گلشن ابرار جلد ۲

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 43044
دانلود: 4655

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 43044 / دانلود: 4655
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 2

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


شهيد آية الله قدوسى

شهادت: ۱۴/۶/۱۳۶۰ ش.

پارساى پرتلاش

محمد حسين قدوسى


از ولادت تا هجرت

در دوازدهم مرداد ۱۳۰۶ شمسى، در شهر كوچك نهاوند فرزندى به دنيا آمد كه نامش را على ناميدند. پدرش «آخوند ملااحمد» از علماى بزرگ شهر بود كه پس از سالها تحصيل در حوزه علميه نجف و استفاده از درس ‍ بزرگانى چون آية الله ميرزا محمد حسن شيرازى، آية الله ميرزا حبيب الله رشتى و آية الله آخوند خراسانى، به درجه اجتهاد نايل شد و به زادگاه خود برگشت و به ارشاد مردم پرداخت.

على دوران كودكى و نوجوانى را تحت تربيت درست خانواده سپرى كرد. با خواندن، نوشتن، قرآن، نماز و احكام شرعى آشنا شد و سرانجام حادثه اى موجب شد كه او در سنين نوجوانى وارد حوزه علميه شود. روحانى مبارزى به نام شيخ «خطيب» كه با حكومت رضا شاه مخالفت مى كرد و بدين سبب به زندان هم رفته بود در مسجدى كه ملااحمد در آن اقامه نماز جماعت مى كرد، سخن مى گفت ؛ روزى در بين صحبتهايش گفت:

«ديشب خواب ديدم فرزند كوچك آقا (ملااحمد) مورد لطف حضرت پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفته و حضرت با دست مبارك خود، بر سر او عمامه گذاشته است».

اين حادثه موجب شد تا على در پانزده سالگى (سال ۱۳۲۱) وارد حوزه علميه قم شود و در مدرسه فيضيه حجره اى تهيه نمايد.

در آن ايام رضاشاه با كشف حجاب، مخالفت با برگزارى مجالس روضه، متحدالشكل كردن لباسها و اقدامهاى ديگر در صدد دين زدايى بود. او بعد از بازگشت از تركيه بر آن شد تا همانند آتاتورك، به مبارزه با دين و روحانيت بپردازد. در چنين دورانى، حوزه علميه قم در انزوا به سر مى برد. مدرسه هاى علميه خلوت يا بسته بود و بسيارى از روحانيون به اجبار، خلع لباس شدند. رضاشاه از هر فرصتى استفاده نمود تا مانع فعال شدن از هر فرصتى استفاده نمود تا مانع فعال شدن حوزه هاى علميه شود. على در چنين دورانى، در حوزه علميه قم مشغول تحصيل بود. و در نهايت تنگدستى از تحصيل دست برنداشت. مقدمات علوم اسلامى را نزد استادانى فرزانه مانند آية الله صدوقى فراگرفت و از محضر استادان اخلاق حوزه علميه قم بهره جست. او از ابتداى طلبگى به تهذيب اخلاق، ساده زيستى، نظم و استفاده از فرصتها اهميت بسيار مى داد. پشتكار او موجب شد تا دروس مقدمات و سطح حوزه را به پايان برساند و وارد عالى ترين مرحله دروس حوزه شود. على سالها در درس خارج آية الله بروجردى و امام خمينى شركت كرد و از خرمن دانش آنها، خوشه ها چيد.

بسيارى از خطبه هاى نهج البلاغه را حفظ بود. علاقه بسيارى به اهل بيت داشت و هماره در مجالس سوگوارى شركت مى كرد. بسيار محتاط بود و از غيبت و دروغ بسيار پرهيز مى جست و به درس و بحث علاقه وافرى نشان مى داد.


گلى در بوستان حوزه

علامه طباطبايى با ورود به حوزه علميه قم فلسفه را در حوزه احيا كرد، قدوسى مقدمه اى از دروس هيئت و فلسفه را نزد او فراگرفت اخلاق، علم و فروتنى علام طباطبايى همه شاگردانش را شيفته خود ساخته بود. وى پس ‍ از آشنايى با سجاياى عالى عرفانى استاد، از هر فرصتى استفاده مى جست و از رهنمودهاى اخلاقى آن عارف وارسته، براى تهذيب نفس استفاده مى نمود.

در آن دوره افكار كمونيستى در بين جوانان رسوخ پيدا كرده و حزب توده تبليغات گسترده اى در كشور به راه انداخته بود. بسيارى از دانشگاهيان به افكارالحادى پناه برده بودند. علامه طباطبايى بر آن مى شود كه درسى خصوصى براى شاگردان ممتازش برقرار نمايد تا نخستين هسته مقاومت عليه افكارالحادى را در حوزه علميه قم بنيان نهد. شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، امام موسى صدر، شهيد صدوقى و برخى ديگر در اين جلسات شركت مى كردند. شبهات فلسفى نو در اين جلسه ها، از سوى شاگردان طرح مى شد و علامه طباطبايى به پاسخگويى آنها بر مى خاست. ثمره اين كلاسها، كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» نوشته علامه طباطبايى است.

آقاى قدوسى روز به روز به علامه طباطبايى علاقه مندتر مى شد. او از رهنمودهاى سازنده اخلاقى استاد بخوبى استفاده كرد و بدين سان توانست تحت تربيت او، به خود سازى بپردازد. رابطه شاگرد با استاد آنچنان گرم و صميمى بود، كه وى در سال ۱۳۳۴ ش. با دختر ايشان ازدواج نمود.


مجاهد پيرو امام

آية الله قدوسى با انديشه هاى سياسى امام خمينى بخوبى آشنا بود. او پس ‍ از افشاگيريهاى امام خمينى در سال ۱۳۴۱ كه عليه لايحه كاپيتولاسيون و ديگر مصوبات خائنانه دولت و مجلس صورت پذيرفت، هماره همدوش ‍ همفكرانش به پشتيبانى از قيام همت گماشت. او در قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعيد امام خمين در ۱۳ آبان ۱۳۴۲ همراه همه طلبه ها، استادان و مردم انقلابى به صحنه آمد و به مبارزه با رژيم پهلوى پرداخت. اوج مبارزات آية الله قدوسى در آن دوران، همكارى گسترده او با هياءت مدرسين بود. هيات مدرسين نخستين تشكيلات منسجم روحانيت بود كه در سال ۱۳۳۷. در زمان مرجعيت آية الله العظمى بروجردى تاءسيس شده بود. اين هيات در سالهاى ۱۳۴۱ - ۱۳۴۲ بسيار فعال بود. اعلاميه هاى فراوان از سوى هياءت مدرسين در سراسر كشور پخش و جنايتهاى رژيم پهلوى برملا شد. هيات مدرسين با انتشار اعلاميه ها، پشتيبانى اساتيد حوزه علميه قم از نهضت امام خمينى را به مردم آشكار ساخت.

اين هياءت كه بعد به گروه يازده نفرى شهرت يافت (و امروزه با نام جامعه مدرسين شناخته مى شود) نخستين هسته مبارزه مخفى عليه رژيم پهلوى بود و در پوشش اهداف اصلاحى نظام آموزشى حوزه علميه قم، به فعاليتهاى سياسى مى پرداخت. آية الله قدوسى از بنيانگزاران اين هياءت بود. هياءت مدرسين در سال ۱۳۴۵ به دست ساواك كشف و افراد آن تحت تعقيب ماموران پهلوى قرار گرفتند. آية الله قدوسى در اين ماجرا دستگير شد. اما چون ساواك نتوانسته بود مداركى عليه او پيدا كند، پس از چند ماه از زندان آزاد شد.

آية الله قدوسى پس از آزادى، در تابستان ۱۳۴۵ به زادگاه خود برگشت و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع نهاوند پرداخت. او پس از نماز منبر مى رفت و هميشه در ضمن سخنرانى از امام خمينى ياد مى كرد. ساواك چند بار به وى تذكر داد كه نبايد اسمى از امام خمينى برده شود اما او نمى پذيرفت. بدين علت سخنرانى او تعطيل شد و آية الله قدوسى به قم برگشت.

آية الله قدوسى در دوران مبارزات در حالى كه بسيارى از انقلابيون در زندانهاى رژيم پهلوى به سر مى بردند به خانواده هاى آنان رسيدگى مى كرد.

در همين ايام تبعيد امام به تركيه، موجب شد كه انقلابيون از ضعف رهبرى رنج ببرند. بسيارى از جوانان انقلابى كه مسلحانه با رژيم مبارزه مى كردند در خطر التقاط فكرى گرفتار آمده بودند. آية الله قدوسى با اغلب اين افراد تماس داشت و ضمن نشستهاى مختلف آنها را هدايت مى كرد.


پايگاه فضيلت

ايام پديدارى مدرسه حقانى از فصول درخشان زندگى آية الله قدوسى است. آية الله قدوسى با همفكرى برخى از استادان برجسته انقلابى حوزه علميه در پى تغييرات بنيادى در ساختار ادارى - آموزشى حوزه علميه قم برمى آيد. بدين خاطر تصميم مى گيرند نقشه خود را ابتدا در مدرسه اى آغاز نمايند تا پس از موفقيت، در سراسر حوزه هاى علميه اجرا نمايند. آية الله العظمى ميلانى كه با برنامه هاى اصلاحى آنان موافق بود مدرسه علميه اى را در قم به آنها واگذار مى نمايد.

مدرسه حقانى در سال ۱۳۴۳ با مديريت آية الله قدوسى و با همكارى شهيد بهشتى، آية الله مصابح يزدى، آية الله جنتى آغاز به كار مى نمايد. آية الله قدوسى با دعوت از اساتيدى با تجربه و انقلابى مانند آية الله مشكينى، آية الله جنتى، آية الله محمدى گيلانى، بنيه علمى مدرسه را تقويت نمود. نظم در حوزه هاى علميه در جايگاه خود قرار نداشت. مدرسه حقانى نخستين مدرسه علميه قم بود كه بسيار منظم بود. آية الله قدوسى نظم شديدى را در مدرسه به اجرا درآورد. و در مدت چهارده سال اداره مدرسه، هماره به رعايت مقررات مقيد بود.

حضور و غياب در كلاس، برگزارى امتحانات و پيگيرى مدام رشد علمى - اخلاقى طلاب از امتيازات اين مدرسه بود.

اندك اندك آوازه مدرسه حقانى به همه جا پخش شد. بسيارى از جوانان به اين مدرسه روى آوردند و تجمع انبوه استادان جوان و انقلابى در مدرسه، ساواك را به هراس انداخت. مدرسه حقانى پايگاه مبارزان شناخته شده بود. ساواك بارها به مدرسه حمله كرد، اما به دليل مديريت كارآمد آية الله قدوسى كارى از پيش نبرد.

در آن زمان آموزش زبان انگليسى در حوزه هاى علميه مطلوب نبود اما در مدرسه حقانى براى آشنايى طلاب با زبانهاى خارجى، به اين مهم اقدام ورزيد. برخى از دروس دانشگاهى مانند جامعه شناسى، روان شناسى و اقتصاد نيز در اين مدرسه از سوى استادان دانشگاه تدريس مى شد.

برخى از كتابهاى درسى حوزه، كتابهاى آموزشى نبودند. سبك نگارش آنها براى تدريس مناسب نبود و بسيار از متون درسى براى قرنهاى پيشين تدوين شده بود. مدرسه حقانى نخستين گام را براى تغيير كتب درسى برداشت. كتاب «صرف ساده» بسيار شيوا و روان از سوى دو تن از استادان مدرسه تدوين شد و به عنوان متن درسى در مدرسه تدريس ‍ گرديد.

آية الله قدوسى هماره طلبه ها را به تهذيب اخلاق سفارش مى كرد. درسهاى اخلاق او، هر هفته روح تشنه طلاب را با پندهاى آسمانى سيراب مى ساخت. خطبه همام و برخى ديگر از سخنان روح بخش امام علىعليه‌السلام را براى طلبه ها، از حفظ مى خواند و با صدايى لرزان و چشمانى گريان طلاب را با اوصاف پرهيزگاران آشنا مى ساخت.

بسيار مواظب بود كه طلبه ها گرفتار غيبت، دروغ و سخنان لغو نشوند. هماره طلبه ها را به خواندن نماز شب سفارش مى كرد و مى گفت: افرادى كه در ظاهر مقدس تر از شما بودند و بعدها منحرف شدند و روحانى نمايانى كه حوزه را رها كرده، با رژيم همكارى كردند. همه در اين مسائل اشكال داشتند.

ايشان نيمه هاى شب به مدرسه مى رفت تا ببيند كه طلبه ها براى نماز شب بر مى خيزند يا نه.

قدوسى با تمام توان در راه پيشبرد هدفهاى اصلاحى مدرسه تلاش مى كرد. رهبر انقلاب، حضرت آية الله العظمى خامنه اى در اين باره فرموده است:

«چند خصوصيت در ايشان وجود داشت. كه نه تنها من، بلكه همه را جذب مى كرد، يكى از آنها صداقت و صفاى اين مرد بود... خصوصيت دوم پركارى و پشتكارى ايشان بود... اگر رياست مدرسه حقانى با كسى غير از آقاى قدوسى بود من باور نمى كردم كه اين مدرسه به اين اندازه از ارزش و آثار مى رسيد.

مدرسه حقانى از زمانى كه آية الله قدوسى مديريت آن را بر عهده گرفت، تا پيروزى انقلاب اسلامى، يكى از سنگرهاى مبارزه در برابر رژيم پهلوى بود. طلاب مدرسه همگى مقلد امام بودند. ساواك بارها به مدرسه يورش برد و شمارى از طلبه ها را دستگير كرد. بسيارى از اعلاميه ها در اين مدرسه تكثير مى شد.

مدرسه حقانى، مدرسه علميه نمونه قم بود. نظام آموزشى و ادارى مدرسه چنان به موفقيت رسيد كه متوليان بسيارى از مدارس علميه قم و مشهد از الگوى موفق اين مدرسه درس گرفته، به اصلاح نظام ادارى - آموزشى مدارس پرداختند.

بسيارى از طلاب جوان، با علم، خوشفكر، متقى و آگاه به مسائل سياسى اين مدرسه، پس از پيروزى انقلاب اسلامى در مسؤ وليتهاى اجرايى، قضايى و سياسى، خدمتهاى شايانى به انقلاب نمودند.


مكتب توحيد

زنان نيمى از پيكر جامعه اند. رژيم پهلوى با ترويج فحشا و بى بندبارى نيمى از نيروى فعال جامعه را از سازندگى كشور، دور ساخته بود. افكار كمونيستى در دانشگاهها غوغا مى كرد. آية الله قدوسى در سال ۱۳۵۲ با تاءسيس «مكتب توحيد» در قم، گام بزرگى براى تحصيل علوم اسلام خواهران برداشت. قدوسى بار تجربه موفق اداره مدرسه حقانى توانست كانونى براى تربيت خواهران متعهد و متخصص فراهم سازد. بسيارى از خواهران در اين مركز با علوم اسلامى آشنا شده، سپس به تبليغ فرهنگ اسلامى و هدايت زنان جامعه پرداختند.


پيشتازان عدالت اسلامى

آية الله قدوسى همراه روحانيت مبارز در برپايى راهپيماييها نقش رهبرى داشت.

او در كميته استقبال از امام، بسيار زحمت كشيد. پس از پيروزى انقلاب، از سوى امام ماءموريت يافت تا در دادگاههاى انقلاب به قضاوت بپردازد. چه اينكه بسيارى از مسؤ ولان بلند پايه رژيم پهلوى، فرماندهان ارتش و ساواك كه در شهادت هزاران نفر نقش داشتند، دستگير شده بودند.

مدتى بعد وى از سوى امام ماءمور اداره امور ستاد انقلاب اسلامى در قم مى شود و با ورود امام به قم، آية الله قدوسى در دفتر ايشان به خدمت مشغول مى شود.

آن روزها دادگاههاى انقلاب در شهرها، بدون هماهنگى با يكديگر كار مى كردند. اوايل پس از انقلاب، به دليل فروپاشى رژيم، اركان ادارى كشور از هم پاشيده شد. بنابراين نياز بود كه دادگاههاى انقلاب در يك هدف مشترك قرار بگيرند و سازماندهى شوند. بدين علت امام خمينى، در سال ۱۳۵۸، آية الله قدوسى را به دادستانى كل انقلاب بر مى گزيند. محاكمه ساواكيها، مسؤ ولان رده بالاى رژيم پهلوى و ضدانقلابيون بر عهده دادگاههاى انقلاب بود.

گروه التقاطى فرقان با ترور آية الله مطهرى و برخى از سران سياسى - فرهنگى خطر بزرگى براى انقلاب بود. آية الله قدوسى توانست با كمك سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، اعضاى اين گروهك ضد انقلاب را شناسايى و دستگير نمايد.

آية الله قدوسى در طول مدت تصدى رياست دادستانى انقلاب، از مزاياى قانونى شغل خود استفاده نكرد. او حتى حاضر نشد در منزل مصادره اى كه در اختيارش گذاشته بودند، اقامت كند. مى گفت: «بگذاريد جنازه ام را از منزل مصادره اى بيرون نياورند. » سرانجام ؛ اصرار دوستان بر سكونت در منزل مصادره اى را نپذيرفت و منزلى اجاره كرد.

رياست قوه قضائيه پس از تصويب قانون اساسى، به شوراى عالى قضايى سپرده شد. آية الله قدوسى نيز عضو شوراى عالى قضايى بود. او با همفكرى شهيد بهشتى توانست وضعيت نابسامان قوه قضائيه را سروسامان بخشد. آية الله قدوسى بر اين باور بود كه بايد تغييرات اساسى در نظام قضايى كشور انجام پذيرد. او مى گفت: با تغييرات ظاهرى و عوض ‍ كردن چند مهره نمى توان دادگاه و قوه قضايى اسلامى ايجاد كرد. قوه قضائيه و دادگسترى كه از رژيم طاغوت باقى مانده است، سرتاسر آن خراب است ؛ از قوانين قضايى گرفته تا سيستم ادارى و بسيارى از افراد آن.

قدوسى براى دادگاهها و دادسراهاى انقلاب قوانين و مقررات ويژه اى تهيه كرده هماره با مجلس شوراى اسلامى در ارتباط بود، با سعى او كميسيون ويژه اى در مجلس براى وضع قوانينى اسلامى براى قوه قضائيه، تاءسيس ‍ شد هرگاه به مشكلى بر مى خورد و هيچ راهى براى بر طرف كردن آن پيدا نمى كرد، نزد امام خمينى مى رفت و از ايشان نظر مى خواست.

آية الله قدوسى در دورانى پرآشوب كه گروهكهاى ضدانقلاب فاجعه مى آفريدند ليبرالها به پشتيبانى رئيس جمهور، بنى صدر بسيارى از مسؤ وليتهاى كليدى كشور را در دست داشتند، به سروسامان دادن نظام قضايى كشور پرداخت.


وصل جانان

محمد حسن، فرزند بزرگ آية الله قدوسى دانشجوى رشته جامعه شناسى دانشگاه مشهد در ۱۷ شهريور ۱۳۵۷، در مشهد زخمى شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى در تاءسيس انجمن اسلامى دانشگاه مشهد بسيار فعال بود. با شروع جنگ تحميلى، به جبهه رفت و در پانزدهم دى ۱۳۵۹ در هويزه به شهادت رسيد. آية الله قدوسى پس از شنيدن خبر شهادت فرزند، در حالى كه قطرات اشك از چشمانش جارى بود به همسرش مى گويد:

«مواظب باش براى چيزى كه در راه خدا داده اى، طاقت خود را از دست ندهى و ضجه و ناله نكنى!»

شهادت آية الله بهشتى و ۷۲ تن از ياران انقلاب در هفتم تير ۱۳۶۰، براى آية الله قدوسى كه بيش از بيست سال با او آشنايى داشت بسيار دردآور بود. قرار بود آية الله قدوسى هم در آن جلسه شركت كند، اما خداوند نخواسته بود كه آن روز پيمانه عمرش به سرآيد.

هنوز يك ماه از شهادت آية الله بهشتى نگذشته بود، كه فاجعه انفجار نخست وزيرى و شهادت رجايى و باهنر، ضربه اى سهمگين بر روح آية الله قدوسى وارد مى سازد.

آية الله قدوسى در انتظار شهادت بود. بسيارى از دوستان قديمى و صميمى اش به فيض شهادت نايل شده بودند. سرانجام او نيز به آرزوى خود رسيد و در صبح شنبه، ۱۴ شهريور ۱۳۶۰، يك هفته پس از شهادت شهيدان رجايى و باهنر، با بمبى كه منافقين در دادستانى كار گذاشته بودند، به شهادت رسيد و به ياران خود پيوست.

امام خمينى در پيام به مناسب شهادت آية الله قدوسى مى نويسد:

بسم الله الرحمن الرحيم

انا الله و انا اليه راجعون

با كمال تاءسف و تاءثر، حجة الاسلام شهيد قدوسى به دوستان شهيد خود پيوست. شهيدى عزيز كه ساليان دراز در خدمت اسلام بود و اخيرا مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اينجانب ساليان طولانى از نزديك با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و تعهد در راه هدف مى شناختم. شهادت بر او مبارك، و فوزالى الله و خروج از ظلمات به سوى نور بر او ارزانى باد...