گلشن ابرار جلد ۱

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 48878
دانلود: 12933

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 63 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48878 / دانلود: 12933
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 1

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


فيض كاشانى متوفاى ۱۰۹۱ ق.

حديث دوست

حبيب الله سلمانى آرانى


ولادت و نسب

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فيض در چهاردهم ماه صفر سال ۱۰۰۷ ق. در يكى از معروف ترين خاندان علم، عرفان و ادب، كه سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن مى رسد در كاشان به دنيا آمد.

پدرش رضى الدين شاه مرتضى (۹۵۰ - ۱۰۰۹ ق) فقيه، متكلم، مفسر و اديب در كاشان حوزه تدريس داشته و از شاگردان ملا فتح الله كاشانى (متوفى ۹۸۸ ق) و ضيأ الدين محمد رازى (متوفى ۱۰۹۱ ق) بوده است.

مادر او زهرا خاتون (متوفى ۱۰۷۱ ق) بانويى عالم و شاعر، دختر ضيأ الدين العرفا رازى (از عالمان بزرگ شهررى) بوده است. جد فيض تاج الدين شاه محمود فرزند ملا على كاشانى، عالم و عارفى شاعر از ناموران زمان خويش در كاشان بوده و در آنجا مدفون است.(۶۱۱)


دوران كودكى و تحصيلات

ملا محسن چهارمين فرزند شاه مرتضى در دو سالگى پدر خود را از دست داد. از آن پس دايى و عمويش(۶۱۲) تعليم و تربيت او و ديگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فيض از برادران خود باهوش تر بود مقدمات علوم دينى و بخشهايى از آن را تا سن بلوغ در كاشان نزد عمو و دايى اش نورالدين محمد مشهور به حكيم و آخوند نورا (متوفى ۱۰۴۸ ق) فرا گرفت.

بيست ساله بود كه با برادر بزرگش عبدالغفور براى ادامه تحصيل به اصفهان كه در آن روزگار پايتخت كشور و مركز تجمع علماى بزرگ و اساتيد ماهر در رشته هاى مختلف علوم اسلامى بود، رهسپار گرديد و از اين موقعيت مناسب كه در هيچ يك از شهرهاى ايران و ديگر ممالك اسلامى يافت نمى شد بيشترين بهره ها و استفاده هاى علمى را برد.(۶۱۳)

مشهورترين استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روايت فيض در اصفهان، ملا محمد تقى مجلسى (متوفى ۱۰۷۰ ق)، شيخ بهايى (متوفى ۱۰۳۱ ق)، در علوم فقه و حديث و تفسير و ميرداماد (متوفى ۱۰۴۰ ق) ميرفندرسكى (متوفى ۱۰۵۰ ق) و ملاصدرا (متوفى ۱۰۵۰ ق) در فلسفه، عرفان و كلام بوده اند. پس از آن ملا محسن با شنيدن خبر ورود سيد ماجد بحرانى (متوفى ۱۰۲۸ ق) به شيراز، از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ايشان به تكميل علم حديث و روايت پرداخت و از او نيز اجازه نقل روايت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار ديگر در حلقه درس و بحث شيخ بهايى حاضر شد و استفاده هاى شايان برد.

در اين سالها كه فيض از تقليد مستغنى و براى حج مستطيع شده بود عازم بيت الله الحرام گرديد و در آنجا به ملاقات شيخ محمد فرزند حسن فرزند زين الدين عاملى (متوفى ۱۰۳۰ ق) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده هاى علمى، اجازه روايت و نقل حديث دريافت كرد.(۶۱۴)

او پس از مراجعت از مكه به شهرهاى ديگر ايران مسافرت كرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زمانى كه ملاصدرا از شيراز به قم مهاجرت كرد و در كهك قم اقامت گزيد. در اين موقعيت كه ملاصدرا دوره رياضت و علم باطنى را شروع كرده بود ملا محسن و ملا عبدالرزاق لاهيجى به سويش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهايى او بودند و در مصاحبتهاى شبانه روزى با استاد استفاده كامل معنوى مى بردند.

در اين دوران (۱۰۴۰ - ۱۰۲۹ ق) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزويج كرد و آن دو شاگرد و داماد را به «فيض» و «فياض» لقب داد. در همين زمان از سوى حاكم شيراز از ملاصدرا تقاضاى مراجعت به شيراز شد. او اين دعوت را پذيرفت. فيض نيز همراه استاد و پدر همسرش به شيراز رفت و نزديك به دو سال در آنجا ماند. بعد از اين مدت او به كاشان بازگشت و به امر تدريس، تعليم، تبليغ و ترويج و تاليف و تصنيف مشغول گرديد و گاه در قمصر و كاشان با جمعى از دوستان نماز جمعه اقامه نمود.(۶۱۵)


شاگردان معروف فيض

ملا محسن شاگردان فراوانى داشت. آنان علاوه بر استفاده هاى علمى و معنوى از او به كسب اجازه هاى اجتهاد و نقل حديث نيز مفتخر گرديده بودند معروفترين شاگردان ايشان عبارتند از:

محمد مشهور به علم الهدى (۱۰۲۹ - ۱۱۱۵ ق): فرزند فيض كه از دوران كودكى تا پايان عمر نزد پدر حضور داشته و تاليف و تصنيف كتاب و رساله ها با او همكارى مى كرده است. علم الهدى از پدر چندين اجازه مختصر و طولانى دريافت نموده و خود او داراى آثار علمى فراوان مى باشد.(۶۱۶)

احمد مشهور به معين الدين (۱۰۵۶ - ۱۱۰۷ ق): فرزند ديگر فيض كه او نيز در فقه و حديث متبحر و داراى تاليفاتى بوده است.(۶۱۷)

محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فيض): از فقيهان و مدرسان عصر خود كه در يكى از شهرهاى مازندران به تعليم و تدريس طلاب و محصلان علوم دينى اشتغال داشته است.

شاه مرتضى دوم: پسر برادر فيض و دو فرزند او به نامهاى محمد هادى و نورالدين محمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و داراى كتاب و رساله هاى متعدد بوده اند.(۶۱۸)

ضيأ الدين محمد: او فرزند حكيم نورالدين دايى فيض (متوفى ۱۰۴۷ ق) است كه عالمى حكيم و عارفى دانشمند و شاعر بوده است.(۶۱۹)

ملا شاه فضل الله و ملا علامى: خواهر زادگان فيض و فرزندان ملا محمد شريف. اين دو در علوم عقلى و نقلى صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تاليف در موضوعات فقه، تفسير و كلام داشته است.

ملا محمد باقر مجلسى (۱۰۳۷ - ۱۱۱۱ ق) مولف بحارالانوار.

سيد نعمت الله جزايرى (متوفى ۱۱۱۲ ق).

قاضى سعيد قمى (متوفاى ۱۱۰۳ ق).

ملا محمد صادق خضرى - شمس الدين محمد قمى - شيخ محمد محسن عرفان شيرازى و...(۶۲۰)


تاليفات و تصنيفات

فيض كاشانى عمر خود را صرف تعليم، تدريس و تاليف كرد. او پس از كسب معارف و استفاده علمى و معنوى از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و رساله را از هيجده سالگى آغاز نمود و در طى ۶۵ سال نزديك به دويست جلد اثر نفيس در علوم و فنون مختلف تاليف كرد.

خدمت پر ارج ايشان در اين آثار نسبت به ترويج مذهب شيعه با خدمات و زحمات مردان زيادى از عالمان دينى برابرى مى كند. فيض در فهرست هاى متعددى كه خود نگاشته تعداد تاليفات و تصنيفات را تا هشتاد جلد ذكر كرده و فرزندش علم الهدى تعداد آثار او را يكصد و سى جلد نام برده است. اما برابر فهرست تهيه شده از سوى اديب و شاعر معاصر آقاى مصطفى فيضى تعداد كتابها و رساله هاى فيض قريب به يكصد و چهل مجلد بالغ مى گردد(۶۲۱) كه اكثر آنها به زيور طبع آراسته شده است در اينجا به چند تاليف مهم فيض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مى كنيم:


الف - در تفسير قرآن

۱. تفسير صافى: از كتب معتبر در تفسير قرآن است. فيض اين تفسير را در سال ۱۰۷۵ ق با مطالعه اكثر تفاسير قرآن (از سنى و شيعه) نوشته و در ضمن بيان آيات، روايات معتبر و مستند شيعه را گردآورده است.

۲. تفسير اصفى: اين تفسير تلخيص صافى است كه در سال ۱۰۷۷ ق نوشته شده است.

۳. تفسير مصفى: برگزيده مطالب تفسيرى «تفسير اصفى» مى باشد.


ب - حديث و روايت

۱. الوافى: محدث كاشانى براى نوشتن كتاب وافى چهار كتاب معتبر حديث شيعه (كافى، تهذيب، استبصار، من لايحضره الفقيه) را در سال (۱۰۶۸ ق) تنقيح و با حذف احاديث مكرر، آن را يكجا در اجزاى متعدد جمع كرده و پس از آن فرزندش علم الهدى با نوشتن و افرودن يك جزء كه شامل معرفى رجال حديث، كشف رموز و... بوده آن را تكميل كرده است. هم اكنون كتاب «الوافى» در مجلدات متعدد چاپ گرديده است.

۲. الشافى: منتخبى از احاديث «الوافى» است كه در سال (۱۰۸۲ ق) نگاشته شده است.

۳. النوادر: مجموعه احاديث نقل نشده در كتب معتبر را گردآورده است.

۴. المحجه البيضأ: فيض در سال ۱۰۴۶ ق كتاب احيأ العلوم غزالى را تنقيح و تصحيح كرد و با استفاده از احاديث و روايات معتبر شيعه آن را شرح و تكميل و به نام «الحقايق» ارائه كرد.

۵. مفاتيح الشرايع: از كتب روايى فقهى و استدلالى فيض است كه در سال ۱۰۴۲ ق نگاشته شده اين كتاب در بردارنده همه ابواب فقه است. فيض با عنايت شديد به كتاب و سنت معصومينعليه‌السلام و گريز از به كارگيرى دلايل عقلى و اجتهاد به راى، راه نوى فرا روى پژوهشگران در علم فقه قرار داده است.

اين كتاب از آغاز تاليف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون چهارده شرح و چندين حاشيه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهانى (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم) شايان ذكر است.(۶۲۲)


ج - كلام و عرفان

از كتب كلامى و عرفانى حكيم و عارف كاشانى كتاب «اصول المعارف» در چند جلد (تاليف سال ۱۰۴۶ ق)، «اصول العقائد» (۱۰۳۶ ق)، رساله هاى «علم اليقين» و، «الحق اليقين»، «عين اليقين »، «الحق المبين» و «الجبر و الاختيار» و... مى باشند.


د - اخلاق و ادب

در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله هاى متعددى به زبان فارسى و عربى نگاشته است. از آنها «ضيأ القلب» (تاليف در سال ۱۰۵۷ ق)، «الفت نامه» و «زاد السالك» (بين سالهاى ۱۰۴۰ - ۱۰۳۰ ق)، «شرح الصدر» (۱۰۶۵ ق)، «راه صواب »، «گلزار قدس»، «آب زلال»، «دهر آشوب»، «شوق الجمال»، «شوق المهدى»، «شوق العشق» و ديوان قصائد و غزليات و مثنويات مى باشند.


روحيات فيض

از مطالعه و سير در كتابهاى و رساله هاى اخلاقى، عرفانى و شرح حالهاى كه به قلم خود فيض يا شاگردان و ديگر علما نوشته اند اين گونه دريافت مى شود كه فيض به دليل كثرت تاليفات و تصنيفات و تنوع آنها عالم و دانشمندى پر كار و جامع در علوم و فنون بوده و سالهاى متمادى به امر تعليم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است.(۶۲۳)

او داراى منشى عالى و نظراتى بلند و از عناوين و القاب گريزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خوددارى مى كرده است. وى گوشه گيرى و انزوا را براى كسب علم باطنى و دانش و تفكر مفيد، بر همه چيز ترجيح داده است.(۶۲۴)

از رفتن به مهمانى و مجالست با اصحاب و انصار ديوان (حكومت) فاصله مى گرفته و در جستجوى اهل كمال و كاوشهاى علمى مسافرتهاى زياد كرده است.

فيض در بيان آرأ و نظريات خود صريح بوده و از ريأ و تظاهر و تملق پرهيز مى كرده و نارضايتى خود را از هر گونه بى بند بارى، تظاهرات صوفيانه، تقدس خشك، عالم نماهاى دنياپرست ابراز مى نموده است.

در راه اعتلاى كلمه حق و عقايد راستين شيعه هيچ تراسى و هراسى به خود راه نداده و آرزوى او اين بوده است كه مسلمانان همه سرزمينها بدور از تفرقه و پراكندگى همزيستى داشته باشند. اين حكيم فرزانه خود را مقلد حديث و قرآن و تابع اهل بيتعليه‌السلام معرفى كرده و مى گويد:

من هر چه خوانده ام از ياد من برفت

الا حديث دوست كه تكرار مى كنم(۶۲۵)

در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسى و عربى توانا و اين فن را فرع بر علوم و دانستنى هاى ديگر خود شمرده و به تبعيت از اساتيد خود ملاصدرا، ميرداماد و شيخ بهايى كه نيكو شعر مى سرودند رباعيات، غزليات، قصايد و مثنوى هايى دارد كه در چند كتاب و رساله گردآورى شده است.(۶۲۶)

در اينجا به يكى از اشعار معروف فيض و به نمونه اى از نثر او اشاره مى كنيم:

الفت و يگانگى

بيا تا مونس هم، يار هم، غمخوار هم باشيم

انيس جان غم فرسوده بيمار هم باشيم

شب آيد شمع هم گرديم و بهد يكديگر سوزيم

شودچون روز دست وپاى هم دركارهم باشيم

دواى هم، شفاى هم، براى هم، فداى هم

دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشيم

بهم يكتن شويم ويكدل ويكرنگ ويك پيشه

سرى در كار هم آريم و دوش بار هم باشيم

جدايى را نباشد زهره اى تا در ميان آيد

به هم آريم سر، برگردهم، پر كار هم باشيم

حيات يكديگر باشيم و بهر يكدگر مى ريم

گهى خندان زهم گه خسته و افكار هم باشيم

به وقت هوشيارى عقل كل گرديم به هم

چو وقت مستى آيد ساغر سرشار هم باشيم

شويم از نغمه سازى عندليبى غم سراى هم

به رنگ و بوى يكديگر شده گلزار هم باشيم

به جمعيت پناه آريم از باد پريشانى

اگر غفلت كند آهنگ ما هشيار هم باشيم

براى ديده بانى خواب را بر يكديگر بنديم

ز بهر پاسبانى ديده بيدار هم باشيم

جمال يكديگر گرديم و عيب يكديگر پوشيم

قبا و جبه و پيراهن و دستار هم باشيم

غم هم، شادى هم، دين هم، دنياى هم گرديم

بلاى يكديگر را چاره و ناچار هم باشيم

بلا گردان هم گرديده گرد يكديگر گرديم

شده قربان هم از جان و نيت دار هم باشيم

يكى گرديم در گفتار ودر كردار ودر رفتار

زبان ودست وپا يك كرده خدمتكار هم باشيم

نمى بينم بجز تو همدمى اى، فيض، در عالم

بيا دمساز هم گنجينه اسرار هم باشيم(۶۲۷)


نمونه نثر

بسم الله الرحمن الرحيم

يا محسن قد اتاك المسنى: فيض احسان بى پايان تو را چگونه شكر گزارم كه از من ناتوان نمى آيد و زبان ثناى عظمت و كبرياى تو از كجا آرم. چون اين زبان آن را نمى شايد. طوطى جان در هواى هواى تو با شكر، شكر تو مى جويد و بلبل روح در گلزار فتوح به نواى عجز و انكسار، ثناى كبرياى تو مى گويد. خيال جمال رخسارت قهرمان عشق را بر قلوب مشتاقان ديدارت گماشته تا جز تو نبينند و كلك بدايع آثارت از قلم حقايق انجام الهام بر الواح ارواح اهل عرفان نگاشته تا با غير ننشينند...

... در اين مجموعه كه گلزارى است از عالم قدس، گلهاى رنگارنگ شكفته و در آن گلها، مل هاى گوناگون نهفته، از آن گلها تحفه هاى جانفزاى روحانى به مشام اهل دل مى وزد تا هزار دستان چمن انس را بر تنم دارد و از آن مل ها طريهاى حيات بخش ربانى به روان مشتاقان مى رسد تا مى پرستان ميكده قرس را در اهتزاز آرد...(۶۲۸)


آرأ و انديشه هاى فيض

در لابه لاى نوشته ها و گفته هاى فيض نظرات و آرأ ويژه اى در مسائل فقهى، فلسفى و كلامى به چشم مى خورد كه گوياى شخصيت واقعى اوست و نيز از اين آثار به سير تطور افكار و انديشه هاى او و زمانش پى مى بريم.

ايشان در تمامى ابواب فقه چنانچه از كتاب فقهى روايى او مفاتيح الشرايع استفاده مى شود نظراتى خاص دارد.(۶۲۹) يكى از فتاوا و نظريات مهم فيض ‍ كه در موضوع غنا و شهرت دارد بدين شرح است.

فيض به استناد رواياتى معتبر غنا و (آواز خوانى) را در مجالس عروسى جايز و همچنين در رساله «مشواق» خود غنا و خواندن اشعار دينى و اخلاقى را به صورت خوش براى ترويج روح مومنان جايز دانسته است. اما در همه آثار او با بيانى روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب بر حذر داشته و گفته است: در عصر حكومت اسلامى اموى و عباسيان كه با ائمه طاهرينعليه‌السلام همعصر بوده اند غنا به گونه مبتذل در درباريان رواج داشت به طورى كه زنان مغنيده در مجالس خلفا و وزرا در ميان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك اين نوع غنا نمى توانسته است مورد قبول پيشوايان بر حق اماميه باشد. »(۶۳۰)


فيض در نظر بزرگان

درباره شخصيت و آثار گوناگونى از سوى علما و بزرگان همعصر و بعد از او ابراز شده كه به نمونه هايى از آنها اشاره مى شود.

محمد اردبيلى (متوفى قرن يازدهم):

(آن) علامه محقق و مدقق، جليل القدر و عظيم الشان و بلند مرتبه، فاضل كامل، اديب و متبحر در همه علوم است.(۶۳۱)

شيخ حر عاملى (متوفاى ۱۱۰۴ ق):

محمد فرزند مرتضى مشهور به فيض كاشانى، فاضل، عالم، ماهر، حكيم، متكلم، محدث، فقيه، محقق، شاعر و اديب بود و از نويسندگان خوب عصر ماست كه داراى كتابها و نوشته هاى فراوانى است.(۶۳۲)

سيد نعمت الله جزايرى (متوفاى ۱۱۱۲ ق):

استاد محقق ما ملا محمد محسن فيض كاشانى صاحب كتاب الواقى و دويست كتاب و رساله ديگر مى باشد.(۶۳۳)

سيد محمد باقر خوانسارى (متوفاى ۱۲۱۳ ق):

بر علما و بزرگان دينى پوشيده نيست كه فيض در فضل و فهم و خبره بودن در فروغ و اصول دين و زيادى نوشته ها با عبارات و جملات زيبا و رسا سرآمد ديگر عالمان دين است.(۶۳۴)

محدث قمى (متوفى ۱۳۱۹ ق):

... او در دانش و ادب و زيادى معلومات و دانستها و به كارگيرى تعبيرات و عبارات نيكو در نوشته ها واحاطه كامل به علوم عقلى و نقلى مشهور است.(۶۳۵)

محدث نورى (متوفاى ۱۳۲۰ ق):

از مشايخ علامه مجلسى، عالم بافضل و متبحر، محدث و عارف حكيم، ملا محسن فرزند شاه مرتضى مشهور به فيض كاشانى است.(۶۳۶)

علامه امينى (متوفاى ۱۳۴۹ ق):

... «فيض» علمدار فقاهت و پرچمدار حديث و گلدسته رفيع فلسفه و معدن معارف دينى و اسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و دانشسهاست... بعيد است كه روزگار به مثل او ديگر فرزندى را بياورد.(۶۳۷)

شيهد استاد مطهرى (شهادت ۱۳۵۸ ه‍):

... فيض كاشانى... هم يك مرد محدث فقيهى است و گاهى در آن كار محدثى و فقاهتش خيلى قشرى مى شود و هم ضمنا يك مرد حكيم و فيلسوفى است.(۶۳۸)

علامه طباطبايى (متوفى ۱۳۶۰ ه‍):

... اين مرد جامع علوم است و به جامعيت او در عالم اسلام كمتر كسى سراغ داريم و ملاحظه مى شود كه در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نكرده است. در تفسير صافى واصفى و مصفى وارد مسائل فلسفى و عرفانى و شهودى نمى گردد. در اخبار، كسى كه وافى او را مطالعه كند مى بيند يك اخبارى صرف است و او گويى اصلا فلسفه نخوانده است در كتابهاى عرفانى و ذوقى نيز از همان روش تجاوز نمى كند و از موضاعات خارج نمى شود تا اينكه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدر المتالهين بوده است.(۶۳۹)

استاد سيد محمد مشكوه:

... خاندان فيض سرشار است از عالم، فاضل كه در هيچ خاندانى مساوى او نيست. او با تصنيف كتاب وافى كه جامع احاديث شيعه است آن را در رديف منابع اوليه قرار داده و ساير تاليفات اخلاقى و فقهى او چنين است. فيض در فلسفه و زيادى تاليف بر همعصران خود پيشى گرفته است.(۶۴۰)


فرزندان و وفات

فيض كاشانى از همسر و دختر فاضل و عالم خود (متوفى ۱۰۹۷ ق) داراى شش فرزند بوده است.

۱. عليه بانو (۱۰۳۱ - ۱۰۷۹ ق) فاضل و شاعر

۲. علامه محمد علم الهدى (۱۰۳۹ - ۱۱۱۵ ق) متولد قم و ساكن و مدفون در كاشان است. عالمى فقيه و محدث و متكلى است كه از نسل او تا كنون عالمانى اديب و فقيه در شهرهاى كاشان، قم، تهران، كرمانشاه و شيراز برخاسته اند.

۳. سكينه بانو كه كنيه اش ام البر بوده و سال تولدش ۱۰۴۲ ق. ذكر شده است.

۴. ابو حامد محمد ملقب به نورالهدى متولد ۱۰۴۷ ق، عالم و شاعر و مدفون در كاشان است.

۵. ام سلمه (متولد ۱۰۵۳ ق.) زاهد و حافظ قرآن بوده است.

۶. ابو على معين الدين احمد (۱۰۵۶ - ۱۱۰۷ ق) فقيه و محدث كه مدفون در كاشان است.(۶۴۱)

ملا محسن فيض در ۸۴ سالگى در كاشان بدرود حيات گفت و در قبرستانى كه در زمان حياتش زمين آن را خريدارى و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر طبق وصيت ايشان، بر روى قبر وى سقف و سايبان ساخته نشده است ولى اهالى مسلمان آن ديار، هر صبح جمعه به «قبرستان فيض» رفته، با قرائت فاتحه و توسل به او، روح ملكوتى اش استمداد مى كنند.(۶۴۲)