تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)28%

تفسير نور (سوره ى شُعراء) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره ى شُعراء)
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8300 / دانلود: 3862
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده:
فارسی

اين سوره دويست و بيست و هفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سوره ى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهوده گوى، كه در چهار آيه ى آخر آن آمده، شُعراء ناميده شده و نام ديگر آن طسم است.

1

۷- مهربانى در عين قدرت، يك صفت الهى است.العزيز الرّحيم

۸- اى پيامبر! نگران انحراف اكثريّت مباش، زيرا تو تحت حمايت مخصوص ما هستى.و ما كان اكثرهم مؤمنين و اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم

۹- مهلتى كه خداوند به منحرفان مى دهد به خاطر عجز و ناتوانى نيست، بلكه به خاطر رحمت و لطف است تا شايد برگردند.العزيز الرّحيم


۱۰۵- كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ

 ترجمه:

قوم نوح، انبيا را تكذيب كردند.


۱۰۶ - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ نُوحٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ

 

۱۰۷ - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ

 ترجمه:

زمانى كه برادرشان نوح به آنان گفت: آيا (از خدا) پروا نمى كنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم.


۱۰۸- فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 

۱۰۹ - وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

پس، از خداوند پرواكنيد واطاعتم نماييد. و من براى اين رسالت هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.


۱۱۰ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 

۱۱۱ - قَالُواْ اءَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الاَْرْذَلُونَ

 ترجمه:

پس نسبت به خداوند تقوا پيشه كنيد و (دستوراتم را) فرمان ببريد. آنان (به جاى ايمان آوردن) گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان از تو پيروى كرده اند؟


نكته ها:

 نام حضرت نوح ۴۳ بار در قرآن آمده است و خداوند حضرت ابراهيم را شيعه ى او دانستهو اِنّ مِن شِيعَته لابراهيم (۳۷) و سوره اى به نام نوح در قرآن آمده است. سلام خداوند به نوح، سلام خصوصى است:سلامٌ على نوح فى العالَمين (۳۸) در حالى كه خداوند بر حضرت موسى و هارون و ابراهيمعليهم‌السلام نيز سلام نموده است، ولى جمله ىفى العالَمين را ندارد.

 آشنايى با تاريخ انبيا، انسان را شيفته ى آنان مى كند و روح صبر واستقامت را در آدمى زنده مى سازد.


پيام ها:

 ۱- همه ى انبيا داراى هدفى واحد هستند، لذا تكذيب يك پيامبر به منزله تكذيب همه ى پيامبران است.كَذّبت قومُ نوحٍ المرسلين (قوم نوح تنها حضرت نوح را تكذيب كردند، ولى قرآن مى فرمايد:المرسلين يعنى تمام انبيا)

۲- قبيله ها و امّت ها را با نام رهبران و شخصيّت هاى آنان مى شناسند.قوم نوح

۳- قبل از نوح، پيامبران متعدّدى بوده اند.المرسلين

۴- در تبليغ دين، از عواطف استفاده كنيد.اَخوهم

۵- اخلاق و رفتار انبيا با مردم زمان خود، برادرانه بوده است.اَخوهم

۶- اطّلاع از فرهنگ، زبان، آداب، رسوم و نقاط ضعف و قوّت مردم، براى مبلّغ ضرورى است.اَخوهم كسى كه برادر مردم است، از افكار، آداب ونقاط ضعف وقوّت آنان آگاه است.

۷- يكى از وظايف برادرى دينى، ارشاد برادران ديگر است.اَخوهم... اَلا تَتّقون

۸- با سؤال، وجدان ها را بيدار كنيد.اَلا تَتّقون

۹- پذيرفتن دعوت انبيا و اطاعت از آنان، روحيّه ى تقوا لازم دارد.اَلا تَتّقون

۱۰- نبوّت، به نفع بشريّت وبراى نجات انسان هاست.اِنّى لكم رسولٌ اءمين

۱۱- امين بودن وحسن سابقه ودلسوزى، شرط نفوذ كلام است.لكم رسول اءمين

۱۲- شرط اصلى در فرستاده و حامل پيام، امين بودن است.رسول اءمين

۱۳- بيان كمالات خود، در مواردى لازم است.انّى لكم رسول اءمين

۱۴- ديندارى، از اطاعت از رهبرى الهى جدا نيست.فاتّقوا اللّه و اَطيعون آرى تبلور تقوا در پيروى از انبياست.

۱۵- دعوت به خود، براى احياى فرمان خدا مانعى ندارد.اَطيعون در كنارفاتّقوا اللّه آمده است.

۱۶- مبلّغ دينى نبايد از مردم توقّع مادّى داشته باشد و از آنان چيزى درخواست كند. (اخلاص، شرط نفوذ كلام است).ما اءسئلكم عليه من اءجر

۱۷- كسى كه بر خدا توكّل كند، مى تواند از مردم بى نياز باشد.ما اءسئلكم... اِن اءجرى الاّ على ربّ العالمين

۱۸- خداوند پاداش مبلّغان دينى را برخود لازم كرده است.اِن اءجرى الاّعلى ربّ...

۱۹- رهبر دينى نبايد در موضع تهمت دنياپرستى باشد.و ما اءسئلكم عليه من اءجر

۲۰- راه هاى بهانه را ببنديد و كارهاى معنوى را به نيّت اجر و مزد مادّى انجام ندهيد.ما اءسئلكم عليه من اءجر در سوره ى قلم آيه ۴۶ نيز مى خوانيم:اءم تَسئلهم اءجراً فهم من مَغرَم مُثقَلون

۲۱- ايمان به خدا و تقواى الهى، زمينه ى ايمان به رسول و اطاعت از اوست.فاتّقوا اللّه و اَطيعون

۲۲- در مسير تربيت و تكامل، تكرار لازم است. (در اين چند آيه، چند بار فرمان تقوا صادر شده است)فاتّقوا اللّه...

۲۳- اشرافى گرى مى تواند مانع ايمان آوردن باشد. زيرا مؤمنين در نظر مستكبران، اراذل و فرومايگان هستند.و اتّبعك الاَرذَلون

۲۴- بيشتر ياران انبيا، فقرا و گمنامان بودند.و اتّبعك الارذَلون

۲۵- حرف حقّ و مكتب حقّ را نبايد به خاطر طرفداران گمنام آن تحقير كرد.و اتّبعك الارذَلون

۲۶- تعاليم انبيا، تبعيض هاى غلط اجتماعى را از بين مى برد.و اتّبعك الارذَلون


۱۱۲ - قَالَ وَمَا عِلْمِى بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

 ترجمه:

(نوح) گفت: من به عملكرد گذشته (كسانى كه شما اراذل مى خوانيد) آگاهى ندارم. (يا مرا با اعمال گذشته ى آنان كارى نيست).


۱۱۳ - إِنْ حِسَابُهُمْ إِلا عَلَى رَبِّى لَوْتَشْعُرُونَ

 ترجمه:

حساب آنان جز بر پروردگارم نيست، اگر شما درك كنيد.


نكته ها:

 در اسلام، ما ماءمور به ظاهريم و اگر كسى به اسلام گرويد حقّ نداريم بگوييم تو در قلبت ايمان ندارى.و لاتَقولوا لمَن اءلقى اليكم السّلام لَستَ مؤمنا (۳۹)

 قرآن، در آيه اى ديگر به پيامبر دستور مى دهد: كسانى را كه شب و روز براى قرب به خدا او را مى خوانند از خود دور مكن. حساب آنان با خداست. نه تو مسئول حساب آنان هستى و نه آنان مسئول حساب تو، و اگر آنان را طرد كنى از ستمگرانى.(۴۰)


پيام ها:

 ۱- پيامبران، بدون خواست الهى از اعمال گذشته ى افراد آگاه نيستند.وماعلمى

۲- گفتنِنمى دانم، عيب نيست.وماعلمى

۳- بنده شناس خداوند است و حسابگر اوست، ما را چه كار كه ردّ يا قبول كنيم.و ما عِلمى...

۴- تجسّس وعيبجويى از زندگى خصوصى افراد، ممنوع است.وما عِلمى...

۵- براى قضاوت درباره ى ديگران، ايمان صادقانه و عمل صالحِ امروزِ آنان را بنگريد و گذشته ى افراد را به رُخ آنان نكشيد.بما كانوا يعملون

۶- سوابق بد، مانع تغيير و تحوّل و توبه ى مردم نيست.كانوا يعملون

۷- وظيفه ى انبيا، اصلاح مردم ودعوت به توحيد است. آنان متولّى حساب و كتاب افراد نيستند.اِن حسابهم الاّ على اللّه


۱۱۴ - وَمَآ اءَنَاْ بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ

 

۱۱۵- إِنْ اءَنَاْ إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

 ترجمه:

(امروز كه آنان ايمان آورده اند،) من طرد كننده ى مؤمنان نيستم. من جز هشدار دهنده اى روشنگر نيستم.


۱۱۶ - قَالُواْ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ

 

۱۱۷ - قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ

 ترجمه:

مردم به نوح گفتند: اى نوح! اگر (از دعوت خود) دست برندارى قطعاً از سنگسار شدگان خواهى شد. نوح گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تكذيب كردند.


۱۱۸- فَافْتَحْ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَتْحاً وَنَجِّنِى وَمَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

 ترجمه:

پس ميان من و آنان (داورى كن و) راه روشنى بگشا و مرا و هر كس از مؤمنان را كه با من است (از شرّ اين كفّار) نجات بده.


نكته ها:

 مستكبران حتّى از انبيا نيز توقّع طرد فقراى گمنامِ با ايمان را داشتند و همه انبيا دست رد به اين پيشنهاد مى زدند. خداوند در آيه ۲۸- سوره كهف به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله دستور مى دهد:وَ اصبر نفسك مع الّذين يَدعون ربّهم بالغَداة والعَشىّ يُريدون وَجهَه ولاتَعدُ عيناك عنهم تُريد زينَة الحَياة الدّنيا و لاتُطِع مَن اءغفَلنا قَلبه عن ذكرنا واتّبَعَ هَواه و كان اءمرُه فُرُطا خود را با مؤمنانى كه هر صبح وشام خالصانه خدا را مى خوانند قراربده و به خاطر رسيدن به زينت هاى دنيا از آنان چشم پوشى نكن و از غافلان و هواپرستان و متجاوزان پيروى نكن.

 جمله ى مِنَ المرجومين به جاىلَنَرجُمنّك، نشان مى دهد كه قبل از حضرت نوح نيز افرادى را سنگسار نموده بودند.


پيام ها:

 ۱- با پيشنهادات و توقّعات نابجاى متكبّران، قاطعانه برخورد كنيد. (طرد فقراى باايمان جايز نيست، حتّى اگر به قيمت ايمان آوردن گروهى ديگر باشد)وما اَنَا بطارد...

۲- ملاك ارزش، ايمان است، نه جايگاه اجتماعى و اقتصادى.وما اَنا بطارد...

۳- جاذبه بايد در حدّ اعلى باشد، ولى دافعه تنها در موقع ضرورت لازم است.و ما اَنَا بطارد...

۴- بيم وهشدار و انذار انبيا، بيش از بشارت آنان است. در قرآن جمله ىاِن اَنا الاّ نذير آمده، ولى جمله ىان انا الا بشير نيامده است.

۵- ترساندن غافل از خطرها، بهترين شيوه ى ارشادى است.اِن اَنا الاّ نذير

۶- يكى از مهم ترين حربه هاى مخالفان انبيا تهديد است.من المرجومين

۷- سنگسار كردن، يكى از قديمى ترين انواع شكنجه هاست.من المرجومين

۸- در برابر تهديدهاى دشمن به خدا متوسّل شويم.قال ربّ

۹- ناله ى حضرت نوح به خاطر تكذيب مكتب بود، نه تهديد و سنگسار.رِبّ انّ قومى كذّبون و نفرمود:يرجمون

۱۰- خشونت نااهلان، از عواطف پدرى و برادرى شما نكاهد.اِنّ قومى

۱۱- گره گشا خداست.فافتح

۱۲- اوّل براى حلّ مشكلات مردم و جامعه دعا كنيد، بعد براى نجات خود.فافتَح نَجّنى

۱۳- با وجود تهديد وخفقان، گروهى از مردم به انبيا ايمان مى آوردند.ومَن معى من المؤمنين

۱۴- آنچه مهم است، همراهىِ عملى ومكتبى است، نه فيزيكى وظاهرى.ومَن مَعىَ من المؤمنين

۱۵- مؤمنين مشمول دعاى انبيا هستند.نجّنى و مَن معِىَ من المؤمنين

۱۶- ايمان به تنهايى كافى نيست، پيروى و همراهى لازم است.و مَن مَعىَ چنانكه در موارد ديگر نيز قرآن مى فرمايد:والّذين آمنوا معه (۴۱)


۱۱۹ - فَاءَنجَيْنَهُ وَمَن مَّعَهُ فِى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

 

۱۲۰ - ثُمَّ اءَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ

 ترجمه:

پس ما نوح و هر كس از مؤمنان را كه در آن كشتىِ گران بار، با او بود نجات داديم. سپس باقيماندگان را غرق كرديم.


۱۲۱ - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ

 ترجمه:

البتّه در اين (ماجرا) نشانه ى بزرگى است، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.


۱۲۲ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 ترجمه:

و قطعاً پروردگارت همان صاحب عزّت و مهربان است.


نكته ها:

 مراد از گران بار بودن كشتىالفُلك المَشحون ، اين است كه آنچه مورد نياز بود، حضرت نوح در كشتى قرار داده بود. امام باقرعليه‌السلام فرمود:الفلك المشحون كشتى مجهّزِ آماده حركت است. وحضرت علىعليه‌السلام فرمود: در آن كشتى، نود جايگاه براى چهارپايان ساخته بود.(۴۲)


پيام ها:

 ۱- دعاى انبيا و مظلومين مستجاب است.فانجَيناه

۲- مؤمنين در پرتو انبيا بيمه هستند.فانجَيناه و مَن معه

۳- جدايى از انبيا سبب هلاكت است.ثمّ اَغرقنا بعدُ الباقين

۴- داستان نجات نوح و يارانش و غرق كفّارو مخالفان، نمودى از سنّت خداوند در يارى حقّ و سركوبى باطل است.اِنّ فى ذلك لاية

۵- اگر به كفّار مهلتى مى دهد، به خاطر رحمت است نه ناتوانى.العزيز الرّحيم


۱۲۳ - كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ

 

۱۲۴ - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ هُودٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ

 ترجمه:

قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى كنيد؟


۱۲۵- إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ

 

۱۲۶ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 ترجمه:

همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد.


۱۲۷ - وَمآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

و من براى رسالتم هيچ مزدى از شما نمى خواهم، (زيرا كه) مزد من فقط بر عهده ى پروردگار جهانيان است.


نكته ها:

 عاد ، نام جدّ بزرگ قوم حضرت هود است و آن قوم به نام جدّشان مشهور شده اند. قوم عاد طايفه اى از عرب بودند كه در سرزمين خوش آب و هواىيمن در منطقه اى به ناماحقاف در نزديكى دريا زندگى مى كردند. كشورشان آباد بود، مردم شهر نشين بودند و پيامبرشان حضرت هود بود. نامشان در قرآن كريم ۲۴ بار تكرار شده است. همچنين در قرآن، سوره اى به نام احقاف وسوره اى به نام هود داريم.


پيام ها:

 ۱- چون هدف و محتواى دعوت تمام انبيا يكى است، تكذيب يك پيامبر، به منزله ى تكذيب همه ى پيامبران است.كذّبت عادٌالمرسلين

۲- دعوت پيامبران، برادرانه بود.اَخوهم (حتّى كلمه ىاَبوهم نياورده تا عمق صفا و تواضع و صداقت را بيان كند).

۳- تقوا، سرلوحه ى دعوت انبيا است.اَلا تَتّقون

۴- دعوت به تقوا، لازمه ى اُخوّت وبرادرى است.اَخوهم هود اَلا تَتّقون

۵- رسالت انبيا براى رشد مردم است، نه سلطه بر آنها.لكم

۶- پيامبران، از خود حرفى نداشتند، هر چه مى گفتند پيام الهى بود.رسول اءمين

۷- لحن همه ى انبيا و شيوه ى تبليغ و محتواى مطالب و خط فكرى آنان مشترك است. (تكرار آيات شاهد اين سخن است).

۸- تقواى الهى، زمينه ساز اطاعت از رهبرى است.فاتّقوا اللّه و اَطيعون پيروى از رهبران الهى، تبلور تقواى الهى است.

۹- اخلاص و بى توقّعى، رمز موفقيّت است.و ما اءسئلكم

۱۰- اخلاص و توكّل، لازمه ى تبليغ است.اِن اءجرى...

۱۱- كسى كه هستى را اداره مى كند، زندگى مرا نيز اداره خواهد كرد.اِن اءجرى الا على ربّ العالمين

۱۲- نظام هستى از عوامل مختلفى تشكيل شده كه همه ى آنها تحت يك تدبير و در حال رشد هستند.ربّ العالمين


۱۲۸- اءَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيْعٍ ءَايَةً تَعْبَثُونَ

 

۱۲۹ - وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ

 ترجمه:

(هود به مردم گفت:) آيا بر هر تپه اى بنا وقصرى بلند از روى هوا و هوس مى سازيد؟ و كاخ ‌هاى استوار مى گيريد، به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟


۱۳۰ - وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ

 

۱۳۱ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 ترجمه:

و هر گاه كسى را كيفر مى دهيد، همچون زورگويان كيفر مى دهيد؟ پس، از خداوند پروا كنيد و مرا فرمان بريد.


نكته ها:

 ريع به معناى دامنه ى كوه و تپه است.مَصانع دژ و قصر محكم و بلند را گويند. و كلمه ىبَطش به معناى گرفتن با قهر و غلبه و قدرت است.

 در اين آيات، قرآن از اصل ساختمان سازى در دامنه ى كوه و ساختن دژ و داشتن قدرت انتقاد نمى كند. آنچه مورد انتقاد است، هدف هاى نامقدّس،تَعبَثون و خيال هاى واهى،لعلّكم تخلدون و تجاوز از اعتدال است.جبّارين

 در روايات مى خوانيم: يكى از ياران رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بر بام خانه اش قبّه اى ساخته بود. حضرت از ديدن آن ناراحت شد. صاحب خانه چون چنين ديد، قبّه را خراب كرد. رسول خدا بار ديگر كه قبّه را نديد، پرسيد: قبّه چه شد؟ گفتند: همين كه صاحبش ديد شما ناراضى هستيد آن را خراب كرد. پيامبر فرمود: اِنّ كلّ بناء وبال على صاحبه الاّ ما لابدّ منه هر ساختمانى كه مورد نياز نباشد، در قيامت وبال صاحبش خواهد بود.(۴۳)


پيام ها:

 ۱- سابقه ى بناهاى بلند به زمان هود مى رسد.اءتبنون بكلّ ريع آية

۲- حرص، انسان را رها نمى كند.بكلّ ريع

۳- آنچه در چشم دنياپرستان جلوه دارد، در نظر اولياى خدا خوار است و مردم را به خاطر آن سرزنش مى كنند.اءتبنون... تعبثون

۴- تمدن و رفاه كاذب، عامل غرور و مانع حقّ پذيرى است.اءتبنون

۵- شروع كار انبيا با انتقاد از وضع نابسامان موجود و بيدار كردن وجدان ها از طريق سؤال است.اءتبنون بكلّ ريع...

۶- كارهاى ستمگران، يا براى مطرح كردن خود استآية يا براى بقاى خودتخلدون يا استثمار و استعمار مردم است.جبّارين

۷- در هر كارى بايد هدفى والا داشت.اءتبنون... تعبثون

۸- ثروت، سرمايه وساختمان هاى بلند در دست نااهلان، براى ارضاى هوا و هوس است.تعبثون

۹- انتقاد قرآن از روحيّه ى كاخ ‌نشينى و عيّاشى است، نه اصل ساختمان.تعبثون (توليد، ابتكار، هنر و بكارگيرى امكانات و نيروى انسانى و... بايد در مسير نياز واقعى باشد، نه بيهوده)

۱۰- قصرها وكاخ ‌ها، زندگى را جاودانه نمى كنند.تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

۱۱- آفات ساختمان، چهار چيز است:

الف: حرص و اسراف.بكلّ ريع

ب: تفاخر و خودنمايى.آية

ج: بُلهوسى.تَعبَثون

د: دنيا گرايى و غفلت.لعلّكم تخلدون

۱۲- قوانين كيفرى بايد عادلانه باشد. (قرآن از كيفرهاى ظالمانه انتقاد مى كند)بَطَشتم جبّارين

۱۳- ديندارى، محور و رهبر و الگو لازم دارد.فاتّقوا اللّه و اَطعيون

۱۴- ديندارى، هم پرواى قلبى است و هم اطاعت عملى.فاتّقوا اللّه و اَطعيون

۱۵- بى تقوايى عامل همه ى مفاسد است. حضرت هود پس از انتقاد از فكر و عمل كافران فرمود:فاتّقوا اللّه...


۱۳۲ - وَاتَّقُواْ الَّذِى اءَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ

 

۱۳۳ - اءَمَدَّكُم بِاءَنْعَمٍ وَبَنِينَ

 ترجمه:

و از خداوندى كه مى دانيد چقدر كمكتان كرده پروا كنيد. او شما را با (بخشيدن) چهار پايان و فرزندان مدد كرده است.


۱۳۴ - وَجَنَّتٍ وَعُيُونٍ

 

۱۳۵- إِنِّى اءَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

 ترجمه:

و باغ ها و چشمه سارها (به شما داده است. اگر كفران كنيد) من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم.


۱۳۶ - قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيْنَآ اءَوَعَظْتَ اءَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَعِظِينَ

 ترجمه:

(قوم عاد به حضرت هود) گفتند: پند دهى يا از پند دهندگان نباشى، براى ما برابر است (و ما تو را نمى پذيريم).


نكته ها:

 حضرت هود مردم را هم به خدا متوجّه كرد: فاتّقوا اللّه هم به نبوّت:واَطيعون و هم به معاد:اِنّى اءخاف عليكم عذاب يوم عظيم

 مراد از روز بزرگ در اين جا، همان قيامت است، گرچه در داستان حضرت شعيب به دنيا نيز روز عظيم گفته شده است. فاَخذَهم عذاب يوم الظّلة اِنّه كان عذاب يوم عظيم عذاب روز ابرِ آتشبار آنان را گرفت كه آن عذاب روز بزرگى بود.(۴۴)

پيام ها:

۱- تقوا بهترين راه تشكّر از خداوند است.واتّقوا الّذى اَمدّكم

۲- هر كس خود مى داند چقدر مورد لطف خداوند قرار گرفته است.اَمدّكم بماتعلمون

۳- كاخ ‌ها و ساختمان هاى قوم عاد، با دامدارى وباغ ها و چشمه ها همراه بود.بكلّ ريع آية... انعام... جنّات و عيون

۴- اگر آمادگى و قابليّت نباشد، موعظه ى انبيا نيز اثرى ندارد.سواء علينا


۱۳۷ - إِنْ هَذَآ إِلا خُلُقُ الاَْوَّلِينَ

 

۱۳۸- وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

 ترجمه:

اين (دعوت تو يا بت پرستى ما) جز شيوه پيشينيان نيست. وما عذاب نخواهيم شد.


۱۳۹ - فَكَذَّبُوهُ فَاءَهْلَكْنَهُمْ إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَ مَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ

 ترجمه:

پس هود را تكذيب كردند آنگاه ما آنان را هلاك كرديم. البتّه در اين (داستان) بى شك نشانه ى بزرگى است، و(لى) اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.


۱۴۰ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 ترجمه:

و همانا پروردگار تو، همان خداوند عزيز و مهربان است.


نكته ها:

 در اين كه كلمه ى هذا به چه چيز اشاره دارد، احتمالاتى است:

الف: اين ادّعاى پيامبرى تو، چيزى جز تقليد از مدّعيان قبلى نبوّت نيست.

ب: اين خانه هاى بلند بر روى تپه ها و ساير كارهاى ما، شيوه ى نياكان ماست.

ج: اين تكذيب و بت پرستى ما، همان تكذيب و بت پرستى نياكان ماست.

 قرآن، بارها از اكثريّت مردم انتقاد كرده است. در اين سوره نيز چند بار آيهو ما كان اكثرهم مؤمنين در پايان نقل تاريخ انبيا بيان شده است.


پيام ها:

 ۱- سابقه و رفتار نياكان، دليل حقّانيّت نيست.اِن هذا الاّ خُلُق الاوّلين (در صورتى كه مراد ازهذا ، رفتار مشركان باشد)

۲- تقليد نابجا و تعصّب، مانع پندپذيرى است.سواء علينا اء وَعَظتَ... اِن هذا...

۳- انحراف نياكان، زمينه ى انحراف نسل هاى بعدى است.اِن هذا الاّ خُلُق الاوّلين

۴- گاهى بت پرستى و هر رفتار ديگر، جزو جوهره ى انسان مى شود. (كلمه ىخُلق به معناى روحيّه ى ثابت است)

۵- بت پرستان، انحراف خود را با شيوه ى نياكان توجيه و از خود سلب مسئوليّت مى كردند.و ما نحن بمُعذّبين

۶- سرنوشت انسان به دست خود اوست.فكذّبوه فاهلكناهم

۷- از تكذيب و هلاكت ديگران عبرت بگيريد.لاية

۸- اكثريّت، شما را فريب ندهد. حقّ را در زيادى جمعيّت جستجو نكنيد، ملاك شناخت حقّ و باطل، كميّت نيست.و ما كان اكثرهم مؤمنين


۱۴۱ - كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ

 

۱۴۲ - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ صَلِحٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ

 ترجمه:

قوم ثمود (نيز) پيامبران را تكذيب كردند. آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى كنيد؟


۱۴۳ - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ

 

۱۴۴ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 ترجمه:

من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خداوند پروا كنيد واز من اطاعت نماييد.


۱۴۵- وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

و من بر اين رسالتم هيچ پاداشى از شما نمى خواهم. پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.


نكته ها:

 در اين سوره، داستان چند تن از پيامبران نقل شده، ولى آغاز ماجراى آنان با كلمه ىكذّبت شروع مى شود(۴۵) و اين، به خاطر آن است كه در اين داستان ها نقطه ى مهم، مساءله ى تكذيب پيامبران از سوى اقوام گذشته و هلاكت آنهاست. آرى در نوشتن و گفتن بايد مطالب مهم، سرفصل قرار بگيرد.

 در بيان تاريخ، بايد به نكات مهم توجّه شود، نه به مسايلى كه دانستن يا ندانستن آنها سود و ضررى ندارد. در اين داستان ها، درباره ى تعداد مردم و نام مكان و تاريخ حادثه و جزئيات ديگر، مطلبى بيان نشده است، زيرا آنچه مايه ى عبرت است، نشان دادن جلوه هاى حقّ و باطل و بيان پيروزى حقّ بر باطل است.


پيام ها:

 ۱- روش دعوت تمام انبيا يكى است. در داستان نوح، هود، صالح، لوط و شعيب، همه ى آنان يك كلام و يك شعار داشتند:

همه مى گفتند:اَلا تتّقون

همه مى گفتند:فاتّقوا اللّه واَطيعون

همه مى گفتند:اِنّى لكم رسول اءمين

همه مى گفتند:ما اءسئلكم عليه من اءجر

و خلاصه ى پيام همه ى آنان چند چيز بود: برادرى، تقوا، پيروى از رهبر، بى توقّعى، توكّل بر خدا و اطمينان دادن به مردم كه ما به نفع شما و امين شما هستيم. (پيام هاى اين چند آيه نيز مانند پيام هاى آيات قبل است كه درباره ى پيامبران ديگر در همين سوره عنوان شد.)


۱۴۶ - اءَتُتْرَكُونَ فِى مَا هَهُنَآ ءَامِنِينَ

 ترجمه:

آيا (فكر مى كنيد) شما در آنچه در اين دنيا داريد، در اءمن وامان رها خواهيد شد؟


۱۴۷ - فِى جَنَّتٍ وَعُيُونٍ

 

۱۴۸- وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ

 ترجمه:

در باغ ها و چشمه ها. و كشتزارها و نخل هايى كه شكوفه اش لطيف و بر هم نشسته است. (و هيچ مسئوليّت و بازگشتى نخواهيد داشت؟)


۱۴۹ - وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً فَرِهِينَ

 ترجمه:

و شما (ماهرانه) از كوه ها خانه هايى براى خوشگذرانى مى تراشيد.


۱۵۰ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 

۱۵۱ - وَلاَ تُطِيعُواْ اءَمْرَ الْمُسْرِفِينَ

 ترجمه:

پس، از خدا پروا كنيد و مرا پيروى نماييد. واز اسرافكاران فرمان نبريد.


۱۵۲ - اءَلَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ وَلاَ يُصْلِحُونَ

 ترجمه:

آنان كه در زمين فساد مى كنند و اهل اصلاح نيستند.


نكته ها:

 اگر مردم دنيا تنها به همين جمله ىلا تُطيعوا امر المسرفين عمل كنند، تمام حكومت هاى طاغوتى اسرافكار، سقوط مى كنند.

 قوم ثمود، هم كشاورزى خوبى داشتند، فى جنّات و عُيون و زُروع هم تمدّن و خانه سازىمن الجبال بيوتا و هم رفاه و امنيّت.فارِهين... آمِنين

 كلمه ى طَلع به شكوفه ى خرما گفته مى شود كه قبل از ميوه طلوع مى كند و گاهى به نوبَر و اوّلين خرما نيز گفته مى شود.

  هَضيم به معناى شكوفه ى لطيف و بر هم نشسته است. يعنى شكوفه هاى خرما از انبوهى و پر حاصلى و طراوت بر هم سوار شده است.

 با اينكه كلمه ى جنّات شامل درخت خرما نيز مى شود، ولى نام درخت خرما جداگانه برده شده است، كه شايد اشاره به اهميّت خرما در ميان قوم ثمود بوده است.

 كلمه ى فارهين مى تواند از كلمه ىفره به معناى شادى باشد كهبيوتا فارهين يعنى در خانه ها سرمست بودند و مى تواند از ريشه ىفراهت به معناى مهارت باشد كهبيوتا فارهين يعنى با مهارت خانه هايى را از كوهها مى تراشيدند.

۱۳- كفر مردم، ضررى به عزّت خداوند نمى زند.ما كان اكثرهم مؤمنين اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم

۱۴- مربّى، هم بايد قدرتمند باشد و هم مهربان.اِنّ ربّك لهوالعزيز الرّحيم

۱۵- مهلتى كه خداوند به كفّار مى دهد از ضعف و ناتوانى نيست، بر اساس مهر و رحمت است تا شايد توبه كنند.العزيز الرّحيم


۶۹ - وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَاءَ إِبْرَهِيمَ


۷۰ - إِذْ قَالَ لاَِبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ

 ترجمه:

(اى پيامبر!) سرگذشت ابراهيم را بر مردم بخوان. آن گاه كه به پدرش (عمويش آذر) و قومش گفت: شما چه مى پرستيد؟


۷۱ - قَالُواْ نَعْبُدُ اءَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَكِفِينَ


۷۲ - قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ


۷۳ - اءَوْ يَنفَعُونَكُمْ اءَوْ يَضُرُّونَ

 ترجمه:

گفتند: بت هايى را مى پرستيم كه همواره ملازم آنهاييم. ابراهيم گفت: آيا هر گاه آنها را مى خوانيد (يا دعا مى كنيد) سخن شما را مى شنوند؟ يا به شما سود و زيانى مى رسانند؟


۷۴ - قَالُواْ بَلْ وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ

 

۷۵- قَالَ اءَفَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ

 

۷۶ - اءَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمُ الاَْقْدَمُونَ

 ترجمه:

بت پرستان گفتند: (نه) بلكه پدرانمان را يافتيم كه اين گونه (پرستش) مى كردند. ابراهيم گفت: آيا در آنچه مى پرستيد انديشه و نگاه (عميق) كرده ايد؟ شما و پدران پيشين شما (دقّت كرده ايد)؟


نكته ها:

 بعد از حضرت موسى كه نامش بيش از ۱۳۰ مرتبه در قرآن آمده، نام حضرت ابراهيم، بيش از ديگر پيامبران در قرآن آمده است.

 بر اساس روايات مراد از كلمه ى اءَب در اين آيه، آذر عموى ابراهيم است. زيرا امكان ندارد كه پدرِ پيامبرى همچون ابراهيم كافر باشد. از نظر لغت نيز به مربّى و جدّ و پدر زن نيزاءَب گفته مى شود. در آيه ۱۳۳ سوره بقره مى خوانيم كه فرزندان يعقوب به پدرشان گفتند:نَعبُد الهك و اله آبائك ابراهيم و اسماعيل و اسحاق با اينكه يعقوب فرزند اسحاق است، در اين آيه هم به جدّ (ابراهيم) و هم به عمو (اسماعيل)، اءَب گفته است.

 تقليد از اهل علم و دانشمندان، گاهى وسيله ى تكامل و رشد و ترقّى است؛فسئلوا اهل الذكر (۱۶ ) وفبِهُداهم اقتده... (۱۷ ) ولى از عوام وسيله ى تحجّر و جمود است.انّا وَجَدنا آباءنا زيرا پايبندى بى چون و چرا به سنّت ها و آداب ملّى و قومى، سبب تخدير جامعه و سدّ راه فكر و نوآورى و مانع شناخت حقيقت است.

 چون حضرت ابراهيم مورد ستايش همه ى گروه هاى يهودى و مسيحى است، بيان تاريخ او براى اهل كتاب زمان پيامبر و همچنين مسلمانان، درس آموز خواهد بود.

 كلمه ى راءيتم از ريشه ىراءى ورؤ يت است. بنابراينراءيتم هم شامل ديدن با چشم مى شود و هم نگريستن با عقل.


پيام ها:

 ۱- پيامبر اسلام ماءمور حفظ تاريخ انبياى قبل از خود است.واتلُ عليهم

۲- سرگذشت حضرت ابراهيمعليه‌السلام مهم و مفيد است. (نباء ، به خبر مهم گويند)

۳- سنّت ها و قوانين حاكم برتاريخ، ثابت است. بنابراين تاريخ ديروز مى تواند براى امروز درس باشد.واتلُ عليهم نباء ابراهيم

۴- در نهى از منكر، از خودى ها شروع كنيم.لابيه

۵- در نهى از منكر، سن شرط نيست.قال لابيه

۶- در نهى از منكر، قدرت شرط نيست.قال لابيه و قومه (با توجّه به اينكه آن زمان حضرت ابراهيم در شرايطى بود كه عمويش او را طرد كرد.)

۷- در نهى از منكر، از تنهايى نترسيد.قال لابيه و قومه

۸- در دفاع از حقّ، مراعات فاميل را نكنيد.قال لابيه

۹- خداوند با بيان اين كه نزديك ترين بستگان ابراهيم بت پرست بودند و از او اطاعت نكردند، پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله را دلدارى مى دهد.لابيه و قومه نعبد اصناما

۱۰- در شيوه ى تبليغ، وجدان ها را با سؤال بيدار كنيد.ما تعبدون (با آنكه ابراهيمعليه‌السلام مى ديد كه آنها چه چيزهايى را مى پرستند، ولى براى اينكه آنان را به تفكّر وادار كند ووجدانشان را بيدار نمايد، از آنان پرسش نمود.)

۱۱- انسان، موجودى است پرستش گر، اگر حقّ را پرستش نكند به باطل رو خواهد كرد.ما تَعبدون نَعبُد اصناما

۱۲- قرآن كريم در نقل تاريخ، نقاط حساس و سازنده را مطرح مى كند.ما تعبدون (قرآن در مطالبى كه از تاريخ نقل مى كند، به تعداد و نام و زمان و مكان اشاره ندارد، بلكه پيام و محتواى عبرت انگيز را بيان مى كند.)

۱۳- در نهى از منكر، از منكرات مهم شروع كنيد.ما تعبدون (آرى مهم ترين منكر، شرك به خداوند است.)

۱۴- هر عبادتى ارزش ندارد، نوع معبود و مقدار شعور مهم است.نعبد اصناماً

۱۵- پرستش، يك خواست لحظه اى نيست، بلكه در عمق جان انسان ريشه دارد.عاكفين

۱۶- بدتر از انحراف، افتخار به انحراف است.فنظلّ لها عاكفين نظلّ يعنى هميشه بت مى پرستيم وعاكفين يعنى بر پرستش آن ملازم هستيم.)

۱۷- استدلال و منطق، اوّلين گام تبليغ است.هل يَسمعونكم او يَنفعونكم

۱۸- انگيزه ى پرستش، يا خيررسانى است، يا دفع شرّ و بت ها هيچ يك را ندارند.ينفعونكم او يضرّون

۱۹- با افراد عادّى، استدلال روشن و قابل فهم داشته باشيد.هل يَسمعونكم اذ تدعون او يَنفعونكم او يَضرّون

۲۰- در عقايد، تقليد ممنوع است.وَجَدنا آبائنا

۲۱- گاهى آداب ورسوم نياكان، مانعى بر راه عقل ومنطق است.وَجدنا آبائنا

۲۲- سابقه، دليل حقّانيّت نيست.وَجدنا آبائنا

۲۳- بت پرستان نيز بى اثر بودن بت ها را باور دارند، فقط گرفتار نياكان خود هستند.بل وَجَدنا آبائنا

۲۴- تعصّب و قوم گرايى ممنوع است.وَجدنا آبائنا

۲۵- جهل و ساده انديشى، بستر و زمينه ى انحراف است.اءفراءيتم ماكنتم تعبدون (شرك مبناى علمى و برهانى ندارد)

۲۶- تدبّر و تعقّل براى انسان، يك ضرورت است.اءفراءيتم ما كنتم تعبدون

۲۷- مناظره، بحث و احتجاج، ميان افكار گوناگون لازم است.اءفراءيتم ماكنتم...


۷۷ - فَإِنَّهُم عَدُوُّ لِّى إِلا رَبَّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

البتّه اين بت ها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار جهانيان (كه محبوب من است).


۷۸- اءَلَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ يَهْدِينِ

 

۷۹ - وَالَّذِى هُوَ يُطْعِمُنِى وَيَسْقِينِ

 ترجمه:

همان پروردگارى كه مرا آفريد و همو راهنماييم مى كند. او كه مرا (هنگام گرسنگى) طعام مى دهد و (هنگام تشنگى) سيرابم مى نمايد.


۸۰ - وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ

 

۸۱ - وَالَّذِى يُمِيتُنِى ثُمَّ يُحْيِينِ

 ترجمه:

و هر گاه بيمار شوم، همو مرا شفا مى بخشد. او كسى است كه مرا مى ميراند، سپس زنده ام مى كند.


۸۲ - وَ الَّذِى اءَطْمَعُ اءَن يَغْفِرَ لِى خَطِيئَتِى يَوْمَ الدِّينِ

 ترجمه:

او كسى است كه اميد دارم روز جزا خطاهاى مرا ببخشد.


نكته ها:

 جز خدايى كه ربّ العالمين است، همه ى معبودها دشمن ما مى شوند، زيرا بت ها در قيامت به سخن در آمده، عليه بت پرستان شكايت خواهند كرد. چنانكه قرآن مى فرمايد: كلاّ سيَكفرون بعبادَتهم و يكونون عليهم ضِدّا (۱۸ ) روز قيامت بت ها از بت پرستان تنفّر مى جويند و با آنان ضدّيت دارند و بدين وسيله عداوت آنها روشن مى شود.(۱۹)

 خطاى انبيا، ترك اولى است، و گرنه خداوند حضرت ابراهيم را با صفاتى مثل برگزيده ستايش نموده است. اِنّا اَخلصناهم بخالصَة ذِكرَى الدّار (۲۰)


پيام ها:

 ۱- معبودهاى خيالى و دروغين، دشمنان انديشه، سعادت وتكامل بشريّت هستند.عدوّ لى...

۲- ابتدا بايد به جهان و جهان آفرين توجّه كرد و سپس توجّه به خويشتن.ربّ العالمين خلقنى

۳- در شيوه ى تبليغ، گاهى لازم است خود را به جاى ديگران قرار دهيم.عدوّ لى و نفرمود:عدوّ لكم

۴- آفرينش انسان از بزرگ ترين الطاف الهى است.الّذى خلقنى

۵- كسى حقّ هدايت دارد كه آفريده باشد.خلقنى فهو يهدين زيرا تدبير و هدايت از آفرينش جدا نيست.

۶- آفريدن و هدايت كردن، نشانه ى آن است كه او ما را دوست دارد، نه بت ها.عدوّ لى الاّ ربّ العالمين الّذى خلقنى فهو يهدين

۷- هدايت، از شئون ربوبيّت است.ربّ العالمين فهو يَهدين

۸- نعمت هدايت (بعد از خلقت)، بزرگ ترين نعمت هاست.خلقنى فهو يَهدين

۹- آفريدن يك بار است، ولى هدايت در هر لحظه و هميشه است. (خلقنى به صورت ماضى ويهدين به صورت مضارع و استمرار آمده است)

۱۰- سير شدن و سيراب شدن انسان، كار خداست. آب و نان وسيله است.يُطعِمنى و يَسقين

۱۱- توجّه به نعمت هاى معنوى، بر توجّه به نعمت هاى مادّى مقدّم است. ابتدا فرمود:فهو يَهدين...، آنگاه فرمود:يُطعِمنى و يَسقين...

۱۲- در پيدايش بيمارى، خود ما مقصّريم.مَرِضتُ و نفرمود:اءمرَضَنى

۱۳- شفا از خداست. دارو وسيله است وتاءثير آن نيز به اراده اوست.فهو يَشفين

۱۴- شفاى روح و شفاى جسم در كنار هم لازم است.فهو يهدين فهو يَشفين

۱۵- در سخن و خطابه، آهنگين بودن كلمات يك ارزش است.يَهدين يَسقين يَشفين يُحيين

۱۶- در جهان بينى الهى، مرگ پايان كار نيست، يكى از مراحل زندگى است.يُميتنى ثم يُحيين

۱۷- همه كاره ى هستى خداست. (توحيد افعالى)يَهدين يَسقين يَشفين يُحيين

۱۸- مرگ نيز نعمت است.والّذى يُميتنى... مرگ در رديف نعمت ها آمده است.

۱۹- هر كجا زمينه شرك وجود دارد، شرك زدايى لازم است. (در نعمت هدايت، اطعام و شفا، سه بار كلمه ىهو به كار رفته است، ولى در خلقت و مرگ و حيات، اين كلمه به كار نرفته، شايد به اين خاطر كه خلقت و مرگ را همه به خدا نسبت مى دهند و جاى شرك نيست، ولى ارشاد و اطعام و شفا به مردم، دارو، پزشك و غذا نسبت داده مى شود. لذا قرآن براى زنده نگاه داشتن روحيّه توحيد، كلمه ىهو را بكار برد، يعنى همه ى كارها بدست اوست).

۲۰- يكى از فلسفه هاى عبادت، تشكّر از خداوند است. (ابراهيم به عمو و قوم خود فرمود:ما تعبدون چه چيزى را مى پرستيد؟ گفتند: بت. حضرت ابراهيم در اين آيات، فلسفه ى عبادت خدا را بيان مى كند).خلقنى يهدين يُطعمنى يَسقين يَشفين يُميتنى و يُحيين

۲۱- هيچ كس از الطاف الهى بى نياز نيست.اطمع اَن يَغفر... در جايى كه حضرت ابراهيم خليل اللّه خود را نيازمند مغفرت الهى بداند، تكليف ما روشن است.

۲۲- عفو الهى، فضل اوست نه استحقاق ما.اَطمع آرى، به اعمال خود تكيه نكنيم، زيرا ابراهيم نيز به عفو الهى چشم دوخته، نه پاداش كار خود.

۲۳- اميد و رجا، يك ارزش است.اَطمع

۲۴- ربوبيّت خداوند سبب دلبستگى به عفو و مغفرت اوست.ربّ العالمين... اَطمع اَن يَغفر لى

۲۵- طلب مغفرت، شيوه ى انبياست.يَغفرلى

۲۶- اگر لطف خاصّ او نباشد، انسان در هر مرحله اى باشد جايزالخطا است.خطيئتى

۲۷- جلوه ى مبدء و معاد در كلام انبيا آشكار است.خَلقنى... يوم الدين

۲۸- نيازهاى مادّى و معنوى انسان از آغاز تا پايان زندگى، به دست خداوند است.خلقنى... يوم الدّين


۸۳ - رَبِّ هَبْ لِى حُكْماً وَاءَلْحِقْنِى بِالصَّلِحِينَ

 ترجمه:

(ابراهيم در ادامه ى سخن خود گفت:) پروردگارا! به من حكمت و دانش مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق كن!


نكته ها:

 كلمه ى حُكم مى تواند به معناى حكومت و سرپرستى و تدبير امور باشد و يا به معناى دانش و معرفت. البتّهحُكم معنايى برتر از حكمت دارد، زيرا حكمت تنها قدرت تشخيص حقّ از باطل است و حُكم آگاهى همراه با آمادگى براى اجراى حقّ است.(۲۱)

 سعادت انسان در چند جمله خلاصه مى شود كه در دعاى حضرت ابراهيم آمده است:

الف: شناخت خداوند و معرفت درونى نسبت به او.هَب لى حُكما

ب: حضور در جامعه ى صالح.اَلحِقنى بالصالحين

ج: نام نيك در تاريخ.لسان صِدقٍ فى الاخرين

د: رسيدن به بهشت ابدى.ورثة جنّة النّعيم


پيام ها:

 ۱- انسان براى رسيدن به كمالات بايد از خداوند استمداد كند.ربّهَب لى...

۲- استمداد از نامربّ ، در استجابت دعا مؤ ثّر است.ربّ

۳- حكمت و بينش همراه با عمل، هديه ى الهى است.هَب لى حُكما

۴- قبل از درخواست جديد از خداوند، از نعمت هاى قبلى نامى ببريد و از او تشكّر كنيد.خَلَقنى يَهدين يَشفين يَسقين و... ربّ هَب لى

۵- اگر حكمت باشد، ولى دوستان انسان نااهل باشند، حكمت كارايى ندارد.هَب لى حُكما و اءلحقنى

۶- اگر ديد و بينش و تفكّر صحيح بود، رفتار و گفتار و نيّت هم صحيح مى شود. (حكمت به معناى ديد و فهم و نظر صحيح است).حُكما

۷- حكمت نظرى، به تنهايى مفيد و نجات بخش نيست. حكمت بايد با عمل همراه باشد.هَب لى حُكما و اءلحقنى بالصّالحين

۸- برخوردارى از حكمت و معرفت در درون و زندگى در جامعه ى صالحان و صالح بودن، بالاترين درجه ى سعادت است.حُكما و اءلحقنى بالصّالحين

۹- حكمت وشناخت وبينش، بر عمل مقدّم است.هب لى حُكما و اءلحقنى

۱۰- بهترين دعا را از بهترين افراد بياموزيم. (بهترين افراد، انبيا هستند و يكى از بزرگ ترين انبيا حضرت ابراهيمعليه‌السلام است كه در دعا از خداوند مغفرت، حكمت، نام نيك و حسن عاقبت مى خواهد و در آيات ديگر از خداوند، فرزندان خوب و پيروان مسلمان درخواست مى كند).

۱۱- حكومت خواهى براى انجام احكام الهى، مطلوب است.هَب لى حُكما (۲۲)

۱۲- هم انزوا ممنوع است و هم جذب نااهلان شدن.اءلحقنى بالصّالحين

۱۳- پيش كسوتان صالح را ارج نهيم.اءلحِقنى بالصّالحين (نفرمود: از صالحين باشم، بلكه فرمود: به آنان ملحق شوم. زيرا مقام سابقين برتر است).

۱۴- جامعه اى ارزش دارد كه افرادش صالح باشند.اءلحِقنى بالصّالحين

۱۵- انسان به رفيق خوب محتاج است.و اءلحِقنى بالصّالحين


۸۴ - وَاجْعَلْ لِّى لِسَانَ صِدْقٍ فِى الاَْخِرِينَ

 ترجمه:

و در ميان آيندگان نام نيكى براى من قرار بده.


۸۵- وَاجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ

 ترجمه:

و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده.


نكته ها:

 در آيه ى ۱۰۸- سوره ى صافّات كه ماجراى ذبح اسماعيل مطرح شده است مى فرمايد: و تَرَكنا عليه فى الاخرين يعنى قربانى در مراسم حج را يك سنّت واجب قرار داديم و به خاطر تسليم بودن ابراهيم، نام نيك براى او به جاى گذاشتيم و اين گونه دعايش را كه مى گفت:واجعل لى لسان صدق فى الاخرين ، مستجاب كرديم.

در آيه ى ۵۰ سوره ى مريم نيز به دنبال نام حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب مى فرمايد:و جَعلنا لهم لسان صِدق عَليّاً ما نام بلند و نيكو براى آنان قرار داديم

 حضرت علىعليه‌السلام فرمود: نام نيك، از دارايى و سرمايه بهتر است.(۲۳)

 در روايات از لسانِ صدق و يادگار نيك، به وجود مبارك حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله وعلىعليه‌السلام تعبير شده است.(۲۴) بعضى سخن پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله را كه فرمود: اءنَا دَعوة اءبى ابراهيم يعنى من اثر دعاى پدرم ابراهيم هستم. دليل اين نكته دانسته اند. بنابراين مراد از لسانِ صدق در آيندگان، انبيايى از نسل او هستند كه مكتب توحيدى را زنده نگاه داشته اند و اين آرزو با مقام پيامبرى همچون ابراهيمعليه‌السلام ، تناسب بيشترى دارد.

 در روايات مى خوانيم: هر گاه انسان از دنيا رفت، پرونده ى اعمالش بسته مى شود مگر كسى كه صدقه ى جاريه اى به جاى گذاشته باشد. مانند: وقف يا كتاب مفيدى كه از او به جاى مانده باشد و يا فرزند صالحى كه براى او دعا كند.(۲۵)

 در روايات آمده است: هر انسانى در بهشت و دوزخ جايگاهى دارد و هنگامى كه وارد دوزخ شود، خانه ى بهشتى او را به ديگران مى دهند و آنان وارث مى شوند.(۲۶)


پيام ها:

 ۱- بقاى نام مكتب و يادگار نيك را از او بخواهيم.واجعَل لى

۲- ستايشى ارزش دارد كه صادقانه باشد، نه از روى تملّق.لسان صدق

۳- آيندگان را به حساب آورديد وقضاوت آيندگان را در نظر بگيريد.لسان صِدقٍ فى الاخرين

۴- اتفاق نظر يهود و نصارا و مسلمين بر عظمت ابراهيم، نمونه ى استجابت دعاى اوست.لسان صِدقٍ فى الاخرين

۵- انسان هاى بزرگ، هم محبوبيّت دنيوى مى خواهند و هم سعادت اُخروى.لسان صِدق فى الاخرين

۶- انسان، بعد از مرگ نيز از دعاى خير ديگران و سنّت هاى حسنه اى كه بنا نهاده بهره مند مى شود.لسان صِدق فى الاخرين

۷- به طرح هاى كوتاه مدّت قناعت نكنيم.لسان صدق فى الاخرين

۸- نعمت هاى بهشتى، در برابر اعمال ما موهبتى بى رنج است.ورثة جنّة النّعيم زيرا ارث، به مالى گويند كه بدون رنج و تلاش به دست آيد.


۸۶ - وَاغْفِرْ لاَِبِى إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّآلِّينَ

 ترجمه:

(ابراهيم در ادامه ى دعاهايش گفت:) پدرم را ببخش كه بى شك او از گمراهان است.


۸۷ - وَلاَ تُخْزِنِى يَوْمَ يُبْعَثُونَ

 

۸۸- يَوْمَ لاَ يَنفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ

 

۸۹ - إِلا مَنْ اءَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

 ترجمه:

و روزى كه همه مبعوث مى شوند، مرا خوار مگردان. روزى كه مال و فرزندان براى انسان نفعى ندارند. مگر كسى كه با روح و قلب پاك به سوى خدا آيد.


نكته ها:

 مشهور آن است كه مراد از پدر، عموى ابراهيم است و به گفته ى قرآن، مؤمن نبايد در حقّ كافر دعا كند. بنابراين اگر حضرت ابراهيم براى عموى كافرش دعا كرد، به خاطر اين بود كه به او وعده ى دعا داده بود، زيرا هنوز به ايمان آوردن او اميد داشت.سَاءستغفر لك ربّى (۲۷) لكن همين كه يقين كرد او ايمان نمى آورد، از عموى خود تبرّى جست.و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الاّ عن مَوعدة وَعدَها ايّاه فلمّا تبيّن له اءنّه عَدوُّ للّه تبرّاء منه (۲۸)

 روحِ پاك، روحى است كه از وابستگى به دنيا وآلودگى به شرك، كفر، نفاق، تكبّر و همه ى امراض قلبى پاك باشد وچون خداوند درباره ى منافقان مى فرمايد: فى قلوبهم مَرض پس قلبِ سليم، قلب مؤمن است.

درحديث مى خوانيم: قلب سليم، قلبى است كه در آن شرك نباشد.(۲۹)

 پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در نمازش اين دعا را مى خواند: الّلهم لاتخزنى يوم القيامة پروردگارا! مرا در قيامت خوار و رسوا مكن.(۳۰)

 سؤال: در روايات مى خوانيم: انفاق مال و صدقه ى جاريه و اولاد صالحى كه براى والدين دعا كنند، براى قيامت انسان مفيد هستند، پس رابطه ى آيه ى لا يَنفع مال و لابَنون با اين روايات چيست؟

پاسخ: مراد اين آيه، مال و فرزندى است كه در خط الهى قرار نگيرند.

بنابراين دنيا مانند كليدى است كه با حركتى درب را قفل و با حركت ديگرى درب را باز مى كند. مال حلال در دست افراد صالح، سبب قرب ودر دست ناهلان سبب گناه مى شود.

مال را كز بهر دين باشى حَمول

نعم مالٌ صالحٌ گفت آن رسول

چيست دنيا از خدا غافل شدن

نى قُماش ونقره وفرزند و زن

آب در كشتى هلاك كشتى است

آب در بيرون كشتى، پشتى است(۳۱)


پيام ها:

 ۱- محبّت و دعا درباره ى بستگان، همراه با نهى از منكر و انتقاد از اشتباهات آنان باشد.قال لابيه و قومه ما تعبدون... واغفر لابى

۲- بند و بست هاى دنيوى در قيامت بى اثر است و جز قلب پاك، هيچ چيز كارايى ندارد.خَطيئتى يوم الدّين... قلب سليم

۳- بيم و اميد بايد در كنار هم باشند.اَطمع اءن يَغفر لى لاتُخزِنى يوم يبعثون

۴- انسان در هر مرحله اى كه باشد نبايد از قيامت غافل باشد.لاتُخزِنى...

۵- در قيامت، ديگران نيز از عيوب ما آگاه مى شوند.لا تُخزِنى زيرا رسوايى در جايى است كه ديگران از خصوصيّات رفتار و افكار ما آگاه شوند.

۶- خوارى ورسوايى، از سخت ترين حالات در قيامت است.لا تُخزِنى حضرت ابراهيم از ميان همه ى مشكلات روز قيامت، رسوا نشدن را مطرح مى كند.

۷- در قيامت، تحقير و خوارى و خزيان، بدتر از عذاب دوزخ است.لا تُخزِنى در جاى ديگر مى خوانيم:انّك مَن تُدخل النّار فقد اَخزيتَه (۳۲)

۸- آنچه در دنيا ارزش است، در آخرت بى ارزش مى شود.لاينفع مال ولابنون مال جلوه ى مسائل مادّى وبَنُون (فرزندان) جلوه ى مسائل عاطفى است، يعنى در قيامت مال و فرزند و مقام و شهرت و مدرك و... نجاتبخش نيست.


۹۰ - وَ اءُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ

 

۹۱ - وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ

 

۹۲ - وَقِيلَ لَهُمْ اءَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ

 ترجمه:

و (آن روز) بهشت براى پرهيزكاران نزديك گردد. وآتش برافروخته براى گمراهان نمودار شود. وبه آنان گفته شود: كجاست آنچه مى پرستيديد؟


۹۳ - مِن دُونِ اللّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ اءَوْ يَنتَصِرُونَ

 ترجمه:

به جاى خداوند، آيا ياريتان مى كنند يا از خود دفاع توانند كرد؟


۹۴ - فَكُبْكِبُواْ فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ

 

۹۵- وَجُنُودُ إِبْلِيسَ اءَجْمَعُونَ

 ترجمه:

پس همه ى معبودان و عابدان گمراه به دوزخ سرنگون شوند. و لشكريان ابليس نيز همگى (به دوزخ افكنده شوند).


نكته ها:

 اُزلفت به معناى نزديك شدن وبُرّزت ازبروز ، به معناى ظاهر شدن است.غاوين ازغواء شرّ و جهلى را گويند كه از فساد عقيده است.كُبّ به معناى از صورت به زمين خوردن وكُبكُب يعنى پى در پى از صورت به زمين خوردن، گويا دوزخيان پى در پى سقوط مى كنند و به دوزخ مى افتند، نظير سنگى كه از چند پلّه بيفتد، كه در هر پلّه اى يك بار به زمين مى خورد.

 امام باقر و امام صادقعليهما‌السلام فرمودند: كسانى كه از عدل سخن مى گويند، ولى در عمل عادل نيستند، مصداق اين آيه هستند:كُبكِبوا فيها هم والغاوُون (۳۳)

 صاحب تفسير اطيب البيان، مراد از نزديك شدن بهشت و نمودار شدن دوزخ را، باز شدن دربِ بهشت به قبر مؤمن و دربِ دوزخ به قبر كافر مى داند.


پيام ها:

 ۱- مقام مؤمن پرهيزكار، از بهشت بالاتر است. لذا بهشت را براى او حاضر مى كنند.اُزلِفَت الجنّة للمتّقين آرى، كسى كه در دنيا از گناه فاصله گرفت، در قيامت بهشت با آن عظمت را به استقبالش مى آورند.

۲- وعده ى خداوند بر وعيد او مقدّم است.اُزلفت الجنّة بُرّزت الجحيم

۳- ديدن دوزخ ووسيله هاى عذاب، خود نوعى شكنجه براى دوزخيان است.بُرّزت الجحيم

۴- سرزنش، يكى از عذاب هاى روحى قيامت است.قيل لهم اين ما كنتم...

۵- اعتقادات انسان، در سرنوشت او نقش مهمّى دارند.قيل لهم اين ما كنتم

۶- در قيامت، از عقايد و افكار سؤال مى شود.قيل لهم اين ما كنتم تعبدون

۷- روحيّه ى پرستش، در همه ى انسان ها هست، گرچه در بعضى از آنان به انحراف كشيده مى شود.اين ما كنتم تعبدون

۸- هم معبودهاى خيالى به دوزخ مى روند وهم عابدهاى گمراه.هم والغاوُون


۹۶ - قَالُواْ وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ

 

۹۷ - تَاللّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضَلَلٍ مُّبِينٍ

 ترجمه:

و آنان در دوزخ در حالى كه با هم مشاجره مى كنند، (به معبودهاى خود) مى گويند: به خدا سوگند كه همانا ما در گمراهى آشكارى بوديم.


۹۸- إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَلَمِينَ

 

۹۹ - وَمَآ اءَضَلَّنَآ إِلا الْمُجْرِمُونَ

 ترجمه:

چون شما (بت ها و معبودها) را با پروردگار جهانيان برابر مى دانستيم. و جز تبهكاران، مارا گمراه نكردند.


نكته ها:

 بر خلاف فضاى بهشت كه تمام آن سِلم وسلامت است، فضاى دوزخ هميشه پراز ملامت، خصومت ولعنت است: نفرين رهروان به رهبران فاسد، ملامت گناهكاران نسبت به شيطان، تنفّر معبودها از مشركين و تبّرىِ مجرمين از يكديگر كه درباره ى اين موارد، آيات فراوانى در قرآن به چشم مى خورد.


پيام ها:

 ۱- در ميان دوزخيان، جدال و جرّ و بحث و مخاصمه وجود دارد. (مشركان با معبودهايشان همواره درگيرند).يختصمون

۲- در قيامت، عشق هاى نامقدّس وغيرالهى، به كينه تبديل مى شود.يختصمون در سوره زخرف آيه ۶۷ مى خوانيم:اَلاَخلاّء يومئذٍ بعضهم لبعضٍعدوّ الاّ المتّقين

۳- در قيامت، وجدان ها بيدار مى شوند.اِن كنّا لفى ضَلال

۴- هركس وهر چيز را در كنار خدا قرار دهيم، شرك ورزيده ايم.اذ نُسَوّيكم (به نام خدا و به نام خلق، مصداقنُسوّيكم بربّ العالمين است.

۵- در قيامت، هر كسى تقصير را به گردن ديگرى مى اندازد.وما اضلّنا الاّ المجرمون

۶- در قيامت مشركان از رهبران خود شكايت دارند.وما اضلّنا الاّ المجرمون


۱۰۰ - فَمَا لَنَا مِن شَفِعِينَ


۱۰۱ - وَلاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ

 ترجمه:

در نتيجه (امروز) براى ما نه شفيعانى وجود دارد و نه حتّى يك دوست صميمى.


۱۰۲ - فَلَوْ اءَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

 ترجمه:

پس اگر براى ما بازگشتى (به دنيا) بود، از مؤمنان مى شديم.


۱۰۳ - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ

 

۱۰۴ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 ترجمه:

حقّا كه در اين (سرگذشت) درس عبرت و نشانه اى است، ولى بيشترشان ايمان آورنده نبودند. البتّه، پروردگار تو همان تواناى مهربان است.


نكته ها:

 در تفسير مجمع البيان، رواياتى نقل شده كه امامان معصومعليهم‌السلام سوگند ياد كرده اند كه شيعيان را شفاعت كنند.

 امام صادقعليه‌السلام فرمود: مؤمن در آن روز براى اهل بيت خود شفاعت مى كند.(۳۴)

 امام صادقعليه‌السلام فرمود: به خدا قسم، روز قيامت ما شيعيان خود را چنان شفاعت كنيم كه صداى منحرفان بلند شود: فما لنا من شافعين و لاصَديق حَميم(۳۵)

 پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: در قيامت قرآن، فاميلِمؤمن، پيامبر واهل بيتعليهم‌السلام شفاعت مى كنند.(۳۶)


پيام ها:

 ۱- در قيامت شفاعت قطعى است، امّا گروهى از جمله مشركين از آن بهره مند نمى شوند.اذ نُسوّيكم بربّ العالمين... فما لنا من شافعين

۲- دوستى با گنهكاران در دنيا، در قيامت حاصلى ندارد.و لا صديق حميم

۳- انسان حتّى در قيامت به دوست خوب نيازمند است.و لاصديق حميم

۴- شرط دريافت شفاعت، ايمان است.فما لنا من شافعين فلو اَنّ لنا كَرّة فنكون من المؤمنين

۵- روز قيامت، روز حسرت است.فلو اَنّ لنا كَرّة

۶- اگر مردم نخواهند و لجاجت كنند، نشانه ى بزرگ الهى نيز براى هدايت آنان كارساز نيست.لاية و ما كان اكثرهم مؤمنين


4

5

6

7