مشاوره در آينه علم و دين

مشاوره در آينه علم و دين0%

مشاوره در آينه علم و دين نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

مشاوره در آينه علم و دين

نویسنده: علی نقی فقیهی
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7127
دانلود: 4263

مشاوره در آينه علم و دين
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7127 / دانلود: 4263
اندازه اندازه اندازه
مشاوره در آينه علم و دين

مشاوره در آينه علم و دين

نویسنده:
فارسی

انسان به علت زندگي اجتماعي داشتن ، به ناچار با مشكلاتي مواجه مي شود كه گاه باعث اختلال در روان و رفتار او مي شود كه داشتن مشاوري آگاه و دلسوز مي تواند او را ياري رساند. در اعتقاد ما ، نخستين مشاوران انبياء و اوصياي الهي و بعداً رهبران و علماي ديني هستند كه بنا به بهره مندي از سرچشمة زلال معنوي ، بهترين راهكارها را ارائه مي دهند.
كتاب « مشاوره در آينة علم و دين» در راستاي همين هدف ، در يازده فصل به بحث پيرامون تاريخچه و مفهوم و موضوع مشاوره، صفات و ويژگيهاي مشاور، اصول مشاوره و انواع آن، استنباط روشهاي مشاوره از متون اسلامي و مراحل انجام آن ، راهنمايي و انواع آن پرداخته است.


فصل هفتم : اصول مشاوره و راهنمايى

«اصل» در لغت به معناى ريشه و منشاء و مصدر چيزى است و منظور از اصول مشاوره و راهنمايى، «قواعد و مفاهيم نسبتا كلى است كه بايد مبناى كار و فعاليت راهنمايان، مشاوران و مراجعه كنندگان قرار گيرد».

در اين باره تذكر چند نكته ضرورى است :

۱ - از آنجا كه مشاوره، خود نوعى راهنمايى است، اصول مشاوره، اصول راهنمايى نيز محسوب مى شود و در آنجا نيز به كار مى آيد.

۲ - همه اصول مشاوره و راهنمايى در عرض هم و با يك نسبت از جهت شمول و كليت نيستند و به همين علت در تعريف گفته شد: «قواعد و مفاهيم نسبتا كلى»؛ بلكه برخى از اين اصول در طول يكديگرند و چه بسا يكى مبنا براى اصل يا اصولى ديگر باشد.

۳ - اصول مشاوره و راهنمايى، تنها مبناى فعاليتهاى مشاوره اى و راهنمايى در مدارس نيست، بلكه اين اصول چه بسا مبناى راهنمايى و هدايت همه افراد در همه مراحل زندگى خواهد بود.


اصول مشاوره و راهنمايى عبارتند از:

 

۱ - توجه به كرامت و شرافت ذاتى و اختيارى مراجعه كننده

 هر انسانى، با كرامت(۱۲۱) آفريده شده و داراى احترام است و چه بسا فردى در سايه تقوا از كرامت اختيارى(۱۲۲) نيز برخوردار باشد؛ از اين رو مشاور، وظيفه دارد تا با مراجعه كننده خود برخورد انسانى - اخلاقى داشته باشد و با تكريم شخصيتش او را در حل مشكلات موجود يارى رساند.

سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ اين بود كه مراجعه كنندگان به خود را بسيار احترام مى گذاشت و حتى عباى خود را زير پاى آنان مى گسترانيد و بالشى كه تكيه گاه خود بود، به آنان مى داد.(۱۲۳)

امام سجادعليه‌السلام يكى از حقوق مهم مشورت كننده را در اين مى داند كه مشاور، به شخصيت وى احترام گذارد و با مهربانى و نرمى سخن بگويد و با او انس گيرد.(۱۲۴)


۲ - آزادى و اختيار

 در اسلام موضوع «اختيار انسان» بسيار مورد تاءكيد قرار گرفته و جبرگرايى نفى گرديده است. از اين روست كه انسان را در انتخاب راه هدايت و ضلالت، آزاد گذاشته اند:

انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا. (۱۲۵)

«ما راه درست را به انسان نشان مى دهيم، او آزاد است كه بخواهد شاكر باشد و هدايت شود و يا ناسپاس و گمراه گردد».

و يا گفته اند كه شما مردم در انتخاب دنيا و آخرت و ترجيح يكى بر ديگرى دو دسته ايد:

«يك دسته، دنيا را برمى گزينيد و دسته اى ديگر آخرت را».

... منكم من يريد الدنيا ومنكم من يريد الاخرة... .(۱۲۶)

«... برخى از شما كسى هست كه خواهان دنياست و برخى از شما كسى است كه خواهان آخرت است...».

از ديدگاه اسلام، فرستادن انبيا و تكليف به انسانها و پاداش و كيفر آنان و بهشت و جهنم و عدالت خدا و... با اختيار و انتخاب انسان، مفهوم پيدا مى كند و هرگز، اينها با مجبور بودن انسان سازگار نيست. پس يكى از اصول كه بايد مبناى مشاوره و راهنمايى قرار گيرد اين است كه به موضوع اختيار مراجعه كننده و لوازم آن توجه شود.

منظور از اصل آزادى و اختيار در مشاوره و راهنمايى اين است كه اولا: فرد در رجوع به مشاور و شركت در مشاوره، آزاد است و نبايد به شركت در جلسه مشاوره و راهنمايى مجبور شود و يا مشاور خاصى بر او تحميل گردد.

ثانيا: در مشاوره، به هيچ وجه، فرد به كارى مجبور نشود و هدايت و راهنمايى به گونه اى صورت نگيرد كه شخص ناچار شود از روى اضطراب به كارى دست زند.

ثالثا: طرح مطالب هر فرد با انتخاب و تصميم خودش است هر فرد آن هنگام كه در خودش آمادگى ببيند، مطلب خود را بيان مى كند و نبايد مشاور، اصرارى بر آن داشته باشد تا تصور كند كه آزاديش از او سلب شده است.

رابعا: فرد، صاحب اختيار احساسات خويش است، مشاور بايد حق بيان عواطف و احساسات را به وى بدهد و احساسات و عواطف مخصوص به او را محترم بشمارد.

خامسا: فرد، آزاد باشد تا براى مشكلش، خود راه حل مناسبى پيدا كند و مشاور، راه حل معينى را به او تحميل نكند. بلكه او را راهنمايى كند تا خود او به راه حل مناسب برسد و آن را برگزيند و بجا تصميم بگيرد و عمل نمايد.

بر اين اساس، فرد، هدف خود را عملى مى سازد و چنين احساس نمى كند كه به صورت برده، هدف و آرمانهاى ديگرى را به اجرا درمى آورد.(۱۲۷ )

قرآن در اين باره به پيامبرش مى فرمايد:

«تو با مردم مشورت بكن ولى انتخاب و تصميم و عمل با تو است كه با توكل بر خدا انجام مى دهى».

... وشاورهم فى الاءمر فاذا عزمت فتوكل على الله... .(۱۲۸)

امام سجادعليه‌السلام نيز در تاءييد آنچه گذشت مى فرمايد:

... فكن عليه فى راءيه بالخيار... .(۱۲۹)

«تو در به كار بستن راءى و نظر مشاور، آزاد هستى».


۳ - راهنمايى بر اساس واقعيت و حق

 توجه به اينكه راهنمايى و هدايت مشورت خواه، به گونه اى انجام پذيرد كه بر اساس واقعيت و حق باشد كه اگر مشاور به جاى وى بود به همان هدايت عمل مى كرد. بنابراين، نبايد اظهار نظر و هدايت وى خوشايند او يا بر اساس هواى نفس خود مشاور يا غير آن باشد و در صورت ناتوانى خود، او را به مشاوره فرد صلاحيتدار ديگر ارجاع دهد.

امام سجادعليه‌السلام مى فرمايد:

واما حق المستشير فان حضرك له وجه راءى جهدت له فى النصيحة واشرت عليه بما تعلم انك لو كنت مكانه عملت به... وان لم يحضرك له راءى وعرفت له من تثق براءيه وترضى به لنفسك دللته عليه وارشدته اليه، فكنت لم تاءله خيرا ولم تدخره نصحا ولا حول ولا قوة الا بالله .(۱۳۰)

«از حقوق مشورت كننده نسبت به تو (مشاور) اين است كه به آن گونه راهنمايى اش كنى و نظر واقعى بدهى كه اگر تو به جاى او بودى همان را مى كردى... و اگر از اين گونه راهنمايى و نظر دهى، ناتوانى او را به مشاورى كه مورد وثوق است و تو او را براى خود مى پسندى، ارجاع دهى، اگر چنين كردى در راهنمايى و خيرخواهى كوتاهى نكرده اى. البته هيچ كارى بدون قدرت الهى مقدور نيست».

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرموده است :

... من استشار اخاه فاشار عليه بامر وهو يرى الرشد غير ذلك فقد خانه .(۱۳۱)

«مشاورى كه در پاسخ مشورت خواه به چيزى نظر دهد و او را به امرى هدايت كند كه مى داند راه رشد و واقعيت، چيز ديگرى غير از آن است، به او خيانت كرده است».


۴ - توجه به ويژگيهاى مراجعه كننده

 توجه به مجموعه علاقه ها، احساسها، خواستها، نيازهاى بدنى و روانى و تفاوتهاى فردى مراجعه كنندگان است.

از ديگر اصولى كه بايد مبناى فعاليت در مشاوره قرار گيرد به اين معنى كه از يك سو علاقه ها و احساسهاى پيشين و فعلى فرد مورد توجه قرار گيرد؛ چه بسا نرسيدن به چيزى كه مورد علاقه اش بوده يا هست، مسايل روانى خاصى براى او پديد آورده باشد و يا موجب انجام كارى گشته كه نمى بايست انجام مى شد و آن كار برايش از نظر روانى يا اجتماعى و... مشكلى ايجاد كرده است ؛ زيرا علاقه افراطى به هرچيز، انسان را كر و كور مى كند، از اين رو، حق را درست درك نمى كند و به انحراف كشيده مى شود. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرموده است :

... حبك للشى يعمى ويصم... .(۱۳۲)

«علاقه افراطى تو به هرچيز، تو را كور و كر مى سازد».

علاقه زياد به چيزى كه سزاوار آن همه ارزش دهى را ندارد به «

هوا» تبديل شده، اساس بدبختيها مى گردد؛ همانطور كه اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرموده است :

الهوى اءس المحن .(۱۳۳)

«هوا و عشق به امور ناپسند و ناشايست، اساس بدبختيها و گرفتاريهاست».

و گاهى فرد، احساس نادرستى از خود دارد، خويشتن را پست و حقير مى شمارد و احساس ناتوانى و كمبود مى كند. به همين علت، از عزت نفس ‍ برخوردار نيست و به كارهاى ناشايست دست مى زند و احيانا رفتارهاى نابهنجارى از او مشاهده مى شود. حضرت امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

ما من احديتيه الا من ذلة يجدها فى نفسه .(۱۳۴)

«هيچ كس به كارى ناپسند روى نمى آورد مگر آنكه ذلت و حقارتى در خود احساس مى كند».

اميرالمؤمنينعليه‌السلام نيز مى فرمايد:

نفاق المرء من ذل يجده فى نفسه .(۱۳۵)

«دورويى و بى صداقتى فرد، از حقارتى كه در وجود خود احساس مى كند، ناشى مى شود».

توجه مشاور به اين نوع علاقه ها و احساسها و تعديل و تصحيح آنها، مراجعه كننده به وى را در حل مسايلش يارى مى نمايد.

اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايد:

ببلوغ الآمال يهون ركوب الاهوال .(۱۳۶)

«با رسيدن به آمال و چيزهاى مورد علاقه، مى توان بر اضطرابها (و ناراحتيهاى روانى) غلبه پيدا كرد».

بر اين اساس، مشاور بايد به نيازها و خواستهاى روانى مراجعه كننده از قبيل نياز به محبت، امنيت و آرامش، تعلق و وابستگى به غير، استقلال و اعتماد به نفس و... توجه داشته باشد؛ زيرا ممكن است كمبود محبت يا ترس از چيزى و متكى نبودن بر نيرو و توان خود و... باعث اختلالات روانى مثل اضطراب، افسردگى، اندوهناكى، بى ارادگى، ناتوانى، احساس ضعف و سستى و... در شخص شده و زندگى را برايش ناگوار كرده باشد. اميرالمؤمنينعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

لا عيش لمن فارق احبته .(۱۳۷)

«براى كسى كه از محبوبهايش جدا شده (به نيازهاى محبتى او پاسخ داده نمى شود) زندگى گوارايى وجود ندارد».

توجه به اين نوع نيازها و كوشش در رفع آنها و ايجاد موقعيتهاى مناسب گروهى و اجتماعى و تصحيح شناخت فرد از خويشتن و برجسته كردن نقاط قوتش و امورى مانند آن، به وى كمك مى كند تا حالت طبيعى خود را بازيابد و در نتيجه نارساييهاى روانى او به تدريج از بين برود.

اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام فرموده است :

ان للقلوب شهوة واقبالا وادبارا، فاءتوها من اقبالها وشهوتها، فان القلب اذا اكره عمى .(۱۳۸)

«همانا براى دلهاى آدميان، علاقه ها و كششها و بى رغبتى هاست، پس ‍ (هرگاه دل به چيزى ميل و رغبت داشت) از راه تمايلش او را به كارواداريد؛ زيرا هنگامى كه قلب به آنچه دوست ندارد واداشته شود، كور مى گردد».

از سوى ديگر، توجه به نيازهاى بدنى، مانند نياز به غذا و فعاليتهاى عضلانى و ورزش نيز لازم است ؛ زيرا با تاءمين سلامت و رشد قواى بدنى، شادابى، اراده و توانايى براى كار و فعاليت و... به شخص باز مى گردد و روان او تحت تاءثير قرار مى گيرد و از بيماريهاى روانى متعددى نجات پيدا مى كند.


۵ - تعاون و همكارى مشاور و مراجعه كننده

 از اصول مهم در مشاوره و راهنمايى، همكارى مشاور و مراجعه كننده در تعيين هدف، مشخص شدن مسؤ وليتها، هماهنگى فعاليتها و... است. اين امر سبب مى شود كه مشاور براى درك صحيح از موقعيت مراجعه كننده و نيازها و ويژگيهاى روانى او و راهنمايى و هدايتش به شناخت واقعى از خود و زدودن ابهامات فكرى و دادن تفكر منطقى به او و حل مسايلش، تمام تلاش خود را بنمايد و از هيچ سعى و كوششى دريغ نورزد؛ چنانكه امام صادقعليه‌السلام به فرزندش توصيه مى فرمايد كه :

... واجهد راءيك لهم اذا استشاروك... .(۱۳۹)

«تمام تلاش خود را در راهنمايى و هدايت مراجعه كنندگان به خود به كارگير».

فرد مشورت كننده نيز بايد سعى كند اطلاعات لازم را در اختيار مشاور قرار دهد و بخصوص عواطف و احساساتش را براى او بازگو كند و بدون هيچ مقاوت در برابر او چيزى را از وى پنهان ندارد. امام صادقعليه‌السلام در برشمارى امور اساسى در مشاوره مى فرمايد:

... ان تطلعه على سرك فيكون علمه به كعلمك بنفسك... .(۱۴۰)

«بايد مشاور را آن گونه از سر خود آگاه كنى كه آگاهى او به تو همانند آگاهى تو به خودت باشد».

در اسلام، همكارى بر اساس تقوا امرى مطلوب است، آنچه برخلاف تقوا و بلكه نامشروع است همكارى به گناه و دشمنى و اقدام عليه ديگران است.

قرآن در اين باره مى فرمايد:

... تعاونوا على البر والتقوى ولا تعاونوا على الاءثم والعدوان واتقوا الله ان الله شديد العقاب. (۱۴۱)

«بر اساس نيكى و تقوا با يكديگر همكارى داشته باشيد و هرگز بر اساس ‍ گناه و دشمنى همكارى ننماييد، تقواى الهى را رعايت كنيد؛ بدانيد كه عقاب الهى (بر اين نوع همكارى) شديد و سخت است».

بنابراين، مشاور موظف است در اظهار نظر و راهنماييهاى خود، ضوابط شرعى را رعايت كند تا مبادا موجبات اغواى فرد را فراهم آورد و به گناه و كارهاى خلاف شرع كشانده شود يا زمينه انحراف و معصيت در او پديد آيد.

تقوا، همكارى مشاور را در مشاوره و راهنمايى، ارزشمند مى سازد و آن را مورد قبول درگاه خداوند متعال مى گرداند. امام اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايد:

لا يقل عمل مع تقوى وكيف يقل ما يتقبل ؟ .(۱۴۲)

«هيچ گاه عملى كه از روى تقوا انجام گرفته است، كوچك نيست ؛ چگونه آنچه مورد قبول درگاه الهى قرار گيرد، كم است !».


فصل هشتم : انواع مشاوره و روشهاى آن

 مشاوره به دو صورت «انفرادى و گروهى» انجام مى پذيرد؛ «مشاوره فردى» گفتگوى رو در رو بين مراجعه كننده و مشاور است كه به منظور كشف علل مشكل فرد و پيدا كردن راه حل براى آن ؛ صورت مى گيرد. اما «مشاوره گروهى» عبارت است از: گفتگوى رو در رو بين چند نفر به منظور تبادل نظر در زمينه علايق، رغبتها، مسايل و مشكلاتى كه افراد گروه در ارتباط با خود يا در تعامل با ديگران دارند و اتخاذ تصميم منطقى در موارد ذكر شده.

مشاوره گروهى در مقايسه با مشاوره انفرادى، اولا: از نظر زمان و مخارج، مقرون به صرفه است.

ثانيا: اعضاى گروه، رفتارهايى در گروه مى آموزند و به انتقاد از خود و ديگران مى پردازند.

ثالثا: اعضا متوجه مى شوند كه داشتن مشكل، منحصر به آنان نيست و ديگران نيز مشكلات مشابهى چون آنان دارند.

البته بايد توجه داشت كه همه مشكلات و مسايل در مشاوره گروهى قابل طرح نيست. بنابراين، مشاوره گروهى با همه محاسنش محدوديتهايى نيز دارد.

همچنين در «مشاوره گروهى» معمولا، گفتگوها بين مشاور و افراد گروه، آغاز مى شود ولى كار اصلى مشاور اين است كه آشنايى ابتدايى اعضا با هم را تسهيل كند و قدمهاى اوليه را براى عميق تر شدن حسن توجه و همبستگى اعضا و ملاطفت نسبت به هم بردارد و براى فراهم شدن جو و شرايط اعتماد بين اعضا كوشش كند و مقبوليت هر فرد را نزد ساير اعضاى گروه، تقويت نمايد و هدفهاى مشاوره گروهى را براى اعضا روشن كند و خط حركت و كار گروه را مشخص نمايد و با در ميان گذاشتن ارزشهاى مورد قبول، اعضاى گروه را به اقدام مشابهى تحريك كند و از اقدامات ضد ارزشى و احساسات و عكس العملهاى نادرست كه ممكن است، پيش آيد و يا از حاكميت جو انتقام و مقابله يا اشتباه و مقابله به مثل، در جلسه مشاوره، جلوگيرى نمايد و مانع ريزش اعضاى گروه شود و بدين وسيله راه مشاوره را براى اعضا هموار سازد و آنان را در جهت ايجاد يك ساخت مشاوره اى هدايت نمايد تا اعضا بتوانند بدون صدمه روانى به هم، در يك رابطه تعاملى مؤ ثر و سازنده به هم كمك كنند و از اين رو در ادامه مشاوره، گفتگو بين خود اعضاى گروه انجام مى شود و هر فردى با راحتى، مسايل خود را با ساير افراد گروه در ميان مى گذارد و به راه حلهايى دست مى يابد.

تعداد اعضاى گروه در مشاوره و راهنمايى گروهى، با عمق رابطه لازم يا ممكن، ارتباط دارد؛ يعنى هرچه لازم باشد رابطه عميق تر باشد، تعداد اعضا هم بايد كمتر باشد. البته عمق رابطه، خود، بستگى دارد به نوع گروه، نيازها و وضع روحى مراجعه كنندگان و اهداف مشاوره.

بنابراين، در مشاوره و راهنمايى آموزشى و ارائه اطلاعات مى تواند تعداد اعضا زياد باشند (تا حدود چهل يا پنجاه نفر) اما در مورد مشكلات روانى بايد سعى شود تعداد هرچه كمتر باشند و حداكثر ده نفر بيشتر نباشند.(۱۴۳)

در مشاوره گروهى، دانش آموزان نبايد تركيب گروه همگون و همدست باشند؛ مثلا اعضاى گروه را همه دانش آموزان تنبل تشكيل دهند. بلكه ناهمگون بودن دانش آموزان و تركيب دانش آموزان از گروههاى تنبل و زرنگ مى تواند يادگيريها و تجربيات پربارترى را به همراه داشته باشد.

در مشاوره گروهى، اعضا، علايق و تواناييهاى خود را مى شناسند و هويت و شخصيت خويش را بهتر درمى يابند، به نظريات و عقايد ديگران توجه مى كنند و رابطه متقابل با ديگران را تقويت مى نمايند و با رشد مهارتهاى اجتماعى، به سازگارى با مسؤ وليتهاى اجتماعى، توانمند مى گردند و با توجه به واقعيتهاى موجود، نگرانيهاى خود را قبل از آنكه به مشكلات جديدى تبديل شود، برطرف مى نمايند و افرادى كه مشكلات دارند، به تغيير رفتار موفق مى شوند و از حاد شدن آن جلوگيرى مى نمايند.

در مشاوره گروهى، اعضا مى دانند كه چه مى خواهند، ولى نمى دانند چطور به آن برسند و يا آن را هم انجام دهند و از اين رو ماهيت پيشگيرانه دارد، ولى در مشاوره فردى، بيشتر، جبرانى و تصحيحى است و پيشگيرى كمتر است.

در مشاوره گروهى، افراد مى خواهند بدانند كه ديگران چه مى گويند؟ چه فكر مى كنند؟ و چطور زندگى مى نمايند تا بدين وسيله بتوانند راه خود را در اين رهگذر پيدا كنند و از آن مطمئن باشند.

عن امام على عليه‌السلام : دواؤ ك فيك وما تشعر وداؤ ك منك وتستنكر .(۱۴۴)

«درمان و مشكل تو در خودت است و تو آگاه نيستى و درد تو نيز، از خودت مى تواند باشد در حالى كه تو نمى دانى».

و از اين رو است كه خود شناسى در مشاوره، اساس حل مشكلات روانى و... مراجعه كنندگان است.

بيشتر مردم از اينكه در جمع بتوانند آزادانه، احساسات، افكار و عقايد و نابسامانيهاى شغلى و محيطى و اجتماعى خود را بيان كنند، لذت مى برند و در حقيقت يكى از هدفهاى مهم مشاوره گروهى كه عبارت است از ايجاد روابط نزديك و تواءم با ملاطفت، خود به خود تحقق مى يابد و زمينه اى فراهم مى گردد كه آنها در روابط بعدى خود در خانواده، محل كار، محل تحصيل، موفقتر و راضى تر باشند.

اعضاى گروه، از تجربيات و ياد گرفته هاى تازه در گروه، در زندگى روزمره استفاده مى كنند و ديگر نسبت به انتقاد ديگران از آنان حساسيت كمترى از خود نشان مى دهند و زياد حالت دفاعى به خود نمى گيرند، آنان ديگر مى توانند خود را آن گونه ببينند كه ديگران مى بينند. البته بايد توجه داشت كه در مشاوره گروهى، هدف اصلى اين است كه افراد به شناخت عميق تر از خود و رفتار خويش و ايجاد تغييرات لازم و رفع مشكلات و حل مسايل خود برسند.

مشاوره و راهنمايى گروهى، عمدتا در دانشگاه يا مدرسه و يا مؤ سسه ديگر تشكيل مى شود. و هدف آن كمك به شناخت موقعيتها، محيط، روابط انسانى، احساسات و عواطف افراد، موضوعات آموزشى، مهارتها و ارائه اطلاعات تحصيلى، شغلى و آشنا سازى افراد با سيستم مدرسه، دانشگاه، مؤ سسه، شناسايى و تحليل مشكل (چه مشكل كارى و شغلى باشد و چه مشكل شخصى و مديريتى باشد) و هدف آن رشد، تسهيل تصميم گيرى و غلبه بر مشكلات و ياورى اعضا براى ايجاد تغيير در رفتار و نگرشهاى ضعيف و ناموفق است.


عوامل درمانى در مشاوره گروهى

 عوامل درمانى در مشاوره گروهى، عبارت از اهرمهاى كار و وسايل ايجاد تغيير در شخصيت و روابط انسانى است كه مشاوران، آنها را در مورد اعضاى گروه به كار مى گيرند:

۱ - ايجاد اميد و بشارت به بهبودى و رفع مشكل.

۲ - شكستن احساس منحصر به فرد بودن مشكل يا بيمارى فرد.

۳ - انتقال اطلاعات و آموزشهاى لازم.

۴ - فراهم ساختن زمينه نوعدوستى و روابط سالم اجتماعى.

۵ - همبستگى گروهى در مشاوره گروهى، همانند رابطه حسنه و همدلى در مشاوره فردى، يك پيش شرط لازم براى درمان مؤ ثر است.

۶ - تجربه عاطفى تصحيحى.

فردى كه مشكل روانى دارد، بايد تحت يك تجربه عاطفى تصحيح كننده قرار گيرد، امورى كه اين امر را تسهيل مى كند، عبارتند از:

الف - آشنا كردن فرد به نامناسب و نادرست بودن احساسات و رفتار همنشينانه اش.

ب - افزايش توانايى فرد براى تعامل و مراوده عميق تر و صادقانه تر با سايرين.

ج - ابراز احساس عاطفى نسبت به فرد.

د - حمايت فردى و گروهى از فرد مشكل دار و ارزشگذارى بر كنشهاى او.

ه - ايجاد زمينه و فراهم ساختن شرايط تحريك عاطفى و آزمايش تجربه عاطفى تصحيح كننده وى.


روشها و فنون مشاوره

«فن» به معناى راه، روش، هنر و شيوه است و منظور از فنون مشاوره، روشها و شيوه هايى است كه در مشاوره، به اقتضاى اصول و در جهت اهداف، به اجرا در مى آيد.

مشاور، با توجه به اصول مشاوره و بهره گيرى از فنون آن، مشورت كننده را در رسيدن به هدفهاى مشاوره و حل مشكلات روانى او به طريق مؤ ثرترى يارى مى كند. ناآگاهى مشاور از اين فنون و ناتوانى وى در به كارگيرى مؤ ثر آنها، باعث موفق نشدن او در انجام مشاوره است و مشورت كننده را نيز از رسيدن به هدفهاى مشاوره باز مى دارد.

ما پس از بيان انواع روشهاى مشاوره به ذكر اين فنون و مراحل انجام آن مى پردازيم :


اقسام روشهاى مشاوره

 در روش مشاوره از نظر ميزان فعاليت مراجعه كننده و مشاور و چگونگى رابطه آنها، سه نظريه وجود دارد:


الف - روش مستقيم(۱۴۵)

 يك نظريه اين است كه مشاور، محور بحث را در اختيار گيرد و از تكنيكها و فنون مشاوره بسيار استفاده كند و در تشخيص علتهاى ناراحتى فرد بكوشد و راه حلهاى مناسب را به وى پيشنهاد يا تكليف نمايد.

از صاحبان اين نظريه، اليس، ويليامسون، سالتر، هوارد و ميلر مى باشند(۱۴۶) آنان بر اين اعتقادند كه اولا: مشاور، مشكل و موقعيت مراجعه كننده را بهتر از خودش درك مى كند. همه افراد بشر، توانايى درك از خود و سازندگى خويش را ندارند. آنان كه در جريان تعليم و تربيت صحيح قرار گرفته اند، مى توانند شرايط محيطى و قواى خود را بشناسند و به طور خلاق عمل كنند.

ثانيا: عدم آگاهى مراجعه كننده از خود و يا شرايط محيط خويش و رابطه اش با ديگران و نظاير آن، او را داراى مشكل ساخته است. او چگونه مى تواند خود را بدون راهنمايى مستقيم از مشكل برهاند. از اين رو لازم است مشاور، درمان و راه حل را برايش به صورت صريح مطرح كند و او را به صورت مستقيم هدايت نمايد تا به نتيجه برسد.

در اين روش، مشاور از طريق پرسشنامه، آزمونهاى روانى، مصاحبه و سؤ ال، به جمع آورى اطلاعات وسيعى درباره مراجعه كننده اقدام مى كند و بر تشخيص علل ناراحتى و مشكل وى همت مى گمارد و پس از كشف علل، راه حلهايى را ارائه مى دهد و از مراجعه كننده خواسته مى شود تا راه حل ارائه شده را به اجرا درآورد و نتيجه را به مشاور گزارش نمايد.


ب - روش غير مستقيم(۱۴۷)

 نظريه ديگر در روش مشاوره اين است كه مشاور، در مشاوره، محيط گرم و پذيرا را براى فرد فراهم كند تا او با آسودگى و دلگرمى به گفتگو و دادن اطلاعات لازم در مشاوره اقدام نمايد. و نيز هدايت و رهبرى بخش مهمى از فعاليتهاى جلسه مشاوره را به عهده او گذارد و مشاور، صرفا به انعكاس ‍ احساسات، افكار و رفتار او بپردازد و بدين وسيله، وى را به خودشناسى و بينش درست درباره مشكلش راهنمايى كند تا خود او به راه حل مناسب برسد.

در اين روش، شخص مراجعه كننده، محور است و رابطه حسنه، نقش ‍ اساسى در مشاوره دارد و به فنون مشاوره، بويژه تست، چندان اهميتى داده نمى شود.

دانشمندانى مانند راجرز(۱۴۸) فردريك پرلز(۱۴۹) ، از صاحبان اين نظريه اند. اساس اين نظريه را راجرز، چنين بيان مى كند: انسان، ذاتا موجودى خلاق و تواناست و طبيعتش بر خير است و براى هدفى ارزشمند كوشش مى كند. مراجعه كننده هم كه دچار كج رفتارى يا اختلال عاطفى و يا با مشكل ديگر رو به رو مى شود. انسان است و از اين گونه ويژگيها برخوردار مى باشد، ولى بر اثر تربيت غير صحيح و آگاهيهاى غلط و يا رفتارهاى انحرافى، برايش ‍ مشكل پيش آمده است. مشاور با كمك غير مستقيم به وى يعنى آگاه ساختن او به خودش و موقعيتش در جهان هستى و هدف والاى زندگى و امورى مانند آن، مراجعه كننده را به حالت طبيعى اوليه برمى گرداند و او خود به راه حل براى مشكل خويش مى رسد.

در اين روش، مراجعه كننده بيش از مشكلش مورد توجه است و به احساسات و افكارش زياد اهميت داده مى شود. و به ايجاد و تقويت رابطه حسنه مشاوره اى وى با مشاور، تاءكيد مى گردد و به جاى كوشش براى تشخيص علل ناراحتى و ارائه راه حل بر اساس آن، به انعكاس افكار، احساسات و رفتار او اقدام مى شود و به جاى دادن دستورالعمل و خواستن تكليف از مراجعه كننده، زمينه فراهم مى گردد تا خود او دستورات و تكاليف لازم را كشف نمايد و به كسب بينش نسبت به خود و مشكلش نايل شود و خود، راه حل مناسب را پيدا كند.

پرلز، كه مؤ سس «نظريه گشتالت» است نيز بر اين روش مراجعه كننده محورى(۱۵۰) ، تاءكيد دارد. به نظر وى، وقتى فرد با مشكل مواجه مى شود كه افكار و احساسات خويش را قبول نداشته و آنها را از خود نداند و سازمان و وحدت و هماهنگى رفتار را از دست بدهد.

بر اساس «نظريه گشتالت» به مراجعه كننده كمك مى شود تا خويشتن را بپذيرد و از اجزاى از هم گسسته، به خويشتن هماهنگ و وحدت يافته برسد و اعتماد و اطمينان شخصى پيدا كند و به ديگران وابسته نباشد. بر طبق اين روش(۱۵۱) ، مراجعه كننده در وضعيتى قرار داده مى شود كه آگاهى كافى پيدا كند و موانع آگاهى درست را كنار بزند و خود را آنگونه كه هست بنماياند و تواناييهاى خويش را آشكار كند.


ج - روش انتخابى

 نظريه متعادل اين است كه مشاور با توجه به نوع مشكل فرد و توانمندى او، هريك از دو روش مستقيم يا غير مستقيم را كه مؤ ثرتر و مفيدتر واقع شود، انتخاب كند؛ مثلا در حل مشكلات عاطفى و روانى، روش غير مستقيم را به كار گيرد و در غير آن از روش مستقيم استفاده نمايد. و در مواردى هم كه لازم مى بيند، از هر دو روش بهره مى برد.

تورن(۱۵۲) و گريندر(۱۵۳) از پيشگامان اين روش مى باشند. نام اين روش، روش انتخاب « Elective Metod» گذاشته شد و مكتب آنان مكتب التقاطى(۱۵۴) يا «Eclecticism» ناميده شده است.


روش تعقلى و روش تحليل روانى

 روشهاى گوناگونى در مشاوره مطرح است كه با هريك مى توان دسته اى از مشكلات مراجعه كنندگان را حل كرد. مشاور، بايد از همه روشها آگاه باشد تا به تناسب هريك از مسايل و مشكلات، از آن روشها به صورت مجزا و يا تلفيقى بهره بجويد. دو روش زير در حل مشكلات، از كارايى بسيار زياد برخوردارند و تجربه، مفيد بودن آنها را ثابت كرده است.


الف - روش تعقلى(۱۵۵)
در مشاوره

 قديمى ترين روش مشاوره كه در بين انسانها معمول بوده است ؛ روش تعقلى است محور در اين روش، عقل است. پيامبران، فلاسفه، عاقلان و دانشمندان هميشه، افراد را به تعقل، تشويق مى كرده اند تا با ورزيده شدن در فكر و عقل، آنان بتوانند مشكلات فردى و اجتماعى خود را حل نمايند.

در هر جامعه اى، هركسى كه بيشتر از نعمت عقل برخوردار بوده بيشتر مرجع و مشاور مراجعه كنندگان و مشورت طلبان مى باشد.

در اين روش، مشاور همانند معلم و راهنما عمل مى كند و جريان مشاوره و راهنمايى يك جريان تعليم و تربيت محسوب مى شود. و از خصوصيات آن اين است كه مشاور، سعى دارد مراجعه كننده را با واقعيت، حقيقت، عقايد و سنن درست، ارزشهاى اخلاقى و اجتماعى صحيح و امورى از اين قبيل آشنا و علاقه مند سازد و وى را از افكار، تصورات و وابستگيهاى غلط برهاند و او را براى زندگى معقول در آينده آماده نمايد.(۱۵۶)


ب - روش تحليل روانى(۱۵۷)

 در روش تحليل روانى، مشاور به مطالعه نقش احساسات و عواطف مى پردازد و در صدد است مشكلات عاطفى مراجعه كننده را حل نمايد.

اين روش بر اين فرضيه استوار است كه هر مشكل و اختلال رفتارى و شخصيتى كه در فرد به وجود مى آيد، نتيجه اضطرابهايى است كه شخص ‍ در گذشته به آنها مبتلا شده است. با روش تحليل روانى، آن اضطرابها، تحريكات و عوامل، شناسايى مى شوند و مراجعه كننده از واقعيت وجود خود، آگاه مى گردد و مى فهمد كه از عيب و نقص، عارى نيست، استعدادها و توانمنديهايش محدود است، بنابراين، با به دست آوردن بينشى واقع بينانه نسبت به خود، تمايلات كامل گرايى و بلند پروازانه خود را كاهش ‍ مى دهد و شخصيت خود را دوباره بازسازى مى نمايد.

در اين روش، روى تقويت نيروى اراده و عاطفه تاءكيد مى شود، اگرچه عقل را نيز در همه زمينه ها به كار مى گيرد.(۱۵۸)