پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)0%

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام
صفحات: 111

  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 29845 / دانلود: 3819
اندازه اندازه اندازه
پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

(زهير بن قين) از ياران امام پس از يك حمله و جنگ شديد، به حضور امام برگشت در حالى كه دستش را روى دوش آن حضرت گذاشته بود، مجددا براى رفتن به ميدان اذن گرفت در حالى كه دو بيت شعر هم در هدايت يافتنش به وسيله امام مى سرود، پس از آنكه از پاى در آمد، امامعليه‌السلام در بالينش حاضر گرديد و با جمله قبلى او را دعا نمود و دشمنانش را مورد لعن قرار داد.

۱۰/۲۰ - «رَحِمَكَ اللهُ إنَّهُم استَوجَبُوا العذابَ حينَ رَدُّوا عليكَ ما ...».(۱)

«حنظله! خدا رحمتت كند! اين مردم، آنگاه كه به سوى حق دعوتشان نمودى و پاسخ مثبت ندادند، سزاوار عذاب گرديدند...».

اين دعا را امامعليه‌السلام در حق (حنظله شبامى) فرمود كه وى پس از موعظه و نصيحت اهل كوفه، به سوى خيمه ها برگشت و امامعليه‌السلام در تقدير و تشويق وى، مطالبى فرمود كه در ابتداى سخن، حضرت دعاى فوق را در حقش نمود.

۱۱/۲۰ - «اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ و آلِ مُحمدٍ ».(۲)

«خدايا او (جون) را رو سفيد، بدنش را خوشبو و با ابرار و نيكان محشورش گردان و در ميان او و محمد و اهل بيتش، و آشنايى قرار بده».

به طورى كه در بخش پيام انتخاب آورديم، از جمله كسانى كه حسين بن علىعليه‌السلام به وى اذن خصوصى داد (جون) غلام آن حضرت بود كه فرمود: جون!

خود در راه ما مبتلا نكن، به همراه ما به اميد راحتى آمده اى.

______________________

۱- مقتل مقرم/۲۵۱. طبرى ۶/۲۵۴ و كامل ۳/۲۹۲.

۲- بحار الانوار ۴۵/۲۳ و ابصار العين/۱۰۵.

۱۰۱

(جون) چون اين جمله را شنيد، خود را به روى قدم هاى آن حضرت انداخت و عرضه داشت: «يا بن رسول الله! آيا سزاوار است كه من در هنگام راحتى و رفاه بر سر سفره شما بنشينم و در ايام ناراحتى و پيشامدها، دست از شما بردارم؛ بدن من بدبو، خاندانم ناشناخته و رنگم سياه است، با رفتنم به بهشت برين، بر من منت بگذار تا بدنم خوشبو و رنگم سفيد و حسب من به شرف و عزت نايل گردد».

امام، اين صفا و صميميت را كه از وى مشاهده فرمود، اجازه ماندن و شهادت را به او داد.

زمانى كه (جون) در روى خاك گرم كربلا قرار گرفت، فرزند اميرمؤ منان در كنار او نشست و با اين جملات وى را دعا نمود؛ سخنانى كه ياد آور گفتار و درخواست خود (جون) بود: «اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ ».

۱۲/۲۰ - «رب ان تك حبست عنا النصر من السمأ فاجعل ذلك لما هو خير، و انتقم لنا من هولأ الظالمين (۱) ،الهى ترى ما حل بنا فى العاجل فاجعله ذخيرة لنا فى الاجل ».(۲)

«پروردگارا! اگر در دنيا نصر و پيروزى آسمانى را بر ما نازل نكردى، در عوض اين پيروزى بهتر از آن را نصيب ما بگردان و انتقام ما را از اين ستمگران بگير پرودگارا! تو خود شاهدى آنچه در دنيا برما وارد شد پس آن را ذخيره آخرتمان قرار بده».

اين جمله را حضرت در حالى كه يكى از اطفالش را در آغوش گرفته و (حرمله پسر كاهل اسدى) با انداختن تيرى، گلوى او دريد و حسينعليه‌السلام دستش را از خون گلوى او پر نموده و به طرف آسمان پاشيد، ايراد فرمود.

______________________

۱- طبرى ۶/۲۵۷.

۲- تظلم الزهرا/۲۰۳.

۱۰۲

اين بود دعاى پيام حسين بن علىعليه‌السلام كه در دوازده فقره و به مناسبتهاى مختلف از آن بزرگوار در جنگ و ستيز بودند و گاهى نيز جنبه خصوصى دارد و مورد خطاب و نفرين او اشخاص خاصى بودند.

و اينك از نفرين عمومى آن حضرت شروع مى كنيم:

۱۳/۲۰ - «لا اَفْلَحَ قَوْمِ اشْتَرَوْا مَرْضاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخالِقِ ».(۱)

«رستگار مباد: گروهى كه خشنودى خلق را به خشم خالق مقدم مى دارند».

(ابن زياد) از ورود امام حسينعليه‌السلام به سرزمين كربلا به وسيله (حربن يزيد،) و مطلع، و طى نامه اى به آن حضرت چنين نوشت:

«اما بعد، من از ورود شما به كربلا آگاهى يافتم و اميرمؤ منان (يزيد) به من دستور داده است كه سر به بالين راحت نگذارم و شكم از غذا سير ننمايم تا اينكه يا تو را به قتل برسانم، و يا فرمان من و حكومت يزيد را بپذيرى و السلام».

هنگامى كه اين نامه به دست امامعليه‌السلام رسيد، آن را بر زمين انداخت و فرمود:

«لا اَفْلَحَ قَوْمِ اشْتَرَوْا مَرْضاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخالِقِ ».

______________________

۱- مقتل خوارزمى ۱/۲۳۹ و بحار الانوار ۴۴/۳۸۳.

۱۰۳

۱۴/۲۰ - «أَللّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قَطَرَ السَّماءِ ، وَابْعَثْ عَلَيْهِمْ سِنينَ كَسِنَيْ يُوسُفَ ، وَسَلِّطْ عَلَيْهِمْ غُلامَ ثَقيفٍ يَسُومُهُمْ كَأْساً مُصْبَرَةً ، فَإِنَّهُمْ كَذَّبُونا وَخَذَلُونا ، وَأَنْتَ رَبُّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَإِلَيْك َ أَنَبْنا وَإِلَيْكَ الْمَصيرُ ».(۱)

«خدايا! قطرات باران را از آنان قطع كن و سالهايى (سخت) مانند سالهاى (گرسنگى اهل مصر) در دوران يوسف را بر آن بفرست و غلام ثقفى را بر ايشان مسلط فرما تا با كاسه تلخ، سيرابشان كند و كسى را از آنان بدون مجازات رها نسازد، در مقابل قتل، به قتلشان برساند و ضاربين را با ضرب و جرح، مجازات كند، انتقام من و خاندانم و پيروانم را از آنان بستاند؛ زيرا آنان مكر كرده و ما را تكذيب و در مقابل دشمن، رها نمودند و تويى پروردگار ما، بر تو توكل كرده ايم و بر گشت ما به سوى توست».

امامعليه‌السلام در روز عاشورا پس از آنكه دومين بار در طى خطبه اى اهل كوفه را موعظه و نصيحت فرمود و گذشته آنان را ترسيم نمود و از آينده تلخ و بدبختى آنان خبر داد، ولى آنان به موعظه و نصيحت فرزند رسول خدا اعتنايى ننمودند و در تصميمشان بر كشتن آن حضرت، ترديدى به خود راه ندادند، امامعليه‌السلام دستهاى خود را به آسمان بلند كرد و آنان را با جملاتى كه نقل نموديم، نفرين كرد.

«أَللّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قَطَرَ السَّماءِ ...».

______________________

۱- مقتل خوارزمى ۲/۸. لهوف/۴۳. بحارالانوار ۴۵/۱۰ و عوالم ۱۷/۲۵۲.

۱۰۴

۱۵/۲۰ - «اللهم انا اهل بيت نبيك و ذريته و قرابته، فاقصم من ظلمنا و غصبنا حقنا، انك سميع قريب ».(۱)

بنابر نقل (خوارزمى) امامعليه‌السلام اين نفرين را در عصر تاسوعا خطاب به عمر سعد و لشكريانش ايراد فرمود:

«خدايا! ما اهل بيت پيامبر تو و فرزندان عشيره او هستيم. خدايا! كسانى را كه به ما ظلم نمودند و حق ما را غصب كردند، هلاكشان كن كه تو بر دعاى بندگانت شنوا و به آنان نزديك هستى».

خوارزمى اضافه مى كند (محمد بن اشعث) كه در صف مقدم سپاهيان دشمن بود و نفرين امام را مى شنيد، جلو آمد و به آن حضرت چنين گفت:

«اى قرابة بينك و بين محمد ؟!!».

«در ميان تو و محمد چه قوم و خويشى هست؟!!».

امامعليه‌السلام كه اين انكار صريح و لجاجت را در راه او مشاهده نمود، اين چنين نفرينش كرد:

۱۶/۲۰ - «اللّهُمَّ فَأَرِنی فیهِ هذَا الیَومَ ذُلّاً عاجِلاً ».(۲)

«خدايا! همين امروز، ذلت عاجل و زود رس او را بر من آشكار كن».

(محمد بن اشعث) پس از چند دقيقه براى قضاى حاجت از صف لشكريان فاصله گرفت و در گوشه اى نشست، در اين هنگام عقربى او را نيش زد و در حالى كه لباسش آلوده به نجاست شده، بود رهايش نمود.

______________________

۱- مقتل خوارزمى ۱/۲۴۹.

۲- مقتل خوارزمى ۱/۲۴۹.

۱۰۵

سه نفرين به يك مناسبت

هنگام اعزام حضرت على اكبر به ميدان جنگ و در موقع شهادتش حسين بن علىعليه‌السلام دو نفرين عمومى خطاب به لشكريان كوفه و يك نفرين خصوصى، خطاب به عمر سعد ايراد نموده اند؛ بدين توضيح كه هنگام ميدان رفتن على بن الحسين، پدر ارجمندش در حالى كه سيل اشك از چشمانش جارى مى شد، محاسن مبارك را به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت:

«اَللّهُمَّ اشْهَدْ عَلي هؤُلاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ كُنّا اِذَا اشْتَقْنا اِلي نَبِيِّكَ نَظَرْنا اِلي وَجْهِهِ

«بارالها بر اين مردم گواه باش، جوانى كه در صورت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيغمبرت (درود خدا بر او و خاندانش باد) بود، به جنگ آنان رفت؛ پرودگارا ما هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مى شديم به اين جوان نگاه مى كرديم».

آنگاه چنين نفرين نمود:

۱۷/۲۰ - «اللهمَّ‏ امنعْهُمْ بركاتِ الأرضِ، وفرِّقهُمْ تفريقاً، ومزِّقْهُم تمزيقاً، واجعلْهُم طرائقَ قِدَداً، ولا تُرْضِ الوُلاةَ عنهم أَبَداً، فإنَّهم دَعَوْنا ليَنْصُرونا، فعدَوْا علينا يُقاتِلُونَنَا ...».

«خدايا! اين مردم (ستمگر) را از بركات زمين محروم و به تفرقه و پراكندگى، مبتلا بگردان. صلح و سازش از ميان آنان و فرمانروايانشان بردار كه ما را با وعده يارى و نصرت، دعوت نمودند، سپس به جنگ با ما برخاستند...».

۱۰۶

و آنگاه كه حضرت على اكبر خواست از خيمه ها جدا شود، امامعليه‌السلام بر عمر سعد بانگ زده و چنين نفرين نمود:

۱۸/۲۰ - «مَا لَکَ؟ قَطَعَ‏ اللَّهُ‏ رَحِمَکَ ... سَلَّطَ عَلَیْکَ مَنْ یَذْبَحُکَ بَعْدِی عَلَى فِرَاشِکَ کَمَا قَطَعْتَ رَحِمِی وَ لَمْ تَحْفَظْ قَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّه ‏».(۱)

«تو را چه شده است؟ خدا رحم و قرابت تو را قطع كند (و در ميان قوم و خويشت، منفور و مطرود گردى) همانگونه كه تو قرابت و خويشاوندى مرا قطع نموده و حرمت قرابت مرا با پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله حفظ نكردى و خداوند كسى را بر تو مسلط گرداند كه در ميان رختخوابت سر از تنت جدا كند».

چون در بالين فرزند عزيزش نشست، چنين گفت:

۱۹/۲۰ - «قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ ! يَا بُنَيَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَعَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءِ ».(۲)

«خدا بكشد مردم ستمگرى را كه تو را كشتند، فرزندم! اينها چقدر به خدا و هتك حرمت رسول او جرى شده اند، پس از تو خاك بر سر دنيا!».

۲۰/۲۰ - «بعْداً لقومٍ قتلوكَ ومَنْ خَصْمُهُم يومَ القيامةِ فيكَ جدُّكَ ».(۳)

«دور باد از رحمت خدا گروهى كه تو را به قتل رسانيدند و در روز رستاخيز دشمن آنان جدت و پدرت باد».

______________________

۱- مقتل مقرم/۲۵۷ - ۲۵۸. خوارزمى /۲ ۳۰ - ۳۱. ارشاد ۲۳۸. لهوف ۲۳۸. لهوف/۹۹.و طبرى ۶/۲۵۶.

۲- مقتل خوارزمى ۲/۳۱.

۳- ارشاد مفيد/۲۳۹.

۱۰۷

اين نفرين را امامعليه‌السلام در بالين حضرت (قاسم بن حسن)، آنگاه كه با بدن قطعه - قطعه، به روى خاك افتاده بود، ايراد نموده است. پيكر فرزند برادرش را به سوى خيمه ها حمل نمود و در ميان خيمه شهدا و در كنار جنازه فرزندش على اكبر قرار داده، سپس اين چنين نفرين نمود:

۲۱/۲۰ - «اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً ».(۱)

«خدايا! همه آنان را گرفتار بلا و عذاب خويش بگردان و كسى را از آنان باقى نگذار و هيچگاه مشمول مغفرت خويش قرار مده».

نفرين هاى شخصى

۲۲/۲۰ - «مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ إِنِّی لاَرْجُوا أَلاّ تَأْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلاّ یَسیراً ».(۲)

امامعليه‌السلام قبل از شب عاشورا پيشنهاد ملاقات با (عمرسعد) نمود و اين ملاقات با تشريفاتى انجام پذيرفت و آن حضرت، عمر سعد را موعظه و نصيحت نمود كه در بخش اتمام حجت خصوصى، اشاره نموديم و در پايان چون امامعليه‌السلام سكوت عمر بن سعد را مشاهده نمود از وى روى گرداند و چنين فرمود: (مالك ذبحك الله على فراشك...).

«فرزند سعد! چرا اين قدر در راه شيطان پافشارى مى كنى؟! خدا هر چه زودتر در ميان رختخوابت تو را بكشد و در قيامت گناه تو را نبخشد، اميدوارم كه از گندم عراق نخورى مگر به اندازه كم (يعنى عمرت كوتاه باد)».

______________________

۱- مقتل مقرم/۲۶۵.

۲- مقتل خوارزمى ۱/۲۴۵.

۱۰۸

۲۳/۲۰ - «اللهم حزه الى النار ».(۱)

«خدايا! او را به سوى آتش بكش».

هنگام نزديك شدن عده اى از لشكريان به خيمه ها، مردم به نام (عبد الله بن حوزه) جلو آمد و با صداى بلند گفت: (أفيكم حسين؟؛ آيا حسين بن در ميان شماست؟). يكى از ياران آن حضرت در حالى كه به امام اشاره مى نمود، گفت: اين است حسين، چه مى خواهى؟

او به امام گفت: «ابشر باالنار!!، بر تو باد مژده آتش!!».

امام پاسخ داد دروغ مى گويى، من به سوى خداى كريم و بخشنده و مطاع مى روم، تو كيستى؟

گفت: (ابن حوزه). در اينجا بود كه امامعليه‌السلام او را نفرين نمود: «اللهم حزه الى النار».

«خدايا! او را به سوى آتش بكش».

(ابن حوزه) از نفرين امام خشمناك شده و بر اسب خويش سوار گرديد و بر آن تازيانه زد، اسب به سرعت حركت نمود و ابن حوزه در اثر سرعت اسب، به زمين افتاد ولى پايش در ركاب، گير كرد، اسب رم نمود و او را به اين طرف و آن طرف كشاند و بالاخره به سوى خندقى كه در آن آتش روشن شده بود، كشاند و بدن مجروح و نيمه جان ابن حوزه به گودال افتاد و در ميان آتش سوخت امام با ديدن اين جريان، سر به سجده نهاد و براى استجابت نفرينش، سجده شكر به جاى آورد.(۲)

______________________

۱- انساب الاشراف ۳/۱۹۱. مقتل خوارزمى ۱/۴۳۱ و كامل ابن اثير ۴/۲۷.

۲- مقتل خوارزمى ۱/۲۴۹. انساب الاشراف ۳/۱۹۱. كامل ۴/۲۷ و تاريخ ابن عساكر/۲۵۶.

۱۰۹

۲۴/۲۰ - «اَللَّهُمَّ اُقْتُلْهُ عَطَش اً وَ لاَ تَغْفِرْ لَهُ أَبَداً ».(۱)

«خدايا! او را با تشنگى بميران و هيچگاه نيامرز».

يكى از لشكريان عمر به نام (عبدالله بن حصين ازدى) با صداى بلند خطاب به حسين بن علىعليه‌السلام چنين گفت: «يا حسين! اين آب فرات را مى بينى كه همانند آسمان سبز و شفاف است، ولى به خدا نخواهيم گذاشت حتى يك قطره از آن به گلويت تا از تشنگى بميرى!!».

در اينجا امام را نفرين كرد كه: «اَللَّهُمَّ اُقْتُلْهُ عَطَش اً وَ لاَ تَغْفِرْ لَهُ أَبَداً ».

(بلاذرى (نقل مى كند كه (ابن حصين) به مرض عطش ‍ مبتلا گرديد و هر چه آب مى خورد، سيراب نمى شد تا به هلاكت رسيد و بدينگونه نفرين امام درباره او مستجاب گرديد.

«الحمد لله الذى استجاب دعأ وليه على عدوه، و جعلنا من اوليائه و شيعته ».

با پايان يافتن بخش پيام دعا و نفرين امامعليه‌السلام ، (پيام عاشورا) نيز به پايان مى رسد، ولى مطالب زيادى از جمله ادعيه و مناجات امام كه بخش زيبايى از پيامهاى فرزند رسول خدا را تشكيل مى دهد، به محل ديگر و مجموعه بزرگى موكول مى گردد.

اين مجموعه در شب جمعه، ۱۵ شهر رجب المرجب ۱۴۱۷ مطابق با ۹آذرماه ۱۳۷۵ صورت اختتام پذيرفت.

______________________

۱- انساب الاشراف ۳/۱۸۱.

۱۱۰

فهرست مطالب

مقدمه دفتر ۳

مقدمه مؤلف ۵

معرفى اهل بيت عليها‌السلام و بنى اميه در پيام امام حسين عليها‌السلام ۱۰

۱ - معرفى اهل بيت عليها‌السلام ۱۲

۲ - معرفى حسين بن على عليها‌السلام ۱۵

۳ - معرفى بنى اميه ۱۹

۴ - معرفى معاويه ۲۴

۵ - معرفى يزيد ۲۶

۶ - نكوهش مردم كوفه در پيام امام حسين عليها‌السلام ۲۷

۷ - پيام مقاومت ۳۱

۸ - دعوت به صبر و پايدارى ۴۰

۹ - امر به معروف و نهى از منكر در پيام حسين بن على عليها‌السلام ۴۷

۱۰ - نماز در پيام امام ۵۹

۱۱ - سه پيام تهديدآميز ۶۴

۱۲ - پيام شجاعت ۶۹

۱۳ - پيام انتخاب ۷۴

۱۴ - پيام اتمام حجت ۷۸

۱۵ - اتمام حجت خصوصى ۹۱

۱۶ - پيام استمداد ۹۵

۱۷ - پيام انتقام ۹۷

۱۸ - پيام شهادت ۱۰۰

۱۹ - پيام پيروزى ۱۰۶

۲۰ - دعا و نفرين در پيام امام ۱۱۱

۱۱۱