راه خود سازی (چهل مجلس)

راه خود سازی (چهل مجلس)0%

راه خود سازی (چهل مجلس) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: اخلاق اسلامی

راه خود سازی (چهل مجلس)

نویسنده: جواد حبيبى تبار
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 17966
دانلود: 4057

راه خود سازی (چهل مجلس)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17966 / دانلود: 4057
اندازه اندازه اندازه
راه خود سازی (چهل مجلس)

راه خود سازی (چهل مجلس)

نویسنده:
فارسی

مجموعه اى كه پيش رو داريد سلسله سخنرانيهايى است كه در زمينه تزكيه نفس و خود سازى در سال 1362 در بين پرسنل محترم شهربانى استان مركزى ايراد شده و هم اينكه به همت فرزندان عزيزم جمع آورى و تدوين گشته و به درخواست بعضى دوستان و به اميد آنكه براى جامعه مفيد باشد چاپ و منتشر مى گردد.
مباحث مطروحه در اين مجموعه شرحى پيرامون سه آيه اول از سوره مباركه مؤ منون با گرايش به مباحث اخلاقى است. تذكر اين نكته لازم است كه چون مطالب مورد بحث به صورت سخنرانى بوده، طبعا در زمان ايراد هر سخنرانى مسائل متناسب با حوادث روز و مطالب حاشيه اى در آن وجود داشته و در ابتداى هر بحث خطبه و در انتهاى آن ذكر توسل و دعا بوده است كه اين قسمتها تنظيم اين مجموعه براى چاپ حذف گرديده است.
مطالب اين مجموعه مى تواند مورد استفاده عموم به ويژه وعاظ و مبلغين مذهبى، دبيران و آموزگاران دينى و مردمى و مربيان تربيتى و دانشجويان و دانش پژوهان دينى ء معارف اسلامى قرار گيرد.

على اى حال در زمان ما اين نوع مسائل تابع فتوا است. بالاخره در زمان ما مقتضاى غيرت در رابطه با حريم موظف كردن حريم به حفظ حجاب است و محافظت آنها از آنچه احتمال فساد و تباهى در آن وجود دارد. و دقت به اينكه هرگاه حضور زنان در عرصه هاى مختلف اجتماعى ضرورى باشد بايد همراه با حفظ شئونات اسلامى باشد.

افراط در غيرت

يادآورى اين نكته نيز ضرورى است كه در مساله غيرت هيچ كس نبايد به افراط كشيده شود به طورى كه به اهل و عيال خودش سوء ظن پيدا كند و آنها را سرزنش نمايد و يا مورد تجسس قرار دهد. رسول مكرم اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى فرمايد:من الغيره غيره يبغضها الله و رسوله و هى غيره الرجل على اهله من غيره ريبه (۲۷۶) نوعى از غيرت، غيرتى است كه خدا و رسول او از آن غيرت ناخرسند هستند و آن غيرت بيجاى مرد است بر اهل و عيال خودشفى رسالته الى الحسن عليه‌السلام اياك و التغاير فى غير موضع الغيره فان ذلك يدعوهن الى السقم (۲۷۷) امام علىعليه‌السلام خطاب به امام حسنعليه‌السلام مى نويسد بپرهيز از غيرت بخرج دادن بيجا كه به درستى اين كار زنان را به سوى بيمارى سوق مى دهد.

مقتضاى غيرت در اولاد

مقتضاى غيرت در اولاد اين است كه والدين از ابتداى امر آنها را مورد حفاظت قرار داده و در امر تغذيه آنها كوشش نمايد و نيز غذاى حلال به آنها بخورانند. زمانى كه هم كه كودك به حد كودك مميز رسيد او را تحت تربيت قرار دهند و در آن دوران كه هنوز كودك براى فراگيرى امور مهم آمادگى ندارد اخلاق و آداب آسان را به او بياموزند از جمله:

۱ - هر چيز به او دادند با دست راست بگيرد.

۲ - در مورد آنچه به او هديه مى كنند تشكر كند.

۳ - قبل از ديگران مشغول غدا خوردن نشود.

۴ - قبل از غذا خوردن بسم الله بگويد.

۵ - به طعام و افرادى كه غذا مى خورند خيره نشود.

۶ - در خوردن عجله نكند.

۷ - عذا را خوب بجود.

۸ - لباس و دست خود را آلوده به غذا نكند.

۹ - از پرخورى بپرهيزد.

۱۰ - قناعت را فراگيرى و پيشه خود كند.

۱۱ - سخاوت و بخشش را فراگيرد و عمل كند.

۱۲ - به او لباس مناسب بپوشانند، البته لازم است والدين در اين امور مراقبت پيگير داشته باشد و آنى غافل نشوند و فرزندان را به رعايت آنچه به آنها ياد مى دهند ملزم سازند.

۱۳ - از او بخواهند كه مرتبا مسواك بزند.

۱۴ - در هر حال او را به رعايت نظافتى شخصى و محيط پيرامون خود وادارند.

كودكانى كه در ابتداى امر در مورد آنها اهمال شود اكثرا دروغگو، حسود، لجوج، مسئوليت ناشناس و بى ادب بار مى آيند و نيز غيرت در مورد اولاد اقتضا مى كند كه در وقت خودش، والدين فرزند را به دست معلمى صالح بسپارند تا به او قرآن و احاديث و احكام و حكايات ابرار و علوم مختلف لازم ديگر را بياموزد و زمانى كه كودك نزد معلم به فراگيرى مى پردازد بايد به او ياد داد كه نسبت به معلم اظهار ادب كند و نزد او سكوت نمايد و دز امر تحصيل صبر داشته باشد تا بر مشكلات آن فائق آيد. ضمنا بايد براى كودك وسائل تفريح و بازى فراهم نمود تا پس از تعليم و تعلم براى رفع خستگى روحى و جسمى به بازى سالم بپردازد.

مقتضاى غيرت در امر مال

بايد دانست كه غيرت در حفظ مال، مذموم نيست. زيرا هر انسان تا در دار دنيا است به مال احتياج دارد و حتى تحصيل آخرت هم در مواردى متوقف بر وجود مال است. زيرا كسب علم و عمل كه موجب بقاء انسان است موقوف بر وجود مال مى باشد.

غيرت در مال عبارت است از حفظ و ضبط مال بعد از تحصيل آن از راه شرعى و مراد از سعى در حفظ مال عدم اسراف آن و جلوگيرى از صرف مال در مواضع بى مورد و بيجا است، مثل بخشش ريايى يا دادن مال به غير مستحق بدون وجود انگيزه الهى يا عقلى و يا مثل تمكين از سارقين و ظالمين در غير موضع آن.

نتيجه اينكه بى غيرتى يكى از حالات لغو در انسان دون همتى است كه عبارت است از قصور نفس از طلب كمالات دنيوى و اخروى. صفت دون همتى در مقابل علو همت قرار دارد كه عبارت است از ملكه نفس در تحصيل سعادت و كمال. دون همتى همانطور كه معلوم است صفتى است كه انسان را از رسيدن به كمالات باز مى دارد. چه بسا افرد مستعدى كه به خاطر وجود اين صفت از قافله ترقى عقب مانده اند و نتوانسته اند كمالات وجودى خود را بروز دهند. چه بسا كسانى كه توانايى اداره كشورى را بالقوه دارند ليكن دون همتى آنها مانع به فعليت رسيدن اين قوه مى شود. بايد اين صفت را از خود طرد كرد و به جاى آن علو همت اختيار نمود. بلند همتى انسان را تا آنجا پيش مى برد كه در راه رسيدن به كمال هيچ مانعى او را نمى تواند باز دارد حتى مرگ.

آن مرد نيم كز عدمم بيم آيد

كان بين مرا خوشتر از اين بيم آيد

جانى است مرا به عاريت داده خدا

تسليم كنم چو وقت تسليم آيد

اصولا در ارتباط با امور معنوى و كمالات انسانى بايد هميشه به بالادستى نگاه كنيم.

خداوند هم وجود مقدس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را براى ما اسوه و الگو قرار داده است. ما بايد به مقامات و منزلت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ بنگريم. گرچه مقام معنوى آن حضرت براى ما دست نيافتنى است ولى بايد در اين مسير حركت كنيم. آن پيامبرى كه در معراج حتى جبرئيل نتوانست همپاى او به اوج برسد.

گفت جبرائيل بپر در پيم

گفت نى نى من حريف تو نيم

اما در امور دنيوى و مالى هرگاه، خطر طمع، حرص، حسد و امثال اينها در كار باشد بايد به زيردستان خود بنگريم تا به آرامش برسيم.


۱۵ - عجله و شتابزدگى

 در اين مبحث به مساله عجله و شتابزدگى مى پردازيم.

عجله يك حالتى در ذهن انسان است كه موجب مى شود آدمى در اولين لحظه ممكن و بدون تامل، تفكر، آينده نگرى و بى درنگ دست به اقدام در كارهاى خود بزند، شكى نيست كه عجله و شتابكارى صحيح نيست و اين مساله در ضرب المثل، منعكس است كه مى گويند عجله كار شيطان است. اتفاقا اين مضمون روايتى هم هست كهالانائه من الله و العجله من الشيطان (۲۷۸) آرامش و تانى از خدا و عجله كارى شيطان است. در قرآن مجيد هم خداوند پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را مورد خطاب قرار داده و مى فرمايد:و لاتعجل بالقرآن من قبل ان يقضى اليك وحيه (۲۷۹) و نسبت به قرآن عجله مكن قبل از آنكه وحى آن بر تو تمام شود. (البته بايد توجه داشت قرآن مجيد به طور دفعى بر بيت المعور نازل شده است اين بيت المعمور بنا به اقوالى قلب پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ است. اين نزول دفعى قرآن بر قلب مقدس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ در ماه رمضان و در شب قدر بوده استانا انزلناه فى ليله القدر (۲۸۰) ما قرآن را درشب قدر نازل كرديم. از طرفى شب قدر هم در ماه رمضان استشهر رمضان الذى انزل فيه القرآن (۲۸۱) يعنى ماه رمضان ماهى كه در آن قرآن نازل شده است از مجموع اين دو بر مى آيد كه قرآن در شب قدر و درماه رمضان نزول دفعى بر بيت المعمور داشته، پس بايد توجه داشت اينكه خداوند پيامبرش را مورد خطاب قرار مى دهد و مى فرمايد در بيان آيات قرآن عجله نكن اين در مورد نزول تدريجى وحى به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى باشد كه براى بيان وحى به مردم حضرت بايد تامل مى فرموده است.) در قرآن مجيد مى فرمايد:و لاتحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه فاذا قراءناه فاتبع قرآنه (۲۸۲) يعنى (اى پيامبر) زبانت را به خاطر عجله به هنگام دريافت وحى حركت مده، بر ماست كه آن را در سينه تو جمع كنيم تا بتوانى آن را تلاوت كنى سپس هنگامى كه ما آنرا بر تو مى خوانيم از تلاوت آن پيروى كن. همانطور كه ملاحظه فرموديد عجله حتى در دريافت و ابلاغ وحى نامطلوب است.

مفاسد عجله بسيار زياد است. عجله باعث مى شود انسان تامل و تانى را از دست بدهد و اصولا سكينه كه ملكه صبر است در كسى كه عجول باشد وجود ندارد.(۲۸۳)

عجله امكان تفكر و تامل را از انسان سلب مى كند، لذا است كه فرد عجول هميشه بدون بصيرت و شناخت كافى عمل مى كند. البته تجربه هم اين موضوع را ثابت كرده است كه كارهاى عجولانه در نهايت ندامت و پشيمانى مى آفريند و از طرفى هر كارى كه با تانى و تامل و تفكر انجام شده باشد نه تنها موجب پشيمانى نمى شود بلكه مورد رضايت قرار مى گيرد و نيز تجربه نشان داده است افراد عجول كه فورا تصميم مى گيرند خود را از چشم مردم مى اندازند و مردم به آنها وقعى نمى گذارند. البته نبايد سرعت در كار را با عجله اشتباه گرفت. زيرا سرعت در كار آنست كه پس از مطالعه و برنامه ريزى و تنظيم امور و محاسبه كامل، بدون معطلى برنامه پياده شود. ولى عجله آنست كه كارى بدون مطالعه و برنامه ريزى و بصورت شتابزده صورت گيرد.

مهمترين آفت عجله

بدترين نوع عجله كه آدمى را در تمام عمر همراهى مى كند حب عاجل و دورى از آجل است. دوستى دنيا و بر گزيدن آن و رها كردن آخرت، خود نوعى عجله محسوب مى شود.

يعنى انسان تامل و تانى را كنار مى گذارد و در مورد مساله دنيا و آخرت تفكر نمى كند آن وقت است كه دنيا را بر مى گزيند و آخرت را رها مى كند. اين است كه اصطلاحا مى گويند عجله موجب حب عاجله و دورى از آجله مى شود. لذا خداوند تبارك تعالى انسان را بر اين نوع عجله مذمت مى كند. آنجا كه مى فرمايد:يا ايها الذين آمنوا ما لكم قيل لكم انفروا فى سبيل الله اثاقلتم الى الارض ارضيتم بالحيوه الدنيا من الاخره فما متاع الحياه الدنيا فى لاخره الا قليل (۲۸۴) اى كسانى كه ايمان آورده ايد چرا هنگامى كه به شما گفته مى شود و در راه خدا حركت كنيد (براى جهاد) سنگين و زمين گير مى شويد آيا بجاى آخرت به زندگى دنيا راضى شده ايد؟ پس بدانيد بهره زندگى دنيا در (برابر) آخرت جز اندكى نيست. و در جاى ديگر مى فرمايد:ان هولاء يحبون العاجله و يذرون ورائهم يوما ثقيلا (۲۸۵) آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند در حاليكه پشت سر خود روز سخت و سنگينى را رها مى كنند.كلا بل تحبون العاجله و تذرون لاخره (۲۸۶) چنين نيست كه شما مى پنداريد (و دلايل معاد را مخفى مى شمريد) بلكه شما دنياى زودگذر را دوست داريد و آخرت را رها مى كنيد. البته اين نكته هم قابل ذكر است كه در امور خير و صواب نبايد تامل بيجا نمود تا اينكه فرصت انجام خير از دست برود. مثلا نماز خواندن كارى نيك و صواب است ديگر درچنين امرى تامل كردن بجا نيست. بلكه بايد در اول وقت آن را بجا آورد. امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:احب الوقت الى الله اوله (۲۸۷) دوست داشتنى ترين فرصت براى نماز نزد خداوند اول وقت است.

بعضى ها با اينكه مى دانند فلان كار، كار خوبى است و صواب بودن و موجب ثواب بودن آن عمل براى آنها بديهى است، مع الوصف بدون داشتن هيچ گونه عذرى تامل مى كنند و از انجام آن كار خير دورى مى جويند. اينگونه تانى به اسم اينكه نبايد عجله كرد، صحيح نيست چه آنكه خداوند مى فرمايد:و سارعوا الى مغفره من ربكم (۲۸۸) به سوى آمرزشى از پروردگارتان بشتابيد. و نيز مى فرمايد:السابقون السابقون اولئك المقربون (۲۸۹) پيشگامان پيشگام آنها مقربانند. البته همانطور كه بيان گرديد، سرعت غير از عجله مى باشد، از عجله نهى شده و سرعت در امور خير مورد تشويق قرار گرفته است.

راه معالجه عجله

براى اينكه حالت شتاب و عجله از انسان بيرون رود بايد:

۱ - مفاسد عجله را هميشه مد نظر داشته باشد.

۲ - سوء عاقبت و ندامتى كه از عجله حاصل مى شود را به خود تذكر دهد.

۳ - شرافت تفكر و تانى را ياد آور شود.

۴ - در آيات و روايات مربوط به ذم عجله و مدح طمانينه دقت كند.


۱۶ - سوء ظن

 سوء ظن و بدبينى يكى ديگر از حالات لغو است. خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:يا ايها الذين آمنوا اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم (۲۹۰) اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد چرا كه بعضى از گمان هاى گناه است.

و ذلكم ظنكم الذى بريكم ارديكم فاصبحتم من الخاسرين (۲۹۱) اين گمان بدى بود كه درباره پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاكنت شما گرديد و سر انجام از زيانكاران شديد.

نيز مى فرمايد:وظننتم ظن السوء و كنتم قوما بورا (۲۹۲) ظن و گمان بد برديد و هلاك شديد.

همانطورى كه واضح است سوء ظن و بدبينى مفاسد بسيار زيادى دارد. وقتى شخصى به كسى بد بين شد غيبت او را انجام مى دهد و در تعظيم و تكريم او تعلل مى نمايد و از آنچه در شان اوست مى كاهد و به او به ديده منفى مى نگرد و خود را برتر و بهتر از او مى انگارد. يكى از دلائلى كه سوء ظن حرام شده اين است كه اسرار قلوب را كسى جز خداوند نمى داند، بنابراين كسى حق ندارد به ديگرى بدگمان گردد، مگر آنكه مساله اى براى او به عيان معلوم شود. وقتى كه آدمى مطلبى را نديده و به آن علم هم پيدا نكرده و از كسى هم نشنيده و يا اگر شنيده به صحت آنچه شنيده قطع پيدا نكرده حق ندارد نسبت به او شك و گمان بد ببرد چه برسد به اينكه بر اساس آنچه در ذهن او خطور كرده بر عليه كسى قضاوت بنمايد. زيرا بايد بداند اين القاء سوء ظن از شيطان است كه فاسق ترين فسقه مى باشد. و خداوند مى فرمايد:ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا ان تصيبوا قوما بجهاله (۲۹۳)

خداوند خطاب به مومنين مى فرمايد: اى افراد مومن اگر شخص فاسقى خبرى نزد شما بياورد درباره آن تحقيق كنيد (تا حقيقت بر شما آشكار شود) مبادا از روى نادانى و جهل به گروهى آسيب برسانيد. لذاست كه بايد اينگونه القائات شيطانى را تكذيب كرد. اسلام سوء ظن و بدگمانى را رد مى كند. اگر به عنوان مثال عالمى را درمنزل ظالمى ديدى نبايد گمان كنى براى كسب مال و منال و مقام حرام آمده، بلكه بايد تصور كنى براى احقاق حق مظلومى آمده و يا اگر دهان مسلمانى بوى مشروب مى داد نبايد گمان كنى كه مشروب نوشيده، بلكه بايد احتمال بدهى كه مزمزه كرده و يا شراب را به او زور خورانده اند و يا براى معالجه نزد دندانپزشك رفته و احتمالا بوى الكل طبى است.

دورى از مواضع تهمت

نكته مهمى كه بايد تذكر داده شود اين است كه هيچكس نبايد كارى كند كه مردم به او سوءظن پيدا كنند. از موضع سوء ظن و تهمت مردم بايد دورى جست. مشهور است كه از قول پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ وارد شده:اتقوا مواقع التهم (اتقوا مواضع التهم) هم ذكر شده است) از جاهايى كه موضع تهمت است پرهيز كنيد. حضرت على عليه‌السلام نيز مى فرمايد: من عرض نفسه للتهم فلايلومن من اساء به الظن (۲۹۴) كسى كه نفس خود را در موضع تهمت قرار داد نبايد كسى را كه به او بد گمان شده است سرزنش كند. حتى خود پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ با آنكه پيامبر خدا و معصوم از خطا بود و مردم معمولا به او ظن و گمان بد نمى بردند از مواضع سوءظن مردم دورى مى كرد. در روايت وارد شده است كهانه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ كان يكلم زوجته صفيه بنت حى ابن اخطب فمر به رجل من الانصار فدعا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و قال يا فلان هذه زوجتى صفيه فقال يا رسول الله افنظن يك الا خيرا قال صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ ان الشيطان يجرى من ابن آدم مجرى الدم فخشست ان يدخل عليك (۲۹۵) روزى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ با همسرش صفيه دختر حى ابن اخطب در حال صحبت بود، مردى از انصار از آن نزديكى گذشت. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ او را صدا زد و فرمود اى فلانى اين زن، صفيه همسر من است. آن مرد با تعجب گفت يا رسول الله آيا ماگمان به شما بجز گمان خير مى بريم؟ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود به درستى شيطان درمجراى خون آدمى جارى مى شود پس ترسيدم كه شيطان داخل بر تو گردد. مى بينيم خود پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نيز از موضع تهمت دورى مى كند، پس ما نبايد به خيال اينكه مردم به ما بدگمان نمى شوند در مواضع تهمت وارد شويم. زيرا دشمن انسان، به نگاه اعتماد و رضايت به او نمى نگرد، بلكه به نگاه بهانه گيرى و عيب جويى به انسان مى نگرد بغض الشئى يعمى و يصم.

راه معالجه سوء ظن

راه معالجه سوءظن اين است كه آدمى:

۱ - مفاسد سوءظن و شرافت حسن ظن را مد نظر داشته باشد.

۲ - در روايات و آياتى كه سوءظن را تقبيح و حسن ظن را تمديح كرده اند دقت و تفكر كند.


۱۷ - غضب

 با كمك پروردگار عالميان در اين جلسه به مساله غضب مى پردازيم. غضب نيز يكى ديگر از حالات لغو است.