چون امر به معروف و نهى از منكر، دعوت به اسلام، باز گرداندن حقوق به ناحق گرفته شده، ستيز با ستمگر و تقسيم ثروتهاى عمومى و غنايم جنگى است بر موازين اسلام و اخذ جمع آورى صدقات (زكات و مالياتهاى الزامى) از موارد صحيح و واجب آن و به مصرف صحيح و شرعى رسانيدن آن است».
مهم ترين بعد در امر به معروف و نهى از منكر
آنچه در اين فراز از پيام و سخن امامعليهالسلام
قابل توجه و حائز اهميت است، بيان ابعاد وسيع و مفهوم گسترده امر به معروف و نهى از منكر و اشاره به مهمترين بعد و جنبه عملى در اين مساله اساسى و حياتى است؛ زيرا آن حضرت با استناد به دو آيه از قرآن مجيد، مى فرمايد: (اگر امر به معروف و نهى از منكر در جامعه برقرار شود، همه واجبات از كوچك و بزرگ، عملى و همه مشكلات اجتماعى، حل خواهد شد).
آنگاه به عنوان نمونه و مثال، پنج مورد از اين امور را بدين صورت بيان مى كند.
يك - «و ذلك
أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَام
».
«امر به معروف و نهى از منكر دعوت به اسلام است».
دو - «مع رد المظالم
».
«و باز گرداندن حقوق به ناحق گرفته شده است».
سه - «و مخالفة الظالم
».
«مبارزه با ستمگران است».
چهار - «وَ قسمَةِ الْفَیْ
ء وَ الْغَنائِمِ
».
«توزيع عادلانه ثروت هاى عمومى و غنايم است».
پنج - «وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا
».
«و جمع آورى صدقات (زكات و مالياتهاى الزامى) بجا و صحيح و صرف كردن آنها در موارد شرعى است».
و پر واضح است كه قيام به امر به معروف و نهى از منكر در اين سطح وسيع مبارزه با ستمگران و گرفتن حقوق ستمديدگان و ريشه كن نمودن جور و فساد و اقامه عدل و داد در جامعه نمى تواند به صورت (فردى) و يا با امر به معروف (قولى) و بدون تشكيل حكومت اسلامى و ايجاد نيروى اجرايى، امكان پذير باشد.
ب - نكوهش سستى كنندگان در امر به معروف و نهى از منكر
اينك بخش دوم پيام آن حضرت كه در اين قسمت از پيامش كسانى كه وظيفه خود را در مقابل فريضه بزرگ ( امر به معروف و نهى از منكر) ناديده گرفته و در انجام اين واجب، سستى به خرج داده اند، مورد نكوهش و ملامت قرار داده، آنگاه آثار شوم اين سهل انگارى و عواقب تلخ و ثمرات ناگوار اين ترك مسووليت را كه پيش از همه متوجه خود آنان گرديده است، تذكر مى دهد و مى فرمايد:
۵/۹ - «ثُمَّ أَنْتُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يَهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ وَ يُؤْثِرُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِی الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِی الطَّرِيقِ بِهَيْبَةِ الْمُلُوكِ وَ كَرَامَةِ الْأَكَابِرِ
.»
«شما اى گروه حاضر! اى گروهى كه به علم و دانش شهرت داريد! و از شما به نيكى ياد مى شود و به خير خواهى و راهنمايى در جامعه، معروف شده ايد و به خاطر خدا در دل مردم شكوه و مهابت داريد، به طورى كه افراد مقتدر از شما بيم دارند، شما را بر خود مقدم مى شمارند و نعمتهاى خدا را برخود دريغ و بر شما ارزانى مى دارند، مردم در حوائج و نيازهايشان، شما را واسطه قرار مى دهند و در كوچه و خيابان با مهابت پادشاهان و شكوه بزرگان، قدم بر مى دارند».
۶/۹ - «ألَیسَ كُلُّ ذلِكَ إنَّما نِلتُموهُ بِما یُرجى عِندَكُم مِنَالقِیامِ بِحَقِّ اللّهِ وإن كُنتُم عَن أكثَرِ حَقِّه تُقَصِّرونَ؟! فَاستَخفَفتُم بِحَقِّ الأَئِمَّةِ، فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم، فَلا مالاً بَذَلتُموهُ، ولا نَفسًا خاطَرتُم بِها لِلَّذی خَلَقَها، ولا عَشیرَةً عادَیتُموها فی ذاتِ اللّه
ِ.»
«آيا بر همه اين احترامات و قدرتهاى معنوى از اين جهت نايل نگشته ايد كه از شما اميد مى رود تا به اجراى قانون خدا كمر ببنديد گرچه در موارد زيادى از قوانين خدا، كوتاهى كرده ايد، بيشتر حقوق الهى را كه به عهده داريد، فرو گذاشته، حق ائمه را خوار و خفيف و حق افراد ناتوان را ضايع كرده ايد، اما در همان حال به دنبال آنچه حق خويش مى پندارند برخاسته ايد، نه پولى خرج كرده ايد و نه جان را در راه كسى كه آن را آفريده به خطر انداخته ايد. و نه با قبيله و گروهى به خاطر خدا در افتاده ايد».
۷/۹ - «أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجَاوَرَةَ رُسُلِهِ وَ أَمَاناً مِنْ عَذَابِهِ لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ أَنْ تَحُلَّ بِکُمْ نَقِمَةٌ مِنْ نَقِمَاتِهِ لِأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لَا تُکْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللَّهِ فِی عِبَادِهِ تُکْرَمُونَ
.»
«شما آرزو داريد و حق خود مى دانيد كه خداوند بهشتش و همنشينى پيامبرانش را ايمنى از عذابش را به شما ارزانى دارد، اى كسانى كه چنين انتظارهايى از خدا داريد! من از اين بيمناكم كه عذابى از عذابهايش بر شما فرود آيد؛ زيرا در سايه عزت و عظمت خدا به منزلتى بلند رسيده ايد، ولى خدا شناسايى را كه مبلغ خداشناسى هستند، احترام نمى كنيد حال آنكه شما به خاطر خدا در ميان بندگانش احترام داريد».
۸/۹ - «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَفْزَعُونَ وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَفْزَعُونَ وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص مَحْقُورَةٌ وَ الْعُمْیُ وَ الْبُکْمُ وَ الزَّمْنَى فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَةٌ لَا تُرْحَمُونَ وَ لَا فِی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مَنْ عَمِلَ فِیهَا تُعِینُونَ وَ بِالْإِدْهَانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ کُلُّ ذَلِکَ مِمَّا أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْیِ وَ التَّنَاهِی وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ
.»
(و نيز از آن جهت بر شما بيمناكم كه به چشم خود مى بينيد تعهدات و پيمانهاى در برابر خداوند گسسته، اما نگران نمى شويد در حالى كه براى پاره اى از تعهدات پدرانتان آشفته مى شويد و اينك تعهداتى كه در برابر پيامبر انجام گرفته (تعهد اطاعت از او و جانشينش) مورد بى اعتنايى است، نابينايان و اشخاص كر و لال و زمينگير و ناتوان در همه شهرها بى سرپرست مانده اند، بر آنان ترحم نمى شود و نه مطابق شان و منزلتتان عمل مى كنيد و نه به كسى كه بدين سان عمل كند، مدد مى رسانيد. با چرب و چاپلوسى، خود را در برابر ستمكاران ايمن مى سازيد، تمام اينها دستورهاى خداست به صورت نهى يا تناهى (باز داشتن يكديگر از منكر، كه شما از آن غفلت مى ورزيد).
۹/۹ - «أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَةً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ لَوْ کُنْتُمْ تَشْعُرُونَ ذَلِکَ بِأَنَّ مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ عَلَى أَیْدِی
الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ
الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَأَنْتُمُ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةَ وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِکَ إِلَّا بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلَافِکُمْ فِی السُّنَّةِ بَعْدَ الْبَیِّنَةِ الْوَاضِحَةِ
.»
«و مصيبت شما را از مصايب همه مردم سهمگين تر است؛ زيرا منزلت و مقامى كه بايد علما داشته باشند از شما باز گرفته اند؛ چون امور ادارى كشور و صدور احكام قضايى و تصويب برنامه هاى اجرايى به دست دانشمندان روحانى كه امين حقوق الهى و به حلال و حرام آگاهند، اجرا شود، اما اينك اين مقام را از دست شما ربوده اند و از دست دادن چنين مقامى، هيچ علتى ندارد جز اينكه از پيرامون حق (قانون اسلام و حكم خدا) پراكنده ايد و درباره سنت پس از آنكه دلايل روشن بر حقيقت آن وجود دارد، اختلاف كرده ايد».