پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)0%

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام
صفحات: 111

  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 29847 / دانلود: 3819
اندازه اندازه اندازه
پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

پیام عاشورا (حاوی بیش از 160 پیام از حسین بن علی علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

۹ - امر به معروف و نهى از منكر در پيام حسين بن علىعليها‌السلام

مساله (امر به معروف و نهى از منكر) بعنوان يكى از مهمترين برنامه هاى شريعت و زيربناى نظام اسلامى و عامل اجرايى قوانين اين آيين مقدس به شمار مى آيد و در قرآن مجيد با عناوين و تعبيرات مختلف از جمله به صورت ارائه يك وظيفه حتمى و تكليف موكد آمده است:

( وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ ) .(۱)

و گاهى به عنوان بيان اوصاف و نشانه هاى مومنان راستين از آن ياد شده است چنانچه مى فرمايد:

( وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ...) .(۲) و در كلمات پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه معصومينعليه‌السلام هم در اين مورد تاكيدات فراوان وجود دارد؛ از جمله امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

«امر به معروف و نهى از منكر، دو فريضه بزرگ الهى است كه بقيه واجبات با آنها برپا مى شوند و به وسيله اين دو، راهها امن مى گردد و كسب و كار مردم حلال مى شود، حقوق افراد تأمين مى گردد و در سايه آنها زمينها آباد و از دشمنها انتقام گرفته مى شود و در پرتو آنها، همه كارها روبه راه مى گردد».(۳)

______________________

۱- آل عمران/۱۰۴. «بايد از ميان جمعى دعوت به نيكى كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمايند و آنان رستگارانند».

۲- توبه/۷۱. «مردان و زنان با ايمان، ولى (يار و ياور) يكديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند».

۳- «إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ، و مِنهاجُ الصُّلَحاءِ، فریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ، و تَأمَنُ المَذاهِبُ، و تَحِلُّ المَکاسِبُ، و تُرَدُّ المَظالِمُ، و تَعمُرُ الأرضُ، و یُنتَصَفُ مِنَ الأعداءِ، و یَستَقیمُ الأمرُ .» (وسائل/ج ۱۱، كتاب امر به معروف و نهى از منكر/۳۹۵).

۴۱

با توجه به اين اهميت است كه عده اى از فقهاى بزرگ شيعه، جهاد را با تمام عظمتش و با تمام ابعاد و احكامش، بخشى از امر به معروف و نهى از منكر مى دانند و گوشه اى از اين وظيفه اسلامى به حساب مى آورند و جمله:

«اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر ».

كه در زيارت حسين بن علىعليه‌السلام آمده است، گواه اين حقيقت است. و اين معنا را تفهيم مى كند كه آن حضرت با قيام و جهاد خود، وظيفه امر به معروف را به انجام رسانيده است.

به هر حال، اين موضوع با توجه به اهميتى كه داراست، در كلام و پيام حسين بن علىعليه‌السلام در سه محور و سه بخش مختلف، مورد توجه قرار گرفته است:

الف - اهميت امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى.

ب - نكوهش سستى كنندگان در امر به معروف و نهى از منكر.

ج - امر به معروف و نهى از منكر، عنصر اصلى و عامل مهم در قيام حسين بن علىعليه‌السلام است.

۴۲

اينك بخش اول:

الف - اهميت امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى

۱/۹ - «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله قَدْ قَالَ فِی حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ ».(۱)

«مردم! پيامبر خدا فرمود هر كس سلطان جائر و زور گويى را ببيند كه حرام خدا را حلال نموده و پيمان او را در هم شكسته، با سنت پيامبر، مخالفت مى ورزد، در ميان بندگان خدا راه گناه و مخالفت با قانون الهى را در پيش مى گيرد و با چنين فردى با عمل و گفتارش مخالفت نكند، بر خداوند است كه چنين فرد (ساكت) را به محل همان طغيانگر (آتش جهنم) داخل كند».

اين فراز، بخش اول از سخنرانى حسين بن علىعليه‌السلام است كه در منزل (بيضه) خطاب به سپاهيان حر ايراد فرمود.

۲/۹ - «اعتبروا ايها الناس بما وعظ الله به اوليأ من سوء ثنانه على الاخبار اذ يقول: ( لَوْلا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثْمَ ... ) و قال: ( لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيل - الى قوله - لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ) ».(۲)

«اى مردم! از پندى كه خدا به اوليا و دوستانش به صورت نكوهش از علماى يهود داده، عبرت بگيريد، آنجا كه مى فرمايد: چرا دانشمندان نصارى علماى يهود، آنان را از سخنان گناه آميز و خوردن مال حرام، نهى نمى كنند. و باز مى فرمايد:از بنى اسرائيل آن عده كه كافر شدند، مورد لعن و نفرين قرار گرفتند؛ زيرا آنان همديگر را از اعمال زشتى كه انجام مى دادند، نهى نمى كردند و چه بدكارى كه مرتكب مى شدند».

______________________

۱- مقتل مقرم/۱۸۵. طبرى ۶/۲۲۹. كامل ابن اثير. و مقتل خوارزمى ۱/۲۲۹.

۲- مائده/۶۳ و ۷۸ - ۷۹.

۴۳

اين فراز و فرازهاى نه گانه از فرازهاى خطبه مفصل و تاريخى حسين بن علىعليه‌السلام است كه دو سال قبل از مرگ معاويه، در سرزمين منى آن را ايراد فرموده است.

۳/۹ - «اِنّمٰا عٰابَ الله ُ ذٰلِکَ عَلَیْهِمْ، لانّهُمْ کٰانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظّلَمَةِ الّذینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ‏ ‎ ‎ ‏الْمُنْکَر َوَ الْفَسٰادَ، فَلٰا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ رَغْبَةً فیمٰا کانُوا یَنٰالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمّا یَحْذَروُنَ؛ وَ الله یَقُولُ:‏ ‎ ‎ ‏«فَلٰا تَخْشَوُا النّاسَ وَ اخْشَونِ.‏ وَ قالَ: «وَالْمُؤمِنُونَ وَ الّمُوْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیٰأُ بَعْضٍ یَأمُروُنَ‏ ‎ ‎ ‏بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ...».(۱)

«در حقيقت خدا سكوت آنان را از اين جهت عيب مى شمارد كه آنان با چشم خود مى ديدند كه ستمكاران به زشتكارى و فساد پرداخته اند و باز منعشان نمى كردند و اين سكوت به خاطر علاقه به چيزهايى بود كه از آن دريافت مى كردند و به خاطر ترسى بود كه از آزار و تعقيب آنان به دل راه مى دادند، در حالى كه خداوند مى فرمايد:از مردم نترسيد و از من بترسيد. و مى فرمايد:مردان و زنان مومن، ولى (يار و ياور) يكديگرند، همديگر را امر به معروف و نهى از منكر مى كنند».

۴/۹ - «فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ كُلُّهَا هَيِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَيْ‌ءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِ عِهَا وَ وَضْعِهَا فِي حَقِّهَا ».(۲)

«خداوند در اين آيه (كه فراز قبلى آورده شد) در شمردن صفات مومنان كه مظهر دوستى و همكارى هستند، از امر به معروف و نهى از منكر شروع مى كند و نخست آن را موجب مى شمارد؛ زيرا مى داند اگر اين دو امر در جامعه برقرار شود، همه واجبات از آسان گرفته تا مشكل، برقرار خواهد شد؛

______________________

۱- توبه/۷۱.

۲- خطبه حسين بن علىعليه‌السلام در منى/۶۴ - ۶۸.

۴۴

چون امر به معروف و نهى از منكر، دعوت به اسلام، باز گرداندن حقوق به ناحق گرفته شده، ستيز با ستمگر و تقسيم ثروتهاى عمومى و غنايم جنگى است بر موازين اسلام و اخذ جمع آورى صدقات (زكات و مالياتهاى الزامى) از موارد صحيح و واجب آن و به مصرف صحيح و شرعى رسانيدن آن است».

مهم ترين بعد در امر به معروف و نهى از منكر

آنچه در اين فراز از پيام و سخن امامعليه‌السلام قابل توجه و حائز اهميت است، بيان ابعاد وسيع و مفهوم گسترده امر به معروف و نهى از منكر و اشاره به مهمترين بعد و جنبه عملى در اين مساله اساسى و حياتى است؛ زيرا آن حضرت با استناد به دو آيه از قرآن مجيد، مى فرمايد: (اگر امر به معروف و نهى از منكر در جامعه برقرار شود، همه واجبات از كوچك و بزرگ، عملى و همه مشكلات اجتماعى، حل خواهد شد).

آنگاه به عنوان نمونه و مثال، پنج مورد از اين امور را بدين صورت بيان مى كند.

يك - «و ذلك أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَام ».

«امر به معروف و نهى از منكر دعوت به اسلام است».

دو - «مع رد المظالم ».

«و باز گرداندن حقوق به ناحق گرفته شده است».

سه - «و مخالفة الظالم ».

«مبارزه با ستمگران است».

چهار - «وَ قسمَةِ الْفَیْ ء وَ الْغَنائِمِ ».

«توزيع عادلانه ثروت هاى عمومى و غنايم است».

پنج - «وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا ».

«و جمع آورى صدقات (زكات و مالياتهاى الزامى) بجا و صحيح و صرف كردن آنها در موارد شرعى است».

و پر واضح است كه قيام به امر به معروف و نهى از منكر در اين سطح وسيع مبارزه با ستمگران و گرفتن حقوق ستمديدگان و ريشه كن نمودن جور و فساد و اقامه عدل و داد در جامعه نمى تواند به صورت (فردى) و يا با امر به معروف (قولى) و بدون تشكيل حكومت اسلامى و ايجاد نيروى اجرايى، امكان پذير باشد.

ب - نكوهش سستى كنندگان در امر به معروف و نهى از منكر

اينك بخش دوم پيام آن حضرت كه در اين قسمت از پيامش ‍ كسانى كه وظيفه خود را در مقابل فريضه بزرگ ( امر به معروف و نهى از منكر) ناديده گرفته و در انجام اين واجب، سستى به خرج داده اند، مورد نكوهش و ملامت قرار داده، آنگاه آثار شوم اين سهل انگارى و عواقب تلخ و ثمرات ناگوار اين ترك مسووليت را كه پيش از همه متوجه خود آنان گرديده است، تذكر مى دهد و مى فرمايد:

۵/۹ - «ثُمَّ أَنْتُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ‏ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يَهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ وَ يُؤْثِرُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِی الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِی الطَّرِيقِ بِهَيْبَةِ الْمُلُوكِ‏ وَ كَرَامَةِ الْأَكَابِرِ

«شما اى گروه حاضر! اى گروهى كه به علم و دانش شهرت داريد! و از شما به نيكى ياد مى شود و به خير خواهى و راهنمايى در جامعه، معروف شده ايد و به خاطر خدا در دل مردم شكوه و مهابت داريد، به طورى كه افراد مقتدر از شما بيم دارند، شما را بر خود مقدم مى شمارند و نعمتهاى خدا را برخود دريغ و بر شما ارزانى مى دارند، مردم در حوائج و نيازهايشان، شما را واسطه قرار مى دهند و در كوچه و خيابان با مهابت پادشاهان و شكوه بزرگان، قدم بر مى دارند».

۶/۹ - «ألَیسَ كُلُّ ذلِكَ إنَّما نِلتُموهُ بِما یُرجى عِندَكُم مِنَ‏القِیامِ بِحَقِّ اللّه‏ِ وإن كُنتُم عَن أكثَرِ حَقِّه تُقَصِّرونَ؟! فَاستَخفَفتُم بِحَقِّ الأَئِمَّةِ، فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم، فَلا مالاً بَذَلتُموهُ، ولا نَفسًا خاطَرتُم بِها لِلَّذی خَلَقَها، ولا عَشیرَةً عادَیتُموها فی ذاتِ اللّه ‏ِ.»

«آيا بر همه اين احترامات و قدرتهاى معنوى از اين جهت نايل نگشته ايد كه از شما اميد مى رود تا به اجراى قانون خدا كمر ببنديد گرچه در موارد زيادى از قوانين خدا، كوتاهى كرده ايد، بيشتر حقوق الهى را كه به عهده داريد، فرو گذاشته، حق ائمه را خوار و خفيف و حق افراد ناتوان را ضايع كرده ايد، اما در همان حال به دنبال آنچه حق خويش مى پندارند برخاسته ايد، نه پولى خرج كرده ايد و نه جان را در راه كسى كه آن را آفريده به خطر انداخته ايد. و نه با قبيله و گروهى به خاطر خدا در افتاده ايد».

۷/۹ - «أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجَاوَرَةَ رُسُلِهِ وَ أَمَاناً مِنْ عَذَابِهِ لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ أَنْ تَحُلَّ بِکُمْ نَقِمَةٌ مِنْ نَقِمَاتِهِ لِأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لَا تُکْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللَّهِ فِی عِبَادِهِ تُکْرَمُونَ

«شما آرزو داريد و حق خود مى دانيد كه خداوند بهشتش و همنشينى پيامبرانش را ايمنى از عذابش را به شما ارزانى دارد، اى كسانى كه چنين انتظارهايى از خدا داريد! من از اين بيمناكم كه عذابى از عذابهايش بر شما فرود آيد؛ زيرا در سايه عزت و عظمت خدا به منزلتى بلند رسيده ايد، ولى خدا شناسايى را كه مبلغ خداشناسى هستند، احترام نمى كنيد حال آنكه شما به خاطر خدا در ميان بندگانش احترام داريد».

۸/۹ - «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَفْزَعُونَ وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَفْزَعُونَ وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص مَحْقُورَةٌ وَ الْعُمْیُ وَ الْبُکْمُ وَ الزَّمْنَى فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَةٌ لَا تُرْحَمُونَ وَ لَا فِی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مَنْ عَمِلَ فِیهَا تُعِینُونَ وَ بِالْإِدْهَانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ کُلُّ ذَلِکَ مِمَّا أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْیِ وَ التَّنَاهِی وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ

(و نيز از آن جهت بر شما بيمناكم كه به چشم خود مى بينيد تعهدات و پيمانهاى در برابر خداوند گسسته، اما نگران نمى شويد در حالى كه براى پاره اى از تعهدات پدرانتان آشفته مى شويد و اينك تعهداتى كه در برابر پيامبر انجام گرفته (تعهد اطاعت از او و جانشينش) مورد بى اعتنايى است، نابينايان و اشخاص كر و لال و زمينگير و ناتوان در همه شهرها بى سرپرست مانده اند، بر آنان ترحم نمى شود و نه مطابق شان و منزلتتان عمل مى كنيد و نه به كسى كه بدين سان عمل كند، مدد مى رسانيد. با چرب و چاپلوسى، خود را در برابر ستمكاران ايمن مى سازيد، تمام اينها دستورهاى خداست به صورت نهى يا تناهى (باز داشتن يكديگر از منكر، كه شما از آن غفلت مى ورزيد).

۹/۹ - «أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَةً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ لَوْ کُنْتُمْ تَشْعُرُونَ ذَلِکَ بِأَنَّ مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ عَلَى أَیْدِی الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَأَنْتُمُ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةَ وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِکَ إِلَّا بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلَافِکُمْ فِی السُّنَّةِ بَعْدَ الْبَیِّنَةِ الْوَاضِحَةِ

«و مصيبت شما را از مصايب همه مردم سهمگين تر است؛ زيرا منزلت و مقامى كه بايد علما داشته باشند از شما باز گرفته اند؛ چون امور ادارى كشور و صدور احكام قضايى و تصويب برنامه هاى اجرايى به دست دانشمندان روحانى كه امين حقوق الهى و به حلال و حرام آگاهند، اجرا شود، اما اينك اين مقام را از دست شما ربوده اند و از دست دادن چنين مقامى، هيچ علتى ندارد جز اينكه از پيرامون حق (قانون اسلام و حكم خدا) پراكنده ايد و درباره سنت پس از آنكه دلايل روشن بر حقيقت آن وجود دارد، اختلاف كرده ايد».

۴۵

۱۰/۹ - «وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فِي ذَاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ وَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فِرَارُكُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُكُمْ بِالْحَيَاةِ الَّتِي هِيَ مُفَارِقَتُكُمْ فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفَاءَ فِي أَيْدِيهِمْ ...».(۱)

«شما اگر بر شكنجه و ناراحتى شكيبايى مى نموديد و در راه خدا متحمل ناگوارى بوديد، مقررات براى تصويب، پيش شما آورده مى شد و به دست شما صادر مى گرديد و شما مرجع كارها بوديد، اما به ستمكاران مجال داديد تا اين مقام را از دست شما بستانند و اجازه داديد حكومت به دست آنان بيفتد تا بر اساس سنت حدس و گمان، به حكومت پردازند و راه خود كامگى و اقناع شهوت پيشه سازند، سبب تسلط آنان بر حكومت، فرارتان از كشته شدن و دلبستگى شما به زندگى كوتاه دنيا بود، شما با اين روحيه و رويه، توده ناتوان را به چنگال اين ستمگران گرفتار كرديد».

ج - امر به معروف و نهى از منكر، عنصر اصلى وعامل مهم در قيام حسين بن علىعليها‌السلام

و اينك پس از نقل پيام حسين بن علىعليه‌السلام در دو بخش از امر به معروف و نهى از منكر، به بخش سوم اين موضوع كه در آن پنج پيام نقل گرديده است، مى پردازيم:

۱۱/۹ - «اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکامِکَ ».(۲)

______________________

۱- خطبه حسين بن علىعليه‌السلام در منى/۶۹ - ۷۰.

۲- خطبه حسين بن علىعليه‌السلام در منى/۷۱.

۴۶

«خدايا! بى شك تو مى دانى آن چه از ما سر زده (و مبارزه اى كه بر ضد بنى اميه شروع كرده ايم) نه رقابت در به دست آوردن قدرت سياسى است و نه جستجوى ثروت و نعمتهاى بيشتر، بلكه براى اين است كه ارزشهاى درخشان آيينت را ارائه دهيم و در بلاد و شهرها اصلاحات پديد آوريم و بندگان ستمديده ات را از حقوقشان برخوردار و ايمن سازيم و براى اين است كه به قوانين و احكام تو عمل شود».

۱۲/۹ - «اَللّهُمَ اِنّی اُحِبُّ المَعرُوف وَ انکِرُ المُنکَرَ وَ اَسأَلُکَ یا ذَاالجَلالِ وَ الاِکرامِ بِحَقِّ هذَا القَبرِ وَ مَن فیهِ اِلّا اختَرتَ لی ما هُوَ لَکَ رِضیً وَ لِرَسُولِک َرِضیً ».(۱)

«خدايا من دوستدار معروف و از منكر بيزارم. اى خداى بزرگ و كرامت بخش! تو را به حق اين قبر و به حق كسى كه در ميان آن است، سوگندت مى دهم كه در اين تصميم و اراده اى كه دارم، راهى را براى منم بنمايى كه موجب رضا و خشنودى تو و پيامبرت باشد».

امامعليه‌السلام اين جمله را در يك برهه حساس و در يك شرايط تاريخى در كنار قبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ايراد فرمود، آنگاه كه تصميم گرفت مدينه را به سوى مكه ترك گويد و براى آخرين بار به زيارت قبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله شتافت و با جد بزرگوارش وداع نمود.

۱۳/۹ - «إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرُ بِسیرَةِ جَدّی و أبی ».(۲)

______________________

۱- مقتل خوارزمى ۱/۱۸۶ و عوالم/۱۷۷.

۲- مقتل مقرم/۱۳۹.

۴۷

«و من نه از روى خود خواهى و يا براى خوشگذرانى و نه براى افساد و ستمگرى، از مدينه خارج شدم بلكه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهى از منكر و خواسته ام از اين حركت، اصلاح مفاسد امور است و احيا و زنده كردن سنت و قانون جدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و راه و رسم پدرم على ابن ابيطالب است».

اين جمله ها بخشى از متن وصيتنامه حسين بن علىعليه‌السلام است كه هنگام حركت از مدينه خطاب به برادرش (محمد بن حنيفه) نوشته است.

۱۴/۹ - «و وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ ».(۱)

«من شما را به كتاب و سنت پيامبرش دعوت مى كنم، زيرا سنت فراموش شده و بدعت، جاى آن را گرفته است، اگر سخن مرا بشنويد، به راه سعادت و خوشبختى رهنمونتان خواهم بود».

اين جمله نيز كه بيانگر انگيزه قيام و حركت حسين بن علىعليه‌السلام است، از فرازهاى نامه اى است كه آن حضرت پس از ورود به مكه، به سران شهر بصره مانند (مالك بن مسمع بكرى، مسعود بن عمرو، منذر بن جارود و...) نگاشته است.

۱۵/۹ - «ألا وَ إِنَّ هؤُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَأْثَرُوا بِالْفَیءِ، وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَ اللّهِ، وَ أَنَا أَحَقُّ مَنْ غَیَّرَ ».(۲)

______________________

۱- مقتل مقرم/۱۴۱ - ۱۴۲ و طبرى ۶/۲۰۰.

۲- مقتل مقرم/۱۸۵. طبرى ۶/۲۲۹. كامل ابن اثير ۳/۲۸۰ و خوارزمى ۱/۲۳۴.

۴۸

«مردم آگاه باشيد! اينان (بنى اميه) به پيروى از شيطان گردن نهاده و اطاعت خدا را ترك نموده اند، فساد را ترويج و حدود خدا را تعطيل نموده اند و بيت المال را به خود اختصاص داده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را تحريم كرده اند و اينك من سزاوار و شايسته ام بر حكومت مسلمانان نه اينان كه اسلام را تغيير داده اند».

اين جمله بخشى از سخنرانى مشروح حسين بن علىعليه‌السلام است كه در (منزل بيضه) در نزديكى كربلا خطاب به سپاهيان (حر) ايراد فرمود.

۴۹

۱۰ - نماز در پيام امام

در دين مقدس اسلام (نماز) در راس همه اعمال و عبادات قرار گرفته است چنانچه خداوند در اوصاف متقين كه بهترين بندگان اويند مى فرمايد:

( الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ ) .(۱)

«(پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب (آنچه از حس پوشيده و پنهان است) ايمانمى آورند و نماز را بر پا مى دارند».

اين عبادت از آن چنان اهميتى برخوردار است كه نه تنها در دين اسلام بلكه در اديان گذشته و در شرايط انبياى پيشين نيز در راس همه برنامه ها و عبادات بوده است و لذا حضرت ابراهيمعليه‌السلام از خداوند براى خود و ذريه اش توفيق اقامه نماز را درخواست مى كند و مى گويد:

( رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي ...) .(۲)

و حضرت لقمان در به پا داشتن نماز به فرزندش توصيه مى كند:

( يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ ...) .(۳)

و حضرت عيسى آن را از وظايف اوليه اش مى شمارد و مى گويد:

( وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ) ؛(۴) «تا زمانى كه زنده ام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است».

______________________

۱- بقره/۳.

۲- ابراهيم/۴۰.

۳- لقمان/۱۷.

۴- مريم/۳۱.

۵۰

خلاصه در اهميت نماز، همين بس كه معيار قبول و رد همه اعمال و عبادات ديگر معرفى شده است.(۱)

براين اساس است كه حسين بن علىعليه‌السلام با پيام و شعارش، پيروانش بر اهميت نماز متوجه ساخته است و از ياران و اصحابش كه در حساسترين شرايط از نماز حمايت كرده و حتى براى اقامه تنها يك نماز، جانشان را فدا كرده اند، تقدير به عمل آورد است:

۱/۱۰ - «اِرْجِعْ اِلَيْهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلى غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنّا الْعَشِيَّةَ لَعَلَّنا نُصَلّى لِرَبِّنَا الْلَّيْلَةَ وَنَدْعُوَهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ(۲)

«ابوالفضل! به سوى آنان بر گرد و اگر توانستى همين امشب را مهلت بگير و جنگ را تا فردا صبح به تاخير بينداز اميد است تا ما امشب به نماز، دعا و استغفار با پروردگار مان بپردازيم».

۲/۱۰ - «فَهُوَ یعلَمُ أنّی قَد کنتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ ، وَ تِلاوَةَ کتابِهِ ، وَ ک ثرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِستِغفارِ ».(۳) «زيرا او مى داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات پرودگار علاقه شديد دارم».

امامعليه‌السلام اين جمله را كه حاوى دو پيام و شعار مستقل در بيان اهميت نماز است، عصر تاسوعا هنگامى كه دشمن به سوى خيمه ها حركت نمود، خطاب به برادرش ابوالفضلعليه‌السلام ايراد فرمود؛ زيرا در مرحله اول به وى دستور داد كه به سوى دشمن برود و علت حركت تا به هنگام آنان را سؤال كند و پاسخ آنان اين بود كه دستور جديد و اكيد از ابن زياد آمده است كه يا بايد همين الان جنگ شود يا بيعت با يزيد انجام گيرد.

______________________

۸۰- فان قبلت ماسواها...بحارالانوار ج ۸۳/۲۵.

۸۱- ارشاد مفيد/۲۳۰. طبرى ۶/۲۳۸ و كامل ابن اثير ۳/۲۸۵.

۸۲- همان

۵۱

وقتى حضرت ابوالفضل اين پيام دشمن را به امام ابلاغ نمود، در مرحله دوم آن حضرت مجددا اين دستور را صادر فرمود. آرى قرار بود عصر تاسوعا جنگ شروع شود، ولى امامعليه‌السلام براى اهتمام بر نماز و قرائت قرآن از دشمن فرومايه اش در خواست مهلت نمود.

۳/۱۰ - «ذَكَرتَ الصَّلاةَ،ج َعَلَكَ اللّهُ مِنَ المُصَلّينَ ».(۱)

«ابوثمامه! نماز را به ياد آورى، خدا تو را از نماز گزارانى كه به ياد خدا هستند، قرار بدهد».

۴/۱۰ - «نَعَم هذا أوَّلُ وَقتِها، ثُمَّ قالَ: سَلوهُم أن يَكُفّوا عَنّا حَتّى نُصَلّيَ ».(۲)

«آرى اينك اول وقت نماز است، از دشمن بخواهيد دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاى آوريم».

امامعليه‌السلام اين جمله را كه مانند جمله قبل، مركب از دو شعار است، در پاسخ (ابوثمامه صيداوى) يكى از ياران وفادارش ‍ فرمود، آنگاه كه او را در حال شدت جنگ متوجه گرديد كه اول ظهر است، لذا به آن حضرت عرض نمود:

(بنفسى انت؛ جانم به قربانت)، گرچه اين مردم به حملات خود ادامه مى دهند، ولى به خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمى توانند بر تو دست يابند و من دوست دارم آنگاه به لقاى خدايم نايل شوم كه اين يك نماز آخر را هم با امامت شما به جاى آورده باشم.

۵/۱۰ - «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ ».(۳)

«سعيد! آرى تو پيش از من در بهشت (برين) هستى».

______________________

۸۳- مقتل مقرم/۲۴۴. طبرى ۶/۲۵۱. كامل ابن اثير ۳/۲۹۱.

۸۴- همان

۸۵- مقتل مقرم/۲۴۶. مقتل عوالم ۱۷/۸ ۸. لهوف/۹۵ مثير الاحزان و تنقيح المقال مامقانى شرح حال سعيد بن عبدالله.

۵۲

روز عاشورا براى اداى نماز ظهر، پيشنهاد آتش بس از سوى حسين بن علىعليه‌السلام عملا مورد موافقت قرار نگرفت و آن حضرت بدون توجه به تيرباران دشمن در بيرون خيمه ها و در مقابل صفوف اهل كوفه، به نماز ايستاد و چند تن از ياران با وفايش از جمله (سعيد بن عبدالله) و (عمروبن قرظه كعبى) در پيش روى آن حضرت ايستادند و سينه خود را سپر كردند و در اثر تيرهايى كه به سرو سينه آنان اصابت نمود، پس از نماز به روى خاك افتادند و به شهادت رسيدند.

سعيد، پس از نماز آن حضرت كه با ضعف شديد و با پيكر خون آلود افتاده بود، چشمش را باز كرد و امام را در كنارش ديد كه در روى زمين نشسته و خاك و خون از صورت وى پاك مى كنند، در مقابل اين محبت امامعليه‌السلام كه سر از پا نمى شناخت، چنين عرض كرد: «اوفيت يا ابن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ؛ اى فرزند رسول خدا! آيا من وظيفه خود را به نيكى انجام دادم؟».

امامعليه‌السلام هم در پاسخ وى فرمود: آرى تو پيش از من در بهشت (برين) هستى.

۵۳

۶/۱۰ - «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِی فِی الْجَنَّةِ فَاقْرَءْ رَسُولَ اللهَ صلى‌الله‌عليه‌وآله مِنّی السَّلامُ وَأَعْلِمْهُ أَنّی فِی الاَْثَرِ(۱)

«عمرو! تو نيز پيش از من در بهشت (برين) هستى، از من به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سلام برسان و به ايشان عرض كن كه من نيز در پشت سر تو به سوى او خواهم شتافت».

عمروبن قرظه كه در كنار سعيد، افتاده بود و مكالمه او و امام را مى شنيد كه چگونه آن حضرت به وى، وعده حتمى بهشت مى دهد، او نيز از آن حضرت همان سؤال را نمود كه (اوفيت يابن رسول الله؟؛ من هم وظيفه خود را به نيكى انجام دادم؟).

امام هم در پاسخ وى همان جواب را داد كه به سعيد داده بود و اين جمله را نيز اضافه نمود كه: «سلام مرا به رسول خدا برسان و به او عرض كردم من (حسين) لحظات ديگر عازم ديدار تو هستم».

______________________

۱- مقتل مقرم/۲۴۸. مقتل عوالم ۱۷/۸۸. لهوف/۹۵ و مثير الاحزان.

۵۴

۱۱ - سه پيام تهديدآميز

طبق دلايل فراوان از جمله آيه شريفه؛( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ) .(۱)

اطاعت از اوامر ائمه معصومينعليه‌السلام همانند اطاعت از اوامر پيامبر صل الله عليه وآله وسلم بر مسلمانان واجب و مخالفت با آن حرام و موجب عذاب الهى است؛ زيرا اطاعت در هر دو مورد مانند اطاعت خداوند به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطى بر مومنان واجب گرديده است.

ولى در آنجا كه امر و دستور امام، جنبه استغاثه و استمداد پيدا كند، مخالفت با آن تنها حرام است، بلكه حرمت آن تشديد و مجازات آن هم مضاعف و كيفر آن شديدتر خواهد گرديد؛ زيرا استمداد و استغاثه امام، حاكى از مظلوميت خط كلى اسلام و نياز شديد قرآن به حمايت و بيانگر حساسيت شرايط و اوضاع است و بايد مسلمانان نداى مظلوميت او را دريابند و با تمام توان حتى با نثار خون و بذل جان به دفاع از آن بشتابند و لذا مسامحه در اين امر مهم و عدم استجابت به اين استغاثه كه تضعيف حق و تقويت باطل را در پى خواهد داشت، موجب شديدترين مجازات و سخت ترين عذاب اخروى خواهد گرديد؛ مثلا فاصله و فرق زيادى است بين موعظه و امر حسين بن علىعليه‌السلام كه فرمود: «اِعتَبِروا أيُّهَا النّاسُ بِما وَعَظَ اللّه ُ بِهِ أولِياءَهُ مِن سوءِ ثَنائِهِ عَلَى الأَحبارِ ...».(۲)

«اى مردم از به بدى ياد نمودن خداوند علماى يهود را كه به وسيله آن اولياى خود را پند داده است، عبرت بگيريد».

______________________

۱- نسأ/۵۹.

۲- تحف العقول/۲۳۷.

۵۵

با استغاثه آن حضرت كه در روز عاشورا فرمود:

«هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله ؟...مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا ؟...».(۱)

«آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟ آيا فرياد رسى هست كه به اميد پاداش خداوندى به فرياد ما برسد».

با اين مقدمه، اهميت اين نوع پيام حسين بن علىعليه‌السلام و انگيزه تهديد نمودن كسانى كه به نداى آن حضرت پاسخ مثبت نداده اند، با جملات:

«أَكَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِي نَارِ جَهَنَّم » و: (يكبه عل منخريه فى النار) آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟ آيا فرياد رسى هست كه به اميد پاداش خداوندى به فرياد ما برسد). روشن مى گردد چرا كه كلمه (اكب) به مفهوم شدت ذلت و خوارى مى باشد.

و در اينجا تذكر اين نكته را لازم مى دانيم كه مقاومت و رهبرى امت در زمان غيبت و عدم حضور ائمه معصومينعليه‌السلام بر اساس دلايل قطعى به جانشينان آنان يعنى علما و فقهايى كه داراى شرايط ولايت و رهبرى امت هستند واگذار گرديده است. و طبعا اوامر آنان نيز از لحاظ وجوب اطاعت و كيفر مخالفت، مانند اوامر ائمه معصومين خواهد بود.

۱/۱۱ - «يابن الحر!... ان استطعت ان لا تسمع صراخنا و لا تشهد وقعتنا فافعل، فوالله لا يسمع و اعيتنا احد و لا ينصر نا الا اكبه الله فى نار جهنم ».(۲)

«پسر حر!...حالا كه حاضر نيستى در راه ما از جان بگذرى، اگر مى توانى از اين منطقه دور شو تا صداى استغاثه ما را نشنوى و جنگ ما را نبينى؛ زيرا به خدا سوگند! اگر كسى استغاثه ما را بشنود و بر ما يارى نكند، خداوند او را با ذلت به آتش جهنم خواهد كشيد».

______________________

۱- لهوف/۵۰.

۲- مقتل مقرم/۱۸۹ با اختلاف مختصر در متن طبرى ۷/۳۰۶. كامل ابن اثير ۳/۲۸۲ و امالى صدوق، مجلس ۳۰.

۵۶

حسين بن علىعليه‌السلام اين جمله را در (منزل بنى مقاتل) در نزديكى كربلا به (عبيدالله حر جعفى) ايراد نمود، هنگامى كه در ميانشان ملاقاتى به وقوع پيوست دعوت آن حضرت را در توبه نمودن از خطاهاى گذشته اش و يارى نمودن به فرزند پيامبر، رد نمود و خواست اسب معروف خود را نام (ملحقه) را در اختيار آن حضرت قرار دهد، در اينجا بود كه امامعليه‌السلام فرمود: «فَلا حاجَةَ لَنا فِي فَرَسِكَ وَلا فِيكَ وَما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ».

«ما نه تو نياز داريم و نه به اسب تو، زيرا كه من از افراد گمراه براى خود نيرو نمى گيرم».

پس به عنوان نصيحت و موعظه فرمود: «انِ اسْتَطَعْتَ انْ لٰا تَسْمَعَ صُرٰاخَنٰا وَ لا تَشْهَدَ وَقْعَتَنَا فَافعَلْ ...».

۲/۱۱ - «اِنْطَلِقا فَلا تَسْمَعا لى واعِيَةً وَلا تَرَيا لِى سَواداً فَانَّهُ مَنْ سَمِعَ واعِيَتَنا اَوْ راءى سَوادَنا فَلَمْ يُجِبْنا اَوْ يُغِثْنا كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ اَنْ يُكِبَّهُ عَلى مِنْخَرَيْهِ فِى النّارِ ».(۱)

«شما (دو نفر) از اين منطقه دور شويد تا صداى استغاثه مرا نشويد و اثرى از من نبينيد؛ زيرا هر كس استغاثه ما را بشنود و سياهى ما را ببيند پس پاسخ ما را ندهد و به فرياد ما نرسد، بر خداوند است كه او را با ذلت تمام به دوزخ وارد كند».

امام حسينعليه‌السلام اين جمله را نيز در (منزل بنى مقاتل) خطاب به (عمروبن قيس مشرقى) و پسر عمويش، فرمود آنگاه كه اين دو نفر به حضور امام رسيدند، آن حضرت از ايشان سؤال فرمود كه آيا براى نصرت و يارى امام خود به اينجا آمده ايد؟ آنان عذر آورده و خود را در ظاهر براى رفتن به كوفه مجبور دانستند.

______________________

۱- مقتل مقرم/۱۹۰. عقاب الاعمال، شيخ صدوق، به پاورقى آقاى غفارى/۴۰۹. رجال كشى/۷۴.

۵۷

اينجا بود كه امامعليه‌السلام با اين جملات به ارشاد و راهنمايى آنان پرداخته و فرمود كه اگر بناست به كوفه برگرديد، هر چه سريعتر اين كار را انجام دهيد، و از منطقه خارج شويد.

۳/۱۱ - «فول هربا حَتَّى لَا تَرَى مَقْتَلَنَا فَوَ الَّذِي نَفْسُ حُسَيْنٍ بِيَدِهِ لَا يَرَى الْيَوْمَ أَحَدٌ مَقْتَلَنَا ثُمَّ لَا يُعِينُنَا إِلَّا دَخَلَ النَّارَ ».(۱)

«هرثمه از اين منطقه فرار كن تا جنگ ما را نبينى زيرا سوگند به خدايى كه جان در يد قدرت اوست هر كس جنگ ما را نبيند و ياريمان نكند به آتش داخل خواهد شد».

ابن ابى الحديد از نصر بن مزاحم با اسناد، از هرثمه نقل مى كند كه من در جنگ صفين به همراه علىعليه‌السلام بودم در مراجعت به كوفه راه ما از سرزمين كربلا بود و در همان سرزمين توقف نموده و با آن حضرت نماز بجاى آورديم امير مومنانعليه‌السلام پس ‍ از نماز مشتى از خاك كربلا را برداشت و آن را بوييد و گفت چه خوش خاكى هستى تو اى خاك كربلا زيرا مردمى از درون تو محشور مى شوند كه بدون حساب داخل بهشت مى گردند.

هرثمه مى گويد: چون به خانه ام بازگشتم براى همسرم (جردأ) دختر سمير كه از شيعيان خالص علىعليه‌السلام بود خاطرات سفر جنگ را تعريف و آنچه را كه از على بن ابيطالب در كربلا ديده و شنيده بودم براى او نقل و اضافه نمودم كه اى جردأ تو كه علىعليه‌السلام را اين همه دوست دارى بگو ببينم: آيا او به غيب آگاه است كه اينگونه كربلا را توصيف مى كند؟ همسرم گفت دست از سرم بردار و اين حرف ها را كنار بگذار و يقين بدان كه به جز حق بر زبان علىعليه‌السلام جارى نمى گردد.

______________________

۱- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ۳/۱۷۰ و وقعه صفين/۱۴۰.

۵۸

هرثمه مى گويد: سال ها از اين جريان گذشت تا اينكه عبيدالله بسيج عمومى بر عليه حسين بن علىعليه‌السلام اعلام نمود و من نيز در سپاهى بودم كه بر عليه آن حضرت گسيل گشته بود، چون به امام حسين و يارانش رسيدم، محلى را كه قبلا به همراه علىعليه‌السلام در آن بوديم و جايگاهى كه حضرت از خاكش‍ برداشته بود، شناختم و به ياد فرمايش اميرالمومنينعليه‌السلام افتادم، لذا از آمدنم با لشكر ابن زياد نادم گشته و سوار بر اسب شده در مقابل حسينعليه‌السلام قرار گرفتم و آنچه را از پدرش علىعليه‌السلام در اين منزل شنيده بودم اظهار نمودم، حسين بن علىعليه‌السلام فرمود: حالا حامى ما هستى يا دشمن ما؟

عرض كردم يابن رسول الله نه حامى شما هستم و نه دشمن شما زيرا من زن و فرزندم را در كوفه رها كرده ام و از ابن زياد بر آن بيمناكم. حسينعليه‌السلام فرمود اى هرثمه: «فول هربا حتى لاترى متلنا...» هرثمه گويد با شنيدن اين جمله بسرعت به سوى كوفه حركت كردم و از خيمه ها دور شدم تا شاهد جنگ و كشته شدن آن حضرت نباشم.

۵۹

۱۲ - پيام شجاعت

فرازها و جملات متعددى از حسين بن علىعليه‌السلام نقل شده است كه بيانگر شجاعت، شهامت و استقامت اهل بيت و ياران آن حضرت و گوياى صداقت و بالاترين مرحله وفادارى آنان به آيين اسلام، قرآن و مقام ولايت است.

در يك كلمه، اين جملات و فرازها (پيام شجاعت) ياران فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از زبان آن حضرت و بيانگر استقامت و پايدارى آنان در كلام پنجمين فرد از (اصحاب كسأ) است. و هر يك از اين جملات، مدال افتخارى است كه در صفحه تاريخ تاواپسين روز، بر سينه آنان و در روز قيامت در سيمايشان خواهد درخشيد، خداوند در توصيف اهل ايمان مى فرمايد:

«يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذ َلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ».(۱)

«(اين پاداش بزرگ) در روزى است كه مردان و زنان با ايمان را مى نگرى كه نورشان پيش رو و در سمت راستشان به سرعت حركت مى كند (و مى نگرى كه نورشان پيش رو و در سمت راستشان به سرعت حركت مى كند ( و به آنها مى گويند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهايى از بهشت كه نهرها زير (درختان) آن جارى است؛ جاودانه در آن خواهيد ماند! و اين همان رستگارى بزرگ است».

______________________

۱- حديد/۱۲.

۶۰