آيه (۱۵)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْيَرْتَابُواْ وَجَهَدُواْ بِاءَمْوَلِهِمْ وَاءَنفُسِهِمْ فِى سَبِيلِ اللّهِ اءُوْلََّئِكَ هُمُ الصَّ دِقُونَ
مؤ منين تنها كسانى هستند كه به خدا ورسولش ايمان آوردند، سپس ترديد نكردند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند. آنان همان راستگويانند.
پيام ها:
۱ قرآن ، هم ملاك و معيارهاى تكامل را بيان مى كند، (انّ اكرَمَكم عنداللّه اتقاكم) و هم الگوها را نشان مى دهد. (انّما المؤ منون الّذين
...)
۲ ايمان به پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
در كنار ايمان به خداوند است (آمنوا باللّه و رسوله
)
۳ نشانه ايمان واقعى ، پايدارى و عدم ترديد در آن است (ثمّ لم يَرتابوا
)
۴ ايمان امرى باطنى است كه از راه آثار آن شناخته مى شود. (انّما المؤ منون الّذين جاهدوا...
)
۵ ايمان بدون عمل شعارى بيش نيست (جاهدوا باموالهم
...) (ايمان افراد بخيل و ترسو، واقعى نيست)
۶ در فرهنگ اسلام ، جهاد بايد با مال وجان ودر راه خدا باشد. (جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل اللّه
) (آنان كه با پرداخت مبلغى از رفتن به جبهه و يا انجام كارهاى سخت شانه خالى مى كنند، مؤ من واقعى نيستند)
سيماى مؤ من واقعى
چهار آيه قرآن با جمله «انّما المؤ منون» شروع شده كه سيماى مؤ منين واقعى را براى ما ترسيم مى كنند:
۱ (انّما المؤ منون الّذين اذا ذُكراللّه وَجِلتْ قلوبهم و اذا تُليت عليهم آياته زادتهم ايمانا و على ربّهم يَتوكّلون
)
يعنى مؤ منان واقعى تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خداوند برده شود دلهايشان مى لرزد وهمين كه آيات الهى بر آنان تلاوت شود، بر ايمانشان افزوده مى گردد وتنها بر خدا تكيه مى كنند.
۲ (انّما المؤ منون الّذين آمنوا باللّه و رسوله و اذا كانوا معه على امرٍ جامع لم يَذهَبوا حتّى يَستاءذِنوه
...)
يعنى مؤ منان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان دارند و هرگاه در يك كار دسته جمعى با پيامبرشان هستند، بدون اجازه حضرت از صحنه خارج نمى شوند.
۳ و ۴ در همين سوره دوبار مطرح شده است ؛ يك بار در آيه دهم ، (انّما المؤ منون اخوة .
..) و بار ديگر همين آيه .
اگر اين چهار آيه را در كنار هم بگذاريم ، سيماى مؤ منان صادق و واقعى را كشف مى كنيم همانان كه قرآن درباره شان فرموده است : (اولئك هم المؤ منون حقّا
)
و (اولئك هم الصادقون) بنابراين مؤ منان واقعى كسانى هستند كه :
۱ دلهاى آنان به ياد خدا بتپد. (نه با مال و مقام و...) (اذا ذكر اللّه وَجِلَت قلوبهم
)
۲ آنان دائما در حال حركت و تكامل هستند و توقّفى در كارشان نيست و در برابر هر پيام الهى متعهّد، عاشق و عامل هستند. (و اذا تُليت عليهم آياته زادتهم ايمانا
)
البتّه در مقابل بعضى همچون سنگ متوقّفند، «كالحِجارَة
»
، بعضى حركت قهقرائى و روبه عقب دارند، (آمنوا ثمّ كفروا
)
وبعضى حركت دورى دارند كه به حيوانى كه گرد آسياب مى چرخد، تشبيه شده اند.
۳ تنها تكيه گاه آنان ايمان به خداست (نه به قراردادها و وابستگى هاى به شرق و غرب و...) (على ربّهم يَتوكّلون
)
۴ در نظام اجتماعى ، رهبر الهى را انتخاب و بدون دستور او حركتى نمى كنند و نسبت به آن وفادارند. (اذا كانوا معه على امرٍ جامع لم يَذهَبوا حتّى يَستاءذنوه
)
۵ آنان خود را برتر از ديگران نمى دانند و با همه به چشم برادرى نگاه مى كنند. (انّما المؤ منون اخوة
)
۶ ايمان آنان پايدار است (ايمانشان بر اساس علم ، عقل و فطرت است و به خاطر عمل به آنچه مى دانند، به درجه يقين رسيده اند و تبليغات و حوادث تلخ و شيرين آنان را دلسرد و دچار ترديد نمى كند. (ثمّ لم يَرتابوا
)
۷ هر لحظه لازم باشد با مال وجان از مكتب خود دفاع مى كنند. (و جاهدوا باَموالهم و انفسهم
)
پايدارى در ايمان
آنچه مهم تر از ايمان است ، استقامت وپايدارى در آن است ، چنانكه قرآن آن را با چند عبارت بيان كرده است از جمله :
۱ (قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا
)
كسانى كه در ايمان استقامت كردند.
۲ (لاتَموتُنّ الاّ و انتم مسلمون
)
حضرت يعقوب به فرزندانش سفارش كرد كه جز در راه تسليم او جان ندهند.
۳ (اهدنَا الصّراط المستقيم
) كه به معناى پروردگارا! راه مستقيم را براى ما تداوم بخش ، تفسير شده است .
۴ (تَوَفّنا مع الاَبرار
)
پروردگارا! آنگاه كه جان مرا مى گيرى ، با نيكان باشم !
۵ (تَوَفّنى مُسلِماً
)
پروردگارا! جان مرا در حالى كه تسليم تو هستم بگير!
۶ (فمُستقرّ و مُستودع
)
امام صادقعليهالسلام
فرمود: مراد از «مستقرّ» در اين آيه ، ايمان پايدار و مراد از «مستودع»، ايمان عاريه اى است
وسيله پايدارى ايمان
عواملى باعث پايدارى ايمان مى شود از جمله :
۱ تقوى امام صادقعليهالسلام
فرمود: وَرع ، ايمان را در دل پايدار و طمع ، ايمان را از دل خارج مى كند.
۲ استمداد از خدا. آنچه براى پايدار بودن ايمان لازم است ، استمداد از الطاف الهى است زيرا خداوند به فرشتگان دستور مى دهد كه مؤ منان را در ايمانشان ثابت قدم قرار دهيد. (اذ يوحى ربّك الى الملائكة انّى مَعكم فَثَبّتوا الّذين آمنوا
)
ودر جاى ديگر مى خوانيم : (و رَبَطنا على قلوبهم
)
ما دل هاى آنان را حفظ كرديم .
۳ شناخت تاريخ پند گرفتن از تاريخ ، سبب پايدارى در ايمان است (و كلاًّ نَقُصّ عليك من اَنباء الرّسل ما نُثَبّت به فؤ ادك
)
ما خبرهاى مهم پيامبران را بر تو بازگو مى كنيم تا به وسيله آن دل تو را محكم كنيم .