زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام0%

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

نویسنده: احمد صادقى اردستاني
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 6591
دانلود: 2661

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6591 / دانلود: 2661
اندازه اندازه اندازه
زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

نویسنده:
فارسی

اين نوشته براى عموم خوانندگان ارجمند، مفيد و قابل استفاده بوده، و با مطالعه آن بيشتر آشنا ميشويم، چرا حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‌السلام را زيارت ميكنيم؟ و چگونه بايد او را زيارت كنيم؟
و در اين نوشته هم از آثار آنان بهره جسته ايم، كه تا آنجائيكه اينجانب برخورد كردم، كتابهاى مستقل در اين زمينه، به اين ترتيب است:
1 - جنة النعيم، تأليف: ملا باقر مازندارنى. اين كتاب بيش از 500 صفحه دارد، و در سال 1296، يعنى حدود 70 سال پيش از اين نوشته شده است.
2 - الخصائص العظيميه، تأليف: شيخ جواد فرزند مهدى لاريجانى. اين كتاب هم خصوصيات زندگى حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام را معرفى مى كند، و از تاريخ تأليف آن 55 سال بيشتر ميگذرد و اكنون كمياب است.
3 - عبدالعظيم الحسنى عليه‌السلام، حياته و مسنده. تأليف: دانشمند محقق، شيخ عزيز الله عطاردى، اين كتاب هم در سال 1343 يعنى 23 سال قبل از اين نوشته شده، داراى 320 صفحه مى باشد و اثر عالمانه اى است.
بنابراين، همانطور كه ملاحظه كرديد، اولا از تاريخ تأليف كتابهاى ياد شده ساليانى مى گذرد، و آنها عموما ناياب يا كمياب شده است، ثانيا همانطور كه اشاره شد، اين كتابها مفصل مى باشد، و براى استفاده دانشمندان و اهل علم و تحقيق مناسبتر خواهد بود.


فصل هشتم: فضيلت و فلسفه زيارت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام

 در مورد فضيلت زيارت، امامزاده واجب التعظيم و سيدالكريم، عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام دو حديث وارد شده، كه بمنظور توجه بيشتر به زيارت آن بزرگوار، و درك فضيلت و معنويت بهتر از آستان نورانى آن سيد جليل القدر، آن احاديث را مورد بررسى و مطالعه قرار مى دهيم:


۱ - من زار قبره، وجبت له الجنة.(۹۹)

 اين حديث ظاهرا از امام دهم حضرت هادىعليه‌السلام است، آنحضرت فرموده است: هر كس قبر عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام را زيارت كند، بهشت بر او واجب مى گردد.

۲ - مردى از «شهر رى» مى گويد: در «سامرا» بحضور امام هادىعليه‌السلام رسيدم، آن بزرگوار از من سؤال كرد، كجا بودى؟ پاسخ دادم:زرت الحسين بن على عليه السلام.

من بزيارت حسين بن علىعليه‌السلام رفته بودم، و اكنون از كربلا ميآيم.فقال: اما انك لوزرت قبر عبدالعظيم عندكم، لكنت كمن زار الحسين عليه السلام (۱۰۰) .

آن حضرت فرمود: توجه داشته باش، اگر قبر حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را كه نزد شماست زيارت كرده بودى، مثل اين بود كه بزيارت قبر حسين بن علىعليه‌السلام رفته باشى!

بنابراين، بدليل بيان امام دهم، پاداش زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام با فضيلت زيارت سيدالشهدأعليه‌السلام مساوى مى باشد.

آنوقت ممكن است، بخاطر مقايسه زيارت آن بزرگوار با زيارت حضرت سيدالشهدأعليه‌السلام اين مطلب مطرح شود، كه: زيارت حضرت عبدالعظيمى كه، اولا نسب او با چهار واسطه به امام مجتبىعليه‌السلام ميرسد، و ثانيا مبارزه و فضيلت شهادتى نداشته است، با زيارت حضرت حسينى كه اولا خود امام معصوم است، و نيز فرزند علىعليه‌السلام و فاطمهعليه‌السلام مى باشد، و ثانيا در راه خدا آنهمه مصيبتها و رنجها كشيده، و بفيض بزرگ شهادت رسيده، چگونه ممكن است، با هم مساوى و هم سنگ باشد؟!

براى توضيح اين معنى، دو مطلب پراهميت را، مورد دقت قرار مى دهيم:


الف: اعتبار سند حديث

 اين حديث از نظر سند و مدرك معتبر است، و بسيارى از عالمان آگاه و حديث شناس، و مورخ و فقيه، آنرا در كتابهاى متين و ارزشمند خود آورده اند، كه از باب نمونه، تعدادى از كتابها و نويسندگان آنرا، مورد توجه قرار مى دهيم:

۱ - محمد بن قولويه قمى، در كتاب «كامل الزيارات» ص ‍ ۳۲۴.

۲ - شيخ صدوق، در كتاب «ثواب الاعمال» ص ۱۲۴.

۳ - حاج ميرزا حسين نورى، در كتاب «مستدرك الوسائل» ج ۳، ص ۶۱۴ و ۶۶۹.

۴ - حاج شيخ عباس قمى در كتاب «سفينة البحار» ج ۲، ص ‍ ۱۲۱.

۵ - حاج شيخ عباس قمى در كتاب «مفاتيح الجنان» ص ۶۵۶.

۶ - حاج شيخ عباس قمى در كتاب «منتهى الامال» ج ۱، ص ‍ ۱۷۹.

۷ - محمد بن على اردبيلى در كتاب «جامع الرواة» ج ۱، ص ‍ ۴۶۰.

در كتابهاى ديگر زيارتى و حديثى شيعه نيز اين حديث آمده است، و علماى بزرگ حديث و رجال، همگان اين حديث را از لحاظ سند و مدرك معتبر و موثق دانسته اند، و موضوع حديث از لحاظ مدرك خدشه بردار نيست.


ب: دلالت و مفهوم حديث

 از لحاظ دلالت و مفهوم نيز، جهت تبيين معنى اين حديث، مناسب است كه اين جهات را مورد، دقت قرار دهيم:


۱ - موضوع مبارزه و هجرت

 براى ارزش مبارزه و جهاد و فداكارى و شهادت حضرت ابى عبدالله عليه الصلاة و السلام، هرگز نميتوان اندازه اى قرار داد، و عمل آن بزرگوار را با اعمال ديگران مقايسه نمود: زيرا:الاسلام، نبوى الحدوث و حسينى البقأ.

يعنى، اسلام بوسيله پيامبر بوجود آمد، و سبب بقأ و استمرار آن، حسين بن علىعليه‌السلام بوده، و اين معنى هم براستى يك واقعيت اجتناب ناپذير است.

اما حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام هم آنگونه نيست كه، مبارزه و جهادى نكرده، و در راه اسلام، صدمات و مشقتهائى تحمل ننموده باشد، بلكه همانطور كه در فصل دوم تحت عنوان «مبارزه با ظلم و ستم» و نيز در فصل چهارم مطالعه كرديم، آن بزرگوار هم، بخش ‍ زيادى از عمر خود را، در راه مبارزه و ستيز با حكام جور گذرانده، و تحت تعقيب بوده، و درگيرى و آوارگى داشته، و نيز قيام و هجرت نموده است، و ميتواند، مشمول آيه:و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله... (۱۰۱) قرار گيرد، و زيارت او، داراى ارزش و فضيلت زيادى باشد.


۲ - اطاعت و ولايت اهل بيتعليه‌السلام

 اگر چه نسب عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام با چهار واسطه بامام حسن مجتبى ميرسد، و باصطلاح وى امامزاده است، اما نبايد فراموش ‍ كرد كه، وى امامزاده بزرگوارى است، كه بخاطر خلوص و اطاعت، بمقامى ميرسد كه، امام هادىعليه‌السلام ميفرمايد:انت ولينا حقا (۱۰۲) .

روى اين حساب، او ولى، ولى الله مى گردد، و در مورد ديگر، آنحضرت بخاطر مقام علمى و بيان حديث و نشر فرهنگ تشيع، براى عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام سلام ميرساند، و از شخصيت او تجليل بعمل مى آورد(۱۰۳) .


۳ - بيان عظمت و تقويت عقيده

 جهت ديگرى را كه در تبيين اين حديث ميتوان مورد توجه قرار داد اينست كه، ممكن است، امام هادىعليه‌السلام نسبت بآن مردميكه از «شهر رى» به زيارت حسين بن علىعليه‌السلام مشرف شده، نظر خاصى داشته، و باصطلاح حديث ناظر به مورد خاصى صدور يافته است، يعنى ممكن بوده آن مرد مقام حضرت عبدالعظيم را مورد توجه قرار نميداده، و نسبت بآن بزرگوار بى اعتنا و يا كم توجه بوده است، و امام هادى (عليه السلام ) خواسته است از اين راه، از مقام والاى سيدالكريم، تجليل كرده، و اعتقاد آن مرد را تقويت نموده باشد و بدين لحاظ چنين مطلبى را درباره زيارت وى، براى آن مرد، ابراز داشته است!

علامه عاليقدر، مرحوم شيخ عبدالحسين امينى، نويسنده كتاب كم نظير «الغدير» در پاورقى كتاب كامل الزيارات» مينويسد: اين حديث بخصوصيت آن راوى و آن مرد زيارت كننده، توجه خاصى دارد، و معلوم مى شود، كه آن شخص نسبت به مقام حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام بى اعتنا بوده و از خود نسبت بآن حضرت رغبتى نشان نميداده، و از مقام و شخصيت والاى آن بزرگوار، بى اطلاع بوده است(۱۰۴) .

و حضرت هادىعليه‌السلام هم خواسته است، بدين وسيله، عظمت عبدالعظيم را مورد تجليل قرار داده و معرفت آنمرد را تقويت نموده باشد.


۴ - شرائط خاص زمان و مكان

 ممكن است شرائط خاص زمانى و مكانى، سبب گرديده باشد، كه امام هادىعليه‌السلام فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم را مانند فضيلت زيارت سيدالشهدأعليه‌السلام محسوب داشته، و اين درك فضيلت را مخصوص آن زمان قرار داده است.

زيرا همانطور كه در فصل چهارم اين كتاب خوانديم، متوكل عباسى، و برخى ديگر از حكام جور، پس از تخريب بارگاه حضرت حسين (عليه السلام ) براى جلوگيرى از زيارت آن بزرگوار، مأموران دژخيم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، كه به صغير و كبير رحم نمى كردند، و جان افراد در خطر كشته شدن قرار ميگرفت، و حتى زائرين زيادى را، بيرحمانه بخاك و خون كشيده بودند(۱۰۵) .

آنگاه حضرت هادىعليه‌السلام خواسته است، با بيان عظمت و فضيلت زيارت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام بدين وسيله، جان افراد را از مرگ و خطر حفظ كرده باشد.


۵ - تشكيل پايگاه و مركز تبليغ

 مسئله لزوم پايگاه سازى و تشكيل مراكز تجمع نيروها و اجتماعات، موضوعى است، كه بطور كلى از اخبار و احاديث بدست مى آيد، روشن مى شود كه ائمه اطهار دوست ميداشتند، شيعيان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاكره كنند، و براى حفظ كيان تشيع و نشر معارف و گسترش مكتب، فعاليت هاى دينى و تبليغى و اجتماعى داشته باشند.

براى اين مطلب هم، دلائل و شواهد فراوانى وجود دارد، كه برخى از آن را مورد مطالعه و دقت قرار مى دهيم:

الف: «خثيمه» مى گويد براى خداحافظى به حضور امام باقرعليه‌السلام رفتم، آن بزرگوار براى شيعيان سلام رسانيد، و سفارش كرد، آنان تقوى پيشه باشند، توانگران از نيازمندان حمايت نمايند، در اجتماعات هم شركت كنند و با يكديگر ملاقات و مذاكره برقرار سازند، سپس ‍ فرمود:

 و ان لقيا بعضهم بعضا حياة لامرنا، رحم الله عبدا احيا امرنا (۱۰۶) .

«اگر شيعيان ما با هم ملاقات و ديدار داشته باشند، اين كار سبب احياى راه ما مى شود، خدا رحمت كند بنده اى را كه راه و هدفهاى ما را زنده بدارد».

ب: وقتى امام زين العابدينعليه‌السلام كنار قتلگاه شهيدان كربلا، منقلب و ناراحت مى شود، حضرت زينبعليه‌السلام او را دلدارى ميدهد، كه وضع آن جسدهاى مطهر اين طور نمى ماند!

 و ينصبون لهذا الطف علما لقبر ابيك سيدالشهدأ، لايدرس اثره و لايعفو رسمه على كرور الايام (۱۰۷) .

«فرزند برادرم! از اينكه وضع بدنهاى اين شهدأ و آثار آنان را اينگونه مى بينى، ناراحت نباش، در سرزمين كربلا، براى قبر پدر بزرگوار تو، علامت و مركزى بوجود ميآيد، كه آثار آن هرگز محو و نابود نمى گردد، بلكه با مرور ايام آثار آن زنده تر و پاينده مى شود»!

ج - «على بن مهزيار» مى گويد: از امام جوادعليه‌السلام سؤال كردم، اى امام بزرگوار، قربانت گردم، آيا فضيلت زيارت پدر شما امام رضاعليه‌السلام بيشتر است يا فضيلت زيارت امام حسينعليه‌السلام ؟

آن حضرت فرمود:

 زيارة ابى افضل، و ذلك ان ابا عبدالله يزوره كل الناس و ابى لايزوره الا الخواص من الشيعه (۱۰۸) .

«زيارت پدرم داراى فضيلت بالاتر است، و علت آنهم اينست كه اباعبداللهعليه‌السلام را همه مردم زيارت ميكنند، اما زيارت پدرم را فقط عده خاصى از شيعه انجام ميدهند».

«علامه امينى» در تفسير و تبيين اين حديث مينويسد: در متن حديث دليل مستحب بودن و بالاتر بودن زيارت امام رضاعليه‌السلام روشن است و منظور اين نيست كه بطور مطلق زيارت امام رضاعليه‌السلام بر زيارت امام حسينعليه‌السلام برترى دارد، بلكه اين روايت ناظر به زمان خاصى است كه، زيارت كنندگان قبر امام رضاعليه‌السلام كم بوده اند و به خاطر دورى راه و موانع ديگر (كه آنروز در شهرهاى حجاز و ساير جاها نسبت به شيعيان حاكم بوده) نسبت بآن علاقه نشان نمى دادند(۱۰۹) !

بنابراين، از اينكه امام باقرعليه‌السلام ملاقات افراد و تشكيل اجتماع را دوست مى دارد، و بدان توصيه مى كند، حضرت زينب امام سجادعليه‌السلام را دلدارى و نويد ميدهد كه، مزار حسينعليه‌السلام مركز ولايت و تجمع پيروان آن حضرت مى شود، و امام جوادعليه‌السلام براى زياد شدن زائرين قبر امام رضاعليه‌السلام فضيلت برتر معرفى مى كند، به اين نتيجه ميتوان رسيد كه، پيشوايان اسلام، تأسيس ‍ مراكز جديد و پايگاههاى زيارت و اجتماعات را، به منظور احياى آثار امامت و ولايت دوست مى داشته اند و براى آن تشويق و تأكيد مى نمودند.

روى اين حساب، بيان امام هادىعليه‌السلام كه، فرموده: اگر كسى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را در «شهر رى» زيارت كند مثل اين است كه، حسينعليه‌السلام را در كربلا زيارت نموده، شايد يك جهت عمده آن اين باشد كه آن حضرت ميخواسته است با اين گونه تحريكها و تشويقها، براى معرفى اهل بيتعليه‌السلام و نشر معارف خاندان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ پايگاه عبادت و زيارت، و بالاخره، مركز تبليغ و ارشاد و مبارزه و سازندگى جديدى بوجود آورده باشد.

خاصه اينكه در عصر امام جواد و امام هادىعليه‌السلام بارگاه امام حسينعليه‌السلام مورد توجه شيعيان واقع شده بود و با وجود فشارها و مخالفتهاى دشمن، هر طورى شده بود، آنان بزيارت آن بزرگوار مشرف ميشدند، اما «شهر رى» و مزار عبدالعظيمعليه‌السلام برخلاف قبر امام حسينعليه‌السلام كه در مركز بلاد اسلامى مانند: مكه مدينه و نجف واقع شده بود، آنروز زائر كمترى داشت!

اضافه بر اين، آنطور كه از بيان امام هادىعليه‌السلام نسبت به آن مردى كه كربلا رفته بود، استفاده مى شود، وى و شايد ديگران هم، به مقام بلند حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام آن معرفت لازمى را كه مى بايست داشته باشد، نداشته اند، بدين لحاظ امام هادىعليه‌السلام خواسته است اولا، شخصيت آن بزرگوار را معرفى كرده، ثانيا، عقيده آن راوى را تقويت نموده(۱۱۰) و ثالثا، با تشويق جهت توجه و تشكيل مركز جديد تبليغى و مبارزاتى، ارشاد مفيدى نموده باشد، بدين خاطر، زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را با زيارت حضرت حسينعليه‌السلام مساوى دانسته، و ضرورى شناخته است!


فصل نهم: آداب زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

 براى زيارتها و آداب آن، از سوى پيشوايان معصوم، در كتابهاى دعا، حديث و فقه، دستورات فراوان و مصرانه اى وارد شده، حتى از لحاظ معنوى براى زيارت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و امامان معصوم و نيز برخى از امام زادگان و اوليأ الهى، به زيارت كننده، وعده بهشت داده شده است(۱۱۱) .

اما در مورد روش زيارت، بگونه ايكه اولا زيارت مطابق با دستورات دينى صورت گيرد، و ثانيا زيارت نتيجه اخلاقى، فرهنگى و تربيتى بدنبال داشته باشد، يك سلسله دستوراتى وارد شده، كه همه آن دستورات را بطور كلى، به دو بخش مى توان تقسيم نمود:


الف: آداب ظاهرى زيارت

 وظائف و آداب ظاهرى كه ميتواند، عمدتا در جهت تأثيرگزارى و تقرب و محبوبيت و نتيجه گيرى از زيارت، نقش سازنده اى داشته باشد، فراوان است، اما «محدث قمى» با كمك گرفتن از اخبار و احاديث معصومينعليه‌السلام تعداد آن آداب را ۲۸ مورد دانسته، و اينجانب نيز با استفاده از آن موارد، و برخى ديگر از متون اسلامى، مجموعا ۱۹ مورد مهم و لازم آنرا، كه درباره آداب زيارت معصومينعليه‌السلام وارد شده، و در مورد ساير امامزادگان و اوليأ الهى، رعايت آن مطلوب و محبوب خواهد بود، بدين شرح خاطر نشان ميسازد:

۱ - غسل زيارت، بمنظور دريافت اجر معنوى و نظافت بدن.

۲ - پوشيدن لباس پاك و تميز، براى آراسته شدن و منظم بودن، در اجتماعات مسلمانان.

۳ - اذن دخول، جهت تقويت حالت معنوى، و احترام به مقام صاحب بقعه.

۴ - خوددارى از سر و صداى بلند، تا سبب ناراحتى و حواس پرتى ديگران فراهم نيايد.

۵ - پرهيز از چشم چرانى و ساير گناهانى كه، موجب تنزل مقام انسانى زائر، و سبب بى احترامى به امام يا امامزاده مى گردد.

۶ - جدا بودن محل مردان و زنان، تا حتى الامكان لغزش و بى توجهى معنوى بوجود نيايد.

۷ - در صورت توان و حتى الامكان، براى رعايت ادب، زيارتنامه ايستاده خوانده شود.

۸ - چنانكه در حال زيارتنامه خواندن، نماز جماعت بپا شود، بمنظور تعظم شعائر اسلام لازم و بهتر است از ادامه زيارت خوددارى نموده و در نماز جماعت شركت به عمل آيد.

۹ - جا دادن به افراد، مخصوصا نسبت به اشخاص كهنسال و مريض در زيارتگاهها، كه از وظائف اخلاقى زائرين مى باشد.

۱۰ - پس از اتمام شدن زيارت دو ركعت نماز به نيت دو ركعت زيارت قربة الى الله، سفارش شده است.

۱۱ - براى زيارت خواندن، آنطور كه از سوى پيشوايان اسلام توصيه شده، بايد زيارت صحيح و معتبرى انتخاب شود.

۱۲ - هرگاه كار زيارت به پايان رسيد، توصيه فرموده اند، با عجله از محل بيرون آيد، تا حق ديگران نيز رعايت شود، و آنان بتوانند، از فيض زيارت بهره مند گردند.


ب: آداب اخلاقى زيارت

 غير از رعايت آداب ظاهرى زيارت، كه هر كدام بنوبه خود، داراى ارزش ‍ زياد و فلسفه مهم اخلاقى و حقوقى و تربيتى است، يك سلسله آداب و مقررات اخلاقى و معنوى نيز، كه هر كدام ميتواند اثر عرفانى و تربيتى زيارت را بيشتر گرداند، بايد مورد دقت و مراقبت قرار گيرد، كه عمده ترين آن بدين شرح است:

۱ - زائرى كه بزيارت ميرود، بايد در درون خود، حالت توبه و استغفار بوجود بياورد، تا بتواند از نورانيت و معنويت زيارت بهتر بهره مند گردد.

۲ - زبان زائر به جاى سخنان بيمورد و گفتگوهاى دنيوى و گاهى خلاف اخلاق، بايد به تكبير و تهليل و ذكر خدا گويا باشد.

۳ - خود را از حواس پرتى و باينطرف و آنطرف نگاه كردن، مهار كند و متوجه خطاها و لغزشهاى خود بوده، و راه كمك گرفتن از مقام صاحب بقعه و امام و يا امامزاده را، مورد نظر داشته باشد.

۴ - حالت خشوع و حضور قلب را در خود تقويت نموده، و با فراغت از مطالب مادى، و با خاطرى پاك و آراسته و با قدمهاى آهسته، قدم به آستانه امام يا امامزاده بگذارد.

۵ - براى درك فيض زيارت، آنچه بيشتر نقش سازنده دارد، اينست كه زائر با قلبى پاك از شرك و ريا و حسد و كينه و ساير رزائل اخلاقى، به بقعه وارد شود، و با دلى پاك و باصفا زيارتنامه را بخواند.

در اذن دخول، حرم امام رضاعليه‌السلام وارد شده، زائر از خدا بخواهد، او را و قلب او را از آلودگيها و آلايشها پاك و نظيف بگرداند:اللهم طهرنى و طهر قلبى (۱۱۲) .

۶ - وظيفه باطنى و معنوى ديگرى، كه عموما در زيارتها بايد مورد توجه دقيق قرار گيرد، موضوع معرفت و عرفان است، بر اساس اين وظيفه، زيارت كننده بايد، بداند چرا زيارت مى كند؟ چگونه بايد زيارت كند؟ و كسى را كه زيارت مى كند، كيست؟ و مقام و شخصيت او چيست؟ و تكليف اخلاقى و عملى او در برابر آن بزرگوار چه خواهد بود؟

آرى، بزرگترين فلسفه دينى و سياسى زيارت، همانطور كه معصومين سفارش فرموده اند، همين مسئله اساسى معرفت و شناخت است، و بهمين جهت است كه، درباره زيارت ائمه اطهار، موضوع «عارفا بحقه(۱۱۳) » بطور مكرر مورد تأكيد قرار گرفته، و شيعه بايد حق امامت و زعامت و ولايت آن امامان و اوليأ بزرگ الهى را درك كند، و نيز اطاعت و متابعت آن بزرگواران را، بمنظور انتخاب راه صحيح زندگى، ملاك عقيده و اخلاق و عمل خود قرار دهد.

۷ - مطلب بسيار مهم ديگرى را كه هر زائرى بايد مورد توجه خود قرار دهد، اينست كه بر اساس عقيده ايكه ما درباره امامان معصوم و برخى از اوليأ الله داريم، اينست كه آنان نمرده اند، و داراى حيات معنوى ميباشند و آنان بر اعمال و رفتار ما، شاهد و ناظر خواهند بود! در اذن دخول حرم ائمهعليه‌السلام ميخوانيم:يرون مقامى و يسمعون كلامى و يردون سلامى (۱۱۴) .

آنان وضعيت مرا مشاهده ميكنند، حرف و سخن مرا مى شنوند، و نيز سلام و احترام مرا جواب ميدهند!

روى اين حساب و با توجه باين مطلب، هر كس بزيارت ميرود، بايد از هر جهت مواظب و مراقب اعمال و حركات خود باشد، كه اولا، خطا و لغزش و بى مبالاتى از او سر نزند، و ثانيا چون رفتار و سكنات او، از نظر امام و اوليأ و مقربين الهى پوشيده نيست، طورى رفت آمد كند، بگونه اى گفت و شنود بنمايد، و خلاصه با شيوه صالح و سالمى برخورد كند، كه اعمال و رفتار او، موجب رضايت و خرسندى قلبى اوليأ دين، و سبب محبوبيت و تقرب درگاه الهى فراهم گردد.


درباره زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

 درباره زيارت ابوالقاسم، حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام كه، از سوى امام معصوم براى اصل آن دستور و توصيه رسيده، جاى شك و ترديد نيست، واز وظائف اخلاقى و دينى ما محسوب مى شود، كه آن بزرگوار را زيارت و از فضل و فيض و زيارت وى بيش از پيش بهره مند گرديم.

در بيانى كه «مرحوم محدث قمى» از امام معصوم روايت مى كند، پاداش زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را بهشت معين فرموده(۱۱۵) ، و در سفارشى هم كه امام هادىعليه‌السلام به مردى از «شهر رى» ارائه فرموده، اجر زيارت سيدالكريم را، با توجه بشرائط خاصى، در رديف زيارت حضرت سيدالشهدأعليه‌السلام قرار گرفته است(۱۱۶) . و روى اين حساب اصل دستور زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام منصوص و مورد توجه معصومعليه‌السلام قرار گرفته است(۱۱۷) .

اما در اينكه، آنحضرت را با چه زيارتى ميتوان زيارت نمود؟ مرحوم «محدث قمى» بنا بنظريه «فخر المحققين» زيارتنامه مفصلى را كه مانند زيارتنامه فاطمه معصومهعليه‌السلام در «قم» مى باشد، آورده و خواندن آنرا توصيه كرده است(۱۱۸) . و امكان دسترسى و قرائت آنهم فراهم است.

از طرف ديگر مرحوم «ملا باقر نورى مازندرانى» هم براى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام سه نمونه زيارت آورده، كه يكى كوتاه و خلاصه و دو زيارت ديگر تا حدى مفصل و مشروح مى باشد، و ما در اينجا، براى افراديكه فرصت مناسبى ندارند، زيارت كوتاه را بنا بنظريه «مرحوم نورى» مأخوذ از ائمه هدى است(۱۱۹) . و براى افراديكه فرصت لازم را دارند، يكى از زيارتهاى مفصل را كه خواندن آن قربة الى الله، محبوب و مطلوب خواهد بود، مى آوريم:

زياتنامه خلاصه

 السلام عليك ايها المحدث العليم، السلام عليك ايها السيدالكريم، السلام عليك ايها الشخص الشريف (۱۲۰) .

زيارتنامه مفصل

 السلام من الله، السلام على آدم صفيه و على نوح نجيه و على ابراهيم خليله و على اسماعيل ذبيحه و على موسى كليمه و على عيسى روحه و على محمد حبيبه و على على وليه و على حسن دليله و على حسين قتيله و على على سجاده و على محمد باقر علمه و على جعفر صادق وعده و على موسى كاظم حلمه و على على رضا برضائه و على محمد مظهر جوده و على حسن شاهده على عباده و على خاتمهم و قائمهم نوره و برهانه.

ثم السلام من الله و انبيائه و ائمته على المنتخبين من آلهم و المنتخبين من ذريتهم، ثم السلام عليك يا سيدى و مولاى و يا املى و رجائى، يابن محمد المصطفى، يابن على المرتضى، يابن فاطمة الزهرأ و يابن الحسن المجتبى، و بابى انت و امى ايها الصابر الكظيم و المحدث العليم، ايها الهادى المهدى، الطاهر التقى، الرضى المرضى الزكى.

السلام عليك، ايها السيد المؤ من الوفى، السلام عليك ياعبدالعظيم بن عبدالله بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على صلوات الله و سلامه عليك و على آبائك المرحومين، و اجدادك المظلومين، و اشهد انك عبدت الله حتى اتيك اليقين، و اشهد ان هذه التربة تربتك و الحرم حرمك، و الله ناصرك و هذه شهادتى عندك و اسئل الله تعالى ان يجعلنى فى حزبك، و لقد كنت لاجدادك المكرمين مواليا، ولاعدائهم و ظالميهم مناصبا و محاربا، و السلام عليك و رحمة الله و بركاته(۱۲۱) .


فصل دهم: بركت و كرامت، براى اداى حاجت

در كوى ما، شكسته دلى ميخرند و بس

بازار خودفروشى، از آنراه ديگر است

از آيات متعددى در قرآن كريم، و احاديث بسيارى در كتابهاى مختلف روائى، استفاده مى شود كه، مرگ مرحله فنا و نيستى انسان نيست، بلكه مرگ انتقال و تغيير كيفيتى است، و روح همچنان زنده و باقى و برقرار خواهد ماند.

بنابراين، وقتى روح انسان، مخصوصا روح انسانهاى ممتاز و اوليأ درگاه الهى، زنده و جاويد باشد، بهمانگونه كه در عالم حيات ظاهرى ميتوان از آن كمك و استمداد دريافت نمود، استمداد و كمك آن ارواح پاك، در زمان پس از مرگ نيز، چنانچه شرائط استمداد كننده مساعد باشد، كارى عادى خواهد بود!

بهمين دليل، در احاديث و دعاهاى فراوانى موضوع دعا و توسل بوسيله اوليأ الهى مورد توصيه و تصريح قرار گرفته و بوسيله پاكان و نيكان، و همچنين بواسطه مقام بلند و تقرت معنوى آنان در پيشگاه پروردگار عالم، مى توان توسل برقرار نمود، درخواست كمك و استمداد كرد، و گرفتاريها و حاجتهاى خود را برآورده ساخت.

آرى، موضوع دعا و توسل، وكارائى و نتيجه گيرى از اينگونه ارتباطات معنوى هم چيزى است كه، غير از شواهد فراوان تاريخى كه در كتابها خوانده و از زبان مبلغين اسلامى و افراد مؤ من و سالخورده داستانهائى شنيده ايم، گاهى خود نيز شاهد بهبود بيماريهاى سخت و شفاى دردهاى طاقت فرسا، و رفع مشكلات و گرفتاريهاى بزرگى بوده ايم، كه افراد بدين وسيله مشكل خود را بشكل معجزه آسائى برطرف كرده اند.

خلاصه در باب دعا و توسل و رفع مشكل و رسيدن به حاجت، مطالب زيادى وجود دارد، و موضوع از نظر آيات قرآن و احاديث اهل بيتعليه‌السلام و نيز از لحاظ تاريخى و اعتقادى، قابل بحث و بررسى گسترده ايست، كه براى اطلاع كامل به كتابهاى مربوطه بايد مراجعه كرد(۱۲۲) ، اما در اين كتاب كه از شخصيت والاى حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام سخن گفته ايم، و مشاهده ميكنيم حرم آن بزرگوار پيوسته مأمن و مركز توسل و اجتماع مؤ منين اهل دل است، و مخصوصا در شبهاى جمعه، زائرين فراوانى در پرتو مقام معنوى آنحضرت، انوار تابناك ايمان و ارشاد دريافت ميدارند، بمنظور توجه بيشتر بمقام وى، و كسب فيض بهتر از آن آستان، مناسبت دارد چند نمونه، از داستان كسانى را كه از كرامت آن بزرگوار بهره مند گرديده، و براى درد خود شفا، و براى رفع مشكل خود راه حل پيدا كرده اند، مورد مطالعه قرار گيرد:


۱ - شفاى هادى خان

 مرحوم آيت الله حاج سيد احمد زنجانى، از قول مرحوم «حاج محمد تهرانى» (پدر مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس تهرانى) داستانى نقل مى كند، كه مردى بنام «هادى خان» كه از دوستان او محسوب ميشده و در اداره راه آهن بين تهران و شهر رى كار ميكرد، به سكته مبتلا شد، و بدن او مانند يك قطعه گوشت بى حركت افتاده بود، واضافه بر اين، سراسر بدن او يكپارچه زخم و جوش گرديده بود! اين وضعيت چند ماه طول كشيد، بطوريكه همه دوستان و بستگان از «هادى خان» نااميد ميشوند و او همچنان در بستر مرگ ميماند، و ديگر كسى حتى از دوستان هم بديدار و احوالپرسى او نميرود!

بارى، بيمارى جسمى از يكطرف و كنار گذاشته شدن از سوى دوستان از طرف ديگر، ناراحتى و عذاب روحى «هادى» را بيشتر مى كند، و بهمين دليل دل او هم شكسته مى شود. در چنين وضعى كه وى از همه جا و همه كس قطع اميد مى كند، از بستگان خود درخواست مى كند، هر طورى شده، بدن مجروح و نيمه جان او را به حرم حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام برسانند، اين عمل انجام مى شود، و در شب دوشنبه اى او را به حرم آنحضرت ميبرند، و شب را به نماز و عبادت و گريه و زارى و دعا و توسل ميگذراند، در همان شب حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را در خواب ميبيند كه آنحضرت بالاى سر او آمده و باو مى گويد، امشب بايد بروى و شب جمعه بيائى!

هر طورى شده، هادى خان را با زحمت از حرم برميگردانند، و همانطور كه دستور داده شده بود، شب جمعه او را بحرم ميآورند.

شب جمعه نيز در حرم به گريه و زارى و توسل مشغول مى شود، تا اينكه به خواب ميرود، در عالم خواب حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را در حضور رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مشاهده مى كند، كه ببالين او آمده اند، و حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام از محضر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ تقاضا مى كند، اين مرد دردمند به ما متوسل شده است، آنگاه رسول خدا ميفرمايد: اى مرد، از جاى خود حركت كن، تو ديگر دردى ندارى!

در چنين حالى، هادى خان از خواب بيدار مى شود، و خود را صحيح و سالم ميبيند، و به تهران مراجعت مى كند، و سه شب مجلس جشن و چراغانى ترتيب ميدهد، و بعد با پاى خود به اداره و محل كار خود برمى گردد!

همه كارگران و حتى تعدادى كارگر مسيحى، كه وضعيت قبلى هادى خان را به چشم خود ديده بودند، و اكنون نيز با چشم خود او را صحيح و سالم مشاهده ميكنند، اين بهبودى را نتيجه امداد دست غيبى ميشمارند. بعد از اين مرحله وى به اداره كرمانشاه (باختران فعلى) منتقل مى شود، و مشغول بكار مى گردد، و بعد از دو سه سال از دنيا ميرود، مرحوم آيت الله حاج عباس تهرانى نيز مى گويد: اين خاطره را من به خوبى بياد دارم(۱۲۳) .


۲ - گمشده پيدا مى شود!

 داستان ديگرى را از كرامت و معنويت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام خود مطلع شده و بياد دارم، كه از طرفى عقيده محكم و استوار متوسل شونده را، و از طرف ديگر، مقام و عظمت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را بيان مى كند.

داستان بدين شرح بود كه، در سال ۱۳۴۲ شمسى قمرى، در «كارخانه عالى نسب» تهران. بخاطر مسامحه راننده اى بنام «محمد» ورقه رسيد يك محموله تجارتى، بوسيله صاحب فروشگاهى ناپديد مى شود، و حيثيت و آبروى آن راننده مذهبى بطور دردناكى ضربه ميبيند، و براى وى زندگى شرافتمندانه بسيار تلخ و زهرآگين مى شود. ماجراى دردناك آن راننده را، يكى از آن همشهريان اينجانب بنام «حاجى رجب» كه آنروز اهل حال و معنويت بود، و حتى گاهى شبهاى جمعه با پاى پياده از تهران بزيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام ميرفت، مطلع شد، و تا جائيكه خود نيز بياد دارم، بعد از ظهر پنجشنبه اى وى براى دعا و درخواست حاجت محمد، كه پيدا شدن رسيد محموله و اعاده حيثيت بود، بحرم حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام مشرف شد و شب را در آن مكان مقدس بيتوته نمود، و بعد از ظهر همان جمعه به تهران برگشت و به محمد نويد داد، فردا كه شنبه است، رسيد پيدا مى شود، اما باز هم بايد به صاحب آن فروشگاه كه مظنون به ناپديد كردن رسيد است، مراجعه شود!

صاحب فروشگاه كه مسامحه او سبب گم شدن ورقه رسيد محموله مى گردد، شب جمعه يا شنبه خوابى ميبيند كه ناچار مى شود، براى پيدا شدن رسيد جديت بيشترى بخرج دهد، و بالاخره رسيد پيدا مى شود، و محمد نيز مطلع مى گردد، اما بخاطر اينكه در ميان كارگران كارخانه عرض و آبرويش ضربه ديده بود، از دريافت برگه رسيد بطور خصوصى و پنهانى خوددارى ميكرد، و شرط تحويل آنرا در كارخانه و در حضور كارگران قرار ميدهد، كه اين كار همراه با جشن و چراغانى عملى مى شود، و ببركت و كرامت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام آب رفته بجوى باز مى گردد، و آبروى ريخته شده جمع مى شود. و محمد حاجت روا مى گردد!