گلشن ابرار جلد ۲

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 43089
دانلود: 4655

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 43089 / دانلود: 4655
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 2

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


شيخ محمد رضا مظفر

متوفاى ۱۳۴۲ ش.

رايت اصلاح


ماه مجلس

در جنوب شرقى نجف اشرف و در مجله براق، منزل آية الله شيخ محمد رضا مظفر واقع بود، پنج ماه پس از درگذشت شيخ، در پنجم شعبان سال ۱۳۲۲ هجرى آخرين يادگار آن مرد حق ديده به جهان گشود و «محمد رضا» ناميده شد.(۴۰۴)

مادر محمد رضا دختر علامه شيخ عبدالحسين طريحى (۱۲۳۵-۱۲۹۳ ق. ) است(۴۰۵) و او در دامان آن زن با فضيلت و با سرپرستى برادر بزرگش ‍ شيخ عبدالنبى مظفر (۱۲۹۱-۱۳۳۷ ق. ) رشد كرد. پس از درگذشت شيخ عبدالنبى برادر ديگرش شيخ محمد حسن (۱۳۰۱ - ۱۳۷۵ ق. ) سرپرستى او را به عهده گرفت و راهنمايى زندگى اش گرديد.(۴۰۶)

محمد رضا از خاندان علمى و ادبى بنام و معروف شيعى موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. اين خاندان از نيمه سده دوازده قمرى در حوزه نجف اشرف شناخته شد و چهره هاى نامدار و متكبر آن در عرصه هاى متعدد و رشته هاى متنوع علوم اسلامى درخشيد و شعاع پرتو نورشان گسترده مراكز علمى - تحقيقى شيعه و غير آن را در نور ديد.(۴۰۷)


در حوزه نور

محمد رضا پس از فراگيرى خواندن و نوشتن، در سيزده سالگى راهى مكتب علوم دينى شد و به آموختن مبانى و اصول ادبيات عرب پرداخت و در اين مقطع از استاد شيخ محمد طه حويزى بسيار بهره برد.(۴۰۸) او سپس ‍ با عزمى راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپرى كرد و آنگاه در جلسات دروس عالى اين دو علم و همچنين حكمت و فلسفه و عرفان كه از سوى اساتيد بنام ذيل تدريس مى شد، حاضر گشت:

۱. شيخ محمد حسن مظفر، شيخ محمد رضا به همراه برادر ديگرش شيخ محمد حسين در درس بردار بزرگشان شركت مى كردند.

۲. ميرزا محمد حسين نايينى (متوفاى ۱۳۵۵ ق. )

۳. شيخ آقا ضياء الدين عراقى (۱۲۷۸-۱۳۶۱ ق. )

۴. ميرزا عبدالهادى شيرازى (۱۳۰۵-۱۳۸۲ ق. )

۵. سيد على قاضى طباطبايى (۱۳۸۵-۱۳۶۶ ق. )

۶. شيخ محمد حسين اصفهانى (۱۲۹۶-۱۳۶۱ ق. )(۴۰۹)

اين شخصيت را مى توان معماران بزرگ علمى شيخ محمد رضا دانست كه در شكل دهى شخصيت او تاءثير بسيارى داشت، بدان حد كه خط مشى اصولى، فقهى و فلسفى او بيشتر متاءثر از ديدگاههاى اين استاد است. احترام و تجليل فراوان مظفر از مقام شيخ محمد حسين گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بى حد اوست.(۴۱۰)

سرانجام پس از تلاش پى گير، حضور در محفل اساتيد فن و امداد پروردگار، شيخ محمد رضا به مقام والاى اجتهاد رسيد و حضرات آيات شيخ محمد حسين اصفهانى، شيخ محمد حسن مظفر و سيد عبدالهادى شيرازى اجتهاد او را گواهى كردند.(۴۱۱)

مظفر در سير كسب دانش، علاوه بر علوم دينى به فراگيرى دانشهايى چون حساب، هندسه، جبر، هيئت و عروض روى آورد و در ۲۱ سالگى كتابى در علم عروض به رشته تحرير درآورد.

شيخ محمد رضا مظفر در كنار تحصيل، مطالعه و تحقيق، به تدريس معارف حوزه علميه اشتغال داشت و نخست به تدريس كتاب مكاسب (در فقه) و رسائل (در اصول) پرداخت و آنگاه به تدريس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزيد. او همچنين فلسفه اسلامى را به طالبان اين فن آموخت و از آن جمله كتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدريس مى كرد.(۴۱۲)


پيشگام اصلاح و نوآورى

با يك نگاه كوتاه به حيات استاد مظفر، مى توان به وجود دو دوره و مقطع فكرى و علمى در زندگى او پى برد؛

دوره اول شامل يادگيرى، مطالعه، تحقيق و تدريس به شكل متداول حوزه، همچون حضور و بر پايى بحثها و درسهاى مختلف و نيل به مقام اجتهاد و گام نهادن در مسير مرجعيت بود.

دوره دوم عبارت است از فداكردن موقعيت سنتى حوزوى و روى آوردن به تلاش و كوشش در پى اصلاح حوزه با استفاده از شيوه هاى بهينه آموزش، تدريس، تاليف و...(۴۱۳)

به اعتراف بسيارى از شخصيتهاى علمى و دينى، اگر آية الله مظفر سرمايه عمر خود را در پى اصلاح حوزه نمى گذاشت، بى شك يكى از مراجع تقليد مى بود.(۴۱۴)

استاد مظفر اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب تحت مطالعه در آورد و نواقص آن را مورد تجزيه و تحليل قرار داد ولى با اين حال مى دانست كه تنها بررسى مشكل، درد را دوا نمى كند و بايد در عمل كوششهاى صادقانه و خالصى را در راه جبران اين نواقص و حل اين نارساييها صورت داد.

در سال ۱۳۴۹ هجرى، هنگام هجوم فرهنگى كتابهاى دشمنان، او به همراه شيخ محمد جواد حجامى، شيخ محمد حسين مظفر، سيد على بحرالعلوم، شيخ على ثامر و تعدادى ديگر به منظور تاءسيس جمعيتى براى نشر و تاءليف تلاش كرده و نشستهاى متعددى را برپا نمودند و به ابتكار جمع، علامه شيخ محمد جواد بلاغى به تاءليف و تفسير «آلاءالرحمن» پرداخت، البته اين تمام نتيجه حركت مورد نظر بود.(۴۱۵)

برنامه ها و فعاليت هاى اصلاحى استاد نام او را در زمره يكى از احياگران عصر حاضر، در تاريخ كهن حوزه علميه نجف اشرف جاودان ساخت، اقدامات اصلاحى آية الله مظفر به قرار ذيل است:

الف - جمعيت منتدى النشر

اين نهاد - كه در سال ۱۳۵۳ هجرى مجوز تاءسيس را دريافت كرد - بهترين وسيله براى تحقق اهداف اصلاحى در پى نشر فرهنگ دينى و ايجاد روح اسلامى در مردم و استحكام اخلاق بود.

آية الله مظفر و همفكران ديگر او، خطر تهاجم فرهنگى غرب را بهنگام شناخته و به سرعت جوانان را دريافتند و براى در امان ساختن آنان از شبيخون دشمن، ايشان را در زير چتر انديشه هاى اسلامى جاى دادند و مراكز عالى آموزشى را تاءسيس كردند.

در ماده ۴ اساسنامه جمعيت چنين آمده است:

«اهداف منتدى النشر عبارت است از عموميت دادن فرهنگ اسلامى و علمى، و اصلاح اجتماعى به وسيله نشر، تاليف، آموزش و... با استفاده از شيوه هاى مشروع»(۴۱۶)

استاد محمد رضا مظفر رياست اين جمعيت را به عهده داشت و حمايت آية الله العظمى سيد به ابوالحسن اصفهانى از اين نهاد نوپا بسيار راهگشا بود.

ب - دانشكده منتدى

آية الله مظفر در سال ۱۳۵۵ ق. به دنبال تحقق اهداف جمعيت منتدى النشر، يك مدرسه عالى علوم دينى و به عبارتى «دانشكده اجتهاد» را تاءسيس كرد و در دوره اول چهار ماده درسى همچون فقه استدلالى، تفسير، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه مى شد. علامه شيخ محمد جواد بلاغيت شيخ عبدالحسين دشتى و شيخ عبدالحسين حلى از اساتيد اين دانشكده بودند.

ج - مدارس منتدى

تاسيس مدارس منتدى النشر گام بعدى استاد مظفر بود كه با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندانهاى مشهور اين شهر مواجه شد و اين اقبال عمومى در توسعه اش كارگشا بود.

در اين مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحضيلى ابتدايى، متوسطه (ثانويه) و پيش دانشگاهى (اعداديه) داير بود و در مجموع دروس جديد با گرايش ترويج فرهنگ دينى آموزش داده مى شد.(۴۱۷)

د- دانشكده فقه

آية الله مظفر در سال ۱۳۷۶ ق. دانشكده فقه را در نجف اشرف تاسيس كرد و وزارت فرهنگ عراق در سال ۱۳۷۷ آن را به رسميت شناخت. مواد درسى اين دانشكده عبارت بودند از: فقه اماميه، فقه تطبيقى، اصول فقه، تفسير و اصول و مبانى تفسير، حديث و اصول حديث (درايه)، علوم بيتى و روان شناسى، ادبيات و تاريخ ادبيات، جامعه شناسى، تاريخ اسلام، فلفسه اسلامى، فلسفه جديد، منطق، تاريخ جديد، اصول تدريس، نحو، صرف و يك زبان بيگانه.

شيخ محمد رضا خود در دانشكده به تدريس فلسفه اسلامى مى پرداخت و مجلات كتاب «اصول الفقه» را آماده ميكرد تا در دانشكده فقه تدريس ‍ شود او همچنين به سرپرستى دانشكده و نظارت بر كارهاى تاءليفى آن مى پرداخت. وى زندگى خود را بطور كامل در اختيار اين مركز علمى گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحكم و پايدار كرد و همه تواناييها و امكاناتش را در اين دانشكده بذل نمود.(۴۱۸)

ه‍ تدوين كتابهاى درسى

در قرن اخير جمعى از انديشوران حوزه، تغيير برخى متون درسى و كوتاه كردن طور مدت آموزش را به منظور دستيابى سريع به اهداف متعالى پيشنهاد كرده اند و برخى از مصلحان نيز تحديد بناى علمى و تدوين كتابهاى روز آمد را - با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آنها - وجهه نظر خود قرار داده اند كه اين تغيير و جايگزينى همواره با مقاومت برخى ديگر مواجه بوده است.

آية الله مظفر در ميان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دليل نقص ‍ در موارد درسى و سبك تحصيل و تدريس - نيازمند اصلاح مى دانست و از اين رو در پى تاءسيس منتدى النشر و دانشكده فقه، تنظيم وضعيت آموزشى و افزودن متون آموزشى جديد را هدف كار خويش قرار داد. تدوين كتابهاى «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقايد الاماميه» يك نوسازى در نگارش كتابهاى درسى به شمار مى آيد كه هم اكنون دو كتاب نخست از متون درسى حوزه هاى علميه بخصوص حوزه مقدس قم مى باشد.(۴۱۹)

و - ترميم امر تبليغ

استاد مظفر، خطابه و تبليغ متداول در نجف را در شاءن آن حوزه كهن نمى دانست، زيرا امروزه هيچ خطيبى بدون آگاهى از افكار زمان و مسائل و موضوعات علوم جديد از يك طرف و احاطه كامل به تعاليم و معارف اسلامى از فقه تفسير و حديث و تاريخ از سوى ديگر نمى تواند رسالت اسلامى خود را در سطح عالى و وسيع انجام دهد. او خطابه حسينى را يكى از مهم ترين وسائل تبليغ مى شناخت و وضع موجود حوزه را رسا نمى دانست و افتتاح مؤ سسه و مدرسه اى براى تربيت خطيب را يگانه راه نجات از آن نارسايى تلقى مى كرد.

گشودن دانشكده وعظ و ارشاد از آرزوهاى شيخ بود. در سال ۱۳۶۳ ق. مجموعه اى به رياست خطيب برجسته عراق «شيخ محمد على قسام» و با نظارت آية الله مظفر تشكيل شد و كار آزمايشى خويشى را - قبل از افتتاح رسمى دانشكده - با برپايى يك كلاس آغاز كرد و درسهايى چون فقه، علوم عربى، اصول دين و اصول حديث (علم درايه) در آن تدريس ‍ مى شد. مدت كوتاه از عمر آن نگذشته بود كه حملات پياپى بر آن وارد آمد و اتهامات ناروايى بر آن زده شد، در حالى كه اين مؤ سسه با اهدافى عالى و انگيزه اى مخلصانه تاءسيس شده بود هدفى جز زدودن پيرايه ها نداشت.(۴۲۰) اما افسوس كه مصلحان هميشه در معرض اتهام اند و ناآگاهان سدى در مقابل انديشه هاى والاى ايشان!

ز - تربيت يافتگان

استاد مظفر در دوره حيات علمى خود، دانش پژوهان بسيارى را در سايه تربيت و تدريس قرار داد و آنان را با معارف دين آشنا ساخت. اسامى برخى از شاگردان آن عزيز را - چه در داخل منتدى النشر و دانشكده فقه و چه بيرون از آن - مرور مى كنيم:

شيخ احمد قبيسى، شيخ احمد وائلى، سيد جواد شبر، شيخ جواد قسام، سيد حسين خرسان، شيخ صالح آل شيخ راضى، سيد عبدالكريم قزوينى، شيخ عبدالهادى فضلى، سيد عبدالهادى محسن حكيم، شيخ غلامرضا عرفانيان، دكتر سيد محمد بحرالعلوم، سيد محمد تقى طباطبايى تبريزى، سيد محمد جمال هاشمى، شيخ محمد حسن طريحى، سيد محمد حسن قاضى، سيد محمد صدر، شيخ محمد على ايروانى، شيخ محمد على تسخيرى، شيخ محمد مهدى آصفى، دكتر محمود بستانى، دكتر محمود مظفر، سيد مرتضى حكمى، سيد هادى فياض، شيخ يونس ‍ مظفر و...(۴۲۱)

ح - بر بال قلم

آية الله محمد رضا مظفر يكى از نويسندگان چيره دست و نامدار معاصر است كه زيبايى تعبير، رسايى متن، حسن انسجام و بيان جذاب همراه با استحكام مطالب و دقت نظر در نوشته هايش هويداست. اين امتياز مرهون تلاشهاى دوران جوانى او در آشنا شدن با متون ادبى و ادبيات معاصر و ممارست بر روز آمد كردن تاليفاتش مى باشد بدان حد كه آثار هم آميخته دانش و ادبيات وى، عقل را اشباع مى سازد و عاطفه را آرامش مى بخشد.

ساده نويسى در مطالب علمى از هنرهاى ادبى اوست و آن بر بال قلم نشسته، شيفتگان علم را به آسمانهاى فلسفه و منطق و اصول و كلام پرواز مى داد و دانشهاى دقيق را به شيوه اى روان به ايشان عرضه مى كرد و بر خلاف ديگران كه به شيوه سنتى انس داشتند، او مرحله جديد تدوين آثار اسلامى، با بهره گيرى از اسلوب نثر فنى جديد را به حوزه ارائه داد.

نوشته هاى ارزنده او عبارتند از:

۱. اصول الفقه: اين اثر زيبا به حقيقت نوعى نوسازى در نگارش كتابهاى درسى دوره سطح محسوب مى شود و مؤ لف فرزانه، آن را به منظور تدريس ‍ در دانشكده فقه نجف نوشته است. نوآورى علمى، اتقان و عمق مطالب، اصول فقه را اثرى جاودان و ماندنى ساخته و استاد به منظور رفع خلاء موجود بين دو كتاب «معالم» و «كفايه» و با تاسى از ابتكار استاد خويش شيخ محمد حسين اصفهانى - در دسته بندى مباحث - آن را تنظيم كرده است.

۲. عقايد الاماميه: اين كتاب، مجموعه اى از عقايد اسلامى بر اساس روش ‍ اهل بيتعليه‌السلام مى باشد كه به صورتى فشرده و رسا تنظيم شده است، اثرى كه از هرگونه پيچيدگى هاى رايج كتب كلامى عارى بده و براى همگان در خور فهم است. استاد پيشتر اين مطالب را در سال ۱۳۶۳ ق. در دانشكده دينى منتدى ارائه كرده بود و سپس آن را بدنى نام و همچنين به نام «عقايد الشيعه» به چاپ رساند و هدف عالى او از نگارش آن تقريب بين مذاهب اسلامى بود.

۳. المنطق: اين اثر مجموعه درسهاى ارائه شده ايشان از سال ۱۳۵۷ ق. در دانشكده منتدى النشر مى باشد و به عنوان متن مهم درسى جايگاهى ويژه را به خود اختصاص داده است.

ديگر آثار چاپى و خطب استاد از اين قرار است:

۴. احلام اليقظه،

۵. تاريخ الاسلام،

۶. تتمه احكام اليقظه،

۷. حاشية المكاسب،

۸. حرية الانسان و ارتباطها بقضاءالله،

۹. ديوان شعر،

۱۰. رسالة عملية فى ضوء المنهج الحديث،

۱۱. الزعيم الموهوب السيد ابوالحسن اصفهانى،

۱۲. السقيفة،

۱۳. شرح حال صدرالدين شيرازى (ملاصدرا)،

۱۴. شرح حال شيخ محمد حسن نجفى (صاحب جواهر)،

۱۵. شرح حال شيخ حسين اصفهانى،

۱۶. شرح حال مولا محمد مهدى نراقى،

۱۷. شيخ الطوسى مؤ سس جامعة النجف،

۱۸. على هامش السقيفة،

۱۹. فلسفة ابن سينا،

۲۰. الفلسفة الاسلامية،

۲۱. فلسفه الامام علىعليه‌السلام ،

۲۲. فلسفه الكندى،

۲۳. المثل الافلاطونية عند ابن سينا،

۲۴. مجموعه اى اشعار (در كتاب شعراء الغرى)،

۲۵. مجموعه اى از رسائل در علم كلام،

۲۶. مذاكرات الشيخ،

۲۷. النجف بعد نصف قرن،(۴۲۲)

استاد همچنين مقدمه هايى بر آثار مكتوب ديگران نوشته اند:

از آية الله مظفر مقالات متعددى - با نام صريح يا مستعار - در مجله هايى چون «العرفان » در صيدا، «الدليل»، «الهاتف» و «النجف» در نجف، «الكحلاء» در عماره، «المرشدالعربى» در لاذقيه، «الفكر» در بغداد و «الرسالة» در مصر به چاپ رسيد.(۴۲۳)


شبنم شعر

استاد مظفر از جوانى به شعر روى آورد و جرقه هاى آغازين آن نزد شيخ محمد طه حويزى افروخته شد و در پرتو راهنماييهاى استاد به سرودن شعر پرداخت و بخوبى از عهده ظرافتها و نكات دقيق آن برآمد. هركس به سروده هاى او نظر بنمايد در آن فنون شعر لطيف و ظريفى مى يابد و به افقهاى ادبى نوى برخورد مى كند.

در «ديوان شعر»(۴۲۴) ايشان، حدود پنج هزار بيت وجود دارد.(۴۲۵)

برخى از سروردهاى استاد در بعضى از كتابهاى فاخر موجود است.(۴۲۶)


چشمه بيدارى

آية الله مظفر زندگى اش را تنها به فعاليتهاى فرهنگى و علمى حوزه محدود نساخت، بلكه انديشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعى و سياسى جامعه و امت اسلامى را درنورديد و هر پديده مهم را به دقت دنبال مى كرد. بحرانها و مشكلات تحميل شده بر مسلمانان، او را بيشتر تحت تاءثير قرار مى داد و استاد را به تلاش وامى داشت.

فشارهاى روزافزون فرانسويان بر مردم الجزير و نامردميهاى صهيونيستها نسبت به مردم فلسطين، حوادث ناگوارى است كه از ديد نافذ او پنهان نبود و آن فقيه فرزانه را در رنج فرو مى برد و گاهى در برخى از نشريات مقالات مفيدى مى نگاشت. وى همچنين در جنگ بين مصر اسرائيل در سال ۱۹۵۶ م. تلگرافى خطاب به شيخ الازهر فرستاد و همدردى خود را با ملت مصر اعلام داشت.(۴۲۷)

آن استاد صهيونيسم را خطر بزرگ براى جامعه اسلامى مى دانست و اصولا انحراف سردمداران كشورهاى اسلامى از حق و مسامحه ايشان با ديوسيرتان غرب را عامل بدبختى مسلمانان و ريشه رشد صهيونيستها مى دانست.(۴۲۸)

آية الله مظفر با همكارى گروهى از انديشمندان مسؤ وليت شناس، براى مقابله با افكار الحادى، «جماعة العلماء» را در نجف اشرف پى نهاد تا اين نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بى دينى و تهاجم فرهنگى دشمنان را پى گيرد و جلوگيرى از گسترش افكار كمونيسم را رهبرى كند. بيانيه هاى منتشره اين گروه، گواه بينش و بلند نظرى مؤ سسان آن است.(۴۲۹)

در پى مخالفت امام خمينى (ره) و ديگر مراجع بزرگ ايران با فعاليت هاى ضد اسلامى شاه ايران، علماى نجف همچون آية الله مظفر با ايشان همصدا شده، از حركت انقلابى روحانيون حوزه علميه قم حمايت و پشتيبانى كردند و ضمن صدور چندين اطلاعيه، مخالفت خود را با تصويب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژيم پهلوى در فاجعه خونبار مدرسه فيضيه اعلام كردند.(۴۳۰)


در گذشت

آية الله شيخ محمد رضامظفر در شانزدهم ماه مبارك رمضان سال ۱۳۸۳، در سن ۶۲ سالگى مرگ را در آغوش كشيد و پرستوى آسمان گرديد و به سوى حق پرواز كرد و پيكر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، علما و مردم تشيع شد و در مقبره خانوادگى واقع در جاده كوفه، در كنار مرقد برادرش ‍ شيخ محمد حسن مظفر به خاك سپرده شد.(۴۳۱)

اميد است حركت اسلامى استاد به وسيله انديشمندان مصلح و پرتوان حوزه ها ادامه يابد.