جلوه عشق، قصه های زندگی امام حسین علیه السلام

جلوه عشق، قصه های زندگی امام حسین علیه السلام0%

جلوه عشق، قصه های زندگی امام حسین علیه السلام نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5380 / دانلود: 1792
اندازه اندازه اندازه
جلوه عشق، قصه های زندگی امام حسین علیه السلام

جلوه عشق، قصه های زندگی امام حسین علیه السلام

نویسنده:
فارسی

یکی از وظایف پیروان راستین مکتب اهل بیت علیهم السلام، کسب شناختی صحیح و کامل از شخصیت، زندگانی و خط مشی فکری و عملی ایشان است.

در همین راستا، مجموعه ی شبکة الامامین الحسنین علیهما السلام کتابی را به صورت الکترونیکی آماده ی نشر نموده است که علاقمندان حوزه ی مطالعات اهل بیت علیهم السلام می توانند از آن بهره برند.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

جلوه عشق

قصه هاى زندگى امام حسينعليه‌السلام

مؤلف: محمد حسين مهر آيين

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

فهرست مطالب

مقدمه 4

1. ولايت عشق 6

حديث ولادت عشق 7

روايت گهواره 9

2. مسابقه خوشنويسى 11

3. عيدى خداوند متعال 12

4. زينت آفرينش 14

5. غم و شادى رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 16

6. تعليم وضو 17

7. وداع امام حسين عليه‌السلام از مادر 18

8. نهيب 20

9. باران به دعاى امام حسين عليه‌السلام 24

10. مشايعت ابوذر 25

11. اولين پيروزى 26

12. خاطره اى يكتا 27

13. همنشين بهاران 28

14. احسان و بخشش 29

15. وقتى پيروان معاويه كشته شوند 31

16. شفاى مريض 32

17. دو دعوت 33

18. وصيت مرده 34

19. مناقب امام على 35

20. جنگ سرد 40

21. بر مزار رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 45

22. آخرين گفتگو 46

23. وصيت نامه امام حسين عليه‌السلام 48

24. نامه ها و 49

25. وفاداران بى وفا 52

26. سفر عشق 67

27. وادى عشق 78

پی نوشت ها 105

مقدمه

انسان به طور فطرى از نيكى خشنود و از ديدار نيكوكاران خرسندتر مى شود.

رهبران معصومعليهم‌السلام تنها كسانى هستند كه جز نيكى و زيبايى از ايشان، چيزى به انجام نرسيده است؛ از اينرو مطالعه و تحقيق در رفتار و كردار ايشان دلنواز مى باشد.

قرآن كريم و معصومانعليهم‌السلام ما را بارها به نيكى ها و تبليغ و فتح جانها با غير زبان دعوت نموده اند؛ پس چه زيباست كه به رفتار و عملكرد رهبران معصومعليهم‌السلام به عنوان الگو براى خود و طريقى والا جهت دعوت غير، پرداخته شود.

ما معتقديم كه عمل و تقرير معصومعليه‌السلام چون سخنش حجت الهى بر بندگان است؛ پس همانطور كه به جمع آورى و تبويب سخنان ايشان اهتمام مى ورزيم، ضرورى است عملكرد و تقرير ايشان را در صحنه هاى مختلف زندگى، تنظيم و وارد صحنه استدلال هاى مختلف علمى كنيم.

ما در راستاى زندگى چهارده معصومعليهم‌السلام ، با لطف و عنايت الهى اين كار را شروع و بعد از كتاب هماى رحمت و بدرقه يار، قصه هاى زندگى امام حسينعليه‌السلام را به نام جلوه عشق در اختيار ره پويان عزيز قرار داديم.

اميد است اين سعى و تلاش با بضاعت مزجاة مورد قبول درگاه ايزد يكتا قرار گيرد.

محمد حسين مهر آئين

من احب ان ينظر الى احب اهل الاءرض الى اهل السماء فلينظر الحسين.(1)

هر كه دوست دارد به محبوبترين شخص روى زمين نزد آسمانيان بنگرد، به حسين نگاه كند.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

1. ولايت عشق

در سال چهارم هجرت(2) ، جامعه نوپاى اسلامى با ولادت امام حسينعليه‌السلام به وجود يكى از قدسيان الهى زينت يافت.

فاطمه زهراعليها‌السلام نوزاد فروزان را در قنداق زرد رنگى نزد سرور آفرينش(3) ، پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آورد و حضرت ضمن رهنمون دخت فروغ مندش به استفاده از قنداق سفيد، در گوش راست نو رسيده قدسى اذان و گوش چپ اقامه خواند و جبرييلعليه‌السلام فرود آمد و فرمود:

خداوند متعال تو را سلام رسانده و مى فرمايد: از آن جا كه على براى تو چون هارون به موسى است، نوزاد را حسين كه معادل عربى نام شبير، فرزند هارون، است نامگذارى كن.(4)

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روز هفتم ولادت، گوسفندى را عقيقه فرمود و بعد از تراشيدن موى سر معشوق الهى، به وزن موى او نقره(5) صدقه داد.

از آن جا كه شير فاطمه زهراعليها‌السلام به جهت بيمارى خشك شده بود، حسينعليه‌السلام را نزد رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده و آن حضرت به مدت چهل روز با گذراندن انگشت مبارك ابهام و گاهى زبان مباركش در دهان فرزند دلبندش و مكيدن او، حسين را سير مى نمود و اين سبب شد كه گوشت و خون حسينعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برويد؛ از اينرو پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه حسين از من است و من از حسينم.(6) از بدو تولد، فرشتگان براى عرض تهنيت از يك سو و تسليت از سوى ديگر به محضر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرود مى آمدند.(7)

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در يكى از سفرهاى خود، در بين راه ايستاد و آيه استرجاع( إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ) را تلاوت فرمود و اشك ريخت و ياران حضرت از سبب گريه پرسيدند و حضرت فرمود:

جبرييل مرا از كربلا، كنار فرات كه فرزندم حسين را آنجا مى كشند، خبر داد؛ گويا جايى را كه به زمين مى افتد و دفن مى شود، مى بينم.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از برگشت از سفر، بالاى منبر رفت و بعد از سخنرانى، دست راست بر سر حسنعليه‌السلام و دست چپ بر سر حسينعليه‌السلام نهاد و سر به آسمان بلند كرد و فرمود:

بارالها! بى گمان محمد، بنده و پيامبر تست؛ اين دو پاك ترين و برترين خاندان و ذريه من هستند؛ جبرييل براى من خبر كشته و خوار شدن فرزندم، حسين، را بيان كرد. پروردگارا! شهادت او را مبارك گردان و او را سرور و سالار شهيدان قرار ده؛ بارالها! قاتل و خوار كننده او را عاقبت به خير مگردان.

در اينجا مردم در مسجد ناله سر دادند و پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا براى او گريه كرده و ياريش نمى كنيد!(8)

حديث ولادت عشق

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين راستا فرمود:

هنگام ولادت حسين در شب جمعه، جهت بزرگداشت او، خداوند متعال دستور داد تا فرشتگان ماءمور جهنم آتش آن را بر اهل جهنم خاموش كنند و فرشتگان بهشتى بهشت را بيارايند و حورالعين خود را زينت داده و به ديدار هم روند و ديگر فرشتگان تسبيح و حمد و سپاس خداى را در صف هاى بهم پيوسته بپا دارند و جبرييل جهت تهنيت و شادباش گفتن به محضر پيامبر اكرم در هزار گروه كه هر گروهى يك ميليون فرشته است، فرود آيد و به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بگويد:

من او را حسين نام نهادم. او را شرورترين شخص زمان او، كه سوار بر بدترين چهارپاست به قتل مى رساند؛ واى بر قاتل حسين و پيشواى او كه دستور قتل را صادر نمود؛ من از كشنده حسين بيزار و او نيز از من بيزار است؛ زيرا در روز قيامت جرمى بالاتر از قتل حسين نيست كه با مشركان در آتش جهنم خواهد شد؛ آتش دوزخ به قاتل حسين مشتاق تر از بهشت به بهشتيان است.

جبرييل را هنگام هبوط، يكى از فرشتگان الهى(9) ديد و پرسيد:

امشب چه شده؟ آيا قيامت اهل دنيا به پا شده است؟

جبرييل فرمود:

براى محمد فرزندى به دنيا آمده كه خداوند متعال مرا جهت اظهار تهنيت به محضرش، فرستاد.

آن فرشته گفت:

اى جبرييل! قسم به آفريننده مان، وقتى به حضور محمد شرفياب شدى، اسلام مرا به او برسان و از قول من به او بگو كه بحق كودك نو رسيده ات، از پروردگارت بخواه تا از من خشنود شده و بالها و مقام و منزلت مرا در بين فرشتگان به من باز گرداند.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه ضمن دريافت تهنيت و تحيت الهى از جبرييل، از شهادت حسينعليه‌السلام آگاهى يافته بود، فرمود:

قاتل حسين از امت من نيست؛ و من و خداوند متعال از ايشان بيزار هستيم.

و به دنبال اين، حضرت نزد فاطمه زهراعليها‌السلام آمد و خبر شهادت ريحانه خود را به دخت گرانقدرش داد و زهراعليها‌السلام اشك ريخت و فرمود: اى كاش او را به دنيا نياورده بودم.(10)

در اين حال رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

امامان بعد از حسين، از وى آفريده خواهند شد.

حضرت نام يك يك ايشان را تا امام زمان، مهدى عج الله تالى فرجه الشريف، اظهار فرمود و گفت:

عيسى بن مريم پشت سر او نماز خواهد خواند.

در اين لحظه، فاطمهعليها‌السلام را آرامش فرا گرفت و سپس جبرييل تقاضا و درخواست آن فرشته را بيان فرمود و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حسين را به آغوش گرفت و به آسمان اشاره كرد و فرمود:

بارالها! به حق اين مولود بر تو بلكه به حق تو بر اين مولود و بر جدش، محمد، و ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب، اگر حسين، فرزند على و فاطمه، را نزد تو قدر و منزلتى است، از درداييل خشنود شود و بال ها و مقام و منزلتش را براى او برگردان.(11)

روايت گهواره

خداوند متعال ولايت امير المؤمنين علىعليه‌السلام را براى فرشتگان اظهار نمود و همه ملائكه جز فطرس آن را پذيرفتند و از اينرو خداوند متعال بال او را شكست. هنگام ولادت امام حسينعليه‌السلام ، وقتى جبرييل جهت عرض تهنيت و شادباش به محضر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى آمد، فطرس به او گفت:

مرا نزد محمد ببر و حاجت مرا به او بگو تا برايم دعا كند.

وقتى جبرييل براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حاجت فطرس را اظهار نمود، حضرت، ولايت علىعليه‌السلام را به او عرضه كرد و بعد از پذيرفتن او، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

شاءنك بالمهد فتمسح به و تمرغ فيه.

بر تو باد آن گهواره؛ خود را به آن بچسبان و او را در بر گير.

فطرس خود را در حاليكه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى او دعا مى كرد، به گهواره چسباند و خداوند متعال توبه اش را پذيرفت و بعد از بهبوديش به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت:

در قبال اين لطف و مرحمت، زيارت و سلام و درود هر كسى را براى امام حسينعليه‌السلام ، به وى ابلاغ مى كنم.(12)

الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا.(13)

حسن و حسين در همه احوال امام و پيشوايند؛ چه بايستند و چه بنشينند.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

2. مسابقه خوشنويسى

روزى امام حسنعليه‌السلام و امام حسينعليه‌السلام در حال خوشنويسى بودند كه درصدد انتخاب خط برتر بر آمدند؛ از اينرو نزد مادر بزرگوارشان آمدند و ليكن از آنجا كه فاطمه زهراعليها‌السلام نخواست يكى از ايشان دل آزرده شود، هر دو را نزد پدر ارجمندشان فرستاد و وقتى نزد امام علىعليه‌السلام آمدند. حضرت علىعليه‌السلام نيز به همان جهت ايشان را نزد رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاد و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: داورى با حضرت جبرئيلعليه‌السلام خواهد بود.

حضرت جبرئيلعليه‌السلام آن را به اسرافيلعليه‌السلام (14) واگذار كرد و او از پروردگار متعال خواست تا بين آن دو داورى فرمايد وليكن حضرت حق متعال، آن را به عهده فاطمه زهراعليها‌السلام نهاد و حضرت زهراعليها‌السلام به دو ريحانه اش فرمود:

دانه هاى اين گردنبند را بين شما پخش مى كنم؛ هر كدام از شما دانه هاى بيشترى را جمع آورى كند، خط او زيباتر است.

در اينجا خداوند متعال جهت تكريم و تعظيم حسنينعليها‌السلام به جبرئيل دستور داد تا دانه ها را بطور مساوى بين آن دو تقسيم كند.(15)

من احب الحسن و الحسين احببته و من احببته احبه الله و ادخله جنات النعيم و من ابعضهما او بغى عليهما ابغضته و من ابغضته ابغضه الله و ادخله جهنم و له عذاب مقيم.(16)

من دوستدار حسن و حسين را دوست دارم و كسى را كه من دوست بدارم، خداوند او را دوست داشته و به باغهاى نعمت در بهشت وارد كند و دشمن كينه توز و سركش بر آن دو را دشمن دارم و كسى را كه من دشمنش دارم، خداوند او را به جهنم داخل كند و براى او عذابى پايدار خواهد بود.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

3. عيدى خداوند متعال

نزديك عيد، امام حسينعليه‌السلام و امام حسنعليه‌السلام نزد مادر ارجمندشان، فاطمه زهراعليها‌السلام ، آمده و اظهار داشتند:

مادر جان! بچه هاى مدينه لباس نو پوشيدند؛ براى ما لباس نمى خريد؟

فاطمه زهراعليها‌السلام فرمود:

ان شاء الله لباستان آماده مى شود. سپس نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفته و خواسته خود را به حضرت گفتند و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

الهى! اجبر قلبهما و قلب امهما.

بارالها! دل شكسته آن دو و مادرشان را شاد فرما.

روز عيد، حضرت جبرئيل دو جامه آراسته به زينت هاى بهشتى را به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تقديم كرد و فرمود:

وقتى حسن و حسين از فاطمه لباس نو خواستند، پروردگار متعال جهت اجابت فرموده زهراعليها‌السلام اين دو لباس را اهداء فرمود.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لباس هر كدام را به درخواست خودشان به رنگ سبز و سرخ ياقوتى آراست و به ايشان داد و هر دو با شادمانى نزد فاطمه زهراعليها‌السلام رفتند و ليكن حضرت جبرئيل را اندوه و ناله فرا گرفت و فرمود:

رسول خدا! رنگ سبز را كه حسن برگزيد، ناشى از سبز شدن تنش از خوردن سم و انتخاب رنگ سرخ حسين، ناشى از آميخته شدن تن او با خونش كه از شهادت و بريده شدن سرش پديد آيد، مى باشد.

در اينجا رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم محزون گشت و اشك ريخت.(17)

مرحبا بك يا ابا عبدالله! يا زين السموات و الارضين.(18)

آفرين بر تو اى ابا عبدالله! اى زينت آسمان ها و زمين ها!

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

4. زينت آفرينش

روزى ابى بن كعب نزد رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود كه امام حسينعليه‌السلام وارد شد و حضرتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

آفرين بر تو اى ابا عبدالله! اى زينت آسمان ها و زمين ها!

ابى بن كعب پرسيد:

آيا غير از شما كسى زينت آسمان ها و زمين ها است؟!

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اى ابى! قسم به كسى كه مرا به پيامبرى مبعوث فرمود، بى گمان حسين در آسمان والاتر از زمين است؛ در سمت راست عرش الهى نوشته اند كه او چراغ هدايت، كشتى نجات، پيشواى نيكى، بركت، عزت، علم، فخر و ذخيره الهى است. بدون شك خداوند متعال در او نطفه اى پاك و مبارك قرار داده و دعاهايى به او آموخته كه خواننده آن دعا را خداوند متعال با حسين محشور كرده و حسين او را در قيامت شفاعت نموده و از مشكلاتش برهاند و دين اش را اداء و امورش را آسان راه صحيح را بر او آشكار و بر دشمنان پيروز نمايد و عيبش را پوشانده نگهدارد.

بعد از درخواست ابى بن كعب، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن دعا را به او آموخت و فرمود:

بعد از نماز در حال نشسته بگو:

بارالها! بطور يقين به كلمه ها و پيمان گاه هاى عرش و ساكنان آسمان ها و انبياء و رسولان تو مسئلت دارم كه دعاى مرا اجابت فرمايى؛ كار مرا دشوارى فرا گرفته و از اينرو از تو مى خواهم كه به محمد و دودمان او درود فرستى و مشكلم را آسان گردانى.(19)

در اين صورت بى گمان خداوند متعال كار تو را آسان نموده و تو را شرح صدر عطا كرده و لا اله الا الله را هنگام مرگ براى تو تلقين كند.(20)

حسين منى و اءنا من حسين احب الله من احب حسينا حسين سبط من الاسباط.(21)

حسين از من و من از حسينم؛ دوستدار حسين محبوب خداست؛ حسين امتى از امت ها است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

5. غم و شادى رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

روزى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خانه بيرون آمد و در حال گذر از كنار منزل فاطمهعليها‌السلام ، صداى گريه حسينعليه‌السلام را شنيد و داخل منزل رفت و به زهراعليها‌السلام فرمود:

آيا نمى دانى كه گريه او مرا آزار مى دهد.(22)

و روزى ديگر، پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مجلس ميهمانى مى رفت كه در بين راه، امام حسينعليه‌السلام را كه در اوان كودكى بود، ديد و پيش رفت و آغوش باز كرد و فرزند دلبندش را مى خنداند و در حاليكه حسينعليه‌السلام از اين سو به آن سو مى گريخت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را گرفت و يك دست زير چانه و دست ديگر را پشت سر ريحانه خود، حسينعليه‌السلام گذارد و بوسيد و فرمود:

حسين منى و اءنا من حسين احب الله من احب حسينا حسين سبط من الاسباط.(23)

حسين از من و من از حسينم؛ دوستدار حسين محبوب خداست؛ حسين امتى از امت ها است.

من اءحسن، اءحسن الله اليه و الله يحب المحسنين.(24)

كسى كه نيكى كند، خداوند به او نيكى مى نمايد و نيكوكاران محبوب خداوند هستند.

امام حسينعليه‌السلام

6. تعليم وضو

روزى امام حسينعليه‌السلام و امام حسنعليه‌السلام مردى را ديدند كه اشتباه وضوء مى گرفت؛ از اينرو شروع به كشمكش ظاهرى نموده و هر يك به ديگرى گفت: تو وضو را به نيكى انجام نمى دهى.

بدينگونه توجه پيرمرد را به خود جلب نموده و گفتند:

اى پيرمرد! هر يك از ما وضو مى گيريم و تو داورى كن.

پس از آنكه هر دو وضو گرفتند، پيرمرد كه متوجه اشتباه خود شده بود، گفت:

وضوى شما درست است وليكن اين پيرمرد نادان تاكنون درست وضو نمى گرفت و اكنون آن را از شما آموخت و به بركت و دلسوزى شما بر امت جد بزرگوارتان، از اشتباه خود توبه كردم.(25)

ان الحسن و الحسين هما ريحانتاى من الدنيا من احبنى فليحبهما.(26)

بى گمان حسن و حسين دو گل خوشبوى من از دنيا هستند؛ دوستدار من بايد به آندو مهر ورزد.

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

7. وداع امام حسين عليه‌السلام از مادر

بعد از اينكه امام علىعليه‌السلام فاطمه زهراعليها‌السلام را غسل و كفن نمود، فرزندان بزرگوارش را صدا زد و فرمود:

فلموا تزودو امن امكم فهذا الفراق و اللقاء فى الجنه

بياييد از مادرتان توشعه سعادت مهيا كنيد؛

اين لحظه جدايى و ديدار در بهشت خواهد بود.

در این حال امام حسينعليه‌السلام و امام حسنعليه‌السلام با شيون و زارى، مادر را به آغوش گرفته و اظهار داشتند:

اى مادر! به جدمان، محمد مصطفى، سلام ما را برسان و بگو كه ما در دنيا يتيم شديم.

در این حال امام علىعليه‌السلام فرمود:

به يقين خداوند متعال را گواه مى گيرم كه زهراعليها‌السلام با شوق و نال دستش را دراز كرد و ايشان را به آغوش گرفت و ناگهان هاتفى ندا زد: اى ابا الحسن! آندو را از آغوش زهراعليها‌السلام بردار؛ سوگند به خداوند، ايشان فرشتگان آسمان ها را به گريه آوردند.(27)

من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناكثا لعهدالله مخالفا لسنة رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يعمل فى عبادالله بالاثم و العدوان فلم يعير عليه بفعل و لا قول كان حقا على الله ان يدخله مدخله.(28)

اى مردم! رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه حكمران و فرمانرواى ستمگرى را كه حرام خدا را حلال شمرد و عهد خدا را بشكند و خلاف سنت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتار و به گناه و ستم در ميان بندگان خدا عمل كند، ببيند و او را با كردار و گفتار خويش سرزنش نكند، بر خداست كه او را به همان جايگاه حاكم ستمگر داخل كند.

امام حسينعليه‌السلام

8. نهيب

روزى عمر بر منبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بين سخنانش خود را خليفه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خواند و خويشتن را به مؤمنان اولى و برتر از خودشان دانست؛ در این حال امام حسينعليه‌السلام نهيب زد:

اى دروغگو! از منبر پدرم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فرود آ.

عمر گفت:

درست است كه منبر پدر توست وليكن اين سخنان را پدرت، على بن ابيطالب، به تو آموخته است؟

امام حسينعليه‌السلام فرمود:

به جانم قسم، پدرم هدايتگر و من پيرو او هستم؛ بيعت با او را كه خداوند متعال توسط جبرييل دستورش را ابلاغ فرمود، از زمان پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر عهده همه مردم است و جز بى باوران به كتاب الهى، كسى آن را انكار نمى كند؛ مردم پدرم را به دل شناخته و با زبان انكار نمودند؛ و اى بر كسانى كه حق ما، اهل بيت، را انكار كنند؛ محمد، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آنها را در شدت عذاب، با خشم و غضب خواهد ديد.

عمر گفت:

اى حسين! بر انكار كننده حق پدرت لعنت خدا باد؛ مردم به جاى ما اگر پدرت را به اميرى بر مى گزيدند؛ اطاعتش مى كرديم.

امام حسينعليه‌السلام فرمود:

اى پسر خطاب! قبل از اينكه ابوبكر را امير خود قرار دهى تا بدون هيچ دليل و حجتى از پيامبر و رضايت خاندان او تو را بر مردم حكمران كند، چه كسى تو را بر خودش فرمانروا قرار داد؛ آيا خشنودى شما خشنودى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خشنودى خاندانش موجب خشم اوست؟! اگر زبانى استوار در تصديق و كردارى كه ايمان داران ياريش رسانند بود، بر آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چيره نمى شدى كه بر منبرشان رفته و به كتابى كه در بين ايشان نازل شده و تو غير از شنيدن آن، نه حروفش را شناخته و نه معنا و تاءويلش را مى دانى، حاكم بر آنان شوى.

همه افراد اعم از خوب و بد، نزد تو يكى است؛ خداوند تو را جزا و پاداشى دهد كه سزايش هستى و از آنچه (بدعت) پديد آوردى، به سختى مؤ اخذه ات كند.

عمر خشمگين از منبر فرود آمد و با عده اى از طرفدارانش به در خانه علىعليه‌السلام رفت و بعد از كسب اجازه وارد شد و گفت:

اى اباالحسن! امروز از فرزندت، حسين، چه كه نديدم؛ با صداى در مسجد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با ما سخن گفته و اوباش و اهل مدينه را بر من مى شوراند.

در این حال نخست امام حسنعليه‌السلام در پاسخ او فرمود:

آيا كسى كه اجازه حكم از خداوند متعال و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ندارد، بر شخصى چون حسينعليه‌السلام ، فرزند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، خشم كرده و هم كيشانش را اوباش مى خواند؟! به خدا قسم جز به دست اوباش به حكومت نرسيدى؛ پس خداوند تحريك كننده اوباش را لعنت كند.

حضرت علىعليه‌السلام ضمن دعوت امام حسنعليه‌السلام به آرامش فرمود:

ابا محمد! آرام؛ به يقين تو هرگز زود به خشم نيامده و از خاندان پست و فرومايه نبوده و عرق آشفته حالان در تو نيست؛ سخنم را بشنو و در سخن گفتن شتاب مكن.

عمر گفت:

اباالحسن! آندو به چيزى جز به خلافت، نمى انديشند.

امام علىعليه‌السلام فرمود:

ايشان به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نزديك تر از آنند كه در پى آن باشند وليكن تو آندو را به حق شان خشنود نما تا پس از ايندو همه از تو راضى شوند.

عمر پرسيد:

خشنودى شان در چيست؟

امام علىعليه‌السلام فرمود:

باز گشت از خطا و توبه و خوددارى از گناه.

عمر گفت:

اباالحسن! فرزندت را ادب نما تا با سلاطين كه فرمانروايان روى زمين اند، كارى نداشته باشند.

حضرت علىعليه‌السلام فرمود:

من گنهكاران را بر گناهشان و كسانى را كه بيم لغزش و نابودى شان دارم، ادب مى كنم و ليكن كسى كه پدرش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شيوه و منش او ادب پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، ادبى بهتر از آن نيست تا به آن رو كند. اى فرزند خطاب! ايشان را خشنود نما.

عمر بيرون آمد و در راه، عثمان و عبدالرحمن بن عوف او را ديدند و عبدالرحمن از نتيجه كار پرسيد و عمر گفت:

آيا قدرت استدلال و بحث با على و فرزندان چون شيرش براى كسى مى تواند باشد؟!

عثمان گفت:

فرزند خطاب! ايشان فرزندان پرمايه عبد مناف اند و ديگران بى مايه.

عمر را اين سخن ناخوش آمد و گفت:

ديگر اين سخنان فخرآميز را از روى حماقت تكرار مكن.

به دنبال اين جريان، عثمان خشمگين شد و جامه او را گرفته و پرتابش كرد و گفت: گويا آنچه را گفتم، قبول ندارى؟!

پس عبدالرحمن آندو را از هم جدا كرد و مردم پراكنده شدند.(29)

ان الحسين بن على فى السماء اكبر منه فى الارض.(30)

بطور يقين حسين بن على در آسمان والاتر از زمين است.

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

9. باران به دعاى امام حسين عليه‌السلام

مدتى كوفه از باران رحمت محروم بود؛ از اينرو كوفيان نزد علىعليه‌السلام آمده و از حضرت خواستند كه از خداوند متعال باران طلب كند.

حضرت علىعليه‌السلام اين كار مهم را بر عهده امام حسينعليه‌السلام گذارد؛ از اينرو امام حسينعليه‌السلام به پا خاست و بعد از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اللهم! معطى الخيرات و منزل البركات! ارسل السماء علينا مدرارا واسقنا غيثا مغزارا واسعا غدقا مجلا سحا سفوحا فجاجا تنفس به الضعف من عبادك و تحيى به الميت من بلادك. آمين رب العالمين!

بارالها! اى بخشنده خيرات و فرود آورنده بركات! باران سرشار بر ما به باران و ما را با بارانى فراگير، انبوه، پردامنه، پيوسته و مستمر، روان و فرو رونده در زمين عطا فرما كه ناتوانى را از بندگانت برداشته و زمين هاى مرده خود را زنده سازى. آمين اى پروردگار هستى!

دعاى حضرت تمام نشده بود كه آسمان را ابر گرفت و بارندگى شروع شد.(31)

من تعجل لاخيه خيرا، وجده اذا قدم عليه غدا.(32)

كسى كه در رساندن خير و نيكى به برادرش شتاب ورزد، آن نيكى را فردا (قيامت) كه بر آن وارد مى شود، خواهد يافت.

امام حسينعليه‌السلام

10. مشايعت ابوذر

بعد از حكم تبعيد ابوذر، عثمان دستور داد تا كسى او را مشايعت نكرده و با او سخن نگويد و ليكن امام علىعليه‌السلام ، عقيل، عمار ياسر، امام حسن و حسينعليه‌السلام ضمن مشايعت، سخنانى را بدرقه راه ابوذر نمودند؛ در اين راستا امام حسينعليه‌السلام فرمود:

عمو جان! به يقين خداوند متعال قدرت تغيير آنچه را مى بينى دارد؛ باريتعالى هر روز در كارى است(33) ؛ آنان دنيايشان را از تو و تو دينت را از ايشان بازداشتى؛ چقدر تو بى نياز از دنياى آنان و ايشان محتاج دين تو مى باشند! از خداوند متعال صبر و يارى خواه و از آزمندى و بى تابى به او پناه ببر؛ بطور يقين صبر نشانه ديندارى و كرامت افراد است و آزمندى روزى را پيش نياورده و بى تابى اجلى را به تاءخير نمى اندازد.(34)

من عائده، حرم الله عليه رايحة الجنة.(35)

كسى كه با او (حسين) عناد ورزد، خداوند رايحه بهشت را بر او حرام گرداند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم