مسايل جوى
ايمان با علم بهتر است
امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:
من دخل فى الايمان بعلم ثبت فيه، نفعه ايمانه، و من دخل فيه بغير علم خرج منه كما دخل
.
هركسى با علم در ايمان وارد شد، به يقين كه او در ايمان، استوار مى ماند، و ايمانش براى او منافع بسيار دارد، و آن كه بدون علم وارد ايمان شد، هر آينه احتمال دارد كه از ايمان به در آيد؛ همان گونه كه وارد به ايمان شده بود.
خلاصه ى معناى كلام آن حضرت، اين است كه ايمان بر پايه ى علم و دانش، استوار و محكم تر است و با علم بيشتر، امان قوى تر مى شود پس ايمان بدون علم و دانش، ممكن است سست و ناپايدار باشد.
امام باقرعليهالسلام
مى فرمايد:العقل دليل المومن
: همانا، عقل نشانه و راهنماى فرد با ايمان است.
شايد منظور حضرت اين است كه اين، عقل مومن است كه او را به ايمان صحيح و منطقى راهنمايى مى كند و اين ايمان نشانه ى تكامل عقل اوست. فرد با ايمان، عاقل است؛ چون آدم عاقل، با تفكر و انديشيدن، خوبى ها، بدى ها، حق و باطل را سنجيده و از هم تشخيص مى دهد.
حضرت امام كاظمعليهالسلام
مى فرمايد:
ان لكل شيى ء دليلا و دليل العقل اءلتفكر
: براى هر چيزى نشانه اى است و فكر و انديشه كردن نشانه عقل و خرد است.
همچنين آنحضرت در جاى ديگرى مى فرمايند:
ان العقل مع العلم
: به يقين كه عقل با علم همراه است.
البته احاديث متعدد ديگرى نيز به نقل از پيشوايان معصومعليهمالسلام
كه بيانگر جايگاه و اهميت علم و ايمان است، وجود دارد ولى ما را مجال بحث آن ها نيست. از اين رو به ذكر همين احاديث اكتفا مى كنيم.
جو زمين از آب و دود است
در زمانى كه مردم از مواد و عناصر روى زمين خبر نداشتند، حضرت علىعليهالسلام
از وجود عناصرى كه در جو و ارتفاعات آن هست، خبر داده و جو را تركيبى از گازها و بخار معرفى مى كند.
دانشمندان در آغاز، عناصر زمين را يكى پس از ديگرى كشف و شناسايى كردند و پس از آن، دانشمندان ديگرى به وجود عناصر گازى موجود در هواى و پراكنده در جو پى بردند.
حضرت علىعليهالسلام
قبل از اين كه از زمين بگويد، اوضاع جو را براى ما تعريف كرده است.
مى دانيم كه اطراف زمين را هواى معمولى يا «اءتمسفر» فرا گرفته است كه مخلوطى از گازهاى حياتى مى باشد. هوا بيشتر از دو گاز اكسيژن و نيتروژن «ازت» تشكيل شده است و در بالاترين نقطه ى اتمسفر يك طبقه ى گازى به نام «ازن» وجود دارد.
اتمسفر علاوه بر اكسيژن و ازت، مقدارى نيز بخار آب دارد. بخار آب، گازى نامرئى است كه به وسيله ى آتش فشانيهاى كره زمين و تبخير به وجود مى آيد. بخار ذرات ريز آب كه به صورت ابرها قابل رؤيت هستند، پس از تبخير دوباره به شكل نزولات جوى به زمين فرود مى آيند و مورد استفاده ى تمام موجودات واقع مى گردند.
امام علىعليهالسلام
در اين باره مى فرمايد:
اسم سماء الدنيا رفيع، و هى من ماء و دخان
: نام آسمان دنياى ما، رفيع است، و آن از آب و دود تشكيل شده است.
هوايى كه در اطراف زمين است، تا صدها كيلومتر بر زمين مرتفع است. در واقع با اين پيام، حضرت براى ما، از مرتفع بودن آسمان زمين كه همان جو زمين است، خبر مى دهد و آن را داراى رفعت و اهميت مى داند. از اين رو آن را رفيع نام نهاده، و جنسش را متشكل از آب و دود معرفى كرده است.
جو مخلوطى از عناصر و تركيباتى است و دود به تنهايى يك عنصر خاصى نيست، بلكه آن مجموعه اى از ذرات ريز است كه از چند گانه عنصر تركيب شده و به صورت دود رقيق نمايان مى شود.
اصطلاح جديد «گاز» در قديم ناشناخته بود: از اين رو حضرت در بهترين و نزديكترين تشبيه، از آن دخان ياد كرده است. جالب اين جاست، فضانوردان پس از چهارده قرن تلاش به اين نتيجه رسيده اند كه اگر از فضاى دور به كره ى زمين بنگريم: مى بينيم كه غبار يا دود رقيقى اطراف زمين را فرا گرفته است. و اين در حالى است كه حضرت علىعليهالسلام
بدون اين كه جو زمين بيرون برود، وضعيت اطراف كره ى زمين را به گونه اى تعريف كرده است كه فضانوردان عصر ما، به آن پى برده اند.
يكى از ياران حضرت علىعليهالسلام
از زبان حضرت نقل كرده است كه:
سمعت عليا ذات يوم يحلف: الذى خلق السماء من دخان و ماء
.
شنيدم آن حضرت روزى اين چنين سوگند ياد مى كند به خداوند كه آسمان زمين «جو» را از گازها و آب آفريده است.
اين جمله، در واقع، مؤ يد اين گفتار است كه امام علىعليهالسلام
از علوم تختلف آگاهى داشته. و حقيقت امر اين است كه دانش امروز اين موضوع ها را كشف كرده است.
شايد مراد حضرت اين بود كه اين گونه مسايل، مردم را به جستجو و تحقق واداشته تا آنان مسايل را به گونه اى براى خودشان قابل فهم باشد، شناسايى نمايند؛ حضرت اميرعليهالسلام
مسايل مختلف علمى را به طريق گوناگون براى مردم شرح مى داد.
وجود انواع گازها در جو
ما در كف اقيانوس هوا كه سياره ى ما را در بر گرفته زندگى مى كنيم. غلظت هوايى كه اطراف زمين را فراگرفته، با افزايش ارتفاع، كاهش مى يابد. اين غلاف جوى كه بر تمامى اطراف زمين گسترانده شده است، مركب از شيطان نوع گاز مى باشد و هر كدام از اين گازها به مقدار چند درصد از كل محيط جو است كه تمامى آن ها بنا بر ضرورت نياز و تكميل اكوسيستم طبيعت زمين و حيات آن است. و در صورتى كه يكى از آن ها از حد لزوم، بيشتر يا كمتر شود، موازنه و سيستم حيات زمين به هم مى خورد؛ زيرا اين توازن در اندازه ى خاصى مى باشد و تمام موجودات و گياهان، احتياج كامل به وجود همه آن ها دارند.
محاسبات و دقت در اندازه، حجم و تركيب انواع گازها در جو، بسيار عجيب و دقيق است و در صورت كمترين تغيير در موازنه ى اين عناصر، ممكن است وضع روى زمين و درون آن، دچار مشكل شود و براى تمامى موجودات و گياه و جنگل و غيره، خطر عده اى در پى داشته باشد.
در صورتى كه بخواهيم دلايل علمى آن را يادآورى كنيم، آن گاه از بحث اين كتاب خارج مى شويم. اما با مراجعه به كتابهاى علمى، كه پاين موضوع به رشته تحرير در آمده اند، مى توانيم تعريف بسيار مفصل و پيچيده اى از آن ها را مشاهده كنيم.
براى شناسايى اوضاع جو، دانشمندان و متخصصان بى شمارى در مكان ها و زمان هاى مختلفى، به تحقق مداوم پرداخته اند. و با دستيابى به انواع تجهيزات، هواپيما، بالن و غيره با مسايل جوى آشنا شدند.
امام صادقعليهالسلام
بدون همه ى اين ها، ما را از موضوعى با خبر مى كند كه براى اهل خرد و انديشه، اهميت بسيار دارد.
اشكال گازها آن طور نيست كه با چشم ديده شوند. بلكه اين، لابراتورها و آزمايشگاه هاى دقيق هستند كه انواع آن ها را تشخيص و كشف مى كنند. نكته ى جالب اين است كه در هزار و سيصد سال پيش، كسى با تجهيزات پيشرفته به اعماق جو نرفته بود، تا آن جا را به خوبى شناسايى كند؛ ولى امام صادقعليهالسلام
از جايى سخن گفت كه دست كسى به آن جا نمى رسيد و با چشم ديده نمى شود.
امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:
و هكذا الهواء لو لا كثرته وسعته لا ختنق هذا الانام من الدخان و البخار الذى يتحير فيه و يعجز عما يحول الى السحاب و الضباب
و اگر زيادى و وسعت اين هوا نبود، به يقين كه تمام موجودات به توسط گازها درمانده مى شدند. و همچنين ممكن نبود كه ابر و مه يكى پس از ديگرى شكل بگيرد.
حضرت در زمانى كه هيچ كس عنوان گاز را نشنيده بود و به علت عدم شناسايى آن، اين نام در هيچ زبان و فرهنگى وجود نداشت، به ناچار براى فهماندن مردم، اصطلاح دود را به كار برد. چون دود، همچنين هوا بسيار رقيق است و گازها نيز مانند هوا بسيار رقيق مى باشد. و هوا در اءصل از همين گازها تشكيل شده پس راه ديگرى جز به كارگيرى اين كلمه نبود و جز دود چيزى به گاز نزديك تر و شبيه تر نبود. و آنحضرت چه به جا و درست و از روى آگاهى كامل، اين كلمه را انتخاب نمود و به كار برد.
در زمان ما معلوم شد كه جو زمين از گازهايى مانند نيتروژن، اكسيژن هيدروژن، گاز كربنيك، متان، آب و غيره به صورت دودى اطراف زمين و با نام جو، را فراگرفته است نكته جالب اينجا است، آن هايى كه به فضا رفتند، اين چنين ديدند كه اطراف كره ى زمين را گويى دود يا غبار رقيقى، فرا گرفته است كه علت آن، وجود همين گازها به بخار است.
امروز دانسته شد كه يكى از عوامل اصلى در تحولات منظم جوى كه با ادامه وجود حيات، سازگار است، بخار و گازهاست كه هر كدام با مقدار و حجم خاصى در جو وجو ندارد.
يكى از خواص وجود گازها، رقيق تر كردن گرما و تابش نور خورشيد است كه بدون آن ها، بخار و ابر و بارنى شكل نمى گرفت و همان گونه كه حضرت فرمود: بدون آنها ممكن نبود ابرومه و بارانى شكل بگيرد.
هوا معدن آب است
در جو هميشه بخار آب وجود دارد. هوا داراى ذرات آب است و هوا هيچ گاه در هيچ جا، خالى از بخار آب نيست. همواره بخار آبى كه در سطح زمين، براثر تبخير، حاصل مى شود، در هوا بالا مى رود.
حضرت علىعليهالسلام
مى فرمايد:الهواء معدن الماء
هوا معدن آب است. معدن يعنى خزينه. ذخيره موجود در هوا به صورت ذرات معلق و پراكنده است. گاهى رطوبت كم و نامحسوس است و گاهى رطوبت همچون مه، بسيار و محسوس مى باشد.
هر چند كه مقدار آب در هوا چند درصد است، ولى هميشه وصل به درياها و جنگل ها و مناطق كوهستانى و غيره مى باشد، و هيچ گاه در هر شرايطى كه پيش بيايد، مقدار ذخيره ى آب در معدن هوا بر اثر، آن چنان كاسته نمى شود. و هر چه از آن مصرف شود، همواره هوا بر اثر فعل و انفعالات فيزيكى و گرماى خورشيد، از آن مناطق ياد شده، آب جذب مى كند. پس با اين محاسبه نمى شود گفت چند درصد آب در هوا موجود است ؟ بلكه مى توان گفت كل آب ها در همين هوا انباشته شده است.
بنابراين گفته ى حضرت علىعليهالسلام
كه هوا معدن آب است، مى توان گفت بدون هوا، آبى وجود ندارد و بخار و مه و رطوبت و بارانى شكل نمى گيرد، و براى تمام زمينهاى كره، اين هوا است كه آب افشانى مى كند. و اميد موجودات و گياه ها و جنگل ها، هوا است كه براى آن ها معدن و چشمه ى جوشان آب است.
يكى از نكته هاى جالب اين جاست كه آن حضرت كلمه معدن را به كار برده است. چون از معناى معدن، پاكيزگى و اصالت نيز فهميده مى شود؛ زيرا در اثر عمل تبخير همواره آب به هوا مى رود و دوباره به صورت نزولات جوى، پايين مى آيد، كه اين كار، خود يك نوع پالايش تدريجى و مستمر است. در غير اين صورت ممكن است املاح و تلخى آب دريا و آب بر زمين ها، به مراتب افزوده شود؛ تا آن حد كه براى زندگى و حيات موجودات آبى و خشكى و گياه و جنگل، مشكل ايجاد شود.
سيزده قرن قبل از پيدايش علم هواشناسى، به درستى كسى به خوبى، اهميت كلام آن حضرت را آن چنان كه شايسته است، درك نمى كرد. ولى امروز، اهل علم و فن، عظمت والاى آن حضرت و كلام او را مورد شگفتى و تحسين قرار مى دهند.
اكنون كه علم هواشناسى با تمام ابزار و وسايل گوناگون پيشرفته، به وجود آمده است، كسى سخن آن حضرت را بهتر مى فهميد كه با علم هواشناسى، آشنا بوده و در اين مورد مطالعه داشته باشد، آن وقت او به خوبى در مى يابد كه اين حضرت، يك حقيقت علمى است. عجيب تر آن كه اين سخن در زمانى بيان شد كه هنوز زمينه هاى ساده و اوليه ى دانش هواشناسى فراهم نشده بود.
رنگ آسمان، نشانه ى آب است
شايد موضوع علت آبى بودن رنگ آسمان، بسيار ساده و پيش پا افتاده به نظر برسد؛ زيرا آن را به طور مكرر شنيده ايم. اما چنين تصورى در مورد اين موضوع بسيار مهم، كه فهم آن به سادگى ميسر نبوده است، شايد تصور صحيحى نباشد. زيرا براى دانستن اين موضوع بايد از اوضاع جغرافيا و سطوح مختلف زمين، آگاهى كامل داشته و از اتمام مسايل فيزيكى و جوى باخبر باشيم تا بتوانيم علت آبى بودن رنگ آسمان را بدانيم. در واقع دانشمندان تمام مراحل شناخت كره ى زمين را يكى پس از ديگرى كشف كرده و سپس به اين موضوع پى بردند.
اگر در كتابهاى قديم از همه ى جاى دنيا، پى گير شويم و رديابى كنيم كه اولين و قديمى ترين اظهار نظر، درباره ى اين كه چرا رنگ آسمان آبى است و علت آبى بودن آن را جستجو كنيم، مى بينيم همين جمله از حضرت علىعليهالسلام
است كه فرمود:
سئل على
عليهالسلام
لماذا سميت السماء السماء فقان
عليهالسلام
لانها وسم الماء
.
شخصى از حضرت علىعليهالسلام
پرسيد: براى چه نامگذارى شد آسمان با «سماء»؟ آن حضرت در جواب فرمودند: به جهت اين كه نشانه ى آب است.
امروز براى همه معلوم و مسلم است كه سه چهارم سطح كره ى زمين را آب فرا گرفته، چون بيشترين انعكاس را اكثريت دارد، لذا آسمان را به رنگ آبى مى بينيم و در واقع مقصود آن حضرت از رنگ آبى آسمان، نشانه ى آب است. همان آب درياها كه بر سطر زمين وجود دارد.
پاسخ دادن به چنين سئوالى؛ رآن شرايط سخت، كه مردم هيچ گونه آشنايى با علوم روز نداشته اند، كار دشوارى به نظر مى رسد، اما مى بينيم كه حضرت بلافاصله به آن شخصيت اين گونه پاسخ داد. در عصر حاضر بر كسى پوشيده نيست كه دانشمندان و محققان در يك مورد علمى و جواب يك شئوال بايد با تحقيقات دامنه دار و در دراز مدت، آن هم با كمك ديگران، به نتايجى دست يافته و آن گاه اظهار نظر كرده و جواب مطلبى را به ديگران مى گويند.
جو زمين فراخ است
نسيم همان موجود ناپيدا و بى سرو صدا و نامحسوس، با موجهاى لطيف و دلنشين همواره در گذر است. اما همين همواى آرام كه در خاطر هر كس فراموش شده ترين چيز به نظر مى رسد، مانند دست خدا در عين نامرئى ها و نامحسوس بودن، در همه جا هست و هيچ كس بدون آن نمى تواند به وجود بيايد، و كسى تحمل نبودنش را نخواهد داشت.
۱-و فسح بين الجو و بينها
.
اين خداوند است كه فضاى بين جو زمين را فراخ و گسترده نمود.
۲-و اعد الهواء متنسما لساكنها
.
و اوست كه هوا را همچون نسيم، براى ساكنان زمين، پديد آورد.
۳-و اخرج اليها على تمام مرافقها
.
و اوست كه به توسط نسيم، براى اهل زمين، در تمام زمينه ها خوبى ها و لطف قرار داد و همه به آن نيازمندند.
معنى «فسبح» فراخ دلواز و وسيع است و بر دل گير نبودن و احساس دلتنگى نداشتن دلالت دارد. همان گونه كه مى دانيم، جو زمين از هواى متراكم تشكيل سده است و فضاى اطراف زمين را فرا گرفته و تا دهها كيلومتر ارتفاع، هوا وجود و ضخامت اين فراخى و وسعت، بدون اين كه سايه افكنده و بر چشمان ما منظره آسمان را تار كند، با صفا و ديدنش دلپذير است.
در جمله اول از كلام علىعليهالسلام
اين چنين دانسته مى شود كه فضاى جو زمين وسيع و فراخ است. يعنى عرض جو به اندازه ى عرض تمامى سطوح زمين وسعت دارد، و از نظر ارتفاع فراخ و مرتفع است.
در جمله دوم از اين كلام زيبا، آن حضرت محل وزش نسيم هوا را پايين جو همان جا كه انسان ها زمين زندگى مى كنند، در اين محدوده ى فراخ از جو مشخص و معلوم كرده است. و در زمان ما كه انواع وسايل و ابزارهاى فنى و علمى مثل بالن، هواپيما و ساير علوم و ابزار پيشرفته به وجود آمده است، اين مطلب بيان مى شود. كه به جهت هواى كمتر، با رقيق تر بودن هوا از وجود بادهايى كه از يك نسيم و بيشتر كه وزش بادهاى تندترى است، در ارتفاع بالاى جو، خبرى نيست.
جمله سوم از بيانات آن حضرت، اين چنين معنا دارد كه حيات انسان و تمام موجودات و هر چيز به وجود هوا وابسته است، به خصوص براى ما در زمينه ها وزش هوا و نسين يك نياز حياتى است و همچون تنفس براى ماندن لازم است.
مى دانيم كه وزش هوا در كشاورزى و آب آشاميدنى و دامدارى و يا دريانوردى و خيلى مسايل ديگر و به طور كلى ادامه ى حيات به آن وابسته است و اين نسيم است كه همه چيز را به نحو احسن متحول و سازنده است در كل بايد گفت كه؛ رنسيم هوا خاصيت ها و منافع بسيارى نهفته است.
جو پالايشگاه سازنده
... و تحت ظل غمام
و در پناه اين جو،
اضمحل فى الجو متلفقها
خنثى مى شود در آن، آن چه را كه بدان رسد.
و عفا فى الاءرض مخطها
و در عافيت و سلامتى نگه مى دارد زمين و هر آن چه را كه در آن است.
علم امروز به ما مى گويد: قشر هوا يا جو اطراف كره مانند پرده ى بسيار نازك غبار و يا همچون سايه ى كمرنگ، دور كره ى زمين را فرا گرفته است. مى دانيم كه ابر كم رنگ است و همچون سايه ى چيزى، تيره نمى باشد.
به معانى برخاسته و مفهوم شده از جملات كلام علىعليهالسلام
دقت كنيم.
ظل غمام اين جمله سايه ى ابر نيست؛ بلكه وضع جو را همانند سايه اى از ابر تشبيه نموده است و تشبيه علىعليهالسلام
درباره ى وضعيت و شكل و رنگ جو، چقدر دقيق و به جا آمده است. يعنى كسى كه از فضاى دور و خارج از جو زمين اگر كره ى ما را مشاهده كرده و عكس گرفته اند؛ اين چنين ديدند كه اطراف كره ى زمين را غبار و يا همچون سايه همچنين سايه فرا گرفته است.
نكته جالب اينجاست كه حضرت علىعليهالسلام
بيرون از كره زمين يعنى به سفر فضايى نرفته، اما وضع آن را به طور دقيق بيان فرموده است. افرادى كه امروزه به فضا رفته و از نزديك كره ى ما را مشاهده كرده و عكس گرفته اند؛ اين چنين ديدند كه اطراف كره ى زمين را غبار و يا همچون سايه فرا گرفته است.
در واقع آن حضرت اولين كسى بود كه اين موضوع مهم را بيان نمود. و ايشان در ادامه مى فرمايد كه در پناه اين جو است هر آن چه را كه به آن مى رسد، هر قدر كه هست، از شدت و زيادى آن مى كاهد و در اين جو است كه اثرات بد آن ها خنثى مى شود، و در اين جو، بلاياى آسمانى از قبيل: سرما و گرماى شديد، تابش بيش از حد نور خورشيد و ضرر شهاب ها خنثى و از زيان آن ها كاسته مى شود. و اين جو است كه هر آن چه از فضاهاى دور، بر ما مى آيند، ما را در عافيت و سلامتى و در امان نگه مى دارد.
از اين كلام پر معناى حضرت علىعليهالسلام
دانسته مى شود كه جو زمين خيلى چيزها را تحويل مى گيرد و در آن جاست كه آن ها پالايش و تصفيه مى شوند. زيرا مطابق كلام حضرت كه مى فرمايد: از وجود همين جوى كه اين كارهاى مفيد را انجام مى دهد، ما در عافيت و سلامتى به سر مى بريم.
اين كلمات دقيقا، مطابق كشفيات علوم روز در اين زمينه است كه حضرت چندين قرن پيش، آن ها را بيان داشته است و كشفيات امروزى چيزى غير از اين هم نيست.
تلفيق: به معناى درهم كردن و سازگار شدن چند چيز در يك مجموعه است، همانند جو زمين كه همچون كارخانه و يا پالايشگاهى است كه انواع واردات خود را از قبيل سرما و گرماهاى هولناك از فضاى دور و تابش بيش از اندازه ى نور خورشيد و مسايل ديگر كه از فضاى دورتر به آن مى رسد، تحويل گرفته و درهم مى سازد و براى تاءمين مصالح زمين به همديگر ربط مى دهد. به طور مثال با تبديل آنها به جنس مفيد و مورد نياز حياتى ما، آن را به اندازه ى لازم به ما مى رساند. يعنى جو، ضررهاى آن را مى گيرد و از افت ها و و عوارض جنبى را پالايش مى كند و آثار زيان بار آن را پاك سازى و براى ما مى فرستد.
در زمان هاى قديم كه عنوان و بحث جو مطرح نبود و مردم جز مشاهده ى پرنده ها، از بقيه اوضاع بالاى سر خود بى خبر بودند و روى اين مساءله مهم آگاهى چندانى نداشته و حتى كلمه ى «جو» زياد رايج نبود و به كار نمى رفت و اگر هم بعضى بر زبان مى آوردند، آن به معناى دور و بر محيط خود منظور داشتند. حضرت علىعليهالسلام
در چنين زمانى كه نه علم و نه ابزار مدرن به وجود آمده بود، مهمترين موضوعات روى زمين و جو و بالاتر از آن را به وضوح بيان نمود، بدون اين كه كسى در آن زمان قدرت درك معانى سخنان آن حضرت و شخصيت او را دريابد. متأسفانه در حال حاضر كه هم علم و هم ابزار مدرن به وجود آمده است، مى بينيم كه جهان از اين شخصيت و بياناتش هنوز هم غافل است.
جو مرتفع و باز دارنده
حضرت علىعليهالسلام
در اين باره مى فرمايد:
اللهم رب السقف المرفوع و الجو المكفوف الذى جعلته مغيضا لليل و النهار
.
بار خدايا! اى پرودگار اين سقف بر افراشته و مرتفع و اين جو نادانى و باز دارنده ! آن ها را قرار شان دادى كه فروكش كننده و باز دارنده اثرات شب و روز باشند.
مراد از سقف بلند و مرتفع، جو زمين است. جوى كه براى زمين كارهاى مهمى انجام مى دهد و فوايد آن استمرار حيات تمامى موجودات روى آنست. و در توضيح اين سه جمله و معانى بر خاسته از آن، مسايل ريز بسيارى هست كه براى درك بيشتر اهميت آن ها بايد چندى از موارد مربوط به آن ذكر شود.
ميدانيم شب هنگام، آسمانى كه حاصل آن سرماى شديد و هولناك است و روز هنگام، تابش زيادى نور خورشيد كه حاصل آن گرماى طاقت فرسا و اشعه ى زياد است، هر دو براى كره و حيات آن زيان بار است. با چنين اوضاعى حضرت در آن زمان به فروكش كردن آثار زيان بار حاصل از، سرماى شب و گرماى روز توسط جو اشاره داشته و آن را براى مردم تبيين نموده است. و در اين زمينه اولين نظريه را بيان نمودند و ما را از شدت و ضرر شب و روز فضايى، باخبر ساخت. و علاوه بر آن، آثار متنوع ديگرى مثل بمباران زمينن هر روزه، به توسط هزاران شهاب ريز و درشت، كه همه ى اين ها براى سلامت كره زمين و حيات تمامى موجودات و پديده هاى مختلف تهديد كننده است خبر داده و مى گويد: اين جو نامرئى كه به چشم نمى آيد، فروكش كننده و بازدارنده ى تمام اثرات نامطلوب آن است، و در همين جايگاه است يعنى اين جو، براى زمين و سلسله مراتب اكوسيستم حيات آن، سينه سپر مى كند و بلا گردان آن است.
در قديم الايام كه مردم آن زمان شناختى نداشتند و حال و احوال آن را نمى دانستند، حضرت علىعليهالسلام
چندين بار در كلامش به موارد علمى متنوع اشاره داشته و آن ها را براى مردم بيان مى نمود. گاهى توسط دعا، مسايل مهمى را مطرح مى كند تا شايد كسى كه در آينده، اين معانى را درك كند. زيرا مخاطب على خدايى است كه آفريدگار و مدبر حيات و همه چيز ما است، و او را با كلامى كه برخاسته از آشنايى علمى وى از پروردگارش مى باشد، به نيايش او مى نشيند. و براى آيندگان به ارمغان مى گذارد.
جو يا لايه هاى دارنده ى هوا
علم امروز به اين جا رسيده كه فضاى بى كران آسمان ها، آن قدر وسيع است كه نمى توان روى وسعت آن محاسبه و يا فرضيه و يا انديشه اى ارايه كرد. ولى درباره ى كهكشانهاى بى شمار كه بيليونها تخمين زده شده و هر كهكشان مجموعه اى از بيليون ها ستاره است و بين هر ستاره با ستاره اى ديگر در هر كهكشان، و همين طور هر كهكشان تا كهكشان ديگر فاصله بسيارى است.
اما درباره ى ستاره ها كه در اين فضاى باز و لايتناهى آسمان ها غوطه ورند، اين همه ستاره در واقع جزيى از اين فضا را اشغال كرده اند. به فضاى اطراف هر ستاره در هر كجا كه باشد، آسمان گفته مى شود. پس هر جايى از اين فضاى بسيار وسيع و گسترده را هم آسمان مى گويند؛ هر چند كه همين دلالت بر گوشه اى از كل آسمان ها دارد، بنابراين وقتى صحبت از آسمان مى شود، بايد معلوم شود كه در آسمان كجا و كدام سمت و كدام ستاره و كدام كهكشان منظور است؟
حضرت امام علىعليهالسلام
مى فرمايند:
و كيف علقت فى الهواء سمواتك
بار خدايا، چگونه آسمان هايت را در هوا معلق نگاهداشته اى؟!
هوا وزن دارد و هر ذره ى آن داراى حجمى است. مى دانيم كه در فضاى دور و وسيع آسمان ها هوايى وجود ندارد، پس اين سماواتى كه در آن هوا وجود دارد، همان لايه هاى جوى است كه هر لايه ى آن يك وضع خاص دارد و كار خاصى انجام مى دهد، و اين چند لايه به نحوى متمم و مكمل كارها و برنامه هاى همديگرند و روى هم رفته، گويى يك سازمان و يك تشكيلات خاص در يك نظام و براى منافع اهل زمين عمل مى كنند و اين كار لايه هاى جوى، شگفتى و تحسين همگان را از اين پديده و آفرينش الهى بر مى انگيزاند.
«و چگونه آسمان هايت را در هوا معلق نگه داشته اى؟!» يعنى به اين مقارنه ى هوا با اين محدوده از لايه ها، آسمان ها گفته شده است و اگر هوا ذكر نمى شود، اين آسمان ها براى اين ناحيه، مشخص نبود. پس به هر ناحيه از اين لايه ها كه داراى طول و عرض بسيار است، آسمانى گفته شده و چند لايه ى آن به عنوان آسمان هاى زمين نام گرفته است.
لذا مى گويد كه چگونه«علقت فى الهواء سمواتك».
منظور آن حضرت خبردار كردن ما از آن نواحى است. يعنى ما دنبال كار رفته و بقيه ى امور را دريابيم تا بهتر و بيشتر، خورده ريز مسايل را پى گيرى كنيم. به اميد اين كه انسان در ترقى و افزون دانش خود، به راه و جايى براى تلاش و تحقيق در آن نواحى دست يابد.
خلاصه آن كه از كلام امام علىعليهالسلام
اين چنين استنباط مى شود كه در اطراف زمين يا ناحيه ى جوى، چند لايه وجود دارد كه همگى از هوا تشكيل شده اند و هر سمتى و هر ناحيه اى از فضاى لايتناهى را «سماء» آسمان گويند و كلمه ى آسمان و آسمان ها منحصر به جايى خاص نمى باشد، پس چند لايه يعنى اين چند ناحيه جوى را كه «سماوات» آسمان ها به كار رفته است، چند لايه بودن اين جو را براى اولين بار به ما بيان فرموده است.
هوا و فضا، دو موضوع جداگانه
دعا بهترين وسيله ى ارتباط بين انسان و پرودگار است و بيشترين هدف و نتيجه گيرى از دعا خوانى، انسان سازى و پرورش روح به صفا و محبت و بندگى است؛ تا در پرتو آن، رفتار و كردارمان به خير و صلاح و نيكى و طلب ثواب همواره نمايان شود و همچنين دعا عامل تقويت و غلبه انسان بر هواهاى نفس است تا مبادا انسان، به كارهاى ناپسند و گناه و خطا مرتكب شود.
در دعاهايى كه از پيامبر گرامىصلىاللهعليهوآله
و ائمه ى معصومينعليهالسلام
به دست ما رسيده، در آن خواص و فايده و سر و اسرار بسيارى نهفته است و از جمله فوايد دعا، جلب توجه انسان به مسايل و موضوعات مهمى از طبيعت است كه اين، تعريف گوشه هايى از آفرينش پروردگار است.
دعاى جوشن كبير يكى از دعاهاى معروف است كه از امام زين العابدينعليهالسلام
نقل شده است و حضرت مردم را به خواندن اين دعا سفارش بسيار نموده است. اين دعاى بزرگ كه سرتاسر آن، جهت دادن و راهنمايى و آموختن انسان به نيايشى سالم و منقطى با خداوند است و تمام جوانب زندگى بشر، در ارتباط با آفريدگار خود را در نظر گرفته و در لابه لاى اين دعا، نكات بسيارى از موضوعات گوناگون آفرينش اين جهان ديده مى شود كه قابل تفكر و تاءمين است.
نگاهى به فرازى از اين دعا بيانگر اين است كه انسان از راه شناخت طبيعت و جهان، همواره رابطه و تماس خود را با پروردگارش، بر پايه ى عقل و دانش، وصل و مستحكم سازد.
يا من له الهواء و الفضاء
بار الها!
اى آن كه از براى تو است اين هوا، و فضاى بى نهايت گيتى.
اين جمله ى كوچك كه حامل معناى مهمى است، دانستن موضوع آن براى انسان، بسيار گران تمام شد، يعنى صدها انديشمند و متخصص طى ساليان متمادى و با استفاده از ابزار و تجهيزات پيشرفته و مدرن بود تا به اين مسايل مهم پى برده اند. ولى آن حضرت قبل از ۱۳ قرن، و بسيار جلوتر از اين انديشمندان، مطلبى را ساده و خلاصه بيان مى كند و ما را از موضوعى مهم آگاه مى سازد.
يكى از قديمى ترين تشخيص موضوع دو گانه بودن اوضاع بالاى سر ما، در اين جمله ى دعا به صورت واضح، بيان شده و ما را از وجود جو و فضاى بعد از آن با خبر كرده و اين دو را به عنوان يك موضوع نگفته است. چون بحث جو، جدا و سوا از فضاى خارج بعد از آن است و امروز به خوبى دانسته شد كه جو، جدا و سوا از فضاى خارج بعد از آن است و امروز به خوبى دانسته شد كه جو، يك لايه و پوششى در اطراف كره ى زمين، با وسعت دهها كيلومتر است و سپس اين محدوده تمام مى شود و مرزهاى جو تا جا به آخر مى رسد و بعد از آن وارد فضاى آسمان ها مى شويم، فضاى بى نهايت وسيع است، لذا آن حضرت آگاهانه در آغاز كلام خود، هوا و سپس فضا را ياد نموده و اكنون مى دانيم كه هوا و جو، بالاى سر ما است و پس از آن فضا است. مردم امروز به تدريج اوضاع و احوال جو با پوشش اتمسفر را به خوبى درك كردند، در حالى كه مردم گذشته، از جو و فضا، يا اتمسفر و خلا، اين دو دشمن آشتى ناپذير و اين دو متضادى كه هيچ گاه با هم سازشى ندارند، هيچ گونه آگاهى نداشتند.
در آن سوى جو يعنى فضاى خارج، در واقع كويرى سرد و دورى از هوا است كه بلافاصله بعد از جو زمين شروع مى شود. فضايى مرده، نه هوا و نه زندگى. ولى در زير اين جو، زندگى بر روى زمين به دليل وجود اتمسفر امكان پذير است.
در اتفاع صد كيلو مترى از سطح زمين، هوا بى نهايت رقيق است كه ارتفاع به مثابه مرز فضا در نظر گرفته شده است و همان گونه كه از فشا معناى مرز و حد، آن مشخص نيست، در واقع سخن آن حضرت بر همين نكته نيز دلالت دارد. ولى هوا يا جو، محدوده اى با عرض مشخص بين زمين و فضا است.
آن حضرت در اين دعا، چنين موضوعى را مطرح كرد. و آيا دانش امروز با تمام امكانات پيشرفته اش، سخنى به جز اين دارد؟ و آيا اين معانى كلامات آن حضرت در اين دعا، پس از گذشت بيش از هزار و چهارصدسال، كهنه شده و حقيقت آن حرف ها با حرف علم روز، مطابقش را از دست مى دهد؟ اين در صورتى است كه جو و فضاى آسمان ها يكى شود كه اين غير ممكن است؛ پس به همان اندازه، سخن آن حضرت حقيقت دارد و پا برجا و استوار است.
هوا و فضا دو موضوع جداگانه است و هر كدام وضعيت ديگرى است و علم روز، اين دو را هر كدام سوا و جدا از همديگر مى داند.
هوايى كه ديده نمى شود و چيزى به نام اكسيژن و عناصر ديگر كه در جستو جو هست به چشم نمى آيد، همانند فضا كه خالى است و در آن چيزى از اين ها وجود ندارد، يكى است. لذا تشخيص اين دو از همديگر امرى است خارق العاده و مهم. چون ممكن است كه اين دو به چشم ما يكى به نظر برسد و ما در خطا قرار بگيريم و علاوه برآن، ارتفاع بسيار اين دو، كه در گذسته، كسى قادر با بالا رفتن نبوده و اين تكامل دانش و تجهيزات دقيق بود كه آن را به ما فهماند كه اين دو موضوع سوا و جدا از هم مى باشد.
به طور ساده اگر كسى از ما بپرسد كه بالاى سر ما چيست؟ مى گوييم هوا يا اقيانوس جو. و اگر از ما بپرسند كه بالاتر از جو و بعد از آن چيست؟ حتما خواهيم گفت فضا. و آنحضرت در زمانى كه موضوعى به نام جو وجود نداشت و صحبتى از آن در ميان مردم نبود، و هنوز بالن و هواپيما به بالا صعود نكرده بود، موضوع هوا و فضا را در يك جمله و در يك راستا مطرح مى كند و نكته جالب اين جا است كه امروز، اصطلاح علومى و دانشگاه، تدريس و تحقيق مى شود و امروز رشته اى است از اين علوم به نام هوا و فضا ناميده مى شود. و در واقع، آنحضرت براى اولين بار بود ككه اصطلاح «هوا و فضا» را بكار برد
بالاى جو سپر حفاظتى در برابر شهابها
روزانه هزاران ميليون شهاب سنگ، ذرات گرد و غبار و سنگهاى آسمانى به سوى زمين پرتاب مى شود. اگر جو يا اتمسفر زمين وجود نداشت، اين اجرام فضايى مى توانستند خطر عمده اى براى زمين و حيات بر روى آن وجود آورند. امام علىعليهالسلام
در اين باره مى فرمايد:
و اقام رصدا من الشهب الثواقب على نقابها
و بر پا شد كمينگاهى براى جلوگيرى از شهابهاى رخنه گر، بر نقاب جو.
مى دانيم كه جو زمين باعتبار عناصر موجود در آن به هفت طبقه تقسيم شده اند، و هر طبقه يا هر لايه ى جوى داراى وظايفى خاص حفاظتى براى زمين است و در پرتو اين مجموعه ى جوى، روى زمين، زندگى و آسايش و در نعمت و لطف خدا قرار داريم.
و اقام: به معناى خداوند بر پانمود، رصدا: به معناى جايى كه براى نابودى شهابها و رفع خطر و زيان آن ها است، شهاب: كلمه مفرد است و جمع آن يعنى تعداد بسيار و بيشمار شهابها «شهب» گويند، ثاقب كلمه مفرد و جمع آن كه دلالت بر بسيار بودن اين رخنه گر تندرو است ثواقب گفته مى شود.
على نقابها: يعنى محل اين رصد يا بازدارنده و سپر حفاظتى در نقاب آنست و نقاب جو ا همان لايه ى رو، يعنى لايه ى هفتم است و همان جاست كه از شهابهاى ريز و درشت و سنگ و غبار در برخورد با آن متلاشى و بى اثر مى شود.
حضرت علىعليهالسلام
مى فرمايد: شهابها در برخورد با نقاب جو كه همان لايه رو ميباشد، متلاشى مى شوند. و دانش امروز مى گويد شهابها در لايه ى هفتم، يعنى همان لايه رو است، متلاشى مى شوند. پس نظريه حضرت علىعليهالسلام
در اين باره آن قدر به نظريه دانش پيشرفته امروز شباهت دارد كه گويى هر دو نظريه از يك مركز تحقيقات اعلام شده است و همچنين ما را با خبر مى سازد كه در بام جو، شهابها بى شمارند و همگى به جهت سرعتى كه دارند، ثاقب يعنى نفوذ كننده اند و دانش پيشرفته ى امروز به توسط دم و دستگاهى كه به وجود آمد به حقيقت يكايك كلمات آن حضرت رسيده است.
و امسكها من ان تمور فى خرق الهواء بايده
و در همان جا از رخنه شهابها جلوگيرى مى شود تا اين كه در فضاى جو زمين، گستاخانه وارد نشوند و امروز دانسته شد سپر بلاى اين شهابها، همان بالا و سطوح جو يا به اصطلاح امروزيها لايه ى هفتم است و كسى اين سخنان را مى گويد لااقل خودش يك سفرى به بالاى جو داشته باشد و از نزديك، آن صحنه ها را ديده است ولى علىعليهالسلام
آگاهانه و به درستى، موضوعات مهمى را به يقين تام، در ميان مردم آن زمان مطرح مى كند.
و امرها ان تقف مستسلمه لامره
در همان جاست كه شهابها وادار به تسليم مى شوند به جهت وضعى كه در آن ناحيه از جو دارد.
وادار به تسليم شدن، يعنى جلوگيرى از رخنه و نفوذ كردن است و به جهت از بين رفتن آن ها در همان ناحيه جوى است.
بشر امروز به اين موضوعات و اطلاعات علمى جو «اتمسفر» در پرتو تلاش بسيار دانشمندان و كارشناسان مربوط، آن هم با كمك ابزار و وسايل پيشرفته و همچنين با بهره گيرى از بالن هواپيما و موشك و ماهواره و آزمايشكاه و لابراتور بود كه دانسته شد وبا مرور زمان اين آگاهى ها به تكامل رسيد و جاى شگفتى و تعجب است كه حضرت علىعليهالسلام
با جملاتى كوتاه، آن چنان مطلب علمى را بسيار دقيق و خلاصه باز گو نموده، آن هم در زمانى كه هيچ وجه اين اطلاعات جوى و حتى مسايل ساده ى اوليه را هنوز مردم آن زمان نمى دانستند، و علىعليهالسلام
در زمانى اين سخنان را بيان نمود كه مردم، درك و فهم اين كلمات را نداشته و اگر مفاهيم كلام علىعليهالسلام
را دقيقا با تشريح علمى هفت لايه ى جو و عناصر و كار هر كدام آن حضرت آن چنان ساده نيست كه ما از كنار آن بدون تفكر و تعمق بگذريم پس روا نيست كه درباره ى عظمت اين شخصيت والا نينديشيم.