مشاوره در آينه علم و دين

مشاوره در آينه علم و دين0%

مشاوره در آينه علم و دين نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

مشاوره در آينه علم و دين

نویسنده: علی نقی فقیهی
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7126
دانلود: 4263

مشاوره در آينه علم و دين
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7126 / دانلود: 4263
اندازه اندازه اندازه
مشاوره در آينه علم و دين

مشاوره در آينه علم و دين

نویسنده:
فارسی

انسان به علت زندگي اجتماعي داشتن ، به ناچار با مشكلاتي مواجه مي شود كه گاه باعث اختلال در روان و رفتار او مي شود كه داشتن مشاوري آگاه و دلسوز مي تواند او را ياري رساند. در اعتقاد ما ، نخستين مشاوران انبياء و اوصياي الهي و بعداً رهبران و علماي ديني هستند كه بنا به بهره مندي از سرچشمة زلال معنوي ، بهترين راهكارها را ارائه مي دهند.
كتاب « مشاوره در آينة علم و دين» در راستاي همين هدف ، در يازده فصل به بحث پيرامون تاريخچه و مفهوم و موضوع مشاوره، صفات و ويژگيهاي مشاور، اصول مشاوره و انواع آن، استنباط روشهاي مشاوره از متون اسلامي و مراحل انجام آن ، راهنمايي و انواع آن پرداخته است.


فصل چهارم : موضوع و هدف مشاوره

 از آيات و رواياتى كه نقل شد، به دست مى آيد كه اولا: هر مشكلى مى تواند موضوع مشاوره باشد و محدود به موضوع خاصى نيست و همه امور زندگى فردى، خانوادگى، مادى، معنوى، شغلى، تحصيلى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى و... را شامل مى شود.

ثانيا: هدف از مشاوره عبارت است از:

۱ - رشد فكرى و معنوى و هدايت صحيح افراد در زندگى مادى و معنوى.

۲ - ايجاد اعتماد به نفس و توانمندى براى تصميم گيرى بجا در حوادث و امور زندگى و جلوگيرى از رفتارهاى ناسازگار و سهل انگاريها و لغزشها.

۳ - ايجاد روحيه تعاون و همكارى و پرهيز از استبداد در راءى.

۴ - حل مشكلات مراجعه كنندگان.


مشكل يا مساءله در مشاوره

 در «مشاوره»، «مساءله يا مشكل» به پديده اى گفته مى شود كه روى كاركرد فرد، يا گروه يا جامعه اثر مى گذارد و يا پيوند فرد را با خود و دنياى پيرامون خود برهم مى زند و كوششهاى طبيعى حيات شخص را به مخاطره مى اندازد.

مسايل و مشكلات رشدى، سازشى و شخصيتى افراد، به شكلهاى مختلف در رفتار فرد ظاهر مى شوند. برخى از صور اين مشكلات عبارتند از:

۱ - استمرار عادتهاى نادرست ؛ مانند مكيدن شست، جويدن ناخن، شب ادرارى.

۲ - انجام كارهاى غير عادى، مانند راه رفتن در خواب، بى نظمى در خواب، كم خوابى، پرخوابى و خواب ديدن كابوس.

۳ - اختلالات در رفتار اجتماعى ؛ مانند تقلب، توهين به بزرگترها يا همگنان، دروغگويى، دزدى، پرخاشگرى، گريز از مدرسه و خانه و...

۴ - اختلالات ارتباطى ؛ مانند انزوا طلبى، ناتوانى در برقرارى روابط و فعاليتهاى گروهى، وابستگى افراطى به ديگران و...

۵ - ناراحتيهاى عاطفى ؛ مانند اضطراب، ترس، خجالت بى جا، افراط در ابراز علاقه و يا تنفر، افسردگى و...

۶ - اختلالات يادگيرى ؛ مانند ناتوانى كلامى و لكنت زبان، عدم يادگيرى مهارتهاى خاص، عقب ماندگى درسى و...

۷ - عدم تعادل در پندار و رفتار.

لازم به توجه است كه چه بسا مسايل و مشكلات فرد مراجعه كننده، آميزه اى از چند اختلال باشد؛ مانند اختلالات عاطفى و عادتهاى نادرست و اضطراب و چه بسيار اختلالات بدنى كه مشكلاتى عاطفى و رفتارى به دنبال دارند و يا برعكس، مشكلات عاطفى و رفتارى كه در نظم بدن، اختلالاتى را موجب مى شوند.

و نيز بايد توجه داشت كه برخى عواطف از فرد به فرد ديگر و از شرايط و محيط به شرايط و محيطى ديگر انتقال مى يابد؛ مثلا خشم نوجوان نسبت به پدر، به معلم، مادر و يا بالعكس منتقل مى شود و عدم توفيق در خواندن درس يا قطع وابستگى از دوست، به صورت افسردگى و واكنشهاى روانى و دفاعى در خانه و مدرسه، تجلى مى نمايد.


بيان مشكل از زبان خود مراجعه كننده

 از اولين وظايف مشاور، كمك به «مراجعه كننده» است تا حتى الامكان، مراجعه كننده بتواند مشكلاتش را دقيق بيان كند. بسيارى از مراجعه كنندگان، دليلى براى رجوع به مشاور جز اين ندارند كه نمى دانند مشكلشان دقيقا چيست ؟ و يا از مطرح كردن آن با افراد ديگر بيم دارند، از اين رو ضرورى است، مشاور، پرسشهايى از قبيل : «چه چيز را خود به عنوان مشكل تلقى مى كنى ؟ آيا احساس مى كنى اين مشكل را ديگرى هم دارد؟ اين مشكل در رفتارت چه اثرى گذارده است ؟ با مثال بيان نما»، طرح نمايد تا مراجعه كننده بتواند به صورت دقيق و صريح، مشكل و حدود و آثار آن را براى مشاور بيان كند.

همچنين مشاور، مراجعه كننده را تشويق كند تا مشكل خود را به صورت واقعى و عينى مطرح نمايد و از كلى گويى و ابهام در گفتار، بپرهيزد، مثلا اين جمله كه : «احساس خوبى ندارم» مبهم است، ولى دو جمله : «احساس ‍ تنهايى مى كنم. در مشكلات و نيازهايم كسى نيست كه مرا يارى دهد»، روشن است.

و يا جمله : «دوستم با من رفتار خوبى ندارد»، مبهم است، ولى جمله : «دوستم مرا مسخره مى كند و به من مى گويد احمق»، روشن است.

در بيان مشكل، هدفى را هم كه مراجعه كننده دنبال مى كند بايد مورد توجه قرار گيرد؛ يعنى با پرسشهايى از قبيل اينكه مى خواهى چگونه بشوى ؟ چه حالتى پيدا كنى ؟ چكار كنى كه الآن نمى توانى ؟ به مراجعه كننده كمك شود تا هدفش را روشن كند و انتظارى را كه از مشاوره دارد، به صورت صريح بيان نمايد.

در شناخت مسايل و كشف مشكلات افراد، مشاور و روان درمانگر بايست به عواملى كه باعث آن مسايل و مشكلات شده، توجه نمايد. از مهمترين عوامل، سه عامل زير است :

۱ - نيازهاى ارضا نشده : از جمله مشكلات و موانعى كه در راه رشد و زندگى آرام انسان بوجود مى آيند، مشكلاتى است كه به علت ارضا نشدن نيازها پديد مى آيند.

هر عمل يا كنش انسان، در جهت ارضاى نيازهاى متعدد اوست و شخص، تحت نفوذ و تاءثير خواسته ها و نيازهاى خويش قرار مى گيرد و ناكامى در آنها، مشكلات روانى و عوارض جسمانى زيادى را به بار مى آورد. شناخت اين نيازها و تفكيك آنها و جهت دادنشان از نيازهاى پايين تر به طرف نيازهاى بالاتر، در روند مشاوره، بسيار مؤ ثر است.

از جمله نيازهاى بشر كه ارضا نشدنش باعث مشكلات روانى فراوانى مى شود، عبارتند از: نياز به احساس عزت و ارزش در نظر خود و ديگران، احترام، موفقيت، مسؤ وليت، محبت، تعلق (يعنى نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن)، نياز به قابل اعتماد بودن، نياز به اعتماد به خود، نياز به امنيت جانى، مالى و...

مشاور، بايد بررسى كند كه كداميك از اين نيازهاى اساسى در شخص ‍ مراجعه كننده، اشباع نشده و يا در آن افراط شده است كه زمينه اختلالهاى روانى را موجب گرديده است. مشاور، با شناسايى آنها و راهنماييهاى لازم در فراهم ساختن زمينه ارضا و يا برقرارى تعادل نيازها، كوشش ‍ مى نمايد.

روابط انسانى نيز براى ارضاى نيازهاى اساسى ما ضرورى اند؛ زيرا اكثر نيازهاى شخص، از طريق روابط انسانى، قابل ارضاست. داشتن روابط سالم با ديگران، كليد رشد و آسايش آدمى است. و در شخصيت و هويت خويشتن شخص نقش عمده دارند. ديگران براى ما هم جنبه آينه دارند؛ يعنى ما را به ما نشان مى دهند و هم راهنما و اسوه تقليدى ما هستند، همانطور كه امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:المسلم اخو المسلم هو عينه ومرآته ودليله... .(۹۴)

«مسلمان، برادر مسلمان است و به منزله چشم اوست و آينه تمام نماى او محسوب مى شود (و او را به خودش نشان مى دهد) و راهنما (و الگوى تقليدى ) اوست».

همين روابط اگر سالم نباشند، زمينه اكثر مشكلات و ناراحتيهاى روانى افراد را فراهم مى سازند و مى توان گفت : عمده مشكلات انسان، اجتماعى و ناشى از ارتباط با ديگران است.

در مشاوره، به روابط فرد با ديگران توجه مى شود و روابط سالم از ناسالم، تفكيك مى گردد و روابط ناسالمى كه مشكلات روانى براى فرد ايجاد كرده است، به وى شناسانده مى شود و راهنماييهاى لازم در جهت تصحيح روابطش، صورت مى پذيرد.

۲ - عوامل مربوط به محيط، موقعيتها و شرايط زندگى فرد كه نتايج رفتارى و روانى خاصى را موجب شده است. عوامل مربوط به محيط كه مشكل زاست ؛ شامل عوامل اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، خانواده ها، نقايص تربيتى و آموزشى و انگيزشهاى فردى و اجتماعى، است.

بايد توجه داشت كه انسان امروزى، در جامعه اى زندگى مى كند كه فرد را با امور متضاد رو به رو مى سازد، از يك سو او را به رقابتهاى خشونت آميز مى كشد و از سوى ديگر، او را به همكارى و تشريك مساعى مى خواند. جامعه، نيازها و خواستهاى فرد را افزايش مى دهد، ولى وسايل كافى را براى برآوردن نيازها و خواسته هاى وى در اختيارش نمى گذارد. با اين وصف، گريزى از بيماريهاى روانى براى افراد نيست و مشاوران نمى توانند وقايع اجتماعى و شرايط محيطى زندگى را براى مراجعه كنندگان خود، تغيير دهند و فقط مى توانند از شدت تاءثيرات اجتماعى بر افراد بكاهند و به آنان در برخورد منطقى با شرايط و وقايع اجتماعى، كمك كنند.

۳ - عوامل مربوط به نحوه برداشت و طرز تلقى فرد از جهان، محيط زندگى و موقعيت خود كه موجب احساس حقارت و درك منفى از خويش ‍ مى شود، احساس عدم موفقيت در كارها، اضطراب، افسردگى و احساس ‍ بى كفايتى و يا عدم ابراز وجود و شايستگى نداشتن كار و شغل با شاءن و مقام خود و... است.(۹۵)


مراحل مشكل گشايى

 در شناسايى و حل مشكلات و رفع ناراحتيهاى شخصى، مراحلى وجود دارد:

اول : فرد، با احساس مشكل، امنيت خود را در خطر مى بيند و سعى مى كند آن را از ديگران مخفى نگه دارد تا عكس العمل منفى نسبت به او صورت نگيرد.

دوم : فرد، به واقعى بودن مشكل پى مى برد و خود مى پذيرد كه دچار مشكل شده است. بزرگترين سد در راه حل مشكلات، نفى يا احتراز از قبول يا باور داشتن نسبت به وجود مشكل است.

سوم : فرد، مسؤ وليت رو به رو شدن با مشكل و حل آن را مى پذيرد و به مشاوره يا مشاور و راهنما، به عنوان يك قدم مهم در رسيدن به يك راه حل موفقيت آميز، اقدام مى كند.

چهارم : براى رسيدن به راه حل از تغيير رفتار، افكار و راه حلهاى ممكن، استقبال مى نمايد و براى آن طرح ريزى و تصميم گيرى مى كند.

پنجم : فرد، در تلاش و كوشش براى ايجاد تغيير رفتار و زندگى خود و حل مشكل، احساس موفقيت مى كند و ياد مى گيرد.


ضرورت مشاوره در مدارس

 در گذشته اشاره شد كه مشاوره در بهبود تحصيلى و اتخاذ شيوه صحيح زندگى دانش آموزان، نقش بسيار مؤ ثرى دارد.

و نيز گذشت كه حل مشكلات مراجعه كنندگان، بويژه دانش آموزان از اهداف مشاوره به حساب مى آيد. ضرورت مشاوره در اين مهم، آن هنگام روشنتر مى شود كه بدانيم دانش آموزان، در مدارس با مسايل و مشكلات فراوانى رو به رو مى شوند كه حل بسيارى از آنها از عهده معلمان و مديران عادى مدارس بيرون است و لازم است كه مشاوران ورزيده و متعهدى به اين امر بپردازند.

مشكلات و مسايل دانش آموزان در مدارس، با نگاهى اجمالى عبارتند از:

۱ - نداشتن هدف مشخص در زندگى و يا در مدرسه.

۲ - احساس حقارت.

۳ - كم رويى.

۴ - بى حوصلگى.

۵ - ترس.

۶ - نداشتن دوست و رفيق مناسب.

۷ - زود رنجى.

۸ - نداشتن تفريح مناسب و سالم.

۹ - بى اطلاعى از ناراحتيهاى جسمى... و راه درمان آن.

۱۰ - مشكلات مادى.

۱۱ - مسايل اخلاقى و دينى.

۱۲ - ناسازگارى با والدين و نامادرى.

۱۳ - پرخاشگرى.

۱۴ - خرابكارى.

۱۵ - تقلب و گول زدن ديگران.

۱۶ - تخلف از تكاليف و تنبلى در درس خواندن.

۱۷ - خودنمايى.

۱۸ - فرار از مدرسه.

۱۹ - توهين، مزاحمت و آزار رسانى.

۲۰ - دروغگويى.

۲۱ - اندوهبارى.

۲۲ - سوء ظن.

۲۳ - غيبتهاى مكرر.

۲۴ - مخالفت يا بى اعتنايى به مقررات.

۲۵ - گرايش به سيگار و مواد مخدر.

۲۶ - خودبازى و مسايل جنسى ديگر و اثرات ناشى از آن.

۲۷ - انتخاب رشته تحصيلى بدون توجه به علاقه و استعداد.

۲۸ - انتخاب شغل و...

با مطالعه و دقت در اهداف اسلام در تعليم و تربيت، روشن مى گردد كه حل مسايل و مشكلات دانش آموزان، امرى ضرورى است و از آنجا كه درك مسايل و مشكلات دانش آموزان و حل آنها، نياز به تخصص، تعهد و دقت كافى دارد، بايد در هر مدرسه لااقل يك مشاور، با دارا بودن شرايط لازم و مسؤ وليت مشخص عهده دار اين مهم گردد.


هدف مشاوره در مدارس

 مشاوره در مدارس، باعث امورى از قبيل امور زير مى شود:

۱ - دانش آموزان، درك و فهم درستى از خود پيدا مى كنند و به نقاط قوت و ضعف، تواناييها و محدوديتهاى خويش پى مى برند و به خودشناسى و خوديابى مى رسند و ارزيابى صحيح از خود خواهند داشت.

۲ - دانش آموزان، بهداشت را امرى ارزشمند تلقى مى كنند و به حدى از رشد در اين زمينه مى رسند كه خود را به امور بهداشتى، عادت مى دهند.

۳ - آنان از جهان بينى صحيح و هدف زندگى و عقايد فرهنگى و دينى درست، آگاه مى شوند و به رشد لازم مى رسند.

۴ - به شركت در فعاليتهاى گروهى، اجتماعى و آموزشگاهى و كسب مهارتهاى لازم، تشويق مى شوند.

۵ - براى تصميم گيرى مناسب تحصيلى و شغلى و... به دانش آموزان، كمك مى شود و با توجه به علاقه و استعداد آنان به رشته تحصيلى و يا شغل مناسب، راهنمايى مى گردند.

۶ - رفتارهاى نابهنجار دانش آموزان به رفتارهاى بهنجار تغيير مى يابد و در حقيقت، مشاوره به اصلاح رفتار در آنان مى انجامد.


فصل پنجم : صفات و ويژگيهاى مشاور

 مشاور كارامد و موفق، مشاورى است كه از ويژگيهاى شخصيتى، علمى، اخلاقى، عاطفى، اجتماعى و تواناييهاى لازم برخوردار باشد.

الگوى مشخصى كه از همه صفات، تواناييها و شخصيت و منش يك مشاور كارآمد حكايت كند، وجود ندارد، بلكه بهترين توصيف براى او صفاتى از قبيل : خوش خلقى و برخورد شايسته با ديگران، برخوردارى از نگرش ‍ مثبت نسبت به زندگى، اعتماد به نفس، توانايى نفوذ در مراجعه كننده، توانايى تصميم گيرى در مواقع مناسب، تحمل فشارهاى روانى در موقعيتهاى خاص و بحرانى، مانند موقعيتهاى انتقاد و تحقير، كظم غيظ و فرو بردن خشم و عدم اظهار آن، توانايى درك و احساس همه هيجانهاى آدمى مانند نشاط، غم، همدلى، محبت، صميميت، فداكارى، احساس ‍ خوشبختى و...، برخوردارى از عقل و درايت و ثبات انديشه، توانايى شناخت مسايل و مشكلات و تجزيه و تحليل آنها و استنتاج از آنها و نظاير اينها.

اينك، برخى از صفات مشاور را كه نقش بيشترى در موفقيت مشاور دارد، توضيح مى دهيم و احاديثى از معصومينعليهم‌السلام را نيز در صفات مشاور مى آوريم :

آن كه عهده دار امر مشاوره است، بايد داراى تواناييهاى زير باشد:


۱ - عالم و صاحبنظر در موضوع مورد مشاوره و زمينه هاى آن

 مثل مسايل روان شناسى، اصول تعليم و تربيت، اصول و فنون مشاوره و راهنمايى و آگاهيهاى اجتماعى، شغلى، فرهنگى، دينى و... باشد.


۲ - توانايى ايجاد ارتباط عاطفى با ديگران

 مشاوران كارامد، موفقيت خود را در اين مى دانند كه مى توانند با ايجاد ارتباطهايى به مراجعه كنندگانشان بپردازند تا از توجه مناسب برخوردار و از تهديد به دور باشند، به طورى كه در اين ارتباط، هر دو احساس امنيت و مصونيت كافى كنند و به عنوان اشخاص واقعى و خود انگيخته عمل كنند. ماهيت اين ارتباط، مى تواند خود به خود درمان كننده باشد و عمدتا بستگى دارد به اينكه مشاور به عنوان يك شخص واقعى عمل نمايد.(۹۶)


۳ - خلوص

 مشاور، بايد انگيزه هاى خود را براى قبول مسؤ وليت مشاوره و كمك مراجعه كنندگان، مورد بررسى قرار دهد و دقيقا انتظارش را از ارتباط مشاوره اى، براى خودش خالص سازد. تعدادى از مشاوران در بسيارى از اوقات از دلايل رضايت شخصى خود نسبت به مشاوره، بى اطلاعند و بدون انگيزه كمك به ديگران، نظر مشورتى مى دهند و يا انگيزه خالص ‍ ندارند، بلكه براى اجتناب از رويارويى با مشكلات شخصى، حاضر مى شوند به ديگران كمك كنند و يا به دليل انگيزه هاى شخصى ديگر، مانند اينكه مشاوره براى او اعتبار و سلطه مى آورد و به وى اعتماد مى كنند، اقدام به قبول مشاوره مى نمايند.


۴ - حلم و بردبارى

 مشاور با مراجعه كنندگانى از فرهنگها و سليقه هايى مختلف، با ارزشهاى بسيار متفاوت با فرهنگ و ارزشهاى خودش، ملاقات دارد. تفاوتهاى سنى، نژادى، جنسى و طبقه اجتماعى - اقتصادى، احتمال تضادهاى فرهنگى و ارزشى را افزايش مى دهد.

مشاور بايد با چنين مراجعه كنندگانى رو به رو شود و سعى كند مراجعه كننده را با ارزشهاى اجتماعى، اخلاقى و دينى مورد قبول، آشنا كند و ارزشهاى درست او را بپذيرد و تاءكيد كند و ارزشهاى ساختگى وى را در مقايسه با ارزشهاى صحيح ارزيابى كند. وظيفه مشاور، تشويق ارزشيابى عينى نگرشها، معيارها و اعمال است، مشاور حق ندارد ارزشهاى خود را به مراجعه كننده، تحميل كند.


۵ - توانايى ادامه مشاوره و شهامت پيگيرى مسايل و مشكلات، تا مرحله حل آنها

 مشاور بايد براى كمك به ديگران شهامت و اعتماد به نفس داشته باشد و تقاضاى كمك را ناديده نگيرد و به دليل عدم تمايل به درگيرى با شخص ‍ ديگر، عذرخواهى ننمايد. و يا آنكه نگويد كه آن مورد، از حيطه مشاوره، خارج است. مشاور كارامد به پذيرش مسؤ وليتها علاقه مند است و خود را در موقعيتهاى خطر شخصى، عاطفى، حرفه اى و...، قرار مى دهد و چنين نيست كه فقط در محدوده امن و مشخص اعمال نمايد.(۹۷)


۶ - رازدارى

 رازدارى به معناى محرمانه نگهداشتن تمام اطلاعات مربوط به مراجعه كننده است كه در جريان مشاوره بيان كرده است. حفظ اسرار مراجعه كننده، از حقوق وى به حساب مى آيد؛ زيرا ارتباط مشاوره اى، يك ارتباط خصوصى بر اساس اعتماد است و بايد در هر شرايطى به اسرار شخصى كه بر اساس اين اعتماد بيان گرديده، احترام گذاشت و آنها را حفظ كرد و رازدارى بخشى از اصل اخلاق حرفه اى است و از اين رو بايد دقيقا رعايت شود، بر اين اساس، بايد:

الف - ثبت مصاحبه ها و گفتگوهاى مشاوره اى به صورتى باشد كه قابل استفاده براى غير مشاور نباشد و يا گزارشها در جاى امنى نگهدارى شود و پس از پايان ارتباط مشاوره اى، نابود گردد. براى اطمينان بخشى به مراجعه كننده از جهت رازدارى، مى توان آنچه را كه مراجعه كننده اجازه مى دهد، يادداشت و ثبت شود و زياده بر آن را صرفا مشاور، به خاطر بسپارد.

ب - هرگاه ارجاع به مؤ سسه يا مشاور ديگر صورت بگيرد و يا در مورد مراجعه كننده با فرد ديگرى از خانواده گفتگو شود، از مراجعه كننده اجازه گرفته شود.

ج - در مواردى كه لازم باشد، به دليل قانون يا خطرى كه زندگى مراجعه كننده يا ديگرى را به خطر مى اندازد، سرى فاش شود، بايد مشاور، مراجعه كننده را مطلع سازد.(۹۸)


۷ - نقش الگويى

 از آنجايى كه در مشاوره، مراجعه كننده به تقليد اعمال مشاور مى پردازد و برخى عقايد و نگرشهاى او را به عنوان عقايد و نگرشهاى خود تلقى مى كند، مشاور بايد از خود، ارزشها و رفتارش و صحت آنها، كاملا آگاه باشد و با احتياط كامل عمل كند و نسبت به امور كم ارزش، تعصب نورزد و حساسيت نشان ندهد بلكه افكار و ارزشهاى صحيح را تبيين نمايد و از سوى ديگر با عمل صحيح و با ارزش خود، او را به ارزشهاى دينى جذب نمايد.(۹۹)


۸ - احترام به همكاران

 مشاور ممكن است به عنوان يكى از اعضاى گروه يا مؤ سسه اى كار كند، بايد به نقشها و حقوق همكارانشان از معلمان، روان شناسان، مددكاران اجتماعى و... احترام بگذارد تا تضادهايى در زمينه اعمال قدرت و مديريت، پيش نيايد.


۹ - خودآگاهى

 مشاور بايد براى كشف بيشتر تواناييها و محدوديتهاى خويش بكوشد و چگونگى درك مردم از وى و واكنش آنها نسبت به خود را دريابد و اين مستلزم خودآگاهى فزاينده است و به اين منظور، مشاور بايد خودش را تا حدودى در خطر آشكار ساختن بر ديگران قرار دهد و مشتاق دريافت باز خورد از ديگران باشد تا دريابد كه وى چگونه بر ديگران اثر مى گذارد و تا چه حد رفتارش با مقاصدش مطابقت دارد.


۱۰ - تقوا

 مشاور بايد باتقوا و آزاد از هواى نفس و ترسان از خدا باشد.


۱۱ - علايق شايسته

 لازم است مشاور به امور زير علاقه مند باشد تا در مشاوره كارامد و موفق باشد:

الف - علاقه مندى به شغل مشاوره و كار با افرادى كه مشكل دارند.

ب - علاقه مندى به رشد و پيشرفت ديگران.

ج - علاقه مندى به مطالعه در زمينه هاى گوناگون روان شناسى، انسان شناسى، علوم تربيتى و مشاوره كه مى تواند زمينه ساز مشاوره و راهنمايى باشد.

د - علاقه مندى به شركت در جلسات گروهى، سمينارها در زمينه مشاوره و روان درمانى.

ه - علاقه مندى به بررسى و تحقيق در رفتارهاى آدمى و رسيدن به نتايج واقعى و شيوه هاى مؤ ثر در مشاوره و روان درمانى.

و - علاقه مندى به دفاع از حق و حقيقت.

ز - علاقه مندى به همدردى و همدلى با افراد دردمند و گرفتار.

ح - عدم علاقه به پست و مقام و عدم وابستگى به صاحب قدرت.

و اينك چند حديث، در صفات مشاور بيان مى كنيم :

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود:

شاوروا العلماء الصالحين... .(۱۰۰)

«با دانشمندان صالح، مشورت نماييد...».

علىعليه‌السلام فرمود:

خير من شاورت ذووا النهى والعلم واولوا التجارب والحزم .(۱۰۱)

«بهترين كسى كه با او مشورت مى كنى، صاحبان خرد و دانش و دارندگان تجربه و دورانديشانند».

و نيز فرمود:

من شاور ذوى الالباب دل على الصواب. (۱۰۲)

«كسى كه با صاحبان لب (خردمندان) مشورت نمايد به راه درست، راهنمايى مى شود».

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ان المشورة لا تكون الا بحدودها... فاولها ان يكون الذى تشاوره عاقلا والثانية ؛ ان يكون حرا متدينا و الثالثة ؛ ان يكون صديقا مؤ اخيا... واذا كان صديقا مؤ اخيا كتم سرك... .(۱۰۳)

«مشورت ضوابطى دارد... ۱ - اينكه مشاور عاقل باشد. ۲ - مشاور متدين و آزاد از هواى نفس باشد. ۳ - دوست و برادر باشد... و اگر برادر و دوست صميمى باشد، سر تو را كتمان مى نمايد و رازدار باشد...».

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود:

شاوروا المتقين الذين يؤ ثرون الآخرة على الدنيا ويؤ ثرون على انفسهم فى اموركم .(۱۰۴)

«با افراد متقى مشاوره نماييد كه آنان آخرت را بر دنيا و كارهاى شما را بر كارهاى خودشان ترجيح مى دهند».

و نيز علىعليه‌السلام فرمود:

شاور فى امورك الذين يخشون الله... .(۱۰۵)

«در كارت با كسى مشاوره كن كه از خدا خشيت و خوف دارد».

امام صادقعليه‌السلام در صفات مشاور مى فرمايد:

... واياك والراءى الفطير وتجنب ارتجال الكلام ولا تشر على مستبد براءيه ولا على وغد ولا على متلون ولا على لجوج و... .(۱۰۶)

«از دادن راءى بدون تاءمل و تعمق بپرهيز و از گفتن آنچه فورا بر زبان مى آيد، اجتناب كن و خود با كسانى كه داراى صفات زيرند به مشورت مپرداز:

الف - كسى كه به ناحق بر نظر خويش پافشارى مى كند.

ب - فرد آتش افروز و سخن چين.

ج - شخص چند چهره و منافق و متقلب.

د - فرد لجباز و...».

و نيز مى فرمايد:

شاور فى امورك مما يقتضى الدين من فيه خمس خصال : عقل و حلم و تجربة، و نصح وتقوى، فان لم تجد فاستعمل الخمسة واءعزم وتوكل على الله، فان ذلك يؤ ديك الى الصواب... وفى المشورة تعباء اكتساب العلم والعاقل من يستفيد منها علما جديدا ويستدل به على المحصول من المراد... .(۱۰۷)

«در كارهايت با كسى مشاوره كن كه داراى پنج ويژگى و صفت باشد: عقل و درايت، حلم و بردبارى، تجربه و كاركشتگى، علاقه مندى به پند و نصيحت، تقوا و حفاظت نفس از امور ناشايست، و اگر چنين كسى را نيافتى، اين پنج صفت را در خود ايجاد كن و سپس با توكل بر خدا، تصميم بر كار خويش بگير، بدانكه اين صفات، تو را به حقيقت مى رساند... در مشاوره زحمت كسب علم وجود دارد و خردمند كسى است كه از مشاوره، علم جديدى را به دست آورد و بر حاصلى از مقصود خود راه پيدا كند...».

و امام صادقعليه‌السلام از «لقمان» نقل مى فرمايد كه به پسرش ‍ سفارش مى كرده كه :

... واءجهد راءيك لهم اذا استشاروك ثم لاتعزم حتى تثبت وتنظر ولا تجب فى مشورة حتى تقوم فيها وتقعد وتنام وتصلى وانت مستعمل فكرك وحكمتك فى مشورته، فان من لم يمحض النصيحة لمن استشاره سلبه الله تبارك وتعالى راءيه ونزع عنه الاءمانة... .(۱۰۸)

«هنگامى كه از تو مشورت بخواهند، براى آنان به كاربگير، سپس انديشه خود را براى ارائه نظر صائب و تا به يك راءى درست نرسيده اى، تصميم بر اظهار نظر مگير و پاسخ مشورت (امور مهم) را مده مگر آنكه در همه حال در قيام و قعود و خوابت روى آن بينديشى و نماز بخوانى و فكرت و حكمتت را خوب به كارگيرى و سپس به پاسخ اقدام كنى، به درستى كه كسى كه خود را براى نصيحت و راهنمايى مراجعه كنندگانش آماده و ممحض ننمايد، خدا راءى و فكر صحيح را از او سلب مى كند و امانت عقل و انديشه را از او مى گيرد...».


فصل ششم : وظايف مراجعه كنندگان

 براى افرادى كه به مشورت نيازمندند نيز وظايفى برشمرده اند؛ از جمله :

۱ - مراجعه به كسى كه واجد شرايط مشاوره باشد و انتخاب نكردن افراد جاهل، احمق، غيرعاقل و بى شخصيت (پست، بدگمان به خدا، حريص، ترسو، دروغگو و...). براى مشاوره در اين باره رواياتى نقل شده است كه در ذيل، اشاره مى شود:

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام مى فرمايد:

لا تشاورن فى امرك من يجهل .(۱۰۹)

«نبايد در كار خود با كسى كه نادان است مشورت كنى».

و نيز امام صادقعليه‌السلام فرمود:

استشر العاقل... .(۱۱۰)

«با عاقل و غير احمق، مشورت كن».

همچنين آن حضرت مى فرمايد:

اياك ومشاورة النساء الا من جربت بكمال عقل، فان راءيهن يجر الى الاءفن وعزمهن الى وهن .(۱۱۱)

«از مشورت با زنانى كه به كمال عقلى نرسيده اند، بپرهيز؛ زيرا چه بسا راءيشان نسنجيده باشد و بر اساس امر نينديشيده اى نتيجه گيرى كنند و تصميم بگيرند».

لازم به توجه است كه اين حديث مانند احاديث متعدد ديگر، دلالت دارند كه «اسلام» مردم را از مشاوره با زنان به صورت مطلق، نهى نكرده است، بلكه از مشاوره با زنانى نهى شده است كه به كمال عقلى نرسيده اند و يا برخى ديگر از صفات مشاور را ندارند و به همين جهت، در احاديث، مواردى به چشم مى خورد كه مشورت با زن مورد تاءييد قرار گرفته و به عنوان عامل مؤ ثر در موفقيت مرد به حساب آمده است ؛ مانند آنچه امام موسى بن جعفرعليه‌السلام در مورد زن و مرد صالح از بنى اسرائيل نقل مى فرمايد:

«آن مرد خواب ديد كه خدا عمرش را نصف كرده، يك نصف در مال و وسعت و نصف ديگر در ضيق و زندگى مشقت، او مخير شد كه اول يكى از آن دو نصف را اختيار كند، او گفت : من زن نيكوكارى دارم كه شريك من در زندگى است، با او مشورت مى كنم و به شما خبر مى دهم :ان لى زوجة صالحة وهى شريكى فى المعاش، فاءشاورها فى ذلك... ، سپس او صبحگاه با همسرش مشورت كرد، همسرش گفت : نصف اول را اختيار كن و عافيت را ابتدا داشته باش. شايد خدا بعدا به ما رحم كند و نعمتش را بر ما تمام نمايد. او در شب بعد در خواب گفت كه من نصف اول را اختيار كردم، خدا هم در روزى به او وسعت داد. همسرش به وى گفت : از اين مال به اقوام و نيازمندان، همسايگان و برادرت بده.او هم چنين كرد. وقتى نصف اول عمر تمام شد، آن مرد همان را كه در خواب ديده بود، دوباره ديد، به وى گفته شد خدا از تو تشكر مى كند و بقيه عمرت هم در وسعت خواهى بود».(۱۱۲)

و نيز امام صادقعليه‌السلام فرمود:

... فلا تستشر العبد والسفلة فى امرك... .(۱۱۳)

«با افراد بى شخصيت و پست مشورت نكن».

و نيز فرمود:

ولا تدخلن فى مشورتك بخيلا يعدل بك عن الفضل و يعدك الفقر ولا جبانا يضعفك عن الامور، ولا حريصا يزين لك الشره بالجور، فان البخل والجبن والحرص غرائز شتى يجمعها سوء الظن بالله .(۱۱۴)

«در مشورت خود بخيل را راه مده ؛ زيرا تو را از عطا و تفضل به ديگران باز مى دارد و مى گويد تو فقير مى شوى. همچنين با فرد ترسو مشورت نكن ؛ چون تو را در تصميمات، ضعيف و سست مى كند. و نيز حريص را طرف مشورت خود قرار مده ؛ چونكه حرص در طلب مال را - هرچند با تجاوز به حقوق ديگران - براى تو زيبا جلوه مى دهد. بدان كه بخل و ترس و حرص، گرايشهاى مختلفى است كه جامع آنها بدگمانى به خداوند است».

آن حضرت در جاى ديگر فرموده است :

لا تستشر الكذاب، فانه كالسراب يقرب اليك البعيد ويبعد عليك القريب. (۱۱۵)

«از دروغگو مشورت خواهى نكن ؛ زيرا او مانند سراب است و دور را براى تو نزديك و نزديك را براى تو دور جلوه مى دهد».

۲ - مراجعه كردن به مشاورى كه مورد اعتماد و پذيرش است. امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

... ولا تشاور من لا يصدقه عقلك وان كان مشهورا بالعقل والورع... .(۱۱۶)

«با كسى كه مورد قبول عقل تو نيست مشورت نكن، گرچه به عقل و تقوا (ديانت) مشهور باشد».

۳ - پيروى از راهنماييهاى مشاور و مخالفت نكردن با تكاليفى كه او مشخص مى كند. حضرت امام صادقعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

استشر العاقل من الرجال الورع، فانه لا ياءمر الا بخير واياك والخلاف فان مخالفة الورع العاقل مفسدة فى الدين والدنيا .(۱۱۷)

«با عاقل متدين مشورت كن كه او بجز خير تكليف نمى كند و از مخالفت كردن با او بپرهيز؛ زيرا فساد در دين و دنيا را به دنبال دارد».

و نيز فرمود:

... واذا شاورت من يصدقه قلبك فلا تخالفه فيما يشير به عليك و ان كان بخلاف مرادك... .(۱۱۸)

«وقتى با كسى كه مورد قبول تو است مشورت مى كنى، با او، در آنچه به ظاهر عليه تو نظر مى دهد، مخالفت نكن، گرچه برخلاف خواسته ات باشد».

البته بايد توجه داشت كه در صورت اختلاف راءى مشاوران، لازم است از بهترين راءى پيروى كرد؛ چنانكه قرآن در توصيف خردمندان مى فرمايد:

... فبشر عباد # الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله واولئك هم اولواالالباب. (۱۱۹)

«بشارت ده بندگان مرا كه سخنان را مى شنوند و بهترين آنها را پيروى مى كنند، اينان همان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است و آنان در حقيقت خردمندانند».

۴ - متهم نساختن مشاور و تشكر از اظهار نظرهاى وى. امام سجادعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

واما حق المشير عليك فلا تتهمه... فاما تهمته فلا تجوز لك اذا كان عندك ممن يستحق المشاورة ولا تدع شكره على ما بدالك من اشخاص راءيه وحسن وجه مشورته... .(۱۲۰)

«حق مشاور بر مراجعه كننده اين است كه او را متهم نسازد. اتهام نسبت به كسى كه او را مستحق مشورت دانسته اى، جايز نيست ؛ بلكه بايد از اظهار نظر و حسن پذيرشش در مشاوره تشكر كنى و او را سپاسگزار باشى».