پس معلم مى شود كه آزار و مزاحمت رساندن مسلمين و مومنى گاهى بسيار عظيم است.
۶ - امر به منكر و نهى از منكر
بحث اين جلسه در مورد سستى در امر به معروف و نهى از منكر است كه اين موضوع را در زمره لغوهاى فعلى بحث مى كنيم گرچه درجه اول از امر و نهى، قولى مى باشد. اين عمل لغو يا ناشى از ضعف نفس است كه آدمى خود را از آن كوچكتر ببيند كه متخلفى را از فعل ناشايسته نهى كند يا كسى را به انجام فعل نيكى امر كند و يا ناشى از داشتن طمع در مال يا امكانات آن شخص است يا ناشى از يك نوع حالت بى تفاوتى است و بالاخره اين لغو از هر هر چه و به هر نحو ناشى شده و پديد آمده باشد فساد آن عمومى و ضرر آن همگانى است و خانه دين آدمى را از بن بر مى كند و اثرات آن اكثريت قاطع مردم را فرا مى گيرد. بطورى كه اگر بساط امر به معروف و نهى از منكر برچيده شود بساط ديانت از هم گسسته خواهد شد و زحمات نبى اكرمصلىاللهعليهوآله
وسلم - از بين مى رود و رنج هاى طاقت فرسائى را كه ائمه هدىعليهمالسلام
متحمل شدند بى اثر مى شود و خون شهداى گرانقدر از صدر اسلام تا كربلاى امام حسينعليهالسلام
و از آن كربلا تا كربلاهاى تاريخ اسلام تا كنون پايمال مى گردد. آنقدر امر به معروف و نهى از منكر ضرورى و لازم است كه توجه خاصى در شرع مقدس اسلام به آن مبذول شده تا آنجا كه اين دو را از اركان فروع دين در زمانهاى مختلف دانسته اند و در جميع اعصار و ديارها اشخاص فراوانى هم و غم خود را در احياى اين دو اصل اساسى مصروف داشته اند و در اين راه تمام مشكلات و معظلات و سختى ها را بجان خريده اند.
شدت قبح امر به معروف و نهى از منكر آنقدر زياد است كه خداوند سبحان مى فرمايد:لو لا ينهاهم الربانيون والاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ماكانوا يصنعون
.
چرا دانشمندان نصارى و علماى يهود آنها را از سخنان آلوده به گناه و خوردن مال حرام نهى نمى كنند؟ چه زشت كارى كه انجام مى دهند.
رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد:ما من قوم عملوا بالمعاصى و فيهم من يقدر ان ينكر عليهم فلم يفعل الا يوشك ان يعمهم الله من عنده
اگر در ميان قومى كه گنهكارند افراد قادر به نهى از منكر باشند كه اين وظيفه را ترك كرده باشند عذاب الهى بر تمام آن قوم فرود مى آيد.
همچنين آنحضرت فرموده است:ان الله تعالى ليبغض المومن الضغيف الذى لادين له فقيل له
صلىاللهعليهوآله
و ما المومن الذى لا دين له قال
صلىاللهعليهوآله
الذى لا ينهى عن المنكر
بدرستى خداى تعالى دشمن مى دارد مومن ضعيفى را كه دين ندارد به آن حضرت گفته شد مومن بى دين چه كسى است فرمودند كسى كه نهى از منكر نمى كند.
قيل لرسول الله
صلىاللهعليهوآله
اتهلك القريه و فيها الصالحون قال
صلىاللهعليهوآله
نعم قيل بم يا رسول الله قال
صلىاللهعليهوآله
بتهاونهم و سكوتهم عن معاصى الله
به پيامبرصلىاللهعليهوآله
عرض شد آيا مردم شهرى كه در آن شهر افراد صالح و شايسته هم وجود دارند به هلاكت مى رسند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آرى عرض كردند به چه علت؟ فرمودند به علت سستى كردن آنها در نهى از منكر نسبت به معاصى الهى.
البته در مذمت دورى از امر به معروف و نهى از منكر روايات، بيشتر از آن است كه در اين مبحث ذكر شود و در كتب روائى و فقهى به اين دو، فصل مهمى اختصاص داده شده است.
بايد دانست به همين ميزان كه ترك امر به معروف و نهى از منكر مورد سرزنش قرار گرفته، اشتغال و اقدام به اين دو كار مورد ستايش و مدح قرار گرفته است.
در سوره آل عمران خداوند مى فرمايد:و لتكن منكم امه يدعون الى الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون
بايد از ميان شما عده اى دعوت به خير كنند و امر به معروف و نهى از منكر بنمايند و آنها رستگارانند. و در همان سوره خداوند مى فرمايدكنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله
شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد (زيرا) امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد.
و نيز در همان سوره مى فرمايد:يومنون بالله و اليوم آخر و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون فى الخيرات
ايمان به خدا و روز جزا مى آورد، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و در انجام كارهاى خير بر يكديگر پيشى مى گيرند.
خداوند مى فرمايد:فلما نسوا ما ذكروا به انجينا الذين ينهون عن السوء و اخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون
پس چون آنچه را كه به آنها تذكر داده شده بود فراموش كردند ما اهل نهى از منكر را نجات داديم و ستمكاران را بخاطر فسقى كه انجام دادند به عذاب سخت گرفتارشان كرديم.
در سوره شريفه نساء خداوند فرموده است:لا خير فى كثير من نجواهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بين الناس و من يفعل ذلك ابتقاء مرضات الله فسوف نوتيه اجرا عظيما
در بسيارى از سخنان درگوشى آنها خير و سودى نيست مگر كسى كه (به اين وسيله) امر به كمك به ديگران يا كار نيك يا اصلاح در ميان مردم كند، و هر كس براى خشنودى پروردگار چنين كند پاداش بزرگى به او خواهيم داد.
در زمينه تشويق و ترغيب مردم به امر به معروف و نهى از منكر روايات زيادى موجود است كه در اينجا از جهت اختصار به يكى از آنها اشاره مى كنيم. از حضرت اميرالمومنين علىعليهالسلام
در روايتى نقل شده كه فرمود:ان من راى عدوانا يعمل به و منكرا يدعى اليه فانكره بقلبه فقد سلم و برء و من انكره بلسانه فقد آجر و هم افضل من صاحبه و من انكره بالسيف لتكون كلمه الله العيا و كلمه الظالمين السفلى فذلك الذى اصاب سبيل الهدى و قام على الطريق و نور فى قلبه و قال
عليهالسلام
فمنهم المنكر المنكر بقلبه و لسانه و يده فذلك المتكمل لخصال الخير و منهم المنكر المنكر بلسانه و قلبه التارك بيده فذلك متمسك بخصلتين من خصال الخير و مضيع خصله و منهم المنكر المنكر بقلبه و التارك بيده و لسانه فذلك الذى ضيغ اشرف الخصلتين من الثلاث و تمسك بواحده و منهم تارك لانكار المنكر بلسانه و قلبه و يده فذلك ميت الاحياء و ما اعمال البر كلها و الجهاد فى سبيل الله عند الامر بالمعروف و النهى عن المنكر الاكنفثه فى بحر لجى الخ
بدرستى كسى كه وقتى به گناهى و ظلمى عمل مى شود و به منكرى دعوت مى شود قلبا از ظلم و منكر ناراحت باشد تحقيقا سلامت يافته است و دور شده است (از آن منكر) و كسى كه با زبان خود نهى از منكر كند اجر برده است و اين شخص كه به زبانش نهى از منكر مى كند از كسى كه فقط قلبا انكار منكر مى كند افضل است و كسى كه به وسيله شمشير نهى از منكر نمايد تا اينكه كلمة الله بالا قرار گيرد و كلمه الظالمين پست گردد پس او كسى است كه به راه هدايت و بر طريق حق قيام كرده و و در قلب او نور يقين تابيده است و نيز آن حضرت فرمود از ميان مردم كسى است كه هم قلبا و هم با دست و زبان نهى از منكر مى كند چنين شخصى همه خصال نيك را دارا است و از ميان مردم بعضى با زبان و قلب نهى از منكر مى كنند اما با دست نهى از منكر نمى كنند، چنين افرادى دو خصلت از خصلتهاى نيك از منكر نمى كنند و فقط قلبا از منكر ناراحت مى شوند اينها دو خصلت از خصال خير را ضايع ساخته و يكى از سه خصلت نيك را گرفته اند، و اما از ميان مردم بعضى نه با قلب و نه با زبان و نه با دست نهى از منكر نمى كنند، اين افراد مرده اى هستند بين زنده ها و (بدانيد) اعمال خير و نيك همگى و جهاد در راه خدا، در مقايسه با امر به معروف و نهى از منكر چيزى جز كفى روى آب نيست.
مراتب امر به معروف و نهى از منكر
از روايت فوق الذكر استفاده مى شود كه امر به معروف داراى سه مرتبه است. مرتبه نازله آن مرتبه قلبى و دومين مرتبه آن لسانى و سومين مرتبه آن عملى است. در زمان ما نمى شود، هر كسى در كوچه، بازار و خيابان اسلحه سرد يا گرم بكشد و ديگران را نهى از منكر عملى يا امر به معروف عملى كند. بلكه در زمان ما امر به معروف و نهى از منكر عملى بايد از طريق مراجع قانونى مربوطه قانونى انجام شود و همكارى در زمينه رفع منكر با اين نهادهاى ذيربط در موارد لزوم، نوعى نهى از منكر يا امر به معروف عملى محسوب مى شود.
پس بنابراين آنچه ذكر شد اگر توان امر به معروف و نهى از منكر عملى براى شخصى نيست، بايد انسان اين تكليف را با زبان انجام دهد، و اما اگر امكان امر به معروف و نهى از منكر طريق زبان هم نيست، قلبا از آن مكروه (يا منكر) ناراحت و از انجام معروف خوشحال باشد. حال كه اهميت امر به معروف و نهى از منكر روشن شد بايد بگوئيم كه نقطه مقابل و ضد خاص آن امر به معروف و نهى از منكر است يعنى كسى كه به وظيفه خطير امر به معروف و نهى از منكر عمل نكند، هيچ، تازه امر به معروف مى كند كه اين همان لغوى است كه اعراض از آن واجب است رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد:ابغض الاعمال الى الله الشرك بالله ثم قطعية الرحم ثم الامر باالمنكر و النهى عن المعروف
بدترين و مبغوض ترين اعمال نزد خداوند شرك به اوست و بعد قطع رحم و سپس امر به منكر و نهى از منكر معروف مى باشد.
شرايط وجوب امر به معروف ونهى از منكر
وجوب امر به معروف و نهى از منكر شرائطى دارد كه عبارتند از:
۱ - يقين به معروف و منكر بودن چيزى كه به آن امر يا از آن نهى مى شود.
۲ - احتمال تاءثير (ولو احتمال ضعيف باشد) در شخص امر يا نهى شونده.
۳ - عدم وجود خاطرات جانى يا مالى ياعرضى براى آمر به معروف و ناهى از منكر (مگر به دستور حاكم شرع).
۴ - بنابر قولى احتمال دادن عدم به توجه شخص، در ارتكاب منهى و عدم اتيان معروف. تذكر اين نكته را لازم مى دانم كه در امر به معروف و نهى از منكر زبانى بايستى كمالات رامش و متانت و خوش برخوردى مورد توجه خاص قرار گيرد.
گاهى منكر چنان ريشه مى دواند كه اصل و اساس دين و ديانت بخطر مى افتد و در چنين موقعيتى نهى از منكر با بذل جان واجب است. حضرت سيدالشهداء حسين ابن علىعليهالسلام
وقتى ملاحظه فرمودند: شخصى مانند يزيد كه حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال نموده، و معتقد به وحى واصل ديانت نيست والى مسلمان شده همان يزيدى كه مى گويد:
لعبت هاشم بالملك فلا
|
|
خبر جاء ولا وحى نازل
|
اينجا امامعليهالسلام
درون گرا جايز ندانستند و با تمام هستى خود با اين منكر مبارزه كردند تا به شهادت رسيدند. بنابراين قيد عدم وجود خطرات جانى يا مالى براى آمر به معروف يا ناهى از منكر مربوط به چنين مواردى نيست.
امام حسينعليهالسلام
فرمودند:على الاسلام اذ بليت الامة براع مثل يزيد
وقتى كه امت اسلامى مبتلا به سرپرستى مثل يزيد باشد بايد با اسلام خداحافظى كرد.
۷ - آزار فاميل و قطع رحم
در اين مبحث به موضوع قطع رحم و عقوق والدين، خواهيم پرداخت قطع رحمت عبارت است از ايذاء و ازار به فاميل و اقارب نسبى كه گاهى اين آزار با ترك رفت و آمد به وجود مى آيد و گاهى با بى توجهى به وضع زندگانى آنها، يعنى: شخصى مى بيند، وضع زندگانى بعضى از فاميل هاى نسبى او، نابسامان است وبا اينكه توانائى رفع گرفتارى آنها را دارد اقدام نكند. متاءسفانه در زمان ما وضع به شكلى در آمده كه گاهى ديده مى شود كه فرزندان از اوضاع و احوال پدر و مادرشان بى اطلاع هستند و نيز گاهى اتفاق مى افتد كه پدران و مادران به فرزندانشان نيستند و يا افراد فاميل به يكديگر بى توجهى مى كنند و يا خداى ناخواسته به خاطر ضعف مالى يكى از افراد فاميل با كمتر نشست و برخواست مى كنند كه اينها همه خلاف دستورات اسلام است بايد دقت تمام توجه داشت كه اسلام نسبت به اين نكته توجه خاص دارد. البته موضوع قطع رحم و عدم رسيدگى به فاميل يا از اين قبيل مسائل در كشور ما، هرچه زياد باشد باز هم به خاطر تدين مردم در مقايسه با جوامع غير اسلامى اعم از جوامع غربى و شرقى بالاخص بعد از ظهور عقايد امروزى در رابطه با روابط جنسى آزاد مى توان گفت بسيارى از كانون هاى خانواده از هم متلاشى شده است و اصولا افراد جامعه نوعا از تشكيل خانواده گريزان هستند. تعليمات اسلامى توجه به كانون خانواده و فاميل را مورد تاءكيد قرار داده است. خداوند تبارك و تعالى در قرآن مجيد، مى فرمايد:و الذين ينقضون عهدالله من بعد ميثاقه و يقطعون ما امر الله به اين يوصل و يفسدون فى الارض اولئك لهم اللعنة و لهم سوءالدار
و كسانى هستند پس از پيمان بستن محكم با خدا آن را نقض مى كنند و آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده قطع مى كنند (قطع رحم مى كنند) و در زمين فساد مى نمايند آنها هستند كه برايشان لعنت است و برايشان بد منزلى است.
پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد:ابغض الاعمال الى الله الشرك بالله ثم قعطية الرحم ثم الامر بالمنكر و النهى عن المعروف
مبغوضترين اعمال نزد خداوند شرك به او بعد از آن قطع رحم و سپس امر به منكر و نهى از معروف است. امام باقرعليهالسلام
نيز مى فرمايد:فى كتاب على صلوات الله عليه، ثلاث خصال لايمو. ت صاحبهن ابدا حتى يرى و بالهن البغى و قطعية الرحم و اليمين الكاذبة
در كتاب علىعليهالسلام
(كتاب علىعليهالسلام
كتابى است مربوط به حضرت علىعليهالسلام
كه آن كتاب را با دست مبارك خودشان نوشته اند، و تا زمان امام صادقعليهالسلام
كه تقيه كمتر بوده نام آن كتاب برده مى شده، امام از زمان صادقعليهالسلام
به بعد نام آن كتاب در السنه ائمه شيعه برده نشده است) آن حضرت صلوات الله عليه در آن كتاب نوشته سه خصلت است كه صاحب آن خصلتهاى نمى ميرد مگر نتيجه شوم اعمال خودش را بينيد، يكى از آن خصلتها فحشاء است، ديگرى قطع رحم و ديگرى قسم دروغ. امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:اتقوا الحالقه فانها تميت الرجال قيل و ماالحالقة؟ قطعية الرحم
بترسيد و بپرهيزد از حالقه كه حالقه مى ميراند مردم را، به آن حضرت گفته شد، حالقه چيست؟ حضرت فرمود: كه حالقه مى ميراند مردم را به آن حضرت گفته شد، حالقه چيست؟ حضرت فرمود: قطع رحم است. بنابراين در دين مقدس اسلام اكيدا نسبت حب قطع رحم هشدار داده شده است.
حال از طرفى به ضد خاص قطع رحم يعنى صله رحم توجه كنيد كه دين مقدس اسلام تا چه حد بر آن تاءكيد نموده است. در اين زمينه خداوند مى فرمايدو اتقوا الله الذين تساءلو به و الارحام
از خدايى بپرهيزيد كه هنگامى چيزى از همديگر مى خواهيد نام او را مى بريد (و نيز) از خويشاوندان خود (قطع ارتباط آنها) پرهيز كنيد. و يا مى فرمايدو بالوالدين احسانا و بذى القربى
به پدر و مادر و خويشاوندان خود نيكى كنيد و نيز مى فرمايدالذين يوفون بعهدالله و لاينقضون الميثاق، والذين يصلون ما امر الله به ان يوصل
(خردمندان) كسانى هستند كه به پيمان الهى وفا مى كنند و عهد (او را) نمى شكنند و و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پيوند با آن فرمان داده پيوند مى دهند.
در اين رابطه روايات بسيارى موجود است كه اختصارا به دو سه نمونه اشاره مى كنيم.
پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد:اوصى الشاهد من امتى و الغائب و من فى اصلاب الرجال و ارحام النساء الى يوم القيامه ان يصل الرحم
افراد حاضر و افراد غائب و هر كس در صلب پدرش يا رد رحم مادرش از امت من باشد همه آنها را تا روز قيامت سفارش مى كنم كه صله رحم نمايند. و همان حضرت فرمود:ان اعجل الخير ثوابا صله الرحم
از بين اعمال نيك آن عملى كه زودتر به ثواب مى رسد صله رحم است.
قيل لرسول الله
صلىاللهعليهوآله
اى الناس افضل فقال اتقاهم لله و اوصلهم لرحمه
به حضرت رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
عرض شد از بين مردم كدام دسته با فضيلت تر هستند؟ فرمود كسانى كه از خدا بيشتر بترسند و كسانى كه بيشتر از ديگران صله رحم بجا آورند.
امروز گرفتاريهاى اجتماعى، فردى، خانوادگى، مشاغل گوناگون، مسيرهاى درو، فواصل شهرها، وقت كم، همه و همه از عواملى هستند كه توفيق انسان را در صله رحم و رسيدگى به وضع افراد فاميل و پرسش احوال و دلجوئى از آنها در زمان گرفتارى و دستگيرى از آنها اجرا شود. لذا امير مومنان مولاى متقيان علىعليهالسلام
مى فرمايد:صلوا ارحامكم ولو بالتسليم
صله رحم به جا بياوريد ولو با يك سلام كردن.
گاهى انسان به خاطر اينكه به پدر و مادر خود سرى نمى زند و آنها را رها كرده و به آنها بى محلى مى كند مورد سخط خدا قرار مى گيرد. كلا به هر نحوى كه والدين انسان از او ناراضى و ناراحت شوند و او را از خودشان به عنوان عدم رضايت طرد كنند و به هر نحوى كه عقوق والدين تحقق پذيرد، موجب سخط خداوند است، مگر اينكه پدر و مادر چيزى كه خلاف مسلم شرع و خلاف تكليف دينى است مثل شرك ورزيدن به خدا از انسان طلب كنند. ما اينجا در مقام اينكه پدر و مادر و ارزش آنها را از ديدگاه اسلام بيان كنيم نيستيم. اما توجه مى دهم كه اين همه آيات و روايات مذكور كه در رابطه با صله رحم بيان شد در درجه اول ما را به توجه به والدين دعوت مى كند. چه فاميلى از پدر و مادر نزديكتر و چه خويشى از پدر و مادر فاميل تر است.