گلشن ابرار جلد ۱

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 48868
دانلود: 12933

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 63 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48868 / دانلود: 12933
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 1

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


سيد بحرالعلوم متوفاى ۱۲۱۲ق.

درياى بى ساحل

نورالدين على لو


جلوه نور

محمد مهدى، فرزند سيد مرتضى طباطبايى بروجردى، از نوادگان امام حسن مجتبىعليه‌السلام در يك خانواده روحانى و پرهيزگار، در شب جمعه از ماه شوال ۱۱۵ ق. / ۱۱۱۳ ش. در شهر كربلاى معلى پا به عرصه هستى نهاد.(۹۲۰) شبى كه سيد به دنيا آمد پدر وى در عالم خواب ديد كه امام رضاعليه‌السلام دستور دادند «محمد بن اسماعيل بن بزيع» (از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جوادعليه‌السلام ) شمعى برفراز بام سيد مرتضى (منظور خود اوست) بر افروزد. وقتى محمد بن اسماعيل آن شمع را روشن كرد نورى از آن شمع به آسمان بالا رفت كه نهايت نداشت.(۹۲۱) پدر از آن روياى راستين بيدار مى شود و همزمان خبر مولود تازه رسيده را به او مى دهند.


در محضر اساتيد

او از دوران كودكى در دامن پر مهر و محبت مادر پاكدامنش و در پرتو توجهات پدر بزرگوارش سيد مرتضى (متوفاى ۱۲۰۴ ق) به آداب و اخلاق اسلامى خو گرفت و رفته رفته رشد يافت. پس از گذراندن دوره هاى علوم مقدماتى و سطح (فقه و اصول)، در آغاز بلوغ به درس خارج كه از سوى پدرش تدريس مى شد راه يافت و پس از پنج سال درس و بحث فشرده به مقام بلند اجتهاد نايل آمد.(۹۲۲)

سيد محمد مهدى همچنين در محضر اساتيد بنام حوزه كربلا و نجف اشرف شركت جست، فرهيختگان بنامى چون، محمد باقر وحيد بهبهانى (۱۱۱۸ - ۱۲۰۸ ق)، شيخ يوسف بحرانى (۱۱۰۷ - ۱۱۸۶ ق)، محمد تقى دورقى نجفى (متوفى ۱۱۸۶ ق) و مهدى فتونى نباطى عاملى (متوفى ۱۱۸۳ ق).(۹۲۳)

او حكمت و فلسفه را نزد آقا ميرزا ابوالقاسم مدرس فرا گرفت و آن حكيم وارسته نيز در نزد وى درس اصول و فقه را آموخت.(۹۲۴)

وحيد بهبهانى در اواخر عمر خويش مردم را در مسائل و فتواهاى احتياطى به سوى سيد محمد مهدى راهنمايى مى كرد.(۹۲۵) و او را مجتهدى جامع الشرايط مى دانست.

سيد در سال ۱۱۸۶ ق. به قصد زيارت مرقد مطهر امام رضاعليه‌السلام و ديدار با علماى بزرگ ايران وارد مشهد مقدس شد و در مدت اقامتش شش ‍ يا هفت ساله(۹۲۶) خود در آن شهر، علاوه بر ديدارهاى علمى با مردم و مباحثات با علما، در درس استاد ميرزا مهدى اصفهانى خراسانى (۱۱۵۳ - ۱۲۱۸ ق) شركت كرد و فلسفه، عقايد و كلام را از آن مرد بزرگ آموخت و بر اندوخته علمى خويش افزود.

لقب «بحرالعلوم» از زبان اين استاد براى اولين با به سيد محمد مهدى طباطبايى گفته شد. استاد كه از هوش و استعداد او شگفت زده شده بود در حين درس خطاب به شاگرد خود مى گويد: «اخا انت بحرالعلوم» يعنى تو درياى علم هستى از آن لحظه سيد به اين لقب معروف شد.(۹۲۷)


سفر حجاز

سيد بحرالعلوم در اواخر سال ۱۱۹۳ ق راهى حجاز شد. استقبال شايان مردم و شخصيتهاى محافل علمى از او موجب شد كه به مدت دو سال در كنار خانه خدا اقامت ورزد و به درس و بحث بپردازد.

تسلط او به فقه اهل سنت و حسن معاشرت و سخاوتش او را چنان در ميان ساكنان آن ديار بخصوص اهل علم، محبوب ساخت كه هر روزه شمارى از مردم و دانشمندان به ديدنش مى رفتند و از وى كسب فيض مى نمودند. شگفت آنكه پيروان هر كدام از مذاهب چنين مى پنداشتند كه بحرالعلوم پاى بند به مذهب ايشان است. او تمام اين مدت را با تقليد گذرانيد و جلسه درس او در علم كلام طبق مذاهب چهارگانه داير بود و در اواخر توقف در مكه، مذهب خود را اعلان فرمود. وقتى خبر اظهار مذهب او به گوش ‍ پيروان مذاهب ديگر رسيد از اطراف به دور او ريخته، با وى به مناقشه پرداختند و او با دانش انبوه خود بر تمامى آنها برترى پيدا كرد و همه آنها را با دليلهاى قوى و منطقى به سوى حقيقت اسلام مجذوب ساخت.(۹۲۸)

تعيين و تثبيت جايگاه اعمال حج و مركزيت دادن به مواقيت احرام به طورى كه از نظر شرعى صحيح واقع شود و همچنين اصلاح مواقف حج، يكى از گامهاى ارزشمند سيد بحرالعلوم بود. زيرا اين مكانهاى مقدس قبل از او چندان مشخص نبود.

علاوه بر اينها، سنگهاى فرش شده در حرم را كه حجاج بر آن اقامه نماز مى كردند تعويض نمود و سنگهاى معدنى را خارج كرد و سنگهايى را كه از نظر شيعه سجده بر آنها صحيح است جايگزين نمود. از آثار معنوى حضور اين مرد بزرگ در حجاز شيعه شدن امام جمعه مكه در هشتاد سالگى است.(۹۲۹)


يادى از شاگردان

اين عالم با ورع شاگردانى بزرگ و نامى تربيت كرد كه هر يك منشا خدمات فراوان به عالم اسلام شدند. در اينجا به نام چند تن از آنها اشاره مى كنيم:

۱. شيخ جعفر نجفى معروف به كاشف الغطأ (۱۱۵۴ - ۱۲۲۷ ق.)

۲. سيد محمد جواد عاملى معروف به صاحب مفتاح الكرامه (۱۱۶۴ - ۱۲۲۶ ق)

۳. ملا احمد نراقى، مولف كتاب معراج السعاده (۱۱۸۵ - ۱۲۶۰ ق)

۴. محمد باقر شفتى رشتى، ملقب به حجه الاسلام (۱۱۷۵ - ۱۲۶۰ ق)

۵. سيد يعقوب كوه كمرى (۱۱۷۶ - ۱۲۵۶ ق)

۶. سيد صدر الدين عاملى (متوفى ۱۲۶۳ ق)

۷. سيد دلدار على نقوى رضوى نصير آبادى لكهنوى (۱۱۶۶ - ۱۲۳۵ ق)

۸. شيخ محمد ابراهيم كلباسى (۱۱۸۰ - ۱۲۶۲ ق)

۹. زين العابدين سلماسى (متوفى ۱۲۶۶ ق)

۱۰. شيخ عبدالحسين الاعم (۱۱۷۷ - ۱۲۴۷ ق)

۱۱. سيد على فرزند سيد محمد (۱۱۶۱ - ۱۲۳۱ ق)

۱۲. سيد قيصر محمد فرزند معصوم رضوى خراسانى (۱۱۸۰ - ۱۲۵۵ ق)

۱۳. اسدالله كاظمى (متوفى ۱۲۳۶ ق)

۱۴. ابوعلى حائرى صاحب كتاب منتهى المقال (۱۱۵۹ - ۱۲۱۶ ق)

۱۵. سيد عبدالله شير (متوفى ۱۲۴۴ ق)

۱۶. شيخ محمد تقى اصفهانى ايوانكى، صاحب حاشيه معالم (متوفى ۱۲۴۸ ق)

۱۷. سيد محمد مجاهد، مولف كتاب المناهل (متوفى ۱۲۴۲ ق)

۱۸. محسن اعرجى (متوفى ۱۲۲۷ ق)

۱۹. ميرزا محمد عبدالصانع نيشابورى اخبارى

۲۰. شيخ حسين نجف(۹۳۰)


آثار علمى سيد

آثارى كه در كتابها از آنها نام برده اند - كه بعضى از آنها چاپ گرديده و برخى چاپ نشده است - بدين قرار است:

- المصابيح فى الفقه (در سه جلد)

- الفوائد فى الاصول

- مشكاه الهدايه

- الدره النجفيه (رساله اى در فقه)

- رساله فى عصير الزبيبى

- شرح الوافيه (در علم اصول فقه)

- تحفه الكرام (در تاريخ مكه و بيت الله الحرام)

- مناسك حج

- حاشيه بر كتاب شرايع (بحث طهارت)

- حاشيه بر كتاب «الذخيره» سبزوارى.

- الدرة البهيه فى نظم رووس المسائل الاصوليه

- كتاب الرجال (معروف به فوائدالرجاليه)

- ديوان شعر و رساله اى فارسى در شناخت خدا(۹۳۱)


آثار اجتماعى

با توجه به سنگينى مسووليت هاى علمى سيد آثار اجتماعى و معنوى گرانبهاى از او مشاهده مى نماييم كه به نمونه هايى از آن يادگارها اشاره مى كنيم:

۱. مشخص كردن مقام و جايگاه حضرت حجة بن الحسن (عج) در مسجد سهله و بناگذارى قبه اى در اين جايگاه مقدس.

۲. بنا كردن گلدسته در صحن شريف علوى در طرف جنوبى و تعمير ديوارهاى صحن ها و حجره هايى كه در حالى خراجى بود.

۳. ترغيب و راهنمايى نسبت به تعمير مسجد شيخ طوسى در نجف اشرف.

۴. ايجاد كتابخانه خطى (مكتبة بحرالعلوم)

۵. بالا آوردن ارتفاع مسجد كوفه به منظور سهولت در تطهير و پاك نمودن آن.

۶. مشخص كردن جايگاه مسجد راس الحسين در نجف اشرف.

۷. تعيين جايگاه قبر مختار ثقفى كه الان به قبر مسلم معروف است.

۸. تعيين جايگاه مرقد حضرت هود و صالحعليه‌السلام در نجف اشرف.

۹. اضافه كردن مقدارى از اراضى به مسافت حرم مطهر و ايجاد تاسيساتى در اطراف حرم كه مورد نياز زوار بود(۹۳۲)


يادى از اشعار بحرالعلوم

سيد در شعر و ادبيات فوق العاده چيره دست بود و شهرهاى او در فقه و اصول و رجال از آثار گرانبهاى به يادگار مانده آن درياى بى ساحل است و به نظم در آوردن نام اصحاب اجماع از سروده هاى اوست شعر ذيل را كه در رثاى سالار شهيدانعليه‌السلام سروده شده است، براى نمونه ذكر مى كنيم:

الله اكبر ماذالحادث الجلل

و قد تزلزل سهل الارض و الجبل!؟

ماهذه الزفرات الصاعدات اسى

كانها من لهيب القلب تشتعل

ما للعيون منهاالدمع جارية

منها تخد خدودا و هى تنهمل

كان ففخة صورالحشر قد فجئت

فالناس سكرى و لاسكر و لا ثمل(۹۳۳)

- اين چه حادثه بزرگى است كه از بزرگى آن كوه و بيابان متزلزل شده است.

- اين ناله ها از چه بلند است! گويا ناله ها از سوز قلبها زبانه مى كشند.

- چه شده است كه چشمه هاى اشك ديده ها جارى است و جويبارى از آنها بر روى رخسار مى دود.

- گويا صوراسرافيل دميده شده و قيامت بر پاست و مردم مست اند در صورتى كه بهوش اند و مست نيستند.


مظهر فضيلتها

سيد بحرالعلوم مرد فضيلت و تقوا و نمونه اى كامل از اخلاق نيكوى انبيا بود آن معلم اخلاق و انسانيت و از مصاديق بارز اخلاق نيكو فرزانه اى است كه شاگرد بلند آوازه او كاشف الغطأ در حقش چنين سروده است:

جمعت من الاخلاق كل فضيلة

فلا فضل الا عن جنابك صادر(۹۳۴)

- همه فضايل و اخلاق شايسته را جمع كرده اى و در دنيا هيچ فضيلتى نيست مگر اينكه از حضور تو صادر شده و تو داراى آن فضيلت هستى.

او از نظر تواضع در مرتبه عالى قرار داشت و براى ديگران بيش از خود احترام و ارزش قائل بود و براى مردم پدرى مهربان به حساب مى آمد سخن گفتن و راه رفتن او انسان را متحير مى ساخت در ميان مردم كه راه مى رفت بيننده تصور مى كرد او فرشته است براى خدا سخن مى گفت و پيوسته به ياد خدا بود.

او در تهذيب اخلاق در مرتبه اى قرار داشت كه درك آن براى بسيارى از افراد مشكل است

او كارها و ساعات فعاليتهايش را تقسيم نموده بود وقتى سياهى شب همه جا را فرا مى گرفت مقدارى به تحقيق و آماده كردن مقدمات درس و بحث مى گذراند و پس از آن به طرف مسجد كوفه رفته در آنجا به مناجات با خدا مى پرداخت(۹۳۵)

بحرالعلوم بر امور عبادى شاگردان خويش نيز فوق العاده اهتمام مى ورزيد و در صورت غفلت و كوتاهى شاگردان از اين مهم بسيار رنج مى برد يك بار براى چند روز تدريس را ترك فرمود: طلبه ها واسطه اى را نزد وى فرستادند تا علت تعطيلى درس را جويا شود بحرالعلوم در پاسخ او چنين فرموده بود: «در ميان اين جمعيت طلبه هرگز نشنيدم كه در نصف شبها صداى تضرع و زارى و مناجات آنها بلند بشود با اينكه من غالب شبها در كوچه هاى نجف راه مى روم چنين دانش پژوهانى شايسته نيستند تا براى ايشان درس ‍ بگويم. » چون طلاب اين سخن را شنيدند متحول شده شبها به ناله و گريه در محضر الهى پرداختند وقتى اين تحول اخلاقى در طلبه ها پديدار شد آن جناب دوباره تدريس را شروع كردند.(۹۳۶)

تلاش سيد در حمايت از فقرا و محرومان را بايد از شبهاى تاريك و كوچه هاى باريك نجف اشرف و فقيران آن ديار پرسيد او هر شب در كوچه هاى شهر مى گرديد و براى فقرا نان و خوردنيهاى ديگر مى برد.(۹۳۷)


سِّر عشق

به منظور درك بيشتر عظمت و بزرگى سيد بحرالعلوم چند نمونه از ارتباط و ديدارهاى وى با حضرت مهدى (عج) را بيان مى كنيم.


الف - ناقه سوار

آخوند ملا زين العابدين سلماسى از شاگردان و ياران نزديك سيد مى گويد: ايامى كه در جوار خانه خدا نزد سيد به خدمت مشغول بودم روزى اتفاق افتاد كه در خانه چيزى نداشتيم مطلب را به سيد عرض كردم چيزى نفرمود از عادات جناب بحرالعلوم اين بود كه صبح اول وقت طوافى دور كعبه مى كرد و به خانه مى آمد و به اتاقى كه مخصوص خودش بود مى رفت ما قليان تنباكويى براى او مى برديم آن را مى كشيد و براى هر صنفى بر طريق مذهبش درس مى گفت در آن روزى كه از تنگدستى شكايت كردم چون از طواف برگشت به حسب عادت قليان را حاضر كردم كه ناگهان كسى در را كوبيد سيد بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت: قليان را بگيرد و از اينجا بيرون ببر آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز كرد شخص ‍ بزرگوارى در لباس عربى داخل شد و در اتاق سيد نشست و سيد در نهايت فروتنى و ادب دم در نشست. ساعتى نشستند و با يكديگر سخن گفتند آنگاه برخاست و در خانه را باز كرد و دست مهمان را بوسيد او را بر ناقه اى كه دم در خانه خوابانده بود سوار كرد مهمان رفت و بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله اى به دست من داد و گفت: اين حواله اى ست براى مرد صرافى كه در بازار صفاست نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگير آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد كه سيد سفارش كرد براى بردم مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسيد و گفت: برو چند باربر و كارگر بياور پس رفتم و چهار باربر آوردم به قدرى كه آن چهار نفر قدرت حمل داشتند پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند من فورى برگشتم نزد آن صراف كه از حال او و نويسنده حواله جويا شوم كه او چه كسى بود وقتى رفتم نه صرافى را ديدم و نه مغازه اى را كه ديده بودم از مغازه صراف پرس و جو كردم گفتند ما اصلا در اينجا دكان صرافى نديده ايم(۹۳۸)


ب - مانند دريا

ميرزاى قمى - نويسنده كتاب قوانين - مى گويد: من با علامه بحرالعلوم در درس آقا وحيد بهبهانى هم مباحثه بودم اغلب من براى او بحث را تقرير مى كردم تا اينكه به ايران آمدم و كم كم شهرت علمى سيد بحرالعلوم به همه جا رسيد و من تعجب مى كردم تا زمانى كه خدا توفيق عنايت فرمود كه براى زيارت عتبات موفق بشوم وقتى به نجف اشرف وارد شدم سيد را ملاقات كردم مساله اى عنوان شد ديدم سيد بحرالعلوم درياى مواج و عميقى از دانشهاست پرسيدم: آقا ما كه با هم بوديم شما اين مرتبه را نداشتيد و از من استفاده مى كرديد حال شما را مانند دريا مى بينم سيد فرمود: ميرزا اين از اسرار است كه به تو مى گويم تا من زنده ام به كسى نگو و كتمان بدار من قبول كردم آنگاه فرمود: چگونه اين طور نباشم و حال آنكه آقايم (حجة بن الحسن عج) مرا شبى در مسجد كوفه به سينه مبارك خود چسباند(۹۳۹)


ج - تلاوت قرآن

ميرزا حسين لاهيجى به نقل از شيخ زين العابدين سلماسى مى گويد: روزى بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام علىعليه‌السلام شد و سپس اين شعر را زمزمه كرد:

چه خوش است صوت قرآن

ز تو دلربا شنيدن

به رخت نظاره كردن

سخن خدا شنيدن

پس از آن از بحرالعلوم سبب خواندن اين شعر را پرسيدم فرمود: چون وارد حرم حضرت علىعليه‌السلام شدم ديدم مولايم حجة بن الحسن (عج) در بالاى سر به آواز بلند قران تلاوت مى كند چون صداى آن بزرگوار را شنيدم اين شعر را خواندم(۹۴۰)


غروب آفتاب

سيد بحرالعلوم كه به علت بيمارى مدتى توان تدريس نداشت و در منزل به مطالعه و تاليف مشغول بود، سرانجام در روز ۲۴ ذيحجه (يا رجب) سال ۱۲۱۲ ق. رخ داد فانى برتافت و به عالم بالا پرواز كرد.

درگذشت سيد در عالم اسلام اثرى عميق بر جاى گذاشت و دنياى شيعه را در ماتم فرو برد.

پيكر مطهر او پس از تشييع با شكوه و اقامه نماز، در جنب مرقد شيخ طوسى، در نجف دفن شد.


سيد جواد عاملى متوفاى ۱۲۲۶ ق.

گنجينه دار فقه

على عليزاده


طليعه

عالمان بزرگ شيعه حقى بيش از آنچه كه در اين سطور و صفحات بگنجد، دارند. چرا كه از لحظه لحظه عمر مباركشان براى اداى رسالت دينى بهره برده و هميشه و همواره در تلاش و تكاپوى حفظ ميراث دينى و فرهنگى بوده اند. آثار جاويدى كه براى نسلهاى آتى يادگار گذارده نشان از بلندى همت آنان دارد.

علامه سيد محمد جواد عاملى دانشمندى بزرگ از همين قبيله است كه با كتاب «مفتاح الكرامه »اش درهاى كرامت را به روى فقيهان و عالمان شيعى گشوده است. اين سطور نگاهى گذرا به زندگى اين شخصيت ارجمند مى باشد.


ميلاد نور

در سال ۱۱۵۲ ق. در شقرأ از روستاهاى جبل عامل (نواحى لبنان) و در خانواده اى اهل دين و دانش، نوزادى پا به عرصه هستى گذاشت كه او را جواد نهادند.

از همان آغاز زمزمه زلال قرآن در وجودش جارى گشت و روح پاكش را سيراب ساخت. نسبت او از طرف پدر به امام حسينعليه‌السلام و از طرف مادر به امام حسنعليه‌السلام و امام موسى كاظمعليه‌السلام مى رسد.(۹۴۱)

خانه سيد جواد همواره پايگاه و پناهگاه دوستداران و شيعيان اهل بيتعليه‌السلام بود و عالمان بزرگى از اين خاندان بپا خاسته اند و از آن جمله مى توان به سيد محسن امين مولف كتاب ارزشمند اعيان الشيعه اشاره نمود.


به سوى مكتب

سيد جواد پس از آنكه دوران كودكى را پشت سر نهاد به مكتب رفت تا مقدمات علوم را از عموزاده اش ابوالحسن موسى فرا گيرد. او در درسها با علاقه زياد و شوق وافر شركت مى جست و در اندك زمانى توانست دروس ‍ مقدماتى را بياموزد و همين كوشش بى وقفه اى كه از هود نشان مى داد موجب گشت تا آشنايان او آينده بسيار روشنى را برايش پيش بينى كنند.

وى در آنجا با نسيم جانفزاى دانشها و فرهنگ والا و جاويد اسلام آشنا گشت. پس از آنكه استادش دار فانى را وداع گفت و ديگرى را ياراى سيراب كردن عطش علمى وى نبود او براى رسيدن به اهداف عالى وى نبود او براى رسيدن به اهداف عالى تصميم به هجرت گرفت.


هجرت علمى

سيد جواد در سال ۱۱۹۴ ق، با كوله بارى از اميد راهى اعتاب مقدس عراق شد تا بتواند از خرمن دانش انديشمندان شيعى حوزه نجف خوشه چينى كند. قبل از رسيدن به حوزه بزرگ نجف وارد شهر كربلا شد تا نخست خود را از فرات عشق سيراب سازد ولى هنگامى كه با حضور استوانه هاى گران سنگى همانند آقا وحيد بهبهانى (متوفى ۱۲۰۵ ق) و سيد على طباطبايى (متوفى ۱۲۳۱ ق) در كربلا مواجه شد در همانجا رحل اقامت افكند تا در جوار بارگاه ملكوتى امام حسينعليه‌السلام از محضر نورانى آن استادان بزرگ بهره اى علمى و عملى ببرد.(۹۴۲)


اقيانوس بزرگ

آن روزها كه حوزه نجف به مثابه بزرگترين مركز علمى تشيع محسوب مى شد و اساتيد و نام آورى در آن شهر به تدريس و تربيت دانش پژوهان علوم دينى اشتغال داشتند سيد محمد جواد نيز خود را به آن اقيانوس بزرگ رسانيد تا بتواند گامهاى بيشترى در عرصه علم و اجتهاد بردارد.

ايشان در آغاز ورود به اين شهر شهرت والايى پيدا نمود و در آن حوزه عظيم درخشش بيشترى كرد. او علاوه بر ادامه پژوهشهاى خود به تدريس ‍ و تاليف نيز پرداخت.

زمانى كه سيد جواد به حوزه نجف آمد اساتيد والا مقامى سكان كشتى حوزه كهنسال نجف را در دست داشتند و اين فرصت بسيار مغتنمى براى ايشان بود. اساتيدى كه سيد جواد در محضرشان زانوى شاگردى زد و از حضور پرفيضشان بهره هاى علمى و اخلاقى فراوان برد عبارتند از:

۱. سيد بحرالعلوم (۱۱۵۴ - ۱۲۱۲ ق): او از علماى بزرگ شيعه است و به موجب عظمت و مقام علمى و معنوى اش در ميان دانشمندان جايگاه خاصى دارد.

در ميان شاگردان بحرالعلوم سيد جواد از منزلتى ديگر برخوردار بود. نقل شده است كه وقتى سيد در حوزه با بركت نجف درس مى گفت روزى براى تدريس نيامد. شاگردان ناراحت شدند. بدين سبب سيد جواد را كه مورد اعتماد بحرالعلوم بود نزد ايشان فرستادند. سيد جواد علت نيامدن استاد را جويا شد استاد فرمود من پس از نيمه هاى شب، براى سركشى به مدرسه مى آيم و قدم مى زنم. بتازگى وقتى آمدم سحرهاى چراغ حجره ها را خاموش ديدم و همه در خواب به سر مى بردند و از تضرع آنها خبرى نبود. به همين علت من حاضر نيستم براى كسانى كه نماز شب و تضرع و ناله هاى سحرگاهى را ترك مى كنند درس بگويم!

مى گويند وقتى اين كلام بحرالعلوم در ميان شاگردان زبان به زبان پيچيد صداى زمزمه هاى يا رب يا رب شاگردان ديگر بار در نيمه هاى شب به آسمان بالا رفت سيد عاليمقام نيز مجددا با اطمينان خاطر بر كرسى تدريس ‍ نشست.(۹۴۳)

۲. شيخ جعفر كاشف الغطأ (۱۱۵۴ - ۱۲۲۸ ق): او از استوانه هاى علم و علماى نام آور است و سيد جواد از ايشان چنين ياد مى كند: امام، علامه مورد اعتماد و از بزرگترين دانشمندان است.(۹۴۴)

۳. شيخ حسين نجف (۱۱۵۹ - ۱۲۵۱ ق): وى از اسوه هاى فضيلت و تقوا و از عالمان كم نظير است. از ويژگيهاى اين عارف نامى اين بود كه هيچ گاه لب به سخن نمى گشود مگر با اينكه با آيه يا روايت و سخن حكمت آميز. ديگر آنكه ناملايمات روزگار در وى تاثير نمى گذاشت. علماى بزرگ شيعه چون كاشف الغطأ و سيد بحرالعلوم احترام خاصى براى ايشان قائل بودند.


اسوه اخلاق

سيد جواد علاوه بر مقام والاى علمى از نظر اخلاقى نيز قله نشين فضايل بود. چرا كه آنچه را مى آموخت جامه عمل مى پوشاند.

وى بسيار متواضع بود به طورى كه همه تحقيقات وزين و نوآوريهاى علمى خود را به استادانش نسبت مى داد.(۹۴۵) و براى استادان خود احترام زيادى قائل بود و همواره با تجليل فراوان از آنان ياد مى كرد و بسيار خوش اخلاق و مهربان بود. اين اسوه اخلاق جان خود را پاكيزه ساخته و به عالى ترين مراتب معنوى و اخلاق نايل گشته بود.


نشانه هاى سبز

نوشته اند چون سيد بحرالعلوم اداره حوزه نجف را به عهده گرفت وظايف مهم حوزه را تقسيم كرد و هر كدام را به دست افراد با كفايتى سپرد. از جمله كارهاى تحقيق و تاليف را به سيد جواد واگذار نمود تا به پژوهش در علوم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله بپردازد. اين انديشمند عاليقدر نيز با توجه به اطلاعات فراوانى كه در اخبار و اقوال داشت. تاليفات پرارجى از خود به يادگار گذاشت. آن آثار جاويد عبارتند از:

۱. مفتاح الكرامه (اين كتاب گران سنگ شرحى به سبك نو بر كتاب قواعد الاحكام علامه حلى است و در واقع كليد اجتهاد است.)

۲. تجويد قرآن

۳. حاشيه بر باب طهارت از كتاب مدارك الاحكام

۴. منظومه اى درباره زكات

۵. شرح وافيه

۶. منظومه اى درباره خمس

۷. حاشيه بر كتاب روضه البهيه شهيد ثانى

۸. حاشيه بر كتاب معالم

۹. رساله اى در اصل برائت

۱۰. حاشيه بر تهذيب

۱۱. رساله اى در رد اخباريين

۱۲. حاشيه بر كتاب فوائد الرجاليه


تدريس

فقيه نامى علامه سيد جواد عاملى پس از رحلت سيد بحرالعلوم و مسافرت علامه كاشف الغطا به ايران، بر كرسى تدريس نشست و به موجب تبحر در فقه و اصول و احاطه اى كه بر اقوال متاخرين و متقدمين داشت شمار زيادى از دانش پژوهان در درس ايشان شركت مى نمودند.

عده اى از پژوهش يافتگان مكتب علامه عاملى و درس آموزان «مفتاح الكرامه» او به مقامات عالى رسيدند و در دانش و درستكارى سرآمد عصر خويش گشتند. از جمله شاگردان نمونه وى افراد ذيل اند:

۱. شيخ محمد حسن نجفى مولف كتاب جواهر الكلام (متوفى ۱۲۶۶ ق.): او از عالمان والا مقام و مولفان كم نظير شيعه است كه سى سال از عمر شريفش را صرف گردآورى «جواهر الكلام» اين دايره المعارف فقه شيعه نمود.

۲. صدر الدين عاملى: ايشان هنگامى كه دوازده ساله بود در درس سيد بحرالعلوم و آقا محمد باقر بهبهانى شركت مى جست. در آن زمان سيد بحرالعلوم مشغول به نظم درآوردن كتاب «الدره النجفيه» بود. او هر چه را كه به نظم در مى آورد به ايشان مى داد تا اشكالاتش را مرتفع سازد.

۳. شيخ مهدى ملا كتاب: او يكى ديگر از سيراب شدگان مكتب علمى و عملى سيد جواد عاملى است كه از نظر اخلاقى كم نظير و در واقع تنديس ‍ اخلاق بوده و از نظر معنوى به مقامات عالى رسيده است.


مشايخ اجازه

دانشمندان گرانقدرى كه به علامه اجازه روايت داده اند عبارت اند از:

۱. آيه الله محمد باقر بهبهانى (ره)

۲. سيد محمد مهدى بحرالعلوم (ره)

۳. ميرزاى قمى (متوفى ۱۲۳۱ ق)

۴. سيد على طباطبايى، مولف كتاب رياض المسائل

۵. شيخ جعفر كاشف الغطأ

۶. آيه الله مهدى شهرستانى


روايت كنندگان

عالمانى كه از علامه بزرگوار سيد جواد عاملى اجازه روايت اخذ كرده اند بدين قرارند:

۱. شيخ محمد حسن نجفى

۲. فرزند ايشان، آقا سيد محمد

۳. شيخ رضا فرزند زين العابدين نوه علامه عاملى

۴. محمد على هزار جريبى

۵. شيخ جواد ملا كتاب

۶. شيخ حسن بن محمد على العبودى

۷. ميرزا عبدالوهاب


در سنگر جهاد

اين عالم سخت كوش و خستگى ناپذير هنگامى كه وهابيون به نجف حمله بردند به صف مبارزان پيوست و علاوه بر اين با نوشتن رساله «وجوب الذب عن النجف الاشرف» مردم را به جهاد و دفاع ترغيب نمود و با قلم و شمشير، به دفاع از ارزشهاى اسلامى پرداخت و در همان زمان نيز مشغول نگارش كتاب مفتاح الكرامه بود و با چنين كارى پيوندى ميان دانش و مبارزه ايجاد نمود. ايشان خود چنين گفته است: نبايد دفاع و مهيا كردن نيروها براى دفاع، مرا از تاليف و تصنيف باز دارد.(۹۴۶)


گنجينه پرارج

يكى ديگر از يادگارهاى با ارزش ايشان كتابخانه اش بود كه در آن بسيارى از نسخ خطى علماى بزرگ از قرون پيشين را جمع آورى كرده، در آن زمان از كتابخانه هاى غنى به شمار مى آمد. در اين گنجينه گران سنگ كتابهاى نفيس ‍ فقهى، رجالى، حديثى و... نگهدارى مى شد. ايشان در كتاب مفتاح الكرامه به اين ذخاير ارزشمند اشاره كرده و بدون واسطه به آنها استناد جسته است.(۹۴۷)


فرزندان

از علامه سيد جواد عاملى دو فرزند كه اهل علم و فضل بوده اند به يادگار ماند:

۱. سيد محمد حسينى نجفى عاملى:

ايشان از عالمان صاحب نام در عصر خويش و از شاگردان افتخارآفرين پدر بزرگوارش بود و جمعى از علما از ايشان روايت نقل نموده اند. در سال ۱۲۶۹ ق. در شهر نجف به جوار رحمت الهى شتافت و در همان حجره اى كه پدر بزرگوارش مدفون است به خاك سپرده شد.(۹۴۸)

۲. دختر ايشان نيز بانويى عالم، مهذب و مورد اطمينان و اعتماد عالمان عصر خويش بود و در نزد فقيه بزرگ جواهر الكلام از احترام خاصى برخوردار بود. با اينكه حدود نود و پنج سال زندگى كرد در پيرى هم از حواس و ادراك صحيح برخوردار بود.(۹۴۹)


هجرت آخر

علامه سيد جواد عاملى در اواخر عمر مباركش نيز مشغول نگارش كتاب مفتاح الكرامه بود، او در آن لحظه هاى آخر چنين وصيت مى كند: در حالى مشغول تاليف هستم كه وهابيها به عتبات حمله مى كنند و مضافا اينكه در حال مريضى و ضعف جسم مى باشم. پس شما را سفارش مى كنم كه در هر حال در تحصيل علم تلاش و جديت كنيد.(۹۵۰)

اين عالم فرزانه و محقق ژرف نگر و سخت كوش پس از عمرى خدمت به شيعه، سرانجام در سال ۱۲۲۶ ق. به سوى معبود خويش پر كشيد و در جوار رحمت الهى ماوا گرفت و حوزه هاى علميه را در سوگ نشاند.

شايان ذكر است كه تعيين محل دفن ايشان نيز بر طبق وصيت خودشان بوده است زيرا در عالم رويا قبر خود را مشاهده مى كند، پس از آن سفارش ‍ مى نمايد كه او را در يكى از حجره هاى شرقى از طرف باب قبله روبروى مرقد مطهر اميرالمومنين علىعليه‌السلام دفن كنند و اكنون مزارش زيارتگاه عاشقان اهل بيت عصمت و طهارتعليه‌السلام است و در برخى از كتابها كراماتى براى تربت پاكش ذكر كرده اند.(۹۵۱) رحمت بى منتهاى پروردگار نصيب او باد.