مشاوره در آينه علم و دين

مشاوره در آينه علم و دين0%

مشاوره در آينه علم و دين نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

مشاوره در آينه علم و دين

نویسنده: علی نقی فقیهی
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7128
دانلود: 4263

مشاوره در آينه علم و دين
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7128 / دانلود: 4263
اندازه اندازه اندازه
مشاوره در آينه علم و دين

مشاوره در آينه علم و دين

نویسنده:
فارسی

انسان به علت زندگي اجتماعي داشتن ، به ناچار با مشكلاتي مواجه مي شود كه گاه باعث اختلال در روان و رفتار او مي شود كه داشتن مشاوري آگاه و دلسوز مي تواند او را ياري رساند. در اعتقاد ما ، نخستين مشاوران انبياء و اوصياي الهي و بعداً رهبران و علماي ديني هستند كه بنا به بهره مندي از سرچشمة زلال معنوي ، بهترين راهكارها را ارائه مي دهند.
كتاب « مشاوره در آينة علم و دين» در راستاي همين هدف ، در يازده فصل به بحث پيرامون تاريخچه و مفهوم و موضوع مشاوره، صفات و ويژگيهاي مشاور، اصول مشاوره و انواع آن، استنباط روشهاي مشاوره از متون اسلامي و مراحل انجام آن ، راهنمايي و انواع آن پرداخته است.


فصل دوم : مفهوم مشاوره

«مشاوره» از ريشه «شور» است و شور به معناى استخراج، به دست آوردن و كشف كردن است.(۴۳)

در «مجمع البحرين» كه بيان كننده كاربردهاى الفاظ در قرآن و متون حديثى است، در مورد لفظ «مشاوره» و كاربرد فعلى آن، آمده است :

المشاورة مشتقة من شرت العسل، اى استخرجته من موضعه... و شاورته فى الامر واستشرته بمعنى راجعته لاءرى راءيه فيه... و اءشار على بكذا: اى اءرانى ما عنده فيه من المصلحة .(۴۴)

يعنى لفظ «مشاوره» از كاربرد «شرت العسل» به معناى استخراج عسل از كندوى زنبور است. و «شاورته...» يعنى به او مراجعه كردم تا نظر او را به دست آوردم. و جملهاشار على بكذا به اين معناست كه مشاور آنچه را كه مصلحت تشخيص دهد، براى راهنمايى من بازگو كرده است.

«راغب» ضمن اينكه «مشاوره مشورت و تشاور» را يكى دانسته، مى نويسد:... التشاور والمشاورة والمشورة استخراج الراءى بمراجعة البعض الى البعض، من قولهم، شرت العسل اذا اتخذته من موضعه واستخرجته منه... .(۴۵)

يعنى «تشاور، مشاوره و مشورت» هرسه به يك معناست و آن عبارت است از اينكه فردى به فرد ديگر مراجعه كند و راءى و نظر او را در موضوع و مساءله اى به دست آورد، اين مفهوم از جمله «شرت العسل» گرفته شده كه آن هنگام به كار مى رود كه عسل را از جايش بگيرى و بيرونش ‍ بياورى.

از كاربردهاى لفظ «مشاوره» و مشتقات آن، امور زير به دست مى آيد:

۱ - «مشاوره» به كوششى گفته مى شود كه براى به دست آوردن راءى و نظر شخص ديگر و به منظور حل مساءله با مشكل انجام مى گيرد و حتى به صرف مراجعه فرد به ديگرى كه به منظور مشورت صورت پذيرد نيز، گفته مى شود.

۲ - «مشاوره» از امور ذات اضافه است و داراى سه طرف مى باشد:

الف - «مراجعه كننده يا مستشير»؛ يعنى فرد يا گروهى كه به ديگرى مراجعه مى كند تا به مشورت بپردازد.

ب - «مشاور يا مستشار»؛ يعنى فرد يا گروهى كه طرف مشورت واقع مى شوند.

ج - «موضوع، مساءله و مشكل مورد مشاوره».

۳ - «مشاور» بر اساس شناخت از مراجعه كننده و تشخيص مصلحت او، وى را راهنمايى مى كند تا مساءله يا مشكلش حل گردد.

از همين معناى لغوى، مفهوم اصطلاحى «مشاوره» نيز ساخته شده است. امروزه، متخصصان در امر مشاوره، تعريفهاى زيادى از مشاوره بيان كرده اند و به آن «روان شناسى مشاوره» نيز گفته اند. به نظر ما «مشاوره» كه معادل «Counseling» به كار مى رود، مى تواند به صورت زير تعريف شود:

«مشاوره، فعاليتى است بين مشاور و مراجعه كننده تا وى با استفاده از راهنماييهاى مشاور به قابليتها و تواناييهاى خود، محيط و موقعيتهاى زندگى و ديگر واقعيتهاى مربوط به وى، شناخت پيدا كند و مشكلات و مسايل خويش را حل نمايد و در زندگى تصميمات مقبولى بگيرد».


واژه مشاوره و راهنمايى

 دو واژه «مشاوره و راهنمايى» در برخى از كتابهاى(۴۶) علوم تربيتى و روان شناسى به صورت مترادف به كار گرفته شده و مباحث آن جدا از يكديگر مطرح نگرديده است.

به نظر ما واژه «راهنمايى»، مفهوم وسيعترى از «مشاوره» دارد و «مشاوره» يك ارتباط رو در رو بين مشاور و مراجعه كننده است كه از مهمترين وسيله راهنمايى به حساب مى آيد و از اين روست كه گفته شده : «مشاوره، قلب راهنمايى است».

و از طرف ديگر، در زبان انگليسى معمولا معادل مشاوره «Counseling» و معادل راهنمايى «Guidance» و در عربى، معادل «مشاوره» همان مشاوره و مشتقات آن و معادل راهنمايى، هدايت و مشتقات آن، به كار مى رود و هركدام، موارد استعمال خاصى، بويژه در متون اسلامى دارند. ما بحث خود را از «مشاوره» آغاز مى كنيم و مسايل اساسى و امور مشترك مشاوره و راهنمايى را ذكر مى كنيم و به برخى از مباحث فرعى راهنمايى نيز اشاره خواهيم كرد.


تمايز مشاوره و روان درمانى

 براى «روان درمانى»، تعاريف متعددى آورد شده، مانند اينكه روان درمانى عبارت است از: «تغيير رفتار و برخوردهاى فرد ناسازگار و يا در مجموع روشهايى كه روان شناس به وسيله آن، سعى مى كند بيمار را در جهت تفكر صحيحتر، احساس اصيل تر و رفتار مورد پسند و رضايت بخش ترى، هدايت كند».

و يا: «مجموعه روشهايى كه با كمك آن، فرد متخصص تلاش مى كند در احساسها، نگرشها، برداشتها و چگونگى سازگارى مددجو با محيط خود، تغييراتى ايجاد كند، پيوندهاى سست و شكننده مددجو را با محيط خود ترميم بخشد و بالاءخره او را در مواجهه و مقابله موفقيت آميز با مسايل و مشكلات خويش، يارى دهد».(۴۷) ، از اين نوع تعاريف و انطباق آنها با تعاريفى كه از «مشاوره» شده است، به دست مى آيد كه تفاوت روشنى بين مشاوره و روان درمانى وجود ندارد.

گاهى تعاريف يكسان براى مشاوره و روان درمانى ذكر مى شود و گاه، هدفهاى واحدى براى هر دو مطرح مى گردد و گاه، همان روشهايى كه در كتابهاى روان درمانى ذكر مى شود، در كتابهاى مشاوره نيز ذكر مى شود. بعضى از دانشمندان به عدم تفاوت مشاوره و روان درمانى تصريح كرده اند:

پاترسون(۴۸) ، بين مشاور و روان درمانگر، تفاوتى قايل نيست. به اعتقاد او مشاوره يا روان درمانى، نوعى رابطه يا همبستگى و شامل كنش متقابل بين يك شخص آموزش ديده حرفه اى و فرد يا گروهى كه داوطلبانه خواهان حل مشكلات روانى خود بوده و اين رابطه درمانى نيز به منظور ايجاد تغيير در مددجو به وجود مى آيد.

نلسون جونز(۴۹) نيز معتقد است كه فرايندهايى كه در مشاوره و روان درمانى به وقوع مى پيوندد، با يكديگر متفاوت نمى باشند. وى مى گويد: «به نظر نمى رسد كه هيچگونه فن يا فنون خاصى وجود داشته باشد كه فرايند مشاوره را از روان درمانى مجزا سازد».

هالموس(۵۰) نيز هدف همه فعاليتها را در مشاوره و روان درمانى، يكى مى داند. و راجز، روشهاى مشاوره و روان درمانى را يكى ذكر مى كند و مى گويد: «به همين دليل يك روش درمانى خاص در كتابى با عنوان روان درمانى مطرح مى شود و همان روش در كتابهاى ديگر ولى با عنوان مشاوره، مشاهده مى شود».(۵۱)

و بعضى مانند دكتر ثنائى، تمركز كار در مشاوره و روان درمانى را احساسات، افكار، رفتار، شخصيت، محيط زندگى و شغلى و تحصيلى فرد دانسته و مى گويد: «مشاوره و روان درمانى عبارت است از تغيير در احساسات، شناختها، برداشتها، نگرشها، شخصيت و رفتارى كه براى خود فرد يا ديگران مشكل مى آفريند.(۵۲) اين تغيير، توسط مشاور و درمانگر ايجاد نمى شود، بلكه مراجعه كننده و بيمار، خود براى تغيير خويشتن تلاش مى كند و از اين رو است كه گفته شده روان درمانى يا مشاوره كوشش ‍ تعاونى و تلاش متقابل درمانگر و مشاور از يك سو و از سوى ديگر، بيمار و مراجعه كننده است».

وى در مورد كاربرد واژه «روان درمانى» در گذشته و حال نيز مى گويد: «روان درمانى گرچه در قرن نوزدهم، شيوه درمان «نوروزها» و بيماريهاى روانى تلقى مى شد و در انحصار روان پزشكان قرار داشت، امروزه اصطلاح روان درمانى به «مداخلاتى» اطلاق مى شود كه براى بهبود بخشيدن به انواع مشكلات عاطفى يا رفتارى صورت مى گيرد».

در مقابل، عده اى از روان شناسان سعى كرده اند بين مشاوره و روان درمانى، تمايزى را بيان كنند. از جمله : هاهن(۵۳) و مكلين(۵۴) مى گويند: «هدف مشاوره، پيشگيرى بيمارى روانى است، ولى هدف روان درمانى، درمان آن بيماريهاست».(۵۵)

ولبرگ(۵۶) نيز معتقد است كه : «توجه به سطح وجدان خودآگاه از ويژگيهاى مشاوره و توجه به سطح وجدان ناخودآگاه از ويژگيهاى روان درمانى است».(۵۷)

برامر(۵۸) و شوستروم(۵۹) گفته اند: «مشاوره با واژه هايى از قبيل : تربيتى، كمكى، موقعيتى، حل مساءله، آگاهى شعورى و تاءكيد روى عادى و بهنجار بودن، مشخص مى شود، ولى روان درمانى، واژهايى از قبيل : بازسازى، تاءكيد روى عمق، تحليل تمركز روى ناخودآگاه و تاءكيد روى مشكلات عصبى يا عاطفى، مشخص مى گردد».(۶۰)

و، مورر(۶۱) مى گويد: «مطالعه درباره اضطراب بهنجار، وظيفه مشاوران و بررسى درباره اضطراب عصبى بر عهده روان درمانگران است ».(۶۲)

و، تايلر(۶۳) مى گويد: «روان درمانى عبارت است از حل تعارضات درونى شخص و ايجاد دگرگونى در شخصيت وى، ولى مشاوره كمك به مراجعه كننده است براى كسب مفهوم روشنى از هويت خويش و توانمندى براى ايفاى هرچه بهتر نقش خود».(۶۴)

مجموع آنچه در كلمات اين روان شناسان در تمايز مشاوره و راهنمايى مطرح شده، چهار چيز است :

۱ - مشاوره، پيشگيرى، ولى روان درمانى، درمان است.

۲ - در مشاوره، توجه به وجدان خودآگاه است و در روان درمانى، به ناخودآگاه.

۳ - مشاوره، خاص اشخاص بهنجار است، ولى روان درمانى، خاص افراد نابهنجار است.

۴ - در مشاوره، معرفت خويشتن و توانمند شدن براى ايفاى نقش هرچه بهتر هدف است، ولى در روان درمانى، دگرگونى و بازسازى شخصيت فرد، هدف مى باشد.

ولى بايد توجه داشت كه اين فرقها، نمى تواند فرقهاى فارقى باشد؛ زيرا:

اولا: پيشگيرى و درمان در مشاوره و روان درمانى، هردو مى تواند مطرح باشد، پيشگيرى نسبت به بروز مشكلات و بيماريهاى احتمالى و درمان، نسبت به مشكلات و بيماريهاى موجود.

ثانيا: توجه به وجدان خودآگاه و آنچه در ذاكره فرد است، اختصاص به مشاوره ندارد، همانطور كه توجه به ضمير ناخودآگاه و اميال و تصورات واپس زده (به تعبير فرويد) اختصاص به روان درمانى ندارد.

ثالثا: شديد يا ضعيف بودن پريشانى و اختلال روانى نمى تواند ملاك تمييز بين مشاوره و روان درمانى باشد، علاوه بر اينكه حد و مرز معينى را نمى توان مشخص كرد تا روان درمان پس از اندكى درمان، عمل و رفتار فرد را در سطحى بهنجار ببيند و او را به يك نفر مشاور، ارجاع دهد.

رابعا: كسب شناخت و توانمندى براى ايفاى نقش براى مراجعه كننده اى كه به درمانگر مراجعه كرده است، وجود دارد، همانطور كه در مشاوره مى تواند سازمان شخصيت مراجعه كننده تغيير يابد و رفتارش اصلاح شود.

لازم به توجه است كه گرچه تمايزهاى ذكر شده، به نظر ناتمام است ولى مى توان گفت كه روان درمانى نسبت به مشاوره اخص است ؛ زيرا آن به اختلالها و بيماريهاى روانى اختصاص دارد و مواردى مانند مسايل و مشكلات تحصيلى و شغلى و بهداشتى را شامل نمى شود، ولى مشاوره همه آنها را نيز، شامل مى گردد. و در كاربردهاى اين دو لفظ، هيچگاه به كسى كه در اين موارد مراجعه كننده را راهنمايى مى كند، «روان درمانگر» نمى گويند، اما «مشاور» گفته مى شود. بنابراين، «مشاوره» نسبت به «روان درمانى»، اعم است.


فصل سوم : اهميت مشاوره

 «مشاوره» نقش بسيار مهمى در زندگى مادى و معنوى انسان و بويژه در بهبود تحصيل دانش آموزان، رابطه خود با ديگران، كاهش رفتارهاى ناسازگار و انتخاب صحيح شيوه زندگى دارد.

اهميت و نقش مشاوره آنچنان است كه در قرآن و كلمات معصومينعليهم‌السلام بسيار مورد سفارش قرار گرفته است. ما در اين قسمت، برخى از آن آيات و احاديث را بيان مى كنيم :


مشاوره در قرآن و احاديث

 در قرآن، سوره اى به نام «شورا» است كه در آيات ۳۶ تا ۳۸ آن، «مشاوره» به عنوان يكى از صفات ويژه مؤمنان، در رديف توكل، اجتناب از گناه، (تقوا) اجابت پروردگار، اقامه نماز، انفاق و... مطرح گرديده، مى فرمايد:

... و ما عندالله خير وابقى للذين آمنوا وعلى ربهم يتوكلون # والذين يجتنبون كبائر الاثم والفواحش واذا ما غضبوا هم يغفرون # و الذين استجابوا لربهم واقاموا الصلاة وامرهم شورى بينهم ومما رزقناهم ينفقون .

«... و آنچه نزد خداوند است براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مى كنند، بهتر و پايدارتر است ؛ همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت، اجتناب مى ورزند و هنگامى كه خشمگين شوند، عفو مى كنند. و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى دارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنان است و از آنچه به آنان روزى داده ايم، انفاق مى كنند».

و در سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ خطاب به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ در كنار امر به عفو مردم و استغفار براى آنان و به مشورت در امور با آنان چنين دستور داده است :

فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله...

«به (بركت) رحمت الهى در برابر آنان (مردم) خرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنان را ببخش و برايشان آمرزش طلب كن و در كارها با آنان مشورت كن، اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن...».

در احاديث نيز، در وهله نخست، مشاوره، نياز طبيعى فرد دانسته شده است. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ در اين باره فرموده است :

... ما يستغنى رجل عن مشورة... .(۶۵)

«هيچ فردى از مشاوره بى نياز نيست».

دوم اينكه : مشاوره امرى است بدون ضرر كه هيچگاه باعث بدبختى انسان نمى شود، بلكه پشتيبان و كمك خوبى براى رشد و يافتن راه رستگارى است. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى فرمايد:

ما شقى عبد قط بمشورة... .(۶۶)

«هرگز كسى از مشورت، بدبخت نشد».

و نيز فرمود:

لن يهلك امرؤ عن مشورة .(۶۷)

«هيچ كس از مشورت، به هلاكت نمى افتد».

و در توصيه هايش به اميرالمؤمنينعليه‌السلام نيز فرمود:

لا مظاهرة اوثق من المشاورة.. .(۶۸)

«هيچ پشتيبانى با اعتمادتر از مشاوره نيست».

و نظير آن از علىعليه‌السلام نقل شده كه فرموده است :

... لا ظهير كالمشاورة .(۶۹)

«هيچ پشتيبانى همانند مشاوره نيست».

و نيز فرمود:

المستشير على طرف النجاح .(۷۰)

«مشورت كننده در طريق رستگارى است».

البته بايد توجه داشت كه بى ضرر بودن مشاوره، مشروط به آن است كه مشاوره، با تمام حدود و شرايطى كه بعدا ذكر مى شود انجام شود وگرنه مشاوره، ضررش بيش از سود آن خواهد بود.

امام صادقعليه‌السلام در اين زمينه مى فرمايد:

ان المشورة محدودة فمن لم يعرفها بحدودها كان ضررها عليه اكثر من نفعها... .(۷۱)

«به درستى كه مشاوره، داراى حدود و شرايطى است، كسى كه آن شرايط و حدود را نشناسد و آنها را رعايت نكند، مشاوره برايش بيش از آنچه براى او سودمند باشد، مضر خواهد بود».

سوم اينكه : مشاوره همچون هدايت است كه از خطا و اشتباه و در نتيجه از پشيمانى و توبيخ و سرزنش ديگران جلوگيرى مى نمايد. على (عليه السلام ) مى فرمايد:

الاستشارة عين الهداية .(۷۲)

«مشورت خواهى، هدايت است».

و نيز فرمود:

ما استنبط الصواب بمثل المشاورة .(۷۳)

«هيچ چيزى همانند مشورت كردن، راه درست را به دست نمى دهد».

و نيز فرمود:

المستشير متحصن من السقط .(۷۴)

«مشورت كننده از اشتباه و لغرش، مصون است».

و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نيز فرموده است :

المشاورة حصن من الندامة و اءمن من الملامة .(۷۵)

«مشاوره از پشيمانى جلوگيرى مى نمايد و باعث مى شود انسان از توبيخ و سرزنش [خود و ديگران ]، مصون بماند».

چهارم اينكه : «مشاوره» در هر كارى لازم شمرده شده و از مشاوره نكردن نهى گرديده است و اين حقيقت تذكر داده شده، كسى كه به مشاوره نمى پردازد، پشيمان مى شود. امام سجادعليه‌السلام در اين باره فرموده است :

لا يفعلن احدكم امرا حتى يستشير .(۷۶)

«هيچ يك از شما نبايد هيچ كار مشكلى را بدون مشورت انجام دهد».

و امام باقرعليه‌السلام نيز فرمود:

... من لا يستشر يندم... .(۷۷)

«كسى كه در كارها مشورت نمى كند پشيمان مى شود».

و اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود:

من استبد براءيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها .(۷۸)

«كسى كه به راءى خود تكيه كند هلاك مى شود و كسى كه با ديگران مشاوره نمايد، شريك عقلهاى آنان مى گردد».

پنجم اينكه : «مشاوره» باعث مى شود كه توفيق الهى يار انسان گردد تا در كارها موفق تر و عاقلانه تر عمل كند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرموده است:

... فمن استشار منهم (من امتى) لم يعدم رشدا ومن تركها لم يعدم غيا .(۷۹)

«از امت من هركس مشاوره نمايد، راه رشد و درستى را از دست نخواهد داد و هركس بدون مشورت كارى انجام دهد، گمراهى دامنگير او خواهد شد».

و نيز فرمود:

من اءراد امرا فشاور فيه امراء مسلما وفقه الله لاءرشد اموره .(۸۰)

«كسى كه مى خواهد كارى انجام دهد و در مورد آن با فرد متدينى مشورت كند، خداوند او را به آنچه بهترين است موفق مى دارد».

و از آن حضرت در تفسير آيه ۳۸ شورا نقل شده است كه فرمود:

ما من رجل يشاور احدا الا هدى الى الرشد .(۸۱)

«هيچ كس با ديگرى به مشاوره نمى پردازد مگر آنكه به رشد و راه صحيح، هدايت مى شود».

ششم اينكه : پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و ائمه اطهارعليهم‌السلام علاوه بر اينكه خود، مشاور مردم بودند و پيوسته به راهنمايى مردم مى پرداختند، با ديگران نيز مشورت مى كردند؛ مانند آنكه در بدر، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ اين مساءله را - كه مسلمانان بجنگند يا نه - به شور گذاشت و بعد از آنكه راءى اكثريت مبنى بر جنگيدن اعلام شد، تصميم بر جنگ گرفت، همچنين در مورد محل استقرار لشكر، نظر «حباب بن منذر» پذيرفته شد(۸۲) كه مى گفت : گرچه اين محل به دشمن نزديك است ولى در كنار آب است.(۸۳)

و يا در «جنگ خندق»، به منظور محافظت از شهر، نظر «سلمان» مبنى بر حفر گودال در اطراف مدينه را پذيرفت و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ دستور فرمود تا اطراف مدينه را حفر كنند.(۸۴) و نظاير اينها بسيار است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و ائمه اطهارعليهم‌السلام پيوسته در كارها، با اصحابشان به مشاوره مى پرداختند.

اميرالمؤمنينعليه‌السلام نيز چنين بود. مشاوره او با دوازده نفر(۸۵) مانند سلمان، ابوذر و... در مورد سكوت ۲۵ ساله اش و يا قيام و جنگ و مشورت با اصحاب بدر و ياران خود در انتخاب استانداران و فرمانداران و نظاير اينها، همه شاهد بر اين حقيقت است.(۸۶)

در حديثى نقل شده است كه امام رضاعليه‌السلام در مورد كارى، با يكى از اصحابش، مشورت كرد و او از اينكه طرف مشاوره امامعليه‌السلام قرار گرفته، شگفت زده شد. حضرت براى اينكه بيان نمايد اين روش ‍ هميشگى ماست و جاى شگفتى نيست، فرمود:

... ان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ كان يستشير اصحابه ثم يعزم على ما يريد .(۸۷)

«رسول خدا - درود خدا بر او و دودمانش باد - پيوسته از اصحابش، در كارها، مشورت خواهى مى كرد، سپس بر انجام خواسته اش تصميم مى گرفت».

و نيز آن حضرت از پدر بزرگوارش حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام ياد مى كند و مى فرمايد: با اينكه عقلهاى ديگران قابل مقايسه با عقل پدرم نبود، بسيار رخ مى داد كه با خدمتكار خانه به مشورت مى پرداخت و در پاسخ اين سؤ ال كه آيا با چنين فردى مشورت مى كنيد، مى فرمود:

... ان الله تبارك و تعالى ربما فتح على لسانه... .(۸۸)

«چه بسا خدا بر زبان او درى را بگشايد».

شايان توجه است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و ائمه طاهرينعليهم‌السلام خود نياز به مشورت با ديگران نداشته اند و مشورت آنان با ديگران به منظور اهداف مشخصى بوده است.

مرحوم مفيد (رحمه الله)، در توضيح آيه... وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله... .(۸۹) به علت امر به مشورت پيامبر با مردم مى پردازد و مى فرمايد: اين امر، جنبه تربيتى دارد و منظور اين است كه مردم ياد بگيرند كه :

اولا: با الفت و دوستى، با هم به مشورت بپردازند.

ثانيا: ياد بگيرند كه هنگام تصميمات اخذ شده، مؤ دب به ادب الهى بشوند و تسليم باشند و برخلاف تصميم گرفته شده هيچ كس اقدامى ننمايد.

نكته قابل توجه اينكه خداى سبحان به پيامبرش خبر داده بود كه :... ومن اهل المدينة مردوا على النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم... .(۹۰) «منافقانى در مدينه هستند كه تو آنان را نمى شناسى ولى ما آنان را مى شناسيم » با اينكه آنان برخلاف دستور پيامبر عمل مى كردند. خدا امر به مشورت كرد تا باطن آنان در گفتگوها روشن شود و به اين منظور هم پيامبر با همه آنان نيز مشورت مى كرد. در حقيقت خدا مشورت با آنان را راهى براى شناسايى آنان قرار داد.

مرحوم مفيد (رحمه الله)، سپس به مشورت با منافقان در جنگ بدر اشاره مى كند كه خدا هم نيات پليد آنان را از خيانت در مشورت در سوره انفال، آيه ۶۷ و ۶۸ بيان داشته است.(۹۱)

و با توجه به موارد كثيره مشاوره معصومينعليهم‌السلام اجمالا مى توان گفت كه مشاوره آنان با ديگران به منظور احترام و شخصيت دادن به مردم و رشد فكرى آنان بوده است ؛ تا به مشاوره عادت كنند و بدانند كه مشاوره با ديگران عيب نيست و به شخصيت كسى لطمه وارد نمى آورد.

و نيز به منظور شركت دادن مردم در كارها و جلوگيرى از انتقاد نسبت به فرد خاص، در صورت شكست در كار و استفاده از تاءييد مردم براى اجراى درست و كامل چيزى كه بر آن تصميم گيرى شده است. و همچنين براى شناساندن افراد صلاحيتدار براى مشاوره و برحذر داشتن مردم از اينكه بر هركسى مراجعه نكنند؛ مانند دستور امام حسنعليه‌السلام به «عبيدالله بن عباس» مبنى بر اينكه با «قيس بن سعد و سعيد بن قيس»، در كارها مشورت كند.(۹۲)

و يا مشورت امام صادقعليه‌السلام با «زيد بن على بن الحسين (عليه السلام»)(۹۳) كه براى شناساندن و معرفى اين گونه افراد، با آنان مشورت مى شده و يا امر به مشورت با ايشان شده است.