امواج صوتى
گوش يكى از اعضاى بدن است و به آن بخش، اندام حس مى گويند، گوش و شنوائى در زندگى و تعلم و تربيت، نقش بسيار مهمى دارند و عامل اصلى ارتباط بين افراد جامعه، از راه شنوائى انجام ميشود، يعنى گفت و شنود بر قرار مى شود و از اين راه، مردم به نيازهاى همديگر آگاه مى شوند.
در زمانى كه مردم قديم، گوش خود را تنها براى شنيدن مى دانستند و از وضعيت تشكيلات حس شنوائى گوش و درون آن، هيچگونه آگاهى نداشتند و از چگونگى جابجا شدن صداها و علت آن بيخبر بودند، در همان زمان، امام زين العابدينعليهالسلام
در رابطه با حس شنوائى و امواج صوتى و انرژى كه عامل انتقال دهنده صداها و جابجائى آن است، آن حضرت به طور مكرر، اشاره هاى متنوعى در اين رابطه بيان نموده اند.
دانشى كه امواج صوتى و به حركت در آمدن صدا و مسائل متنوع آن را تعريف مى كند از علوم بسيار ظريف و پيچيده اى است كه در قرن اخير شكل گرفت و كم كم به تكامل رسيد و پيشرفت دانش پزشكى نيز در اين زمينه، بسيار موثر و كمك كننده خوبى بود، در حالى كه هزار و چهارصد سال پيش، زمانى كه حتى مسائل ساده و اوليه اين دانش، خبر و اثرى وجودنداشت.
در دعاهاى شماره ۳۲ از كتاب صحيفه سجاديه، آن حضرت مى فرمايد:
۱. وصلعلى محمد و اله ما اختلف الليل و النهار.
۲. صلواه لا ينقطع مددها
۳. ولا يحصى عددها
۴. صلواه تشحن الهواء
۵. و تملى ء الارض و السماء
۱ = درود خداوند بر محمد و آل او، با آنكه اختلاف شب و روز همواره پديد مى آيد
۲ = درودى كه هيچگاه، امتداد آن قطع نخواهد شد.
۳ = و هيچگاه شماره تعداد ممتد آن صدا، به شماره و حساب نيايد.
۴ = درودى كه همواره در زمين و فضاى آسمان، انرژى مى دهد.
۵ = درودى كه اثر آن، زمين و فضاى آسمان را پر مى كند.
جمله اول دعا اشاره به صلواتى كه شب و روز، يعنى تاريكى و روشنائى در آن تفاوت ندارد.
و چه خوب است فضاى اطراف خود از صداى نيايش ما، آن هم بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كه پيامبر خداست و آل او كه اولياء بر حق بعد از پيامبر گرامى هستند طنين امواج آن صدا پخش شود.
اين نوع تعريف آن حضرت، مى خواهد براى ما از موضوعى بيان كند كه در رابطه با صداى نيايش و احوالات آن است كه اين، يكى از اسرار نامرئى و غير محسوس طبيعت را براى ما بازگو مى نمايد چون آنها كه از جانب خداوند، وظيفه هدايت و راهنمائى مردم را دارند، هماواره در لابلاى سخنان خود از ظواهر طبيعت و غير ظاهر آن گنجانده شده، لذا بيانات آنها همواره كلماتى است كه از علم و ايمان آميخته است و اين نشاندهنده و دليل ارتباط آنها با غيب است و آنها از منبع فيض الهى تغذيه مى شوند و نه پرورش يافته مكتب و دانشگاهند در حالى كه آنزمان، مراكز تحقيق علوم وجود نداشته و مسائل ساده و اوليه علوم، هنوز شكل نگرفته بود.
اختلاف شب و روز در گرفتار آن حضرت، يعنى تفاوت تاريكى و روشنائى اين دو، فرق و تاثير در پخش امواج صوتى ندارد و اين نكته مهمى است كه در واقع، توضيحى ديگر براى انتشار امواج صوتى است و دانش فيزيك، اين موضوع را به خوبى دريافته كه صدا تكيه بر تاريكى و يا روشنائى ندارد و تنها، صدا بر ارتعاش اجسام مختلف تكيه دارند چون اين اجسام، هميشه در هوا به صورت پراكنده و انبوه وجود دارند.
تشحن الهواء: (درودى كه هوا را در زمين و فضاى آسمان، انرژى مى دهد) امام سجادعليهالسلام
مى فرمايد: كه صداى درود ما، انرژى به هوا مى دهد و اطراف ما را از آن امواج پر ميكند و امروز بهتر از هر زمان ديگر، اين موضوع دانسته شده كه ارتعاش اجسام مختلف باعث ايجاد و انتشار موجهاى مكانيكى در محيطهاى مختلف مى شود.
(درودى كه هوا را در زمين و فضاى آسمان، از انرژى پر ميكند) امام سجادعليهالسلام
مى فرمايد: كه صداى درود ما، انرژى به هوا مى دهد و محيط اطراف ما از آن امواج پر مى كند، اين موجها در هوا منتشر شده و انرژى مكانيكى را به گوش انسان مى رساند گوش، انرژى را از هوا دريافت كرده و بدينوسيله ما احساس شنيدن ميكنيم، موجهاى طولى كه انرژى مكانيكى را به گوش، منتقل ميكنند، موجهاى صوتى ميگوييم.
(صداى نيايشى كه امتداد يابد و آن قطع نشود) مددها: همان امواج صوتى است كه پى در پى و با ساعت بسيار شكل مى گيرند و باعث رساندن و انتقال آن به جاهاى دورتر است.
(و اين امتداد آن امواج به وجود آمده از آن صداى نيايش، بشمار و حساب كسى نيايد) امواج اين صدا كه با سرعت شكل مى گيرند و يكى پس از ديگرى پديد مى آيند به قدرى زيادند كه حتى دانش روز با آن همه تجهيزات پيشرفته خود، از شمارش آنها ناتوان است و تنها به اين نكته رسيده اند كه مقدار حركت زمانى آن در هر ثانيه ۳۰۰۰۰۰ كيلومتر است، ولى در مدت جابجائى، تعداد امواج شكل گرفته در بين ذرات تا پايان امتداد امواج، چقدر بوده؟ كسى نمى داند.
(يعنى اين امواج پر ميكند زمين و فضاى بالاى ما را)
به اين معنا است كه امواج حاصل از آن صدا كه در هوا منتشر شده، يكى پس از ديگرى و بدون انقطاع، همه جاى محيط اطراف و فضاى بالاى ما را پر ميكند.
امواج صوتى بر سطح زمين، بيشتر شكل مى گيرند لذا حركت آنهابه مسافت دور بيشتر است چون در سطح زمين، ذرات پراكنده گوناگون، بيشتر از فضاى بالا وجود دارند و ما هر چه بالاتر برويم هوا را شفاف تر و ذرات كوچك را در آن كمتر خواهيم ديد، به طور مثال اگر كسى را كه در ۳۰ مترى ما قرار دارد صدايش كنيم، او به خوبى مى شنود ولى همين اندازه صدا، اگر كسى را در ۲۰ مترى بالاى ما در ارتفاع قرار دارد خواهد شنيد، لذا آن حضرت با شناختى كه از اين وضعيت دارد، در اين جمله كلام خود، مى بينيم كه زمين را قبل از آسمان ذكر نموده و حكمت آن همين است چون سطح زمين، از پرشدن اين انرژى به فضاى بالاتر، نسبت و تاثير بيشترى دارد.
در رابطه با جمله دوم، نكته اى است كه ياد آورى آن جالب به نظر مى رسد، آن حضرت مى فرمايد: كه امتداد صداى نيايش قطع نمى شود، و اتفاقا متخصصان عاليرتبه دانش فيزيك در زمان ما، اكنون به يكى از اسرار و شگفتيهاى طبيعت پى بردند كه صداها محو نمى شوند و در سيستم طبيعت باقى مى مانند و حتى در اين فكر بودند كه صداى حضرت مسيح و رجالات ديگر كه مورد نظر آنها است پيدا كنند و به نحوى آن صداى به جا مانده كه همچون انرژى نامرئى در سيستم كالبد طبيعت، محفوظ مانده است ظبط كنند ولى دانش بشرى با آنكه پيشرفت زيادى كرده و تجهيزات مدرنى را به وجود آورده، با اين حال هنوز به آن مرحله از ترقى نرسيده كه بتواند صداهاى گذشتگان را بگيرد و گوش كند
آن حضرت از وجود آن انرژى خبر داد كه آنرا عاملى براى شكل گيرى امواج و به حركت در آمدن آنها به ما مى گويد و امام در شرايط مردم آن زمان، نمى توانست از امواج صوتى با كليه مسائل فيزيكى و ريز و فرعى آن را بيان كند چون مردم آن زمان، چيزى را باور مى كنند كه چشم ببيند و به دست قابل لمس باشد در حالى كه نه هوا و ذرات آن ديدنى است و نه شكل گيرى امواج قابل رويت است و نه انرژى را ميتوان لمس كرد، پس به ناچار آن حضرت به بيان اصول كلى اين دانش اكتفاء نموده، به اين اميد كه مردم به اين سخنان بينديشند تا دريابند كه مقصود و محتواى گفتار آن حضرت چيست.