فصل سوم : اهميت مشاوره
«مشاوره» نقش بسيار مهمى در زندگى مادى و معنوى انسان و بويژه در بهبود تحصيل دانش آموزان، رابطه خود با ديگران، كاهش رفتارهاى ناسازگار و انتخاب صحيح شيوه زندگى دارد.
اهميت و نقش مشاوره آنچنان است كه در قرآن و كلمات معصومينعليهمالسلام
بسيار مورد سفارش قرار گرفته است. ما در اين قسمت، برخى از آن آيات و احاديث را بيان مى كنيم :
مشاوره در قرآن و احاديث
در قرآن، سوره اى به نام «شورا» است كه در آيات ۳۶ تا ۳۸ آن، «مشاوره» به عنوان يكى از صفات ويژه مؤمنان، در رديف توكل، اجتناب از گناه، (تقوا) اجابت پروردگار، اقامه نماز، انفاق و... مطرح گرديده، مى فرمايد:
... و ما عندالله خير وابقى للذين آمنوا وعلى ربهم يتوكلون # والذين يجتنبون كبائر الاثم والفواحش واذا ما غضبوا هم يغفرون # و الذين استجابوا لربهم واقاموا الصلاة وامرهم شورى بينهم ومما رزقناهم ينفقون
.
«... و آنچه نزد خداوند است براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مى كنند، بهتر و پايدارتر است ؛ همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت، اجتناب مى ورزند و هنگامى كه خشمگين شوند، عفو مى كنند. و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى دارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنان است و از آنچه به آنان روزى داده ايم، انفاق مى كنند».
و در سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ خطاب به پيامبرصلىاللهعليهوآله
در كنار امر به عفو مردم و استغفار براى آنان و به مشورت در امور با آنان چنين دستور داده است :
فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله...
«به (بركت) رحمت الهى در برابر آنان (مردم) خرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنان را ببخش و برايشان آمرزش طلب كن و در كارها با آنان مشورت كن، اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن...».
در احاديث نيز، در وهله نخست، مشاوره، نياز طبيعى فرد دانسته شده است. رسول خداصلىاللهعليهوآله
در اين باره فرموده است :
... ما يستغنى رجل عن مشورة...
.
«هيچ فردى از مشاوره بى نياز نيست».
دوم اينكه : مشاوره امرى است بدون ضرر كه هيچگاه باعث بدبختى انسان نمى شود، بلكه پشتيبان و كمك خوبى براى رشد و يافتن راه رستگارى است. پيامبرصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد:
ما شقى عبد قط بمشورة...
.
«هرگز كسى از مشورت، بدبخت نشد».
و نيز فرمود:
لن يهلك امرؤ عن مشورة
.
«هيچ كس از مشورت، به هلاكت نمى افتد».
و در توصيه هايش به اميرالمؤمنينعليهالسلام
نيز فرمود:
لا مظاهرة اوثق من المشاورة..
.
«هيچ پشتيبانى با اعتمادتر از مشاوره نيست».
و نظير آن از علىعليهالسلام
نقل شده كه فرموده است :
... لا ظهير كالمشاورة
.
«هيچ پشتيبانى همانند مشاوره نيست».
و نيز فرمود:
المستشير على طرف النجاح
.
«مشورت كننده در طريق رستگارى است».
البته بايد توجه داشت كه بى ضرر بودن مشاوره، مشروط به آن است كه مشاوره، با تمام حدود و شرايطى كه بعدا ذكر مى شود انجام شود وگرنه مشاوره، ضررش بيش از سود آن خواهد بود.
امام صادقعليهالسلام
در اين زمينه مى فرمايد:
ان المشورة محدودة فمن لم يعرفها بحدودها كان ضررها عليه اكثر من نفعها...
.
«به درستى كه مشاوره، داراى حدود و شرايطى است، كسى كه آن شرايط و حدود را نشناسد و آنها را رعايت نكند، مشاوره برايش بيش از آنچه براى او سودمند باشد، مضر خواهد بود».
سوم اينكه : مشاوره همچون هدايت است كه از خطا و اشتباه و در نتيجه از پشيمانى و توبيخ و سرزنش ديگران جلوگيرى مى نمايد. على (عليه السلام ) مى فرمايد:
الاستشارة عين الهداية
.
«مشورت خواهى، هدايت است».
و نيز فرمود:
ما استنبط الصواب بمثل المشاورة
.
«هيچ چيزى همانند مشورت كردن، راه درست را به دست نمى دهد».
و نيز فرمود:
المستشير متحصن من السقط
.
«مشورت كننده از اشتباه و لغرش، مصون است».
و پيامبرصلىاللهعليهوآله
نيز فرموده است :
المشاورة حصن من الندامة و اءمن من الملامة
.
«مشاوره از پشيمانى جلوگيرى مى نمايد و باعث مى شود انسان از توبيخ و سرزنش [خود و ديگران ]، مصون بماند».
چهارم اينكه : «مشاوره» در هر كارى لازم شمرده شده و از مشاوره نكردن نهى گرديده است و اين حقيقت تذكر داده شده، كسى كه به مشاوره نمى پردازد، پشيمان مى شود. امام سجادعليهالسلام
در اين باره فرموده است :
لا يفعلن احدكم امرا حتى يستشير
.
«هيچ يك از شما نبايد هيچ كار مشكلى را بدون مشورت انجام دهد».
و امام باقرعليهالسلام
نيز فرمود:
... من لا يستشر يندم...
.
«كسى كه در كارها مشورت نمى كند پشيمان مى شود».
و اميرالمؤمنينعليهالسلام
فرمود:
من استبد براءيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها
.
«كسى كه به راءى خود تكيه كند هلاك مى شود و كسى كه با ديگران مشاوره نمايد، شريك عقلهاى آنان مى گردد».
پنجم اينكه : «مشاوره» باعث مى شود كه توفيق الهى يار انسان گردد تا در كارها موفق تر و عاقلانه تر عمل كند. پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرموده است:
... فمن استشار منهم (من امتى) لم يعدم رشدا ومن تركها لم يعدم غيا
.
«از امت من هركس مشاوره نمايد، راه رشد و درستى را از دست نخواهد داد و هركس بدون مشورت كارى انجام دهد، گمراهى دامنگير او خواهد شد».
و نيز فرمود:
من اءراد امرا فشاور فيه امراء مسلما وفقه الله لاءرشد اموره
.
«كسى كه مى خواهد كارى انجام دهد و در مورد آن با فرد متدينى مشورت كند، خداوند او را به آنچه بهترين است موفق مى دارد».
و از آن حضرت در تفسير آيه ۳۸ شورا نقل شده است كه فرمود:
ما من رجل يشاور احدا الا هدى الى الرشد
.
«هيچ كس با ديگرى به مشاوره نمى پردازد مگر آنكه به رشد و راه صحيح، هدايت مى شود».
ششم اينكه : پيامبرصلىاللهعليهوآله
و ائمه اطهارعليهمالسلام
علاوه بر اينكه خود، مشاور مردم بودند و پيوسته به راهنمايى مردم مى پرداختند، با ديگران نيز مشورت مى كردند؛ مانند آنكه در بدر، پيامبرصلىاللهعليهوآله
اين مساءله را - كه مسلمانان بجنگند يا نه - به شور گذاشت و بعد از آنكه راءى اكثريت مبنى بر جنگيدن اعلام شد، تصميم بر جنگ گرفت، همچنين در مورد محل استقرار لشكر، نظر «حباب بن منذر» پذيرفته شد
كه مى گفت : گرچه اين محل به دشمن نزديك است ولى در كنار آب است.
و يا در «جنگ خندق»، به منظور محافظت از شهر، نظر «سلمان» مبنى بر حفر گودال در اطراف مدينه را پذيرفت و پيامبرصلىاللهعليهوآله
دستور فرمود تا اطراف مدينه را حفر كنند.
و نظاير اينها بسيار است كه رسول خداصلىاللهعليهوآله
و ائمه اطهارعليهمالسلام
پيوسته در كارها، با اصحابشان به مشاوره مى پرداختند.
اميرالمؤمنينعليهالسلام
نيز چنين بود. مشاوره او با دوازده نفر
مانند سلمان، ابوذر و... در مورد سكوت ۲۵ ساله اش و يا قيام و جنگ و مشورت با اصحاب بدر و ياران خود در انتخاب استانداران و فرمانداران و نظاير اينها، همه شاهد بر اين حقيقت است.
در حديثى نقل شده است كه امام رضاعليهالسلام
در مورد كارى، با يكى از اصحابش، مشورت كرد و او از اينكه طرف مشاوره امامعليهالسلام
قرار گرفته، شگفت زده شد. حضرت براى اينكه بيان نمايد اين روش هميشگى ماست و جاى شگفتى نيست، فرمود:
... ان رسول الله
صلىاللهعليهوآله
كان يستشير اصحابه ثم يعزم على ما يريد
.
«رسول خدا - درود خدا بر او و دودمانش باد - پيوسته از اصحابش، در كارها، مشورت خواهى مى كرد، سپس بر انجام خواسته اش تصميم مى گرفت».
و نيز آن حضرت از پدر بزرگوارش حضرت موسى بن جعفرعليهالسلام
ياد مى كند و مى فرمايد: با اينكه عقلهاى ديگران قابل مقايسه با عقل پدرم نبود، بسيار رخ مى داد كه با خدمتكار خانه به مشورت مى پرداخت و در پاسخ اين سؤ ال كه آيا با چنين فردى مشورت مى كنيد، مى فرمود:
... ان الله تبارك و تعالى ربما فتح على لسانه...
.
«چه بسا خدا بر زبان او درى را بگشايد».
شايان توجه است كه پيامبرصلىاللهعليهوآله
و ائمه طاهرينعليهمالسلام
خود نياز به مشورت با ديگران نداشته اند و مشورت آنان با ديگران به منظور اهداف مشخصى بوده است.
مرحوم مفيد (رحمه الله)، در توضيح آيه... وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله...
.
به علت امر به مشورت پيامبر با مردم مى پردازد و مى فرمايد: اين امر، جنبه تربيتى دارد و منظور اين است كه مردم ياد بگيرند كه :
اولا: با الفت و دوستى، با هم به مشورت بپردازند.
ثانيا: ياد بگيرند كه هنگام تصميمات اخذ شده، مؤ دب به ادب الهى بشوند و تسليم باشند و برخلاف تصميم گرفته شده هيچ كس اقدامى ننمايد.
نكته قابل توجه اينكه خداى سبحان به پيامبرش خبر داده بود كه :... ومن اهل المدينة مردوا على النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم...
.
«منافقانى در مدينه هستند كه تو آنان را نمى شناسى ولى ما آنان را مى شناسيم » با اينكه آنان برخلاف دستور پيامبر عمل مى كردند. خدا امر به مشورت كرد تا باطن آنان در گفتگوها روشن شود و به اين منظور هم پيامبر با همه آنان نيز مشورت مى كرد. در حقيقت خدا مشورت با آنان را راهى براى شناسايى آنان قرار داد.
مرحوم مفيد (رحمه الله)، سپس به مشورت با منافقان در جنگ بدر اشاره مى كند كه خدا هم نيات پليد آنان را از خيانت در مشورت در سوره انفال، آيه ۶۷ و ۶۸ بيان داشته است.
و با توجه به موارد كثيره مشاوره معصومينعليهمالسلام
اجمالا مى توان گفت كه مشاوره آنان با ديگران به منظور احترام و شخصيت دادن به مردم و رشد فكرى آنان بوده است ؛ تا به مشاوره عادت كنند و بدانند كه مشاوره با ديگران عيب نيست و به شخصيت كسى لطمه وارد نمى آورد.
و نيز به منظور شركت دادن مردم در كارها و جلوگيرى از انتقاد نسبت به فرد خاص، در صورت شكست در كار و استفاده از تاءييد مردم براى اجراى درست و كامل چيزى كه بر آن تصميم گيرى شده است. و همچنين براى شناساندن افراد صلاحيتدار براى مشاوره و برحذر داشتن مردم از اينكه بر هركسى مراجعه نكنند؛ مانند دستور امام حسنعليهالسلام
به «عبيدالله بن عباس» مبنى بر اينكه با «قيس بن سعد و سعيد بن قيس»، در كارها مشورت كند.
و يا مشورت امام صادقعليهالسلام
با «زيد بن على بن الحسين (عليه السلام»)
كه براى شناساندن و معرفى اين گونه افراد، با آنان مشورت مى شده و يا امر به مشورت با ايشان شده است.