فصل چهارم : موضوع و هدف مشاوره
از آيات و رواياتى كه نقل شد، به دست مى آيد كه اولا: هر مشكلى مى تواند موضوع مشاوره باشد و محدود به موضوع خاصى نيست و همه امور زندگى فردى، خانوادگى، مادى، معنوى، شغلى، تحصيلى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى و... را شامل مى شود.
ثانيا: هدف از مشاوره عبارت است از:
۱ - رشد فكرى و معنوى و هدايت صحيح افراد در زندگى مادى و معنوى.
۲ - ايجاد اعتماد به نفس و توانمندى براى تصميم گيرى بجا در حوادث و امور زندگى و جلوگيرى از رفتارهاى ناسازگار و سهل انگاريها و لغزشها.
۳ - ايجاد روحيه تعاون و همكارى و پرهيز از استبداد در راءى.
۴ - حل مشكلات مراجعه كنندگان.
مشكل يا مساءله در مشاوره
در «مشاوره»، «مساءله يا مشكل» به پديده اى گفته مى شود كه روى كاركرد فرد، يا گروه يا جامعه اثر مى گذارد و يا پيوند فرد را با خود و دنياى پيرامون خود برهم مى زند و كوششهاى طبيعى حيات شخص را به مخاطره مى اندازد.
مسايل و مشكلات رشدى، سازشى و شخصيتى افراد، به شكلهاى مختلف در رفتار فرد ظاهر مى شوند. برخى از صور اين مشكلات عبارتند از:
۱ - استمرار عادتهاى نادرست ؛ مانند مكيدن شست، جويدن ناخن، شب ادرارى.
۲ - انجام كارهاى غير عادى، مانند راه رفتن در خواب، بى نظمى در خواب، كم خوابى، پرخوابى و خواب ديدن كابوس.
۳ - اختلالات در رفتار اجتماعى ؛ مانند تقلب، توهين به بزرگترها يا همگنان، دروغگويى، دزدى، پرخاشگرى، گريز از مدرسه و خانه و...
۴ - اختلالات ارتباطى ؛ مانند انزوا طلبى، ناتوانى در برقرارى روابط و فعاليتهاى گروهى، وابستگى افراطى به ديگران و...
۵ - ناراحتيهاى عاطفى ؛ مانند اضطراب، ترس، خجالت بى جا، افراط در ابراز علاقه و يا تنفر، افسردگى و...
۶ - اختلالات يادگيرى ؛ مانند ناتوانى كلامى و لكنت زبان، عدم يادگيرى مهارتهاى خاص، عقب ماندگى درسى و...
۷ - عدم تعادل در پندار و رفتار.
لازم به توجه است كه چه بسا مسايل و مشكلات فرد مراجعه كننده، آميزه اى از چند اختلال باشد؛ مانند اختلالات عاطفى و عادتهاى نادرست و اضطراب و چه بسيار اختلالات بدنى كه مشكلاتى عاطفى و رفتارى به دنبال دارند و يا برعكس، مشكلات عاطفى و رفتارى كه در نظم بدن، اختلالاتى را موجب مى شوند.
و نيز بايد توجه داشت كه برخى عواطف از فرد به فرد ديگر و از شرايط و محيط به شرايط و محيطى ديگر انتقال مى يابد؛ مثلا خشم نوجوان نسبت به پدر، به معلم، مادر و يا بالعكس منتقل مى شود و عدم توفيق در خواندن درس يا قطع وابستگى از دوست، به صورت افسردگى و واكنشهاى روانى و دفاعى در خانه و مدرسه، تجلى مى نمايد.
بيان مشكل از زبان خود مراجعه كننده
از اولين وظايف مشاور، كمك به «مراجعه كننده» است تا حتى الامكان، مراجعه كننده بتواند مشكلاتش را دقيق بيان كند. بسيارى از مراجعه كنندگان، دليلى براى رجوع به مشاور جز اين ندارند كه نمى دانند مشكلشان دقيقا چيست ؟ و يا از مطرح كردن آن با افراد ديگر بيم دارند، از اين رو ضرورى است، مشاور، پرسشهايى از قبيل : «چه چيز را خود به عنوان مشكل تلقى مى كنى ؟ آيا احساس مى كنى اين مشكل را ديگرى هم دارد؟ اين مشكل در رفتارت چه اثرى گذارده است ؟ با مثال بيان نما»، طرح نمايد تا مراجعه كننده بتواند به صورت دقيق و صريح، مشكل و حدود و آثار آن را براى مشاور بيان كند.
همچنين مشاور، مراجعه كننده را تشويق كند تا مشكل خود را به صورت واقعى و عينى مطرح نمايد و از كلى گويى و ابهام در گفتار، بپرهيزد، مثلا اين جمله كه : «احساس خوبى ندارم» مبهم است، ولى دو جمله : «احساس تنهايى مى كنم. در مشكلات و نيازهايم كسى نيست كه مرا يارى دهد»، روشن است.
و يا جمله : «دوستم با من رفتار خوبى ندارد»، مبهم است، ولى جمله : «دوستم مرا مسخره مى كند و به من مى گويد احمق»، روشن است.
در بيان مشكل، هدفى را هم كه مراجعه كننده دنبال مى كند بايد مورد توجه قرار گيرد؛ يعنى با پرسشهايى از قبيل اينكه مى خواهى چگونه بشوى ؟ چه حالتى پيدا كنى ؟ چكار كنى كه الآن نمى توانى ؟ به مراجعه كننده كمك شود تا هدفش را روشن كند و انتظارى را كه از مشاوره دارد، به صورت صريح بيان نمايد.
در شناخت مسايل و كشف مشكلات افراد، مشاور و روان درمانگر بايست به عواملى كه باعث آن مسايل و مشكلات شده، توجه نمايد. از مهمترين عوامل، سه عامل زير است :
۱ - نيازهاى ارضا نشده : از جمله مشكلات و موانعى كه در راه رشد و زندگى آرام انسان بوجود مى آيند، مشكلاتى است كه به علت ارضا نشدن نيازها پديد مى آيند.
هر عمل يا كنش انسان، در جهت ارضاى نيازهاى متعدد اوست و شخص، تحت نفوذ و تاءثير خواسته ها و نيازهاى خويش قرار مى گيرد و ناكامى در آنها، مشكلات روانى و عوارض جسمانى زيادى را به بار مى آورد. شناخت اين نيازها و تفكيك آنها و جهت دادنشان از نيازهاى پايين تر به طرف نيازهاى بالاتر، در روند مشاوره، بسيار مؤ ثر است.
از جمله نيازهاى بشر كه ارضا نشدنش باعث مشكلات روانى فراوانى مى شود، عبارتند از: نياز به احساس عزت و ارزش در نظر خود و ديگران، احترام، موفقيت، مسؤ وليت، محبت، تعلق (يعنى نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن)، نياز به قابل اعتماد بودن، نياز به اعتماد به خود، نياز به امنيت جانى، مالى و...
مشاور، بايد بررسى كند كه كداميك از اين نيازهاى اساسى در شخص مراجعه كننده، اشباع نشده و يا در آن افراط شده است كه زمينه اختلالهاى روانى را موجب گرديده است. مشاور، با شناسايى آنها و راهنماييهاى لازم در فراهم ساختن زمينه ارضا و يا برقرارى تعادل نيازها، كوشش مى نمايد.
روابط انسانى نيز براى ارضاى نيازهاى اساسى ما ضرورى اند؛ زيرا اكثر نيازهاى شخص، از طريق روابط انسانى، قابل ارضاست. داشتن روابط سالم با ديگران، كليد رشد و آسايش آدمى است. و در شخصيت و هويت خويشتن شخص نقش عمده دارند. ديگران براى ما هم جنبه آينه دارند؛ يعنى ما را به ما نشان مى دهند و هم راهنما و اسوه تقليدى ما هستند، همانطور كه امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:المسلم اخو المسلم هو عينه ومرآته ودليله...
.
«مسلمان، برادر مسلمان است و به منزله چشم اوست و آينه تمام نماى او محسوب مى شود (و او را به خودش نشان مى دهد) و راهنما (و الگوى تقليدى ) اوست».
همين روابط اگر سالم نباشند، زمينه اكثر مشكلات و ناراحتيهاى روانى افراد را فراهم مى سازند و مى توان گفت : عمده مشكلات انسان، اجتماعى و ناشى از ارتباط با ديگران است.
در مشاوره، به روابط فرد با ديگران توجه مى شود و روابط سالم از ناسالم، تفكيك مى گردد و روابط ناسالمى كه مشكلات روانى براى فرد ايجاد كرده است، به وى شناسانده مى شود و راهنماييهاى لازم در جهت تصحيح روابطش، صورت مى پذيرد.
۲ - عوامل مربوط به محيط، موقعيتها و شرايط زندگى فرد كه نتايج رفتارى و روانى خاصى را موجب شده است. عوامل مربوط به محيط كه مشكل زاست ؛ شامل عوامل اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، خانواده ها، نقايص تربيتى و آموزشى و انگيزشهاى فردى و اجتماعى، است.
بايد توجه داشت كه انسان امروزى، در جامعه اى زندگى مى كند كه فرد را با امور متضاد رو به رو مى سازد، از يك سو او را به رقابتهاى خشونت آميز مى كشد و از سوى ديگر، او را به همكارى و تشريك مساعى مى خواند. جامعه، نيازها و خواستهاى فرد را افزايش مى دهد، ولى وسايل كافى را براى برآوردن نيازها و خواسته هاى وى در اختيارش نمى گذارد. با اين وصف، گريزى از بيماريهاى روانى براى افراد نيست و مشاوران نمى توانند وقايع اجتماعى و شرايط محيطى زندگى را براى مراجعه كنندگان خود، تغيير دهند و فقط مى توانند از شدت تاءثيرات اجتماعى بر افراد بكاهند و به آنان در برخورد منطقى با شرايط و وقايع اجتماعى، كمك كنند.
۳ - عوامل مربوط به نحوه برداشت و طرز تلقى فرد از جهان، محيط زندگى و موقعيت خود كه موجب احساس حقارت و درك منفى از خويش مى شود، احساس عدم موفقيت در كارها، اضطراب، افسردگى و احساس بى كفايتى و يا عدم ابراز وجود و شايستگى نداشتن كار و شغل با شاءن و مقام خود و... است.
مراحل مشكل گشايى
در شناسايى و حل مشكلات و رفع ناراحتيهاى شخصى، مراحلى وجود دارد:
اول : فرد، با احساس مشكل، امنيت خود را در خطر مى بيند و سعى مى كند آن را از ديگران مخفى نگه دارد تا عكس العمل منفى نسبت به او صورت نگيرد.
دوم : فرد، به واقعى بودن مشكل پى مى برد و خود مى پذيرد كه دچار مشكل شده است. بزرگترين سد در راه حل مشكلات، نفى يا احتراز از قبول يا باور داشتن نسبت به وجود مشكل است.
سوم : فرد، مسؤ وليت رو به رو شدن با مشكل و حل آن را مى پذيرد و به مشاوره يا مشاور و راهنما، به عنوان يك قدم مهم در رسيدن به يك راه حل موفقيت آميز، اقدام مى كند.
چهارم : براى رسيدن به راه حل از تغيير رفتار، افكار و راه حلهاى ممكن، استقبال مى نمايد و براى آن طرح ريزى و تصميم گيرى مى كند.
پنجم : فرد، در تلاش و كوشش براى ايجاد تغيير رفتار و زندگى خود و حل مشكل، احساس موفقيت مى كند و ياد مى گيرد.
ضرورت مشاوره در مدارس
در گذشته اشاره شد كه مشاوره در بهبود تحصيلى و اتخاذ شيوه صحيح زندگى دانش آموزان، نقش بسيار مؤ ثرى دارد.
و نيز گذشت كه حل مشكلات مراجعه كنندگان، بويژه دانش آموزان از اهداف مشاوره به حساب مى آيد. ضرورت مشاوره در اين مهم، آن هنگام روشنتر مى شود كه بدانيم دانش آموزان، در مدارس با مسايل و مشكلات فراوانى رو به رو مى شوند كه حل بسيارى از آنها از عهده معلمان و مديران عادى مدارس بيرون است و لازم است كه مشاوران ورزيده و متعهدى به اين امر بپردازند.
مشكلات و مسايل دانش آموزان در مدارس، با نگاهى اجمالى عبارتند از:
۱ - نداشتن هدف مشخص در زندگى و يا در مدرسه.
۲ - احساس حقارت.
۳ - كم رويى.
۴ - بى حوصلگى.
۵ - ترس.
۶ - نداشتن دوست و رفيق مناسب.
۷ - زود رنجى.
۸ - نداشتن تفريح مناسب و سالم.
۹ - بى اطلاعى از ناراحتيهاى جسمى... و راه درمان آن.
۱۰ - مشكلات مادى.
۱۱ - مسايل اخلاقى و دينى.
۱۲ - ناسازگارى با والدين و نامادرى.
۱۳ - پرخاشگرى.
۱۴ - خرابكارى.
۱۵ - تقلب و گول زدن ديگران.
۱۶ - تخلف از تكاليف و تنبلى در درس خواندن.
۱۷ - خودنمايى.
۱۸ - فرار از مدرسه.
۱۹ - توهين، مزاحمت و آزار رسانى.
۲۰ - دروغگويى.
۲۱ - اندوهبارى.
۲۲ - سوء ظن.
۲۳ - غيبتهاى مكرر.
۲۴ - مخالفت يا بى اعتنايى به مقررات.
۲۵ - گرايش به سيگار و مواد مخدر.
۲۶ - خودبازى و مسايل جنسى ديگر و اثرات ناشى از آن.
۲۷ - انتخاب رشته تحصيلى بدون توجه به علاقه و استعداد.
۲۸ - انتخاب شغل و...
با مطالعه و دقت در اهداف اسلام در تعليم و تربيت، روشن مى گردد كه حل مسايل و مشكلات دانش آموزان، امرى ضرورى است و از آنجا كه درك مسايل و مشكلات دانش آموزان و حل آنها، نياز به تخصص، تعهد و دقت كافى دارد، بايد در هر مدرسه لااقل يك مشاور، با دارا بودن شرايط لازم و مسؤ وليت مشخص عهده دار اين مهم گردد.
هدف مشاوره در مدارس
مشاوره در مدارس، باعث امورى از قبيل امور زير مى شود:
۱ - دانش آموزان، درك و فهم درستى از خود پيدا مى كنند و به نقاط قوت و ضعف، تواناييها و محدوديتهاى خويش پى مى برند و به خودشناسى و خوديابى مى رسند و ارزيابى صحيح از خود خواهند داشت.
۲ - دانش آموزان، بهداشت را امرى ارزشمند تلقى مى كنند و به حدى از رشد در اين زمينه مى رسند كه خود را به امور بهداشتى، عادت مى دهند.
۳ - آنان از جهان بينى صحيح و هدف زندگى و عقايد فرهنگى و دينى درست، آگاه مى شوند و به رشد لازم مى رسند.
۴ - به شركت در فعاليتهاى گروهى، اجتماعى و آموزشگاهى و كسب مهارتهاى لازم، تشويق مى شوند.
۵ - براى تصميم گيرى مناسب تحصيلى و شغلى و... به دانش آموزان، كمك مى شود و با توجه به علاقه و استعداد آنان به رشته تحصيلى و يا شغل مناسب، راهنمايى مى گردند.
۶ - رفتارهاى نابهنجار دانش آموزان به رفتارهاى بهنجار تغيير مى يابد و در حقيقت، مشاوره به اصلاح رفتار در آنان مى انجامد.