تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد ۲

تاریخ ادیان و مذاهب جهان0%

تاریخ ادیان و مذاهب جهان نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: تاریخ جهان

تاریخ ادیان و مذاهب جهان

نویسنده: عبدالله مبلغى آبادانى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 13357
دانلود: 4944

جلد 1 جلد 2 جلد 3
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13357 / دانلود: 4944
اندازه اندازه اندازه
تاریخ ادیان و مذاهب جهان

تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد 2

نویسنده:
فارسی

روانشناسي تاريخي انسان نشان مي‌دهد كه بشر از پگاه آفرينش لحظه‌اي بي‌دين و بي‌عقيده نبوده است به طوري كه اشكال مختلف پرستش در كليه ادوار تاريخ همين را اثبات مي‌كند. دين از بدوي‌ترين شكل خود كه به صورت باور به يك نيروي مزبور عيني بود تا شكل منطقي، فلسفي عقل و علمي و مترقي امروزين وجود داشته است.
بررسي دين‌هاي روم و يونان، ژاپن و مصر و ايران باستان، دين يهود، مسيحيت، دين حنيف حضرت ابراهيم، اسلام و ... .
در اين كتاب دين‌هاي فوق به طور مختصري شرح داده شده، تاريخ و علل پيدايش، آئين‌ها، برنامه‌ها و همچنين خصوصيات قومي و ظاهري هر يك نيز به همراه مناطق جغرافيايي و برنامه‌هايي كه به قول خود انسان براي بشر داشته‌اند نيز آورده است...


دين صابئين


پيدايش، پيشينه، اقوال محققان

از اين آئين كهن تاريخى در قرآن كريم ياد شده است. آيات: ۶۲ بقره، ۶۹ مائده و ۱۷ حج صريحا از اين دين ياد كرده است. اين قوم در تاريخ به اسامى صبى، مغتسله، مذائى و يحيائى شناخته مى شود. گويا نام «صابئين» تعبيرى است كه قرآن بكار برده و بعد اين قوم خود را به اين اسم معرفى كرده اند تا علاوه بر اينكه به عنوان يك دين در جامعه اسلامى به رسميت شناخته شوند، از حقوق بيت المذاهب و الاديان اسلام استفاده كرده باشند. گويند «صابئين» يكى از شعب دين «مانى» است. واژه «مذائى» يا «مذائيه» لفظ آرامى است كه اصل آن «مذع» يا «مذعا» در زبان آراميهاى شرقى است كه با «الف» نوشته مى شده: «مذا». اين لفظ به معناى «فرشته» يا «منجى» است و در يونانى به آن «گنوسيس» گويند.

اعراب به كليه فرقه هاى گنوسيس شرقى كه افكارشان در دوره جاهليت و اسلام رواج داشته، «حنيف» يا «صابئين» مى گفتند. پيدايش اين مذهب به دوره ظهور «عيسى » مى رسد. معناى يونانى «گنوسيس» همان «عرفان و معرفت» است كه با محتواى اين مذهب موافق مى باشد. صابئين به رهبر مذهبى خود «ناحرائيا» يعنى «نگهبان قوانين مذهب» مى گفته اند و اين واژه نيز يونانى است كه براى پيروان يحياى تعميد دهنده بكار مى رفته است. واژه «ياردنا» در آثار اين مذهب به معناى «آب جارى» كه غسل تعميد در آن صورت مى گيرد، مى باشد.

خاستگاه اين مذهب «خاورميانه» بوده است و احتمالا «فلسطين»، زيرا پيروان اين مذهب از فلسطين به ايران و عراق هجرت كرده اند. اين مهاجرين در واقع از پيروان يحياى تعميد دهنده بوده اند. علت مهاجرت نيز فشارهاى يهوديان بوده است. يهوديان يحياى تعميد دهنده بوده اند. يهوديان يحياى تعميد دهنده را اذيت مى كردند و پيروان و شاگردان او را نيز مى آزردند. گويا پس از مرگ يحيى، يهوديان به كشتار مذائيان يا پيروان يحيى پرداختند و كليه آثارشان را به آتش كشيدند. صابئين ابتدا از فلسطين به شام رفته و در حران مقيم شدند و اجازه فعاليت مذهبى يافتند و معابد و اماكنى بر پاداشتند. درگيرى با يهوديان ادامه يافت. صابئين ناچار شدند از آنجا به بين النهرين كوچ كنند. گويا اردوان اشكانى از اين قوم حمايت مى كرده است و همين امر باعث مهاجرتشان به ايران و عراق شده است.

بنابراين صابئين ايرانى در دو هزار سال پيش به ايران زمين آمده و امروزه در استان خوزستان و در قسمتهايى از عراق عرب ساكن مى باشند.

در فهرست ابن نديم آمده است كه: «پدر مانى كه از طرف «هاتف» ماءمور ترك گوشت و شراب و معاشرت نسوان شده بود، از «تيسفون» به «ميسان» رفت و به مغتسله كه آنان نيز پيرو همين احكام بودند، پيوست».

محققان بر اين عقيده اند كه: «صابئين پيروان اوليه يحياى تعميد دهنده مى باشند. در يكى از مهم ترين آثار مذهبى آنان به اين واقعيت تصريح شده است: «يحيى» پيش از «عيسى» بيابد و از او تعميد بگيرد... «مسيح» مذهب يحيى را فاسد نمود و تعميد در «اردن» را تغيير داد.. ».

«... دجال در جهان پديدار شد و بر «مسيح» اقامه دعوى كرد و او را به دست «يهوديان» سپرد. «مسيح» را بر صليب ميخ كوب كردند، اما او توانست خود را از صليب برهاند و در كوه موران پنهان شود... »

صابئين «يحيى بن زكريا» را پيامبر خود نمى دانند، بلكه وى را يكى از مؤ منان و كاهنان آئين خود مى شمارند كه روح و جسم مردم را شفا مى داد. «عيسى» نيز يكى از مؤ منان اين آئين بوده ؛ ولى به اسرار دين خيانت ورزيد...

محققان معتقدند كه مذائيان همان صائبين هستند و عقايدشان توحيدى است. لغت شناسان واژه «صابى» را در لغت عربى جستجو مى كنند و در معناى «صابى» مى گويند: «صابى از دين برگشته و در دين ديگرى داخل شده را گويند. »

مفسران اسلامى واژه صابى را عربى مى دانند.

ابوالفتوح رازى مى گويد: صابى كسى است كه از كيش جمهور و اكثريت جامعه به دين ديگرى رود اصل اين كلمه از صبا به معناى ميل باشد.

شاعر مى گويد: «صبا قلبى و مال اليك ميلا... »

زمخشرى مى گويد: «صبا: اذا خرج من دين الى دين آخر... »

راغب مى گويد: «و قيل لكل خارج من الدين الى دين آخر... »

لغويان «صبا» را «صبئى» و «صبو» دانسته اند و هر دو ريشه را به همان معناى فوق گرفته اند.

برخى مورخان اين قوم را به «صاب بن مارى» يا «صاب بن شيث بن ادريس» نسبت داده اند.

مورّخان اروپايى واژه «صبا» را از «سَبَاءْ» (نام يكى از شهرهاى قديم يمن) مى دانند و با مقايسه عقايد اين قوم مدعى اند كه مردم «سباء» اجرام آسمانى و ستارگان را مى پرستيده اند. در عقايد صابئين چنين عقايدى يافت مى شود. لذا به صابى ها، يمنى ها اطلاق كرده اند و مكان اوليه آنان را در جزيرة العرب مى دانند. البته اين ادعا مورخان يهودى است كه انگيزه خاصى دارد و مى خواهد اقدامات يهوديان عليه اين قوم را محو كنند.

در مقابل برخى محققان مدعى اند كه كلمه «صابى» عبرى است و به معناى «فرو رفتن در آب براى تعميد» مى باشد.

در «دايرة المعارف فرانسه» و برخى منابع لغت فارسى از جمله فرهنگ «دهخدا» آمده است كه: صابئين جمع عربى و مشتق از ريشه عبرى «ص. ب. ع» به معناى «فرو رفتن در آب» است، يعنى: تعميد كنندگان، كه به هنگام تعريب، «عين» آن ساقط شده است.

مغتسله كه محل كهن پيروان آئين صابى در خوزستان بوده و هست، ترجمه صحيح كلمه «صابى» است.

يك محقق آلمانى بر ريشه عبرى اين واژه تصريح كرده است. او ريشه عبرى «صابى » را از «صاووت» به معناى ستاره مى داند.

مورخان، مفسران و لغويان اسلامى پيرامون ريشه و معناى لغوى كلمه صابى تا حدودى اتفاق نظر دارند.

مورخان و محققان اروپائى بر عبرى بودن ريشه اين واژه متفق هستند. يك مستشرق آلمانى صابئين را يهوديانى معرفى كرده كه در كنار دجله زندگى مى كنند و مى افزايد كه اين يهوديان از مذهب خود دست برداشته و پيرو يحياى تعميد دهنده شدند.


عقايد و تعاليم صابئين

آنان به خداى يكتاى ازلى و ابدى و بى نهايت منزه از ماده و طبيعت معتقد هستند. خدائى كه علت وجود اشياء و پيدايش موجودات است.

به تعداد روزهاى سال به سيصد و شصت روحانى يا قواى جاودانى اعتقاد دارند و آنان را وكيل و دستيار خداوند در خلقت جهان مى دانند كه هر كدام در عالم نور داراى كشورى جداگانه هستند.

عالم نورانى و جهان ظلمانى در نبردند.

آدمى از اين دو عنصر تشكيل شده است ؛ روح او از عالم نورانى و جسم او از جهان ظلمانى.

مقدس ترين كتاب مذهبى مذائى ها «كنزا» به معناى «گنج» است كه آن را «سيد رارابا» يعنى «كتاب بزرگ» گويند.

روزه نزد اينان ممنوع است و نماز عبادت روزانه آنان مى باشد. در روز سه مرتبه نماز مى خوانند: قبل از طلوع آفتاب، بعد از زوال خورشيد، قبل از غروب خورشيد. روحانى بزرگ خود را ريشاما گويند. صابئين تورات را كتابى نادرست و گمراه كننده مى دانند. آنان اجرام آسمانى را نمى پرستند، اما عقيده دارند كه ستارگان داراى گوهرى هستند كه از عالم نور است.

در نزد صابئين قتل نفس، سوگند دروغ، اكل و شرب قبل از غسل جنابت، راهزنى و دزدى، كار در اعياد مقدس، زنا، ختنه، عدم اداى دين، خوردن گوشت حيوانى كه دم داشته باشد، ازدواج با زنان بيگانه، پوشيدن جامه كبود، شهادت به دروغ، رباخوارى، خيانت در امانت، لواط و قمار و... از محرمات است.

طبق معمول در «تبصرة العوام» اين قوم به «ستاره پرستى» و... متهم شده اند. و حتى متهم به «بت پرستى» و... گرديده اند.

در همين كتاب آمده است كه: گروهى از ايشان ستارگان را قبله خود قرار داده اند، برخى عالم را قديم گفته اند، اين گروه احكام و شرايع همه فرستادگان الهى را باطل دانسته اند، هود و صالح و شعيب و موسى و هارون و عيسى و محمد رسولان الهى نبوده اند. هرس و زروثيوس و افلاطون و سقراط و بقراط و ارسطو رسولان الهى بوده اند. اين قوم غسل جنابت و ديگر اغسال را انجام نمى دهند، از نجاست احتراز دارند ولى شرب را حلال گفته اند.

ابوالحسن نويدى در كتاب «اختصارات» مى گويد: اينان هر سه بار نماز مى خوانند و براى ستارگان ثابته يك نماز به نام صلاة تطوع انجام مى دهند و هر سالى سى روز روزه دارند كه هشت روز آن پيوسته و هفت و شش روز آن را پراكنده و بقيه را هر طور خواستند انجام مى دهند.

در ايام روزه گوشت نمى خورند و هر ماه چهار قربانى دارند كه به نام ستارگان انجام مى شود. اين قربانيان بايد خروس باشند. خون خروس در زمين دفن مى شود و استخوان آن را مى سوزانند و گوشت شتر و كبوتر و ماهى نمى خورند.

در آب جارى تعميد مى يابند. تعميد در روزهاى يكشنبه برگزار مى شود. تعميد در اعياد مذهبى انجام مى شود. مراسم تعميد زير نظر روحانى مذهب و با آداب ويژه اى برگزار مى گردد. نوزادان صابى در چهل و پنج روزگى تعميد مى يابند. زنان سى روز پس از زايمان بايد تعميد يابند. عروس ‍ و داماد قبل از مراسم عقد هر يك دو مرتبه تعميد مى نمايند. تعميد عروس ‍ و داماد هفت روز پس از عروسى و زفاف نيز انجام مى گيرد. نوزادان پدر خوانده بايد تعميد يابند. كسانى كه مرتكب خلاف شرعى گرديده اند، بايد تعميد يابند. پس از حمل جنازه بايد تعميد يافت. دست زدن بر زن زائو، تعميد دارد.

صابئين به معاد اعتقاد دارند. اين دنيا را فانى و بى ارزش مى دانند و به جهان ابدى و ازلى باور دارند. در جهان آخرت دو مكان وجود دارد: دنياى نور و خوبيها، دنياى نور و خوبيها، دنياى تاريكى و بدى ها. به اين دو دنيا، بهشت و دوزخ نيز گفته مى شود. پس از مرگ، روح متوفى به آن جهان مى رود، اگر بد باشد به تاريكى راه مى يابد و اگر نيكوكار باشد به جهان نور پا مى گذارد. روح بدكار مجازات مى شود.

صابئين معتقدند كه نخستين كتابهاى آسمانى بر آدم و نوح و سام و رام و ابراهيم و موسى و يحيى بن زكريا نازل شده است.

صابئين براى عبادت و انجام مراسم مذهبى خود معابدى دارند. در اين معابد كتب مذهبى نيز نگهدارى مى شود. گفته مى شود كه معابد صابى داراى اسلوب و ساختمانى ويژه اى است كه درب آنها بايد به سوى ستاره جدى باز شود. ساختمان از نى و بوريا فراهم مى شود.


كتب مذهبى

صابئين در مجموع ده كتاب مذهبى دارند:

۱- «كينزاربا» يا «سدره» يا «صحف آدم»، پيرامون خلقت و پيدايش موجودات و سرگذشت انسان و صفات خداوند به بحث پرداخته است. تاءليف اين كتاب به اوائل قرن هشتم ميلادى مى رسد.

۲- «ادار فشادهيى» يا «سدراديهى»، پيرامون زندگى «يحيى» و تعاليم او بحث مى كند.

۳- «قليتا»، درباره احكام و مراسم ازدواج و غسل تعميد بحث مى كند.

۴- «سدرادنشماتا»، درباره آداب تلقين اموات و چگونگى دفن و جدائى روح از بدن و دستورات مربوطه مى باشد.

۵- «ديونان» يا «ديوان»، شامل دستورات مذهبى و آداب و سنن صابيان است.

۶- «اسفرملوائين» يا «اسفارمالاشيا»، درباره حوادث آينده و پيشگوئى و آينده نگرى نوشته شده است و علماء اين مذهب از اين كتاب سعد و نحس ايام و بخت و طالع افراد را باز مى يابند.

۷- «اينانى» يا «اناشيد»، درباره عباات و احكام اموات است.

۸- «دهقيق زيوا» يا «هيقل زيوا»، كتاب ادعيه و اوراد مذهبى است.

۹- «پغره»، درباره تحولات جسمانى انسان بحث مى كند.

۱۰- «دساتير»، مسائل مختلف مذهبى، اجتماعى و... را در بردارد.

برخى اين كتاب را ساختگى مى دانند. محققان بر ساختگى بودن اين كتاب تاءكيد دارند.

از ميان اين كتب آن چه مهم و قابل توجه زياد مى باشد، كتاب اول است كه به صحف آدم مشهور است. اين كتاب در سال ۱۹۲۵ توسط پروفسور ليدزيارشگى به زبان آلمانى ترجمه شد. در اين كتاب اصول اساسى آئين صابئين آمده است و درباره احكام دين، جهان آخرتت و تعاليم اخلاقى، اجتماعى و مذهبى بحث كرده است. در اين كتاب به داستان زندگى آدم و شيت و نوح و سام و يحيى و... پرداخته شده و نمائى از عقايد واحكام هر كدام آورده شده است.


طبقات صابئين

صابئين چهار طبقه مى باشند: اصحاب روحانيت، اصحاب هياكل، اصحاب اشخاص و مذهب حرانيه.


۱- اصحاب روحانيت:

مى گويند براى جهان صانعى است حكيم و مدبر، و چون نمى توانيم به جلال او راه يابيم، ناچار بايد به وسيله مقربان درگاه او كه روحانيون پاك مى باشند، نزد او راه يابيم و به آن صانع حكيم نزديك شويم و نفوس خود را از هر گونه پليدى پاك سازيم، آنگاه حاجات خويش را از آنان بخواهيم تا آن روحانيات ميان ما و خالق شفيع شوند.


۲- اصحاب هياكل:

چون روحانيون وجود رابطه بين افراد عادى با خداوند مى باشند، نياز بود تا دست به دامن هياكل يعنى سيارات هفتگانه زنند و حاجات خود را از ستارگان طلب كنند.


۳- اصحاب اشخاص:

چون ستارگان هفتگانه طلوع و غروب دارند و در روز ديده نمى شوند، بايد نيابت داشته باشند. نايب آنها مجسمه هاى هفتگانه است كه به آنها متوسل مى شوند.

محققان صابئين را جزء آن دسته از افرادى مى دانند كه به محسوس و معقول عقيده دارند. صابئين عقايد اوليه خود را از دست داده و عقايد نوينى گرفته اند. صابئين اوليه را پيروان «ادريس نبى» مى گويند كه به سه دسته: روحانيون، هياكل و اشخاص تقسيم مى شوند. گروه دوم صابئين مانند مجوس و يهود و نصارى و محسوس و معقول معتقدند. صابئين به اسلام باورى ندارند.

زبان مذهبى صابئين سامى سريانى است و يا نزديك به اين زبان مى باشد كه خود يك قرن پيش مورد توجه قرار گرفت.