گلشن ابرار جلد ۲

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 43065
دانلود: 4655

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 43065 / دانلود: 4655
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 2

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


آية الله العظمى سيد محمد هادى ميلانى

متوفاى ۱۳۵۴ ش.

مرجع بيدار

سعيد عباس زاده


ولايت و خاندان

در شامگاه هفتم محرم سال ۱۳۱۳ ق. در نجف در خانواده اى اهل علم و معنويت كودكى پابه عرصه هستى نهاد كه او را «محمد هادى» ناميدند.

اجداد او همه از سادات حسنى شهر مدينه منوره و از فرزندان امام على بن الحسينعليه‌السلام (۶۷۷) بودند كه به جهت شرافت علمى و معنوى از بزرگان مدينه به شمار مى رفتند محله قديمى «بنى هاشم» محل سكونت اين خاندان بود و همواره بزرگانى از قبيله هاى عرب و دانشوران اسلامى بدآنجا رفت و آمد داشته اند.

هجرت آنان در اواخر قرن يازدهم ق. از مدينه به آذربايجان ايران در پى دعوتى بود كه از جانب شيعيان اين ديار انجام گرفت. به دنبال اين دعوت سيد حسين (جد محمد هادى) و برادرش على اكبر كه هر دو از جوانان فرزانه مدينه بودند به همراه زايرين خانه خدا وارد آذربايجان شدند و در منطقه «اسكوچاى» اقامت گزيدند و سيد حسين همچنان در «ميلان»(۶۷۸) باقى ماند و از همانجا ازدواج كرد وى تا آخر عمر درميان دوستداران اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله در منطقه آذربايجان به تبليغ و ترويج احكام اسلام پرداخت با رحلت سيد حسين فرزندان وى و بعدها نوادگانش اين رسالت عظيم را در منطقه آذربايجان دنبال كردند.(۶۷۹)

نياى مادرى آية الله ميلانى آية الله شيخ محمد حسن مامقانى(۶۸۰) (متوفى به سال ۱۲۲۳ ق. ) شاگرد شيخ مرتضى انصارى و شيخ مهدى آل كاشف الغطا است كه خود از فقهاى بزرگ اوايل قرن چهاردهم ق. به شمار مى رفت و در دوران زندگى به زهد و پارسايى شهرت داشت.


دوران تحصيل

اولين مكتب تربيتى سيد محمد هادى دامان مادرى از خاندان علوم و فضيلت و پدر فرزانه و عالم وى بود. اساتيد علوم مقدماتى وى بزرگانى چون آقا ميرزا ابراهيم همدانى و آخوند ملامحسن تبريزى، و در دروس ‍ سطح نيز استادانى چون آقا شيخ غلامعلى قمى و آقا شيخ ابوالقاسم مامقانى (دائى) او بودند. او همچنين از محضر اساتيد بزرگى چون آيه الله سيد ابوالحسن اصفهانى، آيه الله نائينى و آيه الله آقا ضياءالدين عراق بهره هاى وافر برده و پايه هاى علمى خود را در فقه و اصول استحكام بخشيده و در طول ۲۳ سال حضور در دروس و محافل علمى اين بزرگان توانسته بود بر آراء و نظرات قوى ترين اساتيد مسلط گردد. وى در علوم عقلى نيز مهارت فراوان داشت و چندين سال از عمر خود را محضر اساتيد فلسفه گذرانده و در اين خصوص از شاگردان شيخ محمد حسين اصفهانى بشمار مى رفت.(۶۸۱)

آقاى ميلانى از جمله علومى كه ديگر در آن تبحر يافت و به استادى رسيد، دانش تفسير و علوم قرآنى بود كه از ايام تحصيل خود در نجف اين دانش را نزد استاد بزرگ شيخ محمد جواد بلاغى فراگرفته بود و بعدها نيز همواره با اساتيد تفسير بويژه با مفسر بزرگ علامه طباطبايى صاحب تفسير الميزان مباحثه و مناظره داشت. وى تفسير را در كنار فقه و اصول تدريس مى كرد. محصلين علوم دينى را با قرآن، اين منبع جوشان فيض الهى آشنا مى ساخت. و اين روش را كه نشانه اى از عشق ايشان به قرآن بود همواره در زندگيش حفظ كرده بود.

ايشان هشت سال نيز در علوم حديث با آيه الله شيخ على قمى مباحثه و مذاكره داشت و نسخه كتاب وسايل الشيعه خود را با نسخه اى كه به خط شيخ حر عاملى بود، مقابله كرده است.(۶۸۲)


تدريس

رسيدن به مقام اجتهاد، تحمل رنجهاى طاقت فرسايى را مى طلبد. طالبان علوم اسلامى براى دست يافت بدين منزلت علمى، راههاى بسيار سخت و دشوارى را طى مى كنند. رنج سفرهاى سخت را به جان مى خرند. و ساليان دراز از عمر خود را در محضر بزرگان دانش و معارف به تحصيل علوم مختلفى چون: ادبيات عرب (تجزيه و تركيب، معانى و بيان و بديع) منطق، حديث شناسى، رجال، علوم قرآن، اصول و فقه و... صرف مى كنند. و در اين ميان پاى بندى به معنويات خود عامل در رسيدن به اين مقام و منزلت است چنانچه آيه الله ميلانى بارها مى گفت:

استادم مرحوم نايينى مى فرمود: نماز شب شرط اجتهاد نيست ولكن بى دخالت هم نيست»(۶۸۳)

جلسات درس ايشان در حوزه بزرگ نجف بسيار با شكوه و به امتيازاتى چون داشتن دقت عقلى و عرفى ايشان در تبيين مسائل، و تسلط به مبانى فقهى و اصولى شهرت داشت. آيه الله ميلانى هيجده سال در كربلا اقامت داشت و در اين مدت شاگردان فراوانى را تربيت كرده است. بزرگانى چون آيات و حجج اسلام: حاج شيخ حسين وجد خراسانى، سيد ابراهيم علم الهدى سبزوارى، سيد عباس صدر، حاج سيد حسين شمس، حاج شيخ محمد رضا مهدوى دامغانى، شيخ محمد تقى جعفرى، مهدى نوقانى، محمود كلباسى، كاظم مدير شانه چى، سيد نورالدين ميلانى، سيد محمد شيرازى، شيخ محمد تقى عندليب سبزوارى، سيد محمد باقر حجت طباطبايى، محمد على علمى، سيد ابراهيم مهاجرين طبسى از شاگردان برجسته ايشان هستند كه بعضى از اجازه روايتى از ايشان نيز داشته اند.


آثار علمى

آنچه امروزه از آنها به عنوان آثار ايشان نام مى بريم، يادداشتهاى پراكند و تقريرات درسهاى پربار ايشان است كه به همت شاگردان پركار و فرزندان گراميش جمع آورى شده و پس از تنظيم در عناوين و موضوعات مختلف به چاپ رسيده است و عبارتند از:

۱. محاضرات فى الفقه الاماميه در ده جلد است كه در موضوعات مختلف فقهى به بحث و بررسى عميق پرداخت است كه نمايانگر وسعت فكرى ايشان در زمينه هاى مختلف فقهى است.

۲. قادتنا كيف نعرفهم؟ در ۹ جلد به زندگانى چهارده معصومعليه‌السلام و فضايل آنها با استفاده از مدارك شيعه و سنى پرداخته است.

۳. تفسير سوره جمعه و تغابن

۴. مختصر الاحكام

۵. مناسك حج

۶. حاشيه بر قسمتى از عروة الوثقى

۷. نخبة المسائل رساله عمليه ايشان در احكام اسلامى

۸. ده پرسش، با پاورقيهاى آقاى سيد محمد على ميلانى، در مباحث مختلف تفسيرى

۹. حاشية المكاسب

۱۰. قواعد فقهيه و اصوليه

۱۱. رساله اى در بيعه و مسائل بانكى

۱۲. كتابى استدلالى در مزارعه و مساقات

۱۳. كتابى استدلالى در اجاره

۱۴. شرح استدلالى مباحثى از كتاب الصلوة «شرايع»

۱۵. رساله اى در منجزات مريض.


مكتب اخلاقى و عرفانى

تهذيب نفس و پالايش روان از آلودگيهاى دنيوى و اوصاف شيطانى اساس ‍ كار در زندگى آية الله ميلانى بود. وى با الهام گيرى از توصيه هاى معصومينعليه‌السلام بر اين باور بود كه درك حقايق عالم براى انسان بدون تابش نور الهى بر دل و جان ممكن نيست. و آنچه را كه انسانهاى غير مهذب علم مى پندارند. جز اطلاعات انباشته شده در صفحات مغز چيزى نيست. يكى از شاگردانش كه بيشتر با وى معاشر بود مى گويد:

آيه الله ميلانى جامع همه چيز بود، صفات و ملكات خوبى داشت، مرد متفكرى بود... بسيار مودب بود. و دو زانو در مجلس مى نشست، هيچ وقت از كسى بدگوئى نمى كرد، حتى از كسانى كه به ايشان كم محبت بودند. عفت زبان داشتند. بسيار محتاط در اعمال و كردار بودند. تداوم عجيبى نسبت به نماز شب داشتند و فرزندانش را نيز به شب زنده دارى توصيه مى كرد و مى فرمود: «توفيقات پروردگار در شب زنده دارى و نماز شب است هميشه و در همه جا از اسراف پرهيز مى كرد حتى نامه هايى را كه دريافت مى كرد، اگر برگه دوم آن سفيد بود، جدا كرده و در مكاتبات خود از آنها استفاده مى نمود. »(۶۸۴)

چنان زاهدانه زندگى مى كرد كه در موقع مرگ جز مقدارى كتاب و تعدادى فرش كهنه چيز ديگرى نداشت. منزل مسكونى او نيز در توسعه ميدان آستانه تخريب شد و هر چه خواستند پولش را بپردازند و يا منزلى برايش ‍ تهيه كنند، نپذيرفت و فرمود: من آخر عمرم است و احتياجى به منزل احساس نمى كنم...»


تبلور اخلاص

اخلاص و خدابينى يكى ديگر از اوصاف معنوى آيه الله ميلانى بود و در اين خصوص چنان عمل مى كرد كه گويى خدا را در همه كارهايش را آشكارا مشاهده مى كند. هيچ گاه نمى شد كه وسوسه و خودنمايى در كارهايش راه يابد با اينكه در عصر خود از مراجع بزرگ و جامع الشرايط تقليد بود، اما هميشه مى فرمود: من راضى نيستم كه نام مرا ببريد! در يك كلام از ظاهرسازى و شهرت نمايى گريزان بود.


خاطره ها

آية الله ميلانى كه عمرى در طريق معرفت الهى گام زده بود به مقام و منزلتى عالى در صفاى نفس و طى مراحل سلوك رسيده بود كه خاطرات بعضى بزرگان مزيد اين مى باشد.

الف - خواب آية الله اراكى

يكى از فرزندان آية الله ميلانى از مرحوم آيه الله اراكى نقل مى كند:

جمعه شبى در حرم مطهر حضرت ثامن الائمهعليه‌السلام بيتوته كرده بودم. بعد از نماز صبح به حضرت التماس كردم كه يكى از اولياى خودت را به من معرفى كن!

آمدم منزل و خوابيدم. يكى در خواب به من گفت: پا شو كه يكى از اولياء الهى مى آيد! بيدار كه شدم ديدم خانم سماور را روشن كرده است. گفتم: حالا كه زود است و وقت چاى نيست! گفت: در خواب به من گفته شد پاشو سماور را روشن كن كه يكى از اولياءالهى مى آيد! در اين حال بود كه در زدند وقتى در را گشودم ديدم آيه الله ميلانى(۶۸۵) است...(۶۸۶)

ب - جراح مسيحى

دكتر مسيحى پرفسور (برلون) در سال ۱۲۸۲ ق. يكى از جراحان تيم پزشكى آية الله ميلانى است و خاطره هايى از آية الله ميلانى نقل كرده و سپس آن را عامل مسلمان شدن خود مى داند.

«من پس از عمل جراحى سيد، پيش از آن كه ايشان از حالت بيهوشى بيرون بيايند مراقب بودم كه وقتى به هوش مى آيد چه مى گويد (چرا كه اين مرحله از نظر پزشكان مرحله حساسى است، شايد بيمار بعضى از اسرار زندگيش را هم بگويد) ايشان آرام حركت كرد و در حالى كه در آن لحظه نيز خدا خدا مى گفت و با پروردگارش راز و نياز مى كرد. من تحت تاثير اين صحنه شگفت به حقانيت آيين اسلام پى بردم و بدان گرويدم. »(۶۸۷)

جالب اينكه دكتر برلون پس از گرويدن به اسلام وصيت كرده بود، او را پس ‍ از مرگ در شهر مقدس مشهد دفن كنند كه اكنون آرامگاه وى در قبرستان خواجه ربيع شهر مقدس مشهد است. به بركت نفس مسيحايى آيه الله ميلانى دو نفر ديگر نيز از مسيحيت به آيين اسلام گرويدند كه شرح آن در «نامه كيوركى» و زنش خانم «رافيك اسلانيان» در حضور سيد مسلمان شدند. و با پيشنهاد ايشان اسم آقا به «على» و خانمش نيز به «فاطمه»(۶۸۸) تغيير كرد.


احياى حوزه مشهد

نهم ذيحجه سال ۱۳۷۳ ق. (۱۳۳۴ ش) آيه الله ميلانى جهت زيارت امام على بن موسى الرضاعليه‌السلام وارد شهر مشهد گرديد و در خانه آيه الله حاج شيخ على اكبر نوغانى (از علماى بزرگ مشهد) اقامت گزيد. از آن پس ‍ رسالت عظيم وى كه بكار بستن تجربه چندين ساله تدريس و تربيت در حوزه هاى مختلف تشيع بار ديگر در حوزه علميه مشهد بود آغاز مى شود.

در آن زمان حوزه هاى علميه مشهد آنگونه كه بايد رونق نداشتند. از سال ۱۳۱۴ شمسى به دنبال مبارزات روحانيون مشهد با حكومت رضا خان اين حوزه نيز مانند ديگر حوزه هاى علميه سراسر كشور مورد تهاجم قرار گرفته بود و پس از حادثه خونين قيام گوهرشاد روحانيون بزرگى همچون آية الله حاج آقا حسين قمى تبعيد و ميرزا محمد آقازاده پس از زندانى شدن به اسارت رسيده بود. و بسيارى از علماى معروف ديگر اين شهرستان دستگير و يا تبعيد شده بودند. بر اثر اين حوادث و نيز بر اثر سختگيرى عمومى دولت درباره لباس روحانيونت شور شوق علمى حوزه علميه مشهد به ركود و سردى گراييده بود. و مدارس بزرگ و معروف مشهد در تصرف ادارات و اوقاف حكومت وقت بود و اين فترت و ركود تا سال ۱۳۷۳ ق. كه آيه الله ميلانى در اين شهر تصميم به اقامت مى گزيند ادامه داشت.

اصلاح وضع حوزه علميه مشهد و شكوفايى بخشيدن به دروس مدارس ‍ دينى و علمى در اين شهر چيزى است كه با اقامت آية الله ميلانى انجام گرفت.

آية الله خامنه اى (رهبر معظم انقلاب اسلامى) در اين باره مى فرمايد:

«... ما ديديم كه مرحوم آية الله ميلانى از كربلا كه نزديكى نجف بود آمدند تا مشهد و يك حوزه علميه بزرگى را بوجود آوردند... اين يك واقعيت است... از بركت الهى براى حوزه علميه مشهد وجود آية الله ميلانى بود. »(۶۸۹)

نخستين گام اصلاحى آيه الله ميلانى در حوزه علميه سامان بخشيدن به دروس بود كه بعدها اثرات آن در مراكز دينى و فرهنگى ديگر نيز نمايان گرديد.

آية الله ميلانى چون دريافته بود كه منشاء پراكندگى علماى اين شهر در طول سالهاى گذشته در فقدان اساتيد پرمايه در اين سامان نهفته است بدان جهت نيز ابتدا اساتيد پركار و شايسته را جلب اين حوزه نمود و خود نيز بر كرسى تدريس نشست. درس خارج اصول و فقه ايشان كه در مسجد گوهرشاد داير مى شد در شكوفايى دروس حوزه نقش بسزايى داشت و به مرور زمان علماء را در اين شهر تمركز مى بخشيد. وى تحول شگرفى نيز در خصوص روش آموزشى دروس پديد آورد كه اساسى ترين آن طرحى بود كه به نابسامانى و بى نظمى حاكم بر مدارس دينى پايان داد و به حوزه علميه مشهد جان تازه اى بخشيد. برنامه هاى درسى ايشان كه بر حسب استعداد محصلين علوم دينى تنظيم گرديده بود، در پنج مرحله به شرح زير اجرا مى شد:

مرحله اول ؛ دوره مقدمات، كه شامل ادبيات عربى، صرف و نحو و تجزيه و تركيب، منطق، خط، املاء و انشاء، رياضيات، حفظ قرآن، دعاهاى وارده و احاديث اخلاقى مى شد و به مدت سه سال طول مى كشيد.

مرحله دوم ؛ اين دوره نيز سه سال استمراد مى يافت و شامل: معانى، بيان و بديع، اصول، فقه در حد معالم، فقه در حد شرح لمعه، عقايد در حد شرح لمعه، عقايد در حد باب حادى عشر و تاريخ مى شد.

مرحله سوم ؛ كه دوره پنج ساله بود. طلاب در اين مرحله به تعليم «رسائل»، «كفايه» در اصول، مكاسب در فقه، شرح تجريد در اعتقادات، آشنايى به اديان و مذاهب و تفسير مى پرداختند.

مرحله چهارم ؛ دوره چهار ساله تخصصى فقه و اصول بود كه در مدرسه امام صادق داير مى گرديد.

مرحله پنجم ؛ تخصص در ساير علوم اسلامى بود كه طلاب به حسب ذوق خود وارد اين مرحله گرديده و به مطالعه و تحقيق مى پرداختند.

وى طلاب متعهد را يارى مى نمود و در همه اين مراحل، امتحانات ماهانه و سالانه و ارتقاء رتبه و حضور و غياب و كنترل كيفيت دروس نيز با جديد پيگيرى مى شد.


گامى در امر تبليغ

آية الله ميلانى همواره مى گفت:

«روزگارى كه فساد و بى دينى در همه جاى عالم پا گرفته، نبايد طلاب ايام تعطيل را در حجره هاى مدارس سپرى كنند»

اين بود كه براى تعطيلى روز پنج شنبه و جمعه حوزه نيز برنامه تبليغ احكام اسلام را قرار داده بود، بدين نحو كه طلاب در اين دو روز به شهرهاى نزديك و روستاهاى اطراف مشهد اعزام شده و به تبليغ احكام و معارف اسلامى مى پرداختند، و در عين حال مشكلات روستائيان را در جهت نداشتن مسجد، حمام و امثال اينها به اطلاع ايشان مى رساندند، وى براى برپار شدن برنامه هاى تبليغى طلاب به آنها توصيه مى كرد: كه حتما - دعاى كميل را شب جمعه و دعاى ندبه را در صبح آن بخوانيد! - مردم را به اهل بيت عصمت و اما عصر (عج) متوجه سازيد - با حسن اخلاق كه نمايانگر اخلاق اسلامى است، با مردم رفتار كنيد! - وقتى وارد عمل تبليغ مى شويد بيشتر با فقرا و ضعفاى مردم همنشين با آنها ماءنوس شويد. »(۶۹۰)


شخصيت جهانى

در طول مرجعيت آية الله ميلانى بويژه در سالهاى اقامتش در مشهد مقدس ‍ شخصيتهاى بزرگى از كشورهاى مختلف اسلامى به ديدار ايشان شتافته اند شخصيت جهانى اين فقيه بزرگ موجب گرديده بود كه علماى شيعه بزرگان اهل تسنن نيز براى گفتگو و مشاوره در مسائل مهم مذهبى رهسپار ايران شده و از نزديك از نظرات ايشان آگاهى يابند.

در سال ۱۳۸۰ ق. ۱۳۳۹ ش. بوى از دارالتقريب بين المذاهب الاسلامى در قاهره شيخ محمد تقى از جامع الازهر با آية الله ميلانى ديدار كرد و لوحى نيز كه در آن فتواى علامه شيخ محمود شلتوت در رابطه با جواز عمل به مذهب تشيع نوشته شده بود تقديم ايشان نمود.(۶۹۱)

دكتر شيخ محمد ضحام با جمعى از اساتيد علوم اسلامى جامع الازهر و شيخ خليل حصيرى قارى به همراه سفير وقت مصر در ايران در سال ۱۳۵۰ ق. از مشهد ديدن كرده و در اين سفر به ديدار آية الله ميلانى نيز نايل آمدند.

در سال ۱۳۸۲ ق. شيخ علامه شيخ محمد جواد مغنيه ضمن سفر به مشهد با آية الله ميلانى نيز ملاقاتى داشت.

در سال ۱۳۸۲ كاردار سفارت روسيه (ويكتور - اسيولينكوف) به نيابت از آقا ضياء الدين خان رئيس اداره دينيه مسلمانان آسياى ميانه و قزاقستان با آية الله ميلانى ملاقات كرد و ضمن دعوت از ايشان براى ديدار از كشورهاى اسلامى واقع در آسياى ميانه، نظر شرع مقدس را در مورد خدمت در ادارات روسيه كه مشروط بر قبول مدام كمونيسم بود خواستار شده است. علامه شيخ محمد جوادالشرى در سال ۱۳۸۱ ق. به زيارت مرقد مطهر امام على بن موسى الرضاعليه‌السلام نايل شد و در ضمن با آية الله ميلانى نيز ديدار كرد در اين ملاقات علامه الشرى از وضعيت شيعيان و مسلمانان كشورهاى اسلامى بويژه شيعيان آمريكا گزارشى تقديم آية الله ميلانى كرد.


در نهضت اسلامى ايران

انقلاب اسلامى ايران بزرگترين حركتى است كه على رغم توطئه هاى استكبار و استعمارگران به رهبرى امام خمينى شكل گرفت و در بهمن سال ۱۳۵۷ با پايان بخشيدن به حكومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهى به پيروزى خود رسيد، و از آن پس نيز همواره چون آذرخشى بر پيكر استعمار فرود آمد.

اين انقلاب شكوهمند به آسانى بدست نيامد. بلكه از جرقه اوليه آن در سال ۱۳۴۱ تا به ثمر نشستن در سال ۵۷ ملت ايران عزيزان بسيارى را تقديم اسلام عزيز نمود و در اين ميان فرزانگان و بزرگان نيز در مسير به بار نشستن خون شهدا، آسايش و آرامش را بر خود حرام كرده و مردانه در مقابل نظام ستم شاهى قامت بستند آية الله ميلانى از جمله اين رادمردان خط مقدم مبارزه بود كه در شكل گيرى نهضت بزرگ نقش بسيار مؤ ثر و اساسى داشت. وى كه در آن سالها از مراجع بزرگ تشيع بود، با پيامها، نامه ها و اعلاميه هايى كه خطاب به دولت وقت و ملت ايران صادر مى كرد، در هدايت و حركتهاى مردمى عليه رژيم شاه نقش عمده اى به عهده داشت در اين مختصر به نقش ايشان در شكل گيرى انقلاب اسلامى اشاره مى شود.

ايشان در برابر لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى بشدت مقابله كرد، در اين خصوص در قسمتى از نامه ايشان آمده است:

... وظيفه خود مى دانم با استمداد حضرت بقيه الله ارواحنا فداه براى سومين بار صريحا اعلام بدارم تصويبنامه دولت شما در مورد انجمنهاى ايالتى و ولايتى با عدم رعايت شرط اسلام در انتخاب شوندگان، و تبديل قسم قرآن مجيد، به قسم به كتاب آسمانى، ملت مسلمان ايران و خاصه علماى اعلام را بى نهايت خشمگين ساخته است...

تذكر مى دهم، به حكم موازين شرعى و احترام به افكار و معتقدات ملت مسلمان ايران لازم است هر چند زودتر تصويبنامه مزبور را لغو و براى اطلاع عموم اعلام نمايد.(۶۹۲)

همچنين در قسمتى از نامه ديگر ايشان كه در نوزده سال ۴۱ ش. انتشار يافته مى خوانيم:

هم اكنون جمعى از علما و رجال متدين و استادان و دانشجويان دانشگاههاى مملكت در زندان به سر مى برند. از هر طرف ابتلا و فقر و گرسنگى ملت ما را تهديد مى كند. بيكارى و فساد و تجاوز عمال حكومت به حقوق انسانى افراد، نقطه اى را خالى نگذاشته. تنها چيز كه مورد توجه نيست حقوق ملت و مصالح آنهاست! معلوم نيست تاكى مهلت پيدا كنند و عاقبت كار به كجا برسيد.!

پس از هجوم وحشيانه مزدوران يهودى به مدرسه فيضيه آية الله ميلانى در پيامى پرده از چهره كريه حاكمان وقت ايران برداشت، او در ضمن پيام خود چنين نوشت:

... ما از حمله و يورش چنگيزانه، به ساحت حوزه علميه قم گذاشتيم! از حبس و زجر رجال دينى و ملى گذشتيم! از حمله به دانشگاه و مراكز علمى ملت و سلب هر نوع آزادى فردى و اجتماعى چشم پوشيديم! از دزدى و فساد و تباهى و تجاوز به مردمان صالح و تقويت دزدان و خيانتكاران گذشتيم! از برادركشى هايى كه در نقاط مملكت ترتيب داده اند، صرف نظر كرديم! اين ننگ را كجا ببريم كه مملكت اسلامى ما را دارند پايگاه اسرائيل و صهيونيست مى كنند، و نيز افرادى را كه با آنها همدست اند، در راءس كارها قرار مى دهند...(۶۹۳)

آية الله ميلانى در سفرى به تهران، ماهيت نهضت علماء و مردم را چنين بيان مى كند.

... من در اين مسافرت به جد خود حضرت سيدالشهداءعليه‌السلام تاءسى كرده از جوار امن ثامن الحججعليه‌السلام به تهران آمدم. تا به دنيا اعلام كنم اين قيام و نهضت به هيچ وجه صورت ارتجاعى ندارد بلكه نهضتى است كه ملتى مسلمان براى مقابله حكومت هاى جابرانه، با پيشوايى مقامات عاليه روحانى تعقيب مى كند. هدف ملت مسلمان ايران اين است كه بيش از اين به مصالح دنيايى و دينى آنان تجاوز نشود. بايد حكومت مردم را به مردم سپرد و حق مردم را بايد به خودشان واگذار كرد.


ارادت به امام خمينى

اخلاص و ارادت آية الله ميلانى به امام خمينى بر كسى پوشيده نبود چنانچه در نامه اش خطاب به امام خمينى در دوران تبعيد امام در تركيه مى گويد: «خوشا به سعادت آن سرزمين كه حضرتعالى در آن تشريف داريد» اما در كنار اين آنچه بيشتر جالب توجه است ايشان اخلاص و ارادتش با انگيزه و جهت دار بوده و به جهت مصالح مسلمين از ايشان همواره پشتيبانى كرده است. در اين خصوص به خاطره شهيد سعيدى گوش مى سپاريم:

... روزى آية الله ميلانى هنگامى كه نزدشان نام امام خمينى برده شد فرمودند: سلام الله عليه... پس عده اى به آية الله اعتراض كردند. ايشان فرمودند: ساكت باشيد فلانى! اينجا مسئله تقليد در بين نيست كه گفته شود فلانى اعلم است يا من؟ اينجا بحث رهبرى است و چنين نيست كه هر مجتهدى لياقت رهبرى داشته باشد، لياقت رهبرى را تنها فقيه سياستمداراى داراست كه عالم به زمان خويش باشد و در راه خدا از ملامت ملامتگران هراس نداشته باشد و اكنون اين مشخصات در كسى جز آية الله خمينى نيست...(۶۹۴)


خدمات ماندگار

آية الله ميلانى با همه اشتغالات خود در مسند مرجعيت و زعامت حوزه هيچگاه از مشكلات مردم غافل نشده است: به بعضى از تلاشهاى ايشان تنها اشاره مختصر مى شود.

۱. او پس از زلزله سال ۱۳۴۷ ش. در جنوب خراسان (منطقه كاخك) مردم را براى بازسازى و كمك به آوارگان بسيج كرد و بارها طلاب را جهت كمك به مردم به اين شهر اعزام داشت. مى گويند براى مردم بى خانمان خانه ها ساخت و حتى سند به آنها نوشت.

۲. در بازسازى مسجد هامبورگ آلمان نقش بسيار مؤ ثرى را ايفاء كرد و در اعزام آية الله شهيد بهشتى به آنجا تلاش زيادى كرد. ايشان علاوه بر كمك به مسجد امام على هامبورگ به مسلمانان و انديشمندان اروپا كمك مى كرد تا در نشر اسلام جدى باشند.

۳. بازسازى مدارس علمى مشهد و مدرسه حقانى قم و كمك به ايجاد چندين مدرسه دينى در شهرستانها و دهها كار خير براى مسلمانان ايران و ساير كشورهاى اسلامى.


غروب

جمعه هفدهم مرداد سال ۱۳۵۴ هجرى شمسى اين اسوه فضيلت و پاكى چشم از جهان فانى فروبست و به خانه بقاء شتافت و روح بلندش به عالم ملكوت پيوست. و پيكر مطهرش در روز شنبه هيجده مرداد پس از يك تشييع بى نظير، و با حضور شخصيتهاى بزرگ علمى و مذهبى (داخل و خارج) كشور و هزاران مؤمن عزادار در جوار مرقد مطهر امام على بن موسى الرضاعليه‌السلام به خاك سپرده شد.