تفسير نور (سوره ى انعام)

تفسير نور (سوره ى انعام)0%

تفسير نور (سوره ى انعام) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره ى انعام)

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 12545
دانلود: 3941

تفسير نور (سوره ى انعام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12545 / دانلود: 3941
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره ى انعام)

تفسير نور (سوره ى انعام)

نویسنده:
فارسی

پيام اصلى آيات اين سوره، مبارزه با شرك و دعوت به توحيد است. از آنجا كه مشركان جزيرة العرب به اعتقاد خود، بعضى چهارپايان را حلال و برخى را حرام مى دانستند، قرآن در مقام مبارزه با اينگونه خرافات و باورهاى غلط، از آيه ى 136 اين سوره به بعد، احكامى را در مورد چهارپايان بيان مى دارد كه بدين جهت اين سوره، انعام نام گرفته است.


۳۴- وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأوذُواْ حَتَّى أتَهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَتِ اللّهِ وَلَقَدْ جَأكَ مِن نَبَإِىْ الْمُرْسَلِينَ

 ترجمه :

و همانا پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند، ليكن در برابر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند صبر كردند، تا يارى ما به آنان رسيد. (تو نيز چنين باش زيرا) براى كلمات (و سنّت هاى) خداوند، تغيير دهنده اى نيست. قطعاً از اخبار پيامبران براى تو آمده است (و با تاريخ آنان آشنايى).


نكته ها :

 كلمات، به معناى سنّت هاى الهى است :ولقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين انّهم لهم المنصورون وانّ جُندنا لهم الغالبون (۷۳)

 تاريخ، سرچشمه ومنبعى پذيرفته شده براى شناخت حوادث است. از صبر انبياى پيشين و نابودى اقوامى چون قوم هود وصالح ولوط و...كه تكذيب كردند، بايد عبرت گرفت، سنّت و برنامه الهى، فرستادن رسولان وآزادى مردم در انتخاب است. كافران را به كيفر مى رساند و رسولان را در راه دعوت، امداد مى كند.

 در آيات متعدّدى از قرآن خداوند يارى و پيروزى رهبران و مؤ منان صابر را بر خود لازم دانسته است از جمله :

كتب اللّه لاغلبنّ أنا و رسلى (۷۴)

وكان حقّا علينا نصر المؤ منين (۷۵)

انّا لننصر رسلنا (۷۶)

ولينصرنّ اللَّه من ينصره (۷۷)


پيام ها :

 ۱- راه حقّ، هيچگاه هموار نبوده و تحققّ آرمان انبيا همراه با تحمّل مشكلات بوده است.فصبروا على ما كذّبوا

۲- يكى از بهترين اهرم هاى مقاومت در برابر شدايد، بيان امدادهاى الهى است.فصبروا...حتّى اتاهم نصرنا

۳- رهبران، انتظار اطاعت همه را نداشته باشند.كُذّبوا

۴- شرط اصلى پيروزى، صبر است.فصبروا...حتّى اتاهم نصرنا (خداوند به صابران، نويد پيروزى مى دهد)

۵- دشمنان از هيچ تلاشى عليه حق، كوتاهى نمى كنند، خواه تكذيب باشد و خواه آزار.كذّبوا، اوذوا

۶- صبر مستمر، زمينه ساز نزول نصرت و رحمت الهى است.فصبروا...حتّى أتاهم نصرنا

۷- حقّ، پيروز است.اتاهم نصرنا

۸- سنّت هاى الهى تغيير ناپذير است و خداوند خلف وعده نمى كند.لامبدّل لكلمات اللّه

۹- هر كس بايد نمونه هاى مشابه خود را در تاريخ بشناسد. خداوند خطاب به پيامبر مى فرمايد:و لقد جأك من نبأ المرسلين

۱۰- از زحمات و رنج هاى پيشينيان بايد ياد و قدردانى كرد.و لقد جأك من نبأ المرسلين


۳۵- وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أن تَبْتَغِىَ نَفَقاً فِى الاَْرْضِ أوْ سُلَّماً فِى السَّمَأ فَتَأتِيَهُم بِاَيَةٍ وَ لَوْ شَأ اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجهِلِينَ

 ترجمه :

و اگر اعراض و بى اعتنايى آنان (كافران) بر تو سنگين است (و مى خواهى به هر وسيله آنان را به راه آورى، ببين) اگر بتوانى سوراخى در زمين يا نردبانى در آسمان بجويى، تا آيه اى (ديگر) برايشان بياورى (پس بياور ولى بدان كه باز هم ايمان نخواهند آورد) و اگر خدا خواسته بود همه ى آنان را بر هدايت گرد مى آورد (ولى سنّت الهى بر هدايت اجبارى نيست)پس هرگز از جاهلان مباش.


نكته ها :

 در شأن نزول آيه آمده است : كفّار به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى گفتند: ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد، مگر آنكه زمين را شكافته برايمان چشمه اى جارى سازى :لن نؤ من لك حتّى تَفجر لنا مِن الارض يَنبوعا (۷۸ ) ، يا به آسمان روى :أو ترقى فى السمأ (۷۹ ) شايد آيه اشاره به نوع درخواست هاى نابجاى آنان باشد كه اگر زمين را بكاوى يا نردبان به آسمان بگذارى و خود را به آب و آتش بزنى سودى ندارد. در دعوت تو نقصى نيست، اينان لجوجند، پس براى ارشادشان اين همه دلسوزى نكن.


پيام ها :

 ۱- پيامبر، براى هدايت مردم، دلسوز و نسبت به از اعراضشان غمگين بود.و ان كان كبر عليك اعراضهم

۲- پيامبر بايد روحيّات مخاطبان خود را بشناسد و بداند كه گروهى از هر معجزه اى كه برايشان آورده شود روى گردانند.اعراضهم

۳- پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى خواست به هر طريق مردم هدايت شوند، امّا اشكال در روحيّه ى لجوج كفّار است كه خداوند هشدار مى دهد.تبتغى نفقاً فى الارض او سلّماً فى السمأ

۴- خداوند مى تواند همه را هدايت كند، ولى حكمت او اقتضا مى كند كه انسان آزاد باشد.و لو شأ اللّه لجمعهم على الهدى

۵- ارضاى خواسته هاى بهانه جويان و بى صبرى مبلّغان، جهل است.فلا تكونن من الجاهلين (ريشه ى بسيارى از توقّعات نابجا، جهل است)


۳۶- إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ

 ترجمه :

تنها كسانى (دعوت تو را) مى پذيرند كه گوش شنوا دارند و (كافران كه نمى گروند،) مردگانى هستند كه روز قيامت خداوند آنان را برمى انگيزد و سپس همه به سوى او بازگردانده مى شوند.


نكته ها :

 قرآن، بارها با تعبير مرده و كر، از ناباوران ياد كرده است. در آيه ى ۸۰ سوره ى نمل و ۵۲ سوره ى روم مى خوانيم :فانّك لاتسمع الموتى و لا تسمع الصمّ الدعأ اذا وَلّوا مُدبرين


پيام ها :

 ۱- انسان در انتخاب راه، آزاد است.انّما يستجيب...

۲- شنيدن و پذيرفتن حقّ، نشانه ى حيات معنوى و زنده دلى است.

(آرى كسى كه حيات معنوى ندارد و حقّ پذير نيست، مرده است. چون حيات به معناى خوردن و خوابيدن را حيوانات هم دارند.)والموتى...

۳- دل هاى حقّجو به عهده ى تو و كفّار به عهده ى من، تا پس از رستاخيز به حسابشان برسيم.والموتى يبعثهم اللّه


۳۷- وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَىَّ أن يُنَزِّلَ ءَايَةً وَلَ كِنَّ أكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ

 ترجمه :

و گفتند: چرا بر او (محمّد) معجزه اى (كه ما مى خواهيم) از سوى پروردگارش نازل نشده ؟ بگو: بى ترديد خداوند قادر است كه نشانه و معجزه اى (كه مى خواهيد) بياورد، ولى بيشتر (اين بهانه جويان) نمى دانند.


نكته ها :

 در شأن نزول آيه گفته اند: برخى از رؤ ساى قريش، دست به تبليغات سوء و جوسازى زده و از روى بهانه جويى به پيامبر اسلام مى گفتند كه تنها قرآن به عنوان معجزه كافى نيست بلكه بايد معجزاتى چون معجزات عيسى و موسى و صالح و...بياورد.(۸۰)

البتّه پيامبرى كه يادآور معجزات انبياى پيشين است، حتما خودش هم مى تواند نظير آنها را بياورد، وگرنه مردم را به ياد آن معجزات نمى اندازد تا تقاضاى امثال آن را داشته باشند. به علاوه، طبق روايات شيعه وسنّى، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ معجزات ديگرى غير از قرآن هم داشته است.

 هدف از آوردن معجزه، اعلام رابطه خاص ميان خدا و رسول، و نشان قدرت بى انتهاى الهى است، نه برآوردن تمايلات بى پايان مردم لجوج. البتّه گاهى براى اتمام حجّت، معجزه ى درخواستى مردم را مى آورده اند.

 به شهادت تاريخ، معجزات پياپى، سبب هدايت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مى فرمايد: اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنيم، يا مردگان با آنان سخن بگويند، باز گروهى از لجوجان ايمان نمى آوردند.(۸۱)


پيام ها :

 ۱- به بهانه جويى هاى مخالفان پاسخ دهيد.قالوا...قل

۲- خداوند قادر است، ولى حكيم هم مى باشد و قدرتش آنگاه جلوه مى كند كه كار و تقاضا حكيمانه باشد.انّ اللّه قادر...اكثرهم لا يعلمون


۳۸- وَمَا مِنْ دَآبَّةٍ فِى الاَْرْضِ وَلاَ طَئِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلا أمَمٌ أمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِى الْكِتَبِ مِن شَىْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ

 ترجمه :

و هيچ جنبنده اى در زمين و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند، نيست مگر اينكه آنها هم اُمّت هايى چون شمايند. ما در اين كتاب (قرآن يا لوح محفوظ) هيچ چيز را فرو گذار نكرديم، سپس همه نزد پروردگارشان گرد مى آيند.


نكته ها :

 قرآن توجّه خاصّى به زندگى حيوانات دارد و از يادآورى خلقت، شعور و صفات آنها در راه هدايت مردم استفاده مى كند.و فى خلقكم و ما يبثّ من دابّة آيات لقوم يوقنون (۸۲) در روايات وتجارب انسانى هم نمونه هاى فراوانى درباره ى شعور و درك حيوانات به چشم مى خورد و براى يافتن شباهت ها و آشنايى با زندگى حيوانات، بايد انديشه و دقّت داشت.(۸۳) امم أمثالكم

 مراد از كتاب در آيه، يا قرآن است يا لوح محفوظ كه در واقع كتاب خلقت است.

 در آيات ديگر هم تعبيراتى چون :تبيانا لكلّ شى ء (۸۴) ،كلُّ فى كتاب مبين (۸۵) آمده كه نشانه ى كامل بودن قرآن است.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: نشان كمال قرآن اين است كه ريشه و سرچشمه ى همه سخنان رسول اللّه و ائمّه عليهم السلام است، پس هر گاه حديثى گفتيم، سند قرآنى آن را از ما بخواهيد.

در حديثى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ از قيل و قال و فساد مال و سؤ الات پى در پى، نهى مى كند. از امام باقرعليه‌السلام سند قرآنى آن را پرسيدند، فرمود: سند نهى از قيل و قال، آيهلا خيرَ فى كَثير مِن نَجواهم الاّ مَن أمَرَ بِصدقةٍ أو مَعروفٍ أو اصلاح بَينَ النّاس (۸۶ ) است. سند فساد مال، آيهو لاتؤ توا السفهأ أموالكم الّتى جعل اللَّه لكم قياما (۸۷ ) و سند سؤ ال نابجا اين آيه است :لاتسألوا عن أشيأ اِن تبد لكم تسؤ كم (۸۸)

شعور حيوانات

 از آيات و روايات و تجارب برمى آيد كه شعور، ويژه انسان نيست. به نمونه هايى توجّه كنيد:

۱- حضرت سليما همراه با سپاهيانش از منطقه اى عبور مى كردند، مورچه اى به ساير مورچگان گفت : فورى به خانه هايتان برويد، تا زير پاى ارتش سليمان له نشويد.(۸۹) شناخت دشمن، جزو غريزه ى مورچه است، ولى اينكه نامش سليمان و همراهانش ارتش اويند، اين بالاتر از غريزه است.

۲- هدهد در آسمان از شرك مردم زمينى مطلع شده و نزد سليمان گزارش مى دهد كه مردم منطقه ى سبأ، خداپرست نيستند. آنگاه مأموريّت ويژه اى مى يابد. شناخت توحيد و شرك و زشتى شرك و ضرورت گزارش به سليمان پيامبر و مأموريّت ويژه ى پيام رسانى، مسأله اى بالاتر از غريزه است.(۹۰)

۳- اين كه هدهد در جواب بازخواست حضرت سليمان از علّت غايب بودنش، عذرى موجّه و دليلى مقبول مى آورد، نشانه شعورى بالاتر از غريزه است.(۹۱)

۴- اينكه قرآن مى گويد: همه موجودات، تسبيح گوى خدايند ولى شما نمى فهميد،(۹۲) تسبيح تكوينى نيست، زيرا آن را ما مى فهميم، پس قرآن تسبيح ديگرى را مى گويد.

۵- در آيات قرآن، سجده براى خدا، به همه موجودات نسبت داده شده است.وللّه يسجد ما فى السموات و ما فى الارض... (۹۳)

۶- پرندگان در مانور حضرت سليمان شركت داشتند.وحشر لسليمان جنوده من الجن و الانس والطير (۹۴)

۷- حرف زدن پرندگان با يكديگر و افتخار سليمان به اينكه خداوند، زبان پرندگان را به او آموخته است.علّمنا منطق الطير (۹۵)

۸- آيه ىواذا الوُحوشُ حُشِرَت (۹۶ ) ، محشور شدن حيوانات را در قيامت مطرح مى كند.

۹- آيه ىوالطّير صافّات كلُّ قد عَلِم صلاته و تسبيحه (۹۷ ) ، نشانه ى شعور و عباد آگاهانه ى حيوانات است.

۱۰- وجود وفا در برخى حيوانات، از جمله سگ نسبت به صاحبخانه وفرزندانش.

۱۱- تعليم سگ شكارى و سگ پليس براى كشف قاچاق، يا خريد جنس، نشانه ى آگاهى خاصّ آن حيوان است.

۱۲- اسلام از ذبح حيوان در برابر چشم حيوان ديگر، نهى كرده است كه اين نشانه ى شعور حيوان نسبت به ذبح و كشتن است.


پيام ها :

 ۱- قدرت الهى در آفرينش و هدف دارى خلقت، نسبت به همه ى موجودات يكسان است.من دابّة...ولا طائر...

۲- نظم و زندگى اجتماعى، مخصوص انسان ها نيست، بلكه در زندگى حيوانات هم مشاهده مى شود.اُمم أمثالكم

۳- انسان ها و حيوانات، همه نياز به تدبير الهى دارند. خداوند، طبق مصلحت به آنها شعور مى دهد، و همه داراى نظم و نظامى هستند.اُمم أمثالكم

۴- قرآن كريم، جامع ترين و كامل ترين كتاب آسمانى است.ما فرّطنا فى الكتاب من شى ء

۵- آنچه سبب هدايت، تربيت ورشد انسان هاست، در قرآن آمده است. (قرآن در اثبات حقانيّت پيامبراسلام و هدايت مردم هيچ گونه كاستى ندارد)ما فرّطنا فى الكتاب

۶- در حقّ حيوانات هم ظلم يا كوتاهى نكنيم، آنها هم مثل ما حقّ حيات دارند.(۹۸) اُمم أمثالكم

۷- معاد و حشر، تنها مخصوص انسان ها نيست.و ما من دابّة...ثمّ الى ربّهم يحشرون

۸- حركت همه موجودات به سوى خداوند يك حركت تكاملى و جلوه اى از ربوبيّت الهى است.الى ربّهم يحشرون


۳۹- وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا صُمُّ وَبُكْمٌ فِى الظُّلُمَتِ مَن يَشَإِ اللّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأ يَجْعَلْهُ عَلَى صِراطٍ مُّسْتَقِيمٍ

 ترجمه :

و كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند، كر و لال هايى هستند در تاريكى ها. خداوند، هركه را بخواهد (و مستحق باشد) گمراهش كند و هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) بر راه راست قرارش مى دهد.


نكته ها :

 گرچه هدايت و ضلالت به دست خداست، ولى خداوند براى انسان نيز اراده و اختيار قرار داده است و كار خدا بر اساس حكمت است. مثلاً جهادِ انسان در راه خدا، زمينه ى هدايت الهى نسبت به او است :و الّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سُبلنا (۹۹) همان گونه كه ستم به انسان ها سبب گمراهى است :يضلّ اللّه الظالمين (۱۰۰) تكذيب آيات الهى سبب اراده خداوند به گمراه كردن انسان مى شود.كذّبوا...يضلله


پيام ها :

 ۱- كفر و عناد، تاريكى و ظلمتى است كه سبب محروم شدن انسان از بهره گيرى از ابزار شناخت مى شود.كذّبوا...صمّ و بكمٌ فى الظلمات

۲- تكذيب و كتمانِ حقّ، گنگى و نشنيدن حقّ، كرى است.و الّذين كذّبوا...صمٌ و بكمٌ

۳- نتيجه ى تكذيب آيات الهى، اضلال و قهر الهى است.كذّبوا...يضلله

۴- حركت در راه مستقيم، گوش شنوا و زبان حقگو و روشنايى درون مى خواهد.يجعله على صراط مستقيم


۴۰- قُلْ أرَءَيْتَكُمْ إِنْ أتَكُمْ عَذَابُ اللّهِ أو أتَتْكُمُ السَّاعَةُ أغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَ

 ترجمه :

بگو: اگر راست مى گوييد چه خواهيد كرد آنگاه كه عذاب خدا در دنيا بيايد يا قيامت فرا رسد، آيا غير خدا را مى خوانيد؟


نكته ها :

 انسان در حال رفاه و زندگى عادّى معمولاً غافل است، ولى هنگام برخورد با سختى ها پرده ى غفلت كنار رفته و فطرت خداجويى و يكتاپرستى انسان ظاهر مى شود.


پيام ها :

 ۱- يكى از شيوه هاى تبليغ و تربيت، پرسش از مخاطب است.قل أرايتكم...

۲- تجربه نشان مى دهد كه در همه ى انسان ها (گرچه به ظاهر كفر ورزند،) فطرت خداجويى هست و به هنگام حوادث در انسان جلوه مى كند و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مأمور است مردم را به اين فطرت خفته توجّه دهد.قل أرايتكم...

۳- هنگام حوادث وسختى ها، پرده ها كنار رفته وانسان فقط به خدا توجّه مى كند و توجّه نكردن به معبودهاى ديگر، نشانه ى پوچى آنهاست.أغير اللّه تدعون


۴۱- بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَأ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ

 ترجمه :

بلكه (در هنگامه هاى خطر) فقط او را مى خوانيد، پس اگر بخواهد آن رنجى كه خدا را به خاطر آن مى خوانيد بر طرف مى كند، و آنچه را براى خداوند شريك مى پنداشتيد (در روز قيامت) فراموش مى كنيد.


نكته ها :

 برداشتن عذاب، يا براى اتمام حجّت است، يا به خاطر تغيير حالات قوم. چنانكه در آيه ۹۸ سوره ى يونس مى فرمايد:لمّا آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى چون ايمان آوردند، عذاب خوارى و ذلّت را از آنان برداشتيم.


پيام ها :

 ۱- همه معبودهاى خيالى به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش مى شوند.بل ايّاه تدعون...و تنسون ما تشركون آنان نه تنها فراموش، بلكه انكار مى شوند. چنانكه در آيه ى ديگر مى خوانيم :واللّه ربّنا ما كنّا مشركين (۱۰۱ ) مشركان در قيامت با سوگند شرك خود را انكار مى كنند.

۲- دعاى خالصانه، همراه استجابت است.بل ايّاه تدعون فيكشف

۳- يأس از غير خدا، سبب سرعت در استجابت دعاست. (حرف فأ در كلمه ىفيكشف )

۴- استجابت دعا، در اراده و مشيّت حكيمانه ى خداوند است.فكيشف.... ان شأ


۴۲- وَلَقَدْ أرْسَلْنَآ إِلَىَّ أمَمٍ مِّنْ قَبْلِكَ فَأخَذْنَهُمْ بِالْبَأسَأ وَ الضَّرَّأ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ

 و همانا به سوى امّت هاى پيش از تو (نيز پيامبرانى) فرستاديم، (و چون سرپيچى كردند) آنان را به تنگدستى وبيمارى گرفتار كرديم. باشد كه تضرّع كنند.


نكته ها :

 بأسأ به معناى جنگ، فقر، قحطى، سيل، زلزله وامراض مُسرى و ضرّأ به معناى غم، غصّه، آبروريزى، جهل و ورشكستگى است.

 حضرت علىعليه‌السلام فرمود: اگر هنگام ناگوارى ها مردم صادقانه به درگاه خدا ناله كنند، مورد لطف خدا قرار مى گيرند.(۱۰۲) مولوى در ترسيم اين حقيقت مى گويد:

پيش حقّ يك ناله از روى نياز

به كه عمرى در سجود و در نماز

زور را بگذار و زارى را بگير

رحم سوى زارى آيد اى فقير


پيام ها :

 ۱- بعثت انبيا در ميان مردم، يكى از سنّت هاى الهى در طول تاريخ بوده است.لقد ارسلنا الى اُمَم من قبلك

۲- تاريخ گذشتگان، عبرت آيندگان است.قبلك

۳- در تربيت و ارشاد، گاهى فشار وسخت گيرى هم لازم است.اخذناهم بالبأسأ و الضرّأ

۴- مشكلات، راهى براى بيدارى فطرت وتوجّه به خداوند است.يتضرّعون

۵- هر رفاهى لطف نيست و هر رنجى قهر نيست.لعلّهم يتضرّعون

۶- همه ى افراد لجوج، با فشار و در تنگا و سختى قرار گرفتن هم رام نمى شوند.لعلّهم يتضرّعون


۴۳- فَلَوْلاَ إِذْ جَأهُم بَأسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَنُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

 ترجمه :

پس چرا هنگامى كه ناگوارى هاى ما به آنان رسيد، توبه و زارى نكردند؟ آرى (حقيقت آن است كه) دل هاى آنان سنگ و سخت شده و شيطان كارهايى را كه مى كردند، برايشان زيبا جلوه داده است.


پيام ها :

 ۱- تضرّع به درگاه خداوند، سبب رشد و قرب به او و ترك آن نشانه ى سنگدلى و فريفتگى است.فلولا...تضرّعوا

۲- انسان فطرتاً زيبايى را دوست دارد تا آنجا كه شيطان نيز از همين غريزه، او را اغفال مى كند.زيّن لهم الشيطان

۳- براى لجوجان، نه تبليغ مؤ ثّر است، نه تنبيه.قست قلوبهم

۴- ريشه ى غرور و ترك تضرّع، مفتونشدن به تزيينات شيطانى است.فلولا...تضرّعوا...زيّن لهم الشيطان


۴۴- فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أبْوَبَ كُلِّ شَىْءٍ حَتَّىَّ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أوتُوَّاْ أخَذْنَهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ

 ترجمه :

پس چون اندرزهايى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، درهاى هرگونه نعمت را به رويشان گشوديم (و در رفاه و ماديات غرق شدند) تا آنگاه كه به آنچه داده شدند دلخوش كردند، ناگهان آنان را (به عقوبت) گرفتيم پس يكباره محزون و نوميد گرديدند.


نكته ها :

 مبلسون از ابلاس، به معناى حزن و اندوه همراه با يأس است. حالتى كه مجرمان، هنگام پاسخ نيافتن در دادگاه پيدا مى كنند.(۱۰۳)

 در دو آيه ى قبل فرمود: ما افرادى را گرفتار مى كنيم تا تضرّع كنند، در اين آيه مى فرمايد: برخى در لحظه هاى گرفتارى هم خدا را فراموش مى كنند.نَسوا ما ذُكّروا...

 در قرآن مى خوانيم :و عسى اَن تحبّوا شيا وهو شرّ لكم (۱۰۴ ) ، چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه براى شما شرّ است و حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد: اذا رأيت سبحانه يتابع عليك نعمه و أنت تعصيه فاحذره(۱۰۵ ) اگر ديدى خداوند نعمت هايش را بر تو مدام مى دهد، ولى تو گناه مى كنى، پس به هوش باش، چه بسا اين لطفها عاقبت خوشى ندارد.

 دنيا وبهره هايش، هم مى تواند براى انسان نعمت باشد، هم نقمت. در آيه مورد بحث، دنيا نقمت به حساب آمده است. امّا ايمان وتقوى، بركات آسمان وزمين را براى اهلش به دنبال دارد، چنانكه در آيه ۹۶ سوره اعراف آمده است:ولو أنّ أهل القُرى آمنوا واتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السمأ والارض، بنابراين غفلت، درهاى خير را بر روى انسان مى بندد.

 پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمودند: اذا رأيت اللّه يعطى على المعاصى فان ذلك استدراج منه، اگر مشاهده كردى كه دنيا به كام گنهكاران است خوشحال مباش، زيرا اين استدراج الهى و به تدريج هلاكت كردن اوست.(۱۰۶) و آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند.

امام باقرعليه‌السلام در تأويل آيه فرمودند: چون مردم ولايت على بن ابى طالب ۸ را ترك كردند و حال آنكه به آن امر شده بودند، فلمّا نسوا...، دولت آنان را در دنيا بسط داديم، فتحنا عليهم...تا حضرت قائمعليه‌السلام قيام كند، حتّى...أخذناهم بغتة.(۱۰۷)


پيام ها :

 ۱- هميشه رفاه زندگى، علامت رحمت نيست، گاهى زمينه ى عقوبت است.نسوا فتحنا

۲- مهلت دادن به مجرمان و سرگرم شدن خلافكاران، يكى از سنّت هاى الهى است.فلمّا نَسُوا...فتحنا

۳- قهر خداوند بعد از اتمام حجّت است.نَسوا ما ذكّروا...اخذناهم

۴- تنگناها و گشايش ها به دست خداست.اخذنا...فتحنا

۵- مرگ و قهر الهى، ناگهانى مى آيد، پس بايد هميشه آماده بود.بغتة

۶- شادى عيّاشان، ناگهان به ناله ى مأيوسانه تبديل خواهد شد.فرحوا مبلسون


۴۵- فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه :

پس ريشه ى گروه ستمكاران بريده شد و سپاس، مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.


نكته ها :

 امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه دوست داشته باشد ظالم باقى باشد، در واقع دوست دارد كه خداوند معصيت و نافرمانى شود، همانا خداوند خويشتن را به جهت هلاك كردن ظالمان ستوده است.فقطع...و الحمدللّه (۱۰۸)


پيام ها :

 ۱- ستم، ماندنى نيست.قطع

۲- ظلم، در نسل هم مؤ ثر است.دابر

۳- انقراض ونابودى ستمگران، حتمى است. (ظلم تمدّن ها را ريشه كن مى كند)فقطع دابر چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد:فهل ترى لهم من باقية (۱۰۹)

۴- بى توجّهى به هشدار انبيا ظلم است.نسوا ما ذكروا...الّذين ظلموا

۵- گاهى رفاه فراوان، زمينه ى ظلم است.فتحنا عليهم ابواب كلّ شى ء...الّذين ظلموا

۶- در تاريخ اقوامى بوده اند كه هيچ اثرى از آنان نيست.فقطع دابر

۷- نابود كردن ستمكار، كارى پسنديده است.والحمدللّه

۸- هنگام نابودى ستمگران، بايد خدا را شكر كرد.فقطع...والحمدللّه

۹- هلاكت ظالمان، عامل تربيت ديگران است.ربّ العالمين


۴۶- قُلْ أرَءَيْتُمْ إِنْ أخَذَ اللّهُ سَمْعَكُمْ وَ أبْصَرَكُمْ وَ خَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُم مَّنْ إِلهٌ غَيْرُ اللّهِ يَأتِيكُم بِهِ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الاَْيَتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ

 ترجمه :

بگو: چه فكر مى كنيد، اگر خداوند، شنوايى و بينايى شما را بگيرد و بر دل هاى شما مهر بزند، جز خداوند، كدام معبودى است كه آنها را به شما باز دهد؟ ببين كه ما چگونه آيات را به گونه هاى مختلف بيان مى كنيم، امّا آنان (به جاى ايمان و تسليم) روى بر مى گردانند.


نكته ها :

 از ابتداى سوره تا اينجا حدود ده بار خداوند با طرح سؤ ال، مخالفان را دعوت به تفكّر كرده است. زيرا تفكّر در نعمت ها و تصوّر وفرضِ تغيير و تحوّل آنها، زمينه ى خداشناسى است.

اگر درختان سبز نشوند،لو نشأ لجعلناه حطاما (۱۱۰)

اگر آبها تلخ و شور شوند،لو نشأ جعلناه اُجاجا (۱۱۱)

اگر آبها به زمين فرو روند،إ ن أصبح مأكم غورا (۱۱۲)

اگر شب يا روز، هميشگى باشد،إ ن جعل اللّه عليكم الليل سرمدا...ان جعل اللّه عليكم النّهار سرمدا (۱۱۳)

و اگر چشم و گوش و عقل انسان از كار بيفتد،إ ن اخذ اللّه سمعكم و ابصاركم و... (۱۱۴)

امام باقرعليه‌السلام فرمود: اگر خداوند هدايت شما را بگيرد، كيست كه دوباره شما را هدايت كند؟ و سپس اين آيه را تلاوت فرمود.(۱۱۵)


پيام ها :

 ۱- يكى از روشهاى تبليغى و تربيتى قرآن، سؤ ال از وجدان هاست.أرأيتم ان اخذ اللّه...مَن اله

۲- براى خداوند، پس گرفتن نعمت هايى كه داده آسان است، پس بهوش باشيم.أخذ اللّه سمعكم...

۳- هم آفرينش از آنِ خداوند است، هم كارآيى لحظه به لحظه ى آنها نعمت پروردگار است.أخذ اللّه سمعكم

۴- گوش وچشم و عقل، ابزار شناخت انسان و از مهم ترين نعمت هاى الهى است.سمعكم و ابصاركم...قلوبكم

۵- معبودهاى خيالى، نه توان آفريدن و نه توان برگرداندن نعمت هاى از دست رفته را دارندمن اله غير اللّه يأتيكم (آرى، كسى لايق پرسش است كه هم بتواند نعمتى را بدهد و هم بتواند بازستاند)

۶- با آن همه تنوّع در استدلال، توجّه مشركان به غير خداوند، شگفت آور است.اُنظر كيف...

۷- براى انسان هاى لجوج، هرنوع بيانى بى اثر است.نُصرّف الآيات ثمّ هم يصدفون


۴۷- قُلْ أرَءَيْتَكُمْ إِنْ أتَكُمْ عَذَابُ اللّهِ بَغْتَةً أوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلا الْقَوْمُ الظَّلِمُونَ

 ترجمه :

بگو: چه خواهيد كرد اگر عذاب خداوند، به طور پنهان و ناگهانى يا آشكارا به سراغ شما آيد، آيا جز گروه ستمگران هلاك خواهند شد؟


نكته ها :

 شايد مراد از بغتة به هنگام خواب در شب و مراد از جهرة به هنگام كار در روز باشد. مثل آيه ىأتاها أمرنا ليلا أونهارا (۱۱۶)، شايد مراد از بغتة، عذاب هاى بى مقدّمه باشد و مقصوداز جهرة، عذاب هايى كه آثارش از روز اوّل آشكار شود، مثل ابرهاى خطرناك كه بر سر قوم عاد فرود آمد. چنانكه در جاى ديگر مى خوانيم :قالوا هذا عارض ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب أليم (۱۱۷)

 سؤ ال : اين آيه مى گويد: تنها ظالمين از عذاب الهى هلاك مى شوند، در آيه اى ديگرو اتّقوا فتنة لا تصيبنّ الّذين ظلموا منكم خاصّة (۱۱۸ ) فراگيرى فتنه و شعله هاى عذاب نسبت به همه بيان شده و هشدار داده شده است، چگونه مفهوم اين دو آيه قابل جمع است ؟

پاسخ : در تفسير كبير فخررازى و مجمع البيان آمده است : هر فتنه اى هلاك نيست. در حوادث تلخ، آنچه به ظالمان مى رسد هلاكت و قهر است، و آنچه به مؤ منان مى رسد، آزمايش و رشد است.


پيام ها :

 ۱- پيامبر براى بيدارى وجدان ها، مأمور به سؤ ال وپرسش از آنان است.قل أرايتكم

۲- از سركشى خود و مهلت الهى مغرور نشويد، شايد عذاب خدا ناگهانى فرارسد.بغتة

۳- وقتى عذاب خدا آيد، هلاكت قطعى است، نه خودشان و نه ديگران قدرت دفاع ندارند.عذاب اللّه يهلك

۴- كيفرهاى الهى، به خاطر ظلم مردم و عادلانه است.يهلك...الظالمون

۵- اعراض از دعوت انبيا، ظلم است.هم يصدفون الظالمون


۴۸- وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ ءَامَنَ وَ أصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

 ترجمه :

و ما پيامبران را جز به عنوان بشارت دهنده و بيم دهنده نمى فرستيم، پس كسانى كه ايمان آورند و (كار خود را) اصلاح كنند، پس بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نمى شوند.