تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)0%

تفسير نور (سوره ى شُعراء) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7706
دانلود: 3339

تفسير نور (سوره ى شُعراء)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7706 / دانلود: 3339
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده:
فارسی

اين سوره دويست و بيست و هفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سوره ى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهوده گوى، كه در چهار آيه ى آخر آن آمده، شُعراء ناميده شده و نام ديگر آن طسم است.


۱۹۷ - اءَوَلَمْ يَكُن لَّهُمْ ءَايَةً اءَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُاْ بَنِى إِسْرَءِيلَ

 ترجمه:

آيااين كه علماى بنى اسرائيل از آن (قرآن) اطلاع دارند، براى آنان (مشركان عرب) نشانه اى (بر صحّت آن) نيست؟


۱۹۸- وَلَوْ نَزَّلْنَهُ عَلَى بَعْضِ الاَْعْجَمِينَ

 ترجمه:

(بر فرض) اگر ما قرآن را بر بعضى غير عرب ها نازل مى كرديم.


۱۹۹ - فَقَرَاءَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُواْبِهِ مُؤْمِنِينَ

 ترجمه:

پس او آن را برايشان مى خواند، عرب ها به آن ايمان نمى آوردند.


نكته ها:

 امام صادقعليه‌السلام فرمودند: ارزش و فضيلت غير عرب اين است كه آنان به سوى قرآنى كه به زبان عربى است گرايش پيدا كردند، ولى اگر قرآن به زبان غير عربى بود، بعضى عرب ها ايمان نمى آوردند.(۵۸)


پيام ها:

 ۱- عذرِ جاهلِ مقصّر، پذيرفته نيست.اءولم يكن لهم آية شما كه از علماى خود نمى پرسيد، سزاوار توبيخ و سرزنش هستيد.

۲- علماى بنى اسرائيل از حقّانيّت قرآن آگاه بودند.يعلمه علماء بنى اسرائيل

۳- در تبليغ و تربيت، به احساسات و زبان ملّى مخاطب توجّه كنيد.لو نزّلناه على بعض الاعجمين...

۴- تعصّب و نژادپرستى، مانع حقّپذيرى است.لو نزّلناه ما كانوا به مؤمنين

۵- تعصّب و مليّت گرايى در قوم عرب زياد است.لو نزّلناه... ما كانوا به مؤمنين


۲۰۰ - كَذَلِكَ سَلَكْنَهُ فِى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ

 

۲۰۱ - لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الاَْلِيمَ

 

۲۰۲ - فَيَاءْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَيَشْعُرُونَ

 ترجمه:

ما اين گونه قرآن را (با بيانى رسا وروشن) در دلهاى گناهكاران عبور داديم، (ولى آنان) ايمان نمى آورند، مگر آنكه عذاب دردناك را مشاهده كنند. كه ناگهان و در حالى كه آگاه نباشند به سراغشان آيد.


۲۰۳ - فَيَقُولُواْ هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ

 

۲۰۴ - اءَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ

 ترجمه:

پس گويند: آيا به ما مهلتى (براى توبه وجبران) داده خواهد شد؟ آيا نسبت به نزول عذاب ما عجله دارند (كه مى پرسند قهر خدا چه زمانى است)؟


۲۰۵- اءَفَرَءَيْتَإِن مَّتَّعْنَهُمْ سِنِينَ

 

۲۰۶ - ثُمَّ جَآءَهُم مَّاكَانُواْ يُوعَدُونَ

 ترجمه:

آيا ديدى كه اگر سال ها هم آنان را (از نعمت هاى خود) برخوردار كنيم، آنگاه عذاب موعود به آنها خواهد رسيد.


نكته ها:

 در روايات مى خوانيم: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در خواب ديدند كه بنى اميّه از منبرش بالا مى روند و مردم را منحرف مى كنند، چون از خواب برخاستند غمگين بودند، در اين وقت جبرئيل اين آيات را آورد:اءفراَيت اِن متّعناهم سِنين. ثمّ جائهم ما كانوا يُوعدون (۵۹)


پيام ها:

 ۱- خداوند حتّى با كفّار اتمام حجّت مى كند و قرآن را بر آنان عرضه مى كند و بر دلشان عبور مى دهد.سَلَكناه

۲- اگر قابليّت نباشد، قرآن هم كارساز نيست.سَلكناه فى قلوب المجرمين لايؤ منون

۳- جرم و گناه، زمينه ى هدايت را در انسان محو مى كند.المجرمين لايؤ منون

۴- همان گونه كه اگر قرآن به زبان اعجمى نازل مى گرديد، عرب هاى مشرك مكّه ايمان نمى آوردند، اكنون هم كه به زبان عربى روشن نازل ومطالب آن بر دل آنان وارد مى شود، باز هم ايمان نمى آورند.لا يؤ منون به

۵- ايمان در لحظه ى اضطرار سودى ندارد.لا يؤ منون به حتّى يَروا العذاب

۶- به مهلت دادن خداوند مغرور نشويم، زيرا مرگ و عذاب الهى به صورت ناگهانى مى آيد.فياءتيهم بَغتَةً

۷- مجرم، در لحظه ى مرگ تقاضاى مهلت دارد.هل نحن مُنظَرون

۸- روزى وجدان هاى خفته بيدار خواهد شد.هل نحن مُنظَرون

۹- كسانى كه در ديدن عذاب الهى عجله دارند، روزى براى در امان بودن از عذاب، مهلت خواهند خواست.مُنظَرون يستعجلون

۱۰- مهلت براى سيه دلان سودى ندارد.مَتّعناهم سِنين... جائهم ما كانوا يوعدون


۲۰۷ - مَآ اءَغْنَى عَنْهُمْ مَّا كَانُواْ يُمَتَّعُونَ

 ترجمه:

آنچه برخوردار بودند، در دفع عذاب به كارشان نيايد.


۲۰۸- وَمَآ اءَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلا لَهَا مُنذِرُونَ

 

۲۰۹ - ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَلِمِينَ

 ترجمه:

وما (مردم) هيچ منطقه اى را هلاك نكرديم، مگر آن كه بيم دهندگانى داشتند. تا مايه ى پند و عبرت باشد، و ما ستمكار نبوديم (كه بدون هشدار مجازات كنيم).


نكته ها:

 خداوند، هر فرد و قوم گمراهى را زمانى هلاك مى كند كه از قبل به آنان هشدار داده باشد، وگرنه عقوبت بدون هشدار ظلم است و ظلم در شاءن خداوند نيست. قرآن، اين حقيقت را در آيات مختلف بيان كرده است:

 و ما ظلمناهم(۶۰) ما به آنان ظلم نكرديم.

 و ما اللّه يُريد ظلما (۶۱) خداوند اراده ى ظلم نمى كند.

 ما كان اللّه ليَظلمهم (۶۲) شاءن خداوند ظلم كردن نيست.

 لا يظلمون نَقيرا (۶۳) ،لا يظلمون شيئا (۶۴) كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.

 لا يظلمون فَتيلا (۶۵) خداوند به اندازه نخ درون هسته خرما وكمتر از آن ظلم نمى كند.

 لا يظلم مِثقال ذَرّة (۶۶) خداوند به اندازه ى سنگينى ذرّه اى ستم نمى كند.


پيام ها:

 ۱- در هنگام قهر الهى، همه ى اسباب كاميابى بى فايده است.ما اءغنى عنهم

۲- رفاه مخالفان دين، شما را غمگين نكند كه روزى آن را خواهيم گرفت.ما اءغنى عنهم ما كانوا يُمتّعون

۳- قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. تنبيه بايد بعد از تذكّر باشد.و ما اهلكنا... الاّ لها منذرون

۴- در هر امّتى اولياى خدا هستند كه آنان را هشدار دهند.من قرية الاّ لهامنذرون

۵- وظيفه ى انبيا هشدار است و در قبول يا ردّ مردم مسئوليّتى ندارند.منذرون

۶- انسان فطرتا حقايق را درك مى كند، لكن چه بسا غفلت او را فرا مى گيرد، و درمان غفلت، تذكّر و هشدار است.منذرون

۷- تنبيه قبل از تذكّر، ظلم است.ذِكرى و ما كنّا ظالمين

۸- شاءن الهى از ظلم دور است.و ما كنّا ظالمين


۲۱۰ - وَ مَاتَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَطِينُ

 

۲۱۱ - وَ مَايَنبَغِى لَهُمْ وَ مَا يَسْتَطِيعُونَ

 

۲۱۲ - إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ

 ترجمه:

و قرآن را شيطان ها نازل نكرده اند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بى شك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند.


۲۱۳ -فَلاَ تَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ

 ترجمه:

پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد.


نكته ها:

 وحى دو نوع است:

الف: وحى الهى كه به وسيله ى روح الامين بر قلب پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله نازل مى شود، كه اين نوع وحى نه سزاوار جنّ و شياطين است و نه آنها توان دريافت و ارسال آن را دارند. و ما يَنبغى لهم و ما يَستَطيعون

ب: نوع ديگر وحى، وسوسه ها و الهام هاى شيطانى است كه شيطان ها بر اولياى خود القا مى كنند.اِنّ الشياطين لَيُوحون الى اوليائهم (۶۷)

 قرآن از استحكام ومقامى والا واز قداست وحفاظتى خاصّ برخوردار است، زيرا آورنده آن روح الامين است، از هرگونه دستبردى محفوظ است، لمَعزولون گيرنده آن معصوم است،و مايَنطق عن الهَوى (۶۸) وتضمين شده است.اِنّا نحن نَزّلنا الذّكر واِنّا له لحافظون (۶۹)

 مشركين به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پيشنهاد كردند: اگر تو بت هاى ما را بخوانى و آنها را محترم بدانى، ما نيز تو را رئيس خود قرار مى دهيم. آيه نازل شد كه كفّار را ماءيوس كن.فلاتَدعُ مع اللّه


پيام ها:

 ۱- تهمت ها را قاطعانه پاسخ دهيد.و ما تَنزّلت مشركين القاى آيات را كار شياطين مى پنداشتند.

۲- قداست وحى، از خباثت شياطين دور است.ما يَنبغى لهم

۳- قدرت جن و شياطين محدود است.و ما يَستطيعون

۴- ورود بيگانگان به مراكز قدسى ممنوع است.اِنّهم عن السَمعِ لمعزولون

۵- اگر قابليّت و پاكى و ظرفيّت باشد، فرشته را به نزول وا مى دارد.نَزَل به الرّوح الامين على قلبك ولى اگر آمادگى نباشد حتّى پرواز به آسمان، با برگشت و محروميّت همراه خواهد بود.لمعزولون ،فاَتبَعه شهاب (۷۰)

۶- هدف نهايىِ نزول قرآن، توحيد است.و ماتَنزّلت... فلاتَدعُ مع اللّه

۷- خداوند پيامبر را از شرك نهى مى كند، تا ما بياموزيم وگرنه پيامبر لحظه اى به سراغ غير خدا نرفت. (به در مى گويند تا ديوار بشنود).فلا تدعُ مع اللّه

۸- عصمت انبيا، با آزادى واختيار آنان منافاتى ندارد. (پيامبر معصوم است ولى مى تواند به سراغ غير خدا رود، لذا مورد نهى قرار مى گيرد)فلاتَدع

۹- رهبران توحيد بايد خود اوّلين موحّدان باشند.فلا تَدع

۱۰- غير خدا، هر چيز وهركس باشد، قابل پرستش نيست.الها آخر

۱۱- شرك، سبب هلاكت امّت هاى پيشين گرديده است.فلاتدع... فتكون من المعذّبين (يعنى از عذاب شدگان قبلى مى شوى)

۱۲- به سراغ غير خدا رفتن، بيچارگى و عذاب به دنبال دارد.فتكون من المعذّبين

۱۳- آيات الهى، به شخصيّت هاى بزرگ نيز هشدار مى دهد.فتكون من المعذّبين


۲۱۴ - وَاءَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الاَْقْرَبِينَ

 

۲۱۵- وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

 ترجمه:

و خويشان نزديكت را هشدار ده. و براى مؤمنانى كه از تو پيروى كرده اند، بال خود را بگستر (و متواضع باش).


۲۱۶ - فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّى بَرِى ءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ

 

۲۱۷ - وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ

 ترجمه:

پس اگر سرپيچى كردند بگو: قطعا من از آنچه انجام مى دهيد بيزارم. و بر (خداى) عزيز و مهربان توكّل كن.


نكته ها:

 پس از نزول آيه ۲۱۴، پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله بستگانش را به مهمانى فراخواند و بعد از پذيرايى، سخن خود را آغاز و آنان را از شرك و بت پرستى نهى فرمود. (۷۱)

 كلمه ى عَشيرة، شايد به خاطر معاشرت بستگان با يكديگر است كه در مورد خويشان بكار مى رود .

 در نيكى به ديگران (مانند ديدوبازديد، انفاق، وام، ارشاد و امربه معروف) نزديكان انسان مقدّمند.اَنذر عَشيرتك الاَقربين

 گشودن بال، در قرآن درباره ى دو مورد آمده است: يكى پيامبر براى مؤمنين ؛واخفض جَناحك لمَن اتّبعك و ديگرى فرزند براى والدين، امّا در مورد فرزند كلمه ىذلّ نيز آمده است.واخفض لهما جَناح الذّل من الرّحمة (۷۲)

 در آيه ى واَنذر عَشيرتك زنان نيز جزو مخاطبان بوده اند.عشيرتك شامل زن و مرد است و تفسير الميزان از طبرانى نقل كرده كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله زنان را نيز دعوت كرده بود.


پيام ها:

 ۱- پيوند خويشاوندى سبب مسئوليّت بيشترى مى شود.و اَنذر عشيرتك

۲- در مكتب وحى، همه ى مردم در برابر قانون خدا يكسانند ونزديكان پيامبر نيز مورد هشدار قرار مى گيرند.و اَنذر عشيرتك

۳- در تبليغ و نهى از منكر، اوّل از خود شروع كنيد؛فلاتَدعُ مع اللّه سپس نزديكان.و اَنذر عشيرتك

۴- ارشاد و تبليغ بايد با صراحت باشد.و اَنذِر

۵- روابط فاميلى نبايد مانع نهى از منكر باشد.و اَنذِر

۶- هشدار به نزديكان، زمينه ى پذيرش حقّ را در ديگران تقويت مى كند. (مردم مى گويند: اين حرف ها را به بستگان خود نيز مى زند).و اَنذِر عشيرتك

۷- در ميان بستگان نيز اولويّت مطرح است.الاقربين

۸- در بين بستگان به خاطر شناخت عميق واعتماد، زمينه ى پذيرش حقّ بيشتر است.الاقربين

۹- هشدار بايد با سوز و محبّت همراه باشد.اَنذِر... واخفض

۱۰- تواضع در برابر ياران، پيروان و زيردستان، از صفات لازم براى رهبر و مبلّغ است.واخفِض جَناحك لمَن اتّبعك

۱۱- با مؤمنين تواضع، از مشركين برائت.واخفِض فقل اِنّى برى ء

۱۲- در اهميّت تواضع همين بس كه خداوند پيامبر را به آن فرمان مى دهد.واخفض

۱۳- لازمه ى ايمان به خداوند، پيروى از پيامبر است.لمَن اتّبعك من المؤمنين و نفرمود:للمؤمنين

۱۴- مؤمنان، به قدرى مقام دارند كه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله ماءمور به فروتنى در برابر آنان مى شود.واخفِض جناحك لمَن اتّبعك من المؤمنين

۱۵- ملاك برخوردها، ايمان و كفر است، نه فاميل بودن. (بستگانت را انذار ده ولى نسبت به مؤمنين تواضع كن).اَنذر واخفِض

۱۶- تواضع، تنها با زبان نيست، فروتنى در عمل نيز لازم است.جَناحك

۱۷- ميزان تولّى و تبرىّ، اطاعت از رسول خداست.اتّبعك عَصوك

۱۸- تنفّر قلبى از كفر كافى نيست، اعلام قولى لازم است.فقُل

۱۹- كسى كه بر خداوند توكّل دارد مى تواند از عملكرد كفّار و بى اعتنايى بستگان اعلام برائت و تنفّر كند.بَرى ء و توكّل

۲۰- به كسى تكيه كنيم كه قدرتمند ودوستدار ما باشد.وتوكّل على العزيزالرّحيم


۲۱۸- اءَلَّذِى يَرَيكَ حِينَ تَقُومُ

 

۲۱۹ - وَتَقَلُّبَكَ فِى السَّجِدِينَ

 ۲۲۰ - إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

 ترجمه:

خدايى كه چون (به نماز) برمى خيزى تو را مى بيند. و حركت تو را در ميان سجده كنندگان (نيز مى بيند). زيرا كه اوست شنوا و دانا.


۲۲۱ - هَلْ اءُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَطِينُ

 ترجمه:

آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى آيند؟


۲۲۲ - تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ اءَفَّاكٍ اءَثِيمٍ

 

۲۲۳ - يُلْقُونَ السَّمْعَ وَاءَكْثَرُهُمْ كَذِبُونَ

 ترجمه:

بر هر دروغساز گنه پيشه اى فرود مى آيند. (زيرا اين افراد) به سخنان شياطين گوش فرا مى دهند و بيشترشان دروغگويند.


نكته ها:

 كلمه ى اَفّاك به معناى كذّاب و دروغساز است.

 در مورد قيام پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در آيه ى ۲۱۸، يا مراد قيام براى نماز است، يا قيام براى انذار و تبليغ. چنانكه امام باقرعليه‌السلام فرمود: مراد قيام در مسئله ى نبوّت است.

 احتمال دارد مراد از آيه ى ۲۲۳ اين باشد: شياطينى كه بر افراد فاسد نازل مى شوند، براى شنيدن اخبار آسمان گوش خود را القا مى كنند، گرچه با شهاب رد مى شوند.

 امام باقر عليه‌السلام فرمود: مراد از جمله ى تَقلّبك فى السّاجدين آن است كه خداوند از جا به جايى تو در اصلاب نياكان خداپرست تو آگاه بوده است. (۷۳)

 از آنجاكه مشركين، نزول وحى را نزول شياطين برحضرت مى پنداشتند، خداوند با قاطعيّت مى فرمايد: شياطين بر دروغسازان گنهكار نازل مى شوند نه بر پيامبر معصوم. بنابراين دو نوع نزول داريم: يكى نزول وحى از طريق فرشته اى امين انّه لتَنزيل ربّ العالمين نزل به الرّوح الامين ديگرى نزول شياطين بر افراد آلوده. تَنزّل على كلّ اَفّاك اَثيم


پيام ها:

 ۱- خداوند با يادآورى نظارت خويش، از پيامبرش دلجويى مى كند.يَراك...

۲- انسان در حال نماز مورد توجّه خاصّ خداوند است.يَراك حين تَقوم

۳- سجده مهم ترين ركن نماز است.فى السّاجدين

۴- بر خدايى توكّل كنيم كه علاوه بر داشتن عزّت و رحمت، شنوا و آگاه است و حركت ها و عبادت هاى مارا مى بيند.توكّل على العزيز الرّحيم السّميع العليم

۵- در شيوه ى تبليغ، با سؤال كردن زمينه ى توجّه و شنيدن را در مخاطبين زنده كنيم.هل اُنبّئكم

۶- روحيّه ها، ظرفيّت ها و لياقت هاى گوناگون، نزول هاى گوناگونى را به همراه دارد.نَزَل به الرّوح الامين على قلبك تَنزّل على كلّ افّاك اَثيم

۷- دريافت كننده ى وحى تنها يك دل است، دل پاك پيامبرقلبك، ولى دريافت كننده ى وسوسه هاى شيطانى، هر دل آلوده اى است.كلّ افّاك

۸- بدتر از گناه، تكرار و عجين شدن آن با خُلق وخوى آدمى است.افّاك اَثيم

۹- نشانه ى گناهكار آلوده آن است كه گوش خود را در اختيار هر سخنى مى گذارد.يُلقُونَ السمع

۱۰- دروغ، سرچشمه ى بسيارى از گناهان و خطرناك تر از آنهاست و لذا قلب دروغ ساز، فرودگاه شيطان مى شود.تَنزّل على كلّ افّاك اَثيم


۲۲۴ - وَالشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ

 

۲۲۵- اءَلَمْ تَرَ اءَنَّهُمْ فِى كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ

 

۲۲۶ - وَاءَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لاَ يَفْعَلُونَ

 ترجمه:

(پيامبر اسلام شاعر نيست، زيرا) شاعران را گمراهان پيروى مى كنند. آيا نديدى كه آنان در هر وادى سرگشته مى روند؟ و مطالبى مى گويند كه به آن عمل نمى كنند؟


۲۲۷ - إِلا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ وَذَكَرُواْاللّهَ كَثِيراً وَانتَصَرُواْمِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْوَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ اءَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ

 ترجمه:

مگر آنان (شاعرانى) كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده و خدارا بسيار ياد مى كنند، و پس از آن كه مورد ستم قرار گرفتند (به دفاع از خود) يارى مى طلبند (و با شعر از مظلوميّت خود دفاع مى كنند) و كسانى كه ظالمند، به زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.


نكته ها:

 كلمه ى غاوون ازغىّ ، ضد رشد است، چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد:قد تَبيّن الرّشد من الغَىّ (۷۴)

 از آنجا كه كفّار قرآن را ساخته ى وهم و خيال، و پيامبر را شاعر مى دانستند، اين آيات آنان را محكوم مى كند كه طرفداران شعرا، گمراهانند ولى طرفداران پيامبر اسلام گمراه نيستند. شعرا بى هدف وسرگشته اند وبه گفته ى خود عمل نمى كنند، ولى پيامبر اين گونه نيست، هماهنگى ميان گفتار و رفتار پيامبر اسلام، نشانه ى آن است كه او شاعر نيست.

 از امام باقر وامام صادقعليهما‌السلام نقل شده كه به مناسبت آيه ى والشعراء يَتبعهم الغاوون فرمودند: كسانى كه فقه را براى غير دين آموخته باشند، يا عميق نياموخته باشند، هم گمراهند و هم ديگران را گمراه مى كنند و قصّه سرايان نيز مشمول اين سرزنش هستند.(۷۵)

 از اينكه نام شعراى بى هدف در كنار دروغ سازانى كه شياطين بر آنان نازل مى شوند، آمده است، شايد بتوان ارتباطى ميان شيطان دروغ ساز و شاعر بى هدف هرزه گو كشف نمود.

 به گفته ى روايات: ذكر كثير، تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام، يعنى سى و چهار مرتبه اللّه اكبر، سى و سه مرتبهالحمداللّه و سى و سه مرتبهسبحان اللّه است.

 در حديث آمده است: ذكر خدا تنها با زبان نيست، بلكه ياد خداست به هنگام ترك گناه و انجام عبادت. ذكروا اللّه(۷۶)

 در حديث مى خوانيم: سر مبارك امام حسين عليه‌السلام بالاى نيزه اين آيه را تلاوت فرمود: و سيَعلم الّذين ظلموا... و امام صادقعليه‌السلام فرمود: مصداق روشن ظلم، ظلم درحقّ آل محمّدعليهم‌السلام است.(۷۷)

 

شعر و شاعران

 مطالبى درباره ى شعر و شاعران به مناسبت آيات آخر اين سوره بيان مى كنيم:

 از تفسير بيضاوى نقل شده: چون اشعار جاهليّت بيشتر پيرامون خيالات، توصيف زنان زيبا، معاشقه و افتخارات بيهوده يا بدگويى و تعرّض به ناموس ديگران بوده اين آيات نازل شده است. والشعراء يَتبعهم الغاوُون

 تفاوت ميان حكيم وشاعر آن است كه حكيم ابتدا معانى را در نظر مى گيرد وبعد الفاظ را به كار مى برد، ولى شاعر ابتدا قالب والفاظ را در نظر مى گيرد، سپس معانى را بيان مى كند.(۷۸)

 در روايات، شعر خوبى كه از حقّ طرفدارى كند، از جهاد با سر نيزه برتر شمرده شده و مورد ستايش قرار گرفته است.(۷۹)

 رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: بعضى از بيان ها همچون سحر و بعضى از شعرها حكمت است.(۸۰)

 پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به شاعر متعهّدى به نامحَسّان فرمود: روح القدس با توست.(۸۱)

 پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در يكى از سفرها،حَسّان را فراخواند كه شعر بخواند. او مى خواند و حضرت گوش مى دادند. حضرت دستور دادند در مسجد جايگاه خاصّى براىحَسّان باشد.(۸۲)

 امام صادقعليه‌السلام به ياران خود مى فرمود: كودكان خود را با شعرعَبدى آشنا كنيد كه او شاعرى خوب و مكتبى است.(۸۳)

 امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كس براى حقّانيّت ما يك بيت شعر بسرايد، خداوند در بهشت خانه اى به او عطا مى كند.(۸۴)

 امام صادقعليه‌السلام فرمود: خواندن شعر براى روزه دار و كسى كه در حال احرام يا در منطقه حَرَم است، مكروه مى باشد و نيز خواندن شعر در روز يا شب جمعه كراهت دارد.(۸۵)

 در روايات مى خوانيم: راست ترين شعر در زمان جاهليّت اين بوده است:

الا كلّ شى ء ما خلا اللّه باطل

و كلّ نعيم لا محالة زائل(۸۶)

يعنى بدانيد كه هر چيز، جز خداوند باطل است و هر نعمتى دير يا زود از بين خواهد رفت.

 در روايت آمده است: همين كه آيه ىوالشعراء يَتبعهم... نازل شد گروهى از شاعران مسلمان نگران خود شده، نزد پيامبر اكرم آمدند. حضرت فرمود:اِنّ المؤمن مجاهد بسيفه و لسانه يعنى مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى كند.(۸۷)


پيام ها:

 ۱- جذب مردم مهم نيست، مهم اين است كه چه افرادى و به چه هدفى جذب شوند.يَتبعهم الغاوون

۲- اسلام با هنر مخالف نيست، با شعر بى هدف مخالف است.فى كلّ وادٍ يهيمون

۳- اگر شعر همراه با ايمان و تقوا نباشد، خيالات و احساسات شخصى شاعر و تمايلات مردم، هر روز شاعر را به يك وادى مى كشاند.فى كلّ واد يهيمون

۴- آنچه مورد انتقاد است، گمراه كردن مردم و سرگرم نمودن آنان به امور مختلف است.يَتبعهم الغاوُون فى كلّ واد يهيمون خواه در زمينه ى شعر باشد يا قصه، يا فيلم يا عكس يا تئاتر يا طنز و يا سخنرانى، لكن شعر به خاطر زيبايى و ويژگى هاى خاصّش نافذتر است.

۵- آفت هاى شعر چند چيز است: پيروى نااهلان،يتبعهم الغاوُون ، بى هدفىفى كلّ واد يهيمون و بى عملى.يقولون ما لايفعلون

۶- اگر شعر و هنر در كنار ايمان قرار نگيرد، بسترى مناسب و مسيرى هموار براى حركت منحرفان خواهد شد.والشعراء يَتبعهم الغاوُون الاّ الّذين آمنوا

۷- يكى از شيوه هاى امر به معروف و نهى از منكر، معرّفى الگوهاى حقّ و باطل است.والشعراء... الاّ الّذين

۸- قرآن از شاعرى كه اهل حرف است نه عمل، انتقاد كرده است.يقولون ما لايفعلون

۹- انصاف را مراعات كنيد. حقّ خوبانِ هر صنف و گروه را ناديده نگيريد. شعر و هنر در دست صالحان ارزش است.الاّ الّذين آمنوا

۱۰- ايمان، عمل صالح و ياد خدا، هنرمند و شاعر را از انحراف نجات مى دهد.الاّ الّذين آمنوا...

۱۱- قرآن شعرى را تاءييد مى كند كه از شاعرِ مؤمن و عامل و ذاكر خدا باشد و در مسير تحريك مردم براى دفاع از حقّ به كار گرفته شود.آمنوا و عملوا... و انتصروا...

۱۲- ايمان بر عمل مقدّم است و اعمال نيز بايد صالح باشد تا كارساز شود.آمنوا و عملوا الصالحات

۱۳- ياد خدا، به زمان و مكان و مقدار، محدود نيست. (در هر زمان، در هر مكان، هر چه بيشتر)ذكروا اللّه كثيراً

۱۴- هر كجا خطر لغزش زياد است بايد ياد خدا نيز زياد باشد.ذكروا اللّه كثيراً

۱۵- با هنر وشعر، به مقابله ى ستمگران برويم.وانتصروا من بعد ما ظلموا

۱۶- خداوند در كمين ستمگران است.و سيعلم الّذين ظلموا

الحمدللّه ربّ العالمين


پی نوشت ها :

۱-تفسير نمونه.

۲-تفسير كبيرفخررازى.

۳-نازعات، ۲۴.

۴-مريم، ۴۸.

۵-اعراف، ۱۵۰.

۶-يوسف، ۳۳.

۷-هود، ۸۳.

۸-تفسير نورالثقلين.

۹-اسراء، ۱۰۲.

۱۰-تفسير الميزان.

۱۱-ملك، ۱۴.

۱۲-زخرف، ۵۱.

۱۳-شعراء، ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵، ۱۶۴ و ۱۸۰.

۱۴-تفاسيرمجمع البيان وكبير فخررازى.

۱۵-بقره، ۶۰.

۱۶-نحل، ۴۳ ؛ انبياء، ۷.

۱۷-انعام، ۹۰.

۱۸-مريم، ۸۲.

۱۹-تفسير كبيرفخررازى.

۲۰-ص، ۴۶.

۲۱-تفسير نمونه.

۲۲-تفسير صافى.

۲۳-تفسير نورالثقلين.

۲۴-تفسير كنزالدقائق.

۲۵-وسائل، ج ۶، ص ۲۹۳.

۲۶-تفسير نورالثقلين، ج ۲، ص ۳۱.

۲۷-مريم، ۴۷.

۲۸-توبه، ۱۱۴.

۲۹-تفسير نورالثقلين.

۳۰-تفسير فرقان.

۳۱-بيان السعاده.

۳۲-آل عمران، ۱۹۲.

۳۳-تفسير نورالثقلين.

۳۴-تفسير مجمع البيان.

۳۵-تفسير الميزان.

۳۶-كنزالعمّال.

۳۷-صافّات، ۸۳.

۳۸-صافّات، ۷۹.

۳۹-نساء، ۹۴.

۴۰-انعام، ۵۲.

۴۱-هود، ۵۸، ۶۶ و ۹۴.

۴۲-تفسير نورالثقلين.

۴۳-تفسير الميزان و مجمع البيان.

۴۴-شعراء، ۱۸۹.

۴۵-داستان نوح، آيه ى ۱۰۵ ؛ داستان عاد، آيه ى ۱۲۳ ؛ داستان صالح، آيه ى ۱۴۱ ؛ داستان لوط، آيه ى ۱۶۰ و داستان شعيب، آيه ى ۱۷۶.

۴۶-نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.

۴۷-اعراف، ۷۳.

۴۸-اعراف، ۸۱.

۴۹-انبياء، ۷۴.

۵۰-نمل، ۵۵.

۵۱-تفسير كبيرفخررازى.

۵۲-غررالحكم.

۵۳-يس، ۶۲.

۵۴-اعراف، ۸۹.

۵۵-هود، ۹۶.

۵۶-تفسير منهج الصّادقين.

۵۷-اعراف، ۱۷۵.

۵۸-تفسير كنزالدقائق.

۵۹-تفسير الميزان.

۶۰-نحل، ۱۱۸.

۶۱-غافر، ۳۱.

۶۲-عنكبوت، ۴۰.

۶۳-نساء، ۱۲۴.

۶۴-مريم، ۶۰.

۶۵-نساء، ۴۹.

۶۶-نساء، ۴۰.

۶۷-انعام، ۱۲۱.

۶۸-نجم، ۳.

۶۹-حجر، ۹.

۷۰-حجر، ۱۸.

۷۱-تفسير مجمع البيان.

۷۲-اسراء، ۲۴.

۷۳-بحار، ج ۱۵، ص ۳.

۷۴-بقره، ۲۵۶.

۷۵-تفسير نورالثقلين.

۷۶-تفسير كنزالدقائق.

۷۷-تفسير نورالثقلين.

۷۸-لغت نامه دهخدا.

۷۹-تفسير كنزالدقائق.

۸۰-تفسير المنير.

۸۱-تفسير كنزالدقائق.

۸۲-تفسير روح المعانى.

۸۳-تفسير كنزالدقائق.

۸۴-بحار، ج ۷۹، ص ۲۹۱.

۸۵-وسائل، ج ۷، ص ۱۲۱.

۸۶-تفسير مواهب العلّيه.

۸۷-تفسير منهج الصادقين.