سلوك علوى

سلوك علوى0%

سلوك علوى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 200

سلوك علوى

نویسنده: سید حسین اسحاقی
گروه:

صفحات: 200
مشاهدات: 173784
دانلود: 3411

توضیحات:

سلوك علوى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 200 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 173784 / دانلود: 3411
اندازه اندازه اندازه
سلوك علوى

سلوك علوى

نویسنده:
فارسی

در اسلام راه ديگرى نيز براى اصلاح بدى ها معرفى شده و آن عبارت از احسان در برابر كردار بد است .

حضرت على (عليه السلام) نيز اين روش را يكى از راه هاى اصلاح انسان ها مى دانند و مى فرمايند:

 عاتب اءخاك بالاحسان اليه ، و ردد شره بالانعام عليه ؛ (۲۶۲)

برادرت را به وسيله احسان ملامت كن و به وسيله انعام از شراو جلوگيرى كن .

و در جاى ديگر مى فرمايند: الاحسان الى المسيى ء يستصلح العدو ؛ (۲۶۳) احسان به انسان بد رفتار، دشمن را اصلاح مى كند.

 تاءثير گفتار و كردار نيك

آن حضرت در ميزان تاءثيرگذارى اين روش در اصلاح ديگران مى فرمايند:

 اصلح المسى ء بحسن فعالك و دل على الخيربجميل مقالك ؛ (۲۶۴) كسى را كه به تو بدى مى كند، به وسيله احسان اصلاح كن و به وسيله سخن خوب ، افراد را به نيكى دعوت كن .

در تاءثير اين روش تربيتى در تاريخ آمده است ، در مدينه طيبه ، مردى پيوسته حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) را اذيت مى كرد و ناسزا مى گفت. هر وقت آن حضرت را مى ديد، به اميرمؤمنان (عليه السلام) دشنام مى داد.

_________________________

۲۶۲- همان ، ج ۷۱، ص ۴۲۷.

۲۶۳- غرر الحكم ، فصل اول ، ش ۱۵۵۴.

۲۶۴- همان ، فصل دوم ، ش ۸۱.

۱۲۱

يكى از اصحاب به آن حضرت عرض كرد: اجازه بدهيد اين مرد فاسق را به هلاكت برسانيم . امام (عليه السلام) او را از اين عمل جدا نهى فرمودند. يك روز پرسيدند: آن شخص كجاست ؟ گفتند: در مزرعه خود در اطراف مدينه مشغول كشاورزى است . حضرت به سوى مزرعه او حركت كرد، او را يافت و كنارش نشست . بعد از سلام و احوال پرسى با گشاده رويى از وى پرسيد: چه مقدار خرج اين زراعت كرده اى ؟ عرض كرد: يك صد اشرفى . فرمود: اميد دارى چه مقدار از آن سود ببرى ؟ عرض كرد: غيب نمى دانم . حضرت فرمود: گفتم چه مقدار اميد دارى ؟ عرض كرد: اميدوارم دويست دينار هم سود ببرم . پس حضرت كيسه پولى بيرون آورد كه سى صد اشرفى در آن بود. پول را به آن مرد داد و فرمود: اين پول را بگير، زراعت هم مال تو است ، اميدوارم خداى متعال به مقدارى كه اميد دارى به تو روزى بدهد.

مرد كه از جسارت هاى خود خبر داشت برخاست ، سر آن جناب را بوسيد و از جسارت هاى خود عذر خواست . امام (عليه السلام) تبسم كرد و به سوى مدينه حركت كرد. آن شب يا روز بعد كه امام (عليه السلام) به مسجد تشريف بردند، آن مرد نيز به مسجد آمده بود. وقتى نگاهش به آن حضرت افتاد. گفت :  الله يعلم حيث يجعل رسالته ؛ خدا بهتر مى داند كه رسالت خود را در كجا قرار دهد، دوستانش از روى تعجب گفتند: تو قبلا چنين نبودى ! داستان چيست ؟ گفت : من قبلا چنين نبودم و به اين مرد الهى توهين مى كردم ، ولى در اشتباه بودم . سپس شروع كرد به مدح و ثنا و دعا براى آن حضرت و در اين باره با آنان بحث و جدال مى كرد. وقتى امام به منزل برگشت به اصحاب فرمود: كدام بهتر بود؟

۱۲۲

آنچه اراده كرده بوديد يا آن چه من انجام دادم ؟ من با مقدارى پول او را اصلاح و شر او را برطرف كردم . (۲۶۵)

بنابراين ، راه تربيت منحصر به تنبيه و كيفر نيست ، بلكه به وسيله بخشش و احسان نيز مى توان به اصلاح بدى ها پرداخت . چنان كه انسان خطاكار از كيفر عبرت مى گيرد و خطاهايش را ترك مى كند. گاهى از احسان ديگران نيز فطرتش بيدار و از كردار بد خود پشيمان مى شود و به راه صواب مى گرايد. گاهى اين احسان ، نوعى تنبيه محسوب مى شود و طرف را به اظهار ندامت وامى دارد و اظهار مى كند: بيش از اين مرا چوب كارى نكن .

البته اعمال اين روش ، در همه جا، نسبت به همه كس و در هر شرايطى مؤثر و سازنده نيست . اگر به درستى انجام نگيرد، مى تواند آثار سويى نيز به همراه داشته باشد، پس بايد با بررسى درست ، هر جا كه صلاح باشد از اين روش استفاده كرد. در روايات ، به طور مطلق از اين روش دفاع نشده است ، بلكه تصريح شده است كه در برخى موارد، ممكن است روش عفو تاءثير منفى داشته باشد؛ مثلا در مورد افراد لئيم و پست تصريح شده است :

 العفو يفسد من اللئيم بقدر اصلاحه من الكريم ؛ (۲۶۶)

به همان حد كه عفو، افراد كريم و باشخصيت را اصلاح مى كند، به همان اندازه افراد پست را فاسد مى كند.

_________________________

۲۶۵- بحار الاءنوار، ج ۴۸، ص ۱۰۲.

۲۶۶- محمدى رى شهرى ، ميزاه الحكمه ، ج ۶، ص ۳۷۲.

۱۲۳

روش مجازات به قدر خطا

نبايد انتظار عصمت از ديگران داشت . احتمال صدور خطا و كار خلاف از هر انسان غير معصوم وجود دارد در صورت مشاهده كار ناستوده ، در درجه اول بايد طورى وانمود شود كه انگار از كار خلاف او اطلاعى ندارد روش تغافل . اگر اين روش امكان يا تاءثير نداشت ، بايد در گام دوم او را مورد عفو و بخشش قرار داد و از او خواست كه ديگر آن عمل ناشايست را انجام ندهد روش عفو، اگر اين مرحله هم كارساز نبود، بايد گام سوم را برداشت ؛ يعنى به اندازه خلافى كه مرتكب شده ، براى او تعيين مجازات كرد. البته در اين جا بايد عدالت رعايت شود.به فرمايش اميرمؤمنان على (عليه السلام):

 والعدل منها (دعائم الايمان) على اءربع شعب : على غائص الفهم ، و غور العلم و زهره الحكم و رساخه العلم ؛ (۲۶۷)

عدل از پايه هاى ايمان است و داورى عادلانه همراه با چهار ويژگى است . دقت در فهم ، فرورفتن در دانش ، قضاوت روشن و درست و بردبارى ثابت و پابرجا.

بنابراين بايد با سنجش دقيق تواءم با علم و دانش و همراه با بردبارى ، قضاوت روشن و درستى را در پيش گرفت و تخلف را به اندازه جرمش ‍ مورد مجازات قرار داد. براساس اين فرمايش اگر مجازاتى تعيين مى شود بايد تمام زوايا و ابعاد مسئله مورد مطالعه قرار گرفته و مجازات به عنوان خاموش كردن خشم نباشد. بايد با حفظ بردبارى و متانت درباره مجازات تصميم گرفت .

_________________________

۲۶۷- سيد اصغر ناظم زاده قمى ، جلوه هاى حكمت ، ص ۳۹۲.

۱۲۴

به يقين صدور چنين حكم عادلانه اى زينت مديريت و محكم ترين پايه براى هركارى است .

 روش امر به معروف و نهى از منكر

يكى از سازوكارهاى مهم كنترل فردى و اجتماعى ، امر به معروف و نهى از منكر است اين روش از اصول عملى اسلام است كه چون نماز، روزه ، حج و... بر مسلمانان واجب است و براى تشويق و ترغيب افراد به كار مى رود. معروف از ريشه لغوى عرف است . در مفردات راغب واژه عرف مرادف با معرفت و عرفان است و عبارت است از: ادراك چيزى از طريق تفكر و تدبر. معروف اسم است براى هر فعلى كه حسن آن به وسيله عقل يا شرع شناخته مى شود. عرف به معناى آن سنن و سيره هاى زيبا و جارى در متن جامعه است كه عقلاى جامعه آن را مى شناسند به خلاف آن اعمال نادر و غير مرسومى كه عقل اجتماعى آن را انكار مى كند. (۲۶۸)

امر به معروف عبارت است از طلب و درخواست براى انجام امور خير ونيك كه در اسلام بيش از موعظه و نصيحت حتى وصيت مورد تاءكيد قرار گرفته و جزء واجبات است . گر چه همواره امر به معروف و نهى از منكر با يكديگر مى آيد و اصولا مكمل يكديگرند، ولى از آن جا كه امر به معروف روشى است كه حاكى از ترغيب و انگيزش است از روش هايى كه حكايت از منع و نهى مى كند از هم جدا مى باشند. امر به معروف تنها با گفتار عملى نمى شود و لازم است با عمل تواءم شود تا تاءخير بيشترى داشته باشد.

_________________________

۲۶۸- تفسير الميزان ، ج ۱۶، ص ۳۰۸.

۱۲۵

از آن جا كه ترك كنندگان خير، از امر به معروف و افرادى كه مرتكب معاصى مى شوند، از نهى ازمنكر خوششان نمى آيد و مى ترسند از اين رهگذر آسيبى به آن ها برسد، لذا به آن اقدام نمى كنند. حضرت على (عليه السلام) اين حقيقت را بيان مى فرمايند كه اين دو فريضه نه تنها به آن ها آسيبى نمى رساند، بلكه ضامن سلامت فرد و جامعه خواهند بود.

 وان الاءمر بالمعروف والنهى عن المنكر لخلقان من خلق الله سبحانه ، و اءنهما لايقربان من اءجل ، ولا ينقصان من رزق ، وعليكم بكتاب الله ...؛ (۲۶۹)

همانا امر به معروف و نهى از منكر، دو خلق از خلق هاى پسنديده خداوندند. اين دو، مرگ را نزديك نمى گردانند و روزى را كم نمى كنند بر شما باد (مراجعه) به كتاب خدا.

حضرت راجع به پيمانه ها و ترازوهادر زمانى كه احتمالا در دادوستد وكم فروشى شايع بوده مى فرمايند:

فساد و تباهكارى نمايان شده است (معروف ، منكر و منكر، معروف گرديده) پس نيست شخصى كه آن را تغيير دهد و نه منع كننده اى كه از آن نهى نمايد. با اين رويه مى خواهيد در جوار رحمت خدا و از ارجمندترين دوستان او باشيد؟ چه دور و نادرست است انديشه شما. خدا را براى رفتن به بهشت او (با كردار زشت و گفتن اين كه كريم است) نمى توان فريفت ، رضا و خوشنودى او به دست نمى آيد، مگر به طاعت و بندگى كردن .

پس چنين مى فرمايند:

_________________________

۲۶۹- نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۵.

۱۲۶

لعن الله الآمرين بالمعروف التاركين له ، والناهين عن المنكرالعاملين به ؛ (۲۷۰)

خداوند لعنت كند كسانى را كه به معروف امر مى كنند و خود آن را به جا نمى آوردند و منكر را نهى كرده و خود مرتكب آن مى شوند.

 ويژگى هاى اين روش

  امر به معروف و نهى از منكر، وسيله اصلاح

بنابر فرمايش حضرت امير (عليه السلام) براى اصلاح بايد نهى از منكر در هر زمان و مكانى انجام شود. البته هر كسى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند، بايد در درجه اول با عملش هم نشان دهد و الاگفتار بدون عمل ، سود چندانى ندارد و خود نوعى نفاق است . بايد توجه داشت كه با ترك امربه معروف و نهى از منكر هيچ گاه نمى توان اميد به قرب پروردگار داشت . مسلمان نمى تواند يك نظاره گر بى طرف باشد. قرآن مجيد به نظارت عمومى اهميت فراوان مى دهد و مى فرمايد:

 ولتكن منكم اءمه يدعون الى الخير وياءمرون بالمعروف وينهون عن المنكر واءولئك هم المفلحون ؛ (۲۷۱) بايد از بين شما دسته اى به نظارت حسن جريان امور بپردازند و دعوت به خوبى كرده و مردم را از كار زشت باز دارند. چنين مردمى رستگارند.

در آيه ديگر مى فرمايد: كنتم خير اءمه اءخرجت للناس تاءمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر و تومنون بالله ؛ (۲۷۲)

_________________________

۲۷۰- همان ، خطبه ۱۲۹.

۲۷۱- آل عمران (۳) آيه ۱۰۴.

۲۷۲- همان (۳) آيه ۱۱۰.

۱۲۷

اگر شما امر به خوبى كنيد، از امور ناپسند باز داريد و مؤمن به خداوند باشيد، آن گاه بهترين جامعه و امت در بين جوامع اجتماعى خواهيد بود.

در اسلام براى اين نظارت شرايطى مقرر شده است كه عبارتند از:

الف) علم و آگاهى و شناخت از موضوع ؛

ب) احتمال اثربخشى و نتيجه دهى ؛

ج) نبودن ضرر و مترتب نشدن مفسده بر آن ؛

د) ادامه و اصرار متخلف به گناه و نادرستى . (۲۷۳)

بنابراين اگر امر به معروف و نهى از منكر به صورت حكم شرعى طرح شود از كارايى بيشتر برخوردار است ؛ زيرا مردم احساس تكليف شرعى مى كنند و به صورت فعال به رويارويى با آسيب هاى اجتماعى ، فردى و قانون شكنى ها برخاسته و در پاسدارى از هنجارهاى دينى در جامعه اسلامى به وظيفه شرعى خود عمل مى كنند و مانع كجروى هاى اجتماعى مى شوند. مردم خود را موظف مى دانند تا از فضيلت ها و نيكى ها در حريم خانواده و اجتماع پاسدارى و از اشاعه فساد جلوگيرى كنند.

وجود اين شرايط هم مانع افراد غير مسئول و ناآگاه مى شود و هم به افراد آگاه مى گويد كه چگونه نظارت خود را انجام دهند.

 راه هاى جلوگيرى از فساد

اسلام براى جلوگيرى از فساد، راه هاى مختلفى را پيش بينى كرده است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:

_________________________

۲۷۳- شهيد مطهرى ، ده گفتار، ص ۴۹.

۱۲۸

۱. انذار

۲. نهى از منكر

۳. مبارزه با انحرافات

نحوه برخورد امام على (عليه السلام) با معاويه به صورتى است كه از انذار و هشدار شروع شده و سپس به نهى از منكر مى رسد و وقتى اين روش ها نتيجه اى نداد راه مبارزه را در پيش مى گيرند و مى فرمايند:

 و الله لو تظاهرت العرب على قتالى لما و ليت عنها، ولو اءمكنت الفرص من رقابها لسارعت اليها، و ساءجهد فى اءن اءطهر من هذا الشخص ‍ المعكوس و الجسم المركوس ؛ (۲۷۴)

سوگند به خدا اگر همه عرب در جنگ با من همراه شوند از ايشان روبرنمى گردانم و اگر فرصت ها به دست آيد به سويشان مى شتابم و كوشش ‍ مى كنم با زمين را از اين شخص وارونه و كالبد سرنگون (معاويه) پاك سازم .

حضرت براى رستگارى فرد و جامعه راه مبارزه با انحرافات را چنين گوشزد مى فرمايند:

 من اءنكره بالسيف لتكون كلمه الله هى العلياء و كلمه الظالمين هى السفلى ، فذلك الذى اءصاب سبيل الهدى ، وقام على الطريق ؛ (۲۷۵)

كسى كه ستم را با شمشير انكار كند تا كلمه خدا (دين خدا) بلندتر و كلمه ستمكاران پست تر باشد، كسى است كه به رستگارى رسيده و به را راست قيام كرده است .

_________________________

۲۷۴- نهج البلاغه ، نامه ۴۵.

۲۷۵- همان ، حكمت ۳۶۵.

۱۲۹

در المنجد نكر و نكور به معنى جهل داشتن و نشناختن است . انكار، ضد عرفان و به معنى نشناختن حق است . همان گونه كه گذشت اگر انذار و هشدار به نتيجه نرسيد، نهى از منكر به عنوان يك روش تربيتى براى جلوگيرى فرد از سقوط و فروافتادن در مهالك استفاده مى شود. اهميت اين روش به آن اندازه است كه در قرآن ، خداوند را ناهى از منكر و جلوگير از بدى ها معرفى كرده و مى فرمايد:

 وينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى ؛ (۲۷۶)

خداوند از اعمال ناپسند و زشتى ها و ستم نهى كرده و بازمى دارد.

 راه هاى شناخت مصاديق منكر

در رابطه با تشخيص و تميز منكرات ، پاره اى از مقياس ها و معيارهاى كلى تعيين شده است كه دقت كردن در آن ها در تصميم گيرى انسان براى انكار منكر حايز اهميت است . حضرت على (عليه السلام) درنامه خودبه حارث همدانى به پاره اى از اين معيارها اشاره مى فرمايند:

 و احذر كل عمل يرضاه صاحبه لنفسه و يكره لعامه المسلمين ؛

بپرهيز از هر كارى كه انجام دهنده ، آن را براى خود شايسته مى داند اما آن را براى ديگر مسلمانان نمى پسندد!

 و احذر كل عمل يعمل به فى السر ويستحيا منه فى العلانيه ؛

بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام پذيرد و در آشكارا شرمندگى بياورد!

 واحذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه اءنكره اءو اعتذر منه ؛

_________________________

۲۷۶- نحل (۱۶) آيه ۹۰.

۱۳۰

بپرهيز از هرعملى كه هرگاه از كننده آن بپرسندآن را انكاركند ياازآن عذربخواهد!

 واحذر صحابه من يفيل راءيه ، و ينكر عمله ؛ فان الصاحب معتبر بصاحبه؛(۲۷۷)

دورى كن از دوستى باكسى كه انديشه ضعيفى دارد و كردارش ناپسند است ؛ زيرا شخص را با دوستش موازنه مى كنند.

 مراحل نهى از منكر

حضرت امير (عليه السلام) مى فرمايند:

اى مؤمنان ! هر كس ظلم و ستمى را ببيند كه به كار مى برند و منكرى كه (مردم را) به آن دعوت مى كنند، اگر آن را در دانش انكار كند، پس رهايى يافته (از بازپرسى روز رستاخيز) و بيزارى جسته است (از گناه) و هر كس آن را به زبان انكار كند، اجر و مزد يافته و او افضل از دوستش است (كه فقط در دل انكار مى كرد) و هر كس انكار كند آن را با شمشير (زدوخورد) تا كلمه خدا (دين و توحيد) در مقام والا بماند و كلمه ظالمان (شرك و ضلالت و معصيت) پست شود، پس او كسى است كه به راه رستگارى رسيده و به راه راست قيام نموده و دلش به نور باور و يقين روشن شده است . (۲۷۸)

بنابراين براى نهى از منكر، سه مرحله وجود دارد و نهى كنندگان از منكر در يكى از اين سه درجه قرار مى گيرند:

_________________________

۲۷۷- نهج البلاغه ، نامه ۶۹.

۲۷۸- همان ، حكمت ۳۶۵.

۱۳۱

انكار در دل ، انكار با زبان و انكار با شمشير. حداقل عكس العمل مورد انتظار براى مؤمنان ، بيزارى در دل است كه بايد به شكلى در چهره و رفتارشان ظهور و بروز كند تا مجرمان بفهمند كه كارشان مورد نفرت است . در حكومت اسلامى انكار با شمشير توسط مجارى قانونى صورت مى گيرد. بنابراين ، فرآيند امر به معروف و نهى از منكر به اين ترتيب است :

۱. احساس تنفر در قلب و اعراض از فرد خاطى ؛ هر مسلمانى وظيفه دارد حداقل در قلب خود نسبت به انحرافات اجتماعى و ترك واجبات احساس ‍ تنفر كند و از فرد خاطى اعراض نمايد و به هر شكل ممكن نارضايتى خود را اعلام دارد.

۲. مرحله زبانى همراه با پند و اندرز؛

۳. مرحله شدت عمل ؛ در مواقعى است كه توصيه ها كارساز نباشد.

 ... والاءمر بالمعروف مصلحه للعوام والنهى عن المنكر ردعاللسفهاء ؛ (۲۷۹)

... و امر به معروف را براى اصلاح عوام و نهى از منكر را براى جلوگيرى كم خردان (واجب كرد).

مصلحت عوام آن است كه كسى آن ها را به راه سعادت و نيكبختى سوق دهد و در برابر افراد كم عقل و بى ملاحظه كه دست به شرارت و معصيت مى برند، افرادى بايد باشند كه آن ها را از بدى باز دارند.

_________________________

۲۷۹- همان ، حكمت ۲۴۴.

۱۳۲

آثار ترك فريضه امر به معروف و نهى از منكر

هم چنين آن حضرت ترك امر به معروف و نهى از منكر را از عوامل دورى از رحمت الهى مى دانند و مى فرمايند:

 فان الله سبحانه لم يلعن القرن الماضى بين اءيديكم الا لتركهم الاءمر بالمعروف ، و النهى عن المنكر، فلعن الله السفهاء لر كوب المعاصى ، و الحكماء لترك التناهى ؛

خداوند سبحان ، گذشتگان رااز رحمت خود دور نكرده است ، مگر به جهت ترك نمودن امر به معروف و نهى از منكر. پس خداوند، نافهم ها را از جهت گناه كردن و خردمندان را به جهت ترك نهى از منكر لعن فرمود (از رحمت خود دور كرد و به عذاب سخت گرفتار نمود). (۲۸۰)

 روش بيان قصه و داستان

يكى از وسايل رايج و عمومى تعليم و تربيت داستان است كه در بين همه اقوام ، ملل و اديان و در بين همه اقشار و اصناف مردم وجود دارد. همه انسان ها طبعا به داستان علاقه مندند. داستان ، علاوه بر اين كه به عنوان يك سرگرمى و تفريح سالم مورد استفاده قرار مى گيرد، وسيله اى است كه به طور غير مستقيم در اعماق روح خواننده و شنونده تاءثير مى گذارد. آگاهى از تاريخ ملت ها به انسان مى فهماند كه چه اعمالى درست و چه رفتارى ناپسند است . تاريخ امت ها نشان مى دهد كه كدام يك در اثر پيمودن راه حق و درستى به نيك بختى رسيدند و كدام يك در اثر گناه و نادرستى به هلاكت افتادند، بنابراين سرگذشت پيشينيان وسيله عبرت و آگاهى است .

_________________________

۲۸۰- مصطفى دلشادتهرانى ، ماه مهرپرور، (با تلخيص و تصرف ).

۱۳۳

به همين دليل قرآن مجيد نيز از اين روش به نيكويى ياد مى كند و مى فرمايد:

 لقد كان فى قصصهم عبره لاءولى الاءلباب ماكان حديثا يفترى ولكن تصديق الذى بين يديه و تفصيل كل شى ء و هدى و رحمه لقوم يؤمنون (۲۸۱)

سرگذشت آنان براى عبرت و پند گرفتن عاقلان است . آن سرگذشت ها مطالبى نيست كه به دروغ نقل شود، بلكه آنچه را كه پيش روى ما است تصديق مى كند و هر چيزى را بيان مى كند و تفصيل مى دهد و هدايت و رحمت براى افراد باايمان است .

بر اساس اين آيه نقل سرگذشت و داستان زندگى گذشتگان :

الف) براى عبرت و پندگرفتن است .

ب) بيان واقعيت ها است و آميخته با افترا و دروغ نيست .

ج) وقايع به صورتى آمده است كه گويا هم اكنون اتفاق مى افتد.

د) حقايق امور را بيان مى كند و تجزيه و تحليل مى يابد.

ه) وسيله هدايت و رحمت است .

 ويژگى اين روش

  نگاه به تاريخ ، وسيله هدايت

سير در تاريخ و توجه به سرگذشت انسان ها وسيله هدايت و تربيت است ، حضرت على (عليه السلام) در عبرت آموزى از امت هاى پيشين مى فرمايند:

از آلام ، مصيبت ها و رويدادهاى تلخى كه براى امت هاى پيشين در اثر زشتكارى ها و بدكارى هايشان پيش آمده بر حذر باشيد و عبرت بگيريد.

_________________________

۲۸۱- يوسف (۱۲) آيه ۱۱۱.

۱۳۴

حوادث مربوط به آنان را در نيكى و بدى به ياد آوريد و برحذر باشيد كه مانند آنان نباشيد. پس چنانچه درباره تفاوت وضع و حال آنان فكر كرديد، در آن راهى قدم بگذاريد كه موجبات سربلندى آنان را فراهم ساخت ، دشمنان آنان را نابود كرد و براى آنان تندرستى به ارمغان آورد، نعمت ها و خوشى را بر آنان ارزانى داشت و پيوند دوستى آنان را استوار نمود؛ يعنى از جدايى بپرهيزيد. به يكديگر مهربانى كنيد و دوستان خود را نيز به مهر و محبت به ديگران سفارش كنيد. هم چنين از راه و روشى كه كيان آنان را در هم ريخت و قدرتشان را از بين برد دورى كنيد؛ يعنى از كينه توزى ، دشمنى ، بدخواهى براى ديگران و يارى نكردن ديگران اجتناب كنيد.

درباره حالات مؤمنان پيش از خود بينديشيد و بينيد در موقع آزمايش هاى الهى و رويدادهاى جان فرسا چگونه بودند؟ آيا چنين نبود كه آنان بيش از ديگران سختى كشيدند و رنج بردند و با تنگدستى زندگى كردند؟ فرعون ها(حكمرانان ستم پيشه) آنان را به بدترين شيوه عذاب كردند و تلخى را جرعه جرعه به ايشان نوشانيدند، زيرا در سلطه و استيلاى آن ها بودند و چاره اى براى نافرمانى و دفاع نمى يافتند. تا آن گاه كه خداوند شكيبايى و پايدارى آنان را در راه محبت خود مورد نظر و توجه قرار داد و آنان را از گرفتارى هاى سخت رهايى بخشيد، در اين هنگام مؤمنان به فرمانروايى رسيدند و به آرزوهاى خود دست يافتند. (۲۸۲)

_________________________

۲۸۲- نهج البلاغه ، خطبه قاصعه .

۱۳۵

روش عقلانى

از جمله امتيازات انسان ، داشتن قدرت تفكر و انديشه است . عقل ، موجودى مجرد است ، اما مجرد تام نيست ، بلكه به بدن تعلق دارد و چون متعلق به ماده است ، حركت و تكامل دارد. چنان نيست كه عقل و نفس ‍ انسان از آغاز وجود تا آخر عمر يك نواخت باقى بماند، بلكه با استفاده از بدن به طور مداوم در حركت و تكامل است . انسان ها در مقدار عقل يك سان نيستند، بلكه هر انسانى در مرتبه اى از عقل قرار دارد .سعادت دنيوى و اخروى هر انسانى به مقدار عقل او است . خوشبختانه عقل قابل تربيت ، تقويت و تكامل است . هر انسانى مى تواند به عقل خويش بيفزايد و آن را كامل تر گرداند؛ از اين رو، اسلام به انسان ها توصيه مى كند در تكميل عقل خويش بكوشند. هر چه انسان از عقلش بيشتر استفاده كند، عقلش كامل تر خواهد شد به همين جهت قرآن از كسانى كه از عقل خويش استفاده نمى كنند به شدت انتقاد مى كند و مى فرمايد:

 اءفلا يعقلون .

از ميان اشياى عالم عقل از همه ارزشمندتر است . از امام على (عليه السلام) نقل است : جبرييل بر حضرت آدم (عليه السلام) فرود آمد و گفت : ماءمورم تو را ميان سه چيز مخير سازم تا يكى را برگزينى ، و دوتا واگذارى ، آن سه چيز عقل ، حيا و دين اند، آدم (عليه السلام) گفت عقل را برگزيدم . جبرئيل به حيا و دين گفت : شما برگرديد. گفتند: اى جبرييل ما دستور داريم كه همراه عقل باشيم هر جا كه باشد، گفت : اختيار با شما است و بالا رفت . (۲۸۳)

_________________________

۲۸۳- اصول كافى ، ج ۱، ص ۱۶.

۱۳۶

حضرت على (عليه السلام) در اهميت عقل مى فرمايند:

بينايى (آگاهى دل) با ديده ها و چشم ها نيست . چشم ها به صاحبشان دروغ مى گويند، ولى عقل به كسى كه از او پند بخواهد خيانت نمى كند. (۲۸۴)

 ويژگى هاى روش عقلانى

  راه هاى پرورش قدرت تفكر و تعقل

در بعضى از احاديث به اهميت تجربه در پرورش تفكر و تعقل اشاره شده است . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 العقل غريزه تزيد بالعلم و التجارب ؛ (۲۸۵)

عقل ، استعدادى است كه به وسيله علم و تجربه زياد مى شود.

و در حديث ديگر فرموده اند:

 العقل عقلان : عقل الطبع ، و عقل التجربه ، و كلاهما يؤدى الى المنفعه ؛ (۲۸۶)

عقل دوگونه است : يكى عقل طبيعى كه به صورت استعداد است و ديگرى عقلى كه در اثر تجربه حاصل مى شود و هر دو به بهره ورى مى انجامد.

انسان عاقل ، هر كارى را كه مناسب است انجام مى دهد. حضرت على (عليه السلام) در جواب كسى كه از آن حضرت خواست تا عقل را توصيف كنند، فرمودند:

 هوالذى يضع الشى ء مواضعه ؛ (۲۸۷)

_________________________

۲۸۴- نهج البلاغه ، حكمت .

۲۸۵- غرر الحكم ، ص ۶۷.

۲۸۶- بحار الاءنوار، ج ۱۷، ص ۱۱۶.

۲۸۷- نهج البلاغه ، حكمت ۲۲۷.

۱۳۷

عاقل كسى است كه هر چيزى را در جاى خود مى گذارد و متناسب با وضعيت ها عمل مى كند.

يكى از راه هايى كه مى توان به وسيله آن به تقويت عقل پرداخت اين است كه انسان به خود عادت دهد كه قبل از شروع هر عملى ، كاملا در اطراف و جوانب آن بينديشد و در سود و منفعت آن تاءمل كند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من نظر فى العواقب آمن من النوائب ؛ (۲۸۸)

هر كس در عواقب امور خوب تاءمل كند، از مصيبت ها و دشوارى هاى آن ها در امان خواهد بود.

اميرمؤمنان (عليه السلام) مى فرمايند:

 التثبت راءس العقل ، و الحده راءس الحمق ؛ (۲۸۹)

عاقبت نگرى ، راءس عقل و تندروى راءس حماقت است .

يكى ديگر از راه هاى تقويت نيروى عقل ، مشورت كردن با عقلا و استعداد از افكار و آراى آن ها است . كسانى كه در كارها با ديگران مشورت و نظرخواهى مى كنند؛ چنان است كه گويا عقول ديگران را به استخدام خود در آورده اند. در صورتى كه مشورت كننده به قصد يافتن حق ، به سخنان آن ها خوب گوش دهد، مى تواند بهترين آن ها را انتخاب كند، آن گاه تصميم بگيرد و وارد عمل شود. انسان هر قدر هم عاقل باشد باز هم از مشورت بى نياز نيست ؛ هر چند تصميم گيرى نهايى با خود او است .

_________________________

۲۸۸- جامع اءحاديث الشيعه ، ج ۱۴، ص ۳۱۵.

۲۸۹- همان ، ج ۱۳، ص ۲۸۳.

۱۳۸

حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من شاور ذوى الاءلباب دل على الرشاد ؛ (۲۹۰)

هم ايشان مى فرمايند:

 من لم يستشر يندم ؛ (۲۹۱)

هر كس مشورت نكند پشيمان خواهد شد.

 مصاحبت با نيكان و عدم مصاحبت با نادانان

انسان هايى كه در يك اجتماع زندگى مى كنند، نسبت به هم حالت تاءثير و تاءثر دارند. اگر انسان با دانشمندان و عقلا مصاحبت داشته باشد، غالبا علمى ، منطقى و عاقلانه رفتار مى كند؛ اما اگر با افراد جاهل و كم عقل رفت و آمد كند، رفته رفته به سوى نقصان و سقوط مى رود، به طورى كه بعضا چراغ عقل او خاموش مى شود. به همين علت ، در احاديث توصيه شده كه با دانشمندان و عاقلان معاشرت كنيد و از معاشرت با افراد جاهل و كم عقل تا حد ممكن اجتناب كنيد. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من ترك الاستماع من ذوى العقول مات عقله ؛ (۲۹۲)

هر كس استماع از صاحبان عقل را ترك كند، عقلش مى ميرد.

ايشان توصيه مى فرمايند:

 صلاح الاءخلاق معاشره العقلاء ؛ (۲۹۳)

_________________________

۲۹۰- مستدرك الوسائل ، ج ۳، ص ۶۵.

۲۹۱- همان ، ص ۶۵.

۲۹۲- همان ، ج ۲، ص ۲۸۶.

۲۹۳- جامع اءحاديث الشيعه ، ج ۱۳، ص ۲۸۳.

۱۳۹

صلاح اخلاق در معاشرت با عقلا است .

از سوى ديگر هشدار مى دهند:

 فساد الاءخلاق معاشره السفهاء ؛

فساد اخلاق در معاشرت با سفيهان است .

 من صحب جاهلا نقص من عقله ؛ (۲۹۴)

هر كس كه با جاهل هم نشين باشد از عقلش كاسته مى شود.

 روش عادت

وقتى انسان عملى را به طور مستمر تكرار كرد، به تدريج با آن خو مى گيرد و حالتى در نفس به وجود مى آيد كه اصطلاحا عادت ناميده مى شود. انسان با عمل مزبور انس و الفتى خاص مى يابد و تمايل به ادامه آن پيدا مى كند. ممكن است انجام عملى در ابتدا براى انسان دشوار و حتى ناگوار باشد، ولى بعد از تكرار و حصول عادت ، همان عمل آسان و گوارا مى شود؛ به گونه اى كه گويا از طبيعت صادر مى شود و يك فعل طبيعى است . حضرت على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايند:

 العاره طبع ثان ؛ (۲۹۵)

عادت ، طييعت ثانوى است .

علماى اخلاق ، تعليم و تربيت ، عادت دادن را يكى از روش هاى مهم تربيت مى دانند. اگر در زمان لازم انسان به كارهاى خوب عادت نكرد، بعدها هم چندان به آن عمل پايبندى نشان نمى دهد.

_________________________

۲۹۴- جامع اءحاديث الشيعه ، ج ۱۳، ص ۲۸۳.

۲۹۵- غرر الحكم ، فصل اول ، ش ۷۵۲.

۱۴۰