يمينا و شمالا و عند الصراط و عند الميزان .عيون اخبار الرضا / ٢ / ٢٥٥

١٤ زيارت امام جواد عليه السلام ؛ ١٥ زيارت عسكريّين

قال العسكرى عليه السلام لابى هاشم : قال لى ابو محمد الحسن بن على عليه السلام قبرى بسرّ من راءى امان لاهل الجانبين . بحار / ١٠٢ / ٥٠٩

١٦ زيارت حضرت معصومه عليها السلام

قال الصادق عليه السلام : لنا حرما و هو قم و ستدفن فيه امراءة من ولدى تسمّى فاطمة من زارها وجبت له الجنة . بحار / ١٠٠ / ٢٦٧

١٧ زيارت عبدالعظيم الحسنى

قال الهادى عليه السلام : لوزرت قبر عبدالعظيم عندكم لكنت كمن زار الحسين بن على .ثواب الاعمال / ١٢٤

١٨ زيارت قبور صالحين

قال الكاظم عليه السلام : من لم يستطع ان يزور قبورنا فليزر قبور صلحاء اخواننا.

اشاره

بحار/٧٤/٣١١
ابوالصلت هروى گويد: در خدمت حضرت رضا عليه السلام بودم گروهى از مردم قم خدمت امام شرفياب شدند و سلام عرض كردند. حضرت پاسخ سلام دادند و آنان را نزديك خود خواند و به آنان خوش آمد گفت و فرمود: شما حقا شيعيان ما هستيد روزى بر شما برسد كه قبرم را در سرزمين طوس ‍ زيارت كنيد هر كس با داشتن غسل مرا زيارت كند از گناهان خود بيرون شود همانند روزى كه از مادر متولد شده است .سفينة البحار /٢ / ٤٤٧

شهادت

١ كرامت در پرتو شهادت

قال على عليه السلام : انّ اءكرم الموت القتل . نهج البلاغه / خطبه١ ٢٣
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اءشرف الموت قتل الشهادة . بحار / ٦٧ / ٨

٢ شهادت بهترين مرگ

قال على عليه السلام : ان اءفضل الموت القتل . وسائل / ١١ / ٨

٣ شهادت بالاترين نيكى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فوق كل ذى برّ برّ حتى يقتل الرجل فى سبيل الله فاذا قتل فى سبيل الله فليس فوقه برّ. كافى / ٢ / ٣٤٨

٤ درخواست شهادت از خداوند

قال زين العابدين عليه السلام : حمدا نسعد به فى السعداء من اوليائه و نصير به فى نظم الشهداء بسيوف اعدائه . صحيفه / دعاى اول

٥ عدم رنج براى شهيد در قبر

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لما سئل عن عدم افتنان الشهيد فى القبر: كفى ببارقه السيوف على راءسه فتنة . كنز العمال / ١١٤٧١؛ وسائل / ١١ / ٦

٦ پاداش شهادت براى دوستان حقيقى

قال زين العابدين عليه السلام : من مات على موالاتنا فى غيبة قائمنا اعطاه الله اجر اءلف شهيد مثل شهداء بدر و احد. بحار / ٨٢ / ١٧٣

٧ امتيازات شهيد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : للشهيد سبع خصال من الله : اول قطرة من دمه مغفور له كلّ ذنب و الثانية يقع راءسه فى حجر زوجته من الحور العين و الثالثة يكسى من كسوة الجنة و الرابعة تبتدره خزنة الجنة بكل ريح طيبه ايّهم ياءخذه معه و الخامسة ان يرى منزله و السادسه يقال لروحه اسرح فى الجنة حيث شئت و السابعة ان ينظر فى وجه الله ....وسائل / ١١ / ١٠

٨ شهيد مورد آمرزش الهى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اول ما يُهراق من دم الشهيد يغفر له ذنبه كلّه الاّ الدين .
كنز العمال / ٤ / ٣٩٩

٩ شهيد و شفاعت از ديگران

قال على عليه السلام : ... و يشفع الرجل منهم سبعين الف من اهل بيته و جيرته ....
بحار/٩٧/١٢

١٠ پاداش شهيد فوق تصور و ادراك

قال على عليه السلام : ... اذا زال الشهيد عن فرسه بطعنة او ضربة ... ابشر فانّ لك ما لا عين راءت و لا اذن سمعت و لا خطر على قلب بشر. بحار / ٩٧ /١ ٢

اشاره

الف اشتياق به شهادت ؛ حضرت على عليه السلام فرمود: والذى نفس ‍ علىّ بيده لالف ضربة بالسيف اهون من موتة واحدة على الفراش . بحار / ٩٧ / ٤٠
ب پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: و الذى نفسى بيده لوددت انّى اقتل فى سبيل الله ثم احيا ثم اقتل ثم احيا ثم اقتل . كنز العمال / ٤ / ١٠٥٦٤
ج پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در باره ى شهيدان جنگ احد فرمود: آن ها را با همان خون هايشان و در لباس هاى خودشان دفن كنيد؛ زمّلوهم بدمائهم و ثيابهم .
وسائل /٢/٧٠١
د در جنگ احد حضرت على عليه السلام جراحتهاى فراوانى بر بدن او وارد شد و از اينكه ياران پيامبر به شهادت رسيدند و خود به شهادت نرسيد، ناراحت گرديد. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به او فرمود: ابشر فانّ الشهادة من ورائك بشارت باد بر تو را سرانجام شهيد خواهى شد. سپس ‍ پيامبر فرمود: بگو بدانم در وقت شهادت چگونه صبر خواهى كرد؟
على عليه السلام فرمود: چنين موردى از موارد صبر نيست بلكه از موارد بشارت و شكر است ليس هذا من مواطن الصبر و لكن من مواطن البشرى و الشكر.
نهج البلاغه خطبه ١٥٦

معارف

زيبايى

١ ضرورت زيبايى

قال على عليه السلام : ليتزين احدكم لاخيه المسلم اذا اتاه . بحار / ٧٩ / ٢٩٨

٢ محبوبيت زيبايى نزد خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ الله يحبّ اذا خرج عبده المؤ من الى اخيه ان يتهيّاء له و ان يتجمّل . بحار / ٧٩ / ٣٠٧

٣ زيبايى به هنگام رفتن به مسجد

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى : (خذوا زينتكم عند كلّ مسجد) المشط فان المشط يجلب الرزق و يحسن الشعر و ينجز الحاجة .... خصال /٢ ٦٨

٤ زيبايى در لباس

قال الصادق عليه السلام : البس و تجمّل فان الله جميل يحب الجمال و ليكن من حلال .وسائل / ٣ / ٣٤٠

٥ زيبايى در مو

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الشعر الحسن من كسوة الله فاكرموه . وسائل / ١ / ٤٣٢

٦ زيبايى صورت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اطلبوا الخير عند حسان الوجوه فانّ فعالهم احرى ان تكون حسنا.عيون اخبار الرضا / ٢ / ٧٤

٧ زيبايى منزل

قال الصادق عليه السلام : ... انّ الله عزّوجلّ اذا انعم على عبد نعمة احبّ ان يرى عليه اثرها قيل وكيف ذلك ؟ قال : ينظف ثوبه و يطيب ريحه و يجصصّ داره و يكنس افنيته ....امالى طوسى / ٢٧٥

٨ زيبايى در گفتار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الجمال صواب القول بالحق و الكمال حسن الفعال بالصدق .كنزالعمال / ٢٨٧٧٦

٩ بهترين زيبايى

قال على عليه السلام : لا جمال احسن من العقل . نهج السعادة / ١ /٥ ١

١٠ زيبايى دانشمند

قال على عليه السلام : جمال العالم عمله بعلمه . غرر الحكم / ٤٧٥٣

١١ نمونه اى از زيبايى هاى باطنى

قال على عليه السلام : جمال الرجل حلمه ، جمال المؤ من ورعه ، جمال العبد الطاعة ، جمال العلم نشره ، جمال العيش القناعة ، جمال الاحسان ترك الامتنان .غررالحكم /١/٣٧٠
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما زين الله رجلا بزينة خير من عفاف بطنه .
تنبيه الخواطر/٢/٢٢٩

اشاره

امام صادق عليه السلام فرمود: روز قيامت كه مى شود زن زيبايى را كه بر اثر زيبايى خويش به گناه افتاده باشد حاضر كنند، گويد خداوندا مرا زيبا آفريدى از اين جهت دچار گناه شدم در آن حال حضرت مريم عليه السلام را حاضر كنند و گويند تو زيباتر بودى يا مريم ؟ كه چنين جمالى داشت و گناه نكرد و همين طور مرد زيبايى را مى آوردند كه به خاطر زيبايى به گناه افتاده به او گويند تو زيباتر بودى يا يوسف كه به گناه نيفتاد؟
كافى /٨/٢٢٨

عافيت

١ عافيت نعمت پنهان

قال الصادق عليه السلام : العافية نعمة خفية اذا وجدت نسيت و اذا فقدت ذكرت .فقيه /٤/٤٠٦

٢ عافيت نعمت بزرگ

قال الصادق عليه السلام : انّ امير المؤ منين عليه السلام اعتق الف مملوك من كدّ يده . تهذيب / ٦ / ٣٢٦


۱۱
٣ تقوا عامل عافيت ؛ قال الصادق عليه السلام

٣ تقوا عامل عافيت ؛ قال الصادق عليه السلام :

من سرّه طول العافية فليتق الله .
بحار / ٧٢ / ٢٣٢

٤ عافيت در سكوت

قال على عليه السلام : العافية عشرة اجزاء تسعة منها فى الصمت الاّ بذكر الله و واحد فى ترك مجالسة السفهاء. تحف العقول / ٨٩

٥ درخواست عافيت به جاى صبر

قال زين العابدين عليه السلام : لما ضرب على كتف رجل يطوف بالكعبة و يقول اللهم انى اساءلك الصبر: ساءلت البلاء قل اللهم انى اساءلك العافية و الشكر على العافية .
دعوات راوندى / ١١٤

٦ درخواست عفو به جاى بلا و رنج

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لرجل لما سمع قرائة النبى السورة القارعة فى صلوة المغرب دعا ان يعذب بذنوبه فى الدنيا فمرض بئسما قلت الاّ قلت ربنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النار فدعا له حتى افاق . دعوات راوندى / ١١٤

٧ بهترين دعا طلب عفو و عافيت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لما سئل عن الدعاء الافضل تساءل ربّك العفو و العافية فى الدنيا و الاخرة . در المنثور / ١ / ٥٦٠

اشاره

درخواست عافيت به جاى زندان ؛ حضرت رضا عليه السلام فرمودند: حضرت يوسف در زندان از خداوند شكايت كرد و گفت : پروردگارا! به چه جهت من مستحق زندان شدم . خداوند به او وحى نمود: زيرا خود اختيار كردى وقتى كه گفتى زندان نزد من محبوبتر است چرا نگفتى عافيت نزد من از آنچه زنان مرا به سوى آن دعوت مى كنند بهتر است . نور الثقلين / ٢ / ٤٢٤

انتظارات بى جا

١ قطع ارتباط با مردم

قال على عليه السلام : قلت اللهم لاتحوجنى الى احد من خلقك فقال رسول الله : يا على لا تقولنّ هكذا فليس من احد الاّ و هو محتاج الى الناس قال فقلت كيف يا رسول الله قال قل اللهم لا تحوجنى الى شرار خلقك . بحار / ٩٣ /٣ ٢٥

٢ آزمايش نشدن در دنيا

قال على عليه السلام : و قد سمع رجلا يقول اللهم انى اعوذ بك من الفتنة اراك تعوذ من مالك و ولدك يقول الله تعالى : (انما اموالكم و اولادكم فتنة) ولكن قل اللهم انى اعوذ بك من مضلاّ ت الفتن . بحار / ٩٣ / ٦

٣ راضى بودن همه ى مردم از انسان

انّ موسى عليه السلام قال : يا ربّ احبس عنّى السنة بنى آدم فانّهم يذمّونى فاوحى الله يا موسى هذا شى ء ما فعلته مع نفسى افتريد ان اعمله معك ؟ فقال : قد رضيت ان يكون لى اُسوة بك . سفينة البحار / ٧ / ٥٩٢

٤ سلامت از زبان مردم

قال علقمه فقلت للصادق عليه السلام يابن رسول الله انّ الناس من ينسبوننا الى عظايم الامور و قد ضاقت بذلك صدورنا فقال : يا علقمة ان رضا الناس لا يملك و السنتهم لا تضبط و كيف تسلمون مما لم يسلم منه انبياء الله ... الم ينسبوا جميع انبياء الله الى انهم سحرة طلبة الدنيا... الم ينسبوانبينامحمداالى انه شاعر مجنون ....
سفينة البحار/٧/ ٥٩١

٥ استجابت دعا با عدم رعايت شرايط آن

قال الصادق عليه السلام : اربع لايستجاب لهم دعا: رجل جالس فى بيته يقول يا رب ارزقنى فيقول له الم آمرك بالطلب و رجل كانت له امراءة فدعا عليها فيقول الم اجعل امرها بيدك و رجل كان له مال فافسده فيقول يا رب ارزقنى فيقول الم آمرك بالاقتصاد ... و رجل كان له مال فادانه بغير بينة فيقول الم آمرك بالشهادة . دعوات راوندى / ٣٣

اشاره

شخصى به حضور امام صادق عليه السلام رسيد و گفت : از دنيا خسته شده ام و از خداوند طلب مرگ نمودم . حضرت فرمودند: از خداوند آرزوى زندگى كن بر اين اساس كه او را اطاعت كنى نه آن كه گناه كنى ؛ اگر در دنيا زنده بمانى و اطاعت خدا كنى براى تو بهتر است از آن كه بميرى نه آن كه گناه كنى و نه اطاعت كنى . بحار / ٦ / ١٢٨

عبرت

١ عبرت گرفتن نشانه ى خردمندى

قال على عليه السلام : افضل العقل الاعتبار .... غرر الحكم / ٣٢٧٣

٢ لزوم عبرت گرفتن از گذشتگان

قال على عليه السلام : و اعتبروا بما قد راءيتم من مصارع القرون قبلكم قد تزايلت اوصالهم و زالت اءبصارهم و اسماعهم و ذهب شرفهم و عزّهم و انقطع سرورهم و نعيمهم .نهج البلاغه / خطبه ١٦١

٣ عبرت گرفتن از ابليس

قال على عليه السلام : فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس اذا حبط عمله الطويل .نهج البلاغه / خطبه ١٩٢

٤ عبرت از عمالقه و فراعنه

قال على عليه السلام : و انّ لكم فى القرون السالفه لعبرة اين العمالقه و ابناء العمالقه اين الفراعنة و ابناء الفراعنة . نهج البلاغه / خطبه ١٨٢ عمالقه افرادى قوى هيكل از نواده هاى حضرت نوح بودند.

٥ عبرت از قدرتمندان

قال على عليه السلام : اءين الذين عسكروا العساكر و مدنوا المدائن .غرر الحكم / ٢٧٩٦

٦ عبرت از جباران دنيا

قال على عليه السلام : اءين الجبابرة و ابناء الجبابرة . غرر الحكم / ٢٧٩٤

٧ اندك بودن اعتبار

قال على عليه السلام : ما اءكثر العبرواقلّ الاعتبار. نهج البلاغه / حكمت ٢٩٧

٨ آثار و بركات عبرت

الاعتبار يقود الى الرشد غرر الحكم / ١١٢١ من كثر اعتباره قلّ عثاره .
غررالحكم / ٨٠٥٦

٩ همراه بودن با گذشتگان

قال على عليه السلام فى وصيته لابنه الحسن : يا بنىّ انى و ان لم اكن عمّرت عمر من كان قبلى فقد نظرت فى اءعمالهم و فكّرت فى اخبارهم و سرت فى آثارهم حتّى عدت كاحدهم ....نهج البلاغه / نامه ٣١

١٠ عبرت از اقبال و ادبار دنيا

قال على عليه السلام : ما قال الناس لشى ء طوبى له الاّ و قد خبّاءَ له الدهر يوم سوء.
نهج البلاغه / حكمت ٢٨٦

اشاره

در روايت است كه پشه اى وارد بينى نمرود گشت و تا چهل روز او را آزار مى داد و عزيزترين فرد نزد نمرود انسانى بود كه بر سر او بزند تا آرام گيرد آنقدر به سر او زدند تا اينكه به هلاكت رسيد. سفينة البحار/١/٣٣٤

نگاه

برخى از نگاه ها در اسلام عبادت محسوب مى شود و بعضى از نگاه ها ممنوع و حرام است :

نگاه عبادت

١ نگاه به صورت حضرت على عليه السلام ٢ نگاه به صورت والدين ٣ نگاه به قرآن كريم ٤ نگاه به كعبه ؛ قال النّبى صلّى اللّه عليه و آله : النظر الى على ابن ابى طالب عبادة و النظر الى الوالدين عبادة و النظر الى المصحف عبادة و النظر الى الكعبة عبادة .بحار/٨٩/١٩٩
٥ عالم ٦ امام عادل ٧ برادر دينى ؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : النظر الى العالم عبادة و النظر الى الامام المقسط عبادة ... و النظر الى الاخ عبادة . بحار / ٧١ / ٧٣
٨ حجر الاسود ٩ دريا ١٠ به كسى كه سطح زندگى او از ما كمتر است ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : النظر ... الى الحجر عبادة ... و الى البحر عبادة . بحار / ١٠ / ٣٦٨
قال على عليه السلام : و اكثر ان تنظر الى من فضلّت عليه فانّ ذلك من ابواب الشكر.

نگاه ممنوع

نهج البلاغه / نامه ٩
١ نگاه به نامحرم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : النظر سهم من سهام ابليس . فقيه / ٤ / ١٨
قال الصادق عليه السلام : اول النظرلك والثانية عليك و الثالثة فيها الهلاك .سفينة البحار/٢/٥٩٥
٢ نگاه به نامه ى مردم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من نظر فى كتاب اخيه بغير اذنه فكانّما ينظر فى النار. مستدرك / ١٠ / ٨٧
٣ نگاه به عيب مردم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لا تنظروا فى عيوب الناس كالارباب و انظروا فى عيوبكم كالعبيد. بحار / ٧٥ / ٢٨٤
٤ نگاه به ثروت مردم ؛ و لا تمدنّ عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم زهرة الحيوة الدنيا. طه /١٣١

اشاره

شخصى به نام حجر مذرى گويد سالى به حج رفتم ، در آن سال جمعى از مهاجران و انصار و على عليه السلام نيز در مكه بودند، ابوذر را نيز ديدم كه در مراسم حج شركت كرده روزى با ابوذر در مسجد الحرام نشسته بوديم در اين ميان حضرت على عليه السلام آمد و از جلوى ما عبور كرد، ديدم ابوذر به آن حضرت نگاه كرد و به نگاه خود ادامه داد به او گفتم خدا تو را رحمت كند چه زمانى چشمت را از تماشاى حضرت على عليه السلام برمى دارى ؟ گفت : اين كه نگاه مى كنم به دليل آن است كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: النظر الى على بن ابى طالب عبادة .... امالى طوسى / ٢ /٢ ٧٠

علم و دانش

١ ارزش علم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : سارعوا فى طلب العلم فالحديث من صادق خير من الدنيا و ما عليها من ذهب و فضّة . كنز العمال / ١٠ / ١٥٤

٢ طلب علم و جهاد در راه خدا

قال على عليه السلام : الشاخص فى طلب العلم كالمجاهد فى سبيل الله . بحار / ١ / ١٧٩

٣ برترى علم بر عبادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فضل العلم احبّ الىّ من فضل العبادة .بصائرالدرجات /٣/٧

٤ زندگى در پرتو علم

قال على عليه السلام : اكتسبوا العلم يكسبكم الحياة . غرر الحكم /٢ ٤٨٦

٥ زكات علم

قال الصادق عليه السلام : انّ لكلّ شى ء زكاة و زكاة العلم ان يعلّمه اهله . تحف العقول / ٣٦٤

٦ فراگيرى علوم مهمّ

قال على عليه السلام : العلم اءكثر من ان يحاط به فخذوا من كل علم احسنه .
غرر الحكم / ١٨١٩

٧ عبادت خداوند در پرتو علم

قال على عليه السلام : ... بالعلم يطاع الله و يعبد بالعلم يعرف الله و يوحّد بالعلم توصل الارحام و به يعرف الحلال و الحرام . امالى صدوق / ٤٩٢

٨ پاداش آموزش علم براى خدا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من تعلّم العلم للّه و عمل للّه و علّم للّه دُعى فى ملكوت السموات عظيما. امالى طوسى / ١٦٧

٩ برترى علم بر ثروت

قال على عليه السلام : يا كميل ! العلم خير من المال العلم يحرسك و انت تحرس المال و المال تنقصه النفقه و العلم يزكوا على الانفاق . نهج البلاغه / حكمت ١٤٧

١٠ تحصيل علم راه سعادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا الى الجنة .امالى صدوق / ٥٨

١١ استغفار موجودات براى طالب علم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ان طالب العلم يستغفر له كل شى ء حتى الحيتان البحر و هواّم الارض و سباع البر و انعامه . امالى مفيد / ٢٩

١٢ عدم خستگى از طلب علم

قال على عليه السلام : على المتعلّم ان يداءب نفسه فى طلب العلم و لا يملّ من تعلّمه و لا يستكثر ما علم . غرر الحكم / ٦١٩٧

١٣ احترام به استاد

قال زين العابدين عليه السلام : حق سائسك بالعلم التعظيم له و التوقير لمجلسه و حسن الاستماع اليه و الاقبال عليه و ان لا ترفع عليه صوتك .... خصال / ٥٦٧

١٤ خدمت به استاد

قال على عليه السلام : اذا راءيت عالما فكن له خادما. غرر الحكم /٤ ٠٤٤

١٥ عمل به علم

قال على عليه السلام : على العالم ان يعمل بما علم ثم يطلب علم ما لم يعلم . غرر الحكم / ٦١٩٦

١٦ فضيلت علم بر عمل

سئل رجل عن رسول الله صلّى اللّه عليه و آله عن اءفضل الاعمال فقال صلّى اللّه عليه و آله : العلم بالله و الفقه فى دينه و كررهما عليه فقال يا رسول الله ! اءساءلك عن العمل فتخبرنى عن العلم ، فقال صلّى اللّه عليه و آله : ان العلم ينفعك معه قليل العمل و ان الجهل لا ينفعك معه كثير العمل .تنبيه الخواطر / ١ / ٨٢

١٧ امتياز علم

در مزيت و فضيلت كسب علم همين بس كه از چهار جهت رفع محدوديت شده و همه ى انسان ها دعوت به تحصيل علم شده اند:
الف طايفه و نژاد؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : طلب العلم فريضة على كل مسلم .
كافى /١/٣٥
ب مكان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اطلبوا العلم ولو بالصين . بحار / ١ / ١٨٠
ج زمان ؛ قال الصادق عليه السلام : طلب العلم فريضة على كل حال . بحار / ١ / ١٧٢
د معلّم ؛ قال على عليه السلام : الحكمة ضالة كل مؤ من فخذوها و لو من افواه المنافقين .تصنيف غرر الحكم / ٥٨

١٨ مغرور شدن به علم

قال على عليه السلام : من ادّعى من العلم غايته فقد اظهر من جهله نهايته .غررالحكم /٢/٧٢٠
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : من قال انا عالم فهو جاهل . منية المريد / ١٣٧

١٩ خطر علم بدون عمل

قال على عليه السلام : من تعلّم العلم و لم يعمل به بما فيه حشره الله يوم القيامة اعمى .مكارم الاخلاق / ٣٤٨

٢٠ خطر عمل بدون علم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من عمل على غير علم كان ما يفسد اكثر مما يصلح .
محاسن برقى / ١ / ٣١٤

٢١ علت روى نياوردن مردم به تحصيل علم

قال على عليه السلام : انّما زهّد الناس فى طلب العلم كثرة ما يرون من قلّة من عمل بما علم .غرر الحكم / ٣٨٩٥

٢٢ علم و قرب به سوى خداوند

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا اتى علىّ يوم لا ازداد فيه علما يقرّبنى الى الله تعالى فلا بورك لى فى طلوع الشمس ذلك اليوم . كنز العمال /٢ ٨٦٨٧

اشاره

الف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در شب معراج گروهى را مشاهده كرد كه لب هاى آنان را با مقراضى از آتش قطع مى كنند به جبرئيل فرمود: اينان كيستند؟ جبرئيل گفت : اينها خطيبان امّت تو هستند كه مردم را امر به نيكى مى كردند و خود را فراموش كردند.
نورالثقلين /١/٧٥
ب حضرت على عليه السلام در باره ى علمايى كه به علم خود عمل نمى كنند مى فرمايد: و قد تسمّى عالما و ليس به ... فالصورة صورة انسان و القلب قلب حيوان ... ذلك ميت الاحياء. نهج البلاغه / خطبه ٨٧
شخصى از انصار نزد پيامبر آمد و پرسيد اگر در يك زمان تشييع جنازه و مجلس علم با هم باشد در كدام يك بهتر است شركت كنم ؟ فرمود: اگر براى تشييع جنازه اى افرادى باشند كه عهده دار شوند حضور يافتن در مجلس علم از هزار تشييع جنازه و عبادت هزار مريض و از نماز هزار شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه و از هزار حج مستحب و هزار جهاد مستحب برتر است . بحار/١/٢٠٤

عالم

١ منزلت عالم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فضل العالم على غيره كفضل النبى على امّته .كنز العمال / ٢٨٧٩٨
قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العلم وديعة الله فى ارضه و العلماء امناؤ ه عليه فمن عمل بعلمه ادّى امانته و من لم يعمل بعلمه كتب فى ديوان الخائنين .الدرة الباهرة / ٢٤

٢ نشانه هاى عالم

قال لقمان لابنه و هو يعظه : ... للعالم ثلاث علامات : العلم بالله و بما يحبّ و بما يكره .خصال / ١٢١

٣ نگاه به سيماى عالم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : النظر الى وجه العالم عبادة .بحار/١/١٩٥

٤ فضيلت عالم بر عابد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ركعتان يصليهما العالم اءفضل من اءلف ركعة يصيلّها العابد.
فقيه / ٤ / ٣٦٧

٥ تكريم از عالم

قال على عليه السلام : من وقّر عالما فقد وقرّ ربه .غرر الحكم /٨ ٧٠٤

٦ حراست عالم از دين

قال الصادق عليه السلام : علماء شيعتنا مرابطون بالثغر الذى يلى ابليس و عفاريته يمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شيعتنا و عن ان يتسلّط عليهم ابليس و شيعته .احتجاج /١/١٣

٧ خطر لغزش عالم

قال على عليه السلام : زلّة العالم كانكسار السفينة تغرق و تغرق .بحار / ٢ / ٥٨

٨ عالم ترين فرد

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعلم الناس من جمع علم الناس الى علمه .امالى صدوق /٢٧

٩ تواضع عالم براى شاگرد

قال على عليه السلام : تواضعوا لمن تعلّمونه العلم و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم .

١٠ وظايف عالم امالى صدوق / ٢٩٤

قال على عليه السلام : من نصب نفسه للناس اماما فعليه ان يبداء بتعليم نفسه قبل تعليم غيره و ليكن تاءديبه بسيرته قبل تاءديبه بلسانه و معلّم نفسه و مؤ دّبها احقّ بالاجلال من معلّم الناس و مؤ دّبهم . بحار / ٢ / ٥٦

١١ فضيلت علما بر شهدا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يوزن يوم القيامة مداد العلماء و دم الشهداء فيرجح عليهم مداد العلماء على دم الشهداء.كنز العمال / ٢٨٧١٥

١٢ محبوبيت علما در دلها

قال على عليه السلام : العلماء باقون ما بقى الدهر اعيانهم مفقوده و امثالهم فى القلوب موجودة .

١٣ علما بهترين افرادخصال / ١٨٦

سئل عن على عليه السلام عن خير الخلق بعد الائمّة فقال عليه السلام : العلماء اذا صلحوا. قيل فمن شرار خلق الله بعد ابليس و فرعون و نمرود و بعد المتسمّين باءسمائكم قال : العلماء اذا فسدوا هم المظهرون للاباطيل الكاتمون للحقايق .احتجاج / ٢ / ٥١٣
اشاره
قاسم بن محمد بن ابى بكر يكى از فقها و دانشمندان مدينه بود كه اتفاق بر دانش او داشتند. شخصى از او سؤ الى كرد گفت : نمى دانم . آن شخص گفت : من به سوى تو آمدم و كسى غير تو را نمى شناسم . قاسم گفت : نگاه به طول محاسن من و جمعيت فراوانى كه اطراف من هستند نكن سوگند به خدا اگر زبانم را قطع كنند بهتر از آن است كه بدون علم سخن بگويم ؛ فقال السائل انى جئت اليك لا اعرف غيرك ؟ فقال القاسم لا تنظر الى طول لحيتى و كثرة الناس ‍ حولى و الله ما اءحسنه ... و الله لئن يقطع لسانى احبّ الى ان اتكلّم بما لا علم لى به .بحار / ٢ / ١٢٣

تفقه در دين

١ اهميت تفقه در دين

قال الكاظم عليه السلام : تفقهوا فى دين الله فان الفقه مفتاح البصيرة و تمام العبادة و السبب الى المنازل الرفيعه .... بحار / ٧٨ / ٣٢١

٢ تفقه در قرآن كريم

قال على عليه السلام : تعلّموا القرآن فانّه اءحسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب .نهج البلاغه / خطبه ١١٠

٣ تفقه در دين

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : افّ لكلّ مسلم لا يجعل فى كل جمعة يوما يتفقّه فى امر دينه و يساءل عن دينه . بحار / ١ / ١٧٦

٤ بهترين فقه

قال على عليه السلام : ان اءفضل الفقه الورع فى دين الله و العمل بطاعته فعليك بتقوى الله فى سرّ امرك و علانيته . شرح نهج البلاغه / ٦ / ٧١

٥ فقيه حقيقى

قال على عليه السلام : الا اخبركم بالفقيه حقّ الفقيه ؟ من لم يرخّص الناس فى معاصى الله و لم يقنّطهم من رحمة الله و لم يؤ منّهم من مكر الله و لم يدع القرآن رغبة عنه الى ما سواه .تحف العقول / ٢٠٤

٦ عظمت فقيه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : فقيه واحد اشدّ على ابليس من الف عابد.بحار/ ١ / ١٧٧

٧ ارتحال فقيه

قال على عليه السلام : اذا مات المؤ من الفقيه ثلم فى الاسلام ثلمة لا يسدّها شى ء.كافى /١/٣٨

٨ فقها امناى پيامبران

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الفقهاء اءمناء الرسل ما لم يدخلوا فى الدنيا قيل يا رسول الله ما دخولهم فى الدنيا؟ قال : اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلك فاحذروهم على اديانكم .
بحار / ٢ / ٣٦

اشاره

فقاهت در زمان كوتاه
شخصى خدمت پيامبر اكرم رسيد و عرض كرد قرآن كريم را به من بياموزيد. هنگامى كه سوره مباركه زلزال بر او تلاوت شد و به آيات (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره ...) رسيد عرض كرد: همين مقدار مرا كفايت مى كند و از خدمت پيامبر مرخّص شد. پيامبر اكرم فرمودند: اين شخص فقيه برگشت .بحار/٩٢/١٠٧

عمل

١ ضرورت عمل

قال على عليه السلام : لا تكن ممن يرجوا الاخرة بغير العمل و يرجوا التوبة بطول الامل يحب الصالحين و لا يعمل عملهم . نهج البلاغه / حكمت ١٥٠

٢ مداومت در عمل

قال الصادق عليه السلام : العمل الدائم القليل على اليقين افضل عند الله من العمل الكثير على غير يقين . بحار / ٧١ / ٢١٤

٣ بهترين عمل

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : اءفضل الاعمال احمزها بحار / ٧٠ / ١٩١ و احبّ الاعمال الى الله حفظ اللسان . نهج الفصاحة / ١٤

٤ اخلاص در عمل

قال على عليه السلام : عليك بالاخلاص فانّه سبب قبول الاعمال و شرف الطاعة
غرر/٢/٤٧٩

٥ تلاش در عمل

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اجتهدوا فى العمل فان قصر بكم ضعف فكفّوا عن المعاصى .اعلام الدين / ١٥٣

٦ ابقا در عمل

قال الباقر عليه السلام : الابقاء على العمل اشدّ من العمل . سفينة البحار / ٢ / ٢٧٩

٧ اخفا در عمل

قال الرضا عليه السلام : المستتر بالحسنة تعدل سبعين حسنة . بحار / ٤٧ /٢ ٥١

٨ دعوت به عمل

قال الصادق عليه السلام : كونوا دعاة للناس بغير اءلسنتكم و لا تكونوا دعاة بالسنتكم .سفينة البحار / ٢ / ٢٧٨

٩ كيفيت عمل

قال الصادق عليه السلام : فى قوله تعالى (ليبلوكم اءيّكم اءحسن عملا) ليس ‍ يعنى اكثرهم عملا و لكن اصوبكم عملا و انّما الاصابة خشية الله و النية الصادقة .
الميزان / ٢٠ / ١١

١٠ بهره ورى از عمل بعد از مرگ

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا مات الانسان انقطع عمله الاّ من ثلاث الاّ من صدقة جارية او علم ينتفع به او ولد صالح يدعوا له . كنز العمال / ٤٣٦٥٥

١١ پرهيز از اعمال زيان آور

قال على عليه السلام : ايّاك و كل عمل ينفر عنك حرّا او يذّل لك قدرا او يجلب عليك شرّا او تحمل به الى القيامة وزرا. غرر الحكم / ٢٧٢٧

١٢ عدم اعتماد به عمل جز به فضل خدا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اعلموا انّه لن ينجوا احد منكم بعمله و لا انا الاّ ان يتغمدنى الله برحمة منه و فضل . كنز العمال / ٥٣١٤

١٣ شدت نياز به عمل در قيامت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لو كان لرجل عمل سبعين نبيا لاستقلّ عمله من شدّة ما يرى يومئذٍ يعنى يوم القيامة . بحار / ٧٧ / ٨٢

١٤ كوتاهى در انجام عمل

قال على عليه السلام : من قصّر فى العمل ابتلى بالهمّ. نهج البلاغه / حكمت ١ ٢٧

١٥ عرضه شدن عمل

لما سئل الصادق عليه السلام عن قوله تعالى (و قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله و المؤ منون) ايّانا عنى . بحار / ٢٣ / ٣٣٧

١٦ تجسم عمل در قيامت

قال على عليه السلام : اعمال العباد فى عاجلهم نصب اعينهم فى اجالهم . نهج البلاغه / حكمت ٧

اشاره

الف اتقان در عمل
پيامبر اكرم وقتى سعد بن معاذ را دفن كرد قبر او را بسيار محكم نمود بعد فرمود: من مى دانم به همين زودى قبر او از بين مى رود و لكن خداوند دوست دارد هنگامى كه انسان كارى را انجام مى دهد كار را درست انجام دهد و محكم كارى نمايد. انّى لاعلم انه سيبلى و يصل اليه البلاء ولكن الله يحب عبدا اذا عمل عملا اءحكمه .
وسائل / ٢ / ٨٨٤
ب برترى يك عمل بر همه ى اعمال
در روز خندق هنگامى كه حضرت على عليه السلام عمرو بن عبدود را به قتل رسانيد پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به آن حضرت فرمود: لو وزن اليوم عملك بعمل جميع امّة محمد لرجح عملك . بحار / ٢٠ / ٢١٦

حديث

١ ارزش حديث

قال الباقر عليه السلام : لحديث واحد تاءخذه عن صادق خير لك من الدنيا و ما فيها.
امالى مفيد / ٤٢

٢ ارزش راوى حديث

قال الصادق عليه السلام : الراوية للحديث المتفقّه فى الدين اءفضل من اءلف عابد لا فقه و لا رواية . بحار / ٢ / ٨

٣ پاداش حفظ حديث

قال الصادق عليه السلام : من حفظ عنّا اءربعين حديثا من احاديثنا فى الحلال و الحرام بعثه الله يوم القيامة فقيها عالما و لم يعذّبه (٩). خصال / ٥٤٢

٤ ارزش فهم حديث

قال الصادق عليه السلام : حديث تدريه خير من الف حديث ترويه . معانى الاخبار / ٣

٥ ضرورت تعقّل در حديث

قال على عليه السلام : اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعاية لا عقل رواية فانّ رواة العلم كثير و رعاته قليل . نهج البلاغه / حكمت ٩٨

٦ معيار صحت حديث

قال الصادق عليه السلام : ما لم يوافق من الحديث القرآن فهو زخرف . كافى /١/٤٩

٧ دشوار بودن تحمّل برخى از احاديث

قال الصادق عليه السلام : ان حديثنا صعب مستصعب لا يحتمله الاّ ملك مقرب او نبىّ مرسل او عبد امتحن الله قلبه للايمان .... معانى الاخبار /١ ٨٩

٨ نقل به معنا در حديث

عن محمد بن مسلم قال قلت لابى عبدالله اسمع الحديث منك فازيد و انقص قال : ان كنت تريد معانيه فلا باءس . (١٠)

٩ بيان حديث و زنده نمودن قلب ها

قال الصادق عليه السلام : تلاقوا و تحادثوا العلم فانّه بالحديث تجلى القلوب الرائنة و بالحديث احياء امرنا فرحم الله من احيى امرنا. بحار / ١ /٢ ٠٢
قال الباقر عليه السلام : ان حديثنا يحيى القلوب و قال منفعته فى الدين اشدّ على الشيطان من عبادة سبعين الف عابد. بحار / ٢ / ١٥١

١٠ لزوم انگيزه ى الهى در نقل حديث

قال الصادق عليه السلام : من اراد الحديث لمنفعة الدنيا لم يكن له فى الاخرة نصيب و من اراد به خير الا خرة اعطاه الله خير الدنيا و الا خرة . كافى / ١ /٨ ١

١١- بيان حديث به اندازه ظرفيت فكرى

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : لاتحدثّوا ٠لامّتى من احاديثى الاّ بما تحمله عقولهم .
كنزالعمال /١٠/٢٤٢

اشاره

جابربن يزيد جعفى گويد: از امام باقر عليه السلام ٩٠ هزار حديث شنيدم كه براى كسى بازگو نكردم و در آينده هم بيان نخواهم كرد. حدثنى ابوجعفر تسعين الف حديث لم احدّث بها احدا قطّ و لا احدّث بها احدا به امام باقر عليه السلام عرض كردم بار سنگينى روى دوش من قرار داديد كه طاقت آن را ندارم حضرت فرمود: به بيابان برو و گودالى را حفر كن و سر خود را در ميان آن قرار بده و بگو حدثّنى محمد بن على بكذا و كذا.

شيطان

١ ضرورت دشمنى با شيطان

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لابن مسعود و هو يعظه : يابن مسعود اتّخذ الشيطان عدوّا فانّ الله تعالى يقول : (ان الشيطان لكم عدوا فاتّخذوه عدوا). مكارم الاخلاق / ٢ / ٣٥٤

٢ شيطان امام متعصّبين

قال على عليه السلام : ... فافتخر على آدم بخلقه و تعصّب عليه لاصله فعدوّ الله امام المتعصّبين و سلف المستكبرين الذى وضع اساس ‍ العصبية .نهج البلاغه / خطبه ١٩٢

٣ هواپرستى مايه ى تسلط شيطان

قال على عليه السلام : انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع ... فهنا لك يستولى الشيطان على اوليائه .نهج البلاغه / خطبه ٥٠

٤ عوامل صيانت از شيطان

قال الصادق عليه السلام : قال ابليس خمسة (اشياء) ليس لى فيهن حيله و سائر الناس فى قبضتى من اعتصم بالله عن نية صادقة و اتكلّ عليه فى جميع اموره و من كثر تسبيحه فى ليله و نهاره و من رضى لاخيه المؤ من بما يرضاه لنفسه و من لم يجزع على المصيبة حين تصيبه و من رضى بما قسم الله له و لم يهتمّ لرزقه . خصال / ١ / ٢٨٥

٥ مجالست با هواپرستان عامل حضور شيطان

قال على عليه السلام : مجالسة اهل الهوى منساءة للايمان ومحضرة للشيطان .نهج البلاغه /خطبه ٨٦

٦ لشكر شيطان

قال الصادق عليه السلام : ليس لابليس جند اشدّ من النساء و الغضب .تحف العقول / ٣٦٣

٧ توبيخ از پيروان شيطان

قال على عليه السلام : فى ذم اتباع الشيطان اتخذوا الشيطان لامرهم ملاكا و اتخذهم له اشراكا فباض و فرّخ فى صدورهم ... فنظر باعينهم و نطق بالسنتهم ....
نهج البلاغه / خطبه ٧

٨ وسوسه شيطان در خواب و بيدارى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : انّ الشيطان لا يزال يراقب العبد و يوسوس فى نومه و يقظته .سفينة البحار / ١ / ٦٩٨

٩ شركت با شيطان

قال الصادق عليه السلام : من لم يبال ما قال و ما قيل له فهو شرك شيطان و من لم يبال ان يراه الناس مسيئا فهو شرك شيطان و من اغتاب اخاه المؤ من فهو شرك شيطان ....من لا يحضر الفقيه / ٤ / ٤١٧

١٠ شيطان مانع احسان و صله رحم

قال الصادق عليه السلام : اذا همّ احدكم بخير اوصلة فان يمينه و شماله شيطانين فليبادر لا يكفّاه عن ذلك . بحار / ٦٨ / ٢٢٤

اشاره

الف امام باقر عليه السلام فرمودند: جمعى از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفتند: يا رسول الله ! ما از صفت نفاق مى ترسيم زيرا هنگامى كه در محضر شما هستيم شما ما را موعظه مى كنيد نسبت به دنيا بى رغبت مى شويم گويا بهشت و آخرت را مى بينيم وقتى به منزل خود بر مى گرديم ، حال ما عوض مى شود به گونه اى كه در حضور شما نبوده ايم . پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هرگز اين تغيير حالت نشانه ى نفاق نيست ، بلكه از وسوسه هاى شيطان است به خدا سوگند اگر شما همان حالت را نگه مى داشتيد به مقامى مى رسيديد كه با ملائكه مصافحه مى كرديد؛ كلاّ ان هذه من خطوات الشيطان فيرغبكم فى الدنيا و الله لو تدومون على الحالة التّى وصفتم انفسكم لصافحتكم الملائكة و مشتيم على الماء. كافى /٢/٣١٠
ب هنگامى كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از دنيا رفت ، شيطان گفت : پيامبر پاكيزه است و نيازى به غسل ندارد. حضرت على عليه السلام فرمود: دور شو اى دشمن خدا به درستى كه پيامبر مرا فرمان به غسل و كفن و دفن داده است ؛ انّ نبيكم طاهر مطهر فادفنوه و لا تغسلوه . قال على عليه السلام : «اخساءياعدوّ الله فانّه امرنى بغسله وكفنه ودفنه» . سفينة البحار/١/ ٣٧٧

لباس

١ جنس لباس از پنبه

قال على عليه السلام : البسوا ثياب القطن فانّه لباس رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و هو لباسنا.
وسائل /٢/ ٣٥٧

٢- لباس نو ؛

قال الصادق عليه السلام : لاجديد لمن لا خلق له دعائم الاسلام /٢/١٥٨

٣ محبوب بودن لباس سفيد

قال الصادق عليه السلام : انّ عليّا كان لا يلبس الاّ البياض اكثر ما يلبس و يقول فيه تكفين الموتى . وسائل / ٢ / ٣٥٦

٤ عدم شرم از لباس وصله دار

و عن على عليه السلام : انّه لبس ثوبا مرقّعا فقيل له فى ذلك فقال لباس ‍ الدّون يخشع له القلب .دعائم الاسلام / ٢ / ١٥٩

٥ لباس رنگين در منزل ؛ قال الباقر عليه السلام :

كنّا نلبس المعصفر فى البيت .
وسائل / ٢ / ٣٥٨

٦ لزوم نظافت در لباس

قال الصادق عليه السلام : نقاء الثوب يكبت العدو و غسل الثياب يذهب الهمّ و الحزن .مستدرك / ١ / ٢٠٧

٧ لباس زيبا براى نماز

عن الحسن بن على عليه السلام انّه كان اذا قام الى الصلوة لبس اجود ثيابه فقيل له يابن رسول الله ! لم تلبس اجود ثيابك ؟ فقال عليه السلام : انّ الله جميل يحب الجمال فاتجمّل لربّى .
وسائل / ٢ / ٣٣١

٨ تنوّع در لباس

عن جعفر بن محمدّ عليه السلام انّ رجلا ساءله فقال يابن رسول الله ! هل يعدّ من السرف ان يتخذ الرجل ثيابا كثيرة يتجمّل بها و يصون بعضها من بعض ؟ فقال عليه السلام : لا ليس هذا من السرف ان الله عزّ و جلّ يقول : (لينفق ذو سعة من سعته).
جامع احاديث الشيعه / ١٦ / ٧٠٦

٩ پوشيدن لباس خشن و نرم

كان لباس ابى محمد العسكرى بياض ناعمة فحسر ذراعيه . فاذا مسح اسود خشن على جلده . فقال : هذا لله و هذا لكم . سفينة البحار / ٧ / ٥٦٦

١٠ دعا به هنگام پوشيدن لباس نو

اذا لبست ثوبا جديدا فقل : الحمد لله الذى كسانى من اللباس ما اتجمّل به فى الناس اللهم اجعلها ثياب بركة اسعى فيها لمرضاتك و اعمر فيها مساجدك .
جامع احاديث الشيعه / ١٦ / ٧٤١

١١ ممنوع بودن پوشيدن برخى از لباس ها

الف لباس نازك و بدن نما؛ قال الصادق عليه السلام : من رقّ ثوبه رقّ دينه .
مستدرك / ١ / ٢١٠
و اذا لبس الجسد الثوب اللين طغى . دعائم الاسلام / ٢ / ١٥٩
ب لباس شهرت ؛ قال على عليه السلام : انّالله يبغض شهرة اللباس . محجة البيضاء / ٢ / ٢٤
ج لباس براى مباهات ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اخذ يلبس ‍ ثوبا ليباهى لينظر الناس اليه لم ينظر الله اليه حتى ينزعه . كنز العمال /٤ ١٢٠٠
د لباس جنس مخالف ؛ عن الصادق عليه السلام : ... كان رسول الله يزجر الرجل يشبّه بالنساء و ينهى المراءة ان تشبّه بالرجال فى لباسها. جامع احاديث الشيعه / ١٦ / ٧٣٣
ه‍ اسراف در لباس ؛ عن اسحاق بن عمار قلت لابى عبدالله يكون للمؤ من عشرة اقمصته قال : نعم . قلت : عشرين قال : نعم ، و ليس ذلك من السرف انّما السرف ان يجعل ثوب صونك ثوب بذلتك . مكارم الاخلاق / ٩٨
و لباس ابريشم براى مرد؛ قال الصادق عليه السلام : لا يلبس الرجل الحرير و الديباج الاّ فى الحرب . كافى / ٦ / ٤٥٣

اشاره

لباس متناسب با زمان
حماد بن عثمان گويد: شخصى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: چرا شما همانند پدر خود على بن ابى طالب عليه السلام لباس زبر و خشن نمى پوشيد بلكه لباس نو در تن نموده ايد؟ فرمود: پدرم در زمانى زندگى مى كرد كه آن لباس مورد انكار جامعه نبود و اگر لباس نو مى پوشيد مشهور مى گشت بنابراين بهترين لباس متناسب با اهل زمان خواهد بود گرچه حضرت مهدى عليه السلام وقتى بيايند به سيره حضرت على عليه السلام عمل مى نمايد. «فخير لباس كل زمان لباس اهله غير انّ قائمنا اذا قام لبس ثياب علىّ و سار بسيرة علىّ عليه السلام » .كافى / ١ / ٤١١

عيد

١ عيد حقيقى

قال على عليه السلام : اليوم لنا عيد و غدا لنا عيد و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد.مستدرك / حديث ٦٦٧٩

٢ عيد ولايت

عن ابى عبد الله عليه السلام : ... فان الانبياء صلوات الله عليهم كانت تاءمر الاوصياء باليوم الذى كان يقام فيه الوصىّ ان يُتخّذ عيدا. فروع كافى / ٤ /١ ٤٩

٣ عظمت عيد غدير

عن الرضا عليه السلام : و ان يوم الغدير بين الاضحى و الفطر و الجمعه كالقمر بين الكواكب ... و هو يوم التهنئة يهنى ء بعضكم بعضا. يقول الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية امير المؤ منين و الائمة و هو يوم التبسّم فى وجوه الناس من اهل الايمان ... و هو يوم الزينة . اقبال الاعمال / ٤٦٤

٤ عيد قربان و مغفرت خداوند

خطب على عليه السلام فى عيد الضحى ... فقال : ... و انّ هذا يوم حرمته عظيمه و بركته ماءمولة و المغفرة فيه مرجوّة فاكثروا ذكر الله تعالى و استغفروه و توبوا اليه انه هو التّواب الرّحيم . من لا يحضر الفقيه / ١ / ٥٢٠

٥ عيد فطر روز اجتماع مردم

قال الرضا عليه السلام : انّما جعل يوم الفطر العيد ليكون للمسلمين مجتمعا يجتمعون فيه و يبرزون لله عزّ و جلّ فيمجّدونه على ما منّ عليهم .... من لا يحضر الفقيه / ١ / ٥٢٢

٦ عيد، روز پذيرفته شدن اعمال

قال على عليه السلام : انّما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد. نهج البلاغه / حكمت ٤٢٨

٧ عيد نوروز

قال على عليه السلام : نيروزنا كل يوم . من لا يحضر الفقيه / ٣ /٣ ٠٠
قال الصادق عليه السلام : اذا كان يوم النيروز فاغتسل و البس انظف ثيابك و تطيّب باطيب طيبك و تكون ذلك اليوم صائما. وسائل / ٥ /٢ ٨٨

٨ عيد و شب زنده دارى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من احيى ليلة العيد لم يمت قلبه يوم يموت القلوب .
وسائل /٥/ ١٣٩

٩ زيبايى صورت و سيرت در عيد

قال زين العابدين عليه السلام : يتزين منكم يوم العيد الى غسل و كحل و ليدُع ما بلغ ما استطاع و لا يكوننّ احدكم احسن هياءة و ارذلكم عملا. مستدرك / ٦٦٧٠

١٠ تزيين عيد به اذكار الهى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : زيّنوا اعيادكم بالتكبير، زيّنوا العيدين بالتهليل و التكبير و التحميد و التقديس . كنز العمال / ٢٤٠٩٤ ٢٤٠٩٥

اشاره

امام حسن مجتبى عليه السلام در عيد فطرى به گروهى برخورد كرد كه بازى مى كردند و مى خنديدند به آن ها فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را ماه مسابقه در اطاعت و بندگى خويش قرار داده و گروهى رضايت الهى در پرتو طاعت كسب مى كنند و به رستگارى مى رسند، لكن گروهى انجام وظيفه نمى كنند و روز قيامت اهل باطل خسارت مى كنند؛ و يخسر فيه المبطلون .تحف العقول / ٢٣٦

جوان

١ نعمت جوانى

قال على عليه السلام : شيئان لا يعرف فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافية .
غرر الحكم / ٥٧٦٤

٢ غنيمت شمردن فرصت جوانى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يا اباذر اغتنم خمسا قبل خمس شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك و غناك قبل فقرك و فراغك قبل شغلك و حياتك قبل موتك . بحار / ٨١ / ١٧٣

٣ تعليم در جوانى

قال على عليه السلام : العلم فى الصغر كالنقش فى الحجر بحار/١/٢٢٤

٤ تعليم دانش در جوانى

قال الباقر عليه السلام : لو اتيت بشاب من شباب الشيعه لا يتفّقه لادبتّه . و لو اتيت بشاب من شباب الشيعه لا يتفّقه لاوجعته . بحار / ١ / ٢١٤

٥ مباهات خداوند به عبادت جوان

ان الله تعالى يباهى بالشباب الملائكة يقول : انظروا الى عبدى ترك شهوته من اجلى .كنز العمال / ٤٣٠٥٧

٦ كراهت داشتن سلام به زن جوان

كان اميرالمؤ منين يسلّم على النساء و كان يكره ان يسلم على الشابّة منهنّ و يقول اتخوّف ان تعجبنى صوتها فيدخل علىّ اكثر ممّا اطلب احسن الاجر.
بحار / ٤٠ / ٣٣٥

٧ جوان بودن اهل بهشت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الحسن و الحسين سيّداشباب اهل الجنة و اهل الجنة كلّهم شباب .بحار / ٤٣ / ٢٩٢

٨ ظهور حضرت مهدى عليه السلام در سن جوانى

يطيل الله عمره فى غيبته ... لو خرج القائم عليه السلام ... يرجع اليهم شابا. بحار / ٥٢ / ٣٨٥

٩ پاداش اعمال جوانى در حال مرض و پيرى

يكتب للمريض الكبير من الحسنات على حسب ما كان يعمل فى شبابه و صحّته من اعمال الخير. بحار / ١٦ / ٣٥١

اشاره

علاقه ى جوان به حفظ قرآن
حضرت على عليه السلام جوانى را در حال خياطى ديد كه آواز مى خواند، فرمود: اى جوان اگر قرآن بخوانى براى تو بهتر است عرض كرد دوست دارم اما بلد نيستم . حضرت چيزى در گوش او گفت كه تمام قرآن در قلب او نقش ‍ بست و حافظ كل قرآن كريم شد. بحار / ٤٢ / ١٧
ب علاقه ى جوان به زيبايى
حضرت على عليه السلام دو پيراهن خريدند و آن كه زيباتر بود به قنبر هديه نمودند و فرمودند: زيرا تو جوان و داراى نشاط هستى ؛ انت شاب و لك شرّة الشباب .
بحار / ٤٠ / ٣٢٤

رزق

١ خداوند ضامن رزق

قال على عليه السلام : عياله الخلائق ضمن ارزاقهم و قدّ راقواتهم . نهج البلاغه /خطبه ١٩

٢ عدم غفلت از رزق مورچه

قال على عليه السلام : انظروا الى النملة فى صغر جثّتها و لطافة هيئتها ... مكفول برزقها ....
نهج البلاغه / خطبه ١٨٥

٣ حكمت وسعت رزق

قال الصادق عليه السلام : ان الله تعالى وسّع فى ارزاق الحمقى ليعتبر العقلاء و يعلموا انّ الدنيا ليس ينالها ما فيها بعمل و لا حيلة . بحار / ١٠٣ / ٣٤

٤ رسيدن رزق بدون گمان

قال الصادق عليه السلام : ابى الله عزّ و جلّ الاّ ان يجعل ارزاق المؤ منين من حيث لا يحتسبون .كافى / ٥ / ٨٣

٥ عدم امكان فرار از رزق

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : لو انّ ابن آدم فرّ من رزقه كما يفرّ من الموت لا دركه رزقه .مكارم الاخلاق / ٢ / ٣٧٧

٦ زمان طلب رزق

اطلبوا الرزق فيما بين طلوع الفجر. بحار/٩٣/٣٤٤


۱۲
٧ درخواست رزق حلال

٧ درخواست رزق حلال

اللهم ارزقنى رزقا واسعا حلالا طيّبا. بحار/ ٨٩ / ٣٧٤
ما من دابة الاّ و هى تساءل كلّ صباح اللهم ارزقنى . بحار/ ٦٤ / ٢٠٥

٨ درخواست رزق معنوى

الف الفانى ساءلتك ان ترزقنى صيام شهر رمضان . بحار/ ٩١ / ٢٠
ب اللهم ارزقنى الحج و العمرة فى عامى هذا. بحار/ ٩٨ / ١٠٤
ج اللهم ارزقنى فيه رحمة الايتام . بحار/ ٩٨ / ٢٨
د اللهم ارزقنى حبّك و حبّ كل من احبك . بحار/ ٨٧ / ٨٢
ه اللّهم ارزقنى زيارة نبيك و وليك اميرالمؤ منين . بحار/ ٧٦ / ٢٤١
و من رزقه الله حبّ الا ئمّة ... فقد اصاب خير الدنيا. بحار/ ٢٧ / ٧٨

٩ موانع رزق

الف خواب صبح ؛ نومة الغداة مشؤ ومة تطرد الرزق . بحار/ ٨٦ /١ ٣٠
ب گناه ؛ المؤ من ليذنب فيحرم به الرزق . بحار/ ٧٣ / ٣٥٣
ج نيت گناه ؛ انّ المؤ من لينوى الذنب فيحرم رزقه . بحار / ٧١ / ٢٤٧

١٠- عوامل توسعه ى رزق

١ استغفار

قال الصادق عليه السلام : اذا استبطاءت الرزق فاكثر من الاستغفار.عيون اخبارالرضا/٢ / ٤٦

٢ نيكى به خانواده

قال الصادق عليه السلام : من حسن برّه باهل بيته زيد فى رزقه . بحار / ٦٩ / ٤٠٨

٣ خوش خلقى

قال على عليه السلام : فى سعة الاخلاق كنوز الارزاق . بحار / ٧١ /٣ ٩٦

٤ مواسات با برادران دينى

قال على عليه السلام : مواساة الاخ فى الله عزّ و جلّ تزيد فى الرزق . غرر الحكم / ٨٠٣

٥ دعا براى برادران دينى

قال الباقر عليه السلام : عليك بالدعاء لاخوانك بظهر الغيب فانه يهيل الرزق . بحار / ٧٦ / ٦٠

٦ استمرار در طهارت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : دم على الطهارة يوسّع عليك فى الرزق . كنز العمال / ٤٤١٥٤

٧ نيت پاك

قال على عليه السلام : من حسنت نيته زيد فى رزقه . بحار / ٢١ /١ ٨

٨ صدقه

قال على عليه السلام : استنزلوا الرزق بالصدقه . نهج البلاغه / حكمت ١٣٧

٩ رعايت امانت

قال على عليه السلام : استعمال الامانة يزيد فى الرزق . بحار / ٢٢ /٧ ٥

١٠ صله رحم

من سرّه ان ... يبسط فى رزقه فليصل رحمة . بحار/ ٧٤ / ٩١

١١ نشستن در مسجد

الجلوس فى المسجد ... اسرع فى طلب الرزق . بحار/ ١٠ / ٩٠

١٢ سخن پاكيزه

طيب الكلام يزيد فى الرزق . بحار / ٧٦ / ٣١٨

١٣ رعايت بهداشت

كسح الفناء يزيد فى الرزق . بحار / ٧٤ / ١٥٣
اخذ الشارب و الاظفار ... يزيد فى الرزق . بحار / ٨٩ / ٣١٥

١٤ خوب همسايه دارى

حسن الجوار يزيد فى الرزق . بحار / ٧٤ / ١٥٣

١٥ نماز شب

صلوة الليل ... تدرّ الرزق . بحار / ٨٧ / ١٥٣

اشاره

نكته

انواع مردم نسبت به رزق

الف برخى در برابر رزق خداوند حريص هستند؛ فان الرزق لا يسوقه حرص حريص . بحار/ ٧٠ / ١٤٣
ب برخى در برابر رزق خداوند قانع هستند؛
من قنع بما رزقه الله فهو من اغنى الناس . بحار / ٧٣ / ١٧٨
ج برخى در برابر رزق الهى راضى هستند؛ اللهم قنّعنى بما رزقنى .بحار / ٩٥ / ٤٠٦ و اجعلنى ... بما رزقتنيه قانعا راضيا.بحار / ٩٠ / ١٧
د برخى در برابر رزق الهى شاكر هستند؛ اللهم لك الحمد على ما رزقتنى من الطعام .بحار / ٩٨ / ١٠

حزن و اندوه

١ حزن عامل اصلاح نفس

قال الصادق عليه السلام : قراءت فى كتاب على عليه السلام انّ المؤ من يمسى حزينا و يصبح حزينا و لا يصلحه الاّ ذلك . سفينة البحار / ١ / ١٦٨

٢ حزن عامل تكفير گناه

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : اذا كثرت ذنوب المؤ من و لم يكن له من العمل ما يكفّرها ابتلاه الله بالحزن ليكفّرها به عنه . سفينة البحار / ١ /١ ٦٨

٣ عوامل حزن و اندوه

١ علاقه به دنيا؛ قال الصادق عليه السلام : الرغبة فى الدنيا تورث الغم و الحزن و الزهد فى الدنيا راحة القلب و البدن . تحف العقول / ٣٥٨
٢ - كوتاهى در عمل ؛ قال على عليه السلام : من قصّر فى العمل ابتلى بالهمّ.
نهج البلاغه /حكمت ١٢٧
٣ جزع و فزع ؛ قال على عليه السلام : ايّاك و الجزع فانّه يقطع الامل و يضعف العمل و يورث الهمّ. دعائم الاسلام / ١ / ٢٢٣
٤ گناه ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ربّ شهوة تورث حزنا طويلا.امالى طوسى /٥٣٣
٥ توجه به امكانات مردم ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من رمى ببصره الى ما فى يد غيره كثر همّه و لم يشف غيضه . بحار / ٧٧ / ١١٦

٤ راه از بين بردن حزن و اندوه

١ استغفار؛ قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : من اكثر الاستغفار جعل الله من كلّ همّ فرجا و من كل ضيق مخرجا و رزقه من حيث لا يحتسب . اعلام الدين / ٢٩٤
٢ يقين ؛ قال على عليه السلام : نعم طارد الهموم اليقين . بحار / ٧٧ /٢ ١١
٣ زياد گفتن ذكر لا حول و لا قوّة الاّ بالله ؛ قال الصادق عليه السلام : اذا حزنك امر من سلطان او غيره فاكثر من قول لا حول و لا قوّة الاّ بالله فانّها مفتاح الفرج و كنز من كنوز الجنة . بحار / ٧٨ / ٢٠١
٥ نظافت و پاكيزگى ؛ قال على عليه السلام : غسل الثياب يذهب بالهمّ و الحزن . بحار/٧٦/٨٤

اشاره

مردى به خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد و گفت : من ثروتمند بودم اكنون فقير شده ام ، سالم بودم اكنون مريض هستم ، محبوب مردم بودم اكنون مورد خشم آنان هستم و از هر سو غم و اندوه مرا فرا گرفته است ، از صبح تا شب براى طلب رزق تلاش مى كنم چيزى به دستم نمى رسد، گويا نامم در دفتر تقسيم ارزاق ، محو شده است . پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به او فرمود: گويا عواملى را كه غم آور است مرتكب شدى . او عرض كرد عوامل حزن آور چيست ؟ حضرت فرمودند: گويا ايستاده شلوار مى پوشى يا ناخن هايت را با دندان هايت مى گيرى يا با لباس خود صورتت را خشك مى كنى او پاسخ داد: بلى اين چنين است . بحار / ٧٦ / ٢٣

حلال و حرام

١ ضرورت طلب حلال

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : طلب الحلال فريضة على كل مسلم و مسلمة . بحار / ١٠٣ / ٩

٢ فضيلت طلب حلال

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العبادة عشرة اجزاء تسعة اجزاء فى طلب الحلال . بحار / ١٠٣ / ٩ و العبادة سبعون جزءً و اءفضلها طلب الحلال .سفينة البحار / ١ / ٢٩٨

٣ طلب حلال نظير جهاد در راه خدا

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : الشاخص فى طلب الرزق الحلال كالمجاهد فى سبيل الله .
سفينة البحار / ١ / ٢٩٨

٤ رابطه ى رزق حلال با نورانيت قلب

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكل الحلال اربعين يوما نور الله قلبه . سفينة البحار / ١ / ٢٩٩

٥ آسان تر بودن جهاد از طلب حلال

قال الصادق عليه السلام : ...يامصادف مجادلة السيوف اهون من طلب الحلال . كافى /٥/ ١٦١

٦ آثار طلب حلال

الف استغفار فرشتگان براى انسان ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكل الحلال قام على راءسه ملك يستغفر له حتى يفرغ من اكله . سفينة /١/٢٩٨
ب گشوده شدن درهاى بهشت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من بات كالاًّ من طلب الحلال بات مغفورا له . بحار / ١٠٣ / ٢

٧ برترى ترك حرام از دو هزار ركعت نماز

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ترك لقمة حرام احبّ الى الله من صلوة الفى ركعة تطوّعا.
تنبيه الخواطر / ٢ / ١٢٠

٨- دورى از حرام نشانه ورع

قال الباقر عليه السلام : يقول الله تعالى يابن آدم اجتنب ما حرّمت عليك تكن من اورع الناس تحف العقول /٣٤٠

٩- پرهيز از حرام مايه قرب الهى

يا موسى ما تقرّب الىّ المتقرّبون بمثل الورع عن محارمى ... كافى ٣/١٣١

١٠ آثار حرام خورى

١ فقر و تنگدستى ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كسب مالا من غير حلّه افقره الله .بحار / ١٠٣ / ٥
٢ گرفتارى و رنج ؛ عن ابى عبدالله عليه السلام : من كسب مالا فى غير حلّه سلطه الله عليه البناء و الطين و الماء. سفينة البحار / ١ / ٢٩٨
٣ بى اثر شدن عبادت ؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : العبادة مع اءكل الحرام كالبناء على الرمل و قيل على الماء. بحار / ١٠٣ / ١٦

١١ پاداش ترك مال حرام

قال الصادق عليه السلام : ثلاث من كنّ فيه زوّجه الله من الحور العين كيف شاء كظم الغيظ و الصّبر على السيوف لله عزّ و جلّ و رجل اشرف على مال حرام فتركه لله عزّ و جلّ.سفينة البحار / ١ / ٥١٢

اشاره

مهدى عباسى سومين خليفه ى بنى عباس به شريك بن عبدالله نخعى گفت : يكى از سه كار را قبول كن ؛ منصب قضاوت ، تعليم فرزندان ، خوردن طعام . او سومى را انتخاب كرد متصدى آشپزخانه گفت : اى امير! اين شخص هرگز رستگار نخواهد شد بعد از صرف غذا آن دو كار ديگر را نيز پذيرفت .
روزى براى گرفتن حقوقش حواله اى به او دادند كه از صرّاف بگيرد، وقتى مراجعه كرد گفت : بايد نقد بپردازى ، آن شخص گفت : مگر لباس قيمتى به من فروخته اى كه اين قدر سخت مى گيرى ؟! در جواب گفت : به خدا سوگند با ارزش تر از لباس يعنى دينم را فروخته ام . مروج الذهب / ٣ / ٣٢٠

آثار چهل

١ اثر چهل روز اخلاص

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ما اءخلص عبد لله عزّوجلّ اربعين صباحا الاّ جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه . بحار / ٧٠ / ٢٤٢

٢ اثر چهل روز غذاى حلال

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من اكل الحلال اربعين يوما نوّر الله قلبه ... و من اكل حراما لم يقبل الله منه صرفا و لا عدلا. بحار / ١٠٣ /١ ٦

٣ اثر دعا براى چهل برادر ايمانى

عن ابى عبدالله عليه السلام : من قدّم اربعين رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجيب له فيهم و فى نفسه . وسائل / ٤ / ١١٥

٤ اثر حفظ چهل حديث

عن ابى عبدالله عليه السلام : من حفظ اربعين حديثا من احاديثنا فى الحلال و الحرام بعثه الله يوم القيامة فقيها عالما و لم يعذّبه . خصال / ١٥٠

٥ اثر راهنمايى ناتوان به اندازه ى چهل قدم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من قاد الاعمى اربعين خطوة غفر له ما تقدم من ذنبه .
نهج الفصاحة / ٥٢٧

٦ حدوث بلا در هر چهل روز براى مؤ من

قال الصادق عليه السلام : المؤ من لا يمضى عليه اربعون ليلة الاّ عرض له امر يحزنه يذكّر به .
كافى / ٢ / ٢٥٤

٧ اثر چهل سفر حج

عن عبد الصالح عليه السلام : من حجّ اربعين حجة قيل له اشفع فيمن احببت ....
خصال /٢/ ٥٤٨

٨ اثر چهل روز احتكار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من جمع طعاما يتربص به الغلاء اربعين يوما فقد برى ء الله و برى ء الله منه . سفينة البحار / ماده حكر

٩ اثر نخوردن گوشت در چهل روز

من مضى به اربعون صباحا لم ياءكل اللحم ساء خلقه . بحار / ٦٦ /٩ ٧

١٠ چهل همسايه

قال على عليه السلام : حريم المسجد اربعون ذراعا و الجوار اربعون دارا من اربعة جوانبها.
خصال / ٥٤٤

١١ مراقبت بر اعمال بعد از سن چهل

اذا اتت على الرجل اربعون سنة قيل له خذ حذرك فانّك غير معذور. كافى / ٢ / ٤٥٥

١٢ سخت گرفتن فرشتگان بعد از سن چهل

قال الصادق عليه السلام : انّ العبد لفى فسحة من امره ما بينه و بين اربعين سنة فاذا بلغ اربعين سنة اوحى الله عزّ و جلّ الى ملائكته انّى قد عمّرت عبدى عمرا (و قد طال) فغلظّا و شدّدا و تحفظّا واكتبا عليه قليل عمله و كثيره و صغيره و كبيره .خصال /٥٤٥

١٣ استجابت دعاى موسى بعد از چهل سال

كان بين قوله تعالى : اجيبت دعوتكما و بين اخذ فرعون اربعون سنة . بحار/١٣/٤٠

اشاره

امام صادق عليه السلام فرمودند: هرگاه مؤ من از دنيا برود و به جنازه او چهل نفر از اهل ايمان شركت كنند و بگويند خدايا ما جز خيز از او چيزى نمى دانيم و تو آگاه تر از ما هستى . خداوند مى فرمايد: گواهى شما را پذيرفتم و گناهان او را كه شما نمى دانيد، مورد آمرزش قرار دادم .خصال ٥٣٨

بيمارى

١ مريض و عبادت

قال الباقر عليه السلام : سهر ليلة من مرض او وجع افضل و اعظم اجرا من عبادة سنة فروع كافى / ٣ / ١١٤
و حمّى ليلة تعدل عبادة سنة . فروع كافى / ٣ / ١١٥

٢ ارزش كتمان مرض از مردم

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : من كنوز البرّ كتمان المصائب و الامراض و الصدقة .
مستدرك /٢/٦٨

٣ عدم جواز كتمان مرض از طبيب

قال على عليه السلام : من كتم الاطبّاء مرضه خان بدنه . غرر الحكم /٨ ٥٤٥
قال الصادق عليه السلام : ... ان المرض على وجوه شتّى مرض بلوى و مرض عقوبة و مرض جعل علة للفناء. احتجاج / ٢ / ٢٢٥

٥ معالجه ى مرض تب

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : الحمى من فيح (حرارت) جهنم فسبخّوها بالماء. مجمع البيان / ١٠ / ٣٧٦

٦ حكمت بيمارى

قال ابن عباس : لمّا علم الله انّ اعمال العباد لا تفى بذنوبهم خلق الامراض ليكفّر عنهم به السّيّئات . مستدرك / ١ / ٨٠

٧ حكمت بيمارى كودك

قال على عليه السلام : فى المرض يصيب الصبّى قال كفّارة لوالديه . ثواب الاعمال / ٤٣٢

٨ معناى شكايت از بيمارى

قال الصادق عليه السلام : ليست الشكاية ان يقول الرجل مرضت البارحة او وعكت البارحة و لكنّ الشكاية ان يقول بليت بما لم يبل به احد. بحار / ٨١ / ٢٠٢

٩ آثار بيمارى

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : ساعات المرض يذهبن ساعات الخطايا و قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ساعات السقم يمحوا الذنوب . مستدرك / ١ / ٨١؛ نهج الفصاحة / ٣٦٤
قال الرضا عليه السلام : المرض للمؤ من تطهير و رحمة و للكافر تعذيب و لعنة .
مستدرك سفينه / ٩ / ٣٦٨

١٠ ناله ى بيمار

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : يكتب انين المريض حسنات ما صبر فان جزع كتب هلوعا لا اجر له . مستدرك / ١ / ٧٩

١١ عيادت مريض از بهترين اعمال

قال السجّاد عليه السلام : عن ابيه عن على ابن ابى طالب عليه السلام : من احسن الحسنات عيادة المريض . مستدرك / ١ / ٨٣

١٢ پاداش عيادت مريض

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عائد المريض يخوض فى الرحمة . كنز العمال / ٢٥١٤١
قال الصادق عليه السلام : من عاد مريضا شيّعه سبعون الف ملك يستغفرون له حتى يرجع الى منزله . كافى / ٣ / ١٢٠

١٣ حكمت در عيادت

قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله : عودوا المرضى واتّبعوا الجنائزيذكّركم الا خرة .كنزالعمال /٢٥١٤٣

١٤ ادب در عيادت

قال الصادق عليه السلام : العيادة قدر فواق ناقة او حلب ناقةٍ. كافى / ٣ / ١١٨

١٥ صدقه دادن بيمار

يستحبّ للمريض ان يعطى السائل بيده و ياءمر السائل ان يدعوا له . بحار/٧٨/٢٠٩

١٦ دعا براى شفاى بيمار

عن ابى عبدالله عليه السلام قال : تضع يدك على راءس المريض ثم تقول بسم الله و بالله و من الله و الى الله و ماشاء الله و لا حول و لا قوّة الاّ بالله ثم تقراء آية الكرسى و امّ الكتاب و المعوذتين و قل هو الله احد و عشر آيات من يس ثم تقول اللهم اشفه بشفائك و داوه بدوائك و عافه من بلائك و تساءله بحق محمد و آل محمد صلوات الله عليه و عليهم اجمعين . بحار / ٩٥ / ١٦

١٧ استشفا از اهل بيت عليهم السلام

قال الرضا عليه السلام : اذا نزلت بكم شدّة فاستعينوا بنا على الله و هو قول الله (و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها). اعراف / ١٨٠؛ بحار / ٩١ / ٥

١٨ استشفا از تربت امام حسين عليه السلام

قال الصادق عليه السلام : طين قبر الحسين عليه السلام شفاء من كلّ داء فاذا اكلته فقل بسم الله و بالله اللهم اجعله رزقا واسعا و علما نافعا و شفاء من كل داء انّك على كلّ شى ء قدير. بحار / ٩٢ / ٣٤

١٩ پرستارى از بيمار

قال النبى صلّى اللّه عليه و آله : من قام على مريض يوما و ليلة بعثه الله مع ابراهيم خليل الرحمن فجاز على الصراط كالبرق اللامع . مستدرك / ١ /٨ ٦

٢٠ استجابت دعاى بيمار براى عيادت كننده

قال الصادق عليه السلام : من عاد مريضا فى الله لم يساءل المريض للعائد شيئا الاّ استجاب الله له . محجة البيضاء / ٣ / ٤١١

اشاره

الف احنف بن قيس گويد: روزى به عمويم صعصعه از درد دل خود شكايت كردم او مرا سرزنش كرد و گفت : پسر برادر وقتى كه يك نوع ناراحتى پيدا مى كنى ، براى مردم بازگو نكن . زيرا مردم از دو دسته خارج نيستند يا دوست تو هستند ناراحت مى شوند يا دشمن تو كه خوشحال مى گردند، پسر برادرم درد خود را براى كسى بگو كه بتواند مداوا كند. پسر برادرم يكى از چشم هايم چهل سال است كه نابيناست هيچ فردى حتى همسرم اطلاع ندارد. الكنى و الالقاب / ٢ / ١٣
ب پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: خداوند به فرشتگان مى فرمايد: براى بنده ام تا وقتى كه بيمار است مثل آنچه كه در حال سلامتى از كارهاى نيك در شبانه روز انجام مى داد بنويسيد. نور الثقلين / ٥ / ٦٨
ج شخصى به نام رُميله مريض شد در روز جمعه مرض او كمتر شد و در نماز جمعه شركت كرد. حضرت اميرالمؤ منين بعد از نماز وقتى او را ديدند، فرمودند: اى رميله هيچ مؤ منى مريض نمى شود مگر آنكه ما به واسطه بيمارى او مريض مى شويم و محزون نمى شود مگر آنكه ما به واسطه او محزون مى گرديم و دعائى نمى كند مگر آنكه ما براى اجابت دعاى او آمين مى گوئيم و سكوت نمى كند مگر آنكه ما براى او دعا مى كنيم . يا رُميله ليس ‍ من مؤ من يمرض الاّ مرضنا بمرضه و لا يحزن الاّ حزنّا بحزنه و لا يدعوا الاّ امنّا لدعائه و لايسكت الاّ دعونا له .سفينه ٣/٤٠٨

الحمدلله ربّ العالمين



پى نوشت ها
1- سفينة البحار/2/302.
2- بحار /2/151.
3- بحار /26/227.
4- احزاب /70.
5- غررالحكم /2865.
6- مفاتيح الجنان .
7- غرر/10062.
8- تذكر: همان جمعى كه در مورد نكوهش و ستايش از دنيا در بحث سابق بيان گرديد در اينجا نيز مطرح است .
9- محدث قمى ؛: والحقّ انّ للحفظ مراتب حفظ لفظها سواء كان فى الخاطر او فى الدفاتر حفظ معانيها و التفكر فى دقائقها و استنباط الحكم منها حفظها بالعمل بها و الاعتناء بشاءنها. سفينه /2/277
10- در مورد نقل حديث به معنا، محدث قمى گويد: لانّ الصحابه و اصحاب الائمة لم يكونوا يكتبون الاحاديث عند سماعها و يبعد بل يستحيل عادة حفظهم جميع الالفاظ على ما هى عليه و قد سمعوها مرة واحدة خصوصا فى الاحاديث الطويله تطاول الازمنة و لهذا كثيرا ما يروى عنهم المعنى الواحد بالفاظ مختلفه و لم ينكر ذلك عليهم و لا يبقى لمن تتّبع الاخبار فى هذا شبهة . سفينة البحار / 2 / 111


۱۳