سلوك علوى

سلوك علوى0%

سلوك علوى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 200

سلوك علوى

نویسنده: سید حسین اسحاقی
گروه:

صفحات: 200
مشاهدات: 172897
دانلود: 3387

توضیحات:

سلوك علوى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 200 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 172897 / دانلود: 3387
اندازه اندازه اندازه
سلوك علوى

سلوك علوى

نویسنده:
فارسی

كوشش او براى آخرت است و خوبى هاى او بسيار و درجات او والا است . او مشرف بر جايگاه رستگارى و رهايى است .

 آسيب شناسى تربيت

از اساسى ترين شناخت ها، شناسايى آسيب ها و عوامل رخوت آور، ركودزا و مانع آفرين است . در اولين گام بايد موانع تربيتى راشناخت . از اين رو بايد دانست كه مانع اصلى رسيدن آدمى به كمالات انسانى ، ارزش هاى الهى و پاداش اخروى ، دنياگرايى است . حضرت امير عليه السلام در اين باره مى فرمايند:

 ان الدنيا و الاخره عدوان متفاوتان ، و سبيلان مختلفان فمن اءحب الدنيا و تولاها اءبغض الاخره و عاداها، و همابمنزله المشرق و المغرب ، و ماش ‍ بينهما كلما قرب من واحد بعد من الاخر ؛ (۸۳)

همانا دنيا و آخرت دو دشمنند نافراهم و دو راهند مخالف هم . آن كه دنيا را دوست داشت و مهر آن را در دل كاشت ، آخرت را نپسنديد و دشمن انگاشت . دنيا و آخرت چون خاور و باخترند، آن كه ميان آن دو رود، چون به يكى نزديك شود، از ديگرى دور شود.

امام على (عليه السلام) كه والاترين نمونه تربيت است ، دنياى نكوهيده راترك كرده بود و جلوه گرى ها و فريبكارى هاى دنيا در او بى تاءثير بود؛ زيرا تا انسان از دام پست رها نشود و خود را پاك نسازد، درهاى اتصاف به صفات پسنديده بر او گشوده نمى شود. پيشواى آزادگان درباره ترك مانع اصلى تربيت مى فرمايند:

_________________________

۸۳- نهج البلاغه ، حكمت ۱۰۳.

۴۱

يا دنيا، يا دنيا، اليك عنى اءبى تعرضت اءم الى تشوقت ؟ لاحان حنيك ، هيهات غرى غيرى لا حاجه لى فيك ، قد طلقتك ثلاثا لا رجعه فيها ؛ (۸۴)

اى دنيا! اى دنيا! از من دور شو! با خودنمايى فراراهم آمده اى ؟ يا شيفته ام شده اى ؟ هرگز آن زمان كه تو در دل من جاى گيرى فرا نخواهد رسيد هرگز!دورشو! ديگرى را فريب ده ! مرا با تو نيازى نيست . تو را سه طلاقه كرده ام كه بازگشتى در آن نيست .

حضرت ، راه تربيت درست را بريدن از تعلقات و وابستگى هاى دنيا مى دانند و به ديگران نيز توصيه مى كنند كه :

 عبادالله اءوصيكم بالرفض لهذه الدنيا التاركه لكم و ان لم تحبوا اتركها ؛ (۸۵)

بندگان خدا! شما را سفارش مى كنم اين دنيا را كه وانهنده شما است ، واگذاريد هر چند وانهادن آن را دوست نمى داريد.

امام خمينى (ره) درباره سير به سوى آخرت و كسب كمالات مى فرمايند:

تا انسان به آمال خودش پشت نكند، به دنيا پشت نكند، جلو نمى رود. دنيا كه همان آمال آدم است . دنياى هر كس ، همان آمال او است . (۸۶)

البته دنيا هم بر دو نوع است ؛ يكى ممدوح و ديگرى مذموم . حضرت على (عليه السلام) در يكى از خطبه هاى خود (پس از اين كه شنيد يك نفر دنيا را ذم مى كند) فرمودند:

_________________________

۸۴- همان ، حكمت ۷۷.

۸۵- همان ، خطبه ۹۹

۸۶- تفسير سوره حمد، ص ۵۶.

۴۲

ان الدنيا دار صدق لمن صدقها، و دار عافيه لمن عنها، و دار غنى لمن تزود منها، و دار موعظه لمن اتعظ بها، مسجد اءحباء الله و مصلى ملائكه الله ، و مهبط وحى الله ، و متجر اءولياء الله ، اكتسبوا فيها الرحمه ، و وبحوا فيها الجنه ؛ (۸۷)

دنيا، خانه راستى است براى كسى كه آن را راستگو انگاشت و خانه تندرستى است براى آن كه شناخت و باورش داشت و خانه بى نيازى است براى كسى كه از آن توشه اندوخت و خانه پند است براى آن كه از آن پند آموخت . مسجد محبان خدا است و نمازگاه فرشتگان او و محل فرود وحى خدا و تجارت هاى دوستان او.

بنابراين ، دنياى نكوهيده ، سدى سخت در برابر انسان است ، اما دنياى ممدوح ، منزلى نيكو براى كسب توشه و تقوا محسوب مى شود، پس بايد از دنيا دريافتى درست داشت . نوع بينش انسان به زندگى بايد تغيير كند تا به دركى درست از عالم دست يابد و بر اساس آن برنامه ريزى و حركت كند. آن كه به دنياى مذموم پشت كند و زندگى اين جهان را گذرگاهى براى كسب كمالات بداند، بهترين زمينه شكوفايى استعدادها را فراهم مى كند.

 آسيب هاى فردى

انسان براى پيمودن نردبان قرب بايد تلاش كند و بخواهد تا از هدايت الهى و راهنمايى هدايت گران بهره مند شود، كه تربيت جز با ميل ، انگيزه و خواست فرد تحقق پيدا نمى كند. هنر تربيت كردن ، هنر هموار نمودن و همسو كردن متربى و مربى بر اساس ميل ، انگيزه و خواست متربى است ، شيوه زور، تهديد و فشار هيچ ارزشى ندارد و از موانع تربيت شمرده مى شود.

_________________________

۸۷- نهج البلاغه ، حكمت ۱۳۱

۴۳

نمى توان با اجبار و فشار ديگران را به سوى هدايت رهنمون ساخت ؛ زيرا مادامى كه فرد انگيزه ، ميل و رغبت نيابد، تربيت فطرى در او محقق نمى شود. حضرت امير(عليه السلام) بر اين حقيقت تربيتى تاءكيد داشتند و در دوران حكومت خويش ، حتى در سخت ترين اوضاع و احوال سياسى ، مردم را با زور و فشار به مسير تربيت نكشاندند. خطاب به مردم مى فرمودند:

 و ليس لى اءن اءحملكم على ما تكرهون ؛

مرا نرسد كه شما را به چيزى وادارم كه ناخوش مى انگاريد.

پيشواى موحدان معتقد بود كه مردم بايد خود بخواهند تا در مسير تربيت گام نهند و گرنه نتيجه اى حاصل نخواهد شد. آن حضرت در نامه اى به قرظه بن كعب انصارى از استان داران و كارگزاران خود فرمودند:

 و لست اءرى اءن اءجير اءحدا على عمل يكرهه ؛ (۸۸)

من اين را صحيح نمى دانم كه كسى را مجبور به كارى كنم كه از آن كراهت دارد.

اگر انسان به خود و ارزش هاى خود توجه كند استعدادهاى خود را پرورش ‍ مى دهد و سعى مى كند تا از حصارهاى نفس آزاد شود و بر گرايش هاى پست غلبه كند. انسان بايد خود، راه شكوفايى خويش را هموار سازد و تابند طمع ها را نگشايد و خود را از پلشتى ها دور نسازد، به خود شكوفايى حقيقى راه نمى يابد. البته براى اين كه انسان سريع به خود شكوفايى برسد بايد اولا، موانع تربيتى كنار زده شود و ثانيا در مسير راهوار سقوط موانعى ايجاد شود.

_________________________

۸۸- نهج السعاده ، ج ۵، ص ۳۵۹.

۴۴

آسيب هاى اجتماعى

تربيت امرى صرفا فردى نيست وبه شدت به امور ديگر وابسته است . روابط اجتماعى ، فرهنگ حاكم بر يك جامعه ، ارزش ها، عادات ، آداب و سنن اجتماعى ، باورها و رفتارهاى اجتماعى نقش مانع يا مقيضى را در تربيت انسانها دارد. هر چه اين امور متعالى باشند، را تربيت هموارتر و گرنه ره پويى به سمت اهداف والاى انسانى كندتر خواهد شد. اين مسئله چنان مهم است كه مورد توجه حضرت على (عليه السلام) قرار گرفته و در نامه اى به حارث همدانى او را از سكونت در محيطهاى نامناسب بر حذر داشته اند:

 و اسكن الامصار الظام ؛ فانها جماع المسلمين ، و احذر منازل الغفلة و الجفاء و قلة الاعوان على طاعه الله ؛ (۸۹)

در شهرهاى بزرگ سكونت كن كه جايگاه فراهم آمدن مسلمانان است وبپرهيز از جاهايى كه در آن (از ياد خدا) غافلند و آن جا كه به يكديگر ستم مى رانند و بر طاعت خدا ياوران كمترى يافت مى شود.

در اين فرمايش حضرت ، اهميت موانع اجتماعى در تربيت آدمى به خوبى مشخص شده است و نشان مى دهد كه روابط ومناسبات اجتماعى تعالى انسان را كند يا تند مى كند. بدون فراهم شدن تحولات اجتماعى ، انتظار تحولات تربيتى مطلوب ، انتظارى عبث خواهد بود.

از سوى ديگر، فرهنگ يك جامعه ، از امور مهم در ساختار تربيت انسانها است . در جامعه اى كه فرهنگى منحط و روابط اجتماعى پست حاكم است

_________________________

۸۹- نهج البلاغه ، نامه ۶۹.

۴۵

و ارزش ها، ضد ارزش تلقى مى شود، نيكى ها بدى شمرده مى شود، سير انسان به سوى تعالى دشوار مى نمايد. محيط سالم و فرهنگ منحط، انسان ها را تحت فشار روانى جهت همرنگى قرار مى دهد. حضرت در تقبيح چنين وضعيتى مى فرمايند:

اى مردم ! ما در روزگار ستيزنده و زمانه اى ستمكار به سر مى بريم . در اين روزگار، نيكوكار، بدكار به شمار مى آيد و جفا پيشه در آن به سركشى مى افزايد. از آنچه دانسته ايم بهره مند نمى شويم و آنچه نمى دانيم نمى پرسيم و از هيچ پيشامد هراسناك و بلايى تا بر سرمان نيامده نمى ترسيم . (۹۰)

اگر در جامعه اى فرهنگ خود خواهى رايج شود، ديانت رنگ مى بازد و تبهكارى افزايش مى يابد و در نتيجه ، تربيت انسان كارى سخت و دشوار مى شود. ساختار اجتماعى ، بافت جامعه ، اعتدال و عدم اعتدال اجتماعى داراى نقشى مهم در جهت مثبت يا منفى تربيت است . در جامعه اى با ساختار اجتماعى نابرابر و طبقاتى ، تربيت به شدت آسيب مى پذيرد، چنانچه امام (عليه السلام) مى فرمايند:

مادر روزگارى به سر مى بريم كه بيشتر مردم آن ، بى وفا بوده و دغلكارى را زيركى مى دانند و نادانان آن مردم را با تدبير و چاره انديش خوانند. خدايشان كيفر دهد! چرا چنين مى پندارند؟ گاه بود كه مرد آزموده و دانا از چاره كارآگاه است ، اما فرمان خدا مانع راه وى است .

_________________________

۹۰- همان ، خطبه ۳۲.

۴۶

پس دانسته و توانا بر كار، چاره را وا مى گذارد تا آن كه پرواى دين ندارد فرصت شمارد و سود آن را بردارد. (۹۱)

در چنين جامعه اى خوبى و بدى مشتبه شده و مردان با تقوا، با فضيلت و با سياست ، در مقابل سياستمداران غير متقى ، گوشه نشين و منزوى مى شوند. جامعه اى كه ساختار آن تباه است ، گويندگان حق اندك مى شوند و سلامت اخلاقى در معرض خطر قرار مى گيرد. از ديگر موانع و مقتضيات اساسى تربيت نوع حكومت و حاكميت ، مناسبات سياسى ، فضاى سياسى ، نوع سلوك زمامداران و كارگزاران ، عدالت اجتماعى ، فاصله طبقاتى و ماهيت قدرت حاكم و... است . حضرت على (عليه السلام) اين امر را مهم مى دانند و در نامه تربيتى خويش به امام مجتبى (عليه السلام) مى فرمايند:

 اذا تغير السلطان تغير الزمان ؛ (۹۲)

هرگاه قدرت تغيير يابد، روزگار تغيير مى يابد.

 آسيب هاى سياسى

نقش سياست و حكومت در تربيت ، انكارناپذير است . در اين باره امير مؤمنان (عليه السلام) مى فرمايند:

 الملك كالنهر العظيم تستمد منه الجداول ؛ فان كان عذبا عذبت و ان كان ملحا ملحت ؛ (۹۳)

_________________________

۹۱- همان ، خطبه ۴۱.

۹۲- همان ، نامه ۳۱.

۹۳- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج ۲۰، ص ۲۷۹.

۴۷

زمامدار هم چون رودخانه پهناورى است كه رودهايى كوچك از آن جارى مى شود، پس اگر آب آن رودخانه پهناور گوارا باشد، آب درون رودهاى كوچك گوارا خواهد بود و اگر شور باشد آب درون آن ها نيز شور خواهد بود. بايد توجه داشت كه تربيت همانند ساير امور اجتماعى از قبيل اقتصاد، حقوق و... براى اجرا و تداوم خود نياز به يك نظام اسلامى و تشكيلات خاصى دارد. على (عليه السلام) يكى از حقوق مردم بر خود را تربيت كردن آنان دانسته و مى فرمايند:

اى مردم ! شما بر گردن من حق داريد و من هم به گردن شما حق دارم ، اما حق شما بر گردن من آن است كه براى شما خير خواهى كنم و حقوقتان را در بيت المال به شما برسانم . شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد و تربيت كنم تا آداب شرعى را بياموزيد و خود را بدان آراسته گردانيد. اما حق من بر شما اين است كه به راهنمايى هاى من توجه داشته باشيد. وفادار بيعت خود باشيد و نسبت به من در حضور و غياب ، اخلاص داشته باشيد. وقتى شما را براى فعاليت و كارى مى خوانم اجابت كنيد و به مصالح خود بى توجه و بى اعتنا مباشيد و هنگامى كه دستورى مى دهم اطاعت كنيد. (۹۴)

نظام اسلامى براساس وحدت و يكپارچگى بنا شده است ؛ زيرا اختلاف و تشتت جلو كارايى را مى گيرد و رفته رفته بافت هاى جامعه را از هم مى پاشد. اختلاف ، باعث هدر رفتن نيروها و سست شدن روابط مى شود. در اين نظام ، خدمت به مردم يك وظيفه شرعى شمرده شده و براى انجام اين خدمت سعه صدر و خوش رويى و مواسات لازم است .

_________________________

۹۴- نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فيض الاسلام ، ص ۱۰۵

۴۸

حضرت على (عليه السلام) وقتى محمد بن ابى بكر را به ولايت مصر منصوب نمودند، فرمودند:

 فاخفض لهم جناحك ، و اءلن لهم جانبك ، و ابسط لهم و جهك ، و اس ‍ بينهم فى اللحظه و النظره حتى لا يطمع العظماء فى حيفك لهم و لايياءس ‍ الضعفاء من عدلك عليهم ؛ (۹۵)

بالت را براى آن ها بگستران (خدماتت را به همه برسان) و پهلويت را براى آنان هموار گردان (بتوانند به تو مراجعه كنند) و گشاده روى باش و در همه موارد بين آن ها يكسان رفتار كن تا بزرگان از ستم تو بر آنان ، چنگ طمع به مال ديگران نيالايند و بيچارگان از عدل تو ماءيوس نگردند.

در نظام اسلامى ، حقوق همه افراد بايد رعايت شود. حضرت على (عليه السلام) به پا داشتن عدالت و ارزش يافتن حقيقت را وابسته به اداى حقوق افراد دانسته و مى فرمايند:

 فاذا اءدت الرعيه الى الوالى حقه و اءدى الوالى اليها حقها عز الحق بينهم ، و قامت مناهج الدين ، و اعتدلت معالم العدل ؛ (۹۶)

وقتى رعيت ، حق والى را ادا نمود و والى حق رعيت را، در اين صورت حقيقت بين آن ها با ارزش مى شود و قواعد دين استوار مى شود و نشانه هاى عدل و داد برپا مى گردد.

اگر اداره امور مردم درست صورت پذيرد و حقوق همه رعايت شود، جريان كارها بهتر صورت گرفته و ثمره آن تربيت اسلامى است كه به بار مى نشيند،

_________________________

۹۵- همان ، ص ۸۷۷

۹۶- همان ، ص ۶۷۴.

۴۹

اگر نظام ادارى و تربيتى درست نباشد و فرد در برخورد با ديگران و در روابط اجتماعى با رفتارهاى غير اسلامى و غير تربيتى روبه رو شود. تلاش خانواده و مربيان خنثى شده و چه بسا حاصل آن بى تفاوتى و گاه بى ايمانى مى شود. حضرت على (عليه السلام) در فرمان خود به مالك اشتر به اين مهم پرداخته و فرموده اند:

اى مالك ! تو را به سرزمينى گسيل داشتم كه قبل از تو حاكمان عادل و ستم كار، بر آن حكومت رانده اند، همان گونه كه تو به كارهاى حاكمان پيش از خود مى نگرى مردم به كارهاى تو نگاه مى كنند و درباره تو، همان چيزهايى را مى گويند كه تو درباره حكمرانان مى گويى و مى توان به وسيله آن چه كه به زبان بندگان جارى مى شود نيكوكاران را شناخت ، پس بايد بهترين اندوخته تو كردار شايسته باشد. بر هواى نفس خود مسلط باش و به آنچه كه بر تو حلال نيست ، بخل بورز. اين جلوگيرى نفسانى ، نوعى انصاف و عدل نسبت به آن چيزى است كه نفس را خوش يا ناخوش آيد. مهر و خوش ‍ رفتارى و نيكويى با زيردستان را در دل خود جاى دهد و مبادا نسبت به آنان جانورى درنده بوده ، خوردن آنان را غنيمت شمارى . (۹۷)

 آسيب هاى اقتصادى

ثم الله الله فى الطبقه السفلى من الذين لا حيله لهم من المساكين و المحتاجين ، و اءهل البوسى و الزمنى ؛ فان فى هذه الطبقه قانعا معترا و احفظلله ما استحفظك من حقه فيهم ، و اجعل لهم قسما من بيت مالك ،

_________________________

۹۷- همان ، نامه ۵۳، ص ۹۹۴.

۵۰

و قسما من غلات صوافى الاسلام فى كل بلد ؛ (۹۸)

پس خدا را خدا را در نظر بگير! در اين كه به مردم درمانده بيچاره بى چيز، نيازمند و گرفتار، سختى و رنجورى و ناتوانى برسد. در اين جمع درمانده دسته اى بيچارگى اش را اظهار مى دارد و دسته اى از آن ها با اين كه نيازمند است در اثر عزت نفس ، اظهار عجز نمى كنند؛ براى رضاى خداوند آنچه بر عهده تو دارند به جا آور و قسمتى از بيت المال را كه در دست تو است و قسمتى از غلات و بهره اى را كه از سرزمين هاى اسلامى از هر شهرى به دست مى آيد، براى ايشان مقرر بدار.

سياست هاى حاكم در يك جامعه ، اگر بر محور مدارا، رحمت ، محبت و هدايت باشد، زمينه ساز تربيت سالم خواهد شد. هم چنين امور اقتصادى نيز از مهم ترين موانع و مقتضيات تربيت آدمى است . نوع معيشت ، توليد، توزيع ، مصرف ، نوع كسب درآمد و فرهنگ اقتصادى رابطه اى تنگاتنگ با تربيت دارد، حضرت على (عليه السلام) در عهد نامه مالك اشتر بدين حقيقت توجه داده و مى فرمايند:

 ثم اءسبغ عليهم الاءرزاق ؛ فان ذلك قوه لهم على استصلاح اءنفسهم ، و غنى لهم عن تناول ما تحت اءيديهم و حجه عليهم ان خالفوا اءمرك اءو ثلموا اءمانتك ؛ (۹۹)

_________________________

۹۸- همان ، ص ۹۸۳.

۹۹- نهج البلاغه ، نامه ۵۳.

۵۱

پس روزى ايشان را فراخ دار! كه فراخى روزى نيروهايشان دهد تا در پى صلاح خود برآيند و بى نيازشان ساز تا دست به مالى كه در اختيار دارند نگشايند و حجتى بود برآنان اگر فرمانت را پذيرفتند يا در امانتت خيانت ورزيدند. در اين عهد نامه ، امام (عليه السلام) به صراحت به مالك فرمان مى دهند كه كاركنانش را از نظر اقتصادى تاءمين كند، تا بستر اصلاح و رشد و تعالى آن ها فراهم آيد. كمبود و ندارى ، انسان را در اسارت خود مى گيرد و به صورت مانعى جدى در تربيت عمل مى كند. از سوى ديگر انبوه دارى و فزون خواهى نيز مانعى مهم در تربيت آدمى است و بستر طغيان و عصيان را فراهم مى كند. حضرت در اين باره مى فرمايند:

 و ان اءفاذ مالا اءطغاه الغنى ؛ (۱۰۰)

اگر انسان به مال دارى رسد، توانگرى او را به سركشى وامى دارد.

امير مؤمنان انبوه دارى و زياده طلبى را عين شر و بدى دانسته و آن را زمينه ساز انحطاط آدمى معرفى مى كند:

 ثروه المال تردى و تطغى و تفنى ؛ (۱۰۱)

بسيارى مال هلاك مى كند، سركش مى سازد و نيست مى كند.

بنابراين ، آنچه در زندگى ، مقتضى رشد و تعالى و تربيت است ، بهره مندى از اقتصاد به طور معقول و معمول است به گونه اى كه افراد زندگى اى آبرومند و متناسب داشته باشند. امام (عليه السلام) بر اين امر تاءكيد كرده و مى فرمايند:

_________________________

۱۰۰- شرح غرر الحكم ، ج ۳، ص ۳۵۱.

۱۰۱- الكافى ، ج ۵، ص ۵۳.

۵۲

عليكم بالقصد فى الغنى و الفقر ؛ (۱۰۲)

بر شما باد به ميانه روى در فقر و غنا.

 طوبى لمن ذكر المعاد، و عمل للحساب ، و قنع بالكفاف ، و رضى عن الله؛(۱۰۳)

خوشا به حال كسى كه معاد را به ياد آورد و براى حساب كار كرد و به قناعت زندگى نمود و از خداوند راضى بود.

بنابراين ، هدف جامعه اسلامى اين است كه با اقتصادى معقول ، متوازن و معتدل ، زمينه تامين كافى و غناى كفافى را همراه با امنيت ، رفاه نسبى و كرامت براى مردم فراهم آورد تا در چنين شرايطى تربيت اسلامى نيز به نحو احسن متحقق شود. (۱۰۴)

_________________________

۱۰۲- شرح غرر الحكم ، ج ۳، ص ۳۵۱.

۱۰۳- نهج البلاغه ، حكمت ۴۴.

۱۰۴- مصطفى دلشاد تهرانى ، ماه مهرپرر. (با تلخيص و تصرف )

۵۳

بخش دوم : مهم ترين روش هاى تربيت از منظر امام على (عليه السلام)

  روش الگويى

روش شناسى و بررسى شيوه هاى تربيتى ، در نظام تعليم و تربيت اسلامى جايگاهى ويژه دارد. در واقع ، درخت پر ثمر تربيت ، آن گاه به بار مى نشيند كه نكات تربيتى در قالب شيوه هاى درست و مناسب به اجرا در آيد. امام على (عليه السلام) در سيره تربيتى خويش روش ها و شيوه هايى را به كار گرفتند كه كشف و بررسى آنها، ره توشه بزرگى براى پيروان راستين آن حضرت به شمار مى آيد. بر اين اساس ، در اين بخش ، روشهاى تربيت در اسلام از ديدگاه امام على (عليه السلام) بحث و برسى مى شود. مراد از روش ، راه و طريقه اى است كه ميان اصل و هدف ، امتداد دارد و عمل تربيتى را منظم مى كند وبه هدف مى رساند، روش كار، نشان مى دهد كه چگونه مى توان از اصل يا اصول استفاده كرد و به اهداف تربيتى رسيد، روش كار، وظايف عملى يك مربى را مشخص مى كند و به متربى هم كمك مى كند تا شيوه كار را فرا گيرد.

انسان در مراحل مختلف حيات خويش نياز به الگو دارد. كودك از پنج ماهگى به تقليد حالات و حركات اطرافيان مى پردازد و خود را در مسير هماهنگى و همانند سازى قرار مى دهد. با افزايش سن و تجارب ذهنى ، تقليد به صورت آگاهانه صورت گرفته و در حيطه اراده قرار مى گيرد و با دخالت آگاهى و اراده ، رفتارها تحت كنترل قرار گرفته و جهت مند مى شود.

انديشمندان معتقدند كه پيروى و همانند سازى به دو صورت انجام مى شود: ناآگاهانه و آگاهانه . تقليد ناآگاهانه در كودكى است ،

۵۴

اما در دوران خودشناسى و تسلط و كنترل بر قواى ادراكى و تحريكى و شناخت منافع و مضار خود در جامعه ، عمل تقليد در بزرگ سالان قطعا با انگيزه هاى آگاهانه مى باشد. (۱۰۵)

پيروى گاهى در اطاعت از فرد تبلور مى يابد و گاهى هم در اطاعت از گروه ؛ گروه هاى مرجع يكى از انواع گروه هاى اجتماعى است كه فرد در سنجش ارزش خود با ديگران آن را مورد قياس قرار مى دهد، در اين حال ، فرد در قضاوت و در اعمال خود از آن الهام مى گيرد و آن را مبناى داورى قرار مى دهد و معمولا ارزش هايى را مى پذيرد كه از گروه هاى مرجع آموخته است . گروه هاى مرجع را گروه هاى داورى يا گروه هاى استنادى نيز مى ناميده اند كه به عنوان تيپ و الگوى ايده آل مطرح هستند. (۱۰۶)

در اين روش مربى مى كوشد نمونه رفتار و كردار مطلوب را عملا در معرض ‍ ديد متربى قرار دهد و بدين گونه موقعيت اجتماعى او را دگرگون كند تا او به پيروى بپردازد و حالت نيكويى ، مطابق با آن عمل نمونه در خويش پديد آورد. (۱۰۷) در اين حال فرد سعى مى كند با شخص يا اشخاصى كه به نظرش ‍ شخصيتى قابل قبول دارند، همانند سازى كند و نگرش ها و ويژگى هاى رفتارى و اخلاقى آن فرد يا اشخاص را براى خود سرمشق قرار دهد. به نظر مى رسد كه مهم ترين و كارامدترين روشى كه ائمه عليهم السلام در تربيت اخلاقى فرزندانشان به كار مى گرفتند، رفتار عملى آنان بود.

_________________________

۱۰۵- سيد مجتبى هاشمى ، تربيت و شخصيت انسانى ، ج ۱، ص ۵۵.

۱۰۶- على اكبر نيك خلق ، مبانى جامعه شناسى ، منصور وثوقى ، ص ۲۰۹.

۱۰۷- خسرو باقرى ، نگاهى دوباره به تربيت اسلامى ، ص ۱۰۶، ص ۲۰۹.

۵۵

آنان خود، الگويى كامل و مطمئن اخلاقى براى فرزندانشان بودند. اعمال و رفتارشان هر لحظه در منظر فرزندان قرار داشت و فرزندان با ديدن سرمشق زندگى مى گرفتند.

حقيقت اين است كه تربيت به معناى دقيق آن ، انتخاب بهترين روش ها در موقعيت و شرايط خاص مى باشد. الگوگيرى يكى از اين روش هاى تربيتى است . انسان در مراحل مختلف زندگى خود به الگو نياز دارد. همانند سازى و درس آموزى در زمينه هاى گوناگون از دوران كودكى آغاز مى شود. هر چه الگوها مناسب تر باشد، انسان در رسيدن به كمال موفق تر است . انسان فطرتا عاشق كمال است و اين عشق به كمال ، آدمى را به الگو طلبى و الگو پذيرى مى كشاند. سعى مى كند در همه امور، خود را همانند و شبيه الگوى خويش سازد، از اين رو، ارائه الگوهاى متعالى و قابل پيروى از مهم ترين امور تربيت انسانى است ؛ زيرا روش يادگيرى غير مستقيم و از طريق مشاهده ، از مؤثرترين و پايدارترين انواع يادگيرى ها است . تاءثير الگو در نقش پذيرى انسان ، يك امر طبيعى است . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 و لقد كان فى رسول الله (عليه السلام) كاف لك فى الاءسوه فتاءس بنبيك الاءطيب الاءطهر عليه السلام فان فيه اءسوه لمن تاءسى ، و عزاء لمن تعزى ، و اءحب العباد الى الله المتاءسى بنبيه و المقتص لاثره ؛ (۱۰۸)

برايت بس است اگر رسول خدا (عليه السلام) را مقتداى خود گردانى ، پس ‍ به پيامبر پاكيزه و پاك خود اقتدا كن كه راه و رسمش ، سرمشقى است براى كسى كه بخواهد پيروى كند و

_________________________

۱۰۸- نهج البلاغه ، خطبه ۶۰.

۵۶

انتسابى است براى كسى كه بخواهد منتسب گردد و محبوب ترين بندگان نزد خدا كسى است كه رفتار پيامبر را سرمشق خود قرار دهد و به دنبال او برود.

از آن جا كه ارائه الگو و اسوه ، مؤثرترين روش تربيتى است ، پيشاپيش ‍ خداوند تبارك و تعالى نيز به اين مهم عنايت داشته و رسول اكرم - (عليه السلام) را بهترين الگو معرفى مى كند:

 لقد كان لكم فى رسول الله اءسوه حسنه ؛ (۱۰۹)

همانا رسول خدا براى شما سرمشق نيكويى است .

آن وجود مقدس ، اسوه هاى پس از خود را چنين معرفى مى كند:

 انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى ؛ (۱۱۰)

همانا ميان شما دو امر گرانقدر (يعنى) قرآن و اهل بيتم را به جا مى گذارم . الگوهاى مجسم ، در ايجاد تحول و تغيير، در سازندگى و رشد، در بازسازى و تربيت نقش اساسى دارند. انسان براى رسيدن به كمال به الگوهايى كامل نياز دارد. تاءكيد قرآن مجيد بر پيروى انسان ها از رسول خدا (عليه السلام) در حقيقت پاسخى به اين نيازهاى فطرى انسان است .

 تاءثير گذارى الگوها در تربيت

روش الگويى ، در ساماندهى شخصيت و رفتار و جهت گيرى هاى آدمى بسيار مؤثر است ، اين نقش از خانواده آغاز مى شود و سپس فرد تحت تاءثير الگوهاى اجتماعى ، سياسى و... قرار مى گيرد.

_________________________

۱۰۹- احزاب (۳۳) آيه ۲۱.

۱۱۰- محمد محمدى رى شهرى ، ميزان الحكمه ، ج ۱، ص ۱۹۱.

۵۷

هر چه قدرت و نفوذ الگوها بيشتر باشد همسانى در جهات مختلف نيز بهتر صورت مى گيرد. در اين روش از فرد يا افرادى كه داراى رفتار مطلوب هستند به عنوان سرمشق و الگو استفاده مى شود. اين الگو در معرض مشاهده متربى قرار مى گيرد تا از رفتار او پيروى كند و خود را با او همسان سازد.

خانواده كانونى مقدس و سرنوشت ساز و پايگاه انس و هدايت است . كانون تكوين شخصيت و شكل دهى به هويت انسانى و محيطى مناسب براى تغيير اخلاق و رفتار است . پس از خانواده ، اجتماع نيز نقش قابل توجهى دارد تا از آن جا كه در بعضى جهات مى توان تاءثير آن را حتى بيشتر از خانواده نيز دانست .

حضرت على (عليه السلام) درباره اين تاءثير گذارى مى فرمايند:

 الناس بامرائهم اءشبه منهم بابائهم ؛ (۱۱۱)

مردم به زمامداران خود شبيه ترند تا به پدران خود

همان طور كه پيش تر آمد، پيروى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و اوصياى آن حضرت بهترين روش در تربيت است ؛ زيرا سيرت آنان نيكوترين سيرت است امام على (عليه السلام) ما را به اين پيروى فرا مى خوانند:

 انظروا اهل بيت نبيكم ، فالز موا سمتهم ، و اتبعوا اثر هم ، فلن يخر جوكم من هدى ، ولن يعيدو كم فى ردى ؛ فان لبدوا، و ان نهضوا فانهضوا، لا تستبقو هم فتضلوا، و لا تتا خروا عنهم فتهلكوا؛ (۱۱۲)

_________________________

۱۱۱- تحف العقول ، ص ۱۴۴.

۱۱۲- نهج البلاغه ، خطبه ۹۷.

۵۸

به خاندان پيامبرتان بنگريد، بدان سو كه مى روند برويد و پى آنان را بگيريد كه هرگز شما را از رستگارى بيرون نخواهند كرد و به هلالكتتان باز نخواهند آورد. اگر بر خاستند برخيزيد. بر ايشان پيشى مگيريد كه گمراه مى شويد و از آنان پس نمانيد كه تباه مى گرديد.

 فاين تذهبون ؟ و انى توفكون ! و الاعلام قائمه ، و الايات واضحه ، و المنار منصوبه ؛ فاين تياه بكم ! و كيف تعمهون و بينكم عتره نبيكم ! و هم ازمه الحق ، و اعلام الدين ، و السنه و الصدق ! فانز لوهم با حسن منازل القران ، ورد و هم ورود الهيم العطاش ؛ (۱۱۳)

پس كجا مى رويد؟ و كى باز مى گرديد؟ كه علامت ها بر پا است و دليل ها هويدا است و نشانه ها پا بر جا است . گمراهى تا كجا؟ سرگشتگى تا كى و چرا؟ خاندان پيامبرتان ميان شما است كه زمامداران حق و يقينند و پيشوايان دينند، با ذكر جميل و گفتار راست قرينند، پس هم چون قرآن نيك حرمت آنان را در دل بداريد و چون شتران تشنه كه به آبشخور روند، به آنان روى آريد.

روى آوردن به الگوهاى نامناسب و بى بهره از كمالات حقيقى ، موجب گم گشتگى و سر خوردگى و نيز موجب شكست شديد روحى و آسيب هاى تربيتى است . الگوى مناسب هم چون كشتى است كه سر نشينان خود را در درياى پرتلاطم زندگى در كمال سلامت به مقصد مى رساند، الگوى نامناسب چون كشتى شكسته ، سرنشينان خود را به قعر تباهى مى برد حضرت امير (عليه السلام) مى فرمايند:

_________________________

۱۱۳- همان ، خطبه ۸۷.

۵۹

زله العالم كانكسار السفينه ، تغرق معها غيرها؛ (۱۱۴)

لغزش عالم ، هم چون شكسته شدن كشتى است كه غرق مى شود و گروهى را نيز با خود غرق مى كند.

آن حضرت درباره تباهى الگوها و تباه شدن پيروانشان مى فرمايند:

 زله العالم تفسد العوالم ؛ (۱۱۵)

لغزش عالم ، عالم ها را به تباهى مى كشاند.

 ويژگى هاى الگو

  مسئوليت الگو

الگو، نمونه اى است كه آدمى آگاهانه يا ناخود آگاه از او تقليد مى كند. غريزه تقليد يكى از غرايز ريشه دار در انسان است . با توجه به نقش خطير الگوها، مسئوليتى بس سنگين نيز متوجه آنها است . در ساماندهى اين مسئوليت ، خود سازى قبل از دگر سازى مورد توجه است ، امير مومنان (عليه السلام) در اين باره مى فرمايند:

 من نصب نفسه للناس اماما فليبدا بتعليم نفسه قبل تعليم غيره ؛ (۱۱۶)

آن كه خود را پيشواى مردم سازد، پيش از تعليم ديگرى بايد به ادب كردن خويش بپردازد.

_________________________

۱۱۴- غرر الحكم ، ج ۱، ص ۶۳.

۱۱۵- همان ، ص ۳۸۵.

۱۱۶- نهج البلاغه ، حكمت ۷۳.

۶۰