بررسى تاريخ عاشورا

بررسى تاريخ عاشورا0%

بررسى تاريخ عاشورا نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام حسین علیه السلام

بررسى تاريخ عاشورا

نویسنده: دكتر محمدابراهيم آيتى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 19256
دانلود: 3902

بررسى تاريخ عاشورا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 21 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19256 / دانلود: 3902
اندازه اندازه اندازه
بررسى تاريخ عاشورا

بررسى تاريخ عاشورا

نویسنده:
فارسی

كتابى ارزشمند، حاوى سخنراني هاى مرحوم دكتر محمدابراهيم آيتى كه در سال هاى 3-1342 از راديو ايران پخش شده است و درباره قيام سیدالشهدا و ابعاد گوناگون آن است.


پی نوشت ها :

۱- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۳، ص ۱۵.

۲- همان .

۳- صفين ، ۱۶۶.

۴- جامع الصغير، سبوطى ، ج ۱، ص ۳۱.

۵- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۴، ص ۳۲۷.

۶- كافى ۱: ۲۶۱.

۷- كافى ۱: ۲۵۸.

۸- كافى ۱: ۲۵۸.

۹- بحار الانوار ۳؛ ۷/۱۳.

۱۰- القصص (۲۸): ۲۱.

۱۱- القصص (۲۸): ۲۲.

۱۲- العنكبوت ۲۹: ۲.

۱۳- البقره (۲): ۱۹۵.

۱۴- ناگفته نماند يكى از موادى كه حتى در بين مورخين بسيار مورد گفتگو بوده و يا مخالفان اهلبيت عليهم السلام آن را بيشتر از واقع درشت نشان داده و بر شيعه مى تازند، موضوع نامه هاى شيعيان كوفه به سيد الشهداعليه‌السلام است ، چنانكه مرحوم دكتر آيتى نيز در مورد آن به بحث و تحليل اجتماعى ، اخلاقى ، فرهنگى مى پردازد، همچنين ديگران اما آنچه بايد بيشتر مورد دقت و تامل قرار گيرد كه كمتر به آن پرداخته شده است كه كوفه پس از آغاز خلافت عمر جهت دستيابى بيشتر به خطه عراق و ايران بزرگ آن روز و شامات و روم شرقى ساخته شد و از تمام طوايف و گروه هاى فكرى ، مذهبى ، و مردم متفاوت حتى خوارج ، امويان ، و شيعيان اهلبيت عليهم السلام امير مومنانعليه‌السلام ظهور و بروزى عيان داشتند هواداران امويان ، خارجيان ، مخالفان و دشمنان سرسخت اهلبيت عليهم السلام نيز كم نبودند و شهادت اميرعليه‌السلام و امام مجتبىعليه‌السلام و حوادث جنگ صفين و تحكيم و ادامه آن در دوران امام حسن و مجروح شدن وى نيز بهترين دليل بر اين موضوع است ، بنابراين ، چنانكه دو امام پيش از سيد الشهداعليه‌السلام شيعيان و هوادارانى داشتند و سرسخت هم بودند، امام حسينعليه‌السلام نيز در كوفه هواداران و دوستانى داشت كه به رياست و پيشنهاد سليمان خزاعى نامه هاى خود را براى امام فرستادند و از وى به كوفه دعوت كردند، اما در كنار آن حوادث كوفه و ورود ابن زياد سبب گرديد بسيارى از امثال سليمان بن صرد و سران شيعه زندانى و يا فرارى و يا كسانى همچون هانى بن عروه به شهادت رسند و نتوانند از امام خود حمايت كنند و گروه كمى نيز به يارى او به كربلا رفتند جمعى هم از ترس ساكت شدند و يا چون سست ايمان بودند از عاقبت كار هراسيدند و امام خود را كه شيفته او بودند تنها گزاردند، اما همه آنها كه نامه نوشتند نه تنها شيعيان امامى نبودند كه برخى تنها از فشار حوادث و ظلم و ستم بنى اميه ، اهلبيت را دوست مى داشتند كه با حاكميت مخالفت كرده باشند و بسيارى نيز از هواداران بنى اميه بودند كه به توجيه حكومت بنى اميه به امام نامه ها نوشتند تا حضرت را به كوفه بكشانند و او را به قتل برسانند، زيرا حكومت از سكونت امامعليه‌السلام در مكه كه محل تجمع همه مسلمانان بود مى ترسيد و از طرف ديگر تحرك سياسى هواداران امام را در كوفه كنترل مى كرد تا بتوانند ضمن از بين بردن ريشه هاى تجمع و مخالفت شيعيان اهلبيت عليهم السلام منشا مبارزه با حكومت بنى اميه را كه امامعليه‌السلام بود از ميان بردارد، از اينرو امثال معقل كه تظاهر به دوستى با اهلبيت مى كردند و در مجلس مسلم با سليمان و هانى حاضر مى شدند ساختند تا ضمن ارعاب و اطلاع از نقشه هاى شيعيان و مسلم از حركت سيد الشهداء و تحركهاى سياسى اجتماعى كوفه باخبر باشند و نامه يزيد به ابن زياد كه مى نويسد فانه كتب الى من شيعتى من اهل الكوفه يخبرنى ان ابن عقيل بها يجمع الجموع ليشق عصما المسلمين روضه الواعظين ص ۱۷۴ نشانگر همين حقيقت است و از سوى ديگر پاسخ امام به كوفيان كه مى نويسد: الى الملا من المومنين و المسلمين مى رساند كوفيان و دعوت كنندگان از امامعليه‌السلام همگى از شيعيان امامى نبوده اند، بلكه از كسانى بودند كه براى نجات از وضعيت موجود حكومت بنى اميه به سيد الشهداء پناه مى بردند و آنها كه در كربلا جمع شدند، نه فقط هيچ يك از شيعيان امامعليه‌السلام نبودند كه از شيعيان بنى اميه و از دشمنان اهلبيت بودند كه سيد الشهداء فرمود: يا شيعه آل ابى سفيان و آنها كه در ليست قاتلان و جانيان فاجعه كربلا در زيارت ناحيه ولى عصرعليه‌السلام نام برده شده اند، هيچ كدام از شيعيان اهلبيت عليهم السلام نمى باشند.

۱۵- العنكبوت (۲۹): ۲.

۱۶- بحارالانوار ۴۴: ۳۵۰/۳۲.

۱۷- البلد (۹۰): ۱۰.

۱۸- تير و نيزه اعضاء و جوارحشان را درهم كوبيد اما نتوانست مكارم اخلاق آنان را تغيير دهد.

۱۹- ارشاد مفيد، ج ۲، ص ۵۸.

۲۰- نوشته اند كه پادشاه روم دو مرد پهلوان يكى تنومند و ديگرى نيرومند و قوى پنجه براى مسابقه نزد معاويه فرستاد تا با پهلوانان اسلامى مشت و پنجه نرم كنند، معاويه به عمرو بن عاص گفت حريف اين مرد يك قامت را داريم و او قيس بن سعد بن عباده است ، اما براى آن ديگرى به فكر تو احتياج داريم چه كسى مى تواند با وى زورآزمايى كند و بر او پيروز آيد؟ عمرو گفت دو نفر در نظر دارم كه هر دو را دشمن مى دارى يكى محمد بن حنفيه و ديگرى عبدالله بن زبير. معاويه گفت هر كدام اكنون به ما نزديك تر است وى را فرا خوان عمرو از محمد بن حنفيه خواست كه اين مهم را كفايت كند، معاويه در مجلس عمومى نشست و بزرگان دولت و ملت نيز حاضر شدند و مرد زورمند اولى به ميدان زورآزمايى درآمد و با محمد روبرو شد محمد گفت : با بنشين و دست خود را به من ده تا تو را از جاى بكنم با من مى نشينم و تو دست مرا بگير و از جاى بلند كن تا زورمند از ما دو نفر تشخيص ‍ داده شود اكنون چه مى خواهى مى نشينى يا بنشينم ؟ رومى گفت بنشين محمد نشست و دست خود را به مرد رومى داد ولى پهلوان رومى آنچه كرد نتوانست محمد را جنبش دهد و به ناتوانى خود اعتراف كرد، محمد ايستاد و رومى نشست و دست خود را به پهلوان اسلام داد محمد با يك حركت بى درنگ او را از جاى كند و در هوا نگهداشت و آنگاه بر زمين انداخت حاضرين بر قدرت او آفرين گفتند و معاويه نيز خوشحال گرديد. بار ديگر پهلوان بلند قامت رومى در صحنه مسابقه سربلند كرد قيس بن سعد كه حاضر بود به گوشه اى رفت و زير جامه از پا در آورد و به رومى داد تا بپوشد زير جامه قيس تا بالاى سينه پهلوان رومى رسيد و زير پاى او نيز كشيده مى شد، رومى شرمنده و جاى خود را گرفت و نشست بزرگان انصار از اينكه قيس در چنان مجلس رسمى زير جامه را از پا درآورد ناراحت شدند و قيس را ملامت كردند و او در جواب با گفتن اشعارى عذرخواهى كرد.

۲۱- بحار الانوار ۴۴: ۳۳۸/۳۷.

۲۲- عثمان در آخرين روز ذى حجه ۲۳ هجرى به عنوان خليفه سوم و منبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ جاى گرفت ، هر چند قريش و بنى اميه از وى حمايت كامل داشتند اما رفته رفته اعتراض هايى از اطراف در مورد رفتارهاى استبدادى و صرف اموال بيت المال آغاز شد و عثمان به بدعتهاى دينى متهم گرديد حتى عايشه گفت : عثمان كتاب خدا را آتش زد و سنت پيامبر را ترك كرد (انسان الاشراف ، ج ۵، ص ‍ ۴۸) امام علىعليه‌السلام در چند مورد عثمان را سرزنش كرد همچنين اعتراض هايى به واگذارى فرمانداريها و به بذل و بخششهايى فراوان به امويان شد اين اعتراضها نه از مردم عادى كه حتى عمرو بن عاص و عايشه از مخالفان تند عثمان بودند (تاريخ المدينه المنوه ، ج ۳، ص ۱۰۸۹، المعيار و الموازنه ، ص ۲۷) و به سختى بر عثمان مى تاختند و چون شورش بر ضد عثمان اوج گرفت ، كمتر كسى در مدينه با عثمان موافقت داشت شاخص ترين صحابى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ ابوذر از معترضان بزرگ عثمان در مورد انحرافهاى سياسى و اجتماعى و اخلاقى و مالى او بود، و توسط عثمان تبعيد شد و به نوشته جاحظ مردم به خاطر اين كه عثمان ابوذر را تبعيد كرد او را كشتند (الحيوان ، ج ۴، ص ۲۲۷) به مرور زمان اعتراضات بر ضد عثمان بالا مى گرفت و رفته رفته نماز و خطبه او تعطيل گرديد و اين اعتراضات به ديگر نقاط كشور اسلامى به خصوص به مصر و كوفه رسيد و جمعيتى از مصر و بصره به مدينه آمده و عثمان را محاصره كردند امام علىعليه‌السلام در اين اختلافات و اعتراضها دخالت مى كرد اما به علت لجاجت عثمان كمتر به نتيجه مى رسيد تا آنكه محاصره خانه عثمان شدت يافت حتى آب را بر روى او بستند، معترضين از عثمان عزل او را مى خواستند كه او نمى پذيرفت تا بين هواداران عثمان و مخالفان او درگيرى آغاز شد و به شدت رسيد عثمان از مردم مكه و حتى عايشه تقاضاى كمك كرد اما كسى نپذيرفت و به كشته شدن خويشاوندان عثمان و غلامان او منتهى گرديد تا به خانه او وارد شدند و ضمن يك زد و خورد شديد و قتل هواداران و مخالفين ، عثمان به قتل رسيد و خانه او غارت شد. عثمان چهل و نه روز در محاصره بود تا روز جمعه ۱۸ ذى حجه سال ۳۵ هجرى در نزديكى عصر كشته شد و جنازه او سه روز در حش كوكب افتاده بود بدون آن كه كسى بر وى نماز بگذارد و در پايان او را در همان جا كه خارج از بقيع كه قبرستان يهودى ها بود دفن كردند (تاريخ المدينه المنوره ، ج ۳، ص ۱۲۴۱) اما بعدها معاويه قبر عثمان را جزء بقيع مسلمانان قرار داد.

۲۳- البته نبايد فراموش كرد كه چون ايام حكومت عمر جامعه مسلمانان از ثروت و كثرت فراوانى برخوردار نبودند كمتر چنين اموال و ثروتهاى همچون زمان عثمان و تحولات اجتماعى و سياسى و اثرات فتوحات به چشم مى خورد هر چند جسته و گريخته گاهى جستارهايى از ثروت و يا گردآوريهاى رشوه ، حكومت امثال زمامدارى ابو هريره در بازگشت از ماموريت به مدينه ديده مى شود.

۲۴- بحار الانوار ۴۴: ۲۱۴/۳۷.

۲۵- مروج الذهب ، مسعودى ، ج ۲، ص ۶۷.

۲۶- بحار الانوار ۴۴: ۳۲۸/۳۷.

۲۷- بحار الانوار ۴۴: ۳۲۸/۳۷.

۲۸- بحار الانوار ۴۴: ۳۶۶/۳۷.

۲۹- الهوف : ۶.

۳۰- اللهوف : ۶۰.

۳۱- كشف النفعه ۲:۲۹.

۳۲- اعلام الورى : ۲۱۷.

۳۳- مشير الاحزان : ۱۷.

۳۴- بحار الانوار ۴۴: ۳۲۶/۳۷.

۳۵- ارشاد مفيد: ۶۶.

۳۶- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ۳: ۲۴۹.

۳۷- تحف العقول : ۲۴۵.

۳۸- تحف العقول : ۳۴۵.

۳۹- كشف الغمه ۲:۳۳.

۴۰- مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۴، ص ۹۶.

۴۱- ارشاد مفيد، ج ۲، ص ۷۹.

۴۲- كامل الزيارات ، ص ۹۶.

۴۳- القصص (۲۸): ۴۱.

۴۴- البقره (۲): ۲۵۷.

۴۵- امالى صديق ، ص ۱۵۶، فصل ۳۰.

۴۶- اللهوف ، ص ۸۳.

۴۷- كافى ، ج ۲، ص ۵۷۸.

۴۸- بايد خاطر نشان ساخت ، برخى از كسانى كه به امامعليه‌السلام نامه نوشتند، همچون نام آورده شدگان ، از منافقان بودند چهره گانى بودند كه به دنبال فرصت طلبى خود با هر اجتماعى جمع مى شدند تا به ثروت و قدرت و دنياى خود برسند و اين نكته به خوبى مى رساند كه همه كسانى كه به امامعليه‌السلام نامه نوشتند از شيعيان نبودند.

۴۹- الكهف (۱۸): ۱۱۰.

۵۰- در لهوف سيد چنين است كه بعد از آنكه عبيدالله دستور قتل على بن الحسينعليه‌السلام را داد و زينت كبرىعليه‌السلام شنيد فرمود يا ابن زياد لم تبق منا احدا فان كنت عزمت على قتله فاقتلنى معه اى پسر زياد اگر مى خواهى او را شهيد كنى مرا قبل از او به قتل رسان امامعليه‌السلام فرمود عمه جان آرام باش من خود به او جواب مى دهم آن گاه رو به ابن زياد كرده فرمود: ابالقتل تهددنى يا ابن زياد اما علمت ان القتل لنا عاده و كرامتنا الشهاده اى پسر زياد مرا به قتل مى ترسانى مگر نمى دانى كه عادت و سيره ما كشته شدن و شهادت براى ما كرامت مى باشد (صحيح).

۵۱- الشورى (۴۲): ۲۳.

۵۲- الاحزاب (۳۳): ۳۳.

۵۳- البته بى ترديد اگر در تاريخهاى حوادث كربلا و مدينه ، يادى از حضور اهل بيتعليه‌السلام در ايام اربعين گرديده ، بدون دليل و يا سند معتبر نبوده ، و چه بسا همچون بسيارى از كتابها و رساله هايى كه در گذشته در دسترس نبود، و يا مفقود تلقى مى شده رفته رفته به دست آمده كه در دسترس گذشتگان نبود و امروز مى توان به آن استناد كرد موضوع ياد شده نيز از چنين موارد باشد. (در اين مورد به اربعين  قاضى طباطبايى مراجعه كنيد)

۵۴- وسائل الشيعه ، ج ۱۲، ص ۱۳، باب ۲.

۵۵- مثير الاحزان ، ص ۵۷.

۵۶- اين ام كلثوم دختر امير المومنين است اما نه از حضرت زهراء ، ام كلثوم كه نامش زينب صغرى است او از حضرت زهرا عليها السلام است و بنابر روايت كلينى و شيخ طوسى و مرحوم طبرسى عمر بن خطاب او را به فشار و كشمكش زيادى در زمان خلافتش به تزويج خود درآورد و بعد از او در مدينه در اثر آوار از دنيا رفت ، و اين ام كلثوم را كه در كربلا حاضر بود ام كلثوم صغرى گويند و مادرش ‍ ام ولد است .

۵۷- امالى صديق ، ص ۱۶۵، مجلس ۳۱.

۵۸- ارشاد ميد، ج ۲، ص ۱۱۶، فصل ۷۱.

۵۹- عبدالله بن عفيف ازدى از شيعيان علىعليه‌السلام بود و چشم خود را در جنگ جمل از دست داده بود چشم راست او هم در جنگ صفين از بين رفته بود كار اين مرد مسلمان نابينا آن بود كه همه روزه صبح به مسجد كوفه مى رفت و تا شام به نماز و عبادت سرگرم و شب به خانه باز مى گشت .

۶۰- گذشت كه خطبه حضرت زينب عليهم السلام را گويند، محترم رحمه الله از نسخه بلاغات النساء ابى الفضل احمد بن ابى ظاهر بغدادى ، متولد در ۳۰۴ و متوفى ۲۸۰ نقل را فرموده است .

۶۱- الروم (۳۰): ۱۰.

۶۲- بلاغات النسا، ص ۳۵.

۶۳- احتجاج ، ج ۳، ص ۳۰۷.

۶۴- بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۴.

۶۵- آل عمران (۳): ۱۶۹.

۶۶- سوره بقره (۲)، ۱۳۳.

۶۷- سوره احزاب ، ۶۳.

۶۸- سوره اسراء (۱۷): ۷۷.

۶۹- سوره انفال : (۸): ۲۸.

۷۰- سوره حجرات ۱۵: ۱۳.

۷۱- سوره فتح : (۴۸): ۲۳.

۷۲- سوره ملائكه : ۴۵.

۷۳- سوره غافر: ۸۵.

۷۴- نهج البلاغه : خطبه ۲۰.

۷۵- چنانكه در غزوه احد در اثر نافرمانى عده اى (با اين كه مسلمان و معتقد به خدا و پيغمبر و اسلام و قرآن بودند و طرف آنها دشمنان خدا و پيغمبر بودند) شكست خوردند.

۷۶- نهج البلاغه ، خطبه ۲۷.

۷۷- نهج البلاغه : خطبه ۲۷.

۷۸- بقره (۲) ۸۰.

۷۹- نساء (۴): ۱۳۴.

۸۰- شعراء (۲۶): ۲۱۴.

۸۱- غرر الحكم ، (كلمات قصار) ش ۲۰۸۶.

۸۲- بحار الانوار ج ۴۵ ص ۱۱۵ باب ۳۹.

۸۳- الشعراء (۲۶): ۲۲۷.

۸۴- بحار الانوار ج ۱۹ ص ۲۵ باب ۵.

۸۵- غرر الحكم ، ش ۱۱۱۱۶.

۸۶- آل عمران (۳): ۵۴.

۸۷- ماه تمام از ثنيه الوداع (يكى از دروازه هاى مدينه) طلوع كرد مادامى كه خدا را خواننده اى بخواند شكر اين نعمت بر ما واجب گشت ، اى آنكه در ميان ما از جانب خدا برانگيخته گفتى ، آمدى و بر ما وارد شدى در حالتى كه همگى فرمانت را گردن نهاده و مطيع فرمان تو باشيم بحار الانوار ج ۱۹ ص ۱۰۵ باب ۷.

۸۸- البقره (۲): ۹

۸۹- شعر از عمر بن معد يكرب زبيدى است ، يعنى زنان بنى زياد فرياد و شيونى كشيدند همان گونه كه زنان ما در جنگ ازنب فغان كردند، ارنب جنگى بود كه بين بنى زبيد و بنى زياد اتفاق افتاد و بنى زياد بن حارث بن كعب از وهط عبدالمدان مغلوب گشتند.

۹۰- روضه الواعظين ، ج ۱ ص ۱۹۳.

۹۱- بحار الانوار ج ۴۵ ص ۱۴۷ باب ۳۹.

۹۲- نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۶.

۹۳- نهج البلاغه : نامه ۹

۹۴- بحار الانوار ج ۴۵ ص ۱۳۷ باب ۳۹.

۹۵- سوره ق (۵۰): ۱۶.

۹۶- يونس (۱۰) ۳۵.

۹۷- زخرف (۴۳) ۳۱

۹۸- بحار الانوار ج ۴۵ ص ۱۳۷ باب ۳۹.

۹۹- تحف العقول ص ۱۲۳.

۱۰۰- احتجاج ج ۳ ص ۳۰۷.

۱۰۱- بقره (۲): ۱۲۳.

۱۰۲- اللهوف ، ص ۲۰۰.

۱۰۳- مثير الاحزان ص ۱۱۳.

۱۰۴- تمام آنچه مرحوم دكتر آيتى از كتاب ذيل المذيل طبرى نقل نموده عينا در طبقات ابن سعد ج ۶ ص ۳۰۴ طمع بيروت نقل شده ، به اضافه اين كه گويد مادر عطيه ام ولد و از اهل روم بود يعنى كنيز رومى بود.

۱۰۵- النحل (۱۶): ۴۴.

۱۰۶- مطففين (۸۳): ۳

۱۰۷- محمد (۴۷): ۱۳.

۱۰۸- مجمع البيان ج ۱ ص ۱۶.

۱۰۹- وسايل الشيعه ج ۱ ص ۲۰ باب

۱۱۰- بحار الانوار ج ۶۶ ص ۵ باب ۲۸.

۱۱۱- رجال الكشى ص ۴۲۳.

۱۱۲- بلدالامين ص ۲۷۴. ۱۱۳- كافى ج ۱ ص ۲۳.

۱۱۴- احزاب (۳۳): ۴.

۱۱۵- بقره (۲): ۱۹.

۱۱۶- فرقان (۲۵): ۵۶.

۱۱۷- سبا (۳۴): ۲۸.

۱۱۸- فاطر (۲۵): ۲۴.

۱۱۹- آل عمران (۳): ۱۶۴.

۱۲۰- امالى طوسى ص ۴ و ۵ مجلس ۱۸.