گلشن ابرار جلد ۱

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 48831
دانلود: 12933

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 63 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48831 / دانلود: 12933
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 1

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


شيخ مفيد متوفاى ۴۱۳ ق.

معلم اخلاق

احمد لقمانى

تاريخ شيعه سرشار از افتخارات بسيار و تحولات چشمگير است. تحولاتى كه به دست عالمان متعهد و فرزانگان انديشمند پديد آمده است.

در اين ميان به سده چهارم هجرى بر مى خوريم كه «فتح الفتوح» تاريخ شيعى است ؛ روزگارى كه مردى بزرگ و انديشمندى سترگ «دائرة المعارفى جامع» از معارف اسلامى تدوين كرد و قريب ۵۰ سال پرچمدار عرصه هاى علمى، فكرى و فرهنگى مسلمين گرديد و سرانجام بدانجا رسيد كه دوست و دشمن زبان به تمجيد او گشودند و قلم به تعريف او برگرفتند و او را «مفيد» لقب دادند.

بينش افروزى و دانش آفرينى وى بهمراه آگاهى از اوضاع دشمنان و اطلاع از جهان اطراف دست به دست هم داد و او را سلسله جنبان نهضت فكرى و رنسانس علمى در قرن چهارم كرد و بدانجا رسيد كه «صحيفه هاى سبز مهدوى» عجل الله تعالى فرجه الشريف به افتخار او صادر شد و حضرت ولى عصرعليه‌السلام وى را برادرى گرامى و استوار خواند.


تولد

و... اين مشعل تابناك و فروزنده در يازدهم ذيقعده ۳۳۶ قمرى(۹۳) در عكبراى بغداد پاى هستى بر جهان گذارد و «محمد» نام وى گرديد. از آنجا كه پدر او شخصى پارسا و مذهبى بود و به تعليم و تربيت اشتغال داشت، «ابن المعلم» لقب وى شد و پس از چندى «عكبرى» و «بغدادى» دو لقب ديگر او گرديد.(۹۴) محمد دوران كودكى خود را با «بزرگى» مى گذراند. فراست و تيز هوشى او خبر از گذشته اى پاك، از خاندان خويش و آينده اى روشن، در بغداد و جهان اسلام مى داد. عشق و شور فراوان به تحصيل موجب شد كه همراه پدر به بغداد رفته و فراگيرى علم و دانش را آغاز كند. او از نشاط وافر و فرح بخش بسيارى در مطالعه برخوردار بود. عطر اخلاص در وجود محمد كار را بدانجا رسانيد كه در پنج سالگى براى او از اين ابى الياس اجازه روايت گرفته اند(۹۵) و در حالى كه هفت سال و چند ماه داشت از اين سماك نقل روايت كرده است.(۹۶)

وى فرزانه اى تلاشگر گرديد به طورى كه پيش از دوازده سالگى از برخى محدثان روايت اخذ كرده و از استاد خويش، شيخ صدوق قبل از بيست سالگى حديث شنيده است.


تحصيلات و استادان

«ابن المعلم» سر و وجود خود را از چشمه دانش بغداد طراوت و شادابى بخشيد و از محضر بيش از هفتاد نفر از بزرگان بهره علمى برد. از محضر مظفر بن محمد، ابو ياسر و ابن جنيد اسكافى، «كلام و عقايد» آموخت و از درس حسين بن على بصرى و على بن عيسى رمانى بهره جست. «فقه» را نزد جعفر بن محمد بن قولويه فرا گرفت و از محضر اديب و مورخ چيره دست محمد بن عمران مرزبانى «علم روايت» آموخت.

ابن حمزه طبرى، ابن داود قمى، صفوان و شيخ صدوق ديگر اساتيد «محمد» بودند كه شهد شيرين دانش را در كام جان او ريختند.

در ميان استادان وى عالمانى از شهرهاى مختلف مانند قم، بلخ، مراغه، همدان و شهر زور ديده مى شوند.


جهان اسلام در عصر «مفيد»

از رحلت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله و سلم حدود ۳۰۰ سال مى گذشت. در اين مدت امامان و شيعيان تحت فشار بنى اميه و در خفقان خشن بنى عباس بسر مى بردند. شكنجه هاى روحى و جسمى و اذيت و آزار خلفا و حكمرانان همچنان ادامه داشت تا اينكه در اواسط قرن چهارم هجرى محدوديت، شيعيان به مقدار قابل ملاحظه اى كاهش يافت.

خلفاى فاطمى - كه شيعه اسماعيلى بودند - در مصر دولت نيرومندى تشكيل اين دولت ابهت و جلال دربار بغداد كاسته شد و از طرفى سيف الدوله حمدانى و امراى آن خاندان در شام حكومت مى كردند كه آنها نيز افتخار شيعى بودن را داشتند.

در كنار اين دو غوريان، صفاريان و طاهريان و از همه مهمتر دولت آل بويه كه از شيعيان مخلص و فرزانه اهل بيت عليهم السلام بودند در قسمت هايى از ايران و عراق قدرت يافتند.

دو سال پيش از ولادت شيخ مفيد، احمد معزالدوله - در سال ۳۳۴ - با ورود خود به بغداد و تأسيس شاخه اى از حكومت آل بويه در اين شهر صفحه نوينى در تاريخ بغداد گشود. بهار فرصتى فراهم شد و شيعيان در پناه آل بويه از آزادى موجود بهره برده و عقايد خويش را نشر دادند.

سال ۳۵۲ اولين عزادارى علنى شيعيان در عاشورا بر پا شد و در پى آن جشن عيد غدير روحى تازه در كالبد شيفتگان شيعى دميد. عزالدوله در سال ۳۶۷ هجرى به امارت رسيد و در سال ۳۶۷ با رياست عضدالدوله، بغداد رونقى تازه يافت و شور و نشاط علمى قابل توجهى بدست آورد. محمد بن محمد نعمان، شيخ مفيد در اين عصر مى زيست و با توجه به اوضاع، از مقام و منزلتى بسيار برخوردار بود. بطورى كه عضدالدوله به هنگام بيمارى شيخ به ديدار او رفت و از وى عيادت كرد. شفاعت مفيد در حق ديگران پذيرفته مى شد و رهنمودهايش مورد قبول قرار مى گرفت و اين در حالى بود كه بيش از ۳۶ بهار از عمر پر بركت شيخ مفيد نگذشته بود.

در اين ايام مرجع قدرتمند و رهبر انديشمند مسلمانان و شيعيان فرهيخته، شيخ فرزانه، مرحوم مفيد بود.


بر كرسى زعامت شيعه

با وفات عضدالدوله توفان حوادث بر پا شد و گرد و غبار دشمنى عليه شيعه بار ديگر پديد آمد. سال ۳۷۲ هجرى برخى ديگر از خاندان بويه به امارت رسيدند و با روى كار آمدن قادر خليفه عباسى - در سال ۳۸۱ هجرى - خلافت عباسى تجديد حيات يافت و از نفوذ آل بويه كاسته شد. آشوب هاى مذهبى، فتنه انگيزى عياران سخن سرايى قصه خوانان، خطابه هاى واعظان بى سواد و آشوب طلبى سياست پيشه گان، آتش فتنه را شعله ورتر مى كرد(۹۷) و آن دوران را به عنصرى پر التهاب و روزگارى پر از پيكارهاى عقيدتى جلوه گر مى ساخت. اما تدبير عالمانه و دقيق شيخ فرزانه و «مفيد» انديشمند - كه رياست جهان شيعه را به عهده داشت - راه را بر كج روان و بدسگالان بسته بود و وعده هاى دروغين «مدينه فاضله» توسط افراد منحرف را رسوا و بر ملا مى ساخت.

بيرق مبارزه در سده چهارم به دست اين دانشمند بصير بود. وى با استفاده از چشمه پاك و زلال وحى، دانش و معرفت اصيل را به ارمغان آورد، نظر معتزله را شنيد و آرأ غلات را بدست آورده سخنان زيديه را دانست و به هر يك جوابى منطقى و در خور ارائه داد و تا بدانجا پيش رفت كه هر گروهى از آنان كه در مناظره با شيخ مفيد شركت كردند. ساعتى بعد خموشى خجلت برگزيدند و با سكوت عجزآلود خود، نشان افتخار و سر بلندى را به دست شيخ سپردند. رساله هاى استوار، متين و دقيق وى و بيان اعتقادات شيعه با اسلوبى صحيح و كم نظير توفيقى افزون بود كه رهبرى شيعيان را براى شيخ مفيد پربارتر مى نمود.(۹۸)


صحيفه هاى سبز

دفتر زندگى معلم امت، شيخ مفيد صحيفه اى سپيد و نورانى است كه دستخط مبارك سلاله ياسين، حضرت بقية الله الاعظم ارواح العالمين له القدأ در آن به چشم مى خورد.

در اواخر ماه صفر ۴۱۶ هجرى بود كه نامه اى از طرف حضرت براى شيخ فرستاده شد. بوسه سپاس و اشك شوق او برنامه آمد و چون آن را گشود دست خط زيبايى رخ نمود:

«للاخ الشديد و الولى الرشيد الشيخ المفيد... برادر گرامى، استوار و دوست راه يافته شيخ مفيد... »(۹۹)

و در توفيقى ديگر و لطفى افزون تر، در پنج شنبه ۲۳ ذى حجه هجرى نامه اى ديگر از طرف حضرت به افتخار شيخ صادر شد.

«بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليك ايها الناصر للحق الداعى اليه بكلمة الصدق... »

بنام خداوند بخشنده بخشايشگر، سلام خدا بر تو اى يارى كننده حق و دعوت كننده به سوى تو از كسى كه با صدق و راستى به سوى خدا دعوت مى كنى... »(۱۰۰)

برخى بر اين باورند كه در طول ۳۰ سال، ۳۰ توقيع و نامه شريف از ناحيه مقدس حضرت ولى عصر (عج) براى شيخ مفيد صادر شده كه در عنوان بسيارى اين جمله نورانى ديده مى شود: «برادر گرامى و استوار، شيخ مفيد»(۱۰۱)


در آينه نگاه انديشمندان

شيخ طوسى، سيد شرف الدين عاملى، علامه بحرالعلوم، قاضى نورالله شوشترى، ابن شهر آشوب مازندرانى شيخ آقا بزرگ تهرانى، حاج ميرزا حسين نورى و بسيارى ديگر از سبز سيرتان انديشمند و دانايان شيعه شيخ را مردى فقيه، مولفى زبردست و صاحب دويست كتاب، صاحب فكرى بلند و عالى و داراى ذهن دقيق و قابل توجه دانسته اند، او را در دورى از خطا و گناه، برخوردارى از فقاهت و عدالت و بهره مندى از تيزهوشى و فضائل بسيار، كم نظير شمرده اند.

در بين دانشمندان اهل تسنن نيز شخصيتهاى چون ابن نديم، ابن جوزى، ابن حجر عسقلانى و ديگران زبان به تمجيد اين فرزانه سپيد سيرت گشوده اند، او پاسدار علم، فروتن، داراى جايگاهى والا و صاحب نظر در فقه و كلام و روايت دانسته اند و از سويى ديگر رياست اماميه را به او نسبت داده و بر مقام بس رفيع شيخ سر تعظيم فرود آورده اند.(۱۰۲)


داستانهايى از زندگانى شيخ

«ايمان راسخ» و «انبوه دانش» شيخ به همراه «اخلاص و پشتكار» كيميائى چشمگير بود كه وجود شيخ را نورانيتى خيره كننده بخشيده بود. كه وجود شيخ را نورانيتى خيره كننده بخشيده بود و كار وى را بدانجا رسانيد كه چون فتوايى را بطور غير عمد و به اشتباه جواب داد حضرت ولى عصر (عج) خود با پيغامى آن را اصلاح فرمود. پس از مدتى كه مرحوم مفيد آگاه شد و در پى آن از دادن فتوا منصرف گرديد، آن حضرت طى نامه اى خطاب به شيخ فرمود:

«بر شماست كه فتوا بدهيد و بر ماست كه شما را استوار كرده و نگذاريم در خطا بيفتيد. »

مقام علمى و منزلت معنوى شيخ در آن حد بود كه در خواب رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله حضرت زهراعليها‌السلام را ديد كه دست عزيزان خود امام حسن و امام حسين عليهماالسلام را در دست داشته و خطاب به شيخ فرمود: «اى شيخ به اين دو فقه بياموز».

ساعاتى بعد حيرت مرحوم مفيد برطرف شد چرا كه مادر سيد مرتضى و سيد رضى را ديد كه دست دو فرزند خود را دست داشته و به شيخ گفت:اى شيخ به اين دو فقه ياد بده. و آنگاه كه در مسأله اى فقهى بين استاد و شاگرد شيخ مفيد و سيد مرتضى اختلاف نظر و با بحث و ارائه دليل مشكل حل نشد. هر دو راضى به قضاوت امام اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام شدند. مسأله را بر كاغذى نوشته و بالاى ضريح مقدس حضرت گذاردند. صبح روز بعد كه كاغذ را برداشتند دستخطى مزين به چنين نوشته اى ديدند كه:

انت شيخى و معتمدى و الحق مع ولدى علم الهدى

(اى شيخ) تو مورد اطمينان من هستى و حق با فرزندم سيد مرتضى ؛ علم الهدى است.(۱۰۳)


معنويت «شيخ» و اخلاق « مفيد»

اشتغالات اجتماعى و دل مشغوليهاى تحصيلى و علمى شيخ را از فتوحات معنوى غافل نساخته بود. هر روز كه مى گذشت شكوفايى اخلاقى و عطر ملكوتى بر شاخسار وجود اين فقيه فرهيخته بيشتر و افزون تر مى گرديد.

صدقات بسيار، خشوع و خضوع فراوان، روزه ها و نمازهاى بى شمار و ساده پوشى شيخ اثرى ژرف در ديدگان دوست و دشمن گذارده بود. هم رنگى او با اقشار كم درآمد و فقير جامعه و دورى گزيدن از دنياى فانى موجب آرامش نفس و اطمينان خاطر آن فرزانه والا گوهر شده بود. بطورى كه رسيدن به قله تكامل و تهذيب نفس براى او آسان شده و ارجمندى شخصيت شيخ نه تنها «نسخه اى كارآمد» بلكه «دارويى شفابخش» حساب مى شد و نورانيتى ويژه با خود داشت. از تأثير كلام شيخ و تربيت اخلاقى وى همين بس كه «ابوالقاسم على» فرزند شيخ راه روشن و نورانى پدر را ادامه داده و صاحب شخصيت قابل توجهى در جامعه شيعى به حساب آمده است.


در عرصه تدريس و تأليف

جاذبه فوق العاده و پشتكار فراوان شيخ مفيد موجب جذب بسيارى به حوزه درس وى گرديد و باعث تأليف آثارى گرانبها و ارزشمند شد.

اين عالم فهيم و بلند همت با احاطه و تسلطى انديشمندانه پاى به ميدان نبرد علمى فرهنگى گذارد و با استفاده از مبانى علم كلام و اصول فقه، راهى هموار و روشن در بحث و استدلال بر روى شيعيان گشود.

از يك سو گروه بى شمارى از دانشمندان مذاهب مختلف را تربيت نمود و مشعل هاى فروزانى چون سيد مرتضى، سيد رضى، شيخ طوسى، نجاشى و دهها نفر ديگر را تحويل حوزه هاى علمى و دينى داد و از سوى ديگر قلم به دست گرفت و با اين سلاح برق آسا و ژرف، تحولى بهنگام ايجاد كرد.

اصول فقه را با سبكى شيوا و دلپذير فراهم آورد، علم كلام را از غناى بيشترى برخوردار كرد و در اصول دين و عقايد موضوعات خاصى چون اثبات امامت اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام را از قرآن به طور بسيار نفيس ‍ تدوين نمود.

قلم روان و دلپذير اين شيخ انديشمند بود كه غيبت امام زمانعليه‌السلام را زيبا توضيح داد و تاريخ زندگانى ائمه معصومين عليهم السلام را در كتابهاى گوناگونى - چون ارشاد و جمل - به رشته تحرير درآورد.

تأثير بخشى و انسان سازى آثار مفيد، محصول معجونهايى معنوى چون اخلاص در نوشتار، اطلاع از اديان و مذاهب مختلف، محوريت عقايد، توجه و تأكيد بر رهبرى و فلسفه سياسى در اسلام است. جامعيت اين فرزانه سخت كوش به همراه عقل گرايى و استدلالات منطقى و شناخت مقتضيات زمان، جامه جاودانگى بر آثار وى پوشانيد. و زينت هاى مختصرگويى، روان نويسى، آزاد انديشى و بلندنگرى نورانيتى خاص به نوشته هاى مرحوم مفيد بخشيد.


گلبرگ هاى هدايت

الف) علم كلام و عقايد: علمى كه مبانى عقيدتى همراه با استدلال عقلى در آن مطرح مى شود و با همين داده مى شود؛ «علم كلام» نام دارد. «اوائل المقالات»، «شرح عقايد صدوق»، «اجوبة المسائل السرويه» و «نكت الاعتقاديه» كتابهاى شيخ عظيم الشأن، مرحوم مفيد در اين بستر فكرى فرهنگى است.

ب) علم فقه: «فقه» دانشى است مقدس كه از ديرباز بيان وظايف شرعى و بايدها و نبايدهاى علمى و تكليفى مسلمانها را به عهده داشته است و فقيهان شيعى بسان غواصان معنويت از اعماق اقيانوس معارف اهل بيت عليهم السلام در واژه ها و گوهرهاى گران سنگى را براى بيان اين وظايف بدست مى آورده اند. «المقنعة» شيخ صاحب عناوينى بسيارى در فقه است كه احكام و وظايف شرعى در ابواب مختلف آن توضيح داده شده است.

«الاعلام»، «المسائل الصاغانيه»، «جوابات الرقة فى الاهله و العدد» از ديگر آثار اين فرزانه فرهمند در زمينه فقه است.

ج) اخلاق اسلامى: «امالى» شيخ، پيرامون اخلاق اسلامى و فضائل انسان است. صحيفه هاى زرين كه در آنها دعوت به تقوا، صحبت از يقين، بيان اخلاص و محاسبه نفس شده است و محبت الهى و مبارزه با هوا و هوسها مطرح مى شود.

د) حديث: پس از علوم قرآنى، ارزش علم حديث مطرح است. اين علم ارزشمند از احاديث و سخنان معصومين عليهم السلام كه جرعه هايى از سرچشمه سنت و اشعه هايى از آفتاب وحى است بحث مى كند. اهميت ولايت، لزوم پيروى از «امامعليه‌السلام » و فضائل اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام از جمله مباحثى است كه در امالى شيخ مفيد، پيش روى انديشمندان قرار مى گيرد.

ه) امامت و فلسفه سياسى در اسلام: شيخ مفيد «عدالت» و «عصمت» را شرط قطعى براى امامت و رهبرى شمرده است. وى با طرح حديث ثقلين و آيات قرآن به اين بحث مهم و بسيار عميق پرداخت سپس در «الافصاح فى الامامه»، «ارشاد»، «جمل»، «امالى»، «الفصول المختاره»، «تفصيل امير المؤ منين على ساير الصحابه» بحث را گسترش ‍ داده و ابواب مختلف آن را گوشزد مى كند. قريب بيست اثر ژرف از آثار شيخ مفيد پيرامون «امامت و رهبرى» است.

و) غيبت دوازدهمعليه‌السلام

در كار گلاب و گل حكم ازلى اين بود

كان شاهد بازارى وين پرده نشين باشد

شيخ مفيد از سر ارادت و عشق از مولاى خود حضرت مهدى (عج) نام برده و پيرامون شخصيت آسمانى آن امام آثارى پديد آورده است. بخشى از «ارشاد» كتاب «الفصول العشرة فى الغيبه» و « الجوابات فى الخروج المهدىعليه‌السلام » به همراه پنج اثر ديگر از اين علامه و شيفته اهل بيت عليهم السلام درباره حضرت بقية الله (عج) است.(۱۰۴)


جبهه هاى مختلف مناظره

نشو و نماهاى عقايد گوناگون و نحله هاى مختلف عقيدتى، زمان شيخ مفيد را معركه آرأ و هنگامه مناظره كرده بود. بيان پرجوش، تسلط چشمگير و بصيرت بسيار وى موجب برترى هميشه در نبردهاى علمى و فرهنگى وى شده بود. «تصحيح الاعتقاد» و «الفصول المختاره»، مجوعه اى از برخى مناظرات شيخ با بيش از بيست تن از علما و صاحب نظران عقايد مختلف است كه از آنها مى توان به مناظره با اشاعره، متزله، اصحاب حديث، متصوفه و مرجئه اشاره كرد.(۱۰۵)

در اين عرصه «انديشه هاى سبز و جاويد» شيخ در زمينه هاى ناب و اصيل خود را نشان داد و بينش سراسر معرفت آموز او ظاهر گرديد. ولايت فقيه از ديدگاه شيخ مفيد، آرأ فقهى، انديشه هاى سياسى و نظرات كلامى وى طلوعى مبارك در پهنه دانش و بينش ايجاد كرد و همگان را به سوى فضايى معطر و جديد رهنمون ساخت.(۱۰۶)

هر چند توفان حوادث، گرد گرفتارى بر وجود اين دانشمند فرزانه فرو نشاند و تبعيدها و ناراحتى هاى زيادى براى وى فراهم آورد اما بدخواهى زشت سيرتان و سخن چينى پليدان نزد حكام نتوانست عزم و اراده محكم شيخ را متزلزل كند و هر روز، روزى روشن تر و نوارنى تر براى وى پديد مى آمد.(۱۰۷)


غروب نابهنگام...

نخستين روزهاى رمضان ۴۱۳ هجرى آغاز شده بود كه غبار غم سراسر دلهاى پاك را فراگرفت شهر بغداد جامه سياه به تن كرد و رودهاى مصيبت و اندوه از گوشه و كنار سيل ماتم و عزا به سوى ميدان شهر روانه ساخت. هشتاد هزار نفر سوگوار اشك يتيمى ريخته و عاشورايى ديگر در رمضان صيام به پا كردند.

پيكر شيخ مفيد بر دستان انبوه تشييع شد و همگان به امامت سيد مرتضى بر او نماز گزاردند. ساعاتى بعد بدن آن فرزانه آسمانى در كاظمين دفن شد. دلهاى پر از كينه و تهى از احساس، كياست و حكمت اين را پايان كار آن بزرگ مرد شمرده و ساده انديشانه جشن گرفتند اما شخصيت سترگ او پنهان كردنى و فراموش شدنى نبود.(۱۰۸) و امروز پس از قرنهاى متمادى «مفيد» هنوز «مفيد» است. در معركه آرأ كلام وى خورشيد مناظرات و آفتاب گفتگوهاست و فردا و فرداها از آن او و راهيان خواهد بود.


سوگ سروده هاى مرگ مفيد

سرسلسله داغداران و سوگواران اين ماتم عظمى، قلب بقية الله (عج) بود كه با اشعارى حزن آلود، احساس خويش را بيان فرمود:

لا صوت الناعى بفقد كانه

يوم على آل الرسول عظيم...

صداى آنكه خبر مرگ تو را اطلاع داد به گوش نرسد كه مردن تو روزى است كه بر آل رسول مصيبت بزرگى است.

اگر در زير خاك پنهان شده اى حقيقت دانش و خداپرستى در تو اقامت گزيده است قائم مهدىعليه‌السلام خوشحال مى شد هرگاه تو از انواع علوم تدريس مى كردى(۱۰۹)

سيد مرتضى كه خود ساليانى از پهنه علم و دانش شيخ مفيد خوشه چينى كرده بود به شيواترين و زيباتر از هم گنان زبان سوگ گشود و قصيده اى با اين مطلع سرود:

من على هذه الديار اقاما

اوضفا ملبس عليه و داما

در اين ديار چه كسى ساكن شده است، جامه جاودانگى پوشيده و هميشه باقى مانده است.(۱۱۰)


كنگره جهانى هزاره شيخ

رسالت معرفى تشيع راستين و انديشمندان شيعى كه عظمت دانش، تفكر زاينده، رفعت تقوا و ژرفايى فراوان آنها بيرق بزرگى و بزرگوارى تشيع را هماره بر بلنداى تاريخ پديدار ساخته است موجب شد كه كنگره اى جهانى و هزاره اى بين المللى به مناسبت هزارمين سالگرد دانشمند فرهيخته، شيخ مفيد در قم برپا شد. اين حركت عظيم كه به همت جامعه مدرسين حوزه علميه قم انجام شد بركات بسيارى را در پى داشت. حدود صد عنوان از اهم موضوعاتى كه در آثار شيخ مفيد پيرامون افكار تشيع مطرح بوده به صورت مقاله تهيه شد و با موضوع بندى آثار آن عالم فرزانه با كامپيوتر اقدامى شايسته و جاودان صورت گرفت. تمامى آثار مرحوم مفيد تجديد چاپ گرديد و بهارانى ديگر از گلواژه هاى حكمت افروز آن انديشمند فرهيخته پديد آمد. پيام جامع و بينش آفرين مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه اى ديباچه معرفت آموزى بود كه در اولين روز اين كنگره (۲۸ فروردين ۱۳۷۲ شمسى) قرائت گرديد و به دنبال آن صداى سبز و شب شعر برپا شد. شعراى شيرين سخن ايران چكامه ها و سروده هايى زيبا قرائت كردند و شيخ الشيوخ شيعه را ارج نهادند. همگان رفعت «و مقام آدميت» را ديدند و «جاودانگى حقيقت» را نظاره كردند و مكنونات قلبى آن شيخ «مفيد» را دريافته اند كه:

كيمياست عجب بندگى پير مغان

خاك او گشتم و چندين در جانم دادند

بركات الهى و درجات خداوندى نصيب هميشه او باد. والسلام