پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)0%

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام
صفحات: 111

  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 29848 / دانلود: 3819
اندازه اندازه اندازه
پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

۱

معرفى اهل بيتعليها‌السلام و بنى اميه در پيام امام حسينعليها‌السلام

پيام عاشورا (حاوى بيش از ۱۶۰ پيام از حسين بن علىعليها‌السلام )

محمد صادق نجمى

۲

مقدمه دفتر

(عاشورا) واژه اى است خاطره انگيز كه پيوسته، فداكارى، شجاعت، جوانمردى، ايستادگى در برابر بيدادگرى، پيروى از رهبر اسلامى و حمايت از دين را به همراه دارد.

(عاشورا) نشانگر حركت آغاز شده از سوى آدمعليها‌السلام است كه وارث او پرچمداريش را به عهده گرفته و در راه آن، جان باخته است.

(عاشورا) آيينه تمام نماى فرياد (هيهات منا الذلة) امام حسينعليها‌السلام است كه هيچ سنگى توان شكستن آن را ندارد.

(عاشورا) خورشيد فروزانى است كه ابرهاى تيره و تار ستم، هرگز توان پنهان ساختن آن را ندارند.

كلام آخر اينكه: (عاشورا)، پيام آور انقلاب سرخ علوى است كه تا ستم و ستم پيشه در جهان وجود دارد، هرگز از جوش و خروش باز نمى ايستد.

كتابى كه اكنون در دست شما خواننده گرامى است، بيان چندين پيام از پيام هاى عاشورا است كه توسط مؤ لف محترم آن به رشته تحرير درآمده، بدان اميد كه مشعل فروزان شام سياه انسان ها قرار گيرد.

اين دفتر، پس از بررسى، ويرايش و اصلاح، آن را به زيور چاپ آراسته و در اختيار حق جويان قرار مى دهد و جز خشنودى خداوند بزرگ، هدفى را پى نمى گيرد. در خاتمه تذكر چند نكته ضرورى است:

۱ - از آنجا كه اين كتاب، سخنان امام حسينعليها‌السلام را به منابع فراوان مستند ساخته و پيداست كه همه آنها يكسان نبوده و با يكديگر اختلاف دارند لذا واحد تحقيق و بررسى سعى نموده مدارك خطبه هاى متن را با يك منبع تطبيق داده و همان را نخستين مدرك قرار دهد و منابع ديگر را به دنبال آن ذكر نمايد.

۲ - كوشش شده منبعى انتخاب شود كه متن كتاب با آن همخوانى داشته باشد.

۳ - از خوانندگان محترم تقاضا داريم هرگونه انتقاد يا پيشنهادى دارند، به آدرس: قم - صندوق پستى ۷۴۹ - دفتر انتشارات اسلامى - بخش فارسى، ارسال دارند.

دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

۳

مقدمه مؤلف

انگيزه تنظيم كتاب با كيفيت موجود اين است كه: از شهادت حسين بن علىعليها‌السلام تا به امروز كه نزديك به چهارده قرن مى گذرد، كتابها و تأليفات بى شمارى درباره شخصيت و بيان عظمت قيام و ابعاد مظلوميت آن حضرت، تأليف گرديده، مقالات بى حد، نگارش يافته و سخنرانيها بى شمارى ايراد شده، است و اين وضع، با روندى بيشتر، ادامه دارد و درباره هيچكس جز سالار شهيدان، اين همه تأليفات و مقالات و سخنرانى سابقه ندارد،( ۱ ) و هر نويسنده و گوينده در حد اخلاص خود، مثاب و مأجور خواهد بود.

آنچه قابل ذكر است اينكه محتواى بعضى از اين تأليفات و سخنرانيها را جنبه تاريخى عاشورا و ابعاد ظلم و ستمى كه بر فرزند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و خاندانش وارد شده تشكيل مى دهد و جنبه هاى تحليلى قيام عاشورا و اهداف اين حركت تاريخى، كمتر مورد توجه قرار مى گيرد. و گاهى نيز اين حادثه عظيم تنها از جنبه خاص و از زاويه محدودى تجزيه و تحليل مى گردد و يا انگيزه هاى فرعى با عوامل اصلى، درهم آميخته و مسائل فرعى، جايگزين اهداف اصلى در اين قيام معرفى مى شود.

______________________

۱- اخيرا آقاى (نجفقلى حبيبى) در يك كتابشناسى، ۸۷۸ عنوان كتاب درباره حسين بن علىعليهما‌السلام معرفى نموده است، كه اين عناوين، فقط بخشى از تأليفات در اين موضوع است كه در دسترس اين نويسنده گرامى قرار گرفته است. از باب مثال، نوشته حقير (خطبه حسين بن علىعليهما‌السلام در منى) و (سخنان حسين بن علىعليهما‌السلام ) را معرفى نموده است ولى چون ترجمه هاى كتاب اخير را كه به (زبان آذرى) در (استانبول) و به (زبان اردو) در بمئى) چاپ شده، به دستشان نرسيده، نياورده است.

۴

براى تكميل اين بحث و جلوگيرى از خلظ انگيزه هاى اصلى و فرعى در قيام حسين بن علىعليهما‌السلام به نظر رسيد نامه ها و خطبه هاى آن حضرت را از بدو حركت از مدينه تا هنگام شهادتش، از منابع معتبر و با ترتيب زمانى و با توضيحات لازم، در يك مجموعه گرد آورديم تا راهى براى تفسير و تحليل قيام آن بزرگوار، بر اساس گفتار آن حضرت باشد. اميد است اين اقدام، مورد استقبال طيف عظيمى از خطبا، گويندگان و نويسندگان قرار مى گيرد.

بايد دانست آن چنان شخصيت حسين بن علىعليها‌السلام از لحاظ شجاعت، فداكارى و مظلوميت در ميان جامعه مطرح است، هيچ يك از مدافعان حق و حقيقت و شهداى راه فضيلت، در اين حد مطرح نيستند.

تشكيل هيأتهاى عزادارى و مجالس سوگوارى، سرودن اشعار و مراثى، گريه كردن و نوحه سرايى، اظهار حزن و اندوه و ابراز تأثر و تأسف در حدى كه در مصيبت حضرت سيدالشهدأ، انجام مى گيرد و اين اظهار ارادت كه به آستان مقدس آن حضرت، با تاريخ اسلام عجين گرديده است، درباره هيچ يك از رجال آسمانى و پيشوايان مذهبى سابقه ندارد؛ همانگونه كه خود حضرت فرمود: انا قتيل العبرة يذكرنى مؤ من الا بكى؛ من كشته اشكم، هيچ مؤ منى مرا ياد نمى كند مگر اينكه مى گريد.( ۱ )

______________________

۱- كامل الزيارت/۲۱۶.

۵

لذا حسينعليها‌السلام يك چهره شناخته شده تاريخ است و همه مسلمانان جهان و حتى افراد بيگانه از اسلام با نام عزيز حسينعليها‌السلام آشنا هستند و همه عزاداران و نه تنها نام زيباى او را مى شناسند بلكه مى دانند كه او بسط رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و فرزند على مرتضىعليها‌السلام و فاطمه زهراست. و مى دانند كه او در سوم شعبان سال چهارم هجرت، متولد و در عاشورأى سال ۶۱ در كربلا به شهادت رسيد و قبر مطهر او در قتلگاهش، زيارتگاه شيعيانش مى باشد.

- همگان نام برادران، خواهران و فرزندان او را مى دانند و از واقعه شهادت جانگداز او آگاهند.

- مى دانند شماره ياران او در كربلا چند نفر بودند و ماجراى شهادت و اسارت آنان چه بوده است. آرى، همه عزاداران آن حضرت با اين مطالب و مطالب ديگر درباره شهادت او آشنا هستند و آنها را مى دانند.

ولى آيا همه عزاداران او فلسفه قيام و شهادتش را مى دانند؟ آيا همه كسانى كه بر او اشك مى ريزند، با پيام او آشنا هستند و يا در اشعار و مراثى و در مراسم عزادارى در حالى كه سيل اشك بر رخسارها جارى است و بيانگر حركت سيل ارادت و عواطف به آستان مقدس (فرزند رسول خدا)صلى‌الله‌عليه‌وآله است، اهداف والا و مقدس آن حضرت هم متجلى و متبلور است. و همه جملاتى كه به صورت شعر، شعار و ذكر مصيبت بر زبانها جارى است، مى تواند زبانحال واقعى و گوياى آن حقيقت باشد كه حسينعليها‌السلام و يارانش فداى آن گرديدند؟

۶

يا بيشتر آنها برخاسته از عواطف گويندگان و بيانگر فكر و انديشه آنان است كه به عنوان زبانحال امام حسينعليها‌السلام و ايده و انديشه او ارائه مى گردد؟ آيا همه عزاداران و خطبا و گويندگان ما به اين واقعيت مى انديشند كه تاريخ از ديد قصه و بيان حوادث، گر چه تنها يك (يزيد) دارد كه لحظاتى از تاريخ يك قومى و ايامى از روزهاى مردمى را اشغال كرد و جناياتى آفريد و گذاشت و گذشت، اما از ديدگاه صحيح و درست تاريخ، عناصرى زنده و فعال در ميان اقوام و ملل مختلف در تمام دور آنها و لحظات تاريخ وجود دارد كه مى تواند مستمرا يزيد آفرين باشد و اين عناصر، هيچگاه عقيم نيستند و اگر جامعه ما رو نداشت، بلكه از وجود چنين يزيدى غافل بود.

از شناخت حسين روز هم غافل بود، در عزاى حسينعليها‌السلام كوتاهى نداشت در حالى كه در نظامى زندگى مى كرد كه همه برنامه اش ضد حسين ضد مكتب حسين بود. تسلط دشمنان حسينعليها‌السلام آنچنان عميق بود كه تصميم داشت هر چه رنگ و بوى اسلام دارد، از ميان بردارد و اگر شناخت صحيح از حسين و يزيد زمانه وجود داشت، بايستى از مدتها قبل و نه در سال ۵۷، انقلاب صورت بگيرد. و اگر امام خمينى (قدس سره) نبود، نه حسين زمان شناخته مى شد و نه يزيد زمان.

از اصل موضوع، دور شديم.سخن در اينجا بود كه بخش مهمى از اشعار، مراثى، شعارها و نوحه ها هماهنگى كامل با فكر و انديشه امامعليها‌السلام و قيام او ندارد و پيام عاشورا در آنها كم رنگ است و يا اصلا مشهود نيست. و يكى از علل آن، عدم درك صحيح از واقعه عاشورا و قيام حسين بن علىعليهما‌السلام است؛ زيرا يك شاعر و گوينده هر چه توانا و گويا و ارتباط او با آنچه توصيف مى كند، نزديك باشد، باز هم از ترسيم واقعيت آن عاجز و از بيان حقيقت آن ناتوان خواهد بود، آن هم در يك حادثه عظيم تاريخى مانند حادثه عاشورا و قيام اباعبدالله الحسين، با گذشت بيش از چهارده قرن و با ابعاد و جنبه هاى متعددى كه بر آن حاكم بوده كه حقا تجزيه و تحليل صحيح آن براى افراد عادى، مشكل و يا غير ممكن است.

مگر اينكه ترسيم اين هدف و ابلاغ اين پيام از خود حسين بن علىعليها‌السلام باشد و اين واقعيت را از كلام خود او دريابيم، بر اين اساس، تصميم گرفتيم از سخنان و گفتارهاى آن حضرت، فرازها و فقرات كوتاه كه داراى جنبه عاشوراست، در اختيار ارادتمندان آن حضرت از شعرا، مداحان، نوحه سرايان و عزاداران قرار بگيرد تا تدريجا اين مفاهيم عالى و ارزشمند، جايگزين مطالب احيانا تكرارى و بعضى اشعار كم محتوا گرديده و پيام دلنشين عاشورا كه سراپا درس عشق و شهادت و درس دشمن شناسى و ثبات و استقامت در مبارزه با اوست، گسترش يابد، همانگونه كه در نظام اسلامى، بر مسؤ ولين ذيربط است كه در حذف مطالب و حركات بى مفهوم و گسترش پيام واقعى عاشورا، تلاش و هدايت بيشترى را بر عهده بگيرند.

آرى، چه كلامى بالاتر و شيرين تر از كلام حسين بن علىعليها‌السلام ؟ و چه شعارى گوياتر و كوبنده تر از شعار او؟! و چه پيامى جاودانه تر و سازنده تر از پيام او؟

براى تأمين اين منظور، تا آنجا كه امكان داشت، پيامهاى موجود آن حضرت را به تناسب موضوعات، گردآورى و نقل نموديم و بعضى از پيامها كه داراى دو جنبه بوده، مكرر نقل گرديده است كه مجموعا ۱۶۳ پيام در بيست و سه موضوع مختلف، محتواى اين جزوه را تشكيل مى دهد. و ثواب آن را به روح پدر و مادر عزيزم كه ارادت به خاندان عصمت را به عمق جانم در آميخته اند، تقديم مى دارم.

اللهم تقبلة بمنك و كرمك

محمد صادق نجمى آذر ماه ۱۳۷۵

۷

معرفى اهل بيتعليها‌السلام و بنى اميه در پيام امام حسينعليها‌السلام

حسين بن علىعليها‌السلام در فرازهايى از سخنانش، اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و شخص خويش و همچنين بنى اميه را عموما و از ميان آنان (معاوية بن ابى سفيان و يزيد بن معاويه) را خصوصا معرفى نموده است كه يكى از آثار و ابعاد مهم اين معرفى اين است كه جهانيان متوجه اين نكته باشند و اين حقيقت را از زبان فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دريابند كه انگيزه جنگ و نزاع در ميان اين دو خاندان و عامل اصلى پديدآورنده واقعه عاشورا و حادثه كربلا يك انگيزه و عامل شخصى و مادى و يا مقطعى نبوده است بلكه اين اختلاف دارأى ريشه عميق و برخاسته از طرز تفكر دينى و اعتقادى اين دو خاندان بوده است كه از دوران بعثت پيامبر اسلام در دو جبهه مخالف و با دو هدف متضاد در مقابل هم قرار گرفته بودند.

الف - خاندان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله

در اين خاندان، وحى و نبوت، دعوت به توحيد و يگانه پرستى و هدايت جامعه به وسيله شخص رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله تحقق يافت و نگهدارى اين هدف بزرگ، از زيارت و نقصان و از دست برد بيگانگان نيز بايد به وسيله عترت او تحقق يابد.

ب - بنى اميه

اين خاندان هميشه رقيب و مخالف سرسخت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود و تا فتح مكه و يأس كامل مشركين، در حال جنگ با اسلام و قرآن بوده و در جنگ بدر، احد و احزاب، نه تنها پرچم كفر به دوش ابوسفيان و معاويه قرار داشت، بلكه در بعضى از اين جنگ ها، (هند) همسر ابوسفيان نيز به عنوان تقويت روحى و حمايت معنوى از سپاهيان شرك، به همراه آنان در ميدان جنگ حضور مى يافت.

۸

ولى پس از پيروزى اسلام در (جزيرة العرب) كه براى آنان تظاهر به شرك و جنگ علنى وجود نداشت، اين كفر به نفاق مبدل گرديد و ظاهرا اسلام را پذيرفتند، اما در باطن امر و در عمل، همان دشمنى و كينه گذشته با اسلام و قرآن را تعقيب نمودند و آنگاه كه معاويه به قدرت رسيد، در كنار اين نفاق، ظلم و ستم بر مسلمانان واقعى را به حد اعلى رسانيده و پيروان اميرمؤ منانعليها‌السلام را به زنجير كشيد و اينك نوبت به فرزند او يزيد فاسق رسيده است.

آرى، حسين بن علىعليها‌السلام در لابلاى پيام ها و گفتارهايش، هم از اهل بيت سخن گفته و هم خودش را معرفى نموده است و هم فساد بنى اميه و دشمنى آنان با اسلام و همچنين ظلم معاويه و فساد و انحراف يزيد را برملا ساخته است.

اينك پيامهاى آن حضرت را به ترتيبى كه اشاره نموديم به صورت چند بخش مستقل مى آوريم:

۹

۱ - معرفى اهل بيتعليها‌السلام

۱/۱ - «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلاَئِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ ».( ۱ )

«(امير!) ماييم خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و محل نزول رحمت الهى. خداوند، دين و آيين خود (اسلام) را از خاندان ما شروع كرده، و آن را با خاندان ما ختم خواهد نمود».

حسين بن علىعليها‌السلام اين جملات را در پاسخ (وليد بن عقبة) استاندار مدينه ايراد فرمود، آنگاه كه او جريان مرگ معاويه را مطرح كرده و پيشنهاد نمود كه آن حضرت طبق دستور (يزيد بن معاويه) با وى بيعت نمايد.

۲/۱ - «وَ نَحْنُ اَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله اَوْلي بِوِلايَةِ هذَا الْاَمْرِ عَلَيْکُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعينَ ما لَيْسَ لَهُمْ، وَ السَّائِرينَ فيکُمْ بِالْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ »(۲)

«تنها ما خاندان محمد به حكومت و رهبرى جامعه، شايسته و سزاواريم نه اينان (بنى اميه) كه به ناحق مدعى اين مقام هستند و هميشه راه ظلم و فساد و راه دشمنى (با دين خدا) را در پيش گرفته اند».

اين جملات بخشى از خطبه حسين بن علىعليها‌السلام است كه در منزل (شراف) پس از نماز عصر به حاضرين از اصحاب خويش و سپاهيان (حربن يزيد رياحى) ايراد فرمود.

۳/۱ - «اَللّهُمَّ اِنِّى اَحْمَدُکَ عَلى اَنْ اَکْرَمْتَنا بِالنُّبُوُّةِ وَعَلَّمْتَنا الْقُرْآنَ وَفَقَّهْتَنا فِى الدِّینِ وَجَعَلْتَ لَنا اَسْماعاً وَاَبْصاراً وَاَفْئِدَةً وَلَمْ تَجْعَلنا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ».(۳)

______________________

۱- مقتل خوارزمى ۱/۱۸۴ و لهوف/۱۰.

۲- كامل ابن اثير ۳/۲۸۰. ارشاد مفيد/۲۲۵. مقتل خوارزمى ۱/۲۳۲ و مناقب ۴/۸۸.

۳- طبرى ۶/۲۳۸. ارشاد /۲۳۱ و مقتل خوارزمى ۱/۲۴۶.

۱۰

«خدايا! سپاسگزار تو هستم كه بر خاندان ما نبوت را كرامت بخشيدى و قرآن را بر ما آموختى و ما را با آيينت آشنا نمودى و بر ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بين) و قلب روشن عطا فرمودى. و سپاسگزار تو مى باشم كه ما را از گروه مشرك قرار ندادى».

اين جملات هم بخشى از خطبه آن حضرت است كه در (شب عاشورا) براى اهل بيت باوفا و ياران با صفايش ايراد فرموده است.

۴/۱ - «اللّهمّ‌ انّا اهل بيت نبيّك و ذرّيّته و قرابته، فاقصم من ظلمنا و غصبنا حقّنا انّك سميع قريب ».( ۱ )

«خدايا! ما خاندان پيامبر تو و فرزندان و قوم و عشيره او هستيم، كسانى را كه بر ما ستم نمودند و حق ما را غصب كردند، ذليل كن، تو كه بر دعاى بندگانت شنوا و بر آنان از همه نزديكتر هستى».

امام، اين جمله را كه مشتمل بر دعا و نفرين است، در روز عاشورا آنگاه ايراد فرمود كه در طى سخنرانى مفصل، مردم كوفه را نصيحت و موعظه نمود، ولى مواعظ و نصايح فرزند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در دلهاى سخت تر از سنگ آن مردم مؤ ثر واقع نگرديد؛ زيرا آنان از شنيدن كلام امامى كه به حق سخن مى گويد أبا و امتناع داشتند و خود را آماده جنگ و رسيدن به زخارف دنيا كرده بودند.

۵/۱ - «و کُنّا أهلَهُ و أولِیاءَهُ و أوصِیاءَهُ و وَرَثَتَهُ و أحَقَّ النّاسِ بِمَقامِهِ فِی النّاسِ. .. و نَحنُ نَعلَمُ أنّا أحَقُّ بِذلِکَ الحَقِّ المُستَحَقِّ عَلَینا مِمَّن تَوَلاّهُ »(۲)

______________________

۱- مقتل خوارزمى ۱/۲۴۹.

۲- طبرى ۶/۲۰۰.

۱۱

«و ما خاندان پيامبر و اوليا و اوصياى او و وارثان بحق و شايسته ترين افراد نسبت به مقام او، در ميان امت هستيم... و ما مى دانيم كه شايسته اين حق (حكومت) بوديم نه كسانى كه آن را به ناحق به دست گرفتند».

اين دو جمله فرازهايى از نامه حسين بن علىعليها‌السلام است كه از مكه به سران مردم بصره نگاشته اند، ما متن مشروح اين نامه را در كتاب (سخنان حسين بن علىعليها‌السلام ) نقل نموده ايم.

۱۲

۲ - معرفى حسين بن علىعليها‌السلام

۱/۲ - «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ »( ۱ )

«سلام بر تو يا رسول الله! من حسين، فرزند فاطمه و پرورش يافته آغوش تو و آغوش دخترت هستم كه براى هدايت جامعه، جانشين خود قرار داده اى».

اين جمله از فرازهاى اولين زيارتى است كه حسين بن علىعليها‌السلام پس از آنكه تصميم گرفت از مدينه به سوى مكه حركت كند، قبر جدش رسول خدا را زيارت و در موضوع مهمى كه به عنوان وظيفه مبارزه با يزيد بر او متوجه گرديده است، از آن حضرت استمداد كند.

۲/۲ - «اللهم هذا قَبْرُ نَبِیِّکَ مُحَمَّد صلى‌الله‌عليه‌وآله وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّد وَ قَدْ حَضَرَنِی مِنَ الاَْمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ »( ۲ ) .

«خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد است و من فرزند دختر پيامبر تو هستم اينكه براى من امرى رخ داده است كه خودت از آن آگاهى».

و اين فراز از زيارت دوم آن حضرت، در آستانه حركت از مدينه مى باشد.

۳/۲ - «فانا الحسين بن على و ابن فاطمة بنت رسول الله ...( ۳ )

«(مردم!) من حسين فرزند على و فرزند فاطمه، دختر پيامبر خدا هستم.»

اين معرفى، جزء فرازهايى از سخنرانى آن حضرت در منزل (بيضه)( ۴ ) است كه متن مشروح آن در كتاب (سخنان حسين بن على) آورده ايم.

______________________

۱- مقتل عوالم ۱۷/۱۷۷، در مقتل خوارزمى عبارت مذكور چنين است (الثقل الذى خلفته فى امتك).

۲- عوالم ۱۷/۱۷۷.

۳- مقتل مقرم /۱۸۵ و خوارزمى ۱/۱۸۶

۴- (بيضه) به كسربأ، يكى از منازلى است كه در مسير مدينه به سوى كوفه و در بين منزل (شراف و رهيمه) قرار داشت.

۱۳

۴/۲ - «فانسِبُوني وانظُروا مَنْ أنَا، ثمَّ ارجِعُوا إلى أنفسِكُم فعاتِبُوها، وانظُروا هلْ يحِلُّ‏ لكُم قَتلي وانتهاكُ حُرْمتي؟ أَلَستُ ابْنَ بنتِ نبيِّكُم وابْنَ وصيِّهِ وابنِ عمِّهِ وأوَّلِ المؤمنينَ باللهِ والمصدِّقِ لرسولِهِ بِما جاءَ بِهِ مِن عندِ رَبِّه؟ أَوَلَيسَ حَمزةُ سيّدُ الشهداءِ عَمَّ أَبي؟! أَوَليسَ جَعفرٌ الشهيدُ الطيَّارُ ذو الجَناحَينِ عمِّي؟! أَوَلَم يبلُغْكُم قولُ رَسولِ اللهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله لي ولأَخِي: "هَذانِ سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجنَّةِ ...؟»( ۱ )

«اى مردم! نسب مرا بگوييد كه من چه كسى هستم، پس به خود آييد و خويشتن را ملامت كنيد و ببينيد آيا كشتن من و درهم شكستن حرمت حريم من براى شما روا و جايز است؟ و آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم؟ و آيا من فرزند وصى و پسر عم پيامبر شما و فرزند اولين كسى كه ايمان آورد، نيستم؟ و آيا من فرزند اولين كسى كه رسالت پيامبر را تصديق نمود، نيستم؟ آيا حمزه سيدالشهدأ عموى پدر من نيست؟ آيا جعفر طيار عموى من نيست؟ آيا گفتار رسول خدا را شنيده ايد كه درباره من و برادرم فرمود: اين دو، سرور جوانان بهشتند...».

۵/۲ - «أفَتَشُكُّونَ أنّي ابنُ بنتِ نبيّكُم؟! فواللهِ، مَا بينَ المشرقِ والمغربِ ابنُ بنتِ نبيٍّ غَيري فيكُم ولا في غَيرِكُم »(۲)

«اى مردم! آيا در اين واقعيت شك داريد كه من فرزند دختر پيامبر شما هستم؟ به خدا سوگند! نه در ميان مشرق و مغرب و نه در ميان شما و غير شما، فرزند پيامبرى بجز من وجود ندارد».

اين دو فراز، از جمله فرازهاى اولين سخنرانى مشروح حسين بن علىعليها‌السلام است كه در روز عاشورا ايراد فرموده است.

______________________

۱- مقتل مقرم /۲۲۸.

۲- مقتل مقرم، /۲۲۸ و مقتل خوارزمى /۲۵۳.

۱۴

۶/۲ - «فَلَعَمْرِی مَا الاِمامُ إِلاَّ الْعامِلُ بِالْکِتابِ، وَ الاْخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ الدَّائِنُ بِالْحَقِّ، وَ الْحابِسُ نَفْسَهُ عَلى ذاتِ اللهِ وَ السَّلامُ »(۱)

«به جانم سوگند! امام به حق و پيشواى راستين كسى است كه به كتاب خدا عمل كند و راه عدل را پيشه خود سازد و ملازم حق بوده و وجود خويش را وقف و فداى فرمان خدا كند».

اين جمله را حسين بن علىعليها‌السلام در ضمن نامه اى كه در پاسخ نامه ها درخواستهاى مكرر مردم كوفه نگاشت و به وسيله مسلم بن عقيل ارسال داشت، مرقوم فرموده است و در ضمن، خودش را با اين اوصاف معرفى نموده است.

۷/۲ - «إمامٌ‌ دَعا إلی‌ هُدیً‌ فَأجابُوهُ‌ إلَیهِ‌، وَإمامٌ‌ دَعا إلی‌ ضَلالَةٍ‌ فَأجابُوا إلَیها؛ هَؤلاءِ فِی‌الجَنّة‌ وَهَؤلاءِ فِی‌ النّار »(۲)

(امام، رهبرى هست كه مردم را به راه درست و به سوى سعادت و خوشبختى مى خواند و گروهى بدو پاسخ مثبت مى دهند و از او پيروى مى كنند و پيشوا و رهبر ديگرى هم هست كه به سوى ضلالت و بدبختى مى خواند، گروهى هم از وى پيروى مى كنند، آنان در بهشتند و اينان در دوزخ).

امامعليها‌السلام اين جمله را در منزل (ثعلبيه) در پاسخ شخصى فرمود كه تفسير اين آيه شريفه را سؤال نمود:( يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ...) (۳)

______________________

۱- طبرى ۶/۱۹۸. كامل ابن اثير ۳/۲۶۷. ارشاد /۲۰۴ و مقتل خوارزمى ۱/۱۹۵.

۲- مقتل مقرم/۱۷۹. امالى صدوق رحمه الله، مجلس ۳۰/۱۳۱ و مقتل خوارزمى ۲۲۱/۱

۳- اسرأ /۷۱.

۱۵

توضيح : بايد توجه داشت گرچه پاسخ در اين دو فراز اخير، كلى است و در آنها شرايط رهبر واقعى كه عمل كردن به دستورهاى قرآن و اجراى قسط و عدالت در جامعه و فدا شدن در راه خدا مطرح گرديده و همچنين از دو نوع پيشوا؛ پيشواى هدايت و پيشواى ضلالت، سخن رفته است ولى در شرايط آن روز، مصداق اين امام و رهبر با چنين شرايط و كسى كه در مقابله پيشوايان ضلالت، رهبرى صحيح جامعه را به عهده بگيرد بجز آن حضرت نبوده است و اين دو فراز، در واقع معرفى حسين بن علىعليها‌السلام است با بيان كلى.

۱۶

۳ - معرفى بنى اميه

به طورى كه در صفحات گذشته اشاره نموديم، عدالت و دشمنى (بنى اميه) با خاندان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله عميق و ريشه دار بوده و منحصر به دوران پيامبر و صدر اسلام نبود، بلكه آنگاه كه اين خانواده به حكومت دست يافت و معاويه به قدرت رسيد، اين دشمنى را به صورت شديدتر و با محاسبه دقيق تر اجرا نمود؛ زيرا اينك نه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در حيات است و نه مانند گذشته جنگ و مبارزه با ظواهر اسلام صحيح است و لذا بايد اين عداوت را به اهل بيت پيامبر و حاميان واقعى اسلام متوجه و در جانشينان به حق رسول الله متمركز سازند و اين در شرايطى است كه اكثر مردم از حقيقت امر، بى اطلاع و توده جامعه به ظواهر امر، دلبسته اند و از درك حقايق غافلند، در اينجاست كه حسين بن علىعليه‌السلام با بيان عمق دشمنى بنى اميه و تكرار آن در مناسبت هاى مختلف، خواسته است گوشه اى از اين واقعيت را ابراز كند و پرده از افكار پليد و عقايد خطر ناك و تحريف در دين كه به وسيله امويان به وجود آمده است، كنار بزند و آتش كينه و عداوت آنان در نسبت به اهل بيت كه شعله آن با هيچ عاملى بجز ريختن خون فرزندان پيامبر، فرو نخواهد نشست و در اجراى دشمنى خود با اهل بيت به كمتر از قتل حسينعليه‌السلام و يارانش و اسارت فرزندانش راضى نخواهد گرديد، برملا سازد.

ولى مهم اين است كه بدانيم چون اين عداوت، ريشه فكرى - اعتقادى دارد، لذا منحصر به دوران پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه نيست بلكه در هر زمان و عصرى، بنى اميه هايى وجود دارند كه با اسلام و مسلمين در جنگ و ستيز هستند و به عقيده خود تا اسلام را سركوب و تا مسلمانان را از صحنه خارج نكنند و آنان را به زنجير ذلت نكشند، خواب راحت به چشمشان نخواهد رفت.

بنى اميه پيروان شيطان

۱/۳ - «إِنَّ هؤُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَأْثَرُوا بِالْفَیءِ، وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَ اللّهِ ...؛ و اينان ( بنى اميه) اطاعت خدا را ترك و اطاعت شيطان را بر خود فرض نموده اند. فساد را ترويج و حدود و قوانين الهى را تعطيل كرده اند. بيت المال را بر خود اختصاص داده اند. حرام خدا را حلال و حلال او حرام كرده اند».(۱)

اين جملات، در معرض بنى اميه فرازهايى از سخنرانى حسين بن علىعليه‌السلام است كه در (منزل بيضه) خطاب به ياران خود و سپاهيان (حر بن يزيد رياحى) ايراد فرمود.

بنى اميه دشمنان مسلمانان و اهل بيتعليها‌السلام

۲/۳ - «وَ حَمَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً أَضْرَمنَاهَا عَلَى عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنَا فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً عَلَى أَوْلِيَائِكُ مْ وَ يَداً عَلَى أَعْدَائِكُمْ ؛ و شما (مردم كوفه) آتش فتنه اى را كه (بنى اميه) دشمن شما و دشمن ما برافروخته بود، بر عليه ما شعله ور ساختيد و به حمايت از دشمانتان بر عليه پيشوايانتان فتنه بر پا نموديد.»(۲)

اين جمله، از فرازهاى دومين سخنرانى حسين بن علىعليه‌السلام در روز عاشورا است.

۳/۳ - «يا ابا هرم! ان اميه شتموا عرضى فصبرت، و اخذوا مالى فصبرت، و طلبوا دمى فهربت، و ايم الله ليقتوا نى فيلبسهم الله ذلا شاملا و سيفا قاطعا ؛ اى ابا هرم! بنى اميه با فحاشى و ناسزاگويى، احترام مرا در هم شكستند، صبر و سكوت اختيار نمودم، ثروتم را از دست گرفتند، باز شكيبايى كردم و چون خواستند خونم را بريزند، شهر و ديار خويش را ترك نمودم. و به خدا سوگند! همان بنى اميه مرا خواهند كشت و خداوند آنها را به ذلتى فراگير و شمشيرى بران مبتلا خواهد نمود».(۳)

______________________

۱- طبرى ۶/۲۲۹ و كامل ابن اثير ۳/۲۸۰. انساب الاشراف ۳/۱۷۱.

۲- مقتل خوارزمى ۲/۶ و تحف العقول/۱۷۳.

۳- مقتل خوارزمى ۲/۶ و تحف العقول/۱۷۳.

۱۷

اين جمله را امامعليه‌السلام در (منزل رهيمه) در پاسخ به نام (ابوهرم) فرمود، آنگاه كه سؤال كرد يابن رسول الله! چه عاملى شما را واداشت كه از حرم جدتان خارج شويد؟

۴/۳ - «يا ابن العم!... و الله لا يدعونى حتى يستخرجوا هذه العلقة من جوفى ؛ پسر عم! به خدا سوگند! بنى اميه دست از من بر نمى دارد مگر اينكه خون مرا بريزند».(۱)

امام اين جمله را در ضمن پاسخ به (عبدالله بن عباس) كه مخالف سفر آن حضرت به عراق بود، ايراد فرمود.

۵/۳ - «كانى باوصالى تقطعها عسلان الفوات بين النواويس و كربلا فيملان منى اكراشا جوفا و اجريه سغبا ؛ گويا مى بينم كه درندگان بيابان ها (پيروان بنى اميه) در سرزمينى در ميان نواويس و كربلا، اعضاى بدن مرا قطعه قطعه و شكمهاى گرسنه خود را سيرو انبانهاى خود را پر مى كنند».(۲)

امامعليه‌السلام اين جمله را در ضمن خطبه اى در شب هشتم ذيحجه سال شصت در مكه ايراد فرمود و صبح همان روز به سوى عراق حركت نمود.

۶/۳ - «و ايم الله! لو كنت فى ثقب جحر هامة من هذه الهوام لا ستخر جونى حتى يقضوا فى حاجتهم ...؛ بخدا سوگند! اگر در آشيانه پرنده اى هم باشم، (بنى اميه) مرا بيرون خواهند كشيد تا با كشتن من به خواسته خود نايل گردند»(۳)

______________________

۱- مقتل مقرم/۱۶۸. طبرى ۶/۲۱۷ و كامل ابن اثير ۳/۲۷۶.

۲- لعوف/۲۶ و مثير الا حزان/۴۱.

۳- مقتل مقرم/۱۶۶. انساب الاشراف ۳/۱۶۴. طبرى ۶/۲۱۷ و كامل الزيارات/۷۲.

۱۸

حسين بن علىعليه‌السلام اين جمله را در پاسخ (عبدالله بن زبير) در مكه فرمود كه او باطن به خارج شدن آن حضرت از مكه راضى و خوشحال بود، ولى در ظاهر امر، پيشنهاد اقامت در مكه و گاهى وعده كمك و مساعدت هم مى داد!!

۷/۳ - «ان هوأ اخافونى و هذه كتب اهل الكوفة و هم قاتلى ؛ از طرفى اينان (بنى اميه) مرا تهديد و تخويف نمودند و از طرف ديگر، اهل كوفه اين همه دعوتنامه براى من فرستادند و همين مردم كوفه هستند كه (به دستور بنى اميه) مرا به قتل خواهند رسانيد».(۱)

اين جمله، بخشى از پاسخ حسين بن علىعليه‌السلام است به سؤال شخصى كه در مسير عراق با آن حضرت ملاقات كرده و سؤال نمود يابن رسول الله! پدر و مادر فداى تو باد! چه انگيزه اى شما را از شهر و ديار خود به اين بيابان بى آب و علف كشانده است؟

۸/۳ - «يا عبدالله!... و الله لايد عونى حتى يستخرجوا هذه العلقة من جوفى(۲)

(اى بنده خدا! بنى اميه دست از من بر نمى دارند تا اينكه خون مرا بريزند).

اين جمله را نيز آن حضرت در منزل (بطن عقبه) در نزديكى كربلا در پاسخ شخصى به نام (عمرو بن لوذان) فرمود؛ زيرا وى كه در اين منزل به قافله آن حضرت ملحق شده بود سؤال كرد ابن رسول الله مقصد شما كجاست در پاسخ وى جمله بالا را ايراد فرمود.

۹/۳ - «...و تقرقوا فى سوادكم و مدائنكم، فان القوم انما يطلبوننى، و لو اصابونى لذهلوا عن طلب غيرى(۳)

______________________

۱- مقتل مقرم/۱۷۵. ابن عساكر/۲۱۱ و البداية و النهاية ۸/۱۶۹.

۲- ارشاد مفيد ۲/۷۶ و ابن عساكر/۲۱۱.

۳- مقتل مقرم/۲۱۳. تاريخ طبرى ۶/۲۳۹. كامل ابن اثير ۳/۲۸۵.

۱۹

«... و هر يك از شما به شهر و ديار خويش متفرق شويد، زيرا اينان تنها در تعقيب من هستند و اگر بر من دست يابند، كارى با ديگران ندارند».

امامعليه‌السلام اين جمله را در شب عاشورا و در ضمن سخنرانى خود، خطاب به ياران خويش ايراد فرمود.

۲۰