بخش ۴: رفتار خوب را تغيير دهيد
۴۳. از واژه ها لذت ببريد و اين لذت را نشان بدهيد
داينا و تيم از مدت ها قبل از اين كه پسرشان بن به دنيا بيايد براى سرگرمى در ماشين، هنگام سفرهاى طولانى با هم شعر مى ساختند. هنگامى كه به ديدن فاميل خود مى رفتند، يكى از آن دو به طور ناگهان عبارتى را به زبان مى آورد و اين عبارت خط اول (شعر ماشينى) آنها را تشكيل مى داد. سپس ديگرى خط بعدى را مى افزود و شعر آنها كيلومتر به كيلومتر بلندتر مى شد. گاهى شعر آن قدر جذاب و پيچيده مى شد كه در آن لحظه كسى كه پشت فرمان نبود آن را براى ادامه ى بازى روى كاغذ ثبت مى كرد.
اخيرا در سفر به ويرجينيا طبق معمول داينا و تيم مشغول ساختن شعر بودند كه ناگهان صداى ظريفى از صندلى عقب ماشين بلند شد و يك خط به شعر اضافه شد! او بن بود، پدر و مادر بن پنج ساله، هم متعجب شدند و هم خوشحال. بن هم مفهوم اساسى شعر را درك كرده بود و هم خطى به آن اضافه كرده بود كه هم قافيه خط قبل بود. اكنون بن در بسيارى از اوقات در بازى والدين خود شركت مى كند و خطهاى پيشنهادى او روز به روز علاوه بر قافيه، از نظر وزن معنا نيز بهتر مى شوند.
در حالى كه رانندگى مى كنيد مى توانيد واژه اى سخت و ناآشنا را براى فرزندانتان بخوانيد، يا هنگام روزنامه خواندن واژه اى پرطمطراق و دهن پر كن را، بلند خوانى كنيد. به ريتم ها و قافيه هاى ناهماهنگ در گفتار توجه كنيد. به بازى هاى زبانى اهميت بدهيد چون فرزندانتان از اين كار خوششان مى آيد و كم كم متوجه مى شوند زبان ارزش كشف را دارد.
۴۴. افق هاى فرزندتان و افق هاى خود را گسترش دهيد
در مقابل حدود ۱۵ كودك با پيشنه هاى نژادى و سنين مختلف نشسته ام و مى گويم: (مى خواهم قسمتى از اين كتاب را برايتان بخوانم. از شما مى خواهم هر وقت كلمه اى را شنيديد كه معنى آن را نمى دانيد، دست خود را بلند كنيد).
بچه ها دور برم جمع مى شوند و من براى آنها درباره ى لاك پشت ها و قورباغه ها مى خوانم. دست ها بالا مى روند، اول يكى دو تا و بعد بيشتر. بسيارى از بچه ها معنى دوزيست را نمى دانند. بعضى با شنيدن كلمه مرداب دست خود با بالا مى برند.
چندتايى كلمه خونسرد را نمى فهمند و هيچ يك از آنها نيز معنى شكارچى را نمى داند.
جين چل، كارشناس خواندن در كتاب بحران خواندن. چرا بچه هاى ضعيف عقب مى افتند به رابطه ى بين (بسامد بيرون رفتن با بزرگسالان) و پيشرفت در توانايى خواندن اشاره مى كند. دانشى كه بچه ها با خود به متن مى آورند، بر آنچه از متن درك مى كنند تاءثير مستقيم دارد. گسترش دادن تجربيات بچه ها در زندگى مى تواند علايق و توانايى هاى آنها را در خواندن افزايش دهد.
ما بزرگسالان هنگام خواندن، مى دانيم كه چگونه كلمه اى ناآشنا را از كلمات اطراف آن درك كنيم و معمولا مى توانيم براساس متن درباره ى معنى كلمه ى ناآشنا حدسى عالمانه بزنيم. اما تصور كنيد كه هر سه يا چهار كلمه يك بار به كلمه ى ناآشنا برسد. كودكى كه با متنى درباره ى لاك پشت ها و قورباغه ها روبه رو مى شود، همان قدر گيج مى شود كه اگر متنى درباره ى فيزيك نجومى به شما بدهند.
با خارج كردن فرزندتان از محدوده ى كوچك زندگى او، يعنى خانه و مدرسه، مى توانيد افق هاى او را گسترش دهيد و بدين ترتيب توانايى خواندن او را افزايش دهيد. اگر از طرح زير پيروى كنيد، بيرون رفتن با خانواده مى تواند بالقوه دايره ى لغات و مهارت هاى زبانى فرزندتان را افزايش دهد.
بيرون برويد = درباره ى جايى كه رفتيد صحبت كنيد = كتاب هايى پيدا كنيد كه موضوع را بسط دهد.
براى بيرون رفتن لازم نيست كه حتما به يك سفر دور و دراز برويد، حتى مى توانيد كارى ساده انجام بدهيد، مثلا براى خريد روپوش مدرسه به مركز خريد برويد. هدف اين است كه از بيرون رفتن به عنوان وسيه اى براى آموختن كلمات هنگام خواندن استفاده كنيد تا بتوانيد از اين مفاهيم و كلمات هنگام خواندن استفاده كنيد و به وسيله ى خواندن نيز آنها را گسترش دهيد.
رفتن به جاهاى زير مى تواند به گسترش دايره ى لغات و افزايش مهارت هاى زبانى فرزندتان كمك كند:
موزه سينمانمايش هاى خيابانى
باغ وحش تئاتربازار
راه پيمايى در طبيعت كنسرت نمايشگاه ها
باغ هاى گياه شناسى مسابقات ورزشى شهر بازى ها
۴۵. محيط مناسبى براى خواندن فراهم كنيد
از دوران كودكى ام كتاب داستانى را به خاطر مى آورم كه در صفحه ى اول آن تصوير يكى از شخصيت هاى اصلى داستان ديده مى شد. اين كودك كناره پنجره به درون مى تابيد و پشت سر كودك بالش هايى بود به رنگ جواهر، شايد هم بچه گربه اى در گوشه اى خوابيده بود. هر وقت به مكان بى نقصى براى مطالعه فكر مى كنم، همين تصوير به ذهنم مى آيد.
در اين كتاب وقت زيادى صرف كرده ام تا جنبه هاى مهم يك محيط مناسب براى خواندن را ترسيم كنم: داشتن كتاب و مطالب خواندنى ديگر در خانه، مطالعه كردن والدين، بيرون رفتن و تجربه كردن به صورت مشترك. علاوه بر آن، محيط مناسب براى خواندن بايد ساكت، راحت، و پرنور باشد.
نياز به سكوت شايد امرى واضح به نظر برسد اما خانه خود را ببينيد و به صداهاى آن گوش دهيد. آيا صداى تلويزيون و راديو دائم بلند است؟ آيا فرزندتان مى تواند در اتاق را ببندد تا صداى دعواى خواهر و برادرش را نشنود؟ آيا همهمه صداى خيابان شنيده مى شود؟ براى اين كه هدفتان از مطالعه كامل در متن فرو برويد. اگر صداهاى خارجى حواستان را به طور مكرّر پرت كند، غيرممكن است بتوانيد تا حد مطلوب جذب متن بشويد. صدا به خصوص حواس بچه ها را پرت مى كند، آنها را گيج مى كند و آنها را از خواندن دلسرد مى كند.
فرزندتان در مدرسه روى نيمكتى سفت و پشت ميز، مطالعه مى كند. بچه ها به صورت غريزى تمايل دارند كه روى زمين دراز بكشند. شايد خواندن روى فرش براى آنها از خواندن پشت ميز راحت تر باشد و شايد رختخواب خود را براى مطالعه به صندلى ترجيح دهند. اگر امكان مالى آن را داشته باشيد و فضاى كافى نيز در خانه تان باشد، بد نيست يك مبل راحتى يا متكّاى ويژه براى فرزندتان تهيه كنيد چون بيشتر بچه ها از داشتن وسايل خصوصى لذت مى برند.
نورى كه از بالاى سر مى تابد در اغلب اوقات تند است و به راحتى نمى تواند با آن مطالعه كرد. چراغ هاى مطالعه، به خصوص چراغ هايى كه مى توان جهت نور آن را تنظيم كرد، در ايجاد محيطى سالم براى مطالعه نقش مهمى دارند.
اگر فضايى ساكت، راحت و روشن فراهم كرده ايد باز هم كارتان كاملا تمام نشده است. كار ديگرى كه بايد انجام دهيد اين است كه زمان كافى را نيز در اختيار فرزندتان قرار دهيد تا بتواند فارغ از كار خانه، فعاليت هاى ديگر و گفت وگو با اعضاى خانواده، بدون مزاحمت به مطالعه بپردازد و در بطن كتاب فرو رود و با آن كاملا درگير شود.
۴۶. تلويزيون را به طور دائم روشن نگذاريد، بلكه از آن عاقلانه استفاده كنيد
وقتى چيك به دنيا آمد، مليسا و جاش، مادر و پدرش بهترين برنامه ها را براى او داشتند. مى خواستند تلويزيون را در اتاق خواب خود نگه دارند و قبل از كلاس اول دبستان به پسرشان اجازه ندهند آن را تماشا كند. در آن موقع هم فقط قصد داشتند برنامه هاى مستند طبيعت و برنامه هاى آموزشى را به او نشان دهند.
اما بعد از مدت كوتاهى مليسا به فوايد ويديو براى سرگرم كردن بچه هنگام صرف غذا پى برد. اگر هنگام صرف غذا يك كارتون موزيكال در ويديو مى گذاشتند مى توانستند غذا را با آرامش و بدون تنش ميل كنند. كمى بعد جيك به تعدادى از كارتون ها علاقه مند شده بود و اصرار داشت كه آنها را بارها تماشا كند. از آنجا كه هزينه كرايه اى فيلم ها زياد شده بود مليسا و جاش رضايت دادند كه برنامه هاى كودك را از تلويزيون ضبط كنند و آنها را هنگام صرف غذا براى جيك نمايش دهند. البته تلويزيون نيز كانون اتاق نشيمن آنها شده بود. هر وقت كه جاش برنامه هاى ورزشى را تماشا مى كرد جيك هم آنجا بود. مليسا متوجه شد كه جيك صداى خنده اى را كه هنگام نمايش بعضى سريال هاى تلويزيونى پخش مى شود، بسيار دوست دارد و نسبت به برخى از پيام هاى بازرگانى با ذوق و شوش عكس العمل نشان مى دهد. وقتى خواهر جيك به دنيا آمد، ديگر نلويزيون بخش بزرگى از روز او را پر مى كرد.
من نمى خواهم پيشنهاد كنم تلويزيون خود را بسوزانيد چون معتقدم در خانه اى كه به كتاب خوانى عشق مى ورزند براى تلويزيون نيز جا هست.
البته بد نيست واقعيت را بدانيد: ۷۵ درصد از بچه هايى كه خواندن آنها پايين تر از سطح متوسط است قبل از رفتن به مدرسه تلويزيون تماشا مى كردند و نسبت بچه هاى ضعيفى كه بيش از چهار ساعت در روز تلويزيون تماشا مى كنند، دو برابر بچه هايى است كه در خواندن، متوسط يا بالاتر از متوسطاند.
اين در خانواده شما چه معنايى دارد؟ واضح است كه وقتى فرزندتان مشغول تماشاى تلويزيون است، كتاب نمى خواند. شما بايد محدوديت تعيين كنيد. اگر نمى خواهيد برنامه هاى خاصى را شامل اين محدوديت كنيد، زمانى را كه فرزندتان صرف تماشاى تلويزيون مى كند محدود كنيد.
يكى از روشهاى انجام اين كار برگزارى يك همايش خانوادگى است. براى فرزندانتان توضيح بدهيد كه مى خواهيد همه ى اعضا خانواده زمان تماشاى تلويزيون خود را محدود كنند تا بتوانند فعاليت هاى خارج از خانه، مطالعه، كارِ خانه و يادگيرى بپردازند. سپس به بچه ها اجازه بدهيد در جلسه ى تصميم گيرى شركت كنند و به سؤ الات زير پاسخ دهند:
هر هفته چند ساعت مى توانيم تلويزيون تماشا كنيم؟
كدم برنامه ها مورد علاقه ى ماست و مى خواهيم آنها را تماشا كنيم؟
چگونه مى توانيم براى برنامه هاى خاص يا برنامه هاى آموزشى وقت بگذاريم؟
اگر اعضاى مختلف خانواده براى انتخاب كانال نظر واحد نداشته باشند چه كنيم؟
اجازه بدهيد هريك از اعضاى خانواده از جدول هفتگى برنامه هاى تلويزيون براى انتخاب برنامه هاى مجاز هفته آينده خود استفاده كند. به صورت خانوادگى ساعت تماشا را محدود كنيد و اختلاف نظرهايى كه به وجود مى آيد حل كنيد. برنامه اى را كه به دست آورديد بنويسيد و روى ديوار نصب كنيد و دقت كنيد كه افراد خانواده در طول يك هفته تا چه حد آن را رعايت مى كنند. در صورت لزوم در برنامه تغييراتى ايجاد كنيد.
شما مى توانيد با روش هاى مختلف از تلويزيون بهره ى مفيد ببريد. واضح ترين روش اى است كه برنامه هاى (آموزشى) مانند مستندهاى طبيعت، برنامه هايى درباره ى سفر، تاريخ و غيره را انتخاب كنيد. اما از سطحى ترين سريال تلويزيونى نيز مى توانبد براى افزايش مهارت هاى زبانى فرزندانتان استفاده كنيد.
چگونه براى بهبود درك علمى از سريال ها و نمايش هاى تلويزيونى استفاده كنيم.
قبل از تماشاى برنامه از فرزندانتان بخواهيد با تماشاى آن پاسخ سؤ ال هاى زير را پيدا كنند:
شخصيت هاى اصلى چه كسانى اند؟
فلان شخصيت با چه مشكلى روبروست؟
چگونه مشكل را حل مى كند؟
بعد از تماشاى برنامه پاسخ فرزندانتان را مرور كنيد و سؤ الات زير را نيز اضافه كنيد:
به نظر تو اين برنامه در چه قالبى ساخته شده است؟ واقع گرايانه، طنز يا خيالى؟ چرا؟
آيا اين داستان جور ديگرى نيز مى توانست پايان يابد؟
دقت كنيد كه اين سؤ الات مانند سؤ الاتى است كه مى توانيد درباره يك كتاب بپرسيد. همان طور كه با برنامه سؤ ال هاى خود مى توانيد فرزندتان را به يك خواننده جدى تبديل كنيد، اين گونه سؤ الات نيز مى تواند او را به يك بيننده ى جدى تبديل كند (مراجعه كنيد به روش ۳۴). بخشى از خطر تلويزيون انفعالى است كه در بيننده ايجاد مى كند. برخورد انفعالى با كتاب واقعاً غير ممكن است اما جلوى تلويزيون به راحتى مى شود حالت گياهى (مثل چغندر) به خود گرفت. فرزندان خود را تشويق كنيد هنگام تماشاى تلويزيون فكر كنند تا از حالت منفعل خارج شوند و تلويزيون براى آنها به ابزار آموزشى تبديل شود.
۴۷. با معلم فرزندتان همكارى كنيد
يكى از آشنايان من كه معلم كلاس دوم است مى گويد: (دانش آموزان كلاس من به طرز عجيبى نظر والدين خود را درباره ى آموزش و پرورش حس مى كنند. آنها توانايى هاى والدين خود را با حس ششم خود نمى فهمند و مى دانند كه كدام يك بهتر مى خواند يا كدام يك نمى تواند در انجام تكاليف به آنها كمك كند. آنها واقعا مى فهمند كه والدينشان درباره ى مدرسه و به خصوص درباره ى من چه نظرى دارند... بعضى از والدين هيچ وقت در مدرسه پا نمى گذارند. حتى در روز مخصوص اوليا و مربيان نيز پيدايشان نمى شود. اما گاهى جلوى بچه ها جنجال به پا مى كنند كه چرا معلمتان فلان چيز را به شما درس داده است. از طرف ديگر والدين بسيارى از بچه ها به صورت داوطلبانه حضور دارند و وقتى كه دنبال فرزندان خود مى آيند با من صحبت و درباره ى برنامه ى درسى بچه ها سؤ ال مى كنند، لازم به ذكر نيست كه اين بچه ها بهترين بازده را در كلاس دارند، از انضباط گرفته تا مسائل درسى.)
تحقيقات گوناگونى كه در كشورهاى مختلف انجام شده است نشان مى دهد كه بين موفقيت نوآمزوان در خواندن و نقش والدين در امور مدرسه ى آنها رابطه اى مهم وجود دارد. منظور من اين نيست كه تمام علايق خود را كنار بگذاريد تا به انجمن اوليا و مربيان بپيونديد، بلكه لازم است درك كنيد كه در يادگيرى فرزندتان، هم در مدرسه و هم در خانه، نقش مهمى داريد.
آيا با كتاب هاى درسى فرزندانتان آشنايى داريد؟ آيا وقت مى گذاريد تا كتاب هايى را كه از كتابخانه به خانه مى آورند، تورق كنيد. آيا مى توانيد با اطمينان بگوييد كه فرزندانتان با شعر، ادبيات تخيلى، مطالب غيرادبى، و نمايشنامه روبه رود شده اند؟ شايد سطح توانايى فرزندتان را در خواندن بدانيد اما آيا مى دانى كه در حال حاضر مشغول خواندن چه كتابى است؟
هرگز دو معلم با سبك كار يكسان كه بر مسائلى در آموزش خود تكيه كنند، پيدا نمى شود. شما اولين معلم فرزند خود هستيد ممكن است با اخلاق يا روش معلم هاى ديگر اختلاف پيدا كنيد. شما حق داريد كه معلم را زير سؤ ال ببريد اما اين كار را در حضور فرزند خود انجام ندهيد. اگر در دل فرزندتان نسبت به نحوه اى كه به او آموزش داده مى شود شك و ترديد ايجاد كنيد به طور قطع در كلاس دچار مشكل خواهد شد. وقتى بچه هاى حس مى كنند كه كار معلمشان مورد تُييد شما نيست براى اطاعت از او و براى توجه به درس و كلاس دليلى نمى بينند. احترام مانند چسبى است كه سلسله مراتب كلاس را حفظ مى كند. اگر شما نسبت به معلمان فرزندتان بى احترامى كنيد، فرزندانتان نيز احساس مى كنند كه اجازه دارند خود نيز به آنها بى احترامى كنند.
روش درست اين است كه رابطه اى با معلم فرزتان برقرار تا بتوانيد به راحتى با او صحبت كنيد. معلم بايد بتواند بدون گرفتن موضع دفاعى از سوى شما درباره ى ضعف هاى فرزندتان صحبت كند. شما بايد بتوانيد توصيه معلم را درباره ى مطالب خواندنى جويا شويد، هنگام اشاره به مشكلات، خونسردى خود را حفظ كنيد و در صورت لزوم پيشنهاد خود را براى كارهاى كمك آموزشى در خانه بيان يا به نظر معلم گوش كنيد. اگر شما و معلم بتوانيد مانند يك تيم كار كنيد به نفع شاگرد مشتركتان خواهد بود.
۴۸. انتظار بالايى داشته باشيد
در بيمارستان هارلم، براى مدت كوتاهى با پسرى به نام جيمز كار كردم كه گلوله خورده بود. بسيارى از دندان هاى جيمز روكش طلاى داشت و عمده ترين مشكل او اين بود كه چرا دكترها (بى خودى) لباس هاى نوى تنش را پاره كرده بودند. جيمز كه ۱۳ سال داشت يك فروشنده خرده پاى مواد مخدر بود. من به جيمز گفتم كه به بچه ها در خواندن كمك مى كنم و او لحنى تمسخرآميز گفت بچه هاى زيادى را مى شناسد كه اصلا خواندن بلد نيستند اما او و مادرش همان روز صبح سرود روحانى بيست سوم را از كتاب مقدس خوانده بودند. او در واقع خيلى روان مى خواند اما از مدرسه دل زده شده بود. جيمز مى گفت: (معلم ها مرا دوست ندراند). بعدا روشن شد كه از زمان تولد جيمز، مادرش براى هزينه تحصيل او را در دانشگاه پس انداز مى كرده است. جيمز هم مانند مادرش واقعا انتظار داشت خود را از اين وضع آشفته نجات دهد، به دانشگاه برود و يك زندگى خوب داشته باشد.
درباره ى اين كه معلم ها خود كارى مى كنند كه انتظاراتشان در كلاس برآورده شود چيزهاى بسيارى گفته اند: دانش موزى كه از نظر معلم ناموفق است تقريباً هميشه ناموفق مى شود و دانش آموزى كه در نظر معلم موفق است معمولاً طبق پيش بينى او به موفقيت دست مى يابد. اگر با دقت به برخورد معلم با اين دانش آموزان توجه كنيد، الگوهايى را با دقت به برخورد معلم با اين دانش اموزان توجه كنيد، الگوهايى را خواهيد ديد كه به طور قطع به نتيجه ى پيش بينى شده منتهى مى شود. معلم از دانش آموز (ناموفق) كمتر درس مى پرسد و اين دانش آموزان به تدريج تمايل خود را براى بلند كردن دستشان يا شركت كردن در امور كلاس از دست مى دهند.
اما معلم از دانش آموز (موفق) بيشتر درس مى پرسد، او را تشويق مى كند كه رهبرىِ فعاليت ها را در كلاس به عهده بگيرد و عموماً مشوق تلاش هاى اوست. وقتى معلم در اوايل سال تحصيلى يك دانش آموز را ناموفق رده بندى مى كند مى توان براى كار او دلايل مختلفى جست و جو كرد. شايد به دليل اختلافات بين شهرى يا تبعيض جنسى يا شايد حتى به خاطر شهرت منفى او نزد معلمان سال گذشته باشد. (در مورد جيمز احتمالاً سر و وضع ظاهرى و اخلاق او تاءثير مثبتى بر معلم ها نداشت). وقتى والدينِ يك كودم او را ناموفق ارزيابى مى كنند، دلايلى بسيار پيچيده تر از اين دارد، اما به همين نسبت براى كودك ضرر دارد.
اگر مى خواهيد محيط خانه ى خود را مناسب خواندن كنيد، يكى از مهم ترين قدم هايى كه مى توانيد برداريد اين است كه به فرزندانتان بفهمانيد كه از آنها انتظارات بزرگى داريد. طبق تحقيقى كه انجام شد بچه هايى كه در خانواده هاى كم درآمد زندگى مى كردند اما در خواندن موفق بودند، والدينى داشتند كه از آنها انتظار رفتن به دانشگاه را داشتند. در واقع تقريباً همه تحقيقاتى كه نقش والدين را در موفقيت بچه ها در خواندن بررسى مى كنند، نشان مى دهند كه برخورد والدين با امور آموزشى و موفقيت هاى بچه ها، بسيار مهم تر از موقعيت اقتصادى - اجتماعى خانواده آنهاست.
هرچه كه بتوانيد به فرزندانتان بدهيد، بايد از نيازهاى اساسى آنها، يعنى غذا، لباس، سرپناه، عشق و باور به توانايى هاى آنها شروع كنيد. و اين نعمت آخر، يعنى باور به توانايى هاى آنهاست كه بچه ها را از وضعيت متوسط بالاتر مى برد و به آنها كمك مى كند كه از موانعى مانند معلم هاى بد، امكانات غير كافى و محيط دوستانه عبور كنند و به عنوان خواننده، دانش آموز و بالاخره بزرگسالانى توانا، تمام استعدادهاى بالقوه ى خود را شكوفا كنند.
۴۹. تفاوت هاى بين بچه ها را به رسميت بشناسيد
پى. جى با اعضاى خانواده اش كه نسبت به خواندن ولعى سيرى ناپذير داشتند به هيچ وجه جور درنمى آمد. او هميشه بازى هاى پر جنب و جوش و بازى هاى ورزشى را به نشستن و كتاب خواندن ترجيح مى داد. سر ميز غذا برادرها و خواهرهاى او با بيان افكار و فلسفه هايى كه در كتاب ها مى خواندند بر سر جلب توجه والدين خود با هم رقابت مى كردند. پى جى بدون مكث غذا مى خورد، قبل از تمام شدن غذاى ساير اعضاى خانواده اجازه مى گرفت و از سر ميز بلند مى شد و به بيرون از خانه مى دويد تا بازى كند.
پى. جى در طول رشد خود بيرون از جريان عقلانى حاكم بر خانواده ى خود باقى ماند. على رغم اين كه به دانشگاه خوبى رفت و چند مدرك نيز گرفت، هنوز خود را (كودن) مى نامد.
حتى درون يك خانواده واحد نيز رشد، گستره ى توجه و علايق بچه ها مى تواند بسيار متفاوت باشد. به رسميت شناختن و احترام گذاشتن به اين تفاوتها مى تواند شما و فرزندانتان را از ناراحتى هاى زيادى در امان دارد.
بعضى از والدين به تفاوت هاى ظاهرى يا تفاوت هاى ظاهرى يا تفاوت استعدادهاى هنرى فرزندانشان افتخار مى كنند اما همين والدين به سختى مى توانند قبول كنند كه رشد شخصيتى يكى از بچه ها سريع تر از رشد شخصيتى ديگرى صورت مى گيرد يا يكى از بچه ها از فعاليت مورد علاقه ى ديگرى است. هرگز نمى گوييد: (چه بد كه چشمان پسرمان سبز است، آخر چشمان ساير اعضاى خانواده قهوه است.) اما اگر پسرتان نتواند خوب بخواند ممكن است به هر غريبه اى كه مى رسيد بگوييد: (وقتى خواهرانش اين سن بودند خيلى خوب كتاب مى خواندند.)
اين گونه مقايسه ها هميشه تاءثير مخرّب دارد. حتى اگر در حضور فرزندانتان اظهار نظر نكنيد، آنها اضطراب شما را حس مى كنند. كودكى كه به خواندن علاقه دارد كم رو مى شود، و كودكى كه نمى تواند خوب بخواند احساس حماقت مى كند.
اگر كودكى به كلى از خواندن دورى كند ممكن است در يادگيرى، يك ناتوانى جزئى داشته باشد كه كار خواندن را مشكل و ناخوشايند مى كند. اگر احساس مى كنيد كه ممكن است چنين مشكلى وجود داشته باشد با معلم فرزندتان در اين باره صحبت كنيد. اما به خاطر داشته باشيد كه برخى از اين ناتوانى ها هرگز به طور كامل رفع نمى شود. ممكن است در مدرسه به فرزندتان توجه ويژه بشود و او نيز بياموزد كه اين نقص خود را جبران كند اما شايد هرگز نتواند آن طور كه شما مى خواهيد سريع بخواند و از خواندن لذت ببرد.
حتى بچه هايى كه در ظاهر هيچ مشكلى در يادگيرى ندارند و دانشمندترين والدين دنيا را دارند ممكن است كارهاى ديگر را به خواندن ترجيح بدهند. شما مى توانيد فرزندتان را سرميزى كه غذاى آن كلم است بنشانيد اما نمى توانيد او را به خوردن آن وادار كنيد. خواندن نيز همين طور است. بعد از آن همه كارهاى لازم را انجام داديد و همه گفتنى ها را گفتيد، بقيه اش به سليقه تان ربط دارد. بهترين كارى كه مى توانيد بكنيد اين است كه ميز را طورى بچينيد كه اشتهاى فرزندتان تحريك شود، سپس غذا را در بشقاب ها بكشيد و اميدوار باشيد كه الگوى رفتار مناسب شما نتيجه ى مورد نظرتان را سبب شود.
۵۰. آرام باشيد
وقتى در شيكاگو دوره ى آموزشى عملى تربيت معلم را مى ديدم، آموزش خواندن به دو گروه ضعيف از بچه هاى كلاس اول دبستان را به عهده من گذاشتند و معلم همكارم نيز به بچه هاى قوى تر درس مى داد. هنوز يادم مى آيد كه يكى از ضعيف ترين دانش آموزان ضعيف ترين گروه، كه پسر بچه ى كوچكى به نام آندى بود، چگونه هنگام برخورد با كلمه اى كه نمى توانست آن را بخواند، آنقدر نفس خود را مى گرفت تا كبود شود. و يادم مى آيد كه چه قدر از كار او ناراحت مى شدم. او اين حقه را از كجا آموخته بود؟ مسلما در كتاب نخوانده بود! كار او بسيار ناراحت كننده بود اما باعث مى شد كه فشار به سرعت از روى برداشته شود چون من با عجله كلمه را براى او مى خواندم يا از دانش آموز ديگرى مى خواستم كه به جاى او بخواند.
مشكل اندى در اولين گردهمايى اوليا و مربيان برايم روشن شد. مادر او كه مانند اندى، كوچك اندام و عصبى بود مثل فرفر وارد كلاس شد و مى خواست بداند كه چرا فرزندش كه هيچ پيشرفتى در مدرسه نمى كرد گير يك دانشجوى كارآموز افتاده بود و چرا حجم تكاليفى كه به او مى داديم آنقدر كم بود. مادرش هر روز سر خود دو ساعت با او كار مى كرد. و مطمئن بود كه حق اندى از مدرسه بيشتر از چيزى بود كه دريافت مى كرد. او مضطرب ترين زنى بود كه در عمر خود ديده بودم. پس از چند لحظه متوجه شدم كه من نيز نفس خود را نگه داشته ام و بدين ترتيب با آن پسرك ريزنقش و عصبى كه آنقدر مرا غمگين مى كرد همدلى كردم.
بين توجه فعال به دست آوردهاى فرزندانمان و به دست گرفتن كامل زندگى آنها تفاوتى وجود دارد. خط باريكى وجود دارد كه داشتن انتظارات بالا را از انتظارات غير واقع بينانه جدا مى كند. بسيارى از والدين از روى حسن نيت و براى ديدن موفقيت فرزندان خود، از اين خط عبور مى كنند و فرزندانشان را به اضطراب هاى فردى خود مبتلا مى كنند.
ممكن است مادر اندى اين پيام ها را به صورت واضح بر زبان نياورده باشد اما اندى اين پيام ها را از او دريافت كرده است:
معلم تو نمى تواند به تو درس بدهد.
تو نمى توانى در مدرسه چيزى بياموزى.
تو بايد سريع تر بياموزى.
توموفق نيستى.
من مى دانم كه چه چيزى به نفع توست.
من خودم اين مشكل را براى تو حل مى كنم.
كار درست و حسابى خواندن است.
اگر فرزندتان نمى تواند با موفقيت بخواند طبيعى اس كه مضطرب شويد. اما لازم است يك قدم عقب برويد، يك مفس عميق بكشيد و به علل عدم موفقيت فرزندتان بيانديشيد. شايد فرزندتان هنوز براى خواندن آماده نيست (مراجعه كنيد به روش ۳۳). در مورد اندى مسلماً مشكل همين بود. او از اغلب بچه هاى كلاس اول كم سن تر و ريزتر بود و در مجموع كمتر رشد كرده بود و اگر يك سال ديگر نيز در كلاس آمادگى مى ماند به نفع او بود. شايد فرزندتان در يادگيرى ناتوانى اى داشته باشد كه با توجه شخصى يك متخصص به او رفع شود. و شايد هم كارهاى ديگر را به خواندن ترجيح مى دهد. (مراجعه كنيد به روش ۴۹).
اكنون به پيام هايى كه شما مى خواهيد به فرزندتان بدهيد بيانديشيد:
تو مى توانى.
اگر به كمك نياز داشته باشى كمكت مى كنم.
خواندن لذت بخش است.
براى اين كه بتوانيد اين پيام ها را به فرزندتان منتقل كنيد بايد بتوانيد آرام باشيد. به فرزندتان تكاليف اضافى ندهيد. از كتاب ظنز مورد علاقه شان براى آنها بخوانيد. اگر نمره ى پايين گرفتند قشقرق به پا نكنيد.
با نشان دادن استفاده هاى عملى خواندن به آنها كمك كنيد اهميت خواندن را درك كنند (مراجعه كنيد به روش هاى ۱۵۱۱). و مهم تر از همه اين كه با رفتار خود به آنها نشان دهيد: خود نيز براى لذت بردن بخوانيد.
جان گاترى، استاد آموزش، در تحقيق نشان داد كه مردم به دو دليل مى خوانند:
۱. براى كسب دانش.
۲. براى لذت و آرام شدن.
اگر به فرزندانتان نشان بدهيد كه از خواندن لذت مى بريد.
آنها نيز مى توانند از الگوى شما تقليد كنند اما اگر به آنها نشان بدهيد كه خواندن صرفاً يك تكليف است كه بايد انجام شود، و صرفاً به كارهاى درسى مربوط مى شود، يا بايد براى جلب رضايت شما بخوانند، فرزندانتان را از تجربه ى لذت درونى خواندن محروم مى كنيد. اگر چنين كنيد فرزندانتان در نهايت هنگام خواندن چنان تنش خواهند داشت كه نتوانند با خواندن به آرامش دست يابند و هرگز به خواندن عشق نخواهند ورزيد.